ارسالها: 23330
#271
Posted: 18 Aug 2015 09:53
لباس رسمی
دربارهٔ ظاهر هرمز یکم یعنی لباس رسمی، تاج و رفتار اجتماعی او همانگونه که در کتاب مصور شاهان ساسانی برای نسلهای آینده جاودان شده است، حمزه اصفهانی(زادهٔ تقریباً سال ۸۹۳ میلادی، مرگ میان ۹۶۱ و ۹۷۰ میلادی) توصیفی کوتاه دارد. طبق این توصیف هرمز یکم یک پیراهن گلدوزی شدهٔ قرمز رنگ با شلوار سبز پوشیده است. از توصیف تاج او چنین استنباط میشود که این تاج احتمالاً از یک کریمبوس سبز و دیهیم طلایی تشکیل شده بود. این که هرمز مسلح با سپر و نیزه سوار بر یک شیر نشان داده شده احتمالاً بازتاب دهندهٔ دلاوری اوست که منابع عربی و مانوی دربارهٔ آن حکایت میکنند.
در تقابل با این توصیف کوتاه که در دوران بعدی انجام شده، سکههای هرمز یکم تصویری دقیقتر از تاج ارائه میکنند. به خاطر دوران حکومت بسیار کوتاه هرمز یکم طبق سکههای به دست آمده فقط یک نوع تاج شناسایی شده است و آن شامل کلاهی پخ است که دور آن را دیهیمی طلایی فرا گرفته است و از پشت آن نوارهایی آویزان است و این نوارها آشکارا بر روی سکه دیده میشود. آن چه که در تاج هرمز منحصر به فرد است مارپیچهایی است که بر دیهیم طلایی قرار دارد. کریمبوس بلندی که در انتهای زیرین نوارهایی به آن متصل گردیده است از تاج بالاتر قرار میگیرد و حتی از حاشیه سکه نیز بیرون میزند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#272
Posted: 18 Aug 2015 09:54
سیاست دینی
با وجود دوران کوتاه حکومت هرمز یکم او جایگاه مهمی در آیین زرتشت و مانی دارد. منابع اولیه برای سیاست دینی او سکهها و سپس سنگ نبشتههای یک زبانهٔ اهربد کرتیر هستند که به فارسی میانه نوشته شدهاند. اسنادی نیز از بنیانگذار آیین مانوی، مانی، نیز در این رابطه وجود دارد. کرتیر، نمایندهٔ آیین زرتشت که دارای قدرت روز افزون بود و مانی، بنیانگذار آیین مانی، هر دو از چهرههای برجستهٔ زندگی دینی در سده سوم میلادی در ایران هستند.
این که هرمز یکم بی شک از پیروان آیین زرتشت بود را طرحهای روی سکهها اثبات میکنند. در این طرحها او خود را، مزدا-خداستوده اورمزد، شاه شاهان ایران و انیران که چهر از ایزدان دارد، مینامد. همچنین در پشت سکه تصویر یک آتشکده حک شده که در کنار آن دو پیکره از خدایان آیین زرتشتی وجود دارد که در مورد هویت آنها اختلاف نظر وجود دارد. این تصویرها و نوشتهها در دو روی سکه آشکارا نشان دهندهٔ آینن زرتشتی هستند.
آن چه که پیش از هر چیز ارتباط نخستین شاهان ساسانی را به آیین زرتشت نشان میدهد بدون شک ارج گذاری ویژه به اهربد کرتیر بود که طبق سنگنبشتههای او قویا در آن دوران مقام و مرتبهٔ او بالاتر رفته بود. در زمان حاکمیت شاپور یکم کرتیر به عنوان اهربد و نمایندهٔ روحانیت زرتشتی به مرتبهٔ پنجاه و یکم دربار شاهنشاه رسیده بود.شاپور یکم پیرو مومن آیین زرتشت بود و این موضوع را سنگنبشته و سکهها گواهی میکنند. با وجود این برخورد او نسبت به آیین مانی با شکیبایی بود و به مانی مصونیت داده بود و فعالیتهای دینی او را آزاد گذاشته بود. در زمان هرمز یکم جایگاه کرتیر بالاتر میرود. طبق سنگ نبشتههای کرتیر هرمز یکم او را با کلاه و کمربند به تصویر میکشد که نمادهای ظاهری بالاتر رفتن مرتبه و شان او هستند. علاوه بر این هرمز یکم به کرتیر عنوان موبد اورمزد(موبد خدا اورمزد) داده میشود که تا آن زمان چنین عنوانی وجود نداشت. بدین وسیله در دربار، استانها و سرتاسر شاهنشاهی قدرت بالا و استقلال زیادی در انجام وظایف مذهبی خود به دست میآورد.
مانی به عنوان نمایندهٔ اقلیت دینی دارای جایگاه کاملاً متفاوتی بود. در نوشتههای به دست آمده از متنهای دینی مانوی که بخشی مربوط به هرمز یکم و بخشی دیگر مربوط به پیرو آیین مانوی، وهرام یکم، است بر رفتار شکیبایانهٔ هرمز در برابر مانی گواهی میشود. حتی در جاهایی که آشکارا از مصونیت صحبت نشده میتوان از متن چنین مطلبی را برداشت کرد. در برخی از متون به شدت آسیب دیدهٔ پارتی حتی این مطلب یاد شده است که شاهنشاه احترام ویژهای برای مانی قائل بود است. با وجود این ابداً نمیتوان هرمز یکم را پیرو آیین مانوی دانست. تکه پارههایی از یک متن سغدی که در لنینگراد نگه داشته میشود حاکی از ارتباط خوب مانی با یک شاهنشاه دارد که از او نامی برده نشده، ولی به نظر ویلیامز آن شاهنشاه همان هرمز یکم است. این متن مانوی دیدار مانی با یک مغ را نشان میدهد که در آن دیدار مانی برای مغ دو روایت پندآموز را حکایت میکند. مغ که از نیروی سخنرانی مانی شگفت زده میشود پیشنهاد میکند که با او نزد یک موبد که مقام بالاتری از مغ است بروند تا این حکایت پندآموز را نزد موبد بازگو کند. چون مانی این پیشنهاد را رد میکند و با حکایت پندآموز دیگری پاسخ میدهد مغ از او میخواهد که نزد بات بروند. این پیشنهاد را نیز مانی رد میکند و میگوید که هر دو اینها از دشمنان او هستند. ولی زمانی که مغ به مانی پیشنهاد میکند تا مانی حکایت خود را نزد شاهنشاه بازگو کند مانی میپذیرد و آغاز به گفتن دعای خیر برای شاهنشاهی که از او نامی برده نمیشود و همچنین شاهنشاهی او میکند. بات در متنهای سغدی دشمن مانی شمرده میشود، ولی در متنهای دینی مانوی پیرو آیین مانی است و سه سال در سفرهای تبلیغی مانی تا کمی پیش از مرگ او تا پایان دوران حکومت سه ساله وهرام یکم مانی را همراهی می کرده است. ویلیامز از این دورهٔ زمانی سه سالهٔ وهرام یکم این نتیجه را گرفته است که شاهنشاهی که از او نام برده نشده هرمز یکم است.
متن دیگری که به دست آمده متنی است مانوی ترکی از تورفان که طبق این متن شاهزاده اورمیزت، بعداً هرمز یکم، در نبردی با مانی شکست خورده و به دین مانی میگرود. این داستان از جمله افسانههای تغییر دین شخصیتهای مهم ماند پیروز، شاه بات، توران شاه، مهرشاه (متن تورفان)، شاه تیرمهر است که هنگام تبلیغ آیین مانوی شایع میشد و نقش مهمی در قانع کردن دیگران برای تغییر دین بازی میکرد.
پایان هرمز یکم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#273
Posted: 18 Aug 2015 09:56
بهرام یکم
- دوران ۲۷۳ میلادی - ۲۷۶ میلادی
- مرگ ۲۷۶ میلادی
- پیش از هرمز یکم
- پس از بهرام دوم
- پدر شاپور یکم
- مادر گوردزاد
- فرزندان بهرام دوم
- هرمز
- دین زرتشتی
بهرام یکم یا وهرام یکم چهارمین شاه ساسانی و فرزند شاپور یکم است. از ۲۷۳ تا سال ۲۷۶ میلادی، بعد از برادر خود، هرمز یکم، به عنوان شاهنشاه ایران سلطنت کرد.
او برای به پادشاهی رسیدن، از پشتیبانی کرتیر موبد، سود برده بود. عجز و ضعف بهرام یکم که او را، در دست موبد کرتیر، دشمن مانی و اغوانش، چون بازیچهای کرده بود، میبایست سبب شده باشد که مانی برای نجات جان خویش از بابل بیرون آمده باشد. با وجود این چنانکه از روایات مانویان بر میآید در نیمهٔ راه وی را از ادامهٔ سفر بازداشتهاند و به بابل عودت دادهاند. اگر روایت منقول از نوح زاتگ که مترجم مانی بود و تا آخرین لحظهٔ حیات در کنار او قرار داشت درست باشد شاه، مانی را پیش خواند با او سخنان تند گفت و به حبس او فرمان داد. از همین روایت بر میآید که درین ملاقات کرتیر مؤبد هم، با شاه همراه بودهاست و پیداست که کرتیر در مجالس خصوصی شاه نیز غالباً در کنار وی بودهاست. بدینگونه، پادشاه سستعنصر، سرانجام مانی را به دست مخالفان سپردهاست. به دستور این شاه، مانی را گرفتند. و بعد از رفتارهای خشونت آمیز در «۱۸ بهمن ۲۷۶ میلادی» در زندان کشتند و سرش را در گندیشاپور برای تماشای مردم، به تیری آویختند.
در روزگار او زنوبیا (زینب)، شاهبانوی تدمر (پالمیرا، واقع در سوریه کنونی)، برای فرار از فشار روم از ایران یاری خواست. بهرام سیاست غلطی در پیش گرفت. بدین صورت که سپاه اندکی روانه کرد و در نتیجه هم تدمر بدست رومیان افتاد و هم اورلیان (آئورلیان)، امپراتور روم از مداخلهٔ ایران رنجید و بقصد کینهجوئی، مردم آلان را بر آن داشت که از طرف قفقاز به ایران بتازند ولی اورلیان در سال (۲۷۴ میلادی)، در اثر شورش سربازان خویش کشته شد و بلایی که همراه او رسیده بود، به خیر گذشت. اندکی بعد بهرام نیز در گذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#274
Posted: 18 Aug 2015 09:59
بهرام دوم
- دوران ۲۷۶ میلادی - ۲۹۳ میلادی
- مرگ ۲۹۳ میلادی
- پیش از بهرام سوم
- پس از بهرام یکم
- همسران شاپوردختک
- ایزد آناهیتا
- پدر بهرام یکم
- دین زرتشتی
بهرام دوم از سال ۲۷۶ تا ۲۹۳ (میلادی)، پنجمین پادشاه ساسانی بود. بعد از پدر خود، بهرام یکم، به عنوان شاهنشاه ایران پادشاهی کرد. در شاهنامه ذکر او تحت نام بهرام بهرام آمدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#275
Posted: 18 Aug 2015 10:00
نفوذ کرتیر و سختگیریهای مذهبی
دربارهٔ هویت واقعی کرتیر هنوز البته بعضی نکات تاریک هست. از جمله بعضی از محققان پنداشتهاند وی را با تنسر موبد معروف عصر اردشیر یکم و شاپور یکم میتوان تطبیق داد. اما این احتمال اشکالهای متعددی دارد. کریستن سن، ایرانشناس نامدار دانمارکی، دربارهٔ کرتیر مینویسد، راجع به کرتیر نمیتوانم با قاطعیت نظر بدهم که آیا لقبی محسوب میشده یا نام صاحبمنصب عالیمرتبهای بودهاست.
تسلط کرتیر در دورهٔ او افزود و به جایی رسید که شاه وی را، عنوان نجات دهندهٔ روحانی بهرام (بخت روان ورهران) لقب داد و دستش را به کلی، در قلع و قمع مخالفان آتشگاه و حتی در تعقیب پیروان ادیان دیگر گشاده کرد. به علاوه وی نه تنها نگهبان معبد آناهیتا در استخر گشت بلکه در زمرهٔ بزرگان کشور هم درآمد و رئیس دادگاه عالی مملکت گردید.
بهرام دوم با تسلیم به نفوذ کرتیر، حکومت ساسانی را به نوعی تئوکراسی خشن (تئوکراسی، نوعی ادارهٔ امور دولتی است که در آن حاکمیت سیاسی، در دست روحانیون است.) و تعصب آمیز تبدیل کرد. سلطنت بهرام بیش از شانزده سال طول کشید. برادر بهرام دوم، هرمزد سکانشاه توانست عناصر ناراضی سکائی، گیل، و کوشان را برای مخالفت با وی، با خویش یار کند. در هر حال پیروان مانی هم که خلیفهٔ پیامبر آنها سی سینوس چندی بعد حدود سال ۲۸۶ میلادی، به امر بهرام دوم مصلوب گشت، به این نهضت سکانشاه، علاقه نشان دادند و این ناخرسندیها سبب شد که بهرام در دفع مخالفان، بیشتر بر سیاست دینی تکیه کند. نرسی عموی پدر بهرام دوم، نیز که فرمانروای ارمنستان بود و از زمان بهرام یکم، داعیهٔ سلطنت داشت، تدریجاً کسانی از نجبا را که از دار و دستهٔ کرتیر و از سیاست بهرام دوم، ناراضی بودند، گرد خود جمع آورد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#276
Posted: 18 Aug 2015 10:01
حملهٔ روم به ایران
این احوال سبب شد که در سال ۲۸۳ میلادی، امپراتور روم کاروس فرصت را برای حملهای به بین النهرین ایران مناسب بیابد. بهرام که درگیر منازعات داخلی بود، فرستادهای نزد وی، فرستاد تا با وی درباب صلح مذاکره کند. کاروس که سربازی آزموده اما امپراتوری کم تجربه بود، پنداشت که میتواند بهرام را وادارد، تا جریمهٔ فتوحات جدش شاپور یکم را به بهای گرانی بپردازد، از این رو از قبول پیشنهاد صلح، امتناع ورزید و تهدید نمود که تمام ایران را مثل سر خویش که به کلی طاس و بیمو بود، از هر چه رستنی است، خالی خواهد کرد. بهرام از عهدهٔ مقابله با او برنیامد و سپاه روم از فرات گذشت و سلوکیه و تیسفون را گرفت و خود را فاتح بزرگ پارت خواند. فاتح بزرگ پارت، اندکی بعد از تسلط بر تیسفون، پایتخت ساسانی، در نزدیک تختگاه ساسانی، به طور مرموزی هلاک شد. مرگ او را به یک بیماری ناگهانی و همچنین صاعقه آسمانی، نسبت دادند و بیشتر محتمل است توطئهای موجب هلاک او شده باشد. درهر حال قشون رومی این واقعه را علامت خشم خدا دانسته و شورش کرده و عقب نشینی را خواستار شدند.بدین ترتیب با مرگ او جنگ خاتمه یافت اما با اینکه بهرام توانست چشم زخمی هم به سپاه او وارد کند، بین النهرین همچنان در دست روم باقیماند. بهرام فرصت آنرا یافت تا عقب نشینی اجباری روم را به حساب پیروزی خویش بگذارد و در نقش رستم خاطرهٔ این پیروزی نابرده رنج را جاودان کند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#277
Posted: 18 Aug 2015 10:04
شورش نرسی
بهرام دوم در پایان سلطنت خود با شورش نرسی عموی پدرش مواجه گشت و وقتی نرسی به اتکاء عدهای از بزرگان که تحمل سختگیریهای بهرام و کرتیر برایشان مشکل بود به نام خود سکه زد و ادعای شاهنشاهی خود را علنی نمود، بهرام دوم زندگی را بدرود گفته بود.
کرتیر پسر بهرام دوم بهرام سوم را به جای او بر تخت سلطنت نشاند اما این بهرام نتوانست سلطنت را برای خود نگهدارد و حتی فرصت نیافت، سکههایی را که به مناسبت تاجگذاری خویش ضرب کرده بود، رواج بدهد. نرسی مدعی بزرگ دیگر بعد از پسر او به سلطنت رسید.
پایان بهرام دوم
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#278
Posted: 18 Aug 2015 10:08
بهرام سوم
- دوران ۲۹۳ میلادی - ۲۹۳ میلادی
- مرگ ۲۹۳ میلادی
- پیش از نرسه
- پس از بهرام دوم
- پدر بهرام دوم
- دین زرتشتی
بهرام سوم یا وهرام سوم در سال ۲۹۳ (میلادی) به مدت چند ماه، ششمین پادشاه ساسانی بود. پدر او بهرام دوم بود که وی بجای او بر تخت نشست. بهرام سوم بیش از چند ماه سلطنت نکرد. سلطنت او، مخالفانی را که از زمان پدرش، ناراضی بودند، را قانع نکرد و نظرها متوجه مدعی دیگر، نرسی پادشاه بزرگ ارمنستان شد که سلطنت را از مدتها پیش، حق خود میدانست. بدینگونه بهرام سوم، از سلطنت برکنار شد اما به جان او لطمهای وارد نشد و او بعدها تا مدتی، در نواحی شرق ایران فرمانروایی میکرد.
این شاه معروف به به سکانشاه بود زیرا در حیات پدرش بعد از تسخیر سیستان به حکومت آنجا منصوب شده بود. در زمان پدر بهرام سوم، یعنی بهرام دوم، سگستان (نام قدیم سیستان) مسخر گردید، سگانشاه به معنی پادشاه سکاها است. رسم چنان بود که ولیعهد ایران را به حکومت مهمترین ایالت یا ایالتی که بعد از سایرین تسخیر شده بود، نصب مینمودند. در شاهنامه ذکر او تحت نام بهرام بهرامیان آمدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#279
Posted: 18 Aug 2015 10:11
نَرسی
- دوران ۲۹۳ میلادی - ۳۰۲ میلادی
- مرگ ۳۰۲ میلادی
- پیش از هرمز دوم
- پس از بهرام سوم
- همسر شاپوردختک
- پدر شاپور یکم
- مادر گوردزاد
- فرزندان هرمز دوم
- هرمزدختک
- دین زرتشتی
نرسی (نَ) یا نرسه رومیها او را نارسس نامیدهاند، از ۲۹۳ تا سال ۳۰۲ میلادی، هفتمین پادشاه ساسانی بود. پدر او شاپور یکم بود. وی بجای بهرام سوم برتخت نشست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#280
Posted: 18 Aug 2015 10:12
پیشینه
قدرت و نفوذ کرتیر موبد متعصب زرتشتی، در دوران سلطنت بهرام دوم افزوده شد و به جایی رسید که شاه وی را، عنوان نجات دهندهٔ روحانی بهرام (بخت روان ورهران) لقب داد و دستش را به کلی، در قلع و قمع مخالفان آتشگاه و حتی در تعقیب پیروان ادیان دیگر گشاده کرد. به علاوه وی نه تنها نگهبان معبد آناهیتا در استخر گشت بلکه در زمرهٔ بزرگان کشور هم درآمد و رئیس دادگاه عالی مملکت گردید.
نرسی عموی پدر بهرام دوم که فرمانروای ارمنستان بود و از زمان بهرام یکم، داعیهٔ پادشاهی داشت، تدریجاً کسانی از نجبا را که از دار و دستهٔ کرتیر و از سیاست بهرام دوم، ناراضی بودند، گرد خود جمع آورد. بهرام دوم در پایان سلطنت خود، با شورش نرسی مواجه گشت و وقتی نرسی به اتکاء عدهای از بزرگان که تحمل سختگیریهای مذهبی، بهرام و کرتیر برایشان مشکل بود، به نام خود سکه زد و ادعای شاهنشاهی خود را علنی نمود، بهرام دوم، زندگی را بدرود گفته بود. کرتیر موبد، پسر بهرام دوم، یعنی بهرام سوم (سکانشاه) را به جای او بر تخت سلطنت نشاند اما این بهرام نتوانست سلطنت را برای خود نگهدارد و حتی فرصت نیافت، سکههایی را که به مناسبت تاجگذاری خویش ضرب کرده بود، رواج بدهد چون سلطنت او، مخالفانی را که از حکومت پدرش، ناراضی بودند را قانع نکرد و نظرها، متوجه مدعی دیگر نرسی پادشاه بزرگ ارمنستان، شد که سلطنت را از مدتها پیش حق خود میدانست. بدینگونه بهرام سوم از سلطنت برکنار شد اما او جان سالم بدر برده، در شرق ایران فرمانروای محلی شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.