ارسالها: 2517
#251
Posted: 12 Jun 2013 16:17
پيروزي خيره كننده 30 هزار استقلال طلب ایرانی بر ارتش عباسیان، تصرف بغداد و قتل خلیفه
12 ژوئن سال 813 ميلادي 30 هزار داوطلب ايراني كه از خراسان به حركت آمده بودند تا مأمون ـ از جانب مادر، ایرانی ـ را خليفه عباسيان و ایران را از بدنه امپراتوری اسلامی جدا كنند در نبرد همدان ـ در تاریخ عمومی جنگ ها؛ نبردی قاطع و میهنی ـ بر سپاه انبوه عباسيان پيروز شدند.
اين داوطلبان كه توسط شبكه هاي زيرزميني ايراندوستان خراسان بزرگتر آماده شده بودند قبلا در محل تهران امروز (شمال غربي شهر ري) سپاه خليفه را كه از لحاظ شمار سه برابر آنان بود درهم شكسته و فراري داده بودند. انگيزه واقعي اين داوطلبان كسب استقلال وطن خود بود. امين (خلیفه وقت) پس از اطلاع از شكست ري، دو سپاه 20 هزار نفري ديگر را روانه همدان كرده بود تا نيروهاي شكست خورده اش را تقويت كنند.
در دو نبرد ري و همدان دو ژنرال معروف عرب «علي بن عيسي بن ماهان» و عبدالرحمن كشته شدند.
استقلال طلبان ايراني 25 سپتامبر سال 813 (سه ماه و دو هفته پس از پيروزي همدان)، بغداد را نيز تصرف و امين خليفه وقت را كه در حال فرار از طريق دجله و با قايق بود دستگير كردند و سر اورا براي مأمون به خراسان فرستادند و به اين ترتيب، مأمون (ابوجعفر المأمون) خليفه شد و خلافت او تا نهم آگوست سال 833 ميلادي طول كشيد. در دوران خلافت مأمون، اداره امور امپراتوری اسلامی به دست ایرانیان افتاد و اين فرصت فراهم آمد تا بپاخیزی ها برای تامین استقلال کامل و حاكميت ملي دنبال شود.
بپاخيزي ايرانيان، با هدف نجات میهن خود از سلطه عرب (تازیان)، از سده پیش از آن آغاز شده بود. هشتم ژوئن سال 767 ميلادي استاد سيستاني (استاذسيس) پرچم استقلال و حاکمیت ايران را در خاور ايرانزمين (غرب افغانستان امروز ـ جنوب خراسان بزرگتر) به اهتزاز درآورد و اکیدا از هموطنان خواست كه با عرب قطع معاشرت و با فرستادگان و منصوبان خليفه بغداد همكاري نكنند. وي در آن زمان با صدها هزار هواخواه، قدرت اول در سيستان، هرات، فراه، قُهستان (کُهستان = کوهستان) تا بادغيس بود.
پيش از استاد سيستاني ـ ابومسلم، عبدالله مقفّع و ديگران قيام كرده بودند. ايرانيان از خلفاي بغداد و قبلا دمشق كه يك روز با اين و آن دوستي، و روز بعد اعدامشان مي كردند بيزار بودند زيرا كه اين روش (دو رویی) خلاف منش ايراني بود.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#252
Posted: 12 Jun 2013 16:18
نبرد نرماشير و فراري شدن محمد خان ياغي
12 ژوئن سال 1805 (دوران پادشاهي فتحعلي شاه) در نبرد نرماشير، نيروهاي دولتي به فرماندهي نوروزخان قاجار بر واحدهاي محمدخان حاكم ياغي بم پيروزشدند و او را به بلوچستان فراري دادند كه از آنجا به منطقه هلمند (افغانستان امروز) رفت و مخفي شد. محمدخان پسر اعظم خان پس از اين كه متوجه سرگرمي ارتش در قفقاز شد كه روسها داشتند وجب به وجب آن را تصرف مي كردند و پيش مي آمدند، با تكيه بر استحكامات ارگ بم دست به تمرد زده، بر دولت ياغي شده و از دادن ماليات خودداري كرده بود. با وجود اين، محمد خان پس از نزديك نيروي اعزامي دولت ترجيح داد كه جنگ در «نرماشير» صورت گيرد و ساختمان ارگ بم براثر شليك توپهاي دولت ويران نشود. در نبرد نرماشير، چون محمدخان فاقد توپخانه موثر بود شكست خورد و با اين كه دولت آماده دادن امان به او بود فرار كرد.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#253
Posted: 12 Jun 2013 16:22
... و به این سان منطقه فرارود را از ایران جداکردند
12 ژوئن 1852 (22 اردیبهشت 1231 هجری خورشیدی) حسام السلطنه والی (استاندار) خراسان عباسقلی درّه گزی را به سمت فرماندار (بیگلربیگی) منطقه مرو [اینک در جمهوری ترکمنستان] منصوب کرد که این انتصاب مورد اعتراض «محمد امین» خانِ خیوه (منطقه خوارزم) قرارگرفت زیراکه قبلا با او در این زمینه مشورت نشده بود. محمد امین درپی این اعتراض، دست به یک رشته عملیات مسلحانه زد که در سرخس به دست یگانهای نظامی ایران به فرماندهی فریدون فرمانفرما کشته شد و سرش را به تهران فرستادند تا ناصرالدین شاه ببیند.
خوارزم [اینک بخشی از جمهوری های ازبکستان، ترکمنستان و کزاخستان] که زرتشت آن را «هوارازمیش» نوشته است از قرن پنجم پیش از میلاد یک ساتراپی ایران و در کنار ساتراپی هجدهم [سغدیانا و باکتریانا؛ جمهوری تاجیکستان و مناطق شمالی افغانستان امروز] قرارداشت، گوشه ای از خراسان بزرگتر بود و نام آن جز در تلفّظ، تا به امروز تغییر نکرده است. استاندار خوارزم را خوارزمشاه می گفتند و کیخسرو پسر سیاوش نخستین خوارزمشاه (خسرو خوارزم) بود. اورگنج شهر قدیمی خوارزم «اوروا» تلفظ می شد. شهرهای باستانی دیگر خوارزم عبارتند از: هزار اسپ، خیوه، گرگانج (جرجانیه) و آبادی های دلتای رود «آمودریا». دریاچه آرال دریاچه خوارزم نوشته می شد. علی اکبر دهخدا در فرهنگ خود خوارزم را در ردیف سغدیانا (سُغد ـ سوغود ـ سوگودا) مهد قوم آرین نوشته است. بیرونی و چند دانشمند ایرانی دیگر از خوارزم برخاستند. بیرونی در کتاب خود «آثار الباقیه» خوارزم را به عنوان یک منطقه ایرانی توصیف کرده است. یاقوت حموی و ابن خلدون هم مطالب مشابهی نوشته اند. مهاجرت تُرک زبانان به خوارزم از قرن دهم میلادی آغاز شد و از قرن سیزدهم، مغولها هم بر آنان اضافه شدند. روسیه که با دولت لندن برسر مناطق نفوذ در طرفین آمودریا (رود جیحون) به توافق ضمنی رسیده بود در سال 1873 با استفاده از درگیری های انگلستان در مصر و سودان چهار ژنرال؛ کنستانتین کائوفمان، میخائیل سکوبلف، ایوان لازارف و الکساندر کوماروف را مامور تصرف منطقه فرارود تا آمودریا کرد. الکساندر همبولت جغرافیدان آلمانی و مبتکر بیوجئوگرافی در تالیف سال 1843 خود، این نواحی و مناطق اطراف را «آسیای مرکزی» نامگذاری کرده که روسها بعدا «آسیای میانه» خطاب کرده اند.
خیوه 28 ماه می 1873 به تصرف ژنرال کائوفمان درآمد و هشت سال (از 1873 تا 1881) طول کشید تا روس ها همه منطقه فرارود را تسخیر کنند، نام آن را ترکستان روسیه بگذارند و ایران را مجبور به امضای قرارداد تعیین مرز [صحه گذاردن بر وضعیت تازه و از دست دادن سرزمین ها ازجمله مرو، اشک آباد (عشق آباد)، سرخس و ...] کنند. این قرارداد 21 سپتامبر 1881 توسط ایوان زینوویف نماینده روسیه و میرزا سعیدخان مؤتمن الملک وزیر امور خارجه ایران امضاء و 9 دسامبر همان سال مبادله شد. طبق قرارداد، دولت وقت ایران پذیرفت که مناطق خواست روسیه را تا سال 1884 به الکساندر کوماروف تحویل دهد و رود اترک مرز ایران در منطقه خراسان شود. دولت وقت چین با همه ضعف و درگیری که با مداخلات قدرت های وقت داشت به تصرف منطقه فرارود توسط روسیه اعتراض کرد. سه دهه قبل از آن، دولت لندن ضمن یک جنگ دو ساله ایران را مجبور به گذشتن از هرات و مناطق غربی و تاجیک نشین افغانستان کرده بود که قرارداد مربوط، مشروط است.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#254
Posted: 20 Jul 2013 16:34
ماموریت سرجان ملکم در ایران و آغاز سلطه طولانی لندن
تصويري از سر جان ملکم
لُرد ولسلی (ریچارد کالی وسلی) فرماندار انگلیسی هندوستان در جولای 1799 جان ملکم نظامی ـ دیپلمات انگلیسی را که زبان فارسی می دانست و تاریخ ایران را خوانده بود ماموریت تهران داد تا وضعیت و راه رفتار با مقامات وقت ایران را به دست آورد و بکوشد با دولت ایران قراردادی با هدف تامین منافع انگلستان در منطقه امضا کند.
ملکم تا سال 1810 سه بار به عنوان مامور دولت انگلستان به ايران سفر کرد. تالیف هزار صفحه ای او درباره ایران و ایرانیان زیر عنوان «تاریخ ایران» که در جولای 1813 انتشار یافت و در 1815 تجدید چاپ شد و دو قرارداد سیاسی و تجاری با دولت فتحعلی شاه قاجار محصول این دیدارهاست که راه را بر نفوذ دولت لندن در ایران بازکرد و پیامدهای بسیار داشت. توصیف سر جان ملکم از ایرانیان پس از گذشت دو قرن همچنان راهنمای تعامل دولتهای دیگر با مقامات تهران است. جان ملکم ایرانیان وقت را مردماني خودخواه، متلوّن (دمدمي مزاج)، متفرق، دیکتاتورخواه و ... خوانده است [که این روانشناسی میراث سلطه مغولان است و ساکنان جنوب و شرق روسیه، بخشهایی از افغانستان و تمامی آسیای میانه هم روانشناسی مشابه ای دارند]. مي دانيم وقتي در غرب به كسي وصله «خودخواهي و خود بيني» بزنند يعني كه مي شود با او وارد چانه زدن شد و احتمالا وي را خريد و ....
جان ملکم بعدا متهم شد که بیش از حد به مقامات تهران هدیه (بخوانید؛ رشوه) داده بود. اتهام رشوه دهی عمدتا از سوی سر هارفورد جانز [سفیر دولت لندن در تهران از 1807 تا 1811 و مولف تاریخ قاجاریه) به سر جان ملکم (متولد 1769 و متوفی در 1833) وارد آورده شده بود. بیشتر هدایا برای جلب مقامات تهران به امضای قرارداد دسامبر 1800 بود. ملکُم 29 دسامبر 1800 با دولت تهران پیمانی امضاء کرد که پیمان فیکن اشتاین عملا به آن پایان داد. طبق آن پیمان که در کتب تاریخ معاهده «ژانویه 1801» نوشته شده است، دولت ایران متعهد شده بود که نه تنها از تعرّض پشتون ها به متصرفات دولت لندن در هندوستان [پاکستان امروز] جلوگیری کند بلکه مانع حملات قدرت های اروپایی [منظور؛ روسیه و فرانسه] از طریق ایران به این سرزمین [هندوستان انگلستان] شود. دولت تهران همچنین متعهد شده بود اجازه اقامت و فعالیت نامحدود در بنادر ایران به بازرگانان انگلیسی و هندی تبعه انگلستان بدهد و از چند نوع کالای انگلیسی (با ذکر نوع کالا) عوارض گمرکی دریافت نکند و در عوض، انگلستان به ایران اسلحه و مستشار نظامی بفرستد. انگلیسی ها بعدا با کشیدن خط مرزی «دوراند» و تقسیم قبایل پشتون [که اینک در پاکستان مسئله ساز شده اند] نگرانی خود از تعرّض به هندوستان را برطرف کردند.
طبق قرارداد نهم جون 1807 فینکن اشتاین (ناپلئون و ایران)، ناپلئون بناپارت تمامیت ایران را برسمیت شناخت و منطقه قفقاز جنوبی و شرقی ازجمله گرجستان را [که در آن زمان، روسیه به تفلیس و باکو نیرو فرستاده بود] بخشی از قلمرو ایران اعلام کرد و قول داد که به ایران کمک کند تا روسیه را از قلمرو تاریخی خود براند، اسلحه و مستشار نظامی و کارشناس به ایران بفرستد. درعوض، ایران متعهد شد که با دولت لندن دوستی نداشته باشد و به فرانسه کمک کند تا هندوستان را از چنگ انگلستان خارج سازد و برای رسیدن به این هدف با سران قبایل پشتون (افغانهای ساکن جنوب شرقی و مشرق افغانستان امروز، پاکستان شمال غربی و غرب و منطقه کویته) به تفاهم برسد که در مساعی مربوط به برچیدن استعمار لندن در هندوستان همکاری کنند.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 3119
#258
Posted: 25 May 2014 12:22
هنر ایرانیان در خودی کردن فاتحان و حفظ فرهنگ ملی
ژنرال «سلوكوس» جانشين اسكندر در متصرفات آسيايي او، 25 ماه مي سال 311 پيش از ميلاد ساختن شهري را در كناره غربي رود دجله (عراق امروز) آغاز كرد كه پنج سال بعد تكميل شد و سلوكيه نام گرفت و دستگاه حكومتي اش به آنجا انتقال يافت. اشکانيان بعدا تيسفون را در سوي ديگر دجله ساختند و پايتخت قراردادند و ده قرن بعد، بغداد که یک روستا در نزديكي همين دو شهر بود به صورت شهری بزرگ درآمد و پایتخت (دارالخلافه) عباسیان شد.
سلوكوس اول با هدف جلب قلوب ايرانيان نسبت به خود، درهمان سال (311 پيش از ميلاد) با «آپاما» دختر كلانتر بلخ (بزرگتر این شهر) ازدواج كرد، ولي ايرانيان با بكارگيري روش منحصر به فرد خود براي مدتي طولاني زيربار مقدوني ها نماندند؛ به همان گونه كه بعدا عربان، تركمانان و مغول ها هم نتوانستند به مفهوم واقعي كلمه بر آنان حكومت كنند كه مورخان متفق القول اين روش ويژه (ذوب فاتحان در درون خود) را هنر ايرانيان نوشته اند كه با زبردستي خاص در فاتحان نفوذ مي كنند، آنان را تغيير فرهنگ و روانشناسي مي دهند (خودی می کنند) و به تدريج قدرت را به خود منتقل مي سازند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#259
Posted: 25 May 2014 12:25
چرچيل از کوتاه آمدن دولت حزب کارگر انگلستان در برابر دکتر مصدق انتقاد کرد و خواهان حمله نظامي به آبادان شد
در اين روز در سال 1330 (1951 ميلادي) و در آستانه اجراي قانون ملي شدن نفت و خلع يد از شركت نفت انگلستان كه دولت اين كشور سهامدار عمده آن بود، اين دولت برضد ايران به ديوان داوري لاهه شكايت كرد و دفتر اين ديوان دولت وقت ايران را از مفاد اين شكايت آگاه ساخت و اطلاع داد كه دولت انگلستان به استناد ماده 22 قرارداد 1933 ايران و انگلستان رسيدگي به اختلافات موجود في مابين دو كشور را به اين ديوان احاله كرده تا داوري كند. طبق ماده 22، دو دولت موافقت كرده بودند كه اگر اختلافي روي دهد، براي حل آن به «داور» مراجعه كنند و نظر داور را بپذيرند.
در همين روز وينستون چرچيل كه هنوز نخست وزير نشده بود از دولت حزب كارگر انگلستان انتقاد كرد و اين دولت را متهم ساخت كه در برابر دكتر مصدق كوتاه آمده است و علنا از حمله نظامي براي تصرف آبادان جانبداري كرد. در واكنش به اظهارات چرچيل كه بعدا نخست وزير انگلستان شد تا با دولت دكتر مصدق مقابله كند، مسكو و واشنگتن واكنش نشان دادند. دولت آمريكا با هرگونه عمليات نظامي انگلستان بر ضد ايران مخالفت كرد و آن را به مصلحت غرب ندانست و دولت مسكو با اشاره به قرارداد سال 1921 ايران و روسيه تهديد كرد كه اگر پاي سرباز انگليسي به ايران برسد براي دفاع از ايران نيرو به اين كشور خواهد فرستاد. در اين ميان روزنامه هاي تهران كه ماده 22 قرارداد 1933 را براي اطلاع مخاطبان خود چاپ كرده بودند دولت وقت ايران كه اين قرارداد را امضاء كرده بود دست نشانده انگلستان و خائن به ملت ايران خوانده بودند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#260
Posted: 25 May 2014 12:28
دولت تهران متعهد به تامين هزينه هاي ريالي اشغالگران ايران شد!
در اين روز درسال 1942 (1321 خورشيدي) دولت وقت ايران متعهد شد كه هزينه هاي ريالي متفقين ( اشغالگران ) در ايران را تامين كند و در ازاء هر 13 تومان ( 130 قران ) بعدا يك پوند انگليسي دريافت دارد. دولت ايران با چاپ اسكناس اين هزينه ها را تامين كرد كه باعث تورم پول در كشور شد و قيمتها را تا چند برابر بالا برد.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه