انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 46 از 82:  « پیشین  1  ...  45  46  47  ...  81  82  پسین »

Diary History Iran | روزنگار تاریخ ایران


مرد

 
آخرين جنگ اردشير پاپگان با روميان - نگاهي به پيروزي هاي نظامي و اصلاحات اداري اردشير

آخرين جنگ اردشير پاپکان با امپراتوري روم ـ به نوشته مورخان اروپايي، جنگ «بارباليسوس»ـ 26 نوامبر سال 240 ميلادي با پيروزي قاطع ايران به پايان رسيد. اين آخرين جنگ اردشير پاپكان با روميان بود. وي سال پس از آن درگذشت.
هشت سال پيش از وقوع جنگ بارباليسوس (سال 232 ميلادي)، جنگ شديدتري ميان اردشير و روميان (درآناتوليا ـ ترکيه امروز) روي داده بود که الکساندر سه وروس امپراتور وقت روم آن را فرماندهي مي کرد. سه وروس براي راه اندازي اين جنگ و قطع پيشروي ايرانيان در قلمرو غرب، در سال 231 ميلادي به آنتيوک (انتاکيه) آمده و در آنجا استقرار يافته بود. در اين جنگ 60 هزار نظامي رومي كشته، زخمي و يا اسير شده بودند. سه وروس پيش از آغاز جنگ، لژيونرهاي رومي را از سه جهت به سوي قلمرو ايران فرستاده بود که اردشير هر سه دسته را شکست داد. عمده تلفات مربوط به ستون جنوبي بود که به سوي تيسفون (پايتخت) پيش مي رفت.
سه وروس که چنين ديد، تصميم گرفت که با اردشير راه ديپلماسي درپيش گيرد، و لذا درخواست ترک مخاصمه داد و باقيمانده نيروهاي رومي را به ساحل مديترانه بازگردانيد. اردشير پيشنهاد مذاکره را رد کرد و پيام داد که تا زماني که روميان از شرق مديترانه (خاورزمين) خارج نشوند مذاکره معنا نخواهد داشت. در اين هنگام سه وروس چون شنيد که ژرمن ها پس از شنيدن خبر شکست او از اردشير دست به شورش زده اند به اروپا بازگشت. تني چند از افسران رومي که از زمان عقب نشيني سه وروس از برابر اردشير، از او ناخرسند شده بودند در آلمان او را كشتند. در نبردي هم كه 28 سال پس از جنگ بارباليسوس (سال 260 ميلادي و در دوره پادشاهي شاپور يكم پسر اردشير ساساني) روي داد، والرين (والريانوس) امپراتور ديگر روم به اسارت ايران درآمد و تحقير شد.
مورخان در اين كه «ناسيوناليسم ايراني» برنده اين جنگها بود متفق القولند. اين ناسيوناليسم كه در طول تاريخ چندين بار نيروي شگفت انگيز خود را آشگار ساخته است با روي كارآمدن دودمان ساسانيان بار ديگر به خودنمايي پرداخته بود. مومسنTh. Mommsen مورخ آلماني قرن نوزدهم مشروح جنگ هاي اردشير با روميان را به رشته تحرير درآورده است.
اردشير در فاصله دو جنگ آخر خود با روميان (بين سالهاي 232 و 240 ميلدي) دست به يک رشته اصلاحات اداري، قضايي و نظامي زده بود كه طبقه بندي كارمندان دولت برحسب كارداني، صداقت، علاقه مندي بكار و دلسوزي براي كشور از جمله اين اصلاحات بود. وي فراهم ساختن وسائل و بودجه لازم براي سپاه ثابت (ستندينگ آرمي) را در تقدم و اولويت قرار داده و براي احضار مردان جوان وطن به زير پرچم در زمان جنگ، ضابطه تنظيم كرد كه تا پايان دوران حكومت ساسانيان رعايت مي شد. 13 قرن بعد، شاه عباس صفوي هنگام ايجاد ارتش ملي ايران تا حدي زياد از همان مقررات اقتباس كرد. اردشير انتخاب قضات دادگاهها را برعهده روحانيون ارشد ايران (موبدان آيين زرتشت) گذارده بود ولي فرمانداران شهرها در صورت خروج قاضي از دايره انصاف و عدل و يا پس از دريافت اعتراض مردم و رسيدگي مي توانستند آنان را معلق كنند تا رئيس كشور تصميم نهايي را بگيرد. فرمانداران مكلف بودند بر ميزان توليدات كشاورزي، صنعتي و پرورش دام و به ويژه اسب نظارت كنند و مراكزي را كه توليد آنها رشد نداشته مورد مواخذه قرار دهند، رفع مشكل كنند و گزارش كار را به شخص اردشير بدهند. قرن گذشته «تاراپور» پژوهشگر هندي اصلاحات اداري اردشير را در كتاب خود «مديريت و روش هاي اداري و حكومتي در ايران باستان» به صورت يك فصل جداگانه درآورده است كه ترجمه آن در رشته علم حكومت (درس تاريخ مديريت) در دانشگاههاي تدريس مي شود.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
طرح نادر برای بازسازی نیروهای مسلح ایران؛ يک ارتش با 400 هزار نظامي آماده و نيروي دريايي ـ نجف در کنترل ایران

نادرشاه افشار پس از اخراج اروپاييان از بحرين و تصرف مسقط و عمان، در نوامبر سال 1743 بزرگان كشور و افسران ارشد ارتش را براي بررسي طرح بازسازي نیروهای مسلح ايران به اردوگاه خود دعوت كرد. منشی نادر طبق معمول شرح مذاکرات را با ذکر تاریخ نوشته است که تاریخ تشکیل جلسه با تبدیل به میلادی گریگوری؛ 26 نوامبر بود. در این جلسه نادر برنامه خود را مطرح ساخت و گفت که طبق طرح او، ارتش ايران در هيچ واحد زماني نبايد كمتر از چهارصد هزار نيروي آماده در اختیار داشته باشد. اين طرح همچنین شامل ايجاد يك نيروي دريايي بزرگ بود كه بتواند يك تنه از عهده ناوگان اروپاييان برآيد. نادر در این جلسه گفته بود كه چون وسعت اروپا كم است، سران اروپا دست از سر كشورهاي ديگر برنخواهند داشت و ايران مكلف است كه از منطقه در برابر چشمداشت اروپاييان دفاع كند. در همين نشست، از نادر خواسته شد كه بر سر اداره «شهر نجف» با عثماني مصالحه نكند و او في المجلس از منشي اش خواست كه به امپراتور عثماني در اين زمينه نامه بنويسد و تاكيد كند كه بزرگان ايران نمي خواهند عثماني چشمداشت به نجف داشته باشد.
بعدا در اين باره ميان دو دولت مذاكره شد و عثماني در سال 1746 از دعاوي خود در مورد نجف صرف نظر كرد و اين شهر كاملا در كنترل ايران قرار گرفت.
نادر كه دراكتبر 1688 (طبق برخي نوشته ها 22 اكتبر!) در دستگرد خراسان به دنيا آمده بود در جريان كودتاي دهم ژوئن 1747 قوچان كشته شد. با قتل نادر، بسياري از برنامه هاي او متوقف ماند. مورخان غرب، نادرشاه را ناپلئون خاورزمين لقب داده اند. نادر با اين كه يك نظامي بود، از مشورت با افراد دانا و مجرب در انجام كارها و برنامه هايش خودداري نمي كرد.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
كاستن از بودجه دربار، خشم محمدعلي شاه و پيامد هاي ديگر آن ازجمله کتک زدن مقامات

۲۶ نوامبرسال 1907 (آذر 1286) مجلس جديد التاسيس شورا بودجه دربار را سيصد هزار تومان كسر و به پانصد هزار تومان كاهش داد و شهريه زنان ناصرالدين شاه را هم حذف كرد.
اين تصميم مجلس كه مورد تائيد ناصرالملك رئيس الوزراء وقت قرار گرفته بود محمدعليشاه را به خشم آورد و ديگر، كينه مجلس را تا به توپ بستن و انحلال آن از دل بيرون نكرد.
محمدعليشاه كه تحت فشار روسيه و شماري كم از روحانيون بود تا مجلس را منحل كند نمايندگان مجلس را احضار و به آنان در مورد كاهش بودجه دربار اخطار كرد و گفت كه از حدود خود تجاوز كرده اند. ناصرالملك كه خشم شاه را ديد از سمت خود كنار گيري كرد. دولت روسيه - رقيب استعماري انگلستان - كه مجلس را تحت حمايت انگلستان مي پنداشت و كمك انگلستان به مشروطه خواهان را از همان آغاز كار عملي بر ضد خود مي دانست با مجلس و مشروطيت ميانه خوبي نداشت.
در پي اخطار شاه به نمايندگان مجلس، مخالفان مجلس از فرصت استفاده کرده و دست به اجتماع زدند و ساختمان مجلس در بهارستان را مورد حمله قرار دادند كه گارد مجلس دست به تيراندازي زد و از طرفين چند تن كشته و يا مجروح شدند.
احتشام السلطنه رئيس مجلس براي اقامه شكايت از اين وضعيت نزد شاه رفت كه محمدعلي شاه دستور داد او و برادرش را كه همراه وي بود شلاق زدند و در همانجا (كاخ گلستان) بازداشت كردند.
محمد عليشاه سپس ناصرالملك مستعفي و وزيران كابينه اش را خواست و آنان را هم كتك زد و بازداشت كرد كه نماينده دولت انگلستان!! بملاقات شاه شتافت كه ناصر الملك از دولت انگلستان نشان دريافت داشته و با كسي كه داراي مدال و نشان انگلستان است نبايد چنين رفتار شود!! و شاه گفت اگر چنين است بهتر است كه ناصرالملك همين امروز از ايران خارج و به انگلستان برود و در آنجا زندگي كند كه چنين شد.
اين رويداد (مداخله نماينده لندن) نشانه نهايت بدبختي و فلاكت يك ملت است ــ ملتي كه روزگاري يک ابر قدرت نظامي بود و زماني نيز در دانش و ادبيات مرتبه اي برجسته در جهان داشت. بايد دلايل اين فلاكت دقيقا كشف و به مردم اعلام شود تا از وطن مراقبت بيشتر کنند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
سالروز درگذشت محمدعلي فروغي نخست وزير «شهريور شوم»

محمدعلي فروغي اديب، سياستمدار و دولتمرد پنجم آذرماه 1321 در گذشت. وي كه سه بار نخست وزير، يك بار رئيس مجلس، چندبار وزير و يك بار رئيس ديوان عالي كشور شده بود هنگام فوت 67 ساله بود. فروغي دو روز پس از تجاوز نظامي انگلستان و شوروي به ايران و كناره گيري علي منصور، به نخست وزيري ايران منصوب و اشغال نظامي وطن ما در دوران نخست وزيري او تكميل شده بود. سرلشكر احمد نخجوان در كابينه فروغي كفالت وزارت جنگ را برعهده داشت كه بدون اطلاع رضاشاه (فرمانده كل قوا) و مجلس و هر گونه اشاره قبلي، در روزي كه مردم انتظار داشتند ارتش نيرومند آنان به دفاع از وطن در برابر مشتي نظامي فرسوده متجاوز برخيزد، با بخشنامه اي سربازان را مرخص كرد!. فروغي در همان چند روز اول نخست وزيري زير بار قرار داد تسليم ايران رفت. وي با رضا شاه ميانه خوبي نداشت.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
دكتر مصدق به مجلس اعلام كرد كه انگلستان نمي خواهد نفت در دست ايرانيان باشد - راه تکميل استعمار زدايي از ديگاه مصدق

پنجم آذرماه 1330 (26 نوامبر 1951) دكتر مصدق رئيس وقت دولت كه پس از شركت در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل و ديدار با سران دولت آمريكا به تهران بازگشته بود ضمن دادن گزارش مشروح سفر خود به مجلس گفت: ماحصل اين است كه انگلستان كه 150 سال بر ايران آقايي كرده به هيچوجه نمي خواهد كه ايرانيان امور نفت خود را به دست داشته باشند و ما بايد خود را براي كار شكني ها و توطئه هاي بيشتري آماده كنيم. انگلستان دچار اين توهم شده كه دست برداشتن از نفت خاورميانه برايش نوعي خودكشي است لذا همه تلاش را بكار مي برد كه (سران) دولتهاي داراي نفت، «بله قربان گو» و وابسته به خودش باشند.
دكتر مصدق پيش از شركت در جلسه پارلمان گفته بود كه بايد همه برنامه ها و روش هاي استعماري را كه در طول زمان به ما تحميل شده است از جمله روش استخدام دولتي، نظام اداري (بوروكراسي)، روزنامه نگاري، كتاب نويسي، برنامه هاي تحصيلي و ... را به تدريج اصلاح كنيم تا جنبش استعمارزدايي مان تكميل شود و واقعا «خودمان» باشيم. ما بايد خودمان بدانيم و مردم را هم آگاه كنيم كه از قرن پانزدهم (برتري غرب) دولتهاي سلطه گر نمي خواهند ملل ديگر به ويژه مللي كه قبلا «قدرت و ابرقدرت بودند» از جمله ايرانيان پيشرفت داشته باشند زيرا كه «قدرت» ناشي از پيشرفت، و پيشرفت به دست نمي آيد مگر اين كه درآمد ملي را در راه حصول به آن به مصرف برسانيم. يك كلام: ثروت ملي و عمومي ما بايد كلا در دست خودمان باشد. ملت نيرومند بر سر مال خود و برنامه هايش با ديگران چانه نمي زند. سلطه گر كه از اين راه نان مي خورد و درنتيجه مي خواهد هميشه آقايي كند چشم ديدن پيشرفت و همبستگي ما را ندارد و مي كوشد تا تفرقه ايجاد كند. سلطه گر دائما به دنبال يافتن حلقه هاي ضعيف تر يك ملت است و نبايد ميان ما بزدل و سازشكار وجود داشته باشد. بزدلي در اين برهه دست كمي از خيانت ندارد. آن چند نفري را كه من مي شناسم و فعلا نمي خواهم نام ببرم نبايد به خاطر مال و مقام زودگذر و ناپايدار «تيرآور» دشمن باشند و مردم را بيجهت بترسانند و جوّ بيم و تزلزل را كه از آغاز اين قرن (سده 20) ديپلماسي و از ابزار سلطه گران شده است ترويج دهند. تفسير مطبوعات كشورهاي سلطه گر را كه به اشاره اين دولت ها و پرداخت پول (رشوه) منتشر مي شود نبايد در كشورما مورد نقل قول قرارگيرد و به عنوان سند به خورد ايرانيان داده شود. اين خيانتي است به ملت و فرزندان و بستگان خودشان كه جزيي از اين ملت بزرگوار هستند.
انتشار اين اظهارات از راديو، ايرانيان را بيش از پيش بر ضد استعمار و سلطه و نيز دولت لندن و عواملش بر انگيخت و تظاهرات متعدد برپا شد و دفتر روزنامه هاي مورد سوء ظن مورد حمله قرار گرفت. از همان زمان توجه ايرانيان به گروههاي چپ جلب شد و كار حزب توده رونق بيشتري گرفت و ....

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
34سال از منع خرید نفت ایران توسط آمریکا گذشت

۱۲ نوامبر 2013، سی و چهار سال از تصمیم دولت آمریکا به قطع خرید نفت از ایران و توقيف دارايي هاي این کشور در آمریکا که از روز بعد از آن به اجرا درآمده است گذشت. جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت این تصمیم را هشت روز پس از تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفته شدن کارکنان آمریکایی آن گرفت. در آن زمان، کمپانی های آمریکایی هر روز 854 هزار بشکه نفت خام از ایران خریداری می کردند. [طبق برآوردهای سال 2012، بزودی آمریکا از واردات نفت بی نیاز می شود.].
پرزیدنت کارتر در آن روز همچنین دستور داد که تا اطلاع ثانوی از صدور ویزای ورود به ایرانیان، بدون کسب مجوّز از وزارت امور خارجه [برای هریک از متقاضیان، جداگانه] خودداری و بررسی اخراج دانشجویان ایرانی که به فعالیت های مغایر ویزای تحصیلی خود بپردازند (تظاهرات به راه اندازند، فعالیت سیاسی ضد آمریکا داشته باشند و ...) آغاز شود. چون گروگانهای آمریکایی به رغم اخطارهای واشنگتن ازجمله تهدید به اقدام نظامی و فرستادن ناوگان به خلیج فارس آزاد نشدند، پنج ماه بعد (در اپریل 1980)، پرزیدنت کارتر روابط سیاسی با ایران را قطع کرد که ادامه دارد. قطع روابط سیاسی، تحریم های اقتصادی را که به تدریج جهانی شده است به دنبال داشت. به ظنّ برخی از بزرگان جمهوری اسلامی، واشنگتن ـ در اصل ـ با موجودیت نظام مذهبی به شکلی که در ایران برقرار شده است مخالفت دارد.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)

مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  ویرایش شده توسط: javan   
مرد

 
پاسخ كريم خان زند، چهره برجسته تاريخ ايرانيان، به خواست روسيه

بيست و هفتم نوامبر سال 1770 ميلادي كريم خان زند، وكيل ايرانيان، در عمارتي در شيراز كه امروز «موزه پارس» ناميده مي شود، فرستاده روسيه را پذيرفت كه رنج سفر دو هزار و پانصد كيلومتري از سن پترزبورگ تا شيراز را بر خود هموار كرده بود تا پيام تزار روسيه را به فرمانرواي ايران برساند. سفير تزار خبر پيروزي روسيه بر عثماني را در جنگ دريايي به اطلاع خان رسانيد و تمايل تزار را به داشتن روابط دوستانه و اتحاد با وي اعلام داشت. فرستاده تزار انتظار داشت كه كريم خان كه دوبار باعثماني بر سر بصره جنگيده بود از شنيدن خبر شكست دريايي عثماني خرسند شود كه كريم خان ابرو در هم كشيد و خطاب به سفير تزار گفت كه شكست ملت ديگر ما را شاد نمي كند و سفير تزار (طبق نوشته هاي به جاي مانده از او، به قلم خودش) شوكه شد و بعدا به تزار گزارش داد كه اتحاد با كريم خان را برضد عثماني فراموش كند و اضافه كرده بود كه كريم خان با همه رهبراني كه ديده، درباره آنان شنيده و در كتب تاريخ خوانده است فرق دارد، زيرا كه خودش را يك تبعه عادي مانند ساير مردم مي داند، مردي است به غايت فروتن و بدون هرگونه افاده؛ رفتارش هم ديپلماتيك نيست و ديدار با او تشريفات ندارد.
بايد دانست كه كريم خان در هر دو جنگ خود با عثماني بر سر بصره پيروز شده بود. وي علاوه بر دور ساختن عثماني از منطقه بصره، هلندي ها را هم از خارك و جزاير اطراف آن اخراج كرده بود.
كريم خان كه از پذيرفتن عنوان شاهي و تاسيس سلسله اجتناب مي كرد نسبت به امنيت خليج فارس و خوزستان حساس بود.
مورخان اروپايي كريم خان را مردي عادل و منصف و يك ايراني فوق العاده و شخصيتي منحصر به فرد در تاريخ توصيف كرده و درباره اش به نقل از ديپلماتهاي اروپايي و ميسيون هاي مسيحي نوشته اند: كريم خان كه از يك نژاد خالص ايراني (لر) بود از ديدن شادي مردم شاد مي شد و براي شاد كردن شيرازي ها از جيب خودش (نه از خزانه عمومي) به نوازندگان پول مي داد كه در ميدان هاي شهر ساز بزنند و اگر فرصتي به دست مي آورد درطباخي هاي عمومي در كنار مردم عادي غذا صرف مي كرد و با شنيدن گفتگوي آنان با يكديگر از دشواري ها آگاه مي شد و اين مسائل را حل مي كرد. به نوشته منشي كريم خان، به باور نماينده ايرانيان (كريم خان) مسائل كوچكند كه گاهي دفعتا چنان بزرگ مي شوند كه دودماني را منقرض مي كنند.
كريم خان كه رييس طايفه زند از مردم «لُر ـ بختياري» و يكي از ژنرالهاي ارتش نادرشاه بود؛ پس از قتل نادر (دهم ژوئن 1747 در يك كودتاي نظامي در قوچان)، در سخت ترين شرايط تصميم گرفت مانع از هم گسيختگي ايران شود؛ زيرا كه پس از كودتا، هر ژنرال در يك منطقه از كشور پرچم خودمختاري برافراشته بود. از جمله ژنرال احمدخاني دراني در قندهار. در اين هرج و مرج، كريم خان با ده سال تلاش يكايك اين مدعيان را سركوب و يا غير فعال كرد، ولي پس از هر پيروزي، مغلوبين را مورد بخشودگي قرار داد و دشمنان مقتولش را با احترام و تشريفات مرسوم دفن كرد و با اين كه بناي كاخ گلستان را در تهران آغاز كرده بود، شهر شيراز را پايتخت كشور قرار داد تا بازگشتي به عهد باستان و در مجاورت تخت جمشيد باشد.
وي با ايجاد يك نظام اداري ـ قضايي كارآمد آرامشي را به ايران بازگردانيد كه قرنها روي آن را به خود نديده بود.
كريم خان در طول 30 سال زمامداري اش به عمران و آباداني فراوان دست زد. تجارت را تشويق و ماليات كارگران و كشاورزان را لغو كرد. درشيراز بناهاي متعدد از جمله مسجد و بازار وكيل را ساخت. حافظيه و آرامگاه سعدي از كارهاي اوست. وي در كرمان نيز دست به عمران زد و بازسازي مسجد جامع مظفريه از يادگارهاي اوست و به همين سبب كرماني ها لطفعلي خان نوه وي را در روزهاي سخت در پناه خود قرار دادند كه گرفتار شقاوت و بيرحمي دشمن او آغامحمدخان قاجار شدند و ....

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
ادامه نگراني هايي كه به جنگ سال 1857 انگلستان و ايران انجاميد تا به امروز ـ افغانستان!

۱۵۴ سال پيش در اين روز (27 نوامبر) نيروهاي انگليسي مستقر در هند با چندين ناو توپدار ونفربر از تنگه هرمز گذشتند و وارد خليج فارس شدند تا با ايران وارد جنگ شوند. 27 روز پيش از آن (يكم نوامبر 1856) دولت انگلستان به ايران ـ ايراني كه در شمال و جنوب به دريا متصل است ولي فاقد نيروي دريايي موثر بود اعلان جنگ داده بود. دولت لندن كه بر شبه قاره هند مسلط شده و خودرا مالك آن مي پنداشت مايل بود كه ميان هندوستان لندن و متصرفات روسيه و قلمرو دولت تهران كه روابط بهتري با روسيه داشت، منطقه حايل ايجاد كند و ايران خاوري را كه افغانستان ناميده بود به سران طوايف آن بسپارد و جدا كند. دولت لندن در سپتامبر و اكتبر آن سال از تهران خواسته بود كه نظاميان و ماموران خودرا از هرات و مناطق تاجيك نشين كه ساختار قبيله اي نداشتند خارج سازد و چون تهران به جاي پاسخ موافق برشمار نيروها و ماموران خود در آن مناطق افزود پس از يك اخطار، اعلان جنگ داده بود و شش روز در انتظار واكنش تهران به اين اعلان جنگ نشسته بود. لندن در اين فاصله چون پاسخي دريافت نداشت ششم نوامبر به حكمران خود در هندوستان دستور اعزام نيرو و ناو توپدار براي تصرف بوشهر، خارک و خرمشهر داد. لندن از وضعيت تهران به خوبي آگاه بود و مي دانست كه نه نيروي كافي براي اعزام به جنوب را دارد و نه حال بسيج نيروهاي محلي جنوب و داوطلبان غیر نظامی محل را. لرد «پالمرستون» نخست وزير وقت انگلستان فرماندهي جنگ با ايران را برعهده «سر جيمز آوت رام» گذارده بود.
نيروهاي انگليسي تا يکم ژانويه سال 1857 (درست دو ماه پس از روز صدور اعلان جنگ) خارک و خرمشهر و بندر بوشهررا (نه همه این منطقه را که داوطلبان محلی مقاومت جانانه کردند و به انگلیسی ها تلفات وارد ساختند) تصرف كردند و دولت وقت ايران را (که احتمالا از ادامه مقاومت مردم فارس بی اطلاع بود) مجبور به صرف نظر كردن از هرات ساختند كه قرنها حاكم نشين خراسان، زادگاه شاه عباس و يكي از مراكز فرهنگ و ادب ايران بوده است.
مورخان مولف «تاريخ انگلستان در دوران برتري و سلطه» درباره لشكركشي این دولت به ايران بر سر هرات با مضموني مشابه چنين نوشته اند:
انگليسي ها در سال 1855 و در پي يك درگيري پرتلفات با پشتون ها، در پيشاور با دوست محمد خان (پشتون) قرارداد صلح امضاء كرده بودند و سياستشان بر اين بود كه يك افغانستان ملوك الطوايفي هوادار انگلستان كه حايل ميان روسيه و هند باشد به وجود آيد. انگليسي ها كه متوجه نفوذ فرهنگي صدها ساله ايران در ميان هندي ها شده و از تصرف دهلي توسط نادرشاه و بعدا يك خان افغان اطلاع داشتند از آن نگران بودند كه يك نادرشاه، يعقوب ليث، مرداويز و اردشير پاپكان ديگري در ايران برسر كار آيد، به انديشه احياء امپراتوري سابق افتد و جهانگيري از سربگيرد و اين بار روسها هم به او كمك كنند. لذا با ادامه يکپارچه بودن ايران در بخش شرقي، كه دربار آن متمايل به روسيه بود مخالف بودند و به همين سبب هرات و نواحي ديگر افغانستان و همچنين بخش شرقي بلوچستان (مکران) را از ايران جدا كردند. «افغانستان» نامي است كه انگليسي ها بر ايران خاوري گذارده اند. جنگ سال 1857 انگليسي ها با ايران سبب شد كه روسها در تصرف مابقي آسياي ميانه شتاب كنند و متصرفات خودرا تا آمودريا (جيحون) گسترش دهند و تثبيت كنند. در اينجا بود كه دولت لندن به سازش با روسها روي آورد و طبق اين سازش شفاهي قرارشد كه مرز متصرفات دو دولت، «آمودريا» باشد. [تیموریان که قرنها و تا نیمه قرن نوزدهم بر هندوستان حکومت داشتند از آسیای میانه برخاسته بودند]. اين توافق دهها سال رعايت مي شد تا اينكه مسكو و اين بار دولت كمونيستي آن بناي دوستي با دولت بيطرف كابل را گذارد و انواع كمك ها ازجمله كمك تسليحاتي بلاعوض كرد و سپس در دهه 1970 با سرباز به كمك دولت كمونيستي كابل شتافت كه با اين عمل، همان نگراني و همان سياست هاي نيمه قرن نوزدهم زنده شده است و ادامه دارد. چین همسایه شمال شرقی افغانستان نیز دارد کاشغر را به صورت یک مرکز صنعتی ـ تجاری بزرگ در می آورد ـ مشابه آنچه را که در منطقه جنوب شرقی چین کرده است و بازار می خواهد و مواد خام، و به دست آوردن اینها جز با داشتن نفوذ و اقتدار میسر نیست.
تفسيرنگاران غرب درسال2007 رفت و آمدهاي دهه يكم قرن 21 مقامات تاجيكستان و سران تاجيك افغانستان به تهران و استقبال بي سابقه از آنان بويژه از اسماعيل خان (خان هرات) و احمد ضياء مسعود (برادر احمدشاه مسعود و معاون وقت رياست جمهوري افغانستان) را مورد تحليل قرارداده و ابراز نظر كرده بودند كه لندن نگران اين دوستي تنگاتنگ شده و اين نگراني را به ساير دولتهاي عضو «ناتو» منتقل كرده است و اين نگراني ازهمان دست نگراني هايي است كه دولت لندن در نيمه قرن نوزدهم داشت، با این تفاوت که اين بار، نه اين ايران ـ ايران مفلوك قرن نوزدهم است و نه آن چين تحت سلطه قدرت ها، هند ديگر «هندوستان انگلستان» نيست، به آینده پاکستان نمی توان اطمینان داشت و دولت كنوني مسكو يار مي خواهد نه مستعمره، زيرا كه بيش از نياز خود زمين حاصلخيز و منابع معدني و نيز كارشناس صنعتی و تکنولوژیک دارد.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
روزي که رضاشاه پرونده نفت را در بخاري انداخت!

ششم آذر ماه 1311 (27 نوامبر سال 1932) در پي به نتيجه نرسيدن مذاکرات ايران و انگلستان بر سر نفت، رضاشاه پهلوي پرونده نفت را در بخاري افکند و سوزاند. اين پرونده مربوط به امتيازي بود که دولت قاجارها به «دارسي» داده بود.
مردمي که از بازي هاي پشت پرده بي خبر بودند در پي انتشار خبر سوزانده شدن پرونده استعماري نفت به خيابانها ريختند و شادي کردند که به نوشته پاره اي از مورخان، اين شادماني جزيي از برنامه اي بود که از پيش تنظيم شده بود تا انگليسي ها قرارداد «دارسي» را که تنها نيمي از زمان اعتبار آن باقي مانده بود براي مدتي طولاني تر تجديد کنند و منطقه قرارداد را وسعت دهند.
چهار روز بعد وزير دارايي گزارش شکست مذاکرات را به مجلس داد و مجلس همان روز لغو قرارداد «دارسي» را تصويب کرد که دو روز بعد دولت انگلستان ضمن اعتراض به لغو قرارداد، درخواست تجديد نظر در اين اقدام را کرد که به نوشته بعضي از مورخان، اجراي پرده دوم اين نمايشنامه بود كه به تمديد قرارداد انجاميد ـ همان قراردادي كه با بپاخيزي هاي ملي به رهبري دكتر مصدق در اواخر سال 1929 لغو و نفت ايران، ملي شد.
در ميهندوستي رضاشاه كه از ميان مردم معمولي برخاسته بود و علاقه مندي اش به پيشرفت كشور، ترديدي نيست ولي او به دليل تحصيلات كم، ندانستن زبان مطرح خارجي و نداشتن وقت مطالعه تاريخ و تحولات روز، با همان رجال عهد قاجارها و همان مهره هايي كه در دستش قرار داده شده بود و يا در دسترسش بودند بازي مي كرد كه وابستگي داشتند، تلقين مي کردند و صداقتشان مورد ترديد است. اين وضعيت پس از جنگ جهاني دوم هم در ايران ادامه داشت!.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
سنای آمریکا دولت کارتررا متهم کرد که تعمدا از تظاهرات ضد شاه (مقابل کاخ سفيد) جلوگيري نکرده بود

۲۷ نوامبر سال 1977 (آذرماه 1356) سناي آمريکا نسبت به تظاهرات برضد شاه (پهلوي دوم) در شهر واشنگتن و در کنار نرده هاي کاخ سفيد به دولت جيمي کارتر اعتراض کرد. اين تظاهرات در نيمه آن ماه (نوامبر 1977) و در جريان سفر شاه به واشنگتن صورت گرفته بود.
سناي آمريکاي مقامات دولت کارتر را متهم کرده بود که اقدامات لازم را براي جلوگيري از اين تظاهرات به عمل نياورده بودند. از لحن اعتراض چنين برمي آمد که مقامات دولت کارتر تعمدا از تظاهرات جلوگيري نکرده بودند تا شاه تضعيف، ايرانيانِ ناراضي برانگيخته شوند و پايه هاي حكومت او متزلزل شود.
طبق خاطرات رجال آمريكايي آن عصر، دولت كارتر نظر به روي كارآمدن جبهه ملي در ايران (بدون تغيير شاه) داشت تا سابقه بد كودتاي 28 امُرداد از ذهن جهانيان زدوده شود و متحد رديف يکم آمريکا در منطقه خاور ميانه دمکراتيک شود. آمريکا در مارس 1959 با ايران پيمان دفاع و امنيت مشترک امضاء کرده بود و جيمي کارتر نمي خواست که اين متحد بسيار نزديک آمريکا برچسب غير دمکراتيک داشته باشد.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
صفحه  صفحه 46 از 82:  « پیشین  1  ...  45  46  47  ...  81  82  پسین » 
ایران

Diary History Iran | روزنگار تاریخ ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA