ارسالها: 23330
#361
Posted: 18 Aug 2015 16:20
برانداختن دولت هپتالیان
قلمرو هپتالیان یا هیاطله در سال ۵۲۰ میلادی
پس از ختم جنگ روم، انوشیروان دولت هپتالیان را که در اثر حملهٔ یک قبیلهٔ ترک به سرداری سین جیبو یا سیلزیبول متزلزل شده بود، برانداخت. رود جیحون سرحد بین ایران و سرزمین خاقانات غربی ترک شناخته شد. این اولین باری بود که نام آنها در مآخذ غربی ذکر میشد. این خاقانات به زودی برای ایران دشمنی خطرناکتر از پادشاه هپتالیان گردید.[۲۳] سین جیبو سغد و بخارا و ولایات واقع در مشرق جیحون را از چنگ هپتالیان بیرون آورد و خسرو نیز که با آنان همدستی و اتحاد داشت، ولایات قسمت غربی را ضمیمه ایران کرد. ولایت باختر (بلخ) نیز به ایران الحاق یافت و گویی بدین گونه انتقام شکست و قتل پیروز یکم گرفته شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#362
Posted: 18 Aug 2015 16:22
ساختن شهر رومیه برای کوچ یافتگان شهر انطاکیه
جایگاه انطاکیه در ترکیهٔ کنونی
خسرو پس تسخیر انطاکیه (انتاکیه در جنوب ترکیهٔ امروزی) و به اسیر گرفتن مردم آن، در مجاورت تیسفون، شهری همانند انطاکیه ساخت که رومیها آن را رومیه نامیدند و ایرانیها آن را وه انتیو خسرو، یعنی شهر خسرو که بهتر از انطاکیه است. خسرو مردم انطاکیه را در آنجا اسکان داد و یکی از مسیحیان اهواز را که براز نام داشت، به کار آنان گماشت و بر اهل حرفهٔ شهر ریاست داد و این از روی رأفت با اسیران بود که به سبب همکیشی با براز انس گیرند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#363
Posted: 18 Aug 2015 16:23
تسخیر یمن و بسته شدن راه بازرگانی، دریایی روم
قلمرو حکومت ساسانی در سال ۶۰۰ میلادی و نقشهٔ یمن در جنوب عربستان، برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.
در زمان انوشیروان یکی از شاهزادگان خاندان حمیر که در یمن سلطنت داشت، به دربار ایران پناهنده شد و برای استرداد تاج و تخت از دست رفته، از انوشیروان استمداد کرد.
توضیح آنکه در اوایل قرن ششم میلادی حبشهایها (اتیوپیها) که مسیحی بودند، یمن را تصرف کردند و پادشاه حبشه، ابرهه، سلطهٔ خود را در یمن محکم نمود و کلیساهایی در صنعا بنا کرد. امپراتور روم از این اوضاع خشنود و انوشیروان ناراضی شد، این بود که از پناهنده شدن شاهزادهٔ مزبور استفاده کرد و وهریز نامی را با قشونی برای تصرف یمن فرستاد. این سردار در سال ۵۷۶ میلادی از راه خلیج فارس به یمن رفت و عدن را تصرف و حبشیها را از یمن اخراج کرد و سلطنت خانوادهٔ حمیر را در یمن برقرار نمود. پادشاهان حمیر از این به بعد دست نشاندهٔ ایران گشتند، وهریز و سپاهیان ایرانی در آنجا ماندند و با اهالی مخلوط شدند، چنانکه اعراب دورهٔ اسلامی آنها را ابناء میگفتند. این سرزمین تا ظهور اسلام همچنان در دست ایران باقی ماند. از آنجا که در این زمان به خاطر جنگها و فتوحات انوشیروان، تجارت ابریشم از طریق راه زمینی برای روم مشکل شده بود، راه دریاییای که از طریق سیلان و دریای هند به یمن و بنادر جنوب عربستان میآمد، اهمیت یافته بود. به همین جهت بیزانس برای تسلط بر یمن اهمیت خاصی قائل بود. از این رو فتح یمن به وسیلهٔ ایران، در عین حال جوابی بود که خسرو به مذاکرات تحریک آمیز و ماجراجوییهایی میداد که از چندی پیش، بین بیزانس و خاقان ترک بر ضد ایران در جریان بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#364
Posted: 18 Aug 2015 16:24
شروع جنگ مجدد با بیزانس و تسخیر قلعهٔ دارا به دست انوشیروان
اقدام خسرو در راندن حبشیها از یمن برای یوستین دوم که از سال ۵۶۵ میلادی جانشین یوستی نیانوس یکم امپراتور قبلی شده بود، همچون تجاوز به حریم نفوذ بیزانس تلقی میشد.
پس از بسته شدن راه بازرگانی یمن طبیعی بود که بیزانس برای تجدید فعالیت راه زمینی به مذاکره با ترکان وادار شود، بالاخره به دنبال مذاکرات طولانی با خاقان ترک که نامش دیزابول بود، وی متعهد شد در جنگ با ایران در کنار بیزانس قرار بگیرد. یوستین دوم پادشاه بیزانس برای شروع جنگ لشکری به نصیبین فرستاد، ولی خسرو که فرماندهی جنگ را برعهده داشت نصیبین را از محاصره نجات داد، انطاکیه را آتش زد و حتی قلعهٔ شهر دارا را هم گرفت. برای یوستین دوم ضربت دشمن با چنان لطمهٔ روحی همراه شد که از خجالت کارش به جنون کشید و خود به ناچار استعفا داد. تیبریوس دوم کنستانتین جانشین او نیز، چارهای جز درخواست صلح نداشت.
در پیشنهاد صلحی که داده شد، قسطنطنیه آماده بود گرجستان و ارمنستان را به ایران واگذارد و به جای آنها قلعهٔ شهر دارا را که فقدانش باعث استعفای یک امپراتور شده بود، بازپس ستاند. نزدیک بود درین باره توافق صورت گیرد که ناگهان خسرو در سال ۵۷۹ میلادی وفات یافت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#365
Posted: 18 Aug 2015 16:26
هرمز چهارم
- دوران ۵۷۹ میلادی - ۵۹۰ میلادی
- مرگ ۵۹۰ میلادی
- پیش از خسرو پرویز
- پس از خسرو انوشیروان
- پدر خسرو انوشیروان
- مادر کِیِن
- فرزندان خسرو پرویز
- قباد
- مرزبان
- دین زرتشتی
هرمَز چهارم از ۵۷۹ تا سال ۵۹۰ میلادی، بیست و سومین پادشاه ساسانی بود. وی پسر انوشیروان دادگر بود.
ایران پس از انوشیروان که خود دارای چهرهای توانا و نیرومند بود و دوران ۴۸ ساله پادشاهیش یکی از بهترین دورههای تاریخ ایران بوده است به فرمانروایی نیاز داشت که چون او بتواند با مَنش نیرومند خود سران و بزرگان کشور را همچنان در اداره امور کشور به کار گیرد. هم آرامش را درون کشور حفظ کند و هم دشمنان خارجی را همچنان دور از مرزها نگه دارد. ولی پسر و جانشین او هرمز، چنان نبود. او نه در خرد و کاردانی همپایه پدر بود و نه دارای مَنشی نیرومند و همسنگ قدرتی بود که از او به ارث برده بود. تاریخنگاران درباره شخصیت وی نوشتهاند که هم ادب و دانایی و دادگری او ستودنی است و هم مردی بداندیش است. این دو سخنی (:اختلاف) تاریخنگاران از رفتار و کردار خود هرمز سرچشمه میگیرد. او در آغاز دادگر و رعیتنواز بود، ولی چون بر تخت شاهی نشست خوی بگرداند و ستمگری پیشه کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#366
Posted: 18 Aug 2015 16:27
جنگ با بیزانس
جنگهایی که رومیان در زمان انوشیروان شروع شده بود، تعقیب شد ولی نتیجهای حاصل نگردید، بعد مذاکرات صلح بمیان آمد آنهم بجایی نرسید زیرا رومیها استرداد دارا را میخواستند. جنگها تا ۵۸۹ میلادی ادامه یافت، بدون اینکه قشون ایرانی یا رومی نتیجهای قطعی بگیرند.
جنگ با خاقانات ترک غربی
در سال ۵۸۸ میلادی در اثنای جنگ با روم، ترکان به ایران تاختند. بهرام چوبین رئیس خانوادهٔ مهران، مأمور سرکوبی ترکان شد و با دوازده هزار نفر بطرف ترکستان شتافت و آنان را به سختی شکست داد و خاقان ترک را کشت و پسرش را اسیر کرد. سپس تا آوازه در سغد پیشروی نمود. غنائم زیادی در این جنگ بدست آمد و ترکها قبول نمودند که سالیانه باجی به ایران بپردازند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#367
Posted: 18 Aug 2015 16:28
قیام بهرام چوبین
هرمز بعد از شکست ترکها از فتح بهرام چوبین نگران شده، او را فوراً بجنگ رومیها در لازیکا فرستاد. در این جا بهرام شکست خورد و هرمز بجای اینکه به او کمک برساند، از شکست او خشنود شده، برای او جامهای زنانه فرستاد، قشون ایران که همراه بهرام در لازیکا جنگ میکرد، از این بی حرمتی هرمز، نسبت به سردار خود در خشم شدند. سپس با لشکر دیگر ایران که در بین النهرین جنگ میکرد، همدست شده، رو به تیسفون نهادند. و چون مردم و بزرگان پایتخت نیز از هرمز ناخشنود بودند، ضد او برخاستند. هرمز گریخت ولی بدست گستهم (وستهم، بیستام، ویستاخم، گستهم) و بندوی برادر گستهم (دائی خسرو پرویز) اسیر شد. شورشیان هرمز را از سلطنت خلع کرده و پسر او خسرو پرویز، را پادشاه خواندند. خسرو که درین هنگام از ترس پدر تیسفون، را ترک کرده و به آذربایجان رفته بود، شتابان به تیسفون آمد و تاج بر سر نهاد.
در ابتدا هرمز را نابینا کردند و بعد از چندی کشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#368
Posted: 18 Aug 2015 16:31
خسرو پرویز
- جای حکومت ایرانشهر
- دودمان ساسانیان
- تاجگذاری دور یکم ۵۹۰ میلادی
- دور دوم ۵۹۱ میلادی
- تیسفون
- لقب اَپرویز (پرویز)
- پایان حکومت دور یکم ۵۹۰ میلادی
- دور دوم ۶۲۸ میلادی
- درگذشت ۲۸ فوریه ۶۲۸ میلادی
- تیسفون
- نام پدر هرمز چهارم
- شاهنشاه پیشین دور یکم هرمز چهارم
- دور دوم بهرام چوبین
- ویستهم
- شاهنشاه پسین دور یکم بهرام چوبین
- ویستهم
- دور دوم قباد دوم
- دین زرتشتی
- همسران شیرین، مریم دختر موریکیوس،گردیه
- فرزندان شیرویه، پوراندخت، آزرمی دخت، شهریار، مردانشاه، جوانشیر
- دستاورد های مهم رساندن وسعت شاهنشاهی ساسانی به دوره هخامنشی و تصرف فلسطین، مصر و قسمت اعظم ترکیهٔ فعلی و محاصره قسطنطنیه، پیشرفت قابل ذکر هنر و موسیقی در شاهنشاهی ساسانی
- جنگ ها جنگ با بهرام چوبین، جنگ با روم
- سردارن سپاه شاهین و شهربراز (شهروراز)
خسرو دوم یا خسرو پرویز (از ۵۹۰ تا سال ۶۲۸ میلادی)، بیست و چهارمین پادشاه ساسانی و از نامدارترین شهریاران دودمان ساسانیان است. «خسرو دوم» نامی است که رومیها به وی دادهاند، مورخین ایرانی وی را خسرو پرویز (ابرویز) گفتهاند. وی به جای پدر هرمز چهارم برتخت پادشاهی نشست؛ و در ابتدای به تخت نشستن با مخالفت بهرام چوبین مواجه شد و پس از شکست از سپاه وی به روم گریخت. مدّتی بعد با حمایت قیصر روم و با سپاهی که وی در اختیارش گذاشته بود به ایران بازگشت و بر تخت نشست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#369
Posted: 18 Aug 2015 16:32
بر تخت نشستن
هرمز چهارم پدر خسرو، توسط گستهم (بسطام، بیستام، ویستاخم) که از دودمان بزرگ اسپاهبدان بود و دایی خسرو پرویز به شمار میرفت، و برادر گستهم، بندوی (وندوی)، از سلطنت خلع شد و به زندان افکندهشد.
طبری نوشتهاست که بهرام چوبین حیله کرده و هرمز چهارم پدر خسرو پرویز، میپنداشت، خسرو سر آن دارد که بجای او شاه شود. خسرو که در این زمان، از ترس پدر به آذربایجان رفته بود، شتابان به تیسفون باز آمده و در سال ۵۹۰ میلادی، تاج شاهی بر سر نهاد.
بهرام چوبین (بهرام ششم)، یکی از سرداران ارتش که از دودمان مهران (یکی از هفت خاندان ممتاز ساسانی) بود، به پادشاهی خسرو تن در نداد و خود ادعای شاهنشاهی کرد. خسرو مجبور شد با قیام بهرام چوبین به مقابله بپردازد. وی قشونی برداشته، به جنگ او رفت اما شکست خورده و متواری شد و با وجودی که سپاه بهرام، او را تعقیب میکردند، از دجله عبور کرده و به امپراتور روم موریکیوس (موریس) پناهندهشد.
خسرو در روم با قیصر موریکیوس توافقاتی کرد. امپراتور مزبور حاضر شد، خسرو را پسر خود دانسته، از او حمایت کند تا به پایتخت ایران برگردد بشرط اینکه خسرو در ازای این همراهی ارمنستان ایران و قلعه دارا را به بیزانس واگذار کند پس از آن خسرو با سپاهی که قیصر در اختیارش گذاشت به ایران بازگشت.
در این هنگام بهرام چوبین بعد از شکست دادن خسرو وارد تیسفون شده، به تخت نشسته و به نام خود سکه زده بود. با همیاری نجبای تیسفون و تعدادی از بزرگان اهل ارمنستان که به خسرو پیوسته بودند، خسرو در حوالی گنزک آذرآبادگان با بهرام وارد جنگ شد و او را شکست داد و دوباره بر تخت شاهی ایران نشست. بهرام به ترکان پناه برد و در شهر بلخ ساکن شد و بعدها در همین شهر نیز درگذشت. بازگشت خسرو به سلطنت، در سال ۵۹۱ میلادی به وقوع پیوست. موبدان از بازگشت خسرو به سلطنت چندان شادمان نشدند چرا که معتقد بودند که اقامت در روم باعث شده نسبت به مسیحیت دلبستگی پیدا کند افزون بر این همسر برگزیده وی شیرین نیز مسیحی بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#370
Posted: 18 Aug 2015 16:34
جنگهای خسرو پرویز با روم
این جنگها از سال ۶۰۲ تا ۶۲۷ میلادی، تقریباً بمدت بیست سال، امتداد داشت. کیفیات آن از این قرار بود که تا وقتی موریکیوس امپراتور روم بود، روابط مابین دو دربار، کاملاً صمیمانه بود ولی در سال ۶۰۲ میلادی موریکیوس بدست فوکاس امپراتور بعدی بیزانس کشته شد. خسرو پرویز فوکاس را برسمیت نشناخت. جنگ مابین دولتین شروع شد. خسرو با لشکری وارد بینالنهرین شد و قلعه دارا را محاصره کرد و بعد از سه ماه آنرا گرفت. پس از آن قشون ایران از فرات گذشته و سایر شهرهای رومی را گرفته تا نزدیکی بیروت امروزی تاخت. از طرف دیگر ایران از طرف ارمنستان حمله کرده و در آسیای صغیر بقدری پیش رفت که اهالی قسطنطنیه مضطرب شدند. اوضاع دولت روم در این زمان قرین هرج و مرج بود. فوکاس که تخت سلطنت را غصب کرده بود، نتوانست در مقابل فتوحات خسرو کاری بکند.
فشار ایرانیها باعث وحشت و اضطراب در ممالک روم شرقی شده، بحرانی تولید کرد که در نتیجه آن هراکلیوس که در تاریخ ایران به هرقل معروف است، از کارتاژ با کشتیهایی به قسطنطنیه آمد و در سال ۶۱۰ میلادی با همراهی مردم زمام امور را بدست گرفت.
از طرف دیگر خسرو به جهانگیری خود ادامه داده و در سال ۶۱۱ میلادی به شامات تاخت و دمشق را گرفته، غارت کرد.
در سال ۶۱۴ میلادی سپاه ایران عازم اورشلیم شدند و توانستند بیت المقدس را تسخیر کنند. کلیساها و معابد شهر، از جمله مزار مقدس عیسی مسیح با خاک یکسان شد و قطعهای از صلیبی که گفته میشود مسیح با آن به صلیب کشیدهشده و بنام صلیب راستین شناخته میشود، همچون غنیمتی فوقالعاده گرانبها به تیسفون فرستادهشد.
خسرو به این فتوحات خود اکتفا نکرده، شهربراز را که یکی از سرداران نامی ایران بود با قشونی بطرف مصر فرستاد و او از کویری که مابین شامات و مصر حائل است گذشته وارد مصر شد و در سال ۶۱۶ میلادی اسکندریه را که شهری نامی و تجارتی بود، گرفت. این فتح سردار ایران، اثر بزرگی در عالم آن روزی کرد زیرا مدت نه قرن بود که مملکت مصر از تصرف ایران خارج شده و شاهان ساسانی همواره در این صدد بودند که حدود ایران را بحدود زمان هخامنشی برسانند.
از طرف دیگر در سال ۶۱۷ میلادی، شاهین سردار نامی دیگر ایران از کاپادوکیه گذشته ممالک آسیای صغیر را یک بیک گرفت و به کالسدون (کوی قاضیکوی در استانبول امروزی) نزدیکی قسطنطنیه رسید. هراکلیوس در این زمان با سردار ایرانی ملاقاتی کرده، سفیری نزد خسرو پرویز برای مذاکرات صلح فرستاده شد ولی مذاکرات بجایی نرسید. خسرو نه تنها برای مذاکرات صلح حاضر نشد بلکه سفیر را در حبس انداخته، تهدید به قتل کرد. پس از آن کالسدون بزودی توسط قشون ایران تسخیر شد و ایران تقریباً به حدود زمان هخامنشی رسید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.