انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 3 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین »

روند تخریب آثار تاریخی و تخت جمشید


مرد

 
یادگار پدر ایران‎ ‎زمین با کشور و مردمش خداحافظی میکند
- استوانه كوروش بزرگ كه ۱۹ شهريور سال گذشته از موزه بريتانيا به ايران برده شده بود، پس از گذشت ۷ ماه از نمايش در موزه ملی ایران، امروز با کشور و مردم خود خداحافظی میكند.
نيل مك گرگورفرنشین موزه بریتانیا که بامداد امروز (شنبه ۲۷ فروردین) در مراسم پایانی نمايشگاه استوانه كوروش بزرگ در موزه‌ ی ملی ايران سخن میگفت، بيان كرد: "اين گلنبشته سند فوق‌العاده‌ای است كه نشان‌ دهنده‌ی مدارا و پاسداشت به دینها و مردم گوناگون است و ویژگی آن امروزه بيش از پيش نمايان شده است. اين موارد بخشی از پايه‌های بنیانی شاهنشاهی هخامنشی بود و امروزه نيز بخشی از ميراث ماندگار جهانی است."
فرنشین موزه بریتانیا در مورد اینکه فرمان كوروش برگی بی‎ ‎همتا در تاريخ جهان است، گفت:‌"فرمان كوروش بزرگ مُهرتائید ديگر بر جايگاه تاريخی ايران‌ زمين و مردم اين سرزمين در حوزه‌های فرهنگ، دین، انديشه، هنر، آزادگی و آزادانديشی است. از اين رو، به‌كارگيری تاريخی واژگانی مانند 'آزاده' و 'آزادگان' برای مردم اين سرزمين نه‌ تنها جای شگفتی ندارد بلكه از کوشش بالای ايرانيان در پاسداشت به ديگران و رهايی مردماز رنج بندگی گزارش میدهد."
مک گرگور ادامه داد: "علاوه بر امانت اشيا، راه‌های ديگری نيز برای پایه گذاری روابط دوستانه بين بریتانیا و موزه‌ی ملی ايران وجود دارد، مانند انتشارات و آموزش كه خوشبختانه در هر دو زمينه کار کرده ایم. دكتر وستا سرخوش کرتیس، گنجینه دار بخش سکه های موزه بریتانیا در زمينه‌ی انتشار متن سكه‌های اشكانی و ساسانی در موزه‌ی ملی ایران و موزه‌ی بريتانيا همكاریی داشته است. همچنين ما سال‌های پیاپی موزه‌ داران و پژوهشگران ايرانیرا در موزه‌ی بريتانيا برای برنامه‌ی سالانه‌ی مربوط به آموزش موزه‌داری و برنامه‌های ديگر پذيرا بوده‌ايم. در زمينه‌ی سكه‌های اشكانی، ما در ميان گنجينه‌های باارزش موزه‌ی بريتانيا، ظرف‌های سیمین بسيار شایان توجهی را از امپراطوری رم، رقيب بزرگ شاهنشاهی اشكانی در غرب، در اختيار داريم. امانت چنين نمايشگاهی به درك ما از روابط رم‎ ‎و اشكانيان كمك بسيار زيادی میكند."
استوانه کورش بزرگ بعنوان کهنترین سند حقوق بشر در جهان دراسفند ماه سال ۱۲۵۷ خورشیدی (۱۸۷۸ میلادی) توسط هرمز رسام، باستان شناس بريتانيايی آسوری نژاد، درزیربنای ویرانه های پرستشگاه بزرگ اِسَـگيلَـه (مَـردوك) در شمال عراق کنونی (در آنزمان بخشی از دولت عثمانی) یابش (کشف) و تا بامروز در تالار شماره ۵۲ یا "اتاق‎ ‎ايران" در موزه بريتانيا نگهداری میشود. این استوانه که "یادگار پدر ایرانزمین" میباشد، برای نخستین با ر در سال ۱۳۵۰ طی مدت زمان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی برای ۱۰ روز بایران آورده شد.
پس از گذشت ۴۰ سال از نخستين نمايش منشور در ايران، مسئولان ميراث فرهنگی توانستند اين گلنبشته را از موزه بريتانيا به امانت بگيرند. ۱۹ شهريور سال ۱۳۸۹ استوانه كوروش بزرگ وارد ايران شد و ۲۰ شهريور در ويترين ویژه ای که از انگلستان آورده شده بود در موزه ملی ايران جای گرفت. نخست قرار بود اين منشورتنها ۴ ماه در ايران به نمايش گذاشته شود ولی پس از انجام رايزنی ها با موزه بريتانيا اين‎ ‎زمان تا پايان فروردين‌ ۱۳۹۰ نوگردید.
استوانه كوروش بزرگ که " منشور آزادی کورش " نیز خوانده میشود، استوانه‌ییست گلین با ۲۳ سانتیمتر درازا و ۱۱ سانتیمتر پهنا است كه دور تا دور آن نزدیک به ۴۰ خط به زبان آكادی و به خط ميخی نوشته شده‌ است.
نخست باستان شناسان بریتانیایی گمان میبردند كه اين گلنبشته بدست یکی از شاهان بابلی نگاشته شده است. ولی پس از بررسی و پژوهش خط شناسان آشکار گشت كه اين استوانه در سال ۵۳۹ پيش از ميلاد به هنگام ورود سپاه ايران به بابل و گشایش اين شهر به فرمان كوروش بزرگ، بنيانگذار دومین دودمان و دولت ایرانی، شاهنشاهی هخامنشی (۵۵۰-۳۳۰ پیش از میلاد) نوشته شده است. برگردان بانگلیسی نوشته های استوانه نشان داد که "نخستين منشور جهانی حقوق بشر" است.
در گردهمايی حقوقدانان سراسر جهان در سال ۱۳۴۸ كه در كنار آرامگاه كوروش بزرگ برگزار شد، كوروش بزرگ را نخستين بنيانگذار حقوق بشر جهان ناميدند.
سازمان ملل متحد متن استوانه را به شش زبان رسمی برگردان و بدل آن را در یکی از راهروهای طبقه دوم ساختمان سازمان در نیویورک، پیش از ورود به اتاق شورای امنیت به عنوان كهن‌ ترين فرمان شناخته‌ شده تفاهم و همزيستی ملت‌ها در در معرض تماشا گذاشته است.
بسیاری از باستانشناسان و پژوهشگران مخالفت خود را در مورد امانت دادن استوانه به جمهوری اسلامی، به موزه بریتانیا و همچنین دولت انگلستان اعلام کردند. این دسته درخواست بامانت گرفتن استوانه از سوی جمهوری اسلامی را زیر پرسش برده، که چرا نظامی که در سی و دو سالگذشته همواره دشمن سرسخت ایران باستان ، باورها، جشنها و آئینها و هویت ایرانی بوده است، و نیز نظامی که برخلاف و ضد محتویات انساندوستانه این استوانه تاکنون عمل کرده، که امروز بعنوان یکی از بزرگترین ناقضان‎ ‎حقوق بشر در جهان شناخته شدهاست، اکنون خواهان بامانت گرفتن این استوانه است؟
تا بازگشت سالم این میراث ایرانی-جهانی به موزه بریتانیا نگرانیها ادامه خواهد داشت.
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
انکار تاريخ ، ساعت صفر يک ملت
شکوه ميرزادگی
ماجراهايي که اخيراً در ايران و در ارتباط با ويران کردن ها و ويران شدن های آثار تاريخی پيش آمده، از ساختن مترو زير آثار باستانی اصفهان گرفته تا عبور قطار از کنار نقش رستم، و از بهمريختن نمای آرامگاه فردوسی گرفته تا ماجرای کندن سر سربازان هخامنشی و لطمه زدن به برج جهانی گنبد قابوس، و از فرو ريختن قلعه ی با عظمت ساسانی خواجه گرفته تا تصميم گيری درباره ی غرق کردن تنگه بلاغی و دشت پاسارگاد، و مواردبيشمار ديگر، اين واقعيت تلخ را ثابت می کنند که برخی از مسئولين دولتی و به خصوص سازمان ميراث فرهنگی، نه تنها توجهی به تاريخ ندارند بلکه وجود بسياری از بخش های آن را در عمل نيز انکار می کنند. ودر جريان همين انکار بخش های عمده ای از تاريخ است که آشکار می شود اين انکار کنندگان اساساً نمی توانند ارتباط بسيار با اهميت و جدی تاريخ را با آثار باستانی، از يک سنگ گرفته تا يک قصر، بفهمند و درک کنند. حتی ديده ايم که گاهی افراد سرشناسی به طور مستقيم و يا غير مسقيم از بی اهميت بودن اينآثار گفته اند. در کنار اين افراد، کسانی هم هستند که بدلايل ديگری به انکار تاريخ گذشته ايران و بی اهميت دانستن آثار ملیو فرهنگی ما سخنان حيرت انگيزی می گويند و متداول ترين آن اين است که: «گيرم که اين آثار خراب شدند. مگر چه می شود؟ مگر اين آثار باستانی و تاريخ چند هزار ساله چه اندازه می توانند اهميت و ارزشی حياتی برای امروز ما داشته باشند؟ و مگر کشورهای بزرگ و پيشرفته آثار باستانی داشته اند که اين همه از ما جلوترند؟»
بنظر من، برای اين گونه آدميان «تاريخ» همان معنای ساده و کم اهميتی را دارد که در گذشته های دور، حداقل تا قرن هجدهم، برای بيشتر مردمان جهان داشت. برای اين مردمان تاريخ همچنان، و چون آن زمان ها، تنها « شرح وقايع و سرگذشت های پيشينيان» است، گزارشی است از رويدادهای غريب، و اغلب مجموعه ای از قصه هاي هيجان انگيز مربوط به جنگ ها، قهرمانانحيرت آور، مردانی هميشه با اعمالی فراتر از توانايي های معمول انسانی، و زنانی (تنها با دو چهره ی) فرشته وش و ويرانگر. در عين حال، تا قرن هجدهم بيشتر کار نگارش و آموزش تاريخ در دست کليسا و سازمان های مذهبی بود، چرا که کل کار آموزش و پرورش زير نظر سازمان های مذهبی قرار داشت و در واقع از آنها تغذيه می شد. به همين دليل، بيشتر قصه ها يا گزارش های تاريخی مربوط می شدند به سرگذشت افرادی که در ساختن آن مذهب نقش داشتند. حتی اگر به رويدادهايي پرداخته می شد که در ارتباط با مسايل ملی بود، داستان همچنان به صور مختلفی به افراد مذهبی وصل می شد.
اما عصر روشنگری در غرب اين توانايي را به مردم آن سرزمين ها داد تا از شر چنين تاريخ های بيشتر ساختگی رها شوند. به کلام ديگر، عصر روشنگری، يا دوران شکوفايي غرب، با جدا کردن مذهب از امور آموزش و پرورش و حکومت، و آفرينش درک تازه ی انسان از علم، نگاه او به تاريخ را نيز تغيير داد. تاريخ از قصه گويي صرف بيرونآمد و تبديل به دانشی علمی شد.تاريخ ديگر تنها پاسخ دهنده ی کنجکاوی انسان ها برای پی بردن به قصه ی گذشتگان و شناور شدن در رمز و رازهای زمانهای دور از دسترس نبود، و بيشترسير تحول و تکامل او را به خود او نشان می داد؛ و او را از تجربه های تکراری رها می کرد. انسان،برای شناخت و درک پديده ها، به جای اين که همواره و هميشه از صفر شروع کند، دنباله ی راهی راگرفت که گذشتگان، طی هزاران سال، طی کرده و پست و بلند آن را آزموده بودند. تاريخ نويس هم، که تا آن زمان کارش نوعی«گزارش ـ قصه نويسی» سرگرم کننده و بی بند و بار و بيشتر به دروغ آميخته بود، به تاريخ شناسی تبديل شد که با وسواس و ترديد به همه چيز می نگريست و ديگر تنها به دانستنی های سينه به سينه نقل شده وگزارش های غلوآميز کليسایی اکتفا نمی کرد.
توجه به تاريخ شناسیعلمی منجر به اهميت دادن به باستانشناسی علمی نيز شد. آثار و بناهای تاريخی ، و حتی هر خشت و گ ِ لی از گذشته ، ارزشی خاص يافت ند . نگرش علمی به تاريخ نمی توانست ، بدون وجود نشانه هايي ملموس و اسنادی روشن، به گمان ه زنی هايي گسترده تر در مورد گذشته ی جوامع بشری برسد. در واقع، اين اسناد بودند که راه را برای شناخت علمی تاريخ شناس باز می کردند و گزارش ها و قصه های سينه به سينه منتقل شده تنها بر اساس مقايسه با اسناد مانده از روزگاران گذشته میتوانستند برای او کمکی باشند. ازآن پس، هر خشت و هر سنگ، هر گور، هر استخوان انسان و حيوان، و هر تخم گياه وسيله ای بود تا او بتواند به کمک آنها صفحه ای روشن و شفاف از تاريخ تحول بشری را بازگويد تا انسان «عبرت بين» از «ايوان» ی «آيينه ی عبرت» ی بسازد و زندگی فردای خود را بر اساس آن شکل دهد.
البته، در اين نوع تاريخ شناسی نيز نمی توان با اطمينان تمام گفت که همه چيز عيناً از واقعيت گرفته می شود. ذهن تاريخ شناس امروز نيز از قصه گويي خالی نيست اما او، حتی وقتی که قصه می گويد، قصه هايش آن قدر نشانه هایی از واقعيت با خود دارند که دروغ نباشند. در واقع، نوشته های تاريخ نگار يا تاريخ شناس خوب زمانه ی ما، درست مثل قصه های قصه نويسان بزرگ امروز، بازتاب لحظه ها و گوشه هايي از عاطفه های ناب بشری (در کل تاريخ) هستند که از واقعيت محض گرفته شده اند اما، پس از گذشتن از فيلتر شخصيت و ذهنيت گوينده شان به رنگ های مختلفی ظاهر گشته اند که گاه ممکن است دروغ به نظر آيند اما راستگو و واقعيت مدارند
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
به اين ترتيب هر چه حضور و وجود تاريخ و بازمانده های مادی آن در زندگی يک ملت بيشتر باشد مقدار گردآورده ها و سپرده های او نيز بيشتر است ؛ و او با هم ين سرمايه هاست که می تواند خرج سفر خويش به آينده ای را بپردازد که از دل همين زمان اکنونی می رويد . هر چه که مقدار سپرده های گذشته يا تاريخی انسان بيشتر باشد جلو رفتن و ادامه ی راه برای او بهتر و راحت تر است ؛ و هر چه سپرده ها ی او محدود و کوچک باش ن د او کمتر قادر خواهد بود که به جهان های بزرگتر و روشن تری گام بگذارد.
يکی از جالب ترين نکات مربوط به تجربيات به دست آمده ازتاريخ آن است که اين تجربيات مرز ن می شناسند . هر انسانی ، در هر کجای کره زمين ، می تواند از سپرده ی تاريخی سرزمين ی ديگر استفاده کند و نقطه ی آغاز تحولات مادی و معنوی زندگی اش را در آنجابگذارد . و چنين است که ه ر تاريخ و گذشته ای به معنای گنجينه ای است عام و بشری. و چنين است که ديگر کسی نمی تواند بگويد اينآرامگاه، آن بنای بازمانده از فلان پادشاه، آن چرخ نخ ريسی هزار ساله، آن غار پنج هزار ساله، آن اسکلت دوران ديرينه سنگی ، فقط ازآن من است و من می توانم آن را نگاهدارم يا دور بياندازم. نه، درست است که اين آثار از نظر ار ز ش مادی خود متعلق به يک کشوريا يک ملت هستند اما ، از نظر ارزش معنوی ، به کل جهان تعلق دارند . هر کلمه ای که ما به کار می بريم، و حتی هر تصوری که ازذهن ما می گذرد ، برآمده از تاريخی است که در جايي از زمان و مکان تاريخی واقعيت داشته است .
و شايد هم ين نکته پاسخ کسانی باشد که می گويند: «اين تاريخ برای ما چه اهميتی دارد ؟ آمريکا فقط 400 سال گذشته دارد و ببنيد چقدر از ما پيشرفته تر است! » آن ها غافلند که آمريکای 400 ساله اگر در جهات گوناگونی موفق است اين توفيق بر بنياد انديشه ها و آثار و گنجينه ها و تجربيات هزاران ساله ی کل جهان ساخته شده؛ جهانی که ما هم در آن سهمی داشته ايم. اما از آنجايي که ـ طی توقفی تاريخی ـ شانسحضور و درگير شدن سازمان يافته در تحولات انديشه های روشنگری بشری را از دست داده ايم، و از آنجا که هميشه حکومت ها، قوانين و آموزش و پرورش مان در کنترل مذهب بوده اند، و نيز چون نخواسته ايم و يا نتوانسته ايم تاريخ خود را مرور کنيم و بشناسيم، اکنون نيز نه تنها سهم خويش را نديده و نمی شناسيم بلکه روز به روز وضع مان بدتر هم شده است. تا آنکه بجايي رسيده ايم که اکنون، از سر بی دانشی و ناآگاهی مفرط، هرچه را داريم ويران می کنيم، بر آن ها آب می بنديم و با بيل و چکش به جانشان می افتيم تا آيندگان نيزنتوانند آنها را بشناسند.
آنگاه، فردا که تاريخ خويش را از صفر، از شکست و تسليم و فراموشی، آغاز می کنيم، آنچه که به آيندگان مان می بخشيم نيز بيش از صفر نخواهد بود.
آر ی، انکار تاريخ و بی اعتنایی به بازمانده های مادی آن، حرکت به سوی ساعت صفر است، به سوی فقير شدن و در فقر فرهنگی و تمدنی غوطه زدن. و من می خواهم به يک چنينسير بی امان و پس رونده ای که در زمانه ی کنونی و در سرزمين خودمان با گستردگی تمام ادامه دارد اشاره هایی ملموس داشته باشم.
از خرداد ماه 1384 که کميته بين المللی نجات پاسارگاد تصميمگرفت خبرهای ويران شدن آثار باستانی يا «تاريخ زدايي» را آرشيو کند تا اکنون، بيش از 600 مورد ويرانی آثار باستانی در اين آرشيو جمع آوری شده است. توجه داشتهباشيد که اين آرشيو تنها از خبرهای رسمی منعکس شده در بيشتر نشريات دولتی فراهم آمده و روشن است که بسياری از خبرهای مربوط به ويران کردن ها وويران شدن ها نمی توانسته اند ازسد سانسور دولتی بگذرند. در عين حال، ما بسياری از اين گونه خبر ها را چون در صحت آن شک داشته ايم در ليستی جداگانه گذاشته ايم و يا برخی از خبرها را اصلاً نديده ايم. در واقع و اساساً، اين نوع آرشيو سازی نياز به وجود موسسه ای بزرگ و کارمندانی متعدد دارد که به طور تمام وقت برای آن کار کنند. بهر حال، و با توجه به همين مقدار خبری که گردآوری شان در يک سال و هشت ماهه ی اخير از عهده ی ما برآمده است، می توانيم حدس بزنيم که در ظرف چند دهه ی گذشته بيش از هزارها مورد از اينگونه تاريخ زدايي ها داشته ايم. به قول يکی از مسئولين خود سازمان ميراث فرهنگی: «آنچه در اين دهساله ويران شده از مجموع خرابی های هزار سال گذشته بيشتر است.»
اين 600 مورد ويرانی، که گزارش کامل آنها در آرشيو کميته ضبط شده و عنوان های آنها در سايت هست، نتيجه ی حفاریهای غير مجاز، ويرانی بر اثر عوامل طبيعی، ويرانی بر اثر بی توجهی مقامات، و ويرانی بر اثر سپردن منطقه های تاريخی به بخش خصوصی (و در واقع فروختنميراث فرهنگی يک ملت به فرديا افرادی برای استفاده هایی مثل هتل و کارخانه و غيره)، و ويرانی ناشی از انجام کارهای عمرانی بیمطالعه، محسوب می شوند.
از مجموع گزارش ها می توانيم به اين نتيجه برسيم که تقريباً اکثر ويرانی های ناشی از عمل انسان ها به خاطر بی توجهی عمدی و يا غير عمدی مسئولين دولتی، و به خصوص سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری، بوده است.
در مورد تخريب های ناشی از عوامل طبيعی نيز می توان گفت که، جز در موارد استثناييخارج از کنترل آدمی مثل زلزله ی بم، بيشتر خسارات بر اثر بی توجهی نسبت به نگاهداری و حفظ اين آثار از سوی همان مسئولين وارد آمده اند.
در نتيجه، اين پرسش برای هر آدم بی طرفی پيش می آيد که چرا اشخاصی اين چنين بی توجه و بی اطلاع در جايي قرار می گيرند که عملکرد آن ارتباط مستقيم با تاريخ و فرهنگ يک سرزمين دارد؟ و چرا کسانی که در اصل بايد حافظ اين تاريخ و فرهنگ باشند، خواسته يا ناخواسته، همراه و همدست ويرانگران آن شده اند؟
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
اولين پاسخی که می توان به اين پرسش داد آن است که اين صاحب مقام ها هم، مثل بسياری ديگر از مسئولين در سرزمين های بی ضابطه، به خاطر روابط با «مقامات بالا» بر صندلی های خود نشسته اند و، در واقع، به غلط مسئول کاری شده اند که در آن تخصصی ندارند و از چند و چون آن کاملاً بی خبرند.
اما، با توجه به رفتارها و اعمال عامدانه و ضد فرهنگی مختلفی که در موارد اساسی از اين افراد سر می زند، مواردی که به تصديق هر کارشناس و متخصص و قانون دانی از حساسيت ها و ويژگی های خاص برخوردارند، می توان پرسيد که آيا ممکن است اين مسئولين آگاهانه و به عمد در اين جايگاه ها قرار داده شده باشند تا، با برنامه ريزی دست بهانکار تاريخ و تاريخ زدايي گستردهبزنند؟ آيا اين اشخاص، در واقع، با حساب و کتاب و به درستی، برای پيشبرد برنامه ی تاريخ زدايي انتخاب شده و در مسندهاشان نشسته اند؟
اصطلاح «تاريخ زدايي»،منهای توجه به مفهوم منفی آن، اکنون به اصطلاحی برای اشاره به ويران کردن های عمدی بخشی از تاريخ در کشور ما تبديل شده است. من از بيان عبارت «بخشی ازتاريخ» منظوری خاص دارم. در سالهای اخير عملاً ديده ايم که مسئولان ميراث فرهنگی کشور،ضمن نشان دادن توجه و دقت خاص نسبت به يک بخش از تاريخ ما، مثل آثار و ابنيه مذهبی اسلامی و کتب دينی اسلامی، بخش وسيع ديگری از تاريخ ما، مثل آثار و بناهای باستانی قبل ازاسلام، آثار و بناهای تاريخی مذاهب ديگر، کتب غير اسلامی، و هر آنچه که در آن از «ايران» بيشتر از «اسلام» ياد شده است را ناديده گرفته و آنها را، با بی توجهی و حتی تعمد، به ويرانی و نابودی می کشند.
اما نکته در آن است که اين بخش از آثار تاريخی کشور، که در حال حاضر مورد پسند و سليقه اين گروه خاص نيست، و به انکار آن پرداخته می شود، مهمترين و با ارزش ترين مجموعه های تاريخی ما را در خود دارند و، در واقع، فرهنگ ايرانزمين در همه ی موارد اجتماعی، سياسی، جهان بينی و روند شکل گيری و تکامل و تحول تاريخی خود در آنها ريشه دارد.
در پی انقلاب، عده ای تصميم گرفتند که، با تکيه بر اسلام، تاريخ ايران را از ايرانيت آن خالی کرده و، آگاه و ناآگاه (فرقی نمی کند)، با انکار بخشماقبل اسلام اين تاريخ، به آن هويتی غيرايرانی ببخشند. اما اين که می گويم «هويتی غير ايرانی» ونمی گويم «هويتی اسلامی» به اين دليل است که بين اين دو مفهوم زمين تا آسمان تفاوت وجود دارد. يعنی بديهی است که مسلمان بودن هر کس امری ايمانی و عقيدتی است و ربطی به مليت و سوابق تاريخی و زيربنایی هويت او ندارد. چنين شخصی می تواند 1400 سال پيش، زمانی که اعراب به ايران حمله کردند، بلافاصله مسلمان شده باشد و ياـ مثل اکثريتی از ايرانيان ـ 400 سالی جنگيده و سپس با زور مسلمان شده باشد؛ يا می تواندهمين امروز در تهران يا تبريز يا ابرقو، با تحقيق و تفحص شخصی، به اسلام گرويده باشد. در هر سه ی اين موارد اين شخص يک ايرانی است که مسلمان شده وهويت تاريخی او مربوط می شود به بيش از هفت هزار سال تاريخ کشورش، هفت هزار سالی که در آن همه ی هويت تاريخی ايرانی (با هر بد و خوب و ارزش و ضد ارزشی که من يا شما برايش قايل باشيم) حضور دارد. اما کسانی که قصد داشته و دارند تا تاريخ ايران را از ايرانيت اش خالی کنند همان هايي هستند که اولاً تاريخ ايران را با حمله ی اعراب به ايران آغاز می کنند و، ثانياً، هر نشانه ای از دوران ماقبل از اين حمله را بد و کفرآميز می دانند و به انکار مداوم آن می پردازند.
مثلاً، ديدیم که بلافاصله پس از انقلاب و به قدرترسيدن مقامات مذهبی در ايران، صراحتاً دستور ويرانی بناهای تاريخی کشور صادر شد. در يک مورد ديده شد که مردم توانستند تخت جمشيد را از دست مأموران تخريب نجات دهند چرا که هم اين مجموعه ی وسيع در معرض ديد بود و هم در موردش سر و صدا براه افتاد. اما اکنون رفته رفته روشنمی شود که، در همان سال های اول انقلاب، تعداد زيادی از بناهای تاريخی که نام شاهان را بر خود داشتند، يا معابد و آتشکده های مهری، ميترايي، و زرتشتی، با بيل و کلنگ و به عنوان کفرزدايي، نابود يا ويران شده اند و مجسمه ها، نقاشی های بر سنگ و خشت و گچ و کتاب های بسياری از بين رفته اند.
البته، از آنجايي که در سازمان ها و بخش های مختلف دولتی هم مردمان زيادی وجود دارند که اين همه ناآگاهی و نادانی را بر نمی تابند، گهگاه صدای اعتراضی برخاسته و جلوی کار خلافی گرفته شده است. اما اين گونه اعتراض ها اصل نگاه و روش را تغيير نداده اند و دشمنان«بخش غير اسلامی تاريخ ما» اکنون کار مستقيم تاريخ زدايي خود را به صورتی غير مستقيم ادامه می دهند. آنها، به بهانه ی ساختن سد، زدن دکل برق، بر پاداشتن يک کارخانه، يک ريل قطار، يک خيابان جديد و يک پارک و هتل و غيره و غيره، تا توانسته اند آثار باستانی را ويران کرده اند. و يا اگر با واکنشی روبرو شده اند، با بی مراقبتی عمدی و به امان خدا رها کردن آن آثار، کار تخريب را به باد و باران و آفتاب و حفاران غير مجاز و دزدان و قاچاقچيان خروج آثار باستانی به خارج از ايران سپرده اند.
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
توجه کنيد که هيچ انسان امروزی و عاقلی نمی تواندبا سازندگی و عمران مخالف باشد؛ اما همه ی اين تاسيسات عمرانی ـ به تصديق کارشناسانیدولتی و غيردولتی که پس از ساختن آن ها و يا در حين ساختن شان نظر داده اند ـ می توانسته اند چند صد متر آن طرفتر يا در جايي ديگر ساخته شوند و نتيجه یی مفيدتر هم داشته باشند بی آنکه اين همه اثرات نامطلوب بر آثار باستانی بجای گذارند. و به راستی کدام ذهنيتی، هر اندازه ساده و بی شک، می تواند بپذيردکه 99 درصد اين تأسيسات تصادفاً و اتفاقاً در نزديکی، يا حتی در ميانه ی آثار باستانی، آن هم فقط آثار از نوع غير اسلامی، سر در آورده باشند؟
آثار تاريخی، اگر گوش جان و خردمان را به سويشان بگشائيم، با ما سخن ها دارند. يک دهکده ی چند هزار ساله می تواندنشان مان دهد که آيا وضعيت مردمان زمان ما بهتر از گذشته است يا نه. و تماشای قصر کهنه ی صاحب قدرتی می تواند به ما مرزهای بين فقر و ثروت را در گذشته نشان دهد، مرزهايي کهمقايسه اش با اکنون به کسانی که هوشيارترند هشداری ارزنده خواهد داد و برای آن ها که درک و خرد اين گونه ديدن ها را ندارند خشم و آزردگی به همراه خواهد داشت. اما اين خشم و آزردگی تا چه حد می تواند کارساز باشد؟
يکی از اساتيد باستانشناسی در ايران، که بيش از پنجاه سالی است عمرش را به پای درک و شناخت گذشته ی ايرانزمين گذاشته است، برايم نوشته اند: «ناراحت نبايد بود. اين دست ها نمی توانند جلوی خورشيدرا بگيرند».
اما آيا می توان با ديدن اين همه بيداد فرهنگی ناراحت نبود؟ می شود ساکت نشست و گذاشت که اين «آقايان» هرچه می خواهند بکنند، روشناییآفتاب را منکر شوند و در سياهی ناآگاهی گسترنده ی خود به ويرانی گذشته ی ايرانزمين ادامه دهند؟ آيا اميد به اينکه خورشيد را نمی توان پوشاند کافی است؟ نه، نمی شود. حتی اگر سکوت ناشی از بی خيالی يا ناآگاهی بخشی از جامعه ی ايرانی (در داخل و خارج) را در خود گرفته باشد.
درک و عزم زمانه ی ما آن است که دستاوردهای بشری، مادی و معنوی، نابود شدنی نيستند؛ در هر کجايي که آن ها را نديده بگيريم، از جايي ديگر سر بر می کشند. و همين رسم و آئين نوين به زنده ماندن اين باور کمکمی کنند که چه انکار کنندگان تاريخ و فرهنگ ايرانزمين بخواهند و چه نخواهند، همانطور که بارها در همين سال های تلخ ديده ايم، از قلب بسياری از امامزاده ها آتشکده های آناهيتا و معابد مهری سر بر داشته اند، و از ميانه ی سدهایي که به عمد در بر آثار باستانی ساخته شده، خانه های روستاييان هخامنشی و کارگاه های شراب سازی از خواب قرون بر خاسته اند؛ از کنار دکل های برقی که می خواهند راه را بر جهانی شدن فردوسی ببندند، سطر سطر شعرهای فردوسی پرواز می کنند و جهانی می شوند، و از پشت ديوار مسجدها کارخانه های ذوب فلز ساسانی سر می زنند، و از کنار ريل قطارها نيايشگاه هایزرتشتی ديگرباره چشم بر روشنايیخورشيد می گشايند، و از جای جای خاک ايرانزمين نمادها و نمودگار هايي از تاريخ دور دست ما سر بر می افرازند تا با نگاه کاوشگرو علمی انسان امروز جانشان نو شود.
چه انکار کنندگان تاريخ بخواهند و چه نه، اينها همه از آن ما هستند. ما به عنوان ايرانی (اگر که به ايرانی بودن خود باورداشته باشيم)، البته که حق دوست داشتن و دوست نداشتن همه يا بخشی از اين آثار را داريم، حتی حق نپذيرفتن و دوست نداشتن آنها را ـ به هر بهانه يا دليل سنت، مذهب،و لامذهبی، و تفاوت های سليقه ای و عقيده ای سياسی و غير سياسی. اما هيچ کدام ما، به هيچ بهانه ای، حق حذف و محو هيچ بخشی از اين گنجينه های ملی ـ بشری را نداريم و نخواهيم داشت. اين يک جرم مسلم است. و علاوه بر آن ما، چه بخواهيم و چه نه، هر سلول ما از نظر علمی (ژن شناسی، زيست شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی و علم سياست و غيره) از مواد آنها ساختهشده است و نتيجه ی بی اطلاعی و نا آگاهی از آن ها ما را تبديل به افرادی بی هويت، و از نظر فکریمعلول و ناقص خواهد کرد.
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
♥♥♥یادگاری نویسی و ویران كردن آثار تاریخی زائیده ذهن مریض جامعه♥♥♥
آقا جون مادرت بیا پایین
آقا جعفر جون مادرت ننویس مگه مرض داری
اما كو گوش شنوا!!!!!!!!
بزار همینی كه واسمون مونده و هویت من و تو را به رخ جهانیان میكشونه بمونه
آقا زاده ها از این میراث خوششون نمیاد تو هم شدی یاور اونا
آقا ننویس ،نشكن، نرو بالا ژستبگیر ،نكن
اگه آثار باستانی كشورمون واست مهمه با داغ كردن این مطلب هر گونه یادگاری نویسی و ویران كردن آن را محكوم می كنیم.
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
تازه نیست،ولی باید بدونید..
.
اثر تاریخی آرامگاه فیروزان (ابولولو) مظهر مقاومت ایرانیان در دوران تجاوز اعراب به ایران به سفارش کشورهای عربی ویران خواهد شد.
از سایت: کانون پژوهش های باستانشناسی وابسته به مدرسه مطالعات شرقی دانشگاه لندن
ترجمه از: کمیته نجات پاسارگاد
مقبره فیروزان که در بین عوام به عنوان مقبره امامزاده ابولولو (و یا ) مشهور است و در شهر کاشان از استان اصفهان قرار دارد به دستور حکومت اسلامی ویران می شود. روز سه شنبه بیست و ششم ژوئن جمعیت کثیری از ایرانیان در مقابل فرمانداری اجتماعکرده و به تخریب یکی از میراث های تاریخی ایران اعتراض کردند. اثری که در واقع نماد مقاومت ایرانیان در برابر مهاجمان عرب در قرن هفتم میلادی بوده است. برخینیز او را یکی از بزرگان شیعه و نیز صوفی گری می دانند.
عمربن الخطاب خلیفه مسلمین در شصد و چهل و پنج میلادی به دست فیروزان کشته شد. گفته می شود که فیروزان یکی از اسیران جنگی بوده که پس از سقوط تیسفون که همان عراق کنونی باشد در بازار برده فروشان فروخته شده است و یکی از بزرگان عرب به نام مغیره بن شعبه او را خریده و به عنوان برده با خود به مدینه بردهاست.
احتمال زیاد می رود که فیروزان زرتشتی بوده است و برخی ها حتیاو را یک روحانی زرتشتی دانستند. ایرانیان به هنگام حمله اعراب در قرن هفتم میلادی اکثرا زرتشتی بودند.
یکی از تظاهر کنندگان روز سه شنبه اظهار داشته است که: «عملفیروزان پاسخی به بدکاری های اعراب مسلمان مهاجم به ایران بوده است که کشور ما را غارت کرده، مردم را قتل عام نموده و به زنان تجاوز کردند. ما ایرانیان هرگز جنایات آن ها علیه خود را فراموش نخواهیم کرد.»
برخی از اعراب و عده ای از تاریخ نویسان مسلمان برای تخفیف شجاعت و قهرمانی نشان داده شده از جانب فیروزان (عموما بر اساس شرحی که ابن شهاب دادهاست) گفته اند که قتل عمر به علت دعوا بر سر پرداخت مالیات بوده است.
در دوران صفویه و رسیدن اسلام شیعی به قدرت سلسله مزبور او را به نام بابا شجاع الدین خوانده و مدعی شد که این شخص شیعهو شهید بوده است.
یکی از دیگر از معترضین خشمگین می گفت: «می گویند که این قبر او نیست. بعضی ها هم می گویند او اصلا مسلمان نبوده. خب نبوده باشد. برای ما مهم آن است که این ساختمان نماد اوست و نماد اعتقادات ما و مقاومت ما در مقابل مهاجمانی غیرمتمدن است.» تظاهر کننده ی دیگری اضافه کرد که: «اگر ابولولو عرب بود آن ها یک گنبد طلایی روی قبرش می ساختند نه این که آن را ویران کنند. نه، آن ها قبر او را خراب می کنند برای این که او یک ایرانی و یک ایرانی شریف است و در نتیجه کارشان اهانت به ملت ایران محسوب می شود»
محمد سلیم العوا دبیر کل اتحادیه بین المللی محققین مسلمان که پیش از این اعلام داشته بود که«خداوند زنان را برای حاملگی و بچه آوردن خلق کرده است» در گفتگو با خبرگزاری العربیه گفته است: «تقاضا برای تخریب این بنا به وسیله گروهی از نمایندگان عرب چند ماه پیش، پس از برگزاری گردهم آیی دوها در آغاز سال، تسلیم ایران شده است. در آن گردهم آیی اگثریتی از دانشمندان سنی از ایران خواستند تا این مقبره خراب شود.»
شخصی با نام اختصاری ن که در میان معترضین در برابر دفتر فرمانداری کاشان بود گفت تصور کنید که آلمانی ها از انگلیسی ها بخواهند تا قبر کسانی را که در انگلستان نقشه کشتن هیتلر را در جنگ دوم جهانی کشیدند خراب کنند. چرا که نگاهداری این قبرهااهانتی به آلمان ها محسوب می شود؟ آیا انگلیسی ها این کار را قبول می کنند. کشتن عمر به دست فیروزان امری مذهبی نبود بلکه اقدامی در جهت برانداختن یک دیکتاتور مستبد از روی زمین محسوب می شد. درست همان کاری که انگلیس ها می خواستند با هیتلر بکنند .
مقبره فیروزان که در بین راه کاشان به شهر فین واقع است شامل یک حیاط، یک ورودیه، یک گنبد مخروطی با کاشیکاری فیروزه ای و سقف های نقاشی شده است. تاریخ اصلی ساختن بنا مشخص نیست اما می دانیم کهدر نیمه دوم قرن چهاردهم کاملا بازسازی شده و سنگ قبر جدیدی نیز بر روی مزار او قرار داده شدهاست.
آیت الله تسخیری در بیانیه خود خطاب به محمد سلیم العوا :
خدا را شکر تلاش های ما با بسته شدن دری از درهای فتنه بهنتیجه رسید
محمد سلیم العوا:
خبر تخریب این مزار را نیز ممکن است به زودی بشنویم
آیت الله تسخیری تاکید کرد:‌ " خدا را شکر تلاش های ما با بسته شدن دری از درهای فتنه بهنتیجه رسید و قبر یکی از دراویش قدیمی که برخی عوام آن را قبر ابو لولو می دانند تعطیل شد و خواستار آن هستیم که این مزار برچیده شود."
عصرایران - آیت الله محمد علی تسخیری دبیرکل مجمع تقریب اسلامی در بیانیه ای خطاب به اتحادیه جهانی علمای مسلمان از تعطیلی مزار منسوب به قاتل خلیفه دوم موسوم به ابولوءلوء خبرداد.
به گزارش عصرایران ( asriran.com ) دکتر"محمد سلیم العوا" دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان در گفت و گو با سایت خبری شبکه العربیه اظهار داشت : " این مزار، قبر قدیمی یکی از صوفیان بوده که دولت ایران چند روز پیش، آن را تعطیل کرده است."
وی اضافه کرد:" تخریب این مکان نیازمند تصمیم طرفهای مسئول محلی و نیازمند زمان بیشتری است اما خبر تخریب این مزار را نیزممکن است به زودی بشنویم."
العوا توضیح داد که تعطیلی این مزار پس از تلاش های اتحادیه جهانی علمای مسلمان صورت گرفت و هیاتی از این اتحادیه نیز در چند ماه گذشته به ایران سفر کرده و علاوه بر بررسی موضوعات روابط اهل تسنن و شیعیان به ویژه در کشورهای عراق و لبنان ،‌موضوع وجود مزاری برای قاتل خلیفه دوم در شهر کاشان را مطرح و آن را از موانع تقریب میان مذاهب اسلامی دانستند.
1
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  ویرایش شده توسط: borhan6600   
مرد

 
وی اضافه کرد:‌"‌ البته در این سفر فهمیدیم که بسیاری از مسئولان دولتی حتی نام این مزار را هم نشنیده اند اما پس از بررسی، تصمیم گرفتند که این مزار تعطیل شود و این اقدام را به ما نیز اطلاع دادند."
پیش از این و درهمایش گفت و گوی میان مذاهب اسلامی که در ابتدای سال جاری در شهر دوحه قطر برگزار شده بود؛ بسیاری از علمای اهل تسنن از علمای شیعه ایران خواسته بودند تا مزار ابولوءلوء قاتل خلیفه دوم در شهر کاشان ایران تعطیل شود.
در این همایش همچنین مطرح شد که این مزار،‌ ساختمان باشکوهی است و نام" مرقد بابا شجاع الدین ابو لوءلوء فیروز" را با خود دارد .
بیانیه آیت الله تسخیری
آیت الله تسخیری در بیانیه خود خطاب به دکتر محمد سلیم العوا دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان آورده است:" خدا را شکر تلاش های ما با بسته شدن دری از درهای فتنه به نتیجه رسید و قبر یکی از دراویش قدیمی که برخی عوام آن را قبر ابو لوءلوء می دانند تعطیل شده و خواستار آن هستیم که این مزار برچیده شود.
دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان نیز با صدور بیانیه ای این خبر را تایید کرده است.
همچنین آیت الله تسخیری پیش از این در گفت و گویی با سایت خبری شبکه العربیه اعلام کرده بود که ابولوءلوء فرد مجرمی بوده که در شهر مدینه حد اسلامیبر وی اجرا شده و جنازه وی در این شهر دفن است و جنازه ای هم به ایران منتقل نشده است
فیروزان (ابولولو) کیست؟
ابو لولو به معنای پدر مروارید است
آرامگاه ابولولو آرامگاه سرباز گمنام یا به نامی است که برای نجات ایران با اعراب مهاجم جنگید
مدت هاست که شایعه ویران کردن آرامگاه فیروزان یا ابولولو در ایران وجود دارد. این شایعه در دوسه هفته پیش با بستن درهای آرامگاه به روی بازدید کنندگان و توریست ها جدی تر شد و اکنون که مرکز ژوهش های باستانشناسی وابسته به مدرسه مطالعات شرقی دانشگاه لندن رسما اعلام کرده که دولت ایران قصد ویران کردن این اثر تاریخی و باستانی را دارد می شود قبول کرد که بار دیگر سازمان میراث فرهنگی ایران و دولت وقت دست به تخریبی کاملا عمدی زده است. این تخریب این بار به سفارش کشورهای عربی است. آن گونه که مرکز پژوهش های دانشگاه لندن می گوید دولت ایران پس از مذاکراتی که با نمایندگان کشورهای عربی در گردهم آیی«دوها» داشته قبول کرده که به خواست آن ها این اثر تاریخی و ملی ما را ویران کند. یکی از کسانی که به شدت این ماجرا را دنبال کرده شخصی است به نام محمدسلیم ال اوا دبیر کل اتحادیه بین المللی محققین مسلمان (که شهرتش از آن جایی است که گفته خداوند زن ها را برای بارورشدن و بچه آوردن به دنیا آورده است.) برای اکثر توریست ها و کسانی که به دیدن این اثر تاریخی می روند صاحب آرامگاه «فیروزان» قبل از هر چیز شخصیتی است که در مقابل اعراب مهاجم به ایران ایستادگی کرده است. نوشته ها و شایعات زیادی در مورد صاحب این آرامگاه وجود دارد که در مجموع می شود گفت که در واقع آرامگاه او همانند یک سرباز گمنام یا به نامی است که اهمیتی خاص برای همه دارد و سمبل مقاومت مردم ایران در مقابلاعراب مهاجم است. و حالا این سمبل قرار است به دست حکومت جمهوری اسلامی ویران شود. نکته ای که در این میان اهمیت دارد این است که این آرامگاه متعلق به هر کسی که می خواهد باشد فرقی نمی کند اکنون اثری تاریخی است و حزو میراث فرهنگی ایرانزمین است و ویران کردن آن به هر دلیلی جرمیقابل تعقیب است. اما دولت ایران را چه باک از این جرایم پشت سر هم؟ آیا به راستی هنوز برای افرادی این شک وجود دارد که تخریب های سراسری آثار باستانی و تاریخی ایرانزمین عمدی نیست؟
http://ahouramazda.persianblog.ir بن مایه /
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
جلوگیری از تخریب آثار باستانی ایران
ویران مکن
هان خورشید مرا ویران مکن نور امید مرا ویران مکن
سروها را ریشه کن کردی دریغ سایه ی بید مرا ویران مکن
بر درفشی که ز پای انداختی شیر و خورشید مرا ویران مکن
نقشه می بوسم بجای خاک خویش بوسه ی عید مرا ویران مکن
من به دیداری خوشم از راه دور دولت دید مرا ویران مکن
آب بر گور نیاکانم مبند کاخ جاوید مرا ویران مکن
آبروی آب را این سان مریز مهر و ناهید مرا ویران مکن
بشکن این سد هراس انگیز را تخت جمشید مرا ویران مکن
بيستون كرمانشاه و دغدغه هاي ملي ايرانيان
بیستون پس از پشت‌سر نهادنموانع بسیاری بالاخره سال گذشته در سی‌امین اجلاس کمیتهء میراث جهانی یونسکو در شهر لیتوانی با رای قاطع اعضای این کمیته پس از تخت سلیمان، تخت جمشید، چغازنبیل، پاسارگاد، نقش جهان، بم و منظرفرهنگی آن و سلطانیه به عنوان هشتمین اثر ایرانی در فهرست یونسکو به ثبت رسید تا نگاه جهانی را بیستون و کتیبهء دو هزارسالهء داریوش هخامنشی خیره سازد. با ثبت جهانی بیستون همگی روزهایی لبریز از آرامش را برای دشت بیستون به تصویرکشیدند، اما تنها یک ماه فاصلهبود تا با اعلام ساخت شرکت صنعتی «هرسین» و آغاز فعالیت‌های شرکت پتروشیمی کرمانشاه که بزرگ‌ترین مانع بیستون برای ثبت در فهرست آثارجهانی یونسکو بود، روزهای رویایی این دشت را به شبی پر از کابوس تبدیل کند.
بیستون برای رسیدن به این جایگاه تلاش بسیاری کرد و روزگار پر از فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. جاده‌سازی و فعالیت شرکت‌های مختلف از جمله موانعی بود که این دشت و داشته‌های تاریخی و باستانی‌اشپشت سرنهاد تا در حافظهء جهانی ماندگار شود، اما از همان ابتدا بزرگ‌ترین مانع بیستون برای ثبت دو کارخانهء پتروشیمی بود. پتروشیمی اول; سال‌ها پیش روبه‌رو‌ی کتیبهء داریوش و خیره در چشمان وی قد علم کرده بود و آلاینده‌هایش تهدیدی جدی برای کتیبه و نوشته‌های داریوش به شمار می‌رفت. در حالی که این کارخانه به هیچ قیمتی حاضر به جابه‌جایی و تعطیلی نبود. شرکت دوم در کنار شرکت اول قد علم کرد تا شانس جهانی شدن بیستون به صفر برسد و کتیبهء داریوش دور از دید همگان برای همیشهء تاریخ در کنج این دشت پنهان شود.
تا این زمان بیستون برای جهانیشدن یک مرحله را با موافقت پشت سر گذاشته بود و نمایندهءایکوموس برای بررسی پرونده‌ای که دولت ایران برای کمیتهء میراث جهانی ارسال کردهبود به ایران و دشت بیستون آمد. ورود نمایندهء ایکوموس همزمانبا روی کار آمدن سید‌طه‌هاشمی، به عنوان رییسپژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی بود. ایران تا این زمان شانس جهانی شدن قره کلیسا رابرای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو در سال ۲۰۰۷ از دست داده بود و سازمان میراث فرهنگی که به تازگی خانه تکانی کرده بود به هیچ وجه نمی‌خواست دوباره شاهد چنین اتفاقی باشد. بر همین اساس طه‌هاشمی، در گفت‌وگو‌ی رسانه‌ای به تمامی ایرانیان قول داد که هیچ چیز مانع ثبت جهانی بیستون نمی‌شود.
جلسات بسیاری با حضور وی و استاندار و مسوولان اجرایی استان کرمانشاه برگزار شد. نتیجهء جلسات غیرقابل باور بود. تمامی شرکت‌کنندگان به این نتیجه رسیدند برای این که تاریخ ماندگار این دیار در جایگاه واقعی خود قرار گیرد باید ساخت پتروشیمی دوم برای همیشه منتفیشود.
همچنین در این جلسه مقرر شد تا تمامی شرکت‌های موجود در محدودهء بیستون به تدریج تعطیل و به نقطهء دیگری منتقل شوند. شرکت پتروشیمی قدیمی هم موظف به نصب فیلتر برایجلوگیری از صدمهء آلاینده‌های خود به کتیبهء بیستون شد. نتیجهء جلسه غیرقابل باور و همه چیز به نفع کتیبهء داریوش تمام شد.
اما خوش‌باوری‌ها عمر کوتاهیداشت و زمزمهء فعالیت‌های پتروشیمی دوم رویای خوش کتیبهءبیستون را برآشفت. کارگران کارخانهء پتروشیمی بدون اطلاع پایگاه پژوهشی بیستون که به تازگی در صف پایگاه‌های جهانی قرار گرفته بود، شروع به حفر چاه‌های فلمن برای استفاده از آب رودخانه گاماسیاب کرد. بعدها سیروس سمیعی، مدیر برنامه‌ریزی شرکت پلیمر کرمانشاه در گفت‌وگو‌ی رسانه‌ای خود اعلام کرد که فعالیت شرکت پلیمر هرگز متوقف نشده تا آرامش بیستون افسانه‌ای بیش نباشد. پیش‌تر طه‌هاشمی در گفت‌وگو‌‌ با رسانه‌ها اعلام کرده بود که فعالیت این شرکت متوقف شده است و حق فعالیت در دشت بیستون را ندارد، اما سمیعی تاکید کرد که سازمان میراث فرهنگی به طور شفاهی از ما خواسته تا فعالیت این کارخانه را متوقف کنیم، اما هیچ منبع رسمی این درخواست را اعلام نکرده است.
به گفتهء مسوولان شرکت پلیمری هیچ نامهء رسمی از سوی سازمان میراث فرهنگی به این شرکت ابلاغ نشده و حتی مدیر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان کرمانشاه تاکید کرد که این شرکت یک پروژهء ملی است و حتما باید ساخته شود. مسوولان شرکت برای اثبات گفته‌های خود از رونوشت نامهء رییس سازمان میراث فرهنگی کرمانشاه سخن به میان می‌آورند.
از سویی دیگر پس از اعتراض‌های مکرر اهالی مطبوعاتو دوستداران میراث فرهنگی مسوولان کارخانهء پتروشیمی پلیمر، این کارخانه را یک پروژهء ملی اعلام کردند که فعالیتش تنها توسط وزارت نفت و از سوی دولت متوقف می‌شود. در همین زمان سازمان میراث فرهنگی خبر از توقف فعالیت این شرکت در دشت بیستون داد. اما خبر‌های بعدی نشان داد با وجود تمامی حساسیت‌ها و اعلام سازمان میراثفرهنگی، کارخانهء پلیمر همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد و مسوولان آن مدعی شدند که فعالیت این شرکت هیچ ضرری برای کتیبهء بیستون و سایر آثار ندارد و این کارخانه آلاینده‌ای که به محو کتیبهء بیستون منجر شودرا تولید نمی‌کند.
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
مرد

 
سازمان میراث فرهنگی بالاخرهاز شرکت پلیمر شکایت کرد و این شرکت با حکم دادگاه مجبور به توقف فعالیت‌های خود در قلب تاریخی دشت بیستون شد.
همزمان اسدالله بیرانوند، با اعلامخبر توقف فعالیت‌های کارخانه پتروشیمی از تلاش و رایزنی مسوولان این کارخانه با مسوولانکشوری سازمان میراث فرهنگیبرای ادامهء فعالیت‌های خود در دشت بیستون خبر داد.
در همین زمان مسوولان کارخانهءپتروشیمی پلیمر مدعی شدند که فعالیت‌های انجام گرفته در دشت بیستون با توافق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی انجام می‌گیرد، اما اسفندیار رحیم مشایی، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با رد این ادعا، هرگونه ساخت و سازها در محوطه‌های تاریخی را خلاف قوانین سازمان میراث فرهنگی خواند و تاکید کرد که در محوطه‌های تاریخی تصمیم‌ها براساس قوانین سازمان میراث فرهنگی گرفته می‌شود.
بعد همه از این اظهارنظرها، پتروشیمی همچنان به فعالیت‌خود ادامه داد و آنچه باعث تحرک سازمان میراث فرهنگی شد اعتراض‌ها و واکنش‌های تند رسانه‌ها و مطبوعات سراسری کشور بود.
سازمان میراث فرهنگی در نامه‌ای به استانداری کرمانشاه خواستار همکاری استاندار برای توقف فعالیت‌های شرکت پتروشیمی در حریم جهانی و ملی بیستون تا انجام بررسی‌های کارشناسی سازمان میراث فرهنگی و اعلام نتایج آن شد.
از سویی دیگر هیات راهبردی پایگاه پژوهشی موظف شد تا بررسی خود را انجام دهد و براساس نظرات کارشناسی خروج یا باقی ماندن شرکت پتروشیمیرا مشخص کند. پس از هفته‌ها بررسی، بلاخره هیات راهبردی بیستون نتیجهء بررسی خود را اعلام و به طور صریح و واضح خواستار خروج کارخانهء پتروشیمی از محوطهء جهانی بیستون شد. یکی از مسایلی که کارشناسان سازمان میراث فرهنگی بارها عنوان کردند مشکلات محیط‌زیستی و لجن‌زار شدن یکی از مرغوب‌ترین دشت‌ها و اراضی کشاورزی بر اثرفعالیت کارخانهء پتروشیمی بود، اما سازمان محیط‌زیست تا به امروز هیچ واکنشی به این اتفاق نشان نداد.
اما هیات راهبردی با وجود اعلام صریح نظر خود مبنی بر خروج شرکت پتروشیمی پلمیر تصمیم‌گیری را در حیطهء قدرت اسفندیار رحیم‌مشایی، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و معاون رییس‌جمهوری دانست. رحیم‌مشایی تا به امروز هیچ اظهارنظری دربارهء آخرین تصمیم خود که سرنوشت هشتمیناثر ایرانی در فهرست یونسکو را رقم می‌زند، به رسانه‌ها اعلام نکرده‌است. بسیاری از کارشناسان با توجه به اثرات سوء وجود چنین کارخانه‌ای در دشت بیستون و با توجه به این‌که‌ تنها ۳۰ درصد از این پروژه تکمیل شده و تا اتمام پروژه راه بسیار زیادی مانده است، زمان حاضر را بهترین موقعیت برای عقب‌نشینی پتروشیمی و جلوگیری از ضرر بیش‌تر می‌دانند.
● یونسکو و بام دو هوا
فعالیت‌های کارخانهء پتروشیمی تنها دغدغهء دشت بیستون پس از ثبت در فهرست جهانی یونسکو نبود، اما نکتهء خیلی مهم برخورد یونسکو با ماجراهایی است که در حریم بیستون اتفاق می‌افتد. یک ماه پس از ثبت جهانی بیستون در یونسکو، زمزمهء ‌ساخت شهر صنعتی هرسین در روستای بزن‌‌آباد و در حریم جهانی و ملی بیستون بلند شد. به گفتهء مسوولان شرکت شهرک سازی کرمانشاه، ساخت شهرک صنعتی هرسین به مساحت ۹۰ هکتار در سال ۸۴ به تصویب شورای برنامه‌ریزی استان و هیات دولت رسید. این شهرک قرار بود که از محل اعتبارات عمرانی سال ۸۴ احداث شود و تا آن روز ۳۰ هکتار از زمین‌های منطقه مورد نظر خریداری شده بود. واکنش مطبوعات به این اتفاق باعث توجهیونسکو به دشت بیستون شد. مرکز میراث جهانی در نامه‌ای به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور براساس پاراگراف ۱۷۲ راهنمای علمی اجرای مفاد کنوانسیون حفظ میراث فرهنگی جهانی ۹۷۲۲ ) در مورد ساخت این شهرک در حریم جهانی بیستون توضیح خواست.
کمیتهء میراث ‌جهانی یونسکو در نامه‌ای خود با اشاره به ثبتبیستون در سی‌امین کمیتهء بین دولتی جهانی در ژوئن ۲۰۰۶ در لیتوانی در فهرست جهانی ثبت، اعلام کرد که براساس مقررات کنوانسیون، هرگونه ساخت‌وساز جدید و یا تغییر اساسی در محدودهء محوطهء ثبت شده که به چشم‌انداز محوطه آسیب برساند، باید هماهنگی و موافقت مرکز جهانی را داشته باشد.
اما با تمام اتفاقاتی که در دشت بیستون اتفاق افتاد و تمامی اعتراض و واکنش‌های مطبوعات و رسانه‌ها این نخستین و آخرین واکنش یونسکو به اتفاقات بیستون بود و فعالیت‌های کارخانهء پتروشیمی پلیمر تخریب‌های مکرر مخابرات، ساخت آب نمای شهرداری در حریم جهانی بیستون نتوانست توجه سازمان یونسکو را به خود جلب کند. فعالیت‌های ادارهء مخابرات کرمانشاه یکی از اتفاق‌های مهمدر دشت بیستون بود که در هیاهوی آبگیری سد سیوند از نگاه معترضان و دوستداران میراث فرهنگی نهان شد. ادارهء مخابرات پس از ۱۱ بار استعلام از پایگاه پژوهشی بیستون و مخالفت صریح این پایگاه بدون اطلاع‌پایگاه جهانی بیستون در سه مرحلهء عملیات کابل‌کشی خود را به پایان رساند که به تخریب بخشی از تاسیسات پل ساسانی خسرو و آثاری از دورهء ایلخانی منجر شد. ادارهء مخابرات تا پایان یافتن کابل‌کشی مسوولیت آن را نپذیرفت و مدعی شد که کابل‌کشی غیرقانونی و توسط مردم روستای چمچمان انجام می‌شود. واکنش سازمان میراثفرهنگی پس از چند بار توقف این عملیات به شکایت از ادارهء مخابرات منجر شد، اما نیروی انتظامی زمانی رسید که کابل‌کشی ادارهء مخابرات پایان گرفته‌بود. پس از آن هم هیچ کس از آنچه در این دشت توسط ادارهء مخابرات اتفاق افتاد و نتیجهءتهدید‌های اسدالله بیرانوند، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری برای به دادگاه کشاندن مسوولان اداره مخابرات یادی نکرد.
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
     
  
صفحه  صفحه 3 از 5:  « پیشین  1  2  3  4  5  پسین » 
ایران

روند تخریب آثار تاریخی و تخت جمشید

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA