ارسالها: 23330
#111
Posted: 28 Sep 2013 20:06
محمدکاظم خراسانی
ملا محمد کاظم خراسانی (۱۲۵۵ - ۱۳۲۹ ه.ق.)(۱۲۱۸ - ۱۲۹۰ هجری شمسی) مشهور به آخوند خراسانی و ""صاحب کفایه""، فقیه و مرجع تقلید عصر خود بود. او در کنار شیخ عبدالله لاهیجی و میرزا حسین نجل میرزا خلیل رازی تهرانی مشهور به میرزا حسین خلیلی تهرانی و ... از رهبران مشروطیت بود
تولد و تحصیلات
درسال ۱۲۵۵ در مشهد متولد شد. پدرش ملا حسین هروی بود. وی در مشهد علوم مقدماتی و سطوح را فرا گرفت. سپس بسال ۱۲۷۷ قمری در سبزوار از حاج ملا هادی سبزواری فلسفه آموخت. پس از آن در سن بیست و دو سالگی، در سال ۱۲۷۷ قمری به تهران رفت و نزد ملا حسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه به تحصیلات تکمیلیش در حکمت و فلسفه پرداخت. سپس عازم نجف شد و نزد شیخ انصاری و سید علی شوشتری و میرزای شیرازی و شیخ راضی نجفی و سید مهدی قزوینی مشغول تحصیل شد. ملا محمد کاظم خراسانی پس از فراگیری علوم دینی در نجف و سامرا به تدریس مشغول شد و حدود نیم قرن به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.
مشروطیت
آخوند خراسانی به همراه شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی سه مرجع امضا کننده مشروطه بودند که به آیات ثلاث نجف و مراجع ثلاثه مشروطه خواه مشهور شده اند.اینان -چنانکه از تلگراف هایشان هویداست- تا پایان زندگانی به مشروطه وفادار ماندند. آخوند خراسانی در جریان مشروطیت تلگرافها و پیامهایی از نجف به ایران می فرستاد و در آنها مردم را به مبارزه ترغیب میکرد. خراسانی به همراه دو مرجع دیگر در زمان استبداد صغیر شاه ایران را تکفیر و از سلطنت خلع کردند.سرانجام در حالی که برای جهاد بر ضد روسها قصد هجرت به ایران را داشت در سحرگاه سه شنبه ۲۰ ذیحجه ۱۳۲۹ قمری به طور مشکوکی درگذشت. مقبره او در آرامگاه علی بن ابیطالب قرار دارد.
فرزندان
میرزا مهدی خراسانی
میرزا محمد آقازاده خراسانی
میرزا احمد کفایی
حسن کفایی سناتور مجلس
حسین کفایی درگذشته به سال 1356ش از شاگردان نایینی
زهرا کفایی
شاگردان
سیّدمحسن نبویِاشرفی( پدربزرگ مادری صادق لاریجانی)
محمدحسین نائینی (نویسنده تنبیه الامه)
محمدرضا تنکابنی( پدر فلسفی واعظ)
محمدحسین کاشفالغطاء
میرزا احمدخان عمارلویی
سیدابوالحسن اصفهانی
سیدحسن مدرس
سید ابوالقاسم کاشانی
سید محسن حکیم
سید محمد موسوی زنجانی
شیخ مهدی خالصی
شیخ محمد خالصی زاده
سید محسن امین (صاحب اعیان الشیعه)
شیخ هادی جلیلی کرمانشاهی
علی اصغر مازندرانی
سید عبدالحسین شرفالدین عاملی
آقابزرگ تهرانی (صاحب الذریعه و اعلام الشیعه)
آقا نجفی قوچانی نویسنده حاشیه کفایة، سیاحت شرق و سیاحت غرب
میرزا ابوالحسن مشکینی
شیخ محمد جواد بلاغی
شیخ محمد علی شاه آبادی
شیخ عبدالکریم حائری یزدی
سید محمد عصار پدر سید محمد کاظم عصار
آقا ضیاءالدین عراقی
محمدحسین غروی اصفهانی متخلص به مفتقر از شعرای فارسی گو(معروف به کمپانی)
سید حسین طباطبایی بروجردی
محمد حسین اشنی
آقا نورالدین عراقی
محمد فیاض
و صدها تن دیگر از بزرگان شیعه از شاگردان او بودند.
تالیفات و آثار
او تالیفات بسیاری داشت از جمله حاشیهای بر مکاسب استادش شیخ انصاری ، شرح و تعلیقهای بر منظومهٔ دیگر استادش ملاهادی سبزواری، حاشیه بر اسفار صدرالمتالهین شیرازی که میگویند نسخه اش در آستان قدس رضوی وجود دارد، رسالهٔ دماء ثلاثه، چندین رسالهٔ فقهی و اخلاقی و عقیدتی، البته مهمترین تالیفات او همانا کفایةالاصول است که اکنون در دورههای عالی حوزه تدریس میشود. صدها نفر از شاگردان آخوند تقریرات فقه و اصول ایشان را نوشته اند که بسیاری از انها هنوز موجود میباشد.
یکی از مهمترین آثار بجا مانده از آخوند خراسانی که منعکس کننده نظرات سیاسی اوست گفتگوی آخوند بامیرزای نائینی پیرامون حکومت دینی می باشد.
خانواده
مهندس حمید مجتهدی(از نوادگان ایشان) سازنده دهکده چوبین نیشابور، در نیشابور سکونت دارند. عبدالرضا كفايی فرزند احمد کفایی از نوادگان آخوند است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#112
Posted: 29 Sep 2013 10:36
میرزا حسین خلیلی تهرانی
میرزا حسین خلیلی تهرانی(محمد حسین نجل میرزا خلیل) فرزند میرزا خلیل رازی تهرانی مجتهد و مرجع تقلید شیعه و از رهبران روحانی مشروطه بود.
تولد
میرزا حسین خلیلی تهرانی در سال 1230ق در نجف(طبق گفته آقابزرگ تهرانی ) و یا در قم(طبق گفته صدرالاسلام خویی ) متولد گشت.
پدر
پدر میرزا حسین خلیلی به نام میرزا خلیل طبیب رازی تهرانی از اطبا و زهاد زمان خویش بود که در سال 1180 ق متولد و در صد سالگی در سال 1280ق وفات یافت. خاندان وی را به علت انتساب به او خلیلی می گویند. عبدالله مستوفی در شرح زندگانی من از میرزا خلیل رازی به "طبیب مرده زنده کن" یاد می کند.
اساتید
وی از شاگردان ملا علی خلیلی تهرانی (برادرش)؛ شیخ مرتضی انصاری و صاحب جواهر بود.
مرجعیت
وی بعد از میرزای شیرازی، در نود سالگی، زعامت شیعه را عهده دار گردید و با ورود در مسائل سیاسی و اجتماعی، رونق و شکوه فراوانی به مرجعیت داد.
مراجع ثلاث
مراجع ثلاث یا آیات ثلاث یا ارکان ثلاثه عنوانی است که در جنبش مشروطه ایران به محمد کاظم خراسانی، میرزا حسین خلیلی تهرانی و عبدالله مازندرانی اطلاق میشود. این سه مرجع تقلید از حامیان و رهبران نهضت مشروطه در ایران به حساب میآیند.
اقدامات
وی به همراه آخوند خراسانی در ماجرای عزل (استعفای) اتابک اعظم (عین الدوله) نقش موثری داشته اند[۳] در ماجرای ستمهای مستشاران بلژیکی که موجب خدشهدار شدن استقلال اقتصادی و فرهنگی شده بود، وی به همراه آخوند خراسانی و ملا عبداللّه مازندرانی در ۸ ربیع ۱۳۲۳ نامهای به سید عبدالله بهبهانی در تهران نوشتند و از وی و مردم ایران خواستند تا موسیو نوژ (ژوزف نوز) بلژیکی را از کشور بیرون کنند و خلافکاریهای دولتمردان را به اطلاع شاه و مسئولین برسانند.
در مشروطه اول
در هجرت صغری (حضرت عبدالعظیم) و هجرت کبری ـ قم ـ علمای عتبات با تلگراف از وضعیت اطلاع حاصل نموده و اظهار پشتیبانی میکنند. نهایتاً علما در سال ۱۳۲۴ موفق به کسب فرمان مشروطه و ایجاد حکومت مشروطیت میشوند. از علمای نجف اشرف درباره حکم شرعی مشروطه استفتا میشود. عدهای موافقت میکنند و دستهای مخالفت نمیکنند، یعنی بیطرف میمانند. میرزا حسین خلیلی تهرانی، اولین شخصی از مراجع بود که مشروطه را امضا کرد و پس از آن آخوند خراسانی، و ملا عبداللّه مازندرانی از امضا کنندگان بودند که این سه نفر به مراجع ثلاث حامی مشروطه شهره میباشند. مراجع ثلاث پس از صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شوررای ملی، طی نامهای افتتاح مجلس را تبریک گفتند.
ان قوانین مجلس شورای هی قوانین مقدسه و محترمه و هی فرض علی جمیع المسلمین... و ان الاقدام علی مقاومة المجلس العالی بمنزله الاقدام علی محاربة احکام الدین الحنیف. (همانا قوانین مجلس شورا، قوانین مقدس و محترم است و بر مسلمین اطاعت از آنها واجب است و اقدام در جهت مخالفت با مجلس شورا به منزله اقدام در جهت محاربه با احکام دین حنیف است.)
شکستن استبداد صغیر
پس از آن که محمدعلیشاه مجلس را به توپ میبندد (۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ هـ)، مراجع نجف اعلامیهای را مبنی بر عدم مشروعیت سلطنت محمد علی شاه صادر میکنند:
الیوم همت در رفع این سفاک جبار (محمدعلی شاه) و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهِم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات و بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه و سر مویی مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات الله و سلامه علیهاست.»
ستارخان با شنیدن حکم علمای نجف کمر همت به اجرای آن بست و در این راه از یاری دوست خود باقر خان نیز بهره برد.
درگذشت
میرزا حسین خلیلی تهرانی در ابتدای استبداد صغیر در سال ۱۳۲۶ قمری در نجف وفات یافت.
از راست به چپ:آیتالله لاهیجی، میرزا حسین خلیلی طهرانی، آخوند خراسانی
لقب آیتالله
نسب میرزا خلیل طبیب
تاریخ تولد ۱۲۳۰ قمری
زادگاه {{{شهر تولد}}}، نجف/قم(اختلافی است)
محل تحصیل نجف
تاریخ وفات سحرگاه جمعه دهم شوّال سال ۱۳۲۶ قمری
مدفن نجف در نزدیکی مدرسه معروف قطب
اطلاعات علمی
اساتید صاحب جواهر
مرتضی انصاری
شیخ مشکور حولاوی،
میرزا خلیل تهرانی،
حاجی ملاّ علی خلیلی
سیّد اسدالله اصفهانی،
زین العابدین گلپایگانی
شاگردان سید علی قاضی،
میرزای نائینی ،
سید جمال الدین افجه ای ،
محمدعلی شاهآبادی،
آقابزرگ تهرانی،
محمد جواد صافی گلپایگانی،
عبدالحسین شرفالدین عاملی و...
تالیفات کتاب الاجاره، کتاب الغصب،
حاشیه بر بعضی رسائل،
جزواتی در بیع و خیارات
فعالیتهای اجتماعی دفاع از مشروطه ایران
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#113
Posted: 29 Sep 2013 10:43
مراجع ثلاث
مراجع ثلاث یا آیات ثلاث یا ارکان ثلاثه عنوانی است که در جنبش مشروطه ایران به محمد کاظم خراسانی، میرزا حسین خلیلی تهرانی و عبدالله مازندرانی اطلاق میشود. این سه مرجع تقلید از حامیان و رهبران نهضت مشروطه در ایران به حساب میآیند.میرزا حسین خلیلی تهرانی، از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و صاحب جواهر بود. بعد از میرزای شیرازی، در نود سالگی، زعامت شیعه را عهده دار گردید و با ورود در مسائل سیاسی و اجتماعی، رونق و شکوه فراوانی به مرجعیت داد. وی به همراه آخوند خراسانی در ماجرای عزل (استعفای) اتابک اعظم (عین الدوله) نقش موثری داشته اندآخوند خراسانی صاحب کفایه الاصول را میتوان رهبر نهضت مشروطه خواهی ایران دانست. وی به همراه عبدالله مازندرانی در مشروطه دوم با صدور بیانیههای فراوان در جهت به انحراف کشیده نشدن مشروطه در ایران تلاش کردند.
اخراج موسیو نوز
در ماجرای ستمهای مستشاران بلژیکی که موجب خدشهدار شدن استقلال اقتصادی و فرهنگی شده بود، آخوند خراسانی، میرزا حسین خلیلی تهرانی و ملا عبداللّه مازندرانی در ۸ ربیع ۱۳۲۳ نامهای به سید عبدالله بهبهانی در تهران نوشتند و از وی و مردم ایران خواستند تا موسیو نوژ (ژوزف نوز) بلژیکی را از کشور بیرون کنند و خلافکاریهای دولتمردان را به اطلاع شاه و مسئولین برسانند.
در شکل گیری مشروطه اول
در هجرت صغری (حضرت عبدالعظیم) و هجرت کبری ـ قم ـ علمای عتبات با تلگراف از وضعیت اطلاع حاصل نموده و اظهار پشتیبانی میکنند. نهایتاً علما در سال ۱۲۸۵ شمسی (۱۳۲۴ قمری) موفق به کسب فرمان مشروطه و ایجاد حکومت مشروطیت میشوند. از علمای نجف اشرف درباره حکم شرعی مشروطه استفتا میشود. عدهای موافقت میکنند و دستهای مخالفت نمیکنند، یعنی بیطرف میمانند. میرزا حسین خلیلی تهرانی، اولین شخصی از مراجع بود که مشروطه را امضا کرد و پس از آن آخوند خراسانی، و ملا عبداللّه مازندرانی از امضا کنندگان بودند که این سه نفر به مراجع ثلاث حامی مشروطه شهره میباشند. مراجع ثلاث پس از صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شوررای ملی، طی نامهای افتتاح مجلس را تبریک گفتند.
ان قوانین مجلس شورای هی قوانین مقدسه و محترمه و هی فرض علی جمیع المسلمین... و ان الاقدام علی مقاومة المجلس العالی بمنزله الاقدام علی محاربة احکام الدین الحنیف. (همانا قوانین مجلس شورا، قوانین مقدس و محترم است و بر مسلمین اطاعت از آنها واجب است و اقدام در جهت مخالفت با مجلس شورا به منزله اقدام در جهت محاربه با احکام دین حنیف است.)
شکستن استبداد صغیر
پس از آن که محمدعلیشاه مجلس را به توپ میبندد (۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ قمری)، مراجع نجف اعلامیهای را مبنی بر عدم مشروعیت سلطنت محمد علی شاه صادر میکنند:
الیوم همت در رفع این سفاک جبار (محمدعلی شاه) و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهِم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات و بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه و سر مویی مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات الله و سلامه علیهاست.»
ستارخان با شنیدن حکم علمای نجف کمر همت به اجرای آن بست و در این راه از یاری دوست خود باقر خان نیز بهره برد. از سوی دیگر بختیاری ها که به واسطه حضور نوربخش از سوی حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی اختلافات را کنار گذاشته و موفق به فتح اصفهان شدند؛ نیز راهی تهران می شوند.
رسالههای سیاسی
کتاب مقیم و مسافر اثر حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی و کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله اثر محمدحسین نائینی نمایندگی فکری مشروطه مورد حمایت مراجع ثلاث میباشند. انتشار احکام و فتاوای مراجع مشروطهخواه نجف است. درست از شمارهٔ دوم این روزنامه تا شمارههای آخر سال نخست آن، تعداد زیادی نامه، تلگراف و فتوا، ابتدا از سه مرجع مشروطهخواه نجف؛ یعنی حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و بعد از رحلت خلیلی تهرانی، از دو مرجع دیگر، در روزنامة شمس انتشار یافته است
درگذشت مراجع ثلاث
آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در انزوا و فشار شدید روانی و سیاسی، در موقعیتی که به تعبیر مازندرانی «خسته و درمانده» و «خائف بر جان خود» بودند، زندگی را بدرود گفتند. در نامه ای که شیخ عبدالله مازندرانی در ۲۹ جمادی الثانی ۱۳۲۸ به حاجی محمدعلی بادامچی، از تجار مشروطه خواه تبریز، نوشته، شکل گیری چنین فضایی را به «انجمن سری»، که بهائیان در آن حضور دارند، نسبت می دهد:
... چون مانع از پیشرفت مقاصدشان را فی الحقیقه به ما دو نفر، یعنی حضرت حجت الاسلام آقای آیت الله خراسانی و حقیر، منحصر دانستند و از انجمن سرّی طهران بعض مطالب طبع و نشر شد و جلوگیری کردیم، لهذا انجمن سری مذکور، که مرکز و به همه بلاد شعبه دارد و بهائیه ـ لعنهم الله تعالی ـ هم محققاً در آن انجمن عضویت دارند و هکذا ارامنه و یک دسته دیگر مسلمانان صورتان غیر مفید به احکام اسلام که از مسالک فاسده فرنگیان تقلید کرده اند هم داخل هستند، از انجمن سری مذکور به شعبه[ای] که در نجف اشرف و غیره دارند رأی درآمده که نفوذ ما دو نفر تا حالا که استبداد در مقابل بود نافع و از این به بعد مضر است، باید در سلب این نفوذ بکوشند. مجالس سریه خبر داریم در نجف اشرف منعقد گردید.
اشخاص عوامی که به صورت طلبه محسوب می شوند در این شعبه داخل و به همین اغراض در نجف اشرف اقامت دارند... مکاتباتی به غیر اسباب عادیه به دست آمده که بر جانمان هم خائفیم...
این همه زحمت را برای چه کشیدیم و این همه نفوس و اموال برای چه فدا کردیم و آخر کار به چه نتیجه ضدّ مقصودی به واسطه همین چند نفر خیانتکار دشمن گرفتار شدیم. کشف الله تعالی هذالغمه عن المله. السلام علیکم و رحمةالله برکاته. الأحقر عبدالله المازندرانی.
میرزا حسین خلیلی تهرانی در ابتدای استبداد صغیر در سال ۱۳۲۶ در نجف وفات یافت.آخوند خراسانی در سال ۱۳۲۹ در حین سفر به ایران به طور مشکوکی در نجف وفات یافت[۱۶]چون ملا عبدالله مازندرانی دیرتر از دو یار خود درگذشت اصلیترین رهبر مشروطه ساکن در عتبات در سال آخر مشروطه دوم دانسته شد. او توجه خاصی به استقرار نهادهای جدید داشت و آنرا مایه ثبات مشروطیت میدانست. وی در سال ۱۳۳۰ در نجف وفات یافت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#114
Posted: 16 Oct 2013 21:38
سید جمالالدین اسدآبادی
سید جمالالدّین اسدآبادی (۱۲۱۷خورشیدی اسدآباد همدان-۱۲۷۵خورشیدی استامبول) که از او با نامهای جمالالدین الافغانی و سید محمد بن صفدر الحسین نیز نام برده میشود. اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام بود. وی همچنین از اولین نظریه پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب میشود. از او با عنوان آغازگر نهضت بیداری اسلامی در سدههای اخیر نام میبرند.سید جمالالدین اسدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماریهای اجتماعی جوامع مسلمان و ضعفهای موجود در آن هشدار داد. و در مقابل قدرتهای غربی اسلام گرائی را تبلیغ نمود. تاثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً ایران و مصر شایان توجه است.
ملیت
اطلاعات اندکی درباره محل تولد و خانواده وی در دست است و محل تولد او همیشه محل اختلاف بودهاست. با وجود لقب «افغان» که او خود را با آن معرفی مینمود و با آن شناخته شده بود، وی ایرانی و شیعه و از مردم اسدآباد همدان بود. گمان میرود که سیدجمالالدین صلاح نمیدانسته کسی به هویت وی پی ببرد به طوری که گاهی به جای اسدآبادی، اسعدآبادی امضا مینمود. محمد عبده شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب نیچریه وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب مینویسد، سید جمال الدین ایرانی بود ولی به دو علت خود را افغانی معرفی مینمود: اول اینکه بتواند در کشورهای عربی خود را سنی معرفی کند و به هدفهایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند.
کودکی و نوجوانی
او از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. او برای ادامهٔ تحصیل به مدرسهٔ صاحیه قزوین رفته ودروس حوزوی را تا سطوح عالی نزد برادران برغانی آموخته و سپس تهران مهاجرت کرد. وی در همین زمان و در حالی که بیش از شانزده سال نداشت، پس از چند دیدار با آیتالله طباطبائی مرجع بزرگ وقت درجه اجتهاد را دریافت کرد. مدت زمانی بعد عازم نجف شد تا از درس کسانی چون شیخ مرتضی انصاری بهره جوید. از اساتید دیگر وی در نجف میتوان به ملا حسینقلی همدانی اشاره کرد. بسیاری از پژوهشگران مانند حسن یوسفی اشکوری و محمد مسعود نوروزی ، سید جمال را بنیانگذار و آغازگر روشنفکری دینی یا نوگرایی دینی در جهان اسلام می دانند. نوگرایان دینی معتقد به دینی عقلانی و سازگار با مدرنیته و علم جدید هستند. بنابراین این پندار غلط که برخی سید جمال را در حوزه بنیادگرایان دینی معرفی می کنند ، ناشی از ضعف دانش و فقدان تحلیل درست آنهاست.
جوانی
سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود. ودر آنجا شریک اسرار دوست محمد خان امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع ازهر منطق و فلسفه درس میداد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.
در هندوستان
سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.
در مصر
در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود میدانست. در تحولات سیاسی مصر نقش موثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر میدیدند او را از مصر بیرون کردند و به هند رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه دریای سرخ به اروپا رفت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#115
Posted: 16 Oct 2013 21:42
سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدینشاه
در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروه الوثقی مبادرت نمود. که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشههای خود در مورد اتحاد اسلام را میپراکند. بالاخره به حجاز سفر کرد و از بوشهر به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه حاجی محمد حسن امینالضرب ساکن شد.
چند بار با ناصرالدینشاه ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه مازندران به قفقاز و بعد به مسکو و پترزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ رفت با ناصرالدینشاه و امینالسلطان ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در شاهعبدالعظیم بود که باز به دستور شاه با افتضاح او را بیرون کردند. به بغداد و بصره سپس به اروپا رفت.
در عثمانی
سلطان عبدالحمید او را به استانبول دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی امپراتوری عثمانی بهره گیرد.
در استانبول میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند. پس از کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند.
مرگ
او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی میکرد تا اینکه به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ هجری شمسی (۹ مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهشگران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصر الدین شاه -مسموم شده و به قتل رسیدهاست.
بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و درسال ۱۲۸۴ پیکر سید جمالالدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل د دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه درسال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن گردید.
اندیشه
وی که هدف اصلی اش در تمام عمر، اتحاد اسلام و وحدت مسلمین بوده، بعد از سالیان متمادی فعالیت و تلاش، میتوان عنوان داشت که در چند مورد تحول و انقلابی آفرید.
به فراموشی سپردن مایههای اختلاف و موارد نزاع میان سنیان و شیعیان با طرح مبارزه با استعمار و استبداد و تلاش در احیای اسلام و عزت مسلمین
انتقال بعضی نظرات کلیدی تشیع به برخی علمای تسنن و تسری به حوزههای بزرگش چون الازهر
ترویج نوعی ناسیونالیسم مثبت، که در عین وحدت مسلمین، به حفظ استقلال ملی در سرزمینهای اسلامی در برابر استعمار مربوط میشود.
در مجموع آنچه از اندیشههای وی پس از سالها تلاش به عنوانی میراثی باقیماند را میتوان چنین برشمرد.
اعتقاد به توانائیهای ذاتی دین اسلام، برای رهبری مسلمانان و تامین نیرومندی و پیشرفت آنان
مبارزه با روحیهٔ تسلیم، گوشه نشینی و بی حرکتی
بازگشت به منابع اصیل اندیشه اسلامی
تبیین تعالیم اسلام به زبان روز و فراخواندن مسلمانان به یادگیری علوم جدید
مبارزه با استعمار و استبداد، به مثابه نخستین گام در راه نوزایی اجتماعی و فکری مسلمانان.
تلاش در راه گسترش حضور روحانیت در مبارزات سیاسی و برداشتن مرزهای بین دیانت و سیاست بویژه در جوامع اهل تسنن.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#116
Posted: 16 Oct 2013 21:49
اتهام جاسوس بودن و جنجالها پیرامون ماهیت سیدجمال
در بعضی منابع سیدجمال الدین مامور دولت انگلیس و فراماسون و در خدمت منافع انگلیس معرفی شدهاست. در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع و یا مامور دولت روسیه و بر ضد منافع بریتانیا معرفی کردهاند.
نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا مینویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان میرود خود را سید رومی یا استانبولی واهل استانبول معرفی میکردهاست. جمالالدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته میشود و به سمت مشاور امیر برگزیده میشود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانهای بوده که او به امیر نشان دادهاست. این مساله سبب شدهبود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مامور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیاییها وادارد. گزارشهای دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین مینمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبهای بودهاست و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت میکردهاست.بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی دانشگاه تمپل، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مامور روسیه گزارش میکند. این مامور بریتانیا نوشتهاست که جمال الدین به شیوه ترکان نوغایی در آسیای میانه لباس میپوشیدهاست. گزارشهای دولت افغانستان مینویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشتهاست تا یک شرقی، او شخصی لیبرال بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبودهاست. مثلاً فرایض ماه رمضان را به جا نمیآوردهاست.به گفته آسانته، سید جمال در قاهره از نوشیدن کنیاک لذت میبردهاست. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از لژ ماسونی در قاهره بیرون انداختهشد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود.
در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانستهاند. روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمالالدین اسدآبادی مینویسد:
«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال الدین اسدآبادی». از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۸۹۰ سید جمال الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پروندههای محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمدهاست.
همچنین اسماعیل رائین در کتاب مشهور خود فراموشخانه و فراماسونری در ایران مینویسد:
«سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسونهای اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونیک عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه ملکم رئیس لژ و ویزیتور بودهاست...
در بوتهٔ نقد خودش
از نقدهای وارد بر فعالیتهای سید جمال، بی توجهی به جایگاه و نقش تودههای مردم در مبارزه و تمرکز بر روابط با سران حکومتها و نخبگان سیاسی در بسیاری از مقاطع است، که موجب ابتر ماندن و ناکامی بخش زیادی از تلاشهای وی گردید.
وی در این رابطه اظهار میدارد:
افسوس میخورم ار اینکه کشتههای خود را ندرویدم... ای کاش من تمام افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخمهای بارور و مفید خود را در زمین شوره زار سلطنت فاسد نمینمودم. آنچه در آن مزرعه [مردم] کاشتم به ثمر رسید و هر چه در این کویر [سلاطین و نخبگان حکومتی] غرس نمودم فاسد گردید.
آثار
رساله نیچریه
مقالات در روزنامه «عروةالوثقی»
مقاله در رد خطابه ارنست رنان
نامهها
مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»
تتمة البیان فی تاریخ الافغان
تاریخ مختصر ایران از ابتدا تا زمان سید جمال،
و نیز کتابها و رسائلی دیگر که منقحترین و کاملترین چاپ آنها توسط سید هادی خسروشاهی صورت گرفتهاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#117
Posted: 16 Oct 2013 21:55
مقبره سید جمالالدّین اسدآبادی در دانشگاه کابل
مقبره سید جمالالدّین اسدآبادی در دانشگاه کابل
دستخط اسدآبادی. تقاضای عضویت در لژ فراماسونری مصر
اطلاعات کلی
زادروز اسدآّباد همدان در ایران
درگذشت استانبول
علت مرگ سرطان فک
آرامگاه کابل افغانستان
نامهای دیگر جمالالدین الافغانی و سید محمد بن صفدر الحسین
تحصیلات حوزوی
پیشه اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام
دین اسلام
مذهب والدین شیعه. خودش مشخص نیست.
آثار رساله نیچریه
مقالات در روزنامه «عروةالوثقی»
مقاله در رد خطابه ارنست رنان
مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»
تتمة البیان فی تاریخ الافغان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#118
Posted: 16 Oct 2013 22:04
سید محمد طباطبایی
میرزا سید محمد طباطبائی (۱۲۹۹ - ۱۲۲۱ هجری شمسی) معروف به آقا سید محمد طباطبائی سنگلجی از مجتهدان شیعه و از آزادیخواهان و رهبران جنبش مشروطه ایران.
در آغاز جنبش مشروطه همراه با سید عبدالله بهبهانی، به مخالفت با عینالدوله و استبداد پرداخت. در مهاجرت به حضرت عبدالعظیم شرکت داشت. پس از توپ بستن به مجلس دستگیر و به خراسان تبعید شد. با پیروزی مشروطهخواهان به تهران بازگشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت. در هنگام جنگ جهانی اول به قم، کرمانشاه و استانبول رفت و سپس به تهران بازگشت و پس از مدتی درگذشت. آرامگاه او در عبدالعظیم واقع است
اطلاعات کلی
نام کامل آقا سید محمد طباطبائی سنگلجی
زادروز ۱۲۵۸ (قمری) برابر با ۱۲۲۱ خورشیدی
زادگاه کربلا،
تاریخ درگذشت ۱۳۳۹ (قمری) برابر با ۱۲۹۹ خورشیدی
محل درگذشت تهران،
فرزندان محمدصادق طباطبایی
مذهب شیعه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#119
Posted: 16 Oct 2013 22:18
سید عبدالله بهبهانی
سید عبدالله بهبهانی (زادهٔ ۱۲۱۹ هجری شمسی - کشتهشده در ۹ رجب، ۱۳۲۸ هجری قمری برابر با ۲۵ تیر ماه ۱۲۸۹ هجری شمسی) از مجتهدان شیعه و رهبران جنبش مشروطه ایران بود. وی در برههٔ کوتاهی -بلافاصله پس از برقراری مشروطه- قدرت بسیاری یافته بود به طوریکه عملاً مانند یک شاه بر کشور حکومت میکرد و افرادی که میخواستند در ایالت و ولایات به مقامات مهم کشوری و لشکری برسند یا در پایتخت پستهای وزارت و صدارت را احراز کنند به وی مراجعه میکردند و به همین جهت و با توجه به رنگ چهرهٔ تیرهاش نزد عموم مردم به شاه سیاه معروف شده بود.
زندگی
وی در نجف زاده شدهاست. پدر او [سیداسماعیل] از روحانیان تهران بود. نیاکان وی از ساکنین جزیره بحرین بودند که به دلیل قدرت گرفتن وهابیون، بحرین را ترک کرده و در بهبهان ساکن گشته و به بهبهانی معروف شده بودند.
سیدعبدالله در نجف نزد شیخ مرتضی انصاری، حاج میرزا محمدحسن شیرازی و حاج سید حسین کوه کمرهای و دیگران تحصیل کرد و درجه اجتهاد گرفت. در سال ۱۲۵۶ به تهران آمد و به جای پدر به امور دینی و اجتماعی پرداخت. در جریان جنبش مشروطه به سید محمد طباطبائی پیوست و با عینالدوله به مخالفت پرداخت. در تحصن مشروطهخواهان در حضرت عبدالعظیم و سپس قم شرکت داشت.
پس از به توپ بستن مجلس دستگیر شد و به عراق تبعید گردید. پس از فتح تهران بازگشت و با استقبال مردم و مشروطهخواهان روبهرو شد.
در جمعه ۲۳ تیر ۱۲۸۹ در منزل خود به دست سه نفر کشته شد. کسروی قاتل او را از دسته حیدرعمواوغلی میداند که "به دستور تقیزاده" این کار را کرد.
وی در نجف اشرف دفن شد.
زادروز ۱۲۱۹ هجری شمسی/۱۲۵۶ هجری قمری
نجف، عثمانی
درگذشت ۹ رجب ۱۳۲۸ هجری قمری/۱۲۸۹ هجری شمسی
تهران، ایران
آرامگاه نجف
نقشهای برجسته نهضت تحریم تنباکو (قیام تنباکو)
لقب شاه سیاه
جنبش یکی از رهبران جنبش مشروطه ایران
دین اسلام
مذهب شیعه
منصب مجتهدان و از رهبران
جنبش مشروطه ایران
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#120
Posted: 16 Oct 2013 22:25
سید اسدالله خرقانی
سیداسدالله میرسلامی خارقانی موسوی (مشهور به سیداسدالله خرقانی) وی یکی از اولین منادیان اصلاحگری دینی و از کسانی است که طرح بازنگری در برخی از عقاید موروثی شیعهی امامی را مطرح کرد. همچنین یکی از تلاشگران سرشناس در راه بازگرداندن مجد و عظمت اسلام و مسلمین بود. کتاب «محو الموهوم و صحو المعلوم» از مهمترین و آخرین کتابهای اوست که تأثیر زیادی بر افکار علمای اصلاحگر و دعوتگران اصلاح و نوسازی بعد از خودش بر جای گذاشت.
زندگینامه
سید اسدالله میرسلامی خرقانی، چهارم ذیالحجهی سال ۱۲۵۴هـ.ق در روستای «شیزند» در جنوب قزوین، واقع در شمال غرب ایران، متولد شد. و نسبش به ساداتی از آل میرسلام در روستای «خرقان» در شمال قزوین برمیگردد برمیگردد. چرا که پدرش سید زینالعابدین پسر سید اسماعیل پسر سید حسن خان از سلسلهی سادات معروفی از اهل مراغه بود. جد بزرگش معروف به«میرسلام»، از مقربین سلاطین صفوی بود. مرحوم خرقانی در سن پانزده سالگی برای تحصیلات دینی به شهر قزوین نقل مکان کرد. بعد از آنکه فقه و اصول را در محضر علمای آنجا آموخت حوالی سالهای ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۶ه ق به تهران رفت و در آنجا نزد مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه به یادگیری فلسفه پرداخت. و در اثنای این درس همچنین علوم روز و زبان فرانسه را که زبان فرهنگ غربی آن روزگار بود، یاد گرفت. وی از نزدیکان و تربیت شدگان شیخ هادی نجمآبادی بود. در سال ۱۲۸۴ه ق همراه خانوادهاش به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا به مدت ۲۵ سال به تحصیل علوم دینی مشغول شد. و در میان روحانیون حوزه علمیه و طلاب نجف، احترام بسزایی داشت و از علوم جدید بهرهمند بود وی در خلال این سالها به درجه اجتهاد نایل شد. سپس به تهران بازگشت و به تدریس و تألیف مشغول شد.
سیدمحمود طالقانی درباره خرقانی مینویسد:
مرحوم علامه بزرگ و مجاهد سید اسدالله میرسلامی خارقانی، در زمره همان مردان نیرومند و هشیار عالم اسلام بود، تألیفات این مرد و مبارزههایی که در آن دوره اختناق و استبداد نموده و شاگردان با ایمان و محکی که تربیت کرده، مقام علمی و روح جهاد و هشیاریش را به خطرهای متوجه به عالم اسلام میشناساند.
فعالیت سیاسی
خرقانی زمانی از مبارزان جنبش مشروطه بود، وی در خلال جنبشهای مشروطهخواهی، نقش رابط میان مشروطهخواهان و علمای نجف را برعهده داشت. دو بعد شخصیتی او یعنی نقش بسیار مهم وی در انقلاب مشروطیت و نیز تعالیم قرآنگرایانه او، اثراتی در جامعه ایرانی داشته و دارد.
پس از مراجعت از نجف، مدتی وارد فعالیتهای اسلامی در عرصههای سیاسی و اجتماعی در ایران شد. در دوره سوم مجلس شورای ملی ، بهعنوان نماینده قزوین به کرسی نمایندگی مجلس راه یابد. با ادامه فعالیت سیاسی در دوره رضا خان و در جریان جمهوری خواهی، از دست وی کتک خورد و بالاخره به زندانی شدن و تبعید او منجر شد، او به رشت و سپس به فومنات تبعید شد.
پس از پایان یافتن آخرین تبعیدش به تهران برگشت و تصمیم گرفت که به کلی از مباحثه و تألیف و تدریس قرآن دست بکشد. پس از آن، بهجز با بعضی از فضلا و طلاب قرآن که نزد او علوم قرآنی میآموختند، جلسهای برگزار نکرد.
اصلاحگری دینی
اصول دعوت خرقانی در این سالها را میتوان در کتاب وی بهنام «محوالموهوم و صحوالمعلوم» یافت:
الوالامر که در قرآن ذکر شده مربوط به خلفای چهارگانهاست و پس از آنها تاکنون (زمان خرقانی) مصداقی نداشتهاست.
استناد به آیاتی را که شیعیان در بحث مربوط به غدیرخم بهکارمیبرند، برای اثبات امامت شیعی ناکافی میداند و اختلافهای مربوط به خلافت را امری شخصی، و نه دینی، تلقی میکند.
به ولایت تکوینی امامزمان اعتقادی ندارد و آن را در همان حد تشریعی میداند.
غیر قرآن هرچه از هرکه هست، مسکوتٌعنه بگذارند تاآنکه کلیه عقاید و اصول را از قرآن بیاموزند،
«میزان صحیح و محکم برای تشخیص عوائد عرفی از اصل شرعی، سه امر است: اول قرآن مجید، دوم سنت متقنة بین فرق مختلفه مسلمین، سوم عملیات ذات اقدس رسالت در مدت بیستوسهسال.
آثار
فهرست تألیفات وی از این قرار است:
رساله رد نصاری (کشف الغوایة فی رد الهدایه) ،
رساله اصلول عقاید،
رساله تنقید قوانین عدلیه،
رساله روح التمدن و هویت الاسلام .
رساله رد دارونیستها،
رساله کثرت و وحدت زواج
پنج جزوه رد مبلغین نصاری
مختصری [در] مرام جامع مقدسه اسلامی
رساله رد کشف حجاب
کتاب قضا و شهادت اسلامی
رساله نبوت خاصه و ابدیت اسلام و حماسه با ادیان
رساله در متشابهات قرآن و حدیث من فسر القرآن ، و حماسه علمی و عملی بر تمام علمای نوع بشر از ادیان قدیمه و جدیده*برهان الساطع فی اثبات الصانع
رساله حقوق اسلامی
رساله در مفهوم و مصداق اولوالامر قرآنی که تا حال از مبتکرات آیات شریفهاست
رساله مقدسهمحوالموهوم و صحوالمعلوم
نام کامل سید اسدالله میرسلامی خرقانی
زادروز ۱۲۵۴ ه-ق
زادگاه شیزند قزوین، ایران
محل درگذشت تهران، ایران
دین اسلام
مذهب شیعه
پیشه روحانی
اطلاعات سیاسی
پستها رابط علمای نجف با مشروطه طلبان
نماینده مجلس شورای ملی
اطلاعات علمی و مذهبی
استادان آیتالله محمدکاظم خراسانی
کتابها رساله اصلول عقاید
محوالموهوم و صحوالمعلوم
کتاب قضا و شهادت اسلامی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7