ارسالها: 23330
#241
Posted: 18 Mar 2015 23:02
ابراهیم رضازاده فخرایی
ابراهیم رضازاده فخرایی (۱۲۷۸ رشت - ۱۶ بهمن ۱۳۶۶ تهران)، معلم، روزنامهنگار، وکیل و پژوهنده ایرانی بود. او کمیسر فرهنگی جمهوری شوروی گیلان بود.
پدر اش حاج رضا، تاجری در رشت و یکی از اعضای انجمن ایالتی گیلان در جریان انقلاب مشروطیت بود. او تحصیلات اش را در یک مکتب محلی آغازید و در سن پنج سالگی تحصیلات مدرن را در مدارس ابتدایی مجیدیه و اتفاق و مدرسه راهنمایی شمس پی گرفت. در سن ۱۶ سالگی به مجرد تکمیل کلاس هشتم، برای ادامه تحصیل به کالج پتریرکله بیروت رفت ولی گسترش جنگ جهانی اول او را مجبور کرد پس از ۱۷ ماه به ایران برگردد. در تهران او در دبیرستانهای سیروس و دارالفنون تحصیل کرد جایی که در آن مدرک کلاس دهم را گرفت. در تابستان ۱۹۱۸ او رفت تا میرزا کوچک خان، رهبر نهضت جنگل را در مرکز فرماندهی کل او در گوراب زرمیخ ببیند. او به نهضت پیوست و تا شکست آن در پاییز ۱۹۲۱ با آن باقی ماند و نهایتاً سرپرست امور فرهنگی آن شد.
در سال ۱۹۲۲ او معلم شد و در مدرسه ابتدایی سعدی در انزلی به عنوان مدیر خدمت کرد. دو سال بعد او تدریس تاریخ، فارسی و فرانسه را در دبیرستانهای شماره ۱و ۲ رشت آغازید. طی این سالها او به روزنامهنگاری هم مشغول بود و به عنوان ویراستار طلوع مطالب شدیداً انتقادی نسبت به دولت مینوشت. در ۱۹۲۸ او مجله فروغ را منتشر کرد، که فقط یک سال دوام آورد. در همان سال او، ظاهراً به دلیل برانگیختن دانشآموزان برای اعتصاب و حمایت از یک دانشآموز اخراج شده، از سمت آموزشی اش در رشت اخراج شد.
در ۱۹۳۳ فخرایی درسهای حقوقی را که توسط وزارت عدلیه ارائه میشد گذراند و تصدیقی گرفت تا به وکالت بپردازد.
در ۱۹۴۵ او برای یک سال دیگر فروغ را منتشر کرد و به عنوان دبیر حزب جنگل کار کرد که توسط چندی از یاران سابق میرزا کوچک خان تشکیل شده بود و به همراه حزب ناسیونالیست ایران به ائتلاف با حزب توده ایران پیوست. او در ۱۹۵۴ از خدمان دولتی بازنشسته شد. او ذر تهران درگذشت و به خاک سپرده شد، ولی در سال ۱۳۷۰ شمسی بقایای جنازهاش به رشت منتقل شد و دوباره در نزدیکی مقبره میرزا کوچک خان به خاک سپرده شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#242
Posted: 18 Mar 2015 23:08
حیدرخان عمواوغلی
- زادروز ۱۲۵۹ خورشیدی
- ۱۸۸۰ میلادی
- ارومیه، آذربایجان
- درگذشت ۵ آبان ۱۳۰۰
- ۱۸ اکتبر ۱۹۲۱ (۴۰-۴۱ ساله)
- یکی از روستاهای گیلان
- علت مرگ کشته شد
- ملیت ایرانی
- تبار آذری
- پیشه انقلابی
- نقشهای برجسته از فعالان موثر جنبش مشروطه ایران
- از رهبران حزب کمونیست ایران
- لقب حیدر برقی
- والدین علیاکبر افشار
- زهرا خانم
حیدرخان عمواوغلی (زاده ۱۸۸۰ در ارومیه-درگذشته ۱۹۲۰) انقلابی ایرانی و از فعالان موثر جنبش مشروطه ایران و از رهبران حزب کمونیست ایران. پس از به توپ بستن مجلس حیدرخان عمواوغلی عدهای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد.
حیدرخان عمواوغلی در بسیاری از رویدادهای انقلابی مشروطیت دست داشت:
- ترور امین السلطان، صدراعظم مظفرالدین شاه،
- شرکت در نقشه کشتن میرزا علیاصغرخاناتابک
- بمب انداختن درخانه علاءالدوله
- سوءقصد به محمدعلی شاه
- کشتن شجاع نظام مرندی با بمب دست ساز
- تأسیس حزب کمونیست ایران. حیدرخان عمواوغلی طی اولین کنگره خلقهای شرق در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۸ ریاست کمیته مرکزی حزب کمونیست جدید را برعهده داشت
حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت انقلابی خود ادامه داد. تا اینکه محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرمخان او را تبعید کردند. حیدرخان به روسیه و از آنجا به فرانسه و سوئیس رفت و به همکاران لنین پیوست.
با شروع جنبش جنگل با آنان تماس گرفت و در اردبیهشت ۱۳۰۰ ه. ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با میرزا کوچکخان را امکانپذیر ساخت. پس از اختلافات و کشمکشهائی که در جنبش جنگل پیش آمد، حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد. تاریخ کشته شدن وی را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اکتبر ۱۹۲۱ ذکر نمودهاند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#243
Posted: 18 Mar 2015 23:10
لادبن اسفندیاری
لادبن اسفندیاری (سابقاً رضا) (متولد ۱۲۸۰، یوش، مازندران -) مبارز و فعال سیاسی ایرانی بود. از نخستین اعضای حزب عدالت بود.
او برادر کوچک نیما یوشیج بود و به همراهش برای ادامه تحصیل از یوش به تهران رفت. لادبن و برادرش با تربیتی مدرن و دیدگاهی امروزین پرورش یافتند و در جوانی به کاروان تجددخواهی ایران پیوستند. بر خلاف نیما، لادبن پس از دوره تحصیلات راه سیاست را در پیش گرفت.
او که از اعضای حزب عدالت بود به همراه برخی دیگر از اعضای آن پس از آغاز نهضت جنگل به آن پیوست. در نهضت جنگل لادبن با همراهی افرادی چون عبد الحسین حسابی و ابو القاسم ذره به فعالیتهای فرهنگی پرداخت. لادبن روزنامه ایران سرخ را به عنوان ارگان کمیساریای دولت انقلابی جمهوری گیلان منتشر کرد. برادرش نیما هم در انتشار این روزنامه با او همکاری میکرد. با شکست جمهوری گیلان او به همراه جمعی دیگر در آبان ۱۳۰۰ شمسی بندر انزلی را به مقصد شوروی ترک کرد.
لادبن پس از حضور دوباره در ایران در سال ۱۳۱۰ کتاب علل عمومی بحران اقتصادی دنیا را در چاپخانهٔ باقرزاده تهران منتشر کرد. بر اساس برخی منابع تاریخی لادبن به منظور تحقیق درباره حزب کمونیست ایران در فاصله سالهای ۱۳۰۶ -۱۳۱۰ به ایران آمد.
با استقرار حکومت پهلوی، دستگاه امنیتی به هیچ صدای مخالفی مجال بروز نمیداد و به هر حرکت ناوابسته به حکومت، بدگمان بود. با تصویب قانون "منع فعالیت اشتراکی" معروف به "قانون سیاه"، که در سال ۱۳۱۰ به اطلاع عموم رسید، بسیاری از منتقدان تحت تعقیب قرار گرفتند و به حبس افتادند. لادبن اسفندیاری زندگی مخفیانه در پیش گرفت و سپس ناگزیر به ترک کشور شد. نیما برادر خود را تا مرز آستارا بدرقه کرد و پیش از عبور به خاک شوروی او را برای آخرین بار در آغوش گرفت. او قربانی تصفیههای استالین شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#244
Posted: 18 Mar 2015 23:15
جنگ ماکلوان
ماکلوان
-
- زمان مهر ۱۲۹۴
- مکان ماکلوان
- نتیجه پیروزی یاران میرزا
جنگ ماکلوان اولین نبرد مسلحانه جنگلیها با قوای روسیه و آغازی بر نهضت جنگل بود.کنسول روس سیصد قزاق روسی مشهور به بیرحمی و شقاوت و پنجاه نفر قزاق ایرانی را با مهمات کافی به فرماندهی ابوالفتح خان یاور اعزام کرد تا جنگلیها را سرکوب کنند. در مسیر حرکت آن قشون دولتی در جاده ماکلوان به ماسوله نیروهای جنگلی که بیش از هفتاد تن بودند، از تپه ماکلوان به ماسوله به آنها هجوم بردند و ۱۳۴ نفر از نیروی دشمن به صومعهسرا گریختند و بقیه کشته یا اسیر شدند و مجاهدان جنگل مقدار زیادی اسلحه و اسب را غنیمت گرفتند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#245
Posted: 20 Mar 2015 14:27
نهضت جنگل را باید در ابعاد بینالمللی پژوهش کرد
میرزا کوچک
مجید رحمانی، نویسنده «ابعاد بینالمللی نهضت جنگل» معتقد است که میرزا کوچکخان و نهضت جنگل تاثیر بسیاری بر روابط و ساختار جهانی گذاشت؛ تاثیری که برپایه اسناد قابل پژوهش است. افشین پرتو، تاریخپژوه و نویسنده کتاب «گیلان و خیزش جنگل» نیز میگوید: باید شخصیت میرزا را بر اساس تحلیلهای صحیح و در جایگاه درست شناخت.-
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، امروز دوشنبه 11 آذرماه، 92 سال از درگذشت میرزا کوچکخان جنگلی میگذرد. در چنین روزی میرزا همراه با آخرین فرد از یارانش که مردی آلمانی بهنام «گائوک» (معروف به هوشنگ) بود در بوران کوههای تالش ـ خلخال جان بهجان آفرین تسلیم کرد. میرزا هنگام مرگ 43 سال داشت و در طول 23 سال مبارزه، هفت سال رهبر جنبش جنگل بود.
در دورههای مختلف مبارزه، همراهان بسیاری از ایرانی و غیرایرانی با میرزا کوچکخان همراه شدند و این مساله باعث شد تا وی و نهضت جنگل میان کشورهای همسایه، حتی کشورهای استعمارگر بهخوبی شناخته شده باشد. کتابهای بسیاری درباره میرزا کوچکخان و نهضت جنگل، همچنین همراهان وی نوشته شده است. دستنوشتههایی از یاران وی بهدست آمده که اطلاعات ارزشمندی در بین آنها دیده میشود. از سوی دیگر، اسنادی در کشورهای روسیه، انگلیس و دیگر کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم با نهضت جنگل ارتباط داشتند، وجود دارد. به همین مناسبت «ایبنا» با دو نویسنده از خطه گیلان درباره کتابهایی که به نهضت جنگل اختصاص دادهاند، گفتوگویی انجام داده است.
مجید رحمانی، نویسنده کتاب «ابعاد بینالمللی نهضت جنگل» معتقد است: نهضت جنگل تاثیر بسزایی بر روند معادلات بینالمللی داشته است. بهدلیل جایگاه ژئوپلتیکی گیلان در کریدور شمال ـ جنوب، شکلگیری این نهضت بر دیگر کشورها تاثیر بسیاری گذاشت، بهطوریکه باعث تغییر در ساختار جهانی و بینالمللی شد و لشکرکشی کشورهای درگیر جنگ جهانی اول را به تعویق انداخت. به همین دلیل همراهی و همسویی کشورهای روسیه و انگلیس با دولت وقت ایران به نابودی نهضت جنگل منجر شد.
این پژوهشگر افزود: در کتاب «ابعاد بینالمللی نهضت جنگل» زوایایی از نهضت جنگل را بررسی کردم که در دیگر کتابهای مربوط به این نهضت به آن کمتر اشاره شده است. بررسی اوضاع داخلی و روابط خارجی ایرانی، تاثیر کشورهای خارجی در شکلگیری، تقویت و فروپاشی نهضت جنگل، قراردادهای بینالمللی مربوط به این نهضت، جایگاه اندیشه اتحاد اسلام و تاثیری که بر نهضت گذاشت از مسایلی است که به تحلیل آنها در این کتاب پرداختهام. از سوی دیگر بحث استعمارستیزی رهبران و نیروهای اصلی نهضت جنگل بهعنوان اولویت در مبارزهها اهمیت بسیاری داشت.
وی با اشاره به حضور افسران خارجی در بین مبارزان نهضت جنگل بیان کرد: چرایی و چگونگی حضور افسران خارجی از کشورهایی چون آلمان، اتریش، لهستان، مجارستان، چکسلواکی و عثمانی که بهواسطه جنگ اول جهانی در این نهضت شرکت کرده بودند، رنگ دیگری به این نهضت در مقایسه با دیگر نهضتهای ایرانی داد. برخی از این افراد اسیرانی بهشمار میرفتند که پس از بازگشت از سیبری و تبعید، بهدلیل علاقهمند شدن به مرام و منش میرزا کوچکخان به نهضت جنگل پیوسته بودند.
رحمانی با بیان اینکه اسناد در پژوهشهایی که درباره میرزا کوچکخان انجام میشود، بااهمیت است، اظهار کرد: تمامی منازعات و معاهدات با روسیه تزاری، انگلستان و شوروی را برپایه اسناد موجود در پژوهشهایم بررسی کردهام. نفوذ اندیشههای چپگرایانه در این نهضت از دیگر مسایلی بهشمار میرود که پرداختن به آنها در شناخت دلایل فروپاشی نهضت جنگل اهمیت دارد. همچنین روابط تفکیکی نهضت جنگل که بهواسطه جنگ جهانی اول با آلمان، عثمانی، آذربایجان، فرانسه و دیگر کشورها ایجاد شده بود، بخشهای دیگر «ابعاد بینالمللی نهضت جنگل» را تشکیل دادهاند.
این پژوهشگر نهضت جنگل گفت: میرزا کوچکخان ارتباط و مکاتباتی نیز با افرادی از دیگر کشورها داشت و این نامهها در برخی موزهها و مراکز اسنادی موجود است. روزنامه «جنگل» از دیگر منابعی بهشمار میرود که در آگاهی و شناخت این نهضت به پژوهشگران کمک میکند. در خانه میرزا کوچکخان نیز کتابخانهای تخصصی وجود دارد که اطلاعات ارزشمندی از منابع مختلف در آن گردآوردی شده است. عکسهایی که از خارجیها در نهضت جنگل وجود دارد، اطلاعات ارزشمندی از برخی مسایل ارایه میدهد که در این کتاب بسیاری از عکسها موجود هستند.
افشین پرتو:دستنوشتههای احساناللهخان را به ایران آوردم
افشین پرتو، دیگر نویسنده پیشکسوت گیلانی، کتابهایی درباره تاریخ گیلان نوشته و در «گیلان و خیزش جنگل» به بررسی دوران سلطنت احمدشاه قاجار و رویدادهای عمده آن دوره بهویژه خیزش جنگل در گیلان پرداخته است، همچنین مسایل پس از این جریان و بازخوردهای خیزش جنگل تا پادشاهی رضاشاه را بیان کرده است. وی میگوید: کتاب «گیلان و خیزش جنگل» را برپایه مستندات مجموعه اسنادی وزارت امور خارجه، مراکز اسنادی در سنتپترزبورگ روسیه، ایروان، باکو، تفلیس، همچنین اسنادی که از ترکیه و آلمان بهدستم رسیده بود، نوشتم که در یکسال گذشته منتشر و اکنون در کمتر از یکسال بهچاپ دوم رسیده است.
وی با اشاره به اطلاعات جدیدی که از دستنوشتههای احساناللهخان در این کتاب آمده است، اظهار کرد: در مدت 15 سالی که به کشورهای همسایه شمالی ایران مانند روسیه، آذربایجان، گرجستان و ارمنستان برای بهدست آوردن اسناد این کتاب سفر کردهام، مدارک و نکتههای جدیدی درباره شکل و حضور شخصیتهای این نهضت یافتم که منابع باارزشی بهشمار میروند. بهطور مثال در باکو عروس احساناللهخان که سالخوره بود، دستنوشتههای وی را به من سپرد تا به ایران بیاورم چرا که پس از درگذشتش ممکن است دور ریخته شوند.
این تاریخنگار افزود: این دستنوشتهها که خاطرات خطی احساناللهخان هستند، مطالب جدید و بکری دارد که تاکنون در کتابهای مربوط به نهضت جنگل آورده نشده است و به تبعید وی و مسایلی که اطلاعات دقیقی درباره آنها موجود نیست، مانند سرنوشت احساناللهخان یا وضعیت وی در سیبری و گذران زندگی در باکو پرداختهاند. همچنین شایعههایی که درباره مرگ این شخصیت بیان شده یا ناگفتههای شفاهی از روایت چگونگی تصادفش در خیابان از مطالب دیگری است که برپایه اسناد در این کتاب ارایه کردهام.
پرتو با اشاره به تحلیلهایی که در کتاب آورده، توضیح داد: استفاده فراوان از اسناد در این کتاب باعث شده تا تحلیل از این نهضت تا جای ممکن بهدور از رویانگری و بزرگنماییهایی که در تاریخنگاری این جریان معمول است، همراه باشد. بیان حقیقت درباره افراد باعث میشود تا آنها جایگاه واقعی داشته باشند، نه آنچه که تاریخنگار علاقهمند است درباره شخصیتهای مدنظرش واقعیتهای تاریخی را از درستی دور کند. بیان مشکلات این افراد و چگونگی رویارویی آنها با مسایل از دیگر مواردی است که به شناخت بهتر آنها کمک میکند. به همین دلیل نگاه پژوهشگر درباره افرادی چون میرزا کوچکخان باید بدون شیفتگی باشد.
این تاریخنگار با اشاره به تغییر دیدگاهش پس از این پژوهش گفت: دیدگاهی که درباره نهضت جنگل داشتم در این مدت بسیار بهتر شد و به این نتیجه رسیدم که محیط گیلان توانایی حضور در هر مقطعی از تاریخ ایران را دارد. همچنین امکان تجمیع افراد صاحب انگیزه و عملگرا که حرفی برای گفتن دارند در مقاطع مختلف تاریخی دیده میشود. پژوهشهای میدانی پس از این کتاب در مناطقی که میرزاکوچکخان و یارانش حضور داشتند باعث ایجاد شگفتی و علاقهمندی بیشتر به نهضت جنگل شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#246
Posted: 20 Mar 2015 14:36
فعاليت افسران آلماني در نهضت جنگل در جنگ جهاني اول
پس از شكلگيري نهضت جنگل، بعضي از افسران آلماني و اتريشي با ميرزا كوچك خان همكاري داشتند. البته بايد توجه داشت كه فعاليت افسران آلماني و اتريشي در نهضت جنگل از روي برنامهريزي قبلي و با دستورالعمل دولت آلمان نبود بلكه بيشتر آنها از زندان روسها فرار كرده و با شنيدن آوازه جنگليها به آنجا روي آورده بودند. علاوه بر افسران آلماني و اتريشي، عدهاي از افسران ترك نيز با نهضت جنگل و ميرزا كوچكخان همكاري داشتند. انورپاشا وزير جنگ عثماني كه شنيده بود در منطقه شمال ايران جمعيتي به نام اتحاد اسلام به وجود آمده، تصميم گرفت به لحاظ اسلحه و مهمات به آنها كمك كند. بنابراين، حسين افندي را، كه اصلا تبريزي بود و در دانشگاه استانبول تحصيل كرده بود، مأمور نمود سيصد قبضه تفنگ، مقدار زيادي فشنگ، يك جلد كلامالله، يك ساعت و يك قبضه شمشير را به عنوان هديه به جنگليها برساند.
علاوه بر كمك تسليحاتي، طبق خواهش ميرزا چهار نفر از افسران ترك به جنگل آمدند و به تربيت افراد جنگل پرداختند كه عبارت بودند از: مين باشي (سرگرد) يوسف، ضياء بيگ، يوزباشي (سروان) يعقوب بيگ، گروهبان عمرافندي، و گروهبان عثمان افندي. اين افسران مدتها در ميان مجاهدين جنگل به سر بردند و در جنگها شركت فعال داشتند تا اينكه به موجب قرارداد آتش بس 1336 كه ميان جنگليها و فرماندهان انگليسي مقيم ايران منعقد شد از ادامه خدمت معاف شدند و به كشور خود بازگشتند.
يكي از فعاليتهاي ميرزا كوچك خان تأسيس مدرسه نظام ملي در قريه گوراب زرمخ نزديك كسما بود. در اين مدرسه آموزشهاي نظامي داده ميشد. افسران اين مدرسه ده دوازده نفر از صاحبمنصبان نظميه رشت بودند. علاوه برآنها، چند نفر از افسران خارجي نيز در اداره اين مدرسه دخالت داشتند كه عبارت بودند از سرگرد پاشن رئيس مدرسه و فرمانده قوا در منجيل، كه بعد از شكست جنگليها از قواي انگليسي ديگر اثري از او ديده نشد. محمدعلي گيلك در مورد چگونگي ورود پاشن به جنگل مينويسد كه يكي از دوستان ميرزا كوچك خان به نام دكتر ابوالقاسم خان فربد كه براي كاري در تهران اقامت داشت سه نفر را به جنگل معرفي نمود؛ يكي از آنها سرگرد پاشن بود كه پس از ورود به نهضت جنگل رياست مدرسه نظام ملي را برعهده گرفت. غير از سرگرد پاشن، ستوان اشتريخ اتريشي و چند نفر افسر آلماني ديگر از جمله ستوان اشنايدر و ستوان والتريش زيردست پاشن خدمت ميكردند. البته اينها در روسيه اسير بودند و پس از انقلاب روسيه فرار كرده و از راه بادكوبه و انزلي به جنگل آمده بودند و تقريبآ 50 نفر از جوانان رشت به مدت دو ماه تحت تعليم آنها قرار داشتند كه پس از خاتمه جنگ از خدمت جنگل كناره گرفتند.
يكي ديگر از افرادي كه در نهضت جنگل با ميرزا كوچك خان همكاري نزديكي داشت گائوك آلماني معروف به نام ايراني هوشنگ بود. البته محمدعلي گيلك معتقد است كه روس بودن گائوك بيشتر به حقيقت نزديك است تا آلماني بودن او. براساس گفته گيلك، گائوك قبل از ورود به نهضت جنگل در اصفهان عضو كنسولگري روسيه بود. طولي نكشيد كه به تهران آمد و وارد بانك استقراضي شد. پس از پيروزي انقلاب در روسيه با افراد آزاديخواه تهران ارتباط پيدا كرد و باتلاش آنها به رشت آمد تا به نهضت جنگل ملحق شود؛ ولي در بين راه انگليسيها او را دستگير و به هندوستان تبعيد كردند. پس از آزادي به روسيه رفت و همراه با بلشويكها به ايران بازگشت و با سمت مترجمي وارد انزلي شد. سپس به جنگليها پيوست و دلبستگي زيادي به ميرزا كوچكخان پيدا نمود و تا آخرين لحظه همراه ميرزا بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#247
Posted: 20 Mar 2015 14:41
شكلگيري نهضت جنگل
ميرزا كوچكخان مدتي پنهاني در جنگلهاي گيلان زيست و موفق شد گروهي را دور خويش جمع كند. رفتهرفته بر شمار يارانش افزوده شد و مردان جنگل، تشكيلاتي سياسي و نظامي پديد آوردند كه هدفهايي چون اخراج نيروهاي بيگانه، برقراري امنيت و رفع بيعدالتي، مبارزه با خودكامگي و استبداد را پيگيري ميكرد. آنان اعلام نمودند: «پيش از هر چيز، طرفدار استقلال كشور ايران هستيم؛ استقلال به تمام معنا، يعني بدون كوچكترين دخالت بيگانگان. اصلاحات اساسي مملكت و رفع فساد تشكيلات دولتي، كه هر چه بر سر ايران آمده از فساد تشكيلات است. ما طرفدار يگانگي عموم مسلمانان هستيم. اين است نظريات ما كه تمام ايرانيان را دعوت به همصدايي كرده و خواستار مساعدتيم».1
در واقع جنبش جنگل ادامه خيزش مشروطهخواهي ايران بود. بيشتر جنگليها انسانهاي آزاديخواهي بودند كه تصور ميكردند نهضت مشروطه به هدف خود نرسيد و ناكام ماند. رهبري جنبش، با تكيه بر باورهاي شيعي و ايمان كامل به مباني مذهب اسلام گام در اين راه نهاد.2
در قيام جنگل، مردم سلحشور گيلان مهمترين نقش را بر عهده داشتند كه فداكاري و پايداري را در سيماي طلبهاي روشنضمير ديدند و به زودي با پيوستن به انقلابيون و حمايت گسترده از آنان، حاشيه امنيتي قوي و مطمئني را براي آنان به وجود آوردند تا آنجا كه شكست و نابودي نهضت جنگل براي استعمارگران و ايادي داخلي آنان، به رؤيايي دستنيافتني بدل شد. همه سرداران و چهرههاي برجسته جنگل، مردم عادي بودند كه در كوران مبارزه، گوهر وجودشان صيقل يافت و جلوهگر شد. البته در اين ميان كساني هم در اين نهضت وارد شدند كه همه تلاش آنان، صرف ايجاد شكاف در صفوف بههمفشرده نهضت و شكست آن بود. اينها به مثابه بازوان استبداد و استكبار عمل ميكردند.3
نهضت جنگل از معدود قيامهايي است كه همه قشرهاي جامعه گيلان در آن همكاري جدي داشتند. اين خيزش بر زندگي اجتماعي، تفكر و ادبيات مردمان آن منطقه اثرهاي مادي و معنوي عميقي گذاشت. اين حركت به استقلال ايران فكر ميكرد. افزون بر اين، تلاشهاي سياسي و اجتماعي در زمينه فرهنگي، آموزشي و تربيتي بسيار فعال و راهگشا بود.4
براي اينكه به ضرورتهاي تشكيل اين نهضت پي ببريم، بايد اوضاع شمال كشور را در عصر قاجاريه بررسي كنيم. مردم گيلان همچون ديگر شهرهاي ايران، در اين دوره اوضاع بسيار سختي داشتند. ساختار فاسد و ناكارآمد حكومتهاي قاجار و عمال و دستنشاندگان ناحيهاي آنان در سراسر كشور، عقبافتادگي و زوال فرهنگي ـ اجتماعي را به وجود آورده بود كه خطه گيلان از اين وضع اسفبار مستثنا نبود. مردم اين منطقه در قرن سيزدهم هجري در فقر و فلاكت به سر ميبردند. در نگاه اول، شايد شگفتآور باشد كه چرا سرزمين حاصلخيز شمال، عقبافتاده بود.
موقعيت ويژه جغرافيايي، شرايط اقليمي و آب و هوايي و تواناييهاي سرزمين گيلان سبب شده بود، شاهان و رجال قاجار، همواره درصدد تملك و تصاحب بخشهاي باارزش و حاصلخيز اين منطقه از كشور برآيند و به همين دليل، به تدريج بسياري از سرزمينهاي گيلان به دست حاكمان، كارگزاران و وابستگان دربار قاجار افتاد، ولي از آنجا كه اين افراد از گيلان دور بودند، براي بهرهبرداري مطلوب از اين متصرفات و استثمار بيشتر مردم، از حاكمان محلي بهره ميگرفتند. بدين معنا كه آنان مناطق تحت تملك خود را با نام املاك سلطنتي، به حاكمان و اربابان محلي اجاره ميدادند. افراد براي به دست آوردن منافع و جلب رضايت دربار و فرستادن حق اجاره به مركز، فشار فراواني را بر اقشار گوناگون گيلان، بهويژه كشاورزان وارد ميكردند كه بسيار طاقتفرسا بود. به همين دليل در اين دوره، به تدريج طبقه زميندار بزرگي شكل گرفت كه در انقلاب مشروطه، به سركوبي حاميان اين نهضت در گيلان پرداخت. افزون بر اين، مالكان و مأموران دولتي، فشار و تعديهاي بيشماري در حق مردم اعمال ميكردند. كشاورزان بيدفاع براي بهرهبرداري از دسترنج خود استقلالي نداشتند و پس از رنج و زحمت بسياري، در نهايت محصول خود را دو دستي تقديم اربابها ميكردند. رفتهرفته زمينداران بزرگ در گيلان، طبقهاي سلطهگر را در گيلان تشكيل دادند كه نهتنها مالك زمينها و محصولات زراعي بودند، بلكه خود را مالك جان و ناموس مردم ميپنداشتند. اين گروه كه در دستگاه حكومت محلي نيز صاحب مقامات و منصبهايي بودند، خود را بالاتر از مردم عادي ميدانستند.
افزون بر همه اين موردها، وابستگي دربار قاجار به حكومتهاي خارجي، بهويژه روسيه و انگلستان و واگذاري امتيازهاي فراوان اقتصادي و بازرگاني به آنها در شهرها و بندرهاي شمالي و جنوبي، فشارهاي سختي را بر مردم، از جمله بازرگانان وارد ميكرد. گيلان و آذربايجان، به منطقه تحت نفوذ روسيه تبديل و ورود كالاهاي روسي و جولان بازرگانان اين كشور، با تمسك به قراردادهاي يكسويه و نيز نپرداختن گمركات از سوي آنان، سبب شد توليدكنندگان و تاجران گيلاني، توان رقابت را از دست بدهند و بيش از پيش، بر دشواريهاي اقتصادي و فقر منطقه افزوده شود.
اين آشفتگيها و شكافهاي اقتصادي و اجتماعي، همچون آتشفشاني، زمينهاي براي وقوع تحول سياسي در گيلان پديد آورد و سبب شد مردم اين سرزمين، همگام با اهالي ديگر نواحي ايران، وضع پيشآمده را دگرگون سازند و بساط استبداد را در هم پيچند و به گونهاي اثرگذار، به نهضت مشروطه بپيوندند و در فتح تهران نقش ويژهاي ايفا كنند. آنان تصور ميكردند با پيروزي اين قيام و پديد آمدن نهادهاي حافظ حقوق مردم، قوانيني كه به سود مردم است، وضع ميشود و روابط ظالمان پيشين، پايان مييابد، ولي در آن هنگام كه مشروطه به بيراهه رفت و كشور هم در تب و تاب مشكلات داخلي و نفوذ و دخالت خارجي ميسوخت، ناگهان ميرزا كوچكخان، از ديار گيلان، ظهور كرد كه با فعاليتهاي خود، نام خويش را جاودان كرد. او كه به جرگه مبارزه عليه استبداد و استعمار پيوسته بود و همراه مجاهدان گيلاني در فتح تهران و قزوين حضوري فعال داشت، پس از انحراف مشروطه از مسير خويش، در بهار سال 1294 خورشيدي، براي پيريزي هسته مقاومت در برابر دولت مستبد مركزي و تجاوزهاي بيگانگان، رهسپار رشت شد و نهضت جنگل را به وجود آورد.5
دكتر شاپور رواساني در اينباره ميگويد: «در سال 1294 شمسي، بعد از جنگ جهاني اول، ايران مشكلات بسياري داشت. حضور عثمانيها و انگليسيها ايران را به محل برخورد متفقين و متحدين تبديل كرده بود. آشفتهترين اوضاع را شمال ايران داشت. عدهاي از زمينداران بزرگ و تاجران نامدار، به عنوان تبعه روس، پرچم اين كشور را در مقابل خانههايشان برميافراشتند و نهتنها ماليات نميدادند، هر آنچه ميتوانستند، در حق مردم و كشاورزان روا ميداشتند. كنسول روس در رشت، مالك الرقاب به حساب ميآمد و زمام امور را عملاً در دست گرفته بود. در چنين وضعي نهضت جنگل سر بلند كرد. اين حكومت دنباله جنبش مشروطه است، اما جنبش مشروطه نتوانست مردم را به عدالت و آزادي، كه در پياش بودند، برساند. در اين اوضاع، ميرزا در گموشتپه مجروح و براي مداوا به تفليس اعزام شد. در مازندران، گيلان و گرگان و چند شهر ديگر كانونهاي قيام عليه دربار و دولت مركزي ايجاد شد، اما هيچ كدام نتوانستند كاري از پيش ببرند. تنها ميرزا كوچكخان بود كه پس از بازگشت از تفليس دريافت كه جنگلهاي گيلان مناسبترين جا براي مبارزه است. در همين اثنا، كنسول روس ميرزا و بيست نفر ديگر را از گيلان تبعيد كرد، اما او و يارانش مخفيانه وارد رشت شدند و پايههاي قيام را استحكام بخشيدند.
مرحوم [ميرزا احمد] مدني و دكتر حشمت همراه چند نفر ديگر به سراغ روستاييان و دهقانان رفتند و از منافع آنها در برابر زورگويان و قزاقهاي روس دفاع كردند. وقتي آنان با چنين انسانهايي آشنا شدند كه درسآموخته مكتب ميرزا كوچكخان بودند، همگي به سمت جنگل روي آوردند و روز به روز بر حاميان جنبش جنگل افزوده شد و آنچنان مريد ميرزا شده بودند كه به هيچ عنوان حاضر نبودند مكان حضور او را به قزاقهاي روس نشان بدهند. وقتي قشون روس با توپ و تفنگ و سرباز فراوان به دنبال ميرزا بودند، اين كشاورزان فداكار با حمله به آنها، تفنگهايشان را به غنيمت ميگرفتند و به ياران ميرزا ميدادند.
مردم همه گونه احتياجات جنگليها را اعم از غلات و غيره فراهم ميكردند و آزاديخواهاني كه در گوشه و كنار ايران بودند، به ميرزا كوچكخان پيوستند».6
حسن مرسلوند مينويسد: «جنگليها در ابتداي كار بارها با رشادت، با قواي دولتي جنگيدند. چند بار هم با نيروهاي متجاوز روسيه تزاري، در گيلان جنگيدند. اين جنگهاي ميهني باعث شد كه رفته رفته نيروهاي انقلابي از سراسر گيلان و حتي ديگر نقاط ديگر ايران به آنان بپيوندند. انور پاشا، مؤسس فرقه ژون ترك، وابسته به هيئت اتحاد اسلام، كه فرمانده ارتش عثماني هم بود، مقداري اسلحه براي جنگليها فرستاد و حتي چند افسر عثماني نيز در كنار جنگليها، با ارتش روسيه جنگيدند. رجال سياسي ميهندوست مركز نيز به طور مخفيانه از جنگليها حمايت ميكردند و برايشان پول و كالاهاي مورد نياز ميفرستادند. مدتي بعد كه كار جنگليها بالا گرفت در منطقه گوراب زرمريخ يك مدرسه نظامي تأسيس كردند كه در آن افسران آلماني كه به كمك جنگليها آمده بودند، به تعليم نظامي جوانان گيلاني پرداختند. هسته مركزي فرماندهي جنگل را در ابتدا هيئت اتحاد اسلام به عهده داشت كه اكثريت اعضاي آن را روحانيون تشكيل ميدادند».7
- 1. زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج 5، صص 299 و 473.
- 2. همان، ص 299.
- 3. ايام (ويژه تاريخ معاصر)، ضميمه روزنامه جامجم، 14/9/1387، ش 43، ص 4.
- 4. روزنامه همشهري، 9/9/1382، ش 3239، ص 5.
- 5. هوشنگ شاکري، برگرفته از: «بررسي پيدايش و نمو نهضت جنگل و ريشههاي آن»، روزنامه اطلاعات، بخش ضميمه، چهارشنبه 11/9/1388، ش 24631، ص 4.
- 6. «گفتوگو با دکتر شاپور رواساني»، به کوشش: سيد محمد حسيني، ايام (ويژه تاريخ معاصر ايران)، 14/9/1387، صص 4 و 5.
- 7. زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج 5، ص 300.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#248
Posted: 20 Mar 2015 14:46
بررسی کلی نهضت جنگل
- در مسير پر پيچ و خم تحولات ايران از نهضت مشروطيت تا کودتاي 1299، نهضت جنگل از جمله پديدههايي است که نميتوان آن را ناديده گرفت. انگيزهها و اهداف نهضت، ترکيب رهبران نهضت و رفتارشناسي آنان، فرايند تحولات نهضت، سرنوشت و سرانجام آن، هر کدام مسائل مهمي هستند که مطالعه و آسيبشناسي آنها ميتواند تجربههاي ارزشمندي را در اختيار خواننده قرار دهد. پرداختن به اين مقولهها بيرون از هدف اين نوشته است. در اين مقال تنها به تأثير يا عدم تأثير نهضت جنگل در وقوع کودتاي 1299 اشاره کوتاهي ميشود. در جنگ رواني که انگليسيها به منظور بسترسازي براي وقوع کودتا در ايران به راه انداخته بودند، بزرگنمايي خطر بلشويسم و به تبع آن خطر نهضت جنگل، نقش مهمي داشت. انگليسيها به خوبي ميدانستند و اذعان داشتند که « خلق و خوي ايراني مستعد ويروس بلشويسم نيست»، اما آنچنان بر خطر بلشويسم تأکيد ميکردند که بسياري از ايرانيان باورشان شده بود. گفته ميشود هنگامي که نيروهاي قزاق به رهبري رضاخان و سيد ضياءالدين طباطبايي، سحرگاه سوم اسفند 1299 وارد تهران شدند، در جريان بگير و ببندهاي آنها، برخي از بازداشتشدگان قبل از کودتا که در زندان به سر ميبردند، هنگامي که توانستند از زندان فرار کرده و به خيابان بيايند، چنين پنداشتند که اشغالکنندگان تهران، حتماً همان بلشويکهايي هستند که مدتها خبر ورود قريبالوقوع آنها به تهران بر سر زبانها افتاده بود! از اين رو، براي اينکه از شرّ اشغالگران رها شوند، براي خوشايند آنها فرياد « زنده باد بلشويسم» سر ميدادند!
زمینههای تشکیل نهضت جنگل
میرزا در مراحل مختلف انقلاب مشروطیت فعالانه حضور داشت و در فتح قزوین شرکت نمود؛ اما، پس از استقرار مشروطیت و بوجود آمدن حوادثی که ایران را دستخوش تغییر قرار دادند؛ نظیر قرارداد 1907 و تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روس و انگلیس، کشیده شدن ایران به جنگ جهانی اول، حضور نیروهای روسی در گیلان و سایر نقاط کشور، زمینههای پیدایش نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان فراهم گردید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#249
Posted: 20 Mar 2015 14:49
اهداف نهضت:
جنگلی ها هدف خود را " اتحاد اسلامی، اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی" اعلام می کردند.این امر را در «روزنامه جنگل» نیز منعکس کردند. در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ هجری شمسی قوای جنگل با انتشار بیانیهای تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران و الغاء اصول سلطنت و تأسیس حکومت جمهوری را اعلام نمودند و یک روز بعد کمیته انقلاب، هیئت دولت جمهوری (هیات اتحاد اسلامی) را معرفی کرد، که میرزا عنوان سرکمیسر و کمیسر جنگ را داشت.
مراحل فعالیت نهضت:
1. مرحله اول: شوال 1333 تا آخر ذیحجه 1335؛در این مرحله جنگلیها عمدتاً به مبارزه با نیروهای روسی پرداختند.
2. مرحله دوم، ذیحجه 1335 تا شعبان 1337؛در این مرحله، بعد از انقلاب شوروی و فراخوانی نیروهای روسی از ایران، قدرت نیروهای جنگلی بیش از پیش افزایش یافت. دولت انگلیس برای مبارزه با جنگلیها و پرکردن خلاء قوای روسی در شمال، قوای خود در شمال ایران را تقویت کرد؛ اما این امر تاثیری در افزایش روز افزون قدرت جنگلیها نداشت تا اینکه برخی یاران نزدیک میرزا مانند حاج احمد کسمائی دستگیر و دکتر حشمت اعدام شد. این دو اتفاق،موجب دگرگونی وضع نهضت و باعث تسلیم یا پراکنده شدن جنگلی ها شد به گونهای که بعد از این جریان تنها 8 نفر در کنار میرزا باقی ماندند.
3. مرحله سوم، شعبان 1337 تا شعبان 1339؛در این مرحله گروههای جنگلی مجدداً جمع شدند و با پیوستن افرادی مثل احسان الله خان به جنگلیها و جان گرفتن دوباره نهضت، شهر رشت به تصرف جنگلیها درآمد که البته حدود یک ماه بعد احسان الله خان و خالو قربان با پیوستن به بولشویکهای افراطی و قطع رابطه با میرزا در حکومت کمونیستی که در رشت بوجود آمد بود، مقامات عمدهای را گرفتند و میرزا به جنگلهای فومن رفت.
4. مرحله چهارم (شکست نهضت) ، شعبان 1339 تا دوم ربیعالثانی 1340؛این مرحله که مرحله پایانی نهضت است، مجدداً اختلافات و درگیریهای داخلی بروز میکند و دولت انگلیس ضمن مناسب دیدن این فرصت، با استفاده از عوامل داخلی سعی در برداشتن جنگلیها میکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#250
Posted: 20 Mar 2015 14:51
فعالیت های نظامی نهضت جنگل
فروردین 1297، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد 1297، نیروی «كلنل پیچرا خوف» افسر روسی كه قصد بازگشت از ایران را داشت با«ژنرال دانسترویل» انگلیسی كه او نیز می خواست از طریق انزلی به بادكوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «كمیته ی اتحاد اسلام» به نبرد پرداختند، در حالی كه زره پوش ها و هواپیماهای انگلیس هم برای كمك به او به حركت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «كمیته ی اتحاد اسلام» رشت را تصرف كرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به كمك زره پوش ها و هواپیماها رشت را تسخیر نمودند. در 27 مرداد 1297، میان نمایندگان كمیته ی اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد كه میرزا كوچك خان به ناچار انحلال كمیته ی اتحاد اسلام را اعلام داشت و كمیته انقلابی گیلان را تشكیل داد. شماری از سران كمیته اتحاد اسلام كناره گیری كردند و شماری از افراد تندرو در كمیته ی انقلابی گیلان عضویت یافتند.
برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن 1279، به وسیله ی سید محمد تدین پیام صلحی برای كوچك خان رهبر نهضت فرستاد و از او خواست كه نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد، میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در 18 اسفند 1297، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد1298، كلنل «استاروسلسكی» فرمانده ی نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سركوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شركت داشتند. پیش از حمله ی «كلنل تكاچینكف» از تهران نامه ی تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیری های فراوان عده ای از سران نهضت از جمله دكتر حشمت كه پزشك بود و به واسطه ی خدمات پزشكی محبوبیت زیادی در لاهیجان كسب كرده بود و در آن جا یك گروه چند صد نفری به نام «نظام ملی» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد. نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطه ی نزدیك بودن به میرزا آزاد كرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم كند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دكتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یك گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «نظام ملی» كشته شدند و دكتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در 4 اردیبهشت 1298، محكوم به اعدام شد.
نهضت جنگل و رهبران انقلاب اكتبر روسیه
جنگلی ها در دوران تزارها قیام خود را آغاز و به مخالفت با آنان پرداختند، امّا در آغاز پیروزی انقلاب اكتبر، روابط جنگلی ها با روس ها حسنه شد. پس از چندی روس ها سیاست خود را تغییر و از حمایت نهضت جنگل دست كشیده و سرانجام به آن خیانت كردند.
در 28 اردیبهشت 1299 شمسی، ارتش سرخ تحت عنوان سركوبی به اصطلاح ضدّ انقلابیون وارد بنادر انزلی و غازیان شد. نهضت جنگل كه حضور نیروهای بیگانه در خاك كشور برایش قابل تحمل نبود و حضور آنان را به زیان استقلال ایران می دید، اسماعیل آقا جنگلی خواهرزاده ی میرزا را به عنوان نماینده به دیدار فرمانده ی ارتش سرخ فرستاد. وی قبل از هر سخنی سراغ میرزا را گرفت و تمایل شدید خود را برای دیدار با او اعلام كرد. بنابراین میرزا در رأس هیأتی به انزلی رفت و در آن جا با فرمانده ی ارتش سرخ دیدار و مذاكره كرد و نسبت به چند موضوع توافق كلی حاصل شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.