ارسالها: 3119
#691
Posted: 7 Jan 2016 10:43
پیش بینی مهم دکتر میلسپو که دردهای ایران را کشف کرده بود: بوروکراسی ناراضی ساز ایران باعث انقلاب خواهد شد
مجلس شوراي ملي 17 دي ماه 1323(هفتم ژانویه 1945) اختيارات دكتر ميلسپو Arthur Chester Millspaugh مستشار آمریکایی ماليه ايران را كه با مدير كل وقت بانك ملي درگيري پيدا كرده بود لغو كرد. ميلسپو كه معتقد بود تا ايرانيان به ماليات دادن عادت نكنند، و بورو کراسی پیچیده ایران ـ از رشوه، پارتي بازي و توصیه (اعمال نفوذ) تا تنبلي کارمندان، بی اعتنایی نسبت به مراجعین، بی دقتی و امروز و فردا کردن از ميان نرود و نظام استخدام دولتی دگرگون نشود و از سیستم رسمی و قراردادی درنیاید مسائل ايران حل نخواهد شد و برای حل این معضل که ریشه هفتصد ساله (از زمان مغولها) دارد نیاز به یک انقلاب اداری است و این انقلاب یک «پیش ـ انقلاب» لازم دارد و آن حل مسئله مالیات در ایران است. میلسپو که 9 روز پس از سلب اختیارات كناره گيري خود را اعلام داشت و به آمريكا بازگشت در این کشور در یک مصاحبه مطبوعاتی عمومی این پیش بینی خودرا ابرازداشت که بوروکراسی ناراضی ساز ایران سرانجام به انقلاب منجر خواهد شد که در آن همه چیز دگرگون و زیر و رو خواهد شد.
مطبوعات ملی گرای وقت (تهران) نوشته بودند آنانکه نمی خواهند ایران درست شود و در جایگاه قدیم خود قرارگیرد با طرح توطئه باعث سلب اختیارات دکتر میلسپو شده اند. انگشت اشاره این مطبوعات متوجه لندن بود.
دکتر میلسپو متولد سال 1883 شهر آگوستای ایالت میشیگان که از دانشگاههای ایلی نوی و جانز هاپکینز در رشته های اقتصاد، مالیه و اقتصاد سیاسی فارغ التحصیل شده بود، زماني استاد دانشگاه و در دهه سوم قرن 20 مدتی هم مشاور دولت آمریکا در امور بازرگانی بود دوبار به استخدام دولت ایران درآمده بود. بار اول چهار سال و اندی (از نوامبر 1922 تا ماه مه 1927 = از آبان 1299 تا یکم خرداد 1306) و بار دوم از 1942 تا 1945 (تقریبا سه سال و دوران جنگ جهانی دوم). بار نخست، میلسپو شخصا از ادامه کار در ايران کناره گيري کرده بود. محصول اقامت اول او در ایران کتابی تحت عنوان وظیفه یک آمریکایی در ایران (The American Task in Persia) بود و حاصل اقامت دوم او در کتابی تحت عنوان آمریکائیان در ایران (Americans in Persia) ارائه و منعکس شده است. کتاب اول در سال 1925 و کتاب دوم در 1946 انتشار یافت. در کتاب اول، میلسپو از مداخله متنفذین، خواص و سران ایلات در امور نالیده و در کتاب دوم کلا نظر منفی ارائه داده و نوشته است که به علت وجود چند دستگی میان رجال و عادت آنان در توجه خاص به منافع شخصی خدا داند که در چه زمان ایرانیان بتوانند یک دولت کارآمد بوجودآورند؛ به عبارت دیگر وی به اداره شدن امور توسط ایرانیان به دلیل چند دستگی و نبود دلسوز و تفکر ملّی تردید کرده است. میلسپو که مولف هشت کتاب دیگر است در سال 1955 درگذشت.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#692
Posted: 7 Jan 2016 10:44
روزي كه پهلوان تختي ازدست رفت ـ مولف اين تاريخ آنلاين کُپي يادداشت و عکس جسد تختي را همان وقت در روزنامه اطلاعات چاپ کرد
پليس تهران 17دي ماه 1346 هجري خورشيدي خبري را در اختيار خبرنگاراني كه اخبار جنايي شهر را پوشش مي دادند قرار داد كه حاكي از آن بود كه غلامرضا تختي پهلوان معروف كشتي كه شهرت به پيروي از خط دكتر مصدق و مخالفت با روش حكومت كردن شاه را داشت در يك هتل شهر خودكشي كرده و طبق يادداشتي كه بر جاي گذارده انگيزه او مشكلات داخلي بوده است.
نوشيروان كيهاني زاده (مولف اين تاريخ آنلاين) كه در آن زمان در تحريريه روزنامه اطلاعات، يکي از دبيران خبر بود از «خليل بهرامي» خبرنگار مربوط (فعلا ساکن قُهرود کاشان) خواست تا فتوكپي آن يادداشت را (يادداشتي که پليس گفته بود پهلوان تختي از خود برجاي گذارده بود) تهيه كند، و آن را عينا در صفحه حوادث روزنامه اطلاعات كليشه كرد تا روزنامه صحت و سقم مندرجات آن را روشن نكرده باشد و مردم (مخاطبان روزنامه)، خود درباره اش قضاوت كنند و روز تشييع جنازه تختي هم، برخلاف روش روزنامه اطلاعات، با آماده كردن خود براي تحمل هرگونه اعتراض، [کيهاني زاده] عكس جسد جهان پهلوان را كه در تالار تشريح پزشكي قانوني گرفته شده بود در صفحه اول روزنامه چاپ كرد و .... برغم نارضايي باطني دولت وقت، هزاران نفر جنازه جهان پهلوان ايران را از تهران تا ابن بابويه (شهر ري) تشييع كردند. [براي کسب اطلاع بيشتر، به آن دو شماره روزنامه اطلاعات که در آرشيوها موجود است مراجعه شود.].
تختي، نخستين كشتي گير ايراني كه بر كرسي قهرماني جهان ايستاد، تا روزي كه خودرا از مسابقه ها كنار كشيد برنده چهار مدال طلا و شش مدال نقره شده بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#693
Posted: 7 Jan 2016 10:45
شاه در 4 سال آخر، نگران تلقین های لندن به واشنگتن و سازش روس ها و غرب بر سر ایران بود
اطلاعات و خاطرات انتشار یافته از 1980 به بعد درباره وضعیت و سیاست های شاه (پهلوی دوم) نشان می دهد که وی از ژانویه 1974 که اطمینان یافته بود چند سالی بیش زنده نخواهد بود نگران ایران پس از مرگ خود بود و کارها و سیاست های او در 4 سال بعد ناشی از همین نگرانی بود. وی به «قضاوت تاریخ» و تفسیر مورخان و اینکه درباره اش چه خواهند نوشت اهمیت خاص می داد. رایگان اعلام کردن امر آموزش و پرورش در ایران در آگوست 1974 و اجرای آن در همه سطوح در همان راستا بود. شاه نگران تلقین های لندن (از نوع تلقین های سالهای 1351 تا کودتای آگوست 1353) به واشنگتن و سرانجام، سازش روس ها و غرب بر سر ایران و احیانا تقسیم ایران به سبک قرارداد آگوست 1907 (سازش ِ سن پترزبورگ) و یا کنفدراسیون کردن آن بود و لذا، تصمیم گرفت که به روس ها نزدیک شود تا به او اطمینان کنند و در جریانش بگذارند. این نزدیک شدن، از بدبینی او به روس ها و این باور او نکاست که حرف و عمل روس ها با هم فرق می کند و نمی شود به آنان اعتماد کرد. وی بیش از هرچیز از تحریک بعثی های عراق برضد ایران توسط روس ها نگران بود بویژه که در جریان زد و خوردهای مرزی دسامبر 1973 و ژانویه 1974 مدارکی در آن زمینه به دست آورده بود. به باور شاه، داشتن ارتباط زمینی با عراق [از راه ایران] بزرگترین آرزوی مسکو بود و به این ترتیب روس ها می توانستند سعودی هارا که از جانب دولت کمونیستی یمن جنوبی تهدید می شدند زیر فشار بگذارند و از آمریکا دور سازند. با وجود این بدبینی به روس ها، به خرید از آنان، فروش گاز طبیعی و سیاست نزدیک شدن ادامه داد که نتیجه اش نگرانی و بدبینی غرب و دور شدن تدریجی از او بود. روزی نبود که سفیران واشنگتن و لندن در تهران، این نگرانی را به گوش دربار شاه نرسانند و حتی تلویحا نگویند که ممکن است کشتیبان را سیاست دگر آید. از سوی دیگر، سفارت مسکو در تهران که نسبت به گذشته (از براندازی 28 اَمُرداد 1332 تا 1352) فعّال تر شده بود از این اشاره به نزدیکان شاه که کرملین نگران تلقین ها و پیام های واشنگتن، لندن و پاریس از طریق تماس های تقریبا روزانه سفیران ِ شان در تهران با نیاوران (دربار شاه) است خودداری نمی کرد و همین وضعیت، شاه را در سال انقلاب «دو دِل» و دچار ضعف تصمیم گیری، دادن دستورهای ضد و نقیض، اظهارات بی عمل و سرانجام تسلیم شدن به سرنوشت کرده بود. با وجود این، تا نیمه دیماه 1357 (ژانویه 1979) باورکردنی نبود فردی که آن همه وطن ـ وطن کرده بود، وطن را به آن صورت تَرک کند و آن را به دست تقدیر بسپارد و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#694
Posted: 7 Jan 2016 10:46
ماموریت ژنرال هایزر در تهران؛ برحذر داشتن ژنرالهاي ايران از کودتا ـ نظر مورخان معاصر
دي ماه 1357 افشاء شد كه «رابرت هايزر Gen. Hauyzer» ژنرال آمريكايي و معاون نيروهاي مسلح ناتو در اروپا [معاون وقت ژنرال هيگ كه اين ژنرال بعدا وزير امورخارجه آمريكا شد] به تصمیم جیمی كارتر رئیس جمهور وقت آمریکا وارد تهران شده و مذاكرات خود را با مقامات نظامي ايران آغاز كرده است و اين مذاكرات احتمالا درباره سرنوشت شاه و حقيقت يابي در زمينه كابينه شاپور بختيار، نظرات افسران ارشد ارتش و روند انقلاب است.
در سابقه این خبر آمده بود که آیزنهاور رئیس جمهور پیشین آمریکا هم در تابستان 1953 (چند هفته پیش از براندازی 28 امُرداد) ژنرال شوارتسکف را به تهران فرستاده بود و او بود که شاه را با دادن اطمینان به خارج فرستاد و کمک به انجام کودتای انگليسي ـ آمریکایی کرد. پیش از انتصاب بختیار، روزنامه های تهران و بسياري از ژورناليست هاي راديو تلويزيون دولتي و خبرگزاري پارس در اعتصاب 62 روزه خود بودند و مردم از تحولات روزمره بی خبر.
منابع غير دولتي خبررساني براي ایرانیان درون مرز در آن 62 روز تنها چند رادیو دولتی خارجی بود که برنامه اخبار به زبان فارسی داشتند و از فرصت اعتصاب براي تلقين نظر دولت هاي مربوط بهره برداري مي کردند. از زمان برگزاري کنفرانس سران غرب در گوادالوپ [به ابتکار رئيس جمهور وقت فرانسه]، سران غرب از ماندن شاه ـ دوست و متحد قديمي شان ـ در قدرت حمايت نمي کردند.
ژنرال هايزر بعدا و پيش از فوت، درباره ماموريت خود در تهران و جلسات متعددش با ژنرالهاي ايراني كتابي مفصل منتشر كرد که یکی از مآخذ تاريخنگاران بشمار می آید. از تحولات 33 سال گذشته چنین برمی آید که نتایج ماموریت هایزر بسود آمریکا تمام نشده است. ژنرال هیگ رئیس وقت هایزر نیز که بعدا وزير امورخارجه آمريكا شد در کتاب خاطرات خود صفحاتی را به ماموریت هایزر در تهران اختصاص داده است. هیگ پس از فروپاشی شوروی، با اقامت طولانی در ترکمنستان تلاش کرد که آمریکارا در آن کشور و منطقه فرارود جایگزین روسیه کند که بیش از یک قرن برآنجا استیلا داشت.
به باور مورخان معاصر که درباره تحولات سه دهه اخير خاور ميانه و آسياي جنوبي و مرکزي کتاب و رساله نوشته اند، هايزر در ماموريت تهران تلاش کرد که ژنرالهاي ايران را از دست زدن به کودتا پس از خروج شاه از ايران برحذر دارد و موفق شد. اين مورخان نوشته اند که ناموفق بودن دولت موقت انقلاب (دولت مهدي بازرگان) و سپس تصرف سفارت آمريکا و گروگانگيري 444 روزه سبب شد که واشنگتن براي يافتن متحد در منطقه که بتواند جايگزين دولت شاه شود به تلاش افتد و عراق و افغانستان را پس از تحولات بسيار، با امضاي پيمان هايي همانند پيمان 1959 با ايران جانشين دولت شاه کند. [جمهوري اسلامي ايران اين پيمان را در سال 1979 يکجانبه لغو کرد]. در آسياي مرکزي، مسکو با اعمل نفوذ در دولت ازبکستان راه را بر نفوذ آمريکا بست و در تاجيکستان، واشنگتن با سه رقيب؛ روسيه، ايران و چين رو به رو است و هند نيز اخيرا در آنجا وارد آن صحنه شده است. ترکمنستان به دريا راه ندارد و در قبال ايران آسيب پذير و جمهوري آذربايجان در برابر خود ارمنستان را دارد و انواع بهانه در دست مسکو. به علاوه، ترکيه نمي خواهد با دفاع از دولت باکو، در مرزهاي شمال شرقي خود با تهران و مسکو درگير شود و تاريخ قرن 19 تکرار گردد. پاکستان متحد قديمي آمريکا داراي مشکلات متعدد رو به افزايش است ازجمله مسئله 29 ميليون پاتان که دولت لندن آنان را از براداران پشتون در افغانستان جدا کرده، ادامه اختلاف با هند بر سر کشمير، دعاوي بلوچ ها و سندي ها، برخوردهاي مذهبي شيعه و سُني و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#695
Posted: 7 Jan 2016 11:03
1936: برنامه معروف به کشف حجاب هفدهم ديماه 1314 با شرکت همسر و دختران رضا شاه پهلوي که بدون حجاب در جشن دانشسراي عالي شرکت کرده بودند به اجرا درآمد. رضا شاه در همين روز علي اصغر حکمت کفيل وزارت فرهنگ را که به اجراي اين برنامه کمک فراوان کرده بودند به مقام وزارت (وزارت فرهنگ) ارتقاء داد.
2010: تلویزیون دولتی نروژ مصاحبه محمد رضا حیدری کنسول سفارت جمهوري اسلامي ایران در اسلورا پخش کرد که گفت چگونگی برخورد دولت متبوع با تظاهرکنندگان معترض سبب شد که از کار کناره گیری کند. یک روزنامه چاپ اسلو نیز از احتمال پناهنده شدن این کارمند مستعفی سفارت خبرداده بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#696
Posted: 8 Jan 2016 13:09
در جریان خلاء قدرت در ایران، یک زلزله شدید 50 تا 200 هزار تن را در تبریز کشت ـ نگاهی به اوضاع در ایران آن زمان و چگونگی ازدست رفتن بصره
هشتم ژانویه 1780 (18 دیماه 1158 ـ سال وفات کریمخان زند در 74 سالگی) شهر تبریز و نواحی پیرامون آن دچار یک زمین لرزه سخت شد. «تاریخ سوانح طبیعی» تلفات این زلزله را 50 تا 150 هزار تَن نوشته است. برخی نوشته ها، به استناد ارقام مندرج در نامه های اشخاص، حواشی کتابها و مندرجات دیوانی (مکاتبات دولتی) تلفات را از 80 تا 200 هزار به دست داده اند. در آن زمان، سنجش شدّت زلزله، مقیاس معیّن نداشت و سیسموگراف (سیسمومتر) درست یک قرن پس از زلزله تبریز ساخته شد. محاسبات بعدی، شدت زلزله تبریز را در مقیاس ریشتر (ریکتِر)، معادل 7 و 7 دهم به دست داده است. مقیاس ده درجه ای ریشتر (ریکتر) در سال 1935 توسط چارلز اف. ریکتر Charles F. Richter آمریکایی (متولد 1900 و متوفي در 1985) در انستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا بر پایه علم لگاریتم (لوغاریتم که ایرانیان کاشف آن بودند) تنظیم شده است. حکومت آذربایجان و نواحی اطراف آن پس از قتل نادر در کودتای قوچان به دست یکی از ژنرالهای او به نام آزادخان (از مردم ایران خاوری و طبق اسم گذاری انگلیسی ها؛ افغان) افتاده بود.
زلزله شدید تبریز در زمانی رخ داد که ایران از ثبات برخوردار نبود و نوعی جنگ داخلی در جریان بود؛ امیرزادگان زند ازجمله ابوالفتح خان پسر کریمخان با عمویش زکی خان بر سر پادشاهی به جان هم افتاده بودند و نیز سران ایلات و خانها. آغامحمدخان از ایل مغول تبار قاجار در شمال ایران داعیه سلطنت داشت و برای لشکرکشی به شیراز و جنگ آماده می شد.
در ایران وقت، نزاع بر سر قدرت به حدّی بود که صادق خان یکی دیگر از برادران کریمخان و حکمران بصره این شهررا تَرک و عازم پایتخت شده بود تا سهم خواهی کند و بازگشت او از بصره در حقیقت نقطه پایان بر حکومت ایران بر بین النهرین جنوبی (عراق) گذارد و امپراتوری عثمانی با استفاده از خلاء قدرت در ایران، منطقه شیعه نشین بصره را تصاحب کرد و این منطقه از سال 1917 (که جنگ جهانی اول در جریان بود) به دست انگلستان افتاد. اوضاع نامشخص سال های 1779 تا 1795 (سال تاجگذاری آغامحمدخان قاجار در تهران) چنان بود که یک هیات اعزامی روسیه به ایران نتوانست یک مقام ارشد را بیابد و پیام خودرا برساند و دست خالی به مسکو بازگشت.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#697
Posted: 8 Jan 2016 13:10
روزي که مظفرالدين شاه قاجار پدر 18 دختر درگذشت ـ دوران او در يک نگاه
مظفرالدين شاه قاجار هشتم ژانويه 1907 (هجدهم ديماه سال 1285 خورشيدي) و ده روز پس از امضاي نظام نامه مشروطيت (قانون اساسي كه عمدتا از قانون اساسي بلژيك ترجمه شده بود) در 54 سالگي، ظاهرا از بيماري سل درگذشت و ده روز بعد پسرش محمدعلي ميرزا تاجگذاري كرد و شاه شد؛ بدون اين كه از نمايندگان مجلس شوراي ملي براي شركت در اين مراسم دعوت بعمل آورد.
مظفرالدين شاه كه مانند پدرش و عمدتا با استقراض پول با بهره سنگين از بيگانه (روسيه و انگلستان) سه بار (در سالهاي 1900، 1902 و 19005) به سفر اروپا رفته بود! داراي شش پسر و 18 دختر بود. وي پس از قتل پدرش ناصرالدين شاه به دست ميرزارضاي كرماني در سال 1896 ميلادي به شاهي رسيده بود.
مظفرالدين شاه قاجار 35 سال وليعهد بود و در تبريز مي زيست و در نتيجه به دور از بازي هاي سياسي تهران و كسب تجربه. در زمان سلطنت او نيز كه مردي چندان كارآمد نبود مقامات كشوري و لشكري همان ها و از همان خانواده هاي انگشت شمار بودند كه در زمان ناصرالدين شاه و پدر او محمدشاه بركرسي رياست مي نشستند؛ واجد شرايط لازم براي مديريت سازمانهاي عمومي نبودند، دلواپسي وضعيت مردم (عوام الناس) و دلسوزي براي كشور نداشتند، داراي حرمسرا و املاك شخصي و تشريفات بودند و بيشتر وقت خود صرف آن امور و رقابت و دشمني با يكديگر مي كردند، داراي خصلتي خودخواه و مستبد بودند، امتياز طبقاتي و داشتن مقام و منزلت را يك حق طبيعي براي خود مي پنداشتند، زير نفوذ دولتهاي استعمارگر وقت قرارداشتند و مرعوب آنها بودند، و به همين دلايل وضعيت كشور ـ در جهاني كه چهار نعل به پيش مي رفت، هميشه درحالت پس رفتن بود. قرارداد انحصار نفت با «دارسي» براي مدت 60 سال در زمان مظفرالدين شاه امضا شد كه نفت ما بعدا دربست در اختيار انگلستان قرار گرفت و ....
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#698
Posted: 8 Jan 2016 13:11
مرگ ناگهاني مردي که «نفت» را عامل سيه روزي خاورميانه مي دانست، با يک دروغ تلفني
ديماه 1337 (8 ژانويه 1959) ابوالفضل لساني مولف كتاب طلاي سياه (نفت)، حقوقدان معروف و سناتور قرباني يك دروغ تلفني شد، سكته كرد و درگذشت.
وي در سالهاي آخر عمر بارها گفته بود كه تا كشورهاي خاور ميانه داراي نفت هستند بدبختند و آنهارا آرام نخواهند گذارد؛ و بهتر بود كه اين منطقه فاقد نفت بود تا همانند قرون قديم و وسطا به پيشرفتهاي فكري، ادبي و علمي نائل مي شد و اروپا را در فنون و صنايع پشت سر مي گذارد. داشتن نفت بدون قدرت نظامي (كه از حق ملت صاحب نفت و منافع آن دفاع كند)، مصيبت ساز است. به علاوه، درآمد بادآورده نفت مردم کشورهاي نفتدار را تنبل و دراین کشورها، این پول تقریبا مُفت ایجاد مبارزه برسر کسب مقام می کند و صدها مشکل دیگر. نفت کالايي تمام شدني است.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#699
Posted: 8 Jan 2016 13:13
به مناسبت انتقال عوارض نوسازي به شهرداري ها ، نگاهي به مسائل (خود ساخته) مالي ايران
۱۸ دي ماه 1349 (ژانويه 1971)، دولت وقت اخذ عوارض املاك شهري را تحت عنوان «نوسازي» به شهرداري ها واگذار كرد. در همان زمان كساني بودند كه گفته بودند در ايران هم مانند كشورهاي ديگر عوارض سالانه مستغلات بايد برپايه بهاي روز (قيمت بازار) وصول شود و هزينه هاي شهر از همين محل تامين گردد و اداره مدارس، درمانگاههاي، پليس و زندان، آب، برق و تلفن مانند همه كشورها از جمله آمريكا به شهرداري ها واگذار شود و دولت به امور مهم و برنامه ريزي بپردازد كه گوش شنوا وجود نداشته است و اينك درآمد عمده شهرداري از فروش فضا تامين مي شود!.
لازم است دانسته شود که در بيشتر كشورها، صاحبان مستغلات بايد هر سال درصدي از بهاي واقعي آنها را بدون چون و چرا به شهرداري شهر بپردازند و به همين ترتيب عوارض اتومبيل و از اين قبيل اموال را تا شهر اداره شود. براي مثال: عوارض سالانه يك اتومبيل ده هزار دلاري در برخي از ايالتهاي آمريكا، هر سال 450 دلار است كه اگر صاحب آن تا آخر سال نپردازد، آن اتومبيل حق تردد و يا پارك شدن در آن شهر را ندارد و شهرداري براي وصول طلب خود آن اتومبيل و يا قسمتي از متعلقات بدهكار و حتي خانه او را به حراج مي گذارد. اين عوارض، سواي ماليات سالانه دولت است كه از هر اتومبيل براي تردد در جاده ها اخذ مي شود. درآمد عمده دولتها از تفاوت فروش مستغلات به نام «سود سرمايه و يا کپيتال گين» است كه كمترين آن در آمريكا، و معادل 20 درصد است. به عبارت ديگر، دولت 20 درصد از سود (تفاوت بهاي خريد و بعدا فروش) را برمي دارد. در همه كشورها، جز چند شيخ نشين كوچك، يك قلم درآمد دولتها از ماليات فروش بنزين است. در وطن ما، دولت بنزين را سوبسيد مي كند، چرا؟. اين تبعيضي براي كساني است كه اتومبيل ندارند. سوبسيد اتوبوسهاي شهري كافي است. بايد شرط داير كردن هرگونه مغازه و كارگاه و رستوران از خواربار فروشي تا خياطي؛ داشتن ماشين الكترونيك و پلمب شده فروش متصل به شبكه باشد تا ماليات دولت و شهر بلافاصله مشخص و اخذ شود و براي فروشنده و براي صاحب كسب كه از چنين ماشيني استفاده نكند و مدرك ماشيني فروش به خريدار ندهد مجازات سنگين وضع شود. به علاوه، چرا بايد ارزش پول ايران (ريال) كه متعلق به يك كشور بالقوه ثروتمند است از سير نزولي دائمي ( شروع از 1358) خارج نشود؟. چرا روزنامه ها هر روز ضمن انتشار بهاي سكه طلا و ارزهاي خارجي نمي نويسند: امروز هم ريال ... تنزل كرد. بالارفتن سكه طلا و ارز، يعني پايين رفتن ارزش ريال به همان نسبت. آيا ريال بايد تا اين حد پايين برود يا آن را تعمدا پايين مي برند؟. كشوري كه درآمد بادآورده از نفت دارد نبايد پولش اين قدر ضعيف باشد. در سال 1329 ضمن طرح ملي شدن نفت، پرداخت هزينه هاي جاري دولت از محل آن ممنوع شده بود ولي به گزارش برخي روزنامه ها، اينك بخش بزرگي از هزينه هاي دولت از درآمد نفت تامين مي شود. مجسم كنيد كه اگر همانند اواخر دهه 1370 هجري خورشيدي هر بشكه نفت به 15 دلار تنزل كند، چه خواهد شد؟. در زمان حكومت دكتر مصدق هم ما نفت داشتيم ولي صادر نمي شد زيرا كه در محاصره دريايي بوديم كه به اين امر هم بايد توجه شود. نفت گندم نيست كه هر سال بكاريم و برداريم، ثروتي است تمام شدني كه بايد آن را با ثروت ديگر معاوضه كرد و نه اين كه آن را فروخت و خورد و در فكر آيندگان نبود كه چند برابر امروز خواهند بود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#700
Posted: 8 Jan 2016 13:26
قوانين مطبوعاتي ايران در پي دوماه مبارزه روزنامه نگاران لغو شد ، ولي ...
۱۸ دي ماه سال 1329 هجري خورشيدي در پي دو ماه تلاش پي گير روزنامه نگاران وطن، طرح لغو همه قوانين مطبوعاتي كشور به استثناي قانوني كه مجلس، دو سال پس از مشروطه شدن كشور وضع كرده بود از تصويب گذشت كه پيروزي بزرگي براي
«ژورناليسم ايران» در طول تاريخ بشمار رفته است.
اين مبارزه در پي تحت فشار قرار گرفتن مطبوعات كه در باره نفت چيزي ننويسند از نيمه آبان آن سال آغاز شده بود و عبارت بود از: تحصن روزنامه نگاران در ساختمان مجلس، شركت نويسندگان در اجتماعات و ايراد نطق و خواستن از مردم به ارسال
نامه و طومار اعتراضيه به مقامات مربوط، توسل به دادستان كل و مقامات قضايي ديگر كه ضوابط مطبوعاتي ايران مغاير روح قانون اساسي كشور و موازين جهاني است، كاستن از صفحات روزنامه ها، و به اين بهانه خودداري از انتشار اخباري كه وزارتخانه ها ارسال مي داشتند، سفيد گذاردن جاي ستون برخي نويسندگان معروف و مورد علاقه مخاطبان و خواستن از روشنفكران ديگر به پيوستن به آنان و .... در آن زمان ژنرال رزم آرا نخست وزير ايران بود. در طول اين مبارزات بسياري هم بودند كه مي گفتند قانون مطبوعات زائد است و ضرورت ندارد و ايران نيز مانند بسياري از كشورها نبايد قانون مطبوعات داشته باشد و روزنامه نگاري يك حرفه است مانند حرفه هاي ديگر و بايد در دست صنف مربوط باشد نه دولت و....
مطبوعات آزاد از قيد و بندهاي حكومتي عمري كوتاه داشت و پس از براندازي 28 امرداد سال 1332، بارديگر مقررات سابق را به نام قانون مطبوعات از گور در آورده و حاكم برنشريات كردند و تا كنون هم هرچند وقت يك بار بر سخت شدن آنها به ويژه دادن پروانه نشر به اصحاب اين حرفه افزوده شده است ــ سختگيري كه در كمتر كشوري نظير دارد. همين غير حرفه اي بودن قانون و ضوابط مطبوعات و انشاء آنها توسط كساني كه اهل اين حرفه نبودند سد پيشرفت ژورناليسم وطن شده است. نبود يك دادگاه قانون اساسي نيز مانع از آن شده است كه ابطال اين ضوابط درخواست شود.
مولف (نوشيروان کيهاني زاده)
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه