انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 6 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

Payetakhthaye Iran / Capitals Of Persia | پایتخت های ایران



 
هِرات مرکز استان هرات در غرب افغانستان است.هِرات پس از کابل، دومین شهر پرجمعیت افغانستان و مرکز ولایت هرات دومین ولایت بزرگ افغانستان است. هرات قطب صنعتی و مهمترین کانون فرهنگی و تاریخی افغانستان به‌شمار می‌آید.[۳][۴]. رودخانه معروف هریرود از کنار این شهر می‌گذرد.

هرات یکی از پر جمعیترین شهرهای افغانستان است و همراه با کابل، مزار شریف و قندهار یکی از چهار شهر بزرگ افغانستان به شمار می‌آید. باشندگان اصلی هرات به زبان فارسی با لهجه هراتی سخن می‌گویند.

هرات را در گفتارهای ادبی و رسمی هرات باستان می‌گویند. این شهر از بابت مناره‌ها و معماری‌های عالی و مجلل خود شهرت دارد و در گذشته و حال، هرات یکی از مراکز عمدهٔ آموزشی شمرده شده‌ است. این شهر در سال ۲۰۰۹ پس از بررسی شهرهای مختلف جهان توسط سازمان یونسکو شامل برنامه هزار شهر و هزار زندگی این سازمان گردید.[۵].
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
نام‌شناسی

بیشتر تاریخ‌شناسان ریشهٔ نام هرات را برگرفته از نام ایرانی باستان «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است می‌دانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شده‌است. «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانه‌ای بوده‌ است همانند می‌دانند. برگرفتن نام سرزمین‌ها و شهر اصلی آنها از نام رودخانه در سرزمین‌های باستانی شرقی فلات ایران معمول بوده‌ است. مثال دیگر نام اوستایی «باخذی-» (Bāxδī) و پارسی باستانی «باختریش-» (Bāxtriš) یا بلخ امروزی که از نام رودخانهٔ بلخاب (به یونانی: باکتروس) گرفته شده‌است و همچنین نام اوستایی «هَرخوَیتی-»، پارسی باستانی «هَرَهُوَتی-» و سانسکریت «سَرَسوَتی-» (Sárasvatī-) که از نام رودخانهٔ ارغنداب گرفته شده است”.[۶][۷]

نام‌های تاریخی [ویرایش]

به اوستایی: هَرویوَه (Harōiva)، در یشت ۱۰٫۱۴ (یشت چهاردهم مِهریَشت) و وندیداد ۱٫۹ (فرگرد یکم وندیداد) از اوستا

به پارسی باستان: هَرَیوه (Haraiva)، در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی

به پارسی میانهٔ ساسانی: هَریو (Harēv)، در سنگ‌نبشته‌ای از شاپور یکم در کعبه زردشت واقع در نقش رستم

به پهلوی: هَری (Hariy)، در فهرست پایتخت‌های استان‌های امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی

در دورهٔ اسکندر مقدونی: اسکندریه آریانِه (به یونانی: Αλεξάνδρεια, η Αρειανή / الکساندریا آریانه)، یا بطور ساده‌تر اسکندریه آریا

به یونانی باستان: آریا Ἀρεία (نباید با نام یونانی سرزمین باستانی آریانه (Arianē) اشتباه شود)

به لاتینی: آریا (Aria)

تاریخ

هرات پیش از کشف اقیانوس هند در گذرگاه جاده ابریشم قرار داشت.[۸]. و نقش بزرگ را در بازرگانی میان شبه قاره هند، شرق میانه، آسیای مرکزی و اروپا بازی می‌کرد. هرات از لحاظ موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ بستر مناسب تلاقی تمدن‌های شرق و غرب نیز به شمار می‌رفت. از این‌رو هرات یکی از گهواره‌های تمدنی تاریخ پربار خراسان شناخته می‌شود.

گذشته درخشان

در گذشته‌های دور گفته می‌شد که «جهان اقیانوسی است و دراین اقیانوس مرواریدی هست و آن مروارید هرات است.»[۹]

هرات در فَرگَرد نخست وندیداد اوستا بنام هَرویوا (Harōiva) آمده‌است که «ششمین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم هَرویو و دریاچه‌اش بود.»[۱۰]

و در یَشت چهاردهم مِهریَشت از اوستا آمده‌است که «آن جا که رودهای پهناور و ناوتاک با انبوه خیزابهای خروشان، به ایشکَتا و پوروتا می‌خورد و به سوی موئورو، هَرویو، گاوا-سوغدا و هوارِزم می‌شتابد.»[۱۱][۱۲]

تاریخ پیش از اسلام

هروی‌ها (به یونانی: آرین‌ها) دسته‌ای از تیره‌های آریایی بودند که در هزارهٔ دوم پیش از میلاد، زادبوم خود در آسیای مرکزی را رها کرده و از ناحیهٔ رودخانهٔ آمودریا (اکسوس یا جیحون) به داخل فلات ایران روی آوردند و در سرزمینی بارور، پیرامون هریرود (به لاتینی: Arius) جای گرفتند. نام سرزمینشان را به نام این رودخانه، هریوا نامیدند، که کم و بیش با ولایت هرات امروزین همانند است.

در سده‌های واپسین هفتم و آغازین ششم پیش از میلاد، هریوا بدست مادها افتاد و پس از انقراض مادها بدست کورش بزرگ، یکی از ساتراپی‌های هخامنشیان به‌شمار می‌رفت. مرکز فرمانروایی هخامنشیان در قصری در شهر آرتاکوانا بود. در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی، هریوا (Haraiva) در فهرست ساتراپی‌های هخامنشیان آمده‌است.








به قول مورخ یونانی هرودت، اسکندر مقدونی در ۳۳۰ قبل از میلاد، آرتاکوانا مرکز ساتراپی هریوه را گشود. وقتی اسکندر به این شهر آمد، آرتاکوانا شهر آباد و مرفهی بود. شهربان (ساتراپ) هریوه در آن زمان ساتی برزن نام داشت. اگر چه باشندگان هریوا بسختی مقاومت کردند اما سپاهیان اسکندر موفق به فتح شهر شده و آن را ویران و بسیاری از باشندگان آن را به قتل رسانیدند. اسکندر پس از تصرف شهر، در آنجا دژی برای نظامیان خود ساخت که بقایای آن هنوز باقی است. هدف از ساختن این دژ، حفظ نظامیان از شورش احتمالی مردم شهر بود. اسکندر سپس شهر را دوباره آباد کرد و نامش را «اسکندریه آرئیا» نهاد و باشندگان بازماندهٔ آرتاکوآنا را بدین شهر که هرات امروزین باشد تحویل کرد.

پس از مرگ اسکندر (در سال ۳۲۳ ق. م)، هریوا جزئی از قلمرو سلوکیان درآمد. تا اینکه بعد از سال ۲۴۰ ق. م دو سرزمین همسایهٔ هریوا یعنی باختر و پارت از سلطهٔ سلوکیان مستقل شدند. دراین زمان هریوا جزئی از قلمرو دولت یونانی باختری نوبنیاد درآمد. در بین سال‌های ۲۰۸ و ۱۹۰ ق. م آنتیوخوس سوم (ملقب به کبیر) پادشاه سلوکی توانست قلمروش را تا سرزمین‌های شرقی گسترش دهد و دوباره هریوا بدست سلوکیان افتاد. در سال ۱۶۷ ق. م مهرداد یکم پادشاه مقتدر اشکانی با شکست دادن اوکراتید هریوا و برخی از سرزمین‌ها را از سلوکیان گرفت. ازین به بعد هریوا جزئی از قلمرو اشکانیان باقی ماند.

هرات در دورهٔ ساسانیان در سنگ‌نبشته‌ای در کعبه زردشت واقع در نقش رستم بنام هریو (Harēv) و در فهرست پایتخت‌های استان‌های امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی بنام هری (Hariy) یاد شده‌است.[۱۳] در دورهٔ ساسانی از مراکز مهم نظامی و منطقه مرزی در مقابله با هیاطله بوده‌است. پیش از حملهٔ اعراب٬ مسلمان به خراسان دارای اقلیت مسیحی نستوری بود. این شهر مرکز شراب‌سازی هم بود.

در سال ۳۱ ه‍. ق (حدود ۶۵۰ م) یا کمی پس از آن باوجود مقاومت سرسختانهٔ هروی‌ها، شهر به دست اعراب مسلمان فتح شد.

تاریخ پس از اسلام
در دورهٔ اعراب، یعنی در قرون وسطی، هرات همراه با نیشابور، مرو و بلخ یکی از چهار قسمت (چهار ربع) ایالت خراسان بود و بزرگترین شهر باستانی سلطنت‌های خراسان شد.

هرات را دل خراسان نیز خوانده‌اند.[۱۴] ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود می‌نویسد: «در سنه ثمان و اربع مائه فرمود ما را تا هرات رفتیم که واسطه خراسان است». در نزهةالقلوب اثر حمدالله مستوفی آمده‌است: «هرات هوایی در غایت نیکویی و درستی دارد، و پیوسته در تابستان شمال وزد و در خوشی آن گفته‌اند: اگر در سرزمینی خاک اصفهان و باد هرات و آب خوارزم گرد آیند مرگ در آنجا بسیار کم است ... در این شهر در حین حکومت ملکان غور دوازده هزار دکان آبادان بوده و شش هزار حمام و کاروانسرا و طاحونه و سیصد و پنجاه‌ و نه مدرسه و خانقاه و آتش‌خانه و چهارصد و چهل‌ و چهار هزار خانه مردم‌نشین بوده‌است ... مردم آنجا (هرات) سلاح‌ورز و جنگی و عیارپیشه باشند و در آنجا قلعه‌ای محکم است و آن را شمیرم خوانند. بر دو فرسنگی شهر بر کوه آتشخانه‌ای بوده‌ است که آن را ارشک گفته‌اند. و این زمان قلعهٔ امکلجه می‌گویند و مابین آتشکده و شهر، کنیسهٔ نصاری بوده‌است».

این شهر هم مرکزی برای مسیحیت تحت نفوذ کلیسای نستوری و هم پایگاه مهم تصوف، یعنی نظریه زاهدانه اسلام به شمار می‌رفت. افرادی از پیروان «نقشبندیه» و «چشتیه»، انجمن‌های اخوت صوفیه به مقامات وزارت و صدارت عظمی رسیده‌اند.

هرات مثل اکثریت مناطق دیگر خراسان با هجوم مغول در ۱۲۲۲ م. از بنیاد ویران شد و بیش از نیمی از اهالی بومی آن قتل‌عام و یا آواره شدند.[۱۵]

هرات بین سالهای ۶۴۳ تا ۷۸۴ ه‍. ق پایتخت دودمان آل کرت بود. تیمور لنگ در سال ۷۸۴ هرات را گشود و آل کرت را نابود ساخت. در جریان این حمله هرات بار دیگر ویران و هزاران نفر کشته شدند. شاهرخ فرزند تیمور و همسرش گوهرشاد بیگم پایتخت تیموریان را در سال ۱۴۰۱ م از سمرقند به هرات منتقل کردند.








هرات در دوره تیموریان به اوج رونق رسید و سده پانزدهم میلادی دوران طلائی هرات بود. زیرا هرات دراین دوران از لحاظ پرورش نقاشان، معماران و موسیقی‌دانان خود به عنوان «فلورانس آسیا» شهرت پیدا کرده بود. در آن زمان مساجد و کاخ‌های زیبا و مجللی ساخته شد که تا این زمان زینت‌بخش این شهر است. از جمله مجموعه مصلای هرات، یک مدرسه و مسجدی که دوازده مناره در اطراف خود داشت بیشتر قابل ملاحظه‌است. از این مجموعه که به دستور گوهرشاد بیگم بنا شده بود، اکنون تنها پنج مناره باقی مانده‌است.

یکی از شاهزادگان تیموری به نام بایسنقر میرزا که خوشنویسی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات در دست داشت. در آن زمان، شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکدهٔ نقاشی، شصت استاد به تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات کمال‌الدین بهزاد است که کتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه تیموری دارد. امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا که خود نیز نویسنده و شاعر بود به تشویق هنرمندان و ادیبان و ساختن بناهایی در هرات می‌پرداخت.

در ۱۵۰۶ شیبانیان (ازبکان) آسیای مرکزی بر شمال افغانستان و هرات مسلط شدند. اندکی بعد هرات بدست صفویان افتاد. در دوران صفوی هرات مهم‌ترین شهر و مرکز خراسان محسوب می‌شد و همواره مورد طمع ازبکان بود حتی چندبار این شهر به دست ازبکان افتاد. اما سلطه ازبکان بر این شهر به صورت کوتاه مدت بود و آنها از دوره‌های فترت در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول و اوایل سلطنت سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول استفاده کردند و هر بار برای مدت کمی این شهر را در اشغال داشتند. گفتنی است شاه عباس کبیر در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی می‌کرد.

معاهده پاریس و جدایی از ایران



پس از سقوط صفویان هرات مدتی در اشغال طایفهٔ ابدالی بود و به دست نادر شاه افشار افتاد. پس از مرگ نادر افغان‌ها بر هرات مسلط شدند. انگلستان که از دیر زمان نگران دست اندازی روسیه به هندوستان بوده چشم طمع به سرزمینی دوخته که خود نام افغانستان بر آن نهاده بود تا بتواند آن را به صورت حایلی میان متصرفات آسیایی روسیه و هندوستان درآورد و مانع پیشروی روسیه به سوی اقیانوس هند و آسیای جنوبی شود. در دوران معروف به بازی بزرگ ماموران بریتانیایی در هرات فعال بودند و از جدایی آن از حکومت ایران پشتیبانی می‌کردند. در ۱۲۴۹ ه‍. ق عباس میرزا از سوی فتح‌علی شاه قاجار مامور پس گرفتن هرات از افغان‌ها شد[نیازمند منبع]. مرگ عباس میرزا در راه مشهد این کار را ناتمام گذاشت. محمد شاه قاجار نیز کوششی برای فتح هرات کرد که ناکام ماند. در زمان ناصرالدین شاه قاجار، دوست محمدخان، حاکم کابل و قندهار هرات را گرفت. نیروهای ناصرالدین شاه تحت فرمان حسام‌السلطنه هرات را محاصره کردند و در سال ۱۲۷۳ این شهر را گرفتند. با مداخلات بریتانیا در جنوب ایران و بحرانی شدن روابط ایران و بریتانیا طی معاهده پاریس که در ۱۲۷۳ ه. ق. (۲۳ جنوری ۱۸۵۷ میلادی) در پاریس بین نماینده ایران و سفیر بریتانیا امضا شد قرار شد که نیروهای بریتانیا از بنادر و جزایر جنوب ایران خارج شوند و در عوض ایران نیز سپاهیان خود را از هرات فراخواند و بناچار از شهر هرات و غرب افغانستان امروز صرف نظر کند. هرات که از زمان تاسیس کشور ایران به دست کوروش بزرگ همیشه بخشی وفادار از ایران و کانون فرهنگ و ادب این سرزمین، و برای مدتی نیز شاهزاده نشین ایران و مقر حکومت خراسان بود به همراه قسمت‌هایی از شرق هریرود به بعد به متصرفات امیر افغان (دوست محمدخان) ضمیمه گردید.

تلاش دوباره برای الحاق به ایران

پس از چندی میرزا حسن خان سفیر ایران در لندن متن اولیه قرار دادی با انگلیس را تنظیم کرد که بر اساس آن هرات به ایران باز گردد. متن اولیه قرار داد را برای ناصرالدین شاه می‌فرستند، وی در خواست استخاره می‌کند و به بهانه بد آمدن استخاره قرار داد را لغو می‌کند. بدین ترتیب بازگرداندن هرات به ایران رد می‌شود.[۱۶]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
یزد مرکز استان و شهرستان یزد در مرکز ایران است. این شهر بین رشته‌های شیرکوه و خرانق و در دره‌ای وسیع قرار گرفته‌است. آبادانی یزد از سدهٔ پنجم هجری به بعد بوده و اتابکان فارس از مهم‌ترین عوامل پیش‌رفت این شهر در سده‌های گذشته به‌شمار می‌روند.[۱]

واژهٔ یزد در لغت به معنای مقدس و پاک بوده و وجه‌تسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است. یزد پناهگاه بسیاری از دانشمندان و بزرگانی بوده که در زمان حملهٔ مغولان به ایران در سده‌های هفتم و هشتم هجری، این شهر را سکونتگاه و محل زندگی خود قرار داده بودند.[۱]

آتشکدهٔ بهرام، باغ دولت‌آباد، خانهٔ رسولیان، خانهٔ عرب‌ها، خانهٔ لاری‌ها، خانهٔ ملک‌التجار، مدرسهٔ خان و مدرسهٔ شهاب‌الدین، مسجد جامع کبیر، مسجد امیرچخماق، مسجد ملااسماعیل، مسجد بندرآباد، مسجد آمنه‌گل، امامزاده ابوجعفر، بقعهٔ سیدخلیل، بقعهٔ دوازده‌امام، بقعهٔ سیدرضا، بقعهٔ فهادان، بقعهٔ شیخ‌داد، مقبرهٔ علی‌خاموش، بقعهٔ سیدپنهون، بقعهٔ سید رکن‌الدین، آب‌انبار شش‌بادگیری، امامزاده زید، امامزاده میرحسن، بقعهٔ زرندیان و بقعهٔ سادات از مهم‌ترین آثار باستانی یزد محسوب می‌شوند.[۱]این شهر به شهر بادگیرها معروف است.[۲]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
نام گزاری

واژه هایی که در تاریخها، سفرنامه ها، سیاحتنامه ها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریایی ها تا دوران کنونی به یزد داده شده است عبارتند از :

الف : آتشکده یزدان – ایز - ایزاطیخه – ایزدیس – ایساتیس – ایستخای

ک : کت – کتروا - کته – کث – کثه – که – کهثه

گ : گث – گبست

د: دارالسیاده – داراشیعه – داراالعباده – دارالمومنین

ش : شهر ایزد

ی : یزجی – یزد – یزدان شهر – یزدان گرد – یست – یسدی – یسن – یکس

واژه « یزش » به معنای ستایش و نیایش در زبان پارسی میانه است .

واژه « یزدان » یا « یزتان » نیز می باشد که معنای پاک، مقدس، فرخنده و در خور آفرین است به معنی ذات خدا است . یعنی آفریننده خوبی ها، پاکی ها و شهر خداست و این آخرین نامی است که در دوران ساسانیان بدان خوانده شده است .




ایساتیس یا « فرافر» عیناٌ شهر کنونی نبوده بلکه شش فرسنگ بالاتر از این شهر به سمت فرافر « هرفته » در دامنه کوه مهریز قرار داشت و شاید ایساتیس همان است که در جغرافیای بطلمیوس به نام « ایستیخای » در بیابان کارمانیا « کرمان » از آن یاد شده است . ایساتیس در آثار جغرافیایی پیش به گونه « ایزا طیخه » به معنی یزد هم آمده است .

کثه که بیشتر کتب نام یزد را بدان خوانده اند.ابن بلخي در كتاب فارسنامه كه در قرن ششم هجري تاليف شده نام اصلي يزد را «كثه» ناميده و احمد بن حسين بن علي كاتب نيز در قرن نهم در كتاب تاريخ يزد نام «كثه» را تاييد نموده که معنی شهر کوچک است زیرا در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک است زیرا کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بوده است . اصطخری درباره یزد می گوید :« کثه مرکز یزد، شهری است درحاشیه کویر دارای هوای خوب ودرعین حال واجد آسایش وتنعم شهر های بزرگ است » .

درزمان ساسانیان به فرمان یزد گرداول در این محل شهری بناشد که آن را « یزدان گرد » نام نهادند و یزد گرد شهر را به دختر خود هدیه داد. واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در « یشت » یا « یزت » و « یسن » داردبا مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و... که یکی از فصول پنجگانه اوستا هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شده است .

بعداز آمدن اسلام وگرایش مردم یزد به دین اسلام عنوان دارالعباده یادرالعباده به این شهر داده شد . زیرا علاء الدوله کالنجار از ملکشاه سلجوقی تقاضای حکومت یزد را کرده بود تادرآن جا به عبادت بپردازد. احمد کاتب مورخ یزدی قرن نهم هجری قمری نوشته است که: «در سال ۵۰۴ هجری قمری ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده نامید.




فرهنگ، زبان و گویش مردم یزد

مردم یزد به زبان فارسی رایج با پاره‌ای ویژگی‌های گویشی سخن می‌گویند و بسیاری از واژه‌ها و ترکیبات زیبای فارسی را در گویش خود حفظ کرده‌اند. در استان یزد برخی ویژگیهای گویشی میان شهرستانهای مختلف محسوس است. معتقدان به آیین زرتشتی در میان خود هنوز به زبان نیاکانشان سخن می‌گویند و بویژه مراسم مذهبی خود را با این زبان انجام می‌دهند. گویش یزدی بخشی از فارسی دری (فارسی خالص و اولیهٔ ایرانیان) است.

از دبیرستان‌های قدیمی یزد می‌توان به دبیرستان مارکار، دبیرستان ایرانشهر و دبیرستان کیخسروی اشاره کرد. استان یزد با بیش از ۵۲ درصد مصرف برق صنعتی یک استان صنعتی شناخته شده‌است که از نظر رتبه بندی کشوری نیز پنجمین استان صنعتی کشور شناخته می‌شود.

روستاهای شهرستان یزد
از مناطق روستایی یزد به روستاهای شمالی یزد در مسیر یزد اردکان همچون عـلی آباد وحسن آباد و حسـین آباد وغیره اشاره نمود در طرف دیگر یزد بسمت جنوب به روستاهایی همچون احمد آبـاد ومحمد آباد ودهـنو و ... اشاره نمود از روستاهای غربی یزد هم به روستای خضر اباد واز شرق به روستاهای منطقه دُربید ازجمله دُربید و دَربید و طامهر و دشت ده و خورشید آباد و نیوک و تنوره و کلمند و انـجیره و نارستانه اشاره نمود که بعضی از این روستاهها مانند نارستانه یکی از مناطق مقدس زرتشتیان میباشد

صنایع یزد


در یزد صنایع بزرگی همچون نساجی فرش، نساجی پارچه های طرح دار و ساده و فولاد و معادن آهن و معادن ذغال سنگ و معادن سنگ و کارخانجات کاشی و کارخانه‌های کابل و فیبر نوری و صنایع غذایی جای گرفته‌است که با وجود این صنایع حدود ۵۳ درصد از مصرف برق در تعرفه صنعتی استفاده می‌شود. صنعت زرگری یا طلا سازی در یزد از مهمترین و مشهورترین صنایع یزد در سطح کشور است
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
سَبْزِوار یکی از شهرهای بزرگ استان خراسان رضوی است که در غرب خراسان، در شمال شرق ایران قرار دارد. تاریخ سبزوار با بیهق پیوند خورده‌است. پس از حمله مغول به سلطنت خوارزمشاه به دلیل دلاوری مدافعان فدایی موسوم به سربداران، برای مدتی به نام سربداران نیز شناخته می‌شد.


سبزوار با راه آهن سراسری ایران ۳۰ کیلومتر فاصله دارد. در سال ۱۳۸۲ فرودگاه سبزوار افتتاح شد و اکنون این فرودگاه دارای پروازهای بین‌المللی نیز است. این شهر به لحاظ تجاری دربین شهرهای استان خراسان رضوی از جایگاه ممتازی برخوردار است. از دهه هفتاد، یکی از شاخصه‌های مهم این شهر، تبدیل شدن آن به قطب دانشگاهی شرق کشور است به نحوی که هم‌اینک بالغ بر ۲۵٬۰۰۰ دانشجو در بیش از ۹ دانشگاه و موسسهٔ آموزش عالی این شهر مشغول به تجصیلند.


فاصله شهر سبزوار از طریق جاده ۴۴ با مشهد در شرق ۲۲۰ کیلومتر و با تهران در غرب ۶۷۰ کیلومتر است.

علی شریعتی و ملا هادی سبزواری از بزرگ‌ترین مشاهیر سبزوارند.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
پیشینهٔ تاریخی

به استناد قرائن باستان شناسی، محوطه‌های کهن این ناحیه به صورت زیستگاه‌های وسیع حداقل هزارهٔ سوم پیش از میلاد را دربرمی‌گیرد و از طرفی نشانگر ارتباط فرهنگی ساکنان آن با اقوام متمدن در ایران مرکزی، سیستان و آسیای میانه است. در دورهٔ تاریخی جوین و سبزوار جزو قلمرو پارتیان بوده و وجود آتشکدهٔ آذربرزین مهر اهمیت تاریخی و مذهبی این منطقه را در دوره ساسانی نشان می‌دهد. سبزوار که در گذشته، بیهق نامیده می‌شد در دوران اسلامی شاهد حوادث و تهاجمات بی‌شماری بوده‌است. ابتدا خسرو گرد مرکز ولایت بیهق بود و از سده‌های میانی این دوره جای خود را به قبصه سبزوار داد. مهم‌ترین رویداد این ولایت حملهٔ غزها در دورهٔ غزنوی و سلجوقی و پس از آن به سال ۶۱۷ ه.ق یورش سپاهیان مغول به این ناحیه بود تا اینکه بیداد ایلخانان و دست نشاندگان آنها در اواخر سال ۷۳۶ ه.ق موجب قیام گروهی بنام سربداران گردید.

جایگاه

این شهر در گذشته در مسیر راه ابریشم قرار داشت. شهر سبزوار از تهران تقریبا ۶۷۰ کیلومتر فاصله دارد.
این شهر در مسیر راه آهن تهران-مشهد قرار ندارد و نزدیک‌ترین فاصلهٔ این راه‌آهن با سبزوار بیش از ۳۰ کیلومتر است. ولی در سال‌های اخیر فرودگاه سبزوار ساخته شد که در اردیبهشت ۱۳۸۵ همزمان با دور اول سفرهای استانی دولت محمود احمدی نژاد به خراسان رضوی این فرودگاه به عنوان مرز مجاز هوایی شناخته شد.[۲] فرودگاه سبزوار در سیزدهم دی ماه ۱۳۸۹ به صورت ۲۴ ساعته عملیاتی شد. پیش از این فرودگاه سبزوار تنها از ساعت ۷ تا ۱۴ عملیاتی شده بود بدین معنی که شرکت‌ها و هواپیماهایی که در غیر این ساعات قصد پرواز به این فرودگاه را داشتند باید برنامه خود را از پیش اعلام کرده تا فرودگاه سبزوار در ساعات مورد درخواست عملیاتی شود و نیروهای آتش نشانی، برج پرواز و .... استقرار یابند .[۳]

موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های طبیعی

شهرستان سبزوار واقع در غرب استان خراسان رضوی براساس آخرین تقسیمات کشوری دارای چهار بخش به نام‌های مرکزی، روداب، داورزن و ششتمد است. بخش‌های جوین و جغتای در سال ۱۳۸۷ و بخش خوشاب در سال ۱۳۸۹از شهرستان سبزوار جدا شدند و خود به شهرستان ارتقا یافتند.[۴] [۵] [۶]
کوه‌های جغتای عامل جدایی دشت جوین از جلگهٔ اصلی سبزوار بوده و در جنوب آن نیز کوه میش قرار دارد. به تعبیر دیگر سبزوار محصور در میان ارتفاعات شمالی و جنوبی است. چهره منطقی شرقی و شمالی این شهرستان کوهستانی و دارای اقلیم معتدل و در قسمت‌های جلگه‌ای با هوای گرم همراه است. تنها دو رشته رودخانهٔ فصلی به نام کالشور در این ناحیه وجود دارد که سیلاب‌های دشت سبزوار را به نمکزارهای کویر هدایت می‌کند.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
آثار باستانی
مسجد جامع سبزوار

مسجد جامع سبزوار با مساحتی حدود چهار هزار متر مربع مشتمل بر ایوانهای قبله، شمالی، صحن، شبستان و رواق در حاشیه ی جنوبی خیابان بیهق این شهر واقع است. بنا بر شواهد معماری بخش‌هایی از این بنا در طول زمان مرمت و بازسازی شده‌است. در ضلع جنوبی ایوان قبله محراب قرار دارد بر بالای آن کتیبه‌ای به تاریخ ۱۲۹۲ ه.ق و بر راس این ایوان دو مناره آجری دیده می‌شود. در طرفین این قسمت شبستان‌های با طاق ضربی بلند همزمان با بنای ایوان جنوبی ایجاد شده‌است. در دالان سمت شرقی ایوان شمالی مسجد کتیبه‌هایی به صورت سنگ نوشته از دوران صفویه با تاریخ‌های ۹۷۹ و ۱۱۳۶ ه.ق درباره مراعات سکنه سبزوار و دستوری از شاه طهماسب صفوی ثبت می‌باشد. از عمده تزیینات مسجد جامع سبزوار کاشی هفت رنگ و کاشیکاری خشتی است. این بنا ویژگی‌های معماری سده هشتم هجری را نشان می‌دهد.



مسجد پامنار

این بنای مذهبی کهن‌ترین مسجد شهر سبزوار است که در ضلع جنوبی خیابان بیهق این شهر قرار دارد. بنای امروزی مسجد با وسعت تقریبی ۳۵۰ متر مربع مشتمل بر شبستان ستوندار و صحن ضلع جنوبی است که بخش الحاقی به این مسجد محسوب می‌گردد. شهرت این بنا به پامنار سبب وجود مناره ای مجاور ایوان با ارتفاع بیش از ۲۰ متر است. ساقه این مناره آراسته به تزیینات و کتیبه‌ای معقلی است که در بخش پایین آن به صورت برجسته دیده می‌شود. بنا به نوشته متون این مسجد در سال ۳۱۷ ه.ق به همت امیر ابوالفضل زیاری تجدید بنا گردید و در سال ۴۲۰ ه.ق نیز توسط خواجه امیرک دبیر برای آن مناره ای ساخته شد. براساس مرمت‌ها و بازسازی‌ها در قرون مختلف قدمت این بنا از قرون اولیه اسلامی تا صفویه و معاصر تخمین زده می‌شود.



بنای مصلی سبزوار

این بنای آجری واقع در حاشیه جنوبی خیابان مصلی سبزوار واقع شده‌است و مصلی شهر در قرون گذشته بوده‌است که جهت برگزاری نمازهای جمعه و اعیاد مورد استفاده قرار می‌گرفته و مشتمل بر چهار طاقی اصلی (فضای مرکزی)، با گنبدی بر فراز آن و ایوانی بزرگ است. عناصر معماری طرفین ایوان بصورت برج‌های نیم استوانه‌ای نقش پشتیبان پایه‌های طرفین ایوان و جلوگیری از رانش دیوارهای این قسمت را داشته‌اند فضای معماری چهار طاقی انتهای ایوان دارای گنبدی بلند است که به وسیله ی آجرهای خفته- راسته پوشش یافته‌است. اگر چه برخی از صاحب نظران بنای مصلی را به دوره سربداریه نسبت می‌دهند اما شیوه ساختمانی آن قابل مقایسه با معماری دوره صفویه است.



کاروانسرای فرامرزخان (رباط کانون)

این بنا در جبهه غربی میدان کارگر شهر سبزوار قرار دارد. رباط کانون از نوع کاروانسراهای چهار ایوانی است که به استناد وقف نامه موجود در سال ۱۲۹۱ ه.ق توسط حاج فرامرزخان سبزواری جهت استفاده زوار حضرت رضا (ع) در کنار شاهراه خراسان ساخته شده‌است. ورودی این رباط از بخش جنوبی و از طریق یک هشتی به ایوان جنوبی منتهی می‌گردد. صحن رباط روباز بوده و علاوه بر چهار ایوان اصلی غرفه‌هایی نیز مشرف بر صحن ساخته شده‌است. در انتهای غرفه‌ها حجره‌هایی تعبیه شده که در پشت اتاق‌های شمالی، شرقی و غربی سالن‌هایی طویل جهت بارانداز، مال بند یا اصطبل در نظر گرفته شده‌است و هم اکنون قسمتی از این مکان به عنوان موزه مردم‌شناسی تغییر کاربری یافته‌است.



چهارطاقی ریوند

در میان ارتفاعات شمالی روستای ریوند واقع در ۳۰ کیلومتری شمال سبزوار بنای بر جای مانده از یک مجموعه معماری متعلق به دوره ساسانی قرار دارد. براساس شواهد معماری و کاوش‌های باستان‌شناسی این بنا آتشکده‌ای از دوره ساسانیان است و به احتمال یقین آذربرزین مهر مشهور می‌باشد. این پدیده معماری مشتمل بر یک چهارطاقی بوده که ورودی آن از جبهه شرقی ایجاد شده و از آن طریق با تالار پیرامون چهارطاقی مرتبط می‌شود. در چهار کنج بنا چهار گوشواره جهت استقرار گنبدی بر روی قاعده مربع ساخته شده‌است. این گوشواره‌ها با کاخ سروستان و قصر شیرین قابل مقایسه می‌باشند.



خانه باغ اسکویی

باغ و عمارت موسوم به اسکویی در فاصله ۴ کیلومتری غرب شهر سبزوار و در روستای ابارش واقع است. مجموع مساحت این مکان ده هکتار بوده و عمارت آن در میان باغ ساخته شده‌است. عمارت مزبور در دو طبقه ایجاد گردیده و مشتمل بر طبقه زیر زمین مشتمل بر هشتی، حوض خانه، آب انبار، مطبخ، بادگیرخانه و … می‌باشد. طبقه اول از فضاهایی مانند تالار ستوندار شرقی و شمالی، تالار پذیرایی، حجره‌های نشیمن و … تشکیل شده‌است. از جمله عناصر تزیینی این بنا می‌توان به آجرکاری‌های نمای بنا، گچبری قسمت‌های سر ستون‌ها، حوض خانه و نقاشی بر روی گچبری‌های حوض خانه اشاره نمود. قدمت این باغ و عمارت میان آن متعلق به دوره قاجار و مالک آن نیز خاندان اسکویی است.



مسجد خسرو شیر

این بنا به منار مسجد معروف است و در ۲۰۰ متری روستای خسرو شیر در صد کیلومتری شمال غربی سبزوار واقع گردیده‌است. آنچه از این مسجد باقی مانده تنها بخشی از ایوان جنوبی آن است که تزیینات گچی و کتیبه‌های پخته و زیبای دیوارهایش از عظمت و اهمیت آن در دوره آبادانی و رونق حکایت می‌کنند. سبک معماری مسجد از نوع مساجد دو ایوانی است که احتمالاٌ در دوره سلجوقیان احداث شده و در دوره‌های بعدی مرمت و قسمت‌هایی به آن الحاق شده‌است.





نمایی از مناره خسروگرد مناره خسروگرد

میل خسروگرد از نوع میل راهیابی است که بر سر راه خراسان بزرگ احداث شده‌است. مناره خسروگرد براساس کتیبه ی آن در سال ۵۰۵ ه.ق بنیان شده و به عنوان نمادی از معماری آن عصر قابل تامل است. تزیینات این بنای تاریخی شامل آجرنمای تراش و قالب زده در اشکال و فرم‌های متعدد و متنوع است.



بقعه امامزاده یحیی (ع)

این بنا در تقاطع خیابان اسرار و بیهق شهر سبزوار قرار دارد و مشتمل بر فضای داخلی گنبد دار، ایوان و مناره‌ها و دو فضای ارتباطی است. گنبد بقعه با کاشی‌های زیبای فیروزه‌ای رنگ پوشیده شده و نمای بنا از خیابان بیهق نیز با کاشی‌های بسیار نفیس آراسته شده‌است. گویا کهن‌ترین بخش بنا گنبد خانه آن است که با پلان مربع و به صورت چهار ایوانی به سبک ویژه معماری سده هشتم و هفتم ساخته شده‌است. تزیینات نمای بقعه در سال ۱۳۸۰ ه.ق نصب شده و فضای داخلی آن مزین به کاشی، گچ، سنگ و آینه کاری است. این مکان در حال حاضر بعنوان یک زیارتگاه مورد احترام و توجه بوده و مکان تاریخی گردشگری نیز به شمار می‌آید.



آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری (اسرار)

وی در سال ۱۲۱۲ ه.ق در سبزوار پای به عرصه حیات نهاد و از همان اوایل به فراگیری علوم دینی پرداخت. پس از عزیمت به شهرهای مشهد و اصفهان به مشهد بازگشت و به تدریس حکمت، فقه و تفسیر مشغول شد. مدتی در کرمان متوطن گردید و سپس به زادگاه خود بازگشت و در مدرسه فصیحیه تدریس آغاز نمود. حاج ملا هادی سبزواری متخلص به اسرار در سال ۱۲۸۹ ه.ق در سن ۷۷ سالگی دار فانی را وداع گفت. از وی آثار ارزشمندی نظیر منظومه فلسفه، شرح منظومه در منطق، شرح لیالی، حاشیه بر تجرید و … بر جای مانده‌است. بنای آرامگاه این فیلسوف بزرگ در ضلع جنوبی میدان کارگر شهر سبزوار واقع است. فضای داخلی آرامگاه شامل طرحی چلیپایی شکل بوده که در آن حجره‌ها و اتاق‌هایی تعبیه گردیده‌است. تزیینات، ترمیم و استحکام بخشی آرامگاه در اوایل سال ۱۳۴۰ ه.ش توسط انجمن آثار ملی انجام شده‌است. کاشی کاری‌های رنگارنگ بر زمینه لاجوردی و گنبد فیروزه‌ای رنگ به بنا جلوه و شکوه خاصی بخشیده‌است. بنای اولیه آرامگاه کمی پس از وفات حاج ملا هادی سبزواری توسط میرزا یوسف مستوفی المالک ساخته شد.



مقبره خانوادگی و آرامگاه میرزا امین التجار مشهدی

بنای این امارت در دوره قاجار احداث گردید که از نظر معماری با طرح و نقشهای مستطیل شکل مشتمل بر صحن کوچک و دو گنبد با تزئینات رسمی بندی و دو اتاق است این ارامگاه مدفن امین التجار مشهدی از بزرگترین بازرگانان سبزوار در دوره قاجاریه می‌باشد . این بنا در سال ۱۳۷۲ با شماره ثبت ۱۲۳۹۷ به جمع آثار باستانی سبزوار پیوست .افراد مدفون در این آرامگاه به شرح ذیل می‌باشند : میرزا محمد صادق امین التجار مشهدی ___ میرزا محمد امینی فرزند میرزا محمد صادق امین التجار ___ حاجیه خانم صغری امینی/علوی/ فرزند میرزا محمد صادق امین التجار ___ سلطان آغا امینی /صبوری/فرزند میرزا محمد صادق امین التجار ___ بیگم آغا علوی /امامی/فرزند میرزا محمد امینی ___ قوام علوی فرزند میرزا محمد امینی ___ بانو حشمت علوی فرزند قوام___ بی بی طوبی امینی فرزند معاون تولیه ___ بانو عذرا کلانتر /علوی/ فرزند نظر علی .
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
اسطوره‌ها و افسانه‌ها

مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده‌است. همین طور معتقدند گور سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشته‌است و کلاه خود و زره مکشوفه در سال‌های گذشته به موزه آستان قدس رضوی تحویل شده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یادبودی بر آن نهاده‌است. هر چند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری می‌دانند. در تاریخ بیهقی (تاریخ مسعودی) مطالبی در این خصوص آمده‌است و در شرح مسافرت شاه طهماسب صفوی به خراسان و گذرش از شهر سبزوار به هنگام اجرای نمایش رستم و سهراب توسط کسانی که برای خیر مقدم به پیشواز شاه آمده‌اند از اینکه مردم سبزوار این گونه با شاهنامه و مضامین آن آشنایند متعجب می‌شود
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
بَغداد بزرگ‌ترین شهر عراق مرکز استان بغداد و پایتخت این کشور است که در مرکز آن قرار دارد. این شهر را دومین شهر بزرگ جنوب غربی آسیا بعد از تهران دانسته‌اند.



نام

بَغداد واژه ای است به زبان پهلوی به معنای خُداداده. این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونه صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به ریخت بغوداته bağō-dâta و به همان معنا در بخش‌هایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شده‌است. در پارسی میانه این واژه باز به همان معنا و اینبار به ریخت بَغ‌دات آورده شده‌است. نام‌های دیگری نیز با همین شکل ساخته شده‌است مانند خداداد، مهرداد، تیرداد، یا الله داد، محمدداد، علی داد و «بغ» یعنی خدا چنانکه به پادشاهان چین «بغ پور» و به شکل معرب آن فغفور میگفته اند؛ و نامهای دو مکان «بجستان» و «بیستون» نیز هردو دگریدهٔ «بغستان» است.

برخی دیگر از زبان‌شناسان عقیده دارند بغداد از دو کلمه بغ مخفف باغ و داد مخفف دادار به معنی ایزد و پروردگار تشکیل شده‌است و بغداد به معنی باغ خدا است.

اگرچه در خصوص ریشه‌های ایرانی هیچ شبهه‌ای وجود ندارد، کلمه بغداد دو نوع ریشه اصلی متفاوت داشته‌است. قابل اطمینان‌ترین موردی که توافق بیشتری بروی آن گردیده لفظی است که از ترکیب کردی باستان با نام «باگا» (=بت، خدا) +داتا (=معلوم مسلم) بوجود آمده که کلمه فارسی میانه «بگدات / بگداد» (= داده شده توسط خداوند) از آن گرفته شده؛ و سرانجام به کلمه فارسی مدرن و عربی «بغداد» تغییر یافته‌است. ریشه دیگر نیز از فارسی «باگ – داد» یا «بگ-دا-دو»(ترجمه «باغ خداوند») گرفته شده‌است. در عین حال، برخی اقلیت‌ها اعتقاد دارند که این نام از عبارت آرامی گوسفند اخذ شده‌است.

مرکز این شهر در دروهٔ عباسیان «مدینةالسلام» نامیده می‌شد.

[۱]

تاریخ

پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. در آن زمان بغداد نام منطقهٔ کوچکی در نزدیکی تیسفون بود. خود نام «بغداد» نامی ایرانی است که در زمان ساسانیان به آن منطقه نهاده شد. نام بغداد از دو بخش بغ و داد ساخته شده. بغ به معنای خداست. پس از معنای نام بغداد بخشش خدا یا خداداد به دست می‌آید. بغداد در روزگار عباسیان به پایتختی برگزیده شد و در همان زمان هم ناماور گشت؛ به گونه‌ای که نمادی برای سرزمینهای اسلامی سده‌های میانه بود.

گفته می‌شود که شهر بغداد در ۳۰ ژوئیه سال ۷۶۲ در کرانه غربی رود دجله توسط عباسیان و در زمان خلیفه المنصور بنیاد شد، به هر رو نام این شهر در متون پیش از اسلام از جمله در تلمود یهودیان نیز ذکر گردیده‌است. از اینرو شاید بغداد جدید در کنار شهر قدیمی بغداد که در ۵۰ مایلی شمال بابل واقع شده بود، ساخته شده‌است. این شهر جایگزین تیسفون پایتخت شاهنشاهی ایران و دمشق پایتخت امپراتوری اموی شد.

با سرنگونی عباسیان به دست مغول‌ها بغداد نیز ویران و مردمش کشتار شدند. در سالهای دورتر بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان و عثمانیان و آنگاه صفویان دست به دست می‌شد. سرانجام به عنوان بخشی از عثمانی شناخته شد تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم و تکه تکه شدن عثمانی زیر نظر انگلیسی‌ها به عنوان مرکز کشور تازه ساز عراق درآمد.

نقشه شهر

منصور عباسی برای طراحی این شهر از دو طرح استفاده کرد. طرح نخست از نوبخت معمار ایرانی و طرح دوم از ماشاءالله، یک یهودی سابق از اهالی خراسان در ایران بود.

بغداد بصورت دایره‌ای با قطر ۲ کیلومتر طراحی شد که این شهر را به‌عنوان ""شهر گرد"" معروف ساخت. طراحی اولیه نشانگر یک حلقه از ساختمان‌های مسکونی و تجاری بود که در کنار دیوارهای داخل شهر ساخته شده بودند، ولی در هنگام ساخت حلقه‌ای دیگر در داخل حلقه اصلی ساخته شد.[۲] در مرکز شهر ساختمانهای مسجد و همچنین قرارگاه مرکزی سربازان قرار داشت. هدف از ساخت و کاربری قسمت خالی مرکز شهر ناشناخته‌است. اساس طراحی دایره شکل شهر دقیقاً بر پایه طراحی شهرسازی ساسانیان است. طرح شهر بغداد کپی‌برداری از نقشه و طرح شهر ساسانی گور (فیروزآباد کنونی) است.

اعتقاد عمومی بر آن است که بغداد در طی سال‌های ۷۷۵ تا ۹۳۵ میلادی بزرگ‌ترین شهر جهان بوده‌است. این شهر احتمالاً اولین شهر بالای یک میلیون نفری دنیا نیز بوده‌است.[۳]


بعقوبه


سامرا


فلوجه.رمادی



بغداد




کوت

حله .کربلا



یک مرکز جهت فرا گیری علوم

در حدود یک نسل از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم آموزی و تجارت تبدیل گشت. خانه حکمت نام موسسه‌ای بود که به امر ترجمه متون یونانی، فارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود. بارماکید‌ها افراد با نفوذی بودند که وظیفه آنان گرد آوردن تحصیل کردگان از دانشگاه گندی شاپور ایران و معرفی یونانیان و علوم هند به جهان عرب بود. برخی معتقدند که جمعیت ساکنین این شهر بیش از یک میلیون نفر بوده و این در حالیست که برخی دیگر فقط به وجود بخشی از این تعداد اعتقاد دارند. یک بخش از جمعیت بغداد ریشه در ایران و بویژه استان خراسان آن کشور داشته‌است. در این دوران محل بسیاری از داستان‌های شهرزاد از سری داستان‌های «هزار و یک شب» در بغداد بوده‌است.

اولین مهاجمان

در قرن نهم، جمعیت این شهر بین ۳۰۰۰۰۰ الی ۵۰۰۰۰۰ نفر بوده‌است. رشد چشمگیر بغداد در دوران ابتدائی شکل گیری آن، بواسطه برخی عوامل کاهش یافت. این عوامل عبارت بودند از مشکلات موجود با خلیفه گری شامل برگرداندن پایتخت به سامرا (در خلال سال‌های ۸۰۸ اند امدش؛ ۸۱۹ و ۸۳۶ اند امدش؛ ۸۹۲)، ضرر و زیان استان‌های غربی و شرق دور، دوران تسلط سیاسی بویهی‌های ایرانی (در خلال سال‌های ۹۴۵ اند امدش؛ ۱۰۵۵) ترک‌های سلجوقی (در خلال سال‌های ۱۰۵۵ اند امدش؛ ۱۱۳۵). با وجود این مسائل، بغداد موقعیت خود به‌عنوان قطب‌های فرهنگی و بازرگانی جهان اسلام را تا ۱۰ فوریه سال ۱۲۵۸ یعنی زمان حمله مغولان تحت فرماندهی هولاگوخان به آن حفظ نمود. مغول‌ها حدود ۸۰۰۰۰۰ نفر از ساکنان شهر از جمله خلیفه عباسی المصتعصم را قتل عام و بخش وسیعی از شهر را نابود ساختند. کانال‌های مجرای آب و سدها که شکل دهنده سیستم آبرسانی شهر بودند نیز به نابودی کشانده شدند. غارتگری بغداد به حکومت خلفای عباسی پایان داد. ضربه‌ای که تمدن اسلامی هیچگاه از آن بهبودی کامل نیافت.

در این مقطع حکومت بغداد در دست ایلخانیان یعنی امپراتوران مغول در ایران بود. در سال ۱۴۰۱، بغداد مجدداً و این بار توسط تیمور («تیمور لنگ») مورد تهاجم و غارتگری قرار گرفت. در این زمان این شهر به‌عنوان مرکز استانی تحت کنترل حکومت پادشاهان سلسله جلایری (در خلال سال‌های ۱۴۰۰ اند امدش؛ ۱۴۱۱)، قره‌قویونلو (در خلال سال‌های ۱۴۱۱ اند امدش؛ ۱۴۶۹)، آق‌قویونلو (در خلال سال‌های ۱۴۶۹ اند امدش؛ ۱۵۰۸) و صفویه (در خلال سال‌های ۱۵۰۸ اند امدش ؛ ۱۵۳۴) در آمد. در سال ۱۵۳۴، بغداد از ترک‌های عثمانی شکست خورد. بغداد در زمان تسلط عثمانی‌ها به دوره افول خود نزدیک شد. در یک برهه زمانی و قبل از تصرف آن توسط قسطنطنیه در قرن شانزدهم، بغداد بزرگ‌ترین شهر خاور میانه بحساب می‌آمد. بر طبق اطلاعات دائره المعارف ناتال جمعیت این شهر در سال ۱۹۰۷ حدود ۱۸۵۰۰۰ نفر برآورد شده‌است.

استقلال

بغداد تا زمان تأسیس پادشاهی آی- سی ای کی تحت کنترل انگلیسی در سال ۱۹۲۱، تحت حکومت عثمانی باقی بود. کنترل انگلیسی‌ها بر اساس سیاست سرکوب اعراب عراقی و تمایلات ملی گرایانه کردها استوار گردیده بود. اهتمام انگلستان در برخورد نظامی با شورشیانی جنوب از طریق حملات گازی از یک سو و موج بمبارانهای انجام شده در سراسر عراق توسط واحد هائی از نیروی هوائی سلطنتی که از جمله بغداد را نیز شامل شده بود، می‌گردید. از اینرو انگلستان به اولین کشور جهان که اهداف غیر نظامی را بمباران نموده‌است معروف گردید. این عملیات شامل بمباران برای ایجاد رعب، بمباران در شب، بمب افکن‌های سنگین، بمب‌های تاخیری می‌گردید که تماما جهت «حفظ امنیت و آرامش» مردم عراق بکار می‌رفتند. در سال ۱۹۳۲ اسقلال رسمی به عراق اعطا ء گردیده و در سال ۱۹۴۶ حاکمیت ملی استحکام یافت. البته استقلال واقعی تا سال ۱۹۵۸ یعنی زمان سرنگونی و اخراج فیصل دوم دست نشانده انگلیس توسط مردم عراق حاصل نگردید. جمعیت شهر از رقم ۱۴۵۰۰۰ نفر در سال ۱۹۰۰ به عدد ۵۸۰۰۰۰ در سال ۱۹۵۰ بالغ گردید که از این تعداد حدود ۱۴۰۰۰۰ نفر یهودی بودند. در طول دهه ۱۹۷۰، عراق بدلیل افزایش شدید بهای محصولات نفتی که تنها قلم صادراتی آن کشور بشمار می‌رفت، شاهد دوره‌ای شکوفا و پر رونق بود. در این دوران امکانات زیر بنائی از قبیل تجهیزات فاضلاب، آب آشامیدنی و بزرگراه ساخته شدند. در هر حال جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، روزگار سختی را برای این شهر رقم زد، زیرا بودجه در اختیار ارتش قرار گرفته و هزاران نفر از شهروندان نیز کشته شدند. ایران بدفعات بغداد را در پاسخ به موشکباران و بمباران شهرها و اهداف غیر نظامی ایران، هدف حملات موشکی قرار داد، این حملات بدلیل ضعف توان موشکی ایران و تحریم‌های گسترده علیه ایران، خسارات و تلفات بالنسبه کمی برجای گذاردند.

دوره معاصر

جنگ خلیج فارس که در سال ۱۹۹۱ بوقوع پیوست باعث بروز خساراتی به بغداد وخصوصا بخش‌های حمل ونقل، برق و زیر ساخت‌های بهداشتی آن گردید.

در ماه‌های مارس و آوریل سال ۲۰۰۳ و در جریان تسخیر سال ۲۰۰۳ عراق، بغداد تحت شدیدترین بمباران‌ها قرار گرفته و در روزهای ۷ آوریل – ۹ آوریل تحت کنترل ایالات متحده درآمد. خسارات مضاعفی نیز در غارتگری‌های وحشیانه روزهای پس از خاتمه جنگ به شهر وارد شد. با عزل رژیم صدام حسین، شهر به اشغال سربازان ایالات متحده درآمد. قبل از تأسیس دولت جدید عراق، مقامات موقت نیروهای ائتلافی اقدام به ایجاد «منطقه‌ای سبز» به وسعت سه مایل مربع (۸ کیلومتر²) در قلب شهر نموده و از آنجا امور را اداره می‌کردند. در اواخر ماه ژوئن سال ۲۰۰۴، مقامات موقت نیروهای ائتلافی قدرت را به دولت موقت تسلیم کرده و سازمان خود را منحل نمودند.

بر طبق نتایج یک نظر سنجی که در مورخه ۲۳ سپتامبر سال ۲۰۰۳ انجام گردید، حدود دو سوم مردم بغداد اعتقاد داشتند که سرنگونی رهبر عراق ارزش مصائبی که بر آنان وارد گردیده را داشته و اینکه آنها انتظار زندگی بهتر در پنج سال آینده را داشته‌اند. بهرحال با گذشت زمان حمایت از اشغالگری بشدت کاهش یافت. در آوریل سال ۲۰۰۴، روزنامه «یو اس ای تودی» طی گزارشی اعلام نمود که نتایج نظر سنجی پیرو نظر سنجی قبل که در بغداد انجام شد نشانگر این واقعیت است که «در حال حاضر فقط ۱۳ درصد از مردم اعتقاد دارند که اشغال عراق اخلاقا توجیه پذیر بوده‌است. در نظر سنجی سال ۲۰۰۳ بیش از دو برابر این تعداد این حق را به اشغال گران می‌دادند.»[۴]

تلاش هائی در خصوص نو سازی

اکثر تلاش‌ها در خصوص ساختن مجدد عراق صرف تجدید بنا و تعمیرات زیر ساخت هائی بود که بسختی آسیب دیده بودند. بیشتر تلاش‌های آشکار نوسازی از طریق توسعه خصوصی مانند طرح‌های طرح رنسانس عراق طراح و معمار شهری هشام ان. اشکوری و مرکز کنفرانس و مجتمع هتل‌های سند باد از جمله طرح‌های مورد توجه اولیه بشمار می‌آمدند ولی بدلیل بی ثباتی منطقه ناکام باقی ماندند.[۴][پیوند مرده][پیوند مرده]

دولت

شهر بغداد دارای ۸۹ منطقه رسمی مجاور در وسعت ۹ ناحیه دارد. این بخش‌های فرعی رسمی شهر که به‌عنوان مراکز مدیریتی برای ارائه خدمات شهرداری عمل می‌نمایند تا سال ۲۰۰۳ هیچ نوع عملکرد سیاسی نداشتند. در ابتدای آوریل سال ۲۰۰۳ مقامات موقت نیروهای ائتلافی (سی پی ای) شروع به تعریف وظایف سیاسی برای این بخش‌ها نمودند. این روند در مراحل ابتدائی بروی انتخابات شورای‌های مناطق مجاور در نواحی رسمی همسایه شهر، متمرکز گردید. این انتخابات توسط انجمن‌های حزبی انجام شد. (سی پی ای) اقدام به برگزاری یک سری جلسات در هر بخش بمنظور توجیه دولت محلی، همچنین توضیح روند انتخابات انجمن‌های حزبی و نهایتا ترغیب شرکت کنندگان به تبلیغ عقاید و آوردن دوستان، فامیل و همسایگان به جلسات بعد، نمود. هر یک از این روندها نهایتا با برگزاری یک جلسه نهائی جهت معرفی کاندیداهای شورای ناحیه و دعوت از همسایگان جهت رای دادن به آن‌ها خاتمه می‌یافت. بمحض اینکه تمام ۸۸ (که بعداً به ۸۹ افزایش یافت) شورای نواحی همسایه در سمت خود قرار گرفتند، شورای هر ناحیه به انتخاب نمایندگانی از میان اعضاء بمنظور خدمت در شورای‌های نواحی نه گانه شهر اقدام نمودند. تعداد نمایندگان هر منطقه در شورای ناحیه بستگی به جمعیت آن منطقه دارد. قدم بعدی استفاده از نمایندگان منتخب شورای‌های نواحی نه گانه در شورای ۳۷ نفره شهر بغداد بود. این سیستم سه ردیفی دولت محلی، مردم بغداد را بواسطه نمایندگان مناطق مجاور آن، از طریق نواحی و از طریق شورای شهر به دو لت مرکزی ارتباط می‌دهند.

همین روند جهت تعیین اعضای شورای دیگر اجتماعات استان بغداد که خارج از شهر واقع شده بودند، مورد بهره برداری قرار گرفت. در این محلات شوراهای محلی از ۲۰ منطقه مجاور (ناحیه) انتخاب گشته و این شوراها نیز به انتخاب نمایندگانی از اعضای خود بمنظور خدمت در شوراهای شش منطقه (کادا) پرداختند. در خصوص خود شهر، شوراهای محلی به انتخاب نمایندگانی از اعضای خود بمنظور خدمت در شورای محلی ۳۵ نفره بغداد اهتمام ورزیدند.

آخرین گام در زمینه تشکیل سیستم دولت محلی استان بغداد انتخاب شورای استانی بغداد بود. مانند گذشته، نمایندگان شورای استانی بغداد توسط هم رده‌های خود از شوراهای رده پایین تر که نمایندگی مناطق با جمعیت بیشتر را عهده دار بودند، اتنخاب گشتند. شورای استانی ۴۱ نفره بغداد در فوریه سال ۲۰۰۴ کار خود را آغاز نموده و تا زمان برگزاری انتخابات ملی در ژانویه سال ۲۰۰۵ یعنی زمان انتخاب یک شورای استانی جدید بکار
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
سمرقند با جمعیتی بالغ بر ۵۹۶٫۳۰۰ نفر (برآورد تخمینی سال ۲۰۰۸)، دومین شهر بزرگ ازبکستان، و مرکز استان سمرقند است. این شهر در ارتفاع ۷۰۲ متری از سطح دریا واقع است. بیشتر ساکنان این شهر فارسی‌زبان هستند و به فارسی تاجیکی صحبت می‌کنند.این شهر یکی از مراکز تاریخی مردم تاجیک در آسیای میانه است.[۱]

در سال ۲۰۰۱، یونسکو این شهر باستانی را در فهرست میراث فرهنگی جهان قرار داد.





پیشینهٔ نام

نام سمرقند عربی‌شدهٔ واژهٔ پهلوی «سمرکند» است و معنی ترکیبی آن سنگ‌دژ می‌باشد. ریشهٔ جزء اول «سمر» از پارسی باستانی «اسمرا» بمعنی سنگ یا صخره و جزء دوم «کند» از پارسی باستانی «کنتا»، سغدی «کنت» بمعنی دژ یا شهر است. وازهٔ یونانی آن «مَرَکنده» (Maracanda) می‌باشد.[۲]

تاریخچه

«سمرقند، که یونانیان آن را (ماراکندا) می‌نامیده‌اند، یکی از کهنترین شهرهای جهان شمرده می‌شود و توسط ایرانیان در آواخر سده چهارده پیش از میلاد در دشت حاصلخیز زرفشان بعنوان شهر منطقه کشاورزی پی نهاده شده و زمانی دراز در دوران هخامنشیان مهمترین شهر منطقه بوده‌است.» [۳]

سمرقند با قرارداشتن در مرکز جاده ابریشم، پیونددهندهٔ چین به اروپا در قدیم، دارای اهمیتی چشمگیر بوده‌است.

در روزگار هخامنشیان جزیی از سرزمین سغد باستان بود. در سال ۳۳۰ ق.م. در تصرف اسکندر مقدونی درآمد. بعد جزء دولت یونانی غربی گردید. در کتیبه کعبه زرتشت شاپور یکم این شهر را جز قلمرو ایران می‌خواند.در سدهٔ ششم م. ترک‌ها آن را متصرف شدند و در سدهٔ هفتم چینی‌ها. در سال ۷۰۵ م. اعراب آن را تصرف کردند و تا سدهٔ نهم در تصرف خلفای اموی و عباسی بود در قرن نهم و دهم در اختیار شاهان سامانی و در قرون یازده تا سیزده میلادی در دست ترک‌ها و در اویل قردن سیزدهم میلادی خاندان خوارزمشاهیان آن را تصرف کرد و پس از آن توسط چنگیز خان مغول نابود شد و پس از آن حکرانی آن به دست مغولان افتاد.[۴]

سمرقند از بزرگ‌ترین شهرهای فرارود و یکی از کانون‌های دانش و ادب ایران پس از اسلام است و یکی از کانونهای هنر و معماری منطقه بوده‌است. در ۱۰۰۰ م. در تصرف سامانیان درآمد. در ۱۰۲۷ سلجوقیان آن را تصرف نمودند. در دوران خوارزمشاهیان پایتخت بود. در ۱۲۱۹ توسط چنگیز فتح و ویران شد و در ۱۳۸۳ در تصرف تیمور لنگ درآمد و سمرقند پایتختش بود. بعد در ۱۵۰۵ در تصرف ازبکان (شیبانیان) و بالاخره در ۱۶۰۰ م. در تصرف استراخان و جانشینان او که نیز از نژاد ازبک‌اند درآمد و باز بتصرف ایران درآمد و در دوران قاجار روسها بتصرف آن دست زدند. پس از آن اگرچه در تصرف خانات بخارا بود ولی در حقیقت جزیی از خاک روسیه محسوب می‌گردید.

در سالهای ۱۹۲۴ میلادی سمرقند و بخارا با سیاست‌های شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  
صفحه  صفحه 6 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
ایران

Payetakhthaye Iran / Capitals Of Persia | پایتخت های ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA