انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 5 از 36:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  36  پسین »

سلسله هخامنشی



 
اقدامات کمبوجیه در مصر [ویرایش]

دربارهٔ احوال کمبوجیه در مصر، منبع عمده، اطلاعاتی است که هرودوت در اختیار گذاشته است و ازین رو در قبول آنچه از خشونتها و قساوتهایی که هرودوت از کمبوجیه نقل کرده است، باید احتیاط کرد، چون موافق آنچه رسم «پدر تاریخ» است، مشحون از قصه‌ها و مبالغات نامعقول هم هست، خاصه که بعضی اسناد مصری، در پاره‌ای از موارد، خلاف اخبار هرودوت را نشان می‌دهند.

کمبوجیه در بدو ورود به سرزمین فراعنه، طبق کتیبه‌ای که از کاهنی مصری بنام امیرالبحر اوجاگور رسنت بر جای مانده و در واتیکان نگهداری می‌شود، آداب و رسوم مصری‌ها را یاد گرفت و در معبد مثل یک فرعون واقعی، تمام آداب و مراسم دینی قوم را بجا آورده و فرعون جدید مصر شد. محرک او در این اقدام هر چه بود، وی خود را با آنچه مقتضای مصلحت وقت بود، بخوبی تطبیق داد. باری کمبوجیه هر چند اندکی بعد تحت تأثیر اندیشهٔ سیری ناپذیر جهانگیری خود را، به دردسرهای بزرگ یکنوع شکست روحی دچار کرد. جهانگشایی‌هایی او بعد از مصر، همه به شکست انجامید.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
لشکر کشی از مصر بطرف کارتاژ و اتیوپی

تسخیر کارتاژ (تونس امروزی) برایش ممکن نشد چون در آن زمان مستعمرهٔ فنیقی‌ها بود و فنیقی‌ها حاضر نشدند، به نفع کمبوجیه و بر ضد فرزندان و هم‌نژادان خویش، اقدامی بکنند و کشتی‌های خود را در اختیار وی نگذاشتند. بنابراین کمبوجیه در سال ۵۲۴ پیش از میلاد تصمیم گرفت از طریق خشکی به آنجا حمله کند ولی سپاه پنجاه هزار نفره‌ای که برای تسخیر کارتاژ، از طریق صحرای لیبی، فرستاد، به سبب نداشتن راهنمای امین، در زیر ریگ‌های روان صحرا، مدفون گشتند و از آنها دیگر هرگز خبری به وی باز نیامد.

بعد از این شکست کمبوجیه قصد حمله به ناپاتا (سودان امروزی) و اتیوپی (حبشه) را کرد و خود وی سرداری لشکر را برعهده گرفت، ولی در صحراهای بی آب و علف از حیث آذوقه در مضیقه افتاد و بعد از تلفات زیاد به مصر مراجعت کرد. بعدها در زمان داریوش بزرگ این دو کشور جزء ممالک ایران شد.[۱۳]

در هر حال شکست این نقشه‌های جهانگشایی، بدون شک آن اندازه خلاف انتظار بود که بتواند تعادل روحی و عصبی کمبوجیه را مختل کند.[۱۴]
روایت کشتن آپیس گاو مقدس مصریان توسط هرودوت [ویرایش]

مجسمه‌ای از آپیس، گاو مقدس مصریان.

هرودوت می‌گوید

کمبوجیه در بازگشت از لشکرکشی اتیوپی زخم مهلکی به گاو مقدس مصریان آپیس یا (آفوس) زده و گاو مقدس یا خدای قوم در اثر این زخم هلاک شده‌است. هرودوت می‌نویسد، کمبوجیه خنجر برکشید و شکم حیوان را هدف قرار داد اما خنجر به خطا رفت و حیوان در ران زخمی شد. پس پادشاه در حالت استهزا به حضرات گفت «ای گناهکاران! شما او را خدا می‌خوانید، شما که خود شعوری ندارید، می‌پندارید که خدایان از گوشت و خون ساخته شده‌اند. خیال می‌کنید، ضربت پولاد بر او کارگر نیست؟ چنین خدایی فقط شایستهٔ شماست.» آپیس مدتی در معبد مجروح افتاده بود و بالاخره بعد از چند روز جان داد.[۱۵]

عقاید دانشمندان راجع به صحت این قضیه متفاوت است.

تحقیقات جدیدی از روی نبشته‌های ستون‌های سراپیوم (سرافیوم) و آثار موجود در موزه‌های واتیکان و قاهره به ما اجازه می‌دهد ادعا کنیم که کمبوجیه نمی‌توانسته است آپیس را مجروح کند.[۱۶]

اگر چه قبولی روایت کشتن گاو مقدس، توسط کمبوجیه، دشوار بنظر می رسد ولی بعید نیست که قول هرودوت که می‌گوید، کمبوجیه در بازگشت از لشکر کشی اتیوپی در شهر ممفیس پایتخت مصر، نسبت به کاهنان مصری پرخاش کرده و گاوپرستی‌شان را استهزا کرده است، صحیح باشد. کمبوجیه شاید پیش خود می‌پنداشت که با این اهانت‌ها قوم را از بند خرافات رهایی خواهد داد اما بخاطر گرفتاری‌هایی که در دنبال این اهانت‌‌ها برای او پیش آمد، بدون شک اعتقاد عامه مصریان، به صحت آن خرافات استوارتر شد.[۱۷]

در اثر این اقدام کمبوجیه مصریان فوق‌العاده از ایرانیان متنفر شدند. داریوش اول برای اینکه تلافی کارهای بی رویه کمبوجیه را کرده‌باشد، در سفر مصر در عزاداری مصری‌ها در موقع تلف شدن گاو مقدس آنها، شرکت کرد و یکصد تالان طلا وعده کرد به کسی که گاو مقدس جدیدی را برای مصری‌ها پیدا کند.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
هرودوت می‌نویسد

پس از کشتن گاو مقدس کمبوجیه تغییر اخلاق داد و مصریان اعتقاد راسخ داشتند که تغییر حالش ناشی از همین گناه بوده‌است. با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس سابقه نداشت، برادر با خواهر وصلت کند، باوجود این به این خیال افتاد که برخلاف شرع و آئین قومی خویش، با خواهر خود آتوسا ازدواج کند. پس قضات شاهی را احضار کرد و پرسید «آیا در پارس قانونی هست که اگر وی بخواهد ازدواج بین خواهر و برادر را مجاز سازد؟» داوران شاهی پاسخی متناسبی یافتند که نه خلاف واقع بود و نه جان آنها را به خطر می‌انداخت. آنها هر چند نتوانسته بودند، قانونی پیدا کنند که چنین امری را تجویز کند ولی قانونی یافتند که به پادشاه ایران اختیار می‌داد، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند. کمبوجیه نه یک بار بلکه دو دفعه، از حق جدید، استفاده کرد و با خواهر جوان ترش رکسانا هم ازدواج کرد. رکسانا در سفر مصر همراه او بود. یونانی‌ها دربارهٔ مرگ رکسانا می‌گویند که رکسانا روزی گریه می‌کرد و کمبوجیه علت آن را پرسید و رکسانا جواب داد که بی‌اختیار یاد بردیا افتاده‌است که کسی را یار و غمخوار نداشته‌است، بنا بر قول یونانیان این ماجرا و خشم کمبوجیه باعث مرگ خواهرش شد. از طرف دیگر مصری‌ها می‌گویند، که رکسانا از ازدواج خود ناراضی و ناخوشنود بود. روزی برادر را بخاطر اینکه مخالف رسم و رسوم پارسیان رفتار کرده‌است، شماتت کرد، کمبوجیه از سخن او برآشفته شده و لگدی بر پهلوی او زد و چون بانو باردار بود، باعث سقط جنین شد و متعاقب آن رکسانا نیز درگذشت.[۱۹]

ازدواج میان محارم در برخی خاندان‌های سلطنتی باستانی، برای نگهداری خون و مالکیت رایج بوده‌است و عیلامیان و مصریان و تایلندی‌ها و غیره، این رسم را داشته‌اند. این داستان کمبوجیه نشان می‌دهد که پارسیان در آن زمان از این رسم ناخوشنود بوده‌اند.[۲۰] شکی نیست که ایرانی‌ها پس از پیروزی بر مصر ارتباط تامی به این ملت داشته‌اند. احتمالاً از آن زمان در پیروی از مصری‌ها بعضی از اعضای خاندان سلطنتی چنین عملی را مرتکب شده و پس از آن موبدان را تحریک و تحریض نموده که فتوا به مشروعیت آن صادر نمایند. چنانکه از گفتهٔ هرودوت بر می‌آید قبل از کمبوجیه چنین قانونی که نکاح با خواهر را تجویر کرده‌باشد، در ایران وجود نداشته‌است.[۲۱]

کشتن رکسانا به دست کمبوجیه ظاهراً باید قسمتی از همان شایعات خلاف حقیقت باشد که داریوش می‌گوید نه فقط ماد و پارس بلکه در سایر ولایات نیز دربارهٔ کمبوجیه منتشر می‌شد و مردم را طبعاً به مدعی او که در ماد به عنوان بردیا پسر کوروش قیام کرده بود، علاقمند می‌ساخت.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
مرگ کمبوجیه [ویرایش]

کمبوجیه در بهار سال ۵۲۲ پیش از میلاد، در پایان سه سال دوری از وطن بخاطر خبرهای بدی که از ایران می‌رسید و طغیان بدفرجامی که در آنجا روی داده‌بود و حضور او را در آنجا الزامی می‌کرد، روی به ایران آورد. او شنیده بود که یکی از مغان اهل ماد خود را بردیا پسر کوروش گفته و بر تخت سلطنت نشسته و مردم همه به طرف او رفته‌اند. کمبوجیه در موقعیت بسیار دشواری واقع شد چون خود می‌دانست که بردیا را کشته، ولیکن نمی‌توانست این مطلب را علناً ابراز کند.[۲۳] معهذا قبل از آنکه با محرک این طغیان که مردم او را بردیا پسر کوروش می‌خواندند، روبرو شود در بین راه در حدود دمشق بطور مرموزی مرد.

هرودوت و کتزیاس می‌نویسند که مرگ در اثر تصادف اما به دست خودش روی داده‌است. قول داریوش هم که در کتیبه بیستون می‌گوید «به مرگ خود، مرد» در عین حال که خودکشی را نفی می‌کند، مرگ طبیعی را هم تقریباً انکار می‌کند. به احتمال قوی، وقوع حادثه‌ای که مسبب آن خود کمبوجیه بوده، عامل مرگ او بوده‌است.[۲۴] کمبوجیه از خود هیچ فرزندی باقی نگذاشت.[۲۵]

سلف:
کوروش بزرگ
و
پسام تیک سوم، فرعون مصر
کمبوجیه
شاهنشاه هخامنشی
زمان حکمرانی

۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از میلاد. جانشین:
گئومات(بردیای دروغین)
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
بَردیا(به یونانی اسمردیس) (به پارسی باستان‎‎‎‎‎‎‎‎)درگذشتهٔ ۵۲۱ پیش از میلاد نام پسر کوچک‌تر کوروش بزرگ هخامنشی و برادر کمبوجیه دوم بود.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  ویرایش شده توسط: Ok90   

 
نام بردیا را یونانیان اِسمِردیس نوشته‌اند. نام بردیا از ریشه -bard (بلند بودن) پارسی باستان مشتق شده و معنی این نام «والا» و «متعالی» است. واژه‌های برزو و همچنین بخش -برز در نام البرز با این واژه همریشه هستند به معنی نیک و والا، بلند پایه، برازنده، ستاره میباشد ۱- (در یونانی، smeydis)؛ ۲- (در اوستایی) به معنای «بلند پایه»؛ ۳- (اَعلام) دومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه (سومین پادشاه هخامنشی) است[حدود ۵۲۵ پیش از میلاد] بَردیا ظاهراً به امر کمبوجیه کشته شد
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
معمای قتل بردیا [ویرایش]
نوشتار اصلی: نظریه قتل بردیای واقعی به‌دست داریوش بزرگ



هرودوت در داستانی که از این ماجرا نقل می‌کند، می‌نویسد

کمبوجیه برادر خود بردیا را قبلاً از مصر روانهٔ پارس کرده بود چون به او حسادت می‌ورزید. کمبوجیه پراکزاسیه (وهوک) را که بیش از همه کس مورد اعتمادش بود مأمور کرد تا برادرش را معدوم کند. پراکزاسیه (وهوک) به پارس رفت و دستور را اجرا کرد. به روایتی او قربانی خود را در شکارگاه کشت و قول دیگر حاکی است که او را به دریای اریتره[یادداشت ۱] برده، آنجا غرق کرد. همین واقعه پیش درآمد ماجراهای فراوان شد.[۱]

روایت هرودوت و کتیبه بیستون از جریان بردیا چنین است که: کوروش بزرگ، در بستر مرگ، بردیا را به فرماندهی استان‌های شرقی شاهنشاهی ایران گماشت. کمبوجیه دوم، پیش از رفتن به مصر، از آنجا که از احتمال شورش برادرش می‌ترسید دستور کشتن بردیا را داد. مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال ۵۲۲ (پیش از میلاد) شخصی به نام گئومات مغ خود را به دروغ بردیا نامید و بر کوهی نزدیک شهر ایرانی پَیشیاوادا اعلام شاه بودن کرد. در متون تاریخی از وی به عنوان بردیای دروغین یاد شده‌است.

برخی از دانشمندان مدرن، برای نمونه آلبرت امستد آشورشناس آمریکایی عقیده دارند مردی که بر کمبوجیه شورید برادر واقعی و وارث حقیقی سلطنت بود که داریوش او را کشت، آنگاه او را گوماتا (گئومات) نامید و داستان بردیای دروغین را اختراع کرد تا غصب سلطنت را موجه جلوه دهد.[۲][۳] بردیا یک دختر بنام پارمیس از خود بجا گذاشت که داریوش وقتی شاه شد با او ازدواج کرد تا به جایگاه خود وجههٔ قانونی ببخشد.[۴][۵]

لیکن بعقیده زرین کوب با وجود بعضی مسایل که شاید این استنباط را موجه جلوه دهد، کشته شدن بردیای واقعی به دست داریوش در حال حاضر روی هم رفته سوءظنی بیش نیست. [۶] اصل هر دو خبر راجع به قتل بردیای واقعی به دست کمبوجیه و طغیان یک بردیای دروغین بدون کمترین مظنهٔ بدگمانی و با وجود اختلاف در جزئیات، توسط مورخان یونانی نیز نقل شده‌است. اگر منظور داریوش از جعل داستان آن باشد که تا حق ولایت خود را بر تخت و تاج ثابت کند، چگونه می‌توانست این دروغ را به تمام نجبا، بزرگان که در صورت خلاف، لابد آنها هم خود را به قدر وی شایستهٔ تخت و تاج می‌دیده‌اند، بقبولاند و هیچ کس به تکذیب او نپردازد. بعد از داریوش هم اعقاب هیچ یک از نجبای پارس که احیاناً گه‌گاه مخالف می‌شده‌اند، در صحت اصل داستان و درستی حق وراثت و ولایت داریوش، اظهار تردید نکرده‌است. ظهور یک عده از مدعیان دیگر که در آغاز سلطنت داریوش دایم خویشتن را بجای اشخاص دیگر جا می‌زدند و حتی بعضی از آنها نیز خود را بردیا برادر کمبوجیه می‌خواندند، نشان می‌دهد که در آنگونه احوال ادعای یک مغ زیاد غریب نبوده‌است. در پارس نیز شخص دیگری به نام وهی یزدات که به نام بردیای دروغین دوم مشهور است، خود را بردیا پسر کوروش خواند و قشون ساخلویی که در پارس بودند به او گرویده، بر داریوش شوریدند.[۷] در بابل نیز یک نفر ارمنی ادعا کرد که پسر نبونید است و به عنوان بخت‌النصر سوم دعوی سلطنت می‌کرد.[۸] [۹] چیزیکه حاکی از جعل و تزویر در تمام اخبار مربوط به این رشته از طغیان‌ها باشد، در روایات نسل‌های بعد از داریوش نیز یافت نمی‌شود. در واقع چون احتمال تبانی بین تمام روایات موجود در آنچه به اصل خبر مربوط است، منتفی است، اصل خبر را می‌توان به عنوان خبری شایع پذیرفت نهایت آنکه در قبول جزئیات آن البته باید آنچه را جعل و کذب و مبالغه به نظر می‌آید، کنار گذاشت. [۱۰] انچه مشخص است این است که کسی از انچه بر سر بردیا فرزند کوروش امده است چیزی نمیداندهر کدام از نویسنده ها نظر شخصی خود را در باره فرزند کوروش بزرگ نقل میکنند این نوشته هابیشتر به تعاریف کوچه بازاری شباهت دارد تا به اصل قضیه ولی مشخص است که بردیا محبوب همگان بود و همه از نبود او در میان خودشان ناراحت بودند اینجا میخواهم به راز بردیا اشاره کنیم تنهانوشته ای که از زبان بردیا است بدین شرح است من هستم بردیا هستم فرزند کوروش بزرگ.موقعی که خبررا به من دادندمن بسیار ناراحت شدم با برادر خارج شدیم به سمت راه رفتیم از او حقیقت را پرسیدم مطابق فرمان کوروش او گفت دروغ سرزمین ها را فرا میگیرد نشانی از کوروش و خاندانش باقی نمیماند دارندگان شوکت به زیر می افتند زیبایی های جهان زشتی میشود مرا بهت فرا گرفت از برادر جدا شدم و راه را پیش گرفتم مسافر تاریخ شدم از اهورامزدا خواستم اهورا مزدا اجابتم کرد مرگ کوروش بر من سخت بود تا روزی که باز می ایم درود بر من روزی که خواهم امد و جهان را از عطر کوروش لبریز خواهم کرد نام او را که شاهنشاه جهانیان بود زنده میگردانم و ابادی بسیار خواهم کرد اهورا تو فیقم دهد ای کسی که نوشته را میخوانی بدان که بردیا نمرده است این پنهان شدن از نظرها درباره یک شخصیت مسلمان و حضرت عیسی و چهار پیامبر دیگر نقل میشودچنین به نظر میرسد که همه انها روزی با هم به زمین بر خواهند گشت و پیشاپیش همه انها فرزند کوروش بزرگ خواهد بود همان نظریه ای که نستر اداموس از ان سخن میگوید و به اشتباه پایان دنیا میخواند جریان دقیق پنهان شدن بردیا از جایی اغاز میشود که بردیا به همراه کمبوجیه از پاسار گاد خارج میشود گمان میرود که کوروش بزرگ انها را به پیش خود فرا خوانده است در راه اتفاقی می افتد که فقط کمبوجیه راز ان را میفهمد و دیگر از بردیا اثری پیدا نمیشود نجیب زادگان ومردم خود را در سحطی نمی بینند که از کمبوجیه که حال جانشین کوروش است جریان را بپرسند به این ترتیب گمان می کنند که کمبوجیه برادر را در راه کشته است حتی خواهر بردیا که گویی عاشق بردیا بوده تا پایان زندگی خود منتظر بردیا میماند

بنابر عقیده بعضی باستان شناسان او در گوردخمه سرخ ده دفن شده‌است
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
کوروش سوم چیزی در موردش ندارم اگه كسی مطلبی داره بزاره تا استفاده كنیم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
حالا به شاخه فرعی میپردازیم


شاخه فرعی:
آریارمن
ارشام
ویشتاسپ
داریوش بزرگ (یکم)
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
یارمنه یا آریارامنا (به پارسی باستان: ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎) [۱] نیای داریوش بزرگ از شاهان هخامنشی است. وی برادر کوچک‌تر کورش یکم نیای کورش دوم (کورش بزرگ) است. پدرش چا ایش پیش پادشاهی خود را بین دو پسرش تقسیم نمود و قسمت اعظم پادشاهی را به آریامنه داد. وی به آرامنه عنوان «شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشور پارس» را داد، حال آنکه به برادر بزرگ‌ترش تنها لقب «شاه پارسوماش» را اعطا نمود.[۲]

آریارمنه (پارسی باستان: ARIYĀRAMNA/اَرییارَمنَه؛ عیلامی: Har-ri-ya-ra-um-na/هر-ری-یَ-رَ-اُم-نَه؛ اَکَدی: ʾ-Ar-ḭa-ra-am-na/اَر-ییَ-رَ-اَم-نَ-ع؛ یونانی:Ariaramnēs/اَرییَرَمنِس)[۳] فرزند چیش‌پیش و شاه پارس می‌باشد. پس از وی فرزندش ارسام به پادشاهی پارس رسید.[۴] داریوش شاه در سنگ‌نبشته بیستون گوید پدر من ویشتاسپ است. پدر ویشتاسپ آرشام بود؛ پدر آرشام آریارمنه بود؛ پدر آریارمنه چیش‌پیش بود؛ پدر چیش‌پیش هخامنش بود.

اَرییارَمنَه نامی است از زبان پارسی باستان؛ برگرفته از Aryārāman-/اَریارامَن-، و از aryā-/اَریا- «آریایی‌ها» و rāman-/رامَن- «خوشی و صلح» به معنای "رامش‌دهندهٔ آریایی‌هاً.[
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  
صفحه  صفحه 5 از 36:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  36  پسین » 
ایران

سلسله هخامنشی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA