انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 5 از 40:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  40  پسین »

Sassaniyan Dynasty | سلسله ساسانیان



 
شرح صلحنامهٔ ایران و روم در عهد شاپور دوم (۳۵۶ میلادی) [ویرایش]

موسونیانوس سردار رومی در خواست صلح کرد. شاپور اوّل برای او چنین نوشت:

شاپور، شاه شاهان، برادر مهر و ماه و همتای ستارگان به برادر خود کنستانتیوس سلام می‌رساند و خوش وقت است از این که امپراتور در اثر کسب تجربه به راه راست باز گشته‌است. نیاکان من قلمرو خود را تا رود استریمونو حدود مقدونیه گسترش داده بودند. من در جلال و عظمت و فضیلت بر همهٔ نیاکانم برتری داشتم و وظیفهٔ خود می‌دانم که ارمنستان و بین النهرین را که به حیله و تزویر از نیاکانم به در کردند، باز ستانم. این سرزمین‌های کوچک را که تنها موجب نفاق و خونریزی است، به من باز پس دهید؛ و به شما می‌گویم که اگر سفیر من بدون پاسخ مثبت باز گردد، پس از انقضای زمستان با تمام نیروی خویش به جنگ شما خواهم آمد.

امپراتور روم کنستانتیوس «گشایندهٔ دریاها و خشکی‌ها و خداوند فر و شکوه جاودانی» در پاسخ به «برادرش شاپور» می‌نویسد:

اگر رومیان گاهی دفاع را بر حمله رجحان می‌نهند از بیم و ترس نیست، بلکه از راه مداراست. گر چه رومیان گاهی پیروز نشده‌اند، ولی هرگز نتیجهٔ قطعی جنگ به زیان آنان نبوده‌است. امپراتور روم با این پاسخ سبکسرانه نتوانست از وقوع جنگ جلوگیری کند و شاپور دوّم تمام سرزمین‌های ذکر شده در نامه را تسخیر کرد و روم را به سختی شکست داد و پادشاه روم سزای پاسخ بیخردانهٔ خود را یافت
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
دانشگاه جندی شاپور

دانشگاه جندی شاپور (که بصورت جندیشاپور نیز نامیده شده) در سال۲۷۱ بدست شاهنشاهان ساسانی در شوشتر بنیاد نهاده شد. این فرهنگستان همچنین دارای یک بیمارستان آموزشی و یک کتابخانه بود. بیمارستان جندی شاپور نخستین بیمارستان آموزشی جهان بود. در این فرهنگستان دانش‌های فلسفی و پزشکی تدریس می‌شد و بنا به روایات حبس و مرگ مانی پیغمبر نیز در جندیشاپور روی داده‌است.[۲۰]

جندی شاپور یکی از هفت شهر اصلی خوزستان بود. نام آن در آغاز «گوند-دزی-شاپور» به معنی «دژ نظامی شاپور» بوده‌است. دیگر نام‌هایی که برای آن به‌کار می‌رفته عبارت است از پیل‌آباد، خوز، نیلاب[۲۱]، نیلاط. در سریانی آن را بیت لاباط می‌نامیدند.[۲۲] برخی پژوهشگران بر اینند که بنیادی همانند به جندیشاپور از زمان پارتیان در این جایگاه قرار داشته‌است. شهری به نام جندی شاپور را شاپور یکم فرزند اردشیر ساسانی پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگی والرین، بنا نهاد. شاپور یکم جندی شاپور را پایتخت خود قرار داد.

نام آوری جندی شاپور بیشتر در زمان خسرو انوشیروان ساسانی انجام گرفت. خسرو انوشیروان گرایش فراوانی به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگی از دانشوران زمان خود را در جندی شاپور گرد آورد. در پی همین فرمان خسرو بود که برزویه، پزشک بزرگ ایرانی، مأمور مسافرت به هندوستان شد تا به گردآوری بهترین‌های دانش هندی بپردازد. امروزه شهرت برزویه در ترجمه‌ای است که از کتاب پنچه تنتره هندی به پارسی میانه انجام داد که امروزه به نام کلیله و دمنه معروف است.

بنابراین فرهنگستان جندی شاپور از کانون‌های اصلی دانش‌ورزی، فلسفه و پزشکی در جهان باستان شد. در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطاء اجازه طبابت به دانش‌آموختگان دانشگاه جندی شاپور شده‌است. کتاب «تاریخ الحکمه» (سرگذشت فرزانگی) به توصیف این مسئله می‌پردازد. شاید این نمونه نخستین برگزاری آزمون دانشگاهی در جهان بوده باشد.

تمامی کتاب‌های شناخته شده آن روزگار در زمینه پزشکی، در کتابخانه جندی شاپور گردآوری و ترجمه شده بود، با اینکار جندی شاپور تبدیل به کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب گشت. جندی شاپور و همچنین آموزشگاه وانسیبین که پیش از فرهنگستان جندی شاپور در دزفول بنیاد شده بود تأثیر بزرگی در شکل گرفتن نهاد «بیمارستان» بویژه کلینیک آموزشی در جهان داشتند.

دانشگاه جندی شاپور در عصر خود بزرگترین مرکز فرهنگی شد . دانشجویان و استادان از اکناف جهان بدان روی می آوردند . مسیحیان نسطوری در آن دانشگاه پذیرفته شدند و ترجمه سریانی‌های آثار یونانی در طب وفلسفه را به ارمغان آوردند نو افلاطونیها در آنجا بذر صوفی گری کاشتند . سنت طبی هندوستان، ایران، سوریه و یونان در هم آمیخت و یک مکتب درمانی شکوفا را به وجود آورد. به فرمان انوشیروان، آثار افلاطون و ارسطو به پهلوی ترجمه شد و در دانشگاه تدریس شد [۲۳]

در سال‌های آغازین پیدایش دین اسلام در عربستان، دانشکده پزشکی و بیمارستان جندی شاپور شمار زیادی استاد ایرانی، یونانی، هندی و رومی را در خود جا داده بود. گفته شده که حتی پزشک شخصی محمد، پیامبر اسلام، نیز از دانش‌آموختگان (فارغ‌التحصیلان) دانشکده پزشکی جندیشاپور بوده‌است.[نیازمند منبع]

در دانشگاه جندی شاپور، دوره ساسانیان، بخشی به گردآوری اطلاعات در باره بیماری‌های دریانوردان و راه‌های درمان آنها اختصاص داشته‌است. در سفرهای دریایی اکتشافی که در زمان هخامنشیان انجام می‌شد، همواره پزشکانی با کاروان‌های دریایی همراه بودند که وظیفه مراقبت‌های بهداشتی دریانوردان را بر عهده داشته‌اند. در کتاب دینکرد آمده‌است که «در دوران ساسانی در بندر سیراف و بندر هرمز نوعی دانشکده افسری به نام ناوارتشتارستان به آموزش و پرورش افسران نیروی دریایی ایران می‌پرداخت
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
مانی

مانی «پیامبر» (۲۱۵ تا ۲۷۶ میلادی)

در دوران سلطنت شاپور اول مانی ادعای پیامبری و مذهبی تازه آورد که از اختلاط سایر ادیان و مذاهب فراهم ساخته شده و در شرق و غرب دنیای آنروز گسترش یافت. مانی بزرگ زاده‌ای از اشکانیان بود پدرش فاتک از مردم همدان بود. وی در سال ۲۱۵ در یکی از روستاهای نزدیک بابِل به دنیا آمد. وی در کودکی به کسب دانش و فلسفه پرداخت و سپس ادیان زرتشتی، عیسوی، بودایی و یونانی را مورد مطالعه قرار داد و در بیست و چهار سالگی ادّعای پیامبری کرد و سپس به وسیلهٔ «پیروز» برادر شاپور یکم که دین او را پذیرفته بود به دربار راه یافت و کتاب خود «شاپورگان» را به شاپور تقدیم داشت. شاپور دین مانی را پذیرفت و مانی را در ترویج آن دین آزاد گذاشت، مانی به هندوستان و چین سفر و دوباره به ایران بازگشت، در دوران پادشاهی بهرام یکم مؤبدان زرتشتی از پیشرفت دین مانی بیمناک شده شاه را بر آن داشتند که بین آن‌ها و مانی مناظره‌ای ترتیب دهند، مانی در این مذاکره شکست خورده به دستور بهرام به زندان افکنده می‌شود و زیر شکنجه جان می‌دهد و یا به روایتی دیگر زنده زنده پوست کنده و پوستش را از کاه انباشته و بالای دروازهٔ گندی‌شاپور آویزان می‌شود و از آن هنگام آن دروازه باب مانی خوانده می‌شود (۲۷۶ میلادی).

ادبیات ساسانی

نگاشته‌ها و نوشته‌هایی که از روزگار ساسانیان برجای مانده، تنها به زبان پارسی میانه که از دیرباز زبان پهلوی خوانده شده، نیست. به زبان‌های پارتی یا زبان پهلوانیک و زبان سغدی و زبان خوارزمی و زبان ختنی و زبان طخاری نیز آثاری برجا مانده است.[۲۶]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سکه‌های ساسانی اسناد و مدارک گرانبهایی از تاریخ و فرهنگ و هنر و مذهب ایران به شمار می‌روند، همان قسم که کتیبه‌ها و نقش برجسته‌های ساسانی بسیاری از مسائل تاریخی را به نظر می‌آورد. سکه‌های ساسانی از جنس طلا، نقره، برنز، و آلیاژی از قلع و سرب ضرب شده‌اند. سکه‌های طلا را دینار و نقره را درهم می‌گفتند. اشکانیان در مدت چهار قرن فرمانروایی تنها به ضرب سکه‌های نقره اکتفا نمودند اما اردشیر یکم برای رقابت با رومیان و نمایش قدرت سیاسی و اقتصادی اقدام به ضرب سکه‌های طلا دینار نمود. [۱] هر یک از انواع دینار و درهم دارای اجزائی می‌باشد، مثلاٌ سکه‌های نقره که وزن آنها یک ششم درهم است دانگ نامیده می‌شده‌است.


خصوصیات تصویری روی سکه‌های ساسانی

بر روی سکه‌های ساسانی تصویر شاه دیده می‌شود که تقریباً همیشه صورت او به سوی راست است. هر شاه دارای تاج مخصوس به خود بوده اما بعضی از شاهان دارای چند تاج مختلف بوده‌اند. گاه در سکه‌های ساسانی نقش شاهنشاه و جانشین او و یا تصویر سه‌گانه، شاهنشاه، بانوی بانوان و جانشین شاهنشاه نقش می‌شد که این ترکیب تنها ویژهٔ سکه‌های بهرام دوم است.

خصوصیات تصویری پشت سکه‌های ساسانی


تصویر ایزدان در میان آتش
در پشت سکه، آتشدانی تصویر شده‌است که شعلهٔ آتش در آن نمایان است. در دو سوی آتشدان تصویر شاه و ملکه یا شاه و ولیعهد و یا شاه و یکی از ایزدان زرتشتی میترا و آناهیتا دیده می‌شود اما در اواسط دورهٔ ساسانی به بعد دو موبد در دو سوی آتشدان دیده می‌شوند. از زمان هرمز دوم تصویری از سر ایزدان پدیدار می‌گردد که این نقش کم و بیش تا زمان بلاش ادامه دارد.

خصوصیات نوشتاری سکه‌های ساسانی

بر روی سکه‌ها نام شاه و عناوین او ذکر می‌گردد.از زمان قباد یکم از ۴۸۸ تا ۵۳۱ میلادی به بعد فقط نام شاه و پس از آن کلمهٔ ابزون (افزون) ذکر می‌شودو در زمان خسرو پرویز از ۵۹۱ تا ۶۲۸ میلادی کلمهٔ خوره (فره) نیز بدان افزوده می‌گردد. در زمان همین شاه گاهی کلمهٔ اَبد (شگفت) نیز ضرب شده‌است. در پشت سکه‌های نخستین شاهان ساسانی کلمه آدُر (آذر، آتش) به اضافهٔ نام شاه ضرب می‌شده و از زمان بهرام پنجم از ۴۲۱ تا ۴۳۹ میلادی فقط نام شاه ذکر گردیده‌است. محل ضرب سکه تا زمان بهرام چهارم از ۳۸۸ تا ۳۹۹ میلادی ذکر می‌گردد و از زمان این شاه و جانشینان او یزدگرد یکم و بهرام پنجم نام محل به صورت خلاصه می‌آید. از زمان پیروز یکم از ۴۵۹ تا ۴۸۴ میلادی به بعد تاریخ سلطنت بر روی سکه‌ها ثبت می‌شود و از زمان جاماسب ۴۹۷ میلادی به بعد تاریخ ضرب سکه ذکر می‌گردد.

خط پهلوی به کار رفته در سکه‌ها تا زمان خسرو انوشیروان از ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی به خط پهلوی منفصل (خط کتیبه‌ای) است و از این زمان به بعد به خط پهلوی متصل شبیه می‌شود.

سکه‌های عرب ساسانی

با انقراض سلسله ساسانی و استیلاء اعراب بر ایران سکه‌های ساسانی تا سال ۶۵ هجری ضرب شده و رواج داشتند این سکه‌ها اغلب به تصویر خسرو پرویز و یزدگرد سوم مزین بوده و در روی سکه نام حاکم عرب با خط پهلوی (بجز حجاج بن یوسف که نامش به خط عربی نوشته شده) و در حاشیه خارجی سکه شعارهای دینی به خط عربی نوشته شده. این سکه‌ها به عرب ساسانی مشهورند.

سکه‌های به سبک ساسانی در طبرستان

پس از استیلاء اعراب بر ایران در گیلان و مازندران راه و رسم ساسانیان ادامه یافت و اسپهبدان طبرستان و بعد از آنها، حکام عرب مستقر در آنجا به شکل سکه‌های ساسانی سکه ضرب نمودند که این روش تا زمان هارون الرشید خلیفهٔ عباسی زمان خلافت از ۱۷۰ تا ۱۹۳ هجری خورشیدی آخرین سکه‌هایی که به این سبک ضرب شده متعلق به حنیف بن هانی و ابراهیم می‌باشد.



ترتیب پادشاهی

! نام شاهنشاه

دوران حکمرانی

توضیحات

تصویر سکه



۱

اردشیر یکم

پیرامون ۲۲۴ - ۲۴۱

بطورکلی بر روی سکه‌های اردشیر نوشته‌هایی که دلالت بر اعتقادات دینی و اثبات حکومت او میکند، نقش گردیده، از قبیل مزداپرست خدایگان، اردشیر شاهنشاه ایران (کلمه شاهنشاه به صورت هزوارش و به عنوان ملکان ملکا نوشته شده‌است.). در پشت سکه آتش اردشیر نوشته شده‌است. نام شهری که سکه در آن ضرب شده، دیده نمی‌شود.


۲

شاپور یکم

پیرامون ۲۴۱ - ۲۷۲

روی سکه شاپور یکم نوشته‌ای به شرح زیر است مزداپرست خدایگان، که چهر از ایزدان دارد. در پشت سکه‌های شاپور آتشدان به صورت ستونی بزرگ و چهار ضلعی ساخته شده که در طرفین آن تصویر دو انسان دیده می‌شود که گاهی به صورت فرمانروا و جانشین او و در زمان‌های بعدی به شکل دو موبد عالی‌مقام که نگهبانان آتش مقدس می‌باشند، دیده می‌شوند. در پشت بعضی از سکه‌های زرین شاپور یکم نام شهر مرو تصویر شده‌است.[۶]


۳

هرمز یکم

۲۷۲ - ۲۷۳

از زمان هرمز یکم القاب کامل‌تر شده و به شکل مزداپرست خدایگان، هرمزد شاهنشاه ایران و غیرایران که چهر از ایزدان دارد، نوشته می‌شد. به مرور زمان این القاب کوتاه‌تر شده و از زمان خسرو انوشیروان فقط به ذکر نام اکتفا می‌گردد.


۴

بهرام یکم

۲۷۳ - ۲۷۶

-


۵

بهرام دوم

۲۷۶ - ۲۹۳

-


۶

بهرام سوم

۲۹۳

-

-



۷

نرسه

۲۹۳ - ۳۰۲

-


۸

هرمز دوم

۳۰۲ - ۳۱۰

-


۹

آذرنرسه

۲۹۳

-

-



۱۰

شاپور دوم (ذوالاکتاف)

۳۱۰ - ۳۷۹

در زمان شاپور دوم سرزمین کوشانیان به عنوان ایالتی جدید به ایران متصل شد. سکهٔ کمیابی از شاپور دوم موجوداست که ضرابخانهٔ بلخ (پایتخت کوشانیان) را معرفی می‌نماید. علامت شهر برخلاف معمول در روی سکه و در پشت فرمانروا نقش گردیده‌است.


۱۱

اردشیر دوم

۳۷۹ - ۳۸۳

-

-



۱۲

شاپور سوم

۳۸۳ - ۳۸۸

-


۱۳

بهرام چهارم

۳۸۸ - ۳۹۹

-


۱۴

یزدگرد یکم

۳۹۹ - ۴۲۱

-


۱۵

بهرام پنجم (بهرام گور)

۴۲۱ - ۴۳۹

بر روی بعضی از سکه‌های بهرام پنجم القاب او بدین صورت نوشته شده: مزداپرست خدایگان بهرام شاهنشاه شادکنندهٔ کشور. مدت درازی حتی پس از تسلط اعراب تصویر بهرام گور بر روی سکه‌های خراسان بزرگ مخصوصاً مرو و بخارا ضرب می‌شد. رواج این سکه‌ها مخصوصاً در زمان عباسیان و در ایام خلافت مهدی عباسی، هارون الرشید و مأمون چشمگیر است. نوشتهٔ روی این سکه‌ها، اغلب به دو خط کوفی و سغدی است.


۱۶

یزدگرد دوم

۴۳۹ - ۴۵۷

-


۱۷

هرمز سوم

۴۵۷ - ۴۵۹

-

-



۱۸

پیروز یکم

۴۵۹ - ۴۸۴

از زمان پیروز یکم هیچ سکه ساسانی را نمی‌توان یافت که دارای علامت شهری که سکه در آن ضرب شده، نباشد. از سال دوم پادشاهی پیروز به مدت هفت سال قحطی بی‌سابقه‌ای در کشور به وقوع پیوست. از سال هشتم سلطنت پیروز سالهای سلطنت پیروز بر روی سکه ضرب نشده‌است. احتمالاً ضرب نکردن سال پادشاهی بعد از زمان قحطی بدان منظور انجام گرفته که عصر جدید ادامهٔ دوران گذشته به حساب نیاید و خاطرات تلخ دوران قحطی را در خاطر مردم ایران تداعی نکند. در دوران پیروز یکم ایران متحمل شکست بی‌سابقه‌ای از دولت هپتالیان شد و هر سال خراج سنگینی هپتالیان از ایران دریافت می‌کردند و عمدتاً سکه های ایران برای تأدیه این غرامت پرداخت می‌شد به همین جهت هپتالیان بر روی این سکه‌ها نام فرمانروا و گاهی شهرهای تحت تصرف را با خط هپتالی نقش می‌کردند. [۹]


۱۹

بلاش

۸۴ - ۴۸۸

در سکه‌هایی که از بلاش باقی مانده، از شانهٔ او شعلهٔ آتش زبانه می کشد که در آن عصر علامت دینداری و خوبی شخص بود برعکس اگر بر شانه و کتف کسی مار تصویر می‌شد این نشانهٔ کفر و ستمکاری و ظلم بود. در حاشیهٔ روی سکه این عبارت نوشته شده: بلاش، پادشاه خوب. این شعار در سکه‌های ساسانی منحصر بفرد بوده و قبل و بعد از آن چنین شعاری مطرح نگردیده‌است.


۲۰

قباد یکم

بار اول ۴۸۸ - ۴۹۷، بار دوم ۴۹۹ - ۵۳۱

اغلب مورخین معتقدند که قباد در نخستین سالهای پادشاهی خود به آئین مزدک گرویده‌است اما مدارک باستان‌شناسی این مطلب را تأئید نمی‌کنند. سکه‌های قباد با همان روال و اسلوب کلی سکه‌های ساسانی ضرب شده و هیچ نوع اثر و نشانه‌ای که دال بر تغییر عقاید مذهبی و نفوذ آئین مزدک باشد، در آنها دیده نمی‌شود. [۱۱] در پشت سکه‌های مفرغ دورهٔ دوم سلطنت قباد مخصوصاً اواخر دوران حکومت او، تصویر ولیعهد خسرو انوشیروان نقش گردیده‌است. [۱۲]


۲۱

جاماسب

۴۹۷ - ۴۹۹

جاماسب بمدت سه سال مابین پادشاهی برادرش قباد یکم، شاهنشاه ایران بود در زمان او بار دیگر تاریخ پادشاهی که از زمان پیروز یکم نوشته نمی‌شد، روی سکه‌ها حک شد. در روی سکه‌های جاماسب نقش ولیعهد دیده می‌شود، در حالی که حلقه‌ای که نشان عهد و پیمان است، در دست دارد. این حلقه مزین به پارچه‌ای بلند و مواجی می‌باشد. با توجه به این تصویر می‌توان دریافت که جاماسب در اندیشهٔ اختصاص فرمانروایی و انتقال قدرت از خانوادهٔ پدری، به خانوادهٔ خود بوده‌است. در تاریخ ساسانیان قبل از جاماسب به طور استثناء اردشیر بابکان مؤسس سلسله و بهرام دوم به این عمل دست زده و تصویر ولیعهد خود را در روی بعضی از سکه‌ها نقش کردند تا جانشین مورد علاقهٔ آنها در نظر مردم شناخته و مقبول گردد.


۲۲

خسرو انوشیروان

۵۳۱ - ۵۷۹

در روی سکه‌های انوشیروان نام خسرو به صورت هئوسروده نقش گردیده، این واژه از دو بخش هئو به معنای خوب و سرود یعنی آواز تشکیل شده، و خوش آواز و نیک نام معنی می‌دهد. خسرو در سال‌های آخر سلطنت خود به سرزمین هیاطله حمله برد. این تهاجم وسیع به انقراض هیاطله انجامید. بنابر همین رویداد تاریخی نام شهرهای خراسان بزرگ بر پشت سکه‌های انوشیروان دیده می‌شود.


۲۳

هرمز چهارم

۵۷۹ - ۵۹۰

سکه‌هایی که از هرمز چهارم مربوط به سالهای یازدهم و دوازدهم سلطنت او موجوداست که در شهر بلخ ضرب گردیده و این یادآور شکست ترکان به دست بهرام چوبین و تصرف بلخ توسط این سردار معروف است.


۲۴

بهرام چوبین

۵۹۰ - ۵۹۱

سکه‌هایی که از سال نخستِ بهرام چوبین بجا مانده، نشان می‌دهد که اغلب حکام ولایات و عامه مردم مخالف پادشاهی بهرام بودند، سکه‌های متعدد هرمز چهارم که در شهرهای مختلف ایران در سال سیزدهم، یعنی یکسال پس از مرگ او ضرب گردیده‌اند، شاهد این مدعاست. از مطالعه سکه‌های بهرام چوبین حدود و قلمرو فرمانروائی و مدت زمان حکومت او مشخص می‌شود. سکه‌های طلا منحصراً در ضرابخانهٔ پایتخت و به نام ایران ضرب شده‌است. مدت سلطنت او تا پایان عمر بیش از دو سال بوده‌است. سال اول بهرام بر ایران و سال دوم در ری و خراسان بزرگ حاکمیت داشته‌است. به احتمال زیاد آخرین سکه بهرام در مرو ضرب شده‌است.


۲۵

خسرو پرویز

۵۹۱ - ۶۲۸

بطورکلی در سکه‌های خسرو پرویز چهار فرم و شکل خاص قابل تشخیص می‌باشد: ۱. سکه‌های سال اول سلطنت خسرو دوم. ۲. سکه‌های سال دوم تا دهم. ۳. سکه‌های سال یازده تا بیست و هشتم. ۴. سکه‌های خسرو و آناهیتا.


۲۶

قباد دوم

۶۲۸

-


۲۷

اردشیر سوم

۶۲۸ - ۶۳۰

-


۲۸

شهربراز

۶۳۰

-

-



۲۹

جوانشیر

۶۳۰

-

-



۳۰

پوران

۶۳۰- ۶۳۱

به نظر می‌رسد که از زمان حکومت پوراندخت سیستان به مهم‌ترین مرکز اقتصادی کشور از لحاظ ضرب سکه تبدیل شده بود، بیش از نود درصد سکه‌های پوراندخت که تاکنون توسط باستانشناسان مورد مطالعه قرار گرفته، در ناحیهٔ سیستان ضرب شده‌اند.


۳۱

پیروز دوم

۶۳۱

-

-



۳۲

آزرمی دخت

۶۳۱

-

-



۳۳

فرخزاد خسرو

۶۳۱ - ۶۳۲

از فرخزاد خسرو سکه‌هائی ضرب شهرهای تیسفون به دست آمده که حاکمیت او را بر پایتخت ثابت می‌نماید اما همزمان نواحی فارس و بین‌النهرین یعنی نقاط مهم کشور در دست یزدگرد سوم و نایب‌السلطنه او رستم فرخزاد بوده‌است.

-



۳۴

یزدگرد سوم

۶۳۲ - ۶۵۱

تاکنون سکه‌ای از سال نخست سلطنت یزدگرد به دست نیامده، زیرا اواخر سال اول بود که پایتخت به تصرف یزدگرد سوم درآمد و فرخزاد خسرو به قتل رسید. به طورکلی سکه‌های یزدگرد سوم را می‌توان به دو گروه مجزا و مشخص تقسیم کرد. ۱. سکه‌های ضرب سال اول تا چهارم فرمانروائی که بر روی سکه‌ها تصویر جوانی کم سال نقش گردیده، در حالی که تزئینات لباسش شبیه به سایر فرمانروایان ساسانی است. این سکه‌ها تصویر واقعی یزدگرد را نشان می‌دهد زیرا او در نوجوانی به سلطنت رسیده بود. ۲. از سال چهارم به بعد تصویر سکه‌ها تغییر می‌یابد و نقش مردی میانسال با ریش انبوه دیده می‌شود. می‌توان به جرأت ادعا نمود که این سکه‌ها به صورت شتاب زده و از روی تصویر خسرو پرویز اقتباس گردیده‌اند که در روی سکه و در مقابل تصویر مذکور نام یزدگرد، نوشته شده‌است. مسئله بدین صورت قابل توجیه است که چون اغلب شهرها قالب و تصویر سکه یزدگرد را نداشتند، از سکه‌های خسرو دوم که هنوز در آن زمان به وفور رایج بوده، سرسکه‌هائی تهیه و اقدام به ضرب سکه به نام یزدگرد کردند. ضرابخانه‌های فعال دورهٔ دوم عمدتاً در شهرهای گندی شاپور و نهر تیری در خوزستان و بزم قباد در حوالی تیسفون در بین النهرین و بلخ در خراسان بزرگ می‌باشد این سکه‌ها در بعضی از نواحی حتی بعد از قتل یزدگرد تا مدت‌ها ضرب می‌شده‌اند
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ
ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۲۲۴ ﺗﺎ ۶۵۱ ﻣﯿﻼﺩﯼ
) ۴۲۷ ﺳﺎﻝ ( ﺑﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ؛ ﺑﻨﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ
ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﯾﮑﭙﺎﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ) ﯾﺎ ﺍﺭﺗﺨﺸﺘﺮﻩ؛ ﺍﺯ
ﺍﺭﺕ : ﻣﻘﺪﺱ، ﻭ ﺧﺸﺘﺮﻩ : ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ] ۲ [ ( ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩ .
ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻩ
ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ
ﮐﻪ ﺭﯾﺸﻪﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻮﺩ] ۳ [، ﺑﺮ ﭘﻬﻨﻪ
ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺯ ﺁﺳﯿﺎﯼ ﺑﺎﺧﺘﺮﯼ ﭼﯿﺮﮔﯽ ﯾﺎﻓﺘﻪ، ﮔﺴﺘﺮﻩ
ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﺧﻮﺩ؛ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ )ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﮐﺘﯿﺒﻪﺍﯼ
( ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ، ﯾﮑﭙﺎﺭﭼﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ
ﯾﮏ ﺩﻭﻟﺖ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ] ۴ [ . ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ، ﺷﻬﺮ ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺑﻐﺪﺍﺩ ) ﺁﻥ
ﺯﻣﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ
ﺑﻮﺩﻩ؛ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ، ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﻬﺎﯼ ﺑﻎ
ﺩﺍﺩ ﯾﺎ ﺑﺨﺸﻮﺩﻩ ﺧﺪﺍ؛ ﻭ ﯾﺎ ﺑﺎﻍِ ﺩﺍﺩ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ
ﺭﯾﺸﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ (، ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﺑﻮﺩ .
ﻧﺎﻡ » ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ« ﺍﺯ » ﺳﺎﺳﺎﻥ« ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﮐﻪ
ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﺳﻮﻡ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ) ﺩﺍﺭﺍﯼِ ﺩﺍﺭﺍﯾﺎﻥ ( ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﮐﺎﻥ ﺍﻭ
ﺩﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ ] ۴ [ . ﻧﺨﺴﺖ ﮐﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ﺑﺎﺑﮑﺎﻥ ] ۵ [
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ، ﺳﺎﺳﺎﻥ ﭘﺪﺭ ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ، ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ
ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺎﺭﺱ ﻣﯽﺯﯾﺴﺖ] ۶ [ .
ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺑﺎﺑﮏ ﮐﻪ ﻣﻮﺑﺪ ﺁﺗﺸﮑﺪﻩ ﺁﻧﺎﻫﯿﺘﺎ،
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﻣﺮﺯﺑﺎﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻮﺩ، ﭘﺮﻭﺭﺵ
ﯾﺎﻓﺖ ] ۷ [، ﻭﻟﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻧﺴﺒﺖ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﮏ ﺍﺧﺘﻼﻑ
ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ] ۷ [ . ﺍﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ
ﻧﻮﯾﺴﺎﻥ، ﻣﺮﺩﯼ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﯿﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺮ
ﺍﺭﺩﻭﺍﻥ ﭘﻨﺠﻢ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﺷﺖ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﭘﯿﺮﻭﺯ
ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ ] ۷ [
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺗﺮ ﺷﺪﻩ، ﻫﻮﯾﺖ
ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ
ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ
ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽﺷﺎﻥ، ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭﯼ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏﺗﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ
ﺯﻣﺎﻥ، ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭ
ﻧﻔﻮﺫ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎ
ﺭﻭﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺰ، ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﻮﺩﻧﺪ. ﭘﺮﺩﻩ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ
ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽِ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮِ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ، ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ
ﺧﺴﺮﻭ ﭘﺮﻭﯾﺰ ) ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﯼ : ﺍﺑﺮﻭﯾﺰ( ﺑﺎ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺳﭙﺎﻩ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ )ﺩﺭ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ : ﮔﻨﮓ ﺩﮊ
ﻫﻮﺩﺥ ] ۸ [( ﻓﺮﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﺮﺩ ۲۱ ﺭﻭﺯﻩ
ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺷﻬﺮﺑﺮﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺧﺴﺮﻭ، ﻭ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ
ﺟﻨﮓ ﺍﻓﺰﺍﺭﻫﺎﯼ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭ ﺩﮊﮐﻮﺏ ﻭ ﻣﻨﺠﻨﯿﻖ] ۹ [،
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪ ﺑﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﭼﻠﯿﭙﺎﯼ ﺗﺮﺳﺎﯾﺎﻥ ) ﺻﻠﯿﺐ
ﺍﺻﻠﯽ ﻣﺴﯿﺢ( ]۱۰ [ ﺍﺯ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ
] ۹ [. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺧﺸﻢ ﺭﻭﻣﯿﺎﻥ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺩﻟﯿﻞ ﺑﯽﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺑﻪ ﭼﻠﯿﭙﺎﯼ ﻣﺴﯿﺢ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺨﺖ؛
ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﭘَﺲ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﺍﻧﺠﺎﻣﯿﺪ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﺴﺮﻭﭘﺮﻭﯾﺰ، ﺷﺎﻩ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ
ﺍﺭﺍﺩﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩﻫﺎ ﻭ ﻣﻌﺎﯾﺒﺶ، ﺩﺭ
ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﻮﯼ ﺯﯾﺎﺩﻩﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ
ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ] ۱۱ [، ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺑﺨﺎﻃﺮ
ﺷﮑﺴﺖﻫﺎ، ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺎ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺩﺳﯿﺴﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ
ﺑﺮﺧﯽ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ، ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﭘﺴﺮﺵ ﺷﯿﺮﻭﯾﻪ
) ﻗﺒﺎﺩ ﺩﻭﻡ ( ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ ] ۱۱[ .
ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﺧﺴﺮﻭ، ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺁﻥ ﻣﺮﮒ ﺷﮏ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺰ ﻗﺒﺎﺩ
) ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ (، ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﯽ
ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ، ﭼﺮﺧﻪﺍﯼ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻮﺯﯼ،
ﺟﺎﻩ ﻃﻠﺒﯽ ﻭ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ
ﻓﺮﻭﭘﺎﺷﯽ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻣﯿﺪ. ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ
ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺗﺸﯿﺎﻥ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺷﺎﻫﯽ، ﭘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺴﺮﻭ ﭘﺮﻭﯾﺰ ﻭ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ، ﺁﺯﺭﻣﯿﺪﺧﺖ، ﺧﻮﺍﻫﺮ ﭘﻮﺭﺍﻧﺪﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺷﺎﻫﯽ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻧﺪ ] ۱۱ [. ﺑﺎ ﮔﺰﯾﻨﺶﻫﺎﯼ ﭘﯽﺩﺭﭘﯽ ﻭ
ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻩ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ
] ۱۱ [، ﯾﺰﺩﮔﺮﺩ ﺳﻮﻡ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ
ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎ ﺷﺎﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ] ۱۲ [
] ۱۱ [ ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺘﯽ ﻧﯿﺎﻓﺖ . ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻟﺸﮑﺮ ﺧﻠﯿﻔﻪ
ﻋﻤﺮﺍﺑﻦ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﺎﻥ، ﺭﻓﺘﻪ
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﻔﻮﺫ ﮐﺮﺩ ] ۱۲ [ . ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﭙﺎﻩ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺟﺴﺮ ) ﯾﺎ ﻧﺒﺮﺩ ﭘﻞ( ﭘﯿﺮﻭﺯ ﺷﺪﻩ، ﻭﻟﯽ ﺩﻭ
ﻧﺒﺮﺩ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺳﺎﺯِ ﻗﺎﺩﺳﯿﻪ ﻭ ﺟﻨﮓ ﻧﻬﺎﻭﻧﺪ ﺑﺎ
ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ
ﻧﻬﺎﻭﻧﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﻧﺴﺠﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ
ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮑﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﻋﺮﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺷﻬﺮ
ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ ) ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﺪﺍﺋﻦ( ﺩﺭ ۶۳۷ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺑﻪ
ﺩﺳﺖ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﯾﺰﺩﮔﺮﺩ ﺳﻮﻡ ﺑﺎ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﯽ
ﻧﺎﻣﻌﻠﻮﻡ ﮔﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻤﺎﻧﺪ؛ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻥ
ﺑﺮﺧﯽ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻧﮕﺎﺭﺍﻥ، ﺁﺳﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ
ﺟﺎﻣﻪ ﺯﺭﺑﻔﺖﺍﺵ ﮐﺸﺖ . ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﯾﺰﺩﮔﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ
۶۵۱ ﻣﯿﻼﺩﯼ، ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺖ،
ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﯾﺎ
ﮔﺮﯾﺨﺘﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﭼﯿﻦ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﭘﯿﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮ ﯾﺰﺩﮔﺮﺩ؛ ﺑﺮﺍﯼ
ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﻤﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭ
ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ .
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻨﺶ
ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮﯼ ﯾﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ
ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﺳﺖ ... ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﺪﻩ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺍﯾﺪﻩ
ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻫﻮﯾﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﮐﻨﻮﻥ
۱۸۰۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺪﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ . ﻣﺎ
ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﺗﻮﺭﺝ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺩﺭ
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮐﺎﻟﯿﻔﺮﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﺍﯾﻦ، ﻭ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﮐﺘﺎﺏ
"ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ : ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﺳﻘﻮﻁ ﯾﮏ ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭﯼ "
ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ، ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻋﺮﺍﺏ
ﺍﺳﺖ. ] ۱۴ ][ ۱۵ [ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﻣﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻭ، ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ
ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻣﻠﺖ ﺍﺳﺖ .
] ۱۶ ][ ۱۷ [ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻣﻬﻢ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﯾﻦ
ﻣﻔﻬﻮﻡ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺧﺪﺍﯾﻨﺎﻣﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ
ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﺳﺖ . ﺁﻗﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ :
"ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ
ﺧﺴﺮﻭ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺮﻥ ﺳﻮﻡ، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﻠﯽ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍﯾﻨﺎﻣﻪ ﺗﺪﻭﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﻭ ﺁﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ
ﻭ ﯾﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﺯ
ﮐﺠﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ
ﻓﺮﻭﭘﺎﺷﯽ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﻭ ﺭﻗﯿﺒﺎﻧﺸﺎﻥ
ﺩﻭﻟﺖ ﺑﯿﺰﺍﻧﺲ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺷﺮﻗﯽِ ﺗﺼﺮﻑﻫﺎﯼ
ﺧﻮﺩ، ﺑﺎ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺳﺮﻭﮐﺎﺭ
ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﻮﺩ
ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻏﺮﺏ ﻭ
ﻫﻢ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺗﺼﺮﻑﻫﺎﯼِ ﺧﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺩﺭ
ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺩﺍﺷﺖ . ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼﻫﺎ، ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽﺷﺪ
ﮐﻪ ﺑﯿﺰﺍﻧﺲ ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺎﻩِ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ
ﺷﺮﻗﯽِ ﺧﻮﺩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺒﺐ، ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ
ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ ، ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﭘﺎﯾﺘﺨﺖِ ﺧﻮﺩ ) ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ( ﺭﺍ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩِ ﺩﺟﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ
ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩﻥِ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ
ﺩﺷﻤﻦ، ﺑﯿﻤﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﻫﻢ
ﺩﺭ ﺷﺮﻕ، ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝِ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ،
ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﯿﺰﺍﻥ
ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﻭ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩﺍﯼ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ . ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ
ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﯽِ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ، ﯾﮑﺴﺮﻩ ﺩﺭ
ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺷﺮﻕ ﻭ ﻏﺮﺏ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯽﺷﺪ . ﺍﻣﺎ
ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ
ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺁﺳﯿﺐﻫﺎﯼ ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ ﻭ ﺧﻄﺮﺁﻓﺮﯾﻦ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ
ﺩﺍﺧﻞ ﮐﺸﻮﺭ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﻓﻪ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﮐﻨﺪ .
ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﭘﺮﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻭ
ﮐﺸﻮﺭﺩﺍﺭﯼ، ﺍﺧﻼﻕ، ﺭﺍﺑﻄﻪﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ
ﻫﻨﺮ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ، ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻭﯾﺮﺍﻧﯽِ
ﺳﯿﺎﺳﯽﺍﺵ، ﺍﺛﺮﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﺴﻞﻫﺎﯼ ﭘﺴﯿﻦ ﻭ
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﺎﻥ، ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ . ﺑﺎ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ،
ﺩﻭﻟﺖ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺑﯿﺰﺍﻧﺲ ﻭ ﺩﻭﻟﺖﻫﺎﯼ ﻧﯿﻤﻪ
ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺷﻤﺎﻝ ﻭ ﺷﺮﻕِ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺷﮑﺴﺖ ﺍﯾﻦ
ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﺩﻭ
ﺳﻮﯼ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﻧﺨﺴﺖ، ﻓﺮﻭﭘﺎﺷﯽ ﺍﺯ
ﺩﺭﻭﻥ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﮑﻪ
ﻫﻤﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺟﻨﮕﯽﺍﺵ ﻗﻮﻡﻫﺎﯼ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥﮔﺮﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﻭﻟﯽ ﺑﻨﯿﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽﺍﺵ ﺑﺮﭘﺎﯾﻪ ﺑﯿﻨﺶ
ﺩﯾﻨﯽ -ﻓﮑﺮﯼِ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻭﻟﺖﻫﺎ ﻭ
ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ، ﺍﺯﺵ ﺑﯽﺑﻬﺮﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﺳﺪﻩ ﻫﻔﺘﻢ ﻣﯿﻼﺩﯼ
ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺭﻭﺣﯽ ﻭ
ﻣﻌﻨﻮﯼ ﭼﻨﺎﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮ
ﻓﺮﻫﻨﮕﯽﺍﺵ ﺑﺮ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ
ﭼﯿﺮﮔﯽِ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻮﻡﻫﺎﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻭ ﺻﺤﺮﺍﻧﻮﺭﺩ،
ﮔﺬﺭﺍ ﻧﺒﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﭼﻨﺎﻥ ﻋﻤﯿﻖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﮔﺴﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﺳﺴﺘﯽِ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺟﻨﮕﯽِ
ﺍﻋﺮﺍﺏ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻗﺮﻥ ﭼﯿﺮﮔﯽ، ﺍﺛﺮﻫﺎﯾﺶ ﻫﻨﻮﺯ
ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ
ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﺍﺻﻠﯽ : ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺯﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﻭﺳﯿﻌﯽ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ
ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ . ]۲۰ [. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻩ ﻃﺒﻘﻪ
ﺑﺎﻻﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺷﺎﻣﻞ ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻭ ﻧﺠﯿﺐ ﺯﺍﺩﮔﺎﻧﯽ
ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﺎﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ
ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺷﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﯿﺖ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ] ۲۱ [
ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺑﻮﯾﮋﻩ
ﻣﺘﻮﻥ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﺩﯼ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ
ﮐﻪ» ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﻭﺩﻣﺎﻧﯽ
ﺍﺳﺖ« ] ۲۲ [ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻧﻈﺎﻡ ﭘﺪﺭﺗﺒﺎﺭﯼ
ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎﯼ ﭘﺪﺭ
ﺗﺒﺎﺭ» ﻣﺴﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺎ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﺑﺮ
ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﯽﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ
ﺗﺼﻤﯿﻢﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ . ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺷﻮﻫﺮ )ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ
ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺯﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ( ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ
ﻣﺴﻠﻂ ﺍﺳﺖ« ] ۲۳ [ » . ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ
ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭﯼ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﺗﺨﻢ، ﻧﺎﻑ ﻭ ﮔﻮﻫﺮ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﺪﻭ
ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ«
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﻧﻈﺎﻡ ﭘﺪﺭﺗﺒﺎﺭﯼ ﺑﺮﭘﺎﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ
ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ». ﻧﻈﺎﻡ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ
ﯾﮏ ﺍﺻﻞ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺗﻤﺎﯾﺰﺍﺕ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻋﻤﻞ
ﮐﻨﺪ« ] ۲۵[ . “ ﺗﻔﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮﺟﻨﺴﯿﺖ ﯾﮏ ﺟﻨﺒﻪ
ﻣﻬﻢ ﻭ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺯ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻮﺍﻣﻊ
ﺭﺍ ﺷﮑﻞ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ”] ۲۶ [. ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻋﺼﺮ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ
ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻣﺬﮐﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﯼ ﺧﻮﺩ ﯾﮏ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ
ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
] ۲۷ [ ﻧﻈﺎﻡ ﭘﺪﺭﺗﺒﺎﺭﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ
ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻗﺮﺍﺭ
ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﯾﮏ ﺍﺻﻞ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﮐﻨﻨﺪﻩ
ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻧﻈﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﺣﻖ ﺍﺭﺙ، ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﯽ، ﻗﯿﻤﻮﻣﯿﺖ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ . ] ۲۸ [ . ﻧﺎﻡ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺛﺒﺖ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﺣﺘﯽ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻫﺎ ] ۲۹ [، ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ) ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ
ﻣﺠﺪﺩ ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﺴﺮﯼ( ﻭ ﻣﺸﺎﺭﮐﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ
ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺘﻬﺎﯼ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﯾﺎ ﮐﺴﺐ
ﻗﺪﺭﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ . ﻣﺸﺎﺭﮐﺖ ﻣﺤﺪﻭﺩ
ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ) ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﯼ
ﻣﺮﺩ ( ﻭ ﺑﺎﺯﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺩ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ
ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ )ﺑﻮﯾﮋﻩ ﻫﻨﺮﻫﺎﯼ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ
ﻣﺎﻫﯿﺘﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﯾﻮﻁ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ
ﺣﺎﮐﻢ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ (
     
  
صفحه  صفحه 5 از 40:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  40  پسین » 
ایران

Sassaniyan Dynasty | سلسله ساسانیان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA