ارسالها: 9253
#1
Posted: 9 Jan 2014 22:17
درود بی پایان
درخواست ایجاد تایپیک در تالار :ایــــــــــرن با عنوان:
یــــزد / .yazd
توضیح : قرار گرفتن هرگونه مطلب و عکس درباره استان یزد
کلمات کلیدی : یزد+ استان + تصاویر + باستان + تاریخ + شهر + روستا + ده + دهستان
تعداد صفحات:بیش از ۶ صفحه
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#2
Posted: 10 Jan 2014 16:56
how to screenshot on windows 7
جغرافیای استان یزد
استان يزد در قسمت مرکزی فلات مرکزی ایران، مابین عرضهای 29 درجه و 52 دقیقه تا 33 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی و 52 درجه و 55 دقیقه تا 56 درجه و37 دقیقه طول شرقی واقع شده است. این استان با مساحتی در حدود 131575 کیلومتر مربع، چهارمین استان به لحلظ وسعت در کشور است. یزد از شمال و غرب به استان های سمنان و اصفهان، از شمال شرق به استان خراسان رضوی، از شرق به استان كرمان و خراسان جنوبی، از جنوب غربي استان فارس و از سمت جنوب شرقي به كرمان محدود میشود. از نظر پستی و بلندی دارای تنوع است. از حدود 666 متر از سطح دريای آزاد (کویر ریگ زرین در نزدیکی عقدا) تا 4075 متر (قله شيرکوه) تغيير میکند. مقدار متوسط بارندگی سالانه بين 50 تا 100 ميليمتر میباشد. نوسان درجه حرارت در زمستان و تابستان و حتی در شب و روز بسيار زياد است. حداکثر حرارت 45 درجه سانتيگراد بالای صفر و حداقل 20 درجه سانتيگراد زير صفر متغير است. ميانگين روزانه دما برای تمام سال بين 9/11 تا 7/20 درجه سانتيگراد متغير است. محدوده استان يزد جزئی از فلات مرکزی ايران است که کويرهای ايران نيز عمدتاً در اين فلات جای دارند. بخش بزرگی از مساحت محدوده استان را قسمتهايی از کويرهای مختلف پوشانده است. جمعيت استان بر اساس سرشماری سال 85 معادل 983052 نفر می باشد که از این تعداد، 785213 نفر را جمعیت شهری و 197839 نفر را جمعیت روستایی شامل میشوند. منطقه يزد يکی از سرزمينهای باستانی و دارای ميراث درخشانی از فرهنگ و تمدن کهن و ادوار مختلف تاريخی با قدمت 3 هزار سال است.
در حال حاضر استان يزد داراي ده شهرستان، بيست و سه شهر، بيست بخش، پنجاه و يك دهستان و حدود پنج هزار روستا است كه تعداد 1323 روستاي آن داير و بقيه به جهت مهاجرت متروك شده است.
ابركوه ـ اردكان ـ بافق ـ تفت ـ خاتم ـ صدوق ـ طبس ـ مهريز ـ ميبد ـ يزد
شهرستان يزد با وسعت 2491 کيلومتر مربع بعنوان مرکز استان می باشد.
در استان دو رشته كوه متمايز از هم وجود دارد. اولي بخشي از كوههايي است كه در جهتشمال غربي - جنوب شرقي از مركز ايران عبور ميكنند. و به كوههاي مركزي ايران معروف هستند. دومي شاملرشته كوههايي است كه در مناطق مركزي، شمالي و شرقي استان قرار دارند. رشته شيركوه كه مانند ديواريقسمتهاي مركزي استان را از بخش غربي آن (چاله ابرقو) جدا ميكند، همواره از برف و يخ پوشيده شده و درتامين آب شهرهاي يزد، تفت و مهريز نقش مهم و اساسي دارد.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#3
Posted: 10 Jan 2014 17:21
معرفی و راه های ورود به استان
استان یَزد از استانهای ایران است. مرکز آن شهر یزد است.
یزد منطقهای خشک و بیابانی است.
گروه بزرگی از زرتشتیان ایران در استان یزد زندگی میکنند
ورود به استان
با هواپیما
فرودگاه یزد از بسیاری استان ها پرواز مستقیم دارد همچنین طبس نیز فرودگاه دارد
با قطار
از طریق خط های آهن مشهد-بافق ، کرمان -بافق ، بندرعباس-بافق ،اصفهان-یزد و همینطور از خط آهن تهران-قم-کاشان-بادرود-یزد وارد شوید
خط آهن این استان شاهرگ حیاتی ایران را تشکیل می دهد
با اتوبوس
از شهرهای مختلفی به این استان توریستی اتوبوس وجود دارد مانند :شیراز،کرمان ،اصفهان و تهران همینطور مسیر بیابانی از مشهد می توانید به این استان بروید
با اتومبیل
از شرق از طریق استانهای خراسان رضوی و جنوبی می توانید وارد شهر طبس شوید
از جنوب از طریق جاده های کرمان-بافق-یزد و رفسنجان-یزد و شهربابک-هرات از طریق استان کرمان و اقلید- ابرکوه از طریق استان فارس
از شمال از مسیر بزرگراه نائین-یزد وارد شوید
از تهران تا یزد حدود671 کیلومتر راه است
از کرمان تا یزد حدود 351 کیلومتر راه است
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#4
Posted: 10 Jan 2014 17:25
پیشینه نام یزد
واژهٔ یزد در لغت به معنای مقدس و پاک بوده و وجهتسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است.
واژههایی که در تاریخها، سفرنامهها، سیاحتنامهها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریاییها تا دوران کنونی به یزد داده شدهاست عبارتند از:الگو:ودرک
الف: ایز - ایزاطیخه – ایزدیس – ایساتیس – ایستخای
ک: کت – کتروا - کته – کث – کثه – که – کهثه
گ: گث – گبست
د: دارالسیاده – داراشیعه – دارالعباده – دارالمومنین - دارلعلم
ش: شهر ایزد
ی: یزجی – یزد – یزدان شهر - یزدان گرد – یست – یسدی – یسن – یکس
واژه «یزش» به معنای ستایش و نیایش در زبان پارسی میانهاست.
ابن بلخی در کتاب فارسنامه که در قرن ششم هجری تالیف شده نام اصلی یزد را «کثه» نامیده و احمد بن حسین بن علی کاتب نیز در قرن نهم در کتاب تاریخ یزد نام «کثه» را تایید نموده که معنی شهر کوچک است زیرا در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک است زیرا کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بودهاست. اصطخری درباره یزد میگوید:«کثه مرکز یزد، شهری است درحاشیه کویر دارای هوای خوب ودرعین حال واجد آسایش وتنعم شهرهای بزرگ است». درزمان ساسانیان به فرمان یزدگرد اول در این محل شهری بناشد که آن را «یزدان گرد» نام نهادند و یزد گرد شهر را به دختر خود هدیه داد. واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» داردبا مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و... که یکی از فصول پنجگانه اوستا هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شدهاست.
بعداز آمدن اسلام وگرایش مردم یزد به دین اسلام عنوان «دارالعباده» به این شهر داده شد. این نام توسط ملکشاه سلجوقی انتخاب شد زیرا علاء الدوله کالنجار تقاضای حکومت یزد را از وی کرده بود تا درآن جا به عبادت بپردازد.
احمد کاتب مورخ یزدی قرن نهم هجری قمری نوشتهاست که:[نیازمند منبع] «در سال ۵۰۴ هجری قمری ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده نامید.»
اسامی منتسب به این شهر یعنی کثه (شهر دارای کتس=قنات)، فرافر (دژ بالایی)، هرفت (دژ نگهبانی)، ایساتیس (شهر دارای چشمه پوشیده نیرومند یا قنات نیرومند)، ایستیخای خبر بطلمیوس در صحرای کرمان ("ایس- تی-خا" به همان معنی ایساتیس) و یزد (شهر دارای چشمه پوشیده=قنات) نشانگر اهمیت دیرین و بزرگی این شهر کویری باستانی میباشند. وجه اشتقاق خود نامهای فارسی قنات یعنی کاریز (کا- ریز) و کتس (کت- اوس) هم چشمه ریزان و خانه چشمهاست. آثار این قنات نیرومند تاریخی دورتر از خود شهر یزد در بین کوههای شیرکوه و مهریز باقیماندهاست.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#5
Posted: 10 Jan 2014 17:40
تاریخ و قدمت
یزد اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان بعد از شهر ونیز ایتالیاست. استان یزد از سرزمینهای کهن و تاریخی ایران زمین است.
ابن حوقل در کتاب «ایران فی صورة الارض» درباره یزد مینویسد: «از مهمترین شهرهای ولایت اصطخر از سوی خراسان «کثه» است و آن حومه یزد و ابرقویه میباشد... اما کثه که حومه یزد است شهری است در کنار بیابان و هوای آن خشک سالم است و مانند شهرهای کوهستانی فراخ نعمت است و روستایی دارد که محصولش ارزان است. بیشتر بناهای آن دراز شکل است و از گل ساخته شده. در آنجا شهری است استوار که قلعهای با دو دروازه آهنین دارد: یکی به نام ایزد(باب ایزد) و دیگری در مسجد(بابالمسجد) که نزدیک مسجد جامع است. این جامع در ربض قرار دارد و آبهای آن از قنات تامین میشود...»
در بعضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون (میبد) را به سلیمان پیغمبر، (یزد) را به ضحاک و اسکندر مقدونی و (ابر کوه) را به ابراهیم پیغمبر نسبت دادهاند. این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینیه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است. مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است. آثاری چون دست افزارهای سنگی بدست آمده از درههای شیر کوه، نگارههای روی تخت سنگ کوه ارنان، تکه سفالهای منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی، غارهای استان و آثار معماری و شهر سازی باستانی و... نشان میدهد مدنیت یزد، در چهار کانون باستانی (مهریز و فهرج)، (یزد)، (رستاق و میبد) و (اردکان) متمرکز بود. پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراههای باستانی (ری – کرمان) و (پارس – خراسان) قرار داشت، جزء سرزمینهای دوردست مادها شمردهاند
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#6
Posted: 10 Jan 2014 17:42
تاریخ و قدمت
free photo hosting
احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، مینویسد : «هنگامی که عدهای از بزرگان ایران در ری علیه اسکندر مقدونی به مخالفت پرداختند، اسکندر آنان را دستگیر کرد و خواست که همراه خود به استخر فارس ببرد، چون به ناحیهی یزد رسید، زندانیان را درچاهی محبوس کرد و آن محل را کِثَه (به یونانی یعنی زندان) نامید. پس از اینکه اسکندر یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی و عمران یزد همت گماشتند»
برخی از جغرافی نگاران، تاریخ ساخت یزد را به یزدگرد اول، ساسانی نسبت میدهند که وجه تسمیهی یزد در ارتباط با نام وی و واژهی «یزش» به معنی ستایش و نیایش در زبان فارسی میانه است. بهرام گور نیز در هنگام حرکت خود به سوی خراسان چون به ولایت کثه (یزد) رسید، بیماری وی اندکی بهبود یافت و این سرزمین مبارک داشت و دستور داد در آنجا شهری بسازند و چون به نام یزدان میساخت آن را «یزدان گرد» نام نهاد.
چون بهرام گور درگذشت یزدگرد به پادشاهی رسید. وی دو پسر داشت به نام شاه فیروز و شاه بلاس. بعد از مدتی یزدگرد، یزد را به دو فرزندش بخشید و آن دو شهر را بین خود تقسیم کردند. شاه فیروز دو ده در ولایت یزد ساخت، یکی «فیروز آباد مجو مرد» و دیگری «فیروز آباد میبد».
زمانی که انوشیروان به حکومت رسید، یزد را به دختر خود «مهرنگار» بخشید و وی را از مداین به یزد فرستاد و در آنجا ساختمانهای زیادی ساخت.
در هشت فرسنگی یزد دهی ساخت و آن را «مهرگرد» نام گذاشت و اکنون آن قریه را «مهریجرد» میگویند. همچنین در کنار میبد دهی ساخت و آن را «مهرجرد» نام نهاد و برادر وی «شاه هرمز» در جنب مهریجرد دهی ساخت و آن را «هرمیز» نام گذاشت که اکنون به «خورمیز» شهرت دارد.
پس از انوشیروان خسروپرویز به پادشاهی رسید. وی ولایت یزد را به دو دختر خود به نامهای ایران دخت و توران دخت بخشید و دستور داد دهی بسازند و آن را «توران پشت» نام نهاد.
توران دخت هشت ماه پادشاهی کرد و بعد درگذشت. بعد از وی ایران دخت به سلطنت رسید. وی نمایندهای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که بر عمارت و آبادی یزد بیفزاید. ابرند نیز در دو فرسنگی شهر یزد ده جدیدی احداث کرد و آن را «ابرند آباد» نام نهاد.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#7
Posted: 10 Jan 2014 17:46
اتابکان یزد
اتابکان یزد نزدیک به ۱۴۰ سال بر این خطه حکومت کردند. با کشته شدن فرامرز بن علی در جنگ با خان فتای، سلطان سنجر، حکومت یزد را به دختران فرمانده خود که پسری نداشت واگذاشت و رکن الدین سام از سرداران سپاه فرامرز را برای اداره یزد به اتابکی آنان گماشت.
رکن الدین سام نخستین ایمر این خاندان به علت پیری و ناتوانی در اداره حکومت در سال ۵۸۴ ه .ق جای خود را به برادر کوچکش عز الدین لنگر سپرد. با مرگ عزالدین در سال ۶۴۰ ه .ق ورد انزور به حکومت رسید و در سال ۶۵۲ ه .ق حکومت به ابو منصور اسفهسالار مشهور به قطب الدین رسید. مادر او مریم ترکان بناهای زیادی را در یزد ساخت و در دوره قطب الدین مغولان به ایران حمله کردند. اتابک چیرهگی مغولان را پذیرفت و یزد را از سپاه مغول مصون داشت. با مرگ قطب الدین در سال ۶۲۶ ه .ق پسرش محمد بر تخت نشست و او نیز تا سال ۶۳۹ ه .ق حکومت کرد. پس از او به ترتیب سفلر شاه (متوفی ۶۴۹ ه .ق)، طفی شاه (متوفی ۶۷۰)، علاء الدوله (متوفی ۶۷۳) یوسف شاه (متوفی ۶۹۰) حکومت کردند. در دوره یوسف شاه در اثر بی احترامی او به فرستاده غازان خان، سپاه غازان وی به یزد حمله کرد و او مجبور به فرار به سیستان شد اما مردم یزد به همراه علما به نزد امیر محمد ابداجی فرمانده سپاه غازان رفتند و او را از ورود به داخل یزد بازداشتند. سرانجام سلسله اتابکان یزد در سال ۷۱۸ به دست امیر مبارز الدین برچیده شد و آخرین امیر سلسله اتابکان حاجی شاه فرزند یوسف شاه سرنگون گردید.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#8
Posted: 10 Jan 2014 17:47
دوره مغول
در زمان حکومت سلطان قطب الدین، چنگیزخان مغول به ایران حمله کرد. وی سلطه مغولان را پذیرفت و جانشینانش به عنوان دست نشاندگان مغولان در یزد ابقا شدند و با کفایت و زیرکی یزد را از خشم مغولان مصون داشتند. در سایه امنیت و آرامش نسبی یزد، در این دوره بازرگانی و مبادله کالاهای مختلف رونق یافت. عوامل متعددی در بسط و توسعه بازرگانی دخیل بود از جمله این که ایالات جنوبی ایران تحت حاکمیت مغولان قرار گرفته بود، لذا کالاهای یزدی تا آن سوی آبهای جنوبی ایران به خصوص هندوستان راه یافت و تنها مشکل، حفظ و حراست راههای منتهی به بازار فروش بود. راهداری و نگهداری راههای کشور از زمان مغولان مورد توجه قرار گرفت و حفاظت راهها را اغلب به امرا و بزرگان واگذار میکردند. در اوایل قرن هشتم هر دو جنبه، یعنی گسترش شبکه راههای منتهی به یزد و هم امنیت آن حاصل شد و این دو از مواردی بود که نقش به سزایی در توسعه بازرگانی یزد و در نهایت شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی این ایالت داشت.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#9
Posted: 10 Jan 2014 17:48
حاکمان آل مظفر
اهمیت راهداری، امنیت و گسترش راهها در گذشته به اندازهای بود که خاندان مظفر از راهداری یزد و میبد به پادشاهی رسیدند. امیر مظفر، بزرگ این خاندان، از نوادگان غیاث الدین خراسانی بود، که در دربار ایلخان مغول وارد خدمت شد و به حکومت میبد رسید. پس از مرگ او، پسرش امیر مبارز الدین محمد در اوایل حکومت ابو سعید بهادر خان (۷۱۶ـ۷۳۶ ه .ق) ایلخان مغول به حکومت میبد و راهداری یزد انتخاب شد. در سال ۷۱۸ ه .ق، حاجی شاه بن یوسف، اتابک یزد را در نبردی شکست داد و به حکومت اتابکان یزد پایان داد و از سوی ابو سعید بهادر خان، به حکومت یزد نیز رسید.
مبارز الدین محمد، پس از درگذشت ابو سعید بهادر خان، دم از استقلال زد و بر کرمان، شیراز و قلمرو حکومت ملوک شبانکاره در جنوب ایران چیره شد و در سال ۷۲۳ ه .ق حکومت آل مظفر را تشکیل داد. حکومت آل مظفر نقطه عطفی در تاریخ یزد به حساب میآید، چرا که برای نخستین بار این خطه در طی حیات دیرینهاش سلسلهای را در درون خود پرورانید که بیش از نیم قرن مقدرات صفحات جنوبی ایران را در دست داشت. آل مظفر، میبد را پایگاه اصلی خود قرار دادند و از اینجا به نواحی دیگر (کرمان، فارس، اصفهان و تبریز) چنگ انداختند، لذا یزد از نظر سیاسی و اقتصادی به چنان اعتبار و اهمیتی دست یافت که در هیچ عصری از تاریخ خود بدان منزلت نرسیده بود. اوج شکوفایی و عظمت فرهنگی یزد نیز مربوط به همین زمان است. در هیچ جای ایران به اندازه یزد دارالتعلیم به وجود نیامد، به گونهای که یزد به «دارالعلم» ملقب شد. در مدارس، مساجد، دارالسیادهها و خانقاهها علوم مختلف رایج زمان تدریس میشد. ویژگی دیگر دوران آل مظفر رونق تصوف در یزد است.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#10
Posted: 10 Jan 2014 17:48
دوره تیموریان
در سال ۷۹۵ ه .ق امیر تیمور در یورش سه ساله خود طومار دولت مظفری را درنوردید و یزد را به یکی از عمال خود سپرد. بعد از مراجعت تیمور به ماوراءالنهر گروهی از همدلی مردم نسبت به آل مظفر سوء استفاده کرده، به رهبری حاجی آبدار، یزد را از تصرف حاکم تیمور بیرون آوردند و سپس سلطان محمد پسر ابو سعید طبسی، یزد را به چنگ آورد و استقلال آنرا اعلام کرد. حاکمان تیموری، اصفهان، نایین و اردستان برای اعاده نظم به یزد لشکر کشیدند، اما شکست خوردند. به ناچار پیر محمد بن عمر شیخ بن تیمور، حاکم فارس، با سپاهی فراوان رهسپار یزد شد و به امر تیمور، حاکم سیستان هم همراهی و مساعدت کرد و از هر سو یزد را در محاصره گرفتند و در نهایت یزد را گشودند. کاشی کاریهای مسجد جامع و میدان امیر چخماق و مسجد امیر چخماق، مصلای عتیق و ... از آثار این دوران است. مدارس و کتابخانه های متعددی چون مدرسه و کتابخانه قطبیه سرپلوک، مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتابخانه یوسف چهره، مدرسه و کتابخانه اصیلیه سرد هوک و کتابخانه باوردیه تاسیس شدند، که نویسندگان و علما و مورخان نامی نظیر شرف الدین علی یزدی در آنها پرورش یافتند.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم