ارسالها: 2517
#51
Posted: 26 Dec 2012 12:52
اشتباه استراتژيك و ضعف به تعرض چنگيز خان انجاميدداصلي كه كهنه نشده است
تاريخنگاران آغاز زمستان سال 596 خورشيدي (اواخر دسامبر 1217 ميلادي ) را پايان كار حكومت قرا ختائيان و غوريان در آسياي ميانه و همسايه شدن قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه با قلمرو چنگيز خان نوشته اند .خوارزمشاه با از ميان برداشتن قراختائيان كه ميان قلمرو او و قلمرو چنگيز خان حايل بودند مرتكب يك اشتباه سياسي بزرگ شد. چنگيز خان برنامه حمله به غرب متصرفات خود و ورود به دنياي سفيد پوستان را نداشت كه رويدادهاي سال بعد (1218 ميلادي) پاي او را به ايران و نيز سرزميني كه امروز كشور روسيه است باز كرد و عمده ترين اين رويدادها قتل فرستادگان بازرگاني چنگيز در شهر مرزي اترار بود كه فرماندار آن مورد حمايت مادر خوارزمشاه قرار داشت.چنگيز در نظر داشت كه با خوارزمشاه روابط دوستانه و با قلمرو او داد و ستد تجاري داشته باشد كه حادثه اترار روي داد.خوارزمشاه چند اشتباه سياسي و استراتژيك ديگر هم مرتكب شده بود كه يكي از انها گرفتن فتواي مغاير شرع بودن خلافت عباسيان از روحانيون و ديگري تحريك حكام محلي بر ضد يكديگر بود به گونه اي از تشكيل يك نيروي بزرگ واحد در برابر مغول جلوگيري شد. تاريخ اين درس را داده است كه پيروزي مغولها و هر فاتح ديگر تا به امروز نتيجه ضعف دفاعي و اقتصادي طرف ديگر و تفرقه و نفاق در آن بوده است. چنگيزيان پس از تصرف شهرهاي نامتحد هنگامي كه در مركز اروپا و همچنين در شام با دو دولت داراي قدرت مركزي رو به شدند شكست خوردند و از ادامه پيشروي دست كشيدند . جنبش غير متعهدها هم در قرن گذشته با همين فلسفه به وجود آمد كه به دلايل متعدد بعدا ضعيف و عليل شد.
چنگیز خان مغول
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#52
Posted: 26 Dec 2012 12:59
پيشنهادهاي سال 1331 مردم ايران براي اصلاح نظام انتخاباتي کشور
دكتر علي شايگان كه از سوي دكتر مصدق به رياست كميسيون اصلاح نظام انتخاباتي ايران منصوب شده بود و قبلا طي اعلاميه هايي از اصحاب نظر و ساير اتباع كشور خواسته بود كه پيشنهادهاي خود را به آن كميسيون اعلام دارند تا بررسي شوند در اين روز در دي ماه 1331 نظرات واصله را كه به صورت موضوع هاي جداگانه دسته بندي شده بودند اعلام داشت. نظرات واصله چهار پيشنهاد كلي را به دست مي داد از اين قرار:
۱ـ مشاركت بانوان زيرا كه مردم ايران كه قانون اساسي به آن اشاره كرده تنها مردها نيستند و زنان از آغاز مشروطيت از اين حق به طور غيرقانوني محروم شده اند (شده بودند).
۲ ـ انتخابات به صورت شورايي درآيد و نمايندگان مجلس به صورت هرم از جانب شوراهاي منتخبه محلي برگزيده شوند تا بهترهاي جامعه باشند.
۳ ـ اگر شمار نامزدهاي انتخابات بيش از ميزان منطقي و متعارف باشد اين نامزدها از ميان خود (بارضايت كامل) براي هر حوزه حد اكثر پنج نفر «بهتر» را تعيين كنند تا مردم در روز راي دادن تكليف خود را بدانند.
۴ـ چون شناخت راي دهندگان از نامزدها محدود است ( شايد به دليل محدود بودن رسانه صوتي و نبود رسانه تصويري در ايران وقت) انتخابات دو مرحله اي باشد و در مرحله اول كساني انتخاب شوند كه ماموريتشان تنها انتخاب نمايندگان مجلس از ميان بهتر ها و از جمله خودشان باشد.
كودتاي خارجي 28 امرداد (هفت ماه بعد) و توطئه ضد مصدق در اسفند 1331 در كاخ مرمر مانع تحقق اين پيشنهادها شد كه دردست به صورت قانون درآمدن بود.
دکتر علي شايگان
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#53
Posted: 26 Dec 2012 13:04
سرشماري به سبك اروپا در ايران و جمعيت شهر اصفهان
با انجام نخستين سرشماري به سبك اروپايي در شهرهاي بزرگ ايرانددر اين روز در سال 1319( 26 دسامبر 1940) اعلام شد كه در شهر اصفهان ( بدون حومه آن ) 204 هزار و 600 تن زندگي مي كنند و دومين شهر بزرگ ايران است. جمعيت همدان نيز طبق اين سرشماري 103 هزار و 900 تن بود.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#54
Posted: 26 Dec 2012 13:09
زمين لرزه ويرانگر شهر تاريخي «بم» ـ نگاهي کوتاه به تاريخچه اين شهر
ساعت 5 و 26 دقيقه بامداد روزي چون امروز در سال 1382 (26 دسامبر 2003) يك زمين لرزه به شدت شش و شش دهم در مقياس ريشتر شهر بم در استان كرمان را ويران ساخت و طبق آماري كه انتشار يافت بيش از 26 هزار تن را كشت و دهها هزار انسان ديگر را زخمي ساخت.
اين زمين لرزه به ارگ تاريخي بم و نواحي اطراف آن نيز آسيب شديد وارد ساخت. بم كه خرماي آن در جهان معروف است در دوران حكومت اشكانيان در مقياس جغراقيافي به صورت شهر درآمده است. طبق افسانه هاي ايراني بهمن پسر اسفنديار پس از غلبه بر فرامرز در محل پيروزي خود شهري با يك دژ نظامي مستحكم بساخت و نام خود را بر آن گذارد كه به مرور زمان واژه بهمن به «بم» تبديل شده است.
فردوسي شرح نبرد رستم زال با اسفنديار (پدر بهمن) را در شاهنامه آورده است.در طول تاريخ جغرافيون و جهانگردان منطقه بم را محلي نوشته اند كه داراي توفان شن است. طبق نوشته هاي اين جغرافيون پارچه بافي و توليد پوشاك بم در قديم شهرت جهاني داشته و منطقه اي پرنعمت بوده است. دستگيرشدن لطفعلي خان زند آخرين حكمران اين دودمان در بم صورت گرفت. بم در سال 1722ميلادي در جريان شورش امير محمود قندهاري برضد شاه سلطان حسين آسيب شديد ديد.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#55
Posted: 27 Dec 2012 14:51
زادروز رازي دانشمند بزرگ ايران - نگاهي به دستاوردهاي او
دسامبر ماهي است كه ابوبكر محمد ابن زكرياي رازي دانشمند بزرگ ايران در آن در سال 864 ميلادي در «ري» به دنيا آمد و بسياري از واژگاني كه او در علم شيمي بكار برده است جهاني شده اند از جمله واژه شيمي كه از «كيميا» و الكل كه از «الكحل» گرفته شده اند كه رازي در كتابهاي خود بكار گرفته است.
رازي (منسوب به ري) در پزشكي شيمي رياضي نجوم و فلسفه تحصيل و مطالعه كرده بود و از پايان دوران جواني نيمي از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاه خود ري كه به آن دلبستگي فراوان داشت مي گذرانيد و كتاب مهم و معروف خود در دانش پزشكي را به نام منصور ساماني حاكم وقت ري كرد و عنوان «طب منصوري» بر آن گذارد كه نخست در ده جلد به لاتين و سپس ساير زبانهاي اروپايي ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكي «حاوي» عنوان دارد كه به صورت دائرة المعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكي آن زمان در آن گرد آوري شده است. رازي در بغداد رياست بيمارستان «مقتدري» را برعهده داشت. در طول توقف او در ري و بغداد بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكي از سراسر جهان براي درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسشهايشان به ديدار ش مي شتافتند. كشف آبله و آبله مرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از هم از كارهايي است كه در دانش پزشكي به نام رازي ثبت شده است.
در دانش شيمي رازي نخستين دانشمندي بود كه شيمي آلي (ارگانيك) را از شيمي معدني (غير ارگانيك) جدا ساخت و در باره شيمي و واكنش هاي شيميايي چند اثر به زباني بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها «اسرار» است. رازي كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشن هاي شيميايي را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر مي شود به دقت شرح داده است. دويست كار علمي به نام رازي ثبت است و درمقايسه با ساير دانشمندان ايراني، رازي را مي توان همتراز ابن سينا خواند.
بسياري از پژوهشگران تاريخ علوم زادروز رازي را 27 دسامبر (روزي چون امروز) اعلام داشته اند. دراين روز (ششم دي ماه) در سال 1343 به مناسبت يازدهمين سده تولد رازي مراسم باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياري از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران به نام رازي نامگذاري شده بود شمار اين اماكن به نام او دوبرابر شد. رازي در سال 930 ميلادي درگذشت
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#56
Posted: 28 Dec 2012 11:57
افتادن غزه به دست ارتش ایران در دسامبر دو هراز و پانصد و 35 سال پیش - نگاهي به تاريخچه غزه تا به امروز
ارتش ایران در سر راه خود به مصر برای تصرف این کشور و تکمیل جامعه مشترک المنافع جهانی که از برنامه های کوروش بزرگ بود اواخر دسامبر سال 526 پیش از میلاد شهر استراتژیک غزه واقع در ساحل مدیترانه را تصرف کرد و در اینجا منتظر رسیدن کشتی هایی شد که حکمران قبرس و نیز «پولیکراتس» حکمران جزیره یونانی ساموس وعده فرستادن آنها را داده بودند. قرار بود که این کشتی ها و کشتی های فنیقی ها پیاده نظام ایران را به دلتای رود نیل منتقل کنند و سوارنظام پارسی هم از طریق حاشیه ساحلی صحرای سینا خودرا به آنجا برساند. در آن زمان غزه از بنادر مهم مدیترانه شرقی بود. به علاوه به همانگونه که از نام آن استنباط می شود به داشتن استحکامات نظامی معروفیت داشت. غزه که تاریخی چهارهزار ساله دارد همچنین از مراکز تجارت و تبادل کالا میان شرق و غرب بود و به شهر خوشبخت هم شهرت داشت. غزه اواخر هزاره دوم پیش از میلاد توسط یونانیان و عمدتا یونانیان جزیره «کرت Crete» تصرف شده بود و این یونانیان (Mycenaean Greece)که در اینجا ساکن شده بودند فیلیستین Philistin (مردم دریانورد) خوانده می شدند. مورخین یونان باستان این واژه را فیلیستینوی Philitinoi و مصریان باستان فالوستاPhalusta نوشته اند. ایران هخامنشی پس از تصرف غزه، تا سال 332 پیش از میلاد به مدت 193 آن را در اختیار داشت و در این سال پادگان ایرانی غزه در برابر اسکندر مقدونی مقاومت شدید کرد و چون نیروی کمکی نرسید شکست خورد.
در لشکرکشی به مصر کمبوجیه = کامبوجیا = کامبوزیا = کامبیز پسر کوروش و جانشین او فرماندهی ارتش ایران را برعهده داشت. کمبوجیه هنوز در غزه بود که شنید «اماسیس دوم» فرعون مقتدر مصر درگذشته و پسر او پسامتیک به نام پسامتیک سوم برجایش نشسته است. دو ارتش ایران و مصر چندی بعد (سال 525 پیش از میلاد) در محل «پلوسیوم» واقع در دلتای رود نیل و نه چندان دور از «پورت سعید» امروز در برابر هم قرار گرفتند و ارتش ایران به دلیل داشتن سلاحهای برتر و آموزش نظامی و تاکیک بهتر پیروز شد و ارتش مصر بادادن پنجاه هزار کشته شکست خورد و تسلیم شد و از آن روز تا سال 404 پیش از میلاد (به مدت 121 سال و چند ماه)، مصر یک ساتراپی = استان ایران بود. شرح لشکرکشی ایران به مصر و تصرف این سرزمین را «شه سیاس = که شیاس = ته سیاس» مورخ و پزشک یونان باستان که در دوران هخامنشیان سالها در ایران می زیست دقیقتر از سایر مورخان قرون قدیم و از جمله هرودوت نوشته است. این مورخ ـ پزشک یونانی در طول اقامت در ایران در سال 401 پیش از میلاد اردشیر دوم _ شاه وقت ایران را درمان کرده بود.
کمبوجیه پس از تصرف ممفیس (پایتخت شمالی مصر) و سپس دیدار از مصر جنوبی تصمیم به تصرف لیبی و سودان (نوبی) گرفت که سپاه اعزامی او به سوی لیبی در 50 کیلومتری مرز لیبی امروز (واحه سیوه) دچار یک توفان صحرایی شد و بسیاری از افراد آن در زیر شن مدفون شدند که اخیرا ضمن اکتشافات نفتی استخوانها لباسها و جنگ افزارهایشان به دست آمده است. سپاه اعزامی کمبوجیه به نوبی (سودان) نیز از منطقه کوش و شهر نپاتا پیشتر نرفت. در یک سند که از "ناسته سنگ" پادشاه وقت نوبی برجای مانده و در یک موزه انگلستان است کمبوجیه را «کمباسودن» نوشته و تصرف منطقه شمالی سودان توسط ایرانیان را تایید کرده است.
پس از کمبوجیه داریوش بزرگ - خود به مصر رفت و به هزینه ایران دستور جمع آوری و تنظیم تاریخ مصر و ساختن آبراهی میان دریای سرخ و رود نیل را داد تا کشتی های ایران از خلیج فارس به مدیترانه بروند و نیاز به استفاده از کشتی های یونانیان نباشد که مورد اعتماد پارسیان نبودند.
۲۷دسامبر 2008 و دو هزار و پانصد و 35 سال پس از افتادن بندر غزه (امروزه شهری 420 هزار نفری) به دست ارتش ایران این شهر و سراسر نوار 361 کیلومتر مربعی غزه (با جمعیت کل نزدیک به یک میلیون و پانصد هزار نفر) مورد حملات هوایی اسرائیل قرارگرفت آسیب فراوان دید و بیش از 250 کشته و صدها مجروح داد. نواز غزه به طول 41 کیلومتر و عرض از 6 تا 12 کیلومتر که از ژوئن 2007 توسط حماس اداره می شود در طول تاریخ خود همواره در معرض تهاجم قرارداشته است. غزه پيش از افتادن به دست ايران در دسامبر 526 پيش از ميلاد در سال 732 پيش از ميلاد به تصرف آشور درآمده و در سال 586 پيش از ميلاد به دست امپراتوري بابل افتاده بود. غزه درجریان جنگهای سه گانه اسکندر مقدونی از دست ایران خارج و به تصرف او درآمد که دو قرن بعد رومی ها آن را از دست جانشینان اسکندر خارج کردند. این منطقه در سال 637 میلادی به تصرف سپاه اسلام به فرماندهی عمرو عاص درآمد. در طول جنگهای صلیبی چند بار از کنترل حکومت «مصر - سوريه» خارج و به دست مسیحیان اروپایی افتاد و سپس عثمانی آن را بسال 15117متصرف شد. ناپلئون بناپارت در سال 1799 و درجريان لشکرکشي به شرق غزه را متصرف شد که بارديگر به دست عثماني افتاد. گاهي حکمران مصر به نام عثماني بر آنجا حکومت مي کرد. در سال 1832 محمدعلي پاشا حکمران مصر که اسما وابسته به عثماني بود غزه را بخشي از خاک مصر اعلام کرد و .... انگلیسی ها در هفتم نوامبر 1917 پس از يک نبرد پرتلفات آن را از دست عثمانی خارج و تا سال 1948 اداره کردند. اداره امور غزه که در سال 1929 علیه یهودیان شورش دامنه دار کرده و دولت لندن را مجبور به تخلیه آن منطقه از یهودیان ساخته بود از زمان نخستین جنگ اعراب و اسرائیلی ها تا سال 1967 در دست مصر بود که در این سال در جنگ از اسرائیل شکست یافت. غزه سپس تا سال 1994 و انعقاد قرارداد اسلو در اشغال اسرائیل بود و ... و هنوز هم وضعیت آن روشن نیست و بنابراین ناآرامي و جنگ و خونريزي ادامه خواهد داشت. اين وضعيت درعين حال ضعف سازمان ملل و بي حالي اتحاديه عرب را منعکس مي کند.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#57
Posted: 28 Dec 2012 12:01
فارسي دري و تاکيد يعقوب ليث صفاري بر گفتن و نوشتن به فرسي
مورخان زبانشناسي به اين نتيجه رسيده اند كه منظور يعقوب ليث صفاري قهرمان ملي همه ايرانيان و ايراني تبارها از رسمي ساختن دوباره زبان فارسی که در سال 868 آن را در کرمان اعلام داشت و در سال 875 ميلادي با جزئیات بیشتر آن را باردیگر مورد تاکید قرارداد بکارگیری همان لهجه اي بوده است كه در دربار ساسانيان به آن تكلم مي شد و مكاتبات رسمي به آن صورت مي گرفت. از همان زمان اين پارسي را "پارسي دري (پارسي دربار)" خوانده اند. مورخان تحولات زبان این نتیجه گیری خودرا در نشست دسامبر 1968 (و در جلسه بیست و هشتم این ماه) اعلام داشتند.
یعقوب لیث در سال 868 میلادی پس از آزاد کردن کرمان پارسي را زبان رسمي همه ايرانيان اعلام کرده بود و گفته بود که از آن پس به زبانی که او نمی فهمد مکالمه و مکاتبه نکنند. زبان مكاتبات و مذاكرات رسمي از سال 652 ميلادي عربي بود زيرا اعراب حاكمان شهرها بودند و زبان ديگري نمي دانستند و به ايرانياني كه عربي نمي دانستند و سعي در يادگرفتن آن نمي كردند «عجم به معناي گنگ» خطاب مي كردند كه هنوز هم اين اصطلاح از ميان نرفته است. يعقوب ليث اخطار كرده بود که از آن پس اگركسي در قلمرو او جز به فارسي سخن بگويد و بنويسد شديدا مجازات خواهد شد.
يعقوب كه رهبري بزرگ و در تاريخ ايرانيان منحصر به فرد است ظرف دو سال هرات بلخ كابل و قندهار يعني همه افغانستان امروز را كه در آن زمان ايران خاوري (آريانا ـ ملك كيان) خوانده مي شد از دست اعراب خارج ساخت و سال 868 ميلادي نيز كرمان و همه پارس را گرفت و به فتوحات خود ادامه داد. «محمد وصيف» پس از بازستاني هرات توسط يعقوب از اعراب در ستايش از او اشعاري سروده كه باقي مانده اند. فرق يعقوب با ساير ايرانيان استقلال طلب اين بوده است كه مطلقا حاضر به سازش و تماس با خليفه بغداد نبود و اورا بيگانه مي خواند اما سايرين ــ جز مرداويز ــ اسما و ظاهرا خليفه بغداد را رد نمي كردند.
پارسي دري كه زبان اشعار فردوسي رودكي حافظ سعدي خيام جامي مولوي نظامي و ... است به تدريج تكامل يافته است. اين زبان فرزند پارسي ميانه و نوه پارسي باستان است. زبانهاي پشتو بلوچي كردي و اوستيايي (منطقه اي در قفقاز شمالی برادران پارسي دري و نوه هاي پارسي باستان هستند. پارسي دري را پارسي تاجيكي هم مي گويند. زبانشناسان روس نوشته اند كه پسوند «دري» به اين سبب بكار برده مي شود كه نشان دهد كه مردمان دره جيحون (آمو دريا) كه فاصله اي زياد از سرزمين هاي عربي داشتند اين زبان را ازدست ندادند و به صورت امانت به ساير ايرانيان باز گردانيدند و واژه دري منسوب به اين دره است.
پارسي تا دهها سال پس از يعقوب ليث عاري از واژه هاي عربي بود كه بعدا به تدريج نويسندگان و شاعران براي غناي كلام از زبان عربي واژه عاريه كردند. فردوسي تلاش بسيار كرد كه اين واژه هاي خارجي را از پارسي بزدايد و تاحدي هم موفق شد. در ميان كشورهاي اسلامي اوليه ايرانيان تنها ملتي هستند كه زبان خود را حفظ كرده اند.
ايرانيان تاکنون چندبار تلاش كردند تا خط كتابت را هم تغيير دهند كه به علت پيدايش خطاطان بزرگ و زيبا نويسي ايجاد تغييراتی در شكل حروف عربي در فارسي نويسي (پیدایش رسم الخط فارسی) همين خط را حفظ كردند و حرفه مشاقي به معناي آموزگار خوشنويسي به وجود آمد. طبق بعضي روايات رضاشاه (پهلوي اول) به اقتباس از اتاترك در صدد تغيير خط كتابت ايران بود ولي از مخالفت روحانيون شيعه بيم داشت و اگر وقايع شهريور 1320 پيش آمد نكرده بود شايد به تدريج دست به اين كار هم مي زد.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#58
Posted: 29 Dec 2012 13:11
برنامه اصلاحات پوراندخت شاه وقت ايران امضاء قرارداد صلح با روم ـ اشتباه استراتژیک پوراندخت
تصوير پوراندخت بر سكه اش (محفوظ در موزه سن پترزبورگ - روسيه)
پوراندخت شاه ساساني كه سياست خارجي و داخلي تازه اي را در پيش گرفته بود تا امپراتوري ايران را نجات دهد 25 دسامبر سال 630 ميلادي (طبق برخي تواريخ: 29 دسامبر آن سال) با دولت روم شرقي قرارداد تازه (تکميلي) صلح امضاء كرد تا فرصت يابد دست به اصلاحات داخلي بزند که راه نجات امپراتوری را در آن یافته بود. پوراندخت برای جلب اعتماد رومیان تصمیم سال 629 قباد دوم را اجرایی کرد و دستور داد که ارتش ایران پادگان خود در شهر حلب (الپو ـ بزرگترین شهر سوریه امروز شهری دو میلیون نفری و یکی از چند شهر قدیمی جهان) را تخلیه کند که رومیان به آن چشم داشتند.[حلب هفت سال پس از خروج نیروهای نظامی ایران به دست اعراب مسلمان به فرماندهی خالد ابن ولید افتاد]. با وجود این پوراندخت که شاهي باتدبير بود و حمله اعراب مسلمان از حجاز به قلمرو ايران و روم را پيش بيني كرده بود درصدد امضای یک پیمان دفاعی مشترک با رومیان برنیامد تا به اتفاق در برابر عرب اقدام کنند که مورخان آن را یک اشتباه استراتژیک بزرگ خوانده اند. وی تنها به دادن این اندرز به فرماندهان ارتش بسنده کرده بود كه اختلافات داخلي را كنار بگذارند و آماده مقابله باشند. وي اسپهبد رستم فرخزاد را سمت فرماندهي ارتش داد و اشتباه این ژنرال این بود که اعراب مسلمان را دست کم می گرفت. اعراب مسلمان تا آن زمان بر سراسر جزيرة العرب مسلط شده و عزم شمال و شرق (روم و ایران)را کرده بودند.
پوراندخت (دختر خسروپرويز) يكي از دو بانويي كه بر ايران حكومت كردند مي دانست كه ايرانيان از جامعه طبقاتي كه به آنان تحميل شده بود [و در آن حتی اعیان از ازدواج با فردی از طبقه زحمتکش اکراه داشتند و افراد از طبقه کشاورز نمی توانستند وارد یکان سواره نظام شوند و ....] شديدا ناراضي هستند فئودالهای (اربابان املاک) بیداد می کنند قضات از عدالت و انصاف دور شده اند و سران ایالت ها براي خود اختيارات تازه خلق كرده و حتي سكه ضرب كرده اند. براي حل اين مسائل بود كه پوراندخت با روم شرقي (بيزانس) قرارداد صلح امضاء كرد و دستور رعايت عدالت بخشودن ماليات عقب افتاده لغو امتیازهای ناشی از برتري هاي طبقاتي و اختيارات اضافي فرمانداران را داده و سكه ملي واحد ضرب كرده بود.
با وجود اقدامات اصلاحي متعدد حكومت پوراندخت هم، مانند ساير جانشينان خسروپرويز دولتي مستعجل بود و اختلافات داخلي فساد اداری و قضایی و نزاع بر سر قدرت در تيسفون ادامه يافت و در کمتر از ده سال این شهر به دست عرب افتاد و ....
مورخ آلمانی کتاب مرگ قدرت ها نوشته است که امپراتوری ایران در سه ـ چهار دهه اول قرن هفتم دچار بیماری سرطان شده بود که درمانپذیر نبود. نباید یک قدرت بزرگ امکان دهد که عوامل بیماری وارد درون آن شوند.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#59
Posted: 29 Dec 2012 13:13
روزی که كازروني ها نيروهاي انگليسي را شكست دادند
مقامات انگليسي كه طبق سازشنامه سن پترزبورگ (قرارداد آگوست 1907 انگلستان و روسيه) نيمه جنوبي و شرقي ايران را به نام منطقه نفود در كنترل داشتند در پي حملات كازروني هاي ميهندوست به تاسيسات انگليسي در اين شهر و ناامن ساختن راههاي اطراف براي جلوگيري از تردّد آزادانه انگليسي ها و عوامل آنان 28 دسامبر سال 1916 دستور دادند كه پانصد تن از نظاميان تحت فرمان آنان مركب از سربازان هندي و افراد «اس پي آر» با چند توپ و مسلسل از شيراز به كازرون بروند و كازروني ها را سركوب كنند. توده ایرانی (نه مقامات تهران) ناخرسند از استقرار روسها و انگلیسی در وطنشان، با آنان به صورت های مختلف مبارزه می کردند و جنبش کازرونی ها هم در همین راستا بود.
اين نيرو 29 دسامبر (هشتم دي ماه 1295 هجری) شيراز را به عزم كازرون ترك كرد. نيروي اعزامي پس از درگيري با كازروني ها كه شماري داوطلب با تجهيزاتي ناچيز بودند با تحمل تلفات سنگين از نیمه راه به شيراز بازگشت.
مجسم كنيد كه اگر در امرداد و شهريور 1320 (25 سال بعد) چند ايراني! به ميهن خود خيانت نكرده بودند و ارتش ايران را مرخص نساخته بودند چگونه انگلستان مي توانست با نزديك به چهار هزار سرباز عمدتا هندي (یک پنجاهم نیروهای مسلح و آماده ایران در آن زمان) كه از طريق خاك عراق به ايران فرستاده بود وطن ما را كه صدها سال يك امپراتوري مافوق نيرومند بود تصرف كند و شاه آن را به تبعيد بفرستد!. اين ادعا كه تسليم شدن بهتر از تحمل تلفات بود مسخره است. اگر اين استدلال (حرف مفت) درست بود؛ پس روسها در دوران جنگ جهاني دوم به جاي تحمل 27 ميليون كشته بايد استالن را مي گرفتند و تسليم هيتلر مي كردند و به زندگي خود ادامه مي دادند و .... تلفات ايرانيان از گرسنگي و بيماري و دشواری هاي دیگر، پس از اشغال نظامی وطن بمراتب بيشتر از جنگيدن بود.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#60
Posted: 29 Dec 2012 13:20
دكتر صديقي پيشهاد شاه را که نخست وزير شود رد كرد ولي بختيار آن را پذيرفت ـ پاسخ صديقي به شاه
شاه
29 دسامبر سال 1978 دكتر غلامحسين صديقي جامعه شناس استاد دانشگاه تهران و آخرين وزير كشور در حكومت دكتر مصدق كه پس از 28 امرداد مدتي را در زندان بسر برده بود به شاه كه به او پيشنهاد كرده بود نخست وزير شود اطلاع داد كه نمي تواند اين پيشنهاد را بپذيرد و شاه همان روز از شاپور بختيار يكي ديگر از همكاران پيشين دكتر مصدق خواست كه كابينه غير نظامي تشكيل دهد.
دکتر صديقي
پيشنهاد شاه هنگامي به دکتر صديقي داده شده بود که ژنرال ازهاري نخست وزير وقت ظاهرا كناره گيري كرده بود. اوضاع بسيار ناآرام بود تظاهرات ضد شاه لحظه اي قطع نمي شد صدور نفت تقريبا به صفر رسيده بود روزنامه ها در حال اعتصاب بودند بانكها بسته بود خارجيان با عجله ايران را ترك مي گفتند و .... از دکتر صدیقی نقل شده است که گفته بود شاه با دعوت از او می خواست که آرامش نسبی برقرار شود تا بتواند دوباره دیکتاتوری کند و او قبول دعوت شاه را خیانت به ملت ـ ملتی که بپاخاسته بود می دانست. طبق همین نقل قول صدیقی به فرستاده شاه گفته بود که با تغییر این و آن مردم آرام نخواهند گرفت آنان خواهان تغییرات ریشه ای هستند (یعنی که او باید برود).
طبق يک نقل قول ديگر که بعدا به نقل قول اول اضافه شده است؛ دکتر صدیقی همچنين به فرستاده شاه گفته بود .... مردم یک سال است [ازهشتم ژانویه 1978 = 19 دیماه 1356 که نامه ساختگی «رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات چاپ شد] که به خیابان ریخته و اعتراض می کنند و با تغییرات جزئي و وعده و نطق آرام نخواهند گرفت این تصمیم را باید دست کم شش ماه پیش می گرفتید و دستور آزادی انتشار روزنامه و تاسیس حزب می دادید تا مردم به جای خیابان حرف خودرا آنجا بزنند. به شهادت تاریخ ایران که مدلول «فلسفه تاریخ» قرارگرفته است نفرت از فساد دولتی سوء مدیریت اختلاس خاصه بازی (اشاره به خواص و امتیازات این طبقه) و افاده و تبعیض از هزاران سال پیش در خون هر ایرانی و عامل تغییر حکومت ها و دودمان ها بوده است و عاملان فساد دولتی دیرزمانی است که با دلارهای نفتی از ایران خارج شده اند و ... و درباره بازگردانیدن آنان و پولها چه وعده ای به مردم می توان داد؟ هیچ ... و من براي بوروکراسي ديرپاي ايران ـ بي اعتنايي به مردم در ادارات دولتي و امروز و فردا کردن و گوش نکردن به شکايات و مشکل آنان، راه حلي نمي بينم جز تعطيل کردن و نوسازي همه سازمانهاي دولتي برپايه علم اداري. مردم از کندي کار در دستگاه قضايي نيز راضي نيستند و بنابراين مسائل ايران يکي دو تا نيست.
صديقي در کنار مصدق
بختيار ششم ژانويه 1979 زمام امور را به دست گرفت. طبق نوشته كرونيكل قرن بيستم (صفحه 1149 ) دولت آمريكا (حكومت كارتر) كه سياست خود را نسبت به ايران عوض كرده بود هشتم ژانويه به شاه اندرز داده بود كه از ايران خارج شود. بختيار اعلام کرده بود كه شاه به استراحت خواهد رفت و 16 ژانويه شاه تحت عنوان مرخصي از ايران خارج شد رفتي بود كه بازگشت نداشت. شاه هنگام خارج شدن از ايران اظهار اميدواري كرده بود كه دولت (بختيار) گذشته را اصلاح و براي آينده برنامه ريزي كند.
در پي خروج شاه از کشور بختيار تصميم گرفته بود كه با بازگشت آية الله خميني از پاريس به تهران با اينكه دستور تشكيل دولت موقت داده بود مخالفت نكند و وي اول فوريه به تهران بازگشت و مورد استقبالي بي مانند قرار گرفت و يازده روز بعد پس از اينكه ارتش از دولت دكتر بختيار سلب حمايت كرد اين دولت ساقط شد و بختيار پس از مدتي پنهان بودن به طريقي که هنوز دقيقا اعلام نشده است از ايران خارج گرديد و ... و چند سال بعد هم در پاريس ترور شد.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7