ارسالها: 1667
#31
Posted: 15 Aug 2013 21:39
*********
تاجیک
*********
تاجیک نامی عمومی است که بر اقوامآریایی ایرانی تبار و فارسی زبان که از کهن ترین زمان در آسیای مرکزی و افغانستان زندگی می کردند اطلاق می شود که وطن اجدادی آن ها افغانستان، تاجیکستان و جنوب ازبکستان می باشد. امروزه افزون بر این مناطق، در ایران و پاکستان نیز به سر می برند.
مردم تاجیک از نظر زبان، فرهنگ و تاریخ بسیار نزدیک به فارسی زبانان ایران هستند.
نام های دیگر برای مردم تاجیک، فارسی، پارسیوان )فارسی زبان( و دهقان می باشد. تاجیک های چین، با وجود این که به نام تاجیک شناختهمی شود به زبان های ایرانی شرقی صحبت می کنند و از تاجیک های ایرانی متمایز هستند.
خاستگاه واژۀ تاجیک و کاربرد آن
خاستگاه واژهٔ تاجیک نامعلوم است. شرح و بیان معنای این واژه تاریخی در چند مقالۀ علمی تحلیل و بررسی شده است. در اینجا دیدگاه های چند تن از دانشمندان به طور فشرده در مورد تاریخ واژهٔ تاجیک درج شده است:
*.
تاجیک نام قبایل داها بوده، پارت هاو اشکانیان دئی، تاجیک و دجیک خوانده می شدند.
*.
تاجیک نامی است که ترکها بر ایرانیان نهادند. از آنجا که ایرانیان پارسی کلاهی تاج مانند بر سر مینهادند.
*.
تاجیک از تای است و همریشه با کلمه یونانی تگاس به معنای پیشوا و ددیک.
*.
تاجیک از ریشه تژی در زبان سکایی است.
*.
تاجیک هم ریشه است با نام مردم ایرانی تات.
*.
تاجیک صفت منسوب است از واژه تاج
*.
تاجیک صفت منسوب است از نام قبیله عربی طای
*.
تاجیک صورت دیگری از تازیک و تاژیک به معنای عرب است.
بر اساس چند پژوهش خاورشناسان تاریخ تشریح واژهٔ تاجیک در نیمه اول قرن ۱۹ مورد توجه دانشمندان غرب قرار داشته است. در سال ۱۸۲۳ م. کلاپروت در یک مقاله اش در مورد مردم بخاراً با استناد به تحقیقات به چاپ نرسیده ژ. سن مارتن آورده که تاجیک )فارسی زبانان ساکن فارس،افغانستان، تخارستان و ماوراء النهر( همان نام قبایل دئی بوده، پارتها و اشکانیان که دئی، تاجیک و دجیک خوانده میشدند،با این نامها یاد می گردیدند.سه شکل آوایی این نام دئی، تاجیک و دجیک از نگاه آواشناسی قابل قبول است. از این جا چنین برمی آید که پارتها خودراتاجیک مینامند.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#32
Posted: 16 Aug 2013 12:06
*********
آذربایجانی
*********
مردم آذربایجانی )آذری( یا آذری ها یاتُرک آذربایجانی )به ترکی آذربایجانی: آذربایجانلیلار( قومی هستند که بیشتر در آذربایجان و جمهوری آذربایجان زندگی می کنند. گرچه در پهنهٔ گسترده تری از فلات ایران از جمله قفقاز نیز ساکن اند. آذربایجانی هامعمولاً مسلمان شیعه هستند و فرهنگیمختلط از فرهنگ های ایرانی، ترک زبانان غرب آسیا و قفقاز را در خود دارند.
مطالعات ژنتیکی نشان داده که آذربایجانی های قفقاز هم از نظر میتوکندری دی ان ای، که فقط از مادرمنتقل می شود و هم از نظر کروموزوم ایگرگ، که فقط از پدر به ارث می رسد، به همسایگان جغرافیایی خود یعنی اقوام سفیدپوست )گویشوران بهزبان های ایرانی( شبیه ترند تا به خویشان زبانی خود یعنی اقوام ترک تبار. خصوصیات ژنتیکی قفقازی ها نیز در مجموع چیزی بین اروپائی ها و ساکنان خاورمیانه است.
زبان ترکی آذربایجانی آذربایجانی ها را به هم می پیوندد و به صورت دوطرفه، توسط ترکمن ها و ترک ها)شامل ترکی استانبولی و لهجه های گفتاری، ترکمن های عراق و قشقایی( قابل فهم است.
پیشینه
تا پیش از حملهٔ مغول به ایران، همه مردم آذربایجان به زبانی که آن را زبان آذری باستان می نامید، سخن می گفته اند. زبان آذری یکی از زبان های تاتی تبار بوده است. زبان ترکی در سده های پس از پاگیری اسلام در ایران، بر اثر مهاجرت تدریجی و متمادی ایل های ترک، به ویژه در آسیای صغیر جایگزین زبان های هند و اروپایی رایج در این منطقه شده است.
باتوجه به تاریخ و مسیر کوچ ایل های ترک به آسیای صغیر از طریق آذربایجان می توان نتیجه گرفت که چیره گشتن زبان ترکی در آذربایجان امری تدریجی بوده است که مراحل آن را می توان بدینسان فهرست نمود:
در دوران مغول ها که بیش تر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تختگاه خود قرار داده بودند، ترکان در آن ناحیه نفوذ یافتند. هرچند در این دوره هم در ابتدای نفوذ مغولان به این منطقه، آنها تنها گروه کوچکی از ترکان را که در دشت مغان می زیستند، بیرون کردند.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#33
Posted: 16 Aug 2013 12:09
*********
مازندرانی
*********
مردمان مازندرانی به مردمانی که به طور کلی دارای پس زمینهٔ قومی مازندرانی هستند، و به زبان مازندرانی صحبت می کنند، گفته می شود.
زبان
مازندرانی، زبان بومی تپوری ها)مازندرانی ها( یعنی ساکنان اصلی استان های مازندران، گلستان، و مناطق شمالی استان های سمنان و تهران می باشد . ساکنان مناطق مختلف آن را به نام های مختلفی می شناسند، به ویژه پس از جدایی استان گلستان در سال ۱۹۹۷ )۱۳۷۶ شمسی و ۱۵۰۸ مازندرانی( مردم آن دیار ترجیحاً خود را تبری )تپوری( می شناسند. همچنین در کوهپایه های جنوبی البرز)حومهٔ تهران(، علاوه بر نام مازنیکی)مازندرانی( با نام بومی گیلکی نیزشناخته شده است.
در میان زبان های ایرانی، این زبان بیشترین آثار نوشتاری را در طی سده های دهم تا پانزدهم میلادی، به خود اختصاص داد؛ که با حکومت مستقل و نیمه مستقل اسپهبدان در تبرستان این وضعیت بدست آمده است. کارهای بزرگ و ارزشمندی به این زبان نوشته شد که غیر از برخی خرده نوشتارهای میان مطالب مرتبط به مازندران در فارسی؛ همگی از بین رفتند. مازندرانی متعلق به گروه زبان های شمال غربی ایرانی بوده و از لحاظ زبان شناختی با فارسی به صورت دوجانبه غیر مفهوم می باشد، ذکر این نکته بایسته است که برخلاف تصوربیشتر غیر مازندرانی ها، زبان)گویش(مازندرانی همان گویش گیلکی گیلانی نیست. اگر چه برخی گیلانی و مازندرانی را یکی می دانند، این امر درست نیست و گیلکی گویشی جدا از مازندرانی است.
پراکندگی جغرافیایی
این مردم در زبان مازندرانی به نام تبری خود را می شناسند و به صورتکم یا زیاد در استان های گلستان، تهران، سمنان، گیلان )تا رودسر و لنگرود(، اصفهان )در فولاد شهر و شهر اصفهان( و سایر نقاط ایران؛ گسترده شده اند.
منابع
*.
تاریخ ماد؛ نوشته دکتر کشاورز
*.
مردم مازندران؛ نوشته اسماعیل مهجوری
*.
تاریخ تبرستان؛ نوشته اردشیر برزگر
*.
تاریخ پادشاهی تبرستان؛ نوشته پور اسفندیار؛ پدر تاریخ نگاران مازندرانی
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#34
Posted: 16 Aug 2013 12:24
*********
لر
*********
لُر نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می کنند.زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از شاخه فارسی تبار دسته جنوب باختری زبانهای ایرانی است.ویژگی های زبان لری نشان می دهد که چیرگی زبان های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در دیرینه شناسی باستان از سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد. لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به شمار نمی آیند. اما از این روی خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی بودنشان است.
ریشه یابی نام لر
واژهٔ کرد در دوران دیرینه شناسیی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ نشینان ایرانی تبار فلات ایران به کار رفته است و معنایقومی ویژه نمی داده است.بنابراین دربرخی از منابع، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جز کرد شمردهاند زیرا واژه "کرد" به معنی یک گونه شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده است. اما از دید قومیت لرها گروهی جدا از کردها شمرده میشوند. برای نمونه دهخدا در لغت نامه دهخدا بنا برکتاب مجمع البلدان می گوید:
لُر و یا لور نام عشیرتی است بزرگ از عشایر کرد. گروهی از اکراد در کوههای میان اصفهان و خوزستان و این بخشها بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.
حمدالله مستوفی می گوید در زبدة التواریخ آمده است:
وقوع نام لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد میخوانند و درآن پیرامون دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند ودر آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان رالر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسره لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این خاندان از نسل شخصی اند که او لرنام داشته و قول اول درست تر می نماید.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#35
Posted: 16 Aug 2013 12:28
: گویش
گویش های لری نزدیک ترین گویش های ایرانی به زبان فارسی هستند. زبان لری همانند زبان فارسی نواده ای از زبان پارسی میانه است و واژه های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد. ریشه زبانهای ایرانی لری-بختیار مانند زبان فارسی به پارسی میانه)پهلوی ساسانی( و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان)زبان هخامنشیان( برمی گردد.ویژگی های زبان لری نشان می دهد که چیرگی زبان های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در تاریخ باستاناز سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد. زبان شناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویش های ایرانی جنوب غربی بین گونه های فارسی و کردی دانسته اند.
جغرافیای گویش لُری
گروهی از آریایی ها پس از حرکت از خاستگاه شمالی خود سرتاسر نوار غربی را درنوردید تا به دریای پارس رسید. در این کوچ، دسته هایی در سرتاسر نوار غربی از شمال تا جنوب در بخشهای گوناگون ایران پراکنده شدند، از همین روی پیوندهایی میان گویش های کنونی در استانهای کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهار محال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و بخش هایی از خوزستان، اصفهان و تهران دیده می شود. منطقه جغرافیای استفاده از این زبان جنوب غربی خاک ایران امروزی را در بر می گیرد. به گمان پرویز ناتل خانلری، گویش های لری در برگیرنده گستره وسیعی از واژگان زبان پارسی میانه و بکارگیری فراوان آنها بصورت زنده در محاورات روزمره می باشد.به طور دقیق تر می توان گویش های لری رابه مناطق جغرافیایی زیر تقسیم کرد:
۱ . لرهای بختیاری : استان چهار محالو بختیاری، قسمت اعظم خوزستان، شرق لرستان )الیگودرز( و قسمتهایی از استان اصفهان.
۲ . لرهای ثلاثی : بروجرد، ملایر، نهاوند، تویسرکان و بخش هایی از کنگاور و شازند.
۳ . لرهای سپیدان، ممسنی و رستم : نورآباد ممسنی، شهرستان رستم قسمتهایی از استان بوشهر
۴ . لرهای کهکیلویه و بویراحمدی : استان کهکیلویه و بویراحمد، اقوام ساکن در دیلم و گناوه در استان بوشهر و قسمتهایی از خوزستان.
۵ . لرهای فیلی : خرم آباد، دورود، دوره، دزفول ، اندیمشک، پلدختر، دره شهر، دهلران، لوشان، وقسمتهایی از شوش و قزوین.
۶.لرهای شولستانی : شولستان
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#36
Posted: 16 Aug 2013 12:33
: دودمان ها و پادشاهان
هزاراسپیان که به نام اتابکان لرستان نیز شناخته می شود نام سلسله ای کرد است که از ) ۵۵۰ تا ۸۲۷ هَ. ق.(، )۱۱۴۸ تا ۱۴۲۴( به نواحی لرستان کنونی و بخش هایی از استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری حکومت کرده اند.اتابکان به دو دسته اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک تقسیم می شود.پایتخت اتابکان لر بزرگ در شهر ایذه )ایدج( و پایتخت اتابکان لر کوچک در شهر خرم آباد بود.
: اتابکان لر بزرگ
اتابکان لر بزرگ از سلسله هزاراسپیان است که به مناطق چهارمحال و بختیاری کنونی و بخش های از استانخوزستان حکومت کرده اند.مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک)ترکمنان( سلغریان برای جلوگیری ازسرکشی لر بزرگ در سال ۵۴۳ ق . به این ناحیه فرستاد. اباقاخان مغول بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمه ٔ سرزمین اصلی لر بزرگ به ابوطاهر داد و یکی از آنها یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان اصفهان را محاصره کرد اما خیلی زود سرکوب شد.پایتخت این امرا در شهرایذه بود.اتابکان لر بزرگ تا نیمه اولقرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم آنان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری شکست خورد و سلسله ایشانانقراض یافت.
: اتابکان لر کوچک
اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از هزاراسپیان هستند که در فاصلهٔ سال های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶)ه.ق( در قسمت های شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت می کرده اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع الدین خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده اند و آخری ن حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید.
: ایلات و خاندان ها
خاندانها لر دارای بخش بندی های زیادی بودند که در مهم ترین و کلی ترین بخش بندی به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک بخش می شوند. لر کوچک به دو منطقه پیشکوه )استان لرستان( امروزی و پشتکوه )استان ایلام( امروزی تقسیم می شده است. لر بزرگ، به سه شاخه بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و ممسنی تقسیممی شده است.
لر بزرگ دارای بخش بندی های گوناگونی بوده است.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ویرایش شده توسط: amirhoo3in
ارسالها: 1667
#37
Posted: 16 Aug 2013 13:27
*********
بلوچ
*********
مردم بلوچ یکی از اقوام ایرانی تبار ساکن در پاکستان، ایران، و افغانستان هستند. مردم بلوچ به زبان بلوچی سخن می گویند، که یکی از زبان هایشاخه شمال غربی زبان های ایرانی است. بیشتر مردم بلوچ، مسلمان اهل سنت هستند.
پیشینه
نخستین ظهور بلوچان در آثار تاریخی درکتاب حدودالعالم )۹۸۲م/۳۷۲ق( و نیز در مقدسی )حدود ۹۸۵/م/۳۷۵ق( با نام بلوص است. در شاهنامه ذکر مسکن این قوم در حدود شمال خراسان امروزی آمده است. در کتابهای جغرافیائی از این قوم )همراه با طایفهکوچ - یا قفص( در حدود کرمان یاد می شود. پس از آن بر اثر عوامل تاریخی این قوم به کناره های دریای عمان رسیده و در همانجا اقامت کردند.
سرزمین
سرزمین مردم بلوچ، معروف به بلوچستان است که میان کشورهای پاکستان، ایران، و افغانستان تقسیم شده است. بیشتر مردم بلوچ در ایالتبلوچستان پاکستان، استان سیستان وبلوچستان ایران، و استان های قندهار و نیمروز افغانستان زندگی می کنند. گروهی از بلوچان ایران نیز در کرمان، خراسان، هرمزگان، لارستان، و سیستان زندگی می کنند. همچنین بلوچها در کشورهای عربی )به ویژه عمان و امارات( و جنوب غربی پنجاب سکونت دارند. بعضی مهاجران بلوچ در جستجوی کار و کسب معاش، به گرگان و حتی ترکمنستان هم رفته اند و در آن نواحی ساکن شده اند.
در یک دوره از تاریخ حکومت بلوچستان در دست سه گروه بود:
*.
سراوان، زاهدان و خاش در دست بارکزهی های سراوان بود.
*.
حکومت ایرانشهر، نیکشهر بمپور لاشار در دست قوم باشنده، لاشار بود )امیری - میرلاشاری - باشنده - قوم دانش(.
*.
حکومت بخش جنوبی بلوچستان در دست خوانین سرباز بود که شامل قبیله های )ملازهی - درازهی و صفرزهی( می باشند.
طایفه های بلوچ
بلوچ به چندین طایفه تقسیم می شوند.
*.
الگو:ایرانشهر-کلکلی- برهانزهی-سنجرزهی-نایگونی-بامری-بیجارزهی
*.
لاشاری)میرلاشاری-امیری-دانش-بلوچی-(
*.
سرباز)ملازهی-بلوچی-درازهی-صفرزهی(
*.
کرد )کُرد-میربلوچزهی-سهرابزهی (
*.
گبول ( مردم گبول یکی از اقوام ایرانی تبار ساکن در پاکستان، ایران، هستند. مردم گبول به زبان بلوچی سخن می گویند، که یکی از زبان های شاخه شمال غربی است.
**
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#38
Posted: 23 Aug 2013 10:59
*********
کرد
*********
مردم کُرد، اقوام ایرانی تباری هستند که در بخشهایی از ایران )به ویژه در شمالغرب و غرب ایران( و نیز در بخش های دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی می کنند.
کردها در سراسر ایران در استان های ایلام، آذربایجان غربی، بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، همدان، لرستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، گیلان، مازندران و استان های قم، قزوین، کرمان، و استان فارس زندگی می کنند.]نیازمند منبع[ بخش کردنشینجداشده از ایران )در جنگ چالدران(، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه هم اکنون جزئی از خاکسه کشور ترکیه، عراق، و سوریه میباشند، این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی باتوافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تاسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان وجمهوری تاجیکستان، نیز کردها زندگیمی کنند.
زبان کردی اخص را کرمانجی مینامند کهخود لهجه های متعدد دارد مانند: مکری، سلیمانیه ای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، زندی. زبان کردی با دسته شمالی لهجه های ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود وصاحب اشعار و تصانیف، قصص و سنن ادبی است.
بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز یارسان )اهل حق(، مسیحی و یهودی هستند. کردها اعیاد نوروز، قربان، فطر و جشنهای مولودی را گرامی می دارند. نامدارترین فرد کرد، صلاح الدین ایوبی فاتح جنگهای صلیبی و فرمانروای مصر است. از شاعران نامدار کرد مستوره اردلان و مولوی کرد را می توان نام برد. امیرنظام گروسی دانشمند و سیاست مدار دوره ناصرالدین شاه قاجار نیز کرد بوده است. درودگری، قالی و جاجیم و گلیم بافی )به ویژه قالی بیجار( ازصنایع دستی عمده کردها است.
پیشینهٔ واژه کرد
واژه کرد هنوز معنیش به درست مشخص نشده است و به صورت کورت اول در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت "کرد" انتقال یافته است. از لحاظ کاربرد، واژهٔ کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ نشینان ایرانی تبار غرب فلات ایران به کار رفته است و نه به معنای قومی.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#39
Posted: 23 Aug 2013 11:05
: تاریخ
به طور کلی از بدو تاریخ کوه های بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمیبوده است که با امپراتوری های جلگهها یعنی امپراتوری های بابل و آشور درجنگ بوده اند و گاه آنها را شکست میداده اند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسی ها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی رادر خود حل کردند و زبان ایرانی خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی)سورانی/کرمانجی( با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و تالشیو گیلکی و بلوچی از یک ریشه واحد هستند اما هنوز خانواده زبان کردی به طور دقیق طبقه-بندی نشده است.
ریشه زبان کردی همواره مورد بحث بین محققان بوده است زیرا کهنترین متن زبانهای کردی مال دوران اخیر است و دوره میانه ان هنوز شناخته نشده است .
گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند.
از دیدگاه زبانشناسی، امروز زبانهای کردی ادامه زبان مادی حساب نمیشوند وچنین دیدگاهی امروز میان زبانشناسان رایج نیست.ولادمیر مینورسکی، که نخست پشتیبان چنین فرضیه-ای بود، در دانشنامه اسلام)چاپ لیدن( میگوید: هیچ سند قاطعی وجود ندارد کهریشه زبان کردی مادی باشد.
در دوره های تاریخ، منطقه کردستان بخشی از امپراتوری های ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر می نامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی می نویسد: کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.
تمام سرزمین کردستان یکی از ایالاتایران بوده است. در جنگ چالدران)۱۵۱۴ میلادی( بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمان راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#40
Posted: 23 Aug 2013 11:50
: زبان
هنگامی که از زبان کردی سخن به میان می آید، مقصود زبانی است که کردها هم اینک با آن سخن می گویند. زبان شناسان و شرق شناسان غربی گفته اند که: این زبان از زبانهای هندواروپایی و خانواده های هند و ایرانی و در زمرهٔ زبانهای ایرانی است و با زبانفارسی قرابت نزدیکی دارد.
کردی از ریشه زبان های ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل مانده است. زبان کردیدارای ادبی بسیار پهناور است. قدیمترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قباله ای است که از اورامان در کردستان به دست آمده.
کردی که اکثر کردها در )ایران، ترکیه،عراق و سوریه( با آن صحبت می کنندزبان ادبی و نیمه رسمی به شمار میرود و در کشور عراق از زمان اشغال قوایانگلیس )۱۹۱۸ م.( تاکنون در مدارس تدریس می شود.
زبان کردی شامل گویشهای متعددی است یکی کورمانجی شرقی یا مکری در سلیمانیه و سنه؛ و یکی کورمانجی غربی در دیار بکر و رضائیهو ایروان و ارزروم و شمال سوریه و شمال خراسان. گروه اصلی دیگر یا گروه کردی جنوبی در منطقه کرمانشاه و بختیاری.
کرمانجی گویش کردهای شمال خراسان، ناحیه مرزی ایران و ترکیه، روستاهای تکاب وشاهیندژ، شرق ترکیه و شمال عراق است. سورانی دربخش میانی مناطق کردنشین ایران و همچنین در نیمه جنوبی کردستان عراق صحبت می شود. شهرهای اصلی سورانی زبان عبارتند از: مهاباد، سنندج،سلیمانیه، اربیل و کرکوک که بدان تکلم دارند. کردی جنوبی دارای لهجه های کردی کرمانشاهی، کلیایی، سنجابی، کلهری، لکی و فیلی است که در استان کرمانشاه و استان ایلام و استان لرستان و مناطق هم مرز با این دو استان در کشور عراق یعنی استان دیاله و بخشهایی از کرکوک و موسل بدان تکلم دارند.
به نظر دانشمندان زبان شناس و شرق شناس قبایل ماد و پارس همزبان بودهو هر دو به یک گویش سخن می گفته اند. تئودور نولدکه خاورشناس آلمانی، معتقد است که زبان مادی بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان داشته، اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ویرایش شده توسط: amirhoo3in