انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 47 از 82:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  81  82  پسین »

Diary History Iran | روزنگار تاریخ ایران


مرد

 
تفاهم نانوشته دولت ها ـ جمهوری اسلامی ایران و چند دولت دیگر خارج از تفاهم دولت ها

مورخانی که آخرین هفته نوامبر سال 2000 در نشستی در ژنو اوضاع جهان را تحلیل و نظرات خودرا ابراز کرده بودند گفته بودند که به نظر می رسد که مقامات ارشد کشورها به استثنای چند دولت، میان خود به یک تفاهم نانوشته دست یافته اند و معارضات بسیار محدود شده، لفظی و زودگذر است. به زعم این مورخان، این تفاهم ِ خودجوش پس از فروپاشی بلوک شرق حاصل شده است و هر دولت می کوشد که که در چارچوب این تفاهم نانوشته خط قرمزهای دولت های دیگررا نقض نکند.
این مورخان دولت های خارج از این تفاهم را به ترتیب از این قرار ذکر کرده بودند: دولت کره شمالی، دولت طالبان در افغانستان، دولت جمهوری اسلامی ایران، دولت لیبی (قذافی)، دولت زیمبابوه، دولت سودان، دولت سوریه، دولت لیبریا، دولت میانمار (برمه) دولت عراق (صدام حسین)، دولت ونزوئلا (از سال 1999) و دولت بلاروس.
در این فهرست، کوبا دیده نمی شد.
از آن زمان تاکنون طالبان، صدام حسین، قذافی و چارلز تیلور (لیبریا) حذف شده اند، میانمار و زیمبابوه تغییر جهت نسبی داده اند، سیاست سودان رو به ملایمت گذارده و بلاروس متحد و همرنگ روسیه شده و سوریه درگیر نوعی جنگ داخلی مشابه لیبی سابق است. در این میان، دولت های کره شمالی، جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا همچنان به راه خود و ننوشتن دیکته دیگران ادامه می دهند و ونزوئلا توانسته است که چند دولت دیگر در آمریکای لاتین را تا حدی و در زمینه هایی متحد خود کند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
جنگ بلخ و استفاده ژنرال بهرام چوبين از نوعي موشک
نگاهي کوتاه به نبوغ نظامي بهرام چوبين


۲۸ نوامبر سال 588 ميلادي، ارتش ايران در جنگ با خاقان «شابه Shabeh» در بلخ از سلاح تازه اي که در آن نفت خام بکار رفته بود استفاده کرد. در اين جنگ ژنرال بهرام مهران معروف به بهرام چوبين فرماندهي ارتش ايران را برعهده داشت که در تاريخ نظامي جهان از او به عنوان يک نابغه رزم نام برده اند.
«هرمز چهارم» شاه وقت از دودمان ساسانيان، وقتي شنيد كه خاقان اقوام آلتائيک ـ اقوامي که در منطقه کوههاي آلتايي سکونت داشتند و اين کوهها درشمال غربي چين، شمال رود سيحون و جنوب غربي سيبري قرار دارند ـ وارد اراضي ايران در شمالشرقي خراسان (تاجيکستان و شمال افغانستان امروز) شده، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغيس است ژنرالهاي ايران را به تشکيل جلسه اي در شهر تيسفون (مدائن نزديک بغداد) پايتخت آن زمان ايران فراخواند و تصميم خودرا به اخراج خاقان (خان بزرگ ـ خانِ خانان)از قلمرو ايران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتيب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرين اطلاعي که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ايران) رسيده، «خاقان شابه» داراي 300 هزار مرد مسلح و چند واحد فيل جنگي است.
ژنرالها پس از تبادل نظر، بهرام چوبين را براي انجام اين کار خطير برگزيدند و او پذيرفت. بهرام از ميان ارتش پانصد هزار نفري ايران، 12 هزار مرد جنگديده 30 تا 40 ساله (ميانسال) را برگزيد که اضافه وزن نداشتند و ميهندوستي آنان قبلا به ثبوت رسيده بود و بيش از سايرين قادر به تحمل سختي بودند و در جنگ سواره و پياده تجربه داشتند. وي به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافي عزم بيرون راندن زردها را از خاک وطن کرد.
بهرام به جاي انتخاب راه معمولي، از تيسفون به اهواز رفت و سپس از طريق يزد و کوير خود را به خراسان رساند به گونه اي که خاقان متوجه نشده بود. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحيه سرباز بيش از هر ابزار ديگر داشت هر دو روز يک بار سربازان را جمع مي کرد و براي آنان از اهميت وطندوستي و رسالتي که هر فرد در اين زمينه دارد سخن مي گفت و آنان را اميد ايرانيان مي خواند ـ مردماني که مي خواهند آسوده و در آرامش و با فرهنگ خود زيست کنند.
خاقان زماني از اين لشکر کشي آگاه شد که بهرام تنها چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنيد كه بهرام با كمتر از 13 هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامي مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان يکصد تا سيصد هزار تن گزارش کرده اند به مقابله با بهرام شتافت.
بهرام به واحدهاي آتشبار (نفت اندازان) توصيه کرد که حمله را با پرتاب پيکانهاي شعله ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرايش سپاهيان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظيم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت اندازان با تير چشم فيلها را هدف قرار دهند، و در اين جريان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقيم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظيم او متلاشي گرديد و پسر وي نيز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط يک روز طول کشيد که از شگفتي هاي تاريخ نظامي جهان است.
بهرام چوبين در «ري» به دنيا آمده بود و از خانواده مهران بود .در دوران ساسانيان بهترين افسران ارتش امپراتوري ايران از فاميل مهران برخاسته بودند.
بهرام که به علت بلندي قد و عضلاني بودن اندام به چوبين (مانند چوب) معروف شده بود در زماني که از سوي شاه ايران حاکم چارك شمال غربي بود (يك چهارم قلمرو ايران، از ري تا مرز شمالي گرجستان و داغستان کنوني شامل ارمنستان، آذربايگان و کردستان. در آن زمان، ايران به چهار ابراستان تقسيم شده بود كه هركدام را چارك نوشته اند) هنگام بازديد از محل فوران نفت خام در ناحيه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبي غربي درياي مازندران و آگاهي از قدرت اشتعال اين ماده، تصميم گرفت که از آن نوعي سلاح تعرضي ساخته شود و اين کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتي کوتاهتر از يک سال، پيکاني ساخته شد که بي شباهت به راکت هاي امروز نبود و اين پيکان حامل گوي دوکي شکل آغشته به نفت خام بود که از روي تخته اي که بر پشت قاطر قرارداشت با كشيدن زه پرتاب مي شد. طرز پرتاب آن بي شباهت به کمان نبود. دستگاه از يک زه (روده خشك شده) و چوب گز (نوعي درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار مي كردند و داراي يک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکيل مي دادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانه گيري مي کرد و فرمانده اين آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پيکان) بود و مهمات رساني مي کرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نيزه دار دفاع مي کردند.
هنگامي که بهرام سرگرم پس راندن خاقانيان به آن سوي کوههاي پامير و سين کيانگ امروز بود، شنيد که در پايتخت، پسر شاه (خسرو پرويز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را به تيسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرويز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد و بهرام تا تعيين شاه بعدي زمام امور را به دست گرفت که پرويز فراري با دريافت کمک از امپراتور وقت روم به جنگ او آمد. قسمتي از ارتش ايران هم به پرويز پيوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سياست را بر ادامه برادرکشي و قتل ايراني به دست ايراني که امري ناپذيرفتني بود ترجيح داد و به خراسان بازگشت و تا پايان عمر در همانجا باقي ماند. به نوشته برخي از تاريخ نگاران، سامانيان که باعث احياء زبان فارسي و فرهنگ ايراني شدند از نسل بهرام چوبين هستند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
نشست سران آمريکا، شوروي و انگلستان در تهران و تصميماتي که گرفته شد ازجمله ابقاء سلطنت در ایران بود و در خاندان پهلوی

28 نوامبر سال 1943 روزولت، استالين و چرچيل رهبران سه کشور آمريکا، شوروي و انگلستان مذاكرات چهار روزه خودرا در تهران آغاز كردند تا استراتژي مشترک «پس از جنگ» را تعيين کنند. اين نخستين بار بود که استالين در چنين کنفرانسي شرکت مي کرد. قبلا وزيران امور خارجه سه کشور در مسکو مقدمات کار و زمينه مذاکرات را آماده کرده بودند که بايد در آن سرنوشت جهان پس از شکست آلمان و روابط في مابين قدرتهاي فاتح تعيين و ترسيم مي شد.
طبق اسنادي که سالها بعد انتشار يافت در اين مذاکرات که يکم دسامبر آن سال پايان يافت و اعلاميه پاياني آن هشت روز بعد انتشار يافت قرار شده بود لهستان تحت نفوذ شوروي قرار گيرد و قسمتي از آلمان به لهستان داده شود. بر سر جزاير واقع در شمال ژاپن که استالين خواهان آنها بود توافق صورت گرفت. استالين نقشه جغرافيايي بالکان پس از عقب نشيني آلماني ها را مطرح ساخت و قرار شد که در اين منطقه حرف اول را شوروي بزند. استالين در مذاکرات تهران تاکيد کرده بود که شکست آلمان، مگر در صورت دستيابي به سلاحهاي جديدتر [سلاح هسته اي] حتمي است و قبل از 15 ماه ديگر از ميان مي رود و از شرکاء نظامي خود خواست که با گشودن جبهه تازه اي در غرب، بار جنگي روسيه را کاهش دهند که تا اين لحظه ميليون ها تَن تلفات داشته بود. استالين پافشاري کرده بود که آلمان پس از جنگ ميان نيروهاي فاتح تقسيم شود که شرکاء او موافقت ضمني کرده بودند. طبق اسناد ديگر، در کنفرانس تهران توافق بر سر انهدام آلمان شده بود، نه وادار کردن اين کشور به تسليم شدن و استدلال اين بود که به دليل عدم انهدام آلمان در پايان جنگ جهاني اول، اين کشور موفق شد که آتش جنگ دوم را روشن سازد.
در اعلاميه (علني) پاياني مذاکرات، سه رهبر بار ديگر استقلال و حاکميت ايران را تضمين و تاکيد کردند که پس از جنگ، نظاميان سه کشور ايران را ترک خواهند گفت. سران سه كشور در اعلاميه خود اعتراف كرده بودند كه جنگ، براي ايرانيان مشكلات اقتصادي فراوان به بار آورده كه بايد به صورتي جبران شود. در اين اعلاميه از ايران به عنوان يكي از كشورهاي متفق نام برده شده بود و بكار بردن اين عبارت به اين معنا بود كه ايران از آن پس، در اصل يك كشور اشغالي نيست، متحد است و حاكميت ملي دارد.
مطالب غير محرمانه كه در اعلاميه پايان كنفرانس آمده بود (كه سالها بعد اسناد تازه آنها را تكميل كرد) از اين قرار بود: كمك همه جانبه به پارتيزانهاي يوگوسلاوي، تشويق تركيه به پيوستن به مساعي متفقين، و تحكيم تماس دائمي سران ستادهاي نيروهاي مسلح سه كشور. در اين اعلاميه همچنين اشاره مبهم به مرزهاي لهستان، گشايش جبهه زميني در فرانسه و غرب اروپا، ورود شوروي به جنگ برضد ژاپن شده بود. سالها بعد معلوم شد كه در كنفرانس تهران بر سر مرز «اودِر ـ نايسِه» و «كرزن لاين» ميان آلمان و لهستان و نيز آغاز حمله زميني از فرانسه از ماه مي 1944 توافق شده بود. تا گشايش اين جبهه، شوروي به تنهايي در زمين (نه هوا و دريا) با آلمان مي جنگيد.
یکی از موارد توافق های غیر علنی سه رهبر در تهران که به اصرار چرچیل حاصل شد، ابقاء سلطنت در ایران بود و در خاندان پهلوی. پس از اشغال نظامی ایران در شهریور 1320 (که با خریدن چند افسر ارشد و سیاستمدار، تقریبا بدون دفاع صورت گرفت) و مجبور کردن رضاشاه به کناره گیری و فرستادن او به تبعید، در آن گیر و دار که ارتش هیتلر تقریبا در دروازه های مسکو بود به مصلحت دو دولت اشغالگر تغییر سریع رژیم نبود و قرار شده بود که ایران ـ در پایان جنگ جهانی دوم ـ موقتا توسط یک شورا و یا هیات مدیره اداره شود و تکلیف نظام حکومتی (سلطنتی باشد و یا جمهوری) را مردم در یک رفراندم تعیین کنند و آمریکا پس از ورود به جنگ در دسامبر (آذرماه) آن سال و مشارکت در اشغال نظامی ایران از این نظریه جانبداری کرده بود. طبق آن توافق شفاهی، قرار شده بود که شاه تا انجام رفراندم و در صورت آراء اکثریت به جمهوری شدن، و سپس تغییر چند اصل قانون اساسی، همچنان باقی باشد با اختیارات بسیار محدود. به اشاره چرچیل، شاه در جریان کنفرانس تهران به دیدار سران سه کشور رفته بود ولی با او مذاکره ای صورت نگرفته بود. سران سه کشور شاه را که جواني 23 ساله بود براي دو ـ سه دقيقه پذيرفته بودند که ضمن بيان خير مقدم به آنان، درخواست کرده بود که تبعيدگاه پدرش را تغيير دهند زيرا که آب و هواي جزيره موريس براي او سازگار نبوده است. اين درخواست پذيرفته شد و رضاشاه به يوهانسبورگ آفريقاي جنوبي انتقال يافت و در همانجا درگذشت.
اين بزرگترين کنفرانسي بود که تا آن تاريخ در ايران تشکيل شده بود و به همين مناسبت شهرداري تهران 3 خيابان را در پايتخت به نام رهبران 3 کشور نامگذاري کرد.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
پارلمان ايران در يکصد و پنجاه و چهارمين سالروز جنگ انگلستان با ايران راي به کاهش روابط با دولت لندن داد

پارلمان جمهوری اسلامی ایران در جلسه روز ششم آذر 1390 (27 نوامبر 2011) خود با 179 رأی موافق، ۴ رأی مخالف و 11 رأی ممتنع از 196 نماینده حاضر در جلسه، طرح دو فوریتی کاهش روابط با انگلستان را تصویب کرد. طبق ماده واحده این طرح، وزارت امور خارجه ایران موظف شده بود که در چارچوب حفظ منافع ملي و دفاع از حقوق ملت ايران ظرف دو هفته روابط سياسي با دولت لندن را به سطح كاردار تنزل دهد و روابط اقتصادي و بازرگاني فی مابین را نيز به «حداقل ممكن» برساند.
تبصره يك اين ماده واحده به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اختیار داده است که در صورت تغيير سياست هاي خصمانه دولت لندن، بتواند سطح روابط را ارتقاء دهد.
تبصره 2 اين ماده واحده وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی را موظف كرده است در مورد كشورهايي كه رفتار مشابه انگلستان را داشته باشند گزارشي جهت اخذ تصميم مناسب به مجلس بدهد.
نمایندگان مجلس چهار روز پیش از آن، دو فوریت طرح کاهش روابط با لندن را با ۱۶۲ رای موافق در مقابل ۵ رای مخالف به تصویب رسانده بودند.
در اجراي این مصوبه سفیر دولت لندن در تهران ایران را ترک کرد و ایران نیز سفیر خودرا از لندن فراخواند.
در پی تصویب این طرح، علی لاریجانی رئیس مجلس شوراي اسلامي گفت: "کشورهایی که با تحریم های ایران همراهی کنند باید منتظر واکنش ما باشند.".
رورزنامه حکومتی کیهان در شماره هفتم آذر 1390 ضمن گزارش تصویب این طرح نوشته بود که هنگام تصویب طرح نمايندگان مجلس با مشت هاي گره كرده از جای برخاستند و شعار «مرگ بر انگليس» سر دادند. ایرانیان از رفتار دولت انگلستان ناخرسند هستند و مداخلات 200 ساله انگلیسی ها در امور وطن خود و کوچک کردن آن را فراموش نمی کنند. طرح نمايندگان به کاهش روابط با لندن در يکصد و پنجاه و چهارمين سالروز اعلان جنگ دولت انگلستان به ايران بر سر هرات و جداکردن بقيه افغانستان از ايران به مجلس داده شده بود.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
شبکه بزرگ قاچاق ايرانيان جوياي مهاجرت به کانادا و ... ـ افزايش بهاي ارزها در ايران ممکن است آهنگ مهاجرت را کاهش دهد ـ زيان کشور مبدأ از مهاجرت

دویچه وله (صدای جهانی آلمان): پلیس اروپا (یوروپل) سه‌شنبه 27 نوامبر 2012 = 7 آذر 1391 اعلام کرد که موفق به متلاشی کردن یک شبکه بزرگ قاچاق ایرانیان علاقه مند به مهاجرت به کشورهاي ديگر شده است.
این شبکه قاچاقچیان، مهاجران ایرانی را با مدارک جعلی به کانادا و انگلستان می رساند و ....
پلیس اروپا که قرارگاه آن در لاهه است در اعلاميه خود اضافه کرده بود که ۱۱ عضو شبکه قاچاق «مهاجرت جویان ایرانی» در اسپانیا و هفت نفر در انگلستان دستگیر شده‌اند. قبلا ۲۰ قاچاقچی دیگر از این دست دستگیر شده بودند. این گروه قاچاقچی از هر ایرانی خواهان مهاجرت تا ۱۸ هزار یورو می‌گرفت که اورا نخست با خودرو به ترکیه رسانده و سپس به خاک یونان ببرد و ....
طبق اعلاميه پلیس اروپا، سفر این مهاجرت جویان از يونان به دیگر کشورهای اروپایی حوزه‌ی «شنگن» که ويزاي واحد دارند ادامه می‌یافت تا به کشور مورد نظر (عمدتا کانادا) برسند. مهاجرت جویان ایرانی بايد در آخرين کشور ترانزیت (در اروپا) منتظر مي شدند که مدارک جعلی ایشان آماده شود تا به سفر خود به مقصد نهايي ادامه دهند. به گفته پلیس اروپا، مقصد اين مهاجرت جويان کشورهای عضو پیمان شنگن (اروپاي قاره اي) نبوده است.
پلیس اروپا در اعلاميه خود افزوده بود که این باند قاچاق شناخت دقیقی از قوانین مهاجرت و پناهندگی در کشورهای مختلف داشت و در مواردي از مجوزهاي قانونی مهاجرت مانند ازدواج، پیوستن به اعضای خانواده و پناهندگی مدد مي گرفت و مدارک جعلي مربوط را تهيه مي کرد.
طبق آمارهاي منتشرشده قبلي، در سه دهه گذشته و عمدتا از اواخر دهه 1990 (دهه 1370 هجري) بيش از پنج ميليون ايراني از وطن مهاجرت کرده اند و اشتياق به مهاجرت ادامه دارد ولي با گران شدن ارز در بازار ايران ممکن است آهنگ مهاجرت کاهش يابد زيراکه يک فرد جوياي مهاجرت نياز به پول بليت مسافرت و دست کم هزينه يک سال زندگاني در کشور مقصد را دارد. ايرانيان جوياي پناهندگي که ازکمک مالي دولتها برخوردار مي شوند به يک درصد شمار کل مهاجران نمي رسد. قبول درخواست پناهندگي بر عهده دادگاه ويژه محل است و دادگاه دليل مي خواهد و سند و شاهد.
مهاجرت از یک کشور وقتی به صورت انبوه درآید آن را افزایش تصاعدی می دهد. برای مثال: هر مهاجر به ایالات متحده آمریکا پس از 5 سال اقامت می تواند تبعه نچرالایزد این کشور شود و قانونا مجاز خواهد شد که بستگان درجه اول خودرا به آمریکا مهاجرت دهد و اینان پس از 5 سال به نوبه خود بستگان درجه اول، و این تسلسل باعث می شود که یک مهاجراولیه ظرف ده سال وسیله مهاجرت دست کم 20 نفر از کشور شود و این وضعیت باعث تخلیه کشور مبدأ می شود مخصوصا از طبقات شهری و تحصیلکرده و اصحاب حرفه زیراکه مهاجرت کم سواد و بدون حرفه به ندرت دیده شده است. زندگانی در کشور دیگر و یافتن کار و معاشرت برای یک کم سواد و نا آشنا به زبان محلی دشوار خواهد بود. مهاجران قانونی معمولا پس از جایگزین و یا تبعه شدن، به انتقال دارایی خود از کشور مبدأ اقدام می کنند که یک زیان مضاعف است و خزانه دولت کشور مبدأ را از ارز و ذخیره تهی خواهد کرد.
در قرعه کشی سال 2012 دولت آمریکا شش هزار ایرانی اجازه یافتند به این کشور مهاجرت کنند. این قرعه کشی هر سال برگزار می شود. در این سال 370 هزار ایرانی با ارسال فُرم در این قرعه کشی شرکت کرده بودند، رقمی است که باید مورد ملاحظه قرار گیرد. قبول 6 هزار ایرانی به معنای کثرت مهاجران ایرانی مقیم آمریکا است و هرچه که شمار مهاجران ایرانی مستقر در آمریکا افزایش یابد سهم ایران در قرعه کشی بیشتر می شود. این سهمیه برپایه مهاجران موجود را یک قانون مصوب کنگره آمریکا مشخص کرده است.
به برندگان قرعه کشي کمک مالي نمي شود، بايد پول لازم براي تامين هزينه سفر و زندگي در آمريکا را براي مدتي طولاني و تا يافتن کار و درآمد داشته باشند و اين پول با خريد ارز (دلارهاي نفتي) از بازار تهران به دست مي آيد و .... بيشتر مهاجران منبع درآمد در ايران دارند که اين درآمدرا با خريد ارز از بازار تهران و نيز دلالان ارز در خارج، منتقل مي کنند تا سرمايه گذاري و يا خرج کنند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
سالروز درگذشت دكتر مصطفي مصباح زاده موسس روزنامه کيهان تهران و کيهان لندن ـ اشاره اي به رقابت هاي دو روزنامه اطلاعات و کيهان

مصطفي مصباح زاده (دكتر در حقوق از فرانسه)، يکي از دو موسس روزنامه كيهان در بهمن ماه 1321، استاد پيشين دانشكده حقوق دانشگاه تهران، نماينده ادوار مختلف مجلس شوراي ملي و سناتور 24 نوامبر 2006 در «سان دياگو» كاليفرنيا در نود و هفت سالگي درگذشت. ولي تا چهار روز بعد جز در چند رسانه، فوت او گزارش نشده بود، يك رسانه هم كه در وب سايت خود، خبر فوت مصباح زاده را انتشار داده بود، عكس چهل سالگي اش را در كنار آن چاپ كرده بود!. تا 27 نوامبر خبر فوت او حتي در وب سايت «كيهان لندن» كه مصباح زاده، خود پس از انقلاب سال 1357 موسس آن بوده است ديده نشد. چاپ مطلب در يك هفته نامه، كمي طول مي كشد، ولي انتشار آن در وب سايت، آني است و هزينه ندارد.
مصباح زاده (متولد 1908) كار مطبوعاتي را با رياست بر اداره تبليغات كشور آغاز كرده بود. وي اين سمت را پس از اشغال نظامي ايران در دوران جنگ جهاني دوم به دست آورده بود. سپس با همکاري عبدالرحمن فرامرزي ـ هر دو استاد دانشگاه و برخاسته از جنوب ايران ـ دست به انتشار نشريه زد و بعدا نام نشريه را به «كيهان» تبديل كردند و به مديريت عبدالرحمن فرامرزي انتشار آن ادامه يافت.
اوايل دهه 1340 كه ميانه او با سناتور مسعودي ناشر روزنامه قديمي تر اطلاعات (به دلايلي) به هم خورده بود و هر دو تا مدتي با انتشار مقاله و افشاگري يكديگر را مي كوبيدند كسي نمي دانست كه مصباح زاده با گرفتن كمك مالي از شاه، به انتشار كيهان دست زده است، و يا اين كه مصباح زاده علاقه مند به معاملات زمين است، نه روزنامه نگاري حرفه اي، و از اين قبيل .... همان زمان، بعضي هم بودند كه مي گفتند مرافعه مطبوعاتي مسعودي و مصباح زاده به تحريك نزديكان دربار است، زيرا كه مصباح زاده كمك مالي شاه را که به صورت «وام» بوده مسترد نداشته و به تعهداتش در اين زمينه عمل نكرده است!.
«كيهان» تا اواخر دهه 1330 و زمان تحريم روزنامه اطلاعات در ميتينگ صدها هزارنفري جبهه ملي در ميدان جلاليه (پارك لاله امروز)، تيراژي قابل ملاحظه نداشت. با تحريم روزنامه اطلاعات، كار كيهان رونق گرفت. كيهان پيش از ميتينگ جبهه ملي با ابتكار ستون «داوطلب ازدواج» كه در ايران سابقه نداشت، كمي جان گرفته بود. مصباح زاده پس از رونق گرفتن كيهان از بكارگيري روزنامه نگاران چپگرا خودداري نكرد و روزنامه او قيافه اي چپ و ترقي خواه به خود گرفت (كه براي مردم دلچسب بود) و مسعودي نيز چنان كرد، اما با احتياط كامل و دو روزنامه چهره قديم را از دست دادند. همين رقابت تنگاتنگ و برقرار کردن جريمه «خبر خوردن» خبرنگاران از روزنامه رقيب باعث پيشرفت و تيراژ صدها هزار نسخه اي و يک ميليوني آنها شده بود.
مصباح زاده از نيمه دوم دهه 1330 در رقابت با مسعودي كه دوره آموزش روزنامه نگاري درست كرده بود، به اعزام تني چند از خبرنگاران خود به اروپا و آمريكا، براي تكميل معلوماتشان در حرفه روزنامه نگاري دست زد و سپس با كمك آنان دانشكده روزنامه نگاري را تاسيس كرد و ....
برخلاف مسعودي، مصباح زاده از تاسيس سنديگاي روزنامه نگاران در اوايل دهه 1340 استقبال كرد ولي با مسعودي بر سر استخدام اعضاي تحريريه يكديگر كه كناره گيري مي كردند و يا اخراج مي شدند توافق كرده بود و درنتيجه رفتن از کيهان به اطلاعات و بالعکس به آساني (و بلافاصله) امكان نداشت.
مصباح زاده حدود يك سال مانده به انقلاب، امور كيهان را به پسرش ايرج سپرده بود، كاري كه مسعودي چهار سال پيش از او كرده بود و مديريت اطلاعات را به پسر بزرگش فرهاد داده بود و بهرام پسر دومش را معاون او كرده بود. اين نكته را هم نبايد ناگفته گذارد كه مسعودي (موسس روزنامه اطلاعات) عاشق روزنامه نگاري بود و لحظه اي از نوشتن، حتي خبرنگاري دور نمي شد و تحريريه را به ندرت ترك مي كرد، عكس ها را براي چاپ، خودش انتخاب مي كرد ولي مصباح زاده زياد دست به قلم و بمانند مسعودي، به امور تحريريه نمي پرداخت نبود.
مصباح زاده در سال انقلاب ايران را ترک کرد ولي نه روزنامه نگاري را. هفت ماه پس از انقلاب هر دو روزنامه کيهان و اطلاعات مصادره شدند و اينک وابسته به دفتر رهبري هستند. با وجود اين، محتواي روزنامه اطلاعات نشان مي دهد که روش قديمي خود (خبري بودن) را ادامه مي دهد.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
قرارداد گلستان سرآغاز کوچک شدن ایرانزمین ـ قراردادی که یک دیپلمات انگلیسی مَتن آن را نوشته بود! و قفقاز ایران را به روسیه داد

اوراق امضاء شده قرارداد گلستان که مورّخانِ تحت نفوذ استعمارگرانِ اروپایی عنوان آن را عهدنامه و پیمان (تریتی) گذارده اند و 24 اکتبر 1813 با میانجی گری دولت لندن میان ایران و روسیه امضاء شد درست یک ماه بعد در 24 نوامبر به دربار تهران رسید! و فتحعلی شاه (شاه مغول تبار) وقت از متن آن اطلاع یافت. این قرارداد سرآغاز مرحله سوم کوچک شدن ایرانزمین بود ـ مرحله اول با شکست نظامی ایران از اسکندر مقدونی و مرحله دوم با شکست نظامی ایران در نبرد قادسیه. گور اوزلی (دارای لقب سِر) Sir Gore Ouseley دیپلمات انگلیسی پیشنویس قرارداد را تهیه کرده بود!!. طبق این قرارداد، دولت ناآگاه تهران از اوضاع جهان و تاریخ ایران و تکالیف خود در قبال تمامیت کشور و حق شهروندان نسبت به آن، از داغستان (جنوب روسیه امروز) و شهر معروف دربند (دربنت)، تمامی گرجستان و مناطق چهارگانه ساحلی غرب آن ازجمله آبخیزستان (آبخازیا)، مناطق باکو، قره باغ، شَکی و بخشی از طوالش که بیش از 2 هزار سال گوشهِ شمال غربی ایران بودند و دولت های ایران بویژه اشکانیان و ساسانیان برای محافظت از آنها جنگ ها کرده و خون ها داده بودند گذشت. گلستان یک روستا در قفقاز جنوبی است که این قرارداد در آنجا به امضای نیکلای رتیسچف N. Rtischev نماینده امپراتور روسیه و میرزا ابوالحسن خان (معروف به ایلچی = سفیر) نماینده شاه ایران رسیده بود.
جنگ یکم روسیه با ایران که به امضای قرار داد گلستان انجامید در پی لشکرکشی روسیه به تفلیس (حاکم نشین گرجستان شرقی وقت) و استقرار در آن منطقه که گوشه ای از قلمرو ایران در قفقاز بود روی داده بود. دولت تهران با اتکاء بر اتحاد خود با ناپلئون بناپارت [که ناپلئون در سال 1807 در تیلسیتTilsit با تزارروسیه آشتی کرد و از آن پس تعهد خود در قبال ایران را نادیده گرفت!] و اینکه ارتش ایران از لحاظ نفر پنج برابر نیروهای اعزامی روسیه به قفقاز بود وارد جنگ شده بود.
الکساندر یکم تزار وقت روسیه در آغاز سلطنت خود اعلام کرده بود که تصمیم قاطع به توسعه روسیه [به انجام رسانیدن آرزوهای پتر بزرگ و رسیدن به آب های گرم اقیانوس هند] دارد و از تصرف قفقازآغاز می کند. این خبر باعث نگرانی دولت لندن شده بود که بیم داشت، روس ها از طریق ایران [که افغانستان بخشی از آن بود] و خلیج فارس به هندوستان رخنه کنند. تعرّض به قلمرو ایران در قفقاز در دو ستون توسط دو ژنرال روس آغاز شده بود؛ ژنرال پاول دمترییویچ سیسیانوف Pavel Dmitryevich Tsitsianov حملات نظامی به باکو و ژنرال ایوان گودویچ Ivan Gudvich به ارمنستان را فرماندهی می کردند. سیسیانوف بیستم فوریه 1806 و در 50 سالگی در جریان معارضه با ایران در باکو کشته شد و در آخرین سال نبرد، ژنرال پیوتر کوتلیارفسکیPyotr Kotlyarevsky برنده بود. دولت لندن که از پیشروی روسها در قلمرو ایران نگران شده بود دست به میانجیگری زد و روسها که با تعرّض ارتش ناپلئون [که پس از آشتی در تیلسیت، دوباره برضد تزار روسیه شده بود] رو به رو بودند و نیاز به دوستی با انگلستان [دشمن شماره یک ناپلئون] داشتند با این میانجیگری و مذاکره برای ترک مخاصمه موافقت کردند مخصوصا که میانجیگری بر عهده سِر گور اوزلی Sir Gore Ousely ـ دیپلمات انگلیسی آشنا با تزار روسیه واگذار شده بود. متن قرارداد که با انشاء «اوزلی» تنظیم شده بود 24 اکتبر 1813 در دهکده گلستان امضاء شد و برپایه آن؛ گرجستان، مناطق ساحل دریای سیاه واقع در غرب گرجستان ازجمله آبخیزستان [آبخازیا = آبخازیه]، ایمِرتیاImeretia، مِگرلیاMegrelia (اودیشی) و گوریاGuria، همه داغستان (قفقاز شمالی) و ازجمله شهر دربند (دربنت)، و نیز باکو، گنجه، شیروان، شکین (شکیShakki)، قره باغ، لنکران و ... از ایران جدا شدند. از زمان تاسيس كشور ايران تا آن روز، تمامی قفقاز ازجمله اران (قفقاز جنوبي) گوشه اي از خاك اصلي ايران بود و به شهادت تاریخ، ایرانیان برای محافظت این منطقه دائما و با تمامی امکانات با رومیان و اقوام مهاجر آسیای شمال شرقی جنگیده بودند.
مورخان، قراردادهاي گلستان و تركمن چاي و از دست رفتن قفقاز ایران، قرارداد تخليه هرات و رسمیت یافتن جدایی ایران خاوری (افغانستان)، موافقت ضمنی (بدون مقاومت) با استقرار روسیه در منطقه فرارود و تأیید تصرف منطقه سرخس شمالی (اشک آباد)، بی اعتنایی به تصرف جزایر خلیج فارس از سوی خارجی، تسلیم منطقه سلیمانیه به عثمانی، از دست رفتن منطقه شیعه نشین بصره، بی اعتنایی به ترسیم خطوط مرزی مسئله دار ایران و عراق و ایران و هندوستان (امروزه؛ پاکستان) در منطقه بلوچستان را نتيجه سوء حكومت 131 ساله قاجاریه بر ايران بشمار آورده اند. بلشویک های روسیه برای بلعیدن آذربایجان ایران، نام آذربایجان بر قفقاز جنوبی (اران) گذاردند که اینک جمهوری آذربایجان شده است.
به اظهار برخی اصحاب نظر، رويدادها و تحولات قرن 20 به ويژه انحلال امپراتوري روسيه (يك طرف قرارداد با ایران) و بعدا فروپاشی اتحاد شوروي [جانشین آن] و نيز وضعیت افغانستان فرصت به دست تهران داده است که اگر بخواهد قراردادهاي گلستان، تركمنچاي، هرات و ... را كه طبق عرف تاريخ، تحميلات نظامي بشمار مي روند و قابل اعراض و اعتراض هستند ـ دست كم روي كاغذ ـ ابطال و كان لم يكن اعلام كند، همچنانکه پس از انقلاب، قرارداد سال 1921 روسيه شوروي با ایران را به طور يكجانبه لغو کرد!.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
اولتيماتوم روسيه به ايران که شوستر آمريکايي را اخراج کند، دنباله ماجرا و محتواي کتاب خاطرات شوستر

۲۹نوامبر سال 1911 (8 آذر 1290 خورشيدي) دولت روسيه به ايران اولتيماتوم داد که ظرف 48 ساعت مورگان شوستر آمريکايي را که براي اصلاح خزانه داري و ماليه ايران استخدام شده بود برکنار کند و از اين پس نيز بدون جلب موافقت قبل دولتين روسيه و انگلستان به استخدام از خارج دست نزند.
روز بعد مجلس به اين اولتيماتوم روسيه رسيدگي کرد و برغم توجيه وثوق الدوله آن را رد کرد.
مجلس در آذر ماه سال پيش از آن (1289 خورشيدي) ضمن تصويب قانون تاسيس خزانه داري کل کشور، راي به استخدام شوستر به عنوان مشاور ماليه ايران داده بود زيراکه شنيده بود در آمريکا همگان بايد به شهر، ايالت و دولت ماليات بدهند و گريزي از آن نيست و بنابراين، اين کشور داراي کارشناس ماهر و سختگير در امور ماليه است. انگلستان و روسیه ـ هر دو به یک نسبت با رو به راه شدن وضعيت مالیه ایران که باعث اقتدار دولت می شد مخالف بودند. نظر شوستر براین بود که تا مالیات بر ثروت و درآمد در ایران (مطابق آمریکا و کشورهای اروپایی) برقرار نشود این کشور نخواهد توانست روی پایش بایستد.
مردم تهران به جانبداري از مجلس که اولتيماتوم روسيه را رد کرده بود به خيابانها ريختند و تزار روسيه پس از آگاه شدن از تصميم مجلس ايران دستور داد که چهار هزار سربار روانه ايران شود. روسيه و انگلستان طبق سازشنامه آگوست 1907 و تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ چنين حقي را به خود مي دادند.
دولت وقت بار ديگر از مجلس خواست اولتيماتوم روسيه را بپذيرد و با اخراج شوستر موافقت کند که مجلس زير بار نرفت. 28 آذر ماه يپرم خان رييس وقت شهرباني (نظميه) به مجلس اخطار کرد که اگر اولتيماتوم را نپذيرد نيروهاي روسيه وارد خواهند شد که مجلس اجبارا پذيرفت و مراتب همان روز به دولت و نيز مورگان شوستر اعلام شد که خاک ايران را ترک گويد.
شوستر در بازگشت به آمريكا خاطرات اقامت خود در ايران را به صورت كتابي منتشر ساخت كه اوضاع ايران آن زمان در آن منعكس شده است.
از محتواي كتاب شوستر و اظهارات بعدي او چنين بر مي آيد كه دستها و نيروهايي وجود داشتنند كه نمي گذاشتند ايرانيان روشن شوند زيرا كه ايرانيان؛ با استعداد فوق العاده اي كه در درك مطالب، آموزش، اقتباس و فراگيري دارند اگر روشن شوند و در كار آنان مداخله نشود، رشدي بهتر از اروپاييان خواهند داشت.
شوستر موقع جغرافيايي ايران، فئوداليته اين كشور، خان بازي ها و نفوذ بي حد اعيان و اشراف در امور مملكت را از دلايل نفوذ خارجي و عقب ماندگي عميق ايرانيان تشخيص داده بود و گفته بود: روزي كه اعيان و اشراف ايران به همان اندازه كه نگران جيب (منافع) و اقتدار شخصي هستند به انديشه ايران و ايرانيان افتند همه مسائل اين كشور حل خواهد شد. شوستر گفته بود كه اعيان ايران بايد از رقابت و درگيري با خود دست بردارند، عمومي فكر كنند و افق ديدشان را تا چندين برابر گسترش دهند و بدانند كه اگر ملت نباشد، آنان هم نخواهند بود. شوستر نوشته است که ايرانيان عادت به دادن ماليات ندارند و تا اين عادت ادامه داشته باشد ايران وضعيت بهتري نخواهد داشت. اتباع ايران نبايد چشم به دست دولت داشته باشند؛ اين دولت است که بايد چشم به دست آنان داشته باشد و ماليات بگيرد و کشوررا آباد کند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  ویرایش شده توسط: javan   
مرد

 
اظهارات نوامبر 1952 آيزنهاور درباره اهميت ايران و ابراز نگراني از احياء میلیتاریسم ايراني

ژنرال آيزنهاور 29 نوامبر 1952در نخستين مصاحبه عمومي اش پس از انتخاب شدن به سمت رئیس جمهوري آمریکا (استيت هاي متحده) گفت: گمان نمي كنم منطقه اي مهمتر از ايران روي نقشه جغرافيايي جهان وجود داشته باشد، ايران؛ داراي نفت است و هم در چهار راه جهان واقع شده است [حايل ميان قدرت هاي مطرح].
آيزنهاور در این مصاحبه افزوده بود: اگر روزگاري ايران و جماهيريه سوسياليستي (شوروي) با هم كنار آيند، كره زمين جاي امني براي غرب (كشورهاي عضو ناتو) نخواهد بود. همچنین نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگردد و یک قدرت نظامی شود. وای به وقتی که میلیتاریسم ایرانی زنده شود؛ بروید تاریخ این کشوررا بخوانید تا متوجه حرف من بشوید. آيزنهاور نزدیک به دو ماه بعد زمام امور آمريكا را به دست گرفت.
در دو دهه جاری (قرن 21)، مفسران غرب بارها از توجه ایران به نیروهای مسلح خود یادکرده و گفته اند که احتمال میلیتریزه شدن وجود دارد.
چرچيل نخست وزیر وقت انگلستان از اين مصاحبه آيزنهاور استفاده كرد، به واشنگتن رفت و به استناد آن اظهارات ايزنهاور آنقدر به گوش او خواند تا پذيرفت كه در براندازي حکومت ملي دكتر مصدق كمك كند و چند ماه بعد ماجراي 28 امُرداد روي داد. چرچيل به آيزنهاور گفته بود كه اگر حكومت مصدق يك سال ديگر دوام يابد، پيش بيني او (كنار آمدن ايران و جماهيريه شوروي) عملي خواهد شد

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
سالروز درگذشت جهانگیر تاتا، پارسی معروف هند ـ اصل رعایت اخلاقیات در مدیریت از اوست

جهانگیر تاتا از مشاهیر پارسیان هند 29 نوامبر 1993 در هشتاد و نه سالگی از بیماری کلیه درگذشت. وی که عنوان نخستین خلبان هندوستان را به دست آورده بود در 1932 اولین شرکت هواپیمایی هند به نام «تاتا ایرلاینTata Airline» را تاسیس کرد که در سال 1946 به ایر ایندیاAir India تغییر نام داد و شرکت هواپیمایی ملّی هند شد.
جهانگیر که 29 جولای 1904 به دنیا آمده بود در صنعتی و تکنولوژیک کردن هند تلاش بسیار و موسسات متعدّد فولادسازی، برق، شیمیایی و در 1945 کارخانه اتومبیل سازی «تاتا موتورTata Motors» را تاسیس کرد. وی سالها بزرگترین گروه صنعتی هند را مدیریت کرد. جهانگیر با افزودن اخلاقیات ـ طبق آموزش های زرتشت بر روش و شرایط مدیریت، نام خودرا وارد کتاب های درسی علم مدیریت کرده است و روش او اصل «اخلاق در مدیریت» نام گرفته است. چنین مدیریتی (برخلاف روش چینی ها) با هرگونه احتکار با هدف ایجاد کمبود در بازار و فروش گرانتر در آینده، کمفروشی، گرانفروشی، رشوه دادن به نمایندگان خریداران و واسطه ها برای انجام معامله، تولید کالای نامرغوب و زیان آور (غیر بهداشتی) و هرگونه تقلّب و حسابسازی مخالف است، آن را نهی کرده و از آن اجتناب دارد.
جهانگیر که به وطن نیاکان ـ ایران ـ عشق می ورزید دارای دو برادر و دو خواهر بود که یکی از برادرانش داراب و یکی از خواهرانش رودابه نام دارند. پارسیان هند ـ ایرانیانی هستند که پس از افتادن ایران به دست عرب، با هدف حفظ فرهنگ ایرانی و آیین زرتشت، ترک وطن کردند و به هند رفتند و مقیم آن کشور شدند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
صفحه  صفحه 47 از 82:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  81  82  پسین » 
ایران

Diary History Iran | روزنگار تاریخ ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA