انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 14 از 23:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  22  23  پسین »

تاریخ ایران از پایان ساسانیان تا ابتدای خوارزمشاهیان


مرد

 
صفاریان
قلمرو صفاریان







صَفّاریان از دودمان‌های ایرانی فرمانروای بخش‌هایی از ایران بودند. پایتخت ایشان شهر زَرَنگ بود و خود را ازنوادگان ساسانیان میدانستند که پس از حمله اعراب به سیستان مهاجرت کرده‌اند.

یعقوب لیث صفاری مردی عیار و جوانمرد در سیستان بود که به دلیل محبوبیتی که میان مردم انجا به خاطر جنگ با خوارج به دست اورده بود توانست قدرت را به دست بگیرد و به حکومت برسد . یعقوب لیث بعد از تشکل حکومت خود ابتدا به کرمان و شیراز حمله کرد و انجا را تسخیر نمود سپس به خراسان رفته و انجا را فتح کرد و حکومت طاهریان را نابود ساخت . بعد به طبرستان رفت ولی در جنگ با علویان طبرستان شکست خورد و عقب نشینی کرد . یعقوب لیث صفاری همیشه ارزو داشت روزی حکومت بنی عباس را سرنگون کند به همین جهت با لشکری فراوان خوزستان را تسخیر کرد و به سوی بغداد حرکت نمود اما در جنگ با خلیفه شکست خورد و به شدت زخمی گشت . در اواخر عمر دوباره با لشکر خود خوزستان را تسخیر کرد و قصد داشت دوباره با خلیفه جنگ کند اما در همین زمان به طور ناگهانی بیمار شد و کمی بعد از دنیا رفت . تمامی مورخان در اینکه یعقوب لیث مردی بسیار شجاع و دلاور و باهوش و سیاستمدار بود اتفاق نظر دارند . بعد از مرگ او برادرش عمر لیث فرمانروای سیستان و کرمان شد . عمر و لیث هم چون برادر مردی بسیار شجاع بود با این حال در ابتدای حکومت با خلیفه بیعت کرد . پس از چند سال عمر و لیث حکومت خراسان را از خلیفه ی بنی عباس خواست . خلیفه فرمان داد که اگر عمر و لیث در جنگ با امیر اسمایل سامانی حاکم خراسان پیروز شود حکومت خراسان به دست او خواهد بود . عمر و لیث در جنگ با امیر اسماعیل سامانی شکست خورد و اسیر گشت و در نزدان خلیفه ی بغداد به قتل رسید







پایتخت زرنج

ساختار سیاسی امارت

تاریخچه
- تأسیس ۲۴۷/۸۶۱

- انقراض ۳۹۳/۱۰۰۲
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
کشمکش میان صفاریان و خلافت بغداد





محمد بن واصل تمیمی بر فارس مستولی شده بود. المتعمد عباسی فارس را به موسی بن بغا داد. موسی نیز عبدالرحمان بن مفلح را به جنگ محمد بن واصل فرستاد. عبدالرحمان شکست خورد و اسیر شد. چون یعقوب در سیستان خبر بالا گرفتن کار ابن واصل را شنید طمع در ولایت فارس بست. در حالی که محمد بن واصل در اهواز بود وی رو به فارس نهاد و فارس را تصرف کرد. در سال ۲۶۲ یعقوب از فارس رو به خوزستان نهاد. چون خبر به خلیفه المعتمد رسید فرمان حکومت خراسان، گرگان، طبرستان و ری و فارس را در حضور حاجیان به شمول شرطگی بغداد به وی داد. اما یعقوب راضی نشد و به خلیفه پیغام داد که به چیزی راضی نیست جز رسیدن به بغداد. خلیفه برادرش الموفق را به جنگ با یعقوب فرستاد. یعقوب در این جنگ شکست خورد و فرار کرد. بسیاری از اموال یغقوب بدست سپاهیان بغداد افتاد و به نام غنیمت به بغداد برده شد. المؤفق به علت بیماری به بغداد بازگشت و یعقوب نیز در گندی‌شاپور به مریضی قولنج مبتلا گشت. خلیفه رسولی را با منشور ولایت فارس و استمالت نزد یعقوب فرستاد. یعقوب قدری نان خشک و پیاز و شمشیر را پیشروی خود نهاد و به رسول گفت: «به خلیفه بگو که من بیمارم و اگر بمیرم تو از من رها میشوی و من از تو، اگر ماندم این شمشیر میان ما داوری خواهد کرد، اگر من غالب شوم که به کام خود رسیده باشم و اگر مغلوب شوم این نان خشک و پیاز مرا بس است.» یعقوب در سال ۲۶۵ در گندی شاپور در اثر مرض قولنج در گذشت. یعقوب را مردی باخرد و استوار توصیف کرده اند. حسن بن زید علوی که یکی از دشمنانش بود او را به خاطر استقامت و پایداریش سندان لقب داده بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
رسمی کردن زبان فارسی





در زمان یعقوب لیث زبان فارسی برای اولین بار پس از حمله اعراب زبان رسمی شد وتا حدی از نابودی زبان فارسی وریشه ان جلوگیری شد به همین دلیل هم گویش فارسی در شرق ایران پاک تر و زنده تر مانده است.درسیستان بطور غیرمستقیم از ورود کلمات عربی به فارسی جلوگیری شد شاید به همین دلیل است که گویش مردم سیستان شباهت زیادی به فارسی باستان وپهلوی دارد وکلمات عربی خیلی کمتر دیده میشود که بیشتر انها هم ظرف چند سال اخیر از طریق رسانه ها وارد شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
ترویج مذهب تشیع در ایران





سیستانیان از نخستین ایرانیانی بودند که مسلمان شدند زیرا در دوران امپراتوری ساسانی سیستان یکی از بزرگترین و مهم ترین ومقدس ترین مراکز زرتشتیان بود واعراب به این مسئله پی برده بودند ودستور ویرانی اتشکده ها و کشتار موبدان زرتشتی سیستان رادادند که براثر این اقدام سیستان یکپارچه مسلمان گشت وبا بوجود امدن رهبران تشیع درسیستان مذهب تشیع بشدت ترویج یافت ودر زمان حکومت صفاریان یعقوب لیث که مردی شیعه متعصب بود بر ترویج مذهب تشیع سرعت بخشید ومذهب تشیع درسیستان-قهستان-کرمان-یزد وحتی قسمت هایی از فارس برتری یافت وبه گفته ی برخی از محققین مذهب تشیع مذهب غالب بلوچستان بوده است که جمعیت شیعه بر اثر دوربودن بلوچستان از مراکز تشیع ونزدیک بودن به مراکز وهابیت وهمچنین عوامل طبیعی ومهاجرت طوایف سنی به بلوچستان باعث غلبه مذهب تسنن درقرون اخیر شده است بطوریکه وجود زیارتگاه های مورد تقدس شیعیان نیز بر ان گواه است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
فرمانروایان صفاری


یعقوب بن لیث صفاری از 247 تا 265 ه.ق

عمرو بن لیث صفاری از 265 تا 287 ه.ق

طاهر بن محمد بن لیث صفاری از 287 تا 296 ه.ق

لیث بن علی بن لیث صفاری از 296 تا 298 ه.ق

محمد بن علی بن لیث صفاری از محرم تا ذی‌الحجه 298 ه.ق (از 298 تا 311 ه.ق حکمرانی سامانیان)

احمد بن محمد بن لیث صفاری از 311 تا 352 ه.ق

خلف بن احمد (نوه دختری عمرو بن لیث) از 352 تا 393 ه.ق
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
یعقوب لیث
تندیس یعقوب لیث صفاری در ورودی شهر دزفول







یعقوب (پسر ِ) لیث یکی از پادشاهان ایران از دودمان ایرانی صفاری بود. نام پارسی وی رادمان پسر ماهک بود.


یعقوب پسر لیث در روستای قرنین در سیستان به دنیا آمد. لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. اوچهار پسر بنام‌های یعقوب و عمرو و علی وطاهر داشت. سه نفراز پسران لیث حکومت کردند اما دوره حکومت آنان چندان نپایید. یعقوب نیز در آغاز مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌آورد به دوستانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید عده‌ای از عیّاران او را به سرداری خود برگزیدند.

در سال ۲۳۷ که طاهر بن عبدالله در خراسان حکومت می‌کرد مردی از اهل بُست به‌نام صالح بن نصر کنانی بر سیستان چیره شد و یعقوب به خدمت وی در آمد. طاهر که مردی با تدبیر بود صالح بن نصر را از سیستان براند و پس از وی درهم بن نصر (یا نضر) خروج کرد و سیستان را تصرف نمود و سپاهیان طاهر را از سیستان براند. درهم که نتوانست از عهده‌ای سپاهیان برآید یعقوب را سردار سپاه خویش تعین کرد. سپاهیان چون ضعف فرماندهی درهم را دیدند از فرماندهی یعقوب اسقبال نمودند.

پس از چندی والی خراسان با تدبیر درهم را اسیر کرد و به بغداد فرستاد، او مدتی در بغداد زندانی بود بعد آزاد گردید و به خدمت خلیفه در آمد. درین زمان است که کار یعقوب نیز بالا می‌گیرد او به دفع خوارج می‌رود. یعقوب چون مردی با تدبیر و عیار بود تمام یارانش از وی چنان فرمانبرداری می‌کردند که برون از تصور بود. یعقوب بعد ار ضبط سیستان رو به خراسان نهاد ولی چیزی نصیبش نشد. باز بار دیگر در سال ۲۵۳ رو به خراسان نهاد. این بار شهرهای هرات و پوشنگ را بگرفت و از آنجا رو به کرمان نهاد و گماشته حاکم شیراز در کرمان را بگرفت. پس از آن رو به شیراز نهاد با حاکم فارس جنگیده و آن را نیز بدست آورد. یعقوب بعد از واقعه چند نفر از طرفداران خود را با پیشکش‌های گرانبها نزد خلیفه بغداد فرستاد و خود را مطیع خلیفه اعلان کرد.

یعقوب در سال ۲۵۷ باز به فارس لشکر کشید و خلیفه المعتمد به وی پیغام داد که ما ملک فارس را به تو نداده‌ایم که تو به آنجا لشکرکشی کنی. المؤفق برادر خلیفه که صاحب اختیار مملکت بود پیامی نزد یعقوب فرستاد مبنی بر اینکه ولایت بلخ و تخارستان و سیستان مربوط به یعقوب است. یعقوب نیز بلخ را تصرف نموده متوجه کابل شد والی کابل را اسیر و شهر را تصرف نمود. پس از آن به هرات رفت و از آنجا به نیشاپور و محمد بن طاهر حاکم خراسان را با اتباعش اسیر و به سیستان فرستاد و از آنجا روانه طبرستان شد تا در آنجا با حسن بن زید علوی بجنگد. حسن درین جنگ شکست خورد فرار نمود و به سرزمین دیلمان رفت. یعقوب از ساری به آمل رفت و خراج یکساله را جمع کرد و روانه دیلمان شد، در راه در اثر بارش باران عده زیادی از سپاهیانش کشته شده و خود مدت چهل روز سرگردان می‌گشت. یعقوب پیامی نزد خلیفه فرستاد مبنی بر اینکه طبرستان را فتح کرده حسن را منزوی ساخته‌است به امید اینکه مورد نظر خلیفه واقع گردد. اما خلیفه حکمی را توسط حاجیان به خراسان فرستاد که چون وی از حکم ما تمرد کرد و به حکومت سیستان بسنده نکرد او را در همه جا لعن کنند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
کشمکش میان صفاریان و خلافت بغداد





محمد بن واصل تمیمی بر فارس چیره شده بود. المتعمد عباسی فارس را به موسی بن بغا داد، موسی نیز عبدالرحمان بن مفلح را به جنگ محمد بن واصل فرستاد، عبدالرحمان شکست خورد و اسیر شد. چون یعقوب در سیستان خبر بالا گرفتن کار ابن واصل را شنید طمع در ولایت فارس بست، در حالیکه محمد بن واصل در اهواز بود وی رو به فارس نهاد و فارس را تصرف کرد. در سال ۲۶۲ یعقوب از فارس رو به خوزستان نهاد. چون خبر به خلیفه المعتمد رسید فرمان حکومت خراسان، گرگان، طبرستان و ری و فارس را در حضور حاجیان به شمول شرطگی بغداد به وی داد. اما یعقوب راضی نشد و به خلیفه پیغام داد که به چیزی راضی نیست جز رسیدن به بغداد. یعقوب لیث صفار جهت تصرف بغداد و جنگ با خلیفه نخست به خوزستان لشکر کشید. در آنجا پیشنهاد یاری، صاحب الزنج ،رهبر بردگان بغداد، را که جهت همکاری و جنگ با خلیفه به وی عرضه گشته بود نپذیرفت. شاید بدین علت که از شائبه پشتیبانی از نهضت هایی‌، غیر ایرانی و استقلال طلبانه، دور بماند. این رفتار وی نشان دهنده عزم وی جهت استقلال ایران و رهایی از هر گونه قید و بند یا شائبه‌ای است. سپس وی از طریق اهواز عازم بغداد گشت و تا نزدیکی‌ واسط پیش راند. در ناحیه‌ای به نام دیر الیقول با سپاهی به فرماندهی برادر خلیفه، الموفق، روبرو شد و شکست در سپاه خلیفه افتاد. بار دیگر عباسیان به خدعه متوسل گشته و آب دجله را در لشکرگاه وی انداختند و سپاه وی به ناچار عقب نشست.

در این میان رویگر زاده بیمار گشت و در انتظار بهبود و از سرگیری جنگ به جندیشاپور در خوزستان بازگشت. عزم وی برای جنگ با خلیفه خدعه گر‌ و حکومت ایرانی ستیز عباسیان چنان جدی بود که پیشنهاد صلح خلیفه را حتی در هنگام بیماری نپذیرفت و به قول خویش در مورد عباسیان، " هرگز مباد که کسی‌ بر ایشان اعتماد کند "، همواره پابرجا ماند.



یعقوب در سال ۲۶۵ در گندی شاپور در اثر قولنج در گذشت. یعقوب را مردی باخرد و استوار توصیف کرده‌اند. حسن بن زید علوی که یکی از دشمنانش بود او را نسبت استقامت و پایداریش سندان لقب داده بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
آرامگاه یعقوب لیث صفاری





آرامگاه یعقوب لیث اکنون در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی دزفول در روستایی به نام اسلام‌آباد دزفول یا شاه‌آباد دزفول قرار دارد. قدمت آرامگاه یعقوب لیث صفاری، به دوره سلجوقی تا قاجار می‌رسد و در روستایی در ۱۰ کیلومتری دزفول (سمت راست جاده دزفول شوشتر) واقع شده‌است. بنا احتمالا آرامگاه شاه ابوالقاسم، سردار نامی ایران، یعقوب لیث صفاری، است که در شهر جندی شاپور وفات یافته‌است. آرامگاه با گنبد مضرس ساخته شده و با توجه به مرمت‌های مختلف، قدیمی‌ترین قسمت آن مربوط به دوره سلجوقی است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
پدر زبان پارسی پس از اسلام در ایران





وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیده‌ای به عربی در مدح او سرود، وی او را ملامت کرد که چرا به زبانی که نمی‌فهمد برایش شعر سروده‌است. با شنیدن این سخن، محمد بن وصیف که ادارهٔ امور دیوان یعقوب را بر عهده داشت قصیده‌ای به فارسی در مدحش سرود و این قصیده (براساس روایت مؤلف ناشناس تاریخ سیستان که قصیده را نقل نموده) آغاز سرودن شعر درباری به این زبان گردید.

این نظریه که نخستین شعر فارسی در زمان صفّاریان سروده شده باشد درست نیست. نمونه‌هایی از اشعار فارسی که در زمان طاهریان سروده شده مانند دو قطعه از حنظلهٔ بادغیسی در دست است و احتمالا زودتر از آن هم کوششهایی برای سرودن شعر به اوزان محلی و یا در قالب شعر عربی به طور پراکنده این‌جا و آن‌جا صورت گرفته باشد، اما از آنها چیزی به دست ما نرسیده‌است. اقدام یعقوب محرّکی در سرودن شعر فارسی شد و آغاز سنتی گردید که سامانیان، پیشروان راستین رستاخیز ادبی ایران، آن را برگرفته و گسترش دادند.




جزئیات زندگی یعقوب لیث

دوران ۲۴۷-۲۶۵ (قمری)

نام کامل یعقوب پسر لیث پسر معدل

زادگاه قریه قرنین, سیستان

مرگ شوال ۲۶۵ (قمری)

محل مرگ گندی شاپور
در اثر قولنج

پیش از عمرو لیث

دودمان دودمان صفاری

پدر لیث
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
عمرو لیث


عمرو لیث صفاری دومین فرمانروای سلسله صفاری بود که در شرق و جنوب ایران حکومت می‌کرد (۸۷۹-۹۰۱ میلادی) .

او و برادرنش یعقوب، طاهر و علی فرزندان رویگری بنام لیث و اهل سیستان بودند . او برادر کوچک یعقوب لیث بود و پا به پای برادر بزرگترش جنگید. پس از مرگ یعقوب در جندی شاپور خوزستان عمرو جانشین برادرش و پادشاه صفاریان شد . در دوران ۲۲ساله فرمانرواییش درگیریهای فراوانی با خلیفه معتمد و برادرش موفق داشت که گاهی به دشمنی منجر میشد اما عموما با سازش به پایان می رسید. در خراسان نیز با احمد ابن عبدالله خجستانی و رافع ابن هرثمه جنگهای بسیار کرد و سرانجام بر آنها چیره شد. در سال ۹۰۱ میلادی نبردی میان او و سامانیان که بر فرارود فرمانروایی می‌کردند درگرفت . در این نبرد عمرو لیث از امیر اسماعیل سامانی شکست خورد و اسیر شد. امیر اسماعیل وی را به بغداد نزد معتضد خلیفه عباسی فرستاد . عمرو لیث پس از مدتی اسارت در سال ۹۰۲ میلادی به فرمان خلیفه کشته شد. درباره اسارت او گفته اند که وقتی او را به بغداد بردند، لباسی فاخر به او پوشانده و سپس بر شتری لنگ وگوژپشت و بلندقامت سوار کردند ودر شهر به خواری تمام گرداندند. پس از شکست و اسارت او نوه اش به نام طاهر ابن محمد ابن عمرو به جانشینی او برگزیده شد. انحطاط و ضعف صفاریان از همین زمان آغاز شد. درباره بزرگواری، بلند همتی و جوانمردی عمرو حکایتهای زیادی گفته شده است.




دوران ۲۶۵-۲۸۷ (قمری)

مرگ ۲۸۹ (قمری)

محل مرگ بغداد

پیش از طاهر بن محمد بن عمرولیث

پس از یعقوب لیث

دودمان دودمان صفاری

پدر لیث




پایان صفاریان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
صفحه  صفحه 14 از 23:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  22  23  پسین » 
ایران

تاریخ ایران از پایان ساسانیان تا ابتدای خوارزمشاهیان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA