ارسالها: 23330
#61
Posted: 3 Jan 2014 00:45
سربداران
ایران در دوران ملوک الطوایفی
سربداران نام جنبشی از شیعیان ایران، در سدهی هشتم هجری بود.به دست شیخ خلیفه مازندرانی تشکیل وبه دست امیر تیمور گورکان ازپای درامد.
پس از یکصد و بیست سال چیرگی قوم تاتار و مغول بر ایران و بسیاری از مناطق آسیا، جنبشی مردمی در باشتین و سبزوار خراسان علیه ستم و تعدی فرمانروایان مغول و عاملان آنان رخ داد. از تلاش پیگیر رهبران آزاده این قیام، منجر به تشکیل حکومت مستقل ملی و شیعه مذهب ایرانی در خراسان شد. مهمترین ویژگیهای این حکومت عبارت بود از: تنفر و انزجار از عنصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع امامی.
شیخ خلیفه مازندرانی پایه گذاز و رهبر جنبش سربداران بود که مردم را تشجیع کرد و به مبارزه با حکومت مغول میپرداخت که بعدها این امر به دست شیخ حسن جوری افتاد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#62
Posted: 3 Jan 2014 00:50
حاکمان سربداران
نخستین حاکم سلسلهٔ سربداران، «عبدالرزاق باشتینی» بود که به مدت دو سال و چهار ماه حکومت کرد. پس از وی، «برادرش وجیه الدین امیر مسعود» به حکومت رسید.
هنگامی که سربداران توانستند بر حاکم مغولی خراسان پیروز شوند حکومت مستقلی ترتیب دادند و سبزوار را مرکز خود ساختند.
امیرمسعود با این که در مردم داری و مبارزه با حاکمان مغول و تثبیت حکومت سربداران، دارای موفقیتهای بالایی بود، لیکن به خاطر اختلاف با شیخ حسن جوری و توطئه در قتل او، پایگاه مردمی خویش را از دست داد و حکومتش به تدریج رو به ضعف نهاد. به همین جهت سپاهش در نبرد با امرای مازندران متحمل شکست گردید و خود وی کشته شد.
پس از مرگ امیر مسعود، ۱۰ تن دیگر از این سلسله به حکومت رسیدند که معروفترین آنها عبارتند از:
شمس الدین علی. خواجه شمس الدین ازنزدیکان شیخ حسن جوری بود ودرعین حال دروقت قدرت کوشید تا تعادل لازم را میان سربداران ودرویشان ایجاد کند
خواجه یحیی کرابی. پس ازکشته شدن خواجه شمس الدین، سربداران یحیی کرابی را که از بزرگان واشراف بود وازامیران امیرمسعود به شمارمی آمد به حکومت رساندند.
خواجه علی مؤید.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#63
Posted: 3 Jan 2014 00:54
تصوف و سربدران
با آن که تصوف در ایران مدتها صورت مقاومت منفی با وضع اجتماعی موجود داشت و به همین دلیل پس از مدتی حق حیات در جنب متشرعه یافت، با این حال پس از هجوم مغول و تاخت و تاز تیموریان و هنگامی که فقر و فاقه تودههای مردم را در جامعه قرون وسطائی قرون هفتم و هشتم هجری از پای درمی آورد، دراویش در سبزوار و مازندران و آذربایجان جنبشی را که از یک طرف علیه حکام مغول و از طرف دیگر ضد فئودالها و اشراف و روحانیان بود، رهبری کردند. در سال ۷۳۸ ه. ق. سربداران سبزوار را بتصرف در آوردند و علیه مغولان مکرر جنگیدند و دامنه حکومت خود را تا مازندران و گرگان توسعه دادند. سربداران دعوی داشتند که میخواهند کاری کنند که حتی یک تاتار تا قیام قیامت خیمه در خاک ایران نزند. به قول مؤلف روضات الجنات این گروه را از آن جهت سربداران گویند که گفتند:
«اگرتوفیق یابیم دفع ظلم ظالمان کرده باشیم والا سر خود را بردار ببینیم که دیگر تحمل تعدی و ظلم نداریم».
تصوف و سربدران
با آن که تصوف در ایران مدتها صورت مقاومت منفی با وضع اجتماعی موجود داشت و به همین دلیل پس از مدتی حق حیات در جنب متشرعه یافت، با این حال پس از هجوم مغول و تاخت و تاز تیموریان و هنگامی که فقر و فاقه تودههای مردم را در جامعه قرون وسطائی قرون هفتم و هشتم هجری از پای درمی آورد، دراویش در سبزوار و مازندران و آذربایجان جنبشی را که از یک طرف علیه حکام مغول و از طرف دیگر ضد فئودالها و اشراف و روحانیان بود، رهبری کردند. در سال ۷۳۸ ه. ق. سربداران سبزوار را بتصرف در آوردند و علیه مغولان مکرر جنگیدند و دامنه حکومت خود را تا مازندران و گرگان توسعه دادند. سربداران دعوی داشتند که میخواهند کاری کنند که حتی یک تاتار تا قیام قیامت خیمه در خاک ایران نزند. به قول مؤلف روضات الجنات این گروه را از آن جهت سربداران گویند که گفتند:
«اگرتوفیق یابیم دفع ظلم ظالمان کرده باشیم والا سر خود را بردار ببینیم که دیگر تحمل تعدی و ظلم نداریم.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#64
Posted: 3 Jan 2014 01:06
حاشیه
قیام سربداران با آن که جنبشی محلی بود و مدت زیادی دوام نیافت، اما در تاریخ ایران اهمیتی خاص دارد، زیرا در پی این قیام و با نیرو گرفتن از پیروزیهای آن بود که در نقاط دیگر نیز مردم روستاها سرکشی آغاز کردند. استقرار دولت مرعشیان در مازندران را باید یکی از بارزترین پی آمدهای حکومت سربداران دانست. امرای سربداران در اداره حکومت با یکدیگر اختلاف بسیار داشتند و بسیاری از آنان با توطئه یاران خود را از پای درآمدند. با این همه در مدت کوتاه حکومت ایشان، آبادانی بسیار صورت گرفت و خرابیهای حمله مغول تا حد زیادی جبران شد. امیران سربدار در پی بهتر کردن زندگی روستائیان و طبقه محروم شهر بودند و به نوعی مساوات در تقسیم عواید و ثروت عمومی اعتقاد داشتند.
شیخ، خواجه شیخ خلیفه مازندرانی
شیخ حسن جوری
عبدالرزاق باشتینی
وجیه الدین امیر مسعود
شمس الدین علی
خواجه یحیی کرابی
- تأسیس ۱۳۳۲
- انقراض ۱۳۸۶
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#65
Posted: 3 Jan 2014 01:12
سادات مرتضوی هزارجریب
سادات مرتضوی هزار جریب خاندانی است که در قرن نهم و دهم هجری در هزارجریب مازندران حکومت کردهاند.
از این خاندان ابتدا سید عماد در سال ۷۶۰ هجری به فرمان امیر تیمور به حکومت هزارجریب رسید و در آن ناحیه استقلال گونهای یافت. در سال ۸۰۹ عزالدین و در سال ۸۹۲ میرغضنفر و در سال ۸۲۳ حسن این سمت را داشتند.
اعقاب سید عماد به دو دستهٔ جبرئیلی و رضیالدین تقسیم شدند و در سال ۱۰۹۵ سید مظفرالدین حسین مرتضوی مازندران را با الوند دیو تقسیم کرد.
پایتخت هزارجریب
زبان(ها) تبری، فارسی، عربی
دین تشیع
- تأسیس ۷۶۰
- انقراض ۱۰۹۵
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#66
Posted: 3 Jan 2014 01:15
روزافزون
آقا رستم حاکم مستقل سوادکوه سلسلهٔ روزافزونیان را در سال ۸۹۷ هجری بنیان گذاشت. این حکومت کوچک که در ابتدا فقط در سوادکوه میزیست کمکم در اوایل دههٔ ۹۰۰ سراسر مناطق مرکزی و شرقی طبرستان را تحت فرمان گرفت و به مبارزه با مرعشیان پرداخت، چنانچه در سال ۹۰۴هجری کمالالدین بن شمسالدین مرعشی که بهتازگی حکومت پدرش را ارث بردهبود را بهقتل رساند و بزرگان مرعشیان تا زمان مرگ آقا رستم روزافزون از خود حرکتی نشان ندادند.
روزافزون با شیبانیان متحد شدند و سرانجام پس از شکست شیبکخان اوزبک از شاه اسماعیل، شاه دست بریده ازبک را نزد روزافزون فرستاد و روزافزون با دیدن انگشتری خان ازبک، درگذشت.
پس از مرگ وی شخصی به نام عبدالکریمبن عبداللهبن عبدالکریم که از بزرگان مرعشی بود حکومت مازندران را بهدست گرفت و در این زمان حکومت شاهاسماعیل ده سال داشت.
پایان سلسله های شیعه
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#67
Posted: 3 Jan 2014 01:29
شهرستانهای استان مازندران
شهرستان آمل
شهرستان بابل
شهرستان بابلسر
شهرستان بهشهر
شهرستان جویبار
شهرستان چالوس
شهرستان کلاردشت
شهرستان رامسر
شهرستان ساری
شهرستان سوادکوه
شهرستان سوادکو شمالی
شهرستان سیمرغ
شهرستان تنکابن
شهرستان عباس آباد
شهرستان فریدونکنار
شهرستان قائمشهر
شهرستان گلوگاه
شهرستان محمودآباد
شهرستان میاندرود
شهرستان نکا
شهرستان نوشهر
شهرستان نور
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#68
Posted: 3 Jan 2014 01:46
شهرستان آمل
شهرستان آمل در مرکز استان مازندران قرار دارد و از شمال به شهرستان محمودآباد، از شرق به شهرستان بابل، از غرب به شهرستان نور و از جنوب به استان تهران محدود میشود.
این شهرستان با جمعیتی برابر با ۳۴۳٬۷۴۷ نفر جمعیت (شهر آمل؛ ۱۹۷٬۴۷۰ نفر) و ۳۱۸۵ کیلومتر مربع مساحت دارای دو شهر آمل و رینه و سه بخش مرکزی، لاریجان و دابودشت است.
شهر آمل واقع در جلگه مازندران و طرفین رود هراز با ارتفاع ۷۶ متر از سطح دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه عرض شمالی و در فاصله ۷۰ کیلومتری غرب ساری، مرکز استان، ۱۸ کیلومتری جنوب دریای خزر و شش کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#69
Posted: 3 Jan 2014 01:57
تقسیمات کشوری
بخش مرکزی شهرستان آمل
دهستان بالا خیابان لیتکوه
دهستان پائین خیابان لیتکوه
دهستان چلاو
دهستان هرازپی جنوبی
شهر: آمل
بخش لاریجان
دهستان بالا لاریجان
دهستان لاریجان سفلی
شهرها: رینه و گزنک
بخش دابودشت
دهستان دابوی جنوبی
دهستان دشتسر
شهر: دابودشت
بخش امامزاده عبدالله
شهر: امامزاده عبدالله
شهر: آمل سر ( آملیه )
شهرستان آمل
مرکز: آمل
بخش مرکزی
بخش لاریجان
بخش دابودشت
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#70
Posted: 3 Jan 2014 14:38
تاریخچه شهرستان آمل
شهرستان باستانی آمل که از واژه آمل که گونه پهلوی آن آموی (Amui) است، نصراله هومند در جزوه آشنای مختصری با شهر آمل مینویسد: «تز میان همین اقوام مهاجر آریائی (آزادگان) مادها و آماردها شاخهای دیگر با نام آموهائی برای به دست آوردن سرزمینی بزرگ و آباد از سرزمین اصلی خود مهاجرت نموده و در کناره رود هراز (هرهز) آرام یافتند. چنانکه این قوم توانستند در کنار (ه) غربی همین رود شهری را بنا کنند و نام قبیله و قوم هود را بر آن شهر بنهند. با گذشت زمان به گونههای: آموری، آمو، آمل بدل شد.» و سرانجام نتیجه میگیرد :«منظور از این همه اشارات و یادآوریها این بود که «آموئیها» مردمان اولیه سرزمین آمل و اطراف از سمت غرب به شرق مهاجرت نکردند بلکه از شرق دریای خزر به مازندران (تبرستان) مهاجرت نموده ساکن شدند و... واژههایی مانند آمارد، آملد، امرته را نمیتوان ریشه لغوی شهر آمل به حساب آورد در صورتی که با اندکی دقت و توجه میتوان (ریشه واژه آمل را به اینگونه به دست آورد: آمل – آمو – آموی- آمویه.»)
باتوجه به اسناد تاریخی این شهر حداقل از دوره ساسانی تا دوره مغول پایتخت مازندران بودهو در سه سلسله پایتخت رسمی ایران بودهاست علویان، مرعشیان، اشکانیان و در دوران اساطیری منوچهر و بهرام و فریدون نیز پایتخت ایران بودهاست. موقعیت استراتژیک شهر آمل و رودخانه هراز، توسعه بخشهای کشاورزی، تجاری، صنعتی و گردشگری منطقه را در سالهای اخیر تسهیل نمودهاست. محصولات عمده کشاورزی آن، برنج، گل و گیاه، دانههای روغنی کلزا، سبزیجات و علوفه میباشد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.