ارسالها: 23330
#391
Posted: 21 Aug 2015 10:43
اردشیر سوم
- پیش از شهربراز
- پس از شیرویه (قباد دوم)
- پدر شیرویه (قباد دوم)
- مادر اَنزوئی (Anzoi) رومی تبار
- دین زرتشتی
اردشیر (اَرْتَخْشْثْرَ) سوم، پادشاه ساسانی (پیرامون ۶۲۸ تا ۶۳۰ میلادی) بود. وی فرزند شیرویه (کواذ دوم) و مادری رومی بود، به سلطنت نشست. با حکومت ۶ ماهه اردشیر سوم، خاندان ۴ قرنه ساسانی وارد سراشیبی فروپاشی شده بود. خاندان سلطنتی به سبب کشتارهای کینه توزانه و کشمکشهای درباری، چنان اولاد ذکور خود را از دست داده بود که جز کودکی ۷ ساله، کسی برای نشستن بر تخت شاهی ساسانیان پیدا نمیشد. به سبب آشفتگی احوال، در گزارش منابع نیز از وحدت نظر خبری نیست. مسعودی مدت سلطنت اردشیر سوم را ۵ ماه و طبری ۱۸ ماه ذکر میکند اما بیشتر منابع بر آن اند که اردشیر سوم به دست فَرُخان شهروُراز (شهربُراز، فردوسی:گراز) سردار معروف خسروپرویز کشته شده است.
به هنگام تختنشینی اردشیر، مهاذر گشنسپ، خوانسالار دربار، به سبب خردسالی شاه، به قیمومت یا نیابت سلطنت انتخاب شد. شهروراز که مایل به اطلاعت از مهاذر گشنسب نبود، فرصت را برای انقراض ساسانیان و به دست گرفتن قدرت مناسب تشخیص داد و با این بهانه که برای انتخاب شاه با او مشورت نشده است، با توافق هراکلیوس، قیصر روم که او نیز در انتظار چنین فرصتی بود، به تیسفون حمله کرد. او پیش از حمله حمایت نیوخسرو، رئیس نگهبانان سلطنتی و نامدار گشنسب، سپاهبد نیمروز را جلب کرده بود. در این هنگام مهاذر گشنسب در تیسفون با هشیاری در کتار شاه و در حال سامان دادن امور بود. شهروراز، با استفاده از اختلافهای درباری بر او پیروز شد و شاه را در ۲۷ آوریل ۶۳۰ به قتل رساند و با اینکه از تخمه شاهی نبود، خود را شاه خواند. اینکه نویسنده مجمل التواریخ گمان میدارد که اردشیر سوم در مستی خفه شده است، به سبب خردسالی اردشیر نمیتواند حقیقت داشته باشد.
شهربراز پیمان با هراکلیوس را منعقد کرد، به تیسفون با شش هزار مرد حمله کرد، آنجا را محاصره کرد و از طریق خیانت تیسفون را تصرف کرد، اردبیل، مهرآدور گوشنسب و بسیاری دیگر از اشرافزادگان را کشت و تخت شاهی را به چنگ آورد.
اردشیر در کل یک سال و شش ماه حکومت کرد، ولی حشام کلبی میزان دقیقتر حکومت او را یک سال و هفت ماه گزارش داده است. سکههایش نشان از جوانی میدهد که تاج کنگرهدار سه پلهای (یادآور تاجهای شاپور یکم و یزدگرد دوم) بر سر داشت، در حالی که در پشت سکه، نسخه قدیمی از شعلهور شدن خط گردش نوار آتشکده تجدید شده است. در سری دوم، تاج با بالهای عقاب آراسته شده است (همچون تاج خسرو دوم)، بالای آن یک توپ قرار دارد (همچون تاج کواد دوم)، که شاید حکایت از تاسیس حکومتش دارد. در کتاب تصویری شاهان ساسانی، اردشیر ایستاده، به شمشیری که در دست چپش است، تکیه زده در حالی که در دست راستش نیزه دارد. لباس شامل جامه آبی آسمانی و تاج سرخرنگ است. بر طبق یک روایت سنتی، شاه کودک در سرزمین مشان دفن شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#392
Posted: 21 Aug 2015 10:46
شهربراز
- دوران ۲۷ آوریل — ۱۷ ژوئن ۶۲۹
- نام کامل فرُخان
- لقب(ها) شهربَراز یا شهروَراز
- مرگ ۱۷ ژوئیه ۶۲۹
- تیسفون
- پیش از بوراندخت
- پس از اردشیر سوم
- دودمان خاندان مهران
- پدر اردشیر
- فرزندان نیکتاس ایرانی
- شاپور شهربراز
- نیکه (فرزند دختر)، همسر تئودوزیوس فرزند هراکلیوس
- دین زرتشتی
شهربراز که به صورت شهروراز (درگذشته در ۱۷ ژوئن ۶۲۹)، پادشاه امپراتوری ساسانی از ۲۷ آوریل ۶۲۹ تا ۱۷ ژوئن ۶۲۹ بود. او اردشیر سوم را کشت و تخت پادشاهی را غصب کرد و خودش هم پس از چهل روز توسط اشرافزادگان ساسانی کشته شد. شهربراز پیش از غصب تخت پادشاهی، یکی از اسپهبدهای خسرو پرویز بود که از سال ۵۹۰ تا ۶۲۸ پادشاهی کرد. نام شهربراز در واقع یک عنوان افتخاری به معنای «گراز شاهنشاهی» است که نشان از چیرهدستی او در فرماندهی نظامی و همینطور شخصیت ستیزهجوی او دارد. در ایران باستان، گراز با ایزد وهرام در اساطیر زرتشتی همپیوند بود و نماد پیروزی به شمار میرفت. سرعتی که شهربراز و بهمن، دو سردار خسروپرویز، سوریه، فلسطین، آناتولی، مصر و حتی لیبی دوردست را تسخیر کردند، «حیرتانگیز» توصیف شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#393
Posted: 21 Aug 2015 10:49
زندگینامه
شهربزار به خاندان مهران تعلق داشت که یکی از هفت خاندان پارتی به شمار میرفت. او فرزند شخصی به نام اردشیر بود. او بعدها به ارتش ساسانیان پیوست و در آنجا به مناصب و مقامهای بالایی دست یافت و به عنوان سپهبد نیمروز گماشته شد. او با میرهران خواهر خسرو پرویز، پادشاه ساسانی ازدواج کرد که از او یک پسر به نام شاپور شهروراز داشت. همچنین شهربراز پسر دیگری به نام نیکتاس ایرانی داشت که ممکن است از همان زن یا از یک زن دیگرش باشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#394
Posted: 21 Aug 2015 10:51
جنگ علیه امپراتوری بیزانس
نقشه لشگرکشیها از سال ۶۱۱ تا ۶۲۴ در سوریه، آناتولی، ارمنستان و میانرودان
نخستین باری که از شهربراز نام برده شده هنگامی بود که خسرو پرویز آخرین و فاجعهبارترین جنگ خود از سری جنگهای ساسانی-بیزانسی را آغاز کرد که این جنگ تا ۲۶ سال بهدرازا کشید. خسرو پرویز به همراه شهربراز و دیگر سپهبدهای بزرگش، قلعه دارا و ادسا را در سال ۶۰۴ تسخیر کردند و در شمال، بیزانسیها تا مرزهای کهن خود که مربوط به پیش از جنگ سال ۵۹۱ میشد، رانده شدند. در نبردهای سال ۵۹۱، خسرو پرویز بیشتر ارمنستان ایران، بخشهایی از میانرودان و نیمهٔ غربی پادشاهی ایبری را به بیزانسیها داده بود. خسرو پرویز پس از بازپسگیری این سرزمینها، از میدان نبرد دست کشید و میدان نبرد را به بهترین سپهبدهایش سپرد. شهربراز یکی از آنان بود. در سال ۶۱۰، هراکلیوس، یک ارمنی[۵] که احتمالاً از نژاد اشکانیان بود، بر ضد فوکاس، پادشاه بیزانسی شورش کرد و او را به قتل رساند و خود را پادشاه امپراتوری بیزانس معرفی کرد. در ۶۱۳، پس از اینکه شاه بیزانس شد، ضدحملهٔ بزرگی را علیه ساسانیان در خارج از انطاکیه تدارک دید، اما شهربراز قاطعانه او را شکست داد. نبرد انطاکیه آسیب سنگینی بر ارتش بیزانس وارد کرد و شهربراز انطاکیه را گشودتا ساسانیان دسترسی کشتیرانی به دریای مدیترانه داشته باشند.
هراکلیوس و برادرش تئودور و همچنین ژنرال نیکتاس، پس از شکست بیزانس در بیرون از انطاکیه، ارتشهای خود را در سوریه با هم آمیختند، اما باز شهربراز آنها را شکست داد. نیروهای او شهر دمشق را محاصره و تسخیر کردند و تعداد زیادی از سپاهیان بیزانسی را به بند کشیدند.
از مهمترین رویدادها در دوران شهربراز هنگامی بود که او ارتش ساسانیان را به فلسطین برد و پس از یک محاصره خونین، اورشلیم را گشود؛ شهری که برای مسیحیان مقدس به شمار میرفت. پس از تسخیر اورشلیم، صلیب راستین پیروزمندانه بدست ایرانیان افتاد. در ۶۱۸، شهربراز به دستور خسرو پرویز برگزیده شد تا به مصر بتازد و در ۶۱۹، اسکندریه، پایخت مصر بیزانس، به دست ساسانیان افتاد در زمان حمله به مصر، نیکتاس، پسرعموی هراکلیوس، فرماندار محلی مصر بود.
پس از سقوط اسکندریه، شهربراز و نیروهایش گستره فرمانروایی ساسانی از جنوب را تا رود نیل گسترش دادند.[ در ۶۲۱، همه این استان در دست ساسانیان بود. در ۶۲۲، هراکلیوس ضدحملهای علیه ساسانیان در آناتولی انجام داد. شهربراز به آنجا فرستاده شد تا با او مقابله کند، اما در نهایت از او شکست خورد.
پس از این پیروزی، هراکلیوس لشکر به آلبانیای قفقاز برد و زمستان را در آنجا گذراند. خسرو پرویز به شهربراز، شاهین و شهراپلاکان دستور داد نیروهای هراکلیوس را به دام اندازند. شاهین توانست لشکر بیزانسی را منهدم کند. به خاطر حسادت بین فرماندهان ساسانی، شهربراز و لشکرش عجولانه سعی کردند با پیروزی در جنگ افتخارآفرینی کنند. هراکلیوس آنها را در تیگراناکرت ملاقات کرد و لشکرهای شهراپلاکان و شاهین را یکی پس از دیگری منهدم نمود. پس از این پیروزی، هراکلیوس از ارس بگذشت و در دشتهای آنسوی رود اردو زد. شاهین به همراه باقیمانده لشکرش و سپاهیان شهراپلاکان به شهربراز پیوست تا هراکلیوس را دنبال کند، اما باتلاق شتاب آنان را کند کرد. در الیوویت، شهربراز لشکرش را تقسیم نمود و ۶٬۰۰۰ جنگجو را برای غافلگیر کردن هراکلیوس فرستاد و بقیه نیروهایش در الیوویت ماندند. هراکلیوس در فوریه ۶۲۵ دست به شبیخون در اردوی اصلی ارتش ایران زد و آن را نابود کرد. شهربراز به سختی، بیدفاع و به تنهایی، موفق به فرار شد، او حرمسرای خود، باروبنه و نیروهای خود را از دست داد.
هراکلیوس مانده زمستان را در شمال دریاچه وان سپری کرد. در ۶۲۵، نیروهایش کوشش کردند تا به سمت فرات برگردند. در تنها هفت روز، او کوه آرارات و ۲۰۰ مایل از رودخانه مورات را میانبر زد تا دیاربکر و سیلوان را تسخیر کند که دژهای محکمی در بخش بالایی رود دجله بودند. هراکلیوس که توسط شهربراز دنبال میشد ،سپس به سوی فرات پیشروی کرد. بر طبق منابع عربی، او در ساتیدما (باتمان چای امروزین) توقف کرد و شکست خورد؛ اما منابع بیزانسی، از این حادثه ذکری نیاوردهاند. یک زدوخورد کوچک دیگر بین هراکلیوس و شهربراز در رود سیهون در نزدیکی آدانا روی داد. شهربراز نیروهای خود را در کنار رودخانه، آن سوی بیزانسیها مستقر کرد. پلی بر روی رودخانه پهن شد و بیزانسیها به سرعت به آنسو تاختند. شهربراز به صورت نمایشی عقبنشینی کرد تا بیزانسیها را غافگیر کند، پیشقراولان ارتش هراکلیوس در عرض چند دقیقه نابود گشت.با وجود این ، ایرانیان ، از پوشش دادن پل کوتاهی کردند و هراکلیوس به همراه پسقراول، بیباک از تیرهایی که که ایرانیها با کمان شلیک میکردند، به آنسوی پل تاخت و جریان جنگ را بر ضد ایرانیها تغییر داد. شهربراز به یک یونانی مرتد، تحسین خود از هراکلیوس را چنین ابراز داشت: «پادشاهتان را ببینید! او مثل یک سندان از این تیرها و نیزهها نمیترسد!». این جنگ برای بیزانسیها یک عقبنشینی موفقیتآمیز به شمار میرفت که مدیحهسرایان به بزرگنمایی آن پرداختهاند. پس از جنگ، ارتش بیزانسی زمستان را در ترابزون گذراند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#395
Posted: 21 Aug 2015 10:54
محاصره قسطنطنیه
شهربراز همراه یک ارتش کوچکتر، موفق شد از محاصره هراکلیوس فرار کند و یکراست به سمت خالکیدون رفت، جایی که نیرویی ساسانی در تنگه بسفر در آنسوی قسطنطنیه قرار داشت. خسرو پرویز با خاقان آوارهای اوراسیایی هماهنگ کرده بود تا یک حملهٔ هماهنگشده بر قسطنطنیه را از سوی اروپا و آسیا آغاز کنند. ارتش شهربراز در خالکیدون جای گرفت، در حالیکه آوارها را در سوی اروپایی قسطنطنیه مستقر شدند و آبگذر والنز را نابود کردند. با اینکه نیروی دریایی بیزانس در تنگنا مانده بود، ساسانیان نمیتوانستند نیرو به طرف اروپایی قسطنطنیه ارسال کنند تا به همپیمانان خود یاری رسانند. این به کاهش اثر محاصره انجامید، چرا که ساسانیان در جنگهای محاصرهای استاد بودند. به علاوه، ساسانیان و آوارها در برقراری ارتباط با یکدیگر از این سو به آن سوی تنگه بسفر که از آن حفاظت میشد، مشکل داشتند. هرچند که بیشک، ارتباطهایی بین این دو وجود داشته است.
در ۷ اوت ۶۲۶ میلادی، ناوگانی از کلکهای ساسانی که سپاهیان را از این سو به آن سوی تنگه بسفر میبرد، توسط کشتیهای بیزانسی محاصره و نابود شد. اسلاوهایی که در بین آوارها بودند سعی کردند از آن سوی شاخ طلایی به باروهای دریایی حمله کنند، در حالی که قشون اصلی آوارها به باروهای زمینی حمله کردند. قایقهای اسلاوی به کشتیهای بونوس پاتریسیانی تاختند و آن را نابود کردند. حمله زمینی آوارها از ۶ تا ۷ اوت شکست خورد. با رسیدن آوازه اینکه تئودور باقاطعیت شاهین را شکست داده (ظاهراً شاهین بر اثر اندوه زیاد مرده بود)، آوارها در عرض دو روز به سرزمین پشت ساحل بالکان عقبنشینی کرده و دیگر هرگز به طور جدی به قسطنطنیه حمله نکردند. با اینکه ارتش شهربراز هنوز در کلسدان اردو زده بود، خطر از سر قسطنطنیه گذشته بود.
خسرو پرویز ، دلسرد از شکست شهربراز ، پیکی با نامه به کاردارگان فرستاد که جانشین شهربراز در ارتش غربی بود. خسرو در نامه گفت که کاردارگان باید شهربراز را بکشد و ارتش را به تیسفون بازگرداند، اما سربازان بیزانسی جلوی آوردندهگان نامه را در گالاتیا گرفتند و نامه را به کنستانتین سوم (فرزند هراکلیوس) دادند که او نامه را به پدرش داد. هراکلیوس پس از خواندن نامه، پیشنهاد کرد که نامه را طی دیداری در قسطنطنیه به شهربراز رد کنند. شهربراز درخواست را پذیرفت و با هراکلیوس در قسطنطنیه دیدار نمود و پس از خواندن نامه به نیروهای هراکلیوس پیوست. سپس شهربراز محتوای نامه را برگرداند، به گونهای که خسرو گفته که ۴۰۰ نفر از افسران باید کشته شوند، تا مطمئن شود که کاردارگان و سپاهیان به او وفادار میمانند. شهربراز ارتشش را به شمال سوریه برد که در آنجا میتوانست در یک لحظه تصمیم بگیرد که با خسرو پرویز باشد یا هراکلیوس. با بیطرفی شهربراز، هراکلیوس موفق شد دشمنش را از بهترین و کارآموختهترین نیروهایش محروم کند و خودش هم مشغول تقویت کردن نیروهای خود شد تا به ایران حمله کند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#396
Posted: 21 Aug 2015 10:55
براندازی خسرو پرویز
در ۶۲۷، خسرو نامهای به شهربراز فرستاد، که در آن گفته بود او باید نیروهایش را به تیسفون بفرستد. شهربراز از گردننهادن سرپیچی کرد و به آشورستان رفت و در اردشیر خورهاردویی برپا نمود. خسرو سپس فرخزاد را برای رایزنی با او فرستاد. فرخزاد در نهان علیه خسرو با شهربراز همدست شد.
یک سال بعد، بزرگمالکان ساسانی که از جنگ با بیزانس و سیاستهای طاقتفرسای خسرو خسته شده بودند، قباد ، پسر خسرو، که توسط پدرش به زندان افکنده شده بود را آزاد کردند. خانوادههای فئودالی عبارت بودند از، خود شهربراز، که نماینده خانواده مهران بود، خاندان اسپهبدان، که نمایندهٔ آن سپهبد فرخهرمز و دو تا از پسرانش به نامهای رستم فرخزاد و فرخزاد بودند. نماینده ارمنیان ، ورازتیروتس باگراتونی و کنارنگ هم آخرین نماینده بود. در ماه فوریه، قباد به همراه اسپدگشنسپ، تیسفون را گرفت و خسرو پرویز را به زندان افکند. قباد دوم خود را در ۲۵ فوریه شاه ساسانی خواند و با کمک پیروز خسرو، همه برادران تنی و ناتنی خود را کشت، از جمله پسر عزیزکردهٔ خسرو پرویز مردانشاه را. سه روز بعد، به مهرهرمزد دستور داد تا پدرش را بکشد. با موافقت اشراف ایرانی، قباد با امپراتور روم، هراکلیوس صلح کرد و بدین سان تمام سرزمینهای تسخیر شده از بیزانس، دوباره به آنها واگذار شد، اسرای جنگی آزاد شدند و تاوان جنگی هم پرداخت شد و صلیب راستین و دیگر اشیاء مقدسی که در سال ۶۱۴ در اورشلیم بدست ساسانیها افتاده بود به بیزانس بازگردانده شد.
اشرافزادگان تلخکام ساسانی، به دنبال از دست دادن سرزمینهایی که برای پیمان صلح لازم بودند، شروع به ایجاد ایالتهای جداسر در امپراتوری ساسانی کردند. این به پراکندگی نیرو و منابع کشور انجامید. افزون بر این، سدها و آبراههها هم متروکه شدند، و طاعونی مرگبار در استانهای غربی ایران شیوع پیدا کرد. نیمی از جمعیت نابود شد که شیرویه هم یکی از آنها بود . پس از شیرویه، اردشیر سوم ساسانی بر تخت نشست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#397
Posted: 21 Aug 2015 10:57
غصب کردن تخت پادشاهی
پس از مرگ قباد دوم، هراکلیوس نامهای برای شهربراز فرستاد که در آن گفته بود:
حال که شاه ایران مرده، تخت و پادشاهی برایت فراهم شده است. من آن را به تو و فرزندانت ارزانی میدارم. اگر ارتشی نیاز داری، هرچقدر بخواهی برایت نیرو میفرستم.
شهربراز در ۲۷ آوریل ۶۲۹ (یا ۶۳۰)، تیسفون را با ۶٫۰۰۰ مرد محاصره کرد. اما در گرفتن شهر ناتوان بود، پس با پیروز خسرو، فرمانده پارسی و وزیر سابق امپراتوری در دوره پادشاهی پدر اردشیر، قباد دوم، همدست شد. همچنین نامدارجشنس هم با او یار گشت ؛ کسی که در سال ۶۲۶ به جانشینی شهربراز در نیمروز انتخاب شده بود. شهربراز همراه این دو چهرهٔ قدرتمند، تسیفون را تسخیر و اردشیر سوم و بسیاری از اشرافزادگان ساسانی را اعدام کرد، که از جمله این اشرافزادگان میتوان به وزیر اردشیر، ماهآذر گشنسب اشاره نمود.سپس شهربراز شاه جدید امپراتوری ساسانی شد[. کاردارگان که پس از غصب تخت شاهی مخالف شهربراز بود کشته شد.
هراکلیوس همچنین فرزند مسیحی شهربراز، نیکتاس ایرانی را جانشین شهربراز خطاب کرده بود. جانشینی یک ایرانیِ مسیحی بر تخت شاهی ساسانی، راه را برای مسیحیکردن ایران میگشود. پس از مدتی، شهربراز، شمتا فرزند یزدین، را در کلیسای مرقه مصلوب کرد. دلیل این اعدام این طور گزارش شده که شمتا در زمان پادشاهی خسرو پرویز به شهربراز توهین کرده بوده است. چهل روز بعد، در مراسمی، شخصی به نام فرخ هرمزد، با پرتاب یک نیزه به سوی شهربراز، او را به قتل رساند. فرخ هرمزد سپس به بوراندخت، دختر خسرو پرویز، کمک کرد تا به پادشاهی برسد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#398
Posted: 21 Aug 2015 10:58
تأثیرات
شهربراز نقش بسیار مهمی در آخرین جنگ ایران و روم شرقی و رویدادهایی که پس از جنگ رخ دادند، ایفا کرد؛ نتیجهٔ شورش او برضد خسرو پرویز، پیروزی شکستآمیز بیزانس در برابر شاهنشاهی ساسانی بود و باعث شد شاهنشاهی ساسانی، درگیر جنگ داخلی شود. پس از مرگ شهربراز، فرزندش شاپور شهروراز، بوراندخت را از پادشاهی برکنار کرد و شاه امپراتوری ساسانی شد. پادشاهی فرزند او هم خیلی نپایید و خیلی زود اشرافزادگان ساسانی او را برکنار کردند.
در همان دوره، نیکتاس ایرانی، فرزند شهربراز، به خدمتنظام بیزانسی وارد شد و بعدها در نبرد یرموک از رشتهجنگهای بیزانس و اعراب، از سرداران بیزانسی بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#399
Posted: 21 Aug 2015 11:00
خسرو سوم
- پیش از جوانشیر
- پس از شهربراز
- پدر کواد
خسرو سوم که پس از شهربراز به حکومت ساسانی رسید، پسر کواد برادرزاده خسرو پرویز بود. کریستنسن نوشتهاست که نواحی شرقی ایران از او اطاعت کردند امّا حاکم سرزمین خراسان، او را به قتل رساند. ملک ایرج مشیری عقیده دارد که خسرو سوم فقط در قسمتی از خراسان سلطنت نکرده و سکههای نسبتاً کمیاب او ضرب تیسفون، اسطخر ایران و کرمان هستند. اخیراً مجموعهٔ بزرگی از سکه های خسرو سوم به موزهٔ سکه های پاریس اهدا شدهاست. سکههای خسرو سوم همه از سال دوم سلطنت او هستند.
روبرت گوبل خسرو سوم را خسرو پنجم نامیده است. ملک ایرج مشیری نوشتهاست که احتمالاً گوبل در این مورد اشتباه کردهاست. چون خسرو سوم برادرزادهٔ خسرو دوم (خسرو پرویز) و اولین خسروی است که بعد از او به سلطنت رسیدهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.