ارسالها: 23330
#61
Posted: 14 Apr 2015 15:28
ریشه و کاربرد واژهٔ تات
تات واژهای است که ترکزبانان برای مردم ایرانیزبان و ایرانیتبار یکجانشین بهکار بردهاند. به گفته هونی (۱۹۵۷) فارسیزبانان را تات مینامیدند
قدیمیترین سندی که کلمۀ تات در آن استفاده شده، کتیبههای اورخون است. تات در در این کتیبهها ظاهراً به معنای «اتباع» و «رعایا» استفاده شدهاست. لفظ «تات» علاوه بر این که بر ایرانیان و یکجانشینان اطلاق میشده، عنوانی بوده که قبل از حکومت ایلکخانی به عناصر خارجی سرزمینهای ترکان (احتمالاً خارجیهای یکجانشین ترکستان، بعضی قبایل متمدن ترک، اقوام مغلوب و ساکنان مناطق تحت تصرف ترکان) گفته میشدهاست.
در مثلها و افسانههای مردم تبریز «تات» به معنی مرد دانا و باسواد و شهرنشین است.استعمال کلمۀ «تات» در بین ترکان ساکن ایران رواج داشته ولی انعکاس آن در ادبیات فارسی بسیار کم است. همچنین در دیوان لغات ترک کاشغری تات به شکل تَت نیز ضبط شده و به معنای ایرانی، فارسی، فارسی زبان و کافر اویغوری آمدهاست.تاتارهای کریمه نیز مسیحیان یونانی را که در سلطنت کاترین دوم (۱۷۶۲ـ۱۷۹۶) و در فاصلة ۱۱۸۹ـ۱۱۹۲/ ۱۷۷۵ـ ۱۷۷۸ به ناحیة ماریوپول (ژدانوف امروزی ) واقع در کنار دریای آزوف مهاجرت کرده بودند، تات مینامیدند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#62
Posted: 14 Apr 2015 15:30
پراکنش تات زبانان در استانهای ایران
- اردبیل :خلخال-نمین-کوثر
- البرز :کرج -ساوجبلاغ
- آذربایجان شرقی :مرند
- تهران :جنوبغرب شهر تهران
- خراسان شمالی :اسفراین-بجنورد
- زنجان :طارم
- قزوین :تاکستان-بوئین زهرا-قزوین
- گیلان :رودبار
- مرکزی :کمیجان- تفرش- ساوه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#63
Posted: 14 Apr 2015 15:34
هویت تات ها و زبان تاتی
پژوهش در زمینه اقلیت های زبانی باقیمانده از زبانهای باستانی ایران به جهت اینکه نمونه های تقریبا دست نخورده از فرهنگ کهن ایرانی می باشند از جنبه حفظ و کمال بخشی به «هویت ایرانی» حائز اهمیت فراوانی است. از جمله این اقلیت های زبانی ، تاتها می باشند که در واقع نامیده شدن آنها به عنوان «تات» ریشه تاریخی ایرانی ندارد و این نامی است که که مهاجمین ترک که از زمان غزنویان به ایران آمده و در دوره سلجوقیان و مغولان در گروههای متعدد به این سرزمین آمده و رحل اقامت افکندند، به این اقوام داده اند.
تاتها امروزه در گستره جغرافیایی از منطقه دربند و داغستان روسیه واقع در غرب دریای خزر تا همدان و در جهت شرق تا خراسان زندگی می نمایند و قومیتی واحد ندارند بلکه یادگاران اقوام مختلف ایرانی می باشند که در جریان حضور ترکان مانند دیگران در زبان ترکی مستحیل نگشته و زبان و گویش خود را حفظ نموده اند.
زبان تاتی نیز زبان واحدی نیست بلکه تفاوتهای موجود در گویشهای مختلف تاتی مربوط به تفاوت زبانهای نسل های گذشته این مردمان در پیش از آمدن ترکان می باشد.
غالب تاتها هم اکنون در آذربایجان – منظور آذربایجان کهن شامل استانهای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان و قسمتی از همدان و قزوین و ... است –زندگی می کنند و به گمان زیان تاتی آنها باقیمانده زبان آذری است که در قرون اول اسلامی زبان رایج آذربایجان بوده و خود یادگار زبان کهن مادی است که نشان از تاثیرات اوستایی و پهلوی اشکانی و ساسانی و فارسی دری نیز در آن دیده می شود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#64
Posted: 14 Apr 2015 15:36
مقدمه هویت تات ها و زبان تاتی
شناخت و کسب علم و آگاهی در فرهنگ پربار ایران اسلامی چنان پربهاست که بر مبنای آن لحظاتی از عمر آدمی نام حیات و بالندگی واقعی به خود می گیرد که صرف کسب علم و آگاهی گردد.
در این میان شناخت میراث فرهنگی به معنای عام خود ارزشی ویژه دارد چرا که معمولا بهترین آینده نگری ها و آینده سازی ها در پرتو تجربیات گذشتگان صورت می پذیرد.
گذشته از این مطالب هویت هر قوم و ملتی نیز به صورتی کاملا درهم تنیده با گذشته و میراث گذشتگانش گره خورده است و در عصری که عده ای آن را عصر « بحران هویت » می خوانند ؛ قطعا کوشش برای شناخت و حفظ هویت امری بسیار مقدس و مهم خواهد بود. این سخنان برای ملتهایی که حداکثر چند قرن سابقه تاریخی دارند آنقدر مفهوم نبوده و اهمیت آنچنانی نخواهد داشت ولی ایرانیان که ملتی حاضر در صحنه تاریخ از همان ابتدای آن می باشند و همیشه تمدن ساز بوده و حضور درخشانی در صحنه زندگی بشریت دارند، بایستی اهمیت مسئله را بصورتی عمیق درک نموده و در راه اعتلای هویت خویش از طریق بهره مندی از داشته های دیروزی و تفکر و تامل امروزی کوشیده و حتی یاریگر دیگرانی باشند که به علت فقدان چنین سابقه درخشان فرهنگی چنین پتانسیلی را ندارند.
در میان مباحث مختلفی که می توان در راستای مسائل بیان شده دسته بندی و بیان نمود بحث قومیت ها و اقلیت های زبانی موجود در داخل حوزه ایران فرهنگی بسیار مهم می باشد و بررسی گذشته و دارایی های فرهنگی هرکدام از آنها می تواند علاوه بر روشن نمودن گوشه ای از وقایع اتفاق افتاده در گذر زمان این مرز و بوم ، باعث شکوفایی هویت ملی کل ایرانیان گردد چرا که ایران یعنی همه این قومیت ها و اقلیت ها که در یکی شدنشان مفهوم ایران را ساخته اند.
در کنار نام هایی چون کرد ، بلوچ ، ترکمن و ترک و سایر قومیت ها ، گاهگاهی از « تاتها» و آنچه که بدان سخن می گویند یعنی « تاتی» نیز یاد می شود البته با کمال تاسف باید گفت که عدم انجام صحیح رسالت و وظیفه از سوی رسانه های جمعی و مطبوعات ـ اعم از دولتی و غیر دولتی ـ و حتی مجامع دانشگاهی ، مانع از آن بوده است که ایرانیان دیگر هموطنان خویش را در قالب قومیت های دیگر خوب بشناسند و اهدافی که در جملات قبل شمرده شد، محقق گردد. در مورد تاتها و تاتی وضع دو چندان آشفته تر است و عده بسیار اندکی به صورتی صحیح و عمیق با تاتها و گذشته و فرهنگ غنی شان آشنایی دارند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#65
Posted: 14 Apr 2015 15:38
پیشینه موضوع
نگاهی به سابقه مباحث مطرح شده و مقالات و کتابهای نوشته شده که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مساله « تاتها» و « تاتی» را مورد بررسی قرار داده اند، بالاخص به شیوه منتقدانه و با حذف مطالب تکراری و رونویسی شده از چند منبع خاص نشان می دهد که هنوز نسبت به این موضوع ادای دین علمی نشده است. و زوایای پنهان بسیاری وجود دارد که همت صد چندان ایران شناسان و عالمان علاقه مند به هویت ایرانی را می طلبد.
شاید بتوان گفت که به صورت جدی « تاتی» از زمانی که احمد کسروی به بحث « زبان آذری» پرداخت مطرح شد و در واقع کتاب « آذری یا زبان باستان آذربایجان» که از نوشته شدنش بیش از هشتاد سال می گذرد شروعی برای منازعات علمی و غیر علمی متعدد بین طرفداران وجود زبان آذری و نظریه مهاجرت ترکان به آذربایجان و از طرف دیگر منکران وجود چنین زبانی و معتقدین به بومی بودن چندین هزار ساله ترکی در آذربایجان گردید که به نوعی تاتی و تاتها نیز در بین این مباحثات مطرح می شدند و می شوند.
اندیشه های کسروی را ، البته با نقدهای خاص ، کسان دیگری چون : محمد امین ادیب طوسی ، رضا ملک زاده، منوچهر مرتضوی ، یحیی ذکاء، احسان یارشاطر، عباس اقبال آشتیانی، فریدون جنیدی، منوچهر ستوده، رشید عیوضی، جمال الدین فقیه، محمد قزوینی، حسینعلی کاتبی، یحیی ماهیار نوابی، سید محمد محیط طباطبایی، محمد مقدم، ناصح ناطق، سعید نفیسی و ... در کتب و مقالات مختلف پی گرفتند اما آنچه که مستقیما به تاتی می پرداخت بسیار کم بود در بین آنها نیز شاید به موضوع تاریخ و فرهنگ و مردم شناسی « تاتها» بسیار کمتر پرداخته شد که به چند مورد از آنها اشاره می شود.
الف) تاتی:
۱ـ کتابها
ـ جستاری در زبان و ادبیات تاتی به پیوست مونوگرافی روستای فیارج، علی محمد آقاعلیخانی، تهران، رامند، ۱۳۸۳٫
ـ گویش گرینگان (تاتی) ، یحیی ذکاء ، تهران، سینا، ۱۳۳۲
ـ زبان تالشی و تاتی، علی عبدلی، بندرانزلی، کتابفروشی دهخدا، ۱۳۶۳٫
ـ فرهنگ تاتی و تالشی ، علی عبدلی، بندرانزلی، کتابفروشی دهخدا، ۱۳۶۳٫
ـ فرهنگ تطبیقی تالشی ـ تاتی ـ آذری، علی عبدلی، تهران ، ۱۳۸۰٫
ـ خلخالی یک لهجه از آذری، عبدالعلی کارنگ، تبریز ، شفق، ۱۳۳۴٫
ـ گویش تاتی شمال خراسان، حبیب صفرزاده، مشهد، سخن گستر، ۱۳۸۲٫
ـ ادبیات تات و تالش در ایران و جمهوری آذربایجان، علی عبدلی، تهران ، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰٫
۲ـ مقالات
ـ «تاتی کرنیگان»، عبدالعلی کارنگ، در،ادبیات تبریز،جلد۴، شماره ۱ـ۲، صص ۷۲-۷۵٫
ـ « اشاره دیرآمد بر لهجه رامند»، جلال آل احمد، در، فرهنگ ایران زمین، جلد ۱۲ (۱۳۴۳)، صص ۳۲۳ـ۳۲۹٫
ـ «گویش گلین تیه هرزندی»، یحیی ذکاء، در، فرهنگ ایران زمین، جلد۵ (۱۳۳۶)، صص ۵۱ـ۹۲٫
ـ« زبان هرزندات مرند»، محمد امین ادیب طوسی، در ، ماهتاب، دوره ۱، صص۲۷۰-۲۷۶٫
ـ« درباره دستور لهجه تاتی جنوبی»، احسان یارشاطر، احمد تفضلی، در, راهنمای کتاب ، دوره ۱۳، شماره ۳ـ۴ (خرداد ۱۳۴۹) ، صص ۲۹۶ـ ۲۹۸٫
ـ« زبانهای ایرانی الموت»، سعید نفیسی، در، کاوه (جدید)، دوره ۸ (۱۳۴۹)، صص۴۴-۴۸٫
ـ «زبانهای ایرانی الموت و رودبا»ر، سعید نفیسی، در، نشریه ایران شناسی، شماره ۱، صص ۱۶۹-۱۷۱٫
۳ – پایان نامه ها :
ـ دستور زبان تاتی تاکستان، عباس طاهری ، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما : دبیرمقدم ، استاد مشاور : سیروس شمیسا ، کورش صفری ، دانشگاه علامه طباطبایی.
ب ـ تاتها
۱ـ کتابها
ـ تات نشین های بلوک زهرا ، جلال آل احمد، تهران، کتابخانه دانش سعدی، ۱۳۳۷٫
ـ مطالبی در زمینه تاریخ، فرهنگ و جامعه تاتها و تالشان، علی عبدلی، تهران، ققنوس، ۱۳۶۹٫
ـ مطالعاتی درباره تاریخ ، زبان و فرهنگ آذربایجان، فیروز منصوری، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۹٫
۲ـ مقالات:
ـ« تاجیک و تات» ، محمد جعفر ملک زاده ، در،آینده،سال ۱۳، شماره ۶ـ ۷ (شهریور و مهر ۱۳۶۶) ، صص ۴۸۴ ـ ۴۸۵٫
ـ« تات و تاجیک و تازیک» ، سید محمد دبیرسیاقی، در،نامواره دکترمحمود افشار، ج ۶ ،۱۳۷۰، صص ۳۳۷۵ ـ ۳۴۲۱٫
لازم به ذکر است که در آذرماه ۱۳۷۸ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان اقدام به برگزاری « همایش بین المللی تات شناسی»نمود که در این همایش مقالاتی درباره تاتها و تاتی ارائه گردید و برگزیده آنها در مجموعه ای چاپ گردید که اگر چه هنوز تا وضع مطلوب فاصله است ولی می توان آن را نقطه عطفی در تات شناسی به حساب آورد.
———
در این پژوهش سعی شده است که برای یافتن پاسخ پرسشهایی که مطرح گردیده ، منابع شناسایی شده در حد امکان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد اما سه مشکل عمده وجود داشت ، اولا اینکه همچنان که بیان شد تعداد اندکی از این منابع بصورت قابل توجه به تاتها و تاتی پرداخته بودند و ثانیاً آنچه که بیشتر بررسی شده بود « تاتی» و مباحث زبان شناختی مربوط به آن بود و موضوع پیشینه و فرهنگ تاتها تقریباً بررسی نشده است . سومین مشکل هم که نشان از عدم تکاپوی علمی اکثر فراهم آورندگان مباحث مربوط به تاتها بود رونویسی و تکرار مکررات چند منبع خاص و عدم نوآوری علمی مشهود در این آثار بود.
در حوزه منابع اینترنتی هم اوضاع آشفته تر از این بود چرا که با اینکه جستجوی کلمه تات و تاتی نتایج بسیاری را به دست داد ولی عمده این مطالب یا نوشته های عوامانه ای بود که در وصف جغرافیای مناطق خاص با رویکرد جذب گردشگر و ... صورت پذیرفته بود و یا اینکه باز مانند منابع بیان شده در بالا تکرار چند حرف مشخص و کلی در مورد تاریخ و فرهنگ تاتها بود.
با بررسی اولیه این منابع چند اثر به عنوان مرجع عمده پژوهش پسند گردیدند:
۱ـ کتاب «مطالبی در زمینه تاریخ، فرهنگ و جامعه تاتها و تالشان» تالیف علی عبدلی
۲ـ کتاب « فرهنگ تطبیقی ـ تاتی ـ آذری» تالیف علی عبدلی
۳ـ کتاب « مطالعاتی درباره تاریخ و فرهنگ آذربایجان» تالیف فیروز منصوری
۴ـ مجموعه مقالات « همایش بین المللی تات شناسی» آذر ۷۸ـ تاکستان.
۵- «زبان دیرین آذربایجان» تالیف منوچهر مرتضوی
۶-« دانشنامه ایران و اسلام»تالیف گروهی زیر نظر احسان یار شاطر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#66
Posted: 14 Apr 2015 15:42
مناطق تات نشین و جمعیت آنها
اگر از داغستان روسیه در خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت محیط دریای خزر را بپیمائیم تا اینکه به خراسان برسیم، گاهی در عرض چند کیلومتر و گاه حتی در پهنای چند صد کیلومتر انسانهایی زندگی می کنند که با نام«تات» مشهور شده اند و زبانی که بدان تکلم می کنند « تاتی» نامیده می شود.
مناطق تات نشین را می توان به چند دسته کلی تقسیم کرد که به غیر از مورد اول بقیه در داخل کشور فعلی ایران قرار می گیرند.
تات های قفقاز
منطقه قفقاز شامل دو قسمت شمالی و جنوبی است که « تاتها» در هر دو قسمت شمالی و جنوبی ساکن می باشند . در قفقاز شمالی که تماما در خاک روسیه قرار دارد ، تاتها در جمهوری خودمختار داغستان ساکنند و در قفقاز جنوبی نیز محلهای سکونت تاتها در داخل کشور تازه تأسیسی است که جمهوری آذربایجان خوانده می شود!؟
پایتخت جمهوری داغستان شهر «ما هاچ قلعه » و شهر مهم آن « دربند» می باشد . این جمهوری در ساحل غربی دریای خزر قرار گرفته و از جنوب با جمهوری آذربایجان و از غرب با چچن همسایه است در این جمهوری ۳۴ قوم و نژاد مختلف با زبان های مختلف در کنار یکدیگر زندگی می کنند که تات ها هم یکی از آنها می باشند .
امروزه تاتهای قفقاز به سه گروه عمده مذهبی تقسیم می شوند:
۱ـ تاتهای مسلمان شیعه که در شمال جمهوری آذربایجان و در منطقه آبشوران زندگی می کنند.
۲ـ تاتهای ارمنی که آنها هم در شمال جمهوری آذربایجان زندگی می کنند.
۳ـ تاتهای یهودی که به یهودیان کوه نشین معروفند و دیگر تاتها آنها را جوخور می نامند که شاید همان جهود یا یهود باشد که اینها ساکن داغستان می باشند.
« در آمار سرشماری های سالهای مختلف تعداد تاتهای قسمت شمال رود ارس با ارقام متفاوت ذکر شده است : مثلا : تعداد تاتها در جمهوری آذربایجان در سال ۱۸۹۱، ۱۱۸۱۶۵ نفر؛ در سال ۱۸۹۴، ۱۲۴۶۹۳ نفر نشان داده شده است . در اوایل قرن بیستم یعنی در سال ۱۹۲۱، تعداد آنها ۱۰۱۳۸۳ نفر بوده است که از آن جمله ۵۲۲۰۸ نفرشان مربوط به باکو و اطراف آن گفته شده است. در سرشماری ۱۹۲۶ رسما تعداد تاتها ۲۸۴۴۳ نفر در سال ۱۹۳۴ در جمهوری آذربایجان تعداد تاتها ۱۰۰ هزار نفر و در سال ۱۹۳۹، ۳۸۷۱۳ نفر؛ در سال ۱۹۵۳، ۱۱۰۰۰ نفر ؛ در سال ۱۹۷۰، ۹۰۰۰ نفر ؛ در سال ۱۹۷۹، ۸۰۰۰ نفر و در سال ۱۹۸۹، ۸۰۰۰ نفر ذکر شده است که این آخرین رقم نیز مربوط به تاتهای آذربایجان و قسمت دربند و ماهاچ قلعه داغستان می باشد . البته، از اولین رقم سرشماری گرفته تا آخرین رقم سرشماری ، تعداد تاتها احتیاج شدید به تصحیح دارد، علت پایین یا کم ذکر شدن تعداد تاتها این است که در موقع سرشماری اغلب تاتها خود را آذربایجانی نشان داده اند.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#67
Posted: 14 Apr 2015 15:44
تات های آذربایجان ایران
در دو نقطه از آذربایجان کنونی ایران نقاط تات نشین وجود دارد.
۱ـ تعدادی روستا در آذربایجان شرقی از جمله روستاهای هرزند و گلین قیه و کرینگان از توابع شهرستان مرند.
۲ـ منطقه شاهرود واقع در شهرستان خلخال استان اردبیل
البته متاسفانه آنچنان که در برخی از آثار گذشتگان پیش بینی شده بود دیگر در روستای گلین قیه تاتی تکلم نمی شود وز بان ترکی جای آن را گرفته است. این روستا در ۳۰ کیلومتری شهرستان مرند قرار دارد و اهالی آن که فرزندان تات زبان های دیروز و در حقیقت خود نیزتات می باشند ، ترکی را به گویش خاص که تحت تاثیر زبان سابقشان می باشد تکلم می نمایند؛ به گونه ای که ترکی گلین قیه تقریبا در سطح استان آذربایجان شرقی یک گویش مشخص و مشهور می باشد.
برخلاف منطقه یاد شده در جنوب شرقی استان اردبیل تاتی هنوز زنده است و به حیات خود ادامه می دهد. زبان مردم کلور ـ مرکز بخش امامرود (شاهرود) شهرستان خلخال ـ و نه آبادی دیگر این بخش به نامهای اسکستان، اسبو، درو، شال، دیز، گیلوان، لرد، کرن و گلوزان تاتی است و بنا به نقل بعضی ها زبان چند روستای دیگر چون کهل و طارم و گندم آباد نیز تاتی بوده که اخیرا تبدیل به ترکی شده است .
« جمعیت کلور در حدود ۹۰۰۰ نفر است که در حدود ۴۰۰۰ نفر آن به نقاط مختلف کشور از جمله تهران مهاجرت کرده اند که در ایام تعطیل و تابستان برای دید و بازدید اقوام و گردش و تفریح به زادگاه خود باز می گردند.»
مولف کتاب فرهنگ تطبیقی تالشی ـ تاتی ـ آذری نیز کل جمعیت تات زبان منطقه را بیش از پنجاه هزار نفر ذکر می نماید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#68
Posted: 14 Apr 2015 15:45
تات های تاکستان و مناطق همجوار
اگر نقشه شمال ایران را در برابر خود قرار دهیم و خطی از آخرین نقطه ارتفاعات طالقان به طرف سیاهکل و رستم آباد کشیده وآن را تا تاکستان ادامه بدهیم، مثلثی مشخص می گردد که در آن گویشوران تاتی در میان سایر گروه های زبانی زندگی می نمایند و البته عمده مرکز تجمع تاتها خود تاکستان می باشد . تاکستان در گذشته به نام « سیادهن» خوانده می شد و اکنون هم بومیان آن را «سیادن» نامیده خود را « سیادنیج» یعنی اهل سیادن می خوانند. (یج پسوندی است که در مازندران به کار می رود) ناحیه ای که در طول تاریخ سیادهن نامیده شده سابقه طولانی و تاریخی دارد. این ناحیه که در حال حاضر نقاطی چون تاکستان، ضیاء آباد، فارسجین، ساج و شاکین ونرگه را در برمی گیرد، در دوران ساسانیان در نهایت آبادی بوده و موقعیت ممتازی داشته است. گویش تاتی تاکستان لهجه های متعددی چون اشتهاردی ، رامندی، چالی، شالی دارد.
« در حال حاضر شهرستان تاکستان بزرگترین منطقه ایران از نظر تعداد گویشوران زبان تاتی است و در سطح شهر بیش از ۶۰ هزار نفر به تاتی سخن می رانند.»
البته در تاکستان نیزبه علل مختلفی چون مهاجرت ترک زبانان ، حضور دانشجویان غیر بومی ، حضور نیروی کار غیر بومی و اختلاطها و ازدواج ها با غیرتاتها، تاتی رو به افول است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#69
Posted: 14 Apr 2015 15:50
تات های مناطق پراکنده
در مناطقی از اراک (مانند روستای وفس)
همدان
خراسان
سمنان
تاتها در جمعیتی کمتر و مناطق پراکنده تر به زندگی خود ادامه می دهند.
تاتها (تاریخچه و معانی کاربردی کلمه تات)
کلمه «تات» در قدیمی ترین سند یافته شده در کتیبه «اروخون» مربوط به قرن ۸ میلادی (۲ هجری قمری) آمده است . رامبری اولین کسی بود که در این کلمه متوجه کلمه « تات» شد . سپس تامسون « تات» موجود در کتیبه را معادل «خارجی ها در کشور» دانست ولی او نتوانست به اصل و ریشه کلمه پی ببرد. پس از او «کُرچ» نظر داد که جزء تات در کتیبه اروخون مصغر شده «طانقوت» به معنی خارجی است.در نظر اینان این کلمه پس از فتوحات ترکان در ایران از سوی آنان برای ایرانیان مغلوب نسبت داده شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#70
Posted: 14 Apr 2015 15:53
زبان تاتی
با دقت در آخرین مطالب بیان شده می توان راز تفاوت در گویش های مناطق مختلف تات نشین را درک نمود و به جواب این سئوال نزدیک شد که : آیا تاتها یک قومیت خاص مشخص مثل کردها هستند و آیا تاتی یک زبان خاص مانند کردی است ؟
واقعیت آن است که تفاوت گویشهای تاتی به حدی است که در عین شباهتهای ملموس حتی ممکن است تاتی یک محل در جای دیگری از مناطق تات نشین اصلا مفهوم نباشد. مثلاً تاتهای تاکستان تاتی قفقاز را نمی فهمند؛ و این مانع از آن است که به راحتی تاتی را یک زبان واحد در نظر بگیریم مولف کتاب «مطالعاتی درباره تاریخ ، زبان و فرهنگ آذربایجان» در این باره می گوید:
«اگر بخواهیم تاتهای قزوین، طارم، دیزمار و هرزند را از لحاظ زبان شناسی مطالعه و بررسی نمائیم با دشواری ها و پیچیدگی هایی روبرو می شویم و راه به جایی نخواهیم برد. برای اینکه در ایران قوم و قبیله ای بنام «تات » وجود ندارد وهمچو لهجه ای سابقه فرهنگی نداشته و دراین فرضیه فاقد معلومات و مدارک تاریخی هستیم . آنچه امروز به نام لهجه تاتی گردآوری می شود گویش های مختلف و محلی فارسی است که ایلات ترک درگذشته با متکلمان آن تماس داشته اند.»
علی عبدلی نیز براین مطلب صحه نهاده و با اشاره به مسیر حرکت وسکونت ترکان می گوید:
«دراین حوزه که گفتیم از مرزهای شمال شرقی تا شمال غربی ایران بزرگ به استثناء حاشیه ی نفوذ ناپذیر دریای خزر... اقوام متعددی زندگی می کردندکه به لهجه ها و گویش های ویژه خود سخن می گفتند و از لحاظ فرهنگی و اوضاع اجتماعی هر ناحیه ویژگی خود را داشت. در ناحیه شرق ، فارسی دری که مورد توجه ویژه ساسانیان بود زبانهای بومی مانند سغدی و شغنائی و خوارزمی را از واپسین سنگرهای حیاتشان بیرون می راند . در نواحی شمال و شمال غرب ، شاخه های متعدد زبان موسوم به پهله و پهلوانیک ، رنگ و بوی دوران دیرین خود را از دست داده وروند آمیزش با پارسی عامه و پارسی دری را طی می کرد ، که البته در آن حال همه آن شاخه ها نام واحدی نداشتند بلکه هریک موسوم به نام قوم یا منطقه ای خاص بودند. وقتی که تاتاران دسته دسته از راه می رسیدند و در هر جا رحل اقامت می افکندند و درفش حکومتی برمی افراشتند دیگر دولت مرکزی مقتدری مانند پارسیان و پارتیان وجود نداشت که به جماعات پراکنده هویت ملی واحد بدهد تا لهجه ها و گویش هایشان تحت نام مشترکی در برابر زبان مهاجمان قرار گیرد. از این رو کلمه تاتی به مثابه نامی مشترک برای همه آن لهجه ها و گویش های ایرانی، بی هیچ مشکلی جایگزین شدو مصطلح گردید. »
پس به صورت خلاصه می توان گفت که تاتی یک زبان واحد نیست بلکه تاتی های مختلف یادگارهای زبانها و گویش های قدیمی ایرانی می باشند که تا آمدن ترکان به نوعی حیات داشته اند و پس از ورود و سکونت ترکان نتوانسته اند به صورت گسترده و در تمامی حوزه سرزمین خود به حیات خود ادامه دهند و در یک عکس العمل انقباضی نسبت به حضور و گسترش زبان میهمان یعنی ترکی در جزیره های محدود جغرافیایی و زبانی تا به امروز زنده مانده اند والبته چون این گویش ها خود شاخه هایی از زبان ایرانی باستان بوده اند بنابراین امروزه تاتی های مختلف در عین اینکه تفاوتهای فراوان داردند، شباهتهای زیادی نیز دارند تا جایی که دیگران همه آنها را با یک نام یعنی «تاتی» می خوانند.
با بیان این مطلب جا دارد که درمورد ریشه تاتی های موجود غور بیشتری گردد و این سخن کلی که تاتی های مربوط و باقیمانده زبانهای ایرانی باستان می باشند بیشتر شرح داده شود.
نظرات بسیاری در مورد ریشه «تاتی» داده شده است ؛ برخی به شباهتهای تاتی با اوستایی اشاره داشته اند ؛ بعضی آن را همان تالشی و یا شکل تغییر یافته آن دانسته اند ؛ عده ای نیز کوشیده اند به شباهتها و پیوندهای تاتی با پهلوی اشاره داشته باشند؛برخی نیز تاتی را به همراه تالشی و مازندرانی و گیلکی، بازمانده های زبان مادی کهن دانسته اند
دیا کونوف در این باره می گوید :
«در زمان حاضر هم تاتها و تالشان و گلیک ها و مازندرانی ها به لهجه هایی سخن می گویند که خود بقایای زبان هند و اروپائی می باشد که در آغاز زبان ماد شرقی بوده است. امتیاز ویژه این لهجه ها کهنگی و مهجوری ترکیب اصوات می باشد که با زبان پارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مناسبت دارد. »
مادی بودن ریشه تاتی را کسان دیگری چون عباس طاهری در مقاله «بررسی گویش تاتی تاکستان» ، احسان ار شاطر در دانشنامه اسلام و ایران ، اسدالله رحمانی در مقاله «راهکارهای حفظ زبان تاتی» و ابراهیم جهان بخش در مقاله « ساختار دستوری تاتی» و ... بیان داشته اند.
تعداد زیادی نیز تاتی را باقیمانده مستقیم زبان آذری می دانند.
اما به نظر می رسد که عدم توجه به مطلبی که قبل از بیان این نظریات بدان رسیدیم، یعنی واحد نبودن زبان تاتی و بالطبع واحد نبودن ریشه های آنها، باعث چنین تشتّت آرایی شده است.
با قبول مطلب ذکر شده، منطقی است که در برابر سئوال از ریشه تاتی، ابتدا مشخص نماییم که تاتی کدام منطقه مورد نظر است و آنگاه به ریشه یابی آن بپردازیم که خود این مساله مورد غفلت واقع شده و کار زبان شناختی علمی گسترده برای تاتی های مختلف، که یادگارهای گذشته این مرز و بوم می باشند، و بالاخص آنهایی که دورتر از مرکز تجمع تاتهای امروزی هستند و گویشوران کمتری دارند و بالطبع درخطر زوال بیشتری قرار دارند، صورت نپذیرفته است و به نظر می رسد که یکی از حوزه های ارزشمند و ضروری برای مطالعه و پژوهش ایران شناسان می باشد.
با توجه به اینکه بیشتر تاتهای امروزی ایران درمناطقی زندگی می کنند که اکثراً در حوزه سرزمینی آذربایجان بزرگ – با گستره سده های آخر پیش از اسلام و قرون اول اسلامی – قرار می گیرند ، بنابراین با تمرکز برتاتی های این مناطق می توان به صورت علمی تری به بررسی و پژوهش در ریشه آنها پرداخت.
مطالعه تاریخ آذربایجان روشن می سازد که منطقه ای که در تاریخ دوران اسلامی به این نام و گاه به الفاظی همچون آذربیجان و آذرابادگان و آذربایگان خوانده شده( دقت شود که منظور از آذربایجان صرفاً استانهای آذربایجان شرقی وغربی امروزی نیست بلکه آذربایجان منطقه ای شامل این دو استان فعلی و اردبیل و قسمتی از کردستان و همدان و قزوین بوده است.) در گذشته باستانی خود صاحب عنوان «مادآتورپاتکان» یا «ماد خرد» بوده است ؛ به این معنی که سرزمین حکومت مادها در حکومتهای هخامنشی و بعداز آنها، به دو قسمت ماد خرد (همان آذربایجان) و ماد بزرگ شامل سرزمینهای حاشیه رشته کوه زاگرس و بعضی نواحی دیگر چون ری وحتی مناطق نزدیک اصفهان ، تقسیم می شدهو ماد بزرگ در گذر زمان در داخل مناطق دیگر مستحیل گشته بوده ولی ماد آتورپاتکان هویت نیمه مستقل خود را حفظ نموده و حتی پس از هجوم اسکندر با تدبیر حاکم خویش به نام آتورپات (آذرباد= نگهبان آتش ) از هجوم وحشیانه سپاهیان اسکندر در امان مانده و در طی حکومت پارتها وسپس ساسانیان به مثابه سرزمین مقدس همواره جزو مهمترین مناطق ایران به شمار می آمده است.
طبیعی است که با چنین روند تاریخی زبان این منطقه را نیز در طول آن قرون مورد بحث، مادی بدانیم که البته در اثر تاثیرات پهلوی اشکانی و سپس پهلوی سامانی به شکلی درآمده که در متون و اسناد قرون اول اسلامی از آن به آذریه و آذری یاد شده است.
در دانشنامه ایران و اسلام آمده است
«تردیدی نیست که زبان آذری جز دنباله زبان مادی نمی توانسته باشد چه آذربایجان و جبال مسکن قوم ماد بوده و هیچ دلیل تاریخی وجود ندارد که پیش از غلبه ترکی زبان دیگری جانشین زبان مادی در آذربایجان شده باشد، جزآنکه می توان تصور کرد که زبان اشکانی و سپس فارسی به نوبت در مراکز عمده آذربایجان تاحدی رواج گرفته وبرخی اثرها در آذری به جا گذاشته باشد. »
بنابراین می توان این مطلب را پذیرفت که پیش از آمدن ترکان زبان مردم آذربایجان یکی از شاخه های کهن زبانهای ایرانی بوده که با آمدن ترکان در طول چند قرن جای خود را به ترکی داده و خود فقط در مناطقی بسیار محدود و به شکل جزیره ای به حیات خود ادامه داده است. و این حادثه را می توان معلول مهاجرتها و تصرفات و حکومتهایی از دوران غزنویان تا سلجوقیان و آنگاه حکومتهای ترک آی قویونلو و قراتویونلو و صنوی دانست که آذربایجان مرکز قدرت آنان بوده است.
احمد کسروی از جمله باورمندان به این مساله است و می نویسد :
«آذری به یکبار از آذربایجان ناپدید نگشته است و هنوز در چند جا، میان خود بومیان به آن زبان سخن گفته می شود و آنچه ما می دانیم یکی ازآن جاها هرزند و گلین قیه از پیرامون مرند[ دراین تاریخ متاسفانه زبان مردم گلین قیه ترکی شده اند ] و دیگری زنوزوسوم حسنو درقره داغ و چهارم خلخال است. چنانکه شنیده ایم در لیقوان و پیرامون آن نیز تا شصت هفتاد سال پیش آن را می شناخته و در پاره ای از خاندانها گفتگو می شده ولی پس ناپدید گردیده. »
در دانشنامه ایران و اسلام نیز ضمن تایید این نظر، به صراحت تاتی به عنوان همان باقیمانده زبان آذری معرفی می گردد:
«با وجود تضعیف روز افزون زبان ایرانی آذربایجان از زمان حمله مغول ، گویش های این زبان به کلی از میان نرفته بلکه هنوز در نقاط مختلف آذربایجان و نواحی اطراف آن به طور پراکنده و غالباً به نام تاتی به آنها سخن می گویند. »
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.