ارسالها: 23330
#121
Posted: 23 May 2014 18:08
وجه تسميه مامطير
ابن اسفنديار درباره بناي مامطير و نام آن ميآورد: چون امام حسن ابن علي(ع) در زمان خلافت عمر به مامطير رسيد و مالك اشتر نخعي و سپاه عرب با او بودند آن موضع كه مامطير است به چشم امام حسن ابن علي(ع) دلگشاي و نزه آمد، آبگيرها و مرغان و شكوفهها و ارتفاع بقعه و نزديك به ساحل دريا ديد گفت: بقعه طيبه ماء و طير، از آن تاريخ مختصر عمارتي پديد آمد تا به عهد محمدابن خالد كه والي ولايت بود، بازار فرو نهاد و بيشتر عمارت فرمود در سنه ستين و مايه مازيار بن قارن مسجد جامع بنياد نهاد و شهر گردانيد.
ولي اولياءاله آملي ميآورد: در عهد خلافت اصحاب از قبل خلفاي راشدين، هيچ كس، تخصيص به تبرستان نيامد و آنچه در تاريخ تبرستان مسطور است كه در ايام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علي(ع)، و عبداله ابن عمر، و مالك بن حارث الاشتر و قسيم بن العباس به تبرستان آمدهاند به حقيقت اصلي ندارد.در اين باره اختلاف نظر زيادي وجود دارد. از جمله آنكه عدهاي فتح طبرستان را در زمان عثمان ميدانند نه به عهد خلافت عمر ؛ و عدهاي از مورخين نيز حضور امام حسن را در فتح طبرستان صريحا نفي كردهاند و عدهاي ديگر به حضور آن حضرت در فتح طبرستان اشارهاي نميكنند. اما براساس مدارك به دست آمده نام مامطير در يك واقعه تاريخي مربوط به سال (250 ه.ق) هنگام قيام حسن بن زيد علوي (داعي كبير) ضد حكمران عرب طبرستان آمده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#122
Posted: 23 May 2014 18:11
وجه تسميه ماميترا
بعضي از متاخران از دو كلمه (ممطير) و (مه ميترا) چنين نتيجه گرفتهاند كه: شهر بابل امروزي شهري بود پاك و مقدس، در نزديكيهاي دريا و براي جاي داشتن (ميتراي بزرگ) يا (آتشكدهي ميتر)، بوميان آنرا (مهميترا) يا جايگاه ميتراي بزرگ ميناميدند.از سال (250 ه.ق) به بعد نام مامطير در اغلب حوادث طبرستان عنوان ميشود كه در قرن پنجم و ششم، مامطير رو به وسعت و آباداني ميرود بطوريكه در اوايل قرن هفتم به روايت ياقوت حموي از نقاط معتبر طبرستان به شمار ميآيد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#123
Posted: 23 May 2014 18:12
تيموريان
جوزفا باربارو درباره اوضاع مازندران و بارفروشده در زمان تيموريان ميآورد : مردم مازندران جنگجوترين مردم ايران بشمار ميرفتند و تا مدتي نسبتا مديد در برابر نيروي تيمور پايداري كردند شهرهاي عمده آن عبارتست از ساري مركز مازندران، بارفروش ـ بابل امروزي _كه بيش از يكصد هزار تن جمعيت دارد و بارفروشده به عنون يك مركز تجاري در زمان حكومت شاه عباس اول صفوي كه مادرش از مرعشيان تبرستان بود، توسعه يافت.
غلامحسين افضل الملك كه در سال نهم جمادي الاخر هزار و سيصد و بيست و دو از بارفروش ديدن ميكند، درباره ي بناي اين شهر ميآورد : سابقا اينجا ده بوده و در جزء جمع دفتري (بارفروشده) نام اينجا بوده است. در عهد خاقان مغفور فتحعلي شاه قاجار آنجا را بناي شهر گذاشتهاند و معابر صحيحه در آن قرار دادهاند. تقريبا نود سال است كه اينجا را ساختهاند.آنچه از منابع متعدد برميآيد نام بارفروشده تا اواخر دوران صفويه به اين منطقه اطلاق ميگشت.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#124
Posted: 23 May 2014 18:12
زنديه
در زمان زنديه و هنگام نقل فعاليتهاي آقا محمد حسن خان آغامحمدخان قاجار ذكر بارفروش بسيار به ميان ميآيد و جالب توجه آنكه كلمهي ده از آخر آن برداشته شده است. گ. ملگونف، سياح معروف كه در سالهاي 1858 و 1860 ميلادي از سواحل درياي خزر ديدن ميكند ميآورد : بابل پيش از انقلا 1917 م. روسيه، يكي از مراكز بازرگاني مهم شمال كشور و محل واردات امتعهي خارجي و همچنين مركز خريد محصولات طبيعي و مصنوعي قراي و قصبههاي عمدهي مازندران محسوب ميگرديد و به همين لحاظ بارفروش ناميده شده بود. بعضي محققان را اعتقاد بر آنست كه : از سدهي هشتم ه.ق يعني از حكومت ميرقوامالدين مرعشي، بارفروش ديه و از سدهي سيزدهم يعني از زمان پادشاهي فتحعلي شاه قاجار بارفروش خوانده شده است.
حوادث سياسي اواخر عهد زنديه نقطه عطفي در تاريخ بارفروش محسوب ميشود. از سال 1165 ه.ق كه محمدحسنخان شكست سختي به سپاه كريمخان زند وارد آورد آهنگ مازندران كرد، از آن سال سرتاسر مازندران تحت سيطرهي محمدحسنخان درآمد. محمدحسنخان تا سال 1172 ه. ق بر مازندران حكمراني كرد. اما در پانزدهم جماديالثاني 1172 ه.ق جنگي بين وي و شيخعلي خان زند درگرفت با حمله شيخعلي خان محمدحسنخان عقبنشيني را ترجيح داد و از راه شاه عباسي به سوي استرآباد فرار كرد اما سبزعلي كرد و محمدعلي آقا جاردولو ـ يا به قولي رستم بيگ كرد مدانلو ـ سر وي را برديدند و براي كريمخان به تهران فرستادند. از آن زمان به بعد بارفروش مورد توجه زنديان قرار گرفت تا وقتي كه زنديه آن ايالت را فتح و پايتخت را به بارفروش منتقل كردند. موقعي كه در سال 1771 مسيحي سياح معروف گملن از اين حدود مازندران عبور ميكرد ذكر مي كند: پايتخت چنان كه گفته شده به باروفروش انتقال يافته بود.
پس از بازگشت علي محمدخان زند در سال 1190 ه.ق به شيراز حسينقلي خان مجددا پرچم خودسري برافراشت و صبحگاهي بطور پنهاني با سرعت هرچه تمامتر خود را به بارفروش مقر مهديخان دادو رساند. حمله غافلگيرانه حسينقليخان به بارفروش، مقر حكومت مهديخان دادو» و برچيدن بساط حكومت وي، عصبانيت كريمخان را سبب شد، پس زكي خان را در سال 1190 ه. ق روانه مازندران كرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#125
Posted: 23 May 2014 18:14
قاجاريه
مرگ كريمخان زند در سال 1193 ه.ق فرصتي پيش آورد تا آقامحمدخان پسر بزرگ محمدحسن خان كه شانزده سال به عنوان گروگان نزد وي به سر ميبرد بتواند فرار كند آقا محمدخان در 28 ذيقعده 1294 در بارفروش به انتظام امور پرداخت. اما رضاقليخان قاجار به همدستي لاريجانيها در ذيحجه 1195 ه.ق به بارفروش آمده و مقر آغامحمدخان قاجار را محاصره كردند. و آغامحمدخان را به اسارت درآوردند. ولي دوستداران آغامحمدخان در بندپي به بهانه مراقبت سختتر از او، وي را به بندپي بردند. از سويي مرتضي قليخان و مهديقليخان قاجار و مصطفيقليخان قاجار پس از شنيدن خبر محاصرهي برادر بزرگ خود را به بارفروش رساندند و رضاقليخان را برآن داشتند كه خان ابدال خان را به جنگ ايشان بفرستد، اما شكست خورده و اسير شد. دوستان آقا محمدخان پس از اين ماجرا وي را با دويست تفنگچي به بارفروش بردند. آقامحمدخان تا صفر سال 1197 از دست برادران كه عليه او دست به آشوب زده بودند آسوده شد و به استرآباد و پس از مدتي توقف در آنجا در 23 ربيعالاول 1197 ه.ق به ساري بازگشت.همين كه آغا محمدخان قاجار اساس حكومتش را در مازندران استحكام بخشيد باز مركز را بساري انتقال داد. گرچه تا اواخر دورهي قاجاريه ساري حاكم نشين مازندران بود اما به سبب وجود ادارات ماليه، اوقاف، تطميه، كارگزاري، فواعِد عامه و دربارفروش، اين شهر اهميت بسزايي در امور مازندران داشت.
در سال 1214 ه.ق فتحعلي شاه بعد از كشمكش با مدعيان قدرت، پسر يازده ساله خود محمدقلي ميرزا را به حكومت مازندران منصوب كرد. در اين زمان سپاهيان مازندراني كه به پيشنهاد قائم مقام جانباز خواندند در جنگ اول ايران و روس كه در 1218 ه.ق/ 1812 م درگرفت شركت داشتند. پادشاهي محمدشاه،فظعليخان قراباغي 1251- 1252 ه.ق به حكومت مازندران گمارده شد. از كتيبهاي در مسجد جامع بارفروش دانسته ميشود كه فظعلي خان به دستور محمدشاه، در سال 1251 ه.ق ماليات نانواها را ملغي كرده بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#126
Posted: 23 May 2014 18:16
بابل در مركزیت مازندران
در سفرنامه تحف بخارا در اين باره آمده: حكومت به اهالي ساري و بارفروش حكم مجلس شورا را ابلاغ نمود. اهالي ساري به واسطهي نفاق و بياطلاعي خود غفلت كردند، والي اهالي بارفروش، چون نسبت به اهالي ساري اندك جهان ديده ـ ترـ و باهوش و صاحب ثروت و عدهي نفوسشان هم زياد بود، فورأ انجمن نظارت تشكيل داده، به تصويب حكومت، شش وكيل جهت انجمن ولايتي و دو مبعوث، جهت پارلمان طهران انتخاب كرده، وكلاي طهران را روانه نمودند. انجمن ولايتي ايشان هم مفتوح شد. اهالي ساري بعد از شنيدن اين خبر هشيار شده،مدعي شدند كه مركز حكومت نشين ساري است، ساير شهرهاي مازندران بايد تابع ساري باشند. بارفروش ابدأ حق وكيل فرستادن به طهران را ندارد، با وكيل خود را به ساري فرستاده، در بارفروش انجمن بلدي بگشايند. انجمن ولايتي در ساري كه مركز است بايد منعقد باشد. بعد از قيل و قال كشال، اهالي ساري هم در منزل شيخ علي اكبرنام، يكي از ملاي پيش نماز، به معيت شيخ غلامعلي پيش نماز انجمني تشكيل داده،بدون تعيين نظار و وكلاي ستهي ولايتي، دو نفر مبعوث به اكثريت آرا انتخاب كرده، به طهران روانه نمودند. ولي وكيلهاي ساري را در پالمان قبول نكرده وكلاي بارفروش، پذيرفته شدند و تيلگرافي هم از مجلس شوراي ملي به نظام السلطان، حكومت ـ حاكم ـ مازندران، رسيد كه انجمن ولايتي به واسطهي اهميت داشتنش بايد در بارفروش منعقد بوده، انجمن ساري بلدي باشد. بارفروش هم اگرچه انجمن رسمي داشتند، ولي ترتيب درستي نداشته، تمام اختيارات در دست علامه ـ ملامحمد جان علامه ـ نام ملاي پيش نمازي بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#127
Posted: 23 May 2014 18:17
وجه تسميه بابل
بابل به معنی « جایی که آب فراوان دارد » است. بر اساس پژوهش های بدست آمده، نام «بابُـل» از دو تکواژ «با» و «بُل» تشکیل شده است. در گذشته تکواژ «با»، در لغت به معنی هر چیز مایع و در کاربرد روزانه به معنی «آب» استفاده می شد. کلمه «باران» یعنی «آبی که رانده می شود»، گواه این مطلب است. تکواژ «بُـل» نیز به معنی «فراوان و بسیار» است. در سال ۱۳۷۲ تحقیقاتی در مورد نام شناسی شهر های باستانی مازندران به چاپ رسید که گویای این مطلب است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#128
Posted: 23 May 2014 18:18
تغییر نام بابل
در سال ۱۳۱۰ه.ش که نقشهکشی از شهر بابل آغاز میشود، به دستور پهلوی اول (رضا پهلوی) نام این شهر از بارفروش به بابُـل تغییر داده میشود. بابل در ۱۳۱۰/۹/۱ ه.ش به این نام تغییر یافت. نام بابُل از نام رودخانهٔ باوُل یا بابُل گرفته شده است. حتی در روزگارانی که نام این شهر بارفروش بود، رودخانه ها و نهرهایی با نامهای باوُل و بابل در میان مردم شهرت داشته است. وجود روستاهای تاریخی با نامهای بابلکان، بابلکنار و اله رودبار و... نیز گویای این ادعاست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#129
Posted: 23 May 2014 18:20
موقعیت جغرافیایی
این شهرستان از شمال به شهرستان های ساحلیِ بابلسر و فریدونکنار ، از شمال شرقی به شهرستان سیمرغ، از شرق به شهرستانهای قائمشهر و سوادکوه شمالی، از جنوب شرقی به شهرستان سوادکوه، از غرب به شهرستان آمل و از جنوب به رشته کوه البرز و شهرستان فیروزکوه که در استان تهران است، همسایه است.
- طول : ۵۲ درجه و ۴۰ دقیقه و ۲۰ ثانیه
- عرض : ۳۶ درجه و ۳۳ دقیقه و ۱۰ ثانیه عرض شمالی
- مساحت شهرستان: ۱۵۷۸٫۱ کیلومتر مربع
- قبله : از جنوب به سمت مغرب حدود ۴۰ درجه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#130
Posted: 23 May 2014 18:26
تقسیمات کشوری
جدا شدن بابلسر و فریدونکنار از بابل
تا سال ۱۳۶۸ بابلسر و فریدونکنار، به عنوان یکی از بخش های ساحلیِ(به نام: بابلسر) شهرستان بابل بودند که از بابل جدا شدند و با هم به شهرستان بابلسر ارتقا یافتند. در سال ۱۳۸۶ بود که فریدونکنار از بابلسر جدا شد و به شهرستان فریدونکنار ارتقا یافت. در حال حاضر این دو شهرستان در مجموع باجمعیتی بالغ بر ۱۸۳ هزار نفرند و دارای ۶ شهر نیز می باشند.
بخش ها
شهرستان بابل متشکل از هفت بخش به نام های: بخش امیرکلا، بخش بابلکنار، بخش بندپی شرقی، بخش بندپی غربی، بخش گتاب، بخش لاله آباد و بخش مرکزی شهرستان بابل است.
شهر ها
بدلیل حاصلخیزی بالای خاک، تراکم جمعیتی این منطقه بالاست از این رو این شهرستان دارای یازده شهر به نام های: احمدشهر، امیرشهر، آهنگرکلا، بابل، خوشرود، زرگرشهر، شهیدآباد، گتاب، گلوگاه، گنجافروز و مرزیکلا می باشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.