انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 27 از 29:  « پیشین  1  ...  26  27  28  29  پسین »

Iranian Kings From First Until Now | پادشاهان ایران از ابتدا تا کنون


مرد

 
احمدشاه قاجار
احمدشاه قاجار (۱۲۷۵ تبریز-۱۳۰۸ پاریس) هفتمین و آخرین پادشاه قاجار در ایران بوده‌است. او دومین پسر محمدعلی‌شاه و نخستین فرزند پسر او از ملکه جهان بود که در هنگام ولیعهدی پدرش در تبریز به دنیا آمد و پس از فتح تهران و خلع محمدعلی‌شاه، توسط مجلس عالی رجال و بزرگان مملکت در ۱۲سالگی به سلطنت رسید. تا رسیدن او به سن بلوغ و تاج‌گذاری در تیر ۱۲۹۳ خورشیدی، ابتدا عضدالملک و سپس ناصرالملک از سران ایل قاجار نایب‌السلطنه بودند.
کودکی

دوران کودکی احمدشاه در تبریز سپری شد. قبل از رسیدن به مقام سلطنت «احمد میرزا» خوانده می‌شد. وی فوق‌العاده مورد توجه و علاقهٔ پدر و مادرش بود که این علاقه مفرط او را شخصی ضعیف النفس و متکی به غیر بار اورد.
ازدواج
احمدشاه در سن ۱۷‌سالگی (یک سال پیش از تاج‌گذاری) با «بدرالملوک» که پدرش شاهزاده ظهیرالسلطان نوهٔ عباس‌میرزا بود، ازدواج کرد. این ازدواج توسط مادر احمدشاه ترتیب داده شده بود. عروس در آن هنگام ۱۲ساله بود و در تنها مدرسهٔ دخترانهٔ تهران درس می‌خواند. مراسم عقد با تشریفات مفصلی انجام شد و حاصل این ازدواج دختر بزرگ احمدشاه، ایراندخت بود. گفته می‌شود بدرالملوک بسیار زیبا بود و احمدشاه به او علاقهٔ بسیار داشت. اغلب او را به تالار آینهٔ کاخ گلستان می‌برد و به انعکاس عکس او در آینه‌ها می‌نگریست و می‌گفت: «در این‌جا من فقط یک بدری ندارم؛ بلکه هزاران بدری دارم».

احمدشاه ۳بار دیگر نیز ازدواج کرد و به‌جز «لیدا جهانبانی» که از وی صاحب فرزندی نشد، صاحب ۲ دختر به نام‌های «همایون‌دخت» (از خانم‏خانما معزی) و «مریم‌دخت» (از دل‌آرام) و یک پسر به نام فریدون‌میرزا (از فاطمه) شد. او جوان ترین شهریار دودمان قاجار بود.

پادشاهی

انحلال سلسله قاجار

احمدشاه اندکی پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و قدرت‌گرفتن سردار سپه به اروپا رفت و پس از آن‌که سردار سپه به وفاداری به شاه سوگند خورد، به ایران بازگشت. پس از قدرت‌گرفتن سردار سپه و تحمیل خود به احمدشاه به‌عنوان نخست وزیر، احمدشاه به دلیل ناخوشی برآن شد که دگرباره به اروپا سفر کند. در هنگام اقامت وی در اروپا، با رأی مجلس موسسانی که سردار سپه ترتیب داده بود از قدرت برکنار شد و بدین‌سان پادشاهی دودمان قاجار به پایان رسید. در زمان این شاه وقایع مختلفی در ایران رخ داد که معروف ترین انها جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط متفقین بود حکومت مرکزی هم که فاقد قدرت نظامی لازم بود نتوانست جلوی اشغال گران را بگیرد. پس از کودتا سوم اسفند ۱۲۹۹ عملا قدرت از دست او خارج شد. به طوری که هیچ امری بدون رضایت سردار سپه به انجام نمی رسید. در این زمان عثمانی نیز مدتی غرب وشمال غرب را در تصرف داشت. قرارداد 1907 هم که کشور را به سه بخش تقسیم می کرد عملا استقلال و تمامیت ارضی ایران را نقض می کرد. بدین معنی که مناطق شمالی وغربی و هم چنین شرقی ایران به منطقه تحت نفوذ روسیه و منطقه جنوب و جنوب غربی و جنوب شرقی به منطقه تحت نفوذ بریتانیا در امد. فقط بخش مرکزی بی طرف ماند که طی قرارداد 1915 بین روسیه و بریتانیا تقسیم شد. چندی بعد در روسیه با روی کار امدن حکومت بلشویکی به جای حکومت تزاری حکومت جدید رسما الغای قرارداد ۱۹۱۵ را اعلام نمود.

مرگ

احمدشاه در اسفند سال ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) براثر ورم کلیه در «نویی سورسن» در حومهٔ پاریس درگذشت. جسد او طبق وصیتش به عتبات عالیات حمل و در کنار آرامگاه پدرش محمدعلی‌شاه در کربلا دفن شد. او ذاتا استعداد رهبری نداشت. او در پاریس به خرید وفروش زمین پرداخت و از این راه سود کلانی عاید او گردید. زمانی که مشروطه خواهان تهران را تصرف کردند محمد علی شاه به دلیل علاقه مفرط به او حاضر نمی شد او را برای تاجگذاری به مشروطه خواهان واگذار کند اما به دلیل فشار مشروطه خواهان به این امر تن داد.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
دودمان پهلوی
دودمان پهلوی (۱۳۰۴ خورشیدی تا ۱۳۵۷ خورشیدی) دودمانی است که پس از برچینش دودمان قاجار، بر ایران پادشاهی کردند
تاریخچه

رضاخان میرپنج با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رسید و وزیر جنگ شد و سید ضیا نخست‌وزیر، سه ماه بعد، سیدضیا برکنار شد و قوام نخست‌وزیر شد و رضاخان وزیر جنگ باقی ماند. بعدها وی به مقام ریاست الوزرایی رسید. رضاشاه پهلوی، شاه ایران از (۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰) و بنیانگذار سلسله پهلوی بود.

محمدرضا پهلوی از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی شاه ایران بود. محمدرضا با کودتای ۲۸ مرداد، قدرت مطلقه پادشاهی را تحکیم کرد، با رویداد انقلاب ایران برکنار شد، و واپسین رهبر نظام پادشاهی در ایران به شمار می‌آید.

شاهان پهلوی

رضاشاه پهلوی
محمدرضا شاه پهلوی
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
رضاشاه
رضا پهلوی (۲۴ اسفند ۱۲۵۶ خورشیدی آلاشت، مازندران – ۴ مرداد ۱۳۲۳ خورشیدی ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی) سرشناس به رضاخان سردارسپه و پس از آن رضاشاه، شاه ایران (از ۱۳۰۴ خورشیدی تا ۱۳۲۰ خورشیدی) و بنیانگذار دودمان پهلوی بود. پادشاهی رضا شاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران رژیم پهلوی بود که با انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ به پایان رسید.

رضا که کودکی یتیم بود دوران خردسالی را در فقر گذراند. از نوجوانی به نظام پیوست و مدارج ترقی را طی نمود. در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان تهران را اشغال کردند. رضاخان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامی‌ها و راهزنی‌ها را از بین برد. در سوم آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به نخست‌وزیری منصوب شد و ابتدا تلاشی در جهت جمهوری‌خواهی کرد. ولی در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید. وی سرانجام در سال ۱۳۲۰، پس از اشغال‌شدن ایران بر دست متفقین، تحت فشار بریتانیا مجبور به ترک سلطنت گردید و سه سال بعد در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی به مرگ طبیعی درگذشت.

سلطنت رضا شاه شاهد ایجاد نظم نوین بود. او برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامه‌های مستقل را بست، مصونیت پارلمانی را از نمایندگان گرفت و مهمتر از آن، احزاب سیاسی را از بین برد. حزب تجدد که صادقانه از رضاشاه حمایت کرده بود، نخست جای خود را به حزب ایران نو و سپس حزب ترقی – سازمانی به تقلید از حزب فاشیست موسولینی و حزب جمهوریخواه آتاترک – داد. ولی همین حزب ترقی نیز به زودی به گمان اینکه اندیشه‌های خطرناک جمهوریخواهانه دارد برچیده شد. او با بدست آوردن قدرت بلامنازع، اصلاحاتی اجتماعی را آغاز کرد. رضاشاه در دوران قدرت، اصلاحاتی انجام داد که هرچند قاعده‌مند نبود، نشان می‌دهد که وی خواهان ایرانی بود که از یکسو رها از نفوذ روحانیون، دسیسه بیگانگان، شورش عشایر و اختلافات قومی، و از سوی دیگر دارای موسسات آموزشی به سبک اروپا، زنان متجدد و شاغل در بیرون از خانه، ساختار اقتصادی نوین با کارخانه‏های دولتی، شبکه‌های ارتباطی، بانکهای سرمایه‌گذار، و فروشگاههای زنجیره‌ای باشد. او برای رسیدن به هدفش –بازسازی ایران طبق تصویر غرب- دست به مذهب‌زدایی، برانداختن قبیله‌گرایی، گسترش ناسیونالیسم، توسعه آموزشی و سرمایه‌داری دولتی زد
لقب‌ها
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شده‌است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد. با ورود به نظامی‌گری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به «رضا ماکسیم» و بعدها به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» (پیش از این نام خانوادگی در ایران کار نمی‌رفته‌است و رضا شاه برای اولین بار استفاده از نام خانوادگی را اجباری کرد) شناخته شد.در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «رضاشاه کبیر» داده شد
زندگی‌نامه

آغاز زندگی و نوجوانی

رضاشاه اهل تهران و پرورده این شهر بود. مادرش او را زمانی که کودک شیرخواره‌ای بود از سوادکوه به تهران آورد. رضا در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ هجری خورشیدی در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش داداش بیک سوادکوهی، یاور فوج سوادکوه بوده‌است.

آگاهی کامل و دقیقی از تبار و نیاکان رضاشاه در دست نیست. مادرش نوش‌آفرین، اهل تهران و تا مرگ داداش بیک ساکن آلاشت بود. مرگ پدرش در چهل روزگی وی، موجب شد که نوش‌آفرین تصمیم به عزیمت به تهران بگیرد. به این خاطر پس از مدتی نوزاد شش ماهه را برداشت و راه تهران را در پیش گرفت. در این سفر رضای نوزاد در راه سخت میان مازندران و تهران به شدت بیمار شد و با رسیدن به گردنه و کاروانسرای گدوک، نوزاد یخ زد و مادر و سایر همسفران وی را مرده پنداشتند. بنابراین او را از مادر جدا نموده و برای دفن در روز بعد، او را در کنار چارپایانشان گذاشتند. گرمای محیط موجب شد تا کودک مجددا جانی بگیرد و اطرافیان را متوجه خود کند. این داستان را رضاشاه بارها در دوران پادشاهی و در هنگام ساخت راه‌آهن شمال برای اطرافیان از جمله محمدعلی فروغی و حسن اسفندیاری نقل نموده‌است. رضا و مادرش در محله سنگلج در نداری و تهیدستی زندگی می‌کردند. مخارج زندگی آنان تا هفت سالگی رضا بر عهده سرهنگ ابوالقاسم آیرم‌لو بود. او در آن زمان بنام ابوالقاسم بیک، خیاط قزاقخانه بود. پس از مرگ وی سرتیپ نصرالله‌خان آیرم زندگی آنان را اداره می‌کرد
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
در بریگاد قزاق


در سن ۱۲ یا ۱۴ سالگی توسط صمصام(از ابواجمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آنقدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.

سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت آلمان در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.

سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (ستوان تا سروان) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.

در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری(سرهنگی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.

او در این سمت بر علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمد شاه توسط رضا خان به کودتای اول رضا خان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.

در میان قزاقها، رضا فردی آزاد اندیش ولی نا آرام و متمرد بود.او یکبار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز بدست آورده بود. چرا که سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد.گاهی نیز مانند سایر قزاقها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد. ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده اش به نام علیشاه، در درگیری ای صورت او را زخمی کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. بدستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید

با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی بنام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.

در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چندماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوبی قیام میرزا کوچک‌خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید

کودتای سوم اسفند


کابینه کودتا به ریاست سید ضیاء با حضور سردارسپه که تنها سه ماه دوام داشت؛ شرکت کنندگان در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ : رضاشاه، مسعود کیهان، سرهنگ گلیروپ (فرمانده سوئدی ژاندارمری)، سید ضیاءالدین طباطبایی، حسین دادگر، حسن مشار، علی ریاضی، کاظم خان سیاح
در پی گفتگوها و هماهنگی‌های انجام شده میان سیدضیاءالدین طباطبائی (مدیر روزنامه رعد) و رضاخان از یک سو و ژنرال آیرونساید با رضاخان از سوی دیگر، در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹، کودتایی ترتیب داده شد. برخی بر این باورند که کرد. میزان این دخالت هیچگاه مشخص نشدبسیاری دیگر از پژوهشهای جدید نشان میدهد که سیاست رسمی بریتانیا در لندن، نه نقشی در طراحی و اجرای کودتای سوم اسفند داشت و نه تمایلی به برآوردن رضاشاه و برانداختن قاجارها. آیرونساید در خاطرات خود مینویسد که او طی دوره‌ای که سردار همایون فرماندهی اسمی قوای قزاق را داشته‌است بارها از اردوی آنان بازدید می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که «رضاخان مسلما بهترین است» و «فرمانده قزاقها (سردار همایون) مخلوقی بی فایده و ضعیف است».

ماجرا چنین بود که با ورود آیرونساید و اخراج روس‌ها، روزی آیرونساید همه فرماندهان ایرانی را جمع می‌کند و به کمک مترجم به آنان «توصیه» می‌کند که خلع سلاح شوند. در جوی که همه فرماندهان از صلابت این دستور سکوت اختیار کرده بودند، رضاخان بر می‌خیزد و با صدای رسا یادآوزی می‌کند که آنان تنها تحت امر پادشاهشان (احمدشاه) هستند و گوشزد کرد که فرماندهان هرگز این دستور را از یک افسر انگلیسی اجرا نخواهند کرد

آیرونساید پس از این شناخت از رضاخان اعتقاد یافت که «نباید این سربازان و افسران را در اینجا نگه داشت. بلکه باید راهشان را به سوی تهران، پیش از آنکه من از صحنه خارج شوم باز گذاشت. درواقع یک دیکتاتور نظامی در ایران، تمام اشکالات کنونی ما را حل خواهد کرد.» به این ترتیب رضاخان مقام فرماندهی نیروهای قزاق را بدست آورد. در این موقع، صرفنظر از اینکه برنامه کودتا بدست آیرونساید طراحی شده باشد و یا بدست رضاخان، هردو مذاکرات خصوصی در مورد جزئیات را آغاز کرده بودند. آیرونساید می‌نویسد «رضاخان عجله دارد که وارد عمل شود. او از بیکاری خسته شده‌است.» در نتیجه این کودتا، نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند.

سرپرسی لورن در یکی از نامه هایش به وزارتخانه از رضاخان به عنوان مردی درستکار و با عرضه یاد می کند که دزد نیست و با بریتانیا هم دشمنی ندارد اما وزیر انگلیسی در جوابش به او توصیه می کند که گول نخورد، رضا خان “بلد است شیرین حرف بزند و ترش رفتار کند

هارولد نیکلسون، نماینده سیاسی بعدی در تهران، سیاست ستایشگرانه لورن نسبت به رضا شاه را نکوهش می‏کرد و رضا شاه را از توانایی فکری و اخلاقی برای احراز مقامات عالی بی ‏بهره‏ می ‏دانست. رابرت کلایو، جانشین نیکلسون، نیز نظریاتی مشابه او داشت. در پایان سال ۱۳۰۶ سفارت بریتانیا در تهران به این نتیجه رسیده بود که رضا شاه هزار بار از احمد شاه بدتر است. در سال ۱۳۱۱ در آستانه درگیری ایران و انگلستان، وزارت خارجه بریتانیا، رضا شاه (که قرارداد نفت را به درون آتش شومینه انداخته بود) را یک‏ "وحشی‏" خواند و سال بعد یک ‏"دیوانه خون آشام‏
.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
shenasnameh reza shah
شناسنامه رضاخان
maksim
رضا ماکزیم، در حال آموزش به‌کار‌گیری رگبار به سربازان در درجه سلطانی (سروانی) در بریگاد قزاق
kodeta

کابینه کودتا به ریاست سید ضیاء با حضور سردارسپه که تنها سه ماه دوام داشت؛ شرکت کنندگان در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ (از سمت چپ، ردیف جلو) : رضاشاه، مسعود کیهان، سرهنگ گلیروپ (فرمانده سوئدی ژاندارمری)، سید ضیاءالدین طباطبایی، حسین دادگر، حسن مشار، علی ریاضی، کاظم خان سیاح
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  ویرایش شده توسط: mohamafariborz   
مرد

 
سردار سپه
پس از کودتا و همزمان با نخست وزیری سیدضیاءالدین طباطبایی، احمدشاه رضاخان را با لقب سردار سپه به وزارت جنگ منصوب کرد. رضاخان سردار سپه تا سوم آبان ۱۳۰۲ در این سمت بود. و در این مدت نیروهای قزاق و ژاندارمری و نظمیه را ادغام کرد و ارتش ملی را به وجود آورد. از لحاظ سیاسی او در این دوره با نخست وزیرهای شاه به ویژه احمد قوام مشغول جنگ قدرت بود. درعوض با احمد شاه رفتاری احترام آمیز و خاضعانه داشت. احمد شاه اکثر اوقات در خارج از کشور به سر می‌برد.

با ظهور ارتش نوین ایران، امنیت که سالها بود از کشور رخت بربسته بود، دوباره به کشور باز گشت. رضا شاه موفق شد در این دوره و به مدد مانورهای سیاسی و ارتش نوین خود، یاغیانی مانند شیخ خزعل، کلنل محمدتقی خان پسیان و بلوچها را در جنوب تخته‌قاپو کند. همچنین انقلابیونی مانند میرزا کوچک جنگلی که از دوران مشروطه بر نواحی شمالی حکومت داشتند، توسط قوای این ارتش سرکوب شدند. وی به پاس این پیروزی شمشیر مکلل به جواهر از احمدشاه دریافت کرد. در این راستا حتی مخالفانی مانند سید حسن مدرس و دکتر محمد مصدق نیز، بازگرداندن امنیت به کشور توسط وی را ستودند.
نخست‌وزیری و جمهوری خواهی
nokhost vazir
سرانجام در سوم آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به نخست‌وزیری منصوب شد و شاه نیز پس از چند روز به اروپا رفت و عملاً کشور را به رضاشاه سپرد. رضاشاه در این مدت پایه‌های قدرت خود را استوار کرد و به کوشش برای سرنگونی حکومت قاجار پرداخت.

نخست وزیر، طی این دوره متوجه شد که برخی از ناآرامی‌ها را نمی‌توان با جنگ از بین برد. بنابراین ، روی به سیاست آورد و با آوردن خان‌زادگان به تهران اسباب شهرنشینی آنان را فراهم نمود و آنان را از طغیان و مخالفت بازداشت.

پادشاهان قاجاریه، تقریبا از اواسط دوران سلطنت ناصرالدین شاه، کشورداری را رها نموده و هیچ گامی در جهت بهبود وضع عمومی برنداشته بودند و سفرنامه‌های اروپائیان (همچون فرد ریچاردز، کلود انه و ویتاسکویل وست) در این دوران، روشن می‌کند که کشور به ویرانه‌ای تبدیل شده بود.

لذا طی سالهای نخست وزیری، رضا شاه که اختیارات فوق‌العاده‌ای پیدا کرده بود توانست یک رشته اصلاحات عمومی را به مرحله عمل برساند. این اصلاحات موجب شده بود تا عموم مردم نسبت به وی دید مثبتی داشته باشند. از دیگر سو، نخست وزیر هنوز افکار ضد مذهبی خود را بروز نداده بود. او در این دوره در مراسم مذهبی شیعیان در مساجد و تکایا شرکت می‌کرد و از وجود شاهزادگان قاجاری پرنفوذ همچون نصرت‌الدوله و صارم‌الدوله در دولت استفاده می‌نمود.

بنابراین در غیاب احمدشاه، عوامل رضاشاه اندیشه الغای سلطنت و رئیس جمهور شدن سردار سپه را پیش آوردند. اما تغییر حکومت کشور به جمهوری با مخالفت شدید برخی از روشنفکران و روحانیون همچون ملک‌الشعرا بهار و سیدحسن مدرس با شکست روبرو شد
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
رسیدن به پادشاهی

sogand



مراسم سوگند رضاشاه در مجلس موسسان



rejeh
رژه سربازان ایرانی در روز تاجگذاری رضاشاه در تهران
padeshahi


در طول یک و نیم سال بعد از شکست پروژه جمهوری خواهی، سردارسپه کوشید تا خود را با نمایندگان مخالفین و اقلیت مجلس نزدیک کند. ارتباطات وسیعی با عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نصرت الدوله، سید حسن مدرس و تقریبا اکثر کسانی که پس از کودتا دستگیر شده بودند برقرار شد. از سوی دیگر تمایل بیش از حد احمد شاه به سلطنت مشروطه که گاهی به ضعف وی نیز تعبیر می‌شد، راه را برای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی هموار نمود.

تنها مقاومت جدی خانواده احمد شاه، نه از سوی وی که از سوی مادرش ملکه جهان صورت گرفت. او به تنهایی تصمیم به مبارزه با رضاخان گرفت و به این منظور از پاریس به عتبات عالیات سفر کرد تا حکم و فتوی مفسد و خارج از دین بودن بودن نخست وزیر را به هر قیمتی از مراجع عراق خریداری نماید.[نیازمند منبع] ولی او نیز هنگامی به عراق رسید که رضاشاه در مجلس موسسان سوگند پادشاهی خورده بود.

به هر تقدیر با فشارهای نخست وزیر، نمایندگان مجلس پنجم شورای ملی در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی ماده واحده‌ای را مطرح کردند که به موجب آن احمدشاه از سلطنت خلع شد و حکومت موقت «در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی» سپرده شد و «تعیین تکلیف حکومت قطعی» به مجلس مؤسسان واگذار شد. اغلب نمایندگان شهر تهران (که بر خلاف سایر شهرها در فرایندی نسبتا دموکراتیک انتخاب می‌شدند) با این تغییر مخالفت نمودند. سپس با تشکیل یک مجلس موسسان، در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران به «آقای رضا پهلوی» واگذار شد. انتخابات این مجلس در فرایندی کاملا غیر دموکراتیک انجام شد و کسانی مانند آیت‌الله کاشانی به نمایندگی رسیدند و در مدح رضا شاه و سلطنت وی، نطق‌های پرشوری کردند. در بیست و چهارم آذر ۱۳۰۴ خورشیدی، رضاخان پهلوی در مجلس موسسان حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن رسماً به عنوان سردودمان پهلوی وظایف پادشاهی را به عهده گرفت. مراسم تاج‌گذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد.

سخنرانی مخالفان انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی در مجلس (همچون دکتر محمد مصدق و سید حسن مدرس) نشان از آن دارد که آنان منکر نقش رضا شاه در برقراری نظم در کشور نبوده‌اند. بلکه استدلال مخالفان چنین بود که با توجه به اینکه پادشاه مشروطه عملاً اختیار حقوقی کشور داری را ندارد و این اختیارات یکسره به نخست وزیر واگذار شده‌است، لذا حیف است که نخست وزیر موفقی مانند سردارسپه به عضوی خنثی همچون پادشاه مشروطه تبدیل شود. زیرا چنانکه بخواهد همچنان مصدر امور باقی بماند ناچار به ورطه دیکتاتوری خواهد افتاد.

خودکامگی
محمدرضا پهلوی معتقد بود رضاشاه در دوره پادشاهی خود تمام امور مملکتی را در دست خود داشت و کشور را مانند یک نظامی اداره می‌کرد. بسیاری از مورخان عقیده دارند که تغییر حکومت ایران از مشروطه به استبدادی و دیکتاتوری از حدود سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۰ یعنی نیمه دوم حکومت رضا شاه، صورت پذیرفته‌است.

نخستین نشانه‌های تغییر رویه رضا شاه، در سال ۱۳۰۵ و با ترور ناکام مدرس مشاهده شد. در اردیبهشت ۱۳۰۶ خودکامگی وی به حدی رسید که مستوفی‌الممالک دیگر ادامه کار را مفید ندانست و در گزارشی به مهدیقلی هدایت (نخست وزیر بعدی) خود را تحقیر شده خواند و استعفا کرد.

آزادی‌هایی که در جریان انقلاب مشروطه به دست آمده بود در این دوره از بین رفت. بسیاری از رقبا و مخالفان شاه زندانی و در زندان کشته شدند. در میان مقتولان چند نفر از وزیران وی مانند تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و نصرت‌الدوله، برخی از روسای ایلات مانند صولت‌الدوله قشقایی، برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و فرخی یزدی و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی (مانند سید حسن مدرس و ارباب کیخسرو) نیز دیده می‌شوند. برخی از وزرا و نزدیکان شاه نیز (مانند علی‌اکبر داور وزیر عدلیه)از ترس اتفاقات مشابه خودکشی کردند. علاوه بر این افراد، کشتارهای دست جمعی عشایر کهگیلویه، قشقایی و بختیاری را نیز که عمدتا با خانواده صورت می‌پذیرفت باید افزود.

مجلس شورای ملی در این دوره جنبه نمایشی پیدا کرد و انتخابات با دستور از بالا و بر پایه فهرست‌هایی از نمایندگان مورد تائید او انجام می‌شد. حتی مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس (مانند جواد امامی، اسماعیل عراقی و رضا رفیع) که همگی از هواداران قبلی رضا شاه بودند سلب شد و آنان نیز دستگیر و زندانی شدند.به همین منظور زندان قصر طراحی و ساخته شد و اولین زندانی آن، سازنده آن یعنی سرتیپ درگاهی بود.

در این دوران نه تنها همه گونه فعالیت سیاسی گروه‌های چپ مانند حزب کمونیست ایران و گروه ۵۳ نفر که حتی فعالیت‌های اجتماعی زنان نیز متوقف گردید و جراید و روزنامه‌ها تحت انقیاد کامل درآمده و یا تعطیل شدند.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  ویرایش شده توسط: mohamafariborz   
مرد

 
تنها سفر خارجی رضاشاه
atatork


atatork va rezashah


رضاشاه و آتاترک در ترکیه
رضاشاه در کل زندگیش تنها یک سفر به خارج از ایران داشت و آن هم ترکیه بود که با مصطفی کمال آتاترک دیدار کرد. تنها سفر خارجی رضاشاه، سفر به ترکیه در سال ۱۳۱۳ بود. او در این سفر سخت تحت تاثیر همپای ترکش کمال آتاتورک قرار گرفت و کوشید تا مانند او، کشور را با قدرت اداره نماید. چنان که شمشیر جواهر نشانی به رسم یاد بود به همراه عکس خود را به وی هدیه کرد و در پای عکس نوشت: "به رسم یادگار برای دوست عزیز و برادر محترم حضرت قاضی مصطفی کمال رئیس جمهور ترکیه ارسال گردید" سعد آباد ۲۹/ ۵/ ۱۳۱۳ که امروزه این عکس و شمشیر در موزه رسمی مقبره آتاتورک در شهر آنکارا می باشد. در این سفر، رضاشاه با دیدن زنان بی‌حجاب ترک که مشغول به کار بودند و همانند مردان در صنعت کار می‌کردند به فکر پس کشف حجاب زنان افتاد
کارهای رضاشاه



rahsazi

راهسازی به دستور رضاشاه
rahahan



ساخت راه‌آهن سراسری به دستور رضاشاه
رضاشاه برای سامان اداری و اقتصادی کشور، چه در جایگاه پادشاه و چه در جایگاه نخست وزیر و وزیر جنگ، کارهایی کرد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:
دستور به سر گذاشتن کلاه پهلوی به جای دستار و عمامه به همه‌ی مردم در سال ۱۳۰۳ خورشیدی (در پست نخست وزیری)
متحدالشکل کردن لباس مردان (جایگزینی کلاه پهلوی با کلاه شاپو) و اجباری کردن کت و شلوار و کفش مردانه به جای لباسهای سنتی
کشف حجاب (تغییر لباس زنان از پیچه و روبند به لباس و کلاه فرنگی و باز کردن صورت)
ایجاد دادگستری
تهیه و تصویب نخستین قانون مدنی ایران
بنیانگذاری ثبت اسناد
بنیانگذاری ثبت احوال و اجباری کردن برگزیدن نام خانوادگی و صدور شناسنامه
لغو کاپیتولاسیون
اسکان عشایر
براندازی خانسالاری (ملوک الطوایفی)
یکی کردن نیروهای نظامی و تشکیل ارتش ایران
بنیانگذاری بانک سپه (نخستین بانک ایرانی)
بنیانگذاری بانک ملی ایران
بنیانگذاری بانک فلاحتی
بنیانگذاری بیمه ایران
ساخت راه‌آهن سراسری ایران (از خلیج فارس تا دریای خزر)
جاده‌سازی، پلسازی و تونل سازی در کشور (به ویژه جاده های تهران به شمال)
گسترش صنایع
بنیانگذاری رادیو ایران (نخستین ایستگاه رادیویی ایرانی)
بنیانگذاری خبرگزاری پارس(نخستین خبرگزاری ایرانی)
بنیانگذاری دانشگاه تهران (نخستین دانشگاه ایرانی در ایران)
بنیانگذاری فرهنگستان ایران (برای تقویت زبان و ادب فارسی)
تغییر تقویم رسمی ایران از تقویم هجری قمری به تقویم خورشیدی جلالی (تغییر ماههای حیوانی به ماههای اوستایی)
تغییر نام رسمی کشور در مجامع بین‌المللی از پارس به ایران در سال ۱۳۱۴
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
شهریور ۱۳۲۰ و تبعید
tabed

رضا شاه به همراه فرزندان در جزیره موریس در زمان تبعید
با وقوع جنگ جهانی دوم ایران اعلام بی طرفی کرد و حتی برای ندادن بهانه به دست متفقین که در جنگ با آلمان بودند، در چندین مرحله از شمار نیروهای آلمانی در ایران (که متفقین آنان را جاسوس رژیم نازی میخواندند) کاست. به طوریکه حتی روابط دوستانه هیتلر و رضاشاه به سردی گرایید و کودتایی بر ضد رضاشاه از سوی آلمانیها طراحی شد که نافرجام ماند. ولی بریتانیا (که به نفت رایگان ایران برای پیشبرد ماشین جنگی خود نیاز مبرم داشت) و روسیه که نیاز مبرمی به پشتیبانی غرب داشت، با چراغ سبز آمریکا، با نقض آشکار بی طرفی ایران در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰به ایران حمله کردند. از این روز به مدت یک هفته، شهرهای شمالی و غربی و جنوبی ایران از چندین جهت مورد تهاجم همه جانبه ارتش سرخ شوروی و ارتش بریتانیا قرار گرفت. همچنین نیروهای شوروی به بمباران شدید شهرهای شمالی و شمال غربی ایران پرداختند. در روز ششم فروغی که به مقام نخست وزیری رسیده بود، ترک مقاومت را در دستور کار قرار داد. و به رایزنی با اشغالگران پرداخت. رضاشاه بعد از ظهر روز نهم شهریور همه فرماندهان و مقامات امضاکنندهٔ طرح مرخصی سربازان وظیفه را - که در عمل به انحلال ارتش انجامیده بود - به کاخ سعدآباد احضار کرد و به آنها نسبت خیانت داد. شاه سرلشکر احمد نخجوان، (کفیل وزیر جنگ)، و سرتیپ علی ریاضی را مسبب این خیانت قلمداد کرد، ازآن‌رو به ضرب و شتم آنان پرداخته و پس از خلع درجه، آنان را زندانی کرد. سپس دستور داد ایشان به خاطر این خیانت در دادگاه زمان جنگ محاکمه شوند.

پس از اشغال ایران، بریتانیا پیامی به این مضمون به رضاشاه ارسال کرد:

ممکن است اعلیحضرت لطفا از سلطنت کناره‌گیری کرده و تخت را به پسر ارشد و ولیعهد واگذار نمایند؟ ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راه‌حل دیگری وجود دارد.

رضاشاه سپس تحت نظر نیروهای بریتانیایی از بندرعباس با کشتی از ایران خارج شد. ابتدا او را به سمت هند بردند. بعد به جزیره موریس منتقل شد و بالاخره در آفریقای جنوبی در شهر ژوهانسبورگ تحت نظر قرار گرفت.

در مسیر بندرعباس در یکی از مناطق لارستان گرمای شدید هوا برای رضاشاه مشکل‌ساز شده بود، در این بین یکی از اهالی آن منطقه مقداری یخ به رضاشاه و همراهانش داد. شرح این واقعه از کتاب تحشیه دکتر باستانی پاریزی در کتاب فرماندهان کرمان نوشته شیخ یحیا احمدی کرمانی انتشارات دانش ۱۳۶۲(یادداشت‌های محمود جم درسالنامه ۱۳۴۰ دنیا):


درهر حال از سیرجان رهسپار بندرعباس شدیم. وقتی وارد بندرعباس شدیم در گرمای ماه مهرماه۱۳۲۰ مثل اینکه رضا شاه ومن وسایر همراهان وارد آب حوض شده و قبل از اینکه بدن خود را خشک نماییم لباس بر تن کرده‌ایم. شاه در بندر عباس دستور دادند تمام جامه دانها را مامورین گمرک مورد تفتیش قرار بدهند و صورت مجلسی هم تهیه شود تا محقق گردد جواهرات سلطنتی همراه شاه نیست.
دربندرعباس هم شاه از گفتارهای رادیو لندن عصبانی بودند ولی من می‌دانستم تمام این جریان زیر سر (سرریدبولارد) سفیر انگلستان در تهران می‌باشد. ایشان چاره‌ای جز ترک ایران نداشتند و به وسیله کشتی نیمه باری ونیمه مسافری انگلیسی موسوم به (بندرا)خاک ایران را ترک گفتند.

شدت گرمای بندرعباس مخصوصا یک‌ساعت قبل از عزیمت رضاشاه بحدی بود که "گله داری" بازرگان بندرعباس مقداری یخ به عنوان تحفه بشاه تقدیم داشت. یخ در آن گرمای شدید بندرعباس نعمتی بود. شاه با مشاهده یخ دست در جیب بردند و ۱۵ سکه پهلوی طلا در آوردند تا به گله داری بدهند. عرض کردم ایشان از مکنت و ثروت برخوردار است، اجازه بفرمایید پس از بازگشت به تهران در مقام تقدیر از رفتار او برآیم (آقای گله داری بعداً در سال ۱۳۲۳ از بندرعباس به مجلس شورای ملی رفت.)

رضاه شاه قبول کردند و با کرجی بندر و ساحل راترک کرده تا در دو کیلومتری سوارکشتی بشوند. درکشتی صورت مرا بوسید و پس از آنکه مراسم خداحافظی در محیط بسیار ناراحت کننده بعمل آمد به ساحل بازگشتم و بعد ازظهر همان روز از همان راهی که آمده بودم به طرف تهران رهسپار شدم.

بعدها سه بردار گله داری اولین هتل مدرن دبی را ساختند که شامل هتل اینترکانتیننتال و هیات رجنسی (هتل گله داری) در اواسط دهه ۱۹۷۰ می‌شود.

دوران تبعید

رضاشاه در ابتدا قصد داشت در یکی از کشورهای آمریکای لاتین و به احتمال زیاد کشور آرژانتین ساکن شود.وی به همراه یازده نفر از اعضای خانواده ی سلطنتی از جمله شمس پهلوی و علیرضا پهلوی و همچنین هشت نفر دیگر در شهر بندرعباس سوار کشتی انگلیسی شده و این شهر را به قصد بمبئی هند ترک کردند تا مدتی را در این شهر بگذرانند و پس از رفع خستگی به یکی از کشورهای شیلی یا آرژانتین برای سکونت بروند.اما پس از نزدیک شدن به شهر بمبئی, حکومت هند انگلیس به وی اطلاع داد که نمی توانند در این شهر اقامت کنند و باید به سمت جزیره ی موریس رهسپار شوند و این امر موجب برآشفتگی رضاشاه شد؛زیرا تا پیش از این واقعه وی و همراهانش گمان می کردند که پس از استعفا و ترک ایران می توانند آزادانه در هر جای دنیا که مایل باشند ساکن شوند اما بعد متوجه شدند که در واقع به نوعی زندانی دولت انگلیس هستند.به مسافران کشتی حتی اجازه ی ورود به شهر بمبئی را نیز ندادند و مجبور شدند مدت پنج روز را وسط دریا در کشتی منتظر بمانند تا کشتی دیگری از راه برسد و با آن کشتی رهسپار جزیره ی موریس بشوند."سر کلارمونت اسکراین" کنسولیار انگلیس در کرمان که مامور انتقال رضاشاه و همراهانش به موریس بوده در کتاب "جنگ جهانی در ایران "و همچنین شمس پهلوی در خاطرات خود دلیل اینکه به هیچ یک از مسافران اجازه ی ورود داده نشد را این می دانند که ممکن بود ورود پادشاه یک کشور اسلامی به بمبئی منجر به بروز شورش مسلمانان در این شهر شود.رضاشاه پس از مدتی اقامت در این جزیره چندین بار درباره ی وضعیت آب و هوایی آنجا به حکمران انگلیسی این جزیره اعتراض نمود تا سرانجام با انتقال وی و همراهانش به مکانی بهتر در آفریقا موافقت شد.

سیاست خارجی

در دوره زمامداری رضا شاه، ایران رابطه نزدیکی با کشور آلمان برقرار کرد بطوریکه این کشور به بزرگترین شریک تجاری ایران تبدیل شد و بیش از سه هزار کارشناس آلمانی در ایران استقرار یافتند. این افرایش رابطه با آلمان باعث تیرگی روابط با انگلیس و شوروی شد و یکی از علت‌های حمله این دوکشور در سال ۱۳۲۰ به ایران شد.
در دوره رضاه شاه روابط بین‌المللی ایران دچار فراز ونشیب‌هایی شد. در سال ۱۹۳۷ و در اعتراض به چاپ عکسی در یک نشریه فرانسوی، ایران سفیر خود را از فرانسه فراخواند. درسال ۱۹۳۵ نیز در پی دستگیری سفیر ایران در آمریکا به جرم سرعت زیاد در حین رانندگی در مریلند ایالات متحده آمریکا، ایران روابط خود با آمریکا را قطع کرد.[درسال ۱۹۳۹ روابط ایران با فرانسه و آمریکا به حالت عادی بازگشت.

منش و بینش

دین


tambr


تمبر یادبود جشن ۲۵۰۰‌ امین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران - رضاشاه بزرگ
رضا شاه، تا پیش از پادشاهی، تظاهرات مذهبی شدیدی داشت. او در دسته‌های عزاداری حسین و همچنین در تکایا و حسینیه‌ها بطور فعالی شرکت می‌نمود. لیکن در همان دوران (دوره وزارت جنگ) نیز اعتقاد عمیق به جدایی دین و سیاست داشت. او در سفرنامه خوزستان (که در اواخر دوران رئیس الوزرا بودنش به رشته تحریر درآورده‌است)، به سختی از شاه اسماعیل صفوی بخاطر تکیه بر گروه شیعیان و احساسات شیعی انتقاد می‌کند. او همچنین پس از رسیدن به پادشاهی و در سال ۱۳۰۵ در سفرنامه مازندران شاه عباس را بخاطر اختلاط مذهب و سیاست مورد انتقاد قرار داده‌است.

تحقیق محمد فغفوری در باره رابطه علما-دولت بین ۱۹۲۱ و ۱۹۴۱ نشان می‌دهد که رضاخان از هویت قومی/دینی برای دستیابی به اهداف سیاسی اش استفاده کرده بود. او تلاش کرد تا رقبا و شریک اش، سید ضیاء الدین طباطبایی را با استفاده از روابط اش با گروههای غیرمسلمان، به خصوص ارامنه حذف کند. رضاخان با تشکیل یک جبهه متشکل از ارامنه، بریتانیاییها و سید ضیا موفق شد حمایت علما را برای دور کردن رقبایش به دست آورد.

بی سبب نیست که او روابط مناسبی با روحانیون معاصرش نداشت. او با تصویب قانون مدنی و تربیت قضات، دست روحانیون را از محاکم سنتی کوتاه نمود. با طرح کشف حجاب و لباس متحدالشکل مردان و محدود نمودن روحانیون (به غیر از علمای تراز اول) از پوشش سنتی، روحانیون را علنا به مبارزه طلبید و در واقعه مسجد گوهرشاد مشهد (۱۳۱۴)، که چندین ماه پیش از تصویب قانون منع حجاب روی داد، با کشتار و سرکوب بست‌نشستگان در مسجد، این مبارزه را با قوهٔ قهریه به پیش برد. او حتی یک بار که یکی از دخترانش در حرم حضرت معصومه بصورت بدحجاب ظاهر شده بود و از این بابت مورد اعتراض واقع شده بود، به شخصه به قم رفت، با چکمه وارد حرم شد و روحانی اعتراض کننده را به شلاق بست.ولی به علت رابطه نزدیک و خوب رضا شاه با عبدالکریم حائری یزدی، بزرگترین مرجع تقلید در آن زمان و با وساطت او هیچ اعتراضی به این اقدام رضا شاه صورت نگرفت.

حکومت رضاشاه برای اقلیت های مذهبی آسودگی آورد. هرچند آبراهامیان ذکر می‌کند که در ۱۹۳۸، ارمنی‌ها اجازه مدارس شان را از دست دادند.

گرچه در دوره رضاشاه به ارامنه خودمختاری فرهنگی و دینی اعطا شد، و حق داشتند یک نماینده اضافه در مجلس داشته باشند، اما رضاشاه مدارس شان را در سالهای ۱۹۳۸-۱۹۳۹ بست و خودمختاری درونی شان را در خطر انداخت. مشاغل دولتی به ارامنه داده نشد. طی آن زمان، تهمتها و انتقادها در رسانه‌های در کنترل دولت علیه جامعه مسیحی عمدتاً متوجه ارامنه و آشوریان بود. درحالی که بریتانیایی‌ها این مساله را بخشی از گرایش طرفدار ناسیونال سوسیالیسم طراحی شده به منظور تحریک بخشهای متعصب مذهبی جامعه می‌دیدند، بیشتر ارامنه آن را ناشی از ارتباط و تحسین شخصی رضاشاه از کمال آتاتورک ترکیه می‌دانستند. دیگران، این را بخشی از نقشه بزرگ فعالیتهای پان ایرانیستی در کشور دیده‌اند. روستاهای بسیاری در آذربایجان ایران تا ۱۹۳۰ که رضا شاه نامهای شان را فارسی کرد، نامهای ارمنی داشتند. هردوی بستن مدارس اقلیتهای مذهبی و تغییر نام دهات، شهرها، خیابانهاو.. بخشی از چارچوب سیاست کلی رضاشاه برای استحکام دولت و کاهش وابستگی به خارج بود.دوران رضاشاه به طرزی غریب به جامعهٔ زرتشتی ایران مربوط بود. از یک سو، عبادتگاهها و مدارس شان، مثل سایر اقلیتهای غیرمسلمان در معرض محدودیت قرار داشتند، از سوی دیگر آنان ابزاری بی همتا برای ایدئولوژی ناسیونالیستی شاه جدید بودند. نمادهای ایران باستان (دارای ارتباط نزدیک با زردشتیان) بنیاد ساخت ملت نوین ایرانی شد. روشن تر از همه اعلان ۱۹۳۴ رضاشاه بود مبنی بر این که خارجیان کشور را جای پارس ایران بخوانند. و در ایدئولوژی جدید به طور نزدیکی در ارتباط با گذشته درخشان پادشاهان ایرانی در دوره پیش از اشغال اعراب بود. طبیعتاً زرتشتیان بسیاری نظام جدید را خوشامد گفتند و بعضاً حامی تند و تیز رضاشاه شدند. در بین آنان ارباب کیخسرو شاهرخ، نماینده زرتشتیان در مجلس بود، که به طور خستگی ناپذیری برای بهبود وضع جامعه زرتشتی در کل کشور کار می‌کرد و یک مدافع قوی برنامه‌های توسعه در ایران بود. با وجود این او حتی از رضاشاه بیشتر زنده نماند، کسی که بسیاری معتقد اند دستور ترور او را داد.

دارایی و ثروت



sekeh

سکه یادبود روز مادر، با نقش نیمرخ رضا شاه پهلوی و ملکه مادر، سال ۱۳۵۵
در دوره دوم حکومت رضا شاه بر کشور، او زمینهای بسیاری را تا پایان پادشاهی‌اش در سراسر ایران، به‌ویژه در شمال ایران را به نام خویش کرد و در اواخر سلطنت حدود ۷۰۰۰ روستا به نام او ثبت شده بود مجموع زمینهای وی بالغ بر ۱۰٪ از کل زمینهای کشاورزی ایران آن روز می‌شد. همچنین چندین کارخانه ‏در ایران بنام وی به ثبت رسیده بود.

درباره دارایی نقدی وی در زمان خلع از سلطنت اختلاف هست. برخی معتقدند که رضاشاه در زمان برکنار شدن از سلطنت نقدینگی فراوانی در خارج از کشور داشته‌است، مسعود بهنود معتقد است رضاشاه در زمان برکنار شدن از سلطنت (۱۹۴۱) حدود ۲۰۰ میلیون دلار در حسابهای بانکی‌اش در لندن ذخیره پولی داشته‌است. منوچهر فرمانفرمائیان نقل می‌کند که عبدالحسین هژیر در اوایل دهه بیست برای بازپس گیری دارایی رضا شاه (که مبلغی بالغ بر بیست تا سی میلیون پوند بوده و دولت انگلیس تا پس از جنگ آنرا توقیف کرده بود) سفری به انگلستان داشته‌است. ولی خود رضا شاه در هنگام تبعید و در پاسخ به کسانی که به وی اتهام به داشتن حساب بانکی در خارج از ایران می‌زدند، گفته‌است: «آقایان بدانند که من درتمام بانک‌های اروپا و آمریکا یک لیره یا یک دلار هم ندارم - راست است که در ایران متمولم، ولی در خارج هیچ چیز ندارم و دولت باید فکر خرج من باشد». در هر حال، ثروت رضاشاه به هر میزان بود، به فرزندش محمدرضاشاه پهلوی منتقل شد و بعدها در بنیاد پهلوی متمرکز گردید.

رضا شاه پس از رسیدن به سلطنت، تمایل نداشت که مانند شاهان دوره قاجاریه در کاخ‌های گلستان و صاحبقرانیه، زندگی و تاجگذاری کند. لذا کاخ مرمر را در شهر برای خود بنا نمود.برای ییلاق شمیران نیز منطقه و باغات سعدآباد را به تدریج تملک نموده و کاخ سعدآباد را در آن بنیان نهاد. او همچنین برای تاجگذاری از تاج کیانی (تاج شاهان قاجار) استفاده ننمود و تاج پهلوی بطور اختصاصی برای وی ساخته شد.


pol 5



پانصد ریال (پنج پهلوی) پول شاهنشاهی ایران در زمان رضاشاه




pol


هزار ریال (ده پهلوی) پول شاهنشاهی ایران در زمان رضاشاه
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
صفحه  صفحه 27 از 29:  « پیشین  1  ...  26  27  28  29  پسین » 
ایران

Iranian Kings From First Until Now | پادشاهان ایران از ابتدا تا کنون

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA