ارسالها: 3119
#681
Posted: 5 Jan 2016 10:27
قربانيان ايراني تفاوت فرهنگي در ايالات متحده
پنجم ژانويه 2004 و دوهفته پس از مرگ شهاب بهزادپور و دو فرزندش نيكي شش ساله (دختر) و سامي سه ساله (پسر) در شهر اورلاندو (فلوريداي آمريكا) روشن شد كه اختلاف اين مرد ايراني با همسر آمريكايي اش بانو «هوپ» چه بود كه به اين حادثه منجر شده بود؛ شهاب قرباني فرهنگ ايراني و نوازش فرزندان به روش ايرانيان شده بود. بوسيدن و بغل گرفتن و روي زانو نشاندن و نوازش كردن فرزندان خردسال جزيي از فرهنگ ايرانيان است، ولي آمريكائيان، به اين صورت، آن را نمي پسندند و به چنين رفتاري ترديد مي كنند.
«هوپ» نيز به بوسيدن و نوازش به سبك ايراني دو فرزند اعتراض داشت و سرانجام به دادگاه متوسل شد و قاضي دستور به جدا زندگي كردن موقت زن و شوهر از هم داده بود و قرار بود كه شهاب يكي از فرزندان را به «هوپ» بسپارد كه به خانه مادر خود نقل مكان كرده بود. در اجراي تصميم قاضي، شهاب دو كودك را در اتومبيل گذارد و عازم خانه مادر زن شد تا يكي از آنان را به همسرش بسپارد كه پس از رسيدن به خانه مادر زن؛ از فزط خشم چنان اتومبيل را به ديوار خانه كوبيد كه منفجر شد و هرسه سرنشين (شهاب و فرزندانش) در ميان شعله هاي آتش جان سپردند. رسانه هاي محلي اين حادثه را ناشي از اختلاف فرهنگي خوانده بودند که در جامعه مهاجرنشين ايالات متحده هر روز موارد متعدد آن مشاهده مي شود و يک مسئله نگراني آور شده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#682
Posted: 6 Jan 2016 15:51
گوشه اي از کوشش ايرانيان براي ميهن: تلاش هاي «پيروزساساني» پسر يزدگرد سوم در چين
چند واحد مسلح عرب كه مامور جلوگيري از بازگشت پيروز ساساني (پسر يزدگرد سوم) از چين به ايران شده بودند ششم ژانويه سال 663 ميلادي در سر راه خود، شهر بلخ يكي از چهار شهر بزرگ خراسان وقت را تصرف كردند (مركز همان ساتراپي ايران كه يونانيان، «باكتريانا» نوشته اند).
«پيروز ساساني» به خواست پدرش يزدگرد سوم (كه در سال 651 ميلادي در مرو كشته شد)، براي جلب كمك نظامي تايزونگ، امپراتور چين از دودمان تانگ Tang، از طريق كوههاي پامير (تاجيكستان امروز) به «چانگ آن Chang-an» پايتخت آن زمان چين رفته بود كه در ايالت مرکزي Shaanxi واقع است. [اين شهر بعدا به شهر Xian تغيير نام داده شد.]. «تايزونگ» پيش از رسيدن «پيروز ساساني» به «چانگ آن» درگذشته بود و پسرش «گائوزونگ» امپراتور تازه و سومين رئيس كشور از دودمان تانگ در سال 662 پيروزرا با يكي از ژنرالهاي خود به نام «پي شينگ جيان» با لشكري كامل روانه ايران كرد. «پيروز ساساني» پيشنهاد كرده بود كه اين لشكر تا سيستان (شهر زرنگ = زرنج و مركز ايالت نيمروز افغانستان امروز) با او باشد زيرا كه اطمينان دارد، ايرانيان پس از شنيدن خبر بازگشت وي، دسته هاي مقاومت تشكيل مي دهند و به ياري اش مي شتابند.
ژنرال «پي» تنها تا شهر «بالا سگون» واقع در سغدياناي وقت [امروزه: توك ماك = توقماق واقع در قرقيزستان] با «پيروز» همراه بود و در اينجا دست به بهانه آوردن و تعلل زد و پيروز ساساني پس از نوميد شدن از حمايت نظاميان چيني، تنها با ايرانياني كه با وي بودند به منتهي اليه شمال شرقي ايران (سرزميني كه امروز تاجيكستان و شمال شرقي افغانستان را تشكيل مي دهد) بازگشته و دست به جمع آوري نيرو براي جنگ با اعراب زده بود و مردم هرات (بزرگترين شهر خراسان آن زمان و از شهرهاي ايران خاوري وقت) با شنيدن خبر بازگشت پيروز، بر ضد حكمران عرب شورش كرده و باعث نگراني اعراب حاكم بر ايران شده بودند كه چند واحد عرب را مامور متوقف ساختن «پيروز» و عقب زدن او كرده بودند كه اين يگانها بلخ را تصرف كردند.
پيروز ساساني تا تخارستان (افغانستان شمال شرقي) پيش آمد و 20 سال در آن مناطق بود، در همانجا فوت شد و طبق وصيتش، جسد اورا در كوههاي پامير به گونه اي كه صورتش به سوي ايران باشد دفن كردند.
«نرسي = نارسيا» پسر پيروز جزئيات تلاشهاي پدرش و مهاجرت پارسيان درباري را در كتابي شرح داده است. به نوشته وي، دولت اسلامي پس از آگاه شدن از توسل شاهزاده ساساني به دربار چين، هياتي را به رياست يكي از معاريف عرب به «چانگ آن» فرستاد و اين هيات موفق شد كه نظر امپراتور گائوزونگ را نسبت به تلاش بازمانده ساسانيان تغيير دهد و او را بي طرف سازد، مخصوصا كه بعدا اين امپراتور دچار سكته مغزي شد و امور به دست زنش «وو زتيان» و جانشينانش «ژونگ زونگ» و «روي زونگ» افتاد كه قصد جنگ نداشتند.
نارسيا نوشته است كه دربار چين حتي به آن هيات اسلامي اجازه تاسيس يك مسجد داد و به موازات آن در عين حال با پناهندگي ايرانيان که جماعتي درباري بودند در چين موافقت كرد، به اين شرط كه به لباس چيني درآيند و رسوم محلي چين را رعايت كنند و چين را به صورت پايگاهي براي احياء استقلال وطن درنياورند [فعاليت سياسي نکنند] كه پاي چين به يك جنگ ناخواسته كشانيده شود.
در وقايع روزانه دودمان «تانگ» نيز ديدار پيروز ساساني از چين به تفصيل آمده است و اين وقايع كه تصحيح و حاشيه نويسي (تفسير) شده اند به صورت كتاب به چاپ رسيده اند. از اين وقايع چنين بر مي آيد كه قطع همكاري ژنرال «پي» با پيروز ساساني، پس از رسيدن به فرارود، احتمالا به سبب ورود هيات دولت اسلامي به «چانگ آن» و بي طرف شدن امپراتور چين بوده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#683
Posted: 6 Jan 2016 15:52
روزي كه 2 زن حكمران كرمان و فارس شدند ـ نظر مورخ آلمانی درباره میهندوستی کرمانی ها
آباقا خان (آباقاآن) ايلخان مغول ايران [پسر هلاكوخان] ششم ژانويه 1270 ميلادي ضمن انتصابات خود، دو زن را حكمران دو ايالت بزرگ ايران كرد؛ آبش خاتون حكمران فارس و تركان خاتون حكمران كرمان شد.
تركان خانون از قراختايي ها و آبش خاتون از خاندان اتابكان فارس بود. در انتصابات اين روز، مقام صاحبديواني (معادل بزرگ وزير، بدون اختيارات نظامي) به شمس الدين محمد جويني و حكومت اصفهان و اراك به پسر او بهاءالدين داده شده و عطاملك جويني مولف معروف، در سمت خود ـ حكومت بغداد كه از زمان هلاكوخان آن را بر عهده داشت تثبيت گرديده بود.
به نوشته تئودور مومسِن مورخ آلمانی قرن 19، کرمانی ها چند قرن حاکم آلتائیک (تُرک زبانان آسیای میانه) داشتند ولی حتی یک کلمه تُرکی یاد نگرفتند که این، نهایت میهندوستی آنان و نیروی ذاتی ناسیونالیسم ایرانی را ثابت می کند. این ناسیونالیسم دو بار با دین درآمیخت و توفنده شد و ایران را ابرقدرت کرد؛ یک بار به دست اردشیر پاپکان و باردیگر توسط اسماعیل یکم (شاه اسماعیل صفوی).
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#684
Posted: 6 Jan 2016 15:54
ايجاد انجمن نجات مشروطيت در اصفهان ـ اظهارات جالب آخرين ايلخان قاجار
در پي لغو مشروطيت از سوي محمدعلي شاه، 16 دي ماه 1288 (ششم ژانويه 1909) نجفقلي صمصام بختياري در اصفهان «انجمن نجات مشروطه» تاسيس كرد و اعلام داشت كه با سه هزار سوار و چند توپ رهسپار تهران خواهد شد تا محمدعليشاه را بيرون راند. صمصام به قولي که داده بود وفا کرد. حاكم وقت اصفهان از ترس صمصام، همان وقت به كنسولگري انگلستان پناهنده شده بود!. سواران صمصام در حومه تهران به مشروطه طلبان شمال که از گیلان و مازندران و از طریق قزوین آمده بودند پیوستند و تهران را تصرف و محمدعلیشاه را به سفارت روسیه فراری دادند و برکنارکردند.
سلطان میرزا ایلخان قاجار [بزرگ وقت قاجارها] که تا سال 2011 در قيد حيات بود و در فرانسه زندگی می کرد و گذرنامه ایرانی خودرا حفظ کرده و به ایران رفت و آمد داشت ضد مشروطه بودن محمدعلیشاه را ردّ می کرد و می گفت:
"محمدعلیشاه آن نوع انتخابات را که می توان گفت انتخاباتی آریستوکراسی بود [بزرگان و برجستگان از میان خود چند نفر را به عضویت مجلس انتخاب می کردند] قبول نداشت. به علاوه، محمدعلیشاه برخی از اعضای پارلمان را دست نشانده دولت لندن می پنداشت و .... در آن زمان توده ایرانی نسبت به اصول دمکراسی ناآگاه بود و با انتخابات عمومی و آزاد ناآشنا.".
سلطان میرزا که از نوادگان مظفرالدین شاه و امیرکبیر است همچنين می گفت: "دوستی محمدعلیشاه با روسها و تمایل بیشتر نسبت به آنان به این سبب بود که در دوران ولیعهدی در تبریز زندگی می کرد و روسها در آنجا بودند و با ایشان نشست و برخاست داشت. ساختمان مجلس را هم لیاخوف ـ سرهنگ روس و به اراده خود به توپ بست نه به دستور محمدعلیشاه. این پادشاه قاجار پس از خلع شدن از سلطنت در اوکراین زندگی می کرد. پس از اشغال نظامی ایران در شهریور 1320 و تبعید رضاشاه از کشور، نزدیک بود که سلطنت به قاجاریه بازگشت داده شود و حمیدمیرزا برادرزاده احمدشاه تاج سلطنت ایران را برسر گذارد که دست هایی بکار افتاد و متفقین را موافق سلطنت محمدرضاشاه کرد که تا پایان سلطنتش حرف شنوی از لندن و واشنگتن داشت.".
هنوز گزارشي درباره انتخاب ايلخان قاجار پس از فوت سلطان میرزا نرسيده است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#685
Posted: 6 Jan 2016 15:55
نخستين قانون تعديل مال الاجاره در ايران
نخستين قانون تعديل مال الاجاره در ايران كه اول ديماه 1317 خورشيدي در 9 ماده به تصويب مجلس رسيده بود از16 دي ماه در شهر تهران به اجرا در آمد و حاكم بر روابط مالك و مستاجر شد . اين قانون با اندكي تفاوت، مشابه قوانيني بود كه در بسياري از كشورها اجرا مي شده است. قانون تعديل مال الاجاره ايران به مرور زمان كم رنگ شده و روابط موجر و مستاجر در اين كشور مسئله داشته و در ايران ساختن و اجاره دادن به دليل نبودن ضابطه اجرايي مناسب به صورت " يك كسب " در نيامده و بسياري از پرونده هاي قضايي در ايران در شش دهه گذشته ناشي از همين مسئله بوده است.
در كشورهاي ديگر اجاره بها عينا مطابق تورم پول ( افزايش بهاي خانه ) بالا نمي رود و ميزان آن بر پايه يك فرمول منصفانه محاسبه مي شود و « به طور كامل» دركنترل موجر نيست .در بعضي شهرهاي آمريكا ازجمله نيويورك ، سانفرانسيسكو ، واشنگتن و ... افزايش اجاره سالانه در صورتي كه مستاجر جا به جا نشده باشد ممنوع و يا محدود به « درصد » بسيار جزيي است.
مروري بر تاريخ اجتماعي ايران نشان مي دهد كه در ايران قديم وتا اواسط قاجاريه و حتي تا همين اواخر در قصبات و روستاها اجاره دادن مسكن مرسوم نبوده و اين عمل به رايگان انجام مي گرفته كه جدا ساختن انسانها از گذشته انان امري آسان و سريع نيست .
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#686
Posted: 6 Jan 2016 15:56
روزي که بحرين در پارلمان ايران داراي نماينده شد
در اجراي اصلاحيه قانون انتخابات ايران، از 16 ديماه 1331 [زمان حکومت دکتر مصدق] بحرين داراي يك نماينده در مجلس شوراي ملي شد. اين قانون در چهارم ديماه آن سال به تصويب رسيده بود. بحرين كه طبق قانون مصوب، تا اواخر دهه 1340 كه شاه [پهلوی دوم]، در مصاحبه اي در هند، درپاسخ به پرسش يك روزنامه نگار (!) ناگهان و به طور غير منتظره با انجام رفراندم و آن هم يكجانبه و تنها در بحرين موافقت كرد، استان چهاردهم ايران به حساب مي آمد. شاه با این تصمیم که نقض سوگند او بود عملا با تجزیه ایران موافقت کرد!. شاه در دوران سلطنت خود و بويژه پس از کودتاي 28 امرداد 1332 زير نفوذ آمريکا و انگلستان قرارداشت.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#687
Posted: 6 Jan 2016 15:57
كشف سازمان جوانان حزب توده
در اين روز در سال 1333 خورشيدي روزنامه هاي تهران خبردادند كه سازمان جوانان حزب توده كه آن را شبكه اي سراسري و بسيار گسترده توصيف كرده بودنداوايل ديماه ( دسامبر 1954 ) كشف و گردانندگان آن شناخته شده و پاره اي از آنان دستگير شده اند و اشاره شده بود كه در پي كشف سازمان نظامي حزب توده( در همين سال) و دستگيري بيش از يكصد افسر و اعدام دهها تن از آنان سازمان جوانان نيز افشاء شده است ، ولي روشن نكرده بودند كه چه رابطه اي ميان كشف اين دو سازمان وجود داشته است.
راديو تهران در آن روز گفت كه جوانان توده اي در گروههاي كمتر از ده نفري قرار داده شده بودند و جز مسئول گروه كه به انان آموزش كمونيستي مي داد و دستورهاي حزبي را ابلاغ مي كرد و جلسات منظم عمدتا در صحرا و ميدان ورزشي و ... داشت كسي را نمي شناختند و پس ازيك دوره آزمايشي سخت ، تنها انهايي داراي كارت ( عضو حزب ) مي شدند كه آزمايش هاي تئوريك و عملي را گذرانيده و رفتار كمونيستي مي داشتند . به اظهار راديو تهران به نقل از فرمانداري نظامي ، روزنامه ها و اعلاميه هاي شبانه اين حزب عمدتا توسط همين جوانان توزيع مي شد و بايد هر ماه ده ريال ( يك تومان ) حق عضويت مي پرداختند.
در پي كشف اين سازمان كه شايع شده بود ده درصد جوانان كشور را شامل مي شد، خانواده ها شديدا نگران شدند زيرا بازرسي و تحقيق و دستگيري در دبيرستانهاي سراسر كشور آغاز گرديد ه بود و گفته شده بود كه به هر جوان عضو اين سازمان ، بلافاصله پس از كشف آن يك شماره چندين رقمي براي تجديد سازمان در آينده داده شده است تا در صورت مراجعه مجدد آن را ارائه دهند و خانواده ها ي نگران كتب درسي فرزندان خود را در جستجوي اين ارقام ورق مي زدندتا آن را دور بريزند .
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#688
Posted: 6 Jan 2016 15:59
مجازات زندان براي اعضاي موثر نهضت آزادي
ششم ژانويه سال 1964 ( 16 دي ماه در سال1342هجري) حكم محكمه نظامي تهران درباره اعضاي موثر نهضت آزادي كه قبلا دستگير شده بودند به اين شرح انتشار يافت:
آيةالله محمود طالقاني 10 سال زندان، مهندس مهدي بازرگان 10 سال، يدالله سحابي 6 سال، احمد علي بابايي 6 سال، عباس شيباني 6 سال، عزت الله سحابي 4 سال، مهدي جعفري 4 سال، ابوالفضل حكيمي 4 سال و ....
اين افراد كه از حكم صادره تقاضاي تجديد نظر كردند از فعالان انقلاب سال 1357 بودند كه بيشتر آنان در نخستين دولت انقلاب صاحب مقام شدند و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#689
Posted: 6 Jan 2016 16:02
1966: محمد باراني - سرباز وظيفه - كه در پادگان لويزان در ناهار خوري افسران، سه سرهنگ را كشته بود اعدام شد.
2010: رئيس سازمان صنايع مازندران گفت که ساخت کاغذ اسکناس در ايران از پايان سال 1388 (مارس 2010) آغاز خواهد شد. وي افزود که توليد کاغذ اسکناس در ايران در يک کارخانه در مازندران صورت خواهد گرفت.
ارزش ريال نسبت به سال انقلاب (1357 = 1978) 120 برابر کاهش يافته است. دليل عمده اين کاهش، توّرم نقدينگي (به خاطر بيش از حد چاپ اسکناس است).
2010: در حاليکه سازمان بهداشت جهاني سيگار را قاتل شماره يک انسان معاصر معرفي کرده و دولتها با اجراي برنامه هايي مردم را تشويق به ترک سيگار و دوري از آن مي کنند؛ مدير عامل شرکت دخانيات ايران به خبرگزاري فارس گفت که از 22 بهمن 1388 (فوريه 2010) در ايران سيگار وينستون توليد خواهد شد. وي افزود که اين کار با امتياز يک شرکت ژاپني و مشارکت اين شرکت انجام خواهد شد. يک کارخانه آمريکايي سازنده اصلي سيگار وينسون است. مديرعامل شرکت دخانيات در عين حال معاون وزير صنايع ايران است و امور دخانيات در ايران در انحصار دولت است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#690
Posted: 7 Jan 2016 10:41
شمار تلفات رومي ها تنها در دو جنگ با ايران (زمان شاپور دوم)
گزارش رسمي جنگهاي روم وايران در سالهاي 348 و 350 ميلادي (دوران حكومت شاپور دوم معروف به ذوالاكتاف) كه به تاريخ 20 اكتبر 351 از سوي ارتش روم تكميل و به تاريخ هفتم ژوئيه سال 352 به امضاي كنستانتينوس دوم امپراتور وقت رسيده و براي اطلاع سناي روم ارسال شده و سپس در آرشيو دولتي روم قرار گرفته و اينك در آرشيو واتيكان نگهداري مي شود ارقام تلفات (كشتگان) ارتش روم را به اين شرح نشان مي دهد:
جنگ سال 348 (جنگ يكم) : پنجاه هزار و 231 كشته
جنگ سال 351 (جنگ دوم) : 39 هزار و 12 تن كشته
تاريخها پس از احتساب با تقويم تازه ميلادي، از سوي كيوريتور آرشيو اصلاح شده اند. هردو جنگ را رومي ها آغاز كرده بودند كه شكست خوردند. مجسم كنيد كه اگر قدرتي به نام ايران وجود نداشت كه در برابر جاه طلبي رومي ها بايستد مشرق زمين با چه بدبختي رو به رو مي شد ــ همان بدبختي كه در غياب قدرتي چون ايران از اوايل قرن نوزدهم تا كنون (به استثناي چند دهه اي كه قدرت شوروي وجود داشت) بر سرش آمده است. شرق بايد مديون مردان ايران باشد که در خون حود غلطيدند و قرنها آزادي و شئون آنان را حفظ کردند.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه