ارسالها: 2517
#11
Posted: 4 Dec 2012 18:17
31 Jan 2014 11:41 - تاپیک ادغام شده:
Diary History Iran | روزنگار تاریخ ایران
اخطار وثوق الدوله - نگاهي به يک نمونه از بازي هاي او
4 دسامبر سال 1918 (13 آذر 1297) 23 روز پس از پايان جنگ جهاني اول وثوق الدوله كه سلطان احمد شاه كناره گيري اش را از رياست وزراء نپذيرفته بود به مخالفان خود اخطار كرد كه اگر بازهم با برنامه هايش مخالفت كنند آنان را شديدا تنبيه خواهد كرد.
وثوق الدوله كه مورد حمايت انگلستان بود چون از قبل مي دانست كه استعفايش پذيرفته نخواهد شد ششم آذر ماه ژست كناره گيري گرفت تا پس از رد آن با قدرت بيشتري حكومت كند. دولت انگلستان كه باكمونيست شدن روسيه يكه تاز ميدان ايران شده بود هر روز وعده حمايت به وثوق الدوله مي داد تا اين كه با او قرار دادي را امضاء كرد كه دست كمي از تحت الحمايه شدن ايران نداشت!.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#12
Posted: 4 Dec 2012 18:19
انتقال دكتر مصدق در آذرماه 1319 از زندان بيرجند به روستاي احمد آباد
در اين روز در سال 1940 (در آن سال مصادف با 13 آذر 1319 خورشيدي) دكتر محمد مصدق كه در بيرجند زنداني بود به احمدآباد ساوجبلاغ (نزديك كرج) منتقل و در اينجا به حالت تبعيد تحت نظر ماموران انتظامي در آمد.
رضا شاه با دكتر مصدق كه طبيعتي دمكرات و ضد زورگويي داشت ميانه خوبي نداشت و وي را در بيرجند زنداني كرده بود تا ازنيش انتقادهايش آسوده شود. دكتر مصدق پس از تبعيد رضاشاه از ايران آزاد شد و مردم تهران بار ديگر او را به عنوان نماينده اول خود به مجلس فرستادند و او از اينجا بود كه به سلطه طولاني انگلستان بر ايران پايان داد و ايرانيان را در طول حكومت دو سال و نيمه خود به صورت مردمي مبارز در افكار جهانيان در آورد.
دكتر مصدق در 1335 نيز پس از تحمل سه سال زندان به احمد آباد تبعيد شده بود و تا پايان عمر (اسفند 1345) به صورت تبعيد غير قانوني در آنجا باقي ماند و در همانجا هم مدفون است كه مقبره و تبعيدگاه او كه هر سال مورد ديدار بسياري از ايرانيان قرار مي گيرد اخيرا جز آثار ملي در آمده و محفوظ خواهد ماند. در سال 1358 (چند ماه پس از پيروزي انقلاب) و در زادروز مصدق يک ميليون ايراني براي بزرگداشت او از تهران و شهرهاي اطراف به احمدآباد رفتند.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#13
Posted: 5 Dec 2012 17:30
پاییز 1979 ـ زمانی که آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در آستانه برخورد نظامی قرارگرفته بودند ـ فلسفه تاريخ و تکرار آن رويداد در سال 2012
معارضه آمریکا و جمهوری اسلامی ایران که از نیمه نوامبر 1979 آغاز شده بود از آغاز دسامبر این سال ابعاد تازه ای به خود گرفته بود. تشدید معارضه در پی نشست فوق العاده کاخ سفید با حضور مقامات نظامی و اعلامیه پایانی این نشست و اظهارات پرزیدنت کارتر شدت یافته بود. در اعلامیه کاخ سفید آمده بود که آمریکا برای رهانیدن اتباع به گروگان گرفته شده خود وسائلی در اختیار دارد که بکار خواهد برد و کارتر شخصا و همان روز اخطار کرده بود که اگر تهران بیش از این به آمریکا فشار آورد با اقدام نظامی رو به رو خواهد شد. اسرائیل نیز اعلام کرده بود که از هرگونه اقدام آمریکا در این زمینه حمایت خواهد کرد.
متعاقب اخطارهای آمریکا ناو هواپیمابر «میدوی USS Midway» و ناوهای اسکورت آن در تنگه هرمز مستقر شدند و به ناو هواپیمابر «کیتی هاک USS Kitty hawk» که در فیلیپین بود دستور داده شده بود که با اسکورت خود عازم خلیج فارس شود. همچنین لشکر 82 هوابرد آمریکا مستقر در کارولینای شمالی به حالت آماده باش درآمده بود و نیز برخی واحدهای سپاه تفنگداران.
در واکنش به این تحولات تهران اخطار کرد که جریان نفت را به روی دنیا قطع خواهد کرد و اگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با مساعی نظامی آمریکا برضد جمهوری اسلامی مساعدت کنند نتایج آن را باید بپذیرند. همزمان علی اکبر معین فر وزیر وقت نفت در نشست کاراکاس اعلام کرد که ایران صدور نفت خودرا به هرکشوری که روش خصمانه در پیش گیرد تحریم خواهد کرد. همچنین به ارتش ایران دستور آماده باش داده شد و پرواز هواپیماها برفراز قم ممنوع شد و دریادار مدنی فرمانده وقت نیروی دریایی در ناو سرفرماندهی مستقر شد و این ناو و ناوهای دیگر ایران در خلیج فارس از پنجم دسامبر (15 آذرماه 1358) در برابر گروه «میدوی» آرایش رزمی به خود گرفتند. آیت الله خمینی در نطقی که متن آن درشماره 16008 روزنامه اطلاعات چاپ شده است گفت که ما عقب نشینی نمی کنیم طبل کارتر میان تهی است که مارا از تعرض نظامی و تحریم اقتصادی می ترساند ما نفت داریم و دنیا نفت می خواهد و ....
در این گیر و دار بود که ناگهان آندری گرومیکو وزیر امور خارجه وقت شوروی ـ برغم لغو قرارداد سال 1921 تهران و مسکو و اعتراض مسکو به این عمل یکجانبه ـ ضمن برحذر داشتن دولت واشنگتن از دست زدن به هرگونه عملیات نظامی در همسایگی شوروی حمایت این کشوررا از هر اقدام دفاعی جمهوری اسلامی در برابر تعرض نظامی احتمالی آمریکا اعلام کرد که خبر اول آن روز رسانه های جهان شد و متعاقب آن گزارش رسید که کشتی های نظامی شوروی ناوهای آمریکا در اقیانوس هند و آبهای منطقه را از فاصله نزدیک و سایه به سایه دنبال می کنند.
از آنجاکه به قول هگل Hegel ایران از مصادیق فلسفه تاریخ The Philosophy of History است از سال 2012 معارضه سال 1979 تکرار شده است و این بار میان همه غرب و تهران و برعکس آن سال، این غرب بوده است که این بار نفت ایران را تحریم کرده است.
اعلام حمایت شوروی از ایران در صفحه اول شماره 16013 روزنامه اطلاعات ـ در آن زمان چون تیراژ روزنامه ها نزديک به یک میلیون نسخه بود برای دچار نشدن با کمبود کاغذ در 12 صفحه منتشر می شدند. قبلا اطلاعات گاهی در 108 صفحه منتشر می شد
اخطار نفتی ایران در صفحه اول شماره 16012 روزنامه اطلاعات
نام مولف :نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#14
Posted: 6 Dec 2012 14:21
افتادن بغداد به دست عثماني - نگاهي تاريخي به اهميت عراق به عنوان کليد خاور ميانه، استقرار آمريکا و ...
سلطان سليمان امپراتور عثماني در اين روز در دسامبر 1534 تصرف بغداد را تکميل کرد. نيروهاي عثمامي دو روز پيش از اين وارد حصار بغداد شده بودند که برخي از مورخان آن روز را زمان تصرف بغداد ذکر کرده اند. دولت صفويه ايران بعدا بغداد را از عثماني ها پس گرفت و در آنجا يك پايگاه نظامي ثابت به وجود آورد و يك واحد کاملا مجهز را مستقر ساخت. جنگ متناوب ايران و عثماني بر سر بغداد دو قرن طول كشيد و در زمان نادرشاه مصالحه صورت گرفت ايران از دعاوي خود بر بغداد دست كشيد و عثماني حاكميت ايران بر ايروان و همه قفقاز جنوبي را برسميت شناخت. در زمان شاه عباس هم عثماني ها همين نظر را داشتند و شاه عباس موقتا و تا رسيدن به هدفهاي مقدم خود آن را رد نكرده بود.
سرزميني كه امروز جمهوري عراق خوانده مي شود از عهد باستان كليد خاور ميانه و آسياي غربي بوده و هر دولت كه اين كليد را به دست داشته قدرت برتر در منطقه بوده است. دولتهاي بابل و آشور همين نقش را داشتند. كوروش بزرگ پس از تصرف بابل (بخشي از عراق امروز) بود كه ايجاد كنفدراسيون جهاني خود را اعلام داشت. داريوش سوم پس از شكست «اربيل» واقع در شمال عراق امروز به هزيمت رفت. اسكندر مقدوني پس از يکرشته جهان گشايي در بابل استقرار يافته بود كه در همانجا درگذشت. جانشنيان اسكندر شهر «سلوكيه» را در كنار دجله ساختند تا از آنجا بر آسياي غربي حكومت و نظارت كنند. پس از آنها اشكانيان ايران تيسفون (مداين - 36 کيلومتري جنوب بغداد امروز) را در سوي ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكاني و ساساني ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناور خود حكومت كردند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (خط آتش) را تحمل كردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهري مركزي انتقال ندادند. عباسيان به جاي زادگاه اسلام بغداد (درخستاني در شمال تيسفون) را به صورت شهر درآوردند و مركز خلافت اسلامي قرار دادند. ايرانيان استقلال طلب دوباره اين مركز حساس (بغداد) را به چنگ آوردند. همه هدف سلجوقيان مغولها و تيموريان تصرف بغداد بود. شاه اسماعيل صفوي اندكي پس از اعلام سلطنت بغداد را متصرف شد. همه تلاش عثماني اين بود كه بغداد را در دست داشته باشد تا آقاي همه عرب ها باشد و سرانجام با مصالحه با ايران به اين هدف خود رسيد. در جريان جنگ جهاني اول هدف روسيه و انگلستان رسيدن به بغداد بود و بر پايه اين رقابت روسها از طريق ايران تا كرمانشاه پيش رفتند ولي در پايان جنگ اول كه عثماني از ميان رفت و روسيه گرفتار انقلاب و سپس جنگ داخلي شد بغداد به تصرف انگلستان درآمد و از اينجا بر مناطق عربي متصرفه بناي حكومت كردن و سلطان و امير سازي را گذارد. سپس و در ظاهر مناطق ساخت خود را به اين سلاطين و شيوخ واگذار كرد. در دوران اتحاديه سازي اتحاديه نظامي را كه غرب در خاورميانه براي محاصره شوروي به وجود آورد در بغداد تاسيس و به نام پيمان بغداد خوانده شد. متعاقب آن روسها به مليّون و چپهاي عراقي كمك كردند تا در بغداد كودتا به راه اندازند و حكومت سلطنتي ساخت انگلستان را حذف كنند و از آن پس عراق دوست و هم پيمان مسكو و مدعي كويت و هر سرزمين ديگر شد كه مطمح نظر غرب قرار مي گرفت. پس از خروج انگلستان از شرق سوئز توجه اصلي آمريكا معطوف به عراق شد و مدتها با كمك شاه كُردهاي عراقي را بر ضد دولت بعثي بغداد (دوست مسكو) بر مي انگيخت. صدام حسين با اين كه مي دانست زير ذره بين آمريكا و اسراييل است كه هر دو اهميت عراق را به خوبي مي شناسند مرتكب دو اشتباه سياسي شد يكي اين كه در روزهاي افول قدرت مسكو ـ سال 1990 ـ فريب خورد و كويت را اشغال نظامي كرد و با اين عمل استقرار آمريكا را در کشور سعودي كويت قطر و ... تثبيت كرد و با اشتباه ديگر كه بازنگذاردن درهاي عراق به روي بازرسان سازمان ملل بود بهانه اشغال نظامي عراق را به دست آمريكا داد زيرا كه او ديگر اسلحه كشتار جمعي نداشت كه درهايش را ببندد و وانمود كند كه دارد. با اشغال نظامي عراق آمريكا كه رقيب جهاني نداشت با استفاده از اين خلاء آن كشور را به دست آورد و ....
تاريخدانان و ديگر اصحاب نظر در نوامبر 2004 با نشان دادن مرزهاي عراق روي نقشه و موقع جغرافيايي آن و با توجه به تحولات چند هزار ساله تاريخي منطقه و با اين استدلال كه عراق كليد خاور ميانه است بعيد دانسته بودند كه دولت آمريكا مخصوصا در اين زمان كه معارضه غرب و مسكو بارديگر آشگار و چند قدرت ديگر بويزه چين وارد ميدان شده اند عراق را دست کم بدون امضاي يک قرارداد امنيت مشترک و برجاي گذاردن مستشار نظامي و از اين قبيل نظاميان ترک گويد و قرارداد امنيت مشترک به آمريکا امکان خواهد داد که هر زمان که لازم بداند و اراده کند نيروي نظامي به عراق بفرستد. برخي از اين مفسران حتي پيش بيني كرده بودند كه دولت آمريكا در عراق بمانند كره جنوبي و ژاپن ساختمانهاي نظامي(پادگان) خودرا ولو خالي از نيروي رزمنده حفظ کند كه با اين عمل نظر اسرائيل و کُردهاي عراق هم تامين مي شود. آمريکا مي داند که عراق با همسايگانش مسئله دارد و کشوري تازه ساخت مرکب از افراد با مذاهب و نژادهاي مختلف و مدعي يکديگر است و لذا بهانه براي بازگشت فراوان است مخصوصا که هرگروه عراقي مدعي سهمي از درآمد نفت عراق، کارمندي دولت و شرکت در مقاطعه هاست.
نام مولف :نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#15
Posted: 6 Dec 2012 14:24
فروغي نخجوان را وزير جنگ كرد! - لزوم تحقيق از ديد تاريخنگاري در اين زمينه
محمدعلي فروغي كه در شهريور ماه 1320 خورشيدي (اواخر اوت 1941) پس از ورود نيروهاي متفقين به ايران پس از شش سال خانه نشستن و مورد بي مهري رضا شاه بودن دوباره نخست وزير شده بود دومين كابينه خود را در اين روز (نيمه آذر ماه 1320) به مجلس معرفي كرد. در اين كابينه سرلشكر احمدنخجوان به عنوان وزير جنگ معرفي شده بود كه تعجب همگان را برانگيخت زيرا نخجوان بود كه به عنوان كفيل وزارت جنگ پس از دريافت دستور آماده ساختن ارتش براي دفاع از وطن با كمك يكي ـ دو تن ديگر نيروها را از پادگانها مرخص كرده بود و کشوررا بدون دفاع گذارده بود كه رضا شاه پس از اطلاع از اين اقدام او وي را در كاخ مرمر دربرابر چشم وزيران و عده اي ديگر كتك زده بود و پس از كندن پاگونهايش به زندان فرستاده بود تا به جرم خيانت به وطن در دادگاه حرب محاكمه شود. در ميان اعضاي كابينه فروغي افراد ديگري هم بودند كه رضاشاه قبلا آنان را به زندان انداخته و يا بيكار كرده بود.
بررسي هاي تاريخي براي كشف حقايق مربوط به همين رويدادها چند ماهه نيمه سال 1320 نمونه هاي وحشت انگيزي از خيانت به ملت ايران و مداخله بيگانه را نشان خواهد داد كه تا چند دهه نه دولتهاي وقت مايل به اين كار (تحقيق) بودند و نه بيگانگان اجازه آن را مي دادند و ....
نام مولف :نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#16
Posted: 8 Dec 2012 22:39
پادگان خجند، مرزبان شمال شرقی ایران در دو هزار و 543 سال پیش
کرونیکلر های اروپایی در صدر رویدادهای «هشتم دسامبر» دستور سال 534 پیش از میلاد کوروش بزرگ (هخامنشی) به ایجاد یک پادگان مرزبانی در کنار «سیردریا» به منظور جلوگیری از عبور طایفه «ماساگاتا» از سیردریا (رود سیحون ـ آراکزس) و هجوم به منطقه ایرانی «فرارود» را درج کرده و نوشته اند که محل این پادگان که بعدا شهر خجند در کنار آن ساخته شد «کوروشکده (بر وزن دانشکده)» نامیده می شد. برغم ایجاد این پادگان کوروش بزرگ مجبور شد در سال 529 پیش از میلاد شخصا برای عقب راندن ماساگاتی ها به «فرارود» برود که در ماه دسامبر در میدان جنگ و در کنار سیردریا کشته شود که جنازه او همچنانکه وصیت کرده بود به پاسارگاد حمل و مدفون شد. با وجود کشته شدن کوروش بزرگ سپاهیان او پیروز شدند و هدف کوروش بزرگ از آن لشکرکشی تامین شد. این کرونیکلرها بدون اینکه روشن سازند که هشتم دسامبر را از کجا به دست آورده اند افزوده اند که دو قرن بعد اسکندر مقدونی پس از فتح منطقه «فرارود» ناحیه ای را که پادگان کوروش بزرگ در آنجا بود گسترش داد و شهر به نام او «اسکندریه دورتر» معروف شد که این نام هم دو قرن بیشتر دوام نیافت که به «خجند» تغییر یافت که در کنار سیردریا و دهانه درّه فرغانه واقع است که یکی از ده نقطه زیبا و خوش آب و هوای جهان بشمار می آید. پادگان این شهر در دوران ساسانیان باردیگر تقویت شد و مرزبان نشین «فرارود» قرارگرفت زیرا که ساسانیان وراث همان دشواری هخامنشیان و درگیر آلان ها و هون های سفید شدند که اعقاب «ماساگاتا» ها بودند. در دهه چهارم قرن بیستم دولت شوروی نام خجندرا که دومین شهر بزرگ جمهوری تاجیکستان است بدون اینکه لنین برایش کاری کرده باشد به لنین آباد تغییر دادند که پس از فروپاشی شوروی به نام تاریخی خود ـ خجند ـ بازگشته است.
نام مولف:نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#17
Posted: 8 Dec 2012 22:40
افتادن گيلان به دست مغولها
85 سال پس آغاز حمله چنگيزخان مغول به ايران گيلان هم هشتم دسامبر سال 1306 ميلادي به دست ايلخان وقت (حاكمران مغول بر ايران) افتاد و آسيب فراوان ديد. مغولان هم بمانند عرب قادر به عبور از كوههاي البرز و حمله به گيلان و مازندران پوشيده از جنگل نبودند كه مردمي عميقا ميهندوست و وفادار به ايران داشته اند. گيلان در زمان سلطان محمد خدابنده كه سلطانيه زنجان پايتخت او فاصله زيادي از گيلان نداشت تصرف و غارت شد. مغولان در چند منقطه گيلان نيز دست به كشتار مردم زدند.
نام مولف :نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#18
Posted: 8 Dec 2012 22:44
روزي كه عمر ابن خطاب به دست يك ايراني كشته شد
روزنگارهاي موجود در تقويم ميلادي دو روز مختلف به فاصله 34 روز از هم را سالروز قتل عمر ابن الخطاب خليفه دوم مسلمين ذكر كرده اند چهارم نوامبر و هشتم دسامبر سال 644 ميلادي (سال 23 هجري قمري = سال 22 هجري خورشيدي). وي ده سال و 6 ماه و پنج روز خلافت كرد و هنگام درگذشت 63 ساله بود. در زمان خلافت او سوريه فلسطين و ايران به تصرف اعراب در آمدند. تيسفون پايتخت ايران در كنار دجله و خزائن آن پس از جنگ قادسيه كه در سال 637 ميلادي روي داد به دست اعراب افتاد. اعراب تيسفون را كه هنوز ويرانه كاخ خسرو نوشيروان دادگر آن پس از 15 قرن به جاي مانده است «مدائن» يعني شهر شهرها مي خوانند. شكست نهائي ايران از اعراب در سال 643 اتفاق افتاد.
در پي پيروزي اعراب در جنگ نهاوند بر ايران شمار زيادي از ايرانيان از جمله مردي صنعتگر به نام فيروز به اسارت گرفته شدند و به فروش رفتند. خريدار فيروز كه اعراب اورا «ابولؤلؤ» مي نامند حكمران بصره بود كه پس از آن كه متوجه شد برده او نجار و آهنگر و رنگرز ماهري است وي را براي پرداختن به اين امور به مدينه فرستاد به اين شرط كه قسمت عمده در آمد خودرا به او بدهد. فيروز از مردم نهاوند بود كه پاره اي از مورخان وي را از كاشان نوشته اند.
پس از ورود فيروز به مدينه طولي نكشيد كه سحرگاه هشتم دسامبر و يا چهارم نوامبر وي با خنجري كه خود ساخته بود و آن را زهر آلود كرده بود به مسجدي كه عمر در آن به نماز مي ايستاد رفت و در گوشه اي پنهان شد و درجريان نماز بامدادي به عمر حمله برد و به او شش زخم زد كه پس از انتقال به خانه در گذشت. فيروز علاوه بر عمر 13 تن ديگر از نمازگزاران را خنجر زد و چون راه فرار را برخود بسته ديد با همان خنجر خودكشي كرد و به همين سبب انگيزه او از اين اقدام كه بيشتر مورخان ايراني و پاره اي از مورخان اروپا به حساب ميهندوستي فيروز گذارده اند دقيقا روشن نشده است.
نام مولف :نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#19
Posted: 9 Dec 2012 19:25
هارون الرشيد يك دولتمرد ايراني را وزير خود كرد
هارون الرشيد خليفه توانمند عباسي نهم دسامبر سال 794 ميلادي يحيي برمكي را كه يك ايراني و در علم مديريت و تدبير كشور داري و شهرت امانتداري سرآمد ديگران بود به وزارت خود برگزيد تا به تمشيت امپراتوري او بپردازد. هارون كه مردي هوشمند بود پي برده بود كه بقاء امپراتوري پهناور او بستگي به وجود يك وزير لايق و باكفايت دارد كه بر امور اداري و مالي نظارت دقيق داشته باشد و كسي را بهتر از يحيي نيافته بود.
هشت سال بعد هارون بر خاندان برمكيان كه قدرت و شهرتي به دست آورده بودند خشمگين شد. در اين باره داستان سرايي بسيار شده است و مسئله از يك نقض عهد خانوادگي كه ميان جعفر برمكي شوهر خواهر هارون و شخص خليفه پديد آمده بود آغاز شده بود (جعفر که عباسه خواهر هارون را به عقد نکاح خود درآورده بود طبق تعهدي که به هارون سپرده بود نبايد اين دو باهم عروسي مي کردند که نقض عهد شده بود!) و در سال 802 ميلادي هارون جعفر را اعدام كرد و يحيي را به زندان افكند. هارون به اين كار هم قانع نشد و چند ماه بعد دستور قتل عام برمكيان را صادر كرد و جز يحيي كه در زندان بود و او نيز در همانجا درسال 805 ميلادي از گرسنگي در گذشت بقيه کشته شدند.
مطالعه نوشته مورخان در باره اوضاع دوران طولاني خلافت عباسيان از جمله تاريخ طبري نه صدها بل هزارها نمونه از اين دست اعدامها و كشتارها را نشان مي دهد كه براي سران عرب (وقت) امري عادي بود. «خليفه» يک روز يك نفر با اعزاز تمام در كنار خود مي نشانيد و حتي داماد خويش مي كرد و دو روز بعد دستور مي داد او را با خشن ترين روش بكشند
نام مولف:نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#20
Posted: 9 Dec 2012 19:29
پيدايش مجاهدان مشروطيت و بدلي هاي آنان
تاريخ نهم دسامبر سال 1907 ميلادي مطابق با 18 آذر 1286 (سال تقسيم ايران به دو منطقه نفود انگلستان و روسيه) را آغاز پيدايش گروهي به نام «مجاهدين مشروطيت ايران» ذكر كرده است. اوايل همين ماه محمدعلي شاه قاجار مشروطيت نوپا را تعطيل كرده بود. در پي اين اقدام محمدعلي شاه كه مورد حمايت روسيه بود بسياري از سران مشروطه و مشروطه خواهان و حاميان آن به حرمين قم و شهر ري و سفارتخانه هاي عثماني و انگلستان پناه برده بودند و در شهرهاي مختلف نيز مشروطه خواهان بپاخاسته بودند كه نهم دسامبر بعضي از شهرهاي كشور را از دست عوامل محمدعلي شاه خارج ساختند.
پس از تصرف تهران به دست نيروها و داوطلبان مسلحي كه از اصفهان رشت و تنكابن آمده بودند و بركناري محمدعليشاه و احياء مشروطيت فعاليت مجاهدين مشروطه كه هر روز شماري "فرصت طلب" هم به آنان مي پيوستند ادامه يافت و به تدريج كه "مجاهدين بدلي" اكثريت يافتند دردسر سازي آنان اوضاع كشوررا تحت الشعاع قرار داد زيرا كه اين بدلي ها در تهران و چند شهر ديگر هركار كه مي خواستند مي كردند از قتل و غارت تا .... مورخان وقت اروپا به نقل از خارجيان مقيم ايران نوشته اند كه بسياري از اين مجاهدين مشروطيت حتي معناي مشروطيت را نمي دانستند و تنها از اين عنوان سوء استفائه مي كردند تا اين كه سر انجام پس از قتل بعضي مقامات مهم حتي يكي از پدران مشروطيت دولت وارد عمل شد و آنان راخلع سلاح و قلع و قمع كرد. در اين زمينه چند داستان نيز انتشار يافته است.
دو تن از مورخان اروپايي با تفسير كارهاي مجاهدان بدلي و تطبيق اين كارها با قضاوت «سر جان ملكم انگليسي» درباره روانشناسي ايرانيان نوشته اند كه ظاهرا خصلت ايرانيان نسبت به زمان ديدارهاي جان ملكم از ايران (دهه يکم قرن 19) تغيير نيافته است!. قضاوت جان ملكم مربوط به ايرانيان اوايل كار قاجاريه ــ صد سال و اندي پيش از پيدايش مجاهدين مشروطيت ــ بود كه در كتابي كه نوشته است آمده است
نام مولف :نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7