ارسالها: 23330
#91
Posted: 4 Jan 2014 23:13
هگمتانه
نمای امروزین درون کاخ هگمتانه
پس از بهپادشاهی رسیدن، اولین اقدام دیاکو گماشتن نگهبانانی برای خود و نیز ساخت پایتخت بود. شهری که دیاکو برای این منظور برگزید در زبان فارسی باستان هگمتانه و به زبان یونانی «اکباتان» خوانده میشد که همدان امروزی دانسته میشود.هگمتانه به معنی «محل اجتماع» یا «شهری برای همه»است و اشارهای است به گرد هم آمدن طوایف مادی که سابقاً متفرق بودند. او در اواخر قرن هشتم پیش از میلاد، دستور داد تا یک دژ مستحکم بر روی تپهای در این شهر ایجاد شود تا همهٔ امور نظامی، دولتی و خزانهداری در آن انجام گیرد. هرودوت توضیح میدهد که این مجتمع پادشاهی، توسط هفت دیوار متحدالمرکز که هر دیوار داخلی از دیوار بیرونی بلندتر بود و بر آن اشراف داشت، ساخته شد. این هفت دیوار، هرکدام به رنگ خاصی تزیین شده بود، دیوار اول (بیرونی) سفید، دومین دیوار به رنگ سیاه، سومی بهرنگ سرخ تند، چهارمین آبی، پنجمی سرخ باز، ششمین دیوار بهرنگ مسی و هفتمین و درونیترین دیوار نیز طلاییرنگ بود. این نوع رنگآمیزی در بابل، نشانهٔ سیارات هفتگانه بودند ولی در هگمتانه، تقلیدی از بابل بود. قصر پادشاه به همراه گنجینههایش هم در درون آخرین دیوار جای داشت. اگر چه این روایت هرودوت با آنچه که در منابع آشوری آمده — که حاکی از وجود سرکردگان مختلف در سرزمین ماد تا سالها بعد از دیاکو است — مطابقت ندارد و تأسیس دستگاهی سلطنتی مستقل و ساخت چنین مجتمع پادشاهی بزرگ، چیزی نبودهاست که آشوریان به راحتی در برابر آن سکوت کنند لذا این سخنان هرودوت اغراقآمیز مینماید و یا بیانگر تصویری ساختهو پرداخته از دورههای بعد از حکومت دیاکو است. در هر حال پلیبیوس مورخ معروف یونانی در کتاب خود و در شرح همدان از این کاخ یاد کردهاست که از عمر دراز این کاخ حکایت میکند. به عقیدهٔ برخی از مورخین و باستانشناسان، تپهای که هماکنون در شهر قرار دارد و به نام تپهٔ هگمتانه معروف است، محل واقعی شهر باستانی هگمتانه بودهاست.
برخی از مورخان، از جمله هنری راولینسون عقیده دارند که هگمتانهٔ مذکور در نوشتههای هرودوت، همدان کنونی نیست و محل پایتخت قدیم ماد را باید در تخت سلیمان و در نزدیکی دریاچهٔ ارومیه بهطرف جنوب شرقی، جستجو کرد. ولی برخی از پژوهشگران، همچون ژاک دمورگان معتقدند که هگمتانهٔ هرودوت، همان محل همدان امروزی است و از برآمدگیهای زمین و تپهها، جاهای هفت قلعه دژ هگمتانه را میتوان تشخیص داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#92
Posted: 4 Jan 2014 23:15
تبعید
سارگون دوم شاه آشور در سال ۷۱۵ پیش از میلاد، متوجه شد که دیاکو با روسای اول، شاه اورارتو متحد شدهاست. او دیاکو را زیر نظر گرفت و در طی جنگ خود با منائیان — که از خویشاوندان نژاد مادی بودند و در آذربایجان و جنوب دریاچهٔ ارومیه سکونت میکردند — بار دیگر وارد ماد شد تا چنانکه مدعی بود، به «هرجومرج» آنجا پایان دهد. وی در آنجا توانست دیاکو را اسیر کند ولی برخلاف عادت همیشگی آشوریان جانش را به او بخشید و در نبشتهای تشریفاتی در کاخ خود در خُرسآباد اعلام میکند: «دیاکو را بههمراه قبیلهاش به حمات تبعید کردم.»وی چندسالی در اسارت سارگون دوم بود و مادها بهعنوان فرمانبرداران و باجگذاران آشور، دچار فقر و از همپاشیدگی شدند و آشوریان، دیاکو را بهعنوان کسی که همیشه مطیع آشور باقی بماند و خراج خود را بهطور مرتب به دربار آشور بپردازد و از جهات دیگر حتی از نظر تأمین نیروی نظامی برای آشوریان بههنگام درگیر شدن آشور در جنگ متعهد شود، وی را آزاد کردند و سپس او بهعنوان رهبر قطعی و احتمالاً پادشاه مادها برگزیده شد. لازم به ذکر است در گزارش هرودوت ذکری از تبعید شدن دیاکو به میان نیامده و لذا میتوان این احتمال را داد که منبع گزارشهای هرودوت حماسهای مادی بودهباشد چرا که مادها در تلاش بودهاند ماجرای تبعید دیاکو را مسکوت بگذارند و آن را جایگزین داستان کنارهگیری وی از قدرت و به وجود آمدن اغتشاش و هرجومرج در دوران غیبت او بکنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#93
Posted: 4 Jan 2014 23:17
دیاکو در تاریخ روایی ایران
برخی از ایرانشناسان، دیاکو را با ویژگیهایی که هرودوت برای او برمیشمارد با هوشنگ شاهنامه یکی میگیرند و لقب «پَرَداتَ» یا «پیشدادی» را با «نخستین قانونگذار» یکی میدانند. سنت دینی، هوشنگ را نخستین کسی میداند که پادشاهی را در ایران برقرار کرد.
میان گزارش هرودوت دربارهٔ دیاکو و گزارش اوستا، متون پهلوی، عربی و فارسی دربارهٔ هوشنگ، چند وجه مشترک در هویت هوشنگ و دیاکو وجود دارد که مهمترین آنها را میتوان در سه نکته خلاصه کرد:
-دیاکو به گزارش هرودوت در زمان زندگی دهنشینی خود، سرکردهٔ مردم ده بود و نام یا لقب دیاکو یعنی دهگان را باید از این بابت به او داده بوده باشند، و هوشنگ به گزارش متون عربی و فارسی، در زمینهٔ کشاورزی ابداعاتی آورد و از این لحاظ احتمالاً به او لقب دهگان داده بودند.
-دیاکو و هوشنگ نخستین قانونگذار و نخستین پادشاه بودند و از اینجا به هوشنگ لقب پَرَداتَ یا پیشداد یا بیشداد و فیشداد (عربی) داده بودند که محتملاً تا حدودی تقلید از نام و عنوان پادشاه آشور، سارگن بزرگ بهمعنای «شاه قانون» است.
-دیاکو و هوشنگ خانهسازی و زندگی شهرنشینی را رواج دادند و از اینجا به هوشنگ نام یا لقب هئوشینگه یا هوشنگ یا اوشهنج (عربی) داده بودند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#94
Posted: 4 Jan 2014 23:28
جانشین
پس از دیاکو، پسرش فرورتیش جانشین او شد و مدت ۲۲ سال حکومت کرد هرچند که برخی از پژوهشگران بر این باورند که او پنجاه و سه سال حکومت کردهاست (از ۶۷۸ تا ۶۲۵ قبل از میلاد) وی در دوران حکومتش، پارس را بهاطاعت درآورد و به جنگ با دیگر مردم فلات ایران پرداخت. او به آشور حمله برد؛ در این حمله مادها شکست خوردند و فرورتیش نیز در میان جنگ کشته شد.
دوران ۷۲۷ تا ۶۷۵ پیش از میلاد
تاجگذاری ۷۲۷ پیش از میلاد
لقب(ها) دیاکو شاه ماد
مرگ ۶۷۵ پیش از میلاد
دودمان ماد
فرزندان فرورتیش
پایان دیاکو
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#95
Posted: 4 Jan 2014 23:44
فرَوَرتیش
فرَوَرتیش (فارسی باستان: فْرَوَرتی، اوستایی: فْرَوَشی، یونانی: فرااُرتِس، بابلی: پَرومَرتیش، عیلامی پیرومَرتیش) دومین شاه ماد بود. به گفتهٔ هرودوت فرورتیش پسر دیاکو بود و قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد.
وی که به همراه دیاکو و خانوادهاش به آشور تبعید شده بود، به احتمال قوی در خاک آشور تربیت شد. بعدها وی خداوند ده ایالت بیت کاری در ناحیهٔ همدان کنونی، به مرکزیت کار-کشی شد. گمان میرود آشوریان خود از روی عمد وی را به این مقام منصوب کردهباشند تا اولاً وی را از جایی که نفوذ و ریشهٔ محلی داشتهاست دور کرده باشند، ثانیاً بر این باور بودند که فرورتیش که دستپرورده و دستنشاندهٔ خودشان است — مانند سایر پیشوایان، شاهکان و شاهان دستنشانده — در ادامه سیاستهایی را دنبال خواهد کرد که به نفع آشوریان باشد.
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. برای این کار ابتدا پارسها را تحت انقیاد خود درآورد و سپس با جلب یاری خداوندان پیشینده دو ایالت مجاور خود قیامی را علیه آشور ترتیب داد. قیام به سرعت گسترش یافت و آشوریان قست اعظم سرزمین ماد را که در تصرف خود داشتند، از دست دادند. با مذاکرات آشور با سکاها — که متحد مادها در این قیام بودند — و خروج آنها از اتحاد با مادها به نفع آشوریان، جریان قیام ناتمام ماند.
از آن تاریخ به بعد فرورتیش توانست مهمترین نواحی ماد را از زیر یوغ آشور نجات دهد و در سه ایالت بیت کاری، مادای و ساپاردا دولت واحدی تأسیس کند و پادشاهی مستقل ماد را برپاکند.
در جریان یک کشمکش داخلی در آشور، فرورتیش فرصت را برای حملهٔ دوباره به آشور مناسب دید و بدین ترتیب در سال ۶۵۳ پیش از میلاد مجدداً به آشور یورش برد ولی کشته شد. بدین ترتیب ۲۲ سال حکومت وی بر مادها پایان یافت. برخی از مورخین معتقدند علیرغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینهساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت. پس از فرورتیش ، هووخشتره جانشین او شد و مدت ۴۰ سال حکومت کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#96
Posted: 4 Jan 2014 23:47
نام
نام فرورتیش در زبان اوستایی فْرَوَشی (Fravaṣ̌i) و در زبان فارسی باستان فْرَوَرتی آمده است. در پارسی میانه (زبان پهلوی) هم فْرَوَرد (Fraward) و فْرَوَهْر (Frawahr) خوانده میشدهاست.
هرودوت تاریخنگار معروف یونانی نام وی را به صورت فرااُرتِسضبط کردهاست. از آنجا که در زبان یونانی f و -va- را به ترتیب به صورت ph و -o- ادا میکردهاند، لذا فرورتیش دقیقاً با فرااُرتس یونانی مطابق است. در متون بابلی از وی به نام پَرومَرتیش یاد شدهاست و در عیلامی هم به صورت پیرومَرتیش آمدهاست چرا که در زبانهای بابلی و عیلامی f و v به ترتیب به صورت p و m ادا میشدند.
هرلد والتر بیلی، ایرانشناس انگلیسی ریشهٔ این واژه را از ریشهٔ ایرانی -var (پوشش، محافظت) و -fra (پس راندن) میداند و معنی اصلی اولیهٔ واژهٔ را «دلاور حفاظتکننده» عنوان میکند. لازم به ذکر است نام فرورتیش هیچی ارتباطی با نام فرهاد ندارد.
در متنی از زبان داریوش بزرگ در سنگنبشتهٔ بیستون در توصیف فردی با نام فرورتیش که علیه وی قیام کردهبود، چنین آمده است: «مردی مادی به نام فرورتیش در ماد شورش کرد. او به مردم چنین گفت: من خْشَثریتَه از خاندان هووخشتره هستم.» از این متن درمییابیم فردی به نام فرورتیش برای جلب یاری مادها خود را از بازماندگان هووخشتره میخواند و به جای نام اصلیاش فرورتیش، نام خْشَثریتَه را بر خود گذاشتهاست. از آنجا میتوان نتیجه گرفت نام فرورتیش نمیبایست در خاندان دیاکو رایج بودهباشد ولی نام خشثریتَه وجود داشته و نام سلطنتی و متداولی بودهاست و احتمالاً هرودوت در مورد نام فرورتیش مرتکب اشتباه شدهاست. از آنجا که در زبان بابلی خوشهٔ -xš- اغلب به صورت -kš- ادا میشده، لذا در این زبان خشثریتَه باید به صورت کشتریتی یا کشتریتو خوانده میشده است. در سنگنبشتههای آشوری هم ذکری از فردی به نام کشتریتی — به عنوان فرمانروای کار-کشّی آمده است به همین دلایل فرورتیش غالباً با نام کشتریتی-خشثریتَه شناخته میشود و این دو یکی گرفته میشوند، هرچند برخی از پژوهشگران این هویّت را قابلتردید میدانند.
خشثریتَه واژهای ایرانی — مأخوذ از خْشَثرَه به معنی «مقتدر»، «قدرت» و «قلمرو» است. واژهٔ «شهر» در فارسی نو از همین واژهٔ مادی گرفته شدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#97
Posted: 4 Jan 2014 23:48
تبار و خانواده
فرورتیش فرزند دیاکو و دومین شاه ماد بود که همهٔ اطلاعات مربوط به او، از هرودوت به ما رسیدهاست. به گفتهٔ هرودوت، فرورتیش پسر دیاکو بود و همهٔ قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد. از شواهد چنین پیداست که پس از مرگ دیاکو، وی رهبری قبایل مادی را برعهده گرفت. برخی منابع بر این باورند نام فرورتیش در خاندان دیاکو رایج نبوده و نام وی را همان خشثریتَه میدانند و ادعای هرودوت را در مورد نام فرورتیش و نیز نام پدر دیاکو و پدربزرگ فرورتیش رد میکنند. از میان فرزندان وی، تنها نام هووخشتره در منابع آمدهاست که پس از او جانشینش شد و توانست یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل دهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#98
Posted: 4 Jan 2014 23:49
دوران حکومت
بسیاری از پژوهشگران، با توجه به تقویمها و اسناد و محاسبات میانرودان و بهویژه آشوریان، زمان سلطنت فرورتیش را بین سالهای ۶۷۵ تا ۶۵۳ پیش از میلاد میدانند ولی بعضی دیگر از پژوهشگران زمان حکومت او را بین سالهای ۶۵۵ تا ۶۳۳ پیش از میلاد میدانند. با اینحال برخی از دانشمندان بکلی این نظرات را رد میکنند و بر این باورند که فرورتیش از سال ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد، یعنی بهمدت پنجاه و سه سال حکومت کردهاست.
در نخستین سالهای سلطنت فرورتیش، سکاها که در ناحیهٔ بین دریای مازندران و قفقاز زندگی میکردند از طریق گذر دربند قفقاز، به سرزمین ماد وارد شدند و بخشهایی از خطهٔ ماد را به اشغال خود درآوردند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#99
Posted: 4 Jan 2014 23:50
جنگ با پارس
هرودوت میگوید: «فرورتیش پس از بهدست گرفتن قدرت، به حکمرانی بر مادها بسنده نکرد و به سرزمین پارسها حمله برد و توانست آنها را شکست دهد که موجب نیرومندی بیشتر مادها شد و به او این امکان را داد تا آسیا را نیز مطیع خویش سازد؛ از این روی سرزمینهای مشرق و جنوب ماد را تصرف کرد و به همهٔ ملل و اقوام، یکی پس از دیگری حمله کرد و اقوام بسیاری را فرمانبردار و همراه مادها کرد و زمینه را برای حمله به حکومتهای نیرومندی از جمله سرزمین آشور و امپراتوری قدرتمند و گستردهٔ آن فراهم نمود.»
برخی از مورخان، امر انقیاد پارسها توسط فرورتیش را نادرست میدانند و آن را به هووخشتره نسبت میدهند. با اینحال فرورتیش برای جنگ با آشور ابتدا میبایست اظهار انقیاد و یا حداقل اتحاد پیشوایان پارس را هم کسب کردهباشد. وی با استفادە از گرفتاریها آشور و عیلام و همچنین به یاری دستههایی از سکاها که متحد وی شدهبودند، توانست چیشپیش پسر هخامنش و سایر پیشوایان پارس را نسبت به فرمانروایی ماد به اظهار انقیاد و یا اتحاد وادارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#100
Posted: 4 Jan 2014 23:51
جنگ با آشور
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. وی که «خداوند ده» کار-کشی بود، توانست با جلب یاری مامیتیارشو خداوند پیشینده ایالت مادای و دوساننی خداوند پیشینده ایالت ساپاردا واقع در جنوب خط زنجان-قزوین کنونی که پیشوایان آن ایالات از جانب آشور بودند، در ماه نیسان (مارس-آوریل) سال ۶۷۳ پیش از میلاد، پیرامون نوروز آشوری قیامی را علیه آشور ترتیب دهد و ریاست این قیام را برعهده بگیرد.
از آنجا که این سه نفر در آن واحد وارد عمل شدند و با پادشاهی سکاها و منّا متحد بودند، قیام به سرعت گسترش یافت و از مرز سه ایالت اولیه هم گذشت، بهطوری که در اویل ماه ایار (آوریل-مه) لشکریان فرورتیش توانستند به ایالت مجاور کیشهسو برسند و دژ اصلی آن ایالت را که به همان نام «کیشهسو» معروف بود، محاصره کنند. در این رویداد، کیمریها و افراد مامیتیارشو هم متحد فرورتیش بودند.
امر محاصرهٔ قلعهها و دژها همچنان ادامه داشت و دژهای دیگری به نامهای کاربیتو، دژ دیگری که نامش معلوم نیست، دژ سو در ناحیهٔ زنجان کنونی و دژ خارخاریان در ایالت خارخار در ناحیهٔ غرب همدان کنونی و مرز عیلام به محاصرهٔ فرورتیش و متحدانش درآمد. قیامکنندگان به درهٔ دیاله رسیدند و فرورتیش آخرین گردنههای منتهی به جلگهٔ میانرودان را هم مورد تهدید قرار دادهبود و آشور تمام سرزمین ماد به جز زاموآ و پارسوآ را از دست داد.
محاصرهٔ این دژها از جانب مادها بسیار مهم است چرا که علاوه بر اینکه نمایانگر یک روش جنگی جدید مادها است، از تحول و انقلابی بزرگ در زمینهٔ استراتژی و فنون جنگی مادها حکایت میکند و بیشک مادها در طی سالیان جنگهای پیوسته با آشوریها، این تجربیات را آموخته بودند.
از اوایل سال ۶۷۲ پیش از میلاد آشوریان کوشیدند تا با فرورتیش مذاکره کنند و بدین ترتیب چندین پیک را به نزد رهبر قیامکنندگان فرستادند. آنها همچنین با سکاها که اتحاد بعضی از طوایف آنها با فرورتیش موجب تهدید قلمرو آشور شده بود، وارد مذاکره شدند. پارتاتوآ پادشاه سکاها هم مذاکرات را پذیرفت و اسرحدون پادشاه آشور هم ناچار شد دختر خود را با وی نامزد کند. بدین ترتیب و با خارج شدن سکاها از اتحاد با مادها، قیام مادها ناتمام ماند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.