انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 4 از 31:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  28  29  30  31  پسین »

Ancient Persia | ایران باستان


مرد

 
جزيره‌ي قشم در عصر ساساني

ابركاوان (Abarkāvān) نام جزيره‌ي قشم در اواخر عصر ساساني است. نام اين جزيره، بدين شكل (فتوح البلدان بلاذري)، و به صورت ابركافان (نزهت القلوب حمدالله مستوفي)، بركاوان (ابن حوقل، ابن اثير)، بنو كاوان (مروج الذهب مسعودي، فارس‌نامه‌ي ابن بلخي) و غيره در منابع موجود ذكر شده است. شكل و تركيب اين نام را مي‌توان با آن ِ نام‌هايي چون ابرقباد و ابرشهر مقايسه كرد. در واقع واژه‌ي «كاوان»، كه در زبان پارسي ميانه به معناي «از تبار كاوه» است، به صورت يك اسم شخص در منابع يافته مي‌شود. ممكن است كه اين نام به شكل درگاهان / درگوان، كه به روستايي در كرانه‌ي شمالي جزيره‌ي قشم، سيزده مايلي غرب شهر قشم اطلاق شده است، برجاي مانده باشد. به نوشته‌ي استخري و دنباله‌رو او، ابن حوقل، ابركاوان جزيي از كوره‌ي اردشير خره‌ي استان فارس بود. در 23 ق. / 44-643 م. فرمان‌دار عرب بحرين و عمان، عثمان بن ابوالعاصي ثقفي، سپاهي را براي تسخير اين جزيره گسيل داشت؛ جمعيت اين جزيره بيش‌تر از قبيله‌ي عبدالقيس تركيب يافته بود. مرزبان كرمان در آن جا استحكاماتي را به همراه نيرويي كوچك نهاده بود اما در پي درگيري با اعراب به قتل رسيد. آن گاه مسلمانان تهاجمات خود را به سوي جنوب ايران پيش بردند و در تَوّاج فرود آمدند.
ابركاوان در اوايل عصر اسلامي، سرزميني شكوفا و پررونق بود؛ و برخوردار از شهري آباد و روستاهايي بسيار با كشتزارهايي پربار، درختان خرما، و ديگر درختان ميوه. شهر يك مركز فعال دريانوردي – تجاري (و منبع آب شيرين براي كشتي‌ها) بود. مسجدي كه فاتحان عرب بنا كرده بودند در 333 ق. / 45-944 م. هنوز پا بر جا بوده است (حدود العالم؛ مروج الذهب). نزديك به اواخر عصر اموي، اين جزيره به پناهگاه خارجيان مبدل شده بود. در عصر ياقوت حموي (درگذشته‌ي 1229 م.) جزيره‌ي ابركاوان شكوه و آوازه‌ي پيشين خود را به گستردگي از دست داده بود؛ به طوري كه هيچ كس نتوانسته بود به او جايگاه و موقعيت درست و دقيق جزيره را بگويد (دانشنامه‌ي ايرانيكا، ج 1، ص 64-63).
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
آدورباد مهرسپندان

آدورباد مهرسپندان Adurbad-i Mahrspandan (= آدورباد، پسر مهرسپند) نام يك موبد موبدان زرتشتي، يا يك روحاني بلندپايه در دوران پادشاهي شاپور دوم ساساني (79-309 م.) است. كتاب پهلوي بن‌دهش تبار آدورباد را تا Dursarw، پسر منوچهر (پادشاه اسطوره‌اي) پي مي‌گيرد؛ آثار الباقيه‌ي ابوريحان بيروني نيز به همين سان از او به عنوان فرزند «دوسر» ياد مي‌كند. وي اهل روستاي «كوران» بود (دين‌كرد، ص 219/11). ياقوت حموي كُراني را در استان فارس ثبت و گزارش كرده است.
برپايه‌ي روايتي كه در بسياري از منابع گزارش شده است، آدورباد براي اثبات درستي روايت و برداشت‌اش از سنت زرتشتي، آزمون (ور) مفرغ گداخته را با كام‌يابي پشت سر نهاد. بدين ترتيب كه بر سينه‌ي او فلز گداخته ريخته شد اما او بدون سوختن و آسيب ديدن از آن سربرآورد.
در كتاب دين‌كرد، در ضمن شرح 21 نسك اوستاي كهن از آدورباد ياد شده و ممكن است كه او در زمان خود نقش مهمي را در تعريف مجموعه كتاب مقدس زرتشتي ايفا كرده و آزمون (ور) او نيز با مشاجرات مربوط به تدوين كتاب مقدس در پيوند باشد (با وجود اين، به نظر مي‌رسد كه نسخه‌ي نهايي كتاب مقدس در طي دوران پادشاهي خسرو يكم، 79-531 م.، تثبيت شده است).
متون اندرزي گوناگوني، يعني مجموعه‌اي از پندهاي خردمندانه، به آدورباد منسوب‌اند:
1. دين‌كرد 3/199 دستورهايي ده‌گانه را به او نسبت مي‌دهد و به دنبال آن مجموعه‌اي از پندهاي زيان‌بار را كه گويي ماني بيان كرده است، به ويژه براي نشان دادن تناقض آن‌ها با گفته‌هاي نيك آدورباد، مي‌آورد. ممكن است اين متون منعكس كننده‌ي گرفتاري اين روحاني بلندپايه به آزار و پي گرد مانويان باشند.
2. دين‌كرد ششم اندرزهاي بيش‌تري را به آدورباد نسبت مي‌دهد. نگارش عربي اين پندها در كتاب «حكمت خالده»ي ابن مسكويه موجود است. غزالي نيز آن‌ها را در كتاب نصيحت الملوك خود، اما بدون اسناد آن‌ها به آدورباد، نقل مي‌كند.
3. دو گروه ديگر از گفتارهاي آدورباد در كتاب «متون پهلوي» يافته مي‌شود. نخستين گروه را، كه اين روحاني به پسرش خطاب مي‌كند، ابن مسكويه تا اندازه‌اي ترجمه كرده است. دومين گروه از اين اندرزها، دربردارنده‌ي سخناني است كه وي فرضاً در بستر مرگ بازگو كرده است.
4. مجموعه‌اي از پرسش‌هايي كه مريدي از او كرده و پاسخ‌هايي كه وي داده در كتاب «روايت پهلوي» يافته مي‌شود.
+ نمونه‌اي از اندرزهاي آدورباد به فرزندش:
آن از دست رفته را فراموش كن و آن نيامده را تيمار و رنج مبر.
نسبت به خداي و سالارمرد بستار و گستاخ مباش.
هر چه براي تو نيك نيست، تو نيز براي ديگر كس مكن.
نسبت به ايزدان و دوستان يگانه باش.
هر كه با تو به كين و خشم رَوَد، هرآينه از او دور باش.
هميشه و هر گاه اميد به يزدان دار و آن را به دوستي گير كه براي تو سودمندتر باشد.
زن و فرزند خويشتن جدا از فرهنگ مهل كه تو را تيمار و رنج گران بر نرسد. تا پشيمان نشوي.
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
انديمانكاران سردار، يك لقب ساساني

انديمانكاران سردار (Andēmānkārān sardār)، لقبي ساساني است كه به زبان پارسي ميانه بر مهري ساخته شده از عقيق كنده‌كاري شده است. انديمانكار (از واژه‌ي انديمان، به معناي ”مجمع“) به معني «راهنما، معرفي كننده» است؛ انديمانكاران سردار لقب رييس و مدير تشريفات دربار ساساني بود. وظيفه‌ي اصلي اين شخص بزرگ و بلندپايه، معرفي كردن افراد پذيرفته در نزد پادشاه بود. در دربار پاپك، شاه فارس، و اردشير يكم و شاپور يكم، رييس تشريفات به پارسي ميانه dnyk’ يا به پارتي nywdpty خوانده مي‌شد.
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
آتوسا همسر داریوش بزرگ

آتوسا دختر کورش و همسر دو پادشاه هخامنشی کمبوجیه و داریوش و مادر خشایار شاه برجسته ترین زن در تاریخ ایران قدیم است. در ایران قدیم ازدواج خواهر و برادر مرسوم بود و علت آن هم نگه داشتن ثروت در خانواده سلطنتی بود. هوتوسا کیانی و آتوسا هخامنشی نخستین کسانی هستند که با خویشاوندان خود ازدواج کرده اند. هوتوسا علاقه مند به ازدواج با گشتاسب بود. با او ازدواج کرد و چندین فرزند به دنیا آورد. او اولین شخصی بود که به دین زرتشت گروید. زرتشت ادعا کرد که هوتوسا به آیین مزدیسنا گرویده است. سپس هوتوسا از شوهر خود گشتاسب درخواست کرد که دین زرتشت را بپذیرد. از این پس دین زرتشت به طور رسمی پذیرفته شد. از اینجا هوتوسای افسانه ای به عنوان یک زن سیاسی و با نفوذ و با قدرت معرفی شد. از آن پس به خاطر احترام به وی پارسیان نام او را بر دختران خود می گذاشتند. از میان آن دختران مهم تر از همه آتوسا دختر کورش بود. خواهر و همسر اردشیر دوم و همسر اردشیر سوم زنان دیگری هستند که آتوسا نام داشتند.هیچ زن دیگری از هم دوره های او با او برابری نمی کند. پس ازآناهیتا او دومین کسی بود که لقب بانو که یک عنوان مذهبی بود، گرفت. زیرا اینچنین لقبی کمتر به ملکه ها داده می شد. آشیلوس نمایشنامه نویس قرن پنجم پیش از میلاد در یکی از نمایشنامه های خود تحت عنوان ایرانیان که اختصاص به جنگ خشایار شاه با یونانیان دارد از آتوسا به عنوان بانوی بانوان یاد می کند. آتوسا خواندن و نوشتن را به خوبی می دانست. و نقش تصمیم گیرنده در آموزش خود و دیگر درباریان داشت. کمبوجیه عاشق خواهر خود آتوسا شد و مغ های زرتشتی را جمع کرد و از آن ها خواست که این ازدواج را برای او قانونی کنند. به خوبی می توان حدس زد که آتوسا علی رغم موقعیت اجتماعی و نفوذی که داشته از زیبایی نیز برخوردار بوده است. پس از این که کمبوجیه در مصر خودکشی می کند داریوش شاه با آتوسا ازدواج می کند. این ازدواج چند دلیل داشته است. 1- ازدواج با آتوسا که از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه می داد. 2- از آنجا که آتوسا با هوش، با فرهنگ ، با قدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب می آمد. 3- از آنجا که آتوسا زنی جاه طلب و قدرت طلب بود از طریق این وصلت می توانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. از اینجاست که آتوسا لقب بانوی بانوان می گیرد. هرودوت می گوید آتوسا از قدرت فوق العاده ای برخوردار بود و در دوره جنگ با یونان که به توصیه او انجام شده بود داریوش شاه همواره از نصیحت های او بهره می جست. او حتی علاقه مند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. هرودوت از قول آتوسا نقل می کند که آتوسا به داریوش شاه می گوید «چرا نشسته ای و عازم جنگ نمی شوی و سرزمین های دیگر را تسخیر نمی کنی پادشاهی به جوانی و ثروتمندی تو شایسته است که عازم جنگ شود و به پیروزی هایی نایل شود تا به ایرانیان ثابت شود مرد قابلی بر آن ها حکمرانی می کند.» اگر گفته هرودوت اغراق آمیز هم باشد باز هم بیانگر نفوذ آتوسا بر شوهرش می باشد. گفته شده است که آتوسا به خوبی از اوضاع فرهنگی زمان خود اگاه بود. و از حضور یونانیان و دیگر ملیت ها به دربار بسیار بهره می برد. آتوسا از صلب داریوش شاه دارای 4 فرزند شد. که بزرگ‌ترین آن ها خشایار شاه بود. اما آتوسا همسر اول داریوش شاه نبود. و داریوش شاه از همسر اولش دارای پسرانی بود که همگی از خشایارشاه بزرگ‌تر بودند. مطابق قانون سلطنت پسر بزرگ شاه پس از او به سلطنت می رسید. اما آتوسا آن قدر بر شوهر خود نفوذ داشت که توانست خشایار شاه را پس از داریوش به سلطنت برساند. در زمان سلطنت خشایار شاه آتوسا به عنوان مادر پادشاه در امور دولت دخالت می کرد. همان طور که قبلا گفتیم آشیلوس در نمایشنامه خود همواره از او به عنوان بانوی بانوان یاد می کرد. می توان گفت که در نمایشنامه آشیلوس پس از خشایار آتوسا بیشترین نقش را بازی می کند. آتوسا جنگ ایران و یونان را به صلاح نمی دانست و از جمله کسانی بود که با این جگ مخالفت کرد. وقتی خبر شکست پسرش را شنید به شدت خشمگین شد. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها می دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بوده است. احتمالاً آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم می باشد




زنگی سیاسی آتوسای هخامنشی

هیچ زن دیگری از هم دوره های او با او برابری نمی کند. پس ازآناهیتا او دومین کسی بود که لقب بانو که یک عنوان مذهبی بود، گرفت. زیرا اینچنین لقبی کمتر به ملکه ها داده می شد.آشیلوس نمایشنامه نویس قرن پنجم پیش از میلاد در یکی از نمایشنامه های خود تحت عنوان ایرانیان که اختصاص به جنگ خشایار شاه با یونانیان دارد از آتوسا به عنوان بانوی بانوان یاد می کند. آتوسا خواندن و نوشتن را به خوبی می دانست. و نقش تصمیم گیرنده در آموزش خود و دیگر درباریان داشت. کمبوجیه عاشق خواهر خود آتوسا شد و مغ های زرتشتی را جمع کرد و از آن ها خواست که این ازدواج را برای او قانونی کنند.

به خوبی می توان حدس زد که آتوسا علی رغم موقعیت اجتماعی و نفوذی که داشته از زیبایی نیز برخوردار بوده است. پس از این که کمبوجیه در مصر خودکشی می کند داریوش شاه با آتوسا ازدواج می کند. این ازدواج چند دلیل داشته است.

1- ازدواج با آتوسا که از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه می داد.

2- از آنجا که آتوسا با هوش، با فرهنگ ، با قدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب می آمد.


- از آنجا که آتوسا زنی جاه طلب و قدرت طلب بود از طریق این وصلت می توانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. از اینجاست که آتوسا لقب بانوی بانوان می گیرد.هرودوت می گوید آتوسا از قدرت فوق العاده ای برخوردار بود و در دوره جنگ با یونان که به توصیه او انجام شده بود داریوش شاه همواره از نصیحت های او بهره می جست. او حتی علاقه مند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند.

هرودوت از قول آتوسا نقل می کند که آتوسا به داریوش شاه می گوید «چرا نشسته ای و عازم جنگ نمی شوی و سرزمین های دیگر را تسخیر نمی کنی پادشاهی به جوانی و ثروتمندی تو شایسته است که عازم جنگ شود و به پیروزی هایی نایل شود تا به ایرانیان ثابت شود مرد قابلی بر آن ها حکمرانی می کند.»





اگر گفته هرودوت اغراق آمیز هم باشد باز هم بیانگر نفوذ آتوسا بر شوهرش می باشد. گفته شده است که آتوسا به خوبی از اوضاع فرهنگی زمان خود اگاه بود. و از حضور یونانیان و دیگر ملیت ها به دربار بسیار بهره می برد. آتوسا از صلب داریوش شاه دارای 4 فرزند شد. که بزرگترین آن ها خشایار شاه بود. اما آتوسا همسر اول داریوش شاه نبود.

و داریوش شاه از همسر اولش دارای پسرانی بود که همگی از خشایارشاه بزرگتر بودند. مطابق قانون سلطنت پسر بزرگ شاه پس از او به سلطنت می رسید. اما آتوسا آن قدر بر شوهر خود نفوذ داشت که توانست خشایار شاه را پس از داریوش به سلطنت برساند. در زمان سلطنت خشایار شاه آتوسا به عنوان مادر پادشاه در امور دولت دخالت می کرد.


همان طور که قبلا گفتیم آشیلوس در نمایشنامه خود همواره از او به عنوان بانوی بانوان یاد می کرد.. می توان گفت که در نمایشنامه آشیلوس پس از خشایار آتوسا بیشترین نقش را بازی می کند. آتوسا جنگ ایران و یونان را به صلاح نمی دانست و از جمله کسانی بود که با این جگ مخالفت کرد. وقتی خبر شکست پسرش را شنید به شدت خشمگین شد. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها می دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بوده است. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم می باشد.
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
نام ايرانى باستان ارتمبارس

(Artembarēs) شكل يونانى (ليكيايي: Arrtumpara) اسم خاص ايراني باستان Rtam-para-* به معناى "آن كه (روح) نظم را مى‌‌پرورد" است. شخصيت‌هايى كه داراى اين نام بوده‌اند، عبارت‌اند از:
1- نجيب‌زاده‌اى مادى در زمان آستياگ (هردوت 1/116-114).
2- فردى پارسى كه به كورش دوم توصيه كرده بود راهى كشور بهترى شود؛ يعنى به فتح سرزمين‌هاى ديگر روى آورد (هردوت 9/122).
3- فردى پارسي كه در نبرد سالاميس در 480 پ.م. كشته شد (آخيلوس، پارسيان 29 و 279).
4- به صورت Arrtumpara، يكي از اعضاى دودمان پادشاهى ليكيه كه نام او در شمارى از سنگ‌نبشته‌هاى ليكيايى سده‌ى پنجم تا چهارم پ.م. گواهى شده است. در يكى از اين كتيبه‌ها (شماره 29) وى "مادى" (medese) خوانده شده است. چهره‌هاى او، با ريش و تاج و آرايش موى مادى، بر چند سكه نقش گرديده است. (دانشنامه‌ى ايرانيكا، ج2، ص 660)
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
ارتيستون، دختر كورش

ارتيستون (Artystone)، اسم شخص زنانه‌ي پارسي، تنها به شكل يوناني Artystōnē ارتيستونه (هردوت 3/88/2؛ 7/69/2؛ 7/72/2) و شكل ايلامي Ir-da-iš-du-na و Ir-taš-du-na گواهي شده است. اين گونه‌هاي غيرايراني، منعكس كننده‌ي نام پارسي باستان Rtastūnā* "ستون ارته (= راستي خداي‌وار شده)" هستند. از نوشته‌هاي هردوت آگاه‌ايم كه ارتيستون يكي از دختران كورش بزرگ، و در نتيجه خواهر (يا خواهر ناتني) آتوسا بود (3/88/2)، كه با داريوش بزرگ ازدواج كرد (همان جا) و مادر ارشام (7/69/2) و گبرياس (7/72/2) بود. الواح تخت جمشيد نشان مي‌دهند كه وي مالك چندين كاخ در نقاط مختلفي در سراسر پارس بوده است؛ و برخي سهميه‌‌هاي گواهي شده در همان الواح (PF 733-34, 2035)، گوياي آن‌اند كه ارتيستون، كه دوبار du-uk-ši-iš "شاه‌دخت" خوانده شده، ضيافت‌هاي باشكوهي را، نه به ندرت، گاه همراه با پسرش ارشام، ترتيب مي‌داده است. (دانشنامه‌ي ايرانيكا، ج 2، ص 665).
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
بهمن جادويه، سردار سپاه ساساني

بهمن جادويه نام فرمان‌ده سپاه ساساني است كه در طي فتوح اسلامي در دهه‌ي 630 م. درگير دفاع از سواد عراق (= ميان‌رودان) در برابر اعراب مهاجم بود. او متعلق به دسته‌ي مادي يا پهلويك تحت رهبري رستم فرخ‌زاد در مدائن بود و به ضد عرب بودن آوازه داشت. او به سبب داشتن ابروهاي انبوه «ذوالحاجب» (داراي ابروان پرپُشت) خوانده شده، چنان كه مردان‌شاه، ديگر سردار ساساني نيز چنين ناميده شده بود. در زمان حمله‌ي خالد بن وليد در 633 م./ 12 ق. بهمن با سپاهي به ياري نيروهاي «اندرزگار»، كه رهسپار رويارويي با خالد در منطقه‌ي كسكر گرديده بود، فرستاده شد. هنگامي كه خالد اندرزگار را شكست داد، بازماندگاه سپاه او به بهمن جادويه پيوستند، او نيز وظيفه‌ي دفاع محلي را به جابان سپرد و خود به مدائن بازگشت. در زمان توقف لشكركشي خالد، وي همراه با طلايه‌ي سپاه ايران در بيرون از مدائن اردو زده بود.
در طي لشكركشي ابوعبيد بن مسعود ثقفي به سواد در 634 م./ 13 ق. رستم، بهمن را براي مقابله با او، همراه با نيرويي كه فيل و پرچم پلنگينه‌ي شاهانه (درفش كاويان) را در برداشت، روانه ساخت. بهمن مسلمانان را در بابل در غرب دجله بازگرداند و آنان را وادار به عبور از فرات كرد و خود در قس الناطف در كرانه‌ي شرقي فرات اردو زد. ابوعبيد در مروحه در آن سوي رود چادر زد، و هنگامي كه از روي پل شناور فرات عبور كرد و به ايرانيان حمله‌ور گشت، بهمن جادويه مسلمانان را همراه با پشتيبانان‌شان بر روي رود گرفتار نمود و در نبرد پل (يوم الجسر) در پاييز 634 م./ 13 ق. شكست سختي را بدانان وارد ساخت. در آن نبرد، ابوعبيد با لگدمال شدن در زير پاي فيلي كشته شد، پل شناور فرات را يك عرب گسست، و حدود چهار هزار عرب با غرق شدن در رود به هلاكت رسيدند. مثنا بن حارثه شيباني موفق به بستن دوباره‌ي پل شد و سه هزار عرب بازمانده را گرد آورد و بازآرايي كرد، هرچند برخي از آنان به مدينه بازگشتند. بهمن نتوانست اين پيروزي را پي گيري كند، چه، هنگامي كه سپاه وي در آستانه‌ي گذار از رود بود، خبر آمد كه دسته‌اي از فارسي‌هاي تحت فرمان فيروزان در مدائن، رستم فرخ‌زاد و دسته‌ي او را برانداخته‌اند، از اين رو بهمن روانه گرديد و به پاي‌تخت فراخوانده شد.
بهمن جادويه در نبرد قادسيه در 637 م./ 16 ق. در مركز سپاه ساساني تحت فرمان رستم فرخ‌زاد نيز مي‌جنگيد، كه در آن جا به دست قعقعه بن عمرو تميمي به انتقام مرگ ابوعبيد و ديگر كشته شدگان نبرد پل به قتل رسيد. اين ادعا كه بهمن در نبرد نهاوند جنگيده و كشته شده است، به سبب اشتباه انداختن او با مردان‌شاه است.
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
هرمزد يكم، شاهنشاه ساساني

هرمزد يكم (فرمان‌روايي 73-272 م.) نام برتخت‌نشيني پسر و جانشين شاپور يكم، هرمزد- اردشير است. در متون پهلوي و مانوي وي اهرمزد نيو (Ōhrmazd nēw) يا اهرمزد شاه نيو (Ōhrmazd šāh nēw) ”اهرمزد (شاه) دلير“ خوانده شده است.
چندوچون زندگي هرمزد در مقام شاه شاهان ايران به خوبي دانسته نيست. بر مبناي گزارش كليشه‌اي كردير درباره‌ي فعاليت‌هاي خويش در زمان هرمزد، اين شاه به وي ”كلاه و كمر“ [به نشانه‌ي احترام] اعطا كرده بود (KKZ, 1.4). ديگر منابع مربوط به دوران زندگي هرمزد، متون ايراني ميانه‌ي مانوي هستند، كه وي در آن‌ها همواره داراي لقب «نيو» (سغدي: yaxī، yaxē؛ عربي: البطل، الجريء = دلير) است، كه مي‌تواند نمودار موفقيت‌هاي نظامي او باشد. به نوشته‌ي «مواعظ مانوي»، هرمزد به ماني اجازه‌ي باريابي داد، كه در نتيجه‌ي آن، وي با امان‌نامه‌اي اجازه‌ي سفر به بابل را يافت. در «مزامير قبطي» مانوي گفته مي‌شود كه هرمزد حقانيت ماني را پذيرفت. در يك متن گسيخته‌ي پارتي‌زبان مانوي، شاه چنان نشان داده شده كه گويي به ماني نماز برده است؛ ظاهراً دو قطعه‌ي مانوي سغدي و تركي حاوي بخش‌هايي از اين داستان‌اند. در قطعه‌ي تركي، كه روبه‌رو شدن شاه‌زاده هرمزد با ماني و مناظره‌ي بعدي آنان را توصيف مي‌كند، به هرمزد با عنوان y’xy wrmzt (احتمالاً برگرفته از yaxī / yaxē سغدي) اشاره گرديده است. متن سغدي نيز شرح مي‌دهد كه چه گونه يك مغ، كه تحت تأثير تمثيل‌ها و داستان‌هاي ماني قرار گرفته بود، قصد داشت كه او را به دربار شاه شاهاني ببرد، كه هرچند نام وي برده نشده، اما هرمزد نامزدي محتمل است. با وجود اين، جنبه‌ي تاريخي نيك‌خواهي هرمزد در قبال دين ماني، به همان اندازه بي‌پايه و غيرواقعي است كه آزار پي‌روان دين ماني و دين‌هاي ديگر به دست كردير.
تاكنون هيچ برجسته‌نگاري‌اي از هرمزد يكم شناسايي نشده است، اما سكه‌هاي ضرب شده در طي دوران فرمان‌روايي هرمزد داراي مشخصات ويژه‌اي هستند. بر پشت سكه‌هاي هرمزد، نقش دو روحاني ايستاده در دو سوي يك آتشگاه، كه از زمان ابداع آن در دوران شاپور يكم تاكنون همواره تصوير مي‌شدند، ترسيم نگرديده‌اند، اما بر پشت سكه‌ها دو نوع صحنه‌ي اعطاي منصب از سوي اناهيد يا مهر نقش شده‌اند. ويژگي ديگر سكه‌هاي هرمزد يكم، نوشته‌هاي آن است، كه تا پيش از هرمزد خوانده مي‌شد: «مزداپرست خدايگان … شاه شاهان ايران، كه تبار از ايزدان [دارد]»، اما در زمان فرمان‌روايي او اين سكه‌‌نوشته‌ها اصطلاح «(و) انيران» را نيز دربرگرفت: «مزداپرست خدايگان، اهرمزد، شاه شاهان ايران و انيران، كه تبار از ايزدان (دارد)». افزودن «(شاه) انيران» به القاب پادشاهان ساساني، كه هرمزد آغازگر آن بود، بي‌گمان منعكس كننده‌ي گسترش ارضي امپراتوري است، اما اين كه دقيقاً چه مناطقي «انيران» انگاشته مي‌شده‌اند، نامشخص است.
بنيان‌گذاري شهر اهرمزد- اردشير (سوق الاهواز) به اردشير يكم و نيز هرمزد نسبت داده شده است، هرچند به پيروي از رساله‌ي «شهرستان‌هاي ايران‌شهر» (2/20-19) دانشمندان جديد گرايش دارند كه بناي اين شهر را به هرمزد نسبت دهند. (دانشنامه‌ي ايرانيكا، ج 12).
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
دانستنی هایی از دریا و دریانوردی در ایران باستان

پهنه گسترده ایران زمین در دوران باستان دارای مرزهای دریایی و رودخانه های پرآب و قابل کشتیرانی بوده است. از این رو توجه به دریا و دریانوردی و فراهم کردن وسایل آب پیمای مناسب نیز در آن دوران مورد توجه بوده است. آنچه در پی‌می‌آید اشاره به برخی از نوآوری ها و پیشرفت های نیاکان ما در این زمینه است.

کشتی سازی:

آب های نیلگون دریای پارس ، دریای مکران( عمان )، و اقیانوس هند، همچنین رودخانه های جنوب غربی ایران، از دیرباز پهنه دریانوردی و دریاپویی ایرانیان بوده است، در شاهنامه فردوسی، چندین بار، از کشتی سازی و کشتیرانی ایرانیان، سخن رانده شده است، قدمت و پیشینه این رشته از دانش و فن مهندسی ایرانیان را از سروده‌های فردوسی می‌توان دریافت. فردوسی از جمشید ، پادشاه پیشدادی، به عنوان نخستین انسانی که هنر غواصی و صنعت کشتی سازی و دریانوردی را به دیگران آموخت، نام برده است.

گذر کرد زان پس به کشتی برآب

زکشور به کشور برآمد شتاب

کشتیرانی در آب های ایران از دیرباز انجام می‌شده و با توجه به این سنت دریانوردی ، نیار به کشتی سازی و سودجستن از ابزارهای دریانوردی در ایران وجود داشته است. نخستین کشتی هایی که در رود خانه های آمد و شد می‌کردند، به شکل های گوناگون ساخته می‌شدند و ابزار حرکت دادان آن ها پارو بوده است.

نبرد ناوهای ایرانی در زمان هخامنشیان ، بزرگترین کشتی های جنگی زمان خود بودند که سه ردیف پاروزن و بادبان داشتند و با سرعت ٨٠ میل دریایی در روز حرکت می‌کردند . هر نبرد نام شامل ٢٠٠ جنگجو بود که ٣٠ نفر از آن ها سربازان زبده پارسی و تکاور، بوده اند. نیروی دریایی ایران در زمان ساسانیان نیز، قدرت بی‌چون و چرا در دریای پارس و اقیانوس هند بوده است که زیربنای فرهنگ دریانوردی و دریاپویی مسلمانان را تشکیل داد.



شاخص خورشیدی

پیشنه تعیین تغییر زمان از راه اندازه گیری سایه آفتاب به زمان باستان برمی‌گردد. در آغاز، شاخص های خورشیدی، ویژه اندازه گیری زمان و حرکت خورشید، از سایه ساختمان ها و درختان تشکیل می‌شده است. به تدریج ، با گذشت زمان از ابزارهایی که به صورت شاخص قایم روی صفحه‌ای قرار داده می‌شده، ساخته شدند. شاخص های آفتابی معمولا ارتفاع خورشید و عرض جغرافیایی روزانه را مشخص کردند.

علاوه بر این شاخص ها، شواهدی هم در دست است که ایرانیان از ابزارهای آفتابی دیگری برای مشخص ساختن طول جغرافیایی و جهت سود می‌جستند.

استفاده از آتش در صنایع نظامی

کاربرد آتش در جنگ، برای سوزاندن کشتی ها و تاسیسات دریایی دشمن، از دوران باستان رایج بوده است. در ارتش ایران، هم در نیروی زمینی و هم در نیروی دریایی همواره گروهی به نام نفت انداز، نپتان یا نفات، با لباس های ویژه خود ماموریت پرتاب مواد قیری و نفتی را به عهده داشته اند.

ساده ترین روش، پرتاب آتش با تیر بوده است. این روش سپس به صورت پرتاب ظرفی از آتش، نارنجک مانند، تکامل پیدا کرد. برای پرتاب ظرف های بزرگ از ابزارهای مکانیکی ، همچون منجنیق، سود می‌جستند. نفت یا نپتا، که در شاهنامه از آن تحت عنوان قاروره یاد شده است، تا مدت ها جزو اسرار نظامی‌بود.

پروکوپیوس ، تاریخ نگار رومی‌در سده ششم میلادی، از روغن مادها نام می‌برد و می‌گوید که ایرانیان، ظرف هایی از روغن مادها و گوگرد را پر می‌کنند، آن ها را آتش می‌زنند و به سوی دشمن پرتاب می‌کنند. پروکوپیوس می‌گوید که این ماده در روی آب شناور می‌مانده و به هنگام تماس، کشتی های دشمن را به آتش می‌کشیده است.

ابزار نمایش و پردازش حرکت سیارات

از جمله ابزارهایی که ریشه های تاریخی آن را نیاز به مطالعات ستاره شناسی و دریانوردی تشکیل می‌دهد، ابزارهای نمایش حرکت سیارات، زمین و خورشید و همچنین محاسبات زاویه ای و طولی به کار می‌رفته است. اینکه ایرانیان دست کم ١٥٠٠ سال پیش از اروپاییان می‌توانستند طول جغرافیایی را، به ویژه در دریا،از نصف النهار مبدا( نیمروز – سیستان) حساب کنند، از سوی بسیاری از دانشمندان و تاریخ نگاران پذیرفته شده است. این محاسبات و پردازش های پیچیده، بدون سودجستن از ابزارهایی که در مثلثات و محاسبات زاویه ای به کار می‌رود، غیر ممکن بوده است. یکی از این ابزارها که در لاتین اکواتوریوم، نامیده می‌شود برای تعیین مدار خورشید و سیارات به کار می‌رفته است.

مواد نفتی

مواد نفتی به صورت های گوناگون در جهان باستان، ( ایران و میان رودان) شناخته شده و به کار برده می‌شده است. گذشته از استفاده های سوختی و گرمایی که از آغاز عمل شناخت قیر و برداشت های متافیزیکی از آتش و آتش جاویدان بوده، در دانش و فناوری استفاده می‌شده است. کاربرد آن به صورت عامل جسباننده، عایق بندی کننده و ملات بوده است. ایرانیان ، کف کشتی ها را قیراندود و نفوذناپذیر می‌ساخته‌اند.

چکیده نویسی

در دربار پادشاهان ایرانی، گروهی از دبیران وظیفه داشتند که گزارش های رسیده از اطراف کشور را کوتاه بنویسید و به مقامات بالاتر ارایه دهند. در امر دریانوردی وکشتیرانی هم نیاز دریانوردان ایرانی در به همراه داشتن چکیده ای از سفرهای پیشین دیگر دریا پویان در مسیرهای دریایی، باعث گسترش این فن در میان دریانوردان بوده است.
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
موسیقی ایران در دوره ی ساسانیان

دوره حکومت ساسانیان بالغ بر چهارصد سال بطول انجامید و این عصر را در میان اعصار تاریخ ایران پیش از اسلام، درخشانترین دوره موسیقی نام نهاده اند. در این دوره قدرت متمرکز به جای قدرتهای پراکنده در ایران حاکمیت یافت و با تمرکز قدرت و جذب تدریجی ارباب هنر به دربار، زمینه رشد، پیشرفت و پرورش هنرمندان، بویژه موسیقیدانان فراهم آمد.

بطوری که در تاریخ ایران آمده است این تنها نام مشاهیر هنری دوره ساسانی است که باقیمانده و از مشاهیر دوره های قبل، حتی نامی هم در بین نیست. تا جایی که عده ای به وجود نوابغ علوم و هنر در ایران تا پیش از این اعتقاد ندارند و ایرانیان قدیم را تنها افرادی که دارای استعداد نظامی و اقتصادی بودند، می شناسند.

با ظهور شخصیت هایی همچون مانی و مزدک، انواع ادبیات هنری (غیر شعری) و هنرهای ظریفه رشد پیدا کرده و طرفدارانی را به خود جلب کرد. در این میان می توان به نقاشی های مکتب مانی، کتابهایی نظیر کارنامه اردشیر بابکان، خداینامه (خواتای نامک) و دهها اثر دیگر که از آن دوره برجای مانده است اشاره کرد.

اردشیر بابکان طبقات مختلف موسیقیدانها را نیک می شناخت و برای هریک قانون مخصوصی وضع کرده بود. انوشیروان در رعایت قانون و حقوق هنرمندان سعی آشکار داشت و بهرام گور خود چکام سرایی چیره دست بود.

با تشویق و حمایت دربار ساسانی از موسیقیدانها، مردم نیز بتدریج علاقمند به موسیقی شدند، بطوریکه در این دوره موسیقیدانان از رفاه و احترام بسیاری برخوردار بودند. نام اولین موسیقیدان بزرگ ایرانی از قبیل باربد، نکیسا، بامشاد و رامتین نیز از همان زمان برای ما به یادگار مانده است. همچنین نام بسیاری از الحان سازنده موسیقی و سازهای آن زمان.
اردشیر بابکان
رواج موسیقی در عصر ساسانی با نام اردشیر بابکان تداعی می شود. اردشیر بابکان طی سلطنت خود که کمتر از بیست سال بود (241-226 میلادی) ، ایران را به مدارج بالایی از نظم و اعتبار جهانی رساند.

تعیین نظام طبقاتی مردم و همچنین موسیقیدانها از ابتکارهای او بود. در این زمان خنیاگران و رامشگران که از دیرباز جزو طبقات متوسط و گاهی حتی پست جامعه بودند، به سطح درباریان ترقی داده شدند. او درباریان را به هفت طبقه تقسیم کرده بود که موسیقیدانان در طبقه پنجم محسوب می شدند.

آرتور کریستین سن مستشرق اروپایی که در باره تمدن ایران در عهدد ساسانی تحقیقات زیادی انجام داده است با تحسین و تعجب می نویسد :
"در زمان حکومت ساسانیان و اردشی، خنیاگران (نوازندگان و سازندگان) در ردیف مامورین عالیربته دولت بودند."

علامه عباس اقبال آشتیانی می نویسد :

"موسیقی در ایران قدیم، رونق بالنسبه کامل داشته است. اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانی در موقعی که درباریان و اعیان حضرت خود را به طبقات ممتاز تقسیم می نمود، مطربان و مغنیان را طبقه مخصوصی قرار داد و در میان طبقات ایشان را مقامی متوسط اعطا فرمود."
بهرام گور
بهرام گور پانزدهمین پادشاه ساسانی بود، او در نوجوانی با فرهنگ و ادب و هنر کشورهای دیگر آشنا شد و طبق رسم اشراف زادگان آن زمان، بعد از یادگیری علوم و فنون مختلف، موسیقی آموخت.
بهرام مردی جنگاور بود که بی اندازه به موسیقی علاقه داشت. بطوریکه بعد از نشستن به تخت پادشاهی اولین کاری که کرد رسیدگی به وضع موسیقیدانان و تامین رفاه آنها بود. او موسیقیدانها را از لحاظ مقام و رتبه بالاتر برد و گروهی از آنها را به طبقه اول برنشاند. جانشینان بهرام تا انوشیروان نیز این رسم را برپا داشتند.

علاقه بهرام گور به موسیقی به حدی بود که هنرمندان بزرگ را با مطربان برابر می نشاند و به دلخواه خود تعیین رتبه می کرد. تا جایی که اسباب ناخشنودی عده ای را فراهم می ساخت! او هرکس را که مایه خوشنودی خود می دید برتر می نشاند.

ابو منصور ثعالبی صاحب کتاب "غررالاخبار ملوک الفرس" آورده است که :

"بهرام گور چهارصد نوازنده را از هند به ایران خواند، و این هنرمندان را بر سایر طبقات مقدم شمرد. این هنرمندان به نام لولی یا سوری نامیده می شدند. آنان شوخ و ظریف بودند و در هر کوی و برزن، شهر و روستا برای مردم ساز می نواختند و می خواندند."
خدا حافظ برای همیشه

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 4 از 31:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  28  29  30  31  پسین » 
ایران

Ancient Persia | ایران باستان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA