ارسالها: 767
#21
Posted: 13 Aug 2011 18:29
مَرو (به ترکمنی: Merw) مرکز استان مرو در ترکمنستان است و در انتهای جنوبی بیابان قره قوم و به فاصلهٔ نود مایلی شمال شرقی سرخس واقع است و از رود مرغاب (مرورود) مشروب میشود. به ساکنان مرو در فارسی مَروَزی گفته میشود به معنی «زیَنده در مرو». مردم نواحی شرقی خراسان مرو را به نام مور «Mowr» (بر وزن دور بهمعنی محیط و پیرامون) و باشندگان آن را موری (بر وزن دوری بهمعنی بشقاب) میگویند.
تاریخچه
تاریخ مرو
پیشینهٔ مرو به پیش از میلاد مسیح میرسد. مرو از شهرهای باستانی آریاییان و از مراکز فرهنگی ایران بودهاست. داریوش اول در سنگنبشته بیستون مرو را مَرگَوش نامیده و با باختر اسم بردهاست. اما جغرافیانویسان قدیم آن را مَرْگیانا نامیده و جداگانه ذکر کردهاند. مرگیان یا مرو از سرزمینهای تابع اشکانیان بشمار میآمد.
ام کشور
ترکمنستان
نوع
فرهنگی
معیارها
ii, iii
شمارهٔ ثبت
۸۸۶
منطقه
آسیا و اقیانوس آرام
تاریخچه
تاریخ ثبت
۱۹۹۹
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#22
Posted: 13 Aug 2011 18:37
نِیْشابور یا نیشاپور (به پهلوی: نیو شَهپُهْر، به معنی: ساختهٔ نیک شاهپور) مرکز شهرستان نیشابور و یکی از شهرهای مهم خراسان بزرگ و استان خراسان رضوی در شرق ایران است که در دامنه کوه بینالود قرار گرفتهاست. نیشابور از مهمترین مراکز جمعیتی، فرهنگی، گردشگری، صنعتی و تاریخی شمال شرق ایران به شمار میآید و به عنوان یکی از نمادهای تاریخ و فرهنگ ایران مطرح شدهاست.[۱۴]. طبق آخرین تغییرات در افزایش حریم شهری شهر نیشابور ۲۷۶٫۰۸۹ نفر [۱۵] [۱۶] و بر اساس سرشماری عمومی سال ۱۳۸۵ شمسی ۲۰۵٬۹۷۲ نفر[۱۷] جمعیت دارد.فرمانداری نیشابور جز فرمانداریهای ویژه در ایران است.[نیازمند منبع]
ریوند، نیسایه، ابرشهر، نیسابور، نشابور، شهر فیروزه، اُمُ البلاد خراسان، شهر شادیاخ و مدینه الرضا از نامهای قدیمی و دیگر شهر و منطقه نیشابور است.نیشابور در دوره ساسانیان، در حدود دهههای میانیِ سده یِ سومِ میلادی به فرمان شاپور اول تأسیس شد.[۱۸]. در سال ۶۴۳ (میلادی) در زمان خلافت عمر بن خطاب فتح شد[۱۹]. نیشابور برای بار نخست در دوره طاهریان و بار دوم در اوایل دوره سلجوقیان به عنوان پایتخت ایران انتخاب شده بود.[۲۰] و در قرن یازدهم میلادی یکی از ده شهر بزرگ و پرجمعیت جهان بوده.[۲۱].شکوفایی و شهرت این شهر و منطقه ی آن بین سدههای میانی ورود اسلام به خراسان تا دورهٔ حمله مغول بوده و نیشابور در این سدهها پایتخت فرهنگی ایران شناخته شدهاست.[۲۲]
حوزهٔ علمی این شهر در دوران طلایی اسلام یکی از بزرگترین مراکز و موطن بسیاری از دانشمندان، شاعران، صوفیان و دیگر بزرگان بودهاست، از این شهر همواره به عنوان یکی از مهمترین و بزرگترین مراکز و شهرهای تمدن و فرهنگ اسلامی یاد میشود.[۲۳] مسلمانان - به خصوص تعدادی از صحابه - در این شهر مسجدهای بزرگی را بنا کردند.[۲۴] نیشابور یکی از مراکز علم و دانش اسلامی و نوآوری در دوران طلایی اسلام، مخصوصاً در دورهٔ خلافت عباسیان بود، اگرچه حمله مغول و تأثیرات پس از آن، به عنوان ضربهای رکودکننده در تاریخ نیشابور و درپی آن تمدن اسلامی و ایران مطرح است. آنچه از نیشابور کهن باقی ماندهاست منطقهای به نام کُهَندِژ ناحیهای به وسعت ۳۵۰۰ هکتار، در جنوب شهر کنونی نیشابور است.[۲۵] نخستین پژوهشهای باستان شناسی در نیشابور، از سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۴۷ شروع شد و تا کنون نیز ادامه دارد.[۲۶] دو روز ۲۵ فروردین و ۲۸ اردیبهشت در تقویم ایران به نام دو تن از مشاهیر جهانی اهل نیشابور، یعنی محمد عطار و عمر خیام نامگذاری شدهاست.[۲۷]
نیشابور در قرون وسطی و در دوران طلایی اسلام یکی از بزرگترین شهرهای جهان، رقیب ایرانی بغداد و قاهره در جهان اسلام و مرکز خراسان بود.[۲۸] در این دوران نیشابور از شهرهای شرق اسلامی به شمار میرفته که در دورههایی از تاریخ اسلامی در علوم و توسعه آن جایگاهی ممتاز داشت. در این دوران نیشابور در عین حال که مأمن ایرانیتباران بودهاست مهاجرانی از بیشتر نقاط جهان اسلام پذیرفته بود. این مهاجرت از فتح نیشابور تا حمله غزها و مغول ادامه داشتهاست.[۲۹] توجه دانشمندان بزرگ به این شهر و اقامت در آن، نیشابور را به یکی از مهمترین مراکز علمی آن دوران تبدیل کرد. [۳۰]. نیشابور در گذشته بهوفور نعمت، جمعیت فراوان، عمارتهای بسیار و باشکوه، معادن فیروزه، تعداد زیاد کاروانها و کاروانسرایها، رونق تجارت، کثرت مدارس و خانقاهها، مساجد و کلیساها و تعداد بیشمار دانشمند و دیگر بزرگان مشهور بودهاست.[۳۱]. در اوائل دوره تمدن اسلامی مرکز خراسان و قدیمترین پایگاه علوم اسلامی در ایران نیشابور بودهاست.[۳۲]. در دوره خلافت عباسیان نیشابور از مراکز تصوف [۳۳] و اسماعیلیه [۳۴] در ایران و خراسان و مذهب اکثریت مردمش شافعی و حنفی [۳۵] بودهاست.
لطافت هوا، آمادگی خاک و کانیهای نادر (چون فیروزه، گوگرد، مس، نمک، گچ و...) موقعیت جغرافیایی این شهر که نیشابور را بر سر راه همه شهرهای خراسان و دیگر بخشهای ایران قرار میدهد، امکانات اقتصادی، تجاری و فرهنگی ویژهای فراهم آوردهاست که نیشابور را بدان مرحله از گستردگی رساند که در تمام ادوار پیش از حمله مغولان، آبادترین شهر خراسان و یکی از بزرگترین شهرهای ایران و جهان شود، چنان که پیش و پس از ورود اسلام به ایران، مرکز بزرگ مسیحیان ایران(نسطوریها) و اقلیت کلیمیان بود و نیز پایتخت زرتشتیان به شمار میرفت.[۳۶] نشانه ها و شواهد امروزی که عبارت از خرابه های متعدد در اطراف شهر کنونی نیشابور است گستردگی این شهر را در زمانهای قدیم، یعنی کهن شهرِ نیشابور را به خوبی نشان میدهد.[۳۷]. نیشابور یکی از پایدارترین شهرهای ایران و خراسان است که بر سر جاده ابریشم قرار داشتهاست.[۳۸]. قدمت شهرنشینی و پایگیری این شهر را به دوره ساسانی و دوران شاپور اول نسبت دادهاند. اما برپایه پژوهشهای باستانشناسی در نیشابور، این منطقه در هزاره سوم پیش از میلاد دارای ارتباط تجاری با دره سند در پاکستان و نیز منطقه بین النهرین بودهاست و قدیمیترین منطقه تاریخی و باستانی خراسان بزرگ است.[۳۹].
این شهر بدین علت که چندین بار در مواقع مختلف کاملاً ویران گردید کمتر مورد شناسایی قرار گرفتهاست. نیشابور چندین بار توسط زلزله ویران گشته.[۴۰]. از قرن سوم تا اوت ۱۹۲۸ (میلادی) نیشابور در محاصره زلزله بودهاست. در طول این مدت زلزلههای ویران کننده بر روی سازهها دگر ریختی زمین به طور متواتر بر گستره شهر نیشابور وارد کردهاست.[۴۱]
اسلام دین اول نیشابور است. از سال ۶۴۳میلادی که این شهر توسط مسلمانان بدون جنگ فتح شد تا کنون، اسلام دین اول مردم این شهر به شمار میرود.[۴۲] زبان اکثریت مردم نیشابور فارسی است.زبان ترکی خراسانی، کردی، کرمانجی و عربی نیز رایج است.[۴۳] هنرهای رایج در نیشابور سفالگری، فرش بافی، فیروزه تراشی، کاشیکاری، نمدمالی و فرتبافی است.[۴۴]
در بهمن ماه ۱۳۸۹ نیشابور در شبکه میراث معنوی جهان در سازمان یونسکو به ثبت رسید[۴۵]. این شهر دارای بناهای تاریخی و مذهبی بسیاری است که قابلیت گردشگری دارند. طبیعت نیشابور نیز از مراکز گردشگری در خراسان و ایران است. نیشابور از شهرها و پایتختهای قدیمی ایران است و اکنون از نگاه جمعیتی، یکی از شهرهای پرجمعیت استان خراسان رضوی وایران است و یکی از فعالترین شهرهای استان خراسان رضوی در صنعت و اقتصاد است و دومین قطب صنعتی استانهای خراسان به شمار میرود.[۴۶]
مسافت شهر نیشابور از راه جاده ۴۴ با مشهد ۱۲۴ کیلومتر، تاتهران ۷۶۸ کیلومتر و تا سبزوار (نزدیکترین مرکز شهرستان به نیشابور از راه جاده) ۱۰۸ کیلومتر است. همچنین شهر کاشمر در ۱۳۰ کیلومتری جنوب نیشابور واقع شدهاست. نزدیکترین پایتخت به نیشابور، عشقآباد، پایتخت کشور ترکمنستان با فاصله حدود ۱۹۰ کیلومتر است.[۴۷]. با افتتاح ایستگاه قطار نیشابور در اول مرداد سال ۱۳۳۵ شمسی توسط محمدرضا پهلوی، این شهر به راهآهن سراسری ایران متصل گشت.[۴۸]
اقتصاد شهرستان نیشابور برپایه کشاورزی، دامپروری و صنایع استوار است. مهمترین فرآوردههای آن گندم، جو، ذرت، پنبه، باقلا، صیفیجات، میوههای گوناگون و فرآوردههای دامی است. در شهر نیشابور کشاورزی شهری به صورت محدود و در شهرستان نیشابور کشاورزی صنعتی و سنتی رایج است. از ۸۳ نوع محصول تولیدی استان خراسان رضوی، ۷۶ نوع آن در نیشابور کشت میگردد و این شهرستان در تولید ۴۷ محصول رتبه اول تا سوم استان را دارا است.[۴۹] کاریزها، مهمترین منابع آبی و یکی از نشانههای ویژه نیشابور هستند که امروزه نیز اهمیت خود را حفظ کردهاند.[۵۰]
برخی پژوهشگران واژه نیسایه که در کتاب وندیداد بخش فرگرد یکم به آن اشاره شده را نیشابور دانستهاند.[۵۱] تاریخ نگاران بر این باورند که شاهپور اول این شهر را بنا نهاد.[۵۲] در دوره یزدگرد دوم (۴۳۸ - ۴۵۷ م.) نیشابور مدتی محل اقامت او بودهاست.[۵۳] .این شهر در دوره ساسانیان، در حدود دهههای میانیِ سده یِ سومِ میلادی به فرمان شاپور اول تأسیس شد. .[۵۴] در سال ۶۴۳ میلادی در زمان خلافت عمر بن خطاب فتح شد این رویداد به فتح نیشابور مشهور است.[۵۵]
نیشابور در طول تاریخ یکی از بزرگترین مراکز دانش اسلامی، موطن بسیاری از دانشمندان، شعرا، صوفیان و دیگر بزرگان از سراسر جهان اسلام بودهاست، دوره سیصد سالهای از اوایل سدهٔ سوم تا اوایل سدهٔ ششم هجری قمری، مهمترین و پرفراز و نشیبترین سالهای تاریخ نیشابور است.نیشابور پایتخت اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی پس از دورهٔ امویان بودهاست. در دورههای قدرت گیری حکومتهای گوناگون دیگر به جز آغاز دوره سلجوقی این شهر پایتخت نبود اما شهری مهم خصوصاً از نظر علمی، هنری و تجاری بوده و شاهد اختلافات ممتد سیاسی نیز بود. دوره سامانیان مهمترین دوره اعتلای هنری نیشابور بودهاست.[۵۶]
تاریخچه
امپراتوری ساسانیان: در این دوره شهرت نیشابور به اَبَرشَهر بودهاست. امروزه گفته ارجح بر این این که نیشابور توسط شاهپور ساسانی تأسیس شد. در بسیاری از نوشتارهای پهلوی و مانوی، نام افتخاری نیشابور را ابرشهر ذکر کردهاند. در سده سده ۴ میلادی نیشابور توسط شاهپور دوم بازسازی و گسترش داده شد.
دولت راشدین: در دوره خلافت عمر بن خطاب نیشابور فتح توسط مسلمانان بدون جنگ فتح میشود.فتح نیشابور در سال ۲۲ هـ ق-۶۴۳ (میلادی) اتفاق افتاد. در این دوره مهاجرت گروههایی از عراق, شام و شبه جزیره عربستان به نیشابور آغاز میشود.
خلافت امویان: در این دوره شورشهایی علیه حاکمان منسوبی خلافت امویان بر ربع نیشابور در تاریخ نیشابور ثبت شدهاست.
خلافت عباسیان:این دوره شهرت نیشابور در جهان اسلام مطرح میشود. بخش مهمی از تاریخ نیشابور مربوط به این دورهاست.امیران طاهری در این دوره نیشابور را به پایتختی ایران برگزیدند. در این دوره دانشمندان و شاعران بسیاری در حوزه علمی نیشابور پرورش یافتند.
امپراتوری سلجوقیان:تاسیس حکومت سلجوقیان در نیشابور اتفاق افتادهاست.طغرل سلجوقی اولین سکههای سلجوقی را در همین شهر ضرب میکند و از تجربهٔ دیوانسالاران نیشابوری درآغاز حکومت خود بهره میگیرد. نیشابور در زیر لوای حکومتسلاجقه بهویژه در دوران سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۶۵-۴۸۵ ه. ق) به همتخواجه نظامالملک طوسی (م ۴۸۵ ه. ق) وزیر این سلطان از لحاظ مرکزیت علمی به مشهور شد و نظامیهای که جنبه دانشگاههای کنونی داشت در نیشابور بنیاد گردید و تعداد۱۳ کتابخانه که مهمترین آنها حدود پنجهزار جلد کتاب داشتبه وجود آمد. بدین جهت این شهر عنوان دارالعلم به خود گرفت. نیشابور پس از سلجوقیان تا حمله مغول پیوسته دارالملک و مرکز ایالتخراسان بزرگ بودهاست. در دوره حکومت سلطان سنجر سلجوقی، نیشابور مورد هجوم «غزان» قرار گرفت.
ایلخانان مغول: اولین حکومتی که پس از حمله مغول بر نیشابور حکومت کرد. در اواخر دوران فرمانروایی ایلخانان غازانخان و ابوسعید بهادرخان برای آباد ساختن، مکانهایی در نیشابور ساخته شد و اصلاحاتی انجام گرفت.
دولت تیموریان: نیشابور دوباره پیشرفت کرد و پارهای از رونق و شهرت از دسترفته خود را به دست آورد، اما اهمیت روزافزون حوزه هرات در عهد گورکانان و انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در دوره صفویه از توجه به نیشابور و رونق و آبادی آن کمتر شد. در این دوره چند زلزله بزرگ در نیشابور اتفاف افتادهاست. شهر نیشابور در موقعیت امروزین در این دوره ساخته و عمران شد.
دولت صفویان:نخستین هجوم افغانها در پایان دوره سلطنت شاه سلطان حسین باعثخرابی استحکامات و پارهای از ساختمانهای نیشابور گردید. در سال ۱۱۶۱ ه. ق به دنبال کشته شدن نادرشاه یکی از سرداران وی موسوم به احمدخان ابدالی به نیشابور حمله کرد و بسیاری از اهالی نیشابور در جنگ کشته شدند. در این دوره افغانها نیز بارها به نیشابور حمله کردند. با این حال در دوران صفویه بناهایی در نیشابور ساخته شد که اکنون پابرجاست و اصلاحاتی نیز انجام گرفت. این دوره مهاجرت گروههای از اهالی نیشابور به هند آغاز میشود.
قاجار: این دوره طولانی ترین دوره بی توجهی به نیشابور است. قحطیها و خرابیهای بسیاری در این دوره نیشابور را مورد ضعف قرار دارد. هنگامی که نیشابور به دست آقا محمدخان قاجار افتاد شهری به وجود آمده بود که یک دهم جمعیت و رونق پیشین را نداشت. در این دوره جهانگردان بسیاری نیشابور را دیدهاند و دربارهٔ آن در کتابهای سفرنامههاشان ذکر کردهاند.
پهلوی: در دوره پهلوی دوم محمد رضا پهلوی اهتمام ویژهای به عمران و آبادانی نیشابور داشت که بسیاری از تاسیسات و ساختمانهای امروزین نیشابور از آن زمان باقی ماندهاست..این دوره مصادف با شروع پژوهشهای باستانشناسی در نیشابور است.در سال 1979/1357 تصمیم گرفته شده پانزدهمین گردهمایی جهانی سازمان پیش آهنگی که توسط سازمان جهانی جنبش پیشاهنگی برپا می شود در نیشابور برگزار شود که به سبب همزمانی با انقلاب اسلامی ایران این برنامه لغو شد.[۵۷]
جمهوری اسلامی: در این دوره سازمانهای مربوط به انقلاب اسلامی ایران در نیشابور فعال شد.سیل بوژان.اعتراض به تقسیم استان خراسان. ورود سید محمد خاتمی به نیشابور.فاجعه قطار نیشابور. تخریب مدرسه تاریخی گلشن از اتفاقات این دوره در نیشابور است. در این دوره دو بخش از شهرستان نیشابور جدا شد.
تاریخچه نامها
دوره یا دوره های
نام یا شهرت
نام دیگر
معنی به فارسی
امپراتوری ساسانیان
نیو شَهپُهْر
اَبَرشَهر
ساختهٔ نیک شاهپور/شهر برتر, شهر بالاتر
دولت راشدین/ خلافت امویان
نَیْسابور
ساختهٔ نیک شاهپور
خلافت عباسیان
نَیْسابور
مدینه الرضا
ساختهٔ نیک شاهپور/ شهرِ رضا
ایلخانان مغول
شادی
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#23
Posted: 13 Aug 2011 18:39
طراحی خیالی بر اساس پژوهشهای باستان شناسی از نیشابور کهن
یک طراحی دیگر از دروازه های نیشابور
شطرنج نیشابوری (موزه متروپولیتن نیویورک) کشف شده در نیشابور (قرن ۱۲ میلادی)
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#24
Posted: 13 Aug 2011 18:40
زَرَنْج (عربیشدهٔ زَرَنگ) مرکز ولایت نیمروز افغانستان است که در جنوب غرب این کشور و نزدیک مرز ایران قرار دارد.
مردم آن بیشتر پشتون و بلوچاند.
تاریخچه
گفته میشود که زرنگ را گرشاسب بنا کرده است. آنرا زره نیز می نامیدند. در قدیم «زرنکه» (درنژینه) بعدها «سکستنه» سجستان، سیستان شده معرب آن زرنج است.
نام قدیم آن (سیستان) زرنگ بود پس از مهاجرت سکاها... در زمان فرهاد دوم اشکانی (۱۳۶ – ۱۲۸ ق.م.) و اردوان دوم (۱۲۷ – ۱۲۴ ق.م.) به طرف جنوب گروهی از آنان در زرنگ مستقر شدند. از این زمان زرنگ بنام آنان سکستان خوانده شد.
بعد از اسلام، حاکم بصره سرداری به نام عبدالرحمن بن سمرة را مأمور حمله به سیستان کرد و او زرنج را در حصار گرفت و تسخیر کرد.
زرنگ پایتخت صفاریان بود. در محل زرنگ باستانی اکنون روستای کوچکی به نام «نادعلی» قرار دارد. در نزدیکی آن روستا، تل بزرگی است و بر فراز آن تل، هنوز آثار خرابههای ارک زرنگ و قلعه و باروی آن دیده میشود.[۱] در سال ۲۰۰۷ باستانشناسان ایرانی از دولت افغانستان اجازه یافتند تا در محل نادعلی کاوش کنند.[۲]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#25
Posted: 13 Aug 2011 18:41
آمل ( تلفظ راهنما·اطلاعات ) یکی از شهرهای استان مازندران در ایران است. شهر آمل با ۱۹۷٬۴۷۰ نفر جمعیت (بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵) [۲] در جلگه مازندران و در دوسوی رود هراز با ارتفاع ۷۶ متر از سطح دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه عرض شمالی و در فاصله ۷۰ کیلومتری غرب ساری، مرکز استان، ۱۸ کیلومتری جنوب دریای مازندران و ۶ کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد.
وجه تسمیه
نام یکی از اقوام ساکن کرانه جنوبی دریای مازندران آمارد بودهاست. نام شهر آمل در مازندران را دگرگونشده نام آمارد دانستهاند. واژه آمل که گونه دیگر آن آموی است، احتمالا از قبیله باستانی (آ)مردها یا (آ)ماردها گرفته شدهاست. مورخان باستانی غربی نام این قبیله را مردی (mardio) یا آمردی (Amardio) آوردهاند. آماردها قومی نیرومند و جنگجو بودهاند و ناحیه فعلی آمل را به عنوان مرکز خود انتخاب نموده و نام خود را بر نهادند و بعدها واژه «آماردها» به سبب کثرت تلفظ به آملد، آمرد و «آمل» بدل شد. نیز وجه تسمیه این شهر به سبب بنیانگزارش "آمله" نیز میتواند باشد، چنانکه در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار آمده است.[نیازمند منبع]
تاریخچه
در عصر صفوی آمل رونق فراوان گرفت و حکام صفویه به مازندران دلبستگی خاص داشتند. شاه عباس که به آمل علاقه زیاد داشت به دستور او جاده کنار رودخانه هراز آباد شد و در طول راه برای توقف چهارپایان و افراد کاروانسرا ایجاد کردند جاده شوسهای که آمل را به ساری و گرگان وصل میکرد، درزمان او احداث شد. از این شهر با عنوان "پایتخت دنیای مسکون" به جهت بزرگی و عظمت آن یاد می شده است.[نیازمند منبع]
معماری و گردشگری
۱- بازار: راسته اصلی بازار قدیم آمل به همراه راستههای فرعی منشعب از آن (راسته عطاران، راسته پالان دوزان، راسته نمدمالان و نوراسته)نقش مهمی در تشکیل و تعریف محدوده بافت ایفا میکنند. راسته اصلی دقیقاً و بلافاصله بعد از پل دوازده چشمه (جنوب شرقی بافت) آغاز و به صورت قطری و طولی در بافت حرکت کرده و تا نزدیکیهای مرکز اصلی کاشی محله (مسجد جامع علی کوچک) ادامه مییابد. بازار به بافت ویژگی طولی و خطی بودن آن (گذر و محور اصلی بافت) تلفیق بعضی از مراکز محله با آن (مشائی محله و شاهاندشتی محله)، برخورداری از کاربری اجتماعی – اقتصادی و همجواری با دیگر عناصر شهری عمده بافت (مسجد جامع، مسجد آقا عباس، گرمابه و …) قسمت اعظمی از بافت مسکونی اطراف را تحت نفوذ مستقیم خود دارد. در واقع برش و عبور قطری بازار از بافت سبب میشود که تا عمق واحدی از دو طرف (بافت مسکونی پیرامون بازار) خود را تحت پوشش قرار دهد.
۲- مراکز و گذرهای اصلی محلات، به غیر از سه مرکز اصلی میدانچه مشائی محله (محله چهار سوق)، بازارچه شاهاندشت محله (تکیه هاشمی) و کاشی محله (مسجد جامع علی کوچک) بقیه مراکز اصلی با فاصله از راسته اصلی بازار و تقریباً در در مرکز ثقل هندسی محلات مستقر هستند. چون راسته اصلی بازار به صورت قطری بافت را قطع نمودهاست از این نظر این مراکز اصلی با گذرهای اصلی بین خود، عملاً یک حلقه ثانویه پنهانی (تار نامرئی) را به دور بازار به وجود میآورند. علاوه بر این هر یک از این مراکز اصلی، خود دارای یک شعاع نفوذی هستند. لذا مجموعه این شعاعهای نفوذ مراکز اصلی با حلقه درونی بر گرد بازار، محدوده و منطقهای را تعریف خواهد کرد که میتواند به عنوان یک محدوده بافت کهن و تاریخی به آن استناد کرد. چون بافت کهن آمل از دخالتهای کالبدی و عبور خیابانهای چلیپائی رضاخانی مصون ماندهاست. لذا پیوستگی قضایی عناصر شهری و مراکز محلات از طریق گذرها و معابر اصلی بافت موجب تشکل و انسجام بافت میگردد.
محلات تاریخی آمل
۱- نیاکی محله (حسینیه ارشاد) ۲-اسپه کلا(تکیه اسک) ۳-قادی محله (تکیه شهدا) ۴- کاردگر محله (مسجد امیریها) ۵- مشائی محله (چهار سوق) ۶- شاهاندشت محله (تکیه هاشمی) ۷- چاکسر محله (امامزاده قاسم) ۸- کاشی محله (مسجد جامع علی کوچک) ۹- پائین بازار محله (تکیه آملیها) ۱۰- گلباغ محله (مسجد جامع) ۱۱- گرجی محله (امامزاده تقی)
هر یک از محلههای مسکونی فوق دارای محدوده و مرز معین وتعریف شده هستند. این محدودهها توسط حصار یا موانع کالبدی مشخص نمیشد، بلکه گذرها و کویها یا محدوده پلاکها محدوده هر محله را تشکیل میدهد.
جاذبههای گردشگری
پل معلق آمل
پل تاریخی ۱۲ چشمه (پله) آمل
از آثار تاریخی شهرستان آمل با آن همه سابقه شهرنشینی یا به دلیل رطوبت بالای منطقه و یا به دلیل حوادث طبیعی مثل زلزله و حوادث غیر طبیعی مثل هجوم تیمور گورکانی، چیز چندان درخور توجهی باقی نماندهاست. برخی از این آثار باقیمانده به همراه برخی جاذبههای جهانگردی از این قرارند:
جاذبههای تاریخی خاستگاه فریدون روستای تینه
ضحاک چال روستای تینه
نقش برجسته شکلشاه روستای تینه
حمام شاهعباس آبگرم لاریجان
بقعه میرحیدر آملی
مسجد جامع
آرامگاه ناصرالحق بقعه شمسالرسول
آثاره راهباستانی هراز
قلعه ملکبهمن شاهندشت
برج قدیمی امیری
بازار قدیم آمل
مسجد امام حسنعسگری
ساختمان موزه تاریخ آمل
قلعه کهرود
قلعه فرنگیس
بافت قدیم شهر شهر با خانه زیبا مانند خانه شفائی
قلعه دختر پلور کاروانسرای سنگی و کوهستانی پلور
کافر کلی (غارهای باستانی آباسک و پلمون)
امامزاده عبدامناف
امامزداده محمد قریشی
امامزداه عباس شهنهکلا
پل ۱۲ چشمه
پل معلق
پل پلور به لار
بقعه شمس طبرسی
بقعه میربزرگ
مقبره میربزرگ (مقبره میر قوامالدین مرعشی، سر سلسله مرعشیان مازندران که از بناهای دوره صفویهاست.)
مقبره میرحیدرالدین
مقبره امامزاده ابراهیم
مقبره امامزاده قاسم
مقبره امامزاده عبدالله
مقبره ناصرالحق حسنبن علی
بقعه شمس آل رسول
پل دوازده چشمه
قلعه شاهاندشت (ملک بهمن)
مقبره مولانا سید حسن ولی واقع در نیاک
پارک جنگلی میرزا کوچک خان (واقع در ۲۰ کیلومتری جاده هراز)
آبهای معدنی لاریجان، آمولو، اسک و استراباکو
جاذبههای ورزشی قله دماوند
قله امامزاده قاسم
کوه قرهداغ
سیاه کوه
آسمان کوه لار
کوه دال کمر
ارتفاعات ییلاقات لاریجان
رود هراز
جاذبههای علمی تحقیقی کارگاههای پرورش ماهی سردابی لاریجان
طرح آبریز هراز
موسسه تحقیقات برنج کشور
مرکز پرورش نهال زیتون
مرکز پرورش گیاهان دارویی سلیمانی و قلیزاده
دهکده قدیمی با کارگاه قالیبافی بلیران
باغ کیوی و گلخانه ایزدی
پرورش ماهی و منابع طبیعی چلاو
منطقه حفاظت شده چلاو
منطقه حفاظت شده سیاهبیشه
جاذبههای تفریحی پارک جنگلی میرزا کوچکخان جنگلی
پارک جنگلی امامزاده عبدالله
پارک دهکده طلایی
شکارگاههای لاسم
شکارگاه امیری
شکارگاه لار
منطقه تیراندازی ممنوع رزن
روستای خوشواش
روستای سنگچال
دریاچه آب اسک
جاذبههای طبیعی قله دماوند
غار گلزرد
جنگل بلیران
گرم رود
رود کمکلا
رود کرسنگ
رود پنجاب
رود لاسم
آب گرم لاریجان
آب معدنی اسک
آب آهن آب فرنگی لاریجان
آب معدنی گرو کلرد
آبشار یخی
آبشار شاهاندشت
آبشار آلامل
آبشار پرو مد
آبشار شیخ علیخان
آبشار سنگ درکا
آبشار قلعهدختر
آبشار دعیز
دریاچه سدلار
دریاچه دریوک
آبشار آب مراد لاسم
دخمههای سنگی (کافر کلی) رینه، راه باستانی تنگه بند بریده و تصویر حجاری شده ناصرالدین شاه و یاران او بر سنگ به نام شکل شاه، کاروانسرای گمبوج، مسجد جامع مسجد امام حسن عسکری، مسجد آقا عباس، بقعه متبرکه سه سید، سقانفار زرین کلا و سقانفار هندو کلا، بقعه مشهد بزرگ، امامزاده ابراهیم، امامزاده قاسم، بقعه شمس آلرسول و گنبد شمس طبرسی نیز از دیگر جاذبههای گردشگری آمل به شمار میروند.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#26
Posted: 13 Aug 2011 18:43
بُخارا، با جمعیتی بالغ بر ۲۳۷٫۹۰۰ نفر (برآورد تخمینی سال ۱۳۷۸)، پنجمین شهر بزرگ ازبکستان، و مرکز استان بخارا است. شهر بخارا در جلگهٔ واقع در مسیر سفلای رود زرافشان و کنار کانال شاهرود (شهر رود) واقع است.
بخارا (همراه با سمرقند) یکی از دو شهر عمدهٔ تاجیکنشین و فارسیزبان[۱] است. اکثریت مردم بخارا تا امروز نیز به زبان فارسی با گویش ویژه آسیای مرکزی که امروزه به زبان فارسی تاجیکی معروف شده حرف میزنند که برخی منابع میزان فارسیزبانان این شهر را ۹۰٪ هم ذکر کردهاند.[۲] تعدادی هم ازبک و یهودی در بخارا زندگی میکنند.[نیازمند منبع]
پنبه و آلو از مهمترین محصولات کشاورزی بخارا به شمار میآیند، چنانکه آلوی بخارا در ایران به طور کامل شناخته شده است.
تاریخچه
آگاهی دربارهٔ بخارا به روزگار پیش از اسلام اندک است. در عهد باستان، ایرانیان در اطراف رود زرافشان جایگاهها و شهرهایی داشتند. داستان بنای بخارا با افسانه آمیخته است. در بعضی نوشتههای کهن بخارا دیه و جایگاه پادشاهان بوده که گویا افراسیاب آن را بنا کرده است. پس از آن، به صورت شهر درآمد و پادشاهان در فصل زمستان بدین شهر میآمدند. مغان گفتهاند که در بخارا آتشکدهای برپا بود و گویا گور افراسیاب به دروازهٔ معبد بر در شهر بخارا بوده است.
وجود اشیائی از عصر مفرغ، نشانهای بر وجود زیستگاههایی در بخارا طی هزارهٔ دوم پیش از میلاد است. نام واحهٔ بخارا در کتیبهٔ داریوش در بیستون، «تاریخ» هرودت و نیز در اوستا نیامده است. میتوان چنین تصور کرد که بخارا در در روزگار هخامنشیان جزو ساتراپنشین سغدیانا (سغد) بوده است. در سال ۳۳۰ ق.م. در تصرف اسکندر مقدونی درآمد. بعد جزء دولت یونانی باختری گردید. در سدهٔ ششم م. ترکها آن را متصرف شدند و در سدهٔ هفتم چینیها. در سال ۷۰۵ م. اعراب آن را تصرف کردند و تا سدهٔ نهم در تصرف خلفای اموی و عباسی بود.
بخارا از بزرگترین شهرهای ماوراءالنهر و یکی از کانونهای دانش و ادب ایران پس از اسلام است. در ۱۰۰۰ م. در تصرف سامانیان درآمد و پایتخت سامانیان بود. در ۱۰۲۷ سلجوقیان آن را تصرف نمودند. در ۱۲۱۹ توسط چنگیز فتح و ویران شد و در ۱۳۸۳ در تصرف تیمور لنگ درآمد. بعد در ۱۵۰۵ در تصرف ازبکان (شیبانیان) و بالاخره در ۱۶۰۰ م. در تصرف استراخان و جانشینان او که نیز از نژاد ازبکاند درآمد و باز بتصرف ایران درآمد و در دوران قاجار روسها بتصرف آن دست زدند. پس از آن اگرچه در تصرف خانات بخارا بود ولی در حقیقت جزیی از خاک روسیه محسوب میگردید.
در سالهای ۱۹۲۴ میلادی بخارا و سمرقند با سیاستهای شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. دولت ازبکستان با سیاست فارسیستیزی خود همچنان محدودیتهای آموزشی و رسانهای سختی بر ضد زبان فارسی پیاده کردهاست.
نخستسین روزنامهٔ فارسی آسیای میانه با نام بخارای شریف در سال ۱۲۹۰ خورشیدی در بخارا منتشر شد. دیگر روزنامههای نخستین بخارا که به فارسی تاجیکی بود، سمرقند، آیینه، صدای فرغانه و صدای ترکستان بودند. همچنین در ابتدای قرن بیستم، در قلمرو بخارا به دنبال تلاشهای معارف پروران، نهضت تجددگرایان ظهور کرد که با نامهای بخاراییان جوان و جدیدها مشهور شد.[۳]
بزرگان و مشاهیر بخارا
در سدههای دوم و سوم هجری (۸ و ۹ میلادی) بغداد بزرگترین حوزهٔ علمی مسلمانان و تنها مرکز علوم عقلی در محدودهٔ ممالک اسلامی محسوب میشد. پس از بغداد حوزههای دیگری در جهان اسلام پدید آمدند که ماوراءالنهر یکی از آنها بود و بخارا به صورت یکی از مراکز علمی ماوراءالنهر درآمد. در فهرست زیر، نام برخی از بزرگان و مشاهیر اسلامی که در بخارا زاده شده یا زیستهاند آمدهاست:
ابوعبدالله ابن ابیحفص، فقیه بزرگ بخارا
ابن سینا
ابوعبدالله احمد بن محمد جیهانی مؤلف کتابهای آیین، المسالک و الممالک و بسیاری کتب دیگر وزیر سامانیان در بخارا بود که ابن فضلان او را شیخالعمید نامیده، و در بخارا با او دیدار داشته است.
بلعمی مترجم تاریخ طبری از وزیران دولت سامانی
رودکی از بزرگان متقدم ادب فارسی
ابوشکور بلخی از بزرگان متقدم ادب فارسی
ابوالفتح بستی
ابوبکر بن احمد بن حامد فقیه
عبدالعزیز بن احمد بن صالح حلوانی امام حنفیهٔ بخارا
قاضی عبدالرزاق ترکی
جوهری زرگر
عمعق بخارایی
سوزنی سمرقندی
حسن بن علی قطان مروزی
محمد بن جعفر نرشخی
ابونصر احمد بن محمد نصر قباوی
محمد بن محمد عوفی
محمد بن احمد حسینی مورخ اخباری و از اکابر علم حدیث که کتاب القول الجلی فی ترجمهٔ ابن تیمیه
بخاری از محدثان مشهور
ابوالطیب محمد بن علی بخاری
عبدالله بن محمد مُسندی جُعفی
ابوزکریا عبدالرحیم ابن احمد تمیمی بخاری
محمد بن احمد بن سلیمان الغنجار بخاری
احمد بن علی بن عمرو سلیمانی بیکندی
عبدالرحمان بن محمد بن حمدون
عزیزالدین نسفی
سیفالدین باخرزی و نوادهاش ابوالمفاخر باخرزی که در بخارا مدفونند.
بهاءالدین محمد نقشبندی
علاء منجم بخاری
عبدالرحمان مشفقی ملک الشعرا
محمدبن اسماعیل حافظ بخاری
حمویه صاحب طواویس
سیفی بخاری
اماکن و ابنیه تاریخی
ارگ بخارا
بخارا شهر و سرزمین موزهها و در واقع موزهای است در فضای باز که آن را مرواریدی بر تارک آسیای مرکزی نامیدهاند. در فهرست زیر، نام برخی از اماکن و ابنیه تاریخی بخارا آمدهاست:
مناره قلیان ارگ بخارا
بالاحوض (سده ۱۸ تا ۲۰)
آرامگاه سامانی (سدههای ۹ تا ۱۰)
قبرستان چشمه ایوب (۱۳۸۰ یا ۱۳۸۴-۱۳۸۵)
مدرسه عبداللهخان (۱۵۹۶/۹۸)
مدرسه مادر خان (۱۵۵۶/۵۷)
مسجد بلند (سده ۱۶)
مجموعه گاوکشان (مسجد، مناره، مدرسه) (سده ۱۶)
خانقاه زینالدینخواجه (۱۵۵۵)
مجموعه پای کلان (سدههای ۱۲ تا ۱۴)
مجموعه لب حوض (سدههای ۱۶ تا ۱۷)
مدرسه کاکلداش (۱۵۶۸/۶۹)
خانقاه نادر دیوانبیگی (۱۶۲۰)
مدرسه الغبیگ (۱۴۱۷)
مدرسه عبدالعزیزخان (۱۶۵۲)
مسجد بالاحوض (۱۷۱۲)
آرامگاه سیفالدین باخرزی (نیمه دوم سده ۱۳ - سده ۱۴)
آرامگاه بیانقلیخان (نیمه دوم سده ۱۴ - ۱۵ یا ۱۶)
مسجد نمازگاه (سده ۱۲ تا ۱۶)
خانقاه فیضآباد (۱۵۹۸/۹۹)
مدرسه چهارمنار (۱۸۰۷)
ستارهٔ ماه خاصه، سرای امیر بخارا (پایان سده ۱۹، آغاز سده ۲۰)
چهاربکر (محل خاکسپاری خاندن شیخ جُبیره) (۱۵۶۰/۶۳)
شهرهای خواهرخوانده
نیشابور, ایران
لاهور پاکستان
سنتا فه، نیومکزیکو, آمریکا
روی ملمزون, فرانسه
کوردوبا اسپانیا
ملطیه ترکیه
کانپور غربی هند
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#27
Posted: 13 Aug 2011 18:44
گرگان
گرگان
°۵۴٫۴۸شرقی °۳۶٫۸۳شمالی
مسجد جامع گرگان
اطلاعات کلی
کشور
ایران
استان
گلستان
شهرستان
گرگان
بخش
مرکزی
نام(های) قدیمی
استرآباد
مردم
جمعیت
۳۲۰٬۲۲۶نفر
زبان گفتاری
فارسی[۱][۲][۳]
مذهب
شیعه
جغرافیای طبیعی
ارتفاع از سطح دریا
۱۵۵ متر
آبوهوا
میانگین دمای سالانه
۱۷
میانگین بارش سالانه
۲۱۴ میلیمتر
اطلاعات شهری
پیششماره تلفنی
۰۱۷۱
گُرگان شهری واقع در استان گلستان در شمال کشور ایران است. این شهر مرکز شهرستان گرگان و استان گلستان است. گرگان کنونی تا سال ۱۳۱۶ «اَستَرآباد» نام داشت.[۴] گرگان قدیم که به عربی جرجان خوانده میشد شهری آباد و مهم بود که در نزدیکی گنبد کاووس امروزین قرار داشت.
جغرافیا
گرگان از شهرهای شمالی ایران است و آب و هوای معتدل دارد، هرچند تابستانهای این شهر نسبتاً گرم و شرجی است. اقلیم منطقه بسیار گوناگون است و کوه، جنگل و چمنزار، جلگه و دشت، بیابان و شورهزار، دریا و خلیج، رودخانه و تالاب و زمین کشاورزی را شامل میشود. شهر گرگان و منطقه پیرامونش که از نیمه سال ۱۳۷۶ شمسی به صورت رسمی به استان گلستان موسوم شده از ۱۳۱۶ شمسی تاکنون به نام گرگان و دشت شهرت دارد.
مردم
جمعیت این شهر بنابر آخرین آمار مسئولین استانی، تقریبا ۳۲۰٬۲۲۶ نفر بودهاست.[۵]
اکثریت جمعیت شهر گرگان مردم فارسزبان هستند.[۶][۱][۷][۲][۳] فارسهای گرگانی، و نیز سبزواریها، کاشمریها، شاهرودیها، مازندرانیها، بسطامیها و بیارجمندیها، قزاقها، سادات، بلوچها، زابلیها و ترکمنها از مردمان ساکن این شهر هستند.
شماری از ترکمنها در دهههای اخبر به شهر گرگان مهاجرت کردهاند.[۸] که جمعیت ترکمنها در شهرستان گرگان (شهر گرگان و بخشهای مختلف پیرامون) در سال ۱۳۸۳ برابر با ۲۵۱۹ نفر بودهاست.[۹]
شمار کمی از قزاقها از سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۱ از روسیه به ایران مهاجرت کرده و در شهرهای گنبد، بندرترکمن و گرگان مستقر شدند. بعضی از قزاقهای استان گلستان هنگام تشکیل کشور قزاقستان، در دهه ۱۳۷۰ به آن کشور بازگشتهاند.[۱۰]
وجه تسمیه
مولف این کتاب معتقد است که کلمه استر آباد از دو لفظ «استر» و «آباد» تشکیل شده و استر به معنای ستاره و آباد(به معنای) «عمارت» است. در زمان زردشت که ایرانیان ستارهها را مظهر نور مقدس میدانستهاند، این شهر را بنا کرده به این نام، نامیدند..[۱۱]
همچنین نام این شهر را برگرفته از نام استر همسر یهودی اردشیر درازدست یا خشایارشا میدانند.[۱۲]
در زبان پهلوی منطقهٔ گرگان را وُرکان یا یا وهرکانه و در زبان یونانی هیرکانیا (Hyrcania) و در زبان عربی جرجان میگفتند. معنی نام گرگان «استان گرگها» است.[۱۳] گرگان از مهمترین منطقهها در زمینه پژوهشها و کاوشهای باستانشناسی است.
آثار بدست آمده از تورنگ تپه (۱۹ کیلومتری شرق گرگان فعلی) و شاه تپه (۱۶ کیلومتری غرب گرگان فعلی) نشان از حضور و توقف انسان در حدود ۵۰۰۰ سال قبل و در دوره نوسنگی دارد.[۱۲]
نخستین کاوشها در حدود سال ۱۸۴۱ (میلادی) در زیر تپهای مصنوعی در نزدیک شهر گرگان انجام شد که خزانه معروف استراباد در آن کشف گردید. کارشناسان برخی از اشیای موجود در آن خزانه را که شباهت بسیار با کشفیات تپه حصار دامغان داشته متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد و (نزدیک به ۵ هزار سال پیش) دانستهاند.
در اواخر سده ۱۹ در محلی به نام خرگوشتپه در نزدیکی گرگان امروز (در قسمت شمال شهر) نیز تحقیقاتی انجام شد، و در سال ۱۹۳۱ یک گروه آمریکایی از دانشگاه پنسیلوانیا به روستای معروف تورنگتپه در ۲۰ کیلومتری شرق گرگان رفته و به کاوش و بررسی پرداختند و آثاری ارزشمند از تمدن قدیم در این منطقه یافتند. ۲ سال بعد در سال ۱۹۳۳، یک گروه باستانشناسی سوئدی به منطقه گرگان آمدند و پس از مطالعه حوزه رودخانه قرهسو یا سیاه آب در شمال گرگان اعلام کردند بیش از ۳۰۰ تپه تاریخی در این منطقه وجود دارد که یکی از آنها شاهتپه بزرگ یا اسلامتپه است که در ۱۵ کیلومتری شمال غربی گرگان قرار دارد.
در دوره ساسانیان دیوار تدافعی بزرگی در این منطقه به نام دیوار بزرگ گرگان ساخته شد که توسط باستان شناسان انگلیسی به مار سرخ شهرت یافتهاست.[۱۴] این دیوار بزرگ در سده ۵ میلادی تکمیل شد و بیانگر صنعت پیشرفته تدافعی آن دوران است.[۱۵]
گرگان طی دورههای تاریخی بیشتر به عنوان شهرستانی در ایالت پارت بهشمار میآمد و گاه بخشی از تبرستان شمرده میشد. شهر گرگان کهن (در نزدیکی گنبد کاووس امروزی) در زمان حملهٔ مغول ویران شد و مرکز منطقهٔ گرگان به شهر استرآباد منتقل شد.[۶] زبان مردم منطقهٔ گرگان در سدههای گذشته گویشی از ریشهٔ زبان پارتی بود. نمونههایی از گویش قدیم گرگانی در نوشتارهای فرقهٔ حروفیه بهجا ماندهاست. در سدهٔ دهم میلادی که منطقه گرگان از مراکز بازرگانی و فرهنگی منطقه شد نفوذ زبان فارسی بهویژه از سوی خراسان در گرگان افزایش یافت و در همین سده در شهر گرگان (نزدیک گنبد گاووس امروزی) زبان فارسی جای زبان گرگانی را گرفت.[۶] استرآباد زبان گرگانی را حفظ کرد تا اینکه در دورهٔ بین سدههای ۱۵ تا پیش از آغاز سدهٔ ۱۹ میلادی این زبان بهطور کل منقرض شد و جای خود را در استرآباد و پیرامون نیز به فارسی و در بخشی از گنبد کاووس و ترکمنصحرا به ترکمنی داد.[۱۶]
استرآباد
استرآباد، نام شهریست تاریخی که در منطقهای که اینک شهر گرگان قرار دارد واقع بودهاست. از این شهر امروزه تنها تپهای تاریخی درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان که احتمالاً ارگ زادراکرته استرآباد در حدود ۳۰۰۰ سال پیش بوده باقی مانده و باقی قسمتهای شهر در اثر سیلابهای مکرر و توسعهٔ گرگان در طول تاریخ به کلی از میان رفتهاست.[۱۲]
تصویری که یکی از سیاحتگران از این منطقه در حدود سالهای ۳۳۵ به دست میدهد، گویای آن است که استرآباد و گرگان دو شهر کاملاً مجزا بودهاند.[۱۷]
مولف کتاب تاریخ طبرستان میگوید: مساحت گرگان (جرجان) چهار فرسخ و موطن مرزبانان طبرستان بود. گرگینمیلاد که در گرگان مقام داشت زیستش میسر نشد، لهذا آن شهر(جرجان) را خراب کرده در موضع معروف بعرق اسیران استرآباد را بنا نهاد و این شهری که الان هست بساخت و به مرور دهور عمارت آن مضاعف گشت.
در این کتاب همچنین آمدهاست که بنای استرآباد را گرگینمیلاد(بنا) نموده به این معنی که گرگین در سفری به همراهی بیژن به ارمنیه(ارمنستان) برای کشتن گرازها رفت و از بیژن شجاعتهای فوقالعاده دید و بر او رشک برده، او را بعذر و مکر در بند مهر منیژه دختر افراسیاب و بالمال به چنگ افراسیاب سلطان توران انداخت، و بیژن بعد با زحمات پیران از قتل جسته در چاه گاه زنجیر و محبوس شد. گرگینمیلاد به ایران مراجعت نمود و دروغی چند در فقدان بیژن به هم بیاراست، ولی مطلب معلوم شد. گودرزیان خواستند او را به قصاص بیژن بکشند و کیخسرو نگذاشت و گرگین را محبوس ساخت و پس از چندی به شفاعت رستم مستخلص شد و بعد از کوششهایی چند سراغی از بیژن در ترکستان و حبسش فهمیده شد. رستم به لباس تاجران به سفر توران رفت، بیژن را خلاص نموده با منیژه به ایران آورد ولی گرگین همواره از گیو و گودرز بجهت مکر خایف (در هراس) بود.[۱۱]
در زمان قاجار ایران به ۴ ایالت و ۱۲ ولایت تقسیم شده بود و منطقه یا سرزمین استرآباد یکی از آن ولایات بود که به ۸ یا ۷٫۵ بلوک به نامهای انزان، سدن رستاق، استراّباد، شاهکوین و ساور، دهات ملک، کتول، فندرسک و رامیان، و کوهسار تقسیم شده بود. هر یک از این بلوکها را یک نایبالحکومه زیر نظر حکمران استرآباد اداره میکرد.
استرآباد در این زمان پایگاه طایفه قاجار نیز بود و دارای اهمیت مذهبی شد و دارالمؤمنین لقب گرفت. در اوایل سدهٔ بیستم گرگان دارای شمار زیادی مسجد، آرامگاه مذهبی و مدرسه دینی بود. اهمیت استرآباد از لحاظ مرکزیت سیاسی و دینی باعث شد تا پیش از آغاز سدهٔ بیستم زبان گرگانی در آن بهطور کل منقرض شده و جای خود را به فارسی بدهد.[۶]
تاریخنویس نامدار، مقدسی، میگوید که استرآباد شهری است که بیشتر مردمان آن ابریشمبافاند و در این کار چیرهدست هستند. دژ آن ویران و خندقش پر شده و جامع آن در بازار است. استخری از آن نام برده و مولف حدودالعالم میگوید که مردمان این شهر دارای دو زبان هستند. حمدالله مستوفی آن را شهری دانسته که هوایش معتدل و محصولاتش را غلات و انگور و ابریشم میداند.[۱۸]
آقا محمدخان قاجار در این شهر زاده شد. دیوار باروی شهر را نادرشاه افشار ویران کرد و آقا محمد خان بعداً آن را بازسازی نمود. در دوران میرزا تقی خان امیرکبیر، شهر بازسازی شد.[۱۸]
ویرانههای شهر اصلی گرگان در نزدیکی گنبد کاووس امروزی قرار دارد. در زمان رضا شاه پهلوی نام کهن گرگان را برای شهر استرآباد برگزیدند.[۶]
در ۱۷ فروردین ۱۳۲۳ شهر گرگان دچار زمینلرزهٔ سختی شد و بیشتر بناهای آن شکست برداشت.[۱۹] از بناهای شهر قدیم گرگان بنای امامزاده نور واقع در کوی بازار نعلبندان و بنای مسجد گلشن در کوی درب نو و چند تکیه در نقاط مختلف شهر است.[۱۹]
بافت تاریخی شهر
بافت تاریخی گرگان، با مساحتی بالغ بر ۱۵۰ هکتار وسیعترین بافت تاریخی شمال ایران است. بافت تاریخی این شهر در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسید که محدوده آن منطبق بر محدوده قاجاری شهر استرآباد است.[۲۰]
شهر گرگان (استراباد) در دوران قاجار ۶ محله بزرگ به نامهای سرپیر، دربنو، سرچشمه، میخچهگران، نعلبندان، سبزهمشهد و میدان داشت که دارای چندین محله فرعی مثل پاسرو، میرکریم، دوشنبهای، شیرکش، باغشاه، دباغان، شاهزاده قاسم و... بودهاند.
این ۶ محله و محلات فرعی هنوز هم به همین نامها وجود دارند و بیشتر مساجد و تمام تکایای قدیمی و زیارتگاهها و مکانهای مذهبی شهر نیز در همین محلات قرار دارند که امروز بافت قدیم و معماری سنتی و تاریخی این شهر و بخش عمدهای از میراث فرهنگی این دیار را تشکیل میدهند، همچنین قزاقمحله که محل سکونت قزاقهاست جزو محلههای قدیمی گرگان بهشمار میآید.
بخش بزرگی از بافت تاریخی شهر گرگان در دوران جمهوری اسلامی با تخریب وسیع و نابودی روبهرو شد.[۲۰] و چند خانه قدیمی بالای ۱۵۰ سال قدمت که در اختیار میراث فرهنگی هم بود تخریب شدهاست.
بخش دیگری از بافت قدیم این شهر با وسعتی نزدیک به ۱۶۲ هکتار منطبق بر حصار قاجاری استرآباد و بخش دیگر شامل چند پاره از شهر در محله امام رضا، بخشی از غرب فلکه سرخواجه، قزاقمحله، محله سجادیه و فردوسی نیز قرار است در این دوره تخریب شود.[۲۱]
فرهنگ
کاسه سرامیک گرگان، قرن ۱۳ میلادی
با ورود اسلام و در سدههای آغازین آن، ایالت طبرستان جایگاه ارزشمندی در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی داشت. شهرهای جرجان و استراباد از این ایالت مهد دانشمندان بزرگ آن دوران بود.
عنصرالمعالی کیکاوس (از آخرین امیران آل زیار و نگارنده کتاب قابوسنامه) و عبدالقاهر جرجانی (صاحب تألیفات در صرف و نحو و معانی و بیان عربی) در تحول ادبیات فارسی و عربی نقش مهمی داشتند. قابوسنامه را مجموعه تمدن اسلام پیش از مغول نام نهادهاند. در دانش پزشکی نیز این منطقه سهم عمدهای در جهان اسلام داشتهاست. ابوسهل مسیحی و سیداسماعیل (حکیم) جرجانی (نویسنده دایرهالمعارف ذخیره خوارزمشاهی) از این سرزمین بودهاند. میرداماد و میرفندرسکی نیز از این منطقه برخاستهاند.[۲۲]
نخستین چاپخانه سربی در گرگان در ۱۳۰۷ تأسیس شد. هماکنون هفتهنامههای گلشن مهر، گلستان نو، همزیستی، سلیم و حریف؛ دوهفتهنامه صحرا؛ ماهنامه خودآزما؛ و فصلنامههای مختومقلی فراغی و یاپراق در گرگان منتشر میشوند.[۲۳]
نخستین کتابخانههای این منطقه متعلق به سده ۱۱ قمری است. کتابخانه استرآباد در دوره صفوی (سده ۱۱) «کتابخانه حسین اردبیلینژاد استرآبادی» نام داشتهاست. در دوره قاجار هم در برخی مدارس و خانههای برخی از فضلا و ادیبان کتابخانههایی وجود داشتهاست.[۲۳]
نخستین کتابخانه عمومی شهر گرگان در ۱۳۳۹ و با هزینه شهرداری شکل گرفت و در عمل از ۱۳۴۵-۱۳۴۶ با ۹۵۲ جلد کتاب فعالیت خود را آغاز کرد. این کتابخانه در ۱۳۵۸ به ساختمان فعلی آن در پارک شهر گرگان منتقل و کتابخانه عمومی شماره یک گرگان نامیده شد.[۲۴]
شهرهای خواهرخوانده [ویرایش]
آکتاهو, قزاقستان [۲۵]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#28
Posted: 13 Aug 2011 18:49
شیرازْ ( آوا راهنما·اطلاعات) یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان فارس است. برپایهٔ آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، این شهر جمعیتی بالغ بر ۱٬۲۱۴٬۸۰۸ نفر داشته که این تعداد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به ۱٬۴۵۵٬۰۷۳ افزایش پیدا کردهاست.[۳]
شهر شیراز در بخش مرکزی استان فارس و در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههای بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهی (از رشته کوههای زاگرس) محدود شدهاست. شهر شیراز برطبق آخرین تقسیمات اداری به ۹ منطقهٔ مستقل شهری تقسیم شده و مساحتی بالغ بر ۱۷۸٫۸۹۱ کیلومتر مربع دارد.[۳]
نام شیراز در کتابها و اسناد تاریخی، تحت نامهای مختلفی نظیر «تیرازیس»، «شیرازیس» و «شیراز» به ثبت رسیدهاست. محل اولیهٔ این شهر در محل قلعهٔ ابونصر بودهاست. شهر شیراز در پیش از اسلام قلعهای بوده که قدمت آن به دوران ساسانی و پیشتر بازمیگردد. این شهر در دوران بنیامیه به محل فعلی منتقل میشود و به بهای اضمحلال استخر -پایتخت قدیمی استان فارس- رونق میگیرد. شیراز در دوران صفاریان، آل بویه و زندیه، پایتخت ایران بودهاست.
کارخانههای الکترونیکی متعددی در شیراز وجود دارد. این شهر از دیرباز به واسطهٔ مرکزیت نسبیاش در منطقهٔ زاگرس جنوبی و واقعشدن در یک منطقهٔ به نسبت حاصلخیز، محلی طبیعی برای مبادلات محلی کالا بین کشاورزان، یکجانشینان و عشایر بودهاست. همچنین شیراز در مسیر راههای تجاری داخل ایران به بنادر جنوب مانند بندر بوشهر قرار گرفته که این نقش با احداث شبکهٔ راهآهن به بنادر دیگر ایران کمرنگتر شدهاست.
این شهر به سبب جاذبههای تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی فراوان، همواره گردشگران بسیاری را بهسوی خود فرا میخواند.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#29
Posted: 13 Aug 2011 18:50
وجه تسمیه
نام شهر شیراز برگرفته از نام قلعهای در اطراف شیراز کنونی در محل قصر ابونصر است. آنگونه که پیدا است در هنگام بنای شهر نام این قلعه بر شهر شیراز نهاده شدهاست.[۱۱] در کاوشهای باستانشناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به پیدایش خشتنبشتههایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آنها به قلعهای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شدهاست.[۱][۱۲] همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شدهاست که حاوی نام «شیراز» میباشند.[۱۱]ابن حوقل، جغرافیدان مسلمان قرن چهارم هجری، وجه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر میداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل میشد و از آنجا چیزی به جایی نمیبردند. براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط محققین دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شدهاست
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#30
Posted: 13 Aug 2011 18:51
بنیانگذاری شیراز
از دیدگاه تاریخی
برطبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی قبل آن برسد. اما اولین اشارههای معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی بر میگردد.» [۱۴] به نوشته دانشنامه اسلامی نیز شیراز شهری است بنا شده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالا قبل آن سکونتگاه دایمی انسان بودهاست.[۱۵]
بگفته شاپور شهبازی در دانشنامه ایرانیکا «این ادعا که شیراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اینکه برادرزاده یا برادر حجاج ابن یوسف آن را در سال ۶۹۳ پس از میلاد به شهر تبدیل کرد، اثبات نشدهاست.» [۱۶]
جان لیمبرت، چنین جمع بندی میکند که هر چند تاریخ نگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری به توسط عبدالملک مروان بنیان نهادهشدهاست، اما باید دانست که شهری با نامی نزدیک به نام شیراز پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشتهاست که نام خود را به شهر فعلی شیراز دادهاست. خصوصا با توجه به اشارهای که حمدالله مستوفی داشتهاست. [۱۱] مستوفی در نزهتالقلوب (۷۴۰ ق) معتبرترین روایت را این میداند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج ابن یوسف به زمان اسلام تجدید امارتش کرد. حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آوردهاست که تجدید بنا بر دست عمزادهٔ حجاج محمد بن قاسم بن ابی عقیل صورت پذیرفتهاست.[۱۷] آثاری عیلامی (شامل یک سه پایه برنزی) مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب شرقی شیراز یافتشدهاست. همچنین در تعدادی لوحهای عیلامی مکشوفه در پارسه (تخت جمشید) به کارگاههای مهمی در تی/شی-را-ایز-ایز-ایش (تیرازیس یا شیرازیس) اشاره میکند که بیشک همان شیراز امروزی است.[۱۶]
لیمبرت، شهبازی و آرتور آربری هر سه فهرستی از نشانههای متعددی از سکونت دایم در دشت شیراز و اطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کرده اند. مانند نگارههای سنگی مربوط به اوایل ساسانی، اشارات موجود به دو آتشکده (بنامهای هرمزد و کارنیان) وقلعهای باستانی بنام شاه موبد و آثار کشف شده در قلعه ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر.[۱۱] [۱۸] [۱۶]
شهبازی میگوید که شواهد بالا چنین مینمایاند که شیراز تا پایان دوره ساسانی شهری با جمعیتی عمده و احتملا مرکزی اداری بودهاست. [۱۶] آرتور آربری چنین نتیجه میگیرد که بزرگی شیراز به هر اندازه بوده، این شهر در زمان داریوش زیر سایه پارسه و پس از حمله اسکندر مقدونی زیر سایه شهر همسایه استخر بودهاست.[۱۸]
همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شده است و شیراز جزئی از آن بودهاست. [۱۱] [۱۸] اردشیر خوره یکی از پنج بخشی بوده است که استان فارس ساسانیان را تشکیل میدادهاست. [۱۸] این اطلاعات در مهرهای ساسانی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز بدست آمده است و لیمبرت چنین پیشنهاد مینماید که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تیرازیس یا شیرازیس یاد شده در لوحهای عیلامی پارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفتهاست.[۱۱]
باستان شناسان موزهٔ متروپولیتن نیویورک نیز با توجه به نتایج حفاریهای خود در محل قصر ابونصر، این استحکامات و احتمالا روستاهای اطراف را به عنوان محل شیراز قبل از اسلام پیشنهاد میکنند. آنها گفتههای بلخی در قرن ۱۲ نقل میکنند که میگوید: در محلی که شیراز کنونی وجود دارد منطقهای بوده است با چند قلعه در میان دشتی باز. آنان در مورد داستان بنیان نهاده شدن شهر جدید شیراز و انتقال آن به محل جدید چنین نظر میدهند که انتقال یک شهر در بسیاری جاهای دیگر مانند نیشابور و قاهره نیز اتفاق افتادهاست. در این حالت پس از تحولات یا تغییراتی سیاسی، شهر به محلی در نزدیکی شهر قدیم منتقل شده و شهر قدیمی رها گشته تا به شهری حاشیهای یا تلی از خرابه تغییر پیدا کند.[۱۹]
برگ نویسی نام شیراز
در اسطورهها و روایات سنتی
طبق روایتی سنتی بنای شیراز توسط تهمورث، از پادشاهان پیشدادی صورت گرفته و با گذشت زمان این شهر رو به ویرانی گذاشت.[۲۰] [۱۸] همچنین طبق روایت سنتی دیگری در محل شهر شیراز شهری بنام فارس بودهاست که برگرفته از نام فارس پسر ماسور، پسر شِم، پسر نوح میباشد. [۱۸]
فتح فارس توسط مسلمانان
استان فارس ساسانیان شامل استان فارس، یزد، حاشیه خلیج فارس و جزایر آن و بخشی از خوزستان کنونی بود، و طی حملات اعراب بین سالهای ۶۴۰- ۶۵۳ میلادی که از بصره سازماندهی میشد به تسخیر درآمد. در آن زمان در محل شیراز کنونی شهری نبود. [۱۱] اما قلعههایی در حوالی شیراز کنونی وجود داشت که در سال ۶۴۱ میلادی به تسخیر اعراب درآمد.[۲۱] در طی این دوران اعراب حملات متعددی از محل این قلعه به استخر تدارک دیدند. استخر، پایتخت فارس تا سال ۶۵۳ میلادی مقاومت کرد. «شهر اصلی فارس، استخر، پیوندهایی نزدیک با سلسله ساسانی و دین زردشتی داشتند. حکمرانان عرب میخواستند که مرکزی رقیب و اسلامی در قلمرو تازه فتح شده خود درست کنند.» هنگامی که اعراب شهر شیراز را بنیان نهادند، شهر را بگونهای بنیان گذاشتند که بزرگتر از اصفهان باشد. [۱۱]
شهبازی مینویسد که بهسبب قرار داشتن شیراز در محل تلاقی راههای منتهی به یزد، کرمان، خوزستان، اصفهان و خلیج فارس، شیراز به پایگاه (سپاه مسلمانان) در فارس و مقر دولت و کارگزاران ارشد نظامی و اداری تبدیل شد و برای دو قرن محل استقرار فرمانداران عرب فارس بود.[۱۶] هرچند تا دو قرن شیراز زیر سایه شهر رقیب، استخر بود. اما بتدریج با اسلام آوردن ایرانیان و انحطاط شهر استخر، اهمیت شهر استخر به شیراز منتقل شد. از این دوران اطلاعات کمی در دسترس است ولی مشخص است که تا قرن نهم میلادی شیراز دارای مسجد جامع نبودهاست. یعنی تا زمانی که صفاریان شیراز را پایتخت حکومت خود قرار دادند. [۱۱]
آل بویه تا صفویان
در قرن چهارم و پنجم هجری قمری سلسلهٔ آل بویه فارس، شیراز را به پایتختی برگزیدند و مساجد، قصرها، کتابخانه و کانال آبرسانی از رودخانه کر در آن بنا نمودند. در این دوران شیراز به بزرگترین شهر استان فارس (شامل یزد و سواحل شمالی خلیج فارس) تبدیل شده بود. آل بویه پیرو شیعه ۱۲ امامی بودند و شیعه را تبلیغ نموده و مراسمی مانند محرم و عید غدیر را پاس میداشتند. با اینحال آل بویه سیاست مدارا و پذیرا بودن با سایر مذاهب مانند اهل سنت را در پیش داشتند. در زمان آنها غیر مسلمانان مانند زردشتیها مجبور نبودند که علامت مشخص کننده به تن داشته باشند و یا در محلههای خاصی زندگی کنند. در زمان آل بویه بازار شهر در هنگام جشن مهرگان و نوروز نورانی میشد و هنگامی که در سال ۳۶۹ هجری مصادف با ۹۸۰ میلادی مسلمانان شیراز بر علیه زردشتیان به اغتشاش پرداختند، عضدالدوله لشکری برای تنبیه اغتشاشکنندگان به شیراز فرستاد.[۱۱]
.
اتابکان فارس (سَلغُریان) از نیمه قرن ۶ هجری (۱۲ میلادی) بر شیراز مستولی شدند. در دورهٔ آنها شیراز شکوفا شد و بناهای متعددی نظیر مدرسه، بیمارستان، بازار اتابک ساخته شد. به تدبیر اتابکان در حمله چنگیز خان مغول، شیراز از تخریب و قتل عام در امان ماند چرا که حکمرانان سلغری، ابوبکر بن سعد به پرداخت مالیات به مغولان رضایت دادند. آخرین حکمران اتابک اَبِش بنت سعد بود که به همسری پسر هلاکوخان مغول درآمد. مهریه او بخشش خراج شیراز بود و بدین ترتیب اتابکان فارس در سال ۶۸۵ هجری (۱۲۸۷-۱۲۸۶ میلادی) منقرض شد.[۱۵] شیراز همچنین از قتل عام تیمور نیز در امان ماند زیرا شاه شجاع، فرماندار فارس تسلیم شد.[۲۲] در قرن سیزدهم میلادی، شیراز مرکزی پیشرو در علم و هنر بود. بخاطر تشویق حاکمان و وجود دانشمندان و هنرمند، این شهر توسط جغرافیدانان قدیمی دارالعلم نامیده میشد.[۲۲]
دوران صفویه تا دوران معاصر
شیراز بسال ۹۰۹ هجری (۱۵۰۳ میلادی) به دست صفویه افتاد. شاه اسماعیل در راه توسعه تشیع رهبران مذهبی اهل سنت شهر را از دم تیغ گذرانید. در این دوران بناهای متعددی در شیراز مانند مدرسه خان، قصری در محل «میدان» و حصاری بدور شهر ساخت. شهر شیراز در دوران صفویه دو گروه رقیب را در خود جای دادهبود. حیدریها که پیرو شیخ حیدر صفوی بودند و در شرق شرق سکنا داشتند و نعمتیها که در غرب شیراز ساکن بودند و پیرو شاه نعمت الله ولی بودند.[۱۵] پس از حمله افغانها به ایران و سقوط صفویه در سال ۱۷۲۲ میلادی، سپاه افغان در سال ۱۷۲۳ روانه شیراز شد. شیراز بعد از نه ماه محاصره و تحمل قحطی تسلیم شد. گفته میشود طی این محاصره حدود ۱۰۰ هزار نفر از مردم شیراز هلاک شدند. نادرشاه توانست در سال ۱۷۲۹ شیراز را از دست افغانها در آورد و خرابیهای به بار آمده را ترمیم نماید. اما با شورش حکمرانان محلی در دوره افشاریان بر علیه نادر شاه، نادر شاه سپاهی را روانه شیراز کرد و شهر پس از چهار ماه محاصره سقوط کرد. پس از این حمله بسیاری از مردم شیراز از دم تیغ گذشتند و دو کله مناره در اطراف شهر برپا شد و باغهای اطراف شیراز نابود شد. [۱۵]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد