ارسالها: 23330
#221
Posted: 18 Mar 2015 21:24
آغاز اختلاف در جنبش
تلاش «ویکهام» مأمور ادارهٔ سیاسی بریتانیا و عوامل دولت مرکزی برای متلاشی کردن جنبش جنگل رهبری آن و برقراری تماسهای محرمانه با پارهای از اعضای کمیتهٔ اتحاد اسلام به این انجامید که «هیأت اتحاد اسلام» در ۲۷ دسامبر ۱۹۱۸ بدون حضور میرزا کوچک که در یک مأموریت جنگی بود تشکیل و زیر فشار حاجی احمد و حاجی میرزا رضا قرار شد که پیشنهاد وثوق الدوله را بپذیرند و جنگل را ترک و قوای خود را در اختیار دولت قرار دهند. در زمستان ۱۹۱۹ (۹ فوریه) نمایندگان بریتانیا، حاج احمدکسمائی را به گرفتن تأمین و تسلیم به وثوق الدوله تشویق کردند. میرزا مخالف تسلیم بود و به همین جهت اختلاف دامنه یافت. «ویکهم» پیشنهاد کرد که حاجی احمد تسلیم نامهٔ جدایی نوشته و امضاء کند و نه فقط او بلکه یارانش هم امضاء کرده و جزئیات دربارهٔ سلاحهایی را که تسلیم میکنند را ذکر کنند. در اماننامهای که وثوق الدوله برای حاجی احمد کسمائی امضاء کرد، حاج احمد کسمائی خود را موظف میساخت که در قلع و قمع اشرار و مخالفان دولت یعنی همان مجاهدین جنبش جنگل با دولت مرکزی همکاری کند و به محض ورود نیروهای دولت به فومن و کسما، نیروهایش تمام سلاحهای خود را به فرمانده کل نیروهای دولتی تحویل دهند و مطیع دستور دولت باشند. با خیانت حاجی احمد عدهای از افسران نظامی جنگل هم خیانت کرده و به بریتانیاییها پیوستند. مذاکره و تماس نمایندگان بریتانیا با حاجی احمد کسمائی چند هفته پیش از صدور اماننامه از سوی وثوق الدوله نشان میدهد که دولت انگلستان در این ماجرا دخالت مستقیم داشتهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#222
Posted: 18 Mar 2015 21:30
دولت جمهوری شورایی گیلان(۱۹۲۰–۱۹۲۱)
پرچم
- پایتخت رشت
- زبان(ها) گیلکی، فارسی
- دولت جمهوری
- رئیسجمهور میرزا کوچک خان جنگلی
جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران یک جمهوری شوروی با عمر کوتاه بود که به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی که از رهبران نهضت مشروطه گیلان بود با استفاده از نیروهای چریکی مشهور به جنگلی و با کمک ارتش سرخ شوروی در ۱۸ رمضان ۱۳۳۸ قمری/ ۱۵ خرداد ۱۲۹۹ شمسی در گیلان اعلام موجودیت کرد. در حالیکه انقلاب سرخ در شوروی پایههای خود را استوار میکرد. نیروهای ارتش سرخ برای تعقیب روسهای سفید که در انزلی اردو کرده بودند وارد انزلی شده و آنها را به همراه نیروهای انگلیسی تحت حمایتشان مجبور به عقب نشینی کردند. از طرفی نیروهای میرزا نیز از فرصت به وجود آمده استفاده و رشت را تصرف کردند. پس از تصرف رشت و به کنترل درآوردن منطقه گیلان رهبران جنبش جنگل در نامهای به تروتسکی فرمانده وقت ارتش سرخ شوروی پیروزی ارتش سرخ ایران در استقرار جمهوری شورایی ایران را اعلام کردند که تروتسکی شخصاً به ایشان تبریک گفت. با توافق رهبران نهضت جنگل و بلشویکها، یک هیئت با اعضای ایرانی و روس به نام روکم (مخفف واژه روسی رولوسیونی کمیتت: کمیته انقلاب) رهبری جنبش را در رشت به دست گرفت. هیئت دولتی انقلابی شکل گرفت که در آن میرزا کوچک خان مقامهای سرکمیسر و کمیسر جنگ را بر عهده داشت. میرزا کوچک خان با تبلیغات کمونیستی موافق نبود و مدتی بعد کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست ایران که در انزلی تشکیل شده بود، به این دلیل او را برکنار کرد. میرزا به نشانهٔ قهر رشت را به قصد فومن ترک کرد. سپس کمیتهای از سران حزب کمونیست، خالو قربان و احسان الله خان تشکیل شد که با کمک ماموران شوروی علیه میرزا و طرفدارانش در ۶ مرداد ۱۲۹۹ کودتا کردند. دو روز بعد هیئت با حمایت ارتش سرخ دولت جدیدی را به ریاست احسان الله خان شکل داد. این دولت اقداماتی افراطی نظیر مصادرهٔ اموال ملاکین و دولتی کردن زمینهای وقفی را انجام داد که موجب نارضایتی مردم شد. نتیجتاً دولت مرکزی با کمک انگلیسیها رشت را تصرف کرد. در پی برگزاری کنگره ملل شرق در باکو و بروز اختلاف در حزب کمونیست، کمیته مرکزی جدیدی به رهبری حیدرخان عمو اوغلی تشکیل شد و خواهان همکاری با میرزا و جنگلیها شد. دولت کودتا مجدداً رشت را تصرف کرد و احسان الله خان دولت جدیدی بدون شرکت اعضای حزب کمونیست تشکیل داد و خواهان همکاری با میرزا شد. حیدرخان در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی وارد گیلان شد و با سران نهضت توافق کرد که دولت جدیدی به ریاست میرزا تشکیل شود و کشورهای خارجی در امور داخلی ایران دخالت نکنند، و بلشویکها برای جلوگیری از سقوط گیلان به دست قوای دولت مرکزی به نهضت یاری برسانند. سران نهضت جنگل دولت جمهوری شورایی گیلان (جمهوری گیلان یا جمهوری شورائی گیلان) را در ۱۳ مرداد ۱۳۰۰ تشکیل دادند که در آن میرزا سر کمیسر و کمیسر مالی، حیدرخان کمیسر خارجی، و خالوقربان کمیسر جنگ را بر عهده داشتند. وظیفه این دولت سازمان دادن انقلابیان و استفاده از گیلان برای حمله به تهران و تضعیف دولت مرکزی برای سرکوبی نهضت جنگل بود. این دولت با دول روسیه و انگلستان مخالف بود. این دولت دچار اختلاف بود و دارای چهار دستهٔ مختلف بود که با هم رقابت میکردند. در ۶ مهر ۱۳۰۰ تنی چند از هواداران میرزا بدون اطلاع او به جلسه اعضای دولت در ملاسرا حمله کرده و عدهای از جمله حیدرخان را به قتل رساندند. این رخداد باعث بروز نزاع مسلحانه بین گروههای مختلف نهضت شد و منجر شد قوای دولت مرکزی به رهبری رضاخان میرپنج با حمایت تسلیحاتی و حضور افسران انگلیسی گیلان را به سادگی تصرف کنند. رشت در ۲۲ مهر ۱۳۰۰ به تصرف نیروهای دولتی در آمد و میرزا و یارانش به تعقیب و گریز در جنگلها ادامه دادند تا این که میرزا در ۱۱ آذر ۱۳۰۰ کشته شد و نزاع نظامی خاتمه پیدا کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#223
Posted: 18 Mar 2015 21:33
زمینههای تاسیس دولت جمهوری شورایی
در سال ۱۹۱۵ اولین ریشههای جنبش جنگل توسط آزادیخواهان و به رهبری میرزا کوچک خان، دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی و سایر نیروهای مشروطه خواه (مجاهدین) ایجاد شد. فنون نظامی به نیروهای داوطلب جنگلی توسط افسران ترک، اتریشی و آلمانی تعلیم داده شد. میرزا کوچک خان و حدود ۳۰۰ چریک مسلح تحت فرمانش که جنگلی خواندهمیشدند تا سال ۱۹۱۶ به تدریج گیلان را به کنترل خود در آوردند در مارس ۱۹۱۸ حملهای به قزوین انجام شد که موفقیت آمیز نبود. در آگوست ۱۹۱۸ در حالیکه جنگ جهانی اول به پایان نزدیک میشد. انگلستان قراردادی با جنگلیها بست که به موجب آن گیلان منطقه جنگلیها محسوب میشد ولی افسران ترک و آلمانی و اتریشی باید گیلان را ترک میکردند. در سال ۱۹۱۹ دولت مرکزی ایران با کمک نیروی قزاق حملهای به جنگلیها انجام داد و توانست مناطق تحت کنترل جنگلیها را پس بگیرد. پس از قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله بین ایران و انگلیس میرزا کوچک خان با حمایت بلشویکها جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران تشکیل داد. برنامه سیاسی کوچک خان را باید پس از اتحاد وی با کمونیستهای ایرانی و باکویی توجیه کرد. این برنامه عبارت بود از تاسیس جمهوری گیلان در ژوئن ۱۹۲۰ (۱۴ خرداد ۱۲۹۹).
پیش از تشکیل جمهوری شورائی گیلان نیز رهبران نهضت به مصادره املاک مالکان فئودال پرداختند که به پایتخت گریخته بودند. البته شخص کوچکخان علاقه خاصی به مصادره املاک نداشت زیرا سیاست ارضی او با تمایلات شدید مذهبی در هم آمیخته بود. کوچکخان کلاً هوادار احیای چیزی بود که به گونه مبهمی «نظام دموکراتیک اسلامی» توصیف شدهاست یعنی یک نظام وصول مالیات به صورت زکات از مالکان برای کمک به مردم فقیر و دیگر اقدامات مشابه، بر مبنای دستورات قرآنی. برنامه حکومت خودمختار نهضت گیلان در اندیشههای ناسیونالیستی و وحدت اسلامی خلاصه میشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#224
Posted: 18 Mar 2015 21:37
انقلاب شوروی و تاسیس جمهوری ایرانی
تمبر چاپ شده در دوران جمهوری شورایی ایران
با پیروزی و تثبیت موقعیت بلشویکها در انقلاب روسیه زمینه کمک به نهضت جنگل مهیا شد. در می۱۹۲۰ ناوگان کاسپین شوروی به بندرانزلی حمله کرد. بهانه این حمله وجود نیروهای فراری ژنرال روسیه سفید دینیکین بود که در انزلی موضع گرفته و به نیروهای انگلیسی پناه داده بودند. نیروهای ارتش سرخ انزلی را تصرف کرده و بدون مقاوت نیروهای انگلیسی عقبنشینی کردند. پس از شکست نیروهای انگلیسی و گارد سفید، نیروهای انقلابی (جنگلیها، اجتماعیون عامیون، روشنفکران انقلابی و کشاورزان) در گیلان رسماً «حکومت جمهوری شوروی ایران» را اعلام کردند. این حکومت تلگراف تبریک به لنین به مسکو مخابره کرد. در این شرایط است که روزهای اول تیرماه ۱۲۹۹، کنگره حزب سوسیال دمکرات (اجتماعیون عامیون) ایرانی، حزب عدالت در انزلی برگزار میشود و رسماً نام «حزب کمونیست ایران» را میپذیرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#225
Posted: 18 Mar 2015 21:40
تشکیل جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران و بروز اختلافها
در ۲۰ می ۱۹۲۰ کوچک خان طی مذاکراتی از بلشویکها قول گرفت که در امور داخلی نهضت دخالت نکنند.[۱۳] با این وجود، باز هم میرزا تسلیم نظر احسان اله خان مبنی بر پیشروی فوری قوای جنگل به سوی تهران و تاسیس یک حکومت انقلابی و امضای قراردادی با روسها در مسکو نشد و به جای این کار، نیروهای نهضت وارد رشت شدند و جمهوری ایران را بنیان نهادند.
می۱۹۲۰ تشکیل این جمهوری اعلام شد. به دنبال استقرار نیروهای انقلابی در رشت اختلاف نظرها میان رهبران جنبش بر سر چگونگی حکومت بالا گرفت از مهمترین مسایل مورد بحث تقسیم زمین میان رعیتها بود. بخشی از حمایت از جنبش به علت پافشاری برخی رهبران بر تقسیم زمین و گرفتن زمین از مالکان به این طریق از دست رفت. میرزا گرچه به بلشویکها تمایل داشد با این حال او و مشاورانش با این شدت عمل مخالف بودند و رویه محافظهکارانهتری را ترجیح میدادند و از طرفی حزب کمونیست ایران و نیروهای شوروی بر این اصلاحات پافشاری میکردند. میرزا برای پرهیز از درگیری و به نشانه اعتراض نیروهایش را از رشت خارج کرد و به احسانالله خان و حزب عدالت اجازه تشکیل حکومت داد. حکومت احسانالله خان که تا حد زیادی تحت کنترل کمیسر شوروی آبوکف بود، به مجوعهای از اصلاحات از جمله دادن زمین به رعیتها و تبلیغات ضدمذهبی دست زد.
احسان اله خان مینویسد که حتی پیش از اعلام جمهوری ایران، کوچک خان نسبت به هدفهای بلشویکها مشکوک بود؛ در حالی که با عوامل بلشویک اتحاد انقلابی بسته بود... کوچک خان میخواست پیش از صدور انقلاب خود به تهران با بلشویکها قرارداد ببندد.
یکی دیگر از زمینههای اختلاف میان جناح کمونیست و جناح میرزا در جمهوری، این بود که کمونیستها که خود را صرفاً در برابر کمیته اجرایی انترناسیونال سوم مسئول میدانستند با هرگونه شکلی از حکومت پارلمانی مخالف بودند. کمونیستها آشکارا میگفتند که کلیه اعضای جمهوری شورایی ایران بایستی مرجعیت انترناسیونال سوم را به صورت یک ایمان قلبی بپذیرند
پایان حضور شوروی در گیلان
شوروی در ۱۹۲۱ در لندن پیمانی با انگلستان بست و مفاد این پیمان خروج شوروی از شمال ایران بود که با تغییر سیاست شوروی در مورد انقلاب جهانی و جهتگیری به سمت تشکیل حکومت شوروی همخوانی داشت. در این زمان رضاخان میرپنج که به تازگی حکومت را در دست گرفته بود برای سرکوب جنبشهای انجامشده راهی گیلان شد و رشت را تصرف کرد و به عمر کوتاه جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران پایان داد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#226
Posted: 18 Mar 2015 21:45
خروج میرزا کوچک خان از حکومت بلشویکی
تقریباً از همان آغاز کار اختلافات شدید مسلکی و مرامی میان میرزا کوچک خان و اعضای تندرو شورای انقلاب گیلان به ظهور پیوست. میرزا کوچک خان روابط خود را با کمونیستهای رشت قطع کرد و عازم فومن شد تا دوباره به پیروان خود در جنگل بپیوندد. اما پیش از ترک رشت بیانیهای صادر و به طور رسمی اعلام کرد مادام که اعضای حزب عدالت بساط حزبی و تبلیغاتی خود را از خطه گیلان برنچیدهاند، مادام که تبلیغات مسلکی آنها توأم با توهین به مقدسات ملی و مذهبی ایرانیان قطع نشدهاست، وی به رشت باز نخواهد گشت.
همزمان با صدور این اعلامیه، میرزا کوچک خان نامهٔ تاریخی زیر را نیز به لنین نوشت که بهترین معرف اوضاع آن روزی گیلان و حاکی از اختلاف نظر میرزا با حزب عدالت است.نامه چنین شروع میشود:
بعدالعنوان
در این موقع که قشون فاتح کارگران و دهقانان روسیه دشمنانشان را شکست داده و مظفرانه به قلب لهستان پیش میروند و نیروهای سرمایه داری انگلستان در برابر قوای متحد روس و ایران عقب مینشینند، بسیار متأسفم که باید از کار کناره گیری کنم...
تبانی با بریتانیا و سرکوب جنبش
در آستانهٔ کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ که در پی شکست طرح بریتانیا برای تحتالحمایگی ایران در قرارداد ۱۹۱۹ صورت گرفت، توافق محرمانهای بین بریتانیا، و دولت مرکزی برای نابودی جنبش جنگل صورت گرفت. بریگاد قزاق از ضعف جنبش استفاده کرده و طی شبیخونهای فراوان، نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی کردند.
بعضی از فرماندهان تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با، گائوک افسر آلمانی معروف به هوشنگ، قصد رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، از متنفذین خلخال را که همیشه از میرزا حمایت میکرد، داشت؛ اما در کوههای خلخال دچار بوران و طوفان شدید گردیده و در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، هر دو از پای در آمدند
پایان جنبش جنگل
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#227
Posted: 18 Mar 2015 21:53
میرزا کوچک خان جنگلی
- زادروز ۱۲۵۷ ه. ش
- محله استادسرا، شهر رشت
- درگذشت ۱۱ آذر ۱۳۰۰ ه. ش
- ارتفاعات تالش، خلخال
- آرامگاه سلیمان داراب رشت
- محل زندگی رشت
- ملیت ایرانی
- نامهای دیگر یونس استادسرایی
- سالهای فعالیت سال ۱۲۸۸ (فتح تهران) و سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۰ (جنبش جنگل)
- نقشهای برجسته از رجال مشروطه خواه شمال و رهبر جنبش جنگل
- سبک مبارزه مسلحانه
- لقب میرزا کوچکخان - سردار جنگل - کوچکخان - کوچک جنگلی
- دوره اواخر قاجاریه: از شروع جنگ جهانی اول تا دوره رضا خان (سردار سپه)
- والدین میرزا بزرگ
یونس استادسرایی مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی (۱۲۵۷ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰ هجری خورشیدی) مبارز انقلاب مشروطه و رهبر جنبش جنگل بود که در اعتراض به نقض تمامیت ارضی و استقلال ایران از سوی بیگانگان بعد از مشروطه قیام کرد.
امضا میرزا کوچک خان جنگلی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#228
Posted: 18 Mar 2015 21:56
سوابق اجتماعی و فکری میرزا کوچک
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه. ش. در محله قدیمی استادسرا شهر رشت در خانوادهای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) و مدرسه جامع شهر رشت به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن به قزوین رفته و در مدرسهی صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم در مدرسه محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی میتوانست وی را در سلک روحانیان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند. میرزا کوچکخان دارای دو خواهر به نامهای کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نامهای میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هردو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفته اطرافیان، او مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود و از نظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوش برخورد، مومن به اصول اخلاقی، صریح اللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود. میرزا کوچکخان اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری میکرد. میرزا در سنین آخر عمر همسری برگزید.
میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون جبهه شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه. ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود به شدت تحت تاثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبه آرمانهای آزادی خواهانه مشروطه که آن را بر باد رفته میدید به دنبال نجات ایران و علیالخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت ومیرزا حسین کسمایی که از چهرههای تحصیل کرده و فرهیخته گیلان بودند، و یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیده میشوند؛ و بجز اینها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود. تاریخ نگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم میکنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#229
Posted: 18 Mar 2015 22:01
دوره اول جنبش جنگل (۱۲۹۸-۱۲۹۳)
عکس دسته جمعی سران جنگل در دوره اول
میرزا پس از جمع کردن دوستان و همفکرانش به جنگل رفت و قیامش را آغاز کرد. این زمان مقارن بود با آغاز جنگ جهانی اول. قوای روس بدون توجه به اعلام بیطرفی دولت ایران، در مناطق شمالی ایران نیرو پیاده کرده بودند که این نیروها باعث آزار و اذیت عامه مردم، علیالخصوص کشاورزان و دامداران و تجار و کسبه، میشدند. از دست دولت مرکزی ایران هم کاری ساخته نبود. تظلم خواهی و رد اشغال ایران از طرف قوای بیگانه مهمترین انگیزه مردم گیلان برای حمایت از افکار میرزا کوچک خان در دوره اول بود؛ لذا در یک فاصله زمانی کوتاه، تعداد کثیری از مردم (خصوصاً جوانان)، داوطلب همکاری با میرزا شدند. جنگلیها با استفاده از عملیات کمین و یا شبیخون به منافع روسها و یا عناصر داخلی وابسته به آنها (اعم از تجار و یا صاحب منصبان) ضربه میزدند. قوای روس و البته نیروهای داخلی وابسته به آنها بارها تلاش کردند جنگلیها را سرکوب کنند اما کاری از پیش نبردند و عمدتاً شکست خوردند که از جمله این نیروهای وابسته که از جنگلیها شکست خوردند میتوان به لوطی عبدالرزاق و مفاخرالملک اشاره کرد.
در این دوره جنگلیها هیئتی به نام هیئت اتحاد اسلام تشکیل دادند که اداره امور مناطق تحت کنترل، و تصمیم گیریهای کلی توسط این هیئت انجام میشد. آنها هدف خود را «اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی» اعلام میکردند. هیئت اتحاد اسلام نامی بود که طرفداران عثمانی در کشورهای مختلف اسلامی برای خود انتخاب میکردند. شاید در نگاه اول، انتخاب این نام و در کنار آن حضور چند افسر آلمانی و اتریشی در بین جنگلیها، خواننده را به این نتیجه برساند که جنبش جنگل ستون پنجم دول محور بوده و فاقد جایگاه ملی است، اما نباید فراموش کرد که دولت ایران در جنگ جهانی اول رسماً اعلام بی طرفی نموده و این بی طرفی را نیز در عمل ثابت کرده بود و این نیروهای روس (درشمال) و انگلیس (در جنوب) بودند که بدون توجه به این بی طرفی، در ایران نیرو پیاده کردند و جدای از این برای تامین آذوقه و مایحتاج خود به کشاورزان، دامداران، تجار و کسبه تعدی میکردند و جنبش جنگل، حرکتی بود که از تظلم خواهی عامه مردم ریشه میگرفت و نه تحریک بیگانه (دول محور). دولت مرکزی ایران که خود از نقض بیطرفی ایران از سوی متفقین به شدت ناراضی بود قلباً حرکتهای مردمی را علیه اشغالگران میستود. بنابر این در این دوره دولت ایران سعی میکرد با جنگلیها کج دار و مریز رفتار کند. در طرف مقابل هم جنگلیها سعی میکردند وفاداری و احترام خود را به دولت مرکزی ایران نشان دهند، لذا با نماینده دولت مرکزی (حشمت الدوله) و حتی خود رییسالوزرا (مستوفی الممالک) مکاتبه و مراوده داشتند.
بعد از انقلاب بلشویکی روسیه نیروهای روس از ایران خارج شدند و در این خروج قوای جنگل راه را برای آنها هموار کردند. اما آخرین دسته روسها، یعنی قوای ژنرال بیچراخوف که داری افکار تزاری بود، وضعیتی متفاوت داشت. او با انگلیسیها به فرماندهی ژنرال دنسترویل متحد شده بود که به قفقاز برود و در آنجا با بلشویکها بجنگد. انگلیسیها از میرزا خواستند که ضمن اجازه عبور قوای بیچراخوف و قوای انگلیس از گیلان، تعدادی از پاسگاهها را نیز در اختیار آنها قرار دهند تا به وسیله آن تدارکات پشت جبهه قفقاز میسر شود. میرزا قبول نمیکند و به ناچار در کنار پل منجیل جنگ سختی درمیگیرد. قوای روس به وسیله توپخانه دوربرد بر قوای جنگل که آرایش نظامی نامناسبی گرفته بودند پیروز میشود و راهی انزلی میشود؛ و رشت نیز به دست قوای انگلیس میافتد. البته بعد از آن جنگلیها رشت را آزاد میکنند، ولی این آزادی دیری نمیپاید و انگلیسیها دوباره رشت را تصرف میکنند. سرانجام با وساطت کنسول فرانسه بین جنگلیها و انگلیسیها صلح برقرار میشود.
در همین ایام در تهران وثوق الدوله به قدرت میرسد. او ابتدا به میرزا پیشنهاد میکند که ضمن تامین جانی به عتبات برود و قوایش را در اختیار دولت قرار دهد. وثوق الدوله بعد از مخالفت میرزا با این پیشنهاد، تیمورتاش را با بیست هزار قزاق به عنوان والی گیلان فرستاد تا جنگلیها را سرکوب کند. در این ایام بود که حاج احمد کسمایی، که یکی از سران موثر جنگل بود خود را تسلیم کرد. میرزا که نمیخواست با هموطنانش بجنگد تصمیم گرفت با افرادش به سمت شرق گیلان عقبنشینی کند. جنگلیها به دستههای کوچک تقسیم شدند و با پای پیاده به سمت شرق گیلان (لاهیجان) حرکت کردند. در این راهپیمایی طولانی، عدهای از جنگلیها از پای درآمدند و عدهای هم اسیر شدند. به مرور زمان عدهای فرار کردند و بخشی هم تسلیم شدند که از جمله آنها دکتر حشمت بود که نیروهای قزاق به امان نامهای که پشت قرآن برای او امضا کرده بودند، وفا نکردند و سرانجام دکتر حشمت در رشت اعدام شد. میرزا دوباره به فومنات، یعنی همان پایگاه اولیه اش برمیگردد و این پایان دوره اول قیام جنگل است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#230
Posted: 18 Mar 2015 22:05
دوره دوم جنبش جنگل(۱۳۰۰-۱۲۹۸)
میرزا و دکتر حشمت
قوای دولتی نتوانستند میرزا را دستگیر کنند، لذا جنبش جنگل همچنان به بقای خود ادامه داد. رفته رفته جنگلیها همدیگر را پیدا کردند و دوباره قدرت گرفتند. از طرفی دولت وثوق الدوله بعد از مخالفت سراسری با قرارداد ۱۹۱۹ احساس بیثباتی میکرد، لذا نمایندهای نزد میرزا فرستاد که تا بازشدن دوره جدید مجلس بین قوای دولتی و قوای جنگل آتشبس برقرار شود.
در این دوره میرزا با از دست دادن بعضی از دوستان سابقش که اثرات مهمی در قیام او داشتند از جمله دکتر حشمت، حاج احمد کسمایی و میرزا حسین کسمایی، اکنون به بعضی دیگر از دوستانش که تمایلات چپگرایانه دارند از جمله احسان الله خان و خالو قربان میدان میدهد و آنها نیز میرزا را ترغیب به دوستی با اتحاد جماهیر شوروی میکنند. در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ شمسی نیروهای ارتش سرخ شوروی به بهانه تعقیب روسهای سفید وارد انزلی شدند. جنگلیها از این فرصت استفاده میکنند و رشت را تصرف میکنند. میرزا سپس به انزلی میرود و پس از ملاقات با نماینده شوروی در انزلی، با آنها بر سر ایجاد یک حکومت خودمختار سوسیالیستی (با تمایلات چپ گرایانه و البته حفظ شعائر دینی) در محدوده گیلان به توافق میرسد و این مقدمهای بر تشکیل کمیته انقلاب و برقراری حکومت جمهوری میشود. قوای شوروی جنگلیها را تشویق میکردند که تهران را فتح کرده و حکومت جمهوری را در کل ایران توسعه دهند. هرچند تاریخ نشان داد که روحیات میرزا با افکار کمونیستی همساز نبود و میرزا نتوانست با آنها کنار بیاید.
در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیانیهای تشکیل کمیته انقلاب ایران و تأسیس حکومت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را اعلام نمود و دولت جمهوری را معرفی کرد، که میرزا عنوان رهبر را داشت. اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که تفاوت دیدگاه ایرانی - اسلامی جنگلیهای اصیل، با کمونیستهای تازهوارد نمایان شد. با حمایت بلشویکهای روس، انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی دست به یک سری اعمال خودسرانه و افراطی زدند که اعتراض مردم را برانگیخت. کمونیستها به دلیل تضاد اعتقادی که با مذهب داشتند و از طرفی چون مالکیت خصوصی را برنمی تافتند متعرض مالکین و زمین داران و متدینین میشدند. میرزا با مشاهده این قبیل رفتارها نهایتاً طاقت نیاورد و روز جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ به عنوان اعتراض از رشت به صومعه سرا رفت. میرزا قبل از حرکت پیغامی توسط نماینده خود برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست برنامه بلشویکها را قبول کند».
خلاء میرزا نه تنها کمونیستها را متنبه نکرد بلکه آنان از این فرصت برای قبضه کامل قدرت استفاده کردند. در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. آنها همه طرفداران میرزا را دستگیر و بازداشت کردند؛ و دولت جدیدی معرفی کردند که در آن احسان الله خان با عنوان سرکمیسر و کمیسر خارجه و (سید جعفر جوادزاده) سید جعفر پیشهوری به عنوان کمیسر داخله حضور داشتند. عدم استقبال مردم از حکومت جدید و همچنین اختلاف بین خود کمونیستها بر سر دوستی یا دشمنی با میرزا، دولت کودتایی را به بنبست کشاند. بنابر این کمونیستها پس از مدتی با میرزا از در صلح درآمدند و دوباره دولت جدیدی به رهبری میرزا تشکیل شد، اما این دولت جدید نیز دوامی نیاورد و با قتل حیدر خان عمواوغلی دوباره از هم پاشید. اختلافات درونی چه در دوره اول و چه دوره دوم قیام جنگل از عوامل مهم تضعیف این نهضت محسوب میشود.
بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن رضاخان تحت عنوان سردار سپه، دولت مرکزی تصمیم گرفت حاکمیت خود را بر کل ایران مسجل کند؛ لذا باید دولتهای محلی از میان برداشته میشد که از جمله آنها دولت جنگل بود. در تهران تحلیلها بر این امر استوار بود که دولت جنگل دست نشانده و عامل دولت شوروی است که از طریق آن قصد دارد تسلط نظامی و ایدئولوژیک خود را بر کل ایران حاکم کند. به فرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوب قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوا به وجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقبنشینی میکردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و بندر انزلی را ترک کردند. نیروهای خالو قربان تسلیم قوای سردار سپه شدند و احسان الله خان و رفقایش به خاک شوروی گریختند. در این جنگها میرزا با قوای خود در صومعه سرا بود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.
رضاخان میخواست سلسله قاجاریه را از میان بردارد و حکومت جمهوری برپا کند، لذا جذب اشخاصی همچون میرزا که محبوبیت خاصی بین عامه مردم داشتند، میتوانست به هدفش کمک کند. اما سعی قزاقها، به فرماندهی سردار سپه برای مذاکره با میرزا و دعوت او به مرکز نتیجه نداده و بنا به دلایل فراوانی مذاکرات به شکست انجامید. یکی از این دلایل این بود که تعدادی از جنگلیها بمانند دکتر حشمت و یارانش در جنگهای قبلی با قشون قزاق تسلیم شده بودند که عملاً به کشته شدنشان انجامید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7