انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 27 از 43:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  42  43  پسین »

Guilan | گیلان


مرد

 
ب- پیشینۀ ارتباط دوسویه بین بلشویک‏ها و جنگلی‏ها


پیش از رویدادهای یادشدۀ بالا که جنبش را به‏سوی همکاری با بلشویک‏ها سوق داد، روابطی بین آنان وجود داشت که در تسهیل این همکاری مؤثر بود. پس از انقلاب اکتبر 1917روسیه و ظهور بلشویک‏ها در آن کشور، رفته­رفته هرچه آنان به مرزهای ایران نزدیک‌تر می‏شدند، به همان نسبت تماس‏های آنان نیز با جنبش جنگل بیشتر می‏شد. نشانه­های بسیاری وجود دارد که بلشویک‏ها از همان آغاز کارشان می‏کوشیدند تا با جنبش ارتباط برقرار کرده و در آن نفوذ نمایند. در این مورد، در گزارشی آمده است که مهدی فرخ، کارگزار وقت گیلان، دربارۀ نگرانی دولت از نفوذ بلشویک‏ها در منطقه، با رهبران جنبش به گفتگو پرداخته است. این گزارش نشان می‏دهد که نظر جنبش در جلب همکاری با بلشویک‏ها و طرد نمایندگان روسیۀ تزاری بود، ولی سیاست دولت مرکزی در حفظ بی­طرفی و عدم مداخلۀ هردو طرف، یعنی روس‏های تزاری و بلشویک‏ها در ایران بود (سادات عظیمی، صص 43-44، سند ش16). البته این گفتگوها خود نشان می‏دهد که بلشویک‏ها پیش‌تر از اینها درصدد گسترش نفوذ خود در ایران، به‏ویژه در جنبش جنگل بوده‌اند. بلشویک‏ها به رهبران جنگل اطمینان داده بودند که به آنان کمک تسلیحاتی خواهند کرد تا با هم بر علیه مأموران تزاری، مانند ژنرال باراتف و افسینکو مبارزه کنند (همان­جا).
همچنین، در سال‌های 1297هـ.ش (1336­هـ.ق) و 1298­هـ.ش (1337­هـ.ق)، شماری از بلشویک‏ها در گیلان وارد جنبش شده و مبارزه می‏کردند. تعدادی از آنان نیز دستگیر شده بودند که از جملۀ آنان یکی «ارسطو اسماعیلویچ» نامی بود که گفته شد از افراد مورد اعتماد میرزا کوچک­خان و مشاور اداری وی بوده است (Dailami, p. 51). باز در ژوئیه 1919م (اواخر تیرماه 1298­هـ.ش)، هیئتی با میرزا ملاقات کرده و پیشنهاد کردند تا 300­مرد مسلح در اختیار وی بگذارند. اما چون در آن شرایط خاص، میرزا نمی‏خواست بهانه‏ای به­ دست انگلیسی‏ها بیفتد، از پذیرش آن خودداری کرد (شاکری، صص 213-214). اما در آن شرایط، میرزا بیشتر به­دنبال سلاح و مهمات و متخصصان آموزش‌های نظامی بود. گفته شد که وی حاضر بود به چنین متخصصانی ماهانه بین 300 تا­600 تومان حقوق بپردازد (همان، ص­213). در­عین­حال، چنین روابطی همراه با تبلیغات مرامی نیز بود. بنا به نوشتۀ حاج احمد کسمایی، بلشویک‏ها «مخفیانه در میان ما هم به سود خود تبلیغ می‌کردند و هم برضد بعضی از افراد سازمان آنتریک می‏نمودند». وی می‏افزاید بلشویک‏ها و جنگل به دلیل اخوت انقلابی موظف به حمایت و یاری یکدیگر بودند، ولی کم­کم زمانی که بلشویک‏ها خواستند در نهضت جنگل رسوخ کرده و آن را به سوی خود متوجه نمایند، «درگیری فکری» میان جنگل با آنان آغاز شد ( کسمایی، ص 90).
این شواهد نشان می‏دهد که بلشویک‏ها ـ پیش از یورش نظامی به انزلی و ورود رسمی به خاک ایران ـ با جنبش جنگل در ارتباط بوده‌اند و بخشی از این ارتباط هم مربوط به تبلیغ مرام و اید‏ئولوژی بلشویکی بوده است. لذا آن «درگیری فکری» را که حاج احمد اشاره می‏کند به نظر می‏رسد در همین رابطه بوده است. از­این­رو، این ارتباط طولانی بلشویک‏ها با جنگل، رفته­رفته افکار و ایدئولوژی سیاسی میرزا و جنبش را تحت تأثیر قرار داد. چنین تأثیراتی پس از بازگشت میرزا و همراهانش از تنکابن به فومن و فروپاشی «هیئت اتحاد اسلام» آشکارتر شد. به عنوان مثال، چنین تأثیری را می‏توان از پاسخ 26 شهریور 1298(22 ذیحجۀ 1337) میرزا به نامۀ «رتمستر کیکا چینکف» (R. Kikachinkov)، رئیس آتریاد­(8) تهران که وی را به تسلیم­شدن فرا خوانده بود دریافت. در این نامه، میرزا از ایدۀ جمهوریت یاد می‏کند و می‏نویسد: «انقلابات امروزۀ دنیا ما را تحریک می‏کند که مانند سایر ممالک، در ایران اعلان جمهوریت داده و رنجبران را از دست راحت­طلبان برهانیم، لکن درباریان تن درنمی‏دهند که مملکت ما با قانون مشروطیت [و] از روی پروگرام دمکراسی اداره گردد.» (فخرایی، ص 219/ گیلک، ص­240)
بدیهی است که ایدۀ جمهوریت یک‏شبه در ذهن میرزا خطور نکرده بود. واژه‏هایی چون «جمهوری» و «رنجبران» نیز برآمده از اندیشه‏های سیاسی بلشویک‏ها بود. همچنین، به‏طور قطع می‏توان گفت که منظور از «انقلابات امروزۀ دنیا» یکی هم همان انقلاب بلشویکی 1917م (1296هـ.ش) بوده است.
طرح چنین اندیشه‌هایی بیانگر چرخشی در اید‏ئولوژی جنبش به سوی بلشویک‏ها بوده است و اینکه میرزا در این برهه، فاصلۀ خود را با آن دسته از مخالفان تغییر سلسلۀ قاجار و نیز مخالفان جمهوریت افزایش داده بود. به طور کلی، یأس میرزا از دولت و درباریان در ادارۀ مملکت «با قانون مشروطیت [و] از روی پروگرام دمکراسی»، گویای نقطة عطفی در اتخاذ راهبرد نوین سیاسی وی در رویارویی با دولت تهران و انگلستان به­شمار می‏رود. از­سوی­دیگر، واژگان به­کار گرفته شده در این نامه، بیانگر نوعی دگرگونی است که در تاکتیک مبارزاتی میرزا در حال شکل­گیری بود. چنان­که در ادامۀ همان نامه می‏نویسد که برای سعادت کشور حاضر است «کرورها نفوس و نوامیس و مال ضایع شود». چنین تاکتیکی مغایر با رویۀ پیشین وی بود که در آن سخت مخالف خونریزی و کشتن بوده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
اعلام «جمهوری شورایی»


همچنان‏که در بالا اشاره شد، بلشویک‏ها از مدت‌ها پیش با جنبش جنگل در ارتباط بوده‌اند. از این­رو، این نکته را باید یادآور شد که آن‏گونه که وقایع­نگاران نوشته‌اند، ورود آنان به انزلی، به­منظور سرکوب قوای ضدانقلابی ژنرال دنیکین، برای رهبری جنبش غافلگیرانه نبود. نشانه‌هایی وجود دارد که برای ورود بلشویک‏ها به ایران، از پیش توافق‏هایی بین آنان و میرزا صورت گرفته بود. اما چون ممکن بود که این قرارها مورد سوء­استفادۀ انگلیسی‏ها و متحدان ایرانی آنان قرار گیرد، بر پنهان نگه‌داشتن آنها کوشش می‏شد (شاکری، ص­233). در همین رابطه، حاج احمد کسمایی ضمن شرح ارتباط بلشویک‏ها با جنبش می‏نویسد: «آخرین پیشنهادشان در سال 1919(1298) این بود که پیغام فرستادند خودتان را حفظ کنید تا رفقایمان به بادکوبه برسند» (کسمایی، ص 89).
به­هر­حال، با ورود بلشویک‏ها به انزلی، هیئتی از جنگل به همراه میرزا به آنجا رفته و به گفتگو نشستند. در پایان نیز بر سر یک توافق 9 ماده‏ای به ظاهر به تفاهم رسیدند، هرچند که تضادهای اید‏ئولوژیک و تاکتیکی در بطن آن وجود داشت. مواد 1 تا 4 این قرارداد بیشتر در ربط با مسائل سیاسی و نوع حکومتی بود که‏ می‏بایست در آینده تشکیل می‏شد. مادۀ 2 این موافقت­نامه متضمن «تأسیس حکومت جمهوری انقلابی موقت» بود (گیلک، ص 273)­(9). براین­اساس، ایدۀ جمهوری که میرزا در نامۀ خود به رئیس آتریاد تهران به آن اشاره کرده بود، در این تاریخ به صورت قرارداد درآمد و رسماً پذیرفته شد. اما جمهوری انقلابی موقت، برای منطقۀ گیلان در نظر گرفته شده بود و طبق مادۀ 3 همان موافقت­نامه، مقرر شد پس از فتح تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هر نوع حکومتی را که نمایندگان ملت بپذیرند، همان به رسمیت شناخته شود (همان­جا). اما کمی بعد، یعنی در 16 خرداد 1299(18 رمضان 1338)، و دو روز پس از ورود میرزا به رشت، رسماً بیانیۀ دیگری صادر شد که بلشویک‏ها و کمونیست‌های ایران (حزب عدالت) در تنظیم آن نقش داشته‌اند. لحن این بیانیه تندتر بود و تغییر اندیشه­های سیاسی را آشکارتر ‏ساخت. این بیانیه نیز در پایان 4 ماده داشت که در مادۀ 1 آن آمده بود: «جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده جمهوری را رسماً اعلان می‏کند» (گیلک، صص 280-281؛ فخرایی، صص­249-250)­(10). دو نکته در این ماده قابل­تأمل است. یکی این­که به­جای عنوان «جنبش جنگل» یا «اتحاد اسلام»، عنوان «جمعیت انقلاب سرخ ایران» به‏کار گرفته شد که ترکیبی از قوای جنگل و بلشویک‏ها بود. دیگر این‏که اعلام جمهوری، همراه با لغو «اصول سلطنت» که بخشی از نظام مشروطۀ سلطنتی به­شمار می‏رفت، به این معنی بود که جمهوری جایگزین نظام مشروطۀ سلطنتی در ایران می‏شد و دیگر منحصر به منطقۀ گیلان هم نبود. به­کارگیری «جمعیتانقلابسرخ ایران» و اعلام جمهوری موقت که «جمهوری شوروی» نیز خوانده شد، جملگی دلالت بر تغییراتی در هویت و اید‏ئولوژی پیشین جنبش داشتند­(11). گذشته از اینها، در مواد چهارگانۀ این اعلامیه، دیگر گفتگویی از مجلس مبعوثان و هر نوع حکومتی را که نمایندگان ملت بپذیرند نبود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پیامدهای تحوّل اید‏ئولوژیک جنبش


این روی­گردانی از مشروطه­خواهی به جمهوری شوروی و لغو سلطنت مشروطه، یعنی مخالفت با پادشاهی احمدشاه و سلسلۀ قاجار، به زیان جنبش تمام شد. از این زمان شمار مخالفان جنبش رو به افزایش نهاد. مخالفت با سلطنت مشروطه، ادعای مخالفان جنبش جنگل در تهران را ـ­مبنی بر یاغی و سرکش­بودن جنبشـ به اثبات می‌رساند. زیرا چنین اتهامی قبلاً بارها تکرار شده بود و جنبش هر بار ناگزیر بود که آنها را از طریق روزنامۀ جنگل تکذیب نماید (س1، ش12، 17 ذیحجۀ 1335، ص1). احمدشاه نیز که قبلاً سیاست مدارا با جنبش را در پیش گرفته بود، تغییر موضع داد. او حتی پیش از این، آن قدر به میرزا اعتماد داشت که در برابر فشارهای انگلیسی‏ها، پیام محرمانۀ خود را توسط وی به بلشویک‏ها می‏رساند. پیام شاه توسط میرزا این بود که نمایندگان مطمئنی به قفقاز نزد بلشویک‏ها بفرستد و به‏نام ملیون ایران با آنان سازش کند و به آنان بفهماند که چگونه دست­و­پای دولت ایران بسته است و این‏که «ما ناچاریم با دولتی که قشون او و نفوذ او [یعنی انگلیس] ما را احاطه نموده است تا آنجا مدارا کنیم که قشون روس‏ها به سرحدات قدیم خود برسند و خلاصه آنکه دست و داد ما به­تدریج و آهستگی به سوی آنها دراز خواهد شد» (صفوی، ص 124). ولی جنگلی‏ها به گونۀ دیگری رفتار کردند که تأسف شاه را بر انگیخت. شاه گفت: «اما متأسفانه جنگلی‏ها شورش را در آوردند و سازش با روس‌ها را به صورت دیگری درآوردند» (همان­جا). مفهوم این عبارت احمدشاه این بود که جنبش بجای این‏که به شاه اعتماد کند و بلشویک‏ها را از تمایلات ضدانگلیسی شاه مطمئن سازد، خود بر علیه پادشاه مشروطه با آنان هم­پیمان شده بود.
از­این­رو، پس از آن دیگر به جنگل به مثابه یک جنبش ملیـمذهبی، ضد استبدادی، ضد بیگانه و رهایی­بخش نگریسته نمی‏شد. بلکه به منزلۀ جنبشی نگریسته می‏شد که در اثر انحراف ایدئولوژیک، به بیگانگان پیوسته و در صدد براندازی سلطنت مشروطه و سلسلۀ قاجار است. گذشته از این‏ها، جنبش در پی ائتلاف و همکاری با بلشویک‏ها، دیگر نمی‏توانست در پی آرمان‏های ملیـمذهبی خود باشد، زیرا این آرمان‏ها با اندیشه‏های انترناسیونالیستی بلشویک‏ها در تضاد بود. در پی چنین پیوندی بود که چهره‌هایی چون خیابانی، مشیرالدولۀ پیرنیا (رئیس­الوزرا) نیز در پیام‌هایی از میرزا خواسته بودند که راه خود را از بلشویک‏ها جدا سازد (یقیکیان، صص 30-129)­(12). اما میرزا در پاسخ نمایندۀ مشیرالدوله گفت:
«ما این رژیم پوسیدۀ قاجار را نمی‏خواهیم، زیرا از روزی که طایفۀ قاجار به سلطنت ایران رسیدند روزبه­روز بدبختی ما ملت ایران افزوده گردید... و آخرین جواب عرض می‏کنم که تا ساعتی عمرم باقی است از پا نخواهم نشست و تا انگلیس را از ایران خارج نکرده و تمام امور مملکت را از طایفۀ قاجاریه خارج ننموده و اعلام جمهوریت نداده باشم که تا ملت ایران با دست خود مملکت را اداره نماید و ایران از دست اجنبی و خائنین نجات یابد، اسلحه به زمین نخواهم گذاشت» (صبوری دیلمی، ص 158).
حتی عده‏ای از روشنفکران نیز از موضوع اعلامیۀ جمهوری و لغو سلطنت ناخرسند شده بودند، زیرا اینان طرفدار مبارزه با انگلیس و وثوق‏الدوله بودند، ولی با الغای سلطنت احمدشاه موافق نبودند­(13).
از سویی، هرچند که روند تغییر اید‏ئولوژی سیاسی از مشروطه­خواهی تا جمهوری شوروی، برای رهبری جنبش ـ به دلیل ارتباط طولانی با بلشویک‏ها ـ ناگهانی نبود، اما این تغییر برای بدنۀ جنبش غافلگیرانه بود. زیرا از تجاوز بلشویک‌ها به انزلی (28 اردیبهشت 1299) تا اعلام جمهوری شوروی در رشت و لغو سلطنت (16 خرداد 1299)، تنها بیست روز فاصله بود. در این مدت کوتاه، پذیرش این همه تغییر برای اعضای جنبش و تودۀ هوادار آن بسیار دشوار بود. مجاهدان جنگل که در طی پنج سال و نیم گذشته، مبارزات خود را به­نام احمدشاه قاجار و نظام مشروطه انجام داده بودند، اکنون نمی‏دانستند که چرا ناگهان باید بر ضد شاه بجنگند. از این رو، هنگامی که در میتینگ‏ها بر ضد شاه شعار می‏دادند، عده­ای از آنان با قزاقان هم‏صدا شده و شعار «زنده باد احمدشاه» سر می‏دادند (یقیکیان، ص 88).
در پی اتحاد و همکاری با بلشویک‏ها، طولی نکشید که تفاوت‏ها و تضادهای اید‏ئولوژیک و تاکتیک مبارزاتی در زمینه­های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در عمل نمایان‏تر شدند. یکی از پیامدهای این تضادها، ایجاد شکاف در درون جنبش و انشعاب جناح احسان‏اله خان از جنگل بود. وی که گفته شد احساسات ضد مذهبی داشته و از پیش نیز تحت­تأثیر اندیشه­های بلشویزم و سوسیالیزم قرار داشت، با گرایش به بلشویک‏ها، این اندیشه‏ها را تقویت کرده و در نهایت از جنبش جدا شد و به بلشویک­ها پیوست ( رواسانی، صص122 و 236).
همچنین، اعلام جمهوری شوروی و طرح اندیشه‌ها و شعارهای تند کمونیستی، نگرانی طبقات ثروتمند و بازرگان را که از جنبش جنگل پشتیبانی مالی می‏کردند برانگیخت و آنان را از میرزا دورساخت. چنین نگرانی‏هایی به طبقات کارگر و صنعتگر­ـ که آگاهی چندانی نداشته و تحت­تأثیر گفته‏های همان طبقات ثروتمند قرار داشتند­ـ نیز سرایت کرده بود (یقیکیان، صص­87-88؛ شاکری، ص­524). نیز گفته شد که گرایش‌های تند کمونیستی پیروان احسان­اله خان، افکار عمومی را روز­به­روز نسبت به نهضت جنگل ـکه اصولاً رشد خود را زیر نام «اتحاد اسلام» آغاز کرده بودـ‏ بدبین‏تر می‏کرد (کسمایی، صص 27-28)­(14).
از سویی، همکاری سیاسی ـاید‏ئولوژیک جنگل با بلشویک‏ها، استیلای ادبیات سیاسی بلشویکی را در پی داشت که به­صورت سیلی از واژگان کمونیستی و سوسیالیستی، همراه با تبلیغات گسترده، به منطقه سرازیر شده بود. ادبیات سیاسی بلشویک‏ها،ادبیاتسیاسیجنبشرا که معرف هویت اید‏ئولوژیک آن بوده و ریشۀ ملیـ مذهبی داشت، تحت‌الشعاع خود قرار داده و از این منظر نیز بین جنبش و پایگاه اجتماعی آن شکاف ایجاد کرده بود. به عبارت دیگر، جنبش جنگل در پیوند خود با بلشویک‏ها، از ادبیات سیاسیـاجتماعی پیشین خود که برآمده از متن جامعه و تاریخ و باورهای اتحاد اسلام و مشروطیت بوده و زمینه­های تاریخی پذیرش آن نیز در جامعه وجود داشت، فاصله گرفته بود. در­حالی­که پذیرش یک نظام سوسیالیستی بلشویکی هیچ زمینۀ تاریخی در ایران نداشته و برای مردم بیگانه می‌نمود. مجموعۀ این عوامل بر پایگاه مردمی جنبش و مشروعیت آن آسیب زده بود. چنان­که، در گزارشی از گیلان به تاریخ 26­خرداد 1299 (28رمضان 1338) آمده است: «نفوذ و محبوبیت کوچک‏خان و جنگلی‏ها هم در نتیجۀ اتحاد آن‏ها با بلشویک‏ها و اعلان رسمی که به مردم داده‌اند به کلی از بین رفت و این خود موفقیت عمده­ای است برای هیئت دولت در رفع و دفع» آنها (همایش بازشناسی نهضت جنگل، ص 166).
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
نتیجه


در این پژوهش روند تغییر اید‏ئولوژی جنبش جنگل، از آغاز مبارزه تا آستانۀ کودتای سرخ بلشویک‏ها در 9 مرداد 1299 (14ذیقعده 1338) مورد بررسی قرار گرفت. چنان­که نشان داده شد، تا زمانی‏ که جنبش به­نام استقلال، طرد بیگانگان، احیای مشروطیت، اتحاد اسلام و پادشاه مشروطه مبارزه می‏کرد و این عناصر محورهای اید‏ئولوژیک آن را تشکیل می‏دادند، روز­به­روز دامنۀ آن گسترش می‏یافت و از طبقات مختلف جامعه به آن می‏پیوستند. اما چند حادثه سبب تضعیف جنبش شده و در نتیجه زمینه را برای تغییر اید‏ئولوژی آن فراهم کرد. از جملۀ مهم‌ترین این رویدادها عبارت بودند از: تحلیل­رفتن قوای نظامی و تسلیحاتی جنبش در پی جنگ‏های نابرابر با نیروهای مشترک انگلیسی ـ دولتی، تسلیم­شدن دو تن از رهبران برجستۀ جنبش (حاج احمد کسمایی و دکتر حشمت)، تغییرات در هیئت اتحاد اسلام که نقش رهبری سیاسی ـ اید‏ئولوژیک جنبش را ایفا می‏کرد و غیره. در پی چنین رویدادهایی بود که جنبش برای تقویت خود و ادامۀ مبارزه با دشمنان خارجی و داخلی، به بلشویک‏ها روی آورد که از مدت‏ها پیش با آنان در ارتباط بود.
ضعف و یأس جنبش از تحقق ایدئولوژی اولیه از یک­سو، و همکاری و همگرایی ایدئولوژیکبابلشویک‏هااز­سوی­دیگر،رفته­رفتهسبب تغییر اید‏ئولوژیک از مشروطه­خواهی به جمهوری شوروی گردید. این تغییرات و همکاری با بلشویک‏ها، سبب ضعف پایگاه اجتماعی جنبش گردید. زیرا جنبش متکی به طبقات زمین­دار، خرده­مالکان، تجار، روحانیان و کسبه بود که از هواداران اید‏ئولوژی اولیۀ جنبش به­شمار می‏رفتند، نه جمهوری شوروی بلشویکی‏. اینان همچنین از نظر اقتصادی و مذهبی نیز بلشویک‏ها و کمونیست‌ها را خطرناک می‏دانستند. علاوه بر اینها، این تغییرات، هویت ملیـمذهبی جنبش را نیز تحت‏الشعاع قرار داد و در مجموع آن ‌را آسیب‌پذیرتر و سرکوبی آن ‌را نیز آسان‏تر کرده بود.


  • پی نوشت:
  • 1. دربارۀ چگونگی این مسافرت، نک: دیوسالار، صص 224-228
  • 2. برای ملاحظۀ اصل مرام‌نامه، نک: فخرایی، صص 56-57.
  • 3. جنبش بر اساس همان دیدگاه اید‏ئولوژیک خود، رجال و عناصر قوۀ مجریه را به مطلوب و نامطلوب تقسیم می‏کرد. افرادی چون سپهسالار تنکابنی، سعدالدوله، سپهدار مالیه (سردار منصور)، فرمانفرما، ظل­السلطان، کامران میرزا، شعاع‌السلطنه، صولت الدوله، شیخ خزعل، سردار ارفع، قوام­الملک و صارم­الدوله در لیست رجال مطرود قرار داشتند (­روزنامۀ جنگل، س1، ش4، 12 رمضان 1335، ص3).
  • 4. برای ملاحظۀ عین اعتبارنامه نک: گیلک، ص 80.
  • 5. این افراد عبارت بودند از: سیدمحمدرضا مساوات، سیدمحمد کمره‏ای، سلیمان محسن اسکندری، سیدیحیی ندامانی (ناصرالاسلام)، میرزا طاهر تنکابنی، سیدحسن مدرس، ادیب­السلطنۀ سمیعی و دیگران (فخرایی، ص 23).
  • 6. البته «جنگل» نیز عنوان رسمی تشکیلات جنبش نبود. بلکه بعداً که مکان واقعی جنبش به جنگل منتقل گردید، به طور شفاهی و در گفتار این عنوان به جنبش اطلاق گردید. در صورتی که از همان آغاز همیشه عنوان آن «هیئت اتحاد اسلام» بوده است (کسمایی، ص 32).
  • 7. به عنوان مثال، یکی از این افراد به­نام رضا افشار بود که امور مالی جنگل را به عهده داشت. وی در حالی که جنبش گرفتار مشکلات مالی بود، مبلغ 000/840 ریال از بودجۀ جنبش را برداشته و به تهران گریخت (فخرایی، ص 97).
  • 8. آتریاد (Atriad) واژه‏ای روسی و عبارت از یک واحد نظامی است بین هنگ و لشگر به لحاظ تعداد نفرات ( عمید، ج1، ذیل حرف «آ»؛ شاکری، ص 248).
  • 9. سه مادۀ دیگر از چهار مادۀ یادشده به شرح زیر بودند: «1- عدم اجرای اصول کمونیزم از حیث مصادرۀ اموال و الغای مالکیت و ممنوع­بودن تبلیغات. 3- پس از ورود به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هر نوع حکومتی را که نمایندگان ملت بپذیرند. 4- سپردن مقدرات انقلاب به­دست این حکومت و عدم مداخلۀ شوروی‏ها در ایران» (فخرایی، ص 244؛ گیلک، ص 273).
  • 10. سایر مواد چهارگانه عبارت بودند از: «2- حکومت موقت جمهوری حفاظت جان و مال عموم اهالی را به عهده می‏گیرد. 3- هر نوع معاهده­ای را که به ضرر ایران قدیماً و جدیداً با هر دولتی شده لغو و باطل می‏شناسد. 4- حکومت موقت جمهوری همۀ اقوام بشر را یکی دانسته تساوی حقوق دربارۀ آنان قائل و حفظ شعائر اسلامی را از فرایض می‏داند» (فخرایی، صص 249-250).
  • 11. واژۀ «جمهوری شوروی» مفهومی دوگانه را القا می‏کرد: یکی «شورایی بودن»، دیگری «شوروی بودن» یعنی برآمده از نظام شوروی بلشویکی. البته از آن پس «شوروی سازی» در محتوا و ساختار جنبش هم آغاز شده بود. به عنوان نمونه، حتی آرم شیر و خورشید دولت شاهنشاهی را دست‌کاری کرده و یک داس و چکش نیز بر بالای خورشید اضافه کردند و آن‌را «آرم جمهوری انقلابی گیلان» نامیدند. کابینۀ وزرای جمهوری نیز به پیروی از الگوی شوروی، خود را «شورای کمیسرهای خلق» نامید (پرسیتس، ص 36).
  • 12. شیخ محمد خیابانی به میرزا نوشته بود: «چه فرقی در بین شما و وثوق‏الدوله است؟ وثوق‏الدوله می‏خواهد ایران را با مساعدت لشگریان انگلیس اداره کند، شما می‏خواهید ایران را با مساعدت لشگریان روس اشغال کرده و اداره کنید» (یقیکیان، ص 137).
  • 13. به عنوان مثال، نسیم شمال در طرفداری از احمدشاه، اشعار زیادی را در جای­جای دیوان خود به وی اختصاص داده است، درحالی که در مجموع، نظرش نسبت به جمهوری منفی است (حسینی، صفحات مختلف).
  • 14. کسمایی می‏افزاید این بدبینی‏ها به جایی رسیده بود که بعدها استقبال از سر بریدۀ میرزا به گونه­ای انجام شد که شایستۀ آن انقلاب آزادی‏خواه نبود (کسمایی، صص 27-28).

پایان بررسی روند تغییر اید‏ئولوژی سیاسی جنبش جنگل
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
خانه میرزا کوچک خان جنگلی




از میان خانه‌های سقف شیروانی این شهر که بگذری، خانه‌ای هست که تاریخ و یاد مبارزات یک مرد از دیوارهای بلند آن خودنمایی می‌کند. خانه‌ای قدیمی که بخش‌هایی از آن و اشیایی که در بخش موزه مانندی در آن باقی مانده است، متعلق به همان روزهایی است که سردار جنگل در آن خانه زندگی کرده است.

خانه میرزا کوچک‌خان جنگلی، مردی که به نماد مبارزه علیه بیداد و ستم در دل ایرانیان ماندگار شده است و هیچ‌گاه از آرمان‌های انقلابی خود باز نماند، در شهر رشت قرار دارد.

آرامگاه‌ میرزا كوچك‌خان‌ جنگلی‌ معروف‌ به‌ سردار جنگل‌ هم در جنوب ‌شهر رشت‌ واقع‌ شده‌ است‌. این‌ آرامگاه‌ كوچك‌ و با اهمیت،‌ مورد عنایت‌ و توجه‌ مسافران‌ و مردم‌ است‌ كه‌ با سادگی‌ وزیبایی‌ بر روی‌ قبر میرزا كوچك ‌خان‌ جنگلی‌ احداث‌ شده‌ است‌.




سردار مشروطه خواهی گیلان ، میرزاکوچک خان را همه ی ایرانی ها میشناسند . میرزا ، اگرچه دل داده ی ایران بود و برای آزادی ایرانیان از یوغ استبداد و استعمار برخاست ولی گرفتار ارزش نشناسی همان ها شد که برای شان به پا خاسته بود . سرانجام ، تیغ ناسپاسی این ملّت ، سر از تنش ، جدا کرد و جنازه اش را در یخبندان جنگل های گیلان ، رها نمود . خانه ی زیبای میرزا در نزدیکی سبزه میدان رشت ، منطقه ی استادسرا ، قرار گرفته و از دو طبقه ، تشکیل شده است که امروزه با همّت شهرداری رشت به گنجینه ای ارزشمند ، دگرگونی یافته است . طبقه ی نخست سازه به یادگارهای میرزا ، ویژه سازی شده و طبقه ی دوم به دستان هنرپرور مجموعه دار گیلانی ، آقای مهران اشراقی ، واگذار شده است تا هر ماه با ویژه کردن این طبقه به یک مجموعه ی متفاوت از آن چه که در اختیار دارد ، ذوق بازدیدکنندگان را افزون نماید . خانه ی میرزا به سبک خانه های شمالی که نفار ، نامیده میشوند ، ساخته شده و از چوب میباشد . در حیاط خانه ، جملات میرزا به یادگار بر دیوار ، حک شده اند و تندیسی از او در میانه ی حیاط ، خودنمایی میکند .



















این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
ترانه ی زیبای گیلکی"میرزا کوچک خان جنگلی" تیتراژ سریال "میرزا کوچک جنگلی"




این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
چه کسی و چگونه سر میرزا کوچک خان را از تنش جدا کرد؟ + عکس



رضا اسکستانی

با خروج قوای روسیه و انگلیس از گیلان و پیوستن وابسته نظامی شوروی به قوای دولتی ایران و حركت آن برای سركوب دولت انقلابی و تسلیم خالو قربان به این قوا، میرزا بار دیگر تنها باقی ماند. روس‌ها نیز براساس توافق با دولت ایران از كمك نظامی به جنگلی‌ها خود داری كردند. نبرد قوای دولتی با نیروهای اندك جنگل شدت یافت و سرانجام در 12 آبان 1300 رشت به تصرف قوای دولتی درآمد، اما میرزا به همراه یاران خود به جنگل پناه برد و مقاومت خود را ادامه داد.در آذر 1300 در حالی كه میرزا بسیاری از یاران جنگلی خود را در مسیر از دست داده بود، در كوه‌های تالش گرفتار سرمازدگی شد و به دست رضا اسکستانی یكی از عوامل سالار شجاع كشته و سرش بریده شد. خالو قربان كه روزگاری خود از همرزمان او بود سر بریده میرزا را برای رضاخان سردار سپه به تهران برد.



این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
نگرش اصلاحی و غیر نظامی میرزا کوچک خان و مدرسه سازی در مناطق گوناگون گیلان



میرزا کوچک جنگلی

این تصور که میرزا فقط نگرشی نظامی داشته و صرفا به دنبال نابودی دشمنان داخلی و خارجی بوده است اشتباه می باشد. زیرا کوچک جنگلی نسبت به ایجاد زیرساختهای اجتماعی توجه دقیق می نمود به طوریکه در این دوران که جنگل تثبیت شده بود و آسودگی نسبی برایش پدید آمده بود بدین مسئله همت داشت.
وی با پراهمیت دانستن مقوله آموزش عمومی به مدرسه سازی در مناطق گوناگون گیلان اقدام ورزید. فخرایی در شرح این دیدگاه آورده است((میرزا ... مصمم بود آن اندازه که در خور امکان باشد به افتتاح مدارس بپردازد و سطح تعلیمات و معرفت عمومی را گسترش دهد و معتقد بود که تعلیمات مدارس حتماً باید اجباری و مجانی باشد تا آنکه همه ابناء کشور از مزایای علم و دانش یکسان استفاده ببرند.))
در این راستا 4 باب دبستان تأسیس و یک باب هم تکمیل شد. ضمن اینکه اقدام به ساخت یک دبیرستان شبانه روزی هم گردید که بر اثر حوادث انقلاب بی نتیجه ماند. مدنی در اینباره توضیح می دهد که در اغلب قصبات و دهات دبستان تأسیس کردند و اطفال دهاقین را تعلیم می دادند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
سردار جنگل رهبري مورد احترام از دید دشمنان جنبش جنگل



مزار میرزا کوچک

یکی از ماموران ژنرال دنسترویل به نام «داناهیو» که مخالف مبارزان جنگل‌ بود و آنان را دستیار بلشویک‌ها می‌دانست، پیرامون جنگلیان و بویژه رهبر آنان، نظراتی دارد که میزان تاثیرگذاری میرزا را بر دل و جان همگان ــ حتی دشمنان ــ باز‌می‌نمایاند:

در جنگل‌های این کشور، رهبری مورد احترام و باابهت، به نام کوچک خان ظهور کرد که مقدر بود تاثیر درخور ملاحظه‌ای بر وضعیت نظامی منطقه کاسپین بگذارد. کوچک‌ خان یک ایرانی برخوردار از فرهنگ خاص و رفتار پالوده، شهامت، جذابیت شخصی و توان روحی بالا بود. به علاوه، وی اطلاعات کمی از نهادهای سیاسی اروپا و علم حکومت‌داری معمول در غرب نداشت. او به عنوان مظهر «ایران جوان» خود را ازجمله طرفداران اصلاحات می‌دانست و با موعظهء بینش ملی ایرانی، در گسترده‌ترین معنای آن، اعلام کرد که به یکسان دشمن آشتی‌ناپذیر بی‌کفایتی حکومت در داخل و مداخله خارجی است. نیروهای تازه‌نفس مجذوب حقوق کافی و امکان غارت و تاراج، از میان دهقانان مرعوب شده و خم شده در زیر بار مالیات، به صفوف نیروهای وی پیوسته و به سرعت با آموزش نظامی افسران آلمانی و ترک، یک تشکل قابل تحمل نظامی پیدا کردند... ارتش وی... به سرعت رشد کرد و طولی نکشید که کوچک خان خود را در چنان موقعیت نیرومندی یافت که به فکر سرپیچی از تهران و دولت لرزانش افتاد و یک [حکومت] نیمه‌مستقل(جمهوری گیلان) برپا کرد.
  • منبع: دکتر خسرو شاکری، جنبش جنگل و جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران(گیلان)، ترجمه: شهریار خواجیان، تهران، اختران، 1384، ص 159

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
دیدگاه علی اکبر دهخدا در مورد میرزا کوچک خان



علی اکبر دهخدا

علی‌اکبر دهخدا نیز که در جوانی میرزا کوچک را دیده است، بشدت تحت تاثیر شجاعت، وطن‌پرستی، دیانت و تقیدات شرعی میرزا قرار گرفته و ویژگی‌های او را این چنین برمی‌شمارد:

میرزا کوچک‌خان از مجاهدین گیلان و بی‌نهایت شجاع بود. اول بار که او را دیدم جوانی خوش‌قیافه به 30 سال می‌نمود. در نهایت درجه معتقد به دین اسلام و به همان حد نیز وطن‌پرست بود. آن هم از راه این که ایران، وطن او، یک مملکت اسلامی است و دفاع از آن را واجب می‌شمرد. نماز و روزه او هیچ وقت ترک نمی‌شد و هرگز در عمر خود شراب نخورد و همچنین از دیگر محرمات دینی مجتنب بود، لباس عادی داشت، قانع و بی‌طمع بود، همیشه متفکر بود و بسیار کم تکلم می‌کرد، اطاعت امر آزادیخواهان بی‌غرض و طمع را مثل واجب دینی می‌شمرد و همان وقت که در جنگل بود با معدودی از آزادیخواهان تهران که به آنان اعتماد و اعتقاد داشت در کارهای خود مشورت می‌کرد. لیکن پس از مشورت با آنان نیز قائل به استخاره با قرآن بود و اگر استخاره مساعد نبود به گفته‌های ایشان عمل نمی‌کرد.
  • غلامرضا گلی زواره، ماه در محاق: زندگی و مبارزات میرزا کوچک‌خان جنگلی، تهران، امیرکبیر، 1388، ص 41

این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
صفحه  صفحه 27 از 43:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  42  43  پسین » 
ایران

Guilan | گیلان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA