ارسالها: 23330
#261
Posted: 17 Aug 2015 21:42
شاپور در تلمود
نام شاپور اول را اغلب با نام شموئیل، روحانی بزرگ یهود بابل در تلمود مییابیم. شموئیل و راب دو تن از دانشمندان یهودی اند که بیش از همه در تاسیس مرکز تحقیقات و تتبعات علوم یهودی در بابل سهم بسزائی دارند. راب متولد فلسطین بود و علوم دوره خود را از عمویش حیا و از یهودا ناسی آموخته بود. شموئیل بابلی بود و گذشته از وسعت دانش در الهیات چشمپزشک نیز بود و از بسیاری از علوم دوره خود اطلاعاتی کافی داشت. تلمود میگوید که شموئیل آزمایشهای پزشکی را اغلب بر بدن خود انجام میداد بحدی که همسرش گاهی از دیدن این آزمایشات تعادل خود را از دست داده و مدتی بیهوش بر زمین میافتاد. شخصیت مذهبی و اجتماعی شموئیل بیش از راب بود زیرا طبق تلمود هرگاه اختلافی در امری روی میداد، نظر شموئیل را بر راب ترجیح میداد.
یهودیان زیر سلطه شاپور اول از آزادی فراونی برخوردار بودند. هر کجا اختلافی بین رسوم یهودیت و قانون مملکتی پیدا میشد، شموئیل دستور میداد که قوانین مملکت را رعایت کنند. بدین ترتیب شموئیل میکوشید از اختلاف و برخورد یهودیان با دولت مرکزی بکاهد.
از تلمود چنین بر میآید که شموئیل در بسیاری امور غیر یهودی مطلع تر از راب بود. با وجودی که راب و شاپور روابطی داشتند، مدرکی در دست نیست که این دو همدیگر را از نزدیک میشناختند. برعکس، شموئیل در چند فرصت با شاپور نشست و برخاست داشته است. در یکی از کتب تلمود بنام Baba Mezia, 70b یکی از مثلثهای کتاب مقدس را (هر که مال خود را به ربا و سود بیفزاید آنرا برای کسیکه بر فقیران ترحم کند جمع مینماید- کتاب سلیمان، باب ۲۸، آیه ۸) اینطور تفسیر میکند: شاپور مال یهودیان ثروتمندی که از راه نادرست سرمایه اندوختهاند گرفته و آنرا بین فقرا تقسیم کرد. راشی مفسر بزرگ یهود کلمه فقیر را «فقیر در معنویات و نه در مادیات» تفسیر میکند. بدین ترتیب راب شاپور را مرجعی برای مجازات یهودیان فاسد می داند.
معلوم نیست که شموئیل و شاپور چگونه و از کجا با هم آشنائی پیدا کرده اند. تلمود می گوید که شاپور دوست داشت در عید سوکوت (سایهبندان) شیرینکاریهایی که شموئیل با جامهای شراب انجام می داد را تماشا کند. امکان دارد که شاپور در عیدهای یهودیان شرکت می جسته است.
بدون شک روابط حسنه شاپور اول با یهودیان ناشی از سیاست التقاطی Syncretistic او در زمینه مذهب بود. شاپور می خواست اقوام و قبائل و مذاهب مختلف امپراتوری وسیع خود را زیر یک پرچم متشکل گرداند و شاید از عقاید همه دین واحدی پدید آورد. بدین ترتیب دینی که مانی بوجود آورده بود، از نظر شاپور، مناسب ترین دین برای چنین امپراتوری به شمار می رفت. پشتیبانی شاپور از دین مانی که امکان داشت، جای مسیحیت را به آسانی بگیرد از اینجا سرچشمه می گیرد. شاپور همچنین ترجمه رسائل و کتاب های مذهب های مختلف را به زبان پهلوی تشویق می کرد. شاپور در یکی از جنگ های خود علیه رومی ها برای تصرف شهر قیصیریه تعداد ۱۲ هزار نفر یهودیان این شهر را به قتل رساند. یهودیان قیصیریه در دفاع از این شهر با سربازان رومی همکاری می کردند. تلمود در اینجا مسئله چاک زدن پیراهن را به عنوان عزاداری مطرح می کند. شموئیل در این مورد با چاک زدن پیراهن مخالفت می کند. از سوی دیگر تلمود از قول شاپور می گوید که وی حتی یکنفر یهودی هم در عمر خود نکشته است. تلمود توضیح می دهد که مقصود شاپور این است که هیچگاه دستور قتل هیچ فرد یهودی را صادر نکرده است. عده ای از مورخین یهود عقیده دارند که علت مخالفت شموئیل در چاک زدن پیراهن، دوستی وی با شاپور بوده است. بعقیده این مورخین شموئیل در این جنگ پشتیبان شاپور بوده و مخاصمه یهودیان قیصریه علیه قوای علیه قوای شاپور مورد نفرت او بود.
در یکی از مشاجرات مذهبی شاپور دربارهٔ این عقیده یهودیان که مسیح سوار بر الاغ ظهور خواهد کرد که پیشنهاد می کند که اسب سفیدرنگ او را برای مسیح بفرستند. شموئیل در جواب می گوید: آیا اسب صدرنگ داری؟ ترجمه درست پاسخ شموئیل کاملاً روشن نیست.
در یک مصاحبه دیگر شاپور از شموئیل میپرسد که وی (یعنی شاپور) شب چه خواب خواهد دید. شموئیل جواب میدهد که شاه امشب درباره رومیها خواب خواهد دید که او را اسیر کرده و مجبور میکنند که هسته خرما در یک آسیاب طلائی آرد کنند. تلمود میگوید که در آنشب شاپور خواب وحشتناکی دید.
شموئیل در تلمود با اسامی مختلف خوانده میشود. یکی از این اسامی «شاپور ملکا» یعنی شاپورملک است. امکان دارد که این لقب را به خاطر دوستی او با شاپور به وی دادهاند. پارهای تفسیر میکنند که همانطور که شاپور پادشاه ایرانیان است، شموئیل پادشاه یهودیان محسوب م شود. ناگفته نماند که گاهی روحانیون یهود را عنوان «ملک» می دادهاند. نام دیگر شموئیل اریوک است که معنی درست آن روشن نیست.
در Baba Mezia, 119a آمده است که شاپور، قانون مالکیت یهود را که توسط ربی شمعون وضع شده بود تصویب کرد. راشی تفسیر میکند که مقسود یا شاپور پادشاه ساسانی است یا شموئیل که گاهی ملکشاپور خوانده میشود. در هر حال، راشی و سایر مفسران معتقدند که شاپور در قوانین یهود وارد بوده و بعید نیست که او نیز قانون فوق را تصویب کرده است.
تلمود بطور کلی چهره شاپور اول را به صورت مثبت ترسیم میکند و شاپور روی هم رفته دوستدار و مدافع یهودیان قلمداد میگردد. دوره بین وفات شاپور اول (۲۷۳ میلادی (و چلوس شاپور دوم (۳۰۹ میلادی) دورهای است که یهودیان میکوشند آثار ارزنده شموئیل و راب را مورد مطالعه دقیق قرار داده و راه را برای توسعه و نضج و بالاخره ختم تلمود بازنماید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#262
Posted: 17 Aug 2015 21:44
غار شاپور
غار شاپور در انتهای تنگ چوگان و در چهار کیلومتری شهر بیشاپور در کازرون مهمترین پایتخت ساسانیان در ارتفاع حدود ۸۰۰ متری از سطح زمین قرار دارد و دهانهٔ آن حدود ۳۰ متر میباشد. در دهانهٔ این غار مجسمهٔ شاپور قرار گرفتهاست و به همین دلیل این غار به نام شاپور معروف شدهاست. مجسمهٔ شاپور از یک ستون چکیده غولپیکر که در این غار وجود داشته تراشیده شده و با وجود گذشت ۱۷۰۰ سال همچنان پابرجا میباشد و تنها مجسمهٔ باقیمانده از دوران باستان است که حدود ۷ متر ارتفاع دارد. بعد از گذشت سالها کماکان سر این مجسمه سالم میباشد ولی دو دست آن شکستهاند. مجسمه واژگون شدهبود که در سال ۱۳۳۶ توسط ارتش در جای خود قرار گرفت. این مجسمه، شاپور را به صورت ایستاده نشان میدهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#263
Posted: 17 Aug 2015 21:46
کعبه زرتشت
این کتیبه بر دیوار ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم کنده شده است. ساختمان کعبه به صورت مکعب است و بر سه ضلع آن به سه زبان پهلوی، پارتی و یونانی نگاشته شده است. تحریر پهلوی دارای ۳۵ سطر و بر دیوار شرقی، تحریر پارتی دارای ۳۰ سطر و بر دیوار غربی و تحریر یونانی دارای ۷۰ سطر و بر دیوار جنوبی است. تحریر یونانی و پارتی، نسبت به تحریر پهلوی، آسیب کمتری دیده است. همچنین در تحریر پارتی و یونانی توافق بیشتری دیده می شود و این دو با تحریر پهلوی تفاوت هایی دارند. احتمالاً شاپور مطالب خود را برای دو دبیر تقریر کرده است و هر کدام مطالب را جداگانه نوشته اند که بعد در سنگ کنده شده و ظاهراً اختلاف تحریرها از اینجا ناشی گردیده است. این کتیبه دارای ۳ بخش است.
کتیبه شاپور در کعبه زرتشت از چندین جهت از مهمترین کتیبه های ساسانی است. اهمیت زبان نشاسی آن در این است که این کتیبه منبعی قدیی برای مطالعه ساختمان زبان پهلوی و پارتی است. از نظر تاریخی، شرح حوادث مهم در آن آمده است و نیز با مطالعه آن تا حدی به تشکیلات اداری و مناصب مهم این دوره پی می بریم. علاوه بر آن، ذکر تعداد بسیاری از نام های خاص در این کتیبه بر گنجینه نام های خاص ایرانی می افزاید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#264
Posted: 17 Aug 2015 21:48
کتیبههای شاپور
در دره رودخانه پُلوار در نزدیک آبادی حاجیآباد در جایی به نام غار شیخ علی یا زندان جمشید کتیبه ای بر صخره کوه به دو زبان (پهلوی و پارتی) نگاشته شده است. این ناحیه در چند کیلومتری نقش رستم قرار دارد و جز ناحیه استخر قدیم است. تحریر فارسی میانه دارای ۱۶ سطر و پارتی دارای چهارده سطر است. در ابتدا شاپور نام و عنوان خود و جدش را ذکر می کند و سپس مضمون کتیبه می آید که درباره تیراندازی وی است. کتیبه با جملهای دعایی به پایان می رسد.
پس از انتشار این کتیبه ظاهراً چندین بار متن آن بر روی لوح نقره یا سنگ جعل شده است و یکی از آنها در موزه بریتانیا است که دارای ۲۱ سطر است. سطرهای ۱ تا ۱۴ رونوشتی از تحریر پارتی و سطرهای ۱۵ تا ۲۱ احتمالاًبه قلمی دیگر، تحریری از ابتدای همین کتیبه است.
در سال ۱۳۳۵ کتیبه ای دوزبانه (پهلوی و پارتی) در تنگبُراق، دهکدهای کوچک در نزدیکی دزکُرد در ۱۲۳ کیلومتری غرب آباده و در حدود صد کیلومتری شمال غربی حاجیآباد، کشف گردید. این کتیبه آسیب فراوان دیده است و موضوع آن همانند کتیبه حاجیآباد با مضمونی خلاصهتر است.
در نقش رجب، در سه کیلومتری شمال تخت جمشید، از شاپور اول و همراهان او همراه با کتیبه ای شامل نام و عنوان و تسب شاه به سه زبان وجود دارد. تحریر پارتی و یونانی بر روی شانه اسب شاه و تحریر پهوی در قسمت مسطح صخره دربرابر یسنه شاه کنده شده است. تحریر پهلوی ۵ سطر (سطر پنجم فقط یک کلمه دارد)و تحریر پارتی ۴ سطر و تحریر یونانی ۶ سطر دارد.
در صحته پیروزی شاپور اول بر والریانوس (والرین) در زیر شکم اسب شاه کتیبه ای یونانی در ۵ سطر دیده می شود. به احتمال قوی تحریرهای پهلوی و پارتی این کتیبه که احتمالاًبر روی شکم اسب شاه بوده،از میان رفته است. کتیبه یونانی نیز آسیب دیده است. مضمون آن عیناًمانند مضون کتیبه این شاه در نقش رجب است.
پایان شاپور اول
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#265
Posted: 18 Aug 2015 09:48
هرمز یکم
- دوران ۲۷۲ میلادی - ۲۷۳ میلادی
- مرگ ۲۷۳ میلادی
- پیش از بهرام یکم
- پس از شاپور یکم
- پدر شاپور یکم
- مادر دخت مهرک نوشزاد
- دین زرتشتی
هرمز یکم یا هرمزداردشیر از سال ۲۷۲ تا ۲۷۳ (میلادی)، سومین پادشاه ساسانی بود. بعد از پدر خود، شاپور یکم، به عنوان شاهنشاه ایران سلطنت کرد. وی که در هنگام حیات پدر در جنگ های روم و ارمنستان شجاعت بسیار از خود نشان داده بود، به خاطر شجاعت های خویش دلیر (جری، بطل) خوانده میشد و شاپور یک چند فرمانروایی پارت و سرانجام فرمانروایی ارمنستان را با عنوان ورزگ شاه ارمنشهر به او داده بود. به نظر می آید صفات جنگی بیش از تدبیر و درایت، وی را در نظر پدر لایق جانشینی او کرده باشد.
اگر روایت طبری در باب آنکه وی یک دست داشت درست باشد، ممکن است همین نکته بهانهای شده باشد که بزرگان ناراضی، او را خیلی زود از سلطنت برکنار کرده باشند. از روایات مانوی هم بر میآید که وی نسبت به مانی همچنان نظر تأیید و مساعدت داشتهاست و این نکته حاکی از سیاست تسامح جویی اوست.
مانی پیامبر در زمان او آزادانه اندیشهاش را رواج میداد. همچنین کرتیر موبد نامدار زرتشتی و دشمن مانی، در زمان او ارج بسیار یافت.
فرجام کار هرمزداردشیر، روشن نیست و درست معلوم نیست که وی به مرگ طبیعی درگذشته یا اینکه از سلطنت خلع گشتهاست.
در شاهنامه ذکر او تحت نام اورمزدِ شاپور آمدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#266
Posted: 18 Aug 2015 09:48
نام
از این پادشاه در منابع به شیوههای گوناگون نام برده شده است. سنگنبشته شاپور از او به عنوان اورمزد-اردشیر یاد میکند. در منابع دیگر از او با نام اورمزد نام میبرند که البته بسته به زبان آن منبع فرمهای گوناگونی دارد. این که شاپور یکم برای جانشین خود نامی مرکب پیش بینی کرده بود احتمالاً آگاهانه بوده است: اورمزد در فارسی باستان اهورامزدا، نام بلندمرتبه ترین خدا در دین زرتشت است که در نقشبرجستهها حلقهٔ حکومت را هم به اردشیر یکم و هم به شاپور یکم اعطا میکند. برگزیدن دومین نام اردشیر احتمالاً به خاطر بزرگداشت نخستین شاهنشاه شاهنشاهی و همچنین افزایش دادن شکوه و بزرگی سلسلهٔ ساسانی بوده است. دلیل دیگری که برای برگزیدن این نام میتوانسته وجود داشته باشد آن گونه که نویسندههای عرب مینویسند شباهت آشکار اورمزد-اردشیر با پدربزرگش بوده است.
آن چه که مسلم است هرمز یکم در زمان زندگی پدرش و هنگام ولیعهدی نام اورمزد-اردشیر را داشت و پدرش که شاهنشاه شاهنشاهی ساسانی بود اورمزد نام داشت.
منابع عربی لقب اورمزد یکم را "شجاع" نوشتهاند. همچنین در یک منبع پارتی نیز این لقب برای اورمزد یکم یاد شده است. نولدکه بر این باور است که هرمز یکم این لقب را به خاطر شایستگیهای رزمی خود در لشگرکشی دوم شاپور یکم علیه روم به دست آورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#267
Posted: 18 Aug 2015 09:49
تبارشناسی
بر سر مسئله حق اولویت نخستین فرزند در پادشاهی هرمز یکم اختلاف نظر وجود دارد. آیا او بزرگترین فرزند بود و یا این که سومین فرزند پسر از میان چهار پسر شاپور یکم بود؟ دو بار از پسران شاپور یکم در تبار شناسی سنگنبشته شاپور یاد شده که این دو با هم تفاوت دارند. برای همین در زمینهٔ جایگاه سنی هرمز یکم در خانواده اختلاف نظر وجود دارد. در یادکرد نخست ترتیب زیر آمده است: بلافاصله پس از شاپور یکم دخترش آدور-آناهید، شهبانوی شهبانوان آمده است و سپس به گونهٔ شگفت انگیزی فقط سه پسر از چهار پسر شاهنشاه یاد شده است: اورمزد-اردشیر شاهنشاه ارمنستان- شاپور شاه میشان و نرسه شاه هندوستان، سگستان و توران تا ساحل دریا. قابل توجه است که شاپور یکم آشکارا عبارتهای "دختر ما" و "پسر ما" را به کار برده تا شک و تردیدها را دربارهٔ نیای آنها از میان بردارد.
جایگاه برجستهٔ این چهار فرزند در میان دیگر فرزندان را میتوان از مراسم بر پا سازی آتش که به وسیلهٔ شاپور یکم برای آنها انجام میشد دریافت. این مراسم را شاپور یکم در آتشکدههای مربوطه نه تنها برای روان و خوشنامی پس از مرگ خود انجام میداد، بلکه برای چهار فرزند یاد شده نیز انجام میداد. در این مراسم آتش مقدس دیگری برای خوشنامی پس از مرگ آنها افروخته میشد و از آنها به عنوان شایستهٔ ستایش و پر افتخار یاد میشد. دیگر اعضای خانواده و والامقامان که در خدمت شاه پابگ و شاهنشاه اردشیر یکم و شاپور یکم بودند، فقط به وسیلهٔ یک قربانی روزانه مورد ستایش قرار میگرفتند.
بر خلاف یادکرد نخست از پسران شاپور یکم، یادکرد دیگری وجود دارد که ترتیب زیر را نشان میدهد: وهرام، شاه گیلان که بعداً شاهنشاه وهرام یکم گردید و شگفت این که در لیست نخست نامش موجود نیست و در این لیست جایگاه نخستین برادر را در میان پسران دارد و اورمزد-اردشیر را به جایگاه سوم می راند. در جایگاه دوم شاپور شاه میشان است و در جایگاه چهارم نرسه شاه سکستان. مقایسه این دو لیست این موضوع را آشکار میکند که در لیست نخست شاپور یکم خانواده اش را به پایه جایگاه تشریفاتی رده بندی میکند. در این لیست باید اعضای دودمان شاهنشاهی فهرست شوند. به همهٔ آنها به وسیلهٔ مراسم برپاسازی آتش شاپور یکم نسبت به دیگر اعضای خانواده جایگاه برتری داده شده و دارای مرتبهای نامیرا هستند. همچنین از این فهرست این نتیجه گرفته میشود که دیگر پسران شاپور یکم یعنی شاپور شاه، شاه میشان و نرسه، شاه سکستان در صورت مرگ احتمالی اورمزد-اردشیر به ترتیب رده بندی برای تخت پادشاهی پیش بینی شدهاند.
در لیست دوم اصل دیگری در نظر گرفته میشود و آن اصل ترتیب سنی است:
در لیست دوم بنا بر یافتههای اشپرنگلینگ، هنینگ و شومونت اصل دیگری در رده بندی به کار گرفته شده و آن هم اصل ترتیب سنی است.
همانگونه که در فهرست نخستین آمده است نزد شاپور یکم شایستگیهای اورمزد-اردشیر برای ولیعهدی قطعی بود. نرسه نیز پس از مرگ وهرام دوم در خلال کشمکش بر سر تخت پادشاهی در سال ۲۹۳ میلادی این گونه عمل نمود. طبق شواهد سنگنبشته پایکولی نرسه از والامقامان شاهنشاهی میپرسد که آیا کسی در ایرانشهر یافت میشود که برای حکومت شایسته تر و تواناتر باشد؟ چنانچه چنین شخصی یافت میشود میتواند بر ایرانشهر حکومت کند.
داستان افسانه گونهای وجود دارد که از نظر تاریخی باورنکردنی است و مربوط به ملاقات ولیعهد شاپور(شاپور یکم) با دختر پادشاه میهرک میشود و از آن دختر بعدها شاهنشاه هرمز یکم پا به عرصه وجود میگذارد. این داستان را کارنامگ، طبری و پس از او بلعمی و ابن اثیر نقل میکنند. با احتیاط بیشتر میتوان روایت حمزه اصفهانی از این داستان را نیز در نظر گرفت که تنها نویسندهای است که نام مادر هرمزد یکم را کردزاد می داند. چنانچه چنین چیزی با واقعیتهای تاریخی مطابقت داشت شاپور یکم قطعاً جایگاهی برای او در تبارنامه در سنگنبشته در نظر میگرفت، زیرا سنگنبشته شاپور گواهی بر آن است که شاهنشاه ارزش بسیاری بر این موضوع میگذاشت که از مادران نخستین شاهان شاهنشاهی ساسانی نام ببرد و هر روز با قربانی آنان را ارج گذارد، ولی از آن جایی که از کردزاد در هیچ منبع دیگری نام برده نشده، وجود او محل شک و تردید است. از این رو ماریک نیز در تبارنامه ساسانیان از کردزاد نام نبرده است. از طرفی برخی از دانشمندان آدور-آناهید را مادر ولیعهد اورمزد-اردشیر می دانند. این مسئله که شاپور یکم با دخترش آدور-آناهید پیوند زناشویی داشته است در مباحثات علمی همیشه محل اختلاف بوده است. پایه و بنیان این فرض نیز عنوان آدور-آناهید، شهبانو ی شهبانوان بود که در زرتشتی گری به دلایل دینی زناشویی-xwēdōdah در میان خویشاوندان هم خون توصیه شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#268
Posted: 18 Aug 2015 09:51
ولیعهد
آشکارا بر خلاف آن برگزیدن اورمزد-اردشیر برای ولیعهدی شاپور یکم، همچنین جایگاه او به عنوان شاهنشاه ارمنستان، جایگاه تشریفاتی نخستین او در میان برادرانش در سنگنبشته شاپور و بعداً بر پایی آتش نام گذاری برای ارجگذاری بر او این موضوع را روشن میسازد که اورمزد-اردشیر طبق خواسته شاپور یکم برای ولیعهدی برگزیده شده بود. این موضوع را طبری، بلعمی و ابن اثیر نیز گواهی میکنند.
این نظر با در نظر گرفتن منبع اولیه نقشبرجسته شاپور یکم در نقش رجب در نزدیکی تخت جمشید تقویت میشود. در این نقشبرجسته بنا بر اعتقاد بسیاری از دانشمندان اورمزد-اردشیر به عنوان ولیعهد دیده میشود.
به عنوان شاهنشاه او به غیر از پرتره خود بر روی سکه هیچ تصویری از خود بر روی صخرهها، آن گونه که هر دو پیشینیان او به فراوانی انجام میدادند، برای نسلهای آینده بر جا نگذاشته است.
به خاطر مدت زمان بسیار کوتاه حکومت او که تقریباً یک سال به درازا کشید هرمز یکم احتمالاً موفق نشد نقشبرجسته از خود بر جای بگذارد.
نقشبرجسته یاد شده دارای اندازه ۷/۱۰ متر در ۳/۵۰ متر است و در دیوارهٔ ورودی سمت چپ مغاره شاپور یکم قرار دارد.
به وسیلهٔ یک سنگنبشتهٔ سه زبانه این نقشبرجسته به شاپور یکم ارجاع داده شده است. این نقشبرجسته که در هنر ساسانیان منحصر به فرد است شاهنشاه را روی یک اسب نشان میدهد که به وسیلهٔ ولیعهد اورمزد-اردشیر که در میان ملازمان قرار دارد دنبال میشود.
حضور ولیعهد به وسیلهٔ اندازه، آرایش مو، دیهیم و نماد ولیعهدی بر روی کلاه بلند نشان داده شده است و بدین گونه جانشینی در سلطنت به نمایش در آمده است.
همچنین برای این که دوام جانشینی پس از سلطنت اورمزد-اردشیر در شاهنشاهی ساسانی نشان داده شود هفت نوهٔ شاپور یکم نشان داده شده است. طبق ترتیب بسیار دقیق تشریفاتی و طبق مرتبه بندی پدران آنها این نوهها به ترتیب تباری در سنگنبشته شاپور یاد شدهاند. طبق این سنگنبشته هرمزدگ، پسر اورمزد-اردشیر، شاه ارمنیها و جانشین شاپور یکم در جایگاه نخست ردیف نوهها قرار دارد.
لشکرکشیهای بسیار شاپور یکم علیه امپراتوری روم این مسئله را آشکار میکند که ولیعهد، اورمزد-اردشیر، فعالانه در این تحرکات نظامی شرکت داشته و پیش از بر تخت نشستن امورات حکومتی را بر عهده داشته است. بی شک شرکت موفقیت آمیز اورمزد-اردشیر در فتح ارمنستان و همچنین تواناییهای نظامی او در ارتباط تنگاتنگ با نامیدن او به عنوان شاهنشاه این سرزمین بوده است و این موضوع زمانی قطعی میشود که شاپور یکم سومین پسر خود اورمزد-اردشیر را به عنوان ولیعهدی تعیین میکند. پیشاپیش دگرگونیهای تعیین کنندهای در این منطقه انجام شده بودند. پس از پیروزی شاپور یکم بر قیصر گوردیان سوم در مسیخه در آسورستان در سال ۲۴۴ میلادی و انصراف قیصر فیلیپ عرب از تسلط بر ارمنستان راه برای شاپور یکم باز شد تا اورمزد-اردشیر در راس حکومت تازه بنا شده قرار بگیرد. اورمزد-اردشیر تازه از سال ۲۵۲/۲۵۳ میلادی مجاز بود تا مستقلاً به عنوان وزورگ شاه ارمنیان حکومت کند. بعداً در خلال لشگرکشی شاپور یکم به سوریه و نخستین فتح انطاکیه در سال ۲۵۳ میلادی اورمزد-اردشیر یک لشکر ویژه را فرماندهی میکند. این موضوع را تربلیوس پولیو در تاریخ قیصرها گواهی مینماید و از ولیعهد به نام اودماستس نام میبرد. همچنین میتوان از حملهٔ مستقل اورمزد-اردشیر به کاپادوکیه نام برد که از سال ۲۵۳ تا ۲۵۵ میلادی انجام گرفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#269
Posted: 18 Aug 2015 09:52
هرمز یکم، شاهنشاه
در سال ۲۷۳-۲۷۰/۲ میلادی پس از مرگ شاپور یکم، اورمزد-اردشیر به نام هرمز یکم و به عنوان سومین شاهنشاه ساسانیان جانشین پدرش شد. بر عکس فعالیتهای او به عنوان یک ولیعهد برجسته، تقریباً هیچ اطلاعاتی دربارهٔ حکومت یک ساله اش با نام هرمز یکم وجود ندارد.
شومونت و شروو به این نکته اشاره کردند که هرمز پس از بر تخت نشستن بی درنگ در پی این بود که برای خود جانشینی به عنوان شاه ارمنستان بگمارد، ولی گفته نشده که آیا هرمز یکم یکی از برادرانش شاپور، شاه میشان یا نرسه شاه سگستان یا شاید عضو دیگری از خویشاوندان نزدیک خاندان پادشاهی را به این سمت دومین مقام شاهنشاهی ساسانی منصوب کرده است، ولی طبق سنگنبشته پایکولی قطعی است که نرسه ۲۰ سال بعد در سال ۲۹۳ میلادی عنوان شاه ارمنستان را داشته است. این که از چه زمانی نرسه این پست را در ارمنستان به عهده داشته است مشخص نیست، ولی با اطمینان میتوان گفت که هرمز یکم، وهرام شاه گیلان(وهرام یکم) را که در مقایسه با برادران دیگرش بسیار کمتر مورد توجه شاپور یکم بود برای این سمت برنگزیده است.
در سیاست دینی هرمز یکم یک زرتشتی متعصب بود و اهربد کرتیر را جاه و مقام داده و او را به بالاترین منصب گمارد. واکنش او به آیین مانوی همراه با شکیبایی و خوشرفتاری بود و به مانی مصونیت داده بود و پیروان این آیین را برای انجام فعالیتهای دینی خود آزاد گذاشته بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#270
Posted: 18 Aug 2015 09:52
عنوان
عنوان هرمز یکم به کمک منابع اولیه(سنگنبشتهها و سکهها) آشکارا دیده میشود. به عنوان ولیعهد اورمزد-اردشیر طبق سنگنبشته شاپور عنوان شاه بزرگ ارمنستان(فارسی میانه: ووزورگ شاه ارمنیان؛ پارتی: ووزورگ شاه ارمنین) را دارد. او در سمت بعدی خود به عنوان امپراتور ساسانی عنوان شاه شاهان(فارسی میانه: شاهنشاه) را دارد که در سنگ نبشتههای کرتیر این عنوان یاد شده است. علاوه بر این عنوان رسمی او به عنوان سلطان شاهنشاهی ساسانی بر روی سکهها چنین یاد شده است: مزدا-خدا ستوده اورمزد، شاه شاهان ایران و انیران که چهر از ایزدان دارد. و بدین وسیله هرمز یکم عنوان پدرش را دارد، عنوانی که از سنگنبشتهٔ شاپور معروف گردیده است.
مسئلهای که دارای اهمیت است این است که هرمز یکم نخستین سلطانی بود که عنوان کامل شاه شاهان ایران و انیران را بر روی سکه حک نمود. در منابع مانوی بر عکس برای هرمز یکم عنوان سادهٔ پادشاهی یا شاهزاده نگاشته شده و در نوشتههای فارسی-عربی عنوان شاهی وجود ندارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.