ارسالها: 3119
#601
Posted: 21 Dec 2015 10:43
انتقال غیرقانونی 87 میلیارد «یورو» از ایران به ترکیه! از 2009 تا 2012، قاچاق طلا، شرکت هاي صوري، رشوه و بازداشت یک تاجر ایرانی در ترکيه
تهران ـ روزنامه شرق ـ 19 دسامبر 2013 (28 آذرماه) : دولت ترکیه یک تاجر ایرانی را به اتهام مانی لاندری و انتقال غیرقانونی ۸۷ میلیارد یورو ـ پول از ایران به ترکیه بازداشت کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رسانههای ترکیه خبر داده اند که 17دسامبر 2013 یک تاجر ایرانی به نام «ر.ض» به اتهام قاچاق پول در آن کشور بازداشت شده است. به این فرد، اتهاماتی از قبیل مانی لاندری (اصطلاحا؛ پولشویی)، نقل و انتقال غیرقانونی مقادیر زیادی پول از ایران به ترکیه، قاچاق شمش طلا، تهیه مدارک جعلی و ارتشاء وارد آمده است.
طبق این گزارش ها، «ر.ض» که پس از کسب تابعیت ترکیه، نامخانوادگی خودرا تغییر داده متهم است که در انتقال 87 میلیارد یورو ـ پول ـ از ایران به ترکیه از طریق شرکتهایش که در فاصله سالهای 2009 تا 2012 تاسیس شدهاند، اقدام کرده بود. این فرد علاوه بر تابعیت ترکیه، دارای تابعیت جمهوری آذربایجان است.
پلیس ترکیه در جریان رسیدگی به این قضیه، سلیمان ارسلان (رییس بانک خلق)، مصطفی دمیر (شهردار منطقه ـ محله ـ فاتح ِ شهر استانبول و عضو حزب حاکم عدالت و توسعه)، پسر معمر گولر (وزیر کشور ترکیه که نیروی پلیس هم زیرنظر او اداره میشود)، پسر ظفر چاغلایان (وزیر اقتصاد ترکیه) و پسر اردوغان بیرقدار (وزیر محیطزیست و شهرسازی ترکیه) را هم دستگیر کرد. تحقیقات پلیس در این مورد از 14دسامبر 2011 و پس از کشف 14میلیون و پانصد هزار دلار و چهارمیلیون یورو ـ پول از سه تبعه جمهوری آذربایجان و یکایرانی در فرودگاه «ونوکوو Vnukove ـ يکي از فرودگاههاي شهر مسکو» آغاز شد. سازمان گمرک روسیه فدراتیو از ترکیه خواسته بود تا به این قضیه رسیدگی کند.
پلیس ترکیه با دستگیری صاحب یک صرّافی در استانبول و 14کارمند آن، کار رسیدگی به این موضوع را آغاز کرد. در تحقیقات انجامشده مشخّص شد که انتقال پول در مسیر دوبی، ترکیه و روسیه انجام شده و نام این سه تاجر جمهوریآذربایجان: «الف. نظامی»، «ح.سورخای» و «ب. ودادی» به میان آمده بود که پلیس ترکیه برای این سه تاجر قرار تعقیب بینالمللی صادر کرد.
سپس و به خواست پلیس، بازرسان مالی ـ حساب هاي سه شرکت صوری تاسیسشده بر روی کاغذ در ترکیه را بررسی کردند و دریافتند که مقادیر زیادی پول از ایران توسط این شرکتها انتقال یافته است. بانک ملی ایران 87 میلیارد یورو به حساب این سه شرکت تاسیسشده در سالهای 2009 تا 2012 واریز کرده بود. همچنین مشخص شد که این شرکتها توسط «ر.ض» تاسیس و اداره میشدند. حسابهای این شرکتها در بانکهای مختلف ترکیه مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد که روزانه حدود پنج میلیونیورو پول به حساب هرکدام از این شرکتها واریز میشد. بازرسان مالی از اینکه هیچکدام از این شرکتها بدهی مالیاتی نداشتند متعجب شدند. افرادی که مورد بازجویی قرار گرفتند، در اظهارات خود مدعی شدند که دستورالعملهای انتقال پولها را از ایران دریافت میکردند!.
پلیس ترکیه که از دسامبر 2011 [دوران تشدید تحریم جمهوری اسلامی ایران] در جستوجوی «ر.ض» بود، متوجه شد که وی در صادرات غیرقانونی طلا نیز دست داشت. او از طریق پرداخت رشوه به مقامات دولتی، یک و نیم تُن طلا به خارج از ترکیه انتقال داده بود. به گزارش رسانه های ترکیه، وی دهها میلیوندلار رشوه پرداخت کرده است. رسانههای ترکیه از «ر.ض» به عنوان یک تاجر سرشناس و از یک خانواده ثروتمند ایرانی که در ترکیه زندگی می کرده و در اینجا با یکی از خوانندگان سرشناس ترکیه ازدواج کرده است نام برده اند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#602
Posted: 21 Dec 2015 10:45
و گزارش 18 سامبر 2013 بی بی سی در این زمینه و به نقل از حرّیت و رسانه های دیگر ترکیه:
حرّیت در وبسایت خود نوشته است «رضا ضراب» * که اصالتا ایرانی و دارای تابعیت جمهوری آذربایجان و ترکیه است، به انتقال غیر قانونی پول از طریق یک بانک متعلق به دولت ترکیه و پرداخت رشوه به نزدیکان مقامات دولتی متهم شده است.
بعضی از رسانه های ترکیه نوشته اند که به رغم ممنوعیت های ناشی از تحریمهای بین المللی، او حدود ده میلیارد دلار را به صورت طلا و پول نقد، از طریق انتقالات بانکی خارج از ضابطه به ایران منتقل کرده و برای این کار دهها میلیون دلار رشوه پرداخته است. این در حالی است که نام رضا ضراب در فهرست هیچ یک از تحریم های اعمال شده علیه ایران دیده نمی شود. پلیس ترکیه سه شنبه 17 دسامبر (26 آذرماه) در یک اقدام خبرساز بیش از ۵۰ نفر را که یک مقام ارشد بانک دولتی خلق و فرزندان سه وزیر کابینه، از جمله وزیر کشور، در میان آنها بودند دستگیر کرد. رضا ضراب تاجری سرشناس از یک خانواده ثروتمند ایرانی است که در ترکیه زندگی می کند و از آنجا که با «ابرو گوندش» خواننده سرشناس تُرک ازدواج کرده، در افکار عمومی این کشور شناخته شده است.
به نوشته حریت، رضا ضراب در سال ۲۰۱۲ و در جریان توقیف یک محموله طلا که قرار بود به ایران منتقل شود، توسط پلیس مورد بازجویی قرار گرفته بود. بر اساس این گزارش، دولت آمریکا پس از توقیف این محموله در نامه ای از دولت ترکیه خواست که در مورد نقش بانک خلق در انتقال پول به ایران تحقیق کند. این ماجرا آغاز رشته تحقیقات مفصلی بود که سرانجام به بازداشت های دیروز منجر شده است.
پلیس در جریان این دستگیری ها، سلیمان ارسلان (رئیس بانک خلق)، مصطفی دمیر (شهردار منطقه فاتح استانبول و عضو حزب حاکم عدالت و توسعه)، پسر معمر گولر (وزیر کشور که نیروی پلیس هم زیر نظر او اداره می شود)، پسر ظفر چاغلایان (وزیر اقتصاد) و پسر اردوغان بیرقدار (وزیر محیط زیست و شهرسازی) را هم بازداشت کرد.
گزارش ها حاکی است که پنج افسر ارشد پلیس که در این دستگیری ها نقش داشتند از کار معلق شده اند. گفته می شود که رقابت های داخلی سیاسی ترکیه در تحولات دو روز گذشته این کشور موثر بوده است.
پرونده ای که دادسرای جرایم مالی ترکیه در آن باره تشکیل داده است سه بخش دارد که بخش اصلی آن به رضا ضراب مربوط است.
به نوشته حریت، او علاوه بر انتقال طلا و پول به ایران، به پرداخت رشوه به نزدیکان اعضای دولت برای تسهیل امر سرمایه گذاری و همچنین تسریع دریافت تابعیت ترکیه برای خود و نزدیکانش متهم است.
بخش دوم پرونده به سرمایه گذاری ها در بخش املاک و فعالیت های چند شرکت بزرگ ساختمانی مربوط می شود.
بخش سوم هم به اعطای مجوز ساخت هتل در مناطق حفاظت شده تاریخی و فرهنگی استانبول ربط دارد که در نزدیکی خط آهن در حال احداث مرمره واقع است. این خط آهن بخش های اروپایی و آسیایی استانبول را از زیر تنگه بُسفَر به هم وصل خواهد کرد.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#603
Posted: 21 Dec 2015 10:46
به گزارش ایلنا و اظهار رئیس انجمن مددکاران اجتماعي؛ شیوع بیماری مقاربتی «زگیل تناسلی» در ایران
تهران ـ ایلنا ـ 27 آذرماه 1392: رئیس انجمن مددکاری از شیوع بیماری مقاربتی «زگیل تناسلی» در ایران خبر داد و به گفته وی؛ تاکنون ممکن است حدود یک میلیون تَن به آن مبتلا شده باشند و به نظر می رسد که درمانی هم برای آن وجود نداشته باشد.
«مصطفی اقلیما» رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی، در پاسخ به پرسش خبرنگار ایلنا گفت که این زگیل [زگیل تناسلی] روی آلت تناسلی ایجاد و از طریق مقاربت منتقل میشود. این نوع زگیل ِ عفونی ممکن است سرطانی شود و بیماررا عقیم کند. درمان این بیماری سخت و دشوار است و راه مقابله با آن، پیشگیری و ترزیق واکسن است. برخی از بیماران به درمان لیزری متوسل شده اند ولی فایده بخش نبوده است. درمان لیرزی برای ده روز تا یک ماه موثر بوده و بیماری بازگشت کرده است.
اقلیما گفت که وسعت شیوع آن در سال جاری مشاهده شده است. سال گذشته به طور روزانه یک تا دو بیمار ِ از این دست به من مراجعه میکردند اما امسال هر روز 10 تا 15 بیمار مَرد. و به این ترتیب، شاید یک میلیون تَن به این بیماری مبتلا شده باشند و با این برآوُرد [سر انگشتی]، این بیماری در آستانه اپیدمی شدن است و ضروری است که وزارت بهداشت سریعا وارد عمل شود و اقدام کند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#604
Posted: 21 Dec 2015 10:48
«ر. اعتمادي» روزنامه نگار دولتي نمي شود
يك بانوي مخاطب نوشته هاي نگارنده، در دسامبر 2005 از تهران نوشته بود كه چرا از مهارت و استعداد «ر. اعتمادي» روزنامه نگار معروف در رسانه هاي امروز كشور استفاده نمي شود.
پاسخ: تا آنجا كه اين نگارنده اطلاع دارد، اعتمادي كه در عين حال يك جامعه شناس و داستان نگار و تنها روزنامه نگار اينوستيگيتيو تاريخ ژورناليسم ايران است به اصول ژورناليسم حرفه اي كه روزنامه نگاري كار دولت نيست وفادار مانده است. طبق اين اصول، يك روزنامه نگار حرفه اي نبايد در يك روزنامه دولتي كه نقش روزنامه عمومي را ايفاء مي كند و يا رسانه اي كه از دولت كمك مالي مي گيرد كار كند، مگر اين كه اين نشريه تخصصي باشد (براي مثال: همشهري كه که قاعدتا يك نشريه محلي تهران بايد باشد! و امتياز سياسي نويسي ندارد، در عداد نشريات تخصصي «شهري» بشمار مي رود). اعتمادي به اين اصول وفادار مانده است و به همين دليل در سالهاي اخير دعوت چند ناشر را براي همكاري رد كرده است. وي پس از مصادره موسسه اطلاعات توسط دولت، در سال 1359به همين سبب (حكومتي شدن) از سردبيري اطلاعات جوانان و نويسندگي در موسسه اطلاعات كنار رفت. بنابراين، همفكري او با جبهه ملي، تمايلات ناسيوناليستي و انتشار مصاحبه هاي درياردار دكتر احمد مدني كرماني علت اصلي انفصال او از موسسه اطلاعات نبود. اعتمادي از دادن نظر و طرف مشورت قرار گرفتن با مطبوعات كنوني امتناع نكرده است. او پس از كنار رفتن از موسسه اطلاعات به نوشتن داستان كه ذوق و استعداد ديگر اوست ادامه داده و در اين رشته موفق بوده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#605
Posted: 21 Dec 2015 10:51
1911
سالارالدوله شاهزاده قاجار با يك نيروي نظامي وارد كرمانشاه شد تا با بركنار كردن احمد شاه نوجوان سلطنت ايران را به دست آورد
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#606
Posted: 22 Dec 2015 09:34
«خور روز» و «دي گان» - روز برابري انسانها در ايران باستان و روز سپردن تعهد به کشت نهال سرو
«يكم ديماه» از 1738 سال پيش از ميلاد «دي گان»، يلدا = ميلاد و «خور روز» ناميده شده است که به زعم ايرانيان باستان، روز تولد دوباره خورشيد پس از بلندترين شب سال بوده است. سال 1738 قبل از ميلاد (3746 سال پيش) را يک تقويم ويژه پارسيان هند (زرتشتيان ايراني که پس از حمله اعراب مسلمان در سده هفتم ميلادي جلاي وطن کردند و به هند رفتند و در آنجا ماندگار شده اند) به دست داده است. ايرانيان باستان که با نگراني از طولاني بودن شب و ترس از بازنيامدن خورشيد تا سپيده دم در کنار يکديگر بيدار مي نشستند و خود را سرگرم مي کردند تا اندوه ظلمت را فراموش کنند، روز پس از آن شب (يكم دي ماه) را كه «خور روز»، زادروز خورشيد و «دي گان» مي خواندند به استراحت مي پرداختند و تعطيل عمومي بود. در اين روز عمدتا به اين لحاظ از كار دست مي كشيدند كه نمي خواستند احيانا مرتكب بدي كردن بويژه دروغ گفتن شوند كه ارتكاب هر كار بد، هرچند كوچك، در روز تولد خورشيد گناهي بزرگ شمرده مي شد. آيين هاي شب يلدا (شب چله - طولاني ترين شب سال) از هزاره دوم پيش از ميلاد تا به امروز تقريبا به همان صورت در ايران زمين - صرف نظر از مرزبندي ها تحميلي دو قرن گذشته - هر سال برگزار مي شود.
«خور روز، يكم دي ماه» در ايران باستان درعين حال روز برابري انسانها (حقوق بشر) بود. در اين روز همگان از جمله شاه لباس ساده مي پوشيدند تا يكسان به نظر آيند و كسي حق دستور دادن به ديگري را نداشت و كارها داوطلبانه انجام مي گرفت، نه تحت امر. در اين روز جنگ كردن و خونريزي، شکار، و حتي كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود.
يکي از آيين هاي ويژه «دي گان» اين بود که ايرانيان در اين روز در برابر درخت سرو که به آن به چشم مظهر مقاومت در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند مي ايستادند و قول مي دادند كه تا سال بعد دست کم يك نهال سرو ديگر كشت كنند، و جنبش هاي حفظ محيط زيست که از قرن بيستم در همه جا بپاخاسته اند از اين کار ايرانيان باستان تمجيد فراوان مي کنند و به منش آنان احترام مي گذارند. کشت درخت سرو و كاج اينک دارد یک روال جهاني مي شود. [در عيد ميلاد مسيح = کريسمس هم که 3 روز پس از روز يلداي ايرانيان است تزيين عمارات و مراسم با کاج و سرو صورت مي گيرد].
بايد دانست که زبانشناسان واژه «ديday» به معناي روز را گرفته شده از دي ماه ايرانيان مي پندارند. زبان انگليسي يك زبان گِرمانيك (ريشه آلماني) و خويشاوند زبان فارسي است.
تذکري از بانو روشن لهراسب پور:
از موبد فقيد رستم شهرزادي نقل کرده اند که گفته بود که در عهد باستان، ««دي» اشاره به خدا هم بوده است و زرتشتيان نيز بر همين باورند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#607
Posted: 22 Dec 2015 09:35
«تيرداد» يكم در زادروز خورشيد در شهر دامغان بر تخت پادشاهي نشست و اطمينان داد که اشغالگران را به مديترانه بريزد
۲۲ دسامبر سال 247 ميلادي در«خور روز»، زادروز خورشيد و روز نويدهاي بزرگ، تيرداد يكم دومين شاه ايران از دودمان اشكانيان در شهر صد دروازه (دامغان) بر تخت پادشاهي نشست و به مردمي كه در اين مراسم شركت كرده بودند اطمينان داد كه تا روزي كه همه عوامل بيگانه (سلوكي ها ــ جانشينان اسكندر) را به درياي مركزي (مديترانه) نريزد آرام نخواهد گرفت.
پس از اين مراسم، تيرداد در همان روز نيرو به هيرکانيا (گرگان) فرستاد تا فرماندار آنجا را كه شنيده بود با سلوكيها تماس گرفته تنبيه كنند كه اين دستور اجرا شد.
اشك اول سر دودمان اشكانيان شهر «نسا» را پايتخت خود قرار داده بود و در طول حكومت خود در نزديكي (مجاور) آن، شهر تازه اي ساخت كه به نام او «اشك آباد» ناميده شده است كه اينك پايتخت جمهوري تركمنستان است. معلوم نيست كه از چه زمان اين نام در محدوده ايران کوچک شده امروز «عشق آباد» تلفظ مي شود ـ در کشورهاي ديگر اشگ آباد. تزارها كه در قرن 19 و پس از تصرف قفقاز ايران، مناطق شمالي و شمال شرقي خراسان امروز را ضميمه قلمرو خود كرده بودند خواهان رواج اين تلفظ نادرست (عشق آباد!) در ايران بودند تا توده هاي ايراني متوجه سابقه تاريخي اين شهر نشوند و از خود ندانند. در همان قرن، انگليسي ها هم نقاط شرقي خراسان از جمله حاكم نشين قديمي آن و شاهزاده نشين ايران، شهر هرات را از ايران جدا كردند تا روسها به منطقه فرارود (و اينک شامل سه کشور) اکتفا کرده و به سوي هندوستان (در آن زمان هندوستان انگليس) پيشروي بيشتري نكنند! و در نتيجه خراسان بزرگ کوچک شد.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#608
Posted: 22 Dec 2015 09:37
اوضاع درهم ايران در سال 1290 (1911 ميلادي) - اشاره اي به چند نمونه
در اوج مرافعات مشروطه خواهان و مخالفان حكومت پارلماني و قهر و آشتي ناصر الملك (نايب السلطنه وقت) با مجلس و لشكر كشي سالارالدوله پسر مظفرالدين شاه و مدعي سلطنت به كرمانشاه، روسها رقيب استعماري سرسخت انگليسي ها از خرابي اوضاع سوء استفاده كردند و از 22 دسامبر سال 1911 (يكم دي ماه 1290) در بسياري از شهرهاي منطقه تحت نفوذ شان به قلع و قمع مخالفان خود و هواداران انگلستان دست زدند؛ در تبريز عده اي را به دار كشيدند و چند تن ديگر را به تنور افكندند به گونه اي كه معاون والي ايالت (معاون استاندار) و فرمانده پادگان تبريز از ترس جان به كنسولگري انگلستان پناهنده شدند.
در مشهد و رشت هم روسها زمام امور را خود به دست گرفتند. در اين گير و دار، در تهران نيز ناصر الملك مجلس را منحل كرد و چون نمايندگان حاضر به خروج از ساختمان بهارستان نبودند به نظميه (پليس تهران) متوسل شد و رئيس پليس پس از اخراج نمايندگان از ساختمان، بر در ورودي مجلس (در ميدان بهارستان) يك قفل بزرگ زد و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#609
Posted: 22 Dec 2015 09:38
نظرات، تفسیرها و تحلیل ها در پی پایان کار گروه پیشه وری در آذرماه 1325
با پايان یافتن کار گروه پيشه وري در آذربایجان در 21 آذرماه 1325 اظهار نظر درباره ریشه، علل و انگیزه ماجرا آغاز شده بود که تا هفته ها ادامه داشت.
به باور مورخان، پیشه وری در آغاز کار نظر به تجزیه ایران نداشت و تنها می خواست که آذربایجان در چارچوب ایران، استقلال داخلی داشته باشد (که در صورت تحقّق، ایران به صورت یک فدراسیون در می آمد)، ولی «باقراُف» دبیر اول وقت حزب کمونیست آذربایجان شوروی به کمتر از تجزیه ایران و مآلا ایجاد یک جمهوری آذربایجان بزرگتر راضی نمی شد. پس از آنکه پیشه وری به اجبار تسلیم نظر باقراُف شد، حمایت مردم را از دست داد بگونه ای که آذربايجاني های ایراندوست پيش از آغاز عمليات ارتش، خود به سرکوب کردن گروه او پرداخته بودند.
عملیات ارتش با ورود واحدهای چهار لشکر، از 19 آذرماه آغاز شده بود. 21 آذر 1325 (12 دسامبر 1946) عمليات نظامی سرکوب گروه تجزیه طلب پيشه وری در آذربايجان به پايان رسيد و عوامل آن کشته، دستگير و باقیمانده آنان با پنجاه خودرو از طريق جلفا به شوروي گریختند و در باکو اقامت داده شدند. حکومت باکو بعدا اعلام کرد که پيشه وري ـ 54 ساله ـ 11 ژوئن 1947 در يک حادثه اتومبيل در آن شهر جان سپرده است! که قضیه به این صورت (تصادف اتفاقی) باورکردنی نبود.
پس از آنکه بلشویک های روس با قصد بلعیدن همه آذربایجان، نام منطقه اَران و شمال اَرَس را آذربایجان گذاردند که قبلا نبود، وطن دوستان نگران شدند و از دولت تهران ـ دولت وقت ـ خواستند که استان های کشور را به جای نامگذاری، شماره گذاری کند تا مستمسک تفکّر تجزیه قرار نگیرد که به آن توجه کامل نشده بود (شماره استان و نام آن باهم بکار می رفت).
دولت بلشویکی روسیه در سال دوم پیروزی انقلاب اکتبر، از همان زمان كه شهرهاي متصرفي از ايران در قفقاز (به موجب قرارداد هاي ننگين گلستان و تركمن چاي) را آذربايجان نام نهاد، مقاصد خاص براي تماميت ايران داشت. پیروزی شوروی بر آلمان در بهار سال 1945، سران مسکو را بر آن داشته بود تا در اجرای برنامه قدیمیِ رسیدن به خلیج فارس، اقیانوس هند و مدیترانه (شمال آفریقا) از کمونیست کردن یونان، تحریک دولت کابل (دوست وقت روسیه) به برانگیزی پشتونها و بلوچهای هند (امرزه پاکستان)، تجزیه آذربایجان و کردستان ایران و از این ناحیه، دست اندازی به عراق، جزیرة العرب و خوزستان را آغاز کنند که دکترین ترومن راه را در یونان بر آنان بست و با تجزیه هندوستان با موافقت [و طبق برخی نظرات، طرح و نقشه] دولت لندن و ایجاد پاکستان و نیز تقویت پایگاههای نظامی انگلستان در عراق، نقشه مسکو مبنی بر گسترش در جنوب عملا متوقف و توجه این دولت عمدتا معطوف به اقمار خود در اروپای مرکزی، شرقی و جنوبی شد، به علاوه تقویت احزاب کمونیست در سایر کشورها و ....
در دسامبر 1991 که شوروی (جانشین امپراتوری روسیه) منحل شد، تنی چند به دولت جمهوری اسلامی (که در آن زمان هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود) توصیه کردند، حالا که یک طرف قراردادهای گلستان و ترکمن چای (که به تجزیه شمال اَرَس انجامید) از میان رفته، ولو سمبولیک، این دو قرارداد را لغوشده اعلام کند تا در آیندهِ دور دچار دردِ سرهای احتمالی نشود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#610
Posted: 22 Dec 2015 09:41
ضدیت تیمور بختیار با شاه، جریان قتل او در عراق و برخی جزئیات دیگر
دوم دیماه 1349 (23 دسامبر 1970) پرویز ثابتی سَنگسَری رئیس اداره اول امنیت داخلی (ساواک) در یک برنامه رادیو ـ تلویزیونی طولانی، جزئیات فعالیت های ضد دولتی سپهبد بازنشسته تیمور بختیار و کشته شدن اورا در 31 امرداد آن سال در یک شکارگاه در عراق ـ از دیدگاه ساواک ـ فاش ساخت و این برنامه در روزهای سوم و هفتم دیماه ادامه یافت. در آن زمان از پرویز ثابتی به عنوان «مقام امنیتی» نام برده می شد.
اظهارات ثابتی، گزارشها و تفسیرهای متعدد به دنبال داشت ازجمله اینکه تیمور بختیار پس از سپهبدشدن و اواخر سال 1339 (اوایل سال 1961) در یک دیدار از آمریکا، ضدیت با شاه را آغاز کرده بود. وی در واشنگتن، ذهن نزدیکان پرزیدنت جان اف. کندی را نسبت به شاه تخریب و آشفته ساخته بود. شاه (پهلوی دوم) پس از اطلاع از این کار او، در 24 اسفندماه آن سال حسن پاکروان را رئیس ساواک کرد. باوجود این، بختیار را بازنشسته نکرد. بختیار پنجم بهمن ماه 1340 به رُم رفت و ضدیت خودرا علنی ساخت و گفت که ایرانیان دارند آگاه و روشن می شوند و می دانند که کشورشان یک «دمکراسی» نیست، دامنه فساد دولتی رو به افزایش است و شماری کم، از منافع کشور برخوردار هستند و شاه باید حذف شود و یا اختیارات او تا حد اختیارات شاه بلژیک کاهش یابد. ادامه این ضدیت سبب شد که دستور مصادره اموال بختیار صادر شود که مجلسین بر این دستور صحه گذاردند و خود اورا هم در مهرماه 1341 بازنشسته کردند.
بختیار با همان هدف براندازی شاه، 15 اردیبهشت 1347 وارد لبنان شد ولی اندکی بعد متهم به وارد کردن اسلحه (بدون کسب اجازه قبلی) به این کشور شد. ایران درخواست استرداد اورا کرد ولی دولت لبنان نپذیرفت و روابط دو کشور قطع شد. بختیار در اردیبهشت 1348 به عراق رفت ـ که دولت آن به ریاست حسن البکر دشمن شماره یک ایران بود و با ذکر جزئیات، به دولت عراق خبر داد که دولت شاه قصد کودتا در عراق را داشته و با برخی از افسران عراقی تماس گرفته و به آنان پول داده است ـ دولت لندن قبلا بغداد را از طرح چنین کودتایی که اجرای طرح به سپهبد نصیری رئیس وقت ساواک سپرده شده بود آگاه کرده بود، ولی بدون دادن جزئیات. در تیرماه 1347 ژنرال حسن البکر سرهنگ عارف رهبر وقت عراق را به لندن فراری داده و برجای او نشسته بود و از هدف بختیار حمایت می کرد. تهران بعدا اطلاع یافت که بختیار با برخی از نظامیان ایران تماس برقرار ساخته و نقشه براندازی از درون دارد و بیش از 11 میلیون دلار (به پول آن زمان) بودجه در اختیار دارد. ژنرال پناهیان و برخی از افسران سابق فرقه دمکرات به عراق رفته و با بختیار تبادل نظر می کنند و غرب با توجه به ماهیّت ناسیونالیستی بختیار مخالفتی با کارهایش نمی کند. تهران که این اطلاعات را به دست آورده بود بختیار را در 31 شهریور 1348 به اعدام محکوم و سپس بسیاری از دوستان و نزدیکان پیشین اورا دستگیر و زندانی کرد ازجمله صادق بهداد ناشر روزنامه جهان را. شاه پس از استقرار بختیار در بغداد بر مراقبت از جان خود افزوده بود بگونه ای که همسایگان کاخ نیاوران دقیقا پاییده می شدند زیراکه شاه عمدتا با هلی کوپتر میان شهر و نیاوران رفت و آمد داشت و هلی کوپتر هنگام نزدیک شدن به کاخ برای نشستن، از سرعت و ارتفاع خود می کاست و تیراندازی به آن از پشت بام و یا پنجره خانه آسان و موثر بود. مراقبت به حدّی بود که حتی لباس های شهبانو (فرح دیبا) را در قفسه ها بازرسی می کردند.
در این شرایط، ساواک که شخص بختیار آن را در بهمن ماه 1336 ایجاد کرده بود وارد عمل شد و ترتیب ربوده شدن ساختگی یک هواپیمای ایرانی را به دست عوامل خود به بغداد داد. این هواپیما در بغداد فرود آمد و هواپیماربا (عامل ساواک) که خودرا از مخالفان خونی شاه معرفی کرده بود به بختیار نزدیک شد، اعتماد اورا نسبت به خود جلب کرد و از نزدیکان وی شد. این فرد در امُرداد 1349 که با بختیار در نزدیکی بغداد به شکار رفته بودند اورا با شلیک 5 گلوله کشت و خودش هم درجریان فرار به مرز ایران دستگیر و در بغداد تیرباران شد.
بختیار متولد 1914 و پسر سردار معظم ـ ایلخان بختیاری با شرکت در عملیات براندازی مصدق و یک روز پس از براندازی (29 اَمُرداد 1332) درجه سرتیپی گرفته، فرمانده تیپ دوم زرهی و سپس با حفظ این سمت، فرماندار نظامی تهران شده بود. بختیار در جریان محاکمه دکتر مصدق در آبان 1332 از اعضای دادگاه نظامی بود. سازمان نظامی نیرومند حزب توده، دستگیری دکتر حسین فاطمی، قلع و قمع جمعیت فدائیان اسلام و اعدام رئیس و برخی از اعضای موثر آن در دوران ریاست بختیار بر فرمانداری نظامی تهران صورت گرفت. وی در سال 1334 و پس از اینکه در پی سخنرانی های محمدتقی فلسفی (حجت الاسلام) برضد بهائیان، گروهی به حضیرة القدس در خیابان حافظ (چهارراه تخت جمشید) هجوم بردند، ساختمان را تخریب کردند و سرایدار آن (پدر شکوه رضایی گوینده رادیو) را از پشت بام بزیر افکندند فرمانداری نظامی را به آن محل انتقال داد. بختیار دو ماه پس از ایجاد ساواک به ریاست خود و نشانیدن آن بر جای فرمانداری نظامی با همان کارمندان و عمدتا گروهبان و استوار (بدون کارشناس و تحلیلگر گزارش ها که لازمه چنین سازمانی است)، با حفظ سمت معاون نخست وزیر شده بود. در سال 1349 سپهبد. نصیری پس از کشته شدن تیمور بختیار، ارتشبد شد و پاداش طرح نقشه ترور اورا گرفت.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه