انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 49 از 82:  « پیشین  1  ...  48  49  50  ...  81  82  پسین »

Diary History Iran | روزنگار تاریخ ایران


مرد

 
ماحصل بحث درباره 2 کودتاي مشابه: ايران (28 اَمُرداد) و 10 ماه بعد گواتمالا در دانشگاه «نورث ايسترن» آمريکا - اشاره به يک انگيزه انقلاب ايران

در نوامبر 2003 دردانشگاه «نورث ايسترن» آمريكا سميناري به منظور بررسي و چگونگي انجام و نتايج كودتاي آگوست 1953ايران (28 امرداد) و کودتاي سال 1954 گواتمالا (10 ماه پس از 28 امرداد) برپا شده بود. ماحصل بحث هاي اين سمينار اين بود كه دولت آمريكا مآلا به هدف خود كه برقراري ثبات طولاني (نه، ربع قرن) و دمکراسي در ايران باشد نرسيد و با اين كه دولت وقت آمريكا با اعزام نيكسون به تهران به شاه گوشزد كرده بود كه «ثبات» بدون رعايت حقوق آحاد مردم، اعتدال و حركت به سوي دمكراسي و اصلاحات به وجود نمي آيد و اگر بيايد پايدار نخواهد ماند، وي به نوعي ديكتاتوري كه زاينده اختناق و فساد اداري است ادامه داد. بااينکه دولتهاي بعدي آمريكا به انتقال اين اندرزها ادامه دادند بازهم به گوش شاه فرو نرفت و بالاخره جيمي كارتر از او سلب اميد كرد و ....
در اين سمينار، پروفسور مارك گاسيوروسكي استاد دانشگاه دولتي لوئيزيانا گفته بود: در دوران حكومت دكتر مصدق كه ايران را در مسير يک رشته اصلاحات اجتماعي قرار داده بود، اين كشور از آن چنان دمكراسي، رعايت حقوق و آزادي هاي فردي برخوردار بود كه در طول تاريخ آن مشاهده نشده بود. ترومن اين را مي دانست و اصرار مقامات انگليسي را براي براندازي مصدق بارها ردكرده بود، ولي وسوسه هاي انگليسي ها مخصوصا بزرگ جلوه دادن خطر گسترش كمونيسم در ايران در ذهن آيزنهاور موثر واقع شد و .... البته انگيزه هاي اقتصادي ـ سياسي ازجمله نفت و فروش اسلحه هم در اقدام آيزنهاور به مشارکت با انگلستان در براندازي حکومت مصدق بي تاثير نبود. [ قبل از اين سمينار، بانو آلبرايت وزير امور خارجه وقت آمريکا به مشاركت اين کشوردر براندازي 28 امُرداد اعتراف و ابراز تاسف ضمني كرده بود].
دكتر سيروس بينا استاد دانشگاه مينه سوتا در اين سمينار گفته بود كه به نظر او، دولت امريكا پس از كودتاهاي ايران و گواتمالا روي برقراري دمكراسي در اين دو كشور پافشاري آنچناني نكرد و درنتيجه هر دو ملت گرفتار نوعي ديكتاتوري شدند. در ايران، شاه مخالفان و ناراضيان را به زندان مي افكند و نسبت به نظرات و اندرزهاي روحانيون بي اعتنا بود و بالاخره مخالفان او كه ليبرال ـ دمكراتهاي ملي (مصدقي ها)، چپها و مذهبيون بودند و به يك هدف مشترك (بركناري شاه) رسيده بودند با هم متحد شدند و كل نظام را برانداختند.
دكتر فريبا زرينه باف استاد وقت دانشگاه نورث وسترن (ايلي نوي) و تاريخدان در بحث خود گفته بود كه مخالفت روشنفکران ايراني با روش شاه به تدريج به عدم رضايت آنان از غرب منجر شده بود و اکثريت ايرانيان كه بيدار و روشن شده بودند از خود مي پرسيدند كه چرا سران دمكراسي هاي غرب به شاه اصرار نمي كنند كه در ايران هم بمانند كشورهاي خود آنها دمكراسي برقرار كند؟، و روشنفكران ايراني كه متوجه اين درک ايرانيان و ترديد و سوء ظن آنان نسبت به غرب شده بودند در دهه هاي 1960 و 1970 به انحاء مختلف کوشيدند که اين سوء ظن را تقويت کنند كه به انقلاب فوريه 1979 انجاميد و نظام حکومتي تغيير يافت.
ناطقين ديگر ضمن اشاره به تاريخچه و علل و نتايج کودتاي ايران و کودتاي گواتمالا گفته بودند که انقلاب 1979 ايران که مورد حمايت ضمني غرب بود به نتايجي که انتظار مي رفت نرسيد و ليبرال دمکراتها و حتي چپگرايان يکي پس از ديگري به گوشه رانده شدند و ... و رعايت کامل حقوق بشر در آن کشور زير سئوال است.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
ادعاي ارضي ژنرال عبدالكريم قاسم رهبر وقت عراق نسبت به ايران - اشاره اي به مرزهاي ساخت لندن در منطقه

يکم دسامبر سال 1959 (دهم آذر 1338) ژنرال عبدالكريم قاسم رئیس دولت وقت عراق نسبت به يك منطقه مرزي ايران در خوزستان ادعاي ارضي كرد. این نخستین بار بود که یک رئیس دولت عراق ـ در آن تاریخ یک کشور 27 ساله ـ علنا چنین ادعایی کرده بود. وي در ژوئيه سال 1958 با يك كودتا ي نظامي خونين به نظام سلطنتی کوتاه مدت در عراق كه ساخته و پرداخته انگلستان بود پايان داده بود. برخلاف تصوري كه اوايل كودتا مي رفت، قاسم يك نظامي ماركسيست بود نه ناصريست (ناسیونالیست عرب)، كه سريعا هم به عضويت عراق در پيمان بغداد (بعدا: سنتو) پايان داد.
ادعاي قاسم سبب شد كه دولت وقت ايران به واحدهاي لشكر خوزستان و تیپ زرهی قزوین آماده باش دهد و از پادگانهاي ديگر به خوزستان نيروي تقويتي بفرستد و دولت عراق را متقابلا متهم به نقض قرارداد سال 1937 كند. همزمان، رادیو ایران اقدام به «ورق زدن تاریخ» کرد و نشان داد سرزمینی که اینک عراق نامیده می شود بيش از 12 قرن جزیی از خاک ایران بود و واژه اراک (عراق) فارسی ساسانی به معنای جلگه کم ارتفاع (لو ـ لاند) است که به بین النهرین (اراضی میان فرات و دجله) اطلاق می شد و یک استان (ساتراپي) ایران بود ـ استانی که پایتخت (تیسفون ـ مدائن) را شامل می شد. بعدا هم در دوران اسلامی ـ از بوئیان تا زندیه ـ بين النهرين (عراق) عمدتا توسط دولت ایران اداره می شد و .... مرزهاي عراق با ايران را انگليسي ها در طول حاكميتشان در نيمه اول قرن 20 بر عراق (پس از شکست عثماني در جنگ جهاني اول و اضمحلال آن امپراتوري) تعيين كرده اند و احتمالا با سوء نيّت، قواعد بين المللي رودهاي مرزي و تالوگ (خط القعر) شط العرب را ناديده گرفته بودند و براي دو كشور مسئله ساخته بودند تا نه تنها مانع يک دوستي پايدار ميان آنها شوند بلكه در جهت سياستهاي خود از آن استفاده هاي بعدي ببرند.
توافق دو دولت ايران و عراق در مذاکرات الجزایر در سال 1975 تا حدّی به این مسائل پایان داد که صدام حسین که خود طرف عراقی در این مذاکرات بود، در سال 198 و با استفاده از فرصت تضعيف ارتش ايران در طول انقلاب، تحريکات برخي از دولتها و وعده هاي مقامات نظام سابق ايران که از کشور فرار کرده بودند آن را ابطال کرد و در سپتامبر همین سال با ایران وارد جنگ شد ولی کاری از پیش نبرد.
قاسم (دو رگه؛ کُرد و عرب) كه تا سال 1963 بر عراق حكومت كرد بعدا به استناد تاریخ امپراتوری ایران! و نیز مناطق وابسته به حکومت بصره از زمان تاسیس این شهر در قرن یکم هجری اعلام كرد كويت در طول قرون، گوشه اي از عراق بوده و در سال 1962 تصميم به تصرف مسلحانه آن سرزمين گرفت كه با حمايت نظامي انگلستان از كويت رو به رو شد. مرزهاي عراق و كويت را هم انگلستان تعيين كرده است، همين طور مرزهاي بسياري از كشورهاي عربي ديگر را. ايجاد حکومتهاي عربي هم از انگلستان است که اواخر جنگ جهاني اول و پس از آن؛ سرزمين هاي عربي امپراتوري عثماني به استثناء سوريه و لبنان را مالک شده بود. اختلافات مرزي عراق و ايران، پیش از جنگ هشت ساله دهه 1980 بویژه در دهه 1960 (دهه 1340 هجری) هم باعث درگيري هاي متعدد و خونين میان دو کشور شده بود و در جريان اين منازعات، مسير تحولات نشان داد که دولتهاي ذينفع در منطقه، آتشبيار اين مناقشات بوده اند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
پيروزي ايرانيان در «زادروز روشنايي و گرمي» و تجديد حاکميّت ملّي ايرانيان - ورود پيروزمندانه «مرداويز» به اصفهان

دوم دسامبر سال 931 ميلادي (آذرماه 310) مرداويز زياري حكمران و رهبر مردم مازندران، گيلان، قزوین، گرگان و ري كه «تاريخ» از او به عنوان يك ايراندوست بزرگ انقلابي، يك رُنسانسيِر و از بانيان تجديد استقلال ايران و حاكميت ملي ايرانيان نام مي برَد پس از بيرون راندن عوامل و نظاميان خليفه عباسي از كاشان، همدان و ديگر شهرهاي مركزي ايران و درهم كوبيدن آنان در نبردي در 49 كيلومتري اصفهان وارد اين شهر شد و آن را پايتخت همه ايران اعلام كرد.
در همين روز مرداويز در اجتماع مردم اصفهان كه براي ابراز احساسات نسبت به او گرد آمده بودند خطاب به آنان مطالب مهمي بيان داشت كه مضمون آن از اين قرار است:
"من و يارانم كه به خاطر گرامي ميهن، شمشير برگرفته و جان بر كف نهاده ايم در زادروز روشنايي و گرمي (روز آتش؛ روز نهم از ماه نهم سال ايراني ــ 9 آذر) كه روز خوش يمني براي ايرانيان بوده است در نزديكي اصفهان سپاهيان وفادار به خليفه را بشكستيم و از ايران بگريزانديم. من از ديلمان برخاسته ام ــ از ميان مردمي شكست ناپذير. هيچكس به خاطر كارهاي غير ميهني كه تا به امروز كرده است؛ بازخواست و مجازات نخواهد شد. ولي، از امروز مجازات خيانت به ميهن و همكاري با بيگانه؛ مرگ است. مي خواهم كه از اين پس جز به پارسي سخن نگوييد و همه آيين ها و جشن هاي گذشته را كه ميراث فرهنگي مان و بازمانده از نياكان مان هستند به همان صورت و با رعايت اصالت هر چه تمامتر برگزار كنيد، ترس و دروغ را از خود دور سازيد كه مايه همه بدبختي ها هستند. مي دانيد كه من يك مسلمان هستم؛ برگزاري آيين هاي ملي با اسلام مغايرت ندارد. تا اين جشنها و مراسم را رعايت كنيم ايراني باقي خواهيم ماند. «گفتار نيك ــ كردار نيك ــ پندار نيك» يك اندرز نياكان مان است كه تمدن و بزرگي خودرا بر پايه آن استوار داشته بودند و هرگاه كه از چارچوب آن خارج شدند آسيب ديدند. از رعايت اين اندرزها كسي آسيب نخواهد ديد. من همين امسال ــ 58 روز ديگر ــ در همينجا جشن سده را بر پا مي دارم تا يادآور سه آموزشي باشد كه يادآور شدم.".
در اين اجتماع، ياران و پيروان مرداويز ازجمله برادران بويه حضور داشتند كه پس از مرگ مرداويز سراسر ايران را آزاد و بغداد را هم تصرف، مذهب شیعه را ترویج و خليفه سنّی را دست نشانده خود كردند.
مردوايز درسال 935 ـ چهار سال پس از ورود به اصفهان ـ در همين شهر به دست کارگران غير ايراني به دليل سختگيري نسبت به آنان در برپايي مراسم نوروز ترور شد. اصفهان در سال 641 ميلادي به دست اعراب مسلمان افتاده بود.
مرداويز جاه طلب نبود. او «ايران» را مي خواست و به آن عشق مي ورزيد، نه خودش را و دليلش شريك كردن نصر ساماني ـ ناسيوناليست ايراني ديگر در رهبري مناطق شمال خاوري ايران (خراسان بزرگتر ازجمله منطقه فرارود) بود؛ زيرا هر دو داراي يك هدف بودند و آن، آزادي و بزرگي ايران و ایرانی بود.
بوئيان ـ پيروان راه مرداويز ـ براي جداساختن ايران و فرهنگ ملّي آن از قلمرو عرب و دادن ماهیّتی مستقل و مجزّا به آن، به گسترش و ترويج شيعه پرداختند و مراسم عاشورا برپا داشتند كه مورخان، شيعه اثني عشري را از ناسيوناليسم ايراني كه در طول تاريخ بارها توان خودرا نشان داده است جدا نمي دانند.
بوئيان حاکم بر بغداد حتي خليفه سُنّي را مجبور ساختند كه روز عاشورا با پاي برهنه در خيابانهاي بغداد راه برود و در عزاي حسين بن علي (ع ) سينه بزند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
دو نمونه از زورگويي و مداخله انگليسي ها در امور ايران ـ هر دو مورد مربوط به دوم دسامبر (11 آذر)

دوم دسامبر1912 (11 آذر 1291) و پنج سال پس از تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ انگلستان و روسيه [طبق سازشنامه سن پترزبورگ،آگوست 1907]، با اينكه انگليسي ها درمنطقه نفوذشان ازجمله کرمان و فارس براي خود، نيروي نظامي «اس. پي. آر.» را به وجود آورده بودند به مقامات فارس شديدا اعتراض كردند كه چرا در راه كازرون به شيراز دزدان به يك كاروان دستبرد زده اند، زيرا كه اموال دو ــ سه هندي تبعه انگلستان هم ضمن اين دستبرد سرقت شده است!. اين اعتراض از سوي كنسول (قنسُل) انگلستان در شيراز بعمل آمده بود. كنسولهاي انگلستان در شهرهاي منطقه نفود، مداخله وسيع در امور اعمال مي كردند و در حقيقت در آنجا همه كاره بودند. سرقت راه كازرون پنجم آذر آن سال روي داده بود.
ـ هشت سال بعد، دوم دسامبر سال 1920 (11 آذر 1299) دولت انگلستان به دولت وقت تهران اخطار كرد كه امور نيروي قزاق از لحاظ اداري و تداركات و تسليحات و آموزش بايد در دست افسران و كاركنان اعزامي انگلستان باشد و دولت ايران همه هزينه ها از جمله دستمزد اين انگليسي ها را بپردازد!. اين اخطار در آستانه كودتاي فوريه (سوم اسفند آن سال) داده شده بود. لنين قبلا قرارداد 1907 انگلستان و روسيه مبني بر تقسيم ايران ميان آن دو قدرت و ضابطه فرماندهي افسران روس بر نيروي قزاق ايران را لغو كرده بود و در نتيجه، انگلستان يكه تاز ميدان ايران شده بود ـ ايراني که آن زمان دچار ضعف ناشي از شايسته نبودن مقاماتش بود.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
قانون بسيار مهم منع مقامات ايران ازمذاكره بابيگانه درباره نفت

دوم دسامبر سال 1944 ميلادي (11 آذر ماه 1323 خورشيدي) دكتر محمد مصدق نماينده تهران هنگام تسليم طرح مهم خود كه چند نماينده ديگر هم آنرا امضاء كرده بودند به مجلس مبني بر محدود كردن مذاكره مقامات دولتي در زمينه نفت با بيگانگان نطق مهمي ايراد كرد و نياز جهان به نفت و بازي هاي سياسي و اعمال نفوذ ناشي از آن و مسا ئل مربوط ديگر را برشمرد و طرح، همان روز به تصويب رسيد.
به موجب اين طرح كه قانون شده است هيچ مقام ايراني حق مذاكره با بيگانه بر سر نفت، جز فروش آن را ندارد و متخلفان به 3 تا 8 سال زندان و محروميت ابد از خدمات دولتي محكوم خواهند شد.
در پي تصويب همين طرح بود كه معاون اول وزارت امور خارجه شوروي كه براي مذاكره درباره امتياز نفت شمال ايران به تهران آمده بود دست خالي از ايران رفت.


مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
قانون مطبوعات زمان حکومت دکتر مصدق به اجرا درآمد - ايرادهاي وارده به قوانين مطبوعات در ادوار مختلف در ايران

دوم دسامبر سال 1952 ميلادي (11 آذر 1331) لايحه قانوني مطبوعات که به امضاي دکتر مصدق نخست وزير وقت رسيده بود براي اجرا به وزارت کشور ابلاغ شد و ايران داراي بهترين قانون مطبوعات در تاريخ خود شد. اين نخستين قانون مطبوعات ايران نبود. در اين قانون موارد قانون قبلي و قوانين بعدي در مغايرت با حقوق بشر، اصول ژورناليسم حرفه اي و قانون اساسي ديده نمي شد.
پس از رويداد 28 مرداد 1332 ، دولت وقت نخست اجراي اين قانون مترقي را معلق كرد و سپس قانون سال 1334 را جانشين آن ساخت كه متقاضي بايد داراي صلاحيت ... بود كه احراز آنها مستلزم عبور از هفت خوان و دوندگي بسيار و در موارد متعدد تعليق به محال بود. همين قراردادن شرايط صلاحيت هاي غير از حرفه! دستاويزي براي دولتهاي وقت شده بود كه جز به عده اي مشخص پروانه ندهند. لغو اين ضوابط خلاف منطق، از شعارهاي انقلاب سال 1357 بود .
در سال 1358 قانون مطبوعات مصوب شوراي انقلاب، انتظار براي دريافت پروانه نشريه را به سه ماه محدود كرد كه متقاضي در صورت رد درخواست و يا بررسي نشدن و انقضاي سه ماه مي توانست به دادگاه محل دادخواست دهد و حكم دادگاه قطعي بود. اين قانون بسياري از مسائل را حل کرد و شماري كه متقاضي بودند پروانه گرفتند كه در قانون مطبوعات سال 1364 (زمان وزارت محمد خاتمي) ماده مهم مراجعه به دادگاه لغو شد و شرايط هم سخت و مبهم گرديد و عده اي از اتباع ايران نيز صريحا از داشتن نشريه محروم شدند و اين قانون بعدا با يك اصلاحيه، سخت تر شده است و تاكنون تلاش براي اصلاح آن با وجود انتقاد و ايراد فراوان به جايي نرسيده است، حتي اصلاح حرفه اي آن از جمله تعريف انواع نشريه (عمومي، حزبي و تخصصي) و شرايط سردبير و دبير تحريريه و .... اين ابهام اين قانون باعث شده است كه موسسات دولتي هم بتوانند روزنامه عمومي (حرفه اي بدهند) که نقض تفکيک قواي دمکراسي از يکديگر است ولي روزنامه نگاران حرفه اي در صف نوبت باقي مانده اند. محتواي اين قانون چنان است كه روزنامه نگاري ايران را از حرفه اي شدن واقعي مانع شده است. اين قانون راه را براي كمك مالي دولت به نشريات باز گذارده كه نقص بزرگي است و مغاير روزنامه نگاري مستقل و حرفه روزنامه نگاري. برخي هم هستند كه اين قانون را ناقض پاره اي از حقوق مصرح در قانون اساسي جمهوري اسلامي و برخي از اصول آن مي دادند. قانون مطبوعات سال 1364 و اصلاحيه آن روزنامه نگارشدن دولت و کارمند و مقام شاغل دولت زا مجاز کرده است که در قانون سال 1334 ممنوع شده بود و منع آن عمل درستي بود.
بسياري از كشورها داراي قانون مطبوعات نيستند كه آزادي ها و حقوق اتباع را محدود و از بسط تمدن و پيشرفت جلوگيري مي كند از جمله ايالات متحده امريكا. در كشورها ديگر به روزنامه نگاري به چشم يك حرفه، مانند اصناف ديگر نگاه مي كنند و دادن پروانه را در دست صنف و مقررات آن صنف قرار داده و حل هرگونه اختلاف در اين زمينه ها را برعهده يک کميسيون انتخابي مربوط گذارده اند و مواد مربوط به افترا و هتك حرمت و افشاء اسرار محرمانه را همان دانسته اند كه در قوانين عمومي و كيفري آمده است و قراردادن مطبوعات را در چارچوپ يك قانون اختصاصي مغاير آزادي و حقوق اساسي دانسته اند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
اولتيماتوم تند شاپور دوم (ذوالاكتاف ) به امپراتوري روم و تعرض نظامي تازه ايران به متصرفات شرقي روم

سوم دسامبر سال 359 ميلادي امپراتور روم، كنستانتيوس دوم Constantius II اولتيماتوم شديد اللحني به اين شرح از شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان دريافت كرد:
"پس از تحيّت ...، آگاه باش كه طبق اسناد و مكتوب هاي موجود و نوشته هاي مورخان، اراضي و سرزمين هاي آن سوي رود خانه استرومون Strymon (که در تراکیه = تراس جریان دارد و به دریای اژه می ریزد) تا مرز مقدونيه متعلق به ايران بوده است. آن امپراتور بايد آنجا را از نيروهاي مسلح خود تخليه كند تا ماموران ما بتوانند در آن مناطق به جمع كردن ماليات و تمشيت امور بپردازند. اگر فرستاده من ـ حامل اين يادداشت، دست خالي باز گردد، پس از پايان زمستان دستور خواهم داد كه ارتش اين سرزمين ها را با توسل به زور پس بگيرد .... (نامه که با الفاظ مؤدبانه پايان مي يابد موجود است).".
از آميدا (شهر آمِد ـ دیاربکر) ـ شاه
این سند که از آرشیو امپراتوری روم به دست آمده در کتابهای تاریخ قرون قدیم مندرج است.
شاپور دوم قبلا و در همين سال با شكست دادن نيروهاي رومي، سوريه را متصرف شده بود و آماده پيشروي در متصرفات روم در آناتولي غربي بود.
امپراتور روم كه درگير دشواري هاي داخلي و نافرماني بعضي از ژنرالهايش بود پاسخ نامه شاپور دوم را موكول به مشورت با سناي روم كرد.
شاپور دوم منتظر پاسخ روم نماند و در بهار سال 360 ميلادي دست به حمله نظامی زد و پس از تصرف «بزابده» به پيشروي خود ادامه داد. كنستانتیوس دوم امپراتور وقت دست به گردآوري نيرو زد كه بيمار شد و تب شديد وي را از پاي در آورد.
جانشين او «ژوليان دوم» كه در عين حال فلسفه دان و نويسنده بود براي جنگ با ايران نه تنها نيروهاي رومي را بسيج كرد بلكه به اجير كردن جنگجوي مزدور از قوم فرانك (ساكن شمال فرانسه، در آن زمان سرزمين گُلGaul) و قوم ايلري (ساكن غرب يوگوسلاوي ـ كرواتهاي امروز) دست زد و دو سال طول كشيد تا براي لشكركشي به شرق آماده شود. قوم آلماني Alamanni (مردمي كه در مرز فرانسه و آلمان زندگي مي كردند، مردم منطقه راين ـ و فرانسويان به همين دليل همه ژرمن ها را آلماني و كشورشان را آلمان مي خوانند) حاضر به همکاری و جنگ با ایرانیان نشدند.
اعلاميه 17 ژوئن سال 362 ژوليان دوم بر ضد مسيحيان هم يكي از دلايل تأخير حمله او به ايران شده بود. ژوليان در مسير لشكركشي خود به سوي ايران يك گوساله سفيد هم قرباني معبد «زئوس» كرد تا اورا درجنگ ياري دهد!.
سرانجام، اين لشکرکشی در 363 ميلادي با نيرويي كه از حيث شمار و آزمودگي بي نظير بود آغاز شد. شاپور دوم كه از كم و كيف اين نيرو آگاه بود تصميم گرفت به جاي سرحد، در عمق خاك ايران با آن رو به رو شود. نيروهاي انبوه ژوليان پس از اين كه به محل مورد نظر شاپور دوم كه فاصله اي زياد از تيسفون نداشت رسيدند خودرا در محاصره واحدهاي ارتش ايران يافتند و در جنگي كه روي داد شكست خوردند و يك سوار پارسي 26 ژوئن 363 ژوليانِ در حال فرار را با پرتاب زوبين شديدا مجروح كرد كه همان شب درگذشت. وی سه سال امپراتور روم بود.
طبق قانون روم، هماندم ژنرالهاي رومي «ژوويانJovian» را از ميان خود به عنوان امپراتور موقّت انتخاب كردند و وي براي نجات بقيه نيروهاي رومي با شاپور دوم وارد مذاكره شد و با دادن همه مناطقي را که شاپور خواهان آنها بود موافقت اورا به ترك مخاصمه به دست آورد و واحدهاي شكست خورده رومي را از آسيا بيرون بُرد.
پاره اي از مورخان رومي نوشته اند كه شاپور دوم در اين جنگ از فيل جنگي استفاده كرده بود. جنگجويان مزدور فرانك و ایلریایی در بازگشت به اروپا از ميهندوستي و ايستادگي و انضباط سرباز ايراني داستانها تعريف كرده بودند كه هنوز باقي مانده است.
طبق اسناد موجود، ژوويان ازهمه دعاوي روميان در غرب قفقاز، فلسطين، سوريه و پنج منطقه در آناتولي صرف نظر كرد و 18 پايگاه مرزي را برچيد و پذيرفت كه پيروان آيين زرتشت در قلمرو روم آزادي مذهبي داشته باشند و از بازرگانان ايراني ماليات مضاعف گرفته نشود.
ژوویان پس از بازگشت به روم در جلسه آخرین روز ماه اكتبر سنا حضور يافت تا از عمل خود و امتيازهاي متعدد كه به ايران داده بود دفاع كند كه سناتور ها اورا «هو» كردند و ژوویان نتوانست اين تحقير را تحمل كند و از درخواست راي تأیید صرف نظر کرد. وی که همچنان به حکومت کردن ادامه می داد از افسردگی (تحقیر در سنا) خارج نشد تا اینکه 17 فوریه 364 اعلام شد که از استنشاق گاز زغال درگذشته است. طبق نوشته برخی از مورخان، در اطاق دربسته با گاز زغال خودكشي كرده بود. حکومت او کوتاه بود.
شاپور دوم كه از پيش از تولد، شاه ايران شده بود و دوران سلطنتش بيش از عمرش بود قلمرو ايران را از آن سوی سیردریا (سیحون)تا مديترانه گسترش داد. درباره خشونت وي نسبت به اعراب نوشته های متعدد در دست است از جمله سوراخ كردن شانه هاي آنان و گذرانيدن ريسمان از كتف هايشان، زیراکه در منطقه بحرین [عرب ها در آن زمان جزیره بحرین و شرق کشور سعودی امروزه و کویت را بحرین می گفتند] دست به نافرمانی و مهاجرت غیر مجاز زده بودند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
اعتراض دولت سعودي به ايران درباره بحرين و واكنش ايرانيان

سوم دسامبر سال 1957 (12 آذر سال 1336) دولت سعودي به ايران اعتراض كرد كه چرا بحرين را رسما و قانونا يك استان ايران اعلام كرده است، حال آن که قبلا بارها اسناد و شواهد تاريخي مربوط به تعلق بحرين به ايران انتشار يافته و در اختيار سازمان ملل هم قرار گرفته بود.
اعتراض دولت سعودي با واكنش وسیع مطبوعات و مردم ايران روبه رو شد و مدارس و اماكن متعدد را به «بحرين» تجديد نامگذاري كردند و از دولت مصرا خواستند که مناسبات خودرا به کشور سعودی به حد اقل برساند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي در رفراندم - مروري کوتاه بر برخي اصول اين قانوي که تحمل ستم، سلطه، تبعيض و انحصارطلبي را نفي كرده است

۱۲ آذر ماه 1358 رفراندم قانون اساسي جمهوري اسلامي كه در دو روز متوالي انجام شده بود پايان يافت و ايران داراي يک قانون اساسي تازه شد. در رفراندم 12 فروردين همين سال نظام سلطنتي كهن ايران لغو شده بود.
مروري براين قانون و بررسي گزارش هاي رسانه اي رويدادها از زمان تصويب، و مشاهدات عيني ميزان رعايت اصول آن را به دست مي دهد.
دراصل اول قانون اساسي، جمهوري اسلامي «حكومت حق و عدل» اعلام شده است. بند «ج» اصل دوم هر گونه ستمگري، ستمكشي و سلطه پذيري را نفي كرده است. (نفي ستمكشي نمي تواند تعبيري جز دادن حق اعتراض كردن به ستم، و نرفتن زير بار آن را داشته باشد)
بند 2 اصل سوم اين قانون دستور به استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و وسائل ديگر به منظور بالابردن سطح آگاهي هاي عمومي در همه زمينه ها مي دهد. (مفهوم اين بند اين است که رسانه ها در جمهوري اسلامي بايد توجه بيشتري به وظيفه آموزش عمومي خود داشته باشند تا سیاست و ... و از انتشار اخبار بدآموز و گزارش مشروح پیرامون ارتکاب جرائم بپرهیزند. روزنامه های کشور تا زمستان 1373 از جنایی نویسی پرهیز داشتند. روزنامه دولتی «ایران» بود که انتشار اخبار پیرامون ارتکاب جرائم را که پس از انقلاب موقوف شده بود دوباره رایج ساخت. باید به امر گسترش كتاب نويسي به ويژه كتب مرجع نیز كمك ويژه شود).
بند 6 همين اصل تاكيد صريح بر محو استبداد و خودكامگي و انحصار طلبي مي كند. بند 9 اين اصل مبني بر رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه در تمام زمينه ها است. (براي مثال: در صدور پروانه انتشار نشريه و ....)
اصل بيستم قانون اساسي جمهوري اسلامي چنين دستور مي دهد: همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان درحمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلامي برخوردارند. (بايد باشند).
اصل بيست و دوم حيثيت، جان، مال، مسكن و شغل اشخاص را از تعرض مصون داشته است. (پس نبايد پس از تصويب و اجراي اين قانون، كاركنان تحريري روزنامه هاي مصادره شده دست كم بدون پرداخت غرامت اخراج، و از شغل خود طرد مي شدند)
اصل بيست و هشتم گويد: هركس حق دارد شغلي را كه به آن مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست برگزيند. در همين اصل، دولت موظف شده است كه براي همه افراد (با رعايت نياز جامعه) امكان اشتغال به كار و شرايط مساوي را براي احراز مشاغل ايجاد كند.
در اصل سي ام دولت موظف شده است كه وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا حد خودكفايي كشور به طور رايگان گسترش دهد. (بنابراين نبايد در اين سطوح در ايران مدرسه پولي وجود داشته باشد)
در بند 4 اصل چهل و سوم بار ديگر رعايت آزادي انتخاب شغل مورد تاكيد قرار گرفته است (يعني كه روزنامه نگار حرفه اي مي تواند نشريه داشته باشد). دراصل چهل و ششم سلب كسب و كار از افراد منع شده است.
در اصل چهل و نهم دولت موظف شده است كه ثروتهاي ناشي از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه كاري ها و معاملات دولتي، فروش زمين هاي موات، و نيز موارد غير مشروع را بگيرد.
اصل يكصد و هفتاد و يكم مي گويد: هرگاه بر اثر تفسير و يا اشتباه قاضي در موضوع يا در حكم يا در تطبيق حكم بر مورد خاص، ضرر مادي يا معنوي متوجه كسي گردد؛ در صورت تقصير، مقصر طبق موازين اسلامي ضامن است و در غير اين صورت خسارت بوسيله دولت جبران مي شود، و در هرحال از متهم اعاده حيثيت مي گردد. (بنابراين، افراد و وارثان کساني که اموالشان برپايه گزارشهاي نادرست به حکم دادگاه مصادره ، منتقل و حراج شده و بعضا دوباره سازي شده و بفروش رفته اند نبايد نگراني داشته باشند)
در اصل هفتاد و دوم آمده است كه مجلس نمي تواند قوانيني وضع كند كه با اصول و احكام اسلام و قانون اساسي مغايرت داشته باشد و در اصل يكصد و بيست و يكم، رئيس جمهور پاسدار قانون اساسي اعلام شده كه بايد قبل از آغاز كار خود در حضور اعضاي دو قوه ديگر به رعايت اين وظيفه سوگند ياد كند.
طبق اصل 125 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امضای عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، موافقت نامه ها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولت ها و همچنین امضای پیمان های مربوط به اتحادیه های بین المللی پس از تصویب مجلس با رئیس جمهور است و اصل هفتاد و هفتم این قانون اساسی تاکید دارد که عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقتنامه های بین المللی باید به تصویب مجلس برسد.
قانون اساسي جمهوري اسلامي كه تاكنون يك بار اصلاح شده است موارد متعدد ديگر را در بر مي گيرد از جمله اصل 44 آن كه اين اصل روشن مي سازد چه موسساتي نمي تواند غير دولتي باشند. این اصل روشن ساخته که چه نهادهایی باید دولتی، کدام شان تعاونی و چه دسته ای می توانند غیر دولتی باشند. «انقلاب» بانکها و بیمه ها و ... ملی (دولتی) کرده بود.
متن پاراگراف اول اصل 44 از اين قرار است: نظام اقتصاد جمهوري اسلامي ايران برپايه سه بخش دولتي، تعاوني و خصوصي با برنامه ريزي منظم و صحيح استوار است.
پاراگراف دوم اصل 44: بخش دولتي شامل كليه صنايع بزرگ، صنايع مادر، بازرگاني خارجي، معادن بزرگ، بانكداري، بيمه، تامين نيرو، سدها و شبكه هاي آبرساني، راديو و تلويزيون، پست و تلگراف و تلفن، هواپيمايي، كشتيراني، راه و راه آهن و مانند اينها است كه به صورت مالكيت عمومي و در اختيار دولت است.
برپایه اصل 113 رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است.
طبق يک قاعده کلي و استاندارد جهاني، هرگونه تغییر در کلمات و عبارات اصول یک قانون اساسی باید توسط مجلس موسسان ـ با هرنامی که این مجلس داشته باشد ـ صورت گیرد و مصوّبه این مجلس به تایید ملت در یک رفراندم برسد.
بررسي كارنامه هاي سه قوه حكومتي از زمان اجراي اين قانون مي تواند نشان دهد كه اصول آن تا چه ميزان رعايت و اجرا شده است.
يکي از شعارهاي انقلاب سال 1357 هم اين بود که اصول قانون اساسي نظام وقت جز آن موارد كه شاه و يا دولت لازم داشت رعايت نمي شدند و اين شعار به صورت طرح يک اتهام به آن مقامات بود که بسياري از آنان که دستگير شده بودند محاکمه و مجازات شدند.
در بسياري از كشورها، كاركنان دولت و موسسات عمومي بايد هر چند وقت يك بار قانون اساسي خودرا امتحان بدهند تا قرارداد كار آنان تمديد و يا تجديد شود. در اين ممالك، از ماموران پليس هر سال چنين امتحاني به عمل مي آيد تا بتوانند در اين شغل ادامه كار دهند.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
مرد

 
دکتر مصدق در محکمه نظامي: طراحان نقشه کودتا قبلا از شاه «ورقه سفيد امضاء» گرفته بودند!

دكتر محمد مصدق در جلسه نهم آذرماه 1332 محكمه نظامي تهران كه وي و همكارانش را محاكمه مي كرد اشاره كرد كه طراحان خارجي ـ داخلي نقشه كودتا (کودتاي 28 امرداد ) قبلا از شاه يك «ورقه سفيد امضاء» گرفته بودند. آنان بعدا و در تاريخ معيّن كه مورد نظرشان بود آن ورقه را پُر كردند و نام «فضل الله زاهدي» را در آن نوشتند و به عنوان نخست وزير معرفي كردند و ورقه از پيش امضاء شده را فرمان شاه خواندند حال آنكه طبق قانون اساسي (قانون وقت)، نخست مجلس بايد به نخست وزير شدن يك فرد ابراز تمايل كند و سپس شاه اين فرد را منصوب و فرمان صادر كند و مجلس هنگامي مي تواند به فردي ابراز تمايل كند كه نخست وزير قبلي كناره گيري كرده و يا با راي عدم اعتماد بركنار شده باشد. پس، عمل توطئه گران يك كودتا بود كه به خانه او حمله آوردند و نخستين كاري را كه كردند شكستن گاو صندوق (آرشيو شخصي) او بود تا آن ورقه را بربايند كه سرهنگ نصيري به نگهبان خانه تحويل داده بود و وي تصميم گرفته بود از نظر جعل و تزوير آن را به دادستان تهران بدهد تا درباره اش تحقيق قضايي كند. جعل و تزوير در ورقه روشن بود. شاه تحت فشار و يا از فرط عجله تقريبا وسط ورقه را امضا كرده بود كه توطئه گران هنگام پُر كردنش ناچار شده بودند كه قسمتي از متن را مقابل و در سطحي پايين تر از امضاي او بنويسند.
در اين جلسه كه شرح آن در رسانه ها منتشر شده بود رئيس محكمه نظامي حتي به دكتر مصدق سالخورده و به گفته خودش رئيس قانوني دولت ايران در اثناي پرسش و پاسخ اجازه نشستن روي صندلي را نداده بود و با قرائت شرحي را كه در رد اتهامات دادستان محكمه نوشته بود موافقت نكرده بود و هنگام پاسخ دادن به پرسشها هم پي در پي هم حرف او را قطع مي كرد. در جلسه قبلي دادگاه، مدعي العموم نظامي ضمن دفاع از كيفرخواست مطالبي گفته بود كه دكتر مصدق آن مطالب را اهانت به خود و خاندانش تلقي كرده بود و آن شرح را جهت رد آنها نوشته بود كه موفق به خواندنش نشده بود.

مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
صفحه  صفحه 49 از 82:  « پیشین  1  ...  48  49  50  ...  81  82  پسین » 
ایران

Diary History Iran | روزنگار تاریخ ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA