انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 3 از 15:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  12  13  14  15  پسین »

Ashkanian Dynasty | سلسله اشكانیان



 
فرهاد یکم (اشک پنجم) پنجمین شاه اشکانی (ح۱۷۶- ح۱۷۱ پ.م) و جانشین و پسر فریاپت بود.

وی تپورستان را تسخیر کرد و طایفه مردها را مجبور نمود که دربند دریای خزر و راهی را که از خراسان به ماد می‌رفت حفظ کنند. این شاه شهر خارکْسْ*[۱] را در ری بنا نهاد.

فرهاد یکم پیش از مرگ علی‌رغم داشتن فرزند پسر، برادر خود مهرداد را به جانشینی معین کرد.



سلف:
فریاپت

شاهنشاه ایران
ح۱۷۶ تا ح۱۷۱ پ.م

جانشین:
مهرداد یکم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
مهرداد یکم (ارَشک ششم) ششمین پادشاه اشکانی است (حکومت از ۱۷۱ تا ‎۱۳۷-۱۳۸ پیش از میلاد) و پس از برادرش فرهاد یکم به شاهی رسید. فرهاد یکم با اینکه دارای فرزندان پسر بود برادرش مهرداد را به جانشینی برگزید. مهرداد یکم و فرهاد یکم فرزندان فریاپت هستند.

او بانی عظمت و اقتدار دولت اشکانی گردید. رشادتهای او موجب شد تا برخی از سرزمین‌ها را از سلوکیان که به واسطه جنگ با رومی‌ها و یهودی‌ها ضعیف شده بودند بگیرد.

لشکرکشی‌های مهرداد بزرگ

مهرداد در ابتدا مرو را از باختری‌ها گرفت و به دنبال آن تا سغد پیش رفت. از آنجا به کابل رفته و سپس پنجاب را گرفت و از را پنجاب به سیستان رفت و آن را ضمیمه شاهنشاهی کرد.

سپس آذربایجان را از امرای محلی که در آنجا استقلال یافته بودند خالی کرد. پس از آن به خوزستان و پارس و سلوکیه و بابل پرداخت و بعد به هند رفته، قطعه‌ای را تا رود سند به کشور خود ضمیمه کرد. به این ترتیب دولت پارت وسعت قابل توجهی پیدا کرد.

این شاه با دیمتریوس دوم سلوکی جنگ کرد ولی در ابتدا پیروزی نصیب وی نگردید. افزون بر این باختر نیز بر پارتیان قیام نمود ولی مهرداد آنان را با دادن وعده‌هایی آرام کرد و دیمتریوس را اغفال نموده و سپس با او وارد جنگ شد. مهرداد این شاه سلوکی را اسیر کرد و به زندان انداخت.

مهرداد یکم نخستین شاه اشکانی بود که مانند شاهان هخامنشی خود را شاهنشاه خواند.






سلف:
فرهاد یکم

شاهنشاه ایران
ح۱۷۱ تا ح۱۳۸ یا۱۳۷ پ.م

جانشین:
فرهاد دوم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
فرهاد دوم(اشک هفتم)(به لاتین:Phraates II) هفتمین شاه ایران از دودمان اشکانی است(ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۸ ق.م). وی پس از پدرش مهرداد یکم به تخت نشست.

فرهاد دوم و سلوکیان

آتیوخوس سیدت برادر دیمتریوس دوم در نبود او سوریه را تصرف کرد و بر آن بود که به ایران حمله کرده و آن را نیز تسخیر کند. در آغاز پیشروی چشمگیری نصیب آنتیوخوس سیدت شد و مردم ایران نیز بر فرهاد شوریدند و عرصه آنچنان بر او تنگ شد که ناچار به حکومت بر سرزمین پارت که برای او باقی مانده بود بسنده کرد. فرهاد خواست با سلوکیان از در آشتی درآید ولی شرایط شاه سلوکی بسیار سنگین بود.به این ترتیب فرهاد می بایست به مملکت پارت اکتفا کرده و باج سنگینی نیز به سلوکیان بپردازد. فرهاد برای ایجاد جنگ خانگی در سوریه دمتریوس را که توسط پدرش مهرداد اسیر شده و در زندان بود را رها کرد تا میان دو برادر نبردی درگیرد. گفتنی است که ظلم و ستم سلوکیان بر مردمان تحت انقیادشان موجب شد که مردم تحت ستم سلوکیان به فرهاد گرویدند. آنتیخوس برای گرفتن انتقام شکستها و اسارت خود با سپاهی گران به ایران آمد، ولی فرهاد به او فرصت نداد ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ پادشاه سلوکی کشته شد. از این پس سلوکیان دیگر به خود اجازه تجاوز به حریم ایران را ندادند. انحطاط کامل دولت سلوکی از همین زمان آغاز گردید.

سکاها

پس از این پیروزی فرهاد مدتی بیاسود ولی این آسودگی زیاد دوام نیاورد و او با مشکلات جدیدی روبرو شد. فرهاد برای امنیت مرزهای شرقی ایران سکاها را به کمک طلبید و با آنان پیمانی بست. بر اساس این پیمان فرهاد می‌بایست در برابر یاری رساندن سکاها به سپاه پارتیان مبلغی به آنان بپردازد. منابع تاریخی آنگونه بیان کرده‌اند که فرهاد یکم توانست بدون یاری سکاها بر مشکلات فائق آید و از آنجاییکه مبلغ تعهد شده به آنها بسیار زیاد بود، وی از پرداختن آن خودداری نمود. سکاها با توجه به خوی تهاجمی خود به سرزمین پارت یورش برده و به قتل و غارت پرداختند. فرهاد برای دفع تجاوزات سکاها با آنان وارد جنگ شد و در سال ۱۲۵پ.م در همان جنگ کشته شد.

در همین زمان گروه دیگری از سکاها به ایران هجوم آورده در افغانستان امروزی و در سیستان مستقر شدند. از این پس سرزمین زرنگ بر اثر این واقعه به سکستان تغییر نام یافت و این نام بعدها سیستان شد. از این پس تاریخ ایران با تاریخ چین پیوند یافته و در چین پس از انقراض سلسله چو یک چینی به نام تسین زمام امور را در دست گرفت و سلسلهٔ نیرومندی را تأسیس نمود و برای جلوگیری از تاخت و تاز مردمان وحشی صحراگرد دیوار چین را ساخت. پس از آن هون‌ها که از نژاد زردپوست می‌باشند چون نتوانستند وارد چین شوند و تاخت و تاز نمایند، متوجه صفحات غربی شده و حمله به مردمان ایرانی‌تباری موسوم به یوئه‌چی نموده، آنها را از جایشان راندند. مردمان مزبور هم به نوبت خود به سکاها فشار آوردند. این بود که سکاها به پارت و باختر روی آوردند.



سلف:
مهرداد یکم

شاهنشاه ایران
ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۸ پ.م

جانشین:
اردوان دوم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
اردوان دوم (اشک هشتم) هشتمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(ح۱۲۸- ح۱۲۳ پ.م). او عموی فرهاد دوم بود و پس کشته شدن او به دست سکاها بر تخت شاهی نشست. اردوان دوم مجبور به ادامه مقابله با قوم یوئه‌چی شد. این قوم بر اثر فشار هونها به سوی ایران رانده شده بودند. بر اثر فشار آنها دولت باختر به هند منتقل گردیده، بعد از شصت سال منقرض شد و یوئه‌چی‌ها در باختر دولتی تأسیس کردند که در تاریخ موسوم به کوشان است.

اردوان دوم در جنگ با یوئه‌چی‌ها زخم برداشت و بر اثر آن زخم درگذشت. پس از او پسرش مهرداد ملقب به کبیر به شاهی رسید.






سلف:
فرهاد دوم

شاهنشاه ایران
ح۱۲۸- ح۱۲۳ پ.م

جانشین:
مهرداد دوم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
مهرداد دوم.
مهرداد دوم یا مهرداد بزرگ(اشک نهم) نهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است که از حدود ۱۲۳ تا ۸۷ پ.م سلطنت کرد. لقب کبیر را به دلیل مقتدر بودن و نظم و سازمان دادن به امور ایران به او داده‌اند. وی هنگامی به شاهی رسید که ایران از هر سو آماج تهاجم اقوام مختلف شده بود. مهرداد با دلاوری و درایت تمام نواحی اشغال شده را پس گرفت و مرزهای ایران را در شرق تا کوههای هیمالیا و در غرب تا میان‌رودان رساند. در زمان پادشاهی او ایران و روم هم‌مرز شدند. وی همچنین به اوضاع داخلی ایران نظم و سازمان داد و اقتصاد شکوفایی را پایه‌ریزی کرد.






نبردها

مهرداد پس از نشستن بر تخت شاهی نخست بابل را از تازیان پس گرفت و سپس لشکر به ارمنستان کشید. وی در سال ۱۱۳پ.م سراسر میان‌رودان را به دست آورد و آنگاه رو به شرق نهاد. پیش از رسیدن مهرداد به شاهی، حدود سال ۱۳۳پ.م در شرق، سکاها به مرزهای ایران و بلخ تاختند، دولت بلخ را نابود کردند و دولت‌های کوچک یونانی را تا نزدیک هندوستان از میان بردند. آنها به داخل ایران نیز تاخته و پارت و گرگان را لگدکوب اسبان خود کردند. گروهی از آنان به سیستان و افغانستان رفته و حکومتی سکایی پدید آوردند و از این پس سرزمین زرنگ سکستان(سیستان) نامیده شد. حتی اردوان دوم شاه ایران که پدر مهرداد دوم است نیز در نبردی با آنان کشته شد. مهرداد با نبردی سهمگین سکاها را چنان شکست داد که دیگر مدت‌ها متعرض ایران نشدند. او پارت و هرات را آزاد کرد و دولت سکایی سیستان را وابسته به دولت اشکانی کرد. وی همچنین مرو و بخش‌هایی از فرارود را نیز تصرف کرد.

سیاست داخلی

پس از پیروزی‌هایی که ذکر آن رفت مهرداد فرصت یافت تا به امور داخلی کشور بپردازد. او نخستین کس از خاندان اشکانی است که خود را شاهنشاه خواند و ادعا کرد که خاندان اشکانی از نسل اردشیر دوم هخامنشی است. این کار او اقدامی آگاهانه بود که اشکانیان را ادامه دهنده هویت ایرانی نشان دهد و همینطور این کار حکومت اشکانیان را در پرتو ارتباط یافتن با هخامنشیان بر حق جلوه داد. مهرداد دوم بسیار پای‌بندی به فرهنگ، آداب و سنن ایرانی بود. وی با تلاشی خستگی ناپذیر بر آن شد تا فرهنگ ایرانی را از مظاهر فرهنگ یونانی هلنی پاک کند. در عرصه بازرگانی و سر و سامان دادن به اقتصاد کشور مهرداد اقدامات بسیاری کرد و در روزگار او بود که را بازرگانی ایران به چین که در تاریخ به "راه ابریشم" معروف است گشوده شد. از این پس مبادلات کالا میان چین، هند، عربستان و برخی سرزمین‌های دیگر موجب شکوفایی اقتصاد کشور گردید.

سرزمین‌های غربی و رومیان

به دلیل اهمیت سرزمین‌های غربی ایران و میان‌رودان مهرداد در سال ۹۴پ.م به سرزمینهای شمالی میان دجله و فرات تاخت و پس از کسب پیروزی‌هایی در این منطقه رود فرات را به عنوان مرز غربی ایران تعیین کرد. وی همچنین در امور ارمنستان که دارای اهمیت بسیاری بود و شاهان آن از تبار اشکانی بودند دخالت کرد.

در سال ۹۶پ.م رومیان در راستای سیاست جهانگشایی خود به کرانه غربی رود فرات رسیدند و مصمم بودند که ایران و هند را به قلمرو خود ضمیمه کنند. فرمانده قوای روم شخصی به نام سولا بود. مهرداد به خاطر گرفتاریهای زیادی که در آن زمان برای اشکانیان پیش آمده بود صلاح دید که با رومیان وارد جنگ نشود، لذا به آنان پیشنهاد صلح کرد. این پیمان بسته شد ولی نماینده اشکانی به دلیل تحقیری که سولا بر او روا داشته بود در بازگشت اعدام شد.

پایان زندگی مهرداد

در پایان زندگی مهرداد دوم(حدود ۸۷ پ.م) در شرق و غرب تهاجماتی صورت گرفت. تیگران(Tigranes) شاه ارمنستان از مرگ مهرداد بهره جسته و بخش شمالی میان‌رودان را تصرف کرد. در این زمان گودرز که در زمان مهرداد دوم در بابل قیام کرده بود برای مدت کوتاهی به شاهنشاهی رسید. اُرُد گودرز را از حکومت انداخت و پس از دوره کوتاهی سیناتروک بر جای او به شاهنشاهی نشست.



سلف:
اردوان دوم

شاهنشاه ایران
ح۱۲۳ تا ۸۷ پ.م

جانشین:
سیناتروک
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
سیناتروک یا سنتروک (اشک دهم) دهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است(۷۶ یا ۷۵- ۷۰ یا ۶۹ ق.م به مدت هفت سال[۱]). او پسر مهرداد یکم و برادر فرهاد دوم است.

سیناتروک یک سال پس از درگذشت مهرداد دوم بر تخت شاهی نشست. هنگامی که وی به تخت نشست شخصی پیر و ناتوان بود و دولت اشکانی نیز درگیر منازعات بین شاهزادگان و سران خاندانها بود. تیگران ارمنی از این فرصت استفاده کرده، آذربایجان را متصرف شده و جلگه فرات را غارت کرد. وی علاوه بر این به باقی‌ماندهٔ قلمرو سلوکیان نیز دست‌اندازی کرده و خود را شاهنشاه خواند.



سلف:
مهرداد دوم

شاهنشاه ایران
۷۶ یا ۷۵ تا ۷۰ یا ۶۹ ق.م

جانشین:
فرهاد سوم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
فرهاد سوم (اشک یازدهم) یازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ ق.م). او فرزند سیناتروک بود و پس از پدرش به شاهی رسید. در زمان او جنگهای ممتد ایران و روم آغاز شد. در دوران پادشاهی او اشکانیان سرزمینهای زیادی را در غرب و همچنین در شرق از دست دادند.

رومیان فرهاد را تحریک به لشکرکشی به ارمنستان کردند. در آن زمان پومپه که یکی از سران حکومت سه نفره روم بود وارد آسیای صغیر شده بود. پومپه نیرومندی ارمنستان و تیگران شاه ارمنستان را جدی تلقی کرد، سفیری به ایران فرستاد و به فرهاد سوم پیشنهاد لشکرکشی به ارمنستان را داد. او تعهد کرد که در صورت انجام این کار دو شهر کُرْدُونْ و اَدیابن (این دو ولایت قسمتی از آسور قدیم بودند) از آن ایران خواهند شد.

فرهاد با سپاهی انبوه و به همراه پسر ارشد تیگران و شاهزاده‌های ارمنی که در دربار ایران بودند به ارمنستان حمله برده اَرتاکساتا را محاصره نمود و تیگران به کوستان‌های اطراف فرار کرد. شاه ایران پس از فرار تیگران و سپاه او خود را پیروز دانسته و بازگشت. تیگران پس از شنیدن خبر بازگشتن فرهاد به کشورش ارمنستان بازگشت و سپاه ایران که محاصره ارمنستان را بر عهده داشت پراکنده شد. این پیشامدها و جنگ و گریزهای بین فرهاد و تیگران به پومپه فرصت داد تا ارمنستان را به تصرف درآورد، ولی به پیمانی که با فرهاد بسته بود عمل نکرد و افزون بر این فرهاد را شاهنشاه نیز نخواند. این کارهای او باعث تشدید خطر وقوع جنگ میان ایران و روم شد. پومپه که جنگ با ایرانیان را صلاح نمی‌دید تا زمانی که در آسیا بود با اشکانیان مدارا می‌کرد ولی درخواست فرهاد از رومیان که رود فرات را مرز میان ایران و روم بدانند برآورده نشد. از سوی دیگر پومپه با پارس، خوزستان و آذربایجان ارتباط برقرار کرده و دست به تحریکات زد که علیه شاهنشاهی اشکانی بود.

فرهاد سرانجام به دست دو پسر خود به نام‌های مهرداد و اُرد مسموم شد.



سلف:
سیناتروک

شاهنشاه ایران
۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ ق.م

جانشین:
مهرداد سوم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
مهرداد سوم (اشک دوازدهم)(به لاتین:Mithridates III) دوازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۵۸ یا ۵۷- ۵۶ پ.م). او فرزند فرهاد سوم بود و پس از اینکه به همراه برادر کوچکتر خود اُرد پدر خود را مسوم کرد به جای او بر تخت شاهی نشست. فرمانروایی او دوام چندانی نیافت. به خاطر سخت‌گیری و سفاکی او نجبا و مردم بر او شوریدند و اُرُد را بر تخت نشاندند. مهرداد نزد گابی‌‎نیوس والی روم در سوریه رفت و در ابتدا والی مزبور این موقع را بهانه مناسبی برای دخالت در امور ایران پنداشت، ولی به زودی متوجه امور مصر شده و از خیال همراهی با مهرداد که بهانه‌ای برای دخالت در مسایل ایران بود منصرف گردید.






سلف:
فرهاد سوم

شاهنشاه ایران
۵۸ یا ۵۷- ۵۶ پ.م

جانشین:
اُرد دوم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
اُرُد دوم یا ورُد دوم (اشک سیزدهم) سیزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. وی از سال ۵۵ تا ۳۷ پیش از میلاد سلطنت کرد. به عقیدهٔ بسیاری از مورخان در زمان او شاهنشاهی اشکانی به اوج عظمت خود رسید. بسیاری از معاصران آن زمان ایران را بسیار مقتدرتر از روم می‌دانستند. در زمان شاهی ارد دوم سرزمین‌های بسیاری به قلمرو اشکانیان اضافه شد ولی به دلیل ضعف سازمانی ارتش نتوانستند مناطق فتح شده را حفظ کنند. مهمترین پیش‌آمد در زمان شاهی ارد دوم جنگهای متعدد با رومیان و به خصوص نبرد حران(Carrhae) است.

اُرد همچنین پایتخت ایران را از شهر صددروازه به تیسفون که در برابر سلوکیه ساخته شده بود منتقل کرد و تیسفون تا زمان حملهٔ اعراب پایتخت ایران بود.





رسیدن به شاهی
ارد دوم به همراه برادر بزرگتر خود مهرداد سوم پدر خود فرهاد سوم را که شاه ایران بود در سال ۵۷ یا ۵۸ پ.م مسوم کردند. پس از این کار مهرداد که پسر بزگتر بود به شاهی رسید ولی سلطنت او بیش از سه یا چهار سال دوام نداشت. وی بسیار سخت‌گیر و بی‌رحم بود. از اینرو بزرگان کشور و عامهٔ مردم بر او شوریدند و پس از مبارزاتی که بین او و ارد دوم درگرفت ارد او را کنار زده و بر تخت شاهی نشست.

نبرد حران
نبرد حران(به لاتین: Carrhae) نخستین نبرد تمام عیار ایران و روم در زمان سلطنت ارد دوم به وقوع پیوست. در بهار سال ۵۴ پ.م کراسوس(Crassus) فرماندار رومی بخش شرقی روم سپاه خود را برای حمله به ایران آراست و با چهل‌هزار سرباز راهی ایران شد. اَرتاوازد شاه ارمنستان در ملاقاتی با کراسوس به او وعده داد که شانزده‌هزار نیروی سواره در اختیار او قرار خواهد داد. او به کراسوس اطمینان داد که با این سواره نظام و پیاده نظام همراه او رومیان از نظر کمی و کیفی برتر از سپاه ایران هستند و ایرانیان را به آسانی شکست خواهند داد. اُرد دوم پس از آگاهی یافتن از این خبر برای کراسوس پیام فرستاد که آیا این نبرد به خواست دولت روم است یا خود او. کراسوس در پاسخ گفت که جواب او را در سلوکیه خواهد داد. پادشاه ارد در جواب نوشت:«اگر موی بر کف دست من بروید شما هم سلوکیه را خواهید دید.» کراسوس با سپاه بزرگ و ورزیدهٔ خود راهی بین‌النهرین شد. در این گیر و دار اُرد با پیاده نظام خود با شتاب فراون وارد ارمنستان شد و مبادرت به آن کرد تا از رسیدن سواره نظام ارمنی به کراسوس جلوگیری کند. سپس سورنا سردار دلاور و رشید خود را با ده‌هزار سوار به نبرد با کراسوس فرستاد.

کراسوس چون خبردار شد که سپاه اشکانی در مشرق فرات است تصمیم به تعقیب ایرانیان گرفت و در بیابان‌های شمال بین‌النهرین٫به دنبال دشمن وهمی و فراری با شتاب به سوی مشرق تاخت آورد و به حران رسید. سپاه روم در طول این پیشروی با مقاومت چندانی روبرو نشد ولی بر اثر پیاده‌روی در بیابان‌های خشک فرسوده و گرسنه بود. افسران از کراسوس درخواست استراحت کردند ولی او فرمان تعقیب داد. پس از استراحتی کوتاه و خوردن غذایی مختصر رومیان به پیشروی ادامه دادند و به گروه کوچکی از سپاه اشکانی که دارای ساز و برگ نظامی کمی بودند برخود کردند. آنان به خیال شکست دادن این سپاه بر سرعت خود افزودند. پس از زد و خوردی کوچک ناگهان نگهبانان فریاد برآوردند که اشکانیان آنها را در محاصره گرفته‌اند. شاهان محلی آسیایی که به اجبار و بیم در کنار رومیان بودند با شنیدن این خبر با سواران خود گریختند. سواران پارتی وارد میدان کارزار شدند. نخست سواران سنگین اسلحهٔ اشکانی بر رومیان سبک اسلحه تاختند و آنان را به عقب راندند. سپس سواران سبک اسلحهٔ کماندار رومیان را به تیرباران گرفتند. تیرهای رومیان بر آنان کارگر نبود زیرا کمان‌های اشکانی برد بیشتری نسبت به کمان‌های رومی داشتند و اشکانیان نیز دز تیراندازی سرآمد بودند. رومیان تلفات زیادی دادند و پس از اینکه پسر کراسوس به دست اشکانیان کشته شد عقب نشینی کردند.

رومیان در حال عقب نشینی چون با جغرافیای منطقه آشنا نبودند پیاپی مورد حملهٔ اشکانیان واقع می‌شدند. سرانجام سورنا به رومیان پیشنهاد مذاکره کرد. کراسوس عازم ملاقات شد. در این میان رومیان دچار اختلاف شدند و در این گیر و دار پیکاری درگفت و کراسوس به دست ایرانیان کشته شد. سر او را به نشانهٔ پیروزی برای اُرد به ارمنستان فرستادند.

نبرد حران در تاریخ باستان اهمیت زیادی دارد٫ زیرا رومیان که خود را برتر از ایرانیان و فاتح می‌دانستند با این شکست خوار شده و ایرانیان بزرگ و بلندآوازه گشتند.

فتوحات در غرب آسیا
پس از پیروزی بر کراسوس اشکانیان به منظور تصرف سوریه دست به حمله در مغرب آسیا زدند. در آن زمان اوظاع داخلی روم نیز نابسامان بود و این خود سودی برای ایرانیان بود. مردم غرب آسیا ناراضی از اینکه به زیر یوغ رومیان بودند دست به قیام زدند و اشکانیان توانستند تا سال ۴۰ پیش از میلاد تقریباً سراسر آسیای غربی را به تصرف خود درآورند. ولی اشکانیان به دلیل ضعف سازمانی ارتش نتوانستند متصرفات گستردهٔ خود را برای مدت زیادی حفظ کنند. در سال ۳۸ پ.م. که پاکور شاهزادهٔ اشکانی و فرماندهٔ سپاه مهاجم ایران در نبردی با رومیان کشته شد مرزها دوباره به کنار رود فرات رسید.

پایان زندگی اُرُد
ارد دوم مدتی پس از پایان نبردهای ایرانیان در غرب آسیا و به خاطر کشته شدن پسرش پاکور از سلطنت بیزار شد و مقام شاهی را به پسر دیگرش فرهاد چهارم واگذار کرد. فرهاد پس از رسیدن به شاهی همهٔ برادران خود را کشت. ارد دوم که هنوز در قید حیات بود او را به خاطر این کار مورد سرزنش و نکوهش قرار داد. فرهاد پدر خود را به خاطر این ملامت در سال ۳۷ پ.م. به قتل رسانید.



سلف:
مهرداد سوم

شاهنشاه ایران
حدود ۵۶ - ۳۷ یا ۳۶ پ.م

جانشین:
فرهاد چهارم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) چهاردهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. پدر وی ارد دوم از سلطنت کناره‌گیری کرد و مقام شاهی را به او واگذار کرد. فرهاد چهارم همین که به تخت نشست برادران خود را نابود کرد. پدر وی که هنوز در قید حیات بود او را مورد سرزنش قرار داد و فرهاد او را نیز به قتل رسانید.






جنگ با روم

فرهاد به قدری با نجبا سختی می‌کرد که بعضی از آنها جلای وطن کردند و مُنِزس – یکی از سردارن نامی او – نزد مارک آنتوان که یکی از سه زمامدار حکومت سه نفره روم و والی مصر بود رفته و به او گفت که حاضر است وی را برای نبرد با ایران جهت گرفتن انتقام شکست کراسوس یاری دهد و او را برای حمله به ایران تحریک نمود. فرهاد وقتی که خبر را شنید سردار مزبور را به دربار خویش فراخواند و از او عمیقاً دلجویی کرد. آنتوان توسط او از فرهاد خواهش کرد که پرچم‌های رومی و اسرایی را در زمان پدر او ارد دوم به دست ایرانیان اسیر شده بودند را به رومیان بازگرداند. ولی این ظاهر کار بود و در خفا آنتوان خود را برای نبرد آماده می‌کرد. وقتی که تجهیزات او کامل شد با لژیون‌هایی که عدهٔ نفراتشان به صدهزار می‌رسید راهی ایران شد و پادشاه ارمنستان آرتاوارد(Artavardes) شش‌هزار پیاده و همان قدر سوار به او داد . آنتوان می‌خواست از طرف فرات وارد خاک ایران شود ولی چون همهٔ راه‌ها را توسط پارتیان بسته یافت به طرف ارمنستان رفت. پادشاه ارمنستان به او گفت که تمام قشون ایران در نواحی فرات است و بنابراین به سهولت می‌تواند به آذربایجان حمله برده پایتخت آن را که پْرَاَسْپا*[۱] نام داشت تسخیر کند.

او به طرف این شهر روانه شد و چون به آنجا رسید دید که شهر محکم است و ساخلوی کافی دارد. این بود که منتظر ورود بار و بنهٔ قشون و ادوات محاصره گردید. به زودی پارتی‌ها با اسلوب جنگی خودشان بنای تعرض نسبت به رومی‌ها گذارده و ده‌هزار نفر از آنها را کشتند. متعاقب این حمله قشون اَرتاواردِس نیز از پارتیها شکست فاحشی خورد و کار آنتوان سخت گردید.

در این بین اشکانیان از فرصت استفاده کرده و به ساز و برگ نظامیان رومی دست یافته و غنایم زیادی برگرفتند. زمامدار رومی چاره را منحصراً در این دید که عقب‌نشینی کند و راه‌های کوهستانی را پیش گرفت تا از سواره نظام اشکانی در امان باشد. راه کوهستانی دو روز بیش نبود و روز سوم همین که وارد جلگه شد پارتی‌ها که در کمین آنان بودند پدیدار شده و بنای تعرض را گذاشتند. سپس در مدت ۱۹ روز که او در خاک ایران بود هشت هزار نفر دیگر از رومی‌ها کشته شدند و پس از عبور از ارس اگر چه پارتی‌ها دیگر او را تعقیب نکردند ولیکن از سرمای زمستان و فقدان آذوقه و مشقات راه هشت هزار رومی دیگر نیز مردند و باقی قشون روم خسته و فلاکت‌زده جان بدر بردند. خط عقب‌نشینی رومی‌ها از کنارهٔ شرقی دریاچه ارومیه و محل‌هایی بوده که در حوالی تبریز امروزی واقع است.

پلوتارک نوشته که آنتوان در این سفر وقتی که مشقات و صدمات عقب نشینی را میدید همواره می‌گفت : "آی ده هزار نفر" و منظورش آن ده هزار نفر یونانی بود که در زمان اردشیر دوم بعد از کشته شدن کورش کوچک از کوناکسا عقب نشینی کرده، تمام این صدمات را متحمل شدند.

تمجید آنتوان از یونانی‌های مذکور بجاست، ولیکن اگر تفاوت اوضاع این زمان و زمان اردشیر دوم را در نظر آریم رنج و محن رومی‌ها به مراتب بیشتر بوده، چه در آن زمان از کوناکسا تا طرابوزان متعرض ده هزار نفر یونانی مذکور نشد و در این جنگ، هشتاد هزار نفر رومی وقتی که از ایران خارج می‌شدند شکر می‌کردند که از دست تیر اندازان ایرانی برستند.

آنتوان برای گرفتن انتقام از ایرانیان بی‌درنگ سپاهی گرد آورد و به ارمنستان تاخت. وی ارمنستان را تصرف کرد و سپس به مصر که مقر فرمانروایی او بود بازگشت. وی در سال ۳۳ پیش از میلاد به سوی رود ارس بازگشت و با فرمانروای ماد پیمانی بست. در پی این پیمان بخش‌هایی از ارمنستان به همراه شماری از سپاهیان رومی به فرمانروای ماد واگذار شد. در این هنگام در روم نبرد سیاسی برای قدرت بین مارک آنتوان و رقیبش آگوستوس بالا گرفت. فرهاد چهارم از این پیش‌آمد استفاده کرده و برای بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته با سپاهی راهی ماد شد. در نبردی که بین او و فرمانروای ماد درگرفت فرمانروای ماد شکست خورد و به اسارت در آمد. فرهاد سپس به ارمنستان رفت و آن دیار را از وجود نیروهای رومی پاک کرد و پس از آن آن دسته از سپاهیان رومی که زیر فرمان ستاسیانوس افسر رومی بودند را به کلی نابود کرد. مارک آنتوان که عرصه را چنان تنگ دید با دادن تلفات سنگین ارمنستان را رها کرده و بازگشت.

زمامداری کوتاه تیرداد

فرهاد چهارم به خاطر پیروزی بر رومیان مغرور و بسیار خشن شد. تغییر رفتار او نابسامانی‌های بسیاری را موجب شد و ارتشیان و بزرگان کشور از او ناراضی شدند. در سال ۳۲ پیش از میلاد شخصی به نام تیرداد بر فرهاد خروج کرد و وی را به آسیای میانه فراری داد. مردم و بزرگان که از فرهاد به خاطر تندروی‌هایش ناراضی بودند با بر تخت نشستن تیرداد هیچ مخالفتی نکردند. در سال ۳۰ میلادی فرهاد چهارم به کمک سکاها تیرداد را شکست داده و به سوریه فراری داد و دوباره بر تخت شاهی نشست. تیرداد یکی از پسران فرهاد را به عنوان گروگان با خود برده و به نزد اکتاویوس فرمانروای سوریه رفت و پسر فرهاد را به رومیان داد. او از اکتاویوس که در آن زمان آگوستوس نامیده می‌شد درخواست یاری کرد ولی آگوستوس از این کار خودداری کرد. پس از گذشت هفت سال از این واقعه مذاکراتی میان آگوستوس و فرهاد صورت گرفت. اکتاویوس پسر فرهاد را به ایران فرستاد و خواستار بازپس دادن پرچم‌های روم بود که ایرانیان در نبردهایشان با رومیان به غنیمت گرفته بودند. آگوستوس برخلاف کراسوس و مارک آنتوان از درگیر شدن در جنگ با ایرانیان خودداری کرد و به بازپس گرفتن پرچم‌ها اکتفا نمود. رومیان پس از دریافت پرچم‌هایشان جشنهای گسترده‌ای را برپا کردند. آگوستوس با فرهاد مناسبات دوستانه‌ای برقرار کرد و در جهت تحکیم این روابط کنیزکی ایتالیایی به نام موزا را برای فرهاد فرستاد.

تاثیر ملکه موزا بر فرهاد پنجم و مرگ او

موزا برای اینکه بتواند پسری را که از فرهاد داشت به شاهی برساند فرهاد را تحریک کرد تا دیگر پسرانش را به روم فرستاد تا در آنجا اقامت گزینند. فرهاد چهارم نیز بنابر میل موزا پسرش فرهاد را که از او بود به جانشینی برگزید. در سال ۲ پیش از میلاد فرهاد به دست فرزند خود فرهاد که پس از او به عنوان فرهاد پنجم به قدرت رسید مسموم شد. پس از مرگ فرهاد چهارم استحکام و ثبات در شاهنشاهی اشکانی و به ویژه در خاندان شاهی به تدریج کمتر و کمتر شد و موجبات نبردهایی خانگی بسیاری را فراهم کرد که تنها به ضعیف شدن و سپس از میان رفتن شاهنشاهی اشکانی کمک کرد.

سلف:
ارد دوم

شاهنشاه ایران
۳۷ - ۲ پ.م

جانشین:
فرهاد پنجم
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  
صفحه  صفحه 3 از 15:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  12  13  14  15  پسین » 
ایران

Ashkanian Dynasty | سلسله اشكانیان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA