ارسالها: 1667
#11
Posted: 11 Aug 2013 08:34
*********
ایل منگور
*********
مَنگور نام یکی از ایل های کرد مکری منطقه پیرانشهر و مهاباد واقع در قسمت کردنشین استان آذربایجان غربی ایران است.
عشایر ایل منگور در روستاهای عشایری بین پیرانشهر و مهاباد و تا مرز عراق پراکنده هستند و از تلفیق کشاورزی و دامداری، گذران زندگی می کنند. مناطق ییلاقی این ایل ییلاق های سران، گده و هنگون در اطراف مهاباد است که معمولاً از اواسط اردیبهشت به مدت چهار ماه منبع تغذیه دام های ایل را تشکیل می داد. اما هم اینک به دلیل وضع خاص منطقه کوچ صورت نمی گیرد. منطقه ای را که منگورها در آن سکونت دارند »مَنگورایَتی« می نامند.
جدا از شهرهای پیرانشهر و مهاباد که به ترتیب مرکز شهرستانهای پیرانشهر و مهاباد محسوب می شوند اکثریت جمعیت این ایل در دو دهستان منگور غربی و منگور شرقی سکونت دارد. دهستان منگور غربی تابع پیرانشهر و دهستان منگور شرقی از توابع مهاباد می باشد.
ایل منگور ازشش تائفه )مروت، امان،زیرن، شم، زین، خدر( تشکیل شده اندکه اکثریت با تائفه مروت در مهاباد می باشد و بقیه به طورپراکنده در مهاباد و پیرانشهر سکونت دارند.
سازمان ایل منگور به شرح زیر است: شاخه ساکن مهاباد این ایل در جنوب مهاباد به سر می برد که امروزه یکجانشین شده اند. منطقه ییلاق)تابستانی( آنان کده، لسیو، کاکن می باشد. گذران زندگی آنان از گله داری و کشت توتون، گندم، جو، چغندر و حبوبات است. ایشان مسلمان و پیرو مذهب شافعی هستند.
منابع
*.
اسکندری نیا، ابراهیم، ساختار و سازمان ایلات و شیوه معشیت عشایر آذربایجان غربی.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#12
Posted: 11 Aug 2013 08:38
*********
ایل مامش
*********
مامَش نام یکی از ایل های کرد ایراناست. مامش از ایل های مکری منطقه مهاباد, بوکان و پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی ایران است که اکنون یکجانشین هستند.ایل مامش در سرزمین کوهستانی و خوش آب و هوای)دشت لاجان( میان پیرانشهر، مهاباد، اشنویه و نقده زندگی می کنند. این ایل در سرزمینی که از شمال به »سلدوز«و از جنوب به »خانه« و از مشرق به مهاباد و آبادیهای پیرامون سقَّز و از مغرب به »اشنویه« پیوسته است در یکصد و سی ده )روستا( زندگی می کنند.
ایل مامش از هفت طایفه تشکیل شده است:
۱ـ احمدی )احمدی حایزی(
۲ـ گلابی آقا
۳ـ بایزیدی
۴ـ احمد آقا
۵ـ سلیمانی
۶ـ قادری
۷- قادر پیروت آقا
نام برخی از این روستاها عبارت اند از: لیگ بِن، پَسوه، سِروکانی، خورنج، هبلس، سرین چاوه، سَردَرِه، کیله سیپان، جَلدیان، کانی باغ، حاجی غلده، کنْدَرِه، کندِ قولان، گردک سپیان )تپه سفید(، گِردَبن، صوفیان، کانی مُلّا، دیلکه، هه وشین، بازارگه، و کوری.
ریاست ایل در دست بزرگ طایفه حمد آقا بوده که فرزندان ایشان جانشین ریاست در این طایفه بوده است. جد اینایل مام باوک پسر امیر خان لپ زرین می باشد
طایفه احمدی )احمدی حایزی(
احمدی، احمدی لاوین، احمدآقایی، رسول آقایی و ماماش سرگیز از این طایفه می باشند. این شاخه از ماماش شامل هفت روستای لاوین، قلاتان، جبریل آباد، کاسه کران، سرگیز، گرداشوان و ریک آباد می باشد.
طایفه گلابی آقا
گلابی آقا دارای ۵ فرزندبوده است که نوادگان ایشان تشکیل طایفه گلابی آقا )عزیزی( میدهند. امیر عشایری ، امین عشایری
۱- عزیز )خرنج(
۲- رحمان )سرین چاوه(
۳- ابراهیم )کانی اشکوت(
۴- رسول )زینوینجیان(
۵- قادر )توبزآباد(
و ریاست داخل در این طایفه هم در دست فرزند بزرگ گلابی آقا )عزیز( و سایر نوادگان ایشان می باشد
منابع
*.
مردوخ کردستانی، شیخ محمد، تاریخکرد و کردستان .
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#13
Posted: 11 Aug 2013 15:15
*********
ایل قشقایی
*********
کلمه قشقایی از دو جزء قش و قایی تشکیل شده است جزء اول نام شهریبوده در ترکستان قدیم )ازبکستان کنونی( که امروزه شهر سبز نامیده میشود. جزءدوم نام، نام یکی از ۲۴ قبیله ترکان اوغوز می باشد قبیله قایی پس از مهاجرت به سوی قفقاز و قبچاق و اقامت طولانی در آنجاچند قسمت می شود عده ای راهی ترکیه شده و امپراطوری عثمانی را تشکیل میدهند و عده ای راهی فارس ودامنه های زاگرس میشوند و ایل قشقایی را بنیان میگذارند.جالب اینجاست سرزمین قوم قشقایی نیز به نام قشقا است. قشقه دریا نام رودی و ایالتی در ازبکستان است پس قشقاییها از قبیله قایی از ترکان ساکن شهر قش )شهر سبز کنونی(وسرزمین قشقه دریا آمده اند. ایلی است ساکن فارس که به زبان ترکی تکلم می کنند. اصل آنان از قبیله قایی شهر قش در ایالت قشقادریاست که بسوی قبچاق وقفقازمهاجرت کرده وپس از اقامت طولانی در آنجا رهسپار فارس وایران شده اند.
قشقایی
قشقایی یکی از ایلات بزرگ ترک ایران است و از ایلهای بزرگ ایران از لحاظ جمعیت به شمار می رود. زبان قشقاییها ترکی قشقایی است که همانند و شبیه زبان ترکی آذربایجانی است. و در طبقه بندی زبانها شاخه از زبان ترکی آذربایجانی محسوب می شود قشقایی ها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقه مندند. مرکز اصلی این ایل استان فارس است.اما به دلیل وسعت اراضی وقلمرو در دیگر استان ها نیز ساکن می باشند از جمله: کهکیلویه وبویراحمد، چهارمحال بختیاری) جونقان- بلداجي، بروجن، سامان(، خوزستان)هفتکل(و اصفهان)قسمتهایی ازسمیرم، شهرضا،دهاقان وفریدن(. قشقایی ها در دوره های مختلف به تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شده اند. عشایر ترک زبان در سراسر ایران پراکنده اند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان، مغولان، تیموریان و صفویه شدت یافته است. البته برخی مردم شهر جونقان در استان چهارمحال و بختیاری را اصیلترین قشقایی هایی میدانند که بواسطه تتبعید توسط شاهان صفوی به سرزمین بختیاری کوچانده شده اند.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#14
Posted: 11 Aug 2013 15:23
: طایفه های ایل قشقایی
این ایل ترک از پنج طایفه بزرگ کشکولی بزرگ، کشکولی کوچک، شش بلوکی، دره شوری، فارسیمدان و عمله تشکیل شده است.مبنای این رده بندی شمار جمعیت هر طایفه است که نخستین طایفه، بیشترین جمعیت را دارد. در برخی شهرهااز جمله نورآباد ممسنی و قادرآباد)حومه شیراز( عشایری هستند کهاصلیتی لر دارند. در برخی منابع تیره هایی مانند، »صفی خانی«، »گله زن« و چند تیره دیگر را جزء تیره های مستقل ایل قشقایی معرفی کرده اند. تیره های یاد شده، به ترتیب از تیره های طایفه فارسیمدان و شش بلوکی هستند. طایفه عمله، ابتدا جعفربیگلو نام داشت و در زمان ایلخانی صولت الدوله برای رسیدگی به کارهای شخصی خان، گرد آوری حق مالکان، رسیدگی به کارهای کشاورزی، گله داری ایلخانی و تنظیم امور ایلی از تیره های گوناگون ایل قشقایی و سران تشکیل شد. طایفه عمله یا عاملین اجرای دستورها و فرمانهای ایلخانی بزرگ، با آن که اکنون سمت و وظایف پیشین خود را ازدست داده است، هنوز هم به نام»عمله« خوانده می شود. خان های هر طایفه نیز گروهی خدمتگزار و کارگزار مخصوص دارند که آنها را نیز »عمله دور وبر خان« می نامند ولی جزو طایفه عمله نیستند.
سازمان ایل قشقایی به ترتیب از فرد تا ایل به صورت زیر است:
نفر- خانوار - بنکو - تیره – طایفه - ایل
هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین »بنکو« و هر بنکو از چند خانوار تشکیل شده است؛ مثلاً طایفه عمله ازتیره های: غجه بیگلو -شبانکاره- موصلو- جعفربیگلو- طیبی- قره قانی-بهمن بیگلو- نمدی- گله زن- ۰۰۰( تشکیل و تیره غجه بیگلو از بنکوهای: کیخالو- نصرتی- قره لو-علی ونده لو- لر-... تشکیل شده اند که هر یک نیز از تعداد زیادی خانواده تشکیل یافته اند.
حسینی فسایی در »فارس نامه ناصری« شصت و شش تیره از ایل قشقایی را نام برده است؛ ولی شماره تیره هایی که امروز جزو قشقایی است، بیش از این است. شاید گروهی از این تیره ها در گذشت زمان یا سودجویی به ایل قشقایی پیوسته باشند.
در سازمان کنونی، هر خانوار یک سرپرست و هر ایشوم که از چند چادر گردهم که در آن چند خانوار زندگی می کنند، تشکیل می شود.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#15
Posted: 11 Aug 2013 18:23
: کوچ قشقایی ها
قشقائی ها سه تا چهار ماه از سال راکوچ می کنند و بقیه سال را در ییلاقو قشلاق می گذرانند. عده از قشقایی ها نیز یکجانشین شده، به کشاورزی و باغداری مشغولند یا به شیراز کوچ کرده اند. قشقایی های بیشتر به دامپروری و گله داری می پردازند؛ به همین جهت برای رسیدن به چراگاه پیوسته کوچ می کنند. قشقایی های بجز دامداری، در ییلاق و قشلاق بهکشتاورزی نیز می پردازند. این ایل در ییلاق با بختیاریها و در قشلاق با ایلهای بویر احمدی، خمسه، ممسنی مجاورند.
قشقایی ها دائماً میان سرزمینهای سردسیر )ییلاق( سمیرم شش ناحیه،دامنه کوه دنا معروف به پادنا، سرحد چهاردانگه، کام فیروز، کاکان و پیرامون شهرهای آباده، صفاشهر، شهرضا، اردکان، کوه مرّهَ تا سرزمینهای گرمسیر )قشلاق( کرانه های خلیج فارس و پیرامون بهبهان، ماهور میلاتی، کازرون، فراش بند، قیر، کازرین، خنج، افزر، )لارستان(، خشت، فیروزآباد، خواجه ای، دشتی و دشتستان برای رفتن به ییلاق و قشلاق کوچ می کنند و چنانکه یاد شد، معمولاً چادرنشینند.
چادر
نام مسکن عشایر آلاچیق است که از دو بخش تشکیل می شود: بخش بالایی چادر )سقف آن( سیاه چادر نام دارد و از موی بز بافته می شود. بخش دیگر دیواره جانبی است که چیق)یا چیت( نام دارد و از ترکیب نی وموی بز ساخته می شود.
چادرهای ایلی را که »بوهون« خوانده می شود، از موی بز و به رنگ سیاه می بافند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون:سقف، لتفهای اطراف چادر، تیرکها،چند قطعه»کمَّج« یا»کمجِّه«، بندها، میخ های بلند چوبی، میخ های کوچک چوبی که به نام »شیش« خوانده می شود و لفاف یا »چیق« یا»نی چی« اطراف چادر تشکیل شده است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته می شوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین استو گاهی تا ده متر می رسد. لتفها با میخهای کوچک چوبی »شیش« به سقف متصل می گردند. تیرکها و کمج ها نگهدارنده سقف چادرند. سر تیرکها در زیر سقف، در سوراخ کمج ها قرار می گیرد. شکل چادر در تابستان و زمستان فرق می کند. در زمستان بیشتر تیرکها در میان و سراسر چادر قرار می گیرند و سقف را به شکل مخروط درمی آورند .
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#16
Posted: 11 Aug 2013 22:03
: پوشاک
پوشاک
پوشاک زنان قشقایی عبارت است از: چهار یا پنج دامن چین دار است که تنبان با زیر جامه نامیده می شود. تنبان ها را روی هم می پوشند و هر کدام آنها از ۱۲ تا ۱۴ پارچه ساخته می شود. تنبان های زیری از پارچه های ارزان مانند چیت گلدار و دامنهای رویی از پارچه های بهتر مانند مخمل یا زری و تور است و در پائین حاشیه یا تزئین دارد. پیراهن زنان تا ساق پا، یقه بسته و آستین بلند است و در دو طرف پائین چاک دارد که روی دامنها قرار می گیرد. اگر پیراهن از جنس ساده و گلدار نباشد پیش سینه را پولک دوزی می کنند. روی پیراهن ارخالق کوتاهی با آستینسنبوسه ای می پوشند که از زری گلدار یا مخمل است. بر دو گوشه کلاخچه ای )کلاهچه یا کلاهکی( سه گوش از جنس آرخالق کش می اندازند و پس از آنکه آن را سر گذاشتند کش را به زیر می آورند و موها را دور کش می پیچند. روی کلاخچه چارقد تور یا زریسه گوش بزرگی سر می کنند و آن رابا سنجاقی محکم زیر گلو می بندند وروی آن را از قسمت جلوی سر و بالای پیشانی دستمال کلاغی رنگی می بندند. و کلاغی را از پشت سر گره می زنند و قسمت زیادی آن را از پشت آویزان می کنند. پوشش پای آنها کفش ساده یا گیوه ملکی است. جوراب نمی پوشند. زیور دیگر زنان گلوبند زرین یا اشرفی همراه با دانه های میخک خوشبو و همچنین النگو و دستبند طلا است.
لباس مردان عموماً کت و شلوار است ولی پوشاک ایلی آنها ارخالق آستردار بلندی است که تا مچ پا می آید و آستین بلند و گشاد و چاک دار دارد و ساده یا گلدار است. زیر آرخالق پیراهنی به رنگهای گوناگون ساده یا راه راه با شلوار بلند آبی ساده یا راه راه می پوشند. کفش آنها گیوه ملکی ساخت آباده یا شیراز، یا کفش ساده مردانه است. بر روی آرخالق )در قسمت کمر( شال پهنی می بندند و کلاه دو گوشی از جنس کرک شتر به سر می گذارند. کلاه دو گوشی ویژه قشقائی هاست و به دستور ناصر خان، برای تمایز از ایلات دیگر، طرح شده است.این کلاه که به شکل تاج می باشدبرای اینمی باشد که نشان دهدهر قشقایی برای خود یک شاه است. پیر و جوان، بزرگ و کوچک به این کلاه علاقهخاصی دارند. »چُقِّه« پوشاک دیگری است که ویژه جنگ و شکار است .
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#17
Posted: 11 Aug 2013 22:07
: برخی از پیشه های مردم
قشقائی ها در سردسیر و گرمسیر به کشاورزی و باغداری می پردازند. محصولات آنها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است.کشاورزی بیشتر با اصول قدیمی و گاوآهن انجام می گیرد. زنان در همه کارها با مردان همکاری می کنند. پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجین ها و جوالها ذخیره می کنند یا به فروش می رسانند. بعلاوه تمام کارهای خانه به عهده زنهاست. دختران وزنان ایل هر صبح از کوه و دشت هیزم سوخت خود را گرد آوری می کنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه مشکهای آب را پر می کنند و به پشت می گیرند و به چادر می آورند. سپس گندم و برنج را در هاون های چوبی به نام »دیوَک« می کوبند و پوست آنها را می گیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژه ای را زیر لب زمزمه می کنند که آهنگ »برنج کوبی« نامیده می شود. پس از آن آرد را خمیرو چانه می کنند و از آن نان می پزند. نان را روی ساج های فلزی می پزند.نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم می کنند. و سپس چانه های خمیر را روی نان بند پهن می نمایند و رویساج می اندازند تا پخته شود. تمام خوراکهای گوناگون دیگر نیز روی همین اجاقهای جلوی چادر تهیه می شود.
زنان از شیر کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه می کنند. ماست را در مشکهایی که به سه پایه چوبی متصل است می آویزند و آنقدر تکان می دهند تا کره و دوغ بدست آید. کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه قالی، خورجین، خوابگاه و جز آن است. زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک می ریسند و پس از آن که آنها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده می سازند. بافت با دارهای زمینی و با شانه فلزی که »کرکیتْ« نامیده می شود انجام می گیرد. در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت یک یا دو ماه کار می کنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای قشقایی بوجود آوردند. نخست کلافها را سراسر دار می کشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن می کنند. دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده زنهاست و زنها نیز باید این هنر را بدانند به همین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم رابه دختران یاد دهند.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 6561
#18
Posted: 11 Aug 2013 22:08
amirhoo3in
خسته نباشی
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
ارسالها: 1667
#19
Posted: 11 Aug 2013 22:13
: برخی از آداب و رسوم
قشقایی ها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن، پا کوبی و رقص بسیار علاقمندند و از اندوه و سوگواری گریزان. در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواری می کنند. در جشن ها و عروسیها رقص چوبی )گروهی( زنان و مردان قشقائی بسیار زیبا و جالب است. در این جشن ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان می دهند و با حرکات موزون پیش میروند در رقص »دَرْمَرو« یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که دردست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می رقصند مبارزه می کنند. از این رقصها در مراسم عروسی قشقایی هابه تفصیل سخن خواهیم گفت.
قشقایی ها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند و فرزندان خود را از کودکی به نوشیدن آن عادت می دهند. چای از خوراکهای عمومی قشقایی است. قشقایی ها به کشیدن قلیان بسیار علاقه مندند تنها مردان طایفه درهشوری به جای قلیان از چپق استفاده می کنند.
مردم ایل فرمان بر و مطیع دستور خانها هستند و هیچ قانونی را بالاتر از فرمان خان خود نمی دانند. هر گاه یکی از خانها یا کلانترها بمیرد مصیبتی در ایل و طایفه او برپا می شود. قشقائی ها در مرگ خان یا کلانتر، مانند عزیزان و فرزندان خود متأثر می شوند. گورستانهای قشقایی در سرراه کوچ ایل فرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه ای بخوانند.
به سبب علاقه ای که به خانهای خود دارند برای آنها آرامگاههای باشکوه واستوار می سازند که سالیان متمادی پابرجا می ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت می نمایند.
در مراسم جشن و عروسی زنان و مردان قشقایی رقص بسیار زیبا و جالبی دارند
آرامگاه عده ای از سران ایل قشقایی بویژه خانهای طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدای اردکان با سنگ وشیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را خود جلب میکند.
بیشتر قشقایی ها هماننددیگر اقوام ترک، دارای چشمانی ریز، گونه برجسته، موی مشکی و صورت گندوم گون اند. در میان طایفه فارسیمدان)ایمور( و دره شوری گروهی سفیدپوست با
موی زرد یا بور نیز دیده می شوند.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#20
Posted: 11 Aug 2013 22:16
Ali
تشکر داش،فدات
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .