ارسالها: 3119
#751
Posted: 17 Dec 2016 11:58
روزی که مولانا جلال الدين محمد، صوفي بزرگ و صاحب مثنوي درگذشت
مولانا جلال الدين محمد صوفي بزرگ و صاحب مثنوي 17 دسامبر 1273 (26 آذرماه) در قونيه (تركيه امروز) درگذشت و هر سال به اين مناسبت مراسمي در كنار مزار او بر پا مي شود كه يك هفته به طول مي انجامد.
مولانا جلال الدين محمد متخلّص به مولوي که بيش از 26 هزار شعر عرفاني سروده است بسال 586 هجري خورشيدي (سی ام سپتامبر 1207 ميلادي = هشتم مهرماه) در بلخ خراسان يكي از مراكز بزرگ فرهنگ و ادبيات فارسي و تمدن ايراني به دنيا آمده بود. مثنوي وسعت انديشه و صفاي مولانا را منعكس مي سازد. براي مولوي در سرودن شعر، اداي مقصود بر زينت هاي لفظي ترجيح داشته است. همه جا بر ضد خودپسندي، غرور، جاه، ظاهردوستي و ريا بوده و تاكيد بر راهنمايي و نجات بشر داشته است.
مولانا از این جهت به رومی معروف است که مدتی و اواخر عمر در قونیه و در آن زمان در قلمرو روم شرقی (دولت قسطنطنیه) زندگی کرد.
از سال 1336 به این سوی مراسم بزرگداشت مولوي منظما در تهران برگزار شده است. مراسم سال 1336 که هشتم آبان این سال (30اکتبر 1957) برگزارشده بود «بسیار باشکوه» توصیف شده بود.
دو ضابطه در دوران صفويه و قاجاريه: اولويت ايالت ها و مالیات گوسفند و بز
طبق ضابطه اي كه تاريخ تنظيم آن پس از تطبيق تقويمها 17 دسامبر سال 1654 ميلادي (بعضي سالها مصادف با 16 دسامبر)، زمان حكومت صفويه، است و در يك دفتر ديواني (دولتي) آن زمان ثبت شده است؛ در مكاتبات اداري تقدم استانهاي ايران را برحسب جمعيت و توليدات و اهميت تاريخي شان در نظر نمي گرفتند بلكه اولويت بر پايه نسبت و روابط والي آن با شاه و شخصيت سياسي وي بود!. بنابراين، باجا به جايي واليف اهميت ايالت هم تغيير مي يافت!. شاهان صفويه واليان خراسان، فارس، گرجستان، «كرمان ــ مكران» و «لرستان ــ بختياري» را از نزديكان خود انتخاب مي كردند.
--------
در يك بخشنامه (متحد المآل) چاپ سنگي كه تاريخ صدور آن (پس از تبديل تقويم قمري به ميلادي ) 17 دسامبر سال 1887 است تصريح شده است كه ماليات هر يكصد گوسفند و بز 25 قران و معادل 2 و نيم درصد بهاي كل آن خواهد بود كه بايد از مالدارها (عمدتا عشاير ) وصول شود. به مالدارها تفهیم شود دولت که نگهبان کشور است و از جان و مال ایشان حراست و حفاظت می کند مخارج متعدد دارد و مخارج آن طبق ضوابط ازجمله این ضابطه از ملت وصول خواهد شد. از مفاد اين بخشنامه چنين بر مي آيد كه ماليات گوسفندهايي كه در روستا و شهر نگهداری می شدند قاعده ديگري داشت.
اندرز مهم دكتر مصدق به راي دهندگان در يک انتخابات: تحت نفوذ و تلقين هيچكس نباشيد، جز اراده خودتان و با چشم باز ـ Meritocracy از ديدگاه مصدق
۲۶ آذرماه 1330 (17 دسامبر 1951) دكتر محمد مصدق نخست وزير وقت در آستانه انتخابات دوره هفدهم قانونگذاري يک نطق مهم سياسي ــ آموزشي خطاب به ايرانيان ايراد و ضمن آن تاكيد كرد كه اين انتخابات، نخستين انتخابات پس از مشروطيت خواهد بود كه در آن نفوذ خارجي و دخالت ارباب قدرت و سياست وجود نخواهد داشت. اين انتخابات، كاملا آزاد خواهد بود و راي دهندگان بايد با درنظرگرفتن وجدان و منافع ملي (وطن) هركس را كه مايلند و به شایستگی، دلسوزي و درستی او اطمینان دارند انتخاب كنند و تحت نفوذ و تلقين هيچكس نبايد باشند جز اراده، خواست و تشخیص خودشان و با چشم باز و پس از بررسی قبلی بسیار. فلسفه «مخفی بودن ورقه راي» هم همين است یعنی که نوشتن ورقه رای ـ انتخاب وکیل ـ باید به تصمیم و اراده شخص رای دهنده باشد نه دیکته دیگران. تمرین دمکراسی یعنی چگونگی شرکت در انتخابات و امیدوارم که نتیجه این تمرین شما خوب باشد و نمره قبولی بگیرید. مطالب امروز من تنها برای روشن ساختن شما و اشاره مختصر به اهمیت تکلیف افراد در انتخابات و مشارکت در دمکراسی است.
مصدق در این نطق معروف خود خطاب به ملت افزود: شما با ورقه اي كه به صندوق مي اندازيد براي دو سال سرنوشت خود و كشور[همه ملت] را در اختيار وكيل منتخب مي گذاريد، لذا بايد قبلا اين فرد يا افرادرا به خوبي بشناسيد که امانتدار باشند ـ وطن امانتي است كه شما به دست ايشان مي سپاريد، وطن یعنی «خانه، کاشانه و همه چیز» اتباع. Meritocracy [شایسته سالاری] یعنی انتخاب شایسته ترین و بهترین نامزد و یا نامزدها. این اصطلاحی است که در کتابها و دروس دمکراسی و علم حکومت بکار می رود. دمکراسی یعنی حکومت همه شما و شما انجام این مهم را وکالتا به منتخب خود واگذار می کنید که رفاه، سربلندی و آتیه و به عبارت ساده تر؛ مسیر زندگانی شما ـ وطن ـ را تعیین کند، بنابراین «انتخاب کردن» کار ساده ای نیست، سرنوشت ساز است. غفلت و سهل انگاری در انتخاب کردن و انتخابات و تمرین دمکراسی یعنی شکست ملی و وارد مسئله و مشکل شدن کشور و پشیمانی فردا سودی نخواهد داشت. وظيفه دولت درجريان انتخابات، تنها اين است كه از صندوقها محافظت شود و آراء شما محفوظ بماند و خوانده شود و روز راي گيري آرامش و امنيت برقرار باشد. از سر و صداها در جريان مبارزات انتخاباتي واهمه نكنيد كه تمرين دمكراسي همين است، همان طور كه نبايد از قهر و آشتي هاي نمايندگان و اظهارات تند و تيزشان در مجالس نگران شويد كه اينها هم از ضمائم دمكراسي هستند و از آن جدا نيستند. بايد توجه داشته باشيد با كارهايي كه شده است، وطن ما ايران اينك زير ذره بين جهانيان قرار دارد، بايد رشد سياسي و فرهنگي خودرا در اين انتخابات آزاد به ثبوت برسانيد که سلطه گران در اراده و رُشد شما منفذي نيابند تا دوباره از آنجا وارد شوند و رخنه خودرا شروع كنند كه اخراج مجدد شان اگر محال نباشد نياز به زحمت و مرارت فراوان و صرف وقت دارد و .... [در آن زمان هر دوره تقنينيه در ایران دو سال بود.].
روزی که شاه (پهلوی دوم) مبارزه با فساد اداری را اعلام کرد و گفت که بدون کمک روزنامه نگار نمی شود به این هدف رسید
۲۴ آذر ماه 1342 و در آن سال مصادف با عید مبعث، شاه (پهلوی دوم) در مراسم این عید در کاخ گلستان که 5 ساعت طول کشیده بود از مطبوعات خواست که در مورد فساد اداری به مردم هشدار دهند. باید از هرگونه انحرافی در این زمینه که آگاه شوند قضیه را تعقیب کنند و بنویسند تا مردم هم در کشف فساد کمک کنند و فاسد شناخته و دستگیر شود و دیگران هم وارد کار فساد نشوند. بدون کمک روزنامه نگار نمی شود عمیقا و به صورت ریشه کنی با فساد اداری [فساد دولتی] مبارزه کرد. آن دوره که آفتابه دزد را می گرفتند و متنفذین از تعقیب مصون می ماندند گذشته است. از کوچکترین انحراف احدّی در هر مقام و موقعیت حتی اگر سابقه جانفشانی داشته باشد اغماض و چشم پوشی نخواهد شد. در زمینه های سیاسی که ناشی از اختلاف سلیقه است، از خطا می توان گذشت ولی خطای مالی و اداری را، نه. در خریدهای خارجی باید منافع کشور را فدا نکرد که حمایت نکردن از منافع ملی یک خیانت است. انحراف اداری یعنی خیانت به ملت. محاکمه و مجازات باید بگونه ای باشد تا همگان بدانند که حساب و کتاب در کار است و جرأت انحراف به خود راه ندهند. درستکاری از اصول فرهنگ ایرانی است، قدمت 2 هزار و پانصد ساله دارد و باید در وجود هر ایرانی باشد. اسلام یک دین مترقی است، دینِ برابری و برادری و نهی کننده هرگونه فساد، اجحاف و تبعیض است. لذا پیروان آن نباید به خود اجازه انحراف بدهند مخصوصا که شغل و مقام اداری یک امانت است. روحانیون و مبلّغان مذهبی باید رفتار مردم را اصلاح و هرگونه انحراف را نهی کنند تا تصور آن هم به ذهن کسی خطور نکند. اقدامات انقلابی ما و اصول ششگانه آن [معروف به انقلاب سفید] که منطبق با روح اسلام است و هرگونه اصلاحات نمی تواند بدون برخورداری از عدالت قضایی و وجود یک سیستم قضایی اطمینان بخش و درست به اجرا درآید، رشد و موفقیت داشته باشد. دستگاههای اجرایی و قضایی باید موازین عدل و انصاف را دقیقا رعایت کنند. دستگاه قضاء که به «عدالت» تعبیر می شود باید منزّه، مقتدر، بی طرف و در حقیقت فرشته باشد.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#752
Posted: 17 Dec 2016 12:04
انبوه قاچاق سیگار خارجی به جمهوری اسلامی ایران
تهران ـ 26 آذرماه 1391 ـ ایسنا: طبق آخرین آمار منتشر شده، در سال 1390 هجری خورشیدی حدود 21 میلیارد و 900 میلیون نخ [دانه] سیگار به صورت قاچاق به جمهوری اسلامی ایران وارد شده بود. به این ترتیب؛ حجم قاچاق سیگار بیش از سه برابر واردات قانونی این کالا به کشور بود!. میزان مصرف سیگار در جمهوری اسلامی در سال 1390 بالغ بر 63 میلیارد و 800 میلیون نخ برآورد شده بود. میزان سیگار قاچاق سال 1389 نیز معادل 28 میلیارد نخ اعلام شده بود. ترکیه و امارات عربی متحده از مبادی اصلی ورود سیگار به جمهوری اسلامی اند. سویس بزرگترین صادرکننده سیگار به ایران است. واردات قانونی سیگار به کشور درسال 1390 با رشد 111 درصدی، به 6.6 میلیارد نخ رسید. این، در حالی بوده است که همزمان با افزایش نرخ ارز در ایران پیشبینی می شد که واردات قانونی و همچنین قاچاق سیگار به کشور با کاهش مواجه شود.
چندی پیش 55 درصد از سهام شرکت دخانیات ایران بابت ردّ دیون دولت، از «وزارت صنعت، معدن و تجارت» به وزارت «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» منتقل شد. رییس کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملّی با انتقاد از نحوه واگذاری سهام برخی شرکتهای دولتی همانند شرکت دخانیات گفته است مجلس قصد دارد اصلاحاتی را در قانون بودجه صورت دهد تا جلوی زیاد شدن چنین واگذاری ها را به روش [به نام] ردّ دیون بگیرد.
3 میلیارد دلار واردات سالانه دارو!
تهران ـ از گزارش خبرگزاری مهر در 16 دسامبر 2012 چنين برمي آيد که بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران گفته است که مشکلات جاری در بخش دارو ناشی از کمبود ارز نیست، بلکه به سایر حوزهها، به ویژه امور کنترل و نظارت بر واردات و توزیع دارو در کشور مربوط مي شود. ارز پرداختی برای واردات دارو در ۹ ماه نخست سال 1391 هجری نسبت به مدت مشابه در سال 1390 بیست و هشت درصد هم افزایش داشته و معادل دو میلیارد و سیصد میلیون دلار بوده که تامين شده است. به این ترتیب، بانک مرکزی اظهارات اخیر مربوط به نبود ارز برای واردات دارو را تلویحا ردّ کرده است!.
ـ ـ ـ
ایران از دهها سال پیش از انقلاب دارای کارخانه های متعدد داروسازی در تهران و کرج و ... بود از جمله کارخانه تولید دارو و ظاهرا نباید به 3 میلیارد دلار واردات دارو در هر سال نیاز داشته باشد.
دولت یونان مرز خود با ترکیه را دیوارکشی کرد تا راه مهاجران قاچاقی و بعضا ایرانی بسته شود
دولت یونان 17 دسامبر 2012 اعلام کرد که حصار مرزی میان یونان و ترکیه تکمیل شده است. کشیدن این دیواره که بيش از 12 کیلومتر طول دارد چهار میلیون و دویست هزار دلار هزینه داشت. هدف از کشیدن آن جلوگیری از قاچاق مهاجر از طریق ترکیه و از مسیر یونان به اروپا، کانادا و آمریکاست. طبق آمار منتشره اتحادیه اروپا، هشتاد درصد مهاجران قاچاقی به اروپا از مرز ترکیه و یونان می گذشتند و یا از آبهای ساحلی دو کشور. تنها سال گذشته بیش از یکصد هزار تن از آنان هنگام انتقال دستگیر شده اند. بسیاری از این مهاجران قاچاق، ایرانی بوده اند که بعضا پس از رسیدن به اروپا مدعی تغییر مذهب و ترس از بازگشت به وطن می شوند و تقاضای پناهندگی می کنند.
اصحاب نظر گفته اند که با کشیدن این حصار، راه زمینی کنترل می شود نه راه دریایی که در سالهای اخیر صدها مهاجر قاچاقی بر اثر غرق شدن قایق های قاچاقجیان جان باخته اند. شمار ترک وطن کردگان ایرانی در 33 سال گذشته 5 تا 7 میلیون تن گزارش شده است.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#753
Posted: 18 Dec 2016 13:51
دو شكست نظامي هند از ايران در دو سال متوالي برسر قندهار
18 دسامبر سال 1650 ميلادي نيروهاي اعزامي «شاهجهان» امپراتور گورکانی (تیموری) هند به قندهار از سربازان ايراني مستقر در پادگان اين شهر شكست خوردند و دست به فرار زدند. اين دومين شکست هنديان در قندهار از ارتش ايران بود. سال پيش از آن (ژانويه 1649 ميلادي) شاه عباس دوم شخصا با سپاه اصفهان براي بيرون راندن هنديان از قندهار به اين منطقه رفته و پيروز شده بود. سران دهلي از ديرزمان چشم طمع به قندهار دوخته بودند كه گوشه اي از ایران خاوری بود.
تلاشهاي بي نتيجه سران دهلي در سالهاي 1652 و 1653 ادامه يافت و اين چهار لشكر كشي براي آنان 120 ميليون روپيه طلا هزينه داشت. تمايل به تصرف قندهار از زمان حكومت جهانگيرشاه آغاز شده بود، زيرا كه وي در نظر داشت پايتخت را از دهلي به لاهور منتقل سازد و نمي توانست يك پادگان نيرومند ايران در قندهار را تحمل كند. و این، درحالی بود که امپراتوران گورکانی استقرار پرتغالی ها و انگلیسی ها را در سواحل شرقی و غربی آن کشور تحمل می کردند و بیم و نگراني از ورود فرانسویان و هلندی هم نداشتند.
رسيدگي به شكايت انگلستان از ايران در جامعه ملل
جامعه ملل از 18 دسامبر سال 1932 رسيدگي به شكايت انگلستان از ايران كه يكجانبه امتيازنامه نفت (امتياز سال 1901 دارسي) را الغاء كرده بود سه روز پس از دريافت آن آغاز كرد و 50 روز بعد، از طرفين خواست كه يك بار ديگر با هم مذاكره كنند و اگر موفق به حل اختلاف نشوند، آن وقت جامعه ملل تصميم خواهد گرفت.
«تاريخ» نشان داد كه اين كارها نوعي بازي براي تمديد قرارداد 60 ساله به 90 سال و چند برابر كردن منطقه قرارداد بود.
در مذاكرات دوجانبه [که به توصيه جامعه ملل صورت گرفت] اين توافق حاصل شد و مجلس شورا بر آن صحه گذارد كه به قرارداد سال 1933 نفت ايران و انگلستان معروف شده است كه در سال 1951 باتلاشهاي ميهندوستان ايراني به رهبري دكتر مصدق ابطال شد.
بايد دانست كه از دهه دوم قرن 20 تاكنون، خاورميانه قرباني نفت خود بوده و ريشه هر رويدادي در اين منطقه را بايد در سياست هاي نفتي ديگران جستجو كرد، زيراكه بدون نفت کافي و يا نفت گران، كشورهاي صنعتي پيشرفت نخواهند داشت.
بازي هاي قوام السلطنه بالاخره اين بار هم پايان يافت
پس از چندبار استعفاء و ابقاء و ترميم كابينه و دهها بازي ديگر، در اين روز در آذر ماه 1326 (18 دسامبر 1947) ابراهيم حكيمي جاي قوام السلطنه را گرفت و نخست وزير شد. در جريان اين بازي ها كه حوصله مردم را سر برده بود، محمد مسعود ناشر روزنامه «مرد امروز» در يك شماره اين روزنامه نوشت كه به هركس كه قوام را ترور كند يكصد هزار تومان پاداش خواهد داد و در اين زمينه تعهدنامه محضري هم تنظيم كرده بود. روابط قوام با مطبوعات در طول سال 1326 بسيار بد بود.
اين بازي ها كه با اعتراض دولت شوروي به ردّ قرارداد نفت شمال از سوي مجلس كه قوام وعده آن را به مسكو داده بود تا نيروهايش را از ايران خارج كند شدت يافته بود و يك نمونه اش از اين قرار است: سردار فاخر حكمت 22 آذر 1326 داوطلب نخست وزيري مي شود، همان روز از مجلس راي اعتماد مي گيرد و روز بعد فرمان نخست وزيري دريافت مي دارد و اندكي بعد انصراف مي دهد!.
اين بازي ها هشتم دي ماه اين سال با سفر قوام به اروپا پايان مي پذيرد و پرده نمايش پايين مي افتد. دهها سال در ايران تغييرات دولتي تنها جا به جايي مهره ها بود و به همين دليل پيشرفت و تحولي مشاهده نمي شد به مصداق اين ضرب المثل منظوم: برده دل و جان من دلبر جانان من ـــ دلبر جانان من برده دل و جان من.
روزي که دکتر محمد مفتح همداني در تهران به قتل رسيد
پيش از ظهر 18 دسامبر 1979 (27 آذر ماه 1358) دکتر محمد مفتح همداني (حجت الاسلام) مدرس الهيات که در جريان انقلاب 1357 رهبري گروهي از انقلابيون را به دست داشت و در سقوط نظام سلطنتي ايران با ترتيب دادن تظاهرات، نقشي موثر ايفاءکرد هنگام ورورد به دانشکده الهيات در خيابان مطهري (تخت طاووس) هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.
ضاربين دکتر مفتح، سه جوان مسلح به کلت و اوزي بودند که با يک موتوسيکلت حرکت مي کردند و پس از قتل دکتر مفتح و دو پاسدار محافظ او از صحنه فرار کردند. بعدا معلوم شد که اين سه تن از گروه فرقان هستند - همان گروهي که دکتر مطهري (آيت الله) و سرلشکر قره ني را کشته بود. ضاربان که دکتر مفتح را تا داخل دانشکده دنبال کرده بودند کيف دستي او را ربودند که گفته شده است حاوي اسنادي بود و مفتح آن را از خود دور نمي ساخت.
پس از پيروزي انقلاب، دکتر مفتح مسئوليت هاي متعدد بر عهده گرفته بود و ازجمله در زمينه مطبوعات اختيارات داشت. وي بود که غلامحسين صالحيار را در سمت سردبيري روزنامه اطلاعات تثبيت کرده بود. صالحيار اين سمت را از قبل از انقلاب برعهده داشت و تا زمان مصادره شدن اين روزنامه آن را حفظ کرد و پس از اعلام مصادره، خود کنار رفت. گفته شده است که دکتر مفتح در تصميم مربوط به مصادره روزنامه هاي مهم ازجمله اطلاعات و کيهان نقش داشت. اين دو روزنامه، پس از مصادره شدن، نخست در اختيار بنياد مستضعفان قرار گرفتند و پس از اخراج بيشتر (حدود90 درصد) اعضاي تحريريه آنها، سپس به دفتر رهبري انقلاب منتقل شدند.
در ميان اعلاميه هاي تاسف از قتل دکتر مفتح که 28 آذر در روزنامه هاي تهران به چاپ رسيده بود اعلاميه مجاهدين خلق نيز به چشم مي خورد که ترور او را محکوم کرده بود.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#754
Posted: 18 Dec 2016 13:56
18 دسامبر روز جهانی مهاجر ـ ده میلیون و 700 هزار مهاجر در آلمان ـ آمار پناهجویان ایران در 3 سال
امروز ـ 18 دسامبر ـ روز جهانی مهاجر است و به این مناسبت برخی دولت ها و سازمانهای مربوط آمار مهاجرین وارده و یا ترک وطن کردگان و وضعیت آنان را منتشر و رسانه ها از انتشار نظرات مربوط و شکوه و شکایات مهاجران و مشکلات آنان استقبال می کنند.
مجمع عمومی سازمان ملل 18 دسامبر 1990 تصویب کرد که یک کنوانسیون جهانی برای محافظت از حقوق مهاجران [کارگران مهاجر و خانواده آنان] تشکیل شود و ضوابط لازم را به دست دهد. این مجمع چهارم دسامبر 2000 مصوبات کنوانسیون را پذیرفت و چون در هجدهم دسامبر 1990 ایجاد کنوانسیون را تصویب کرده بود روز «هجدهم دسامبر هرسال» را روز مهاجر International Migrant Day اعلام کرد و از دولت های عضو خواست که هرسال این روز را برگزار کنند و به مصوبات مجمع و کنوانسیون مربوط مخصوصا در زمینه حقوق انسانی مهاجران احترام بگذارند و صدای مهاجران را بشنوند.
برای نمونه، به یک مورد از آمارهای منتشره در این روز در سال 2012 که مربوط به دولت آلمان است اشاره کنیم:
سازمان آمار دولت آلمان هجدهم دسامبر 2012 اعلام کرد که میزبان ده میلیون و هفتصد هزار خارجی است که از 60 سال پیش تا کنون برای کار و اقامت وارد آن کشور شده اند. بنابراین، از هر هشت ساکن کشور آلمان یک نفر خارجی و خارجی تبار است. کشورهای مبدأ برای خارجیان مقیم آلمان در ردیف نخست روسیه و پس از آن کشورهای بلوک شرق سابق با ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار مهاجر اعلام شده اند. پس از آنها ترکیه با یک و نیم میلیون و لهستان با یک میلیون و یکصد نفر قرار دارند.
طبق این اعلامیه رسمی، ایرانیان مهاجر به آلمان عمدتا از شهرنشینان ایران، بیشترشان دارای تحصیلات عالی و غالبا جوان و یا میانسال هستند و انگیزه خودرا از مهاجرت؛ سیاسی، اجتماعی و مذهبی اعلام کرده اند. حال آنکه انگیزه مهاجران کشورهای دیگرعمدتا «اقتصادی و یافتن کار و درآمد» بوده است.
کمیساریای عالی پناهجویان وابسته به سازمان ملل شمار پناهجویان ایرانی در سالهای 2009، 2010 و 2011 را جمعا 43 هزار و 850 تن گزارش کرده است که از این شمار 11 هزار و 537 تن مربوط به سال 2009، 15 هزار و 185 تن مربوط به سال 2010 و 18 هزار و 128 مربوط به سال 2011 است. «پناهجو» متفاوت مهاجر عادی است.
بسته شدن حسابهای بانکی و لغو کارتهای اعتباری برخی از ایرانیان مقیم آلمان در بانکهاي اين کشور
دویچه وله (DW صدای جهانی آلمان) ـ 17 دسامبر 2012: روزنامه «تاتس» چاپ برلین، امروز (۱۷ دسامبر/ ۲۷ آذر) در گزارشی از بسته شدن حساب شخصی برخی از شهروندان ایرانی تبار در تعدادی از بانکهای آلمان خبر داده است.
این روزنامه نوشته است که اخیرا حساب جاری شماری از ایرانیان مقیم آلمان مسدود، و کارتهای اعتباری شماری دیگر لغو شده است.
برپایه تحریمهای اتحادیه اروپا که از ابتدای جولای ۲۰۱۲ تشدید شده است، بانکهای اروپا وظیفه دارند گردش مالی حساب ايرانيان و شهروندان ایرانیتبار را زیر نظر داشته باشند. بر همان پایه بود که قبلا حساب بانکی شماری از مقامهای جمهوری اسلامی مسدود شده بود. نزدیک به ۵۰ هزارتن از انبوه ایرانیان ساکن آلمان تابعیت آلمانی دارند.
روزنامه «تاتس» نوشته است که کنترل حساب های همه ایرانیان ساکن آلمان چنان پُرزحمت و وقت گیر است که برخی از بانکها ترجیح میدهند به مشتری بودن آنان در این بانکها خاتمه دهند.
ميزان کاهش درآمدهاي دولت جمهوري اسلامي در سال 1391 هجري ناشي از تحريم ها
به گزارش 16 دسامبر 2012 ایسنا، شمسالدین حسینی وزیر امور دارایی واقتصاد جمهوری اسلامی (دولت دهم) گفته است که در بودجه سال 1391، درآمد دولت ۱۴۴ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده بود؛ اما به دلیل محدودیتهایی که برای صادرات نفت پیش آمده [تحریم اقتصادی]، برآورد میشود که تنها ۹۵ هزار میلیارد تومان از درآمدها [درآمدهای پیش بینی شده] محقق شود. وی اشاره کرده است که کسری بودجه در سال 1391 سبب تغییراتی در اختصاص بودجه عمرانی شده است.
طبق محاسبه «ایسنا» [برپایه این بیان شمس الدین حسینی]، دولت جمهوری اسلامی در سال 1391 با کمبود درآمدی بیش از یک سوم مبلغ پیش بینی شده مواجه است.
درآمد جمهوری اسلامی در سال 1391 هجری خورشیدی از صدور مواد نفتی ـ به سبب تحریم ها ـ تقریبا نصف شده و برخی خریداران نیز می خواهند که پول رایج خودرا بابت خرید نفت بپردازند که معمولا به افزایش واردات از این کشورها می انجامد.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#755
Posted: 19 Dec 2016 10:29
نشست کمپاني هاي نفتي در لندن و رفع محاصره دريايي ايران از سوي دولت انگلستان
چهار ماه پس از براندازي 28 امُرداد، بيست و نهم آذر 1332 (20 دسامبر 1953) نشست شركتهاي نفتي و كارشناسان مربوط كه در لندن براي بررسي سرنوشت نفت ايران برگزار شده بود! به كار خود پايان داد و از دولت انگلستان خواست: اينك كه دولت دكتر مصدق ساقط شده و ملّيون ايران قدرت را از دست داده اند لازم است كه انگلستان به محاصره دريايي ايران پايان دهد تا بتوان كار صدور نفت را از سر گرفت.
چند ساعت پس از اعلام اين خواست شركتهاي نفتي اصطلاحا بين المللي، دولت انگلستان اين توصيه را پذيرفت و به محاصره دريايي دو سال و نيمه ايران پايان داد.
نشست لندن در پي توافق دالس و ايدن وزيران امور خارجه آمريكا و انگلستان مبني بر اينكه امور نفت ايران، بدون اينكه شركت ملي نفت كه نماد غرور ايرانيان شده است منحل شود، به يك كنسرسيوم مركب از شركتهاي نفتي غرب واگذار گردد و اين كنسرسيوم عامل نفت ايران در منطقه قرارداد باشد تا همه دولتهاي غرب در آن ذينفع باشند. همچنين غرامت وارده به انگلستان از ابطال قرارداد سال 1933 (طبق قانون ملي شدن نفت ايران مصوب 29 اسفند ماه 1329) نيز از سوي ايران تعهد شود و از دريافتي اين كشور از كنسرسيوم وصول گردد تا انگلستان ادعاي ديگري بر پالايشگاه نفت كه ايرانيان آن را از آن خود مي دانند نداشته باشد و مسئله ديگري به وجود نيايد. قبلا در لندن اعلام شده بود كه پالايشگاه آبادان نياز به 75 ميليون دلار بودجه دارد تا تعمير و آماده كار با ظرفيت كامل شود!.
پايان محاصره دريايي ايران از سوي انگلستان با ختم محاكمه دكتر مصدق در محكمه نظامي تهران همزمان بود كه وي گفته بود اين محاکمه غيرقانوني است و صلاحيت آن را برسميت نمي شناسد؛ نخست وزير ايران قانونا بايد با راي عدم اعتماد مجلس كنار برود و بركناري نخست وزير با هر ترتيب ديگر، يك كودتا است و در نتيجه او خودرا نخست وزير قانوني و دولت فعلي را دولت كودتا و غير قانوني مي داند و هر عمل آن نيز اساس قانوني نخواهد داشت و باطل است.
در همان زمان اصحاب نظر كه شهرت بي طرفي داشتند گفته بودند كه تعجب مي كنند كه چرا انگلستان دو سه هفته پس از تجديد مناسبات سياسي خود با ايران، اقدام به رفع محاصره دريايي اين كشور نكرد و منتظر شد که پس از دريافت توصيه كنفرانس شركتهاي نفتي عضو كنسرسيوم انجام آن را اعلام کند!.
محاصره دريايي ايران در طول حكومت ملّيون (ناسيوناليستها) سبب شده بود كه ايران نتواند نفت خود را صادر كند و يكي ـ دو كشتي نفتكش هم كه جرات حمل نفت ايران را به خود داده بودند از جمله كشتي «رزماري» در ميان راه توقيف و محموله آنها تخليه شده بود.
سالروز درگذشت ابوالحسن صبا استاد موسيقي - صبا در يک نگاه
استاد ابوالحسن صبا موسيقيدان نامدار ايران زمين 19 دسامبر سال 1957 (28 آذر ماه سال 1336 خورشيدي) درگذشت. وي در 1281 به دنيا آمده بود. استاد صبا مدرس هنرستان موسيقي ايران در همه رشته هاي موسيقي مهارت و نبوغ داشت. او يك موسيقي شناس برجسته بود و روي موسيقي ملي و محلي ــ قديم و جديد ــ ايران كار كرد (كاري كه بعدا تاجيكها انجام داده اند). استاد صبا مقدمات كار جمع آوري ترانه هاي محلي ايران را فراهم ساخته بود كه عمر پربارش به پايان رسيد و پس از او كسي ديگر اين كار را دنبال نكرد و ميهن ما از معدود كشورهاي جهان است كه ترانه هاي محلي آن كه پاره اي قدمت چند صد ساله دارند جمع آوري نشده اند و بعضي از آنها در شرف انقراض و از ياد رفتن هستند، و اين ميراث ملي از دست خواهد رفت. استاد صبا در عين حال يك پژوهشگر بزرگ در علم و هنر موسيقي بود و تحقيقات فراوان از او باقي مانده است.
نخستين ديدار حكمران بحرين از ايران ـ ايراد حقوقي به رفراندم استقلال
براي نخستين بار پس از انصراف شاه از تعقيب دعاوي ايران نسبت به بحرين 19 دسامبر سال 1970 حكمران اين جزيره در تهران با مقامهاي دولت وقت ايران وارد مذاكره شد. وي روز پيش از اين وارد تهران شده بود.
به تصويب مجلس شورا، بحرين عنوان استان 14 ايران گرفته بود كه سالها بعد ناگهان شاه در جريان ديدار از هند! در يك مصاحبه مطبوعاتي پذيرفت كه سرنوشت بحرين از راه انجام رفراندم تعيين شود، ولي اين رفراندم تنها در بحرين انجام گرفت! و نظر ملت ايران استعلام نشد.
نظر عمومي بر اين است كه شاه به خواست بيگانه دست به اين اقدام زده بود. منطق حكم مي كرد كه شاه دست کم اين فكر را در ايران مطرح مي كرد و عكس العمل مردم را مي ديد و آنگاه تصميم به راه حل رفراندم مي گرفت ـ يک رفراندم سراسري. پرسیدن تنها نظر «مدعی» قانونی نیست، واضح است که مدعی علیه خودش رای نمی دهد.
نبرد هوایی عراق و ایران در آذرماه 1353 (1974 ميلادي) ـ ورق زدن تاريخ ايران
19دسامبر 1974 (28 آذرماه 1353) بارديگر در مرز ايران و عراق یک نبرد هوایی ميان جنگنده هاي دو كشور روی داد و دولت وقت بلافاصله به ارتش غرب کشور آماده باش داد و پاسگاههای مرزی را که در دست ژاندارمری (نیروی انتظامی) بود با اعزام سرباز تقویت کرد. اين زد و خوردها و ناآرامي هاي مرزي پس از الغاي سلطنت در عراق در سال 1958 ميلادي هرچند وقت یکبار صورت می گرفت كه برغم سازش الجزایر در 1975، در سپتامبر سال 1980 منجر به يك جنگ هشت ساله تمام عيار میان دو کشور شد. متعاقب هر برخورد مرزی، دولت عراق هزاران ایرانی و ایرانی تبار را از آن کشور اخراج می کرد. مرزهاي عراق با ايران را انگليسي ها پس از تصرف آن سرزمين وابسته به عثماني در جريان جنگ جهاني اول و ساخت كشوري به نام عراق از 3 ايالت وابسته به عثماني ترسيم كردند و در مورد مرز آبي شط العرب، قاعده بين المللي «خط القعر» را «تعمدا» در نظر نگرفتند تا استخوان لای زخم باقی بماند و باعث اين همه فتنه شدند. با هر حادثه مرزي، راديو ايران و بعدا راديو ـ تلويزيون به ورق زدن تاريخ ايران مي پرداختند و اينکه بين النهرين تا زمان جانشينان کريم خان زند وابسته به ايران بود و تا قرن هفتم ميلادي به مدت هشت قرن پايتخت ايران در آنجا قرارداشت که خرابه کاخ سلطنتي هنوز در آنجا پابرجاست، بسياري از عراقي ها از تبار ايراني هستند و همچنين کُردهاي آن سرزمين. کربلا و نجف مدفن بسياري از بزرگان و دولتمردان ايران است (با ذکر نام آنان).
اخطار در مجلس شورای اسلامی درباره بدهی های دولت و واریز نشدن مابه التفاوت بهای ارزها به خزانه
به گزارش ایلنا از تهران، غلامرضا مصباحی مقدّم نماینده تهران و رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس در جلسه علنی 29 آذرماه 1391 (19 دسامبر 2012) مجلس شورای اسلامی در یک تذکر و اخطاری یادآور شد: "مدتی است شایعاتی منتشر شده است که دولت قصد افزایش یارانه پرداختی [پول نقد] به مردم را دارد. اگر دولت پول دارد چرا طرح های عمرانی خوابیده و دولت بدهیاش را به بانکها، بازنشستگان و جانبازان نمیدهد؟.".
مصباحی مقدم ادامه داد: "فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها متوقف شده است، پس دولت نمی تواند یارانه تازه ای به مردم پرداخت کند. طبق قانون، مابه التفاوت نرخ ارز باید به خزانه واریز شود اما شنیده شده است که این واریز انجام نشده است!.".
محمدرضا باهنر [کرمانی] نایب رئیس مجلس ریاست این جلسه علنی را بر عهده داشت.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#756
Posted: 20 Dec 2016 12:20
شب يلدا (شب چله)؛ فلسفه، تاريخچه و ارتباط آن با کريسمس
شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ايرانيان نزديك به 4 هزار سال است كه شب يلدا ــ آخرين شب پاييز و آذرماه ــ را كه درازترين و تاريكترين شب در طول سال است تا سپيده دم بيدار مانده، در كنار يكديگر خود را سرگرم كرده تا اندوه غيبت خورشيد و تاريكي و نيز سردي هوا روحيه آنان را تضعيف نكند و با به روشني گراييدن آسمان (حصول اطمينان از بازگشت خورشيد در پي يك شب طولاني و سياه كه تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب رفته و لختي بيآسوده اند.
پيشتر، ايرانيان (مردم سراسر ايران زمين) روز پس از شب يلدا (يكم دي ماه) را «خور روز» و «ديگان = دي گان» مي خواندند و به استراحت مي پرداختند و تعطيل عمومي بود. در اين روز عمدتا به اين لحاظ از كار دست مي كشيدند كه نمي خواستند احيانا مرتكب بدي كردن شوند كه ميترائيسم ارتكاب هر كار بد، ولو كوچك را در روز تولد خورشيد گناهي بزرگ مي شمرد.
«هرمان هيرت» زبانشناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبيقي زبانهاي آريايي را نوشته است كه پارسي از جمله اين زبانها است نظر داده كه «دي» به معناي «روز» به اين دليل بر اين ماه ايراني گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشيد است. بايد دانست كه انگليسي يك زبان گرمانيك (خانواده زبانهاي آلماني) و ازخانواده بزرگتر زبانهاي آريايي (آرين) است. هرمان هيرت در آستانه «دي گان» به دنيا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشيد بود، مباهات بسيار مي كرد.
فردوسي به استناد منابع خود، يلدا و «خور روز» را به هوشنگ از شاهان پيشدادي ايران ( كيانيان كه از سيستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در اين زمينه از جمله گفته است:
كه ما را ز دين بهي ننگ نيست
به گيتي، «به» از دين هوشنگ نيست
همه راه «داد» است و آيين مهر
..... نظر كردن اندر شمار سپهر
آداب شب يلدا در طول زمان تغيير نكرده و ايرانيان در اين شب، باقيمانده ميوه هايي را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات مي خورند و دور هم گرد هيزم افروخته و بخاري روشن مي نشينند تا سپيده دم بشارت شكست تاريكي و ظلمت و آمدن روشنايي و
گرمي (در ايران باستان، از ميان نرفتن و زنده بودن خورشيد كه بدون آن حيات نخواهد بود) را بدهد، زيرا كه به زعم آنان در اين شب، تاريكي و سياهي در اوج خود است.
«خور روز (دي گان)، يكم دي ماه» در ايران باستان درعين حال روز برابري انسانها بود. در اين روز همگان از جمله شاه لباس ساده مي پوشيدند تا يكسان به نظر آيند و كسي حق دستور دادن به ديگري را نداشت و كارها داوطلبانه انجام مي گرفت، نه تحت امر. در اين روز جنگ كردن و خونريزي، حتي كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. اين موضوع را نيروهاي متخاصم ايرانيان مي دانستند و در جبهه ها رعايت مي كردند و خونريزي موقتا قطع مي شد و بسيار ديده شده است كه همين قطع موقت جنگ، به صلح طولاني و صفا انجاميده بود.
واژه «يلدا» از دوران ساسانيان كه متمايل به بكار گيري خط سرياني (الفباي از راست به چپ) شده بودند بكار رفته است. «يلدا » همان "ميلاد" به معناي زايش، زادروز يا تولد است كه از آن زبان سامي وارد پارسي شده است. بايد دانست كه هنوز در بسياري از نقاط ايران مخصوصا در جنوب و جنوب خاوري براي ناميدن بلندترين شب سال ، به جاي شب يلدا از واژه مركب شب چله ( 40 روز مانده به جشن سده ــ شب سياه و سرد ) استفاده مي شود.
مراسم شب يلدا (شب چله) از طريق ايران به قلمرو روميان راه يافت و جشن «ساتورن» خوانده مي شد. جشن ساتورن پس از مسيحي شدن رومي ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه يافت كه در همان نخستين سده آزاد شدن پيروي از مسيحيت در ميان روميان، با تصويب رئيس وقت كليسا، كريسمس (مراسم ميلاد مسيح ) را 25 دسامبر قراردادند كه چهار روز و در سالهاي كبيسه سه روز پس از يلدا (شب 21 دسامبر) است و مفهوم هر دو واژه هم يكي است. از آن پس اين دو ميلاد تقريبا باهم بر گزار مي شده اند. آراستن سرو وكاج در كريسمس هم از ايران باستان اقتباس شده است، زيراكه ايرانيان به اين دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند و در «خور روز» در برابر سرو مي ايستادند و عهد مي كردند كه تا سال بعد يك نهال سرو ديگر كشت كنند.
ایرانیان برگردن ژنرال شکست خورده رومی یوغ گذاردند
بیستم دسامبر سال 69 میلادی فلاویوس وسپاسیانVespasinus فرماندار کل متصرفات روم در شرق و پس از شکست دادن نيروهاي ويتليوسVitellius (سومين امپراتور موقت در طول يک سالي که از خودکشي نرون گذشته بود) وارد رم شد و سنای روم رای به امپراتور شدن او داد. وسپاسیان همان روزی که از سنای روم رای موافق گرفت ضمن نامه ای که برای بلاش یکم شاه ایران فرستاد ضمن تشکر از وعده کمک نظامی، نوشت که به این کمک دیگر نیازی ندارد. در پی خودکشی نرون امپراتور روم، تنی چند از ژنرالهای رومی ازجمله وسپاسیان (وسپاسیانوس) که در مصر بود خواستار جانشینی او شده بودند سنای روم تا اتخاذ تصمیم نهایی، نخست گالبا، سپس اتو و آنگاه «ویتلویس» را امپراتور موقّت کرده بود. سپاه شرقی روم از امپراتورشدن وسپاسیان اعلام حمایت کرده بود. تعدّد متقاضیان امپراتوری روم این امپراتوری را وارد يک جنگ داخلی کرده بود. در این میان ویتليوس سومين امپراتور موقت آماده جنگ با وسپاسیان شده بود و درخواست وسپاسیان از بلاش برای دفع این فرد بود. بلاش وعده فرستادن 40 هزار نظامی داده بود. وسپاسیان که قبلا با 60 هزار نظامی برای سرکوب شورش یهودیان به شرق آمده بود بدون نیاز به نیروی بیشتر، ویتليوس را از سر راه خود برداشته بود. وی در طول ده سال (69 تا 79 میلادی) که بر امپراتوری روم حکومت کرد با ایران مناسبات حسنه داشت.
در دوران نرون Nero ـ در سال 62 میلادی، ارتش ایران سپاه اعزامی روم به آناتولی شرقی مرکب از لژیونهای 4 و 12 به فرماندهی «لوسیوس پائه توسLucius Paetus» را شکست داده و مجبور به تسلیم شدن کرده و بر گردن پائه توس یوغ (چوبی که برگردن دو گاو موازی هنگام شخم زدن می گذارند) نهاده بود تا درس عبرت شود. در پی این شکست و انتصاب تیرداد - شاهزاده اشکانی به حکومت ارمنستان میان دو ابرقدرت وقت صلح برقرار شده و دولت ایران از تحریک قوم فرانک و حاکم ساموساتا Samosataبرضد روم دست برداشته بود.
هون ها: خطري براي ايران و روم
دو امپراتوري بزرگ جهان باستان – ايران و روم – در سال 230 ميلادي از جانب هونها Hun (كه طبق نظر يک مورخ، دو قرن پيش از آن از شمال غربي چين به حركت درآمده بودند) تهديد جدي مي شدند. هونها در اين زمان از شرق ولگا در دو جهت به حرکت درآمده بودند. دسته اي از آنان رهسپار اروپا و دسته ديگر به سوي آسياي ميانه. همين دسته بعدا متعرض ايران شده بود. هونهاي عازم اروپا در مسير خود با اقوام و دولتهاي محلي درگير شدند و سال 370 ميلادي بود که به اروپاي مرکزي رسيده تا فرانسه پيش رفتند و در اينجا از روميان و فرانکهاي امپراتوري روم شكست خوردند و سرزمين امروزي مجارستان را وطن خود قراردادند و همانجا ماندند. آنها Pannonia را Hungary (سرزمين هونها - مجارستان فعلي) خواندند و دولت روم براي اين كه ساكت باشند با استقرار آنها در پانونيا موافقت كرد.
رنگ پوست و قيافه هون ها بر حسب دوري و نزديكي شان از سرزمين مغولها با هم تفاوت داشت و آن دسته كه به ولگا نزديكتر بودند پوستي سفيدتر داشتند و ايرانيان ايشان را هون سفيد خطاب مي كردند. ايرانيان همه هونها را بدقيافه ها مي خواندند و اين، براي هون ها عقده شده بود. به گونه اي كه پس از رسيدن به اروپا و فتوحات متعدد، بر هر نقطه اروپا - از جنوب روسيه و سواحل دانوب تا آلمان و فرانسه كه استيلا مي يافتند زنان زيبا را به ازدواج خود در مي آوردند تا فرزندانشان تغيير قيافه بدهند و زيبا شوند و زيبايي نسبي مردم مجارستان به همين دليل است. هون ها پس از همسايه شدن با ايرانيان شيفته قانون و نظام قضايي شدند و به همين دليل در مناطق متصرفي خود، كمتر به كشتار مغلوبين و تسليم شدگان و تجاوزر به عنف به زنان دست زدند.
پريسكوس نوشته است: هون ها به هر تدبير و نقشه جنگي كه دست زدند تا وارد قلمرو اصلي ايران شوند موفق نشدند. يك بار به مدت 15 روز از كوهها عبور كردند تا از حاشيه کسپين سي (درياي مازندران) وارد ايران شوند كه به محض سرازير شدن از كوه با سواره نظام ساساني كه در دنياي آن زمان نظير نداشت رو به رو شدند و همين وضعيت باعث شد كه روانه اروپا شوند و آنجا را مورد تاخت و تاز قرار دهند.
از سده هاي سوم و چهارم ميلادي كه هونها در ساحل دانوب استقرار يافتند، امپراتوري روم، ديگر روي آرامش نديد.
امپراتوران رومي پس از شكست هايي كه در دوران اردشير و پسرش شاپور و نيز شاپور دوم از ايران خوردند به سياست تعرضي شان تا حدي پايان داده بودند. اوگوستوس دكترين تازه اي ارايه داده بود و آن پايان يافتن سياست جهانگيري روميان و قناعت كردن به آن چه را بود كه تا آن زمان داشتند و اين دكترين از زمان تيبريوس به صورت قانون نانوشته درآمد و از اين تاريخ، اين ايران بود كه روحيه تعرضي خود را حفظ كرده بود به گونه اي كه رومي ها از ترس مجبور شدند، نخست يك پايتخت شرقي (قسطنطنيه) براي خود به وجود آورند و سپس به تجزيه امپراتوري تن در دهند و آن گاه در غرب تسليم مهاجران مهاجم شوند و از ميان بروند.
برتري ايرانيان در عهد ساسانيان عمدتا اين بود كه از دست يافتن به سلاحهاي تازه و تاكتيك جنگي جديد باز نمي ايستادند. نظام اداري و قضايي پيشرفته و خوب داشتند. تلاش براي بهسازي تسليحات و تقويت روحيه سربازان امري روزانه بود كه متوقف نمي شد. ساسانيان به سواره نظام توجه كامل داشتند. دست سرباز در مصرف تير باز بود و مانند رومي ها و هون ها به 30 تير محدود نبود. هر سوار دو اسب ذخيره و يك يدك داشت و ارتش ايران داراي يك نيروي ضربتي هميشه آماده بود و روميان پس از استقرار در قسطنطنيه ابتكار نظامي ايران را تقليد كردند. يک سوم سواره نظام ساساني هنگام نبرد زره بر تن مي کرد.
رومي ها درقرن پنجم ميلادي پس از اين كه خود را زير فشار آتيلا (رهبر هونها متولد 406 و متوفا در 453 ميلادي) ديدند او را هنگامي كه در سواحل درياي سياه سرگرم تاخت و تاز بود فريب دادند كه به قلمرو ايران وارد شود، ولي ايرانيان در مرز شمالي ارمنستان چنان گوشمالي به او دادند كه براي هميشه نام ايران را هم نبرد.
تاخت و تاز هون ها در قلمرو روم با مرگ آتيلا در سال 453 ميلادي به تدريج پايان يافت و سلطه ايشان تا مدتي محدود به قسمتي از مجارستان شد. آتيلا آن چنان محبوب مردم خود بود كه در عزاي او به جاي اشك ريختن رگها خود را مي زدند و خون خود را مي ريختند. پيش از مرگ، آتيلا از خواهر امپراتور وقت روم خواستگاري كرده بود و نيمي از قلمرو امپراتوري را هم به عنوان جهيزيه عروس خواسته بود!.
نخستین نیروگاه برق اتمی در جهان
دسامبر 1951 (63 سال پیش در 29 آذرماه) نخستین ژنراتور تولید برق با استفاده از نیروی اتم در 30 کیلومتری شهر «آرکو» واقع در ایالت کوهستانی آیداهو آمریکا آغاز بکار کرد.
نام این نیروگاه را «ای. بی. آر ـ 1» به معنای نخستین رآکتور تجربی تولید نیروی برق گذاردند. این نیروگاه تا سال 1964 سرگرم بکار بود. صدها نیروگاه بعدی که در گوشه و کنار جهان ساخته شده است بر همان پایه کار می کنند.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#757
Posted: 21 Dec 2016 09:07
«خور روز» و «دي گان» - روز برابري انسانها در ايران باستان و روز سپردن تعهد به کشت نهال سرو
«يكم ديماه» از 1738 سال پيش از ميلاد «دي گان»، يلدا = ميلاد و «خور روز» ناميده شده است که به زعم ايرانيان باستان، روز تولد دوباره خورشيد پس از بلندترين شب سال بوده است. سال 1738 قبل از ميلاد (3746 سال پيش) را يک تقويم ويژه پارسيان هند (زرتشتيان ايراني که پس از حمله اعراب مسلمان در سده هفتم ميلادي جلاي وطن کردند و به هند رفتند و در آنجا ماندگار شده اند) به دست داده است. ايرانيان باستان که با نگراني از طولاني بودن شب و ترس از بازنيامدن خورشيد تا سپيده دم در کنار يکديگر بيدار مي نشستند و خود را سرگرم مي کردند تا اندوه ظلمت را فراموش کنند، روز پس از آن شب (يكم دي ماه) را كه «خور روز»، زادروز خورشيد و «دي گان» مي خواندند به استراحت مي پرداختند و تعطيل عمومي بود. در اين روز عمدتا به اين لحاظ از كار دست مي كشيدند كه نمي خواستند احيانا مرتكب بدي كردن بويژه دروغ گفتن شوند كه ارتكاب هر كار بد، هرچند كوچك، در روز تولد خورشيد گناهي بزرگ شمرده مي شد. آيين هاي شب يلدا (شب چله - طولاني ترين شب سال) از هزاره دوم پيش از ميلاد تا به امروز تقريبا به همان صورت در ايران زمين - صرف نظر از مرزبندي ها تحميلي دو قرن گذشته - هر سال برگزار مي شود.
«خور روز، يكم دي ماه» در ايران باستان درعين حال روز برابري انسانها (حقوق بشر) بود. در اين روز همگان از جمله شاه لباس ساده مي پوشيدند تا يكسان به نظر آيند و كسي حق دستور دادن به ديگري را نداشت و كارها داوطلبانه انجام مي گرفت، نه تحت امر. در اين روز جنگ كردن و خونريزي، شکار، و حتي كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود.
يکي از آيين هاي ويژه «دي گان» اين بود که ايرانيان در اين روز در برابر درخت سرو که به آن به چشم مظهر مقاومت در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند مي ايستادند و قول مي دادند كه تا سال بعد دست کم يك نهال سرو ديگر كشت كنند، و جنبش هاي حفظ محيط زيست که از قرن بيستم در همه جا بپاخاسته اند از اين کار ايرانيان باستان تمجيد فراوان مي کنند و به منش آنان احترام مي گذارند. کشت درخت سرو و كاج اينک دارد یک روال جهاني مي شود. [در عيد ميلاد مسيح = کريسمس هم که 3 روز پس از روز يلداي ايرانيان است تزيين عمارات و مراسم با کاج و سرو صورت مي گيرد].
بايد دانست که زبانشناسان واژه «ديday» به معناي روز را گرفته شده از دي ماه ايرانيان مي پندارند. زبان انگليسي يك زبان گِرمانيك (ريشه آلماني) و خويشاوند زبان فارسي است.
تذکري از بانو روشن لهراسب پور:
از موبد فقيد رستم شهرزادي نقل کرده اند که گفته بود که در عهد باستان، ««دي» اشاره به خدا هم بوده است و زرتشتيان نيز بر همين باورند.
اوضاع درهم ايران در سال 1290 (1911 ميلادي) - اشاره اي به چند نمونه
در اوج مرافعات مشروطه خواهان و مخالفان حكومت پارلماني و قهر و آشتي ناصر الملك (نايب السلطنه وقت) با مجلس و لشكر كشي سالارالدوله پسر مظفرالدين شاه و مدعي سلطنت به كرمانشاه، روسها رقيب استعماري سرسخت انگليسي ها از خرابي اوضاع سوء استفاده كردند و از 22 دسامبر سال 1911 (يكم دي ماه 1290) در بسياري از شهرهاي منطقه تحت نفوذ شان به قلع و قمع مخالفان خود و هواداران انگلستان دست زدند؛ در تبريز عده اي را به دار كشيدند و چند تن ديگر را به تنور افكندند به گونه اي كه معاون والي ايالت (معاون استاندار) و فرمانده پادگان تبريز از ترس جان به كنسولگري انگلستان پناهنده شدند.
در مشهد و رشت هم روسها زمام امور را خود به دست گرفتند. در اين گير و دار، در تهران نيز ناصر الملك مجلس را منحل كرد و چون نمايندگان حاضر به خروج از ساختمان بهارستان نبودند به نظميه (پليس تهران) متوسل شد و رئيس پليس پس از اخراج نمايندگان از ساختمان، بر در ورودي مجلس (در ميدان بهارستان) يك قفل بزرگ زد و ....
ابتکار برگزاری گردهمایی و جشن «زادروز» افراد از ایرانیان است ـ روزی که آیین زرتشت دین رسمی ایران شد
۲۱ دسامبر 233 میلادی و در شب یلدا، اردشیر پاپکان ـ شاه ساسانی وقت در مراسمی به این مناسبت، آیین زرتشت را دین رسمی (اصطلاحا؛ دولتی) ایرانیان اعلام داشت و خواست که همه آتشکده های خاموش روشن شوند، مجموعه اوستا (آموزش های زرتشت) تکمیل و در دسترس قرارگیرد. [ایرانیان از صدها سال پیش از آن زرتشتی بودند. بلاش یکم، شاه اشکانی ایرانزمین در نیمه دوم قرن یکم میلادی دستور جمع آوری آموزشهای زرتشت را در یک مجموعه داده بود که تا زمان اردشیر، این کار پایان نیافته بود.]. 13 قرن پس از اردشیر ساسانی، شاه اسماعیل صفوی «شیعه اثنی عشری» را مذهب رسمی ایران اعلام داشت.
این نخستین بار بود که ایران دارای دین رسمی می شد. اردشیر در آن مراسم (مراسم 21 دسامبر 233) همچنین توصیه کرد که ایرانیان «زادروز» خودرا جشن بگیرند تا گذشت زمان را از یاد نبرند و نیکی کنند. وی گفته بود که نیاکان ما ـ جشن تولّد را مرسوم داشتند تا بستگان جمع شوند و اتحاد فامیل سست نشود. به علاوه، این مراسم به سالخوردگان یادآور می شود که دارند به پایان عُمر نزدیک می شوند و باید نام نیک از خود بیادگار بگذارند که از عوامل سربلندی بازماندگان است. باید در این مراسم به جوانترهای فامیل اندرز دهند ـ اندرزهایی از تجربه های خودشان.
به باور ایرانیان عهد باستان، روز یلدا هم زادروز خورشید است. [یلدا = میلاد = زادروز، یک واژه آرامی ـ سریانی است]. هرودوت در کتاب یکم خود نوشته است که پارس ها «زادروز» خودرا جشن می گیرند و در این روز لباس نو می پوشند، مهمانی می دهند، بستگان جمع می شوند و شادی می کنند. مؤلف برهان قاطع، ماکس مولر، کریستنِسن، مری بویس و تقریبا همه شرق شناسان ابداع جشن زادروز را به ایرانیان نسبت داده اند که بعدا از طریق روم به اروپا انتقال یافت و جهانی شده است. اردشیر پاپکان روزنگاری به نام «کارنامک» داشت که دومین روزنامه جهان بشمار آورده شده است. در این کارنامک نه تنها کارهای انجام شدهِ آن روز بلکه طرح ها و برنامه های دولتی عصر اردشیر یادداشت می شد و مقامات ارشد در جریان قرار می گرفتند.
روزي که مظفرالدين شاه خواستهاي سران انقلاب مشروطيت را پذيرفت
21 دسامبر سال 1905 (سی ام آذرماه 1284) انقلاب مشروطيت ايران به پيروزي نهايي نزديك شد، زيرا در اين روز مظفرالدين شاه با خواست چهارگانه متحصنين در قم و شهرري و ... كه شمار آنان به بيش از ده هزارتن رسيده بود موافقت كرد و دستور داد كه كالسكه هاي سلطنتي و درشكه هاي موجود در تهران براي باز گرداندن متحصنين به شهرري فرستاده شوند و در تهران با عين الدوله رئيس الوزراء براي اجراي خواستهاي خود مذاكره كنند.
اين مذاكرات ماه بعد (ژانويه سال 1906 ) به صدور فرمان تاسيس عدالتخانه (مجلس شورا) انجاميد.
انقلاب مشروطيت با گران شدن قند و شكر به علت جنگ ژاپن و روسيه در خاور دور، آغاز شده بود و روي بهاي ساير اجناس تاثير گذاشته بود، زيرا كه علاء الدوله حاكم تهران بدون توجه به علت گراني كه از خارج تحميل شده بود چند تاجر از جمله سيد هاشم قندي را فلك كرده بود كه بازاريان به روحانيون متوسل شدند و اعتراض و اعتصاب و تحصن آغاز شد. البته منكر دست انگليسي ها هم در اين كار نمي توان شد، زيرا كه سران حكومت قاجارها تمايل بيشتري به روسيه، رقيب استعماري انگلستان، داشتند و .... در اين ميان روحانيون با فروش زمين مجاور امامزاده سيد ولي با اجازه شيخ فضل الله نوري به بانك روس مخالفت كرده و مردم با تخريب عمارتي كه در آن زمين در حال احداث بود جرات بيشتري براي اعتراض كردن به دست آورده و بر دامنه اعتراضات و اعتصابات افزوده شده بود.
سه سال زندان مجازات ميهندوستي دكتر مصدق! - تدابير دولت وقت براي جلوگيري از طغيان مردم
21 دسامبر سال1953 (30 آذر 1332 هجري خورشيدي) راي محكمه نظامي تهران که شب پيش از آن دكتر محمد مصدق را به سه سال زندان مجرد محكوم كرده بود انتشار يافت. اتهام وي ضديت با نظام سلطنتي، سرپيچي از قبول فرمان شاه و دستور سركوبي کودتاگران در روزهاي 25 تا 28 مرداد بود!. در همان جلسه اعلام شده بود که سرتيپ رياحي نيز به دو سال زندان تاديبي محکوم شده است.
دكتر مصدق در طول محاكمه حتي يك بار دادستان محكمه را، به عنوان آقاي دادستان خطاب نكرد، و همواره او را «اين مرد!» مورد اشاره قرار مي داد. وي در آخرين دفاع خود هم يك بار ديگر گفته بود كه طبق قانون اساسي، رئيس دولت ايران تنها با راي عدم اعتماد مجلس مي تواند بركنار شود و لذا بركنار كردن او يك كودتا بوده، وي نخست وزير قانوني كشور است و اين كودتاگران هستند كه بايد بركرسي اتهام بنشينند، نه او .
اصحاب نظر پس از انتشار اين راي ضمن انتقاد از آن گفته بودند که مفهوم ديگر اين حكم اين است كه هر دولت حاكم بايد بنشيند و دست روي دست بگذارد كه يك گروه هركار دلش خواست بكند از جمله دست به كودتا بر ضد دولت منتخب مردم بزند. مردم دولت انتخاب مي كنند كه امنيت و قانون رعايت شود.
اين حكم چهار ماه پس از كودتا صادر شده بود. دكتر مصدق كه خود را ازآغاز محاكمه "نخست وزير" معرفي كرده و صلاجيت محكمه را رد كرده بود خواسته بود كهطبق قانون وقت پرونده به ديوان كشور كه جاي رسيدگي به اتهامات وارده به نخست وزير و وزيران است ارجاع شود، ولي اعضاي محكمه اين درخواست قانوني را رد كردند ولي بعدا آن را به منزله تقاضاي تجديد نظر تلقي و پرونده را به محكمه تجديدنظر نظامي فرستاده بودند! و اين محكمه هم مجازات سه سال زندان براي رهبر يك ملت را كه گناهي جز ميهندوستي و خدمت به هموطنان مرتكب نشده بود تاييد كرد. تازه به اين هم اكتفا نشد و دكتر مصدق پس از تحمل اين زندان به احمدآباد تبعيد شد و تا پايان عمر در اين تبعيد غير قانوني باقي ماند!. دولت وقت پس از فوت هم اجازه نداد كه ملت در آخرين وداع با رهبر خود شركت جويد و .... مفهوم اين عمل اين است كه از جسد بي جان مصدق هم مي ترسيد، چه رسد به ذكر نامش.
دولت وقت همزمان با انتشار حكم محكمه، براي ارعاب مردم و بازداري آنان از اعتراض و تظاهرات خياباني اعلام كرده بود كه سرتيپ تيمور بختيار فرمانده لشكر زرهي تهران فرماندار نظامي پايتخت شده است. اعلام نام تيمور بختيار كه شهرت خشونت و قلدري داشت باعث ترس و نگراني مردم شد. دولت در عين حال براي جلب نظر كارمندان دولت و انحراف حواس آنان اعلام كرده بود كه كار تقسيم زمين هاي نارمك ميان كارمندان از همان روز آغاز شده و در آنجا برايشان شهركي مدرن ساخته خواهد شد. به علاوه، وعده تجديد نظر در دريافتي كاركنان دولت و شهرداري ها و افزايش آن و نيز برگزاري يك انتخابات آزاد (با وجود حكومت نظامي!) را براي دو هفته بعد داده بود و روزنامه ها را مجبور به بزرگ جلوه دادن كمك هاي نقدي بلاعوض آمريكا كرده بود كه ظاهرا نويد بهبود وضع اقتصاد را بدهد.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#758
Posted: 25 Dec 2016 11:33
زادروز «رودكي» پدر شعر پارسي نوين و نگاهي گذرا به او و كارهايش
بيشتر مورّخان و كرونيكلرها در اينكه رودكي پدر شعر پارسي نوين (پارسي معاصر) 25 دسامبر سال 858 ميلادي به دنيا آمده است متفق القول هستند و برخي هم با محاسبات خود، وقوع آن را در همان روز، ولي در سال 860 ميلادي نوشته اند. سالِ درگذشت وي «940» ميلادي نوشته شده است كه چند پژوهشگر، درستِ آن را سال 941 ميلادي مي دانند. رودکی شاعر مشترک همه پارسی زبانان جهان و از عوامل وحدت فرهنگی مردمی است که در قطعات منفصله ايرانزمين زندگی می کنند و نیاکان و درنتیجه خصلت ها و منش مشترک دارند.
ابوعبدالله جعفر ابن محمد (رودکي) در يك روستاي ناحیه رودَك منطقه سُغد خراسان (اينک واقع در ناحيه پنجکنت ايالت سُغد جمهوري تاجيکستان) به دنيا آمد و در ناحيه اي نه چندان دور از زادگاهش مدفون شده است. ميخائيل ميخائيلويچ گراسيموف باستان شناس و انسان شناس روس (1907 - 1970) گور اورا يافته و از روي بقاياي استخوانهايش مجسمه اش را ساخته است.
رودکي در دوران سامانيان (در عصر احياء و رشد ادبيات، هنر و فرهنگ ايراني) ميزيست و از نزديکان و همنشينان اميرنصر ساماني (نصر دوم پسر احمد ساماني) بود. سامانيان در ايرانِ پس از حمله عرب، بيش از هر دودمان ديگر براي احياء زبان فارسي و فرهنگ و تمدن ايراني كوشيدند و نمونه بارز ميهندوستي ايراني را ارائه دادند.
دولت وقت ايران سوم دي ماه سال 1337 (1958) همزمان با پارسي زبانان شوروي و مردم افغانستان زادروز رودكي را با شكوه تمام برگزار كرد، و عنوانش را يكهزار و يكصدمين زادروز رودكي گذارد و قرار شد در تهران ـ در محل ساختمان دبستان دولتي رودكي در خياباني منشعب از خيابان حافظ يك تالار هنر به نام رودكي بسازند كه ساخته شد. [پس از انقلاب 1357 نام تالار رودکي به تالار وحدت تغيير داده شده است.]. در ايران ـ همان وقت، تمبر پُستي رودكي چاپ و به جريان گذارده شد. دولت شوروي نيز در سال 1958 تمبر يادبود او را چاپ و منتشر ساخت.
رودكي نه تنها شاعر بلكه نوازنده و خواننده هم بود. مجسمه هاي او در ميدانهاي شهرهاي كشورهاي پارسي زبان قرار داده شده است تا از زحمات و خدمات او قدرداني شده باشد. پيش از رودكي هم شاعران پارسي گو بودند، ولي رسم بر اين شده است که بگويند: شعر پارسي با رودكي دوباره به دنيا آمده است. به نوشته برخي از مورّخان، رودکي متمايل به اسماعيليه بود و اواخر عمر که در بخارا و بويژه در دربار سامانيان مخالفت سخت با اسماعيليه شده بود مجبور به ترک اين شهر و بازگشت به زادگاهش شده بود که وفات او در سال بعد اتفاق افتاده بود. وي قبل از تَرک بخارا مورد بي مهري مقامات حکومتي قرارگرفته بود.
ميان مورخان ادبيات در اين مورد که رودکي نابيناي مادرزاد بود و يا در جواني نابينا شده بود و يا اينکه اواسط عمر؛ اختلاف نظر وجود دارد. از توصيف هايي كه در اشعار كرده و رنگهارا به درستي مشخّص ساخته است به نظر نمي آيد كه نابيناي مادرزاد بود و به احتمال زياد در مقطعي از عُمر كور شده بود. به گفته خود او، بدون آموزگار به اين مرتبه از هنر و ادب دست يافته بود كه اين اظهار نشان مي دهد از هوش و استعداد فراوان برخوردار بوده است.
از اشعار رودكي اعم از غزل، قصيده، رباعي و ... كه در بيش از صد دفتر (بالغ بر دهها هزار بيت) درج شده بودند بيش از هزار بيت (52 مورد) در دسترس نيست كه ابيات:
بوي جوي موليان آيد همي ـ ياد يار مهربان آيد همي. ريگ آموي و درشتي هاي او (آن) - زير پايم پرنيان آيد همي. آب جيحون (رود آمودریا) از نشاط روي دوست - خِنگ (اسب سپید) مارا تا ميان آيد همي .... اي بخارا شاد باش و شاد زي ــ مير (امير) زي تو شادمان (ميهمان) آيد همي ....
از آن جمله اند كه گويند اميرنصر ساماني با شنيدن اين ابيات به اقامت طولاني خود در شهر هرات پايان داد و همان دم روانه شهر بخارا (حکومت نشين ـ پایتخت) شد.
اشعار باقي مانده از رودكي تسلط گسترده او را بر زبان و واژگان پارسي ثابت مي كند. وي يكي از 27 شاعر پارسي گوي دوران سامانيان بود، ولي برتر از همه. گويند رودكي در صدد به نظم در آوردن كليله و دِمنه هم بود. اين اندرز هميشه زنده و وِرد زبان مورخان را رودکي برپايه همان کتاب سروده است:
هرکه نامخت (نياموخت) از گذشت روزگار (تاريخ) - نيز ناموزد ز هيچ آموزگار
مرور بر اشعار رودكي نشان مي دهد كه پارسي امروز با زبان هزار و صد سال پيش تفاوت زياد ندارد و اين استواري منحصر به فرد زبان پارسي را در ميان زبانهاي ديگر، بايد مرهون شعراي پارسي گويي چون رودكي، فردوسي، حافظ و ... بود و عميقا قدردانشان باشيم. زبان پارسي به خاطر اشعار آنان بوده که اين چنين استوار باقي مانده است [که در قرن 21، پیام های سلفونی و ایمیلی با کلمات شکسته و خودمانی دارد آن را تخریب می کند.]. دانشمندانِ معاصر ِ رودكي وي را ستوده اند از جمله ابوالفضل بَلعمي.
رودكي در باب اندرز هم اشعار متعدد گفته از جمله:
زمانه پندي آزاده وار داد مرا ـ زمانه را چو نكو بنگري همه پند است
به روز نيك كسان غم مخور، زنهار ـ بسا كسا كه به روز تو آرزومند است
همچنين:
اندر بلاي سخت پديد آيد؛ فضل و بزرگمردي و سالاري
و نيز:
مِهتران جهان، همه مُردند ـ مرگ را سر فرو همي كردند
زير ِ خاك اندرون شدند آنان ـ كه، همه كوشك ها بر آوردند
از هزاران هزار نعمت و ناز ـ نه به آخر، به جز كفن بُردند
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#759
Posted: 25 Dec 2016 11:38
روزي كه حسنك متهم شد
25 دسامبر سال 1030 ميلادي (سال 409 هجري خورشيدي) دربار غزنويان حسنك وزير (ابو علي حس بن محمد ميكال ) را متهم كرد كه پيرو اسماعيليه است.
پس از تكرار اين اتهام و پر شدن گوش مردم، حسنك بعدا بازداشت و اعدام شد و جسدش هفت روز بر بالاي دار بود.
خريد دستگاه ضرب سكه براي ايران، از بروكسل
25 دسامبر 1834 دولت وقت ايران يك دستگاه ضرب سكه از اروپا (بروكسل) خريداري كرد تا سكه ها داراي شكلي زيباتر و صد درصد يكنواخت باشند تا هنگام داد و ستد نياز به توزين آنها نباشد. اين دستگاه كه تصميم به خريد آن در آخرين سال حيات فتحعلي شاه قاجار داده شده بود نخستين ماشين ضرب مسكوك است كه از اروپا براي ايران خريداري شده بود. مي دانيم كه ايران از زمان داريوش بزرگ داراي پول ملي (سكه داريك) شده بود و نخستين كشور جهان بود كه نظام پولي داشت.
فتحعلي شاه در همان سال در 68 سالگي در اصفهان درگذشت و در قم مدفون شد و با اين كه فرزندان متعدد داشت، به توصيه او نوه اش محمد ميرزا پسر عباس ميرزا را بر جايش نشانيدند. عباس ميرزا كه وليعهد بود قبلا فوت شده بود.
روزگاري که ايران صادر کننده برنج بود
25 دسامبر 1953 (دیماه 1332) چند بازرگان ژاپني براي خريدار 25 هزار تُن برنج از ايران وارد تهران شدند. روس ها قبلا هفت هزار تُن برنج چَمپا بر پايه معاملات تهاتري ( كالا با كالا) از ايران خريداري كرده بودند. در آن زمان، ايران از صادرات كنندگان برنج بود.
در همين روز از همين سال، دولت وقت (زاهدي) كه در آستانه از سرگيري فروش نفت بود و پيش بيني مي كرد كه از اين رهگذر هر سال 90 ميليون پاوند انگليسي ( كمتر از يك صدم درآمد ایران از نفت در سال 1390) درآمد ارزي داشته باشد ارزش برابري دلار را كه متوسط نرخ مبادله آن در زمان حكومت دكتر مصدق 75 ريال بود در 90 ريال (9 تومان و حدود يك چهارصدم بهاي سال 1393) تثبيت كرد تا بتواند هزينه هاي دولتي از جمله حقوق كارمندان را بپردازد و قول داد كه به محض بهبود وضعيتِ جمع آوري ماليات ها (مستقیم و یا غیر مستقیم ـ گمرکات) و كفايت خزانه، آن را به هفت تومان كاهش و در اين نرخ تثبيت كند.
مقايسه در آمد ايران از نفت در فاصله 5 دهه
25 دسامبر 1958 ميلادي (چهارم ديماه 1337) در تهران اعلام شد كه درآمد ايران از نفت خود در آن سال به 200 ميليون دلار (88 ميليون ليره انگليسي به ارزش وقت) بالغ شده بود كه به مراتب كمتر از يك چهارصدم در آمد سال 2010 بود!. پیش از انقلاب، هر سال به مناسبت پايان سال ميلادي چنين اعلاميه اي انتشار مي يافت. [ایران در 7 سال منتهی به 1391، از محل صدور نفت جمعا بیش از 600 میلیارد دلاردرآمد داشت].
كنسرسيوم شركتهاي خارجي بهره برداري از نفت جنوب ايران ـ در منطقه قرارداد، از دسامبر سال 1954 (1333 هجري) كار خود را آغاز كرده بود.
انتقاد لفظي شديد مسكو از دولت شاه
25 دسامبر 1960 (1339 خورشيدي) دولت مسكو به ملت ايران اطمينان داد كه از سوي مسكو تهديد نمي شود. در اعلاميه مسكو آمده بود: زمامداران تهران، تنها به خاطر باقي ماندن براريكه قدرت است كه اين چنين عميقا به غرب نزديك شده اند. آنان نبايد به خاطر حفظ منافع شخصي، مردم ايران را فريب دهند، و آنان را از تهديدي كه وجود خارجي ندارد و ساخته و پرداخته خودشان است بترسانند و خود را در دامان غرب بيافکنند که سرانجام مطلوب براي ايران و توده هاي ايراني نخواهد داشت. زيان نوكر گوش به فرمان غرب شدن مقامات تهران متوجه همه ملل خواهان رهايي از استعمار و استثمار غرب خواهد شد.
دولت مسكو يادداشتي رسمي حاوي اين اتهامات نيز به دولت وقت تهران تسليم كرده بود.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#760
Posted: 26 Dec 2016 10:18
زادروز رازي دانشمند بزرگ ايران - نگاهي به دستاوردهاي او
دسامبر ماهي است كه ابوبكر محمد ابن زكرياي رازي دانشمند بزرگ ايران در آن در سال 864 ميلادي در «ري» به دنيا آمد و بسياري از واژگاني كه او در علم شيمي بكار برده است جهاني شده اند از جمله واژه شيمي كه از «كيميا» و الكل كه از «الكحل» گرفته شده اند كه رازي در كتابهاي خود بكار گرفته است.
رازي (منسوب به ري) در پزشكي، شيمي، رياضي، نجوم و فلسفه تحصيل و مطالعه كرده بود و از پايان دوران جواني نيمي از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاه خود، ري، كه به آن دلبستگي فراوان داشت مي گذرانيد و كتاب مهم و معروف خود در دانش پزشكي را به نام منصور ساماني حاكم وقت ري كرد و عنوان «طب منصوري» بر آن گذارد كه نخست در ده جلد به لاتين و سپس ساير زبانهاي اروپايي ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكي «حاوي» عنوان دارد كه به صورت دائرة المعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكي آن زمان در آن گرد آوري شده است. رازي در بغداد رياست بيمارستان «مقتدري» را برعهده داشت. در طول توقف او در ري و بغداد، بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكي از سراسر جهان براي درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسشهايشان به ديدار ش مي شتافتند. كشف آبله و آبله مرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از هم از كارهايي است كه در دانش پزشكي به نام رازي ثبت شده است.
در دانش شيمي، رازي نخستين دانشمندي بود كه شيمي آلي (ارگانيك) را از شيمي معدني (غير ارگانيك) جدا ساخت و در باره شيمي و واكنش هاي شيميايي چند اثر به زباني بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها «اسرار» است. رازي كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشن هاي شيميايي را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر مي شود به دقت شرح داده است. دويست كار علمي به نام رازي ثبت است و درمقايسه با ساير دانشمندان ايراني، رازي را مي توان همتراز ابن سينا خواند.
بسياري از پژوهشگران تاريخ علوم زادروز رازي را 27 دسامبر (روزي چون امروز) اعلام داشته اند. دراين روز (ششم دي ماه) در سال 1343 به مناسبت يازدهمين سده تولد رازي مراسم باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياري از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران به نام رازي نامگذاري شده بود شمار اين اماكن به نام او دوبرابر شد. رازي در سال 930 ميلادي درگذشت.
روزي که ايران قرار داد مرزي 1927 باعراق را غير قابل قبول اعلام كرد
در پي چند زد و خورد هوايي و زميني مرزي ميان ايران و عراق ازجمله تيراندازي يكم ديماه 1344 عراقي ها به آبادان و حمله هوايي دو روز بعد از آن به چند روستاي مرزي ايران که اظهارنظر روزنامه های تهران و انتقاد وسیع مردم را به دنبال داشت، هفتم دی ماه آن سال وزيرامور خارجه وقت در سناي ايران حاضر شد و اعلام داشت: «قرارداد مرزي سال 1927 (كه از سوي انگلستان تحميل شده بود) مخصوصا با ابهاماتي كه در مورد آبراه اروندرود (شط العرب) دارد منطقی و قابل قبول نيست» که رادیو ایران همان روز در تفسیر اخبار روز، این گفته مبهم وزیر امور خارجه را «بی اعتبار اعلام شدن قرارداد 1927» بیان داشت و گفت که انگليسي ها طراح اين قرارداد، همه جا استخوان لاي زخم باقي گذارده اند تا سازش و آرامش وجود نداشته باشد كه همان سياست «تفرقه افكن و حكومت كن» آن دولت است.
رادیو بغداد به نوبه خود ايران را متهم به حمايت از نافرماني كُردهاي عراقي به خواست يك دولت ديگر (اشاره به آمريكا) كرد و ... و از انتقام گیری سخن گفت که از باب احتیاط، ارتش يكم ايران (كرمانشاه) و يكانهاي نيروي دريايي ایران به حالت آماده باش در آمدند. از زمان كودتاي ژنرال قاسم در عراق (تابستان سال 1958) و تا وقتي كه مسكو در عراق نفوذ داشت، شوروي محرّك ضدیت دولت بغداد با ايران بود.
اختلاف مرزی ايران و عراق که گاهی با برخوردهای مرزی و تهدید همراه بود تا 1975 (ديدار پهلوی دوم و صدام حسين در الجزيره) و امضای يک قرارداد معروف به قرارداد الجزاير ادامه داشت و با این قرارداد، قرار بود که پايان يافته تلقي شود که صدام اواخر تابستان 1980 (و احيانا به تحريك ايرانيان خود ـ تبعيد و احتمالا برخي از دولتها ازجمله دولت وقت آمريكا كه مناسبات خودرا با ايران بر سر موضوع گروگانگيري کارکنان سفارت خود در تهران قطع كرده بود) از فرصتي كه تصفيه ارتش ايران از برخي افسران به دست داده بود استفاده كرد و به گمان اينكه ايران دچار ضعف نظامي است آن قرارداد را كان لم يكن اعلام داشت و در سپتامبر آن سال با جمهوري اسلامي وارد جنگ شد و چون پس از هشت سال جنگ، كاري از پيش نبرد به قبول مجدد قرارداد تن داد.
در دسامبر 2007 يك نشريه خارجي مطلبي را به نقل از جلال طالباني رئيس جمهوری وقت عراق منتشر ساخت كه نشان مي داد طالباني نظر ديگري درباره قرارداد الجزاير دارد!.
نخستين قرارداد مرزي در مورد نواحی مورد اختلاف در 17 ماه مي 1639 ميان ايران (دولت صفويه) و عثماني (تركيه) امضاء شده بود.
اشتباه استراتژيك و ضعف به تعرض چنگيز خان انجاميد ، اصلي كه كهنه نشده است
تاريخنگاران آغاز زمستان سال 596 خورشيدي (اواخر دسامبر 1217 ميلادي ) را پايان كار حكومت قرا ختائيان و غوريان در آسياي ميانه ، و همسايه شدن قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه با قلمرو چنگيز خان نوشته اند . خوارزمشاه با از ميان برداشتن قراختائيان كه ميان قلمرو او و قلمرو چنگيز خان حايل بودند مرتكب يك اشتباه سياسي بزرگ شد. چنگيز خان برنامه حمله به غرب متصرفات خود و ورود به دنياي سفيد پوستان را نداشت كه رويدادهاي سال بعد (1218 ميلادي) پاي او را به ايران و نيز سرزميني كه امروز كشور روسيه است باز كرد و عمده ترين اين رويدادها ، قتل فرستادگان بازرگاني چنگيز در شهر مرزي اترار بود كه فرماندار آن مورد حمايت مادر خوارزمشاه قرار داشت . چنگيز در نظر داشت كه با خوارزمشاه روابط دوستانه و با قلمرو او داد و ستد تجاري داشته باشد كه حادثه اترار روي داد.خوارزمشاه چند اشتباه سياسي و استراتژيك ديگر هم مرتكب شده بود كه يكي از انها گرفتن فتواي مغاير شرع بودن خلافت عباسيان از روحانيون و ديگري تحريك حكام محلي بر ضد يكديگر بود به گونه اي از تشكيل يك نيروي بزرگ واحد در برابر مغول جلوگيري شد. تاريخ اين درس را داده است كه پيروزي مغولها و هر فاتح ديگر تا به امروز نتيجه ضعف دفاعي و اقتصادي طرف ديگر و تفرقه و نفاق در آن بوده است. چنگيزيان پس از تصرف شهرهاي نامتحد هنگامي كه در مركز اروپا و همچنين در شام با دو دولت داراي قدرت مركزي رو به شدند شكست خوردند و از ادامه پيشروي دست كشيدند . جنبش غير متعهدها هم در قرن گذشته با همين فلسفه به وجود آمد كه به دلايل متعدد بعدا ضعيف و عليل شد.
پيشنهادهاي سال 1331 مردم ايران براي اصلاح نظام انتخاباتي کشور
دكتر علي شايگان كه از سوي دكتر مصدق به رياست كميسيون اصلاح نظام انتخاباتي ايران منصوب شده بود و قبلا طي اعلاميه هايي از اصحاب نظر و ساير اتباع كشور خواسته بود كه پيشنهادهاي خود را به آن كميسيون اعلام دارند تا بررسي شوند، در اين روز در دي ماه 1331 نظرات واصله را كه به صورت موضوع هاي جداگانه دسته بندي شده بودند اعلام داشت. نظرات واصله چهار پيشنهاد كلي را به دست مي داد از اين قرار:
1ـ مشاركت بانوان؛ زيرا كه مردم ايران كه قانون اساسي به آن اشاره كرده، تنها مردها نيستند و زنان از آغاز مشروطيت از اين حق به طور غيرقانوني محروم شده اند (شده بودند).
2 ـ انتخابات به صورت شورايي درآيد و نمايندگان مجلس به صورت هرم از جانب شوراهاي منتخبه محلي برگزيده شوند تا بهترهاي جامعه باشند.
3 ـ اگر شمار نامزدهاي انتخابات بيش از ميزان منطقي و متعارف باشد، اين نامزدها از ميان خود (بارضايت كامل) براي هر حوزه، حد اكثر پنج نفر «بهتر» را تعيين كنند تا مردم در روز راي دادن تكليف خود را بدانند.
4 ـ چون شناخت راي دهندگان از نامزدها محدود است ( شايد به دليل محدود بودن رسانه صوتي و نبود رسانه تصويري در ايران وقت)، انتخابات دو مرحله اي باشد و در مرحله اول كساني انتخاب شوند كه ماموريتشان تنها انتخاب نمايندگان مجلس از ميان بهتر ها و از جمله خودشان باشد.
كودتاي خارجي 28 امرداد (هفت ماه بعد) و توطئه ضد مصدق در اسفند 1331 در كاخ مرمر مانع تحقق اين پيشنهادها شد كه دردست به صورت قانون درآمدن بود.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه