ارسالها: 3119
#361
Posted: 30 Oct 2015 11:41
نقشه لندن براي گرفتن «بله» از احمد شاه در يك پذيرايي رسمي!
سلطان احمد شاه قاجار، شاه وقت ايران كه به عادت سلاطين قاجاريه به سفر اروپا رفته بود از هفتم تا دهم آبان ماه 1298 خورشيدي (29 اكتبر تا اول نوامبر 1919 ميلادي) در لندن مورد پذيرايي مجلل و بي سابقه مقامات تراز اول انگلستان قرار گرفت، و دليل آن امضاي قرارداد نهم اوت (1919) دولت انگلستان با وثوق الدوله رئيس الوزراء وقت بود كه هنوز به دست مجلس نرسيده بود و انگليسي ها مي خواستند به صورتي رفتار كنند كه تاييد اين قرارداد را در ضيافتهاي رسمي لندن از زبان سلطان احمد شاه بيرون بكشند و سند قرار دهند و مقدمات اجراي آن را فراهم سازند.
وثوق الدوله و دو تن از وزيرانش با دريافت پول نقد به عنوان رشوه اين قرارداد را امضاء كرده بودند كه به موجب آن ادارات و ارتش ايران در كنترل انگليسي ها قرار مي گرفت كه دستمزد اين انگليسي ها هم بايد از خرانه تهران پرداخت مي شد. به علاوه، با پول ايران هر نوع اسلحه و مهمات كه افسران انگليسي نظر مي دادند بايد براي ارتش ايران خريداري مي شد و چون ايران پول لازم براي اين پرداختها را نداشت قرار بود اين پول را انگلستان به صورت وام به ايران بدهد و براي استهلاك آن گمركات و منابع ديگر را كه درآمد داشتند در اختيار بگيرد و با اين قرارداد، انگلستان با توجه به كنار رفتن روسيه از صحنه ايران در پي انقلاب اكتبر 1917، مالك الرقاب وطن ما مي شد.
در ضيافتهاي رسمي كه جورج پنجم پادشاه و لويد جورج نخست وزير وقت انگلستان هم حضور داشتتند، مقامات انگليسي در نطقهاي رسمي خود قرارداد نهم اوت را عامل اتحاد، تحكيم دوستي و همكاري دو دولت قلمداد كردند و بالاخره در يكي از اين ضيافتها از زبان سلطان احمد شاه جمله اي را كه مي خواستند حاضران بشنوند بيرون كشيدند كه در آن تلويحا و به گونه اي غير مستقيم از چنان قراردادي ابراز خرسندي كرده بود. انگليسي ها همين اشاره را سند قطعيت يافتن قرارداد قرار دادند و يكطرفه به اجراي آن پراختند و ....
سلطان احمد شاه كه بر خلاف بيشتر سلاطين قاجار، فردي نسبتا آگاه از مسائل و امور بود بعدا بارها گفته بود كه متوجه اين كلك انگليسي ها بود و «بله» را نگفت زيرا حق گفتن آن را هم نداشت. وي تنها از دوستي دو ملت و تحکيم اين دوستي ابراز خرسندي كرده بود كه تعريفي عمومي (جنرال) است و نمي توان آن را مخصوصا در دوران مشروطيت و وجود پارلمان سند قرارداد. مورخان، احمد شاه را مردي وطندوست توصيف کرده اند ولي در زمان او، ايران از يك بحران بيرون نيامده در بحران ديگري فرو مي رفت و درآمد دولت به علت عادت نداشتن ايرانيان به دادن ماليات نزديك به صفر بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#362
Posted: 30 Oct 2015 11:43
مراسم يادبود مولوي
هشتم آبان سال 1336 هجري خورشيدي (30 اکتبر 1957) مراسم ياد بود مولوي، صوفي بزرگ و شاعر عارف باشكوه تمام در تهران برگزار شد. مولانا جلال الدين محمد متخلص به مولوي صاحب مثنوي بسال 586 خورشيدي (30 سپتامبر 1207 ميلادي) در ناحيه وخش از ايالت بلخ خراسان ـ يكي از مراكز بزرگ فرهنگ و ادبيات فارسي و تمدن ايراني به دنيا آمد و بسال 652 خورشيدي (هفدهم دسامبر 1273 ميلادي) در قونيه (تركيه امروز) درگذشت. [وَخش در جمهوري تاجيکستان واقع است]. در پي تعرض مغول به منطقه فرارود، خانواده مولانا جلال الدين به جنوب و سپس غرب ايران و بغداد مهاجرت کرد. مولانا سرانجام در قونيه مستقر شد و به همين به رومي نيز معروف شده است.
مثنوي وي حاوي بيش از 26 هزار بيت شعر است كه وسعت انديشه و صفاي وي را منعكس مي سازد. براي مولوي در سرودن شعر، اداي مقصود بر زينت هاي لفظي ترجيح داشته است. همه جا بر ضد خودپسندي، غرور، جاه، ظاهردوستي و ريا بوده و تاكيد بر راهنمايي و نجات بشر داشته است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#363
Posted: 30 Oct 2015 11:44
روزي که دانشجويان دانشگاه تهران اعضاي شوراي اين دانشگاه را به گروگان گرفتند
به دنبال يك تظاهرات دو روزه در غياب دكتر مصدق نخست وزير وقت كه در سفر خارج بود، دانشجويان دانشگاه تهران در اين روز در سال 1330 (30 اکتبر 1951) به مدت هشت ساعت اعضاي شوراي اين دانشگاه را به گروگان گرفتند. اين عمل براي برخي از رجال مخالف از جمله «جمال امامي» فرصت به وجود آورده بود كه دليل آن را آزادي بيش از حدي بيان دارند كه دكتر مصدق به دانشجويان داده بود!.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#364
Posted: 30 Oct 2015 11:47
زادروز دکتر جهانگير بابا (ايراني تبار)، پدر نيروي اتمي هند
دكتر «اچ. جهانگير بابا» دانشمند ايراني تبار اتمي هند سي ام اكتبر 1909 در يك خانواده پارسي در شهر بمبئي به دنيا آمد. وي كه تحصيلكرده انگلستان در علم فيزيك بود در دوران تحصيل موفق به كشف قسمتهاي نامكشوف اشعه اتمي شده بود. جهانگير پس از فراغت از تحصيل، در آستانه جنگ جهاني دوم به هند بازگشت و به تحقيقات خود در رشته فيزيك اتمي ادامه داد و تلاش كرد تا در بنياد تاتا (متعلق به پارسيان هند) يك مركز تحقيقات اتمي با هدف ساختن كارخانه برق اتمي داير شود. دكتر بابا که پيش ازنخستين آزمايش اتمي آمريکا به ساخت سلاح اتمي پي برده بود پس از تامين استقلال هند، نهرو نخست وزير اين كشوررا به تدريج وادار به قبول طرح خود كرد كه هند بايد در علم و تكنولوژي استقلال كامل داشته باشد. نهرو در سال 1962 پس از اينکه مرز شمالي هند مورد تعرض چيني ها قرار گرفت طرح اتمي دکتر بابا را پذيرفت و هند داراي دندان اتمي شد. دکتر بابا بعدا به رياست انستيتوي انرژي اتمي هند منصوب شد و در اين سمت، مقدمات اتمي كردن هند را فراهم ساخت.
دكتر جهانگير بابا در اوج پيروزي و شهرت، 24 ژانويه 1966 در جريان سقوط يك جت بوئينگ ايراينديا از نوع 707 در كوههاي آلپ (سويس) كشته شد. در اين سانحه 116 تن ديگر هم كشته شدند. دكتر بابا که هنگام مرگ57 ساله بود براي شرکت در يک نشست سازمان ملل درباره انرژي اتمي عازم اروپا بود که کشته شد.
يک خط هوايي در هند به نام «تاتا ایرلاینز» توسط یک پارسی دیگر به نام جهانگیر تاتا 15 اکتبر 1932 تاسیس شد که بعدا به ایرایندیا تغییر نام داد که اینک هواپیمایی ملی هند است. پارسيان بودند که هند را صنعتي و تکنولوژيک کرده اند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#365
Posted: 30 Oct 2015 11:49
سالگرد درگذشت جهانگير امپراتور فارسي نويس هند - آغاز فعاليت انگليس ها در هندوستان
جهانگيرشاه امپراتور گوركاني هند 28 اکتبر 1627 در 58 سالگي درگذشت. وي پسر اكبر شاه بود. جهانگير بود كه به كمپاني هند شرقي اجازه فعاليت بازرگاني در بنادر شرقي هند را داده و ندانسته دروازه ورود به هند را بروي استعمارگران انگليسي گشوده بود.
به نوشته مورخان، «مهرنسا» همسر ايراني او (زاده ايران خاوري - افغانستان امروز) كه مشاور ارشد شوهر در امور سياسي بود جهانگير شاه را از دادن هرگونه اجازه به اروپائيان منع كرده بود و گفته بود كه همه اروپاييان از قماش پرتغالي ها هستند كه «گوا» را تصرف كرده اند و بيرون نمي روند. جهانگير شاه كه مردي كمرو بود با وجود اصرار «مهرنسا» حاضر به پس گرفتن قول خود به انگليسي ها كه برايش يك هديه زيبا آورده بودند نشد.
جهانگير شاه كه در عين حال يك نويسنده ماهر بود كتابي به زبان فارسي نوشته كه قرن گذشته به چاپ رسيده است. در آن زمان، «فارسي» زبان رسمي و اداري هندوستان بود. جهانگير شاه در لاهور مدفون است و پس از وي، پسرش «شاه جهان» امپراتور هند شد.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#366
Posted: 31 Oct 2015 11:07
سالروز افتادن اصفهان به دست سپاه اعراب مسلمان
۳۱اكتبر سال 641 ميلادي شهر اصفهان به تصرف سپاه اعراب مسلمان در آمد. اين سپاه قبلا در نهاوند لشكريان يزدگرد سوم ـ شاه وقت را شكست و او را به شمال شرقي ايران فراري داده بود. در جنگ اصفهان (سپاهان)، پادگان اين شهر به فرماندهي «استندر» كه موفق به دريافت كمك و نيروي تقويتي از يزدگرد نشده بود كه خود در حال فرار بود شكست خورد.
اعراب به دليل وجود چند آبادي و شهرك پُردرخت و سرسبز با فاصله اي كم از اصفهان، اين مجموعه را «شهرستان» خواندند. اصفهان در آن زمان داراي دو محله معروف بود؛ يكي يهوديه و ديگري «جِي». بزرگترين پادگان نظامي ايران در دوران ساسانيان در اصفهان قرار داشت، زيرا كه از لحاظ موقع جغرافيايي، اصفهان مركز ايران زمين بود و انتقال نيرو جهت دفاع و يا حمله از آنجا به هر نقطه ايران و برون مرز آسانتر و سريع تر صورت مي گرفت.
«سپاهان» پس از سلطه عرب، اصفهان تلفظ شده است، زيرا که در زبان عربي حرف «پ» وجود ندارد.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#367
Posted: 31 Oct 2015 11:08
تورانشاه سلجوقي، شاه كرمان شد
در اين روز در سال 1083 ميلادي تورانشاه سلجوقي پسر ملك قاورد و پسر عموي ملكشاه، شاه كرمان شد كه در آن روزگار، و تا اواسط سلطنت پهلوي دوم تا خليج فارس و درياي عُمان امتداد داشت.
ملك قاورد كه حاضر نشده بود پادشاهي برادرزاده خود ـ ملكشاه را به رسميت بشناسد به دست او كشته شده بود. از آثار باقي مانده از زمان حکومت ملك قاورد در شهر كرمان، مسجدي در مركز شهر موسوم به «مسجد ملك» است كه پس از انقلاب به مسجد امام تجديد نام شده است.
ملكشاه كه دست پرورده خواجه نظام الملك بود پس از كشته شدن پدرش آلب ارسلان، به پادشاهي رسيده بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#368
Posted: 31 Oct 2015 11:09
ايران در قبال جنگ اروپاييان اعلام بي طرفي كرد، اما چه سود ؟!
۳۱ اكتبر 1914 (9 آبان 1293) دولت وقت ايران در قبال جنگ قدرتهاي اروپايي كتبا «بي طرفي» خود را اعلام داشت. در اعلاميه بي طرفي ايران كه توسط سلطان احمدشاه قاجار و نيز رئيس الوزراء وقت، مستوفي الممالك (عكس مقابل)، امضاء و ابلاغ شده بود چنين آمده بود: از آنجا كه ايران با همه ممالك متخاصمه دوستي دارد؛ در قبال منازعات آنها بي طرف خواهد ماند.
در اعلاميه اي جداگانه، مستوفي مقامات دولتي را از هرگونه كمك به دول متحارب ـ در آن زمينه (تسهيلات جنگ) ـ ممنوع ساخته بود. قبلا هم دولت وقت شفاها اشاره به بي طرفي خود در قبال جنگ اروپاييان كرده بود. باوجود اين، دولتهاي روسيه و انگلستان به استناد قرارداد 1907 سن پترزبورگ (تقسيم ايران) خود را محق به نقل و انتقال نيرو در ايران مي دانستند و دولتهاي در حال جنگ با آن دو قدرت نيز به همين دليل ايران را تحت نفوذ دشمن و منطقه جنگي تلقي مي كردند و ميهن ما را ناخواسته به ميدان نبرد خود تبديل كرده بودند و دولت وقت نيروي نظامي كافي براي دفاع از مرزهاي كشور را نداشت، با وجود اين، چند واحد ژاندارم ايران با تسليحات اندک خود در صفحات غرب كشور به ويژه در همدان و كرمانشاه دست به دفاع جانانه زدند و در چند مورد به پيروزي هاي موقت و محدود نائل آمدند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#369
Posted: 31 Oct 2015 11:11
روزي كه به سلطنت قاجارها پايان داده شد ـ اشاره اي به قرارداد هرات
در پي يك رشته تظاهرات در تهران و شهرهاي ديگر كه چهار روز طول کشيده بود و تظاهركنندگان خلع قاجاريه از سلطنت را درخواست كرده بودند، نهم آبان 1304 (در آن سال مصادف با 31 اكتبر 1925 ميلادي)، مجلس شوراي ملي طرح نمايندگان را مبني بر خلع قاجاريه تصويب كرد كه متن طرح با جمله «به منظور تامين سعادت ملت ايران ...» آغاز شده بود. طبق تحقيق برخي از مورخان برپايه خاطرات رجال وقت، تظاهرات چهار روزه با نقشه قبلي و طبق برنامه! صورت گرفته بود.
نمايندگان در همين جلسه سردار سپه، ژنرال رضاخان پهلوي، را با لقب «والاحضرت اقدس» به عنوان رئيس موقت كشور تعيين كردند و كار اصلاح قانون اساسي و تعيين تكليف قطعي رياست كشور را برعهده مجلس موسسان قرار دادند.
در جلسه نهم آبانماه مجلس شوراي ملي، دكتر مصدق نماينده تهران با دادن سمت رياست موقت كشور به سردار سپه (رضاخان پهلوي) به دليل داشتن سابقه قلدري کردن و بي اعتنايي به برخي از نظامات مخالفت كرده بود و اصولا سپردن چنين مقامي را در آن وضعيت (درجريان اصلاح و بازنگري قانون اساسي و احتمال اعمال نفوذ و فشار) به يك نظامي، به مصلحت ندانسته بود. با وجود اين مخالفت، اين طرح فوري فقط پنج راي مخالف داشت. قبلا هم دولت با بازگشت سلطان احمدشاه قاجار كه در اروپا بود به وطن، مخالفت كرده بود. در آن روز ميان مردم شايع كرده بودند كه با خلع قاجاريه، نظام حکومتي ايران جمهوري و رئيس کشور انتخابي خواهد شد. قبلا ژنرال رضاخان هم از جمهوري شدن ايران جانبداري كرده بود.
در همين روز و اندكي پس از راي گيري در مجلس، اين قضيه به سفارتخانه ها اعلام شد و بوذرجمهري شهردار وقت تهران تلفنهاي كاخ گلستان ( ميدان ارگ ــ 15 خرداد ) محل اقامت محمد حسن ميرزا وليعهد را قطع و پس از اخراج زنان احمدشاه و خانواده سلطنتي از آنجا، درها را مهر و موم كرد.
بعدا شهرباني (پليس تهران) درباريان را بازداشت و دولت با تامين پنج هزار تومان هزينه، محمد حسن ميرزا را روانه اروپا كرد. احمد شاه كه در فرانسه بود پس از آگاه شدن از خلع قاجاريه؛ به عمل مجلس اعتراض كرد، ولي تا آن زمان بسياري از دولتهاي اروپايي و ساير ملل دولت موقت تهران را به رسميت شناخته بودند و براي احمدشاه و همراهانش راهي جز درخواست پناهندگي باقي نمانده بود و به اين ترتيب سلسله اي كه در طول حكومت 130 ساله خود (از تاجگذاري آغامحمدخان در سال 1795ميلادي) براي ايران چيزي جز بدبختي به بار نياورده بود منقرض شد.
قاجارها از يک ايل مغول تبار بودند و نام اين ايل از اسم «قاجار نويان» امير زاده مغول گرفته شده بود. با وجود انقراض دودمان قاجارها، مقامات بالاي دولتي تقريبا دست نخورده باقي ماندند! و بنا براين، حل مسائل ايران به درازا كشيد و ....
در دوران قاجاريه بود كه ايران به قهقرا رفت، از قافله پيشرفت عقب افتاد و از لحاظ ارضي، خيلي كوچك شد. دو قرارداد تركمنچاي و هرات كه مورخان آنها را «ننگين» مي خوانند در زمان همين دودمان امضا شد.
هر استاد تاريخ معاصر ايران و هر نويسنده تاريخ عهد قاجاريه در بيانات و نوشته هايش از قرارداد چهارم مارس 1857 انگلستان با ايران كه در پاريس تنظيم و امضا و در بغداد مبادله شد به عنوان نمونه بارزي از تحميلات عصر استعمار (به سبك قديم) و منحوستر از عهدنامه تركمن چاي نام برده و از ايرانيان خواسته است كه آن را به دقت بخوانند و از ياد نبرند كه «ضعف نظامي» و «نداشتن مديران و رجال دلسوز» بدبختي بزرگي برايشان بود. گرچه فصل هفتم اين قرارداد كه منجر به جدايي هرات و مناطق اطراف آن شد به دولت ايران اين حق را داده است كه اگر از ناحيت افغانستان احساس خطر كند بتواند لشكر به افغانستان بكشد و منطقه خطر را متصرف و اصحاب خطر را تنبيه و مجازات كند. دراين قرارداد 15 فصلي، تنها همين امتياز به ايران داده شده بود و اين كوتاه آمدن لندن هم به اين سبب بود كه سربازان ايراني سريعا مناطق غربي افغانستان امروز را كه انگليسي ها مي خواستند براي جلوگيري از پيشروي روسها به سوي آسياي جنوبي در اختيار گيرند تخليه كنند. انگليسي ها كه به منظور فشار وارد آوردن بر ايران جهت تخليه هرات و مناطق غربي افغانستان؛ بوشهر، چند جزيره و مناطق ديگري در جنوب وطن ما را تصرف كرده بودند نيروي زميني كافي در هندوستان نداشتند كه براي خلع يد از ايران به افغانستان بفرستند. به علاوه احتمال كمك نظامي روسيه هم به ايران مي رفت. اشاره به ساير فصول قرارداد دردآور است ازجمله اصل چهارم قرارداد مبني بر مجبور كردن ايران به عفو ايرانياني كه در اين جريانات از انگليسي ها حمايت كرده بودند و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#370
Posted: 31 Oct 2015 11:13
دولتي شدن مدارس عالي غير دولتي ايران و قطع دريافت شهريه
يك سال پس از دولتي و مطلقا رايگان و يكنواخت شدن مدارس ابتدايي، راهنمايي و متوسطه در ايران، انحلال مدارس غير دولتي وقت و به استخدام دولت در آمدن كاركنان آنها و خريداري شدن اموالشان؛ از 31 اكتبر 1975 (نهم آبان 1354) مدارس تعليمات عالي (دانشگاهها) غيردولتي ايران نيز دولتي شدند و دانشجويان به شرط سپردن تعهد خدمت به كشور، نه تنها از پرداخت شهريه معاف شدند بلكه امكان گرفتن كمك مالي بلا عوض دولتي هم به دست آوردند. پروانه مدارس عالي غير دولتي كه تعداد آنها 29 واحد بود هفتم آبان (دو روز پيش از آن) لغو شده بود. از آغاز سال تحصيلي 53 ـ 54 برنامه تغذيه رايگان دانش آموزان ابتدايي و راهنمايي نيز به اجرا گذارده شده بود. امر آموزش و پرورش رايگان در ايران در دهه 1970 در حقيقت تعميم قانون تعليمات اجباري و يكنواخت مصوب دهه 1940 (اوايل دهه 1320) بود كه تا آن زمان تنها دانش آموزان تعليمات عمومي (ابتدايي و بعدا راهنمايي) را شامل مي شد. يك سال پيش از رايگان شدن آموزش و پرورش در ايران، دانشسراهاي متعدد تربيت «مربي كودك» تاسيس شده بود تا آموزش پيش دبستاني هم غيردولتي و رايگان شود. براي اين كه امر آموزش رايگان در ايران به صورت دائمي درآيد و تغييرناپذير شود، موضوع به طور واضح و صريح به گونه اي كه نياز به شرح و تفسير نداشته باشد، از سوي مصوبان قانون اساسي جمهوري اسلامي در اصل 30 اين قانون آورده شده است، ولي مشاهده مي شود كه برغم صراحت اين اصل و افزايش درآمد ايران از نفت، از دهه 1990 ايجاد مدارس پولي در ايران از سر گرفته شده است. همچنين در مهرماه 1384 گزارش شده بود كه اين مدارس پولي (غير انتفاعي؟!) هم طبقه بندي مي شوند كه اين عمل به معناي پايان يافتن امر يكنواخت بودن تعليمات عمومي تلقي شده بود. با طبقه بندي كردن مدارس پولي بر حسب كيفيت تدريس، ترديد نيست كه پولدارها فرزندان خود را به مدارس طبقه بالا مي فرستند و بديهي است كه اين كار در نوجوانان توليد عقده ناشي از وجود طبقه در جامعه (بر حسب ميزان ثروت والدين) مي كند كه مغاير فرضيه هاي «عدالت» است. مسئله شهريه در مدارس عالي ايران (به ويژه در دانشگاه آزاد اسلامي) در سال هاي اخير (به ويژه سال 1385)، يكي از اخبار رسانه هاي تهران شده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه