ارسالها: 23330
#161
Posted: 19 Dec 2014 23:42
هوشنگ منتصری
هوشنگ منتصری مترجم و ریاضیدان ایرانی در ۶ دی ماه ۱۳۰۲ در کلامسر از روستا های نزدیک سیاهکل متولد شد. او خواهرزادهٔ دکتر رضا رادمنش نمایندهٔ سابق لاهیجان در مجلس شورای ملی است.
او دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و تحصیلات متوسطه را در تهران و در مدارس «سن لوئی» و «دارالفنون» ادامه داد. دیپلمش را با رتبه اول در رشته ریاضی گرفت و آنگاه وارد دانشگاه تهران گردید و در سال ۱۳۲۴ در علوم ریاضی لیسانس گرفت. وی در سال ۱۳۲۷ راهی کشور فرانسه شد و به تحصیل در رشته اقتصاد ریاضی (اکنومتری) پرداخت. پس از فارغ التحصیل شدن به «استراسبورگ» رفت و دوره دکترای ریاضی را در آنجا گذراند. سال ۱۳۳۳ به ایران بازگشت و استاد دانشگاههای مختلفی گردید.
وی مدتی معاونت «دانشگاه صنعتی شریف» و در سال ۴۸ ریاست دانشگاه تبریز را عهده دار گردید. چند سال بعد به استانداری کرمان منصوب شد. پس از بازنشستگی به فرانسه بازگشت و بیست سالی در آنجا اقامت گزید. او پس از بازگشت به ایران دوباره به تدریس در دانشگاه پرداخت. «هوشنگ منتصری» در طول عمر خویش با یاری گروهی از ریاضی دانان دیگر نزدیک به ۲۰ تالیف در زمینه ریاضی از خود به یادگار گذاشتهاست. و علاوه بر این در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی نیز مطالبی را ترجمه نمودهاست که از آن جمله میتوان به کتاب «زردهای سرخ» نوشتهٔ «هانری مارکانت» اشاره کرده که در سال ۱۳۴۳ توسط انتشارات عطایی منتشر گردیدهاست که این کتاب در دهه چهل و پنجاه بیش از سیزده بار تجدید چاپ گردیدهاست. از عمده آثار ترجمه منتصری میتوان به قدرت نوشته برتراند راسل، نسل امروز ما، اروپا در ۱۰۰ روز و در آن سوی فراموشی اشاره کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#162
Posted: 19 Dec 2014 23:44
بیژن نجدی
بیژن نجدی (۲۴ آبان ۱۳۲۰ در خاش - ۳ شهریور ۱۳۷۶ در لاهیجان) بیژن نجدی، شاعر و داستاننویس گیلانی در ۲۴ آبان ۱۳۲۰ از پدر و مادر گیلانی در خاش زاهدان متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در رشت گذراند. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۳۹ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در سال ۱۳۴۳ از همان دانشکده در رشته ریاضی فارغالتحصیل و با سمت دبیر در دبیرستانهای لاهیجان مشغول به تدریس شد. پدرش از افسران مبارزی بود که در قیام افسران خراسان نقش داشت و در مسیر رفتن به گنبد کاووس به دست تعدادی ژاندارم کشته شد. در سال ۱۳۴۹ با پروانة محسنی آزاد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر است. از سال ۱۳۴۵ فعالیت ادبی خود را آغازکرد.
بیژن نجدی در چهارم شهریور ۱۳۷۶ به علت بیماری سرطان ریه درگذشت. آرامگاه او در شهر لاهیجان در جوار بقعه شیخ زاهد گیلانی قرار دارد.
نجدی در زمان زندگی خود تنها مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» را در سال ۷۳ منتشر ساخت که در سال ۷۴ جایزة قلم زرین جایزه گردون را به خود اختصاص داد. بقیه آثارش پس از درگذشتش توسط همسرش به چاپ رسید. مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» در سال ۷۹ نیز برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد. نجدی همچنین در کارنامه ادبی خود، تندیس یادمان بنیاد شعر فراپویان به خاطر برگزیده اشعار دهه هفتاد و لوح افتخار به پاس جانسرودهها در پاس داشت آیینهای ملی و میهنی را دارد. از وی اشعار گیلکی کمی نیز باقیمانده است.
همچنین پس از مرگ وی داستانهای «تاریکی در پوتین», «سپرده در زمین»، «گیاهی در قرنطینه» و «استخری پر از کابوس» از مجموعه داستانهای «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» و نیز داستانهای «مرثیهای برای چمن» و «بیمارستان، نه قطار» از مجموعه «دوباره از همان خیابانها» به فیلم در آمده است.
بیژن نجدی نویسندهای با ذوق ادبی است که داستانهایش در سبکهای واقعگرایی و فراواقعگرایی است. وی از پیشگامان داستاننویسی پست مدرن در ایران به شمار میآید. نشانههای سبک واقع گرایی از زندگی ملموس شخصیتها در بخشهای مختلف برخی از این داستانها و نشانههای سبک فراواقعیت گرایی از هم ذات پنداری با اشیای بیجان در تعداد دیگری از داستانها است که به طور بارز به ذهن خواننده کتاب منعکس میشود. بیژن نجدی از قریحه شاعری خود در متن داستانها بهره برده و استعارهها و تشبیههای فراوانی در متن کتاب موجود است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#163
Posted: 19 Dec 2014 23:51
فلور نظری
- زمینه فعالیت سینما، تئاتر، تلویزیون
- تولد ۱ بهمن ۱۳۴۷
- لاهیجان
- فرزندان شروین
- مدرک تحصیلی کارشناسی مدیریت
فلور نظری (زاده ۱ بهمن ۱۳۴۷- لاهیجان)، بازیگر ایرانی سینما، تئاتر و تلویزیون است.
وی علاوه بر داشتن مدرک کارشناسی مدیریت و مدرک بازیگری از دانشگاه سوره، دورههای آموزش بازیگری را زیر نظر اساتیدی چون محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور گذرانده است. وی متاهل و دارای یک فرزند پسر به نام شروین میباشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#164
Posted: 19 Dec 2014 23:56
هنگامه برزین
- نام مستعار هنگامه
- تولد ۱۳۴۰
- لاهیجان، استان گیلان
- سبکها موسیقی پاپ فارسی
هنگامه برزین (متولد ۱۳۴۰ لاهیجان) از خوانندگان پاپ ایرانی مقیم لسآنجلس، ایالات متحده آمریکا است. اجرای ترانههایی مانند «برای دیدن تو» و «یا تو یا هیچ کس دیگه» از جمله کارهای معروف اوست. تا به امروز آهنگساز کارهای هنگامه رامین زمانی بوده است.او در ابتدای کار خود در گروه پرواز با حضور فریدون ، کامران، هنگامه، رامین زمانی و... کار خود را شروع کرد که ترانه ایران ایرانم نشانی از این گفته است.
پایان اهالی لاهیجان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#166
Posted: 21 Dec 2014 23:57
مهدی آستانهای
مهدی آستانه ای فرزند حاج عبدالله آستانه ای زاده سال 1306 در رشت از روزنامه نگاران و رجال سیاسی معاصر گیلان ،بازرگان سرشناس چهره آشنای خاص و عام، فردی خدوم و آگاه از خاندان و دودمان متدین و مذهبی و دارای آثار خیر فراوان بویژه در شهرهای رشت و آستانه اشرفیه او در دوره 24 مجلس شورای اسلامی با کسب حدود 32 هزار رای بعنوان نماینده شهرهای آستانه اشرفیه -لاهیجان - سیاهکل و کیاشهر انتخاب گردیدو تا زمان تعطیلی مجلس یک ریال از حقوق نمایندگی را دریافت ننمود.کاراین مجلس با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به تعطیلی گرایید. 1
بسیاری از اماکن عام المنفعه شهرستان آستانه اشرفیه مانند قبرستان (وادی اشرف)-بازار بزرگ جلالیه -ادارات دولتی فعلی توسط حاج عبدالله آستانه ای و مهدی آستانه ای اهداء گردیده است. همچنین پدر ایشان مالک بخش عظیمی از شهر آستانه و روستاهای تابعه شهرستان بوده که بعد از فوت پدرش همواره با سعه صدر با مردم برخورد نموده ودر بسیاری از موارد بدون گرفتن وجه اجازه دریافت سند مالکیت برای زارعین منطقه نمود که این کار بعد از ایشان توسط فرزندانش ادامه دارد. نامبرده بعداز آن از فعالیتهای سیاسی اجتماعی محروم شد و گهگاه مقالاتی در جراید با نام خود و گاهی با نام مستعار کوچانی منتشر میکرد. بعد از آنکه قبر اشرف الدین قزوینی ( نسیم شمال ) بعد از سالها گمنامی ( از آغاز تا سال 1329 ه ق)در قبرستان ابن باویه تهران روبروی قبر مرحوم سپهدار رشتی توسط محقق فرزانه مرحوم ابراهیم فخرایی با کمک پسر یکی از توزیع کنندگان روزنامه نسیم شمال در سال 1364 کشف شد مرحوم فخرایی محل قبر را به مهدی آستانه ای و شش نفر از گیلانیان که اشتیاق زیارت قبر نسیم شمال را داشتند نشان داد با هزینه مهدی آستانه ای که یاد نسیم شمال را به خاطر خدمات با ارزش او به کشور گرامی میدارند روی سنگ قبر قدیمی آن سنگی به وسعت تمامی قبر از مرمر کار گذاشته شد که نام مدیر روزنامه نسیم شمال بر آن نقش بسته است. 2 زبان فاخر، قلم رسا، علم و دانش فراوان پیرامون مسایل مختلف خصوصا در بخش تاریخ گیلان و همچنین اطلاعات ایشان در مورد کشاورزی گیلان موجب آن گردید بزرگانی چون استاد دکتر محمد معین -استاد پورداود-دکتر ایرج افشار-دکتر من.چهر ستوده -عطا.. تدین وبسیاری از بزرگان علم وادب وگیلان شناسان به مجالست با وی اهتمام ورزند.3 الف)آثار ونوشته ها 1-عقاید و آراء سعدی شیرازی و هوگوی فرانسوی( خرداد 1365) 2-معین السلطنه در شیکاگو ( مرداد 1366) 3-مولانا توماس تراهرن(آبان 1367) 4- یادی از سپهدار رشتی (آبان 1369) 5-بخشش دهخدا ( اسفند 1369) 6- یادی دیگر از امیر کبیر ( آبان 1369) 7-درباره مستوفی الممالک از زبان مجدالسلطنه ( اسفند 1367) 8- دربشکند سخن نشکند ( تیر 1370) 9- گوشه ای از تاریخ چای ( اسفند 1370 ) 10- جهانگیر سرتیپ پور ( اسفند 1371 ) 11- حاج آقا کوچصفهانی ( شهریور 1372) 12-حکایتی و روایتی از آستانه و بادام زمینی آن همچنین از او یک رمان مفصل به نام دوعروسی منتشر شد که در ضمن آن پاره ای از وقایع رشت شرح داده شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#167
Posted: 22 Dec 2014 00:00
آیدین آغداشلو
- زادهٔ ۸ آبان ۱۳۱۹۳۰ اکتبر ۱۹۴۰
- محلهٔ آفخرا، رشت، ایران
- همسر(ها) شهره آغداشلو (۱۳۵۱–۱۳۵۹)
- فیروزه اطهاری (۱۳۵۹ – تا کنون)
- فرزندان «تارا» و «تکین» از همسر دوم
- رشته نقاشی، نویسندگی و طراحی
- آثار برجسته خاطرات انهدام
آیدین آغداشلو، فرزند محمد بیک آغداشلو (حاجی اوف)، در سال ۱۳۱۹ خورشیدی در محلهٔ آفخرای شهر رشت به دنیا آمد. پدرش از مهاجران قفقازی بود و در ۱۲ سالگی آیدین درگذشت و وی پس از آن به همراه مادرش به تهران رفت و از آن زمان با مادرش زندگی میکرد. او در سال ۱۳۳۲ وارد دبیرستان جم در محله قلهک شد و در آنجا با عباس کیارستمی همکلاس گشت.
آغداشلو در چهارده سالگی نخستین اثر نقاشیاش را به فروش رساند و سپس در ۱۶ سالگی به فراگیری طراحی گرافیک در مؤسسه تبلیغاتی آشنا پرداخت و چندی بعد در بخش تبلیغاتی روزنامه اطلاعات مشغول به کار شد. وی در ۱۹ سالگی به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت، تا آنکه در سال ۱۳۴۶، از ادامه تحصیل منصرف شد. او نخستین مقالهٔ خود در زمینهٔ نقد هنری را در مجلهٔ اندیشه و هنر منتشر کرد. از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷، آغداشلو در هنرستان هنرهای زیبای پسران و دانشکده هنرهای تزئینی تهران به آموزش میپرداخت و در همین سالها در انجمن ایران و آمریکا در تهران یک نمایشگاه انفرادی نقاشی برگزار کرد. او سپس گروهی از کتابها و نسخههای خطی را که جمعآوری کرده بود، در موزه نگارستان به نمایش گذاشت و چندی بعد برنامهای با نام «شیوههای دیدن» برای تلویزیون ملی ایران ساخت.
وی در جوانی با پری وزیریتبار، هنرپیشه تئاتر و سینما که با نام هنری شهره آغداشلو شناخته شده است، ازدواج کرد؛ ولی این ازدواج به جدایی انجامید و آیدین آغداشلو مجدداً در سال ۱۳۵۹ با فیروزه اطهاری (دانشآموختهٔ رشتهٔ معماری) که از دانشجویان خود او بود، ازدواج کرد و صاحب یک دختر و یک پسر به نامهای «تارا» و «تکین» شد.
در سال ۱۳۹۳ خورشیدی و اندکی پس از برگزاری نمایشگاهی از آثار خود پس از نزدیک به ۴۰ سال در ایران، آغداشلو اعلام کرد که میخواهد از صحنه هنری ایران کنار برود و به کشوری دیگر مهاجرت کند. به گفتهٔ او، دلیل مهاجرتش از ایران افسردگی و خستگی مفرطش بوده است و کار زیاد، خستگی و بالا رفتن سن را دلیل بیحوصلگی خود دانست. او با اینکه آرزو دارد تا موزه هنرهای معاصر آثارش از دورههای مختلف را جمعآوری کند، اما هنگامی که در حاشیه واپسین نمایشگاه آثارش در ایران به موضوع مهاجرت خود اشاره کرد، دولتهای کشور را در تصمیم خود به مهاجرت دخیل ندانست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#168
Posted: 22 Dec 2014 00:04
نیره ابتهاج سمیعی
- تولد ۱۲۹۳ خورشیدی
- مرگ نامعلوم
- حزب سیاسی حزب ایران نوین
- پیشه سیاستمدار
- دین اسلام
نیره ابتهاج سمیعی (زاده ۱۲۹۳ خورشیدی) سیاستمدار ایرانی و نماینده رشت حد فاصلِ سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ در دورههای ۲۱،۲۲،۲۳،۲۴ مجلس شورای ملی است. او نخستین بانوی ایرانیست که نایب رییس مجلس شده است. او نخستین بانوی گیلانیست که به نمایندگی مجلس برگزیده شده است.اموال وی در سال ۱۳۵۸ مصادره شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#169
Posted: 22 Dec 2014 00:09
ابوالحسن ابتهاج
- تولد ۸ آذر ۱۲۷۸
- رشت
- مرگ ۶ اسفند ۱۳۷۷
- لندن
- همسر مریم نبوی
- آذر ابتهاج
- پیشه سیاستمدار
- دین اسلام
ابوالحسن ابتهاج (۸ آذر ۱۲۷۸ رشت - ۶ اسفند ۱۳۷۷ لندن) پایه گذار اصلی برنامهریزی توسعه در ایران که در فاصله سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ مدیر عامل سازمان برنامه بود. او همچنین از دی ماه ۱۳۲۰ به مدت هفت سال مدیرعامل بانک ملی ایران بود.
ابوالحسن ابتهاج فرزند میرزا ابراهیم خان ابتهاجالملک و برادر غلامحسین ابتهاج بود. پدرش ابتهاجالملک سالها تحت نظارت فتحالله خان اکبر سردار منصور (سپهدار اعظم رشتی) مسئول گمرک انزلی و همچنین پیشکار او بود که در زمان تسلط جنگلی ها بر جنگل توسط یکی از آنها دستگیر و کشته شد .هنگامی که ۱۱ سال داشت به همراه برادرش غلامحسین به پاریس و سپس بیروت به جهت تحصیل فرستاده شد. هنگامی که سه سال بعد این دو به منظور دیدار خانواده به ایران آمدند جنگ جهانی اول آغاز و مانع از بازگشتشان به بیروت شد. اندکی بعد بخشهایی از گیلان به وسیله روسها اشغال شد و پدر مصلحت را در آن دید که ابوالحسن دور از رشت و در تهران باشد و در آنجا به صورت خصوصی تحصیلاتش را ادامه دهد.[۶] او که علاقهٔ وافری به دانستن داشت به هنگام تحصیل در مدرسه یک دوره از دایرة المعارف بریتانیکا را سفارش داد و در حالی که تنها شانزده یا هفده سال داشت با توجه به تسلطش به زبان انگلیسی شروع به مکاتبه با روزنامه دمورنینگ پست (The Morning Post) چاپ لندن در خصوص مسائل ایران نمود.
نخستین شغل وی مترجمی یک افسر انگلیسی در رشت بود. ابتهاج در سال ۱۲۹۹ پس از انجام مصاحبه و شرکت در آزمون ورودی به استخدام بانک شاهنشاهی ایران (به عنوان مدیر دارالترجمه) درآمد و مدارج ترقی را به سرعت پیمود. به طوری که در سال در سال ۱۳۰۹ به سمت معاونت بازرس کل منصوب شد. این ارتقا او را مبدل به یکی از ارشدترین مقامات ایرانی بانک نمود. با این حال پیشرفتش او را راضی نمیکرد. به خصوص که میدید در این زمینه تبعیضهایی نه فقط برای او بلکه برای همه ایرانیانی که برای بانک شاهی کار می کردند وجود داشت. در نهایت این امر باعث شد که پس از ۱۶ سال کار کردن برای بانک از شغلش استعفا دهد و با توجه به سابقه آشناییش با علی اکبرخان داور به خدمت وزارت مالیه درآید. دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۱۷ به معاونت بانک ملی ایران، در سال ۱۳۱۹ به ریاست بانک رهنی و نهایتاً در سال ۱۳۲۱ به ریاست بانک ملی رسید. جایی که او به او این امکان را میداد که سیاستهایش را به مؤسسهای دیکته کند که زمانی به درخواست او برای شرایط برابر گوش نداده بود. به نوشته سر دنیس رایت او در این دوره به تفوق بانک شاهی خاتمه داد و بانک ملی را از هر جهت تبدیل به بانک مرکزی کشور نمود.
اما روحیهٔ سازش ناپذیر او در برابر مداخله و فساد، دشمنان بسیار برایش آفرید و نهایتاً در سال ۱۳۲۹ از ریاست بانک کنار گذاشته شد و به عنوان سفیر ایران در فرانسه منصوب گردید. هر چند او تمایلی به این پست نداشت علا وی را متقاعد ساخت که ماندنش در ایران به صلاحش نیست. نتیجتاً عازم آن کشور شد اگر چه با توجه به روحیه اش و اختلاف ایجاد شده با وزارت خارجه پس از دو سال از سفارت معزول گردید. اما با توجه به شهرت بین المللی که تا آن موقع کسب کرده بود به او پیشنهاد شد که به صندوق بین المللی پول برود. لذا در سال ۱۳۳۱ ابتدا به عنوان مشاور رئیس صندوق و سپس به عنوان مدیر بخش خاورمیانه این نهاد بین المللی مشغول به کار شد. روابطی که در این دوره با شخصیتهای مهم مالی دنیا برقرار کرد برای فعالیتهای بعدی او مفید واقع گردید. او در سال ۱۳۳۳ با اتمام قراردادش به ایران آمد و به ریاست سازمان برنامه منصوب گردید. حضور او در سازمان برنامه مصادف با سال پایانی برنامه عمرانی اول بود و جالب آن است که بخش قابل توجهی از اعتبارات این برنامه در همین دوره هزینه گردید.[نیازمند منبع] او سپس به تدوین برنامه عمرانی دوم به کمک کارشناسان و نخبگان کشور مبادرت ورزید و اجرای آن را تا سال ۱۳۳۷ - یعنی تقریباً تا نیمه آن - بر عهده داشت.
پس از چندی او توانست با بنیاد فورد برای تامین مالی مشاوران اقتصادی به توافق برسد و اعضای علمی دفتر اقتصادی با نظر پروفسور میسون از دانشگاه هاروارد انتخاب و در سازمان برنامه مشغول به کار شدند. این عده که به گروه مشاوران هاروارد موسوم شدند به همراه اقتصاددانان ایرانی که ابتهاج آنها را گرد آورده بود تدوین برنامه عمرانی سوم آغاز کردند.
ابوالحسن ابتهاج در سال ۱۳۴۰ دستگیر و هفت ماه را در زندان گذرانید. او همچنین بانک ایرانیان را با کمک مالی همسرش آذر و نیز در سال ۱۳۵۳ شرکت بیمهٔ بینالمللی ایران-آمریکا را تأسیس کرد.
ابتهاج در بهمن ۱۳۳۷ از ریاست سازمان برنامه استعفا داد و کسی که هر هفته با شاه ملاقات میکرد تا ۱۸ سال به دیدارش نرفت.
پیش از آمدن ابتهاج به سازمان برنامه در سال ۱۳۳۳، این سازمان در مدت شش سال ۸ مدیر به خود دیده بود و این بیثباتی در مدیریت، عدم موفقیت برنامه اول را تسهیل نمود. حضور با اقتدار او در سازمان اگر چه ۴ سال بیشتر به درازا نکشید اما اثرات حضورش تا سالها و بلکه تا چند دهه قابل احساس بود.
ابتهاج دو بار ازدواج نمود. او در بار اول با مریم نبوی دختر تقی نبوی (معززالدوله) ازدواج کرد. مریم نبوی که به مناسبت شغل پدرش که در خدمت وزارت خارجه بود در هندوستان بزرگ شده بود همچون ابتهاج به زبانهای روسی، فرانسوی و انگلیسی تسلط داشت.این ازدواج پس از ۲۶ سال به جدایی انجامید و در سال ۱۳۳۵ ابتهاج با آذر ازدواج کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#170
Posted: 22 Dec 2014 00:13
هوشنگ ابتهاج
- نام اصلی امیرهوشنگ ابتهاج
- زادروز ۶ اسفند ۱۳۰۶ (۸۶ سال)رشت
- محل زندگی مقیم کلن از ۱۹۸۷ (میلادی)
- لقب سایه
- پیشه شاعر و موسیقیپژوه
- کتابها نخستین نغمهها، سیاهمشق ۱ و ۲ و ۳، شبگیر، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو
- تخلص ه. الف سایه
او در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا...) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیرودار مسائل سیاسی سرود. ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت.
منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نام گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفتهاست. این خانه قدمت چندانی ندارد، اما ازآنجاکه در زمان سکونت سایه در آن محفل ادبی بزرگان شعر و موسیقی و محل نشستهای آنها بودهاست دارای ارزش فرهنگی بسیار بالایی است.
سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعرخوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز میپردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال بی نظیر شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهد و مینویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکردهاست که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.
ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط موسیقیدانان ایرانی نظیر شجریان، ناظری و حسین قوامی اجرا شدهاست. تصنیف خاطره انگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار سایه است. سایه بعداز حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظ است که با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار در ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمت هاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کردهاست.
سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران به شمار میرود.
سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
سایه پس از درگذشت دردناک احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، مثنوی معروف و تاثیرگذار «قصه خون دل» را به یاد و در رثای او سرود.
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود درباره بسیاری از چهرههای به نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تایید میکند که آزادیاش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به آیتالله خامنهای و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفتهاست. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد میشود.
ابتهاج مهر ۱۳۹۲ در گفتگویی با محمد قوچانی، مهدی یزدانیخرم و علیرضا غلامی که در مجله مهرنامه منتشر شد گفته بود: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هر کس به اندازه کارش بخواهد و بهرهمند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.»
مهرنامه گفته است این گفتگو اولین گفتگوی مطبوعاتی هوشنگ ابتهاج با یک نشریه است.
او در این گفتگو درباره احمد شاملو گفته است: «وقتی شاملو مُرد من در مراسمش گریه کردم. یکی از دوستان به من گفت سایه گریه میکنی؟ فکر میکرد من نباید برای شاملو گریه کنم! گفتم این چه حرفی است؟ من برای کدام یک از رفقایم مرثیه ساختهام؟ اخوان، شاملو، کسرایی، شهریار؟ درد نبودن اینها چنان برای من عظیم است که اصلا کلمه پیدا نمیکنم.»
ابتهاج در گفتگو با مجله مهرنامه در مهر ماه ۱۳۹۲ درباره روابطش با حزب توده گفته است: «عضو حزب توده نبودم، اما همیشه سوسیالیست بودم و به تودهایها احترام میگذاشتم و رفیق آنها بودم و با آنها همعقیده بودم.»[۷]
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیات دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتا به تایید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه میگوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»
اشعار نو او نیز دارای درونمایهای تازه و ابتکاری است؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درونمایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی به بار آوردهاست.
در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشتهاند انجام دادهاند که در این بین نامهایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم میخورد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.