ارسالها: 767
#61
Posted: 17 Aug 2011 04:36
قَزوین شهری در استان قزوین در ایران است. این شهر مرکز شهرستان قزوین میباشد. مساحت قزوین ۵۶۹۳ کیلومتر مربع میباشد که از ۵ شهرستان، ۱۹ بخش، ۲۴ شهر و ۴۶ دهستان تشکیل شدهاست.استان قزوین میان مدار ۳۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۴۹ دقیقه عرض شمالی و میان ۴۸ درجه و ۴۴ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی در همسایگی استان گیلان (در شمال)، استان مازندران ( در شمال شرقی)، استان البرز ( در شرق)، استان مرکزی (در جنوب شرقی)، استان همدان (در جنوب باختری) و استان زنجان (در باختر) جای گرفتهاست .[۵] جمعیت این شهر برابر سرشماری سال ۱۳۷۵ مرکز آمار ایران برابر با ۵۷۷٫۵۷۱ نفر بودهاست.[۶] زبان رایج مردم قزوین زبان پارسی است.[۷]
برخی از مردم این شهر به زبانهای تاتی، مراغی، کردی، لری، ترکی و رمانلویی نیز سخن میگویند.[۸] همچنین قزوین به دلیل قرار گرفتن در گلوگاه ارتباطی استانهای شمالی و باختری کشور، نزدیکی به تهران، دارا بودن چند شهر صنعتی و نیز برخورداری از چندین دانشگاه از جمله دانشگاه بینالمللی امام خمینی و دانشگاه آزاد قزوین از موقعیت جغرافیایی خوبی برخوردار است.[۹]
تاریخ، بناها، شخصیتها
عمارت کلاه فرنگی قزوین یا بنای عالی قاپوی قزوین، محل استقرار دولت در زمان شاه طهماسب [۱۰] و شاه اسماعیل دوم صفوی
این شهر در زمان شاه تهماسب صفوی پایتخت ایران بودهاست. اولین خیابان ایران (خیابان سپه) در قزوین ساخته شد.[۱۱] آب انبار سردار بزرگترین آب انبار تک گنبدی جهان در قزوین میباشد.[۱۲]
قزوین را در نوشتههای قدیم اروپا شهر باستانی «ارساس» یا «ارسا سیا» و در دیرینه نویسیها یونان همان شهر قدیمی «راژیا» و در زمان اشکانیان به نام پایه گذار آن «اردپا» خواندهاند. ساسانیان آنرا «کشوین» نامیدهاند یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد برخی هم آنرا «قسوین» یا شهر که مردمی پرپایداری و استوار دارد و بعضی از مورخین هم معرب «کاسپین» گفتهاند به دلیل آنکه قوم کاسپت از همسایگی دریای خزر به طرف این دشت کوچ کرده و با اقوام بومی درهمی نمودهاند و گروهی هم به مرکز ایران رفتهاند و دریای «خزر» نیز به همین دلیل به بحرالقزوین یا «دریای قزوین» شناختگی دارد.
در منطقه قزوین صدها تپه باستانی شناسایی شدهاست و تنها سوراخ کنی تپه سگزآباد نشانگر شهرمندی ۹۰۰۰ ساله یکجانشینی در این دشت برومند است.
کلیسای کانتور قزوین
بنای شهر قزوین را به شاپور ذوالاکتاف نسبت داده و میگوید آنجا را شاد شاپور نامید. امام ابوالقاسم عبدالکریم بن محمد رافعی در نسک التدوین فی اخباراهل الدانش به قزوین و زکریای بن محمد محمود ممکونی در آثارالبلاد و یاقوت حموی درمعجم البدان بهگفته ازاین فقیه و شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله در نسک هدایه السبیل و کفایه الدلیل باستناد شهرت قزوین را از بناهای شاپور ذوالاکتاف نگاشتهاند ولی ولی احمد بن ابی عبدالله برقی در نسک النبیان و خواجه حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده و محمد حسنخان اعتماد السلطنه در نسک مرآت البدان و امین احمد رازی در هفت ا. قلیم به گفته از البنیان واستاد و بارزایش خاور شناس نامی روس در نسک جغرافیای تاریخی ایران بنای شهر قزوین را بشاپور اول منسوب داشتهاند. شمس الدین سامی بیک در قاموس الاعلام ترکی در این باره تردید کرده و نوشتهاست که از ایرانیان شاپور ذوالاکتاف با یکی از بهرامها شهر قزوین را بنیاد نمودهاند. سرچشمه اصلی این دو قول یکی اخبار البدان ابن فقیه و دیگری البنیان احمد بن ابی عبدالله برقعی است که نویسندگان پیشین نیز عموماً با این دو ماخذ استناد داشتهاند. البته نمیتوان در این باره دید قطعی داد ولیکن با بررسی اوضاع دوران فرمانروائی این دو پادشاه میمیانیم زمان شاپور ذوالاکتاف که بواسطه صغر سن نمیتوانست در کارهای کشور کارآمد باشد سراسر مملکت دستخوش کشتار و تاراج طوایف درونی و بیرونی بود
بنابراین باره است بانی قزوین را بنا به نگارش ابن دانشور شاپور ذوالاکتاف بدانیم اما این که ابن دانشورآوردهاست شاپور ذوالاکتاف شهر قزوین را بنا کرده و آن را شاد شاپور نامید. دیگران نیز در این زمینه شرحی نگاشتهاند از جمله حمدالله مستوفی در دیرینه گزیده به گفته از نسک البنیان قدری بتفصیل پرداختهاند و نوشتهاست شهر قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخته و آنرا شادشاپور نام کرد همانا آن شهری که در میان قزوین ساختهاند چنانچه رودخانه چند بر جنوبی آن روانست و رودخانه ابهر بر شمالی آن و از آنجا اطلال بار و پدیدارست.
محمد حسنخان اعتماد السلطنه نیز در نسک مرآت البلدان به گفته از نسک البنیان این موضوع را تا اندازهای روشن تر به کلک آورده و میگوید قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخت و شاد شاپور نام نهاد و همانا آن شهری بود که میان رودخانههای خررود و ابهر رود میساختهاند و آنجا اطلال بار و پدیدار است و مردم آنجا در دیه نرجه که به اردشیر بابکان منسوب است مسکونند و مشهور است در نسک گردآوری رافعی مسطور که حصار شهرستان قزوین اکنون جایی است در میان شهر شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساختهاست.
قزوین پس ازپیدایش اسلام
قزوین به دنبال گشایش آن در سال ۲۱ هجری به نام مرز و ثغر مسلمین شناخته شد و مسلمانان برای جهاد با کفار دیلم به سوی آن رهسپار گشتند. روایات فراوانی که دربزرگی قزوین بازگویی شده و کارکرد زمامداران حکومت اسلامی در پشتیبانی از نگاهبانان قزوین ارج والای آن را مینماید.
اعزام چهار هزار تن از مسلمانان به فرماندهی ربیع بن خثیم در سال ۳۶ هجری وپیش از جنگ صفین به قزوین بدست علی نمونهای از این توجهاست. بدیهی است که شهر کهن قزوین که به استواری محدود بوده و گنجایش گسیل سترگ کوچندگان و مجاهدان را نداشته و لزوم گسترش آن برای کشش بیشتر مسلمین اعزامی به قزوین احساس میشده است.
سعید بن العاص بن امیه که از طرف عثمان والی کوفه بوده برای جنگ با دیلمیان به قزوین میآید و آن را شهری استوار و آباد میکند قطعا این عمران اولیه قبل از سال ۳۵ هجری که سال قتل عثمان است صورت گرفتهاست.
خانه سازی در بیرون از قلعه کهن شهر ظاهراً نخستین بار بدست محمد بن سنان عجلی و در سال ۹۰ هجری انجام شده و دیگران نیز به تقلید از او در بیرون از شهر به خانه سازی پرداختهاند و شهر را گسترش بخشیدهاند. پیش از سال ۱۶۹ هجری در سالهای خلافت مهدی عباسی و زمانی که فرزندش موسی الهادی ولیعهد بوده و شهرک به نامهای مدینه موسی و مبارکیه در کنار قزوین ساخته شد و همین دستور به گسترش شهر کمک شایانی کرد.
بناها و مناطق باستانی قزوین
نمایی از یکی از ایوانهای مسجد جامع قزوین عمارت چهل ستون قزوین
گراند هتل قزوین
مسجد جامع قزوین
عمارت شهرداری
خانه و حسینیه امینی ها
دروازه تهران
دروازه درب کوشک
حمام صفا
حمام قجر
حمام بلور
بازار قزوین
آب انبار حکیم
آب انبار زنانه بازار
آب انبار سردار کوچک
آب انبار سردار بزرگ
آب انبار حاج کاظم
آب انبار مسجد جامع (خیابان)
عمارت سردار مفخم (خانه فرهنگ امیرکبیر)
عمارت باغ سپهدار
بقعه حمدالله مستوفی؛ گنبد دراز
مسجد النبی قزوین
مسجد حیدریه قزوین
مسجد پنجه علی
مسجد و مدرسه صالحیه
میمون قلعه
امامزاده حسین
امامزاده اباذر
امامزاده اسماعیل
امامزاده علی
امامزاده پاراچین
کوه میلدار؛ برج باراچین
حسینیه امینیها
سردر عالی قاپو
مقبره سلطان قیس
مقبره رییس المجاهدین
کلیسای کانتور
کاروانسرای سعدالسلطنه
کاروانسرای محمدآباد
سنجیده مسجد
برجهای خرقان
تپه زاغه
خانه بهروزی
خانههای بهشتی
تاریخ، بناها، فرزانگان
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#62
Posted: 17 Aug 2011 04:38
مَشهَد شهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ این شهر با ۲٬۴۱۰٬۸۰۰ نفر[۴] جمعیت دومین شهر بزرگ و پرجمعیت ایران پس از تهران است.[۴] این شهر به واسطه وجود حرم امام رضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از ۲۰ میلیون زائر[۵] از داخل و یک میلیون زائر [۶] از خارج از کشور است.
پیشینه
حوضهٔ رودخانهٔ کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از مناطق مورد توجه برای سکونت در خراسان به حساب میآمد. این منطقه ابتدا مسکن اقوام آریائی بود. در نزدیکی شهر فعلی مشهد شهری بنام توس وحود داشتهاست. در اسطورههای ایرانی بنای اصلی شهر توس را به جمشید و تجدید بنای آن را به توس، پهلوان و سپهسالار ایرانی نسبت میدهند. از تاریخ این شهر در قبل از اسلام، به جز افسانهای چند، آگاهی چندانی در دست نیست. ولی با توجه به اسناد موجود، میتوان حدس زد که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان، یکی از مرزداریهای سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ، و از ولایتهای مشهور در خراسان بزرگ بودهاست.[۷] توس در زمان خلافت عثمان بهطور کامل توسط اعراب فتح شد. در دورهٔ اسلامی این منطقه بخشی از ولایت توس به مرکزیت شهر تابران بود که آبادیهای سناباد و نوغان که بخشی از مشهد کنونی هستند را نیز در بر میگرفت. پس از حملهٔ مغولان مردم شهر ویرانشدهٔ توس به مشهد مهاجرت کردند و شهر توسعه پیدا کرد. مشهد در زمان حکومت نادرشاه افشار به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد.
نام مشهد
واژه مشهد به معني شهود، حضور و شهادتگاه است و به اين معاني به واژه «مشاهد» جمع بسته مي شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر قبور ائمه و اولیاء و رجال اطلاق مي شده است، چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد ميهنه (آرامگاه ابوسعيد ابوالخير) و مشهد توس يا مشهد رضوي در خراسان، وجود داشته است. علی بن موسی الرضا پس از شهادت به دست مأمون عباسي در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هاروني سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ويژه در زمان شاه تهماسب صفوي افزوده گشته و مردم توس به مشهد كوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد.[۸][۹][۱۰] گفتنی است که نام مشهد اولین بار توسط سلطان محمود غزنوی به این شهر داده شد.
مشهد در دوره اسلامی
به گفته تاریخ نویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، به خراسان روی آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس که مامور فنح خراسان بودند وی را تعقیب کردند. یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهی توس شد تا از کنارنگ توس مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد، اما کنارنگ با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهی را ندارد، و از سوی دیگر، پناه دادن به پادشاه، امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش میدهد، یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت، اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانی در سال ۳۱ هجری به دست آسیابانی در مرو کشته شد. کنارنگ توس هم که حاکمی سودجو و عافیت طلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان، طی نامهای از عبدالله بن عامر، امان خواست و عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یاری خواهد داد. پس چنین کرد و به امارت نیشابور دست یافت. با این ترفند، کنارنگیان، به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر اموی و چیرگی سپاه ابومسلم در سال ۱۲۹ هجری، در آن جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم بود که آن جا را رها ساختند.[۱۱]
مشهد در دوره امویان
از تاریخ توس در دوران امویان نیز خبر چندانی در دست نیست. تنها باید از مهاجرت و اقامت و درگذشت خواجه ربیع بن خثیم از یاران ابن مسعود صحابی یاد کرد که در حدود سالهای ۳۵ هجری راهی خراسان شد و در نوغان اقامت گزید و در سال ۶۱ در همان جا رحلت کرد و دفن شد.[۱۲]
مشهد در دوره
در دوره عباسیان، گرچه فرمانداران خراسان از جانب حکومت مرکزی برگزیده میشدند، اما بی کفایتی این والیان و جنبشهایی که در گوشه و کنار این خطه رخ میداد، گاه مردم را چنان برمی آشفت که خواهان برکناری ایشان میشدند. از جمله در سالهای پایانی قرن دوم، آن زمان که علی بن عیسی والی خراسان بود، فتنه و آشوب تا آن اندازه در خراسان بالا گرفت که هارون الرشید در سال ۱۸۹ خود برای سرکوب شورش، رهسپار ولایات شرقی شد. اما علی بن عیسی، فرصت طلبانه، و با هدایای بسیار، در ری نزد او آمد و هارون او را در حکمرانی خراسان پایدار داشت. ولی با سپری شدن یک سال، شورش از حد گذشت و هارون وی را برکنار نمود. در سال ۱۹۲ نیز خود برای استقرار امنیت کامل، راهی خراسان شد و در باغ حمیدبن قحطبه اقامت گزید. یک سال پس از آن چنان بیمار شد که همان جا مرد و در تالار بزرگ کاخی که در آن باغ قرار داشت، به خاک سپرده شد.[۱۳] در دوران حکومت هارون عباسی، حمید بن قحطبه طائی والی خراسان بود که کاخی در باغی واقع در ۱٫۵ کیلومتری سناباد داشت. در بهار سال ۱۹۳ هجری قمری، هارون که برای سرکوب شورشی عازم سمرقند بود، در نوغان بیمار شد و بنا به وصیتش او را در آن باغ دفن کردند. چند سال بعد در دوران خلافت مامون، در ۲۰۲ هجری قمری، امام رضا که پس از یک سال اقامت در مرو عازم بغداد بود، در منزل امیر سناباد مسموم شد و مأمون پیکر او را نزدیک قبر هارون به خاک سپرد. از آن پس آن نقطه «مشهد الرضا» به معنی «محل شهادت رضا» و به اختصار مشهد نام گرفت.
از توس تا مشهد
توس، در دل خود شهرهایی داشته، که نوغان و طابران از آبادترین آنها بوده و آوردهاند که این دو شهر هزار قریه و آبادی را در بر میگرفتهاست.... در طول تاریخ، گاه نوغان اعتبار افزونتری مییافته و زمانی طابران رونق بیشتری داشتهاست. جایی که اکنون به نام شهر توس معروف است و آرامگاه فردوسی، حماسه سرای نامدار ایران در آن قرار دارد، تنها بخشی از توس قدیم، یعنی همان طابران است، که بقایای ارگ و باروی نیمه ویرانی که مردم آن را قصر مامون میخوانند و بنای بزرگی که به بقعه هارونیه مشهور شدهاست، در آن پیداست. این محل، در حال حاضر حدود بیست کیلومتری شمال غربی شهر مشهد است. دیگر شهر بزرگ و نامدار توس، نوغان بوده که اینک در دل شهر مشهد قرار دارد. یکی از آبادیهای پیرامون نوغان، روستایی به نام سناباد بوده که آب و هوایی خوش و مطبوع، کشتزارهایی پربار، قناتهایی سرشار و بوستانهایی شاداب و سرسبز داشتهاست.[۱۴] در بهار سال ۱۹۳ه - ق هنگامی که هارون جهت سرکوب شورشی در سمرقند به نوغان رسید مریض و سپس فوت نمود وی وصیت نموده بود پس از مرگ او را در باغ مجاور محل اقامتش دفن نمایند. مآمون جانشین هارون پس از گذشت چند سالی از خلافتش در اثر طغیانی که علیه وی در عراق پدید آمد به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند «حضرت رضا» را به جانشینی نامزد کرد. حضرت رضا پس از یک سال ماندن در مرو رهسپار بغداد شدند، وقتی به روستای نوغان رسیدند به خانه امیر سناباد وارد و در آن جا مسموم و در سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ ه-ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در ۱/۵ کیلومتری روستای سناباد مدفون شد، از همان زمان این نقطه به نام مشهد الرضا و بعد به اختصار مشهد نام گرفت.[۱۵][۱۶][۱۷]
در تاریخ ۸/۸/۱۳۸۸ سالروز ولادت علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان، توسط محمود احمدی نژاد و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مشهد رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» برگزیده شد.[۱۸]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#63
Posted: 17 Aug 2011 04:42
تِهْرانْ ( آوا راهنما·اطلاعات) بزرگترین شهر و پایتخت کشور ایران است. این شهر همچنین مرکز استان تهران و شهرستان تهران نیز میباشد. جمعیت آن ۸،۴۲۹،۸۰۷ نفر است[۱] و هجدهمین شهر پرجمعیت جهان به شمار میآید.[۸] مساحت این شهر ۷۳۰ کیلومتر مربع است که به همراه توابع خود (استان تهران)، جمعیتی برابر ۱۳،۴۲۲،۳۶۶ نفر و مساحتی برابر ۱۸،۸۱۴ کیلومتر مربع دارد.[۹][۲] این شهر یکی از بزرگترین شهرهای جنوب غربی آسیا و بیست و هفتمین شهر بزرگ دنیا است.[۱۰] شهر تهران، در شمال کشور ایران و جنوب دامنه رشته کوه البرز واقع شدهاست.این شهر دارای یک شبکه متراکم بزرگراهی و چهار خط فعال مترو است که فقط در بهار سال ۱۳۹۰، ۱۲۹ میلیون مسافر را جابهجا کردهاند.[۱۱] از دههٔ چهل تهران مرکز جذب مهاجران زیادی از سرتاسر ایران بودهاست.[۱۲] ساکنان اصلی تهران اقوام فارسی زبان بودند، البته در حال حاضر این شهر دارای اقوام مختلفیاست و عمده زبان محاورهای در این شهر فارسی است. ۹۸% مردم در این شهر زبان فارسی با لهجه تهرانی دارند. ۲% مابقی اقوام ساکن تهران که مهاجر و در اقلیت هستند، عبارتند از: گیلک، مازندرانی، ارمنی، عرب، آذربایجانی، کرد و لر که زبان مشترک همه آنها فارسی میباشد.[۴] تراکم جمعیت در تهران بین ده هزار و هفتصد تا بیش از یازده هزار نفر در هر کیلومتر مربع برآورد میشود که بنابر آمار نخست شانزدهمین شهر پرتراکم جهان است.[۱۳][۱۴] شهر تهران در شمال ایران، در کوهپایههای جنوبی رشته کوه البرز در حد فاصل طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۲ دقیقه شرقی تا ۵۱ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی، به طول تقریبی ۵۰ کیلومتر و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۳۴ دقیقه شمالی تا ۳۵ درجه و ۵۰ دقیقه شمالی به عرض تقریبی ۳۰ کیلومتر گسترده شدهاست. ارتفاع شهر در مرتفعترین نقاط شمال به ۲۰۰۰ متر و در جنوبیترین نقاط به ۱۰۵۰ متر از سطح دریا میرسد. تهران از شمال به نواحی کوهستانی و از جنوب به نواحی کویری منتهی شده در نتیجه در جنوب و شمال دارای آب و هوایی متفاوت است. نواحی شمالی از آب و هوای سرد و خشک و نواحی جنوبی از آب و هوای گرم و خشک برخوردارند.[۱۵]
ساختار اداری ایران در تهران متمرکز شدهاست.[۱۶] تهران به ۲۲ منطقه و ۱۱۲ ناحیه (شامل ری و تجریش) تقسیم شدهاست.[۱۷] نماد شهر تهران برج آزادی است. برج میلاد نیز نماد دیگر آن به حساب میآید.[۱۸][۱۹] تهران میزبان نزدیک به نیمی از فعالیتهای صنعتی کشور است، کارخانجاتی در زمینه تجهیزات خودرو، برق و الکترونیک، منسوجات، شکر، سیمان و مواد شیمیایی در این شهر واقع شدهاند، تهران همچنین بازار بزرگ فرش و محصولات مبلمان در سراسر کشور است. در جنوب حومه تهران یک پالایشگاه نفت به نام پالایشگاه تهران وجود دارد. در تهران و حومه، اماکن تاریخی مذهبی نظیر مساجد، کلیساها، کنیسهها و آتشکدههای زرتشتیان قرار گرفتهاست.[۴] در فهرست گرانترین پایتختهای دنیا در سال ۲۰۰۸ (میلادی)، تهران در پلهٔ آخر قرار داشت. تهران همچنین در فهرست گرانترین شهرهای دنیا و بر مبنای شاخص هزینههای زندگی، در پله یکی مانده به آخر جای دارد.[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳] تهران از جهت تولید ناخالص داخلی رتبه پنجاه و ششم و با لحاظ کردن جمعیت منطقه شهری، رتبه بیست و نهم را در بین شهرهای دنیا دارد.[۲۳]
پیشینه
تهران برای نخستین بار توسط ایل قاجار پایتخت ایران شد. تصویر کتیبه فتحعلی شاه، روی تپه سنگی چشمه علی واقع در شمال شهرری منطقه ۲۰ تهران
تا پیش از کشف تمدن قیطریه و همچنین کشف آثاری در تپههای عباسآباد، گمان میرفت پیشینه تاریخی این شهر به همان آثار یافت شده در حوالی شهرری محدود میشود، ولی اکتشافات باستانشناسی در تپههای عباسآباد، بوستان پنجم خیابان پاسداران و دروس، نشان داد تمام آبادیهای ناحیه تاریخی قصران، دورهای درخشان از استقرار اقوام کهن و خلاقیتهای فرهنگی را پشت سر گذاردهاند.[۲۴] در فارسنامه ابن بلخی نيز که مربوط به سالهای ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمریاست. از شهر تهران به دلیل انارهای مرغوبش ياد شدهاست. اگرچه در آثار مکتوب کهن از تهران پیش از اسلام نام برده نشده است، اما حفاریهای باستان شناسی ۱۳۲۱ خورشیدی در روستا دروس شميران نشان میدهد که در اين ناحیه، در هزاره دوم پيش از ميلاد، مردمی متمدن زندگی می کردهاند.[۲۵] تهران در قدیم روستایی نسبتاً بزرگ بود که بین شهر بزرگ و معروف آن زمان، شهر ری و کوهپایههای البرز قرار داشت. نخستین بار نام آن در ذکر زندگینامه ابوعبدالله حافظ تهرانی متولد ۱۸۴ خ. آمدهاست. پس از حمله مغولان به ری و تخریب این شهر، تهران بیش از پیش رشد یافت و عدهای از اهالی آواره ری را نیز در خود جای داد و مساحتش در این دوران به ۱۰۶ هکتار رسیده بود.[۲۴] این منطقه در زمان سلسله صفوی به علت اینکه بقعه سید حمزه جد اعلای صفویه در نزدیکی حرم شاهزاده عبدالعظیم قرار داشت و تهران نیز دارای باغهای خوش آب و هوا بود، مورد توجه قرار گرفت. نخستین بار، شاه طهماسب اول صفوی در ۹۱۶ خ. هنگام گذر از تهران باغ و بوستان فراوان این شهر را پسندید و دستور داد تا بارو و خندقی به دورش بکشند، این بارو که ۱۱۴ برج به عدد سورههای قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود میشد، مساحت تهران در این دوران به ۴۴۰ هکتار رسید.[۲۴] در دوره شاه عباس اول (۹۶۶ تا ۱۰۰۷ خ.) پل، کاخ و کاروانسراهای زیادی بنا شد، دربخش شمالی برج و باروی شاه تهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و به صورت کاخ (کاخ گلستان) و مقر حکومتی درآوردند. کریمخان زند به مدت ۴ سال تهران را مرکز حکومت خود قرار داد و در محوطه ارگ بناهای جدیدی احداث نمود. آغا محمدخان برابر نوروز ۱۱۶۴ خ. تهران را به پایتختی برگزید و در همین شهر تاجگذاری کرد. با گزینش این شهر به پایتختی روند گسترش کمی و کیفی آن متحول شد و در مدت ۲۲۰ سال جمعیت آن از حدود ۱۵۰۰۰ نفر در سال ۱۱۶۴ خ. به بیش از ۷ میلیون نفر در سال ۱۳۸۴ رسید و وسعتش از حدود ۴٫۴ کیلومتر مربع به بیش از ۷۳۰ کیلومتر مربع افزایش یافت.[۱۵]
در دوره حکومت آغامحمدخان قاجار، تهران به پایتختی برگزیده شد، روز یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۴ خ. همزمان با عید نوروز آغا محمد خان قاجار در خلوت کریمخانی تاج سلطنت ایران را بر سر گذارد و تهران را به عنوان پایتخت این کشور معرفی کرد.[۲۴] در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ شهر اساساً " نیاز به گسترش و تغییر داشت. این تغییرات در زمان رضا شاه پهلوی آغاز شد. رضا شاه معتقد بود که ساختمانهای کهن و قدیمی همچون بخشهای بزرگی از کاخ گلستان، تکیه دولت، میدان توپخانه، استحکامات نظامی و قلعههای قدیمی، نباید بخشی از یک شهر مدرن باشند. به دستور او، این بناهای قدیمی با یک اسلوب معین تخریب شدند و ساختمانهای مدرن با سبکهای ایرانی پیش از اسلام، از جمله بانک ملی، ساختمان امنیه، ساختمان تلگراف و تلفن و دانشکده نظامی در جاهای مشخص به خودشان ساخته شدند. بازار تهران نیز در راستای این خط مشی به دو نیم تقسیم شد و بسیاری از ساختمانهای تاریخی به منظور ایجاد راههای درون شهری در پایتخت تخریب شدند. نمونههای بسیاری از باغهای ایرانی نیز با توجه به مدرن سازی و ایجاد شبکه جاده ای در شهر مشمول این طرح شدند.
در خلال جنگ جهانی دوم، نیروهای نظامی بریتانیا و شوروی وارد شهر تهران شدند. در سال ۱۹۴۳ تهران محل برگزاری کنفرانس تهران بود. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (دوره محمدرضا شاه پهلوی)، تهران به سرعت توسعه پیدا کرد و طرحهای زیادی ریخته شد. ساختمانهای جدید، کم کم بیشتر و بیشتر شدند و خیابانها گسترش پیدا کردند. طرحهای دوره محمدرضا شاه پهلوی با انقلاب ۱۳۵۷ ایران تقریباً " متوقف شد. در طول جنگ ایران و عراق، تهران بارها مورد حملات موشکی و هوایی قرار گرفت و بسیاری از مردم تهران در نتیجه این حملات کشته و مجروح شدند. پس از هر حمله هوایی، مواضع تخریب شده بازسازی میشدند.[۲۶]
پس از جنگ ایران و عراق، رشد عمرانی تهران از سرگرفته شد. در زمان غلامحسین کرباسچی شهردار تهران، فعالیتهای متعددی در عمران شهری صورت گرفت. مترو تهران در این دوره حفاریهای گستردهای داشت و پروژههایی نظیر پروژه خیابان نواب صفوی، در این دوره تکمیل شد. در زمان تصدی شهرداری توسط محمدباقر قالیباف نیز توسعه رو به افزایش بود، تونل توحید، پل جوادیه و برج میلاد در این دوره افتتاح شدند.[نیاز به منبع و گسترش]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#64
Posted: 17 Aug 2011 04:43
نام تهران
در مورد وجه تسمیه تهران اختلاف نظر زیادی وجود دارد، پارهای از پژوهشگران «ران» را پسوندی به معنای دامنه گرفتهاند و شمیران و تهران را بالادست و پاییندست خواندهاند. برخی دگر تهران را تغییر شکل یافته «تهرام» به معنای منطقه گرمسیر دانستهاند، در مقابل شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است و همچنین عدهای بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده میشود در میان کوههای اطراف، گود به نظر میرسید و بدین سبب «ته ران» نام گرفت.[۲۴]
روستایی که پیشدرآمد شهر تهران بودهاست، پیش از اسلام نیز وجود داشته اما پس از اسلام بهتدریج نام آن معرب گردیده و از تهران به طهران تبدیل شدهاست اما جغرافیدانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره نمودهاند. همزمان با جنبش مشروطه که تغییرات زیادی در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، رفتهرفته املای تهران رواج یافت و پس از تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تأکید آن بر املای تهران، املای دیگر (طهران) کاملاً منسوخ شد.[۱۵]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 2134
#67
Posted: 9 Mar 2023 07:51
سپاس از این همه مطالب ارزشمند که جمع آوری کردین
بخش جدی:
اگه بر اساس امنیت و استراتژیکی بخوام یه پایتخت از بین پایتختهای تاریخی ایران انتخاب کنم، اصفهانه.
تقریبا در مرکزه که این از خیلی نظرت مهمه / نسبت به تهران و البته سایر نقاط به نظر میرسه که ریسک پایینتری از نظر زلزله خیزی داره / مسیرهای دسترسی خوبی به غربی شرق و شمال داره و البته مسیر جنوبیش کمی ضعیف هست (از نظر تعداد بزرگراه و محورهای مواصلاتی) / و بالاخره بی دلیل نبوده که یه برههی بسیار طولانی پایتخت بوده!
بخش شوخی:
جالبه خودم تا حالا اصفهان رو از نزدیک ندیدم و اگه یه روز اصفهان پایتخت بشه، باید لهجهی شیرینشون رو هم یاد بگیریم که اگه کارمون به ادارات افتاد، هوامون رو داشته باشن و نگن فلانی بچه تهرانه و شهرستانی به حساب میاد!
تهران میتونست فقط پایتخت سیاسی باشه و همه چیزِ ایران توش جمع نشه ولی متاسفانه نشد.
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!