ارسالها: 23330
#351
Posted: 18 Aug 2015 16:05
جاماسپ
- دوران ۴۹۶ میلادی - ۴۹۹ میلادی
- مرگ ۴۹۹ میلادی
- پیش از قباد یکم
- پس از قباد یکم
- پدر پیروز یکم
- دین زرتشتی
جاماسپ یا زاماسب یا ژاماسب، بیست و یکمین پادشاه ساسانی و برادر قباد یکم بود. وی از ۴۹۶ تا سال ۴۹۹ میلادی بجای برادر بر تخت پادشاهی نشست.
گرایش قباد یکم به مزدک و فرمانهای اجتماعی ای که قباد، در نخستین دورهٔ پادشاهی صادر کرد، باعث ایجاد نارضایتی در روحانیون و نجبا شد. روحانیون زرتشتی به همراهی جماعتی از اشراف، شورشی را در پایتخت، بر ضد وی رهبری کردند که باعث شد، وی از سلطنت خلع شود. در ابتدا خشم مردم، از قباد، به اندازهای بود که قتل او را میخواستند ولی جاماسپ، مردم را از این خیال منصرف کرد.
قباد پس از خلع، در قلعهٔ فراموشی حبس شد اما دیر زمانی در زندان نماند و بنحوی یاران وی، اسباب نجات او را از زندان فراهم کرده و قباد از زندان گریخت.
قباد خود را به دربار هیاطله رسانده و از خاقان کمک خواست. خاقان لشکری به او داد و پیمان گرفت که اگر صاحب تاج و تخت شود خراجی به او بدهد.
جاماسپ که حاوی و مدافع قابل اعتمادی، در بین نجبا، برای خود سراغ نداشت، بدون مقاومت تسلیم شد و با واگذاری سلطنت به برادر، جان خود را باز خرید. در سال ۴۹۹ میلادی، قباد یکم تقریباً بدون جنگ دوباره به سلطنت بازگشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#352
Posted: 18 Aug 2015 16:06
پس از بازگشت قباد
پروکوپیوس مینویسد که قباد، جاماسپ را ناقص کرد تا دیگر مناسب پادشاهی نباشد. در مقابل، دینوری، ثعالبی، و فردوسی گویند که قباد، او را بخشیده و از کیفر دادناش صرف نظر کرد.
منابع متقدم، در مورد احوال جاماسپ پس از این زمان ساکتاند. با این حال منابع دوره اسلامی گویند که جاماسپ پس از بخشایش قباد پایتخت را ترک کرد و به بند خزر و ارمنستان رفت. در آنجا متأهل شد و فرزندانی به دنیا آورد که بزرگترین آنها نرسی کامگار نام دارد فرزندان نرسی به دو گروه تقسیم میشوند. دو نفرند که یکی از آنها فرخزاد نام داشت و دیگری فیروز. فرخزاد در زمان انوشیروان به یمن رفت و پس از فتح آنجا به آن ولایت حکم راند و نوهٔ فیروز، گیل گیلانشاه، نیز در طبرستان سلسله آلدابویه را تاسیس کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#353
Posted: 18 Aug 2015 16:09
انوشیروان
- جای حکومت ایرانشهر
- دودمان ساسانیان
- تاجگذاری ۵۳۱ میلادی
- تیسفون
- لقب خسرو اول
- خسرو انوشیروان (انوشه روان به معنی دارنده روح جاویدان)
- انوشیروان عادل
- خسرو دادگر
- زادروز ۵۰۱ میلادی
- پایان حکومت ۵۷۹ میلادی
- درگذشت ۵۷۹ میلادی
- تیسفون
- نام پدر قباد یکم
- شاهنشاه پیشین قباد یکم
- شاهنشاه پسین هرمز چهارم
- دین زرتشتی
- همسران کِیِن
- اُفِمیا
- فرزندان هرمز چهارم
- انوشزاد
- نوشزاد
- دستاورد های مهم تحکیم سلطنت، تجدید درجات اجتماعی، اصلاحات اقتصادی و مالیاتی، رشد چشمگیر علم و دانش به خصوص در دانشگاه گندی شاپور، افزایش چشمگیر قدرت نظامی ارتش ایران، ترجمه کتاب های گوناگون به زبان پهلوی از جمله کلیله و دمنه، رشد چشمگیر هنر و موسیقی
- جنگ ه ا جنگ با روم و فتح انطاکیه، خراجگزار شدن دولت روم به ساسانیان، جنگ با ترکان و هپتالیان و شکست دادن آنها
- وزیران سرشناس برزویه
خسرو یکم (زایش ۵۰۱، مرگ ۵۷۹ میلادی) فرزند قباد یکم، معروف به خسرو انوشیروان (کسری نوشیروان، انوشه روان) دادگر، بیست و دومین شاهنشاه ساسانی، از سال ۵۳۱ تا سال ۵۷۹ میلادی بود. واژه "کسری/ کسرا" که عربیشده "خسرو" است و عربها آن را به طور کلی برای شاهان ایران به کار میبردند، پس از اشغال ایران بهوسیلهی مسلمانان، در خود ایران برای نام بردن از شاهانی که نام خسرو داشتند، ازجمله خسرو انوشیروان، به کاررفت.
شروع شاهنشاهی خسرو اول آغاز درخشانترین دورهٔ عصر ساسانیان بود. او مزدکیان را سرکوب کرد. اصلاحات اقتصادی و مالیاتی کارآمدی را انجام داد که باعث پر پول شدن خزانه شاه و به طور همزمان فراهم آمدن رضایت مردم شد. خسرو ارتش را سازمانی و قدرتی دوباره داد. او در طول دوره شاهنشاهی خود سه بار با امپراتوری بیزانس جنگ کرد، که بار اول با پیروزیهای ایران که نقطه عطف آن فتح انطاکیه در سال ۵۴۰ میلادی بود، با قرارداد صلح موقت در سال ۵۴۵ میلادی پایان یافت. به زودی برای بار دوم بین دو قدرت بزرگ جهان در آن زمان جنگ درگرفت و با به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح در سال ۵۶۱ میلادی با انعقاد قرارداد صلح پنجاه ساله و خراجگذار شدن روم به شاهنشاهی ایران، جنگ خاتمه یافت. پس از ختم جنگِ روم، خسرو در سال های ۵۶۱ تا ۵۵۸ میلادی، دولت هپتالیان را که در اثر حملهٔ یک قبیلهٔ ترک به سرداری سینجیبو متزلزل شده بود، برانداخت. رود جیحون مرز بین ایران و سرزمین خاقان ترک شناخته شد. این خاقان به زودی برای ایران دشمنی خطرناکتر از پادشاه هپتالیان گردید. بعضی قبایل ترک حتی در قفقاز نمودار شدند و خسرو برای اینکه از حملات آنان جلوگیری کند، بر استحکامات قلعه دربند افزود. در قسمت جنوب خسرو قدرت خود را بر یمن بسط داد. این مملکت آن زمان در دست حبشیان بود. وهریز، که یکی از سرداران خسرو بود، با اعراب همدست شد و در سال ۵۷۰ میلادی حبشی ها را شکست داد و از جانب شاهنشاه به حکومت یمن منسوب شد. در همین سال ها، سینجیبو به تحریک بیزانس به ایران حمله کرد، ولی استحکامات مرزی ایران جلوی پیشرفت او را گرفت. این رویداد و همچنین اغتشاشاتی که در ارمنستان به تحریک دولت روم درگرفت، باعث برافروختن آتش جنگی دوباره میان ایران و روم شد. یوستینیانوس امپراتور بیزانس که فکر میکرد خسرو دیگر پیر شده است و توانایی اداره جنگ را ندارد، با پشتیبانی ارمنیان مسیحی به ایران حمله کرد و شهر نصیبین را به محاصره درآورد. ولی خسرو موفق شد او را به سختی شکست دهد و با پیشروی در خاک بیزانس قلعه دارا را نیز به اشغال خود درآورد. در بین جنگ، تیبریوس امپراتور بیزانس شد و پس از چندی کش و قوس مذاکرات صلح بین دو قدرت آغاز شد، ولی خسرو در سال ۵۷۹ میلادی درگذشت و نتیجه صلح را ندید.
در روایات شرقی خسرو اول نمونه دادگری و دادگستری است و مولفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف کوشش او برای حفظ عدالت نقل کردهاند. همچنین عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با شاهنشاهی خسرو اول آغاز میشود. در زمان وی کتاب کلیله و دمنه از زبان سانسکریت به زبان پهلوی ساسانی ترجمه شد، آزادی مذهبی برای ادیان غیر زرتشتی، مانند مسیحیت و یهودیت وجود داشت. هفت تن از فیلسوفان یونان در نتیجه تعطیلی مدرسهٔ فلسفه آتن توسط امپراتور بیزانس و تعدیاتی که به حکما کردند، به تیسفون و دربار خسرو پناه آوردند. از قیودی که برای سایر مذاهب غیر مسیحی در کشور روم قائل شده بودند، میتوان قیاس کرد که دربار ایران نسبت به آزادی مذهب دارای چه عقیده و مقام عالی بودهاست. در این دوره بازی چترنگ یا شطرنج نیز از هند به ایران آورده شد.
تیسفون پایتخت دولت شاهنشاهی ایران در عهد خسرو اول به منتهای وسعت خود رسید. دانشگاه پزشکی گندی شاپور در زمان خسرو از رونق خاصی برخوردار بود و مرکز علم پزشکی جهان به شمار میآمد. مسیحیان نستوری که در قرن پنجم میلادی از روم طرد شدند، به ایران پناهنده شدند و پزشکان حاذقی که در بین آنها بودند، در مدارس پزشکی ایران از جمله گندی شاپور مشغول به کار شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#354
Posted: 18 Aug 2015 16:10
تبارنامه
خسرو انوشیروان پسر سوم قباد یکم شاهنشاه ساسانی بود. مادر او بنا به گفته پروکوپیوس تاریخنگار رومی، دختر ایران اسپهبد بویه، بوده است. به گفته کریستنسن حکایت کتاب خودای نامگ، که گوید مادر خسرو دختر دهقانی از دودمان های قدیم بود که قباد در ایام فرار به عقد خود درآورد، افسانهای بیش نیست. البته این داستان یا افسانه توسط فردوسی نیز در شاهنامه نقل شدهاست.
ریشهشناسی لقب
صورت پهلوی واژهٔ انوشیروان انوشگروان است که از دو جزء انوشگ و روان تشکیل شدهاست. انوشگ (در فارسی کنونی انوشه) به معنی بیمرگ، باقی یا خوش و خرم∗ است. معنی جزء دوم هم که مشخص است. پس انوشهروان را میتوان تحتاللفظی روان بیمرگ یا روان خوش و خرم ترجمه کرد. لیکن مورد استعمال این ترکیب در پهلوی شبیه آنِ مرحوم در فارسی کنونی است. مثلاً در کتیبهٔ پهلوی یادبودی که در کازرون پیدا شده است، در چند سطر اول چنین آمده است: «<۱> این آرامگاه <۲>[برای] انوشروان نیکزاد <۳> دخت مهرین شاد <۴> کرد (ساخته شد)...»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#355
Posted: 18 Aug 2015 16:11
کشورداری انوشیروان
در دوران پادشاهی خسرو انوشیروان که درخشان ترین دورهٔ عصر ساسانی است، در کشور آرامش حکمفرما بود. در روایات شرقی خسرو انوشیروان نمونهٔ دادگستری و جوانمردی و رحمت است و مؤلفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف جد و جهد او برای برقراری و حفظ عدالت نقل کردهاند.
مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساختهاند، قصری است که تخت تاثیر گویش عربی اشغالگران مسلمان طاق کسری یا ایوان کسری نامیده میشود و هنوز ویرانهٔ آن موجب حیرت است. ساختمان این بنا را به خسرو انوشیروان نسبت دادهاند. وی ترتیب خراج ملک و ضبط لشکر داد و دفتر عرض و عارض در زمان وی به وجود آمد. کتاب کلیله و دمنه را در عهد او از هند به ایران آوردند.
عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو انوشیروان آغاز میشود. ایران در زمان انوشیروان چنان عظمتی یافت که حتی از عهد شاهپوران بزرگ نیز درگذشت و توسعهٔ ادبیات و تربیت معنوی این عهد را کیفیت مخصوصی بخشید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#356
Posted: 18 Aug 2015 16:13
سرکوب مزدکیان و اعتلاء دادن به آیین زرتشت
با آنکه قتل و کشتار پیروان مزدک در اواخر عهد قباد روی داد، ولی عامل اصلی این واقعه، خسرو انوشیروان بود. پیروان مزدک ولیعهدی وی را به خطر انداخته بودند و طبیعی است که او در آغاز سلطنت خویش نیز، در سرکوب بقایای پیروان مزدک دست به اقدامات جدی و شدیدی زده باشد.
سرکوبی مزدکیان، آیین زرتشت و طبقهٔ روحانیان را اعتلاء فوقالعاده داد. در این ایام برای مقابله با تحریکات مسیحی و بیزانس و برای جلوگیری از بدعت هایی که در داخل ممکن بود اساس سلطنت را متزلزل کند، وجود یک آیین ملی لازم به نظر میآمد.
به طور کلی تا عهد خسرو انوشیروان تاریخ ساسانیان عبارت شد از: سعی در تقویت آیین ملی به منظور مبارزه با مذاهب تفرقهانگیز غیرملی، یا تسامح در مقابل اینگونه مذاهب به قصد مقاومت در برابر نفوذ طبقهای که آیین ملی در دست آنها وسیلهای میشد برای کسب قدرت و اعمال نفوذ در امور حکومت.
شاهپور دوم و خسرو انوشیروان کسانی بودند که در جهت تأمین وحدت کشور و به قصد مبارزه با عوامل مخالف، آیین زرتشت را با قدرت و شدت ترویج کردند. آنچه این اقدام خسرو انوشیروان را بیشتر تثبیت نمود، توفیق او در جمعآوری اوستا بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#357
Posted: 18 Aug 2015 16:14
سیاست انوشیروان نسبت به مسیحیان
آنچه از وقایع بر میاید، این است که انوشیروان نسبت به مذهب مسیحیت، نظر سیاسی داشته، یعنی اساساً بر ضد این مذهب نبوده، ولیکن چون عیسویها را آلت دست رومیها میدانسته، نسبت به آنها ظنین و مراقب بودهاست.
انوشیروان نسبت به مسیحیانی که از روم رانده شده و به دربار او پناه آورده بودند، مساعدت و محبت کرد و هفت تن از فیلسوفان اسکندریه را در دربار خود پذیرفت و با آنها مهربانی نمود. نسطوریها که از نظر عیسویها در آن زمان فرقهٔ ضاله محسوب و تعقیب میشدند و به دربار ایران پناه آورده بودند، مورد توجه انوشیروان واقع شدند، به طوریکه کلیساهای آنها در تاریخ مذهب عیسوی، کلیساهای ایرانی نامیده شدند.
نسطوریها از این وضع استفاده کردند و در انتشار مذهب عیسویت جدیت حیرتانگیزی بروز دادند. در زمان انوشیروان در هرات و سمرقند کلیساهای آنها دایر بود و در زمانهای بعد مبلغین آنها تا چین و هند هم رفتند.
در اوایل سلطنت انوشیروان پسر او انوشه زاد بر پدر یاغی شد، ولی به زودی گرفتار گردید و او را در جند شاپور کور کردند. نوشتهاند که انوشه زاد مسیحی بود و مسیحیان از او حمایت میکردند. بدین مناسبت اشخاص زیادی از مسیحیان پیرامون این واقعه، گرفتار و مجازات شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#358
Posted: 18 Aug 2015 16:16
تشکیلات نظامی در دوران انوشیروان
در دوران ساسانیان، بیشتر مقامها از جمله پایهها و درجات نظامی موروثی بودند. فرمانده کل نیروهای مسلح ایران تا سدهٔ ششم میلادی ایران سپهبد (ایران سپاهبذ) بود که از سوی انوشیروان این مقام ملغی شد. انوشیروان، ایران را به چهار بخش تقسیم کرد و در رأس هر یک از این بخشها یک اسپهبد (سپاهبذ، فرمانده لشکر) جداگانهای قرار داد. زیرا تمرکز قدرت نظامی در دست یک فرمانده، ممکن بود به کسب نیروی عظیم و طمع در تاج و تخت و وارد آوردن فشار بر شاهنشاه منجر گردد. تقسیم مناطق تحت نفوذ هر اسپهبد به شرح زیر بود:
- اسپهبد شرق افواج خراسان و سکستان و کرمان.
- اسپهبد جنوب افواج پارس و خوزستان.
- اسپهبد مغرب افواج عراق را تا سرحد دولت بیزانس.
- اسپهبد شمال افواج ممالک ماد بزرگ و آذربایجان را به فرمان خود داشت.
اسپهبدان مأمورین مهم دولت به شمار میرفتند و هر کدام در قلمرو خود صاحب اختیار بودند و بر یک ربع مملکت حکومت میکردند و معاونی در اختیار داشتند موسوم به مرزبان. مرزبانان فرمانفرمای ایالتها بودند. همچنین یعقوبی ذکر کرده است که هر اسپهبد (فرمانده لشکر)، یک نفر پاذگوسپان تحت امر خود داشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#359
Posted: 18 Aug 2015 16:18
سیاستهای خارجی انوشیروان
خسرو انوشیروان در برابر زیادهخواهیهای رومیها ایستاد، حبشهایها را از یمن بیرون کرد، به یورشهای هپتالیان به خاک ایران پایان داد، دانشگاه گندیشاپور را به کوشش وزیر خردمندش بزرگمهر، رونق داد و سازمان اداری، مالی و ارتش پارس را بهبود بخشید. در نزدیک ۵۰ سال فرمانروایی انوشیروان (۵۷۹ - ۵۷۹ میلادی)، سرزمین ایران از سند تا دریای سرخ گسترش یافت.
عقد و نقض قرارداد صلح بین خسرو انوشیروان و یوستی نیانوس یکم
با مرگ قباد در سال ۵۳۱ خسرو انوشیروان که به موجب وصیت به عنوان ولیعهد جای او را گرفت، خود را چنان با مسایل داخل درگیر یافت که امکان ادامهٔ جنگی را که در سالهای آخر سلطنت پدرش با روم در جریان بود، نیافت. یوستی نیانوس یکم هم که خود در غرب و در آفریقا درگیریهای بسیار داشت، نمیتوانست قسمت عمدهٔ سپاه خویش را در آسیا نگهدارد. ازین رو با جلوس خسرو، طرفین در سال ۵۳۲ قراری برای صلح و اتحاد نهادند. متارکهٔ جنگیای که یوستی نیانوس یکم با انوشیروان بست، هر چند موقت بود، اما باز فرصتی برای هر دو طرف شد که به اصلاحات اجتماعی و وضع مقررات و قوانین جدید بپردازند.
انوشیروان در این زمان توانست نظمی به آشفتگیهای اجتماعی بدهد و خزانهٔ حکومت را تقویت کرد. همچنان با تأمین نسبی عدالت و تقویت سپاه، مرزهای خویش را در مقابل تاخت و تاز طوایف بدوی مجاور حفظ نمود و در برابر آنها استحکاماتی درست کرد.
همان گونه که توسعهٔ قدرت انوشیروان باعث نگرانی بیزانس شد، کامیابیهای یوستی نیانوس یکم در جنگ کارتاژ و آفریقا با وندال ها و در جنگ ایتالیا با اقوام گوت شرقی هم خسرو را نگران کرد. نگرانی وی به این دلیل بود که می ترسید توسعه قدرت بیزانس برای ایران مایه زحمت و تهدید شود. خسرو از قدرت روز افزون یوستی نیانوس یکم احساس خطر کرد و در نقض قرارداد صلح پیشدستی نمود و بهانهٔ این کار را مداخلهٔ یوستی نیانوس یکم که بدون مشورت با وی بین حارث بن جبلهٔ غسانی و منذر بن نعمان لخمی حکمیت کرده بود، قرار داد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#360
Posted: 18 Aug 2015 16:19
جنگ اول با بیزانس
انوشیروان با لشکری بزرگ در سال ۵۳۹ میلادی از دجله و فرات گذشت و وارد سوریه شد. شهرهایی که با دادن فدیه و هدایا نسبت به شاه اظهار انقیاد کردند، از غارت در امان ماندند، اما شهر انطاکیه (در آن زمان این شهر معتبرترین شهر شام بود) به سبب مقاومت سختی که نشان داد، عرصهٔ قتل و غارت شد. انوشیروان بدون اینکه دیگر در سوریه و بین النهرین با مقاومت قابل ملاحظهای روبرو بشود، فاتحانه به تیسفون بازگشت. بعد از آن نزدیک به بیست سال این زد و خوردهای خونین به طول انجامید، که گاه پیروزی از آن ایران و گاه از آن بیزانس بود. عاقبت متارکهای موقت و بار دیگر صلحی پنجاه ساله در سال ۵۶۱ میلادی به این جنگ پایان داد و طرفین به اراضی سابق بازگشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.