انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 26 از 43:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  42  43  پسین »

Guilan | گیلان


مرد

 
اعلام حكومت جمهوری


پس از توافق جنگلی ها با روس ها، سران نهضت به رشت آمدند و در این شهر اعلام حكومت جمهوری كردند. آنان ضمن انتشار اعلامیه ای با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فداییان جنگل» به مفاسد دستگاه حاكمه ی ایران و جنایات انگلیسی ها اشاره كردند. و در پایان نظریات خود را به شرح ذیل اعلام داشتند:

  • 1- جمعیت انقلاب سرخ ایران، اصول سلطنت را ملغی كرده، جمهوری را رسماً اعلام می نماید.
  • 2- حكومت موقت جمهوری، حفاظت جان و مال عموم اهالی را به عهده می گیرد.
  • 3- هر نوع معاهده و قراردادی را كه قدیماً و جدیداً با هر دولتی منعقد شده است، لغو و باطل می شناسد.
  • 4- حكومت موقت جمهوری، همه ی اقوام بشر را یكی دانسته، تساوی حقوق درباره ی آنان قائل است و حفظ شعایر اسلامی را از فرایض می داند.

كودتای حزب عدالت


پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند تن از اعضای حزب كمونیستی عدالت باكو نیز از روسیه وارد گیلان شدند. این افراد در رشت دست به تشكیل حزبی به نام «عدالت» زدند و رفته رفته، ضمن برگزاری اجتماعات و سخنرانی ها، عملاً موارد توافق شده میان جنگلی ها و روس ها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی را علیه میرزا آغاز كردند. میرزا در تیر 1299، معترضانه رشت را ترك كرد و اعلام كرد تا زمانی كه حزب عدالت از كارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ كمونیسم دست بر ندارد به رشت باز نخواهد گشت. به دنبال این حادثه اعضای حزب عدالت كه بعضی از آنان همچون احسان الله خان و خالو قربان قبلاً از دوستان نزدیك میرزا بودند، درصدد بر آمدند كودتایی را انجام دهند كه طرح آن را قبلاًٌ ریخته بودند. نقشه ی كودتا این بود كه میرزا یا باید كشته شود و یا دستگیر و از رهبری انقلاب كنار رود. میرزا كه تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه ی خائنانه ی آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت و در این درگیری ها بسیاری از جنگلی ها دستگیر یا كشته شدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
شكست نهضت و شهادت میزرا كوچك خان جنگلی(نتیجه گیری)


پس از تسلیم خالو قربان، نیروهای دولتی وارد رشت شدند و چون مذاكرات صلح با جنگلی ها به نتیجه نرسید، نیروهای دولتی به تعقیب جنگلی ها پرداختند. برخی از نیروها متفرق، برخی تسلیم و تعدادی نیز كشته شدند. با چنین وضع سخت و دردناكی میرزا در سرمای شدید زمستان از همسرش خداحافظی كرد و در اعماق جنگل عقب نشست تا بتواند نیروهای پراكنده را در فرصت مناسب جمع آوری و سازماندهی كند. امّا در اثر سرما مرگ به سراغش می آید. روزنامه ی جنگل ارگان نهضت درباره هدف نهضت چنین نوشته است:

«ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملكت ایرانیم. استقلال به تمام معنای كلمه، یعنی بدون اندك مداخله ی هیچ دولت اجنبی، [و طرفدار] اصلاحات اساسی مملكت و رفع فساد تشكیلاتی دولتی، كه هر چه بر سرایران آمده از فساد تشكیلات است. ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم. این است نظریات ما كه تمام ایرانیان را دعوت به هم صدایی كرده، خواستار مساعدتیم.»
رهبر نهضت جنگل یك روحانی و مرد دین بود. او انقلاب جنگل و همه ی مظاهر آن را از دریچه ی اندیشه های سیاسی كه از اسلام آموخته بود، می نگریست. او یك باره دست به قیام مسلحانه نزد، همه ی راه ها را آزمود و پس از یأس وارد عمل و مردانه پا به صحنه ی كارزار نهاد.

او شاهد به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، توسط محمد علی شاه و تحصن علما در سفارت عثمانی بود. او به امید نجات مشروطه به مجاهدین پیوست و در فتح قزوین شركت كرد و با مشاهده ی اعمال خلاف بعضی از مجاهدین به موطن خود رشت بازگشت، اما بار دیگر به مجاهدین پیوست و در فتح تهران شركت نمود و با قوای استبداد جنگید.


علی رغم تلاشی كه در تحریف چهره ی میزرا به عمل آمده، به شهادت تاریخ، وی از مجاهدان مشروطیت و از هواداران جناح اعتدالیون مجلس و وفادار به اسلام بود. او سخت به اتحاد جهان اسلام عشق می ورزید. تاخت و تازهای خارجی در صحنه ی سیاست و اقتصاد كشور و سیاست بازی عناصر منافق و خود فروخته، وضع آشفته گیلان و بی كفایتی دولتمردان، انگیزه هایی بود كه این روحانی جوان، حساس و دلسوخته را به میدان سیاست و سپس به صحنه ی كارزار كشاند.

نخست در برابر استبداد محمد علی شاه ایستاد و سپس با شخصیت های با نفوذ تماس گرفت و در آخرین مرحله از تلاش خود سلاح به دست گرفت و در برابر نیروهای بیگانه به مقاومتی جانانه پرداخت. او بارها در برابر مردم گیلان هدف از نهضت خود را احیای قوانین اسلام اعلام كرد و یادآور شد كه میرزا كوچك هرگز اسلحه را از خود دور نمی كند، مگر وقتی كه مطمئن باشد، افراد ایرانی از تجاوز متجاوزان بیگانه و ستمكاران داخلی مصون و از امنیت و رفاه برخوردار هستند.




پایان بررسی کلی نهضت جنگل
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
روزگار میرزا در آستانه شکل‌گیری نهضت جنگل

کوچک جنگلی از مجاهدان مشروطیت و رهبر قیام جنگل بود؛ نامش یونس و معروف به میرزا کوچک خان فرزند میرزا بزرگ از مردم رشت و ساکن استادسرا بود.

در سال 1298 هجری قمری (1260 شمسی) به دنیا آمد.1 پدرش میرزا بزرگ نزد عبدالوهاب مستوفی (مسئول دفاتر مالیاتی آن روز گیلان) به تحریر و انشا اشتغال داشت و به مناسبت این نام پسرش نیز به میرزا کوچک شهرت یافت.2

در اوان کودکی و جوانی در صالح آباد رشت و مدرسه جامع و مدرسه محمودیه تهران صرف و نحو و مقدمات علوم دینی را فراگرفت، اما حوادث و انقلاب‌های کشور مسیر افکارش را تغییر داد و به صف مجاهدان مشروطیت پیوست. هنگام بمباران مجلس شورای ملی در قفقاز بود و اقامتش در تفلیس و بادکوبه وی را با ترقیات دنیای جدید آشنا ساخت.3 کوچک جنگلی مردی قوی بنیه، زورمند، بلند قامت و چهار شانه بود، چشمانی زاغ و مویی گندم‌گون داشت. همیشه خندان به نظر می‌رسید. در بیان خوش‌لهجه مثل این‌که دارای قوه مغناطیسی است و می‌توانست مخالفین خود را اغلب با سخن تسخیر کند.4

روز ششم آذر1290 شمسی‌/‌ 28 نوامبر 1911 روسیه طی اولتیماتومی برای قبول سه شرط ذیل به دولت ایران 48 ساعت مهلت داد.

1 ـ اخراج شوستر و لکفر از ایران.

2 ـ کسب موافقت قبلی از دولت‌های روس و انگلیس برای استخدام اتباع خارجی.

3 ـ پرداخت هزینة و خسارت لشکرکشی روسیه به ایران.

به همین منظور از طرف دولت تقاضای تشکیل جلسه فوق‌العاده می‌شود. مجلس شورای ملی جلسه فوق العاده را روز جمعه نهم شهر ذیحجه‌الحرام ۱۳۲۹ مصادف با ۹ آذر ۱۲۹۰ تشکیل می‌دهد. مجلس 5/1ساعت قبل از ظهر تحت ریاست مؤتمن‌الملک افتتاح شد.

در این جلسه پیشنهاد متین‌السلطنه مبنی بر پذیرش بخش‌هایی از خواسته‌های روسیه و پیشنهاد حاج عزالممالک مبنی بر رد اولتیماتوم به رای گذاشته شد که اولی رد و دومی پذیرفته شد.

متعاقب این تصمیم ۹ آذر ۱۲۹۰ ارتش روسیه استان گیلان (انزلی و رشت) را به اشغال خود در آورد. پس از اشغال مردم گیلان از دست ظلم و ستم روس‌ها به تنگ آمده بودند و تمام خوانین گیلان که دارای ثروت بودند تبعه روس‌ها می‌شدند. فقط یک مشت مردم فقیر و کاسب در رشت می‌گفتند که ما ایرانی هستیم اما دستشان به جایی نمی‌رسید. حکومت رشت از طرف دولت ایران قادر نیست حتی یک نفر از تبعه خارجه را به دارالحکومه اعزام دارد، ولی قشون روسی مقیم گیلان هریک از افراد ایرانی را که بخواهد دستگیر کرده و اسیر بکند، می‌تواند و کسی هم قادر نیست که بگوید این کا را چرا کردید و اساسا حدود گیلان را روس‌ها از آن خود می‌دانند. 6 در همین راستا میرزا کوچک خان به مدت پنچ سال از رشت غیابی تبعید می‌شود. روس‌ها بعد از اولتیماتوم معروف و کشتن جمعی آزادیخواه و عدم موفقیت به دستگیری بعضی‌های دیگر، حکم غیابی برای چند نفر از آن جمله مرحوم کوچک خان صادر کرده بودند که پنج سال از آمدن به گیلان ممنوع باشد.7

۷ دی۱۲۹۰ شمسی قوای روسیه تهران را نیز اشغال نظامی کرد. از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۳، سه سال بخش شمالی کشور ایران و تهران پایتخت به وسیله قوای روس به اشغال این کشور درآمد. در سال ۱۲۹۳ شمسی ارتش روسیه از تهران عقب‌نشینی کرد، ولی همچنان شمال ایران در اشغال روسیه بود. پس از سه سال انحلال مجلس شورای ملی، انتخابات مجلس سوم برپا شد.

در چنین شرایطی در سال 1292 شمسی میرزا طاهرتنکابنی، میرزا کوچک‌خان را به همراه علی دیوسالار (سالارفاتح) به مازندران اعزام کرد تا در سراسر شمال هسته‌های مقاومت تشکیل دهد و با بسیج و سازماندهی نیروهای شمال زمینه آماده و مانند صدر مشروطه تهران بار دیگر فتح شود. این طرح مورد حمایت هیات اتحاد اسلام نیز قرار گرفته بود.

در همین ایام پس از جلسه مشورتی قرار بر این شد که عده‌ای از مردان فداکار و با سابقه داوطلب رفتن به شمال شوند تا با اقدامات لازم جلوی پیشروی قشون تزاری‌ روس را بگیرند و در نتیجه 46 نفر از مجاهدین معروف خود را معرفی کردند و نواحی شمال و آستارا تا بندرگز به پنج قسمت و تحت نظر پنج نفر از افراد زیر قرار گرفت.

1 ـ اسماعیل خان مجاهد قسمت آستارا و اردبیل.

2 ـ میرزا کوچک خان گیلان و طوالش.

3 ـ دکتر حشمت طالقانی و جواد خان تنکابنی لاهیجان، رانکره و دیلمان.

4‌ ـ میرزا علیخان دیو سالار مشهور به سالار فاتح محل ثلاث تنکابن،کلا رستاق‌ و کجور.

5‌ ـ اسماعیل خان امیر مؤید، سواد کوه، ساری، بار فروش (بابل).

طرفداران دولت تزاری روس نیز بیکار ننشسته، علیه دسته‌های مزبور دست به‌ کار شدند چنان که اسماعیل خان مجاهد به‌محض ورود به اردبیل، حکومت دست‌نشانده روس‌ها او را دستگیر و اعدام کرد.

دکتر حشمت با وسایل و سوابقی که داشت به لاهیجان رسید و جوادخان چون‌ به شهرستانک رسید مریض شد و بعد از بازگشت به تهران درگذشت.

میرزا کوچک‌خان در بین دوستان و هم مسلکان خود به سالار فاتح بیش از همه‌ معتقد بود، راجع به مشکل حرکت خود با وی مشورت کرد و او پیشنهاد داد که به‌ اتفاق هم به مازندران بروند و چون جنگل مازندران با جنگل گیلان اتصال دارد و از جاده کنار دریا به گیلان بروند و اگر از این طریق هم نشد در کجور قیام می‌کنند و پس از فتح تنکابن به گیلان بروند با رعایت آن که چون‌ تحت نظر جاسوسان بودند.

میرزا کوچک خان این نقشه را پسندیده همان ساعت مشهدی ابراهیم نوکر میرزا کوچک‌خان به‌اتفاق درویش نوکر سالار فاتح چهار رأس از اسب‌های سالار فاتح را برای هزار درۀ جاجرود حرکت داده و سالار فاتح و میرزا کوچک خان با درشکه‌ای‌ که متعلق به یکی از دوستان سالار فاتح بود و در اختیار او گذاشته بودند هنگام غروب‌ حرکت کردند.

از حرکت این دو مجاهد فقط میرزا احمد خان دیوسالار برادر سالار فاتح عضو جمعیت اتحاد اسلام و رئیس ادارۀ تأمینات آگاه بود.

سالار و میرزا با درشکه حرکت و چهار ساعت بعد به میعادگاه با درویش‌ و مشهدی ابراهیم رسیدند و از آنجا در شبی تاریک و بسیار سرد به‌حرکت خود ادامه داده و بدون توقف دو ساعت به غروب فردا وارد قریه مشاء شدند. هنوز زین اسب‌ها گرفته نشده که‌ قاصد میرزا احمدخان دیوسالار رسید و اطلاع داد که دو افسر و 30 نفر قزاق برای‌ دستگیری آنها حرکت کرده‌اند. این چهار نفر سوار اسب‌ها شده به طرف مازندران حرکت‌ کردند و پس از 15 ساعت به قریه عمارت چهار فرسنگی آمل رسیدند و پس از توقف یک‌ساعته چهار ساعت بعد به قریه هسفای ـ نور رسیدند.

قریه هسفا محل سکونت قشلاقی طایفه کوزه‌گرهای کالج و چند خانوار از طایفه‌ دیو سالار بود.

پس از دو سه روز توقف و استراحت قاصدی به کجور شش فرسنگی این قریه‌ نزد ابراهیم خان ضیغم السلطان دیو سالار(پسر عموی سالار فاتح) فرستادند که فوری‌ با عده‌ای تفنگچی در شورستاق حاضر شود.

فردا شب ضیغم السلطان با تعدادی تفنگچی به وعده‌گاه آمد و سالار فاتح و میرزا کوچک خان‌ به تیرکده محل ضیغم السلطان وارد شدند.

قزاق‌ها که به تعقیب سالار و میرزا تا پلور پیش آمده بودند، صلاح خود را در این دیدند که به تهران برگردند.

میرزا کوچک‌خان 25 روز در تیرکده توقف داشت و اول صبح هر روز پس از ادای فریضه از اطاق بیرون می‌آمد و راهپیمایی می‌کرد. از این محل تا لب دریا که 5/3 کیلومتر‌ فاصله داشت راه می‌رفت و برمی‌گشت و پس از صرف صبحانه به‌اطاق سالار فاتح‌ می‌رفت و شخص ثالثی حق ورود به آن را نداشت. حتی چای و آب‌جوش هم پهلویشان‌ بود. پس از صرف ناهار دو ساعت به غروب مانده میرزا به سمت کوه راهپیمایی می‌کرد، 5/2 کیلو متر راه می‌رفت و بر می‌گشت.

میرزا پس از 25 روز توقف عازم لاهیجان شد و سالار فاتح به خانه میرزا هادی‌خان دبیر اکرم کاویانپور رفت.

میرزا هادی‌خان دبیر اکرم کاویانپور از افراد با دانش طایفه کالجی منتسب به‌ طایفه دیوسالار و از کسان بسیار نزدیک سالار فاتح و معاون گمرک شهسوار بود.

میرزا بعد از رسیدن به لاهیجان به دکتر حشمت پیوست. میرزا سپس از لاهیجان عازم رشت شد و در آنجا بنیان‌ جنگل را گذاشت.9

محمدحسن صبوری دیلمی در کتاب نگاهی به درون خود، تاریخ اعلام موجودیت نهضت جنگل را در سال 1332 مصادف با 1293 می‌داند.9

نهضت جنگل از اعلام موجودیت خود در سال 1293 تا 11‌/‌ آذر‌/‌1300هفت سال به طول کشید. با شهادت میرزاکوچک خان در یازدهم آذر 1300 این نهضت به پایان رسید. یکی از دشمنان این نهضت دولت بریتانیا بود و در طول این نهضت هم مستقیم و هم غیر مستقیم در سرکوب نهضت جنگل نقش فعالی داشت. برای آگاهی از طرز تفکر دولت انگلیس نظر شما را به این سند جلب می‌کنیم.

تاریخ 1340 ه ق

فرستنده: تلگراف از لندن

گیرنده: وزارت امور خارجه

موضوع: مبنی بر کشته شدن میرزا کوچک خان

نمره: 115

تایمز می‌نویسد، قزاق‌های ایرانی کوچک خان را دستگیر و سر او را بریده به رشت آوردند. امضا

[حاشیه] ـ بریدن سر را تکذیب و مختصر بنویسد در کوه تلف شده است.10

نهضت جنگل مورد حمایت برخی از روحانیون بلندپایه از جمله آیت‌الله مدرس قرار داشت، برخی با ارسال سوال برای آیت‌الله مدرس از وی در مورد حقانیت این حرکت می‌پرسند. در این سوال آمده است:

سوال: آیا محاربه با جمعیتی که پنج سال است به نام اتحاد اسلام و جنگلی‌ها در حدود گیلان قیام کرده و عملاً خودشان را به تمامی اهالی ایران معرفی کرده و جز حفاظت نوامیس اسلامی و خواست استقلال مملکت و دفاع از مقابله با دشمنان ایران و اسلام و قطع نفوذ و مداخله ظالمانه و تعدّیات جابرانه اجانب مقصد و مقصودی نداشته و ندارد و فقط جمعیتی که در تحت تاُثیرات دیگری نبوده فقط به قوای مادی و معنوی ایرانی اتکا و اتکال داشته و حقیقت موجب افتخار و شرافت ایران و ایرانی است چه صورت دارد؟ آیا محاربین با این جمعیت در حکم محارب و محاربه با امام زمان(ع) خواهد بود، حکم او را بیان کنید.

آیت‌الله مدرس هم در پاسخ می‌نگارد: حقیر از آقای میرزا کوچک‌خان و از اشخاصی که صمیمانه و صادقانه با ایشان هم‌آواز بودند نیت سویی نسبت به دیانت و صلاح مملکت نفهمیدم بلکه جلوگیری از دخالت خارجه و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدس که بر هر مسلمانی لازم، خداوند همۀ ایرانیان را توفیق دهد که نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید کند. پر واضح است که طرفیت و ضدیت و محاربه با همچه جمعیتی مساعدت با کفر و معاندت با اسلام است.

فی شهر جمادی الثانیه 1338

سید حسن مدرس

جای مهر، سید حی ابن اسمعیل طباطبائی11


  • پانوشت‌ها:
  • 1 ـ لغتنامه دهخدا ـ کوچک جنگلی/ 2 ـ تاریخ انقلاب جنگل تالیف محمد گیلک نشر گیلکان ص 7 / 3 ـ لغتنامه دهخدا ـ کوچک جنگلی/ 4 ـ تاریخ انقلاب جنگل ص7/ 5 ـ مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی دوره دوم جلسه 329 / 6 ـ نگاهی از درون به انقلاب مسلحانه جنگل اثر مرحوم محمد حسن صبوری دیلمی ص22/ 7ـ تاریخ انقلاب جنگل ص17/ 8 ـ نشریه زبان و ادبیات ارمغان تیر الی دی‌ماه 1344/ 9 ـ نگاهی از درون ص22/ 10 ـ نهضت جنگل به روایت اسناد وزرات امور خارجه به کوشش رقیه سادات عظیمی ص 275/ 11 ـ همان ص1

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
جنبش‌های اجتماعی ایران متأثر از نهضت جنگل است



عضو هیأت مدیره بنیاد پژوهشی فرهنگی میرزا كوچك، گفت: همان‌گونه كه نهضت جنگل متأثر از سلسه جنبش‌های اجتماعی و مبارزات مردمی قبل از خود در كشور ما بوده است، بدون تردید جنبش‌های اجتماعی بعد از نهضت جنگل در ایران نیز به نوعی از این جنبش تأثیر پذیرفته است.

مدیرعامل بنیاد پژوهشی فرهنگی میرزا كوچك، گفت: میرزا كوچك (یونس)، فرزند میرزا در خانواده متوسطی در رشت (محله استادسرا) در سال 1298 قمری متولد شد و مانند بسیاری از كسانی كه با كمال صداقت و صمیمیت در نهضت مشروطه شركت كرده و امیدوار بودند كه به سلطه استبداد و غارتگری طبقه حاكم و دول استكباری در ایران پایان داده می‌شود و اكثریت محروم از قید فقر و ظلم آزاد می‌شوند، از ادامه فساد طبقه حاكم و سلطه دول استعماری رنج می‌برد و حاضر نبود تسلیم شرایط حاكم شود.
پروفسور شاپور رواسانی در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا، افزود: میرزا كوچك، شخصیت تاریخی نیكی است كه در راه استقلال و آزادی ایران و دفاع از حقوق محرومین جامعه ما مبارزه كرد و شهید شد.
وی، ادامه داد: نهضت جنگل، مرحله‌ای از مبارزات تاریخی مردم ایران برای به‌دست آوردن آزادی است و این نهضت طی سال‌های 1300-1294 شمسی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است؛ اما رهبر آن، میرزا كوچك جنگلی هیچ‌گاه از اصول و عقاید و آراء خود منحرف نشد و در راه به‌دست آوردن آزادی و استقلال برای ایران جان خود را فدا كرد و نهضت جنگل، یكی از نمونه‌های مهم تلاش مردم ایران برای استقرار آزادی و استقلال كشور است كه به محتوای اجتماعی و تاریخی و مواضع ایدئولوژیك آن تاكنون كمتر پرداخته شده است.
یکی از محققان مطرح گیلانی نیز، اظهار داشت: نهضت جنگل در سال 1294 شمسی با پایمردی میرزا كوچك خان جنگلی در جنگل‌های غرب رشت (منطقه فومنات) جرقه زد و در خزان 1300 شمسی با مرگ وی در 11 آذر آن سال در ارتفاعات خلخال به خاموشی گرایید.
محمدتقی پوراحمد جكتاجی، اضافه کرد: تمام تلاش میرزا و گروه یاران جنگلی او، مبارزه علیه استعمار و استثمار، حصول به آزادی و استقلال، رهایی از جهل و ظلم و اعتلاء و ترقی ایران و مردم آن بوده است. مبارزه با بیگانگان اشغال‌گر روس و انگلیس، قیام علیه حكام نالایق و بیگانه‌پرست تا راندن خائنان داخلی و رفع فساد دربار قاجار برای رسیدن به یك زندگی بهتر و شرافتمندانه، آرزوهای بزرگی بود كه دست‌یافتنی نشد و جز برهه‌ای كوتاه تداوم نیافت و ماندگار نشد.
وی، افزود: در طول هفت سالی كه نهضت مقاوم و فعال بود، هر سال حوادث مهمی رخ داد كه نظر اجمالی بر آن، عظمت و كارآیی نهضت و فراگیری آن را در سراسر شمال و تأثیر آن را بر تمامی كشور نشان می‌دهد.
وی، گفت: در سال 1294 میرزا بنیان نهضت را گذاشت و كوشید تا با یارگیری آزادیخواهان و جوانان غیور گیلانی، خود و نهضتش را در میان جامعه گیلان و ایران تثبیت كند و در سال 1296، نهضت برای پیشبرد مقاصد خود، به‌ویژه در امر اطلاع‌رسانی، نشریه "جنگل" را تأسیس كرد كه در سه دوره چاپ و منتشر شد و دامنه نفوذ جنگلی‌ها به سراسر نقاط گیلان كشیده شد.
مدیرمسئول ماهنامه گیله‌وا، خاطرنشان كرد: نهضت جنگل، ادامه راه ناقص مشروطه بود كه میرزا و نهضت او تا اعلام جمهوری و صدور مانیفست آن و اجرای یك‌سری عملیات و اقدامات قرقی به پیش بردند، اما شرایط سیاست بین‌الملل آن روز و توافقات قدرت‌های جهانی با هم، آن را با شكست مواجه كرد و كار او را ناتمام گذاشت.
یکی از محققان نهضت جنگل نیز در این‌باره، گفت: طولانی‌ترین انقلابی كه در تاریخ مبارزات مسلحانه و ضد استثماری و آزادیخواهانه مردم ما به ثبت رسیده است، انقلاب جنگل است، ولی با این‌همه مهم‌ترین و ناشناخته‌ترین و گمشده‌ترین حوادث تاریخی میهن ما محسوب می‌شود.
غلامرضا فروتن، ادامه داد: نهضت جنگل برخلاف آن چیزی كه همه جا می‌گویند و می‌نویسند، هفت سال نبود، بلكه به گفته شخص میرزا 15 سال بود.
وی، افزود: پایان جنبش هم با اسناد به‌دست آمده، بعد از مرگ میرزا نیست، جنبش بعد از شهادت میرزا چهار سال دیگر هم ادامه داشت.
یكی از اعضای نهضت جنگل نیز، اظهار داشت: به فرض قاطع، نهضت جنگل در اوایل سال 1294 خورشیدی، ولی بعضی از پژوهشگران، آغاز قیام را در اواخر سال 1293 خورشیدی، مطابق با 1333 هجری مهشیدی، معادل سال 1914 میلادی می‌دانند.
سیدنوری کیافر، افزود: به تصور اینجانب، با ملاحظه به تمامی جوانب و جریانات نهضت، بنیاد نهضت جنگل بر دو پایه اساسی استقلال و آزادی استوار بود و در تمام طول مبارزه، یك گام از این اصول خارج نشد. اگرچه نهضت میرزا فراز و فرود بسیاری داشت و با فرجامی محزون فروپاشید، ولی از لحاظ تاریخی، فرهنگ مبارزه با بی‌عدالتی و بیگانه‌پرستی را در متن جامعه و ذهن جوانان نهادینه كرد.
وی، خاطرنشان كرد: من كوچك جنگلی را یك ناسیونالیست اصیل و متقی و دیندار می‌شناسم كه همه‌جانبه متعهد و با حس مسئولیت به اهداف نهضت بوده است.
کیافر درخصوص پایان سرنوشت میرزا نیز، گفت: سرانجام این زیستن، مردن است، كه بشكفتن آغاز پژمردن است و سرنوشت كوچك جنگلی نیز از این قاعده خارج نبود. یعنی آن‌گاه كه تنها ماند، در گردنه گروك بر اثر شدت سرما سرد و سیاه شد و بعد جسد یخ‌زده‌اش را به روستای نزدیك بردند و آن‌گاه سر او را بریدند و برای ترساندن مردم، سر او را در سربازخانه رشت در نظر عام نهادند.
مجموعه‌دار معروف تمبرها و اسناد تاریخی گیلان نیز، اظهار داشت: من یك مجموعه‌دار هستم و میرزا را بر اساس اسناد باقی‌مانده از او می‌شناسم و به مردم معرفی می‌كنم. زیرا از نهضت میرزا زمان زیادی می‌گذرد و دیگر میرزا به تاریخ پیوسته است و آن‌چه كه در تاریخ مطرح می‌شود، تنها باید با سند قطعی و منطقی بیان شود.
مهران اشراقی، افزود: نهضت جنگل از اردیبهشت یا خرداد 1294 شمسی، مصادف با ماه رجب 1333، برابر با می یا ژوئن 1915 با رهسپار شدن میرزا كوچك به سوی رشت آغاز و در دوشنبه 11 آذر 1300 شمسی، مصادف با 3 ربیع‌الثانی 1340 قمری، برابر با 3 دسامبر 1921 میلادی با شهادت او پایان یافت.
وی، خاطرنشان كرد: نهضت جنگل نوعی واكنش بود؛ واكنشی در برابر ظلم، ستم، زورگیری و سلطه دولت‌های بیگانه، به‌خصوص روس‌ها در شمال و انگلیس در جنوب و در پایان، آزادی‌خواهی و وطن‌پرستی.
اشراقی، گفت: میرزا نامش یونس بود، معروف به میرزا كوچك كه در سال (70-1269) در یكی از محلات قدیمی شهر رشت (استادسرا) دیده به جهان گشود و در مدرسه حاج حسن جامع رشت و صدر محمودیه تهران تحصیل كرد و به تكمیل علم طلبگی پرداخت. او بانی یك نهضت و مقاومت مسلحانه در برابر تجاوز بیگانگان و سلطه‌گران و پیرو مشروطه‌خواهان بود.
همچنین عضو هیأت مدیره بنیاد پژوهشی فرهنگی میرزا كوچك، گفت: نهضت جنگل متأثر از سلسه جنبش‌های اجتماعی و مبارزات مردمی قبل از خود در كشورها بوده است.
عزیزالله اخوان ماسوله، افزود: میرزا كوچك جنگلی، فردی انقلابی، آزاده، مسلمان و مؤمن بود كه در جریان انقلاب مشروطیت و با مشاركت در مبارزات مردمی آن دوران، ساخته و پرداخته و انقلابی آب‌دیده شد و چون آرمان‌های انقلاب مشروطیت را پس از 9 سال نقش بر آب دید و با كوله‌باری از تجربه انقلابی، این بار با رهبری نهضت جنگل و مبارزه علیه سه جناح استبداد داخلی، استثمار خارجی و فقر عمومی به مدت هفت سال در مقابل این سه جناح ایستادگی كرد.
وی، ادامه داد: این سه جناح و جبهه با توجه به منافع مشترك مجدداً در مقابل نهضت جنگل صف‌آرایی كرده بودند و با انواع توطئه‌ها و ترفندهای داخلی و خارجی سعی در شكست جنگل داشتند كه موفق هم شدند.
اخوان ماسوله، افزود: همان‌گونه كه نهضت جنگل متأثر از سلسه جنبش‌های اجتماعی و مبارزات مردمی قبل از خود در كشور ما بوده است، بدون تردید جنبش‌های اجتماعی بعد از نهضت جنگل در ایران نیز به نوعی از این جنبش تأثیر پذیرفته است.
وی، خاطرنشان كرد: بیان و تحلیل نهضت جنگل برای جوانان با استفاده از ابزار گسترده اطلاع‌رسانی در دنیای امروز، یكی از زمینه‌های مهم برای شناخت معرفت و تداوم حركت‌های اجتماعی مردم، از جمله جوانان است.
وی، افزود: جریان‌های عمده‌ای كه در شكست نهضت جنگل نقش داشتند، عبارت بودند از: اختلاف در گروه رهبری نهضت و اختلاف موجود در سران نهضت جنگل در جبهه مخالف سه جریان بزرگ خرده مالکی، استبداد داخلی و استعمار خارجی که در مبارزه علیه نهضت جنگل كامل و متحد و یكپارچه بودند و یكدیگر را در مقابله با نهضت یاری می‌رساندند.
عضو هیأت مدیره بنیاد پژوهشی فرهنگی میرزا كوچك، گفت: این اتحاد نامقدس توانست از یك طرف از طریق حمله نظامی مداوم به نهضت و نیز توطئه‌های آشكار و پنهان علیه سران نهضت جنگل برای جدایی آن‌ها از یكدیگر و ایجاد نفاق و اختلاف داخلی و نیز تصمیمات مجرمانه بین‌المللی بین شوروی و انگلیس ـ دو قدرت استعماری آن زمان ـ علیه نهضت جنگل از جمله عوامل مهم شكست نهضت جنگل و میرزا كوچك جنگلی بوده است.
وی، افزود: آن‌چه كه مجبور به اعتراف بدان هستم، این است كه نقاط تاریك در تاریخ نهضت جنگل فراوان دیده می‌شود. اسناد فراوانی در گوشه و كنار مملكت و نیز در آرشیوهای سیاسی ممالك مختلف در رابطه با نهضت جنگل وجود دارد كه هنوز دسترسی بدان مقدور نشده است. از طرفی تاریخ‌نویسان و تحلیل‌گران به این بخش از تاریخ مملكت، آن‌گونه كه باید و شایسته چنین حركت بزرگ اجتماعی است نپرداخته‌اند كه این امر خود برای روشنگری جوانان ایجاد مشكل كرده است.
اخوان ماسوله در پایان اظهار امیدواری کرد: مراكز علمی ایران و گیلان و از جمله دانشگاه‌ها، رساله علمی دانشجویان دوره دكتری و فوق‌لیسانس علوم اجتماعی و تاریخ را به این امر مهم اختصاص دهند تا این حركت مهم موجب روشن شدن نقطه‌های تاریك نهضت جنگل و هم شناخت و معرفت بیشتر اقشار مردم و جوانان و تأثیرگذاری آن شود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
بررسی روند تغییر اید‏ئولوژی سیاسی جنبش جنگل و پیامدهای آن


چکیده

یکی از مسائل مهم پیرامون آسیب­شناسی جنبش جنگل، آسیب­شناسی اید‏ئولوژیک سیاسی آن است. زیرا از این دیدگاه جنبش چندان مورد مطالعه قرار نگرفته است. در این راستا، این پرسش مطرح است که اید‏ئولوژی سیاسی جنبش، از آغاز تا پایان، چه تغییراتی در روند خود داشته و این تغییرات چه تأثیراتی بر میزان مشروعیت و سرنوشت آن داشته است. برای بررسی این موضوع، نخست محورهای ایدئولوژی جنبش در سال‏های اولیۀ مبارزه مورد مطالعه قرار می‏گیرد و در ادامه، روند دگرگونی‌های به‏وجود آمده در آن و نیز علل و پیامدهای این دگرگونی‏ها تا سال‌های پایانی جنبش مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
جنبش در شرایط بحرانی جنگ جهانی یکم که کشور مورد تاخت­و­تاز دول متخاصم قرار گرفته بود، پا به عرصه نهاد. در چنین شرایطی، مبارزه با بیگانگان، احیای استقلال کشور و نظام مشروطه، به عنوان محورهای اصلی ایدئولوژی سیاسی جنبش مطرح شدند. اما در روند مبارزۀ جنبش، حوادثی روی داد که نه­تنها جنبش را در موضع ضعیفی قرار داد، بلکه آن­ را از تحقق آرمان‏های یاد شده نیز مأیوس کرد. چنین شرایطی جنبش را به سوی همکاری با بلشویک‏ها سوق داد. این همکاری سرانجام به تغییر اید‏ئولوژیک جنبش از مشروطه به «جمهوری شوروی» منجر گردید. چنین تغییری به زیان مشروعیت و پایگاه مردمی جنبش تمام شد و در نتیجه سرکوبی آن را نیز آسان‏تر کرد.


مقدمه





هرچند پیرامون رخدادهای گوناگون جنبش جنگل پژوهش‏های متعددی انجام شده، از منظر آسیب­شناسی، به­ویژه آسیب­شناسی اید‏ئولوژیک، چندان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. دربارۀ علل و چگونگی شکل­گیری اهداف و آرمان‌های اولیۀ جنبش جنگل، باید اوضاع اجتماعی و شرایط تاریخی­ای را که جنبش در آن متولد شده است مورد مطالعه قرار داد. شکل­گیری جنبش و ایده‏ئولوژی آن برآمده از شرایط تاریخی و بحرانی دوره­ای بود که کشور ناخواسته درگیر جنگ جهانی یکم و تاخت­و­تاز بیگانگان و غرق در هرج­و­مرج و بحران‌های اقتصادی- اجتماعی شده بود. از ­سوی دیگر، از دولت‌های ناتوانی که یکی پس از دیگری روی­کار می‌آمدند نیز کاری ساخته نبود. در چنین شرایطی بود که جنبش در صدد طرد بیگانگان، احیای استقلال کشور، رفع فساد تشکیلاتی و احیای نظام مشروطه بر آمد و این اهداف به عنوان محورهای اید‏ئولوژیک سیاسی آن مطرح شدند.
اما درخصوص احیای نظام مشروطه، جنبش معتقد به حفظ استقلال قوای مشروطه و جایگاه قانونی شخص پادشاه بود. در­عین­حال، تا رسیدن به یک قوۀ مجریۀ صالح و مقتدر و رفع فساد تشکیلاتی، جنبش، یک دورۀ انتظار را در پیش گرفته بود که در آن دوره خود را موظف به اطاعت از پادشاه مشروطه (احمدشاه) و دولتی که قابل­تحمل باشد می‏دانست. چنان­که خواهد آمد، جنبش در عمل نیز این باور خود را به اثبات رسانده بود. از­این­رو، بررسی جایگاه پادشاه و قوۀ مجریۀ مطلوب در ایدئولوژی سیاسی جنبش، بخشی از این نوشته را تشکیل می‏دهد.
مسئلۀ دیگر در همین راستا، موضوع «اتحاد اسلام» است؛ آیا این تنها یک عنوان برای جنبش بوده یا بخشی از اید‏ئولوژی آن ­را نیز تشکیل می‏داده و اینکه چه رابطه­ای با اتحاد اسلام عثمانی داشته است؟ این موضوع نیز در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در بخشی دیگر، با برشماری ضعف‌های جنبش ـ به­عنوان علل روی­آوری به بلشویک‏ها و همکاری با آنهاـ روند تدریجی تأثیرگذاری بلشویک‏ها بر جنبش و دگرگونی‏های پدید آمده در اید‏ئولوژی آن مطالعه خواهد شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
اهداف و اید‏ئولوژی اولیۀ جنبش

برای شناخت ایدئولوژی و اهداف اولیۀ جنبش جنگل باید دید که هستۀ نخستین جنبش در چه شرایط تاریخی و اجتماعی و با چه انگیزه‌هایی شکل گرفت. چنان­که اشاره شد، این جنبش در گرماگرم جنگ جهانی یکم و در شرایطی در منطقۀ گیلان شکل گرفت که ایران با وجود اعلام بی­طرفی، مورد تجاوز و تاخت­و­تاز دول بیگانه، به‏ویژه روس و انگلیس قرار گرفته و استقلال کشور به خطر افتاده بود. در پایتخت نیز دولت‌های ناتوان، یکی پس از دیگری سقوط می‏کردند و ایران سراسر غرق در بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، فقر عمومی و ناامنی شده و در آتش هرج­و­مرج می‏سوخت (کوهستانی­نژاد، ص 25). در چنین شرایط تاریخی­، میرزا کوچک‏خان در تهران، با شماری از مردان دین و سیاست گفتگوهایی پیرامون اوضاع عمومی کشور، لزوم اعادۀ مشروطیت و چگونگی مبارزه با عوامل استبداد انجام داد. در این رایزنی‏ها، عدۀ بیشتری از آنان بر «اقدامات حاد و مقاومت مسلحانه» برای مقابله با دشمن تأکید داشتند. نتیجه­ای که از آن گفتگوها به­دست آمد این بود که اگر کانون مقاومتی بر علیه بیدادگری بیگانگان ایجاد شود، سبب کاهش فشارهای آنان خواهد شد و «رؤسای ملیّون» نیز از آن پشتیبانی خواهند کرد (فخرایی، ص­ 24). در نتیجه، یک راهبرد مبارزۀ مسلحانه برای دست­یافتن به اهداف یاد شده، در پیش گرفته شد و میرزا همراه با میرزا علی­خان دیوسالار، یکی از مجاهدان مشروطیت، به­منظور آغاز مبارزه، به سوی مازندران رهسپار شدند. سپس میرزا به تنهایی از مازندران عازم گیلان گردید (1).
بنا بر آنچه گفته شد، و چنان‏که از اسناد و مدارک دیگر نیز برمی‏آید، اهداف و ایدئولوژی سیاسی اولیۀ جنبش، بر طرد بیگانگان، حفظ استقلال کشور و احیای نظام مشروطه قرار گرفته بود. هر یک از این مؤلفه­های ایدئولوژیک در «روزنامۀ جنگل»، ارگان رسمی جنبش نیز به­روشنی بازتاب یافته است. به عنوان مثال، دربارۀ «استقلال» نوشت: «ما قبل از همه­چیز طرفدار استقرار استقلال مملکت ایرانیم، استقلال به تمام معنی کلمه، یعنی بدون اندک دخالت و نظریاتی از هیچ دولت اجنبی» (س1، ش28، 15جمادی­الآخر 1336، ص­2). علاوه بر استقلال، دیگر مؤلفه‌ها نیز چنین مورد تأکید قرار گرفته‌اند: «... و بالأخره آمال قلبی جنگلی‏ها، مرام واقعی جنگلی‏ها، مقاصد حقیقی جنگلی‏ها، افتتاح شورای ملی، استحکام مبانی مشروطیت، استقلال مملکت، راحت ملت، محو ظلم و استبداد، قلع و قمع ریشۀ تعدی و خیانت، مصونیت وطن از تعرض دشمنان است» (­س1، ش13، 24 ذیحجه 1335­، ص­4). چنین اندیشه‌هایی در ربط با نظام حکومت آرمانی، در مرام‌نامۀ جنبش نیز به­صورت ریزتری بیان شده‌اند. در مقدمه و مواد اول و دوم مرام­نامه، از تفکیک قوای مقننه و مجریه، مسئولیت قوۀ مجریه در برابر منتخبان ملت و اعمال حاکمیت اکثریت به واسطۀ همان منتخبان سخن رفته است­(2). با­این­همه، جنبش در بسط اید‏ئولوژی سیاسی خود، برخی از این مفاهیم را به‏طور مفصل‏تری تبیین کرده است:
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
الف- دولت (قوۀ مجریه) مطلوب در اندیشۀ سیاسی جنبش


از همان آغاز مبارزه، جنبش بر این باور بود که نبود یک قوۀ مجریۀ مقتدر، صالح و شایسته­سالار عامل بسیاری از فساد و تباهی‏ها است. یکی از رهبران وزین جنبش، حاج احمد کسمایی، بر این باور بود که باید حکومت مرکزی تقویت شود تا کار مملکت سر و سامان یابد (آلیانی، ص 44). در همین راستا، شخص میرزا نیز بر یک قوۀ مجریۀ مرکب از عناصر صالح تأکید داشت. وی چنین ایده­ای را در مذاکره با نمایندگان انگلیس ـ این­گونه بیان داشت که قیام جنگلی­ها «صرفاً برای ریشه­کن کردن عناصر فاسد و خائن مملکت» است و اگر با پشتیبانی «آزادی­خواهان و عناصر صالح» به مرکز مملکت دست یابد، همان عناصر را جمع کرده و تشکیل حکومت را به آنان تکلیف خواهد کرد (گیلک، ص­107). روزنامۀ جنگل نیز در مقاله­ای پیرامون تشکیلات یک دولت سالم و شایسته­سالار نوشت:
«قبل از همه­چیز مرکزیت­دادن به دولت را تقدیس و احترام می‌نماییم... بعد از احراز استقلال، اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلات دولتی نقطه­نظر ماست که هرچه برسر ایران آمده از فساد تشکیلات است و بس... . مایلیم که امتیازات فضلی کاملاً مراعات گردد و این اسم که دوازده سال است شنیده می‏شود دارای معانی شود.» (س­1، ش 28، 15جمادی­الآخر 1336، ص­2)
جنبش در سال‏های اولیۀ مبارزۀ خود، یک دورۀ انتظار را به امید «تصفیۀ مرکز» و شکل­گیری دولت مطلوب گذراند. در این دوره، جنبش خود را موظف می‏دانست که تا رسیدن به مطلوب، از دولت­هایی که قابل­تحمل باشند پیروی نماید نه از هر دولت وابسته و فاسدی که بر سر کار آید. در این راستا، هیئت اتحاد اسلام (رهبری جنبش) در سال 1296هـ.ش (1335هـ.ق)، طی تلگرافی به دولت علاءالسلطنه، دیدگاه خود را چنین ابراز داشت: «­واضح است که منتهی آمال فدائیان آن بوده است [که] گیلان و طوالش کاملاً در تحت اوامر مطاعۀ هیات دولت بوده و ابداً دخل و تصرف در اموری که خارج از وظیفۀ یک ملت مطیع است نکند». در ادامه نیز خود را تابع «اوامر دولت» دانسته و خواستار سرعت در «افتتاح دارالشورا» گردیده و این موضوع را دال بر قانون پرستی هیئت اتحاد اسلام دانست (گنجینه اسناد، ص­ 35، سند ش5). هرچند این کابینه برای جنبش قابل­تحمل بود و به اصطلاح «وجودش به از عدم صرف بود»، اما پس از سقوط آن، کابینۀ عین­الدوله روی­کار آمد که با واکنش منفی اتحاد اسلام روبرو شده بود (کوهستانی­نژاد،ص­24)­(3).
البته جنبش در عمل نیز اطاعت از دولت مرکزی و شاه را در مواردی به اثبات رسانده بود. به عنوان مثال، در سال 1295هـ.ش(1335هـ.ق)، پس از ایجاد همکاری میان رؤسای ایل شاهسون خلخال و جنبش جنگل، جنبش با کمک قوای دولتی، اهالی سراب را از ستم و غارت «اسماعیل خان سرهنگ سرابی» رهانید. این کار بر عظمت جنبش در خلخال و مناطق اطراف آن نیز افزود (­گیلک، ص60). همچنین در فروردین­1297­(جمادی‏الثانی 1336)، اسیران انگلیسی (کنسول و رئیس بانک شاهی رشت) را بنا به درخواست دولت آزاد کرد (سادات عظیمی، ص­65، سند ش­26). اما هرگاه دولت یا رجال فاسدی برسر کار بودند، جنبش از شاه تقاضای «تصفیۀ مرکز» را داشت (گنجینۀ اسناد، ص38، سند ش­12). در این حالت، جنبش نه­تنها تسلیم چنین دولتی نمی‌شد، بلکه در مواردی با قوای آن برخورد نیز می‏کرد که یک نمونۀ مشخص آن زد­و­خوردهای جنبش با قوای دولت وثوق­الدوله بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
ب- جایگاه پادشاه در اید‏ئولوژی جنبش


چنان‏که آمد، جنبش،­ خواهان احیای بی­کم­و­کاست نظام مشروطه بود. از سویی، چون در نظام مشروطۀ سلطنتی، پادشاه جایگاه قانونی و اختیارات مخصوص و محدود به خود را داشت، جنبش نیز بر آن جایگاه باور داشت و آن­را واجب­الاطاعه می‏دانست. این باور در روزنامۀ جنگل چنین بازتاب یافته بود: «گیلانی فدایی شاه است و غیر از ترقی سلطنت آن اعلی‌حضرت و حفظ این کشور قدیم مقصودی ندارد» (س1، ش27، 7 جمادی‌الثانی1366، ص1). همچنین، جنگلی­ها تمام کارهای خود را به­نام شاه و اساس مشروطیت انجام می‏دادند. آنان در تمام نوشته‏ها و تظاهرات خود، اسم و مقام شاه را مقدس می‏شمردند و به­نام شاه اقدام می‏کردند. جنگلی­ها در مذاکرات خود می‏گفتند که با شاه مخالفتی نداشته و تنها با دولت وثوق‏الدوله و همانند آن مخالف می‏باشند و خواهان انعقاد مجلس و اخراج قوای بیگانه هستند. آنان به دلیل همان باوری که به جایگاه پادشاه در نظام مشروطه دشتند، در مکاتبات رسمی خود در بالای نامه­ها و پاکت‌ها، عبارت چاپی «بنام اعلی‌حضرت احمدشاه قاجار» را قید می‏کردند (یقیکیان، صص­453 و 6). به­عنوان­ مثال، بر بالای اعتبارنامۀ میرزااسماعیلرسول‏زاده ـکه برای ایجاد اتحاد ترکمانان با جنگل به استرآباد رفته بود ـعبارت«بنامنامیاعلی‌حضرتسلطاناحمدشاهخلداله ملکه» قید شده بود (4). در­عین­حال، جنبش جنگل در این زمان بر این تصور بود که شاه از اوضاع درهم­ریخته و پریشان کشور آگاه نیست و علتش آنست که عده­ای از رجال فاسد که شاه را محاصره کرده‌اند، نمی‌گذارند که وی از اوضاع مملکت چنان­که هست آگاه گردد. روزنامۀ جنگل در این باره نوشت:
«هرگز تصدیق نخواهیم کرد که شخص اعلی‌حضرت از اوضاع امروزه مستحضر است، برای اینکه پادشاه یک مملکت که بیش از افراد رعیت دارای علایق، و زوال یک دولت بیش از همه او را متضرر خواهد کرد... [وگرنه] چگونه ممکن استدرمقابلاینسیل‏هایبنیان‏کن کهازهر طرف به مملکت و مبانی سلطنتش متوجه گشته لاقید بماند و در فکر علاج نشود» (س1، ش27، 7 جمادی‏الثانی 1336، ص 1).
نکتۀ دیگر اینکه،از دیدگاه جنبش، پادشاه مطلوب در نظام مشروطه، پادشاهی بود مقتدر و در این مورد سلاطین آلمان، اتریش و عثمانی را مثال می‏زد و اقتدار آنان را نیز ناشی از همبستگی­شان با ملت‏های خود می‏دانست (روزنامۀ جنگل، س1، ش30،20رجب 1336، صص 1-6).
از سویی، تا زمانی که جنبش بر جایگاه قانونی پادشاه باور داشت و آن‌را واجب­الاطاعه می‏دانست، احمدشاه نیز به صورت پنهانی، توسط محارم دربار خود از جنبش پشتیبانی می‏کرد. زیرا وی تمایل داشت که عناصر ملی و نیروهای داخلی، مانند جنبش جنگل، در برابر فشارها و زیاده‌خواهی‌های انگلیس مقاومت نمایند، بدون آنکه بیش از حد پروبال آن‏ها گسترده شود. شاه خود چنین اعتراف ‏کرد: «مادامی که میرزا کوچک‏خان آشکارا یک‏طرفی نشده بود، از پشتیبانی‌های پنهانی من برخوردار بود و سبب عمدۀ بقای جنگلی‏ها در اوایل امر، تعلیمات من بود که همواره به­وسیلۀ محارم دربار به افسران قزاق می‏فرستادم» (صفوی، صص 123-124). بنابراین، تا زمانی که جنبش مبارزات خود را به‏نام استقلال، شاه، مشروطیت و اتحاد اسلام ادامه می‏داد، نه­تنها از پشتیبانی شاه برخوردار بود، بلکه روز­به­روز گسترش نیز می‏یافت و توده­های کشاورز، خرده­مالکان، کاسبان، بازرگانان و ایلات و طوایف، داوطلبانه به آن می‏پیوستند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
جنبش جنگل و اید‏ئولوژی اتحاد اسلام


اما پرسشی که در این‏جا مطرح است این است که جنبش جنگل به لحاظ اید‏ئولوژی چه ارتباطی با اتحاد اسلام داشت و چرا اساساً چنین نامی را بر خود نهاد؟ از اسناد و منابع چنین بر‏می‏آید که جنبش جنگل ـ­به­عکس برخی ادعاها­ـ به لحاظ ایدئولوژیک وابسته یا پیرو اتحاد اسلامی که در استانبول عثمانی توسط سید جمال‌الدین اسدآبادی، سید عبدالرحمن کواکبی (مؤلف کتاب معروف «طبایع‏الاستبداد»)، رشیدرضا (مؤسس مجلۀ «المنار»)، شیخ محمد عبده، نامق کمال و دیگران تشکیل شده بود، نبود. البته اشاره شد که میرزا در تهران با چند تن از سران ملیّون وابسته به اتحاد اسلام گفتگوهایی داشته است (فخرایی، ص 23). اما این افراد نیز که عضویت اتحاد اسلام را پذیرفته بودند، تنها به صورت فردی و پراکنده (و نه سازمان یافته)، در پیشرفت اهداف آن می‏کوشیدند­(5).
همچنان که اشاره شد، در سال‌های اولیۀ مبارزه، اید‏ئولوژی سیاسی جنبش جنگل، بنا بر شرایط زمان، برآمده از همان آرمان‏‏هایی بود که در بالا آمده ‌است. این آرمان‏ها که بیشتر بر طرد بیگانگان، احیای استقلال و ایدئولوژی انقلاب مشروطه استوار بود، چندان ارتباط و تناسبی با اید‏ئولوژی و روش‏های اتحاد اسلام عثمانی نداشت. چراکه مبنای فعالیت این گروه، اندیشه‏های سیاسی‌ای بود که در دهه‏های پیش از آن در کشورهای مسلمان، از هند تا مصر مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته بود. محور آن اندیشه‏ها عبارت بود از اتحاد مسلمانان از هر فرقه و مذهبی در برابر تهاجمات غرب به ممالک اسلامی.بهعبارتدیگر، گردآوری مسلمانان جهان زیر یک پرچم واحد (تحت­نظر سلطان عثمانی) برای مبارزه با استعمار و استبداد و ایجاد یک وزنۀ سیاسی جهانی برای اسلام (کوهستانی­نژاد،­20/ بامداد، ج1، صص 272-273)­. اما تفسیر و برداشت جنبش جنگل از اتحاد اسلامبیشتر کاربرد داخلی داشت. این تفسیر در روزنامۀ جنگل چنین بازتاب یافته است:
«...بلی ما به­نام اتحاد اسلام قیام کردیم و به این جمعیت مقدس منتسبیم، ولی باید دانست که طرفدار اتحاد اسلامیم بنام سادۀ انما المؤمنون اخوه، یعنی می‌گوییم در این موقع که تشتت کلمه و اختلاف اسلامیان، مسلمانان را به دست دشمن عمومی ذلیل و زبون کرده، نبایدمسلمانان برادرکشیکنندو بنام شیعه و سنی و سایر عناوین مذهبی بهجانهم افتاده و مجال استفاده به دشمن عمومی بدهند» (س1، ش2، 15­جمادی­الآخر، 1336، ص2).
سپس در ادامۀ همان مقاله توضیح بیشتری می‏دهد‏:
«به حکم اینکه ما ایرانی هستیم و مسئول و وظیفه­دار حفظ این آب و خاک، ایران و وطن مقدس ایرانیان در نظر ما بر تمام بلاد و ممالک اسلامی مقدم است و بعد از موفقیت به انجام وظایف ایرانیت البته برادران اسلامی، مادامی که به وظایف اخوت خود عمل کنند بر دیگرانمقدم خواهند بود و از استقلال ممالک اسلامی خرسند و از تزلزل استقلال خانه­های مسلمین متأثر می‏شویم. اینست معنی اتحاد اسلام که ما می‌گوییم» (همان‏جا).
بنابراین، ملاحظه می‏شود که تفسیر جنبش از مفهوم «اتحاد اسلام» با آنچه که موردنظر اتحاد اسلام عثمانی بود تفاوت داشت. جنبش الویت را به «وطن» می‏داد و حفظ آب و خاک ایران را مقدم بر سایر ممالک اسلامی می‏دانست. براین اساس، در اندیشۀ سیاست خارجی جنبش، پس از «وطن» ممالک اسلامی به شرطی که به «وظایف اخوت خود» عمل می‏کردند مقدم بودند و سپس دیگر کشورهای جهان که روابط‏شان سودمندتر بود مدنظر قرار می‏گرفتند (همان­جا). میرزا نیز بارها در مکاتبات و خطابه­های خود، مبارزات جنبش را در راستای اهداف «ملی ـ مذهبی» توصیف می‏کرد. به عنوان مثال، در جریان جنگ با انگلیسی‏ها در سال 1297 هـ.ش (1336هـ.ق)، به یاران خود گفت: «ما مدتی است با انگلیسی‏ها به جنگ مشغولیم و اکنون در راه مدافعه از آمال ملی و مذهبی در مقابل تجاوزهای حق­شکنانه آن‏ها از هیچ­گونه کوششی خودداری ننموده­ایم» (گیلک، ص 73). در­عین­حال، در میهن­پرستی و اعتلای عظمت آن، جنبش نگاهی هم به شکوه دوران باستان داشت: «برسیم به آن ساعتی که بیرق شیر و خورشید خود را به افتخار استقلال وطن کیان و مهد ساسانیان بر فراز کنگرۀ قصور عالی... برافراشته» (روزنامۀ جنگل، س1، ش28، 15جمادی­الآخر 1336، صص­1-2).
از سویی، حاج احمد کسمایی، از بنیان‏گذاران و رهبران قدرتمند جنبش نیز در یادداشت‏های خود، وابستگی و ارتباط «جمعیت اتحاد اسلام» را ­ـ که عنوان اصلی جنبش جنگل بود­(6) ـ با «اتحاد اسلام عثمانی» یا هر حزب و دستۀ سیاسی دیگر رد می‏کند. وی دربارۀ علت انتخاب این عنوان برای جنبش می‏نویسد که چون در آغاز کار، جلسات کمیته در رشت هفته‏ای یک‌بار به طور سری تشکیل می‏شد، و مأموران روس از تشکیل این جلسات آگاه شده بودند، از­این­رو، کمیته پیشنهاد کرد که هر هفته در منزل یکی از اعضا، مجلس روضه­خوانی تشکیل شود و در پوشش آن اعضای کمیته نیز کار خود را انجام دهند، زیرا تشکیل مجالس روضه­خوانی و عزاداری آزاد بود. بر این اساس، تصمیم گرفته شد «برای علنی­کردن موجودیت کمیتۀ سری و فعالیت‌های آن»، نام هیئت اتحاد اسلام بر روی جمعیت گذاشته شود. بنابراین، هیئت اتحاد اسلامی که بدین­سان با شرکت میرزا کوچک‏خان تشکیل شده بود، وابسته به هیچ سازمان یا جمعیت دیگری به همین اسم یا عنوان نبود (کسمایی، ص 51). بر اساس این شواهد، «هیئت اتحاد اسلام»، نامی بود که از آغاز بر جنبش گذاشته شده بود و مدت‏ها نیز با همین نام خوانده می‏شد. از­این­رو، ارتباطی با اتحاد اسلام عثمانی نداشته و از لحاظ آرمان و ایدئولوژی نیز با آن متفاوت بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
چگونگی ارتباط با بلشویک‏ها و تأثیر آن بر روند تغییر اید‏ئولوژیک جنبش


رویدادها و علل مختلفی دست­به­دست هم داده و زمینه‏های ارتباط و همکاری جنبش جنگل و بلشویک‌ها را فراهم ساخته بودند. از پیامدهای این ارتباط‏، تأثیراتی بود که اید‏ئولوژی بلشویکی، رفته­رفته بر اید‏ئولوژی جنبش نهاد. اما پیش از همه، این، رویدادها و اوضاع داخلی بودند که جنبش را به­سوی بلشویک‏ها سوق دادند. از­این­رو، نگاهی به آنها برای فهم بهتر علل این ارتباط مؤثر خواهد بود.


الف- زمینه‏ها و تأثیر رویدادهای داخلی


ربارۀ علل و چگونگی گرایش جنبش جنگل به بلشویک‏ها ـ که با یک چرخش اید‏ئولوژیک نیز همراه بود ـ چند رویداد مهم و تأثیرگذار را باید مورد توجه قرار داد. این رویدادها، به‏ویژه از زمان روی­کارآمدن دولت وثوق‏الدوله در­ 13 مرداد 1297 (27 شوال 1336) بود که یکی پس از دیگری رخ دادند و تعادل جنبش را بهم ریختند. یکی از مهم‌ترین این حوادث، جنگ‌های جنبش جنگل با نیروهای انگلیسی، در مسیر منجیل تا رشت بود که از 24­خرداد همین سال آغاز شده بود. هرچند که در این جنگ‌ها جنبش ضرباتی به ارتش مجهز انگلیس وارد کرده بود، اما رفته­رفته قوای نظامی و تسلیحاتی جنبش نیز به تحلیل رفت و سرانجام به صلحی با انگلیسی‏ها در 22 مرداد 1297 (6 ذیقعده 1336) منجر گردید که چندان به سود جنبش نبود (میر­ابوالقاسمی، ص­150).
رویداد دیگری که چندان هم بی‏تأثیر از حادثۀ پیشین نبود، تسلیم­شدن حاج احمد کسمایی، از رهبران پرنفوذ جنبش با نیروهایش به دولت وثوق‏الدوله بود. تسلیم شدن پنهانی وی که به روایتی در 6 اسفند 1297(23 جمادی‌الاول 1337) روی داده بود، ضربۀ سنگین دیگری بود بر پیکر جنبش. زیرا در پی تسلیم­شدن وی، نیروی جنگل دیگر در فومنات در امان نبود و از سویی توان مقاومت در برابر قوای مشترک دولتی ـ انگلیسی را نیز نداشت (گیلک، ص192/ فخرایی، صص 174-177). در چنین شرایطی، جنبش ناگزیر به یک عقب‏نشینی طولانی بدون استراتژی، به سوی تنکابن دست زد که بسیار سخت و طاقت­فرسا بوده و سبب تحلیل رفتن بیشتر قوای آن گردید.
این دشواری‌ها نیز به نوبة خود بر رویداد بعدی، یعنی تسلیم­شدن دکتر حشمت، یکی دیگر از رهبران برجستۀ جنبش بی­تأثیر نبود. خستگی و فرسودگی ناشی از این عقب­نشینی از­یک­سو، و اعتماد دکتر حشمت به سوگند مقامات دولتی، در امان­دادن به وی از­سوی­دیگر، سبب شد که او نیز با حدود 270 تن از همراهانش تسلیم شود. اما مقامات دولتی، با زیر پاگذاشتن سوگند خود، وی را به جرم مخالفت و مبارزۀ مسلحانه بر علیه نظام سلطنت و دولت، در 22 اردیبهشت 1298(11 شعبان 1337) در رشت اعدام کردند(میرابوالقاسمی،صص­113-119). نفسایناعدامدرواقعدونکتۀاید‏ئولوژیکرانیز گوشزدمی‏کرد: یکیاینکهسوگندشکنیمقاماتدولتیدرمورددکترحشمت،بیش­از­پیش اعتماد و اعتقاد‏ جنبش را نسبت به «اصلاح دولت»، تشکیلات دولتی و حتی پادشاه مشروطه سست کرده بود. دیگر اینکه در این مرحله ـ چنان­که از جریان محاکمۀ دکتر حشمت در دادگاه نیز برمی‌آیدـجنگل از نظر حکومت به عنوان جنبش مسلحانۀ ضدسلطنتی شناخته می‏شد که دیگر نمی‌توانست آن تعامل گذشته را با قوۀ مجریه و پادشاه مشروطه داشته باشد.
مجموعۀرویدادهایفوقجنبشرادرموضعضعیفی قرار داده بود و از­سوی­دیگر، یک شکاف اید‏ئولوژیک در باورهای جنبش نسبت به جایگاه دولت و پادشاه مشروطه ایجاد کرده بود. چنین شرایطی در مجموع زمینه‏ را برای نزدیکی جنبش به بلشویک‏ها فراهم کرد.
مسئلۀ دیگر، تغییراتی بود که در رهبری جنبش پدید آمده بود و این تغییرات نیز بر دگرگونی‌های اید‏ئولوژیک آن تأثیر داشته است. در سال‌های اولیۀ مبارزات جنبش، «هیئت اتحاد اسلام» رهبری جنبش را برعهده داشت که گفته‏ شد «مرکز ثقل و مغز متفکر» جنبش محسوب می‏شد و اعضای آن بیشتر از علما و روحانیان بودند. اما برای این که افراد غیر روحانی نیز بتوانند به عضویت آن درآیند، عنوان آن را به «کمیتۀ اتحاد اسلام» تغییر دادند (فخرایی، ص­96). در نتیجه افرادی با افکار و انگیزه­های گوناگون وارد کمیتهشدندکه کارکرد برخی از آنان به زیان جنبش تمام شد­(7). بنابر آنچه گفته شد، با تسلیم­شدن حاج احمد کسمایی، اعدام دکتر حشمت، سپس بازگشت از راهپیمایی نافرجام تنکابن و از سرگیری جنبش در فومن، دیگر از رهبری اتحاد اسلام و اندیشه­های آن چندان خبری نبود (میرابوالقاسمی، صص 135-136). بر این اساس، حوادث یادشدۀ بالا، تحلیل­رفتن جنبش، شکاف اید‏ئولوژیک به‏وجودآمده، همراه با دگرگونی‌های ایجاد شده در رهبری، جملگی سبب­ شده بودند تا جنبش به همکاری با بلشویک‌ها روی آورد. ضرورت این همکاری نیز تجدیدنظر یا تغییر در بخش‏هایی از اید‏ئولوژی و تاکتیک‌های مبارزاتی اولیۀ جنبش بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 26 از 43:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  42  43  پسین » 
ایران

Guilan | گیلان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA