انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 16 از 29:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  28  29  پسین »

Iranian Kings From First Until Now | پادشاهان ایران از ابتدا تا کنون


مرد

 
غزنویان
دولت غَزنَوی یا غزنویان (۹۷۵-۱۱۸۷ م.) (۳۴۴ ه.ق. - ۵۸۳ ه.ق.) یک حکومت ترک تبار و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود.اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود. زبان رسمی این حکومت دری بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است.

از آنجا که غزنویان نخستین پایه‌های شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند
نام‌آورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروای‌اش به بخش‌هایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسی‌سرا از اهمیت بالایی برخوردار است.

در اواخر حکومت سامانیان یکی از شاهزادگان ترک (تکین در زبان ترکی به معنای شاهزاده می باشد) به نام الب‌تکین کوشید با همدستی عده‌ای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصربن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنه در افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.

دولت سامانی که حکومتی ضعیف بود و از سمت فرارود (ماوراءالنهر) نیز با حکومت مسلمان و ترک‌نژاد ایلک‌خانیان درگیر جنگ بود ناچارا البتکین حاکم غزنه قبول کرد. البتکین تا پایان عمر خود در شهر غزنه اقامت گزید اما دولتی که وی بنیاد نهاد بعدها به علت انتساب به شهر غزنه به حکومت غزنویان مشهور گشت.

یکی از معروف‌ترین جانشینان البتکین داماد وی یعنی سبکتکین بود.سبکتکین با نشان دادن لیاقت خود به بزرگان ترک توانسته بود حمایت و اعتماد آنها را به خود جلب کند.همگام با این تحولات در غزنه، دولت سامانی به ضعیف‌ترین زمان خود رسیده بود و دچار مشکلات پرشماری بود. سبکتکین ضمن اعلام وفاداری به حکومت سامانی برای سرکوب سرداران یاغی خراسان راهی آن دیار گردید و توانست اوضاع را تا حدی به نفع سامانیان آرام کند. سامانیان نیز به پاسداشت این خدمت وی٬نه تنها وی را در مسند حکومت غزنه تثبیت کردند بلکه اداره خراسان را نیز به پسر وی محمود واگذاردند و سلطان محمود نیز با استفاده از امکانات این منطقه پهناور و آباد توانست بر قدرت خویش بیفزاید. محمود پس از درگذشت پدر به حکومت غزنه دست یافت.

در همین اوضاع و احوال ایلک‌خانیان به فرارود تاختند و با تصرف بخارا و پایتخت سامانیان و سرزمین‌های جنوب آمودریا به عمر این دودمان پایان دادند و این باعث گردید سلطان محمود به استقلال کامل برسد.خلیفه عباسی نیز وی را مورد تایید قرار داد. دوران سی و سه ساله حکومت محمود بیشتر به جنگ با دولتهای اطراف و اضافه کردن تصرفات گذشت. وی در اکثر این نبردها پیروز میدان بود و علت نیز علاوه بر استفاده وی از سپاه کارآمد و مجهز که خاصه توجه خود سلطان محمود به امور نظامی بود، درگیری‌ها و ضعف داخلی دولتهای اطراف نیز مزید بر علت شد که وی راحت تر به پیروزی برسد.مثلا سلسله آل بویه دچار تجزیه شده بود و دولت آل زیار در محدوده گرگان حاکمیت ضعیفی داشت. بازماندگان صفاریان نیز در سیستان دچار اختلافات خانوادگی بودند و هندوستان نیز در شرق علیرغم ثروت انبوهش دارای یک وحدت سیاسی نبود.

اهمیت هندوستان برای غزنویان

پادشاهی غزنویان در ۴۰۴ خورشیدی.
یکی از مسائل مهمی که در دوران غزنویان از سبکتکین شروع شد و در زمان محمود به اوج رسید و در زمان جانشینان وی نیز به شدت دنبال شد لشکر کشی‌های مداوم به هندوستان بود.علل این اقدام آنها اولا این بود که هند سرزمینی غنی و آباد بود که بتکده‌ها و معابد هندوهای آنجا همیشه سرشار از طلا و جواهری بود که مردم برای خدایان خود هدیه می‌آوردند و حمله غزنویان به آنجا به معنای دستیابی به این ثروت بود.علت بعدی این بود که هندوستان کشوری کافر از نظر مسلمانان بود و لشکر کشی غزنویان به آنجا تلاشی در جهت گسترش اسلام وانمود می‌کرد و مخصوصا از نظر دولت عباسی جهاد در برابر کفر بود که مشروعیتی را برای حاکمین غزنه به بار می‌آورد.همچنین این لشکر کشیها باعث مشغول بودن سپاه غزنویان می‌شد که اگر این سپاه بی کار می‌ماندند باعث ایجان مشکل و بحران در دستگاه غزنویان می‌گشت.

این حملات مداوم سپاه غزنویان به هند باعث شد که اسلام در آن شبه قاره گسترش یابد و همچنین باعث گشت قدرت دفاعی این کشور به علت حملات پی در پی رو به زوال گذارد و راه برای حملات بعدی غزنویان باز شود.

فتح سومنات

یکی از بزرگترین فتوحات سلطان محمود در هند فتح سومنات∗ بود که بزرگترین و مهم‌ترین بت هندوستان بود و طولش به پنج متر بالغ می‌شد.هندوان دسته دسته به زیارت این بت می‌رفتند و صدها برهمن نیز به دعای وی مشغول بودند.این بت آنچنان برای هندوان با ارزش بود که حتی معتقد بودند دریا نیز وی را میپرستد و جزر و مد را نشانهٔ همین پرستش می‌دانستند.جواهرات فراوانی نذر این بت می‌شد و حتی صدها روستا وقف این بت بود.

تا قبل از اینکه غزنویان به سومنات حمله کنند هندوان برای توجیه بی‌قدرتی بت‌هایی که به دست سپاه غزنویان نابود می‌شد می‌گفتند که این بتان مورد قهر سومنات هستند.هنگامی که سپاه ۳۰ هزار نفری ترکان غزنویان به قصد سومنات حرکت کردند هندوان به پای سومنات افتادند که جلوی سپاه محمود را بگیرد اما سومنات برای جلوگیری از نابودی خود نیز توانایی کاری را نداشت ٬و بدستور محمود نابود شد و ثروت معبد نیز به غنیمت گرفته شد.

پس از محمود تا پایان دودمان

بعد از مرگ محمود برای به حکومت رسیدن میان دو پسرش یعنی محمد و مسعود اختلاف بوجود آمد و بعد از کشمکش‌هایی مسعود توانست پیروز شود و به حکومت برسد اما چون حس می‌کرد کارگزاران پدرش با به حکومت رسیدن وی مشکل دارند، در صدد کنار گذاشتن آنها برآمد.در این زمان کارگزاران دستگاه غزنوی به دو دسته تقسیم شده بودند یک دسته پدریان یعنی طرفداران سلطان محمود و دیگران پسریان که هواداران مسعود بودند.

از جمله پدریانی که سخت مورد غضب سلطان مسعود قرار گرفت ابو علی میکال معروف به حسنک وزیر بود که چون از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بود به ناچار برای از سر راه برداشتن وی، او را به انحراف مذهبی متهم نمود که شرح آن در تاریخ بیهقی آمده‌است.و سپس وی را دار زد و اموالش را مصادره نمود.این اقدام وی ضربه مهلکی بر پیکره دودمان غزنویان وارد کرد؛ زیرا وی با این کار هم خود را از داشتن کارگزاران مجرب محروم ساخت و هم وجه خود را در میان مردم که می‌دانستند علت اصلی بر دار کردن حسنک چیست، خراب نمود.

مسعود غزنوی نیز مانند نیاکان خود حمله به هند را در سرلوحه کارهایش قرار دارد اما دیگر از آن ثروت‌های افسانه‌ای هند خبری نبود و در نتیجه بار سنگین هزینه‌ها بر دوش مردمی نهاده شد که مجبور بودند مالیات بپردازند و این خود باعث نارضایتی مردم بویژه مردم خراسان شد.و در نتیجه توجه بیش از اندازه مسعود به هند وی از تحرکات سلجوقیان در خراسان غافل ماند.پس از مرگ مسعود فرمانروایی غزنویان به قسمتی از غرب هند به مرکزیت لاهور محدود گشت.و در نهایت در قرن ششم هجری غوریان آخرین بقایای غزنویان را نیز از بین بردند.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  ویرایش شده توسط: mohamafariborz   
مرد

 
سبکتگین

ابو منصور سَبُکتَکین ملقب به ناصرالدین یکی از فرمانروایان غزنوی بود که در نیمهٔ دوم قرن چهارم هجری می‌زیست. او یکی از غلامان ترک‌تبار آلپ تکین بود که به مناصب بالا ارتقا یافته و داماد او شده بود. جانشینان آلپ‌تکین پس از مرگ او (۳۵۱ ه.ق) کاری از پیش نبردند و سبکتکین در سال ۳۶۶ هجری آنان را کنار زده و جایشان را گرفت. از این هنگام بر سرزمین‌های زیر فرمانروایی غزنویان افزوده شد. هر چند که سبکتکین به پیروزی‌های بسیاری به‌خصوص در سرزمین سند به دست آورد ولی همچنان اطاعت ظاهری خود را نسبت به فرمانروایان سامانی زمان خود ابراز می‌داشت و فرمانروایی مستقل به شمار نمی‌آمد. او در سال ۳۸۷ هجری مرد و پسرش اسماعیل را که از دختر آلپ‌تکین بود به جانشینی خود برگزید ولی پسر دیگرش محمود که در خراسان مقام سپه‌سالاری داشت بر برادر چیره شد و به فرمانروایی رسید.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
سلطان محمود غزنوی

ابوالقاسم محمود بن سبکتکین (۳۸۹ ه‍.ق.-۴۲۱ ه‍.ق.)، ملقب به سیف‌الدوله، یمین‌الدوله، امین‌الملة، غازی و مشهور به سلطان محمود غزنوی پادشاه سلسله غزنویان بود. سلطان محمود که اولین پادشاه مستقل و بزرگ‌ترین فرد خاندان غزنوی است. به دلیری و بی‌باکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده مشهوراست. وی اولین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی است که به خود عنوان «سلطان» داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد. وی شهر غزنه را به مرکز امپراتوری خود که شامل افغانستان، بخش عمده‌ای از ایران امروز، شمال غرب هند، قسمتی از پاکستان امروزی می‌شد تبدیل نمود.

زندگینامه

او در سال ۳۶۰ ه‍. ق. متولد شد و در روز پنج‌شنبه ۲۳ ربیع الآخر سال ۴۲۱ ه‍. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه‍. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.

جنگ‌ها

سلطان محمود غزنوی
سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ صفاریان را از میان برداشت. سپس با خانیان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه‍. ق. به‌عنوان جهاد به هندوستان حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه‍. ق. در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهم‌تر است. از فتوحات دیگر محمود می‌توان فتح ری و اصفهان و غلبه بر مجدالدولهٔ دیلمی اشاره کرد که به سال ۴۲۰ ه‍. ق. اتفاق افتاد.

بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلان‌ترین بت‌خانه‌ها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و ۳۰۰۰۰۰ مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستان‌های بی‌آب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجه‌های هند جهت حفاظت این معبد جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و بدون تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود بتخانه را ویران کرد. در این بتخانه جواهر گرانبها وجود داشت سلطان محمود همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد.

وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود

اجتماع علما و شعرا در دستگاه محمود غزنوی و اشعار و کتبی که به نام او ترتیب یافته نام او را در اطراف عالم معروف کرده‌است. معروفترین شاعران دربار او عبارت بودند از: عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، زینتی، منشوری سمرقندی، کسائی مروزی و غضائری رازی. اگر چه فردوسی توسی در زمان او می‌زیست و شاهنامه را به او تقدیم کرد ولی وابستگی به دربار محمود نداشت. از میان دانشمندان دستگاه محمودی نام‌آورتر از ابوریحان بیرونی نیست. از وزیران نامی دستگاه سلطان محمود این اشخاص بوده‌اند: فضل بن احمد اسفراینی، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی و ابوعلی حسن بن محمد بن میکال معروف به حسنک وزیر. دبیر مخصوص دربار سلطان‌محمود ابونصر مشکان بوده‌است.

عقاید مذهبی سلطان محمود

سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب داشت. محمد بن عبدالکریم شهرستانی در ملل و نحل می‌نویسد گویا کرّامی بوده‌است و یکی از مردم خراسان موسوم به عبدالله بن کرام به زهد ریائی و حیله و تزویر جمعی کثیر را تابع مذهب خود گردانید و از جملهٔ اتباع او یکی سلطان محمود بود که برای شیعیان سخت می‌گرفت. به علت تعصب شدید محمود، گروه کثیری از اسماعیلیه در ماوراءالنهر و خراسان و ری کشته شدند و یاران مجدالدوله به جرم معتزلی بودن از دم شمشیر گذشتند و قسمت اعظم کتابخانهٔ نفیس مجدوالدوله طعمهٔ آتش سلطان محمود شد
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
سلطان مسعود غزنوی
سلطان مسعود غزنوی فرزند سلطان محمود، از پادشاهان غزنوی بود که به سال ۴۳۲ به دست لشکریانش ابتدا زندانی و سپس کشته شد.

او در دوران سلطنت خویش وزیر کاردانش به نام حسنک وزیر را کشت. همچنین لشکر کشی‌های بسیاری به هندوستان کرد و آنجا را به غارت کرد. در همین زمان سلجوقیان که به دنبال چراگاه برای دام هایشان بودند به رهبری طغرل به خراسان وارد شدند. سلطان مسعود در صدد مقابله با آنان بر آمد، ولی شکست خورد.

از آن پس حکومت غزنویان، به غزنین، نواحی اطراف آن و شمال غربی هند، محدود شد.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
مودود غزنوی
سلطان مودود غزنوی یکی از پادشاهان سلسلهٔ غزنوی بود که در سال ۴۳۲ هجری قمری بر تخت نشست. در سال ۴۳۲ سلطان مسعود غزنوی پدر وی به دست لشکریانش ابتدا زندانی و سپس کشته شد. لشکریان یکی از پسران سلطان مسعود به نام محمد را بر تخت شاهی نشاندند ولی مودود پس از آگاهی از این پیش‌آمد به غزنین پایتخت غزنویان تاخت و با از میان بردن تمامی مخالفان به شاهی رسید.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
سلجوقیان

سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی ترک نژاد است که در قرن‌های پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخش‌های بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.

سلجوقیان زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند و وزیران این دوره، به‌ویژه عمیدالملک کندری و خواجه نظام‌الملک، خدمات مهمی به ادبیات فارسی و گسترش دانش‌ها کردند.

تندیس سر یک شاهزاده سلجوقی. قرن دوازده میلادی. نگهداری در موزه متروپولیتن نیویورک.
سلجوقیان در اصل غزهای ترکمان بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا می‌زیستند.

سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند. پسر سلجوق بنام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخان) کفار صادر کرد.

میکاییل سه پسر داشت به نامهای یبغو، چغری و طغرل. این قبیله که یک‌بار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سیحون کوچ کرده بودند، بار دگر بعد از مرگ سلجوق به سرکردگی سه پسر زاده‌اش به نزدیکی پایتخت سامانیان کوچ کردند. اما سامانیان از نزدیکی این طایفه به پایتخت احساس خطر کردند؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسیابی پناه بردند. این حاکم از سر احتیاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد. ولی طغرل به کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود به اطراف بخارا کوچ کردند.

در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی به ریاست اسرائیل بن سلجوق برادر میکاییل دست به شورش زدند. اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.

طغرل

ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در نیشابور دانست. طغرل به کمک ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقی ماند، به نیشاپور وارد و سلطنت را آغاز کرد. طغرل برای خود اسم اسلامی رکن‌الدین ابوطالب محمد را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت. طغرل وزیری با کفایت که او را هم‌رده خواجه نظام‌الملک طوسی می‌دانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل بسیار کمک کرد. طغرل بیک در سال ۴۳۳ وارد شهر ری شد و این شهر را آباد کرده به پایتختی بر گزید. او سرانجام در رمضان ۴۵۵ هجری بعد از ۲۶ سال سلطنت در سن هفتاد سالگی در ری در گذشت و در مکانی که به برج طغرل (درابن بابویه)معروف است دفن شد.

عضدالدوله محمد آلپ ارسلان بن جغری (۴۵۵-۴۶۵هجری)

آلپ ارسلان بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمید الملک یعنی خواجه نظام الملک طوسی او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام الملک طوسی منتقل شد.

بیشتر عمر آلپ ارسلان در جنگ با عیسویان سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حمله ارمانیوس دیوجانوس امپراتور روم مواجه شد. الپ ارسلان در نبرد ملازگرد رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور ارمانیوس دیوجانوس را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمه تسخیر بیت المقدس و آغاز جنگ‌های صلیبی می‌دانند.

آلپ ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلب ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد. تاریخ نگاران چنین ذکر می‌کنند که آلب ارسلان قبل از مرگ چنین گفته‌است:

«دیروز در روی تپه‌ای بودم و زمین را می‌نگریستم که زیر پای ارتشم به لرزه در می‌آمد. در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می‌تواند با من مقابله کند. خداوند غرور من را دیده و جان من را بوسیله یک اسیر گرفت»

ملکشاه(۴۶۵-۴۸۵هجری)

ملکشاه پسر آلپ ارسلان بعد از مرگ پدرش به کمک خواجه نظام‌الملک به کرسی سلطنت نشست. او به کمک فراست و دانایی خواجه نظام‌الملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان مدعی سلاجقه غلبه کند. بعلاوه اینکه توانست سرزمین‌های تحت اشغال سلجوقیان را گسترش بدهد. از متصرفات او می‌توان به باز پس گیری سمرقند از فاطمیون مصر و انطاکیه از روم شرقی نام برد. عراق عرب، گرجستان، ارمنستان، آسیای صغیر و شام از دیگر محدوده‌های تخت تصرفات او می‌باشد.

حکومت ملکشاه که در سال ۴۶۵ هجری آغاز شده بود، بعد از بر کناری خواجه نظام‌الملک و روی کار آمدن تاج‌الملک قمی حرکت رو به زوال را پیش گرفت. عاقبت خواجه نظام‌الملک در نهاوند بدست یکی از اسماعیلیان به نام ابوطاهر در سال ۴۸۵ هجری کشته شد. ملکشاه نیز در همان سال زندگی را بدرود گفت.

انشعاب در حکمرانی سلجوقیان

یه علت گسترش حکومت سلاجقه، ملکشاه کشور را به ایالات و ولایات مختلف تقسیم کرده بود و هر ولایت را یکی از شاهزادگان، امراء یا اتابکان اداره می‌کرد.

اینان به علت دوری از اصفهان پایتخت آن عهد و قدرتی که ملکشاه به آنها داده بود، بعد از مدتی شروع به تشکیل حکومتی جدا و مستقل کردند. سلسله خوارزمشاهیان به دست انوشتکین غزجه که یکی از امراء بود تأسیس شد. اتابکان نیز برای خود دم از استقلال زدند. در کرمان سلسله سلاجقه کرمان و در روم سلسله سلاجقه روم بوجود آمد. از طرف دیگر اتابکان آذربایجان و اتابکان لرستان هم ادعای استقلال کردند.

سلطان محمد

سلطان محمد را می‌توان آخرین پادشاه سلجوقیان دانست که بر تمام تصرفات این سلسله حکومت کرد. پس از اینکه ملکشاه زندگی را بدرود گفت بین پسران و شاهزادگان سلجوقی جدال سنگینی در گرفت. ابتدا بین دو پسر او محمود و پسر بزرگ برکیارق جنگ بر سر تاج و تخت سر گرفت. این جدال عاقبت در اصفهان با پیروزی محمود به پایان رسید و برکیارق زندانی شد. اما بعد از مدتی محمود بر اثر بیماری آبله در گذشت و قدرت دوباره به برکیارق بر گردانده شد.

محمد پسر دیگر ملکشاه که در آن موقع سلطنت گنجه را بر عهده داشت سر به شورش علیه برادر خویش برداشت. بجز جنگ اول که در نزدیکی همدان رخ داد و با شکست محمد به پایان رسید، پنج جنگ دیگر نیز رخ داد که عاقبت با صلح بین دو برادر به پایان رسید. اما برکیارق در سال ۴۹۸ هجری یک سال بعد از صلح با برادرش محمد در گذشت و امور به محمد منتقل شد.

سلطان محمد امور مربوط به خراسان را به برادر خود سنجر واگذار کرد و خود امور دیگر تصرفات را به عهده گرفت. شام، آسیای صغیر و عراق عرب بخاطر از بین رفتن قدرت خلفای عباسی در فرمان او بود.

سلجوقیان شرق ایران

بعد از آنکه سلطان محمد در گذشت سلطنت ایران تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست سلطان سنجر برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود. سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکش‌های فراوانی را پشت سر گذاشت، اما قسمتی از کشور یعنی خراسان به پایتختی مرو را کاملاً در اختیار خود داشت. عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً ۶۲ سال سلطنت در سال ۵۵۲ هجری زندگی را بدرود گفت. سنجر برای خود جانشینی نداشت و خواهر زاده اش رکن الدین محمود به جای او بر تخت نشست. اما دز سال ۵۷۷ هجری به دست یکی از سرداران سلجوقی کور شد و باقی زندگی را در زندان به سر برد تا در گذشت.

دودمان سلجوقیان شرق با مرگ سنجر از بین رفت.

بنیادگذاری مدارس نظامیه، در بغداد، بلخ، نیشابور، اصفهان و ایجاد کتابخانه‌ها و خانقاه‌ها و مدارس گوناگون از کوشش‌های فرهنگی این دوره‌است. نویسندگان و مشاهیری مانند: امام فخر رازی، امام محمد غزالی، ابوالفرج بن جوزی، شیخ شهاب الدّین سهروردی، امام الحرمین جوینی و امثال آنان نیز در این روزگار می‌زیستند.

زبان فارسی در این دوره رواج کامل یافت و بیشتر پادشاهان سلجوقی در گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی و سخن پارسی و تشویق و ترغیب شعرا و نویسندگان فارسی‌زبان کوشش فراوان کردند. پادشاهان سلجوقی برخی خود شعر می‎سرودند، چنانکه ملکشاه سلجوقی هم اشعار فارسی حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر می‎گفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله شاعر پارسی‌گوی بوده‌است.

گروهی از شاعران این دوره هم‌چون امیرالشعرا معزی، انوری و خاقانی و نظامی در شمار استادان و پیشکسوتان بزرگ شعر و ادب فارسی قرار گرفتند و سخن‎سرایان و نویسندگان دیگری که در این دوره از پشتیبانی شاهان و وزیران سلجوقی برخوردار بودند عبارتند از: ابوالفضل بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، حکیم ناصر خسرو، عمر خیام، سنایی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و دیگران. شعر فارسی در این روزگار پیشرفت‌هایی کرد و سبک ویژه‌ای به نام سبک عراقی در آن پدید آمد.
هم‌چنین در دوران سلجوقی آثاری چون کتاب «الابنیه عن حقایق الادویه» در داروشناسی و مفردات دارو «زادالمسافرین» ناصرخسرو در حکمت نظری و «کیمیای سعادت» غزالی در حکمت عملی به فارسی نوشته شدند ولی کسانی چون زَمَخشَری و شهرستانی، نیز در این دوره کتب فراوانی به زبان عربی که در واقع زبان دینی به شمار می‎رفت تألیف کردند
هنر در دوران سلجوقیان

نوآوری‌های معماران ایرانی در این دوره از هند تا آسیای صغیر نتایج و پی‌آمدهای وسیعی در بر داشت؛ و هنرمندان در گسترهٔ وسیعی از هنرها، شامل نساجی و سفالگری، عاجکاری، فلزکاری با ویژگی‌های منطقه‌ای آثار ماندگاری را خلق کردند
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
طغرل بیک
طُغرُل بیک (رکن‌الدین طغرل‌بک بن سلجوق) (۹۹۰ م. - ۱۳ شهریور ۴۴۲ / ۷ رمضان ۴۵۵ / ۴ سپتامبر ۱۰۶۳) پادشاه سلجوقیان (پادشاهان سلجوقی) بود.

وی یکی از ترکمان‌های سلجوقی و در جست و جوی چراگاه مناسب بود و کم کم از فرارود وارد ایران و خراسان شد.

در آغاز سلطان مسعود غزنوی به مخالفت با او پرداخت اما چون سرگرم جنگ در جاهای دیگر از جمله هندوستان بود در جنگ دندانقان از طغرل شکست خورد و غزنویان برای همیشه برچیده شدند. در روزگار وی کشاورزی رونق یافت و همچنین ایران به بزرگترین حد خود پس از اسلام رسید.

پس از مرگ طغرل برادرزاده اش آلپ ارسلان (عضدالدوله الپ‌ارسلان) به سلطنت رسید.

برج طغرل در شرق آرامگاه ابن بابویه در شهر ری واقع شده‌است و از آثار به جا مانده از دورهٔ سلجوقیان می‌باشد
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
الپ ارسلان(ترکی: آلپ = شجاع، ارسلان= شیر) پسر چغری بیگ داوود دومین شاه از سلسله سلجوقی در ایران است. سلجوقیان نسب به سلجوق نامی می‌برند که یکی از خوانین ترکان در ماوراءالنهر و بخارا بوده است.

آلپ ارسلان بعد از اسلام آوردن نام خود را به محمد تغییر داد و به‌خاطر شجاعت‌هایی که نشان داد لقب «آلپ ارسلان» گرفت که در ترکی به معنای «شیر شجاع» است. او پس از پدرش داود حاکم خراسان شد و پس از عمویش طغرل به سلطنت رسید. در زمان تسلط او بر ایران ترکان وسعت قلمرو خود را به حد ایران دوره ساسانی رساندند و بغداد را نیز که مرکز خلافت عباسی بود در اختیار گرفتند. آلپ ارسلان داماد طغرل بود و پس از وی حکومت را به دست گرفت و به بسیاری نقاط لشکر کشید که یکی از آنها قلمرو دولت بیزانس در آسیای صغیر بود که در نهایت در جنگ ملازگرد بر آنها ظفر یافت و این حادثه آسیای صغیر را به قلمرو ترکان تبدیل نمود و زبان و رسوم اهالی آنرا دگرگون ساخت. سلجوقیان بعدها تا حملات صلیبیون نیز در ترکیه دوام آوردند ولی در نهایت مقهور ترکان عثمانی شدند.

بیشتر عمر الب ارسلان در جنگ‌های صلیبی سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حمله رومانوس دیوجانوس، امپراتور بیزانس مواجه شد. این جنگ با شکست بیزانسی‌ها و دستگیر شدن رومانوس دیوجانوس به پایان رسید.

وی حتی به گرجستان لشکر فرستاده آنجا را مسخر ساخت.

آلپ ارسلان در جنگ ملازگرد
آلپ ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلب ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد . تاریخ نگاران چنین ذکر می کنند که آلب ارسلان قبل از مرگ چنین گفته است :

" دیروز در روی تپه ای بودم و زمین را می نگریستم که زیر پای ارتشم به لرزه در می آمد . در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می تواند با من مقابله کند . خداوند غرور من را دیده و جان من را بوسیله یک اسیر گرفت
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
ملک‌شاه یکم

جلال الدین ملکشاه سلطان سلجوقی و فاتح آناتولی بود که به دنبال پیروزی پدرش آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد امپراطوری بیزانس را از آناتولی بیرون راند. وی برادرزاده سلطان طغرل بنیان‌گذار سلسله سلجوقی است. تقویم جلالی اسم وی توسط گروهی از ریاضی دانان برجسته زمان وی به سر پرستی عمر خیام انجام گرفت. ملکشاه قلمرو امپراطوری سلجوقی را تا سوریه و بین النهرین گسترش داد.

لشکرکشی‌های ملکشاه

ملکشاه پس از آنکه به شاهی رسید دست به یک سری لشکرکشی زد که در همه آن‌ها پیروز شد.

مهم‌ترین لشکرکشی‌های او عبارتند از:
1.لشکرکشی به کاشغر (غرب چین)
2.لشکرکشی به انتاکیه (جنوب ترکیه) و حلب (در سوریه)
3.لشکرکشی به اورشلیم (فلسطین) و دمشق (سوریه)
4.خراجگذار کردن حجاز و کاهش نفوذ فاطمیون بر آسیا

وزیران

در زمان ملکشاه وزیران لایق و با تجریه ایرانی مانندخواجه نظام‌الملک طوسی بر ایران نظارت داشتند و از این رو ایران بسیار پیشرفت داشت و در شغل هایی مانند کشاورزی پیشرفت هایی حاصل شد.[نیازمند منبع]

میراث ملکشاه

قلمرو سلجوقیان در زمان مرگ ملک‌شاه، ۱۹۰۲. پایتخت این قلمرو اصفهان (ستاره در نقشه) بود.
پس از فوت ملکشاه امپراطوری سلجوقی تضعیف گشت و رقابت برای قلمرو پهناور آن میان پسرانش و برادرانش آغاز گشت. قلیج ارسلان سلطنت روم را دوباره بر پا کرد و توتوش اول در سوریه حاکم شد. در ایران سلطان محمود اول با توطئه ی ترکان خاتون جانشین ملکشاه شد و در مقابل وی برادر بزرگش برکیارق قدعلم کرد و با کمک باطنیان (اسماعیلیان) به قدرت رسید. این عدم اتحاد را دلیلی بر تقویت صلیبیون اول در این دوره دانسته اند.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
برکیارق
برکیارق ( بؤرکو یاریق ) پنجمین پادشاه سلسله سلجوقیان ایران بود. وی پسر ملکشاه سلجوقی دیگر شاه این سلسله بود. برکیارق به هنگام حرکت سپاهیانش در ناحیه بروجرد در این شهر درگذشت و جسد وی در اصفهان به خاک سپرده شد
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
صفحه  صفحه 16 از 29:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  28  29  پسین » 
ایران

Iranian Kings From First Until Now | پادشاهان ایران از ابتدا تا کنون

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA