ارسالها: 2517
#31
Posted: 15 Dec 2012 19:03
سقوط دژ الموت پايگاه فدائيان شيعه اسماعيليه
نیروهای هلاکوخان («هولاگو» درست است) ایلخان مغولی ایران پسر تولي نوه چنگيز و برادر قوبيلاي قاآن (خان بزرگ و حکمران چين) 15 دسامبر 1256 میلادی (24 آذر) وارد دژ معروف الموت شدند و و آن را که از پایگاههای مهم شيعه اسماعیلیه بود تصرف کردند. رکن الدین خورشاه رئیس دژ در برابر حمله مغولان پس از یک مقاومت کوتاه تسلیم شده بود. اسماعیلیه در آن زمان در نقاط مختلف ایران بویژه در خراسان دارای 23 دژ (قلعه) بودند. هلاکو که از ترور خواجه نظام الملک و تنی چند از قدرتمداران وقت به دست گروه ضربت اسماعیلیه معروف به فدائیان آگاه شده بود کمر به قلع و قمع آنان بسته بود. قلعه الموت در ارتفاع سه هزار متری از سطح دریا ـ در کوههای البرز و منطقه رودبار (ديلمان) ساخته شده و ویرانه آن باقی مانده است. یک امیر دیلمی آن را در نیمه دوم قرن نهم میلادی ساخته و برآن نام آشیانه عقاب گذارده بود. حسن صبّاح (بزرگشده ری) که در مصر به اسماعیلیه گرویده بود پس از بازگشت به وطن و هنگامي که خودرا در معرض تهديد ملکشاه ـ شاه وقت ـ با بکاربردن تدابیری در دهه هشتم سده یازدهم میلادی (با محاسباتی سال 1088) دژ الموت را تصاحب کرده و به ایجاد گروه فدائیان از روستائیان محل دست زده بود. [خرابه اين دژ که در شمال طالقان واقع شده است تا قزوين حدود 30 و تا تهران حدود 100 کيلومتر فاصله دارد]
مارکو پولو ایتالیایی (متولد 1254 و متوفي 1324) که در دوران مغولان از ایران دیدن کرد و در سال 1295 میلادی به الموت رفت در سفرنامه خود از فدائیان اسماعیلیه به عنوان حشّاشین نام برده و نوشته است که حسن صبّاح و جانشینانش به افراد مامور ترور قبلا حشیش می دادند. این واژه حشّاشین به تدریج در زبانهای اروپایی به صورت «اسسین» درآمده و معنای تروریست به خود گرفته است.
منظره کوهي که دژ الموت بر آن ساخته شده بود ـ در گوشه تصوير، خرابه دژ ديده مي شود
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#32
Posted: 15 Dec 2012 19:08
ماجراي فرار سران و بانيان حزب توده از زندان قصر و یک درس عبرت [b][/b]
15دسامبر سال 1950 (24 آذرماه 1329) با يك نقشه از پيش تهيه شده دقيق سران و بنيادگذاران حزب توده ايران كه برخي از آنان در كابينه هاي پیش از آن به وزارت هم رسيده بودند از زندان قصر فراركردند. آنان از جمله دكتر نورالدين كيانوري، دكتر مرتضي يزدي دكتر جودت نوشين و قاسمي قبلا در اختيار محاكم نظامي بودند كه يك دادگاه دادگستري تهران اوايل آذر ماه آن سال به اعتراضشان رسيدگي و اقدام محاكم نظامي درباره آنان را خارج از صلاحيت اعلام داشت و حكم داد كه پرونده جهت تحقيق به دادسراي تهران ارسال شود. پس از ابلاغ حکم به دستگاه قضايي ارتش بررسي و مذاکره براي رد و يا قبول آن آغاز شد.
18روز پس از صدور اين حكم در حالي که هنوز تصميمي درباره ارسال پرونده به دادسراي تهران گرفته نشده بود و بعيد بود که با آن موافقت شود با تهيه نقشه قبلي يك نفر با لباس افسري ارتش و خودرو نظامي به زندان قصر مراجعه و خود را نماينده دستگاه قضايي ارتش معرفي و زندانيان را تحويل گرفت. دو افسر نگهبان زندان هم كه از پيش در جريان ماجرا بودند به بهانه بدرقه زندانيان با همين خودرو فرار كردند. از ميان اين عده بعدا دكتر يزدي دستگير و به اعدام محكوم شد كه مجازات او به حبس ابد كاهش يافت.
حزب توده پس از تيراندازي به شاه در 15 بهمن سال 1327 در دانشگاه تهران غيرقانوني اعلام شده و سران آن تحت تعقيب قرار گرفته و به تدريج دستگير شده بودند.
کيانوري در اواخر عمر
سالها بعد پس از بهبود مناسبات ايران با شوروي اين دولت يكي از دو افسر نگهبان زندان قصر را كه پس از فرار به آن كشور پناهنده شده بود به ايران تسليم داشت! كه در اينجا اعدام شد.
حزب توده در جريان انقلاب سال 1357 و پس از آن فعاليت خودرا علني ساخت در انقلاب شركت كرد و سه سال پس از پيروزي انقلاب مورد سوء ظن جمهوري اسلامي قرار گرفت و متهم به جاسوسي براي شوروي شد شديدا سركوب و كيانوري (دبير کل وقت حزب) هم به زندان افتاد. کيانوري پنجم نوامبر 1999 و در 84 سالگي درگذشت.
حزب توده بزرگترين حزبي بود كه از آغاز قرن 20 در ايران به وجود آمده بود و شمار اعضاي آن در دوران حكومت دكتر مصدق بيش از هر وقت ديگر بود و يک سازمان نظامي با بيش از يکصد افسر داشت که در سال 1954 (1333 هجري خورشيدي) بسيار از آنان اعدام شدند.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#33
Posted: 15 Dec 2012 19:14
ورود شاه سابق به پاناما با پادرمياني دولت آمريکا
شاه سابق محمدرضا پهلوي كه قبلا براي درمان بيماري سرطان به آمريكا رفته بود 15دسامبر 1979 عازم پاناما شد و ماهها در سايه ترس از استرداد و ترور در يك جزيره دوردست در اين كشور واقع در آمريکاي مرکزي زندگي كرد كه از آنجا به مصر رفت و در اين كشور درگذشت و همانجا مدفون شده است. مصر در آن زمان که رسانه ها هردم خبر از صدور حکم اعدام غيابي تقاضاي استرداد فرستادن کماندو و ... مي دادند تنها دولتي بود که حاضر شده بود شاه را بپذيرد.
ورود شاه به آمريكا جهت درمان و اقامت كوتاه براي دولت كارتر دشواري هاي سياسي پديد آورده بود از جمله تصرف سفارت آمريکا در تهران. بالاخره با پادرمياني مقامهاي آمريكايي دولت پاناما حاضر شد شاه سابق را درخاک خود بپذيرد. دولتهاي ديگر حتي اردن كه پادشاه آن دوست قديمي شاه بود حاضر به پذيرقتنش نبودند و اين وضعيت بايد درس بزرگي براي دولتمردان باشد.
در طول اقامت در پاناما شاه فرصت يافته بود که در چند مصاحبه از خود دفاع کند و کتابي تحت عنوان پاسخ به تاريخ بنويسد.
ليلا دختر شاه سابق که دو دهه بعد در لندن خودکشي کرد در کنار پدرش در جريان اقامت در پاناما ـ ده سال پس از مرگ ليلا برادر 44 ساله او عليرضا هم چهارم ژانويه 2011 در خانه اش در شهر بوستون آمريکا با شليک گلوله خودکشي کرد
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#34
Posted: 20 Dec 2012 00:18
نشست کمپاني هاي نفتي در لندن و رفع محاصره دريايي ايران از سوي دولت انگلستان
چهار ماه پس از براندازي 28 امُرداد بيست و نهم آذر 1332 (20 دسامبر 1953) نشست شركتهاي نفتي و كارشناسان مربوط كه در لندن براي بررسي سرنوشت نفت ايران برگزار شده بود! به كار خود پايان داد و از دولت انگلستان خواست: اينك كه دولت دكتر مصدق ساقط شده و ملّيون ايران قدرت را از دست داده اند لازم است كه انگلستان به محاصره دريايي ايران پايان دهد تا بتوان كار صدور نفت را از سر گرفت.
چند ساعت پس از اعلام اين خواست شركتهاي نفتي اصطلاحا بين المللي دولت انگلستان اين توصيه را پذيرفت و به محاصره دريايي دو سال و نيمه ايران پايان داد.
نشست لندن در پي توافق دالس و ايدن وزيران امور خارجه آمريكا و انگلستان مبني بر اينكه امور نفت ايران بدون اينكه شركت ملي نفت كه نماد غرور ايرانيان شده است منحل شود به يك كنسرسيوم مركب از شركتهاي نفتي غرب واگذار گردد و اين كنسرسيوم عامل نفت ايران در منطقه قرارداد باشد تا همه دولتهاي غرب در آن ذينفع باشند. همچنين غرامت وارده به انگلستان از ابطال قرارداد سال 1933 (طبق قانون ملي شدن نفت ايران مصوب 29 اسفند ماه 1329) نيز از سوي ايران تعهد شود و از دريافتي اين كشور از كنسرسيوم وصول گردد تا انگلستان ادعاي ديگري بر پالايشگاه نفت كه ايرانيان آن را از آن خود مي دانند نداشته باشد و مسئله ديگري به وجود نيايد. قبلا در لندن اعلام شده بود كه پالايشگاه آبادان نياز به 75 ميليون دلار بودجه دارد تا تعمير و آماده كار با ظرفيت كامل شود!.
پايان محاصره دريايي ايران از سوي انگلستان با ختم محاكمه دكتر مصدق در محكمه نظامي تهران همزمان بود كه وي گفته بود اين محاکمه غيرقانوني است و صلاحيت آن را برسميت نمي شناسد؛ نخست وزير ايران قانونا بايد با راي عدم اعتماد مجلس كنار برود و بركناري نخست وزير با هر ترتيب ديگر يك كودتا است و در نتيجه او خودرا نخست وزير قانوني و دولت فعلي را دولت كودتا و غير قانوني مي داند و هر عمل آن نيز اساس قانوني نخواهد داشت و باطل است.
در همان زمان اصحاب نظر كه شهرت بي طرفي داشتند گفته بودند كه تعجب مي كنند كه چرا انگلستان دو سه هفته پس از تجديد مناسبات سياسي خود با ايران اقدام به رفع محاصره دريايي اين كشور نكرد و منتظر شد که پس از دريافت توصيه كنفرانس شركتهاي نفتي عضو كنسرسيوم انجام آن را اعلام کند!.
محاصره دريايي ايران در طول حكومت ملّيون (ناسيوناليستها) سبب شده بود كه ايران نتواند نفت خود را صادر كند و يكي ـ دو كشتي نفتكش هم كه جرات حمل نفت ايران را به خود داده بودند از جمله كشتي «رزماري» در ميان راه توقيف و محموله آنها تخليه شده بود
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#35
Posted: 20 Dec 2012 00:25
سالروز درگذشت ابوالحسن صبا استاد موسيقي - صبا در يک نگاه
استاد ابوالحسن صبا موسيقيدان نامدار ايران زمين 19 دسامبر سال 1957 (28 آذر ماه سال 1336 خورشيدي) درگذشت. وي در 1281 به دنيا آمده بود. استاد صبا مدرس هنرستان موسيقي ايران در همه رشته هاي موسيقي مهارت و نبوغ داشت. او يك موسيقي شناس برجسته بود و روي موسيقي ملي و محلي ــ قديم و جديد ــ ايران كار كرد (كاري كه بعدا تاجيكها انجام داده اند). استاد صبا مقدمات كار جمع آوري ترانه هاي محلي ايران را فراهم ساخته بود كه عمر پربارش به پايان رسيد و پس از او كسي ديگر اين كار را دنبال نكرد و ميهن ما از معدود كشورهاي جهان است كه ترانه هاي محلي آن كه پاره اي قدمت چند صد ساله دارند جمع آوري نشده اند و بعضي از آنها در شرف انقراض و از ياد رفتن هستند و اين ميراث ملي از دست خواهد رفت. استاد صبا در عين حال يك پژوهشگر بزرگ در علم و هنر موسيقي بود و تحقيقات فراوان از او باقي مانده است.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#36
Posted: 20 Dec 2012 14:19
ایرانیان برگردن ژنرال شکست خورده رومی یوغ گذاردند
بیستم دسامبر سال 69 میلادی فلاویوس وسپاسیانVespasinus فرماندار کل متصرفات روم در شرق و پس از شکست دادن نيروهاي ويتليوسVitellius (سومين امپراتور موقت در طول يک سالي که از خودکشي نرون گذشته بود) وارد رم شد و سنای روم رای به امپراتور شدن او داد. وسپاسیان همان روزی که از سنای روم رای موافق گرفت ضمن نامه ای که برای بلاش یکم شاه ایران فرستاد ضمن تشکر از وعده کمک نظامی نوشت که به این کمک دیگر نیازی ندارد. در پی خودکشی نرون امپراتور روم تنی چند از ژنرالهای رومی ازجمله وسپاسیان (وسپاسیانوس) که در مصر بود خواستار جانشینی او شده بودند سنای روم تا اتخاذ تصمیم نهایی نخست گالبا سپس اتو و آنگاه «ویتلویس» را امپراتور موقت کرده بود. سپاه شرقی روم از امپراتورشدن وسپاسیان اعلام حمایت کرده بود. تعدد متقاضیان امپراتوری روم این امپراتوری را وارد يک جنگ داخلی کرده بود. در این میان ویتليوس سومين امپراتور موقت آماده جنگ با وسپاسیان شده بود و درخواست وسپاسیان از بلاش برای دفع این فرد بود. بلاش وعده فرستادن 40 هزار نظامی داده بود. وسپاسیان که قبلا با 60 هزار نظامی برای سرکوب شورش یهودیان به شرق آمده بود بدون نیاز به نیروی بیشتر ویتليوس را از سر راه خود برداشته بود. وی در طول ده سال (69 تا 79 میلادی) که بر امپراتوری روم حکومت کرد با ایران مناسبات حسنه داشت.
در دوران نرون Nero ـ در سال 62 میلادی، ارتش ایران سپاه اعزامی روم به آناتولی شرقی مرکب از لژیونهای 4 و 12 به فرماندهی «لوسیوس پائه توسLucius Paetus» را شکست داده و مجبور به تسلیم شدن کرده و بر گردن پائه توس یوغ (چوبی که برگردن دو گاو موازی هنگام شخم زدن می گذارند) نهاده بود تا درس عبرت شود. در پی این شکست و انتصاب تیرداد - شاهزاده اشکانی به حکومت ارمنستان میان دو ابرقدرت وقت صلح برقرار شده و دولت ایران از تحریک قوم فرانک و حاکم ساموساتا Samosataبرضد روم دست برداشته بود.
نام مولف:نوشيروان کيهاني زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#37
Posted: 20 Dec 2012 14:22
هون ها: خطري براي ايران و روم
دو امپراتوري بزرگ جهان باستان – ايران و روم – در سال 230 ميلادي از جانب هونها Hun (كه طبق نظر يک مورخ دو قرن پيش از آن از شمال غربي چين به حركت درآمده بودند) تهديد جدي مي شدند. هونها در اين زمان از شرق ولگا در دو جهت به حرکت درآمده بودند. دسته اي از آنان رهسپار اروپا و دسته ديگر به سوي آسياي ميانه. همين دسته بعدا متعرض ايران شده بود. هونهاي عازم اروپا در مسير خود با اقوام و دولتهاي محلي درگير شدند و سال 370 ميلادي بود که به اروپاي مرکزي رسيده تا فرانسه پيش رفتند و در اينجا از روميان و فرانکهاي امپراتوري روم شكست خوردند و سرزمين امروزي مجارستان را وطن خود قراردادند و همانجا ماندند. آنها Pannonia را Hungary (سرزمين هونها - مجارستان فعلي) خواندند و دولت روم براي اين كه ساكت باشند با استقرار آنها در پانونيا موافقت كرد.
رنگ پوست و قيافه هون ها بر حسب دوري و نزديكي شان از سرزمين مغولها با هم تفاوت داشت و آن دسته كه به ولگا نزديكتر بودند پوستي سفيدتر داشتند و ايرانيان ايشان را هون سفيد خطاب مي كردند. ايرانيان همه هونها را بدقيافه ها مي خواندند و اين، براي هون ها عقده شده بود. به گونه اي كه پس از رسيدن به اروپا و فتوحات متعدد بر هر نقطه اروپا - از جنوب روسيه و سواحل دانوب تا آلمان و فرانسه كه استيلا مي يافتند زنان زيبا را به ازدواج خود در مي آوردند تا فرزندانشان تغيير قيافه بدهند و زيبا شوند و زيبايي نسبي مردم مجارستان به همين دليل است. هون ها پس از همسايه شدن با ايرانيان شيفته قانون و نظام قضايي شدند و به همين دليل در مناطق متصرفي خود كمتر به كشتار مغلوبين و تسليم شدگان و تجاوزر به عنف به زنان دست زدند.
پريسكوس نوشته است: هون ها به هر تدبير و نقشه جنگي كه دست زدند تا وارد قلمرو اصلي ايران شوند موفق نشدند. يك بار به مدت 15 روز از كوهها عبور كردند تا از حاشيه کسپين سي (درياي مازندران) وارد ايران شوند كه به محض سرازير شدن از كوه با سواره نظام ساساني كه در دنياي آن زمان نظير نداشت رو به رو شدند و همين وضعيت باعث شد كه روانه اروپا شوند و آنجا را مورد تاخت و تاز قرار دهند.
از سده هاي سوم و چهارم ميلادي كه هونها در ساحل دانوب استقرار يافتند امپراتوري روم ديگر روي آرامش نديد.
امپراتوران رومي پس از شكست هايي كه در دوران اردشير و پسرش شاپور و نيز شاپور دوم از ايران خوردند به سياست تعرضي شان تا حدي پايان داده بودند. اوگوستوس دكترين تازه اي ارايه داده بود و آن پايان يافتن سياست جهانگيري روميان و قناعت كردن به آن چه را بود كه تا آن زمان داشتند و اين دكترين از زمان تيبريوس به صورت قانون نانوشته درآمد و از اين تاريخ اين ايران بود كه روحيه تعرضي خود را حفظ كرده بود به گونه اي كه رومي ها از ترس مجبور شدند نخست يك پايتخت شرقي (قسطنطنيه) براي خود به وجود آورند و سپس به تجزيه امپراتوري تن در دهند و آن گاه در غرب تسليم مهاجران مهاجم شوند و از ميان بروند.
برتري ايرانيان در عهد ساسانيان عمدتا اين بود كه از دست يافتن به سلاحهاي تازه و تاكتيك جنگي جديد باز نمي ايستادند. نظام اداري و قضايي پيشرفته و خوب داشتند. تلاش براي بهسازي تسليحات و تقويت روحيه سربازان امري روزانه بود كه متوقف نمي شد. ساسانيان به سواره نظام توجه كامل داشتند. دست سرباز در مصرف تير باز بود و مانند رومي ها و هون ها به 30 تير محدود نبود. هر سوار دو اسب ذخيره و يك يدك داشت و ارتش ايران داراي يك نيروي ضربتي هميشه آماده بود و روميان پس از استقرار در قسطنطنيه ابتكار نظامي ايران را تقليد كردند. يک سوم سواره نظام ساساني هنگام نبرد زره بر تن مي کرد.
رومي ها درقرن پنجم ميلادي پس از اين كه خود را زير فشار آتيلا (رهبر هونها متولد 406 و متوفا در 453 ميلادي) ديدند او را هنگامي كه در سواحل درياي سياه سرگرم تاخت و تاز بود فريب دادند كه به قلمرو ايران وارد شود ولي ايرانيان در مرز شمالي ارمنستان چنان گوشمالي به او دادند كه براي هميشه نام ايران را هم نبرد.
تاخت و تاز هون ها در قلمرو روم با مرگ آتيلا در سال 453 ميلادي به تدريج پايان يافت و سلطه ايشان تا مدتي محدود به قسمتي از مجارستان شد. آتيلا آن چنان محبوب مردم خود بود كه در عزاي او به جاي اشك ريختن رگها خود را مي زدند و خون خود را مي ريختند. پيش از مرگ آتيلا از خواهر امپراتور وقت روم خواستگاري كرده بود و نيمي از قلمرو امپراتوري را هم به عنوان جهيزيه عروس خواسته بود!
آتيلا
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#38
Posted: 21 Dec 2012 16:27
ابتکار جشن «زادروز» از ایرانیان است ـ روزی که آیین زرتشت دین رسمی ایران شد
21 دسامبر 233 میلادی و در شب یلدا اردشیر پاپکان در مراسمی به این مناسبت آیین زرتشت را دین رسمی ایرانیان اعلام داشت و خواست که همه آتشکده های خاموش روشن شوند مجموعه اوستا (آموزش های زرتشت) تکمیل و در دسترس قرارگیرد. [بلاش یکم شاه اشکانی در نیمه دوم قرن یکم میلادی دستور جمع آوری آموزشهای زرتشت را در یک مجموعه داده بود که تا زمان اردشیر این کار پایان نیافته بود]. این نخستین بار بود که ایران دارای دین رسمی می شد. اردشیر در این مراسم همچنین تاکید کرد که ایرانیان باید زادروز خودرا جشن بگیرند تا گذشت زمان را از یاد نبرند و نیکی کنند. وی گفته بود که نیکان ما ـ جشن تولد را مرسوم داشتند تا بستگان جمع شوند و اتحاد فامیل سست نشود. روز یلدا هم زادروز خورشید است. [یلدا = میلاد = زادروز یک واژه آرامی ـ سریانی است]. هرودوت در کتاب یکم خود نوشته است که پارس ها زادروز خودرا جشن می گیرند و در این روز لباس نو می پوشند مهمانی می دهند و شادی می کنند. مولف برهان قاطع ماکس مولر کریستنسن مری بویس و تقریبا همه شرقشناسان ابداع جشن زادروز را به ایرانیان نسبت داده اند که بعدا از طریق روم به اروپا انتقال یافت.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#39
Posted: 21 Dec 2012 16:37
روزي که مظفرالدين شاه خواستهاي سران انقلاب مشروطيت را پذيرفت
مظفرالدين شاه
21 دسامبر سال 1905 (سی ام آذرماه 1284) انقلاب مشروطيت ايران به پيروزي نهايي نزديك شد زيرا در اين روز مظفرالدين شاه با خواست چهارگانه متحصنين در قم و شهرري و ... كه شمار آنان به بيش از ده هزارتن رسيده بود موافقت كرد و دستور داد كه كالسكه هاي سلطنتي و درشكه هاي موجود در تهران براي باز گرداندن متحصنين به شهرري فرستاده شوند و در تهران با عين الدوله رئيس الوزراء براي اجراي خواستهاي خود مذاكره كنند. اين مذاكرات ماه بعد (ژانويه سال 1906 ) به صدور فرمان تاسيس عدالتخانه (مجلس شورا) انجاميد.
انقلاب مشروطيت با گران شدن قند و شكر به علت جنگ ژاپن و روسيه در خاور دور آغاز شده بود و روي بهاي ساير اجناس تاثير گذاشته بود زيرا كه علاء الدوله حاكم تهران بدون توجه به علت گراني كه از خارج تحميل شده بود چند تاجر از جمله سيد هاشم قندي را فلك كرده بود كه بازاريان به روحانيون متوسل شدند و اعتراض و اعتصاب و تحصن آغاز شد. البته منكر دست انگليسي ها هم در اين كار نمي توان شد زيرا كه سران حكومت قاجارها تمايل بيشتري به روسيه رقيب استعماري انگلستان داشتند و .... در اين ميان روحانيون با فروش زمين مجاور امامزاده سيد ولي با اجازه شيخ فضل الله نوري به بانك روس مخالفت كرده و مردم با تخريب عمارتي كه در آن زمين در حال احداث بود جرات بيشتري براي اعتراض كردن به دست آورده و بر دامنه اعتراضات و اعتصابات افزوده شده بود.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#40
Posted: 21 Dec 2012 16:42
سه سال زندان مجازات ميهندوستي دكتر مصدق! - تدابير دولت وقت براي جلوگيري از طغيان مردم
21 دسامبر سال1953 (30 آذر 1332 هجري خورشيدي) راي محكمه نظامي تهران که شب پيش از آن دكتر محمد مصدق را به سه سال زندان مجرد محكوم كرده بود انتشار يافت. اتهام وي ضديت با نظام سلطنتي سرپيچي از قبول فرمان شاه و دستور سركوبي کودتاگران در روزهاي 25 تا 28 مرداد بود!. در همان جلسه اعلام شده بود که سرتيپ رياحي نيز به دو سال زندان تاديبي محکوم شده است.
دكتر مصدق در طول محاكمه حتي يك بار دادستان محكمه را به عنوان آقاي دادستان خطاب نكرد و همواره او را «اين مرد!» مورد اشاره قرار مي داد. وي در آخرين دفاع خود هم يك بار ديگر گفته بود كه طبق قانون اساسي رئيس دولت ايران تنها با راي عدم اعتماد مجلس مي تواند بركنار شود و لذا بركنار كردن او يك كودتا بوده وي نخست وزير قانوني كشور است و اين كودتاگران هستند كه بايد بركرسي اتهام بنشينند نه او .
اصحاب نظر پس از انتشار اين راي ضمن انتقاد از آن گفته بودند که مفهوم ديگر اين حكم اين است كه هر دولت حاكم بايد بنشيند و دست روي دست بگذارد كه يك گروه هركار دلش خواست بكند از جمله دست به كودتا بر ضد دولت منتخب مردم بزند. مردم دولت انتخاب مي كنند كه امنيت و قانون رعايت شود.
اين حكم چهار ماه پس از كودتا صادر شده بود. دكتر مصدق كه خود را ازآغاز محاكمه "نخست وزير" معرفي كرده و صلاجيت محكمه را رد كرده بود خواسته بود كهطبق قانون وقت پرونده به ديوان كشور كه جاي رسيدگي به اتهامات وارده به نخست وزير و وزيران است ارجاع شود ولي اعضاي محكمه اين درخواست قانوني را رد كردند ولي بعدا آن را به منزله تقاضاي تجديد نظر تلقي و پرونده را به محكمه تجديدنظر نظامي فرستاده بودند! و اين محكمه هم مجازات سه سال زندان براي رهبر يك ملت را كه گناهي جز ميهندوستي و خدمت به هموطنان مرتكب نشده بود تاييد كرد. تازه به اين هم اكتفا نشد و دكتر مصدق پس از تحمل اين زندان به احمدآباد تبعيد شد و تا پايان عمر در اين تبعيد غير قانوني باقي ماند!. دولت وقت پس از فوت هم اجازه نداد كه ملت در آخرين وداع با رهبر خود شركت جويد و .... مفهوم اين عمل اين است كه از جسد بي جان مصدق هم مي ترسيد چه رسد به ذكر نامش.
دولت وقت همزمان با انتشار حكم محكمه براي ارعاب مردم و بازداري آنان از اعتراض و تظاهرات خياباني اعلام كرده بود كه سرتيپ تيمور بختيار فرمانده لشكر زرهي تهران فرماندار نظامي پايتخت شده است. اعلام نام تيمور بختيار كه شهرت خشونت و قلدري داشت باعث ترس و نگراني مردم شد. دولت در عين حال براي جلب نظر كارمندان دولت و انحراف حواس آنان اعلام كرده بود كه كار تقسيم زمين هاي نارمك ميان كارمندان از همان روز آغاز شده و در آنجا برايشان شهركي مدرن ساخته خواهد شد. به علاوه وعده تجديد نظر در دريافتي كاركنان دولت و شهرداري ها و افزايش آن و نيز برگزاري يك انتخابات آزاد (با وجود حكومت نظامي!) را براي دو هفته بعد داده بود و روزنامه ها را مجبور به بزرگ جلوه دادن كمك هاي نقدي بلاعوض آمريكا كرده بود كه ظاهرا نويد بهبود وضع اقتصاد را بدهد.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7