ارسالها: 3119
#431
Posted: 21 Nov 2015 09:01
زماني كه لندن به آمريکا اجازه ورود به صحنه ايران را نمي داد
۳۰آبان سال 1300 هجري (21 نوامبر 1921) مجلس شورا فوريت لايحه دولت مبني بر واگذاري امتياز اكتشاف و استخراج نفت شمال ايران به شركت نفتي امريكايي «استاندارد اويل» را تصويب كرد كه اين عمل مورد اعتراض شديد و پيگير دولت انگلستان قرار گرفت، زيرا كه انگلستان خاورميانه را منطقه نفوذ خود مي دانست و به دولتي ديگر حتي آمريكا اجازه و امكان ورود به آن را نمي داد.
انگلستان كه در آن زمان امتياز انحصاري نفت مناطق جنوبي ايران را در دست داشت در واکنش به اقدام پارلمان ايران، يادداشتي شديد اللحن به دولت تهران تسليم كرد.
دولت آمريكا كه پس از جنگ جهاني اول به تدريج به انزواي خود پايان مي داد تا بعد از جنگ جهاني دوم و براندازي 28 امرداد، باهمه تلاشهايش موفق نشده بود كه عملا جاي انگلستان را در ايران بگيرد. دولت واشنگتن پس از اضمحلال امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول، برای ورود به خاورمیانه نفتدار، بالقوه ثروتمند و استراتژیک به برنامه ریزی پرداخت و با نگاهی به نقشه تازه این منطقه که ترسیم انگلیسی ها بود به کُردها چشم دوخت که در یک ناحیه نسبتا وسیع ساکن ولی تابع چند دولت هسند. ظاهرا این سیاست برغم استقرار تدریجی آمریکا در خاورمیانه از دهه 1980 تغییر نکرده است. در قبال کُردها، بنظر می رسد که اسرائیل هم سیاست مشابهی را دنبال می کند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#432
Posted: 21 Nov 2015 09:03
رفع اتهام از متهمان به قتل افشارتوس رئيس پليس ايران منصوب از سوي دکتر مصدق
سي ام آبان 1332 (21 نوامبر1953 ) از متهمان به ربودن و قتل سرتيپ محمود افشارتوس رئيس شهرباني كل (پليس ايران) منصوب از سوي دكتر مصدق كه مدتي هم بازداشت بودند و قبلا اعترافهايي هم كرده بودند رفع اتهام بعمل آمد!.
افشار توس يكم ارديبهشت همين سال ناپديد و كشته شده بود و جسدش شش روز بعد در غاري در كوههاي لشكرك به دست آمده بود كه جمعي از ژنرالها و مخالفين دكتر مصدق متهم به طرح نقشه ربودن و كشتن او شدند و زنداني گرديدند.
دولت مصدق تقاضاي سلب مصونيت متهم ديگر، دكتر مظفر بقايي، را از مجلس كرده بود زيرا كه وي نماينده مجلس بود. او براي اينکه بازداشت و محاکمه نشود در مجلس متحصن شده بود.
سرلشكر فضل الله زاهدي كه يكي از متهمان بود براي اينكه بازداشت نشود بمانند دکتر بقايي در مجلس شوراي ملي متحصن شده بود و پس از خارج شدن از ساختمان مجلس، تا 28 امرداد 1332 مخفي بود. در اين روز پس از پيروزي کودتا، از تانکي که در آن مخفي بود خارج شد و نخست وزير شدن خود از جانب شاه را از راديو که فرستنده آن در باغ بيسيم (چهارراه سيد خندان) بود اعلام داشت.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#433
Posted: 22 Nov 2015 18:23
در قرون وسطا، روزي که زلزله شهر تاريخي نيشابور را ويران كرد
۲۲ نوامبر سال 1267ميلادي (666 هجري قمري) يك زمين لرزه شديد شهر تاريخي نيشابور خراسان را ويران كرد و هزاران تن را مقتول و مجروح ساخت. اين شهر سه سال بعد به هزينه دولت وقت تجديد بنا شد. نيشابور که در جهان به شهر "عمر خيام" معروف است در دوران ساسانيان به صورت شهري بزرگ درآمد و يک بار هم پايتخت ايران شد. اين شهر در رديف بلخ، بخارا، هرات، سمرقند و مرو يکي از شهرهاي باستاني خراسان بزرگتر بشمار مي رود و طاهر ذواليمينين در همين شهر تجديد استقلال ايران را اعلام داشت كه آغاز پایان حکومت عباسیان برایران بشمار آمده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#434
Posted: 22 Nov 2015 18:24
آغاز پايان ماههاي توفاني سال 1288 خورشيدي
يكم آذر ماه سال 1288 هجري (22 نوامبر 1909 ميلادي) در پي فروكش كردن توفان سياسي پنج ماهه، «عضدالملك» بزرگ وقت ايل مغول تبار قاجار به عنوان نايب السلطنه ايران در مجلس سوگند وفاداري به قانون اساسي ياد كرد. وي از 26 تيرماه به تصميم شوراي عالي مشروطيت ايران نايب السلطنه شاه خردسال شده بود.
اين شورا همان روز محمدعلي شاه را به اتهام نقض سوگند وفاداري به قانون اساسي، بي اعتنايي به مشروطيت و نيز پناهده شدن به سفارتخانه بيگانه در خاك وطن خود، از پادشاهي بركنار و پسر 13 ساله اش را به عنوان سلطان احمدشاه به جاي او انتخاب و برادر 9ساله وي را هم وليعهد قرارداده بود.
اين شوراي 28 نفري كه پس از پناهنده شدن محمدعلي شاه به محل تابستاني سفارت روسيه در زرگنده قلهك، زمام امور كشور را به دست گرفته، يپرم خان از فرماندهان مجاهدين مشروطه را رئيس كل پليس كرده و يك دادگاه انقلاب براي محاكمه مخالفان مشروطه تشكيل داده بود. فاتحان تهران از جمله سردار اسعد بختياري نيز به انتخاب همين شوراي عالي مامور تشكيل كابينه و برگزاري انتخابات شده بودند. دادگاه انقلاب در مدتي كوتاه عده اي از رجال و نيز شيخ فضل الله نوري را اعدام و گروهي ديگر را محكوم به پرداخت جرائم سنگين نقدي كرده بود.
پس از الغاء مشروطيت و به توپ بسته شدن مجلس، هواداران و مجاهدين مشروطيت كه از هر گوشه كشور به ويژه از اصفهان ( بختياري ها) و گيلان و تنكابن به سوي تهران به حركت در آمده بودند در 22 تيرماه به هدايت سردار اسعد، سپهدار و يپرم خان از ناحيه بهجت آباد وارد شهر شدند و نيروهاي دولتي به فرماندهي سرهنگ لياخف روسي را ظرف 36 ساعت در خيابانهاي تهران شكست دادند كه محمدعليشاه از ترس جان با درباريان خود به باغ تابستاني سفارت روسيه پناهنده شد. آن دسته از رجال هوادار او هم كه موفق به تحصن در سفارتخانه ها نشده بودند پرچم روسيه و يا انگلستان !! را بر سر در خانه خود زده بودند تا مجاهدين جرات ورود به آنجا را نداشته باشند و.... رقابت و گاهي همكاري روسيه و انگلستان در تمامي اين جريانات نقش داشت.
پس از برتخت نشستن سلطان احمدشاه 13 ساله در چهارم مرداد همان سال ، پدر او محمدعليشاه با مقرري سالانه يكصد هزار تومان به خارج از ايران تبعيد شد. نيروهاي انگلستان و روسيه كه طبق قرارداد سال 1907 در ايران مستقر شده بودند شاه مخلوع را تا انزلي بدرقه كردند و پس از به كشتي نشستن باز گشتند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#435
Posted: 22 Nov 2015 18:26
قتل داريوش فروهر و همسرش پروانه - نگاهي کوتاه به افکار و کارهاي داريوش
يکم آذرماه 1377 و در ساعات شب، چند نفر به خانه داريوش فروهر ناسيوناليست 70 ساله و از مردان سياسي وقت رفتند و او را در اطاق كارش (طبقه دوم خانه اش واقع درخيابان هدايت) با وارد آوردن ضربات متعدد كارد به ناحيه سينه كشتند و همسر 58 ساله وي بانو پروانه را هم در طبقه اول خانه به همان صورت (ضربات كارد) از پاي درآوردند و اجسادشان را روي صندلي قرار داده و خانه را ترك گفتند.
فروهر كه در اصفهان به دنيا آمده بود از پيروان خط دكتر مصدق (استقلال و حاكميت ملي، اقتدار ميهن، دمكراسي و عدالت اجتماعي) بود كه مبارزات خود را با تلاش براي ملي شدن نفت آغاز كرده بود.
وي از موسسان حزب پان ايرانيست و سپس رهبر حزب ملت ايران و از سران جبهه ملي بود و از دهه 1320 بارها به زندان افتاده بود.
در جريان انقلاب سال 1357، از طراحان اتحاد مخالفان شاه بود و براي تامين اين وحدت با قبول هرگونه خطر، تلاش فراوان كرده بود و مدت ها نيز به نام جبهه ملي سخن مي گفت. در دولت موقت، وزير كار بود و در جريان ناآرامي هاي كردستان تلاش فراوان براي حل مسئله و جلوگيري از تجزيه وطن كرد.
داريوش فروهر بارها گفته بود كه آرزويي جز سعادت و سربلندي ايرانيان و مشاهده وحدت دوباره «ايران زمين» ندارد. وي براي تامين اين اتحاد، روش كوروش بزرگ را راهي عملي مي دانست و به همين لحاظ با برادران افغان، تاجيك و كردهاي خارج از مرزهاي ايران در ارتباط بود. فروهر دولت انگلستان را به خاطر ظلمهايي كه در طول قرون 19 و 20 نسبت به ايرانيان مخصوصا تجزيه ايران كرده بود نمي بخشيد. او گفته بود كه انگليسي ها واژه هاي افغانستان و بلوچستان را بر سرزمين اصيلترين قوم ايراني گذاردند تا ايران خاوري را ببلعند، و کمک کردند تا روس ها قفقاز ايران را تصاحب کنند و ....
وي بارها مخالفت خود را با اقدام نظام سابق در تغيير تقسيمات كشوري؛ جداكردن استان پارس از سواحل خليج فارس با ايجاد استاني تازه، جدا ساختن كرمان از ساحل دريا (بندر عباس) و تغيير نام مكران به بلوچستان و ... اعلام داشته بود و با طرح تقسيم خراسان كه از نظر او تنها به منظور ايجاد سمتهاي تازه بود موافق نبود و اين كار را مآلا زيان آور مي دانست. فروهر مي گفت که نبايد افغان ها را در ايران به چشم خارجي نگاه کنيم.
فروهر موافق جدايي دين از دولت بود و استدلال او در اين زمينه اين بود كه مردم نارسايي و احيانا اشتباه كارمندان دولت و مقامات اداري را به حساب دين خواهند گذاشت كه روا نيست.
در پي قتل داريوش و همسرش كه بازتاب وسيع داشت، طولي نكشيد كه چند نفر به عنوان متهم به قتل آن دو معرفي شدند كه قبلا از ماموران امنيتي جمهوري اسلامي بودند و ....
اين دو قتل كه در ادامه ناپديد شدن و قتل چند نويسنده صورت گرفته بود عنوان «قتلهاي زنجيره اي» به خود گرفته است كه برخي رسانه ها سابقه كار را تا قتل دكتر سامي عقب برده اند.
به اظهار اصحاب نظر، مروري بر افكار و كارهاي داريوش فروهر ثابت مي كند كه يك ناسيوناليست تمام عيار ايراني بود كه كارهايش در تاريخ معاصر ايران باقي خواهد ماند.
نگاهي به گزارش رسانه ها در آن سال (سال 1377 هجري) و از برداشت آنها چنين بر مي آمد كه شايد «پرستو» دختر داريوش و پروانه راه پدر را در پيش گيرد، به همان گونه كه دختر نهرو ، دختر آلنده و ... عقايد پدر را دنبال كرده اند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#436
Posted: 23 Nov 2015 07:32
با فرار خسروپرويز و در پي آن رويدادهاي ديگر، مسير تاريخ جهان يك بار ديگر تغيير كرد ـ نگاهي به عوامل تغييرهاي جهاني و ملي بزرگ تا به امروز
خسروپرويز هنوز بر جاي پدر ننشسته بود كه وارث دشواري هاي او و ضديت ژنرال بهرام چوبين شد كه با شاه متوفا درگيري پيدا كرده بود. خسروپرويز كه در تاريخ عمومي (جهان) به خسرو دوم معروف است چون ياراي ايستادگي در برابر ژنرال بهرام (زاده منطقه ري) را نداشت 23 نوامبر سال 589 ميلادي به قسطنطنيه فرار كرد تا از موريس امپراتور روم شرقي كمك بخواهد.
موريس كه در انتظار چنين فرصتي بود يك سپاه كامل در اختيار خسرو دوم قرار داد و اين سپاه با كمك هواداران داخلي خسرو، در جنگ سال 591 ميلادي بهرام را شكست و به شمال خاوري ايران فراري دادند و خسرو دوم بر تخت نشست. موريس كه بهترين سپاه خود را همراه خسرو دوم كرده بود از عهده اقوام «آوار» كه به قلمرو وي تعرض كرده بودند بر نيامد و با شورش نظاميان پادگان قسطنطنيه رو به رو و 27 نوامبر سال 602 ميلادي هنگام فرار به سوي تيسفون براي گرفتن كمك از خسرو كشته شد و فوكاس بر جاي او نشست.
با مرگ موريس، خسروپرويز نه تنها از زير بار تعهداتي كه در قبال كمك موريس، به او سپرده بود بيرون آمد بلكه به اجراي طرح هاي خود كه رساندن قلمرو ايران به زمان داريوش بزرگ بود افتاد و كشته شدن موريس را بهانه قرار داد و در سال 605 ميلادي به خونخواهي او از دو سوي، قلمرو روم را مورد حمله قرار داد و آناتولي را تا دروازه هاي قسطنطنيه (استانبول) و سوريه و فلسطين را تصرف و «شهربراز» ژنرال مشهور ايران را مامور تصرف مصر كرد كه وي موفق به اين كار شد و اسكندريه را تصرف كرد. اين پيشروي كه جهان آن زمان را دچار شگفتي كرده بود سبب شد كه هراكليوس يك حاكم محلي روم در شمال آفريقا بر فوكاس شورش كند و از آفريقا به قسطنطنيه برود و فوكاس را بگيرد و اعدام كند. انتقال صليب اصل كه مسيح بر آن مصلوب شده بود از سوي نيروهاي ايراني فاتح اورشليم (بيت المقدس) به تيسفون، باعث خشم مسيحيان جهان شده بود و هراكليوس از اين احساس استفاده كرد و با ذوب كردن طلاهاي كليسا ها و ضرب سكه، خزانه خود را پُر كرد و به جمع آوري سرباز دست زد و با پرداخت پول و دادن انواع وعده، اقوام پراکنده شده خزر را با خود همدست كرد و در سال 622 ميلادي به سوي ايران به حركت در آمد و اين سال مصادف با هجرت پيغمبر اسلام (ص) از مكه به مدينه بود.
در جنگ 9 دسامبر سال 622 ميلادي، ارتش خسته ايران پس ازآن همه فتوحات، از هراكليوس شكست خورد و به تيسفون عقب نشيني كرد. بزرگان كشور كه نيروهاي رومي را نه چندان دور از دروازه هاي شهر ديدند و از سوي ديگر از خسروپرويز كه يك ژنرال ايران را اعدام و چند ژنرال ديگر را رنجانده و فراري داده و يا خانه نشين كرده بود بيزار شده بودند او را گرفته و به زندان افكندند و پسرش را به نام قباد دوم بر جايش نشاندند كه بعدا خسرو در زندان كشته شد و اين بود آغاز پايان كار امپراتوري1200 ساله ايران باستان.
قباد دوم با دادن امتياز هاي فراوان از جمله دست كشيدن از سوريه و فلسطين و حتي بخشي از شمال غربي عراق امروز و پس دادن صليب اصل، صلح را از هراكليوس خريداري كرد.
اين جنگها هر دو امپراتوري را شديدا تضعيف كرد، به گونه اي كه ارتش ايران درجنگ نوامبر سال 636 (قادسيه) از مسلمان عرب كه از لحاظ شمار، كمتر و تجهيزات و تداركات كامل هم نداشتند شكست خورد و طولي نكشيد كه امپراتوري ايرانيان از ميان رفت. پيش از نبرد قادسيه، رومي ها هم از مسلمانان عرب شكست خورده و آن چه را كه از ايران گرفته بودند از جمله فلسطين و سوريه را از دست داده بودند و به تدريج قلمرو آنها محدود به اطراف قسطنطنيه شد و برجاي اين دو امپراطوري نيرومند، امپراتوري اسلامي قرار گرفت. (امپراتوري عثماني بعدا جانشين روم شرقي شد).
روم تا اواسط قرن 19 كه ايتالياي متحد به وجود آمد، استقلال و تماميت نداشت، اما ايرانيان خيلي زود با يك رشته بپاخيزي هاي مسلحانه ميهني که فصل درخشاني از تاريخ عمومي (جهان) را تشکيل مي دهد استقلال وطن و حاکميت ملي را به دست آوردند و زبان و فرهنگ خود را زنده كردند. ايرانيان پس از پايان دادن به غائله مغولها و تاتارها بار ديگر امپراتوريِ شان را تشكيل دادند، سرداراني چون نادر و اصلاح طلباني همچون کريمخان به وجود آوردند ولي در قرن نوزدهم به علت ضعف مديريت و سياست و ناآگاهي از اوضاع و تحولات جهان، قرباني مطامع استعمار اروپايي ها و رقابت هاي آنها شدند. نداشتن رجال وطندوست و آگاه مزيذ بر علت شد و قطعات بزرگي ازجمله ايران خاوري (افغانستان)، منطقه فرارود (خراسان شمال شرقي و شمالي)، قفقاز، منطقه شيعه نشين شرق دجله، بيشتر منطقه مکران، بسياري از جزاير خليج فارس و ... از دست رفت و ايران كوچك و حدود يک سوم شد.
در قرن 20 با رويدادهاي مشابهي سه بار مسير تاريخ عمومي (جهان) عوض شده است؛ پس از جنگ اول و بعد از جنگ دوم جهاني و در سالهاي 1989 تا 1991 بدون جنگ و با انحلال پيمان ورشو و جماهير شوروي. جنگ جهاني اول به عُمر امپراتوري هاي اتريش و عثماني پايان داد، از تجزيه آنها چندين کشور تازه به وجود آمد، نقشه هاي جغرافيايي تغيير يافت و آمريکا وارد باشگاه قدرت ها شد، جنگ دوم، دو بلوک رقيب در جهان به وجود آورد با دو قدرت بزرگ (مسکو و واشنگتن) در صدر آنها، قدرت ژاپن به پايان رسيد، چين و هند از دست قدرت هاي پيشين رها شدند، مستعمرات سابق و بعضا با شرايطي استقلال يافتند ولي نظام پولي جهان تغيير يافت و عملا در دست يک قدرت قرارگرفت، فاتحان هر دو جنگ براي ديکته کردن سياست هاي خود دست به ساخت سازمانهاي جهاني زدند؛ جامعه ملل، سازمان ملل و .... ورود سلاح اتمي به زرّادخانه چند کشور مانع وقوع جنگ جهاني ديگري شده است ولي نه جنگ هاي منطقه اي و عمدتا پراکسي (نيابتي).
با فروپاشي معمّاگونه جماهير شوروي، جهان دارد به سوي دوران قدرت گرفتن اصحاب منافع، خواص و کمپاني هاي بزرگ باز مي گردد که همراه با گسترش فساد اداري ـ اقتصادي است و به همان صورتِ اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم هم، آنارکيسم و اين بار به شکلي شديدتر و نوين ازجمله انفجارهاي انتحاري، ترور، ايجاد گروههاي مسلح و .... در عين حال، جهان اينک طلوع قدرت هاي تازه اي را تجربه مي کند و نيز تلاش روسيه را براي بازگشت به دوران قدرت و همچنين مغزشويي ها و تحريکات با ابزارهاي اينترنتي، سلفون ها، سوشل نِت وُرک ها و ... که در عين حال وسائلي ارزان جهت جمع آوري اطلاعات، تحليل آنها و درد سر سازي (به علت جعل و نادرست و نادقيق بودن مطالب مطرح شده) هستند و .... بنابراين، تغيير مسير تاريخ نسبت به گذشته سريعتر شده است و با كوچكترين حركت نادرست، همه چيز تغيير خواهد كرد و به همين دليل سران دولت ها اينك هركدام داراي چند مشاور تاريخدان، جامعه شناس، روانشناس و روزنامه نگار هم شده اند تا ضمن استفاده از فرصت هاي پيش آمده، مانع کوچکترين اشتباه شوند و .... قدرت هاي جهاني همچنين تجربه تازه اي را آغاز کرده اند و آن، کمک به احزاب، تفکر و تبليغات و جناح هاي موافق سياست خود در کشورهاي مورد نظر تا بر کرسي بنشينند و به قدرت برسند، متحد آنها باشند و تغييرات خواست آنهارا به عمل آورند و اين، راهي است کم خطر و کم هزينه و تا حدي نامرئي. به نظر جامعه شناسان، ناراضي شدن مردم (توده ها) در دگرگوني ها نقش مؤثر دارد زيراکه بشر نسل نو، فساد و بوروکراسي، تباهي ها، تبعيض و خاصه بازي را که از عوامل ناراضي سازي هستند به اندازه نسل پيش از خود تحمل نمي کند و همه تلاش دولت ها صرف اين مي شود تا ناراضي سازي ها را در جامعه خود به حد اقل برسانند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#437
Posted: 23 Nov 2015 07:35
نتيجه يک اشتباه: يزدگرد سوم پیشنهاد انتقال پایتخت از تیسفون به شیراز را نپذيرفت و امپراتوری ساسانيان از ميان رفت
۲۳ نوامبر 636 میلادی و چهار روز پس از شکست نظامی امپراتوری ایران در نبرد قادسیه (معرکة القادسیه) و عقب نشینی باقیمانده یگانها از پل عتیق و به مخاطره افتادن تیسفون (پایتخت)، جلسه بزرگان کشور برای چاره جویی در کاخ سلطنتی (ایوان مدائن ـ طاق کسرا) تشکیل شد. حاضران در جلسه پس از شنیدن گزارش جنگ پیشنهاد کردند که پایتخت به شهر استخر (شیراز) منتقل شود زیرا که عرب مهارت جنگ صحرایی دارد نه کوهستانی و رسیدن به استخر مستلزم عبور از کوهستان است. یزدگرد سوم (شاه وقت) این پیشنهاد را نپذیرفت و رد این پیشنهاد به باور مورخان، نقطه پایان برعمر امپراتوری ایران در عهد باستان گذارد. امپراتوری ایران در قرون وسطی و جدید چندبار احیاء شد و آخرین بار در دوران نادرشاه بود. تیسفون در مارس 637 به دست اعراب مسلمان افتاد. این نیرو سپس در جلولا و سال 641 میلادی در نهاوند واحدهای نظامی یزدگرد سوم را شکست داد و ....
پیش از نبرد قادسیه (قادسیه شهرکی در جنوب غربی کوفه ـ نجف)، میان نیروهای اسلامی و یگانهای منطقه ای ایران مستقر در حیره و انبار در طول سه سال (از سال 633 تا 636 ميلادي) 14 برخورد روی داده بود که نخستین برخورد؛ نبرد زنجیر و آخرین آنها نبرد پل بود. در نبرد پل، اسلامیون شکست خوردند، فرمانده آنان کشته شد و از قلمرو ایران عقب نشینی کردند. همین شکست باعث شد که همه نیروهای اسلامی جمع آوری و با لشکر مدینه به فرماندهی سعد ابن ابی وقّاص به جنگ با ایران فرستاده شوند. برای تقویت این نیرو، از خالد ابن ولید فاتح نبرد «یرموک» و مستقر در سوریه (شام) خواسته شده بود که مردان خودرا به کمک بفرستد. در نبرد قادسیه، چهار لشکر پیاده و یک لشکر سوار ایران جمعا 60 هزار نفر و 33 فیل جنگی شرکت داشتند. اسپهبد رستم فرخزاد فرمانده این نیروها بود. چهار ژنرال دیگر ازجمله هرمزان، مهران و برزن با او بودند. نبرد 16 نوامبر (25 آبان) آغاز شده بود و برتری تا نیمروز 19 نوامبر (28 آبان) با نیروهای ایرانی بود که توفان شن شدت یافت؛ اسپهبد فرخزاد و دو ژنرال دیگر کشته شدند و درفش کاویان (پرچم ارتش) به دست اسلامیون افتاد. نظامیان ایران و حتی آنانکه که در جناح چپ جبهه در حال پیشروی بودند پس از ناپدید شدن پرچم عجولانه دست به عقب نشینی و عبور از پل عتیق زدند و این، آغاز پایان کار امپراتوری ایران باستان بود که 12 قرن عمر کرده بود. این نخستین بار بود که درفش کاویان (منسوب به کاوه آهنگر نخستین انقلابی در تاریخ) در اثنای جنگ از دست می رفت.
24 نوامبر سال 636 میلادی و در ششمین روز پیروزی اعراب مسلمان در نبرد قادسیه، افراد این نیرو عنوان «اهل القادسیه» دریافت کردند که تا پایان عمر از مزایای آن برخوردار بودند.
مولفان تاریخ جنگها (مورخان نظامی) علل متعدد برای شکست ایران در قادسیه به دست داده اند ازجمله اینکه نظامیان ایران در این نبرد سرباز تازه کار بودند، همه ارتش به این جبهه فرستاده نشده بود، شمار نیروهای مستقر در پایتخت از صدهزار تن تجاوز می کرد حال آنکه تنها 60 هزار نفر به جبهه فرستاده شده بودند. باوجود اين، اسپهبد رستم فرّخزاد پرچم کل ارتش را با خود برده بود که از دست رفتنش باعث فرار سربازان ایرانی شد. تاکتیک فرمانده نیروهای ایرانی هم از عوامل شکست ایران شد که سواره نظام خود را در احتیاط قرار داده بود و پیاده نظام را به خط حمله فرستاده بود و افراد پیاده که از طبقه سوم جامعه و ناراضی از وضعیت بودند موثر واقع نشدند. در آن زمان طبقه سوم جامعه ایران راهی برای عضویت در نیروی سواررا نداشت که افراد آن از طبقات بالاتر انتخاب می شدند. به علاوه، چون یزدگرد سوم تجربه نظامی نداشت سواره نظام زره پوش ایران را به قادسیه نفرستاده بود و افراد لشکر سوار اعزامی به جبهه عمدتا بدون زره (جوشن) بودند. عرض خط محاربه چهار کیلومتر بود و با این وسعت، جنگ به صورت تن به تن درآمده بود و این، یک اشتباه دیگر فرمانده ایرانی بود. اسپهبد رستم که منتخب پوراندخت ـ شاه پیشین بود از حمایت همه مقامات ارشد در تيسفون برخوردار نبود. دعوت از دولت ايران به قبول اسلام و مذاکرات سه ماهه طرفين درباره آن بر روحيه افسران ارشد و برخي از مقامات تاثير گذارده و نسبت به جنگ دچار ترديد و تزلزل شده بودند. وجود تفرقه میان بزرگان ایران و سه ماه مذاکره (از ژوئيه تا نوامبر) به اسلاميون امکان داده بود که نيروهاي خودرا در قادسيه تقويت کنند. نیروهای اسلامی در نبرد قادسیه قبلا در جنگهای متعدد بویژه نبرد با رومیان در «یرموک» تجربه به دست آورده و ورزیده شده بودند. شخصیت ضعیف و قاطع نبودن یزدگرد سوم (بيست و نهمين شاه دودمان ساسانيان) و عادت او به تعلل و امروز و فرداکردن عامل اصلي شکست نظامي و اضمحلال امپراتوری ايران باستان بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#438
Posted: 23 Nov 2015 07:36
روزي كه درويش خان يكي از پدران موسيقي معاصر ايران فوت شد
غلامحسين درويش (درويش خان) از پدران موسيقي معاصر ايران 22 نوامبر سال 1926 (يكم آذر 1305 خورشيدي) در يك رويداد رانندگي در خيابان اميريه تهران مجروح و چند ساعت بعد پس از انتقال به بيمارستان درگذشت. وي هنگام وفات 54 ساله بود.
درويش خان موسيقي را در دارالفنون تحصيل كرده بود و نه تنها يك نوازنده تار و سه تار بود بلكه دستگاههاي موسيقي سنتي ايران را به هفت دستگاه تبديل كرد و آهنگهاي فراوان ساخت كه 22 آهنگ آن به جاي مانده است. درويش خان در عين حال يك تكنواز هنرمند بود و بيش از دستگاههاي ديگر به «ماهور» علاقه داشت.
وي از نخستين كساني است كه در ايران كلاس آموزش موسيقي داير كرد و شماري از نامداران موسيقي ايراني شاگردان او بوده اند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#439
Posted: 23 Nov 2015 07:37
مصوبه خريد نسخه اصل «صورتجلسه انتخاب نادر به شاهي ايران در اجتماع دشت مغان» براي موزه ملي، به هر بها
در اين روز در سال 1331 شوراي وزيران به رياست دكتر مصدق تصويب كرد كه دولت مكلف است به هر بها، نسخه اصل صورتجلسه انتخاب نادر شاه افشار به پادشاهي ايران در سال 1735 (1148 هجري قمري) از سوي نمايندگان ولايات و بزرگان كشور در اجتماع دشت مغان را خريداري كند و به موزه ايران باستان (ملي) بسپارد.
پاي اين سند مهر و امضاي نمايندگان 35 گانه ولايات و برجستگان كشور وجود دارد و ميرزاي قزويني عبارت «الخير في ما وقع» را كه نشانه ارقام 1148 (تاريخ انجام راي گيري در مغان) بود به دست داده بود كه قرار شده بود بر يك طرف سكه رسمي قرار گيرد و در طرف ديگر سكه عبارت «نادر ايران زمين».
در پي مصوبه دولت، اصل صورتجلسه انتخاب نادر شاه كه در اختيار «محمد دانش بزرگ نيا» بود ابتياع شد. وي آن را كه در ساختماني در خراسان به دست آمده بود خريداري كرده بود و دلالان عتيقه و موزه هاي لندن و نيويورك درصدد خريد آن بودند كه دولت متوجه شد و مصوبه فوري شوراي وزيران هم به همين سبب بود. از اين صورتجلسه كه ترجمه متن آن در تاريخ دمكراسي جهان آمده است دو نسخه تهيه شده بود. اين ترجمه از متن ارمني بوده است كه نماينده ارمنستان در اجتماع دشت مغان آن را براي خود و اطلاع ارمنيان (در آن زمان اتباع دولت ايران) تهيه كرده بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#440
Posted: 24 Nov 2015 09:42
عصيان سراسري هواداران بابك خرمدين در سال 842 ميلادي
هواداران «بابك خرم دين» و پيروان عقايد اجتماعي ـ اقتصادي او از دهه سوم نوامبر 842 ميلادي (آذر ماه221 خورشيدي) درآذربايجان، اصفهان، فارس و كرمان بر ضد حكومت خليفه عباسي دست به يك عصيان گسترده زدند كه به نوشته مورخان، در بيداركردن ايرانيان موثر واقع شد.
اين شورش پنج سال پس از قتل فجيع بابك به دست المعتصم (خليفه وقت) كه در سامرا صورت گرفته بود، روي داده بود. المعتصم مازيار و افشين دو سردار ايراني ديگر را هم كه در دست او گرفتار بودند، متعاقب قتل بابك كشته بود. معتصم به افشين هم كه با او از در مسالمت وارد شده بود رحم نكرده بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه