ارسالها: 1667
#1
Posted: 7 Aug 2013 16:30
تالار ایران
موضوع تاپیک :
دراین تاپیک مطالب راجع به اقوام ایل ها و طایفه ها و . . که درایران شکل گرفته اند قرار داده میشه
کلمات کلیدی :
تیره-طایفه-اقوام-ایران-قوم-باستان-ایل
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#2
Posted: 7 Aug 2013 16:40
*********
قوم آشوری
*********
آشوریان یا آسوریان یا سُریانی ها، قومی قدیمی از مسیحیان ایران)تهران٬ ارومیه٬ اهواز٬ کرمانشاه٬ همدانُ٬ قزوین٬ اصفهان سلماس و تبریز(٬ عراق ٬ ترکیه و سوریه هستند که آشوری زبان هستند.
آنها در شمال عراق، جنوب شرقی ترکیه، شمال شرقی سوریه و شمال غربی ایران زندگی می کنند.
تا اوایل قرن ۲۰ بیشتر در ناحیهٔ آدیابنه)مطابق آشور قدیم، اراضی میان رودخانه های زاب کبیر و زاب صغیر( و اطراف آن سکونت داشتند.
پس از جنگ جهانی اول هزاران نفر از آسوریان به دیگر نقاط جهان سفر کردند.
تخمین زده می شود که تعداد آسوریان جهان بین ۳۰۰ هزار تا ۱ میلیون نفر باشد.
تعداد آسوریان ایران تا پیش از انقلاب حدود ۷۰ تا ۹۰ هزار نفر بود.
بیشتر آسوریان در تهران و قدیم ترین ناحیهٔ ارومیه سکونت دارند.
بسیاری از آسوریان٬ پیرو کلیسای نستوری و عده ای دیگر کاتولیککلدانی و بعضی دیگر٬ ارتدکس وپروتستان هستند.
آسوریان خود را بازماندهٔ قوم آشور میدانند اما پژوهش های تاریخی حاکی است که اینان در قرن ۱ میلادی از ترکیب ایرانیان مسیحی شدهٔ عصر اشکانی با آرامیان مسیحی بین النهرین- نظیر مردم آدیابنه- به وجود آمده اند و به دلیل پیروی از کلیسای سوریایی ایران به تدریج سریانی و سورایی و آسورایی نام گرفتند.
آسوریان در قرون اول اسلامی با ترجمهٔ علوم و معارف یونانی به زبانعربی خدمت بزرگی به توسعهٔ دانش در میان مسلمانان و نگهداری آثار علمی دوران باستان کردند.
بعضی از بزرگ ترین دانشمندان و مترجمان خلافت اسلامی از این مردم بودند.
آسوریان بعد از قرون وسطا مورد توجه کلیسای کاتولیک و پس از آن کلیسای پروتستان قرار گرفتند.
مداخلات مبلغان این دو کلیسا سبب تجزیهٔ آسوریان شد.
این مردم در جریان حوادث ناشی از جنگ جهانی اول و حضور ارتش های روسیه و عثمانی در آذربایجان و جنگ های قومی ومذهبی که پس از قتل مارشیمون بنیامین٬ رهبر آسوریان٬ به دست اسماعیل آقا شکاک در ۱۳۳۶ ق)۱۹۱۸( پیش آمد٬ آسیب های فراوان دیدند و بسیاری ار آنان ناگزیر به نقاط دیگر مهاجرت کردند.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#3
Posted: 7 Aug 2013 16:44
زبان و فرهنگ آسوری :
زبان و فرهنگ آسوری از جمله گویش های نوین آرامی و در شمار زبان های سامی شرقی- شمالی است و هیچ ارتباطی با زبان آشوری باستانی ندارد.
آسوریان به گویش های گوناگون آسوریسخن می گویند و می نویسند.
ازجمله این گویش ها می توان اورمژیانا)گویش ارومیه ای( و صلمسنایا)گویش سالامس( را نام برد. گویش اورمژیانا تنها گویش آسوری است که دست کم از حدود سال ۱۸۴۸ به این سو ادبیات مکتوب ویژه خود را پدید آورده است.
نخستین فرآورده های مکتوب آسوریان٬ متون مذهبی بوده است.
در پی آن اشعار و داستان هایی به اینزبان پدید آمد. ترجمه آثار ادبی از زبانهای دیگر به شکلگیری ادبیات آسوری سرعت بخشید.
مارتوما او دو مشهورترین شاعر آشوری است.
از برجسته ترین نویسندگان آسوری می توان شموپیل بیت کولیا دگوپتایاو پیره سرمس )نویسنده تاریخ ادبیاتآسوری به زبان آسوری( را نام برد.
»انجمن ادبی جوانان آشوری« در تهران مهم ترین مرکز ادبی آسوریاندر ایران است.
چاپ و انتشار مجلات گاه گاهی به زبان آسوری از دوره پهلوی دوم به این سو رونق داشته است.
در ایران آسوریان اقلیتی محترم به شمار می روند و نمایندگانی نیز در مجلس دارند.
جمعیت آسوریان ایران در میانهٔ قرن نوزدهم میلادی به ۱۳۸۰۰۰ نفر می رسید که عمدتاً در آذربایجان غربی ساکن بودند و به دو گروه عمدهٔ مذهبی نستوری و کاتولیک تقسیم می شدند.
جمعیت آسوریان ایران در میانهٔ قرن بیستم میلادی به ۲۰۰۰۰ نفر کاهش پیدا کرد.
****
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#4
Posted: 10 Aug 2013 15:43
*********
سرزمین و قوم ایلام
*********
آگاهی ما پیرامون تبار و زبان ایلامیان و این که آیا این تیره در دسته ای از گروه های بزرگ قومی هم چون هندواروپاییان )آریاییان(، سامیان و غیره جای می گیرند یا خیر بسیار اندک است. ایلامیان نزدیک به دو هزار سال یا بیش تر در تاریخ سیاسی، جنگی، مدنی و فرهنگی جنوب غربی سرزمین ایران حضور برجسته ای داشته اند. البته پژوهنده می تواند از راه بررسی اسناد و مدارک میان رودان )بینالنهرین( به برخوردهای پر شمار ایلامیان با همسایگان توانمند غربی خود یعنی بابل و آشور پی ببرد. هرآینه، باید به این منابع، تورات را نیز افزود. چراکه در تورات بیش از 20بار از ایلام نام برده شده است. بایسته است یادآوری گردد که گونه ی اکدی و سامی ایلام در تورات"عیلام" است و شکل درست واژه، همان"ایلام" است.
نبشته های کهن شاهان میان رودان، آشور و خود ایلام و گل نبشته ها، مهره ها، سازه های باستانی و سنگ نگاره های به دست آمده از سرزمین ایلام نیز از دیگر منابع سودمند برای پژوهش درباره ی این قوم که حضوری درازمدت در ایران داشته اند، است.
برپایه ی همین مدارک است که می توان دل استوار )مطمئن( بود که ایلامیان دستگاه دیوانی و دارایی بسیار پیش رفته ای داشته اند. این چنین استکه هخامنشیان بهترین دبیران خود را از میان ایلامیان برگزیده بودند و بایگانی گسترده و بزرگ آن ها که امروزه به دست ما رسیده به دبیره و زبان ایلامی است. نخستین گل نبشته ی ایلامی که با دبیره ی )خط( تصویری به دست آمده مربوط است به 2900 پیش از زایش. این دبیره ی هندسی از نزدیک به سال 2220 پیش از زایش، کنار گذاشته شد و دبیره ی میخی که احتمالا برگرفته شده از اکدی بود جای گزین آن شد. بهره گیری از این دبیره تا زمان سرنگونی ایلام در 640 پیش از زایش دنبال شد.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#5
Posted: 10 Aug 2013 15:48
زبان و فرهنگ ایلام :
سومری ها ایلام را »اِلام« می خواندند و از دید ایشان ایلام سرزمینی در بلندا است. خود ایلامیان نام سرزمین خود را»هَل - تَه - اَم - تی« می نوشتند. این نام احتمالا هم پیوند است با نامکوهی در دامنه های زاگرس. در سنگ نبشته ی داریوش بزرگ هخامنشی، نام این بخش "خوزا" آمده است که نام خوز و خوزستان هم اکنون از همین نام کهن برجای مانده است.
ایلام افزون بر برخوردهای جنگی که با تیره های میان رودان داشت، از دید اقتصادی و تجاری برای بابلیان، سومری ها و آشوریان با اهمیت بود. ایشان یا با داد و ستند یا با جنگ، زور و غارت گری منابع ساختمانی خود رااز ایلام به دست می آوردند. تبار ایلامیان هم چنان از پرسمان های حل نشده است و تنها در این زمینه می توان به حدس و گمان بسنده کرد. ایلامیان هم چون سومری ها دارای زبانیتک خانواده هستند و پیوندی میان زبان ایشان و زبان های دیگر ثابت نشده است. البته شماری آن را با زبان دراویدی در هند هم خانواده دانسته اند. ولی نباید از پیوندها و نزدیکی های فرهنگی قابل توجه ایلامیان با دیگراقوام ایرانی و آریایی به سادگی گذشت. ایلامیان در کنار مادها و پارسیان و سکاییان از برجسته ترین تیره های درون دستگاه سیاسی، اداریو جنگی هخامنشیان بودند.
سرزمین ایلام بخش هایی از استان هایخوزستان، فارس، ایلام، بوشهر و لرستان را شامل می شد. تاریخ ایلام به سه بخش تقسیم شده است: 2500 تا 1500 پیش از زایش، تاریخ دوره ی کلاسیک ایلام 1300-1100 پیش از زایش، تاریخ ایلام نو 750-640 پیش از زایش.
زیگورات چغازنبیل از برجسته ترین نمونه های معماری و هنر ایلامی است. شهر »دور - اونتاش« در سال 640 پیش از زایش به فرمان آشوربنی پال در جنگ با »هومبان هالتاش«، واپسین شاه ایلام، ویران شد. این شهر دارای دو حصار بود که حصار بیرونی 1200 متر دراز و 800 متر پهنا داشت و حصار دورنی به درازای 400 و پهنای 200 متر بوده است. بخش دینی و بهویژه زیگورات چغازنبیل در میان حصار درونی جای دارد که دارای 7 دروازه است.این زیگورات در 5 طبقه و با شمار فراوانی خشت و سدها آجر ساخته شده است.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ویرایش شده توسط: amirhoo3in
ارسالها: 1667
#6
Posted: 11 Aug 2013 07:28
*********
طوایف پارسی
*********
بنا به گفته هردوت پارسی ها به شش طایفه ده نشین و چهار طایفه چادر نشین تقسیم شده اند. که شش طایفه ده نشین به کار کشاورزی مشغول بودند.و هردوت نام این طوایف راچنین بیان می کند :
1- پاسارگاد )پازارگاد9- مارفین3- ماسپین- پانتیل5- دژوسیان)دروزین(گرمانین
و چهار طایفه چادر نشین افراد بیابان گرد بودند که به کار چوپانی مشغول بودند و نام این طوایف به شرح زیر می باشد داین2- مارد )مرد(- دروپیک-ساگارتین )ساگارتی.
از تمام این طوایف سه طایفه اول یعنی پاسارگاد، مارفین و ماسپین ها ازدیگران برتر و طئایف دیگر تابع آنها بودند.
هخامنشیان نیز کشاورز و از طایفه پاسارگاد بودند.) همان طور که قبلا گفته شد هخا ـ اولین رهبر این قوم ـ سرکرده پاسارگاد بوده است.(
لازم به ذکر است که در دوره هخامنشیان طبقه بزرگان از هفت خانواده پارسی درجه اول تشکیل می شده اند که مناصب لشکری و کشوری در دست آنانبوده است.
طبقه دیگر در دوره هخامنشی طبقه مغان یا روحانیون است که از طوایف ششگانه ماد بودند. این طبقه در دوره هخامنشی اهمیت و اعتبار داشته و اجرا کننده مراسم مذهبی به شمار می رفتند.
در دوره هخامنشی امیران و بزرگان در دستگاه های اداری و مذهبی از اسیران جنگی به عنوان کارگر استفاده می کردند. و آنان را مانیا می خواندند. هم چنیناز وجود آنها در امور ساختمانی و کشاورزی و صنعت بهره می بردند. وغالبا آن ها را در روستاها اسکان می دادند.
همان طور که قبلا گفته شد هخامنشیان بیشتر کشاورز بودند و در این دوره ماموران دولتی مخصوصی ناظر بر امورکشاورزی و متصدی دریافت مالیات بودند. پادشاهان هخامنشی به امر کشاورزی اهمیت می داده و به کسانیکه زمین های بایر را تبدیل به اراضی زراعتی و پرداخت کرده یا به احداث قنات می پرداختند پاداش خوبی می دادند.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#7
Posted: 11 Aug 2013 07:30
*********
آمارد ها
*********
آمارد نام يكي از قبايل ساكن شمال ايران است .مردم اين قبيله در قسمتياز مازندران و گيلان كنوني زندگي ميكردند.نام اصلي اين قبيله آمو يا آملبود كه در فارسي باستان به آمرد يا مرد به معني زيانبخش و ويرانگر تبديل شد.همچنين در برخي كتابها بهآنها مارد نيز گفته اند.آنها مردمي جنگجو و هنرمند بودند و با همسايگان خود در كشمكش دايمي بودند. هم اسكندر مقدوني با آنها جنگيده است هم فرهاد پنجم اشكاني كه آنها را به سوي قفقاز در غرب درياي خزر رانده است. برخي معتقدند شعبه اي از قبيله آمارد در كنار رود جيحون ميزيسته اند.نام شهر آمل و رود آمو دريا از اين قوم گرفته شده است.نام گذشتهي سفيد رود گيلان نيز در قديم آمرد يا آماردي بوده است. يكي از مناطق باستاني مهم ايران كه ميتوان به اين قوم نسبتداد مارليك گيلان است . در آنجا هنر پيشرفته و زيباي سفالگري و زرگري آماردها براي ما به يادگار مانده است.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#8
Posted: 11 Aug 2013 07:35
*********
مانايي ها
*********
در قرن 9پ م در شمال غربي ايران در غرب درياچه اروميه و همسايگي آشوريان و اورارتوييان دولت نو ظهوري به نام ماننا پديد آمد. در سال 1947در تپه زيويه مرز امروزي آذربايجان غربي و كردستان ايران گنجينه با شكوهي از طلانقره و عاج از دل خاك بيرون آمد كه پيش در آمدي بر شناسايي مانايي هاشد .در دره سولدوز آذربايجان غربي دهكده هاي متعددي از دوران پيش از تاريخ كشف شده است. در طول زمان به ترتيب درمنطقه درياچه اروميه تا كرمانشاه قبايل مختلفي سكني گزيدند كه منابع آشوري آنها را گوتيان و لولبيان ناميده اند. در قرن 9 پيش از ميلاد يكي از اين قبايل در تپه حسنلو شروعبه ساخت دژ مستحكم كرد. طبق كتيبه اي كه در بوكان پيدا شده اين قوم اعتبار خاصي داشت و كم كم هسته مركزيقوم ماد را تشكيل داد. به موجب سالنامه هاي آشوري در قرن 9 پيش ازميلاد تشكيلات دولتي و قلاع دفاعي خطه اروميه ساخته شده است. دولت ماننا شامل تمامي نواحي جنوب درياچه اروميه و بخشي از دره رود قزل اوزن بود. سازمان اجتماعي ماننا شاملدامداري و پرورش گوسفند و حيوانات شاخدار ،اسب،شتر دو كوهان،قاطر و خر بود.فرهنگ تپه حسنلو عمدتا به دوره چهارحسنلو مرتبط ميشود. در اين دوره در اوج شكوفايي مانايي ها حمله آشوريانيا اورارتويي ها به آنها باعث كشتار آنها و از بين رفتن آنها ميشود. در تپه حسنلو زن و مزدي در بقل هم ،مادري كه كودكي را در آغوش گرفته و چهل زن كه در سالني خوابيده بودند به يكباره به زيرآواررفته اند و باستان شناسان آنها را از دل خاك بيرون آورده اند.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#9
Posted: 11 Aug 2013 08:22
*********
گوتیان
*********
ساكنين سرزمين گوتيوم واقع در كوههاي شمالي بابل بودند.آنها در زمان نرمسين يا فرمانرواي ديگري از سلسله اكدي بابل بر بابليان حمله كردند و حدود يك قرن به نام سلسله گوتي يا گوتيان فرمانرواي بابل بودند .نقش برجسته معروف هورين شيخان در بالاي رود دياله از اين قوم است كه بسيار شبيه نقش برجسته آنو باني ني است.سرزمین ابتدایی گوتیان ، کوههای زاگرس بین کارون و دجله است. يك مجسمه مفرغي نيز از يكي از شاهان گوتي در همدان به دست آمده كه به اواخر هزاره دوم پ م تعلق دارد. اختلافات شديد مردم با حاكمان بين النهرين باعث شد تا مردم آن سرزمين سلطنت گوتيان ايراني نژاد را به راحتي پذيرفتندبراساس جداولي كه در نيپور كشف شده مقتدر ترين پادشاه گوتي آنري داپي زير نام داشت و حكومت خود را بسيار گسترش داده است. آخرين پادشاه گوتيان به نام تيريگان پس از چهل روز سلطنت توسط اوتوهگال پادشاه شهر ارخ كشته شد. يكي از پادشاهانگوتي به نام لاسيراب از خود لوحي به جاي گذاشته كه به زبان بابلي است و در آن از گوتيوم و ايشتاروسين خدايان بابل درخواست كرده تا لوح او هميشه حفظ شود. همچنين بر طبق سنت بين النهرين مقداري اسلحه براي خداي خود نذر كرده است. اما قديمي ترين سند مكتوب در مورد گوتيان لوح سنگي نرمسين است كه به 2500 پ م تعلق دارد . در سال 1200 پ م شوتروك ماحونته شاه ايلام پس از فتح بابل اين لوح را به همراه لوح همورابي به شوش منتقل كرده است. برخي نيز كتيبه سنگيآنوباني نيرا از دوره گوتيان دانسته اند.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#10
Posted: 11 Aug 2013 08:29
*********
بابلیان
*********
يكي از مراكز تمدن جهان باستان كشور بابل در جنوب بين النهرين است.بابلوارث تمدن سومري بود و سومريان نخستين تمدن بين النهرين به حسابمي آيند. بابليان را بانيان علم ستاره شناسي ميدانند
ساكنان بابل از تبار دو قوم سومري و سامي هستند.كار اصلي آنها كشاورزي بود و درشهرهاي آنان بازرگاني رونق داشت.صاحبان اصلي زمينها و اموال اشراف ، كاهنان و درباريان بودند.برده داري در سرزمين بابل رواج داشت. برده ها يا اسيران جنگي بودند يا بدهكاران به دولت.بابليان مردمي سيه چرده و مو مشكي بودند. آنها موهاي خود را بلند نگه ميداشتند.مردها ريش داشتند.همگي پيراهنهاي بلند كتاني ميپوشيدندو زنها با گردنبند خود را مي آ راستند
بابليان خدايان زيادي داشتند. مردوك خداي خدايان خالق جهان و نگهبان بابل بود.آنها هر ستاره را يك خدا مي دانستند كه بخشي از سرنوشت يك انسان را در اختيار دارد. بنا بر اين به ستاره ها دقت ميكردند. آنها تقويم دوازده ماهه داشتند و اطلاعات فراواني در مورد حركتسياره ها داشتند. بابل در زمان حمورابيبه اوج قدرت رسيد ولي پس از او رو به ضعف نهاند.كاسي هاكه از زاگرس آمده بودند به مدت 6 قرن بر آنها حكومت كردند. پس از آن بابل خراجگزار آشور شد ولي مرتب بر عليه آنان شورش ميكرد.در سال 1080پ م كلداني ها كه بخشي ازآراميها بودند بر بابل تسلط يافتند.پس از مرگ آشوبانيپال سردار كلداني به نام نبوپلسر اعلام استقلال كرد و با كمكمادهادولت آشور را بر انداخت وامپراتوري نوين بابل را استوار كرد.او يهوديان را به اسارت گرفت و حكومتبابل را تا مصر پيش برد.بابل در سال 539پ م ازكورشهخامنشيشكست خورد و يكي از ايالتهاي هخامنشي شد.
***
*********
میتانی ها
*********
اين قوم درهزاره دوم پ م درغرب فلات ايران قدرت زيادي داشتند.در 1500 پ م از كنار دريا مديترانه تا كوههاي زاگرس دولتي تشكيل داده بودند.شمال بين النهرين را بهسرزمين خوداضافه كردند.نخست پايتخت آنها شهر واشوگاني در خابورامروزي بود. سپس به آرپخا در كركوك انتقال يافتند.اين قوم از قفقاز تا فرات كوچ كردندو به اتفاق هوريان تشكيل حكومت دادند
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .