انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 7 از 23:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  22  23  پسین »

تاریخ ایران از پایان ساسانیان تا ابتدای خوارزمشاهیان


مرد

 
چکیده‌ای از سلسله طاهریان



طاهریان نخستین سلسله ایرانی هستند که از سوی حکمای عباسی بر بخش‌های مهمی از ایران یعنی خراسان – هندوستان – کرمان و گرگان وبرخی از مناطق طبرستان – ری و همدان حکومت کردند قبل از این در زمان خلافت امویان حکمرانان عرب بر ایران حکومت می‌کردند. دولت طاهریان در حدود ۵۵ سال توانست حاکمیتی یک پارچه تشکیل دهد.


طاهریان در اصل ریشه و تبار ایرانی داشتند که بنیان گذار این سلسله فردی به نام ابو طیب طاهر بن حسین بن محمد بن مصعب بن ماهان بن خزاعی است که اولین موسس آن به طاهر بن حسین معروف است.


طاهر بن حسین از فرماندهان بزرگ عباسیان بود طاهر فرماندهی لشکر مامون علیه برادرش یعنی امین را بر عهده داشت و طاهر با قتل امین به عنوان حاکم شام و عراق و مغرب تعیین شد اما در چند سال بعد به حکومت تمام سرزمین‌های شرق بغداد که مهم ترین آن خراسان بود منصوب گردید. استقلال طاهر از آنجا شروع شد که فعالیت‌های خود را از جمله انداختن نام مامون از خطبه‌ها و منابر مساجد شروع کرد و همین کار را ادامه داد.

پس از این که هارون الرشید مناطق تحت سلطه خود را بین دو فرزندش تقسیم کرد با این کار بذر اختلاف افکنی دو برادر را کاشت و این سبب اعتراض مامون شد. هارون ولایت شام و عراق را به پسرش امین و هم چنین به پسر دیگرش همدان تا نواحی شرقی ایران را خلافت بخشید. البته این موضوع به خودی خود باعث جنگ دو برادر نشد اما اقداماتی که امین یک سو گرایانه انجام می‌داد از جمله تحریک یکی از وزرای امین برای خلع برادرش و جانشینی پسرش موسی به جای مامون و اثر کردن آن بر روی امین با انجام دستور این که در خطبه‌های مختلف پس از حمد و ستایش خدای بزرگ و بردن نام امیر امین بزرگ نام مامون دیگر گفته نشود و نام پسرش بر منابر برده شود و مردم برای پسر او دعا کنند البته این یک کار نبود و امین علاوه بر این سازمان جاسوسی اطلاعاتی بَرید را در خراسان ایجاد کرد و هم چنین بخش‌های از مناطق خراسان را به افرادی واگذار کرد بدون این مامون را در انجام این کار مطلع کند همین کار سبب بالا گرفتن اختلافات و شروع جنگ دو برادر شد.


امین با اولین اقدام خود ابن ماهان را به حکومت سراسر جبل منصوب کرد (جبل نام منطقه‌ای تقزیبا استراتژیک برای ایران به حساب می‌آمد و همدان، نهاوند، قم و اصفهان را در بر می‌گرفت) اما چند ماه بعد امین با فرستادن ۵۰ هزار سوار به منطقه جبل به جنگ با مامون رفت. اما در همین زمان یکی از افراد صاحب نفوذ در دربار امین به نام فضل ابن سهل با وفاداری به مامون و تحریک امین خواست تا ابن ماهان به جنگ برود و این موضوع در امین اثر کرد و او را به جنگ فرستاد ابن ماهان در زمانی که والی خراسان بود ظلم وستم‌های بسیاری در حق مردم خراسان کرده بود و این موضوع باعث می‌شد تا مردم با جدیت بیشتری با حنگ با او بروند. در همین زمان بود که مامون نیز سردار سپاه خود را انتخاب کرد و طاهر را به جنگ با ابن ماهان فرستاد. ابن ماهان با دست کم گرفتن طاهر و اقدامات بچه گانه‌ای که انجام داد در ری با ۴ هزار سوار طاهر روبرو شد و ضربه به شدت مهلک خورد و پس از آن با درگیری‌های زیادی ابن ماهان را کشت و پس از آن بود که مامون به او لقب ذوالمینین را داد (صاحب دو دست راست) در مورد این که چرا به طاهر این لقب را داده‌اند چند روایت وجود دارد که معتبرترین آنها آن است که طاهر پرچمدار ابن ماهان را باشمشیری که بر دو دست گرفته بود ضربه‌ای سخت بر سر او وارد می‌کند و او را می‌کشد و پرچم را به زیر می‌آورد.


اما طاهر پس از این جنگ فتوحات بسیاری از جمله بر جنگ‌های همدان، قزوین، حلوان و اهواز را انجام داد و توانست تا به برخی از توابع اهواز مانند یمامه، بحرین و عمان چیره شود اما بعد از این طاهر از طریق را خشکی به کوفه رسید و والیان دو شهر کوفه و بصره خود راتسلیم او کردند و طاهر نیز به خاطر همین کار آنها را نکشت و علاوه بر این آنها را در همان مقام ابقا کرد سپس شهر مداین را تصرف و بغداد را محاصره کرد و پس از کش و قوس‌های فراوان امین که تا رود دجله به عقب آمده بود و شکستش حتمی شده بود به دریا گریخت اما در همین هنگام طاهر به رود دجله رسید و با تلاش‌های بسیار زیادی کشتی ای که امین بر آن سوار بود را با سنگ و چوب سوراخ کرد ام طاهر به همین مقدار بسنده نکرد و باپریدن به داخل آب امین را از آب سالم بیرون آورد و او را به بند کشید ولی سرانجام یکی از یاران طاهر او را کشت در ۳ سال بعد، پس از قتل امین مامون با امام رضا بیعت کرد و او را به ولیعهدی معرفی کرد اما خیلی از سرداران عباسی و موالی‌های آنها از ولیعهدی امام ناخشنود شدند و با هرج و مرج شدن ماجرا مامون با خوراندن انگور سمی امام رضا را به شهادت رساند.


پس از ماجرای به شهادت رساندن امام رضا (ع) و ناراحتی‌های مامون از کشته شدن برادرش به وسیله طاهر و با میانجیگری وزیز وقت مامون در عهدی با طاهر بن حسین اجازه تاسیس دولت طاهریان را از منطقه جبل تا غرب را داد و به این صورت طاهر بن حسین دولت طاهریان را تاسیس کرد اما چند ماه طاهر فوت کرد در مورد فوت طاهر موارد زیادی مطرح می‌شود از جمله عارضه‌ای که در چشم او ایجاد شد عده‌ای بر اساس تب بسیار بالا و عده‌ای نیز معتقند مکر مامون و ریختن سم در ترسی ای که طاهر با غذایی که شکار کرده بود باعث مرگ او شده است.


مامون می‌گفت او هیچ وقت از کسی پروا نداشت و در کار‌ها سستی نمی‌کرد و همیشه مردی فراتر از انتظار بود. زمانی که بغداد را فتح کرد هیچ چیزی برای خودش نخواست وشفاعت وزیران و مریدان امین را کرد از قتل بسیاری از مردم عادی توسط مامون گذشت.


پس از مرگ طاهر حکومت به پسرش رسید در کل طلحه هفت سال حکومت کرد که مهم ترین اقدامات او جنگ‌های بی پایان با خوارج بود که نتیجه خاصی را هم در بر نداشت.


عبدالله با توجه به این که با فرزند مامون به دنیا آمد مامون عبدالله را مثل فرزند خود تربیت کرد و به او مانند فرزندش در کار‌های مختلف دربار وظیفه‌ای می‌داد و عبدالله از این نظر بسیار به ماون علاقه مند بود. از جمله کار‌های موثر او در این دوره لشکر کشی به منطقه جزیره، فتح مصر و فتوحات دیگری در همین مناطق البته با اقتدار بود. او پس از این جنگ‌ها توانست به منطقه اسکندریه (ناحیه‌ای در جنوب اسپانیا) برود و آنجا را فتح کند.


خرم دینان در واقه فرقه‌ای بودند که پس از قتل ابومسلم خراسانی بر ضد عباسیان برخاستند خرمیه در واقع نهضتی در جهت اصلاح آیین مزدک بود که عبدالله بن طاهر با آنها جنگید و انها را شکست داد.


در زمان طاهریان قیام‌هایی علیه آنها صورت گرفت از جمله قیام محمد بن قاسم علوی بر ضد طاهریان و عباسیان بود قاسم که از نوادگان امام سجاد بود در نواحی خراسان قیام کرد و به دلیل اخلاق نیکویی که داشت در بین مردم بسیار مورد اعتماد بود و به راحتی مردم را قانع می‌کرد زمانی که در مسجد پیامبر (ص) ملازم بود تعدادی از مردم خراسان با او بیعت کردند ولی در جنگ با عبدالله شکست خورد و سپس عبدالله او را به بغداد فرستاد اما توسط یارانش از زندان فرار کرد ودیگر هیچ کسی نتوانست او را پیدا کند.


اما قیام دوم قیام مازیار بود که حواد خاصی داشت مازیار در کل با طاهریان روابط خوبی نداشت و خراج را مستقیما به بغداد می‌داد همین کینه توزی‌های بین مازیار و عبدالله با دخالت افشین که یکی از سرداران معتصم بود شدت گرفت و سر انجام با کمک روستاییان و شهرنشینان در منطقه طبرستان شورش کردند ابتدا مازیار توانست بر قسمت‌هایی از ساری و آمل مسلط شود اما با فرستادن نیرو‌های بسیار زیادی از ری و بغداد از سوی معتصم مازیار محاصره شد و سرانجام دستگیر و به بغداد فرستاده شد و معتصم که از حیله گری افشین آگاه شده بود او را با افشین در بغداد روبرو کرد و پس از اقرار مازیار بر کمک افشین به او مازیار به ۵۰۰ ضربه شلاق محکوم شد که پس از تحمل ۴۵۰ شلاق مرد اما به همین صورت افشین به زندان محکوم شد ودر همان زندان چند سال بعد مرد. عبدالله بن طاهر پس از گذشت ۱۵ سال و حکومت بر مناطق مهم ایران سر انجام در نیشابود در گذشت.

پس از عبدالله پسر او طاهر بن عبدالله با میانجیگری قاضی القضات دواد به جای پدر نشست در زمان طاهر اتفاقات و بلایای طبیعی به شدت در ایران اوج گرفت مانند باد سردی که از سمت ترکستان می‌وزید و باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردم به وسیله بیماری زکام شد بعد از زلزله‌ای بسیار مهیب رخ داد و حدود شصت هزار نفر زیر آوار‌ها جان خود را از دست دادند و در این دوران به شدت بر مردم ایران سخت گذشت.


بعد از طاهر حکومت به دست محمد بن طاهر افتاد و این فرد با خود سری‌ها و اقدامات ساده خود باعث کوچک شدن سلسله طاهریان شد در زمان او علوان بر طبرستان، آمل، ساری و ری مسلط شدند اما پس از چند سال با فشار‌های خارجی محمد بن طاهر با نیرو‌های بی شماری بر بسیاری از مناطق طبرستان مسلط شدند در همین زمان بود که یعقوب لیث صفار به هرات لشکر کشید و در جنگی سخت موفق به شکست آنها شد بعد از آن بود که یعقوب بر مناطق کرمان، فارس و بلخ چیره شد و دودمان طاهریان را از این ولایات برچید.


پایتخت طاهریان در ابتدا شهر مرو بود که امروزه به نام ترکمنستان است اما عبدالله بن طاهر آن را به نیشابور برد.


طاهریان خود یک خواستگاه اصیل ایرانی و زندگی اشرافی داشتند در ضمن از منافع توده مردم نیز غافل نبودند و با مواردی مانند ترویج علم و فرهنگ و تشویق شعرا دانش وسیع و فعالیت ادبی در میان فرمانروایان جایگاه ممتازی داشتند در ضمن بیشتر امیران طاهری شاعر نیز بوده‌اند.


طاهریان امیرانی بخشنده بودند و خواسته‌های مردم را شخصا رسیدگی می‌کردند با افرادشان بسیار مهربان بودند در یکی از این موارد فضل بن محمد مسئول رابط بین مردم و امیر در هنگام انجام وظیفه خود اندکی تاخیر می‌کند عبدالله از او می‌پرسد چرا دیر کردی؟ گفت کاری شخصی داشتم مانده بودم کارم را انجام دهم یا به پیش شما بیایم و کار مردم را رسیدگی کنم در همین زمان بود که عبدالله به او دستور می‌دهد تو برو و من نیز کار دارم الان وقت انجام دادن این کار را ندارم بعد از این که فضل ناراحت از این که نه کار خودش را انجام داده و نه کار مردم را بیرون می‌آید مردم به سمت او می‌روند و با عجله نامه‌های خود را بیرون می‌آورند و همه نامه‌ها را امضا شده می‌بینند یا در مورد دیگر عبدالله بن طاهر که به علت فتوحات و جنگ‌های زیادی که انجام می‌داد معمولا کمتر در خراسان بود به همین دلیل یک نایبی در خراسان منصوب می‌کند اما این حاکم ظالم با مالیات‌های مردم کاخی مجلل برای خود می‌سازد و مزارع مردم را تصرف می‌کند تا این که روزی عبدالله به خراسان می‌آید و از مردم درباره حاکم سوال می‌کند اما مردم سکوت می‌کنند در همین زمان بود که عبدالله می‌فهمد و دستور می‌دهد کاخ او را خراب و او را از مقامش برکنار و زمین‌های مردم را به همراه خسارت هایشان به آنها باز می گرداند.


در زمان طاهریان شکار، شطرنج و چوگان ورزش مورد علاقه آنها بود و آنها برای گذراندن اوقات بی کاری خود معمولا چوگان بازی می‌کردند.


اما در زمان طاهریان دستگاه‌های اداری و لشکری به دست کارداران و دبیران ایرانی اداره می‌گردد از این راه شیوه‌های کشور داری و آیین‌های کهن ایرانی هم مانند میراث ساسانیان به آنها منتقل شد. اسلام در این زمان در عمق جان مردم ریشه گرفت و زبان عربی زبان سیاست و علم بود اما زبان شیرین فارسی هم چنان در بین مردم جای داشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
دیوان سالاری


در زمان طاهریان امور اداری توسط سازمان‌هایی به نام دیوان اداره می‌شد اما یکی از کار‌های شگفت انگیز که توسط طاهر اتفاق افتاد گماشتن افرادی بود که در آن دیوان تجربه‌ای نداشتند اما همین افراد توانستند در دیوان‌هایی مانند خراج (وزارت دارایی)، دیوان خاتم (دبیر خانه شاهی) و دیوان‌های دیگر تسلط کامل پیدا کنند طاهر چند سال بعد در این باره می‌گویید من این افراد را برگزیدم تا مردان سیاست فکر نکنند افراد دیگر حق دخالت در امور مملکتی را ندارند. تعلیم و تعلم در زمان طاهریان بسیار اهمیت داشت و طاهر در عهد نامه خویش به فرزندش سفارش کرد که فقیهان و حاملان دین و عاملان به کتاب خدا را برگزینید و در کارها با آنها مشورت کنید. طاهریان به آداب و حمکت‌های ایرانی توجه و گرایش خاصی داشتند و همواره چه در بغداد و چه در خراسان آیین‌های کهن ایرانی را به دیگر افراد می‌آموختند البته این نکته نیز قابل ذکر است که بخش محمی از کتاب‌های ایران در پایتخت ایران یعنی مرو نگه داری می شده است. اما در مورد مذهب باید گفت طاهریان روابط بسیار نزدیکی با شیعیان داشتند چنان که محمد بن ابی العاس برادر زن طاهر فردی شیعی مذهب بود و بر سر شیعه با برخی عالمان و ادبیان دربار مامون بحث می‌کند و آنها را در این مباحثه محکوم می‌کند که باعث ناراحتی و عصبانیت مامون می‌شود که طاهر میانجیگری می‌کند. در زمان طاهریان نهاد‌های اصلی کشور دبیری، شرطه، برید، قضا و سپاه نام داشت که هرکدام کار مخصوص به خود را انجام می دانند. در زمان طاهریان به قیام‌های علویان، طبرستان، عراق قاطعانه ایستادند و به این وسیله حمایت خود را از عباسیان اعلام کردند در ضمن در آن زمان با خوارج که مردمانی شورش گر و مفسد شده بودند به شدت برخورد کرد و آنها را نابود کرد زوال طاهریان نیز به دست یعقوب لیث صفار اتفاق افتاد که در متن به آن کاملا اشاره شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
امیران خانواده طاهریان



طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین

طلحه بن طاهر

علی بن طاهر

عبدالله بن طاهر

طاهر بن عبدالله

محمد بن طاهر بن عبدالله


این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
طاهر بن حسین


طاهر بن حسین از سرداران معروف ایرانی مامون (خلیفه عباسی) بود که توانست در جنگ با امین (برادر مامون) در بغداد در سال ۱۹۶ هـ ق او را شکست دهد و در استقرار و انتقال خلافت به مامون سهم بسزائی داشت .



در سال ۲۰۵ ه . / ۸۲۰ م طاهر از سوی مأمون به امارت خراسان(سرزمین‌های شرقی عباسیان ) منصوب گردید. طاهر به محض ورود به نیشابور اقدام به حذف نام خلیفه از خطبه های نماز جمعه کرد و بدین گونه استقلال خود را اعلام نمود و نیشابور را پایتخت خود قرار داد. طاهر حکومتی نیمه‌مستقل و موروثی را تشکیل داد که فقط در ظاهر زیر فرمان خلیفه بود. پس از تسلط اعراب بر ایران این نخستین بار بود که فرمانروایانی از یک خاندان ایرانی به شکل موروث و نیمه‌مستقل حکومت می‌کردند.فریدون گرایلی، مورخ معاصر ایرانی در این باره در کتاب، نیشابور شهر فیروزه می نویسد:

ایران جشن آزادی خویش را از اسارت گروهی که از مسیر دین اسلام منحرف شده بودند در نیشابور برپا کرد... و نیشابور نخستین شهری است که کنگره ی مسجد جامعش سکّوی اعلام استقلال ایران پس از تسلط بنی امیه و بنی عباس بوده است.



ذوالیمینین صفتی عربی است به معنای صاحب دو دست راست.در مورد ملقب شدن طاهر بن حسین به این لقب دو نقل تاریخی معروف وجود دارد. وقتی که طاهر از طرف مأمون؛ مأمور شد تا با علی بن موسی بیعت کند، دست چپ را برای بیعت دراز کرد(بر خلاف معمول) و دست راستش را به این بهانه که این دست، به بیعت خلیفه‌است، جلو نیاورد، و گفته

دست راست من در خراسان در بیعت با مأمون است

سپس مامون هم او را به این لقب، طاهر ذوالیمینین خواند.یک نقل دیگر این است که طاهر به سبب این که در شمشیرزنی با هر دو دست ماهر بوده، ملقب به ذوالیمینین شد.





دوران از ؟ تا ۲۰۷ (قمری)
از ؟ تا ۸۲۲ (میلادی)

نام کامل طاهر بن حسين بن زريق بن ماهان خزاعی فوشنجی

لقب(ها) طاهر ذوالیمینین

زادروز ۱۳۹ (قمری)

زادگاه پوشنگ

مرگ جمادی الثانی ۲۰۷ (قمری)

محل مرگ مرو

پیش از طلحه بن طاهر

پس از وجود نداشت

دودمان طاهریان

پدر طاهر بن حسین

فرزندان طلحه
عبدالله
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
طلحه بن طاهر


طلحه بن طاهر دومین فرمانروای حکومت نیمه مستقل طاهری و پسر طاهر ذوالیمینین بود. او در سال ۲۰۷ هجری پس از مرگ پدرش جانشین وی شد.




دوران ۲۰۷-۲۱۳ (قمری)
۸۲۲-۸۲۸ (میلادی)

مرگ ۲۱۳ (قمری)

پیش از عبدالله بن طاهر

پس از طاهر بن حسین

دودمان طاهریان

پدر طاهر بن حسین
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
عبدالله بن طاهر


عبدالله بن طاهر سومین امیر طاهریان بود که پس از وفات برادرش، از سال ۲۱۳ تا سال ۲۳۰ حکومت کرد. قدرت طاهریان در زمان او به اوج خود رسید. بعد از وفات مأمون به سال ۲۱۸ هجری، خلیفهٔ جدید، المعتصم بالله، با آنکه به ظاهر دل خوشی از عبدالله نداشت ولی ابقای او را در حکومت خراسان اجتناب‌ناپذیر یافت. این گونه استقلال طاهریان پس از مرگ مأمون نیز تامین شد و بی‌تزلزل ماند.

عبدالله در تجهیز غزوه‌های اسلامی در فرارود اهتمام کرد و در دفع اغتشاش دوباره خوارج کوشید. او شورش مازیار را نیز سرکوب کرد. در خراسان به توسعه آبادانی و ترویج کشاورزی علاقه نشان داد و به خصوص در حمایت از طبقات کشاورز در مقابل مالکان بزرگ و عمّال دولت کمک زیادی کرد. مورخان، حکومت عبدالله بن طاهر را «عصر طلایی حکومت طاهریان» می‌دانند. او به ترویج و نشر علم علاقهٔ خاصی داشت و برای همگانی کردن فرهنگ و دانش، طرحی شبیه به سوادآموزی اجباری را عرضه کرد. وی دستور داد تا کودکان فقیر را از مکتب و آموزش محروم نکنند و اسباب و امکانات تحصیل را برای آنان نیز فراهم نمایند تا استعداد کسی ضایع نشود.

پس از او طاهر بن عبدالله به حکومت رسید و در حومهٔ شهر نیشابور قصری به نام شادیاخ برای سکونت خود و سپاهش ساخت.




دوران ۲۱۳-۲۳۰ (قمری)
۸۲۸-۸۴۵ (میلادی)

پیش از طاهر بن عبدالله

پس از طلحه بن طاهر

دودمان طاهریان

پدر طاهر بن حسین
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
شادیاخ





شادْیاخ یا شادی کاخ یا شادی یاخ یکی از محله‌های شهر کهن نیشابور بوده‌است که از اوایل سده سوم هجری مسکونی شده و تا سال ۶۶۹ هجری که زمین‌لرزه آن را در هم درنوردیده، اهمیت ویژه‌ای داشته‌است. این محله به سبب کاخی که عبدالله بن طاهر به نام شادیاخ در آن بنا نهاد به این نام شهرت یافت. این محله یکی از محله‌های اشراف نشین نیشابور در گذشته و محل سکونت و زندگی امیران پادشاهان هنرمندان و نویسندگان درباری بوده. به طوری که امیران سلسله‌های طاهریان و سلجوقیان مرکزشان در نیشابور این کاخ معروف بوده‌است. ویرانی این کاخ با هم زمان حمله مغول به نیشابور بود و با زلزله ۱۲۸۱ دیگر کاملاً متروک و مدفون شد. شادیاخ نام کاخ محله باغ اطراف این منطقه در نیشابور نیز بوده‌است.

این مکان اکنون یکی از مراکز باستان شناسی در نیشابور است که بخشی از بقایای شهر کهن نیشابور در این محل نهفته‌است.

این محوطه، در شمار آثار تاریخی ملی ایران به شمار می‌رود و شماره ثبت آن ۱۰۹۱۰ می‌باشد.



شادیاخ از دو واژه «شادی» و «اخ» تشکیل شده‌است که به معنای شادی‌آفرین می‌باشد. این محل همچنین به صورت‌های «شادکاخ»، «شادجهان» و «شادمهر» نیز نامیده شده‌است.


در بیش‌تر آثار برجای مانده پس از قرن سوم هجری، هر جا سخن از نیشابور است، نام شادیاخ نیز به میان می‌آید. الحاکم نیشابوری در تاریخ نیشابور (الحاکم) می‌نویسد:

شادیاخ از مشهورترین محله‌های نشابور و جایگاه عبدالله بن طاهر آن‌جا بود.

دلیل سبب بنای شادیاخ توسط داستان معروفی شرح داده می‌شود. این کاخ توسط عبدالله بن طاهر بنیان نهاده شده و به اشتباه به غازان خان نسبت داده می‌شود.

چون عبدالله بن طاهر افراد رسمی و نیروهای نظامی را مجبور کرده بود، که در خانه‌های افراد عادی زندگی کنند، مرد پیری داستانی در مورد سلطانی برای غازان خان تعریف می‌کند: در نزدیکی نیشابور، این سلطان زن تازه ازدواج کرده‌ای را می‌بیند که اسب را به سوی جایی برای خوردن آب می‌برد. این کار به همسر این زن توسط یک سرباز ترک داده شده‌بود، که می‌خواست شوهر این زن از خانه خارج شود. به همین دلیل سلطان یک سربازخانهٔ جدا برای افرادش به وجود آورد و این کار را غازان نیز کرد. سربازخانه‌ای که عبدالله بن طاهر ایجاد کرد مرکزش کاخی بود که برای خویش بنیان نهاده بود. این کاخ به سبب ویژگی اش که شادی کاخ بود به شادکاخ و بعدها به شادی یاخ مشهور شد.

کاخ شادیاخ، مدت‌ها مرکز و مقر حکمرانان خراسان بود و تا ۶۱۸ که شادیاخ مانند دیگر محله‌های نیشابور در حملهٔ مغول با خاک یکسان شد، محله‌ای آباد و زیبا بود.

یعقوب لیث که در سال ۲۹۵ هـ. ق وارد نیشابور شد، دستور داد تا باغ‌های بزرگی در شادیاخ احداث کنند که به مرور همهٔ آن‌ها جای خود را به خانه‌های مسکونی دادند.

در دورهٔ سامانیان و غزنویان، نیشابور مرکز و مقر سپهسالار خراسان بود و کاخ شادیاخ، محل رسیدگی به امور بود و در اختیار سپهسالار قرار داشت.

طغرل اول سلجوقی – پس از پیروزی بر سلطان مسعود- وارد نیشابور شد (۴۲۹ هـ. ق) و در کاخ شادیاخ تاجگذاری کرد. الب ارسلان – دومین سلطان سلجوقی و بردارزادهٔ طغرل- نیز دستور داد تا کاخ شادیاخ را تعمیر کنند. وی جشن عروسی پسرش –سلطان محمد (ملکشاه)- با دختر خاقان را در همین کاخ برپا نمود.

در حملهٔ مغول، شادیاخ –مانند دیگر مناطق و محله‌های نیشابور- ویران گردید و از آن امروزه خرابه‌هایی بر جای مانده‌است.


در کاوش‌های باستان‌شناسی که در سال ۱۳۷۹ در این محل انجام گرفت و شماری از بناهای معماری آن زمان مانند تالار عام، اندرونی و خانه‌های ویژه شراب‌سازی، آهنگری، سفالگری و شیشه‌گری و همچنین در آن منطقه پیدا شد. افزون بر بناها از مکشوفات آن کاوش می‌توان شماری اسکلت که زیر آوار زلزله مانده بوده‌اند و همچنین ظرف‌ها و لوازم فرهنگی مانند سازه‌های سفالی و شیشه‌ای و گچبری‌ها، نام برد. بخشی از بقایای باستانی آن منطقه و همچنین عکس‌هایی از اکتشافات به دست آمده در آن‌جا در موزه شادیاخ، که در نزدیکی همان مکان است، نمایش‌داده می‌شود.






استان خراسان

شهرستان نیشابور

بخش بخش مرکزی نیشابور

نام‌های دیگر شادی کاخ. شادی یاخ

نوع بنا یکی از محله‌های شهر کهن نیشابور

کاربری کاخ امیر. شهرک

کاربری کنونی باستان شناسی

دیرینگی دوره طاهریان

دورهٔ ساخت اثر الگو:پرچم عباسیان دوره طاهریان

بانی اثر عبدالله بن طاهر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
طاهر بن عبدالله


طاهر بن عبدالله در سال ۲۳۰ (هجری قمری) پس از مرگ پدرش به حکومت طاهریان رسید.

حکومت او در گسترش داد و پاسداری از امنیت مردم گذشت.

در پایان عهد او، سیستان دچار اغتشاش شد و با اعتلای یعقوب لیث، این منطقه از قلمرو طاهریان جدا گشت.

طاهر بن عبدالله تا سال ۲۴۸ (هجری قمری) سلطنت کرد.





دوران ۲۳۰-۲۴۸ (قمری)
۸۴۵-۸۶۲ (میلادی)

پیش از محمد بن طاهر

پس از عبدالله بن طاهر

دودمان طاهریان

فرزندان محمد بن طاهر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
محمد بن طاهر


محمد بن طاهر پسر طاهر بن عبدالله معروف به محمد خراسان، آخرین امیر و فرمانروای حکومت نیمه‌مستقل طاهری بود. او در سال ۲۵۹ هجری قمری به دست یعقوب لیث صفاری کشته شد و با از میان رفتن او حکومت طاهریان نیز پایان یافت.

در زمان او، طبرستان به وسیلۀ حسن بن زید علوی از دست طاهریان خارج شد و یعقوب لیث به نیشابور حمله کرد. درباره انتقال قدرت ازمحمد بن طاهر به یعقوب لیث گفته شده که چون یعقوب به نزدیک نیشابور رسید، محمد برایش پیام فرستاد که اگرچنانچه ادعای امارت دارد، باید فرمان امیرالمؤمنین - خلیفه بغداد-با منشور امارت و لوا را دریافت کرده باشد، یعقوب درپاسخ شمشیرش را از نیام کشیده به فرستاده محمد بن طاهر نشان داد و گفت « حجت و لوای من اینست .»




دوران ۲۴۸-۲۵۹ (قمری)
۸۶۲ ۸۷۲ (میلادی)

نام کامل محمد بن طاهر بن عبدالله بن طاهر بن علی بن طلحه بن طاهر بن حسین بن زريق

لقب(ها) آخرین امیر حکومت نیمه‌مستقل طاهری

زادگاه نیشابور

مرگ ۲۹۸ (قمری)
۸۹۰ (میلادی)

محل مرگ بغداد

پس از طاهر بن عبدالله

دودمان طاهریان

پدر طاهر بن عبدالله




پایان طاهریان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
زیاریان(آل زیار)


زیاریان یا آل زیار و آل بویه دو خانواده ایرانی از نواحی مازندران و گیلان بودند که توانستند به حکومت ایران برسند. در غرب و مرکز ایران دو سلسله از دیلمیان به نام آل زیار (۳۲۰ ه. ق.) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال برخاسته‌اند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. در واقع، بعد از حکومت نیمه مستقل طاهریان و پس از صفاریان و در ایام امارت امری سامانی در ماوراءالنهر، خانواده‌های از مازندران و سپس گیلان توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این خانواده‌ها به نام دیلمیان شهرت یافته‌است.

زیاریان یک سلسله زیدی مذهب از مناطق ساحلی دریای خزر بودند. آنان ابتدا در شمال ایران و طبرستان و گرگان حکومت می‌کردند. زیاریان هم جزو مردم کوه‌نشینی بودند که رسیدنشان به قدرت «بسط دیلمی» تاریخ ایران را شکل داد. پس از افول اقتدار مستقیم خلافت در شمال‍غرب ایران و ظهور قدرت‌های محلی چون حکام ساجد آذربایجان بسیاری از سران کوه‍نشین بدل به سربازانی جویای نام شده و در خلاء قدرت مدعی حکومت شدند. موفق‌ترین آن‌ها سه بویی دیلمی بودند.

مرداویج بن زیار بنیانگذار زیاریان مدعی بود از یک خاندان سلطنتی پیش از اسلام گیلان ریشه می‌گیرد. او اول به حسنیان طبرستان و سپس به اسفار بن شیرویه سردار گیلی خدمت می‌کرد.

سرزمینهای طبرستان و دیلم که در قسمت شمالی البرز و در پناه کوهها و دره‌های صعب العبور و جنگلهای انبوه قرار دارد، از قدیم الایام (حتی پیش از اسلام) حاکمیت خود را حفظ کرده بود، چنانکه زمان انوشیروان (خسرو اول ۵۷۹ – ۵۳۱ م.) تا مدتها این ولایت یک نوع حکومت خود مختار داشت.

بعد از فتوحات مسلمانان در اکناف ایران (با اینکه تا اقصی نقاط خراسان تحت نفوذ اعراب مسلمان در آمد) باز هم طبرستان و دیلمان از حملات آنان محفوظ ماند. خاندانهای قدیم آن ولایت، مانند اسپهبدان و قارنیان و خانواده جستان (حدود رودبار و منجیل) همچنان به آداب و رسوم خود زندگی می‌کردند. همچنین، بسیاری مذهب خود را نیز حفظ کردند، تا روزگاری که گروههای از عراب طرفدار خاندان علی و شیعیان زیدیه به آن نواحی پناه بردند و مورد حمایت همان خانواده‌ها قرار گرفتند. چنانکه وقتی «داعی کبیر» حسن بن زید در آن نواحی سکنی گزید، جمعی کثیر از مردم طبرستان و گیلان به طرفداری او برخاستند. همچنین در جنگهایی که میان او و یعقوب لیث صفاری رخ داد، مردم گیلان از او حمایت بی دریغ نمودند.


مسئله طبرستان از همان اوایل طلوع آنها برای سامانیان حل نشده باقی مانده بود. اسفار – پسر شیرویه، هر چند ابتدا با سامانیان همراه بود، اما در آخر کار بر آنان شورید و به تدریج گرگان، طبرستان، قزوین، ری، قم و کاشان و خراسان را در قلمرو خود آورد. اسفار فرماندهی سپاه خود را به یکی از بزرگان ولایت، یعنی مرد آویچ پسر زیار سپرد، ولی خود با طغیان سربازان رو به رو گردید و در طالقان به قتل رسید (۳۱۶ ه. ق.). قلمرو حکومت مرد آویچ علاوه بر مازندران و قسمتی از گیلان، به شهرهای ری، قم و کرج ابودلف (کرهرود) و ابهر و بالاخره همدان رسید. حتی سپاه خود را به حدود دینور نیز فرستاد (۳۱۹ ه. ق.). مرد آویچ، اصفهان را فتح کرد و خیال حمله به بغداد را داشت. وی به زبان آورده بود که من شاهنشاهی ساسانی را بر می‌گردانم " (تاریخ الخلفاء سیوطی، ص ۲۵۹) و قصد داشت که مدائن را پایتخت قراردهد. او پس از آنکه مراسم جشن سده را در اصفهان بر پای داشت. به علت اختلافی که میان غلامان ترک و دیلم او پیش آمده، به دست غلامان ترک در حمام کشته شد. (۳۲۳ ه. ق.).


بعد از مرد آویچ، جمعی از یاران او برادرش «وشمگیر» را از مازندران به اصفهان و ری احضار کردند که حکومت را به بسپارند، اما، چنانکه خواهیم دید حکومت ولایتهای عمده دیگر به دست آل بویه افتاد و این خانواده بعضی نواحی قلمرو حکومت خود رابه حوالی مرزهای ایران در عصر ساسانی رساندند. در این مدت، وشمگیر تنها به حکومت گرگان و قسمتی از مازندران اکتفا کرد (۳۲۳ تا ۳۵۷ ه. ق.). جنگهای او با آل بویه، به شکست انجامید و تقاضای کمک از نوح بن نصر سامانی نیز بی نتیجه ماند. وشمگیر در حالی که آماده نبرد با آل بویه می‌شد، در حین شکار، مورد حمله گرازی قرار گرفت و کشته شد (اول محرم ۳۵۷ ه. ق.). بهستون (بیستون) پسر وشمگیر، با برادرش قابوس رقابت داشت و حوزه حکومت قابوس – بعد از مرگ برادر – به همان گرگان منحصر شد. در جنگی که میان او و آل بویه در حوالی استرآباد در گرفت، شکست خورد و به خراسان فرار کرد (۳۷۱ ه. ق.). بعد از آن، گرگان در دست آل بویه باقی ماند و قابوس نیز در ۴۰۳ ه. ق. به قتل رسید. بعد از او، فرزندش منوچهر که داماد سلطان محمود نیز بود نتوانست بر قلمرو خود بیفزاید و نوشیروان پسرش، و جستان نوه اش، تنها به صورت امرای محلی در گرگان تا حدود سالهای ۴۳۵ ه. ق. حکومت راندند. در تمام مدتی که قابوس و منوچهر و سایر اولاد زیار در گرگان حکومت نیمه مستقلی داشتند، خاندان بویه که دست پرورده مرد آویچ بودند، پی در پی به فتوحات تازه دست می‌یافتند و قلمرو حکومت خود را توسعه می‌دادند.






پایتخت اصفهان، گرگان، ری و آمل

زبان‌(ها) فارسی، طبری، عربی و...

دین اسلام

دولت امارت

تاریخچه
- تأسیس ۹۳۱

- انقراض ۱۰۹۰
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 7 از 23:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  22  23  پسین » 
ایران

تاریخ ایران از پایان ساسانیان تا ابتدای خوارزمشاهیان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA