ارسالها: 23330
#371
Posted: 18 Aug 2015 16:34
برانداختن دودمان لخمیها در حیره و جنگ ذوقار
لخمیها یا بنیلخم یا مناذره نام دودمانی عرب بود که در روزگار ساسانیان و میان سدههای سوم تا هفتم میلادی، بر حیره (جنوب عراق) فرمان میراندند. لخمیها پیرو ساسانیان بودند.
نعمان سوم آخرین پادشاه این دودمان بود که بخاطر سرپیچی از خسرو، بدستور وی به زندان افکندهشد و در زندان کشته شد. در تاریخ طبری آمدهاست که بعلت مبتلا شدن به طاعون در زندان درگذشت.
خسرو پس از مرگ نعمان، ایاس بن طائی را عامل حیره و تمامی ولایتهایی که به دست نعمان بود، قرار داد. نعمان سوم قبل از مرگ، اموال و سلاحهای خود را به هانی بن مسعود، بزرگ طایفهٔ شیبانی، (یکی از قبیلههای بکر بن وائل) سپرده بود، خسرو از هانی خواست که اموال و سلاحهای نعمان را پیش وی بفرستد. هانی ابا کرده و برای جنگ آمادهشد.
حنظله در این جنگ به عنوان سالار طایفهٔ بکر بن وائل انتخاب شد. این جنگ در کنار آبگاه ذوقار که قبایل عرب در فصل گرما در آنجا ساکن میشدند، در گرفت و به جنگ ذوقار معروفاست. حنظله قبل از شروع نبرد دستور داد، برای دو هفته آب ذخیره کنند.
در این جنگ قشون ایرانی که تنها برای دو روز، آب آشامیدنی همراه داشتند با طولانی شدن نبرد و عدم دسترسی به آب با تشنگی، دست به گریبان شدند. حملهٔ ناگهانی عربانی که کمین کردهبودند و هزیمت ناگهانی ده هزار سپاهی عرب که همراه سپاه ایران بودند و بخاطر خویشاوندی با قبایل بکر، از قبل با یکدیگر توافق کرده و قصد جنگیدن نداشتند، از عواملی بود که شکست سپاهیان ایران، را رقم زد. در این جنگ، بسیاری از سپاهیان ایرانی یا از تشنگی و یا در حین جنگ کشته شدند. شاعران عرب دربارهٔ جنگ ذوقار اشعار بسیار گفتهاند. تاریخ دقیق این جنگ مشخص نیست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#372
Posted: 18 Aug 2015 16:35
دو اتحاد بزرگ جهانی در زمان خسرو پرویز
ترکان در زمان ساسانیان، رفته رفته، به دو خاقانات شرقی و غربی بخش شدند. خاقانات شرقی ترک با امپراتوری چین سر جنگ داشتند و خاقانات غربی ترک راه پیکار با ایران را در پیش گرفتند. اندکی بعد رقابت و دشمنی میان دو خاقانات شرقی و غربی پدید آمد.
امپراتوری چین که خاقانات شرقی را دشمنی خطرناک میشمرد، راه اتحاد با خاقانات غربی ترک را در پیش گرفت. بدین ترتیب اتحاد سه گانهٔ بزرگی شامل امپراتوری چین، خاقانات غربی ترکان و امپراتوری بیزانس بر ضد ایران پدید آمد. چندی بعد خزران ساکن کرانههای ولگا و شمال دریای خزر نیز به سه دولت نامبرده پیوستند و اتحادی چهارگانه بر ضد شاهنشاهی ساسانی ترتیب دادند.
دولت ساسانی نیز کوشید تا با اتحادی دیگر به مقابله دشمنان برخیزد. نخست با خاقانات شرقی ترک اتحاد کرد سپس به منظور جلوگیری از پیوستن اردوی ترکان و خزران به لشکریان بیزانس کوشید، متحدی در قفقاز جستجو کند. این متحد، آوارها بودند که در شمال قفقاز میزیستند. بدین روال در یک سوی امپراتوری چین، خاقانات غربی ترک، خزران و بیزانس متحدشدند و در سوی دیگر: ایران، آوارها و خاقانات شرقی ترک متحد گشتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#373
Posted: 18 Aug 2015 16:36
جنگهای هرقل با ایران
اوضاع بیزانس پس از سقوط کالسدون بسیار بد بود. از یکطرف فتوحات ایران، برای روم تقریباً مملکتی باقی نگذاشته بود زیرا ارمنستان، ِ شهرهای رومی در بینالنهرین، تمامی ممالک آسیای صغیر و شامات و فلسطین و مصر در تصرف ایران بود. از طرف دیگر خود قسطنطنیه هم مورد تهدید ایران و هم در تهدید آوارها بود. اوضاع روم بقدری بد بود که هرقل در ابتدا میخواست از پایتخت فرار کرده و به کارتاژ در آفریقا برگردد ولی روحانیون و مردم در این زمان بصدا درآمدند و بالاخره او راضی شد بماند و قرار شد که خزائن و دارائیهای کلیساها بمصرف تهیه اردوگاهای نظامی و جنگی برسد. شور و هیجانی که از ویران شدن شهر مقدس اورشلیم و ربوده شدن صلیب راستین برخاسته بود بسیار کارگر افتاد و خود مایهٔ دلگرمی امپراتور شکست خورده گردید.
در سال ۶۲۲ میلادی هرقل در نزدیکی ارمنستان با شهربراز سردار ایرانی، جنگی کرد بنام نبرد ایسوس (۶۲۲) که به فتح رومیها تمام شد. سال بعد هرقل با مردمان شمالی مثل خزرها و غیره همدست شد بطرف ایران قشون کشی کرد و خسرو با قشونی مرکب از چهل هزار نفر به آذربایجان شتافت ولیکن هرقل فاتح شد و هراکلیوس با شوقی انتقام جویانه کوشید تا آتشکده مقدس پادشاهان، آتشکده آذرگشسپ را که پادشاهان ساسانی پای پیاده به زیارت آن میرفتند و در شیز، گنزک واقع بود، به تلاقی اهانتی که در اورشلیم نسبت به مزار مقدس مسیح شده بود، عرصهٔ بیحرمتی کرده و این آتشکده را بعد از به آتش کشیدن، ویران کرد. در مورد اینکه گنجینهٔ نفایس مقدس آتشکده، بدست سپاه رومی غارت شده، یا قبل از حمله، در جای امن نقل و حفاظت شده، توافق نظر وجود ندارد و پس از آن نیز به غارت شهرهای ایران پرداخته، آتشکدهها را خراب نمود.
جنگهای بعدی او نیز با شهربراز بود که باز به فتح هرقل تمام شد. در سال ۶۲۶ میلادی خسرو که از فتوحات روم مضطرب شده بود، خواست ضربه قطعی را برومیها وارد آورد و با آوارها متحد شده، قسطنطنیه را محاصره کرد. شاهین سردار ایرانی و آوارها در جنگی که در گرفت و بنام محاصره کنستانتینوپول مشهور است، موفق به تسخیر شهر نشدند و رومیها توانستند شهر کالسدون را نیز دوباره پس بگیرند.
در سال ۶۲۷ میلادی هرقل مصمم شد که بطرف دستگرد برود. این محل در نزدیکی تیسفون، پایتخت خسرو بود در نزدیکی نینوای قدیم (بغداد کنونی) جنگی به نام نبرد نینوا بین رومیها و ایرانیها وقوع یافت. در این جنگ اگر چه سردار ایرانی کشته شد ولی قشون ایران پافشاری کرد تا آنکه بالاخره نیروی کمکی به آنها رسید. در این حیص و بیص ترسی بر خسرو مستولی شد که در نتیجهٔ آن قشون ایران را رها نموده، فرار کرد با وجود این لشکر ایران مقاومت نموده و توانستند دشمن را در دستگرد متوقف کرده و از پیشروی هرقل به تیسفون جلوگیری نمایند. هرقل نقشهٔ اولی خود را که تعقیب و محاصره تیسفون بود، تغییر داده به طرف شمال یعنی گنزک (تخت سلیمان امروزی) رفت. طغیان ناگهانی دجله و فرات و خرابی قسمتی از ایوان کسری، در این اوقات برای خسرو، فرصت و حوصلهٔ توقف در تیسفون را باقی نگذاشت. شکسته شدن سدها، کشتزارهای اطراف را به باتلاق تبدیل کرد و ناکامی خسرو در ترمیم ویرانیها یک نشانهٔ بارز انحطاط دولت ساسانیان، در انظار عامه تلقی گشت. خسرو همراه زن محبوبش شیرین و دو پسر او مردانشاه و شهریار، از دجله عبور کرد و به ویه اردشیر در قسمت غربی دجله رفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#374
Posted: 18 Aug 2015 16:38
خلع و قتل خسرو پرویز
مینیاتوری از صحنهٔ کشته شدن خسرو پرویز بدست مهرهرمزد
در این روزهای بحرانی، نفوذ زن مسیحی خسرو، شیرین بقدری بود که شاه بالاخره در صدد درآمد، به جای پسر بزرگ خویش شیرویه، معروف به قباد دوم که از مریم دختر موریکیوس امپراتور سابق بیزانس داشت، مردانشاه (پسر شیرین) را که کودکی خردسال بیش نبود، به ولیعهدی انتخاب کند. مسئلهٔ انتخاب ولیعهد، دراین هنگام که پادشاه ضعیف و بیمار بود، نمیتوانست با مداخلهٔ بزرگان و نجبا برخورد نکند. ناخرسندی نجبا از انتخاب مردانشاه با سعی شیرویه جهت نیل به حق خویش، خسرو را مواجه با یک توطئهٔ خونین خانوادگی ساخت.
در روز ۲۴ فوریهٔ (پنجم اسفند) سال ۶۲۸ میلادی، خسرو پرویز، از سلطنت خلع شده و محبوس گردید. خسرو قبل از مرگ جواب قسمتی از اتهامات خود را داد. محاکمه و دفاعیات خسرو پرویز در تاریخ طبری و تاریخ بلعمی و شاهنامه ثبت شدهاست. شیرویه با نام قباد دوم، سلطنت خود را آغاز کرد. هفده یا به قولی هجده پسر خسرو که نامشان در روایت حمزه اصفهانی هست، به امر شیرویه اعدام شدند. نوشته شده که آنها را در جلوی چشم پدر، کشتند. سرانجام پس از پنج روز حبس، خسرو پرویز در زندان به دست مهرهرمزد پسر مردانشاه، به قتل رسید.
با کشته شدن خسرو پرویز شیرازه دولت ساسانی هم از هم گسست. قدرتی که از او سلب شد پس از او در جای دیگر قرار نگرفت، نه کسانی را که به عنوان شاه بر تخت سلطنت مینشستند یا مینشاندند چنان دوامی بود که قدرتی به دست آورند و بر اوضاع مسلط شوند، و نه از میان سران و سرداران که خود دستخوش نفاق و اختلاف و با هم در ستیز بودند کسی توانست قد علم کند و با غلبه بر مشکلات فراوانی که در راه بود امور از هم گسیخته کشور را سر و سامانی دهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#375
Posted: 18 Aug 2015 16:39
ترقی موسیقی ایرانی در زمان خسرو پرویز
دوران پادشاهی خسرو پرویز در زمینهٔ موسیقی یک دوران طلایی محسوب میشد. با آنکه ازین موسیقی خسروانی جز نام بعضی الحان و پارهای سازها باقی نیست، احتمال دارد که در موسیقی بعد از اسلام تا وقتی مثل عصر ما به گرایشهای غربی آلودگی نیافته بود، بتوان چیز مبهمی از آن بازیافت. اینکه موسیقی عربی هم در شکل رایج در بغداد و حتی در شکل رایج در حجاز و اندلس، تا حدی تحت تأثیر موسیقی ساسانی بودهاست، نشان میدهد که این احتمال چندان بیمورد نیست. البته قبل از وی نیز انوشیروان، بهرام گور، و حتی اردشیر یکم نیز به موسیقی علاقهٔ خاص نشان دادهاند اما اوج ترقی موسیقی ساسانی مربوط به دوران خسرو پرویز شد. در بین نامآوران موسیقی این عصر نام باربد (فهلبد)، سرکش، سرکب و نکیسا به عنوان استادان کلاسیک موسیقی ایران باقیاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#376
Posted: 18 Aug 2015 16:39
خسروپرویز از نظر کریستنسن
کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان در مورد شخصیت خسروپرویز چنین نوشتهاست: خسرو پرویز خود را انسانی جاودان در میان خدایان و خدایی توانا در میان آدمیان مینامید. وی مردم را حقیر میشمرد و برای اندوختن ثروت مردم و بزرگان را در فشار قرار میداد. وی زمانی دستور داد ۳۶٬۰۰۰ زندانی را از دم تیغ بگذرانند و نیز قصد داشت همه سپاهیانی که از هراکلویس شکست خورده بودند را بکشد. البته این دستور با وساطت بزرگان انجام نشد.خسرو پرویز دلبستگی بسیاری به مال اندوزی داشت. وی در تیسفون نزدیک به ۸۰۰ میلیون مثقال طلا اندوخته داشت. وی بسیار کینهتوز و دسیسه گر بود و از طریق همین دسیسهها توانست دشمنانش را از پای در آورد. در سال ۶۰۴ میلادی به توصیه منجمان و پیشگویان پایتختش را از تیسفون به دستگرد منتقل کرد. شهری که بیست و چند سال بعد به دست رومیان تصرف شد و غنایمی بسیاری از گنجهای خسرو بدست آنان افتاد. خسرو از پایتخت گریخت و در مکان امنی که خارج از شهر برگزیده بود کشته شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#377
Posted: 19 Aug 2015 22:25
قَباد دوم
- دوران ۶۲۸ میلادی - ۶۲۸ میلادی
- پیش از اردشیر سوم
- پس از خسرو پرویز
- پدر خسرو پرویز
- مادر مریم دختر قیصر موریکیوس
- دین زرتشتی
قَباد دوم یا شیرویه یا کَواذ از ۲۴ فوریهٔ سال ۶۲۸ میلادی به مدت چند ماه، پادشاه ساسانی بود. شیرویه پسر خسرو پرویز و مریم دختر موریکیوس، امپراتور بیزانس است. او علیه پدرش دست به کودتایی خونین زد. شیرویه در فهرست پادشاهان ساسانی، قباد دوم است، اما در فهرست عمومی شاهان ایران باستان، با احتساب کیقباد کیانی که به قَباد اکبر شهرت داشته، قباد سوم به شمار می آید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#378
Posted: 19 Aug 2015 22:26
پیشینه
۶۲۷ میلادی هراکلیوس مصمم شد که بطرف دستگرد برود. این محل در فاصلهٔ ۱۲۰ کیلومتری تیسفون، پایتخت خسرو پرویز بود. در ۱۲ دسامبر، در نزدیکی بغداد کنونی، جنگی که به نام نبرد نینوا معروف است، بین رومیها و ایرانیها وقوع یافت. در این حیص و بیص ترسی بر خسرو مستولی شد که در نتیجهٔ آن قشون ایران را رها نموده، فرار کرد با وجود این لشکر ایران مقاومت نموده و توانستند دشمن را در دستگرد متوقف کرده و از پیشروی هرقل به تیسفون جلوگیری نمایند. طغیان ناگهانی دجله و فرات و خرابی قسمتی از ایوان کسری در این اوقات برای خسرو فرصت و حوصلهٔ توقف در تیسفون را باقی نگذاشت. شکسته شدن سدها کشتزارهای اطراف را به باتلاق تبدیل کرد و ناکامی خسرو در ترمیم ویرانیها یک نشانهٔ بارز انحطاط دولت ساسانیان، در انظار عامه تلقی گشت. خسرو همراه زن محبوبش شیرین و دو پسر او مردانشاه و شهریار، از دجله عبور کرد و به ویه اردشیر در قسمت غربی دجله رفت.
در این روزهای بحرانی نفوذ زن مسیحی خسرو شیرین بقدری بود که شاه بالاخره در صدد در آمد به جای پسر بزرگ خویش شیرویه، مردانشاه پسر خسرو پرویز و شیرین را که کودکی خردسال بیش نبود را به ولیعهدی انتخاب کند. مسئله انتخاب ولیعهد، دراین هنگام که پادشاه ضعیف و بیمار بود، نمیتوانست با مداخلهٔ بزرگان و نجبا برخورد نکند. ناخرسندی نجبا از انتخاب مردانشاه با سعی شیرویه جهت نیل به حق خویش، خسرو را مواجه با یک توطئه خونین خانوادگی ساخت. بعضی از بزرگان نیز به وی پیوستند، از جمله شمطا پسر یزدین و مهرهرمزد پسر مردانشاه که هر دو پدرانشان پاذگوسپان بودند و خسرو پدرانشان را بقتل آورده بود. پس بفرمان شیرویه قلعه فراموشی را گشودند و جماعتی بسیار از زندانیان سیاسی نجات یافته از هواخواهان شیرویه شدند.
قبر شیرویه الآن در استان ایلام واقع است در کوههای اطراف یکی از شهرستان های ایلام به اسم دهلران و روستای بیشه دراز و اکنون شیرویه به شهر امیر معروف است
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#379
Posted: 19 Aug 2015 22:27
حبس و کشتن خسرو پرویز
پس شیرویه خود را پادشاه خواند. همان شب نگاهبانان سلطنتی از قصری که خسرو با شیرین در آنجا خفته بودند، بیرون رفتند و سپیده دم از هر سو این بانگ برخاست «کواذ شاهنشاه» خسرو هراسان و بیمناک پای به گریز نهاد و خود را در باغ قصر پنهان کرد ولی او را یافته و دستگیر کردند و در خانهای که موسوم به خانهٔ هندو بود و انبار گنج محسوب میشد جای دادند گویند یکی از کفشگران در راه به آن جماعت که خسرو پرویز را میبردند مصادف شد و شاه را در دید که روی او را پوشانده بودند، او را شناخت و با قالب کفشی که در دست داشت ضربتی به او نواخت اما سربازی که همراه شاه بود، از این کار بخشم آمد و شمشیر کشیده، سر از تن کفشگر جدا کرد.
خسرو به دستور شیرویه توسط گلینوش حبس گردید.خسرو از سلطنت خلع شده و در روز ۲۳ یا ۲۴ فوریه ۶۲۸ میلادی محبوس گردید. خسرو قبل از مرگ جواب قسمتی از اتهامات خود را داد. محاکمه و دفاعیات خسرو پرویز، در تاریخ طبری ثبت شدهاست. پس از زندانی شدن خسرو بزرگان پارس پیش شیرویه آمدند و گفتند یک کشور دو شاه نباید داشته باشد یا بگو خسرو را بکشند، تا بندگان و فرمانبران تو باشیم و یا تو را خلع کنیم و فرمانبردار خسرو شویم. شیرویه متحیر شد و دانست که اگر پرویز به قدرت بازگردد، همان آن که بنشیند، او را بکشد، پس تصمیم به کشتن پدر گرفت.
هفده یا هجده پسر خسرو که نامشان در روایت حمزه اصفهانی هست، به امر شیرویه اعدام شدند. سرانجام پنج روز بعد از دستگیری، خسرو پرویز در زندان به دست مهرهرمزد پسر مردانشاه، به قتل رسید.
وی پس از کشتن پدر، به نام قباد دوم بر تخت نشست و چند ماه سلطنت کرد. وی با رومیان صلح کرد. مرزهای دو کشور به حال قبل از جنگهای خسرو درآمد و اسیران دو جانب آزاد شدند و صلیب راستین به رومیان باز داده شد. شیرویه بعد از چند ماه، به بیماری طاعون در گذشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#380
Posted: 19 Aug 2015 22:30
بهرام چوبین
- دوران ۵۹۰ میلادی - ۵۹۱ میلادی
- زادگاه ری
- مرگ ۵۹۱ میلادی
- پیش از خسرو پرویز
- پس از خسرو پرویز
- همسر گردیه
- دودمان خاندان مهران
- دین زرتشتی
بهرام چوبین یا وهرام چوبین یا بهرام ششم یا وهرام چوبینه پسر بهرام گشنسپ از خاندان مهران، یکی از هفت خاندان ممتاز ساسانی بود. بهرام از مردم ملایر بود. او به علت بلندی قد و عضلانی بودن اندام، به چوبین (مانند چوب) معروف شده بود.
دژ چوبین منسوب به بهرام چوبین در شهر ملایر واقع شده وهستهٔ اولیهٔ شهر ملایر به شمار میرود، بنا بر روایتی بهرام چوبین از اهالی همین منطقه بوده است و اکنون بسیاری از مردم ملایر نام خانوادگی چوبین دارند و خود را از نسل بهرام چوبین میدانند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7