ارسالها: 2554
#61
Posted: 19 Sep 2012 10:18
فرمان نادر شاه افشار در مورد تقلب در مالیات دیوانی
علی اصغر شریف مستشار دیوانعالی کشور از آنجا که تاریخ قضایی ایران چه از نظر امور کیفری و نوع جرایم و مجازات و چه طرز رسیدگی در ادوار مختلف بطور کامل و جمعآوری نشده و برای روشن شدن این سوابق ناگزیر باید بمنشورها،دستخطها و فرمانهای پادشاهان یا دستور امرا و بزرگان توجه کرد و از گوشه و کنار با بدست آوردن فرمانها و نوشتهها و کتب و رسالات و خلاصه هرگونه منابع دیگر گوشههای تاریک تاریخ مزبور را روشن نمود.از اینرو فرمان مورخ شعبان 1147 نادر شاه که از کتاب«تاریخ و جغرافیای دار السلطنهء تبریز»تألیف شاهزاده نادر میرزا، نگارش لسان الملک المورخین سپهر را استخراج و عینا درج میکنیم و با مقایسهء مفشور مزبور با قانون مجازات مختلسین اموال دولت و طرز رسیدگی
27
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#62
Posted: 19 Sep 2012 10:20
بناهای ماندگار - 12 - مجموعه نادر شاه افشار
نادر شاه در هنگام حیات خود دستور ساخت آرامگاهی کوچک در بالا خیابان مشهد داد. این آرامگاه کوچک در سال 1145 هجری قمری در مجاور چهارباغ شاهی و روبروی حرم امام ضا از خشت و گل ساخته شد. قوامالسلطنه در اواخر عهد قاجار (1296خورشیدی) در محل یکی از مقابر ویران شده نادری، آرامگاه جدیدی برای وی ساخت و استخوانهای او را از تهران به مقبره مزبور حمل کردند. بنای جدید که در محل فعلی آرامگاه وی قرار داشت مدتی بر پا بود تا این که انجمن آثار ملی ایران در سال 1335 خورشیدی درصدد بر آمد آرامگاهی مناسبِ شأن نادرشاه برای وی در همان محل مقبره ساخته قوامالسلطنه ساخته شود. این کار از سال 1336 شروع و در سال 1342 به پایان رسید. ساختمان جدید آرامگاه نادر شاه افشار در تاریخ 12 فرودین ماه سال 1342 با حضور محمد رضا پهلوی به همت انجمن آثار ملی ایران در باغ نادری بازگشایی شد.
این موزه هم اکنون تحت مدیریت سازمان میراث فرهنگی اداره میشود. در اواخر سال 1386 باغ موزه نادری که بر اساس طرح نوین بهسازی مورد بازنگری و تعمیرات در فضاهای داخلی قرار گرفته بود پس از 6 ماه تعطیلی دوباره بازگشایی شد. آرامگاه کنونی نادرشاه واقع در ضلع شمال غربی چهارراه شهدا (نادری سابق) که پس از آرامگاه امام رضا، مهمترین مکان گردشگری و تاریخی داخل شهر مشهد تلقی میشود. این بنا در باغی به مساحت 14400 متر مربع ساخته شدهاست. آرامگاه شامل سکویی دوازده پلهای، محل گور، پوششی خیمه مانند بر روی قبر، سکویی مرتفع در مجاور قبر با مجسمه نادرشاه سوار بر اسب و سه تن دیگر در پی او، یک غرفه فروش کتاب و دو تالار برای موزهاست.
مجسمه نادر شاه سوار بر اسب به همراه تنی چند از سربازانش بر فراز یک حجم سنگی مرتفع توسط مجسمه ساز فقید ابوالحسن صدیقی ساخته شده است. مصالح مقبره غالباً از سنگهای خشن و سخت گرانیت کوهسنگی مشهد است. بعضی از قطعات سنگ بسیار بزرگ انتخاب شده تا تداعی کننده مقبره دوم ساخته خود نادرشاه باشد. پوشش آرامگاه کاملاً به مانند چادر عشایری است، که نادر در آن زاده و هم کشته شدهاست. پوشش دیوارهای داخلی آرامگاه نیز از سنگهای مرمر اُخرایی رنگ مراغه انتخاب شده تا قتل نادرشاه در داخل چادر را بهتر تداعی کند.
موزه نادری در قسمت اصلی بنای یادبود آرامگاه افشار در 2 تالار به معرفی آثار تاریخی این دوره قرار دارد:
تالار شماره 1 : که بهنمایش اشیاء مختلفی بهمنظور معرفی آثار تاریخی دوره افشار پرداخته است. شامل انواع سلاحها، البسه و پوشاک رزمی نظامیان دوره افشار، تابلوهای نقاشی از نادر و صحنههای جنگ مانند تابلویی از جنگ کرنال، وسایل سوارکاری مانند زین و برگ اسب از دوره افشار تا قاجار، چند نسخه خطی نفیس از جمله تاریخ جهانگشای نادری و دو شمشیر متعلق به نادراختصاص دارد که روی یکی کلمه «السلطان نادر» حک شده و روی دیگری که در دشت مغان به سال 1148 هجری در روز تاجگذاری نادر از طرف ملت ایران به وی هدیه شده این بیت شعر طلاکوب شدهاست:هست سلطان بر سلاطین جهان شاه شاهان نادر صاحب قران
تالار شماره 2 : در حال حاضر به نمایش برخی تصاویر و نیز پاره ای اطلاعات تاریخی در ارتباط با زندگی نادرشاه افشار و همچنین کلنل محمدتقی خان پسیان اختصاص یافته است.
همچنین در گوشه شمالی آرامگاه نادر، آرامگاه محمد تقی خان پسیان سردار نامدار دوره قاجار قرار دارد.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#63
Posted: 19 Sep 2012 10:21
گزارش خواندنی ديدار فرستاده تزار روسيه با نادرشاه در شهرک تهران
منبع: http://www.iranianshistoryonthisday.com
طبق مندرجات دفتر ثبت وقایع دربار روسیه، 15 فوريه سال 1742 الیزابت تزار روسيه و مشاورانش گزارش کتبی «كالوشكين» نماينده اعزامي به ايران را از ملاقاتش با نادرشاه به دقت بررسي كردند. كالوشكين در گزارش خود كه در آرشيو سن پترز بورگ محفوظ است نوشته بود:
"ملاقات با نادر بسيار دشوار بود. وي چنان از باده پيروزي سرمست است كه صريحا مي گويد كه اگر اراده كند؛ با يك حركت كره زمين را مسخر خواهد كرد. نادر مردي نظامي است و نمي توان روي تعهدات سياسي او حساب كرد. او با عثماني خوب نيست و با ما هم قلبا خوب نخواهد شد. خيلي دشوار است كه بشود با او وارد يك معامله سياسي شد، زيراکه او براي هر مسئله اي راه حل نظامي را ترجيح مي دهد. او عاشق شمشير درخشان، توپ دورزن، اسب اصيل و سرباز مطيع است. باوجود اين، هروقت كه خسته مي شود از منشي اش كه در جلسات رسمي هميشه حضور دارد مي خواهد كه برايش از ديوان حافظ غزلي بخواند.".
این ملاقات چندی پس از یک سوء قصد نافرجام به جان نادرشاه صورت گرفته بود. 15 ماه مه سال 1741 به سوی نادر هنگام عبور از راه جنگلي سوادكوه (مازندران) از داخل جنگل شلیک شده بود و اين رويداد عميقا بر روحيه اش اثر گذارده بود. نادر پس از اين تيراندازي كه صدمه اي هم به او وارد نساخت ماهها در تهران كه شهركي خوش آب و هوا بود اقامت كرد و در همين جا «كالوشكين» موفق به ديدار او شد.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#64
Posted: 19 Sep 2012 10:23
تولد نادر:
امامقلی پدر نادر در روستای دسگرد (دستجرد)- در 2کیلومتری جنوب درگز- زندگی میکرد. امامقلی از خانواده ای معمولی بود که تعدادی گوسفند وجزئی زمین کشاورزی داشت.
هاجر همسر امامقلی نادر رابه دنیا آورد و امامقلی نیز اسم اورا (ندر قلی) که شبیه اسمش بود گذاشت که بعد ها به نادر مشهور شد.
پیدایش نادر شاه:
در زمانی ایران در حالت بدی به سر میبرد.در خاک دلیرپرور ایران ستاره تازه ای درخشان گردید و مرد نامداری که در میدان نبردش کسی یارای نبردش نبود. در سال 1136 از دره جرمن از محل های باورد که زادگاهش بود دامن همت بر کمر زده. پای دلیری سربه سروری برداشت وبه لشکرکشی ودشن کشی شمشیربرمیان بست. از روزی که به جنبش آغازید دمی نیاسود تا دشمنان را از پا انداخت و دوست و دشمن را به یکدیگر نزدیک کرد. نخست مفتاح خاک خراسان را بدست گرفت و سرکشان آنجا به فرمانش گردن نهادند و بد گوهران سر جای خود نشستند.
بازگشتن نادر به خراسان:
خوانین خراسان که به شمشیر زنی در جهان بنام بودند.از شکستی که خورده بودند سرافکنده گردیده بودند و از ترس باز خواست نادر.رضاقلی میرزارامیانچی رسانیدن خبر ساختند. در اوایل ماه صفر این خبر به دست چاپاران شاهزاده به نادر رسید.
نادر به آهنگ پاداش ناپاکی افغانها با لشکری فراوان شتابان به سوی خراسان راه نوردید و در روزهای آخر ربیع الثانی به مشهد رسید ومردم اندوهناک آنجارا به شادی رسانید. در سرمای آن سال خواهر شاه طهماسب که نامزد شاهزاده رضاقلی میرزا شده بود در شب 15رجب حجله گاه رفت و مردم شادی ها نمودند.
سگالش در صحرای مغان وبرگزیدن نادر به شاهی:
چون خاندان صفوی برافتاده وبایستی پادشاه بهتری به جای آن بنیاد یابد واز سویی نادر از روی بی نیازی سربه افسر پادشاهی فرود نمی آورد.برای شور ونیک اندیشی دستور داد که بزرگان کشور و سران سپاه ودیگر شناختگان وکشور را از هرسوبه دربار خواندند وچون همگی حاضرشدند در صحرای مغان مجلس شورای بزرگی به پاگردید.
نادر از اندیشه بزرگان درباره ی پادشاهی جویا گردید. همگی یک دل ویک زبان چنین گفتند که ما جز فرمان تو را نخواهیم برد وبندگی تو بر ما واجب است و چون بر این اندیشه پایداری نمودند . خان بزرگ خطبه ی پادشاهی را اجرا نمود ونام سلطنت را از شاه عباس منسوخ گشت وبه نادر رسید ونادر پادشاهی را پذیرفت وپس از چند روز در 24شوال 1148 بزمی باشکوه بسیار بزرگی آراسته شد.
نادر تاج پادشاهی را برسر گذاشت و برسر تخت فرمانروایی نشست. چند روز پیاپی جنبش برپابود وشادی ها میکردند.چنگ و چغانه مینواختند.دلیران پای میکوبیدند دلاوران باده مینوشیدند. نادر جاهای زیادی را در ابتدای کارش آباد کرد. از جمله اینکه بناهای تاریخی را تعمیر کرد جاهای خراب را آباد کرد وجاهای زیادی را فتح کرد(هرات.ارومیه وتبریز.بخارا.مشهد.هندوستان و..
کشور هندوستان:
زمانی که نادر در قندهار بود نامه های دوستانه به محمد شاه شاه هندوستان فرستاد و از او درخواست کرد که کابل وغزنین را که زمانی جرء خراسان بود را ب ایران واگذار کند اما محمد شاه جواب نامه ی نادر را نداد و فرستاده ی اورا نیز اسیر کرد و خبر به گوش نادر رسید و نادرناراحت شد ولشکری به آماده کرد وبه سمت هندوستان راه افتاد و در این لشکر کشی اول غزنین را گشود و مردم آنجا را کشت وبعد به سراغ کابل رفت.
مردم کابل از خود پایداری نشان می دادند ونادر نیز با استفاده از هوش و ذکاوت خود ترفندی بکار برد که آنها را شکست دهد و موفق هم شد. محمد شاه که خیلی تر سیده بود از میدان فرار کردو به پناهگاه کرنال پناهنده شد. به فرمان نادر چند هزار سوار دلاور گرداگرد اردوی او را گرفتند. محمد شاه پس از این شکست نا امید شد.نظام الملک را که به کارهای کشور هندوستان دانا بود به نزد نادر فرستاد که پیمان بسته وبه جنگ پایان دهد.
نظام الملک به دربار نادر آمد وپیمان ها را بست وبه جنگ پایان داد.روز دیگر محمد شاه با بزرگان وسران دولت گورکانیان به دربار نادر شاه آمدند و شاهنشاه به پیشواز آنان شتافت وآنان را گرامی داشت. محمد شاه را درپهلوی خود بر سریر نشانیدو از او دلجویی کرد.
روز یکم ذی الحجه 1151نادر آهنگ شاهجهان آباد پایتخت هندوستان نمود و روز نهم با همراهان ولشکریان به آنجا رسید. محمد شاه به پذیرایی پرداخت و بزم شاهانه آراست و کلید خزانهء هندوستان را به نادر شاه داد. تخت های زرنگار به ویژه تخت طاووس که در زیبایی مانند نداشت وجواهر شناسان بهای آن را نمی دانند به نادر ارمغان گردانید.
شب دهم ذی الحجه که آغاز برج حمل(نوروز ایرانیان)و عید قربان باهم دریک رز بودند وبا پیروزی سپاه نادر سه جشن به هم در هم آمیخته بود.جشن بسیار باشکوهی گرفته شد و همه به شادی بی پایان پرداخته و آن روز را به خوشی گذراندند.
کلات:
کلات دژی است که دیوارهای بلند واستوتر دارد وبه درون آن جز از راه های ویژه نمی توان رسید.
در سوی جنوبی دژی بنام فرود(بند ارغوانشاه) استوار و آراسته است. کوهای بلندش که در استواری بی همتاست و نادر در آن زمان رخنه ها وشکاف ها ی ورودی کوه ها را با آهک و ساروج بست وروی آنها نازک کاری هایی انجام داد.
کشته شدن نادر:
چون نادر در ابتدای کار که سرزمین ایران سالها پایمال لشکر بیگانه بود. به یاری یگانه یکتا دل بسته گیاهان خودروی آن چمن را با داس پاداش دروید و هر جا مرد ناپاکی سربرفراشت از دم شمشیرش گذرانید.پس از پیراستن سرزمین ایران به جهانگیری پرداخت. هند-سند-توران و خوارزم را گرفته بساط داد گسترانید و مرز های کشور را از خراش ناخن چیره دستی دشمن مکار ایمن ساخت. ایران را رشک بهشت برین گردانید. بچارگان راپناهگاه و پاکان را پشتیبان بود چون خورشید بر پست و بلند نور می افشاند. دست و دلش با عطا تیز تدبیرش بی خطا می بود.
با ایرانیان و دیگران نیکو رفتار میکرد ولی چون از سفر داغستان برگشت براثر پاره ای از پیش آمدها رفتارو کردارش عوض شد او رویه ی نیکوکاری را کنار گذاشت وشروع به مردم آزاری کرد. به دلیل اینکه :
(نادر شاه زمانی که هندوستان را فتح کرد ودر حال برگشتن به ایران بود پسرش لشکری آماده کرد که برای تبریک به پیشواز از پدرش برود. اما یک نفر حریص و طمعکار به نادر خبر داد که پسرت برعلیه تو قیام کرده است و نادر نیز ناراحت شد وبه حلا جان دستور داد که بروند وچشمان پسرش را دربیاورند.)
بعد از این اتفاق نادر متوجه آشتباه خود شد و پشیمان شد. زمانی که از اصل ماجرا باخبر شد یک حالت جنون به نادر دست داد وفکر میکرد که همه دشمنان اوهستند. از آن به بعد تمام مستخدمان را شکنجه میکرد. تهمت زدگان را به زندان می انداخت و سربازان را دستاویز از پا آویخته زر می طلبیدند.
برادران مهربان ودشمنان شخت روی بی شرم از این شیوه به ستوه آمده و رو از او برتافتند. دولت خواهان از بوستان دولتش به وی نامیدی در یافتند. دولتش با آن که سرو نوخیز بود چون چنار کهن سال از خویش آتش گرفت.
علی قلی خان برادر زاده اش که در دامن مهربانی او پرورش یافته بود طبل دورویی را که در زیر گلیم میزد به نفیر عام نواخت وبه کشتن او اشاره کرد.افشاریه نیز با او همکاری کرد و در فتح آباد خبوشان در شب شنبه 11جمادی اثانی 1160 گروهی از افشاریه که پاسداران سراپرده ی شهریاری بودند.با دم شمشیر خون از پیکرش فروریخت و زندگی نادر به پایان رسید.
اینک سخنس چند از خواص وصفات نادر:
به عنوان یک سرباز یک سیاستمدار ویک مرد بزرگ میگوییم.جای هیچ گونه شک و تردید نیست که نادر بیش از هر چیز استعداد نظامی داشت و صفت سربازان و سلحشوری و سرداری او مقدم بر تمام خواص وصفات دیگرش میباشد. نادر در ایام جوانی با حمله و مبارزه خو گرفته بود وهمان موقع که رئیس سپاهیان باباعلی پیگ شد.
طریقه ی فرمان داری نظامی و حمله را به خوبی میدانست وتجهیزات گرانبهایی در آن ایام به بدست آورد نادراز اسلول لشکر کشی و تاکتیک نظامی بهره ی کامل خدادادی داشت.بر دیسپلین شدید وتعلمیات نظامی متعدد بود و از همه بالاتر آن که میتوانست روح اعنماد در سربازان خود را ایجاد کند و البته برای ایرانیانی که در جنگ های افغان آن طور شکست خورده بودند.همچین فرمانده ای قیمت زیاد داشت.
نادر سواره نظام و تفنگچی ها را به خوبی اداره میکرد ملی مانن هانبیال و ولینگتن در فن محاصره چندان ماهر نبود. شاید برای اینکه وسایل محاصره ی وی آنقدرها کافی نبوده است.اگر چه نادر شخصا ذر هیچ جنگ دریایی شرکت نکرده و بلکه سوار کشتی هم نشده است اما به نیروی دریایی اهمیت میداد و ارزش آن رامیدانست. چنان که از فتح عمان به این مطب مسلم گردید. اما در قسمت سیاست و کشور داری نادر چنان استعدادی نداشت و هرچه بنا میکرد بی اساس و پایه بود. چنانکه امپراطوری وسیع وی در نتیجه ی همین ضعف تشکیلات پس از مرگش در هم پاشید.
نادر میخواست امور کشوری راهم با نیروی نظامی اداره کند . البته درست در نمی آمد. مالیات سنگین و قشون کشی های متوالی نادر یکی از نقاط ضعف سیاست داخلی او بود اما در قسنت سیاست خارجی لیاقت کامل از خود برز میداد وبا روس ها و ترک ها به طرز عاقلانه ای رفتار نمود.
اگرنادر پس از فتح هند غنایم و ثروتی که بدست آورده بود برای اصلاح امور کشور صرف می کرد از مالیات بندی و لشکر کشی های بی مورد چشم میپوشید. البته حال وروز ایران بزودی و خوبی اصلاح می شد.
در صنعت اداری نادر همان رویه صفویه را تعقیب می کرد.به این قسم که مبیگر بیگی یا استاندار ایالات خراسان و فارس وآذر بایجان را اداره میکردند وباقی شهرستانها به خان ها ویا فرمانداران کوچک سپرده شده بود و عده ای بازرس مامور رسیدگی به کار آنان می شد گاه گاه هم خود ناد به سرکشی می رفت و اگر حساب مالیات عقب می افتاد یا کم وکسری داشت مقصرین را به سختی مجازات میکرد.
در امور مذهبی نادر هیچ گونه تعصبی نداشت وشاید در ایام جوانی به مذهب شیعه اعتقاد داشت ولی همین که فرمانرا وسیاست مدار گشت مذهب شیعه یا سنی را فقط و فقط برای پیشرفت در سیاست روز بالا و پایین می آورد و اگر چه در ایام سلطنت خویش در طلایی برای حضرت رضا(ع) بنا کرد اما آن هم نظر جلب توجه علمای شیعه و تزئین شهر مشهد بود که میخواست پایتخت دائمی وی باشد.
محمد مهدی اصفهانی مداح عصر نادر (البته این مهدی غیر از مهدی خان مورخ ومنشی مشهور نادر است)می گوید:
موقعی که یکی از ملا ها از نعمت های بهشت برای نادر شرح و تفضیل میداد که چنین و چنان است نادر پرسید:
-آیا در بهشت جنگ هم هست که بر دشمنان خدا پیروز شویم؟
ملا باگفت:
-جنگ و جدال در بهشت روی نمی دهد.
ونادر گفت:
-پس چنین بهشتی لذت ندارد وبه درد ما نمیخورد وبرای شما آخوند ها خوب است و......
پاره ای از مورخان نادر را به اسکندر کبیر و ناپلئون و امیر تیمور تشبیه می کند. ولی شباهت نادر به تیمور بیشتر از آن دو دیگری می باشد. نادر هم مثل تیمور خواندن و نوشتن نمی دانست و فکر جهانگیری داشت. هر دو فرمانده لایقی بودندو از دشمنان به سختی انتقام می کشیدند اتفاقا زن دوم نادر همنام عروس امیر تیمور بود و گوهر شاد نام داشت.اما این قضیه تصادف نبود که نادراسم نوه خود راشاهرخ گذارد که با اسم پسر تیمور یکی باشد و شاید در آن موقع نادر میل داشت که با تیمور برابری کند.
عقیده ی دکتر لاکهارت در مورد نادر :
-عقیده ی شخص م چنان که در ضمن کتاب راجع به نادر اظهار داشته ام آن است که مرد بزرگی بوده است و با وجود همه ی خطاها باید او را جزء رجال بزرگ عالم دانست و اگر چه اشخاص در ایران باره به من اعتراض دارند ولی معذالک من به طور قطع نادر را مرد بسیار بزرگی می دانم.
آیا مردی که بدون کمک ویا نفوذ دیگران خود را از هیچ به مقام شامخ فاتح آسیا رسانیده است مرد بزرگی نیست؟ البته که هست!
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#65
Posted: 19 Sep 2012 10:26
داستانی از نادرشاه به روایت آیت الله مشکینی
۱۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۸
این خاطره برگرفته از سخنرانی آیت الله مشکینی است
در تاریخ آمده: نادرشاه پس از حمله به منطقهاى و فتح آن، جواهرات گوناگونى را به غنیمت گرفته بود. در بین راه یکى از صندوقها افتاد و جواهراتش پراکنده شد. نادرشاه گفت: هرکس هر چه برداشت، مال خودش است. در این لحظه که هر کس به طریقى مشغول به دستآوردن جواهرات بود، یکى آمد و نادرشاه را محکم در آغوش گرفت. او در برابر اعتراض شاه و دیگران جواب داد: همه سراغ جواهرات رفتند، ولى من پرقیمتتر از تو پیدا نکردم. این تاریخ است، ولى براى امثال ما درس است. در روایت آمده: خدایا، مرا از کسانى قرار بده که هر چه مانع رسیدن آنها به تو بوده را براى آنها قطع کردى.
شما نیز همه چیز را ترک کنید و او را بگیرید. با اخلاص به درس و تبلیغ بروید و این اولین قدمى است که انشاءاللّه باید بردارید.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#66
Posted: 19 Sep 2012 10:31
نادر شاه افشار و تسخیر هندوستان ( 2 )
نادر در هنگام ورود به دهلی فرمان داد که مبالغ هنگفتی از ثروتمندان بستانند (شعبانی ، رضا ؛ تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه ؛ تهران : سمت ، چاپ چهارم ، 1381 ، ص 44) اما کارگزاران که بسیاری از آنان از خود هندیان بودند از فرصت سود جسته و به ازای هر ده هزار روپیه که برای شاه ایران می گرفتند چهل و پنج هزار روپیه برای خود می ستاندند . ( مالکم ، سرجان ؛ تاریخ ایران ؛ ترجمه میرزا حیرت ، جلد دوم ، بمبئی : بی نا ، 1876م ، ص 30-31 ) بدین سبب زمینه نارضایتی و آشوب فراهم آمد . از سوی دیگر در روز دوم ورود نادر به دهلی برخی از اشرار خبر مرگ نادر را بر سرزبانها انداختند . ( تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه ، ص 44) در نتیجه مردم دهلی که می پنداشتند نادر مرده است فرصت را غنیمت شمرده و بر ایرانیان حمله بردند . نادر چند نفر را رهسپار کرد تا به مردم بفهمانند که خبر مرگ او دروغی بیش نیست ، اما شورشیان فرستادگان او را کشتند . نادر صیح روز بعد خود به میان مردم رفت تا شورش را فرو نشاند اما شورشیان به جان او نیز سوءقصد کردند و تیری به سوی او انداختند که سبب کشتن یکی از نزدیکانش شد . ( همان ، ص 44) پس از این واقعه ، نادر خشمگین شده و فرمان کشتار و تاراج داد .
« شور محشر و آشوب فزع اکبر در میان شهر پدید آمد . فی الفور در و دیوار عمارات رفیعه نقش عالیها سافلها گرفت و مساکن اصحابشان صفت خانه زنبور پذیرفت .» ( استرآبادی ، میرزا مهدی ؛ جهانگشای نادری ؛ تصحیح عبدالله انوار ، تهران : انجمن آثار ملی ، 1341 ، ص 256 )
سرانجام با پادرمیانی و شفاعت محمدشاه گورکانی خشم نادر فرو نشست و فرمان امان صادر شد . حکم نادر آنچنان نافذ بود که « اگر کیسه در یا زر سرخ یا از جواهر که به دست داشتند ، برتافتند و اگر طلا و نقره و پیرایه مرصع به پای ایشان می آمد ، هرگز خم شده نمی گرفتند و اگر پریچهرگان ماهوش و گر خوبان آفتاب چهر بی پردگی به نظر می آمدند ، اصلا به طرف آنها نگاه نمی کردند. » ( .... ؛ حدیث نادرشاهی : احوال نادرشاه ؛ تصحیح رضا شعبانی ؛ دانشگاه ملی ایران ، 1356 ، ص 32 )
درباره عده کشته شدگان رقمهای اغراق آمیزی گفته شده است به گونه ای که کشمیری شمار آنان را بیست هزار نفر ( کشمیری ، عبدالکریم ؛ بیان واقع ؛ تصحیح کی . بی . نسیم ، لاهور : دانشگاه پنجاب ، 1970 ، ص 37 ) و میرزا مهدی خان استرآبادی شمار آنان را سی هزار نفر بیان داشته است . لکهارت نیز می نویسد شمار آنانی که از دم تیغ گذشتند نباید بیش از بیست هزارنفر باشد اما عده ای دیگر مخصوصا زنانی که خودکشی کردند را باید بر اینان افزود . (لکهارت ، لارنس ؛ نادرشاه ؛ ترجمه مشفق همدانی ، تهران : صفی علی شاه ، 1331 ، 193 )
بسیاری از صاحبنظران و تاریخ پژوهان بر این باورند که شاه ایران بردباری و ملایمت بسیار از خود نشان داده و به حکم ضرورت دست یه چنین اقدام ناشایستی زده است ( نگاه کنید به : مینورسکی ، و ؛ تاریخچه نادرشاه ؛ ترجمه رشید یاسمی ، تهران : امیرکبیر ، 1313 ، ص 70 و تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه ، ص 46) اما به نظر می رسد که تعابیر این نویسندگان اندکی خوشبینانه و جانبدارانه باشد زیرا در هر حال هزاران انسان کشته شدند .
پس از گذشت اندک زمانی ، نادرشاه افشار در صدد جبران برآمد وبرای برقراری مناسبات شایسته با هندیان ، یکی از شاهزادگان هندی را به همسری پسر خویش نصرالله میرزا درآورد . مراسم عروسی در 26 محرم سال 1152 برپاشد و نادر مبالغی در میان تهیدستان تقسیم نمود . (وزیر مرو ، محمد کاظم ؛ عالم آرای نادری ؛ با مقدمه میکلوخوماکلای ، جلد دوم ، مسکو : بی نا ، 1966-1960، ص 47 و جهانگشای نادری ، ص332)
نادر سرانجام در سوم صفر سال 1152 عزم بازگشت به کشور نمود و سوی ایران زمین رهسپارشد . نتایج این سفر جنگی را در چند مورد می توان خلاصه نمود :
1- خزانه و جواهرات سلطنتی هندوستان از آن پادشاه ایران شد.
2- سرزمینهای غرب رودخانه سند و اتک به ایران واگذار شد .
3- رسانیدن مرزهای ایران زمین به حدود تاریخی خویش .
4- متزلزل تر شدن اساس حکومت مرکزی هند که نتایج شومی پدید آورد و دست دولتهای غارت پیشه و استعمارگر انگلیس و فرانسه و پرتغال را برای تجاوز به آن سرزمین پهناور باز گذاشت و در واقع استثمار طولانی شبه قاره را تسریع کرد .( تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه ، ص 46-47)
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#67
Posted: 19 Sep 2012 10:34
پرش به: ناوبری، جستجو
مختصات: ۳٫۷۶″ ۲۰′ ۵۴°شرقی ۹٫۹۴″ ۴۱′ ۲۷°شمالی (نقشه)
آرامگاه مادر نادرشاه در یکی از قلعههای تاریخی شهرستان لارستان بهنام قلعه اژدهاپیکر واقع شدهاست. دیوارهای این بنا در ابعاد ۴٫۵ در ۴٫۵ متر میباشند و شکل بنا نیز مربعیشکل میباشد. قبر مادر نادرشاه افشار بر بالای یک تپه واقع شدهاست و ارتفاع عمارت آن از سطح زمین ۹ متر است.
قبر مادر نادر بنایی تاریخی واقع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس، یکی از نقاط دیدنی استان فارس در جنوب ایران است.ساختمانی سنگی است مربوط به دوران اسلامی (تیموری و صفوی) که به برج ننه نادر معروف است و در ضلع شرقی قلعه اژدهاپیکر و بر روی سطح مرتفعی در شهر قدیم لار واقع شده است. این بنا ساختمانی است چهار گوش که از سنگ و گچ ساخته شده و گنبدی نیز بر فراز آن قرار دارد. دیواره خارجی ساختمان مربع شکل ۸ متر در ۸ متر میباشد. کل ارتفاع ساختمان نیز ۹ متر است. در این بنا سفالهای فراوانی از دوره تیموری یافت شده است.این اثر در تاریخ ۲/۸/۱۳۸۲ با شماره ۱۰۵۰۴ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#68
Posted: 19 Sep 2012 10:35
جمعه 1 بهمن ماه سال 1389
ترس دولت روسیه از نادر شاه
ترس دولت روسیه از نادر شاه:
بدون جنگ از همه دعاوی خود گذشت و از همان راهی که آمده بود باز گشت
21 ژانویه سال 1732دولت روسیه طبق یادداشتی که در رشت به نماینده دولت ایران تسلیم شد مفاد قرارداد سال 1724 خود با دولت عثمانی را که به امضای پتر یکم و سلطان عثمانی رسیده بود کان لم یکن و بلااثر اعلام داشت. طبق این قرارداد که با ظهور نادر و از ترس او لغو شد، دولتین روسیه و عثمانی با سوء استفاده از ضعف ایران به سبب جنگ داخلی (تصرف اصفهان به دست قندهاری ها ایرانی) توافق کرده بودند که سراسر غرب ایران ــ از گرجستان تا خوزستان ــ به عثمانی و نواحی ساحلی شمال ایران ــ از حاجی طرخان تا استراباد ــ به روسیه تعلق داشته باشد. پتر یکم تزار روسیه چند روز پس از امضای این قرار داد درگذشته بود.
در سال 1724 دولت عثمانی هنگامی که شنید که پتر یکم امپراتور روسیه با 45 هزار سرباز و صدها توپ در حاجی طرخان مستقر شده و قصد راندن به جنوب و رساندن خود به آبهای اصطلاحا گرم اقیانوس هند را دارد که هدف نهایی اوست پیشنهاد انعقاد آن قرارداد را داده بود که میان دو کشور برسر ایران که اوضاع مبهمی داشت درگیری روی ندهد و به علاوه، روسها طمع به غرب ایران نکنند. پتر یکم با این پیشنهاد موافقت کرده بود.
جانشینان پتر پس از اطلاع از ظهور نادر و قلع و قمع قندهاری ها و عقب راندن عثمانی و برکنار کردن طهماسب دوم شاه صفوی، حساب کار خود را کردند و ضمن لغو یکجانبه قراردادی که باعثمانی امضاء کرده بودند از همه دعاوی خود دست برداشتند و دستور بازگشت نیروها را صادر کردند.
باوجود لغو این قرار داد و باز گرداندن نیروها، روسیه در بیرون بردن باقیمانده واحدهای نظامی خود از بادکوبه (باکو) تعلل می ورزید که نادر دو سال بعد عازم داغستان شد و روسها با شنیدن این خبر به واحدهای باقیمانده در دژ بادکوبه دستور تخلیه و بازگشت فوری دادند و شتاب در این کار به قدری زیاد بود که سربازان روس تعدادی از توپهای خود را برجای گذارده بودند.
اسناد آرشیو «سن پترز بورگ» نشان می دهد که به تزار وقت روسیه (جانشین پتر یکم) گزارش کرده بودند که اگر نادر از منطقه دربند قفقاز عبور کند به تصرف روسیه قانع نخواهد شد و تا اروپای مرکزی پیش خواهد راند.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#69
Posted: 19 Sep 2012 10:35
فرزندان
رضا قلی میرزا
نصرالله میرزا
امامقلی میرزا
چنگیزخان
محمدالله یا جهدالله
نوهها
شاهرخ (فرزند رضاقلی میرزا)
اولدوزخان (فرزند نصرالله میرزا)
تیمورخان (فرزند نصرالله میرزا)
مصطفی خان (فرزند نصرالله میرزا)
سهراب سلطان (فرزند نصرالله میرزا)
مرتضی قلی خان (فرزند نصرالله میرزا)
اسدالله خان (فرزند نصرالله میرزا)
اغوزخان (فرزند نصرالله میرزا)
اوکتای خان (فرزند نصرالله میرزا)
نصرالله میرزا (فرزند نصرالله میرزا)
نتیجهها
پسر نصرالله میرزا اسدلله پسراو داوود قلی و پسر او فتحالله خان، و پسر او اسدالله خان مشیر و پسر او میرزا محمود خان مشیر افشار و پسر او میرزا ابراهیم خان مشیر افشار و پسران او (فریدون مشیری برادر منوچهر و منصور مشیری )
نادر میرزا افشار (فرزند شاهرخ خان)
عباس میرزا (فرزند شاهرخ خان)
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#70
Posted: 19 Sep 2012 10:40
میراثی که نادرشاه به جا گذاشت؛ مردان دلیر ایرانی به فراموشی سپرده شدند
ما مردم ایران در مورد وطن پرستان واقعی و جنگجویانی که ایران را ایران کردند، خیلی کم می دانیم. یکی از کسانی که باعث شد امروز ما به جای ترکی استامبولی یا افغانی و روسی، هنوز فارسی حرف بزنیم، نادرشاه بود.
زمانی که او به قدرت رسید، افغان ها پایتخت صفویان را اشغال کرده بودند و اصفهان را به شهری محنت زده تبدیل کردند. عثمانی ها تمامی استان های شمال غربی فعلی ایران تا کرمانشاه و شمال خوزستان را در تصرف داشتند و روس ها در گیلان و قفقاز که آن زمان متعلق به ایران بود، اردو زده بودند. اما نادرقلی افشار، پسر چوپانی در ناحیه کوهستانی شمال خراسان ایران را از خطر تجزیه دایم نجات داد و با سرکوب شورش های مختلف در چند نوبت عثمانی را شکست داد و آنها به مرزهای پیش از شاه سلطان حسین صفوی عقب راند. ایران را تا دل شبه قاره هند گسترش داد و سپاه یک میلیون نفری هندی ها را نبوغش شکست داد و خبر فتوحاتش به روزنامه های آن روزگار بریتانیا و فرانسه رسید.
این نادرشاه بود که برای اولین بار ارتش مدرن با سربازان همیشگی و استفاده از سلاح های گرم را در ایران پایه گذاشت. میراثی که خاندان بی کفایت قاجار آن را به فنا دادند. نادرشاه مردی است، که تبعیض نژادی و مذهبی صفویان را از بین برد و در سپاهش همه ی اقوام امروزی ایران بی توجه به مذهب و قومیت شان جای دلیری و دفاع از فلات ایران را یافتند.
کاش یک بار هم که شده به تاریخ و مردان مشهورمان نگاه صحیح بیندازیم. اگر غربی ها یا حتی اعراب شخصیتی مانند نادر داشتند تاکنون دهها فیلم و صدها کتاب در موردش نوشته بودند، اما آخرین سند و کتاب که در مورد نادر نوشته شده کتاب شمشیر ایران، نوشته مایکل اکس ورسی است که توسط حسن اسدی و نشر «کتاب آمه» به فارسی ترجمه شده است. کتابی که دریچه تازه ای به دوران پر تنش قرن هجدهم ایران باز می کند
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"