انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 23 از 30:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  29  30  پسین »

Booshehr | سرزمین لیان درخشان،بوشهر


مرد

 
194- خون کسی را توی شیشه کردن: کسی رابسیار اذیت کردن – بسیار گران فروشی کردن.
195- داشتم داشتم صاحب نیست دارم دارم صاحب است: از گذشته نگو الان چیکاره ای.
196- داغ شکم از داغ عزیزان کمتر نیست: کودک یا کسی که از نخوردن غذا بی تابی می کند.
197- دانا هم داند وهم پرسد ،نادان نداند ونپرسد: تواضع وفروتنی افراد دانا.
198- دبه در آوردن: پس از توافق درمعادله برای تغییر دادن شرایط آن به نفع خود تلاش کردن .
199- دختر تر تیزک است: کنایه به زود رشد بودن دختر.
200- در جنگ نان وحلوا تقسیم نمی کنند: طبیعت جنگ ،جنگیدن است
هله
     
  
مرد

 
201- در خانه هر چه مهمان هر که: وقتی مهمان سر زده آمد باید آنچه حاضر است یسازد.
202- درخت گردو به این بزرگی درخت خربزه الله اکبر: به مناسبت مقایسه ی غلط گویند.
203- درد خروار آید و منقال رود: مشکل و سختی که یکباره آمد کم کم رفع می شود.
204- درد را کی میکشد که می زاید: زحمت شاکی می شکد که کار انجام می دهد.205- در حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالار است: در جایی که آدم شایسته ای نیست هر ناشایستی لایق شود.
206- در دیزی باز است حیای گربه کجا رفت: از نبودن مانع نباید سوء استفاده نمود.
207- در مثل مناقشه نیست: منظور از مثل یاد شده شخص مخاطب نیست.
208- دزد آمد و هیچ نبرد: همه چیز جای خودش است.
209- دزد نگرفته پادشاه است: کسی را به دلیل ندیدن نمی توان مقصر دانست.
210- دست از سر کچل کسی برادشتن: کنایه از رها کردن کسی.
هله
     
  
مرد

 
211- دست به سر کردن: کسی را با حیله و نیرنگ از خود دور کردن.
212- دست به دهان رسیدن: مختصر ثروتی داشتن و امورات خود را پیش بردن.
213- دست به یخه شدن: با هم درگیر شدن.
214- دست راست و چپ را نشناختن: بسیار کودن و ابله بودن.
215- دست دست را می شناسد: امانتی را که از کسی گرفتند باید به همان شخص پس داد.
216- دستش چسبناک است: دزد است.
217- دستش نمک ندارد: به هر کس خوبی یا کمک کند آن شخص منظور ندارد.
218- دست و پای خود را گم کردن: هول شدن.
219- دست و پنجه نرم کردن: کنایه اززور آزمایی کردن است.
220- روده بزرگ روده گوچک را خورده است: بسیار گرسنه بودن.
هله
     
  
مرد

 
221- روزه ی کله گنجشکی گرفتن: تا نیم روز روزه داربودن و سپس غذا خوردن.
222- دل به دل راه داشتن: احساس نزدیکی دو نفر به یکدیگر.
223- دلش مثل سیر و سرکه می جوشد: تشویش و اضطراب دارد.
224- دماغی چاق داشتن: سالم و تندرست بودن : ثروتمند بودن.
225- دماغ کسی را به خاک مالیدن: او را سخت تنیه کردن.
226- دم به تله دادن: گیر افتادن.
227- دم بخت بودن: دختری که موقع شوهر کردن او فرا رسیده باشد.
228- دم در آوردن: پر رو شدن.
229- دمش را گذاشت روی کولش و رفت:ناامید شد و شکست خورد.
230- دندان را تیز: طمع زیادی به چیزی داشتن.
هله
     
  
مرد

 
231- دهن بین بودن: زود باور بودن.
232- دهنش چفت و بست ندارد: بی جهت هر ناسزایی گفتن.
233- دیوار موش دارد موش گوش دارد: موقع راز گفتن نیست.
234- ذکر خیر کسی را کردن: به خوبی کسی یاد کردن.
235- رو دست خوردن: گول خوردن : به دام افتادن.
236- روزگار کسی را سیاه کردن: او را بدبخت کردن.
237- روز وانفسا: روز قیامت و صحرای محشر.
238- روزه ی بی نمازی: عروس بی جهاز و قور مربی پیاز : همه چیز ناقص است.
239- روزه خوردنش را دیده ایم نماز کردنش را ندیده ایم: کار یدش را دیدیم اما کار خوبش را ندیدیم.
240- روی سر کسی خراب شدن: به زوربه مهمانی کسی رفتن : خود را بر کسی تحمیل نمودن.
هله
     
  
مرد

 
241- روی شاخش است: کارم حتمی است.
242- روی کسی را سفید کردن: موجب سزبلندی و خشنودی کسی شدن.
243- ریش خود را به دست دیگری دادن: تسلیم دیگری شدن : اختیار خود را به کسی دادن.
244- ریش خود را در آسیاب سفید کرده: با تجربه و آزموده نیست.
245- ریش و قیچی هر دو را به دست داشتن: اختیار کامل داشتن.
246- ریگی در کفش داشتن: صادق و راستگو نبودن.
247- زمین دهان باز کرد و مرا در خود فرو برد: از بسیاری خجالتی چنین آرزویی کردن.
248- زن از غاره سرخ شود مرد از غذا: زن با آرایش و مرد با جنگیدن خوشرنگ می شوند.
249- زن نانجیب گرفتن آسان و نگه داشتن او مشکل: هر جور زن هرجا پیدا می شود.
250- زن نانجیب گرفتن مشکل و نگه داشتن او آسان: زن خوب هرجا پیدا نمی شود.
هله
     
  
مرد

 
251- زیر اندازش زمین است و رو اندازش آسمان: فقیر و بی چیز است.
252- زیرآب کسی را زدن: کسی را نزددیگری بی اعتبار کردن.
253- زیر کاسه ای نیم کاسه ای بودن: نقشه ای پنهانی در کار بودن .
254- زیره به کرمان بردن : بردن چیزی به محلی که در آنجا فراوان باشد.
255- زینب ستم کش است : خانمی که بیشتر از دیگران کارهای سخت وطاقت فرسا انجام می دهد.
256- سال به سال دریغ از پارسال : روزگار وموقعیت بهتری در پیش نیست.
257- سالی که نکوست از بهارش پیداست : شروع هر کار نمایانگر پایان کار است.
258- سبیل کسی را چرب کردن : به کسیرشوه یا هدیه دادن.
259- سبیل کسی را دود دادن : کسی را تنبیه کردن – خجل وناراحت ساختن.
260- ستاره ی سهیل است : دیر دیر دیده می شود – غیبتهای طولانی دارد
هله
     
  
مرد

 
261- سر به جهنم زدن : بسیار گران تمام شدن.
262- سر به سر کسی گذاشتن : اورا ناراحت کردن – با او شوخی کردن.
263- سر به صحرا زدن : از فرط ناراحتی دیار خود را ترک کردن.
264- سر به هوا بودن : بازی گوش بودن .
265- سر پل خر بگیری : محل بررسی وگیر افتادن .
266- سر پیری و معرکه گیری : کسانی که در زمان پیری کار جوانان را انجام می دهند.
267- سرد وگرم روزگار و چشیدن : تجربه آموختن – آزموده شدن .
268- سر شاخ شدن : درگیر شدن .
269- سرش تو لاک خود بودن : کاری به کار کسی نداشتن – در فکر خود بودن.
270- سر کسی را گرم کردن : کسی را مشغول کردن .
هله
     
  
مرد

 
273- سر کیسه را شل کردن: سخاوتمکند بودن : پول خرج کردن.
274- سرم را بشکن و نرخم را نشکن: چانه نزن و قیمت جنس را پایین نیاور.
275- سر و گوش آب دادن: کسب خبر و اطلاع کردن.
276- سری که درد نمی کند دستمال نبند: بی مورد برای خود ایجاد مشکل و نگرانی نکن.
277- سگ زرد برادر شغال است: به لحاظ بدی هر دو مثل هم اند.
278- سگ صاحبش را نمی شناسد: ازدحام و شلوغی زیاد.
279- سگ کیش کردن: کسی را بزور به جایی بردن.
280- سیر تا پیاز را برای کسی نقل کردن: مطلبی را به طور تفصیل برای دیگری شرح دادن.
هله
     
  
مرد

 
281- سیر به پیاز می گکه پیف پیف چقدر بو میدهی: دو مجرم مثل هم یکدیگر را سرزنش می کنند.
282- شاخ و شانه کشیدن: به خود بالیدن : تظاهر به زورمندی کردن.
283- شال و کلاه کردن: آماده شدن: لباس پوشیدن برای بیرون رفتن از منزل.
284- شاهنامه آخرش خوش است: باید به پایان کار توجه داشت.
285- شب آبستن است تا چه زاید سحر: حوادثی در پیش است باید در انتظار آن بود.
286- شب دراز است و قلندر بیدار: وقت بسیار است ، شتاب و عجله شایسته نیست.
287- شتر با بارش گم شد: به محل بسیار شلوغ گویند.
288- شتر دیدی ندیدی: آنچه دیدی یا شنیدی بازگو نکن.
289- شتر سواری دولا دولا نداره: این کار پنهان شدنی نیست.
290- شریک دزد و رفیق قافله: کسی که با طرفین دفاع و نزاء زد و بند داشته باشد.
هله
     
  
صفحه  صفحه 23 از 30:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  29  30  پسین » 
ایران

Booshehr | سرزمین لیان درخشان،بوشهر


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA