ارسالها: 3119
#521
Posted: 8 Dec 2015 11:25
روزي كه عُمر ابن خطاب به دست يك ايراني كشته شد
روزنگارهاي موجود در تقويم ميلادي دو روز مختلف به فاصله 34 روز از هم را سالروز قتل عُمر ابن الخطاب خليفه دوم مسلمين ذكر كرده اند؛ چهارم نوامبر و هشتم دسامبر سال 644 ميلادي (سال 23 هجري قمري = سال 22 هجري خورشيدي). وي ده سال و 6 ماه و پنج روز خلافت كرد و هنگام درگذشت 63 ساله بود. در زمان خلافت او سوريه، فلسطين و ايران به تصرف اعراب در آمدند. تيسفون پايتخت ايران در كنار دجله و خزائن آن پس از جنگ قادسيه كه در سال 637 ميلادي روي داد به دست اعراب افتاد. اعراب تيسفون را كه هنوز ويرانه كاخ خسرو نوشيروان دادگر آن پس از 15 قرن به جاي مانده است «مدائن» يعني شهر شهرها مي خوانند. شكست نهائي ايران از اعراب در سال 643 اتفاق افتاد.
در پي پيروزي اعراب در جنگ نهاوند بر ايران، شمار زيادي از ايرانيان از جمله مردي صنعتگر به نام فيروز به اسارت گرفته شدند و به فروش رفتند. خريدار فيروز كه اعراب اورا «ابولؤلؤ» مي نامند حكمران بصره بود كه پس از آن كه متوجه شد برده او نجار و آهنگر و رنگرز ماهري است وي را براي پرداختن به اين امور به مدينه فرستاد به اين شرط كه قسمت عمده در آمد خودرا به او بدهد. فيروز از مردم نهاوند بود كه پاره اي از مورخان وي را از كاشان نوشته اند.
پس از ورود فيروز به مدينه طولي نكشيد كه سحرگاه هشتم دسامبر و يا چهارم نوامبر وي با خنجري كه خود ساخته بود و آن را زهر آلود كرده بود به مسجدي كه عمر در آن به نماز مي ايستاد رفت و در گوشه اي پنهان شد و درجريان نماز بامدادي به عمر حمله برد و به او شش زخم زد كه پس از انتقال به خانه در گذشت. فيروز علاوه بر عمر 13 تن ديگر از نمازگزاران را خنجر زد و چون راه فرار را برخود بسته ديد با همان خنجر خودكشي كرد و به همين سبب انگيزه او از اين اقدام كه بيشتر مورخان ايراني و پاره اي از مورخان اروپا به حساب ميهندوستي فيروز گذارده اند دقيقا روشن نشده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#522
Posted: 8 Dec 2015 11:27
جزئیات مذاکرات نخستین جلسه شورای جنگ امپراتوری آلمان و تعیین زمان آغاز جنگ جهانی اول ـ تصمیمات شورا درباره ایران
با تشکیل «شورای جنگ امپراتوری آلمان» در هشتم دسامبر 1912، از صلح مسلح اروپا بوی جنگ به مشام رسید. با اینکه در آن زمان جزئیات مذاکرات نخستین جلسه این شورا که به ریاست ویلهلم دوم قیصر وقت و با شرکت چند دریاسالار و ژنرال ازجمله دریاسالار فون مولرMuller، دریاسالار تیرپیتس Tirpitz، دریاسالار هیرینگن Heeringen رئیس ستاد نیروی دریایی و ژنرال فون مولتکه Moltke رئیس ستاد ارتش، ژنرال لینکر Lyncker و چند سیاستمدار و دولتمرد ازجمله بتمان هول وگ Bethmann-Howllweg صدر اعظم تشکيل شده بود فاش نشد ولی بر همگان روشن شد که وقوع جنگ اروپاییان (جنگ جهانی اول) قطعی است.
خاطرات شرکت کنندگان در نخستین جلسه شورای جنگ، جزئیات مذاکرات را روشن ساخته که این خاطرات و یادداشت ها پس از پایان جنگ (بعد ازنوامبر سال 1918) به دست مورخان افتاده است.
در آن جلسه، قیصر آلمان گفته بود که روس ها دارند به تجهیز نیرو دست می زنند زیراکه می خواهند مردم روسیه شکست نظامی از ژاپن و مشکلات اقتصادی و تظاهرات و مخالفت ها را پشت سر بگذارند. همچنین روس ها اختلافات خود با انگلیسی ها بر سر ایران و افغانستان را رفع کرده اند، ایران را میان خود قسمت کرده اند و آمودریا را مرز میان متصرفات طرفين در آسیای میانه و آسیای جنوبی قرار داده اند و با آسوده خاطر شدن از تعرض رقیب به هندوستان اینک چشم به مناطق عرب نشین امپراتوری عثمانی دوخته اند. بنابراین، ما پیش از رسیدن روس ها به اوج تجهیز نیرو باید از اتریش بخواهیم که در همین ماه (دسامبر 1912) به صربستان حمله کند. قطعا روس ها به کمک صربهای همنژاد خواهند شتافت و ما بهانه جنگ با آنان را به دست خواهیم آورد و ....
«بتمان» ضمن تایید استدلال قیصر ویلهلم دوم (1859 ـ 1941 و از ژوئن 1888 امپراتور آلمان) گفت که موازنه قوا در اروپا بهم خورده و تاریخ نشان داده است که با از میان رفتن موازنه، خطر جنگ پدید می آید و اجتناب ناپذیر می شود.
ژنرال مولتکه به نوبه خود گفت: "طبق تجربه های گذشته، وقتی که جنگ اجتناب ناپذیر باشد، زودتر آغاز شود بهتراست از دیرتر. باید راهی بیابیم که انتقال امواج نظامی هندی توسط انگلیسی ها به جبهه ها امکان ناپذیر و دست کم سخت باشد، باید استانبول (عثمانی) را از نقشه انگلیسی ها آگاه کنیم و ارتش عثمانی را در آن منطقه از جهان در برابر روس ها و انگلیسی ها قرار دهیم و درگیر کنیم تا تضعیف شوند. وقتی که عثمانی به عنوان متحد ما وارد جنگ شود، روس ها ایران را به میدان جنگ با عثمانی تبدیل خواهند کرد و انگلیسی ها بین النهرین و ایران را. ما باید به عثمانی اسلحه مدرن و مهمات برسانیم و با اعزام مبلّغ ایرانیان، افغانها و هندیان را برضد انگلیسی ها بشورانیم. هر سه ملت فرهنگ و روانشناسی مشترک دارند.
در این میان، دریاسالار تیرپیتس آماده نبودن زیردریایی های تازه و تعریض کانال کیل Kiel را مطرح ساخت و خواست که آغاز جنگ، یکی ـ دو سال به تاخیر افتد و چه بهتر که به سال 1914 موکول شود زیراکه نیروی دریایی آلمان باید آنچنان نیرومند باشد که مانع از انتقال نیرو از انگلستان به فرانسه و نظامی هندی و استرالیایی به مدیترانه شود.
در پایان بحث، قیصر پذیرفت که آغاز جنگ به سال 1914 موکول شود، به حد کافی مبلّغ و جاسوس به ایران، افغانستان و غرب هند (پاکستان امروز و بلوچستان) فرستاده شود و ارتش عثمانی مجهز گردد. ضمنا چند گروه کارشناس جنگ و سیاست در برلین تشکیل شود که وضعیت را لاینقطع بررسی کنند و اندرز دهند و به ما بگویند که نتايج جنگ چه خواهد بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#523
Posted: 8 Dec 2015 11:29
برنامه آيزنهاور: اتم برای صلح Atoms for Peace ـ ایران و پاکستان نخستین کشورهایی بودند که رآکتور اتمی از آمریکا گرفتند
هشتم دسامبر 1953 ژنرال آیزنهاور Dwight D. Eisenhower رئیس جمهور وقت آمریکا در نطقی در مجمع عمومی سازمان ملل برنامه خود ـ اتم برای صلح Atoms for Peace را اعلام داشت و برای سایر ملل این حق را قائل شد که برنامه استفاده از انرژی اتمی برای مصارف صلجویانه از قبیل نیروگاه داشته باشند و رشته فیزیک اتمی در دانشگاههای خود دایر کنند و قول داد که رآکتور آموزشی در اختیار بگذارد و نيز ابزارهاي لازم براي درمان بيماران در بيمارستانها.
آیزنهاور به استناد تجربیات نظامی خود گفت که سلاح اتمی مانع از بروز جنگ دیگری مشابه جنگهای جهانی اول و دوم خواهد شد. وی اندکی بعد وسائل و اطلاعات لازم را در اختیار دانشگاههای آمریکا جهت آموزش دانش و فيزيک اتمی قرارداد. ایران و پاکستان نخستین کشورهای خارجی بودند که این وسائل ازجمله رآکتور آموزشی از آمریکا دریافت کردند. رآکتور اتمي دانشگاه تهران در اراضی امیرآباد نصب شد.
پاکستان با استفاده از همین وسائل و معلومات صاحب دهها (احتمالا 90) بمب اتمی شده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#524
Posted: 9 Dec 2015 12:37
هارون الرشيد يك دولتمرد ايراني را وزير خود كرد و ...
هارون الرشيد خليفه توانمند عباسي نهم دسامبر سال 794 ميلادي يحيي برمكي را كه يك ايراني و در علم مديريت و تدبير كشور داري و شهرت امانتداري سرآمد ديگران بود به وزارت خود برگزيد تا به تمشيت امپراتوري او بپردازد. هارون كه مردي هوشمند بود پي برده بود كه بقاء امپراتوري پهناور او بستگي به وجود يك وزير لايق و باكفايت دارد كه بر امور اداري و مالي نظارت دقيق داشته باشد و كسي را بهتر از يحيي نيافته بود.
هشت سال بعد، هارون بر خاندان برمكيان كه قدرت و شهرتي به دست آورده بودند خشمگين شد. در اين باره داستان سرايي بسيار شده است و مسئله از يك نقض عهد خانوادگي كه ميان جعفر برمكي شوهر خواهر هارون و شخص خليفه پديد آمده بود آغاز شده بود (جعفر که عباسه خواهر هارون را به عقد نکاح خود درآورده بود، طبق تعهدي که به هارون سپرده بود نبايد اين دو باهم عروسي مي کردند که نقض عهد شده بود!) و در سال 802 ميلادي هارون جعفر را اعدام كرد و يحيي را به زندان افكند. هارون به اين كار هم قانع نشد و چند ماه بعد دستور قتل عام برمكيان را صادر كرد؛ و جز يحيي كه در زندان بود و او نيز در همانجا درسال 805 ميلادي از گرسنگي در گذشت، بقيه کشته شدند.
مطالعه نوشته مورخان در باره اوضاع دوران طولاني خلافت عباسيان از جمله تاريخ طبري، نه صدها بل هزارها نمونه از اين دست اعدامها و كشتارها را نشان مي دهد كه براي سران عرب (وقت) امري عادي بود. «خليفه» يک روز يك نفر با اعزاز تمام در كنار خود مي نشانيد و حتي داماد خويش مي كرد و دو روز بعد دستور مي داد او را با خشن ترين روش بكشند و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#525
Posted: 9 Dec 2015 12:39
مسئله هرات: روزي كه نيروهاي انگليسي پاي بر بوشهر گذاردند ـ جنگ با ایران، طرح کودتای 28 امُرداد و حمله به سفارت دولت لندن، در ماه دسامبر!
در جریان جنگ انگلستان با ایران بر سر هرات، نهم دسامبر 1856 (18 آذر) آن دسته از نیروهای انگلیسی که از هند عازم بوشهر شده بودند پاي به گوشه ای از اين بندر قديمي ايران گذاردند که فاقد دفاع موثر بود. ورود آنان به بوشهر پس از گلوله باران شدن چندین روزه این شهر بندری، بندرگاه و سواحل اطراف آن توسط ناوگان اعزامي انگلستان صورت گرفته بود. بوشهر روزها گلوله باران مي شد. با وجود پياده شدن تفنگداران انگليسي در ساحل بوشهر، مقاومت مردم معمولي در كوچه ها، خانه ها و حومه شهر ادامه داشت به عبارت دیگر؛ تعرّض انگلیسی ها به منطقه بوشهر به آسانی خوزستان نبود و تصرف آن تا یکم ژانویه 1857 تکمیل نشد.
دولت لندن پس از چند اخطار که ایران شهر هرات و مناطق تاجیک نشین غرب افغانستان امروز را واگذار کند، یکم نوامبر 1856 به دولت تهران اعلان جنگ داده بود و شش روز بعد نيروهاي انگليسي مستقر در هند با سی کشتی نیروبر و هفت رزمناو عازم جنگ با ايران شدند. این نیرو مرکب از چند لشکر انگلیسی ـ هندی و گروهانهای مهندس و مین گذار بود که در مدرس و بمبئی (مومبای) بودند. اين عمليات را سرلشکر «سر جيمز آوت رام James Outram» طرح ریزی و فرماندهي مي كرد.
اين اعلان جنگ و متعاقب آن لشکرکشی درپي بي اعتنايي تهران به اخطارهاي انگلستان كه نيروهاي نظامي خودرا از هرات و غرب افغانستان خارج سازد صادر شده بود. انگليسي ها که نگران پیشروی روسها [در اجرای آرزوی پتر کبیر] تا خلیج فارس و اقیانوس هند بودند پس از امضای یک قرارداد آشتی و پُر از وعده و وعید با دوستمحمد خان (پشتون) در سال 1855 در پیشاور، سياستشان را بر اين پایه قراردادند [و هنوز هم بر این مدار قرار دارد] كه هرگز امکان تحقّق توصیه پتر کبیر به روس ها داده نشود و نخستین گام، ایجاد يك افغانستان [اسما] مستقل ولی تحت نفوذ لندن كه حايل ميان متصرفات آسیایی روسيه و هندوستان انگلستان باشد و نیز تضعیف هرچه بیشتر استعداد نظامی دولت تهران و بسط فساد دولتی در ایران بود.
به باور مورخان، انگلیسی ها در تعقیب همین سیاست در دسامبر 1952 و زمانی که هنوز آیزنهاور رئیس جمهور منتخب آمریکا بود با اصرار به او قبولاندند که دولت مصدق باید به هر ترتیب و هرچه زودتر برکنار شود و استدلال کرده بودند که بقاء این دولت به روی کار آمدن هواداران مسکو در ایران منجر خواهد شد و اگر ایران در کنار مسکو باشد این دولت بر همه خاورمیانه نفتخیز و آسیای جنوبی مسلط خواهد شد و عرصه را بر بلوک غرب تنگ خواهد کرد و طرح جورج کِنان (محاصره شوروی و اقمارش ـ Containment) عملا به اجرا در نخواهد آمد. مورخان و اندیشمندانی که در دسامبر 2001 (و در دهمین سالماه فروپاشی شوروی) نظرشان درباره علل این بزرگترین رویداد تاریخ بشر [با ارسال پرسشنامه] استعلام شده بود تایید کرده بودند که با رویداد 28 امرداد تهران (کودتای آگوست 1953) و پس از آن ورود ایران به اتحاد نظامی با غرب، دولت مسکو نتوانست برخاور میانه مسلط شود و راه رشد اقتصاد غرب را ببندد و لذا سرانجام جنگ سرد را باخت و به تدریج از درون فروپاشید.
تصویب طرح کاهش مناسبات ایران با لندن در پارلمان ایران و حمله به سفارت انگلستان در تهران و اخراج دیپلماتهای ایران از لندن [که به گفته وزیر امورخارجه انگلستان، به معنای قطع روابط نیست!] نیز در دسامبر 2011 (یکصد و پنجاه و پنجمین سالماه جنگ انگلستان با ایران بر سر هرات) اتفاق افتاد.
در پی اخطار های دولت لندن به تهران که هرات و مناطق اطراف آن را واگذار کند، مقامات تهران [به همانگونه که لندن انتظار داشت] به بی اعتنایی ادامه داده و به سفارت انگلستان در تهران ـ با اشاره ـ پاسخ ردّ داده بودند [كه نبايد از آنان انتظار داشت كه اصلي ترين منطقه وطن را ترك گويند]. دولت انگلستان یکم نوامبر 1856 به ایران اعلان جنگ داد و چون استطاعت لشكركشي به هرات از راه زمين و جنگ با ايران در آن منطقه را به دلایل متعدد نداشت به اعزام نیرو از راه دریا و حمله به سواحل و بنادر روی آورد.
طرح عملیات نظامی براین پایه تنظیم شده بود که نیمی از نیروی اعزامی از هندوستان، منطقه بوشهر را مورد حمله قراردهد و سپس به سوی شیراز پیش برود و نیم دیگر پس از تصرف جزیره خارک وارد اروندرود (شط العرب) شود، محمره (خرمشهر) را تصرف و از اینجا به سمت اهواز پیش براند تا دولت تهران حاضر به متارکه جنگ شود و شرایط لندن را بپذیرد. این دسته از نیروهای دولت لندن خارک را در چهارم دسامبر و خرمشهررا در 27 مارس تصرف و پیشروی به سوی اهوازرا آغاز کرد. فرمانده دسته دیگر و اعزامی به بوشهر برای تصرف فارس، با توجه به مقاومت مردم محل و اطلاع از سنگربندي آنان در تنگستان و مناطق كوهستاني، از لندن تقاضاي اعزام نيروي زميني بیشتری كرد كه ژنرال «جيمز اوت رام» که هنوز درهند بود شخصا با چند واحد سوار و پياده عازم خلیج فارس و بوشهر شد. واحدهاي ژنرال «اوت رام» در خوشاب و گردنه هاي فارس از مردم محلي، با اين كه دولت مركزي نيروي كمكي نفرستاده بود آسيب فراوان ديدند و به بوشهر بازگشتند. ژنرال اوت رام كه در عين حال يك اميرزاده انگليسي بود تصميم گرفت كه به جای عبو از كوههاي فارس به آن دسته از نيروهاي اعزامی اش به فرماندهي سرتيپ هيولاك که محمره (خرمشهر) را گرفته بودند دستور دهد که پس از گرفتن اهواز، از مسیری که كوه و كمر نداشته باشد به سوی تهران پیش بروند تا دولت ایران وحشتزده، مجبور به سازش شود. آوت رام در عین حال نگران اوضاع داخلی هندوستان بود. [درهمان زمان هنديان در وطن خود برضد انگليسي ها دست به شورش مسلحانه زده بودند و دولت انگلستان براي سركوب كردن شورش، به نيروهاي اعزامي به ايران نياز داشت ولي بي اطلاعي دولت تهران از آن شورش و يا دست كم گرفتن آن بود كه با سازش موافقت كرد.].
نیروهای سرتیپ هیولاک پس از تصرف خرمشهر عازم اهواز بودند که خبر یافتند، که در پاریس، دولت انگلستان و دولت ایران با میانجیگری فرانسه به توافق دست یافته اند. قرارداد دو دولت چهارم اپریل 1857 امضاء شد که رئیس وقت کشور فرانسه هم به عنوان شاهد آن را امضاء کرده است و جنگ انگلستان با ایران که 4 ماه و چهار روز طول کشیده بود پایان یافت. طبق این قرارداد، دولت ناآگاه و بی خیال تهران از قدیمی ترین منطقه خود ـ پاسدار زبان و فرهنگ ایرانیان و پایگاه استقلال طلبان قرن نهم ایران ـ دست کشید. اين قرارداد بگونه ای تنظیم شده است که دست دولت ايران را براي لشكركشي به منطقه هرات (اگر از اين ناحيت احساس خطر كند) بازگذارده است.
با اين سازش، ايرانيان و هنديان هر دو زيان فراوان ديدند. اگر ايران براي مدتي ديگر زیر بار سازش نرفته بود هنديان انگليسي ها از وطن بيرون مي كردند و نیروهای «آوت رام» هم در ايران به هدف نمی رسیدند.
بوشهر امروز كه نادرشاه افشار در سال 1736 آن را پايگاه ناوگان ده هزارنفري ايران اعلام كرد و به «نادريه» تغيير نام داد تا از آنجا استعمارگران اروپايي را از آسيا و شرق آفريقا بيرون اندازد در هشت كيلومتري شمال بوشهر باستاني قرارگرفته است كه آثار آن باقي است. بوشهر باستان «ليان» نام داشت كه مورخان يوناني قرون قديم، در تاليفات خود آن را «مزامبريا Mezambria » نوشته و درباره موقع دريايي آن قلمفرسايي كرده اند. پرتغالي ها در سال 1506 وارد بوشهر شده بودند كه شاه عباس بيرونشان كرد. كريم خان زند در سال 1763 بوشهر را مركز تجارت خارجي ايران اعلام داشت و در آنجا به خارجيان اجازه بازكردن مركز تجاري داد كه دكتر مصدق در زمان حكومت خود اقدام كريم خان را مورد توجه قرارداد و بوشهر را بندر آزاد ايران اعلام داشت. شهرت امروز بوشهر كه مركز استاني به همين نام است عمدتا به خاطر نیروگاه برق اتمي آن است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#526
Posted: 9 Dec 2015 12:40
پيدايش مجاهدان مشروطيت و بدلي هاي آنان
تاريخ، نهم دسامبر سال 1907 ميلادي مطابق با 18 آذر 1286 (سال تقسيم ايران به دو منطقه نفود انگلستان و روسيه) را آغاز پيدايش گروهي به نام «مجاهدين مشروطيت ايران» ذكر كرده است. اوايل همين ماه محمدعلي شاه قاجار مشروطيت نوپا را تعطيل كرده بود. در پي اين اقدام محمدعلي شاه كه مورد حمايت روسيه بود، بسياري از سران مشروطه و مشروطه خواهان و حاميان آن به حرمين قم و شهر ري و سفارتخانه هاي عثماني و انگلستان پناه برده بودند و در شهرهاي مختلف نيز مشروطه خواهان بپاخاسته بودند كه نهم دسامبر بعضي از شهرهاي كشور را از دست عوامل محمدعلي شاه خارج ساختند.
پس از تصرف تهران به دست نيروها و داوطلبان مسلحي كه از اصفهان، رشت و تنكابن آمده بودند و بركناري محمدعليشاه و احياء مشروطيت، فعاليت مجاهدين مشروطه كه هر روز شماري "فرصت طلب" هم به آنان مي پيوستند ادامه يافت و به تدريج كه "مجاهدين بدلي" اكثريت يافتند دردسر سازي آنان اوضاع كشوررا تحت الشعاع قرار داد، زيرا كه اين بدلي ها در تهران و چند شهر ديگر هركار كه مي خواستند مي كردند از قتل و غارت تا .... مورخان وقت اروپا به نقل از خارجيان مقيم ايران نوشته اند كه بسياري از اين مجاهدين مشروطيت حتي معناي مشروطيت را نمي دانستند و تنها از اين عنوان سوء استفائه مي كردند تا اين كه سر انجام پس از قتل بعضي مقامات مهم حتي يكي از پدران مشروطيت، دولت وارد عمل شد و آنان راخلع سلاح و قلع و قمع كرد. در اين زمينه، چند داستان نيز انتشار يافته است.
دو تن از مورخان اروپايي با تفسير كارهاي مجاهدان بدلي و تطبيق اين كارها با قضاوت «سر جان ملكم انگليسي» درباره روانشناسي ايرانيان نوشته اند كه ظاهرا خصلت ايرانيان نسبت به زمان ديدارهاي جان ملكم از ايران (دهه يکم قرن 19) تغيير نيافته است!. قضاوت جان ملكم مربوط به ايرانيان اوايل كار قاجاريه ــ صد سال و اندي پيش از پيدايش مجاهدين مشروطيت ــ بود كه در كتابي كه نوشته است آمده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#527
Posted: 9 Dec 2015 12:42
زد و خوردهاي مرزي عراق و ايران در سال 1965، ريشه آنها و اخطار تهران به بغداد ـ مسئله خطوط مرزي که انگليسي ها ترسيم کرده اند
نهم دسامبر سال 1965 (18 آذر 1344) در تهران اعلام شد كه دو روز پيش از اين چند واحد نظامی عراق يك پاسگاه مرزي ايران را زير آتش قرار داده و اين حمله كه در آن از اسلحه سنگين هم استفاده شده تلفاتي به بار آورده است. دولت وقت ايران به دليل ورود فيصل السعود پادشاه وقت كشور سعودي به ايران كوشيد چند روز سكوت كند و سپس شديدا به دولت عراق اعتراض كرد كه 21 دسامبر دو پاسگاه مرزي ديگر ايران مورد حمله هوايي عراق قرار گرفت و آسيب ديد و يك روز بعد توپخانه عراق چند روستاي ايران را از داخل خاك عراق به گلوله بست و 24 دسامبر روستاهاي مرزي ديگري در خاك ايران مورد حمله هوايي عراقي ها قراگرفت و همزمان اخراج ایرانی تبارها و ایرانیان از آن کشور ازسرگرفته شد که دولت مجبور بود به این معاودین مسکن و کار بدهد.
بيست و هفتم دسامبر وزيرامورخارجه وقت درباره حملات عراق به نواحي مرزي ايران به سناي ايران توضيح داد و اين مسائل را زاييده قرارداد سال 1937دانست كه دولت انگلستان آن را به ايران تحميل كرده بود. مرزهاي عراق با ايران را انگلستان ترسيم كرده و بمانند مرزهاي ساير كشورهايي كه در كنترل انگلستان بودند (ازجمله مرز شمالي هند با چين که به جنگ 1962 دو کشور انجاميد و مرز هندوستان ـ پاکستان ـ با افغانستان و تقسيم قبايل پشتون ميان دو کشور که بحراني است و ...) و در همه جا استخوان لاي زخم قرارداده تا مسائل ادامه داشته باشد و منابع كشورها قرباني اختلافات شود و پيشرفت نكنند.
يك روز پس ازتوضيحات وزير امورخارجه وقت در سنا، دولت ايران به عراق هشدار داد چنانچه باز هم از مذاكره براي حل مسئله شط العرب امتناع كند و به زد و خوردهای مرزی و اخراج ایرانی تبارها ادامه دهد، ايران براي احقاق حقوق خود به راههاي ديگر از جمله بکاربردن سرباز متوسل خواهد شد و متعاقب آن به واحدهاي ارتش يكم (غرب كشور) و نيروي دريايي آماده باش داده شد و سربازان جاي ماموران انتظامي را در پاسگاههاي مرزي با عراق گرفتند. عراق نيز متقابلا به تقويت نيروهاي مرزي خود دست زد و در بغداد بر ضد ايران تظاهرات صورت گرفت و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#528
Posted: 9 Dec 2015 12:44
فهرست سال 2013 کشورها به لحاظ فساد دولتی به گزارش ترانسپیرنسی اینترنشنال ـ ایران در ردیف 144
Transparency Internationalکه دفتر مرکزی آن در برلین است سوم دسامبر 2013 (12 آذرماه 1392) و بمانند سال های گذشته، گزارش سالانهی خود در زمینهی فساد (Corruption) در دستگاههای دولتی 177 کشور [بزرگتر] جهان را منتشر کرد. در این فهرست، جمهوری اسلامی ایران از نظر فساد اداری در ردیف 144 قرار داده شده است. ایران در فهرست سال 2012 این سازمان در ردیف 133 قرار گرفته بود که نشانه افزایش فساد دولتی است.
در این گزارش روش به دست آوردن میزان فساد دولتی و انواع فساد ذکر شده است. این فهرست تاکنون به عنوان اخطاری به دولت ها تلقی شده است که به خود آیند و مسائل اداری ازجمله رشوه، تبعیض، اِعمال نفوذ، سوء استفاده از قدرت، فامیل بازی، بی نظمی در معاملات دولتی، نادیده گرفتن قوانین، عدم رعایت حق و ... را در کشورِ شان برطرف سازند و شفّاف و مطابق استاندارد شوند. در این فهرست، ده کشور بهتر به ترتیب عبارتند از: دانمارک، نیوزیلند، فنلاند، سوئد، نروژ، سنگاپور، سویس، هلند، استرالیا و کانادا. ده کشور ردیف آخر (دارای فساد دولتی بیشتر) به ترتیب از پایین ترین: سومالی، کره شمالی، افغانستان، سودان، سودان جنوبی، لیبی، عراق، ازبکستان، ترکمنستان و سوریه ذکر شده اند.
در این فهرست آلمان دوازدهم، ژاپن هجدهم، آمریکا نوزدهم، فرانسه بیست و دوم، ترکیه و مالزی پنجاه و سوم، کوبا و سعودی شصت و سوم، ایتالیا و کویت شصت و نهم، برزیل هفتاد و دوم، چین هشتادُم، هند و فیلیپین نود و چهارم، مصر و اندونزی یکصد و چهاردهم، روسیه، جمهوری آذربایجان، پاکستان و لبنان یکصد و بیست و هفتم، بنگلادش یکصد و سی و ششم، کزاخستان یکصد و چهلم، ایران، نیجریه و اوکراین یکصد و چهل و چهارم و تاجیکستان یکصد و پنجاه و چهارم رديف گذاري شده اند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#529
Posted: 9 Dec 2015 12:46
اظهارنظرها درباره تخلفات اداری در جمهوری اسلامی و گزارش یک نماینده مجلس از تخلفات تأمل برانگیز در سازمان تامین اجتماعی!
در پی انتشار گزارش «ترانسپیرنسی اینترنشنال» که نشان داد فساد اداری در جمهوری اسلامی رو به گسترش بوده و به ردیف 144 در میان 177 کشور نزول کرده است، نظرات متعدد ابراز شده است که خلاصه چند نظر و واکنش از این قرار است:
ـ فساد اداری در جمهوری اسلامی ناشی از نظام اسلامی نیست، از مدیریت دولتی است که تاریخچه «روانشناسیِ رفتارِ ایرانی» را نمی داند که هر تحول و نظمی را به تدریج به شکلی که می خواهند و منافع شخصی افراد [مدیران امور دولتی] ایجاب می کند باز می گردانند. در چنین جامعه ای کنترل و بازرسی باید وسیع و دقیق باشد، دستگاه قضایی سریع و انقلابی عمل کند و مراحل رسیدگی از کشف مسئله تا محکومیت و اِعمال مجازات در رسانه ها انتشار یابد تا باعث تنبّه شود. هدف مجازات تنها تنبیه متخلف نیست بلکه تنبّه دیگران است تا وارد کار خلاف نشوند. بدون ترس از افشاء شدن و آگاه شدن جامعه، فساد اداری پایان نخواهد یافت و «فساد» زیبنده یک نظام اسلامی نیست.
ـ خواندن اخبار مربوط به کارهایی که در سازمان تامین اجتماعی و در طول چند سال شده است و به اظهار علیرضا محجوب رئیس کمیسیون پارلمانی تحقیق و تحفّص از آن سازمان که این پرونده دارای 80 هزار برگ شده است تاسف آور بود مخصوصا که این گفته او که در چهل و پنجمین جلسه هیئت امنای سازمان تامین اجتماعی تصویب شده بود که 6 میلیارد و 243 میلیون تومان به حدود 50 نفر پاداش داده شود و تنها پاداش یک نفر حدود 400 میلیون شده بود. چرا باید در یک نظام اسلامی با آن همه روحانی و بسیجی چنین وضعیتی صورت گرفته باشد؟. این وضعیت وارد تاریخ می شود و قضاوت نسل های بعدی این خواهد بود که انقلاب سال 1357 تنها به عمر سلطنت پایان داد، نه ریشه کن کردن فساد و تباهی و ... و اجرای شعارهای انقلاب.
ـ اگر جمهوری اسلامی رسانه های حرفه ای داشت بسیاری از مسائل اداری که در صد روز اول حکومت حجت الاسلام حسن روحانی از پرده برون افتاده و آفتابی و علنی شده است رُخ نمی داد. کار خبرنگار که پوشش اخبار یک سازمان به آن واگذار می شود کشف سوء استفاده ها، کم کاری ها، امروز و فردا کردن ها، و خروج افراد و مدیریت سازمان از چارچوب عرف و مقررات است که پس از انتشار، با مداخله و تذکر مقامات بالاتر و یا ورود دادستان مربوط به مسئله قطع می شود و دیگران هم جرأت تکرار نخواهند داشت. مسئله این است که بیشتر نشریات در جمهوری اسلامی یا دولتی و وابسته به سازمانهای عمومی هستند و یا صاحبان آنها قبلا مقام داشتند و هدف های دیگر. ترس از تعقیب قضایی شدن روزنامه نگار هم مزید بر علت است. همین سازمان تامین اجتماعی ـ خود دارای یک روزنامه است. فلسفه این کار چیست؟. روزنامه سازمان تامین اجتماعی که سود ندارد بگوییم سرمایه گذاری کرده است. اگر هدف از انتشار آن آگاه ساختن جامعه از فعالیت های آن سازمان است که می تواند مطالب خودرا به رسانه های دیگر دهد و یا نشریه تخصّصی و تنها مربوط به کار خود داشته باشد و به رایگان توزیع کند و .... چرا باید مسائل این سازمان تا به این حد بیخ پیدا می کرد.
ـ در این چند هفته [آبان و آذر 1392] در باره ِ هزینه 750 میلیارد دلار درآمد ارزی کشور در 8 سال گذشته و انتشار ارقام نادقیق در آن مدت از درآمد و هزینه ها، و قبلا چند مورد اختلاس و حیف و میل اموال و زمینخواری و ... گزارش های متعدد انتشار یافته است که خوب بود از 22 سال پیش، این حساسیّت روی فساد اداری وجود داشت. اگر بخواهیم که جامعه خوبی داشته باشیم ـ نه در ردیف 144، باید اصلاحات اداری صورت گیرد و از افشاء و انتشار تخلّف و فساد اداری نهراسیم. ضعف بازرسی و نیز سرپوش گذاشتن بر تخلفات و اشتباهات باعث تسرّی می شود. کشف تخلّف و سوء استفاده خیلی ساده و آسان است. مردم معمولی از آنچه را که در اطراف شان می گذرد آگاه هستند. موضوع دیگر؛ ضعف تنظیم اخبار است. برای مثال، من [ابراز نظر کننده] از خبری که خبرگزاری مِهر از تفحّص در سازمان تامین اجتماعی [از مهمترین سازمانهای عمومی یک کشور] تنظیم کرده بود توضیح کافی عاید نکردم، این خبرگزاری حتی ننوشته است «شستا» چیست و ....
متن این خبر نتيجه تحقيق و تحفص مجلس از سازمان تامين اجتماعي:
به گزارش خبرنگار پارلمانی مهر در 13 آذرماه 1392، حسین دهدشتی عضو کمیته تحقیق و تفحّص از سازمان تامین اجتماعی در نشست خبری خود ضمن تشریح روند پرونده ِ سازمان تامین اجتماعی گفت: تحقیق و تفحص در فعالیت 178 شرکت عضو شستا ـ از سال 1388تا 1392 نشان داد که در این شرکت ها چهار هزار و 100 جایگاه عضویت هیات مدیره و مدیرعامل تعریف شده در حالی که این جایگاه ها بین یک هزار و 500 نفر خلاصه (!) شده بود یعنی که هر نفر سه جایگاه را تصرف کرده و 71 درصد از افراد بیش از سه جایگاه [مقام] را اشغال کرده بودند.
دهدشتی به بی ثباتی مدیریتی در شرکت های عضو شستا اشاره کرد و گفت: 104 شرکت هر سال، 15 شرکت هر چهار ماه و 47 شرکت هر 6 ماه یک مدیر داشته اند!. [استنباط این است که «شستا» از حروف اول شرکت های زیر مجموعه سازمان تامین اجتماعی ساخته شده است.].
وی با بیان این که بسیاری از پُست ها هیچ ارتباطی با مدارک تحصیلی افراد نداشته است، گفت: همه اعضای هیات مدیره حقوق مستمر بالای پنج میلیون تومان داشته اند که با مزایا، جمع دریافتی آنها به 16 میلیون تومان هم می رسید.
در هلدینگ سیمان فارس در کمتر از یک سال 370 انتصاب انجام شده بود، در شرکت پتروشیمی فناوران پنج عضو هیات مدیره طی دو سال 1388 و 1389 پانصد و بیست و پنج میلیون تومان، در سال 1390 نهصد و بیست و یک میلیون تومان و در سال 1391 هشتصد و 21 میلیون تومان پاداش! گرفته بودند.
دهدشتی با بیان این که معمولا دریافتی ها از جاهای خاصی گرفته می شد، گفت: در بانک ملت حساب خاصی برای اعضای هیات مدیره وجود داشته که رییس آن بانک هم به دستگاه قضایی معرفی شده است.
این عضو کمیته تحقیق و تفحص در سازمان تامین اجتماعی با بیان اینکه پرداخت کارانهها در این سازمان، روابط مالی و اداری نداشته و بعضا ماهانه و هر سه ماه کارانه پرداخت شده است گفت: مدیرعامل پرسی گاز ایران طی سه سال مدیریت، از هشت روز مرخصی استفاده کرده و 482 روز ماموریت همراه با اضافه کاری گرفته است.
دهدشتی به سوء مدیریت در شرکت های زیر مجموعه شستا نیز اشاره کرد و اظهارداشت: شرکت نفت پاسارگارد 20 میلیارد تومان در یکی از بانک ها حساب ثابت داشته که از این بابت روزانه دو میلیون تومان متضرر شده است، شرکت نفت پاسارگاد به علت پرداخت نکردن به موقع تسهیلات ارزی در سال 1391 جمعا 46 میلیارد تومان خسارت دیده است. نفت پاسارگاد همچنین به خاطر گرانفروشی از سوی سازمان تعزیرات یک میلیارد و 400 میلیون تومان جریمه شده بود که از این بابت نیز 400 میلیون تومان متضرر شده است. این نماینده مجلس، پیگیری نکردن کسری محصولات در شرکت پرسی ایران گاز را از دیگر تخلفات در این شرکت ها ذکر کرد [که از خبر چنین بر می آید که سازمان تامین اجتماعی از سهامداران آنهاست.].
دهدشتی گفت که پتروشیمی امیرکبیر در سال 1391 محصولات خودرا خارج از بورس فروخت که بابت آن دو میلیارد تومان جریمه شد و بدهی که سهم مشارکت سازمان تامین اجتماعی بود را تعیین تکلیف! نکرده است و از این بابت 103 میلیارد تومان متضرر شده است.
وی گفت: در حالی که پتروشیمی امیرکبیر موظف بود محصولات خودرا به شرکت های تولیدی بدهد دو محصول را به شرکت هایی داده که پروانه بهره برداری نداشتند و مابه التفاوت آن 6 میلیارد تومان بوده است. همچنین پتروشیمی قدیر در سال 1389 محصولاتش را به یک شرکت خارجی داده بدون این که تضمینی گرفته باشد و تا کنون هم، پول خودرا دریافت نکرده است.
دهدشتی، واگذاری کار به افراد و شرکت های خاص را از دیگر تخلفات روی داده در این شرکت ها ذکر کرد و گفت: مدیر صادرات شرکت نفت پاسارگاد شرکتی به نام همسر و فرزندانش تاسیس کرده و طی سه فقره 300 میلیارد تومان با این شرکت قرارداد منعقد کرده است و این در حالی است که این شرکت برای مشتریان دیگر 70 درصد نقد و 30 درصد قیمت را به صورت اعتباری دریافت می کرد.
وی، خرید و فروش ارز!! در ایام نوسانات قیمت ارز را از دیگر تخلفات شرکت های زیر مجموعه شستا عنوان کرد. [استنباط این است که «شستا» از حروف اول شرکت های زیر مجموعه سازمان تامین اجتماعی ساخته شده است. خبرگزاری باید از همان آغاز مطلب، آن را در پرانتز می نوشت.].
دهدشتی در ادامه مصاحبه گفت: انتخاب اعضای هیات مدیره معمولا تحمیلی و بیرون از سازمان بودند در حالی که باید این افراد تجربه مرتبط داشته و براساس ضوابط انتخاب می شدند. پرداخت 128 سکه و 2 میلیارد تومان کارت هدیه در سال 1391 و 435 سکه [طلا] و یک میلیارد و 700 میلیون تومان کارت هدیه را از جمله پاداش ها و هدایایی ذکر کرد که در سازمان تامین اجتماعی پرداخت شده است. سازمان تامین اجتماعی 500 مجوز استخدام گرفته بود که از این تعداد 94 نفر در گیلان زادگاه وزیر وقت (محمد عباسی) و 76 نفر در یزد زادگاه سعید مرتضوی استخدام شده بودند. همچنین مرتضوی 285 نفر را استخدام کرده بود که 166 نفر از این افراد در یزد بودند. مرتضوی [دادستان و قاضی پیشین] همچنین مبلغ 360 میلیون تومان به یک موسسه خیریه کمک کرده که خودش نایب رییس این موسسه بوده است.
دهدشتی درباره وجود اسامی نمایندگان [مجلس شورای اسلامی] در تخلّفات سازمان تأمین اجتماعی گفت: گزارش هایی در این زمینه دریافت کرده ایم و مشاهده شد که این گزارش ها صحت دارد و حدود 37 تن از نمایندگان هدایایی از این شرکت ها دریافت کرده اند. ارزش این هدایا 130 میلیون تومان بوده است اما معلوم نیست که این نمایندگان این مبالغ را برای خودشان دریافت کرده و یا در حوزه انتخابیه صرف کرده اند!.
وی همچنین درمورد تخلف «بابک زنجانی» در سازمان تامین اجتماعی اظهارداشت: بررسی هایی که در کمیسیون انرژی درباره فعالیت های این فرد انجام شد در این تحقیق هم صورت گرفت. ادعای زنجانی این بوده که برای وارد کردن پول های وزارت نفت به ارزش دو میلیارد دلار اقداماتی انجام داده است. این قرارداد عملا وجاهت قانونی نداشته است. مرتضوی [سعید مرتضوی] 5 فقره چک به ارزش 17 هزار و 700 میلیارد تومان به زنجانی داده بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#530
Posted: 11 Dec 2015 12:37
تصرف نينوا: روزي كه امپراتوري ستمگر آشور نابود شد ـ انتقال ایرانیان (کُردها) به شمال عراق پس از انهدام نینوا
شهر نينوه (نينوا، مجاور موصل امروز) پايتخت امپراتوري آشور دهم و به قولي 14 دسامبر سال 612 پيش از ميلاد به تصرف نيروهاي مشترك دولتهاي ماد (ايران) و بابل (بين النهرين جنوبي) در آمد و آن امپراتوري كه در تاريخ، شهرت ستمگري يافته است براي هميشه از ميان رفت. نيروهاي فاتح نينوا اين شهر را باخاك يكسان كردند كه ديگر آباد نشد.
انگيزه ويران كردن نينوا، ظلم طولاني آشوريان به مادهاي ايراني و بابليان بود. دهها سال بود كه آشوريان بر سر مادها مي تاختند و آنان را جهت كار اجباري به اسارت مي بردند و ثروت آشور و اقتدار آن از همين برده گيري بود و مردان آشور تنها يك وظيفه داشتند و آن جنگ كردن بود. روحانيون مسيحي با تفسير انجيل، ويراني نينوا را اراده خداوند در براندازي ظالمان نوشته اند.
همين حملات آشوريان و ستمگري آنان سبب شد كه مادها دولتي كه سراسر شمال غربي ايران را دربرمي گرفت به پايتختي همدان تشكيل دهند و با دولت بابل كه آن هم گرفتار حملات آشوريان بود متحد شوند و كار آن را بسازند. آشوريها (آسوری ها) از نژاد عرب بوده اند. پس از اضمحلال امپراتوري آشور، دولت همدان هزاران ایرانی را با خانواده هایشان به منطقه آشورنشين انتقال داد تا آشوريان در اقليت قرارگيرند و بارديگر نتوانند دولت تشكيل دهند و كردهاي عراق، سوريه و تركيه امروز اعقاب همان ايرانيان منتقله هستند. دولت ماد عمري طولاني نداشت و كوروش بزرگ كه از مادر ماد و از پدر پارسي بود با متحد ساختن سه طايفه ايراني (ماد، پارت و پارس) كه مورخان غرب آنان را آرين هاي جنوبي مي خوانند، ايران را به وجود آورد. در تاريخ عمومي كه در مدارس سراسر جهان تدريس مي شود، از كوروش (سيروس = سايرس) به عنوان پدر ايران ياد شده است.
مادها يكي از سه طايفه يک قبيله آريايي هستند كه تقريبا همزمان به فلات ايران مهاجرت كرده بودند و در منطقه اي وسيع از ري و قفقاز جنوبي تا ايلام (سراسر شمالغربي ايران) به مرکزيت همدان سكني گزيده بودند و اين سه طايفه خويشاوند در قرن ششم پيش از ميلاد کشور واحد ايران را به وجود آوردند که مناطق و مرزهاي آن به صورت سنگنبشته از عهد باستان باقي مانده و مورخان سند مالکيت ايران و تنها کشور جهان که چنين سندي دارد خوانده اند. همزمان، پارتها در خراسان و شرق درياي مازندران و پارسها در جنوب و شرق ايران (از محور ري به پايين تا رود سند و نصف النهار کشمير) اسكان يافته بودند و مادها به دليل همسايگي، گرفتار هجوم هاي پي درپي آشوريان بودند. در آن زمان بزرگترين شهر مادها هكمتانه (همدان) بود كه يونانيان اكباتانا نوشته اند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه