ارسالها: 1667
#41
Posted: 23 Aug 2013 11:58
: دین و مذهب
کردها در استان های کرمانشاه و ایلام شیعه و بخشی اهل سنت هستند. در استان لرستان ایران جمعیت قابل ملاحظه کرد شیعه زندگی می کنند. کردهای خراسان نیز شیعه هستند. در استان کردستان و بخش هایی از استان آذربایجان غربی اهل سنت هستند. در بین کردها نزدیک به ۵۰ هزار خانوار و شاید بیشتر یزیدی هستند. علاوه بر این، جمعیت قابل ملاحظه ای از کردها که به یارسان و اهل حق معروفند در میان کردها هستند که مرکز سکونت آنهامنطقه دالاهو و کرمانشاه و بصورت پراکنده در کردستان است. سایر کردها نیز مسیحی یا یهودی هستند.
بخش های کردنشین ایران
نواحی کردنشین ایران شامل استان کردستان، بخش هایی از استان آذربایجان غربی، استان کرمانشاه، بخش هایی از ایلام و بخش هایی از لرستان است. در قسمت هایی از استانخراسان شمالی و قسمت هایی از خراسان رضوی نیز مناطقی وجود دارند که مردم در آن مناطق به زبان کرمانجیصحبت می کنند که از این میان می توان به مناطق: اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، چناران و باجگیران اشاره نمود. مردم کردتبار این مناطق بنا به روایت تاریخ از ایل افشار هستند که در زمان شاه اسماعیل از منطقه جنوب دریاچه ارومیه به این نواحی برای محافظت از قلمرو شاه اسماعیل کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه اسماعیل آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خان های کرمانجی و استفاده از آنان در مقابله با حملات بی امان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.
طبق قانون اساسی ایران تدریس ادبیات زبان های قومی از جمله زبان کردی در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است )اصول پانزدهم و نوزدهم( ولی در عمل تا امروز انجام نیافته است.همچنین در ایران تأسیس و انتشار رسانه های همگانی به زبان ها و یا گویش های منطقه ای کاملاً آزاد است، البته باز هم این را باید اضافه کرد که این قانون است و در عمل انتشار رسانه ها به زبان کردی با محدودیت روبرو است.
استفاده از نام های مادی که مستقیما به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نام های کردی به وفور کاربرد دارد.
منابع
*.
صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات در ایران )۸جلد(، انتشارات فردوس.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#42
Posted: 23 Aug 2013 20:42
*********
بابادی
*********
بابادی باب یکی از ۴ طایفه بزرگ هفت لنگ بختیاری می باشد که از طایفه های زیر تشکیل شده است.
زیر شاخه های طایفۀ بابادی عبارتنداز :
*.
بابادی عالی انور
*.
عکاشه، )گاشه(
*.
راکی
*.
میرقائد، )میرکاد(
*.
شهنی
*.
مدمولیل )مدمولی(
*.
پبدنی
*.
آرپناهی
*.
احمد محمودی، )احمد مُمِدی(
*.
ململی
*.
گُمار
*.
گَله
*.
رواتی، )شیخ رباط(
*.
نصیر
محل سکونت
محل سکونت اصلی آنها در کوهرنگ، بیرگان، فارسان، مسجد سلیمان، ایذه، اردل، لالی و شوشتر می باشد.
تاریخ
ریاست طایفه بابادی به عهده مهدی خان بابادی فرزند بزرگ تقی خان)عالی انور( بوده است.بابادی ها نیز مانند سایر بختیاری ها به ییلاق و قشلاق )سردسیر و گرمسیر( کوچ می کردند. ییلاق شان در استان چهار محال بختیاری شامل پردنجان، گوجان و شهرستان کوهرنگ است. ریاست این مکان ها را نیز مهدی خان بر عهده داشت. قشلاقشان در استان خوزستان شامل میان رودان؛ بنوارگله بلوط؛ مهدی آباد، تراز؛ دشت ده)حتی(، قلعهمیدان، جاستون شه، کالک شوران؛ دره بوری؛ در حومه شهرستان لالی می باشند. منطقهٔ مهدی آباد را به نام ایشان نام نهاده اند.
در جریان اصلاحات ارضی در دوره محمدرضا شاه پهلوی اراضی گوجان و پردنجان را از خان ها گرفته و در بین رعیت ها تقسیم نمودند. این واقعه در زمان نوادگان مهدی خان اتفاق افتاد.
ایشان نیز دژی واقع در دشت ده بنام دزقلعه میدان )استان خوزستان( داشته اند که آثاری از آن به جا مانده و اکنون محل اقامت اولادمهری بابادی می باشد. شیرهای سنگی بر مزار مهدیخان و پدر او تقی خان در پردنجان به عنوان آثار باستانی ثبت شده اند.
بعد از وفات مهدی خان فرزند بزرگش محمدکریم خان و نوه ایشان علیدوست خان زمامداری امور را بر عهده گرفتند دراین دوران ایل آرپناهی از دادن مالیات بهعلیدوست خان سر پیچی نمودند و به دستور علیدوست خان ایل آرپناهی را غارت نمودند و بعد از مدتی فردی ناشناس از این ایل به صورت پنهانیوی را کشت و به دستور محمدکریم خانبر اساس حس انتقام جوئی و قصاصخون علیدوست خان چندین نفر از ایل آرپناهی را کشتند و سر انجام پس از فوت محمد کریم خان ریاست به جهانگیرخان رسید.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#43
Posted: 23 Aug 2013 20:45
: شجرنامۀ خوانین طایفۀ بابادی
فرزندان تقی عبدالله عالی انور :مهدی خان، محمدخان، آگودرز )شَلو(.
*.
فرزندان مهدی خان: محمدکریم خان، آ شنبه، آنظر علی
*.
فرزندان محمد خان: آشیرعلی )شیلی(،آامیرعلی )کربلایی حیدر(، احمد خان.
*.
فرزندان احمدخان: آحبیب، آامان الله، جهانگیرخان، فرامرزخان.
*.
فرزندان جهانگیرخان: خسروخان، آمیرزاعِوض، آمحمدولی، آشیخ ویس، آشیخ علی.
*.
فرزندان خسرو خان:چراغ خان، آمحمدحسین، آعلی محمد، آمرتضی، آامان الله خان، آعلیرضا، آعزیز، آراهخدا، آمهدی، آعبدالله، آمحمدرضا، آعلیقلی خان، آمصطفی، آفرج الله.
*.
فرزندان آمیرزاعِوض: آمحمدنصیر، آنجفقلی، آعباس، آحسن، آگدا، آعلی اکبر.
*.
فرزندان محمد ولی خان: حاتم خان، آمحمدرسول، حاج هاشم خان، آمحمدآقا، آعلی عسگر.
*.
فرزندان فرامرزخان: آاله بخش خان، آاله یارخان، حاج میرزا پرویزخان، آرستم، آاسکندر، آفرهاد.آداراب
*.
فرزندان حاج میرزا پرویزخان: میرزا حسین خان انتظام الملک، آمحمد زمان،آ لطفعلی، آفتحعلی.
*.
فرزندان آمحمد زمان :آمحراب خان
*.
فرزندان آمحراب خان :آمحمدخان پرویزی )داماد مرتضی قلی خان صمصام السلطنه(.
*.
فرزندان میرزا حسین خان :آخان جان، آمصطفی ) آخان جان و آمصطفی در واقع فتح اصفهان در رکاب مشروطه خواهان به شهادت رسیدند (، آ علی اکبر، آ علی اصغر)عسگر(، آ فتح الله، آرضا، آعجم، آجمشید، آاسکندر، آفرج الله، آمرتضی، فضل الله، نصرت الله.
*.
فرزندان فضل الله پرویزی:بهمن، فرهاد)بهرام(، علی اصغر)فرزاد(.
*.
فرزند نصرت الله پرویزی:حسین
*.
فرزندان آ علی اصغر: آجعفرقلی خان رستمی )آخرین کلانتر رسمی ایل بختیاری(، آمحمدزمان، آرستم، آعلی، آنجف، آروزعلی.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#44
Posted: 25 Aug 2013 18:09
*********
چارلنگ
*********
ایل بختیاری به دو شاخه بزرگ هفت لنگ وچهار لنگ تقسیم می شود. هرچند که این دو شاخه ایل بختیاری از نظر فرهنگی تفاوت چندان زیادی ندارند.اماجدایی محل سکونت ومسیر کوچ باعثایجاد تفاوت نه چندان زیادی در گویش ولهجه این دو شده است.
هفت لنگ ها بیشتر در چهار محال بختیاری وشمال خوزستان زندگی می کنند.که جمعیت انها نسبت به چهار لنگها که در لرستان، شمال خوزستان وجنوبغرب اصفهان هستندبیشتر است.
چهارلنگ هاییلاق درجنوبغرب اصفهان)شهرستانهای فریدن، فریدونشهروچادگان(ویانواحی شرقی لرستان) الیگودرز ( سپری می کنند.باشروع دوره سرما در این منطقه به شمال خوزستان برای سپری کردن زمستان کوچ می کنند، البته امروزه بیشترعشایربختیاری درمناطق بختیارینشین ساکن شده اند.
طایفه چهار لنگ به چهار شاخه بزرگ تقسیم می شود.که عبارتند از محمود صالح- موگویی-مهیوند وذلکی طایفه مهیوند چهارلنگ خود به دستهای بزرگی تقسیم می شود که مهمترین انها عبارتند از:حاجیوند-عبدالوند-فولادوند-سالاروند-هیودی طایفه حاجیوند بزرگترین این طوایف است که تاریخی داشته است لبریز از شجاعت ودلاوری . طایفه حاجیوند خود به تیره های متعددی تقسیم می شوند که عبارتند از :قاسمعلی-قالبی-هیل هیل-رشیدی والیاسی سردسیر یا ییلاق طایفه حاجیوند دامنه کوههای اشترانکوه است. از جمله طوایف فولادوند میتوان به ایل هیودی - سالاروند- گراوند- خانه جمال و خانه قائد مستوان اشاره نمود منطقه یللاقی ایل هیودی در چقاگرگ وخلیل آباداست ودارای تیره های:ملا-علیدادی-شاه حسن-جمشیدوند-پارسی-جودکی-پاپی است.ازبزرگان این ایل می توانآامیرقلی جعفری)ملایی(-آنریمان گلابی)علیدادی(وآراعلی خسروملا)ملایی(و......رانام برد.
یکی دیگر از طوایف مهم بختیاری طائفه کائد یا قائد می باشد.که درمنطقه گتوند استان خوزستان ساکن بوده اند که به دلائل مختلف از این منطقه کوچ نموده وبه استانهای لرستان،اصفهان و سیستان و بلوچستان مهاجرتنموده اند.که عده ای از آنها هم اکنون بانام خانوادگی مختلف از جمله تقوی سالاروند حیدری محمدی بهزادی وسلیمانی وجود دارند
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#45
Posted: 3 Sep 2013 13:47
*********
اورک
*********
طایفه اورک یکی از طوایف دینارونی و یکی از بزرگترین طوایف بختیاری چه از نظر تاریخی و ایلیاتی و همینطور از نظر جمعیت و وسعت اراضی ایل است. که محل سکونتش در خطهٔ رود بازفت، دینارون، میانکوه، دهدز، شلیل،سرخون، اردل وایذه و ... است.که نیمی از آنها در خوزستان و نیمی در چهار محالزندگی می کنند.
این طایفه در طول تاریخ شامل خان ها وکلانتران زیادی بوده و مردمان مهمان نوازی دارد. طایفه اورک شامل طوایف زیر است:
چهار بنیچه - جلالی - هلیساد- شیران - خواجه -لندی - سادات موسوی -غریبی - سادات حسینی - شهپیری - آل داوودی - گل بامکی - خدابخشی - زندی - قلعه سردی - موزرمی - کیشخالی - عرب - اولاد حاجعلی - ممسنی - غلام - ورناصری - گوزلکی - اورک شالو -لجم اورک )تیرههای لجم اورک بشرح زیر: اسیوند)محمودی بردزردی (آر احمدی - سخندری - کری -گپی - جیره - درویش ممون -( بندونی باب )تیره های بندونی باب:رفنی - بوگری - بنی سر تنگی - سوتکی - سراوکی - بنی مسن - شیاسی - هلوسعد - قائدان شیاسی - قنبری - شیران.(
مردم طایفه اورک بیشتر در شهرهای ایذه، دهدز، مسجدسلیمان، اردل، اهواز، بوشهر، اصفهان و شهرهایش مثل لنجان و شاهین شهر، مینادشت و ... زندگی می کنند.
طایفه اورک در نزد مردم به اورک ۲۴ تیره مشهور است.
تیره هایی بنام اورک در طایفه بهداروند و جود دارد که قبلا خانواد ه هایی از طایفهاورک بوده اند اما بدلیلی کوچ کرده اند و در کنار طایفه بهداروند زندگی کرده اندو اکنون جزو یکی از تیره های بهداروند محسوب می شوند. همینطور همچند خانوار از طایفه اورک به کنار طایفه ممصالح چهارلنگ رفتند و اکنون جزو آن طایفه مسوب می شوند. اما اصلیتشان جزو طایفه اورک ۲۴ تیره بوده. و همچنین بعضی از خانواده ها و تیره های این طایفه از طوایف دیگر بختیاریبوده اند که بخاطر دلایل مختلف مانند نزاع ایلی و... به درون این طایفه آمده اند و جزو اورک محسوب می شوند اما هنوزهم بع از چند سال بعضی از آنها به طایفه اصلی شان آمد و رفت نیز دارند وفامیل های خود در طایفه قبلی را می شناسند.
**
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#46
Posted: 3 Sep 2013 13:54
*********
ماد
*********
ماد نام یکی از اقوام ایرانی تبار مرتبط با پارس ها بود که در سده ۱۷ پیش از میلاد در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناخته شد نشیمن گزدید.بسیاری از مورخان باستان، به صراحت، مادها را »آریایی« خوانده اند. واژگان بازمانده از گویش مادی در زبان پارسی باستان، و نیز تصریح»استرابون« به »آریایی« بودن زبان مادها و پیوند و همسانی آن با زبان های پارس و بلخ و سغد و سکاها و نیز کلام داریوش بزرگ ـ که زبان مادها و پارس ها را در یک گروه قرار می دهد، نشانهٔ از »آریایی« بودن زبان مادهاست.
بناهای مذهبی )معابد( یافته شده در سکونت گاه های مادها و نیز نام های خاص مادی که با اسامی دینی آریاییترکیب شده اند به آشکارا تعلق مذهبی قوم ماد را به اندیشه ها و آیین های دینی هندوایرانی )آریایی( و شاید زرتشتی، نشان می دهد.
نام شاهان و سرداران ماد که در متون آشوری و یونانی و پارسی باستان ذکر گردیده اند )مانند: فْرَوَرتی، اوُوَخْشَترَ، اَرشْتْی وَییگَ، شیدیرپَرنَ، تَخمَ سپادَ و...( همگیبه آشکارا »آریایی« هستند.
برخی مدعی هستند بر پایهٔ نظریهٔ"حضور دیرین مردم آریایی در خاور نزدیک و میانه" که توسط جمعی از تاریخدانانبه ویژه جهانشاه درخشانی ارائه شده است، واژهٔ "مَدَه" در نوشتارهای میانرودان به نادرست به معنای عام سرزمین ترجمه شده است که با برخی از اسناد باستانی سازگار نمی باشد. بر پایهٔ این نظریه دست کم از هزارهٔ سوم پیش از میلاد مادها در بخش های غربی ایران حضور داشته اند.
بر پایه برخی منابع مادها میان قرون ۹ تا ۷ پیش از میلاد حکومتی یکپارچه برای سرزمینهای مادی تشکیل ندادند و در این رابطه برخی معتقدند که به نظر می رسد آن چه در بارهٔ نهادهای تمدنی و حکومتی مادها در متون تاریخی )هردوت و پس از وی( روایت شده است، تصویری متعلق به هخامنشیان و پارس ها باشدکه سپس به تن و قامت مادهایی که روزگارشان گذشته بود، پوشانده و بازسازی شده است.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#47
Posted: 3 Sep 2013 13:56
: منابع و مآخذ تاریخ دوران ماد
نخستین اشاره به قوم ماد در کتیبه ای است که گزارش حمله شلمانسر سوم به سرزمین موسوم به پارسوا، در کوههای کردستان، )سال ۸۳۷ ق م( بر آن ثبت شده. مادها از نژاد هند و اروپایی به شمار می روند و محتمل است که در تاریخ هزار سال قبل از میلاد از کناره های دریای خزر به آسیایباختری آمده باشند. اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است. تپه هگمتانه تپه ای تاریخی با پیشینه ای متعلق به دوران ماد است. روایات مورخین یونانی نیز حاکی است که اینشهر در دورهٔ مادها )از اواخر قرن هشتم تا نیمهٔ اول قرن ششم قبل از میلاد(، مدتها مرکز امپراتوری مادها بودهاست و پس از انقراض آنها نیز به عنوان یکی از پایتخت های هخامنشی)پایتخت تابستانی( به شمار می رفته است. گفته های هرودوت مورخ یونانی، در قرن پنجم قبل از میلاد، مهم ترین ماخذ تاریخی در این مورد است. در حقیقت برای نوشتن تاریخ سلسله ماد اولین بار در نیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد هرودوت مورخ یونانی کوشش کرده است.
در کتیبه های تیگلت پیلسر سوم که در قرن هشتم پیش از میلاد نوشته شدهاست، و سناخریب و اسرحدون و شلمانسر سوم نیز به ناحیه ماد اشاره کرده اند.
از برخی از مطالب تورات نیز برایاطلاع از تاریخ ماد، می توان استفاده کرد. لیکن در حقیقت برای نوشتن تاریخ سلسله ماد اولین بار در نیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد هرودوت مورخ یونانی کوشش کرده است.
سرزمین ماد
ماد نام سرزمینی بود که تیرهٔ ایرانی مادها در آن ساکن بودند. این سرزمین دربرگیرنده بخش غربی فلاتایران بود. سرزمین آذربایجان فعلی در شمال غربی فلات ایران را با نام مادکوچک و ناحیه امروزی کردستان، تهران)ری(، حوزه شمال غربی کویر مرکزی وهمدان را با نام ماد بزرگ می شناختند. پایتخت ماد در گذشته هگمتانهنام داشت که بعدها به اکباتان تغییرنام داد.
این قوم، در کوههایی که به عنوان جایگاه خود در ایران انتخاب کرده بودند، مس، آهن، سرب، سیم و زر، سنگ مرمر، و سنگهای گرانبها بدست آوردندو چون زندگی ساده داشتند، به کشاورزی بر دشتها و دامنه تپه های منزلگاه خود پرداختند.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#48
Posted: 3 Sep 2013 13:59
: طوایف ماد
مطابق منابع کهن آشوری و یونانی و ایرانی در مجموع معلوم می گردد که سهطایفه از شش طایفه تشکیل دهندهً اتحاد مادها یعنی بوسیان، ستروخاتیانو بودیان بوده و سه طایفه مادی دیگر عبارت بوده اند از آریزانتیان و مغها و سرانجام پارتاکانیان. مطابق منابع یونانی، در سرزمین کمنداندازان ساگارتی )زاکروتی، ساگرتی( مادی های ساگارتی میزیسته اند که شکل بابلی - یونانی شدهً نام خود یعنیزاگروس )زاکروتی، ساگرتی( را به کوهستان غرب فلات ایران داده اند. نام همین طوایف است که در اتحاد طوایف پارس نیز موجود است و خط پیوند خونی طوایف ماد و پارس منجمله از منشا همین طایفه ساگارتی ها)زاکروتی، ساگرتی( است، طوایف پارس قبل از حرکت به سوی جنوبدورانی طولانی را در مناطق مادها بوده و بعدها رو به جنوب رفته اند.
جنگ های آشور و ماد
مجموعه لشکرکشی های آشور به سرزمین ماد در قرن هشتم پ. م. نتوانست قدرت مادها را در هم بشکند وبیشتر حملات غارتگرانه بودند. دولت ماننا اتحادیه طوایف ماننایی منطقه و خود، از گذشته جزیی از سازمان های حکومتی لولوبیان - گوتیان بودند. دولت ماننا در سده هفتم ق.م. جزیی از دولت بزرگ ماد به شمار می رفت. اخرین لشکرکشی اشور به ماد در سال۷۰۲ پ. م. بود. خطر حمله از غرب به وسیله دولت زورمند آشور، نیاز تشکیل یک دولت متمرکز را برای مادها که جدیدترین مهاجران به زاگرس بوده اند بوجود آورده است. مادها پایه های نخستین شاهنشاهی آریایی تباران )۷۲۸-۵۵۰ پ.م.( را در ایران بنیاد نهادند.
ظهور پادشاهی ماد
به گفته مورخین یونانی، پس از حملات شدید و خونین آشوریان به مناطق مادنشین، در حدود سال ۷۰۸ قبل از میلاد، رهبر یکی از قبایل مادی دیاکو به وسیله مجلس اتحادیه، به عنوان رهبر قبایل مادی انتخاب شدهو وظیفه تشکیل یک دولت مرکزی بهعهده وی گذاشته می شود. این رهبر، دیاکو )دیوکس در یونانی( با متحد کردن قبایل پراکنده مادی و برقراری قوانین مختلف، به عنوان اولین رهبر مادشناخته می شود و اوست که پایتخت خود را در همدان امروز )هنگمتان، همریشه با هنگمن و انجمن، به معنای محل جمع شدن( قرار می دهد.
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#49
Posted: 7 Sep 2013 13:11
*********
پارس ها
*********
پارس نام دسته ای از مردمان هندواروپایی )آریایی( است، که با مادها از شمال غربی وارد فلات ایران شدند.زبان این قوم زبان پارسی باستان بود. در زبان پارسی باستان پارسه نام یکی از اقوام ایرانی مقیم جنوب ایران است که مقر ایشان را نیز پارس نامیده اند. از این قوم دو خاندان بزرگ به شاهنشاهی رسیده اند، یکی هخامنشیان و دیگر ساسانیان. دانشمندان زبان پارسی باستان را خویشاوند زبان اسلاو های بالت )سقلابیان بالت( می دانند و این امر موجب این فرضیه شده که اجداد ایرانیان در جوار اسلاوها )سقلابیان( میزیسته اند و اُست های امروزی را واسطه ٔ بین قوم پارس و اسلاوها )سقلابیان( می دانند.در نیمه ٔ اول از هزاره اول ق. م. سه قدرت بزرگ در نواحی شمال دجله و فرات با هم رقابت داشتند که از میان آنها ایرانیان توانستند بر دو رقیب دیگر یعنی اورارتو )آرارات( و آشور چیره شوند و شاهنشاهی وسیعی به وجود آورند. نام قوم پارس برای اولین بار در سالنامه های پادشاهان آشور در شرح لشکرکشی آنان به حدود جبال زاگرس به میان آمده است. آشوریان این قوم را در ۸۴۴ ق. م. شناخته اند. با این دلایل قوم پارسی قبلاً در شمال غربی ایران کنونی در مغرب و جنوب غربی دریاچه ارومیه مستقر بوده و سپس به تدریج به جنوب متمایل شده و این انتقال در نتیجه ٔ فشار اورارتو و آشور بوده است. این قوم به احتمال قوی در حدود سال ۷۰۰ ق. م.در مغرب جبال )بختیاری کنونی( جایگزین شدند و مرکز حکومت آنها مطابق نوشته ٔ آشوریان پارسوماش نامیده شد. پارسیان پس از ورود به این سرزمین تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را تشکیل دادند. پس از مرگ هخامنش پسرش چیش پیش پادشاه شهر انشان نامیده شد و رسماً در قلمرو وسیعتری به فرمانروایی پرداخت و ایالت تازه ای را که پارسه نامیده شد )فارس کنونی( به دیگر متصرفات خود پیوست .
مادها در رشته کوه های زاگرس مستقر شده و در مادَ )غرب ایران کنونی( تمدن به وجود آورده و در آنجا ماندگار شدند. پارس ها تدریجاً رو به جنوب پیشروی کرده و به سرزمینی رسیدند که استان فارس کنونی است. و در آنجا ماندگار شدند. پارس ها پس از آمدن به آن منطقه به تمدن
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .
ارسالها: 1667
#50
Posted: 7 Sep 2013 13:13
*********
ایل میلان
*********
میلان نام یکی از ایل های کرد ایران در استان آذربایجان غربی در شهرستانهای ماکو و خوی و سلماس و ارس کنار میباشد. در حوزه شهرستان مهاباد انشعاباتی از ایل میلان زندگی می کنند. قلمرو اولیه این ایل منطقه وسیعی از مناطق کردنشین آذربایجان غربی و ترکیه را شامل می گردد که در جوار ایلات و طوایف وابسته خود به حیات ایلی ادامه می دهد. مشخص شده است که این ایل با ایلات شکاک، تاکوری، کردهای خراسان، سارمانلو، مقری، گراوی، خودی شمسکی، حسانلو، مرزکی و جبرانلو خویشاوند است.
ایل میلان در حوزه شهرستان اسکو در آذربایجان شرقی یکجانشین شده اند و شهری به نام میلان را به وجود آورده اند. زبان مرسوم بین مردم ایل میلان کرمانجی میباشد.
سرزمین پهناور و پربرکتی، از کناره رودخانه »زنگمار« ماکو تا دهستان قطور شهر خوی، طایفه های ایل میلان را از چادرنشین کوچنده و ده نشین زراعت دربرگرفته است. ایل میلان به دو دسته بزرگ به نام »میلان« و »خلکانی« تقسیم می شود.ایل میلان
میلان پنج طایفه دارد به نام: »مَمَکانْلو«، »دودکانلو«، »مندولکانلو«، »شیخ کانلو«، سارمانلو«.
خلکانی به دو دسته »دلائی«و »خلکانی« بخش می شود. خلکانی شش طایفه دارد به نام: »کِچلانلو«، »گلی کانلو«، »اموئی«، »مروئی«، »قردوئی«، »خزوئی«
ایل میلان به طوایفی چون بروکی میلان، قلیکی میلان، دلائی میلان، شیخ کانلو میلان، مروئی میلان، قردوئی میلان، کچلانلو میلان، و ... تقسیم می شود که در اطراف شهرهای ماکو، سیه جشمه، خوی، پلدشت پراکنده شده اند و زندگی آنها بصورت عشایری میباشد. زبان مرسوم بین مردم ایل میلان کرمانج میباشد.این زبان زبان رایج در کردهای ترکیه نیز میباشد.
منابع
*.
اسکندری نیا، ابراهیم، ساختار و سازمان ایلات و شیوه معشیت عشایر آذربایجان غربی.
*.
تابانی، حبیب الله، کردستان.
***
ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .