ارسالها: 3119
#791
Posted: 1 Feb 2017 11:31
نظر «ژوستي ني ان» درباره ايرانيان
«پروكوپيوس» مورّخ رومي متولّد فلسطين در يادداشتهاي روزانه خود، در ذيل روزي كه بعدا با تطبيق تقويم ها معلوم شده دوم فوريه سال 553 ميلادي است نوشته است :
"امروز نسخه اصلي کتاب تاريخي را كه نوشته ام [دستخط خودش] و عنوانش را «جنگها» قرار داده ام به امپراتور «ژوستي ني ان» دادم. پس از مروري كوتاه گفت: گرچه به سود ما ـ روميان ـ نيست و باعث تزلزل روحيه مي شود، اما جا داشت كه مي نوشتي كه «ژوستي ني ان» عقيده دارد كه در خون پارسيان (سربازان ايراني) يك ماده اختصاصي وجود دارد كه باعث مي شود در میدان جنگ ترس نداشته باشند، بي باك و مغرور باشند و تسليم نشوند. اگر هم احيانا اسير شوند، برخلاف سربازان ساير ملل در برابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نكنند. با زور نمي شود اسير ايراني را به بيگاري وادار كرد و يا با شكنجه غرور و شخصيتش را شكست. من نمي دانم ايران چه آبي دارد كه بذر «نهايت ميهندوستي» را در جان مردمش پرورش مي دهد و ....".
پروكوپيوس تاريخ «جنگها» را در هشت كتاب [جلد] نوشته و عمدتا شرح جنگهايي است كه خود شاهد عيني آنها بوده و سه بخش از اين تاريخ، اختصاص به سه جنگ «ژوستي ني ان» با ايران دارد. بخشهاي ديگر مربوط به جنگهاي روم با «گوت ها» و جنگهاي شمال آفريقاست. پروكوپيوس در همه جنگهايي كه ژنرال «بلي ساريوس» در آنها شركت و فرماندهی داشت همراه او بود.
با اين كه اين مورّخ كوشيده است تا ضعف روميان را ظاهر نسازد، در چندين مورد از انضباط و ايستادگي سربازان ايران ستايش كرده و نوشته است: "سرباز ايراني بدون تصميم فرمانده خود محال است دست به عقب نشيني و فرار بزند.". وي در باره تاكتيك واحدهاي ارتش ايران نوشته است كه ايرانيان تلاش مي كنند كه ميدان جنگ را گسترده كنند. آنان پيادگان را در دسته هاي كوچك در سنگرها مستقر مي كنند و سواران نيز در دسته هاي كوچك و متعدد مي كوشند كه سرباز طرف ديگر را به كمينگاه پيادگان بكشانند و در دست آنان رها سازند. روميان از اين تاكيتيك بيزارند و اصولا از ميدان جنگ كه گستردگي زياد داشته باشد واهمه دارند و ....
پروكوپيوس تاريخ جنگها را به سبك توسيديدس نوشته است تا هرودوت.
اين مورّخ قسمت هايي از يادداشتهاي روزانه و خاطرات شخصي كه آنها را بدون رعايت ملاحظات تهيه كرده در كتاب ديگرش تحت عنوان «تاريخ محرمانه» نقل كرده است. نوشته هاي اين مورّخ به زبان يوناني است.
«ژوستي ني ان» همعصر خسروانوشيروان بود.
يك نمونه از رادمردي كريم خان زند، مردي که تاج بر سر ننهاد
مورخاني كه تاريخ زنديه را نوشته اند شكست محمدحسنخان رئيس وقت ايل مغول تبار قاجار را در جنگ با شيخ علي خان زند 13 بهمن سال 1136 هجري (2 فوريه 1758) ذکر کرده اند. در اين جنگ كه در مازندران، ناحيه اشرف (بهشهر) روي داد محمدحسنخان كشته شد و فتنه شمال پايان يافت.
شيخ علي خان سر ِ بريده محمدحسنخان را به شیراز نزد كريمخان فرستاد كه اين رادمرد از اين عمل به خشم آمد و ضمن ارسال يك نامهِ توبيخ براي شيخ علي خان، دستور داد كه سر ِ محمدحسنخان را با گلاب شستند و با تشريفات ويژه به خاك سپردند و برايش مراسم ترحيم رسمی (با شرکت مقامات) برپا داشتند.
کريمخان بسال 1705 ميلادي به دنيا آمد و در سال 1779 درگذشت و هيچگاه تاج بر سر ننهاد. او خودرا وکیل ایرانیان معرفی می کرد، نه شاه آنان.
استقرار كميته دفاع مِلّی در كرمانشاه در 1916
13 بهمن 1294 (2 فوريه 1916و درجريان جنگ جهاني اول) اعضاي كميته دفاع ملّي كه با نزديك شدن نيروهاي روسيه به اراك، از قم و اصفهان رهسپار كرمانشاه شده بودند تا با كمك عثماني و آلمان در برابر نيروهاي متجاوز انگلستان و روسيه از وطن دفاع كنند وارد كرمانشاه شدند و والي ايالت را كه دست روي دست گذارده و براي دفاع در برابر تجاوز ساكت نشسته بود بيرون كردند.
در همين روز نماينده آلمان با آنان در كرمانشاه ملاقات كرد و از ورود ژنرال «پرسي سايكس» با نيروي تازه نفس از هند به بندر عباس آگاهشان ساخت. در آن زمان عراق قسمتي از امپراتوري عثماني بود و عثماني كه در كنار آلمان و اتريش با روسيه و انگلستان و فرانسه در جنگ بود در آنجا نيروي نظامي داشت.
کمیته دفاع ملی پس از آغاز درگیری نظامی عثمانی و انگلستان در بین النهرین، به هر دو دولت اخطار کرد که از میدانِ جنگ کردن مدائن (تیسفون) خودداری کنند که مبادا یک گلوله توپ به باقیمانده طاق کسری (کاخ خسروانوشیروان) اصابت کند که در این صورت ایرانیان و ایرانی تبارها بپا خواهند خاست و انتقام خواهند گرفت.
جریان جنگ نشان داد که هر دو دولت از درگیری با یکدیگر در مدائن و محدوده طاق کَسری اجتناب کرده بودند. زد و خوردهای نظامیان دو دولت با ورود یکانهای انگلیسی به بصره و پیشروی به سوی شمال آغاز شده بود و در آغاز کار، پیروزی با عثمانیان بود.
مسکو تهران را تهدید کرد که متحد نظامی واشنگتن شده است ـ مصطفي بارزاني ـ سياست آفتاب گرداني ايران وقت
دولت وقت ايران 13 بهمن 1326 (2 فوريه 1948) به يادداشت اعتراضيه شديد اللحن مسكو پاسخ داد و منكر عقد قرارداد نظامي محرمانه با آمريكا شد و مضافا گله كرد كه مقامات مسكو مخالفان تماميت ارضي ايران از جمله مصطفي بارزاني و ... را در خاك خود پناه داده اند. دولت ایران همچنین اعتراض کرده بود که حزب توده طبق سیاست دولت شوروی دو جناح شده است. جناح سوسیال دمکرات و جناح مارکسیست و جناح بزرگتر (مارکسیست) به صورت عامل و کارگزار مسکو درآمده و عمل می کند که مداخله در امور ایران است. دولت ایران در پاسخ به یادداشت دولت مسکو همچنین نوشته بود که مصطفي بارزاني در ماجراي مهاباد (تجزیه کُردستان ایران)، همدست «قاضي محمد» بود كه با ورود ارتش ايران به آنجا به شوروي فرار كرده بود.
مسكو در يادداشت خود به دولت ايران نوشته بود كه همكاري نظامي ايران با آمريكا امنيت شوروي را تهديد خواهد كرد و اين دولت را ناچار خواهد ساخت كه بر پايه مفاد قرارداد 1921 دو دولت عملا به مقابله برخيزد. [دولت موقّت مهدی بازرگان این قرارداد را در سال 1979 یکجانبه لغو کرد که بعدا گفته شد که نفوذ واشنگتن در کار بود.].
همان دولت وقت ايران (دولت سلطنتی)، در دهه هاي بعد و پس از بازگشت مصطفي بارزاني از شوروي به عراق و درگير شدن با دولت بغداد، به خواست دولت آمريكا انواع کمک را به او مي رسانيد و کمکهاي نظامي آمريکا از راه ايران براي بارزاني ارسال مي شد و سرانجام نيز به وي و همراهانش در شهرستان كرج پناه داده بود!.
نوشيروان کيهاني زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#792
Posted: 2 Feb 2017 12:52
و به اين سان شاه قاجار از منطقه سليمانيه صرف نظر كرد! ـ کشورسازي و نامگذاري هاي ژنرال کاکس
محمدشاه قاجار (متولد 1807 و متوفي در سال 1848 ـ سال انقلابات اروپا ـ که داراي 15 زن عقدي و صيغه اي بود و از آنان 11پسر و 9 دختر داشت) به اصرار انگلستان و روسيه، سوم فوريه سال1846 ميلادي از حاكميت ايران بر منطقه سليمانيه (واقع در عراق امروز) صرف نظر و با انتقال آن به دولت عثماني موافقت كرد. اين منطقه تا آن زمان گوشه اي از قلمرو بلامنازع ايران بود. ساكنان اين منطقه عمدتا کُرد و نيز تُركمان (از بازماندگان طوايف مهاجر آق قويونلو و قره قويونلو) بودند. تا زمان واگذاري سليمانيه به عثماني، اين دولت بر بسياري از سرزمين هاي عربي و از جمله بين النهرين و حجاز دست يافته بود. اين سرزمينها در اواخر جنگ جهاني اول به دست انگلستان و فرانسه که مترصد فرصت بودند افتاد که بعدا برپايه منافع خودشان به ترسيم نقشه هاي جغرافيايي؛ تقسيم و مرزبندی آنها پرداختند و دولت لندن عراق، اردن و کویت را تاسیس کرد و بعدا [اواخر دهه 1920] موافقت کرد که از ادغام حجاز، نجد، حساء و قطيف [این دو منطقه جنوب شرقي و شيعه نشين كه در قديم با جزاير مجاور در خليج فارس «بحرين» خوانده مي شدند و در قلمرو ایران بودند] کشور سعودی بوجود آید.
ژنرال پرسی کاکس مبتکر تقسیمبندی و اسمگذاری ها در منطقه اشغالی انگلستان بود که نام قدیمی (ایرانی)را بر عراق گذارد و طرف فرانسوی را وادارکرد که نام قدیمی (رومی) بر سوریه بگذارد که قبلا شام (شامات) بود. کاکس بود که نام رود اردن + طایفه کوچ داده شده هاشمی از حجازرا بر اردن گذارد [اردن هاشمي] که قبلا چنین کشوری وجود نداشت. کاکس که قبل از جنگ جهانی اول کنسول دولت لندن در بوشهر و پس از جنگ نماینده آن دولت در تهران بود پیشنویس قرارداد با وثوق الدوله را با هدف تحت الحمایه لندن کردن ایران تنظيم کرده بود. کاکس که در 1864 به دنیا آمده بود در سال 1937 درگذشت و ماموریت او که روابط حسنه با خاندان سعودی داشت منطقه خاورمیانه و هندوستان بود. ایجاد کویت از طرحهای او بود که آن را در 1913 تنظیم کرده بود.
اصلاح قانون اساسي توسط تنهاشش تن!
شش نفر به انتخاب مجلس شوراي ملي براي تدوين اصول متمم قانون اساسي انتخاب شدند و از 14 بهمن ماه سال 1285 خورشيدي كار خود را آغاز كردند. به عبارت ديگر وظايف مجلس موسسان و نهایتا رفراندم عمومی [کسب نظر مردم] به اين هيات كوچك واگذار شده بود!.
در جریان دو جنگ جهانی قرن 20، تهران در چنگ قحطي، بیماری و مرگ
از آغاز زمستان 1296 هجری خورشيدي (1917 و 1918 میلادی) در شهر تهران كمبود مواد غذايي ناشی از جنگ جهانی اول که تا ایران کشانیده شده بود و نیروهای نظامی دولتهای متخاصم ایران را هم صحنه نبرد خود ساخته بودند آشگار شده بود. این وضعیت از 14 بهمن این سال (سوم فوریه 1918) شدت يافت و مردم در چند نقطه شهر تشكيل اجتماع داده و به دولت اعتراض كردند كه چرا قبلا پيش بيني هاي لازم را بعمل نياورده بود . يكي از دلايل اين كمبود در تهران، نا امني راهها بود. راهزنان از ضعف نيروي انتظامي به دليل وجود سربازان خارجي در كشور سوء استفاده كرده بودند و راهها و روستاها و حتي پاره اي از شهرهاي كوچك را نا امن ساخته بودند. روستانشینان برای محافظت خود قلعه ساخته و شبها در این قلعه ها بسر می بردند، اسلحه تهیه کرده و نوبتی شبها در برجهای قلعه به کشیک می ایستادند. کمبود مواد غذایی در شهرهای بزرگ باعث شیوع انواع بیماری های ناشی از سوء تغذیه و گرسنگی شده بود. در تهران، سرانجام دولت ـ برغم خالی بودن خزانه به علت امتناع اصحاب ملک و درآمد [که هرکدام ارتباط به یک دولت خارجی داشتند] از دادن مالیات مجبور شد در چند نقطه شهر به صورت محدود آشپزخانه رايگان داير كند. این وضعیت پس از شهریور 1320 (آگوست 1941) و اشغال نظامی ایران توسط دولتهای مسکو و لندن تکرار شد و تا سه سال ادامه یافت که بیماری تیفوس و مرگ مردم را به دنبال داشت.
«امید ایران» در مدار زمین
چهاردهم بهمن 1387 (دوم فوریه 2009) ماهواره «امید ایران» در مدار زمین قرارگرفت. این ماهواره که با موشک سفیر ـ 2 به مدار زمین فرستاده شده بود دارای هشت آنتن مخابراتی بود و هر شبانه روز 15 بار کره زمین را دور می زد. به این مناسبت در ایران، چهاردهم بهمن ماه «روز فناوری فضایی» نامگذاری شده است. ایران قبلا با یک موشک روسیه ماهواره مخابراتی به مدار زمین فرستاده بود. در تهران تاکيد شده بود که در ساخت و پرتاب ماهواره «امید ایران» و موشک بالابرنده آن از کمک و همکاری دیگران استفاده نشده است. «امید ایران» درست 43 سال پس از فرود آمدن آرام نخستین ماهواره ساخت دست بشر در کره ماه به مدار زمین فرستاده شد. دانشمندان روس سوم فوریه 1966 لونای نهم را در کره ماه فرود آورده بودند که ثابت شد برخلاف تصور، سطح ماه بمانند سطح کره زمین سخت است. روسها چهارم اکتبر 1957 نخستين ماهواره ساخت بشر ـ Sputnik-1 را در مدار زمين قرارداده و 12اپریل 1961 يوري گاگارين را به فضا فرستاده بودند که با اين کار، مسابقه موشکي ـ فضايي قدرت هاي وقت آغاز شد.
«امید ایران» روزی گردش خودرا پیرامون کره زمین آغاز کرد که 521 سال پیش آن استعمار مشرق زمین توسط اروپاییان با ورود «بارتولمو دیاز Bartolemeu Dias» دریانورد پرتغالی به جنوب قاره آفریقا (دماغه امید نیک) شروع شده بود. دیاز که سوم فوریه سال 1488 پا بر ساحل خلیج موسل Mossel Bay در جنوب آفریقا گذارد نخستین اروپایی بود که با همراهان تا این حد از راه دریا به سوی شرق پیش آمده بود و جانشینانش از همین طریق وارد سواحل شرقی آفریقا، هند، خلیج فارس، اندونزی و ... شدند.
نوشيروان کيهانی زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#793
Posted: 3 Feb 2017 16:05
«استر» شهبانوي يهودي ايران - روزي كه خشايارشا يهوديان را از توطئه قتل عام نجات داد
خشايارشا ــ شاه وقت ايران ــ كه بر سرزميني از هند تا دانوب و از استپ هاي شمال خاوري آسياي ميانه تا ليبي حكومت مي كرد، پس از فرونشاندن شورش بابل (عراق جنوب غربي امروز) در 482 پيش از ميلاد، تصرف آتن در سال 480 پيش از ميلاد و باز گشت از لشكركشي به اروپا، در چهارم فوريه 479سال پيش از ميلاد (15 بهمن) توسط بانويش «استر Esther» از خاندان شائول و يهودي كه در شهر همدان مدفون است از توطئه هامان «بزرگ وزير» خود براي كشتار اتباع يهودي امپراتوري ايران آگاه شد و همان شب دستور لغو آن را صادر كرد كه به نوشته مورخان يوناني و يهود، اين دستور در سه روز به سراسر امپراتوري رسيد كه با وسائل آن زمان، ركوردي بي سابقه است. طبق كتاب «استر» كه 24 قرن قدمت دارد، هامان به دروغ از قول خشايارشا به شهربانان ايران ابلاغ كرده بود كه همه يهوديان ـ ازخرد و بزرگ ـ را بكشند. در آن زمان همه يهوديان جهان از اتباع امپراتوري ايران بودند، در قلمرو اين امپراتوري زندگي مي كردند و در وفاداري آنان به شاه ايران ترديد نبود.
خشايارشا (پسر داريوش كبير و نوه دختري كوروش بزرگ) پس از لغو بخشنامه «هامان»، وي را به دادگاه سپرد كه محاكمه و در شهر شوش (پايتخت اداري ايران) اعدام شد و از آن زمان تاكنون، يهوديان هر سال (مطابق تقويم خودشان) به اين مناسبت جشن مي گيرند كه به عيد «پوريم» معروف است.
دکتر مصدق بار ديگر نماينده اول تهران شد
درانتخابات پارلماني سال 1322 ايران که نتايج آن 15 بهمن ماه این سال انتشار يافت، باز دكتر مصدق نماينده اول تهران شد. در نخستين انتخابات پس از استقرار مشروطيت، دكتر مصدق از شهر اصفهان به نمايندگي مجلس انتخاب شده بود كه پس از تبديل زادروز او از تقويم قمري به خورشيدي، كسر نصاب سني! آورده و انتخاب او هنگام بررسي اعتبارنامه ها در مجلس ردّ شده بود.
تيراندازي به شاه در دانشگاه تهران و پيامدهاي آن: غير قانوني شدن حزب توده، افزايش اختيارات شاه، اتحاد با غرب و ...
پانزدهم بهمن1327 (چهارم فوريه 1949) در دانشگاه تهران و مقابل ساختمان دانشكده حقوق، به سوي شاه كه براي شرکت در مراسم «پانزدهمين سالروز آغاز بناي دانشگاه تهران در محل كنوني اش» وارد دانشگاه شده و مقابل ورودي دانشکده حقوق از اتومبيل پياده شده بود تا وارد تالار مراسم شود تيراندازي شد. اين رويداد مآلا مسير تاريخ ايران را تغيير داد؛ حزب توده غير قانوني شد، ايران به غرب نزديک و بعدا متحد آن شد، شاه اختيارات بيشتري به دست آورد و بعدا راه ديکتاتوري در پيش گرفت و ... و بنابراين ذکر جزئيات رويداد لازم است.
در آن روز از پنج گلوله که به سوي شاه شليک شده بود سه گلوله به کلاه او اصابت کرده بود، يک گلو له به صورت مماس بر بدن از پشت او گذشته و خراش مختصري وارد ساخته و يک گلوله هم با عبور از کنار صورت او در ناحيه پشت لب اندك جراحتي بوجود آورده بود. ضارب رولور داشت ولي پيش از آنکه دو گلوله باقي مانده را شليک کند هدف گلوله ماموران قرارگرفت برزمين افتاد که بر سرش ريختند و اورا زير مشت و لگد گرفتند و از حال رفت. وي در ميان بيش از ده خبرنگار ـ عکاس روزنامه ايستاده بود و دوربين به گردن داشت. ضارب پس از پياده شدن شاه از اتومبيل، خودرا به فاصله کمي از او رسانيده و از اين فاصله نزديک تيراندازي کرده بود. در جيب او کارت خبرنگاري روزنامه "پرچم اسلام" که همان روز صادر شده بود و شناسنامه اش به دست آمد. طبق شناسنامه، او ناصر فخرآرايي نام داشت و ازدواج کرده بود. تيراندازي ساعت 3 بعد از ظهر صورت گرفت. شاه و ضارب به دو بيمارستان جدا ازهم منتقل شدند، ضارب درگذشت و شاه ساعتي بعد پس از پانسمان بيمارستان را ترک کرد و محمد ساعد (ساعد مراغه) نخست وزیر وقت در یک اعلامیه رسمی که از رادیو پخش شد اعلام کرد که مختصر آسیب وارده به شاه خالی از خطر بوده و وی به محل اقامت بازگشته است. روزنامه اطلاعات یک ساعت پس از خروج شاه از بیمارستان یک شماره فوق العاده منتشر کرد.
پليس از خانه ناصر فخرآرايي بازرسي کرد و اسنادي به دست آورد که نشان مي داد او عضو حزب توده بود. ناصر قبلا در روزنامه "فرياد ملت" کار مي کرد. متعاقب بازرسي از خانه ناصر، پدر او و نيز "فقيهي شيرازي" مدير روزنامه "پرچم اسلام" دستگير شدند تا درباره ناصر توضيح بدهند.
از آغاز بهمن ماه 1327 صداي اعتراض به قرارداد نفت انگلستان و ايران از گوشه و كنار كشور به گوش مي رسيد؛ روزي نبود كه در اين زمينه در مجلس (مخصوصا توسط نمايندگان پارلماني حزب توده) نطقي ايراد نشود و روزنامه ها به ويژه نشريات احزاب ملي گرا و چپ مقاله ننويسند. صداي اين اعتراضها از دوم بهمن كه مهندس رضوي كرماني نماينده مجلس (بعدا نايب رئيس) و از معترضين به قرار داد نفت از دست يك سرهنگ كتك خورد رساتر شده بود و روز 14 بهمن دانشجويان دانشگاه تهران دست به تظاهراتي وسيع زده بودند و خواستار لغو قرارداد نفت (قرارداد 1313 هجري) و هرگونه امتيازي شده بودند كه به انگلستان داده شده بود. پيش از ظهر 15 بهمن هم اعضاي حزب توده و چپگرايان ديگر به مناسبت سالمرگ دكتر تقي اراني موسس احزاب كمونيستي در ايران كه در سال 1318 در زندان درگذشته بود و كمونيستها مدعي بودند كه مقتول شده بود اجتماع بزرگي برپاداشته و شعار داده بودند که به دستور رضاشاه دکتراراني کشته شده بود و در اين شرايط، شاه به دانشگاه رفته بود!.
در پي اين واقعه، درتهران حكومت نظامي اعلام شد و دستگيري مخالفان از جمله معترضان به قرارداد نفت آغاز گرديد كه يكي از دستگير شدگان آية الله كاشاني بود. شوراي وزيران از فرصت استفاده كرد و همان شب حزب توده را داراي مرام اشتراکي و مروّج آن توصيف کرد و غيرقانوني اعلام داشت و لايحه مربوط را به مجلس داد كه سريعا تصويب شد. طبق يک مصوبه مربوط به دهه 1320، اين مرام و ترويج آن در ايران غير قانوني اعلام شده بود ولي حزب توده در آغاز فعاليت چنين عباراتي را صريحا وارد مرامنامه خود نکرده بود.
اندکی پس از صدور مصوبه شورای وزیران مبنی بر غیر قانونی شدن حزب توده، همان شب بسیاری از سران و معاریف این حزب دستگیر و گروهی دیگر از آنان نیز پنهان شدند. در میان دستگیرشدگان که اسامی آنان اعلام شده بود نام نورالدین کیانوری، دکتر مرتضی یزدی، دکتر حسین جودت، عبدالحسین نوشین، نورالدین الموتی، ضیاء الموتی، نصرالدین الموتی، و دانش بوبخت دیده می شد. اسامی پنهان شدگان که فرمانداری نظامی در جستجوي آنان بود نيز اعلام شده بود ازجمله نام دکتر رادمنش، دکتر کشاورز و احسان طبری. ازآن پس تا مدتي هركس از ديگري دلخوري داشت اورا به عنوان توده اي معرفي مي كرد (به اصطلاح آن زمان «لو!» مي داد.).
كار به اينجا خاتمه نيافت و شاه خواستار اختيارات بيشتري شد و چون قانون اساسي اجازه نمي داد دستور انتخابات مجلس موسسان داده شد و اين مجلس اختيارات شاه را به همان گونه كه خواسته بود افزايش داد و از آن پس اين اختيار را به دست آورد كه بتواند مجلس را هم منحل كند و .... باوجود اين، تلاش ملت براي ملّي كردن نفت خود ادامه يافت و در اسفند 1329 به نتيجه رسيد.
دومين تيراندازي به شاه 17 سال بعد صورت گرفت ـ 21 فروردين 1344 (دهم اپریل 1965) در كاخ مرمر، سرباز وظيفه رضا شمس آبادي به سوي شاه كه پس از پياده شدن از اتومبيل، رهسپار دفتر كار خود بود آتش گشود. گلوله ها به شاه اصابت نكرد ولي ضمن آن، دو درجه دار گارد و رضا كشته شدند.
در پي اين تيراندازي، عده اي ازجمله چند فارغ التحصيل چپگراي دانشگاههاي خارج كه به وطن بازگشته بودند دستگير و بعدا محاكمه و محكوم به تحمل مجازات شدند.
نوشيروان کيهانی زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 1264
#794
Posted: 3 Feb 2017 19:22
سال ۵۷ در این ایام
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 3119
#795
Posted: 4 Feb 2017 11:40
قتل سعدالدوله وزير ارغون خان در مهماني اميران لشكر
پنجم و به روايتي نهم فوريه سال 1291 ميلادي اميران لشكر و اطرافيان ارغون خان ـ ايلخان مغول ايران ـ از فرصت افتادن وي در بستر بيماري استفاده كردند و سعدالدوله بزرگ وزير او را كه مانع سوء استفاده هاي مالي و اسراف آنان از خزانه كشور بود به مهماني دعوت كردند و در آنجا اورا كشتند.
ارغون خان كه در پي خوردن «معجون طول عمر!» كه جادوگران برايش تهيه كرده بودند بيمار شده بود، ديگر از بستر برنخاست و درگذشت. وي به دور از چشم سعدالدوله معجون را خورده بود، زيرا سعدالدوله كه در عين حال پزشك او هم بود چنين معجوني را باورنداشت و آن را براي سلامت جسم زيان آور مي دانست. سعدالدوله يك پزشك يهودي متولد ابهر زنجان بود و چون راههاي جالبي براي جمع و خرج خزانه ايلخان ارائه داده بود كه به دليل اسراف، فساد اداری و سوء مدیریت مقامات نظامي و ديواني (اداري) او تهی از وجه بود به وزارت منصوب شده بود.
سعدالدوله پزشك ويژه ايلخان متوجه شده بود كه ميان بيماري ايلخان و وضعيت خزانه او رابطه مستقيم بر قرار است؛ به گونه اي كه هر وقت خزانه از پول تهي بود ايلخان هم بيمار مي شد و اين بيماري تا روزي كه تحصيلداران وجهي مي آوردند در او باقي مي ماند، لذا طرحي براي جلوگيري از اسراف و سوء استفاده سران لشكر و غني ساختن خزانه به ايلخان داد كه اجراي آن موثر واقع شد و ايلخان وي را به وزارت برگزيد تا خزانه اش هرگز خالي نماند و بيمار نشود.
ايلخان پس از رهايي از آن بيماري مرموز (افسردگي و عوارض ناشي از آن)، به فكر طولاني شدن عمر افتاد و به دور از چشم سعدالوله از معجون جادو گران خورد؛ بيمار و فلج شد و درگذشت و « گيخاتو » برجاي او نشست.
اخطار دبیر سندیکای روزنامه نگاران به ناشران نشریات
در پی برکناری دو خبرنگار از کار، سندیکای تازه تاسیس روزنامه نگاران ایران شانزدهم بهمن ماه 1341 (5 فوريه 1963)اخطارکرد که در برابر اخراج بدون دلیل روزنامه نگار می ایستد و اگرهم دلیل اخراج موجّه باشد ناشر نشریه و یا مدیر رسانه های دیگر باید برحسب سوابق کار به روزنامه نگار اخراجی غرامت بپردازد که این غرامت نمی تواند برای هرسال کارکرد کمتر از سه ماه آخرین دستمزد باشد. سندیکا مشاور قضایی (وکیل) خودرا برای طرح شکایت ازجانب اخراجی به مراجع ذیصلاح خواهد فرستاد. دبیر وقت سندیکا همان روز اعلام کرده بود که سندیکا برای روزنامه نگاران «فری لنس = حق التحریری» که بیمار و یا دچار هرگونه آسیب بدنی شوند به هزینه خود دستیار و تایپیست خواهد گرفت تا در کارشان وقفه حاصل نشود.
در نخستین مجمع عمومی سندیکا که 24 آبان 1341 در تالار دبستان دولتی فیروزکوهی واقع در خیابان آشیخ هادی برگزار شده بود مسعود برزین روزنامه نگار ملی گرا با اکثریت آراء به سمت دبیر سندیکا انتخاب شده بود. در اين انتخابات داريوش همايون مفسر سابق روزنامه اطلاعات با چند راي کمتر دوم شده بود. در آن زمان، تنها انتخابات دمکراتیک ایران، انتخاب دوره ای دبیر و اعضای هیات مدیره سندیکای روزنامه نگاران بود. همین سندیکا که برغم مخالفت ناشران نشریات وقت تاسیس شده بود در جریان انقلاب یک اعتصاب عمومی اعلام کرد تا دولت تماما نظامی وقت نتواند اعلامیه هایش را به اطلاع مردم برساند و این اعتصاب که 62 روز روز طول کشید طولانی ترین اعتصاب روزنامه نگاران در تاریخ ژورنالیسم بشمار آمده است. برغم شرکت فعالانه سنديکاي روزنامه نگاران در انقلاب، دو سال پس از پيروزي انقلاب، مقامات وقت فعاليت آن را محدود کردند که چراغ عمرش به تدريج رو به خاموشي نهاد.
سه سال حبس برای خلیل ملکی
شانزدهم بهمن 1344 محاکمه خلیل ملکی و سه تن از یاران او رضا شایان، میرحسین سرشار و علی شانسی در یک محکمه نظامی تهران آغاز شد. سرتیپ فرسیو مدعی العموم محکمه [که بعدا ترور شد] هنگام خواندن کیفرخواست، از خلیل ملکی به عنوان رئیس جامعه سوسیالیستی و یکی از نهادهای وابسته به نهضت ملی ایران نام بُرد و گفت که مسلک و مرام [ایدئولوژی] آن جامعه ماهیت ضد سلطنت دارد!.
خلیل ملکی به صلاحیت محکمه اعتراض کرد و گفت: به فرض اینکه ادعای مدعی العموم درست باشد اتهام وارده؛ سیاسی است و طبق قانون، جای محاکمات سیاسی دادگاههای دادگستری است و اين نوع دادرسی باید با حضور هیات منصفه صورت گیرد که تشخیص مجرم بودن و یا نبودن متهم با این هیات است.
محکمه نظامی برغم این اعتراض حقوقي، بکار خود ادامه داد و در پایان کار؛ ملکی را به سه سال، سرشاررا به یک سال و دو متهم دیگررا هرکدام به 18 ماه زندان محکوم کرد.
خليل ملکي به عقايد سوسيال دمکراسي خود تا پایان عمر وفادار ماند. دولت وقت حتي مستمري بازنشستگي اورا قطع کرده بود.
نوشيروان کيهانی زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#796
Posted: 5 Feb 2017 11:44
بخشودگی فرماندار فارس و جنگ با عثمانی بر سر ارمنستان و شکست عثمانی
ششم فوریه 1745 (17 بهمن ماه 1123) نادرشاه محمدتقی شیرازی فرماندار فارس را که نافرمانی کرده بود پس از دستگیری مورد بخشودگی قرارداد و مشاور خود کرد.
محمدتقی (محمدتقی خان) که قبلا به دستور نادر با سپاهی به مَسقَط و بحرین رفته و امیران عُمّان و بحرین را که اواخر عهد صفویه و با استفاده از ضعف دولت نافرمان شده و راه استقلال در پیش گرفته بودند سرکوب کرده بود در بازگشت به شیراز، به شکلی سَرکش شده بود که مغلوب نادرشاه شد و چون پوزش خواست، نادر اورا نظر به خدمات پیشین وی به کشور و داشتن معلومات استراتژیک بخشید و با خود به جنگ با عثمانی بُرد که همان سال روی داد. در این جنگ که در ناحیه مُرادتپه (6 کیلومتری شهر ایروان) صورت گرفت، سپاه عثمانی که به قصد تصرف ارمنستان شمالی تا ایروان پیش آمده بود بسختی شکست خورد.
تغيير نظر 180درجه اي مجلس شوراي ملي در هفت روز! ـ کابینه علی سهیلی و آموزش و پرورش رایگان و یکنواخت
مروري بر رويدادهاي سياسي نيمه دوم بهمن ماه 1321 (فوريه 1943 ) ايران، يك تغيير نظر 180 درجه اي مجلس شوراي ملي را نشان مي دهد كه در كشورهاي ديگر كمتر سابقه دارد.
پارلمان ايران در پي كنارگيري ده وزير كابينه قوام السلطنه نخست وزير وقت، هفدهم بهمن ماه 1321 در يك راي گيري وي را در سمت نخست وزيري تثبيت كرد تا کابینه تازه تشکیل دهد. همين مجلس يك هفته بعد، در حالي كه قوام هنوز نخست وزير بود، در يك راي گيري ديگر ابراز تمايل به نخست وزيري علي سهيلي كرد كه جاي قوام را گرفت و سه روز بعد وزيران خود را معرفي كرد!. در هر دو كابينه الهيار صالح وزير دارايي بود كه دو ماه بعد بر اثر اختلاف با دكتر ميلِسپو مستشار آمريكايي ماليه كناره گيري كرد.
در زمان دولت علي سهيلي بود كه لايحه مهم آموزش و پرورش عموميِ يكسان و رايگان به صورت قانون در آمد. علاوه بر دوره تعلیمات عمومی، آموزش و پرورش در ایران از شهریور 1353 در همه سطوح ـ از کودکستان تا دوره دکترا در دانشگاه ـ رایگان و یکنواخت شد تا همگان متساویا بتوانند از آن برخوردار شوند و طبقه به وجود نیاید. قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوّب آذرماه 1358 در اصل سی ام خود بر تداوُم آموزش و پرورش رایگان تاکید گذارد، ولی از آغاز دهه 1370 سر و کله مدارس پولی و غیر دولتی آشگار شده و .... در جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهور مسئول رعایت و اجرای قانون اساسی است. هر تبعه ِکشور در صورت مشاهده نقض اصول قانون اساسی می تواند آن را به قوه قضائیه اعلام و دادخواست دهد و یا به صورت عریضه جریان را به اطلاع کمیسیون اصل 90 قوه مقننه برساند و درخواست رسیدگی و دریافت پاسخ کند.
روزی که به حکم صادق خلخالی 145 افسر ارتش برکنار شدند
طبق حکم صادق خلخالی قاضی شرع دادگاه انقلاب، از هفدهم بهمن ماه 1358 (ششم فوریه 1980) 145 افسر ارتش ایران (نیروهای زمینی، هوایی و دریایی) برکنار و ممنوع الخروج از کشور شدند. یکی از برکنار شدگان یک ارتشبد بود و بقیه از سروان تا سپهبد. بیشتر این شمار، درجه سرتیپی داشتند.
خبرنگاران به نقل از خلخالی نوشته بودند که برکنارشدگان با انقلاب موافق نبودند و از تبلیغ علیه انقلاب خودداری نمی کردند. به علاوه، طبق اطلاعات به دست آمده برخی از آنان قبلا مرتکب سوء استفاده از مقام شده بودند که نیاز به رسیدگی بیشتر دارد.
پس از آغاز جنگ عراق با ایران در اواخر شهریور سال بعد (سال 1359) برخی از این افسران، داوطلبانه به ارتش بازگشتند تا در دفاع از کشور شرکت کنند.
نوشيروان کيهانی زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#798
Posted: 7 Feb 2017 13:33
«هلاگوخان مغول» که بغداد و دمشق را تصرف و ویران ساخت ـ هلاگو از حمایت اروپاییان برخوردار بود
هولاگوخان، ايلخان متصرفات مغولان در آسياي غربي و از جمله ايران هشتم فوريه 1265 ميلادي (19 بهمن ماه 750 سال پیش) در 48 سالگي درگذشت و در جزيره كبود واقع در درياچه اروميه دفن شد. [اعراب «هُلاكو» مي نويسند زيرا كه حرف «گ» ندارند]. وي كه نوه چنگيز و برادر قوبيلاي قاآن (خان بزرگتر مغولان و خاقان چين) بود در طول ايلخاني خود، بين النهرين، سوريه و قسمتهاي ديگري از آناتولي را تصرف كرد، شهر بغداد را در دهم فوريه 1258 و شهر دمشق را در يكم مارس 1260 ميلادي (دو سال بعد) تصرف، قتل عام و ويران ساخت و به خلافتِ «اسمي» عباسيان [در بغداد] و حكومت ايّوبيان [برسوريه] پايان داد، ولي ارتش او در سوم سپتامبر 1260 در ناحيه «عين جالوت» از نيروهاي سلطان مصر (از دودمان مَملوك) شكست خورد و فلسطين و بيشتر سوريه را ازدست داد و به شرق فرات عقب نشست.
هولاگو (هُلاكو) كه مادرش مسيحي نَسطوري و زنش [دوقوز خاتون] نيز عیسوی بود از حمايت مسيحيان منطقه و اروپا برخوردار بود و با سلاطين دیار فرنگ و پاپ مكاتبه داشت. برخي از مورخان، وي را ضد مُسلِم نوشته اند. هلاكو پس از انتصاب به سمت ايلخان آسياي غربي، ايرانيان «لُر ـ بختياري» را كه در برابرش ايستاده بودند شكست داده بود و پيروان حسن صباح (فدائيان) را با تصرف و انهدام دژهای کوهستانی شان از میان برداشته بود.
روزي که بعثي هاي عراق دولت شاه را متهم به شركت در توطئه کودتا بر ضد دولت بغداد کردند
دولت عراق [دولت حزب بعث] نوزدهم بهمن 1348 (هشتم فوريه 1970) ضمن صدور اعلاميه اي شديداللحن دولت وقت ايران را متهم كرد كه در توطئه كودتاي عراق كه سركوب شده بود به آمريكا كمك كرده و در تحريك كردها برضد دولت بغداد ابزار سياست آمريكا شده و آمريكا از طريق ايران پول و اسلحه به كردهاي عراق مي رساند. دولت ايران پاسخي صريح به اين اعتراض دولت عراق نداد. دولت عراق در همین سال با کردهای این کشور به توافق رسید و به آنان امتیازهایی داد تا شاید از تحریک خارجی بکاهد. دولت بغداد بعدا از اجرای توافقنامه سر باز زد و درگیری با کردها ازسرگرفته شد که از 1974 شدت گرفت. در این درگیری دوباره، آمریکا و ایران ایفای نقش سابق را ازسرگرفتند و همچنین اعتراض های مجدد دولت بغداد.
مندرجات كتاب خاطرات هنري كيسينجر مقام وقت دولت آمريكا که دو دهه بعد انتشار یافت نشان داد که اعتراض فوریه 1970 و اعتراض های بعدی دولت عراق بي مورد نبود. طبق خاطرات کيسينجر، دولت ايران كمكهاي آمريكارا به كردهاي عراقي كه با دولت اين كشور در حال جنگ بودند منتقل می کرد، رابط دو طرف بود و بعدا به مصطفي بارزاني اجازه داده بود كه در ايران سكونت و از اينجا مبارزه و ضدیّت با حكومت بغداد را رهبري كند.
اين رويداد شباهت معکوسي به مبادله اعتراضيه هاي شوروي و ايران نسبت به يکديگر در سال 1326 (سوم فوریه 1948) داشت. دولت مسكو اعتراض كرده بود كه چرا ايران بر خلاف قراداد 1921 رفتار كرده و با مساعي آمريكا بر ضد شوروي همكاري مي كند و دولت ايران در پاسخ 14 بهمن ماه سال 1326 خود به اعتراض دولت مسكو متقابلا به اين دولت اعتراض كرده بود كه چرا مصطفي بارزاني را كه همدست تجزيه طلبان ايران [قاضی محمد] بوده پناه داده است.
ايران، يا منطقه تحت نفوذ اعليحضرت تزار همه روسيه؟!
هشتم فوريه سال 1908 (19 بهمن) دولت روسیه در پي دادن اخطار به دولت عثماني (تركيه) كه نيروهايش را از مرز ايران باز گرداند به اعزام واحدهاي تازه نفس به مرزهاي عثماني دست زد. دولت مسكو در اخطاريه خود به دولت استانبول به جاي بردن نام ايران نوشته بود: «منطقه تحت نفوذ اعليحضرت تزار همه روسيه»!. اين هشدار يك سال و پنج ماه و هشت روز پس از امضاي سازشنامه مورخ 31 اوت 1907 انگلستان و روسيه معروف به معاهده سن پترزبورگ مبني بر تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ ميان اين دو قدرت اروپايي به عثمانی داده شده بود.
نوشيروان کيهانی زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#799
Posted: 9 Feb 2017 10:44
روزي كه «داور» خودكشي كرد ـ اندیشه و کارهای او از نوسازی دادگستری تا دارایی
علي اكبر داور وزیر دارایی وقت (کابینه محمدعلی فروغی) 21 بهمن 1315 (دهم فوريه 1937) درخانه اش در تهران درگذشت که گفته شده است با خوردن تریاک خودكشي كرده بود. علت درگذشت او اعلام نشد و همچنین انگیزه وی از خودکشی احتمالی.
در پی اعلام درگذشت داور، محمود بدر به کفالت وزارت دارایی منصوب شد.
علی اکبر داور فارغ التحصیل رشته حقوق از سویس که نزدیک به ده سال در اروپا و بویژه در بلژیک مطالعات حقوقی کرده بود 11 خرداد 1306 (ژوئن 1927) و درکابینه مهدیقلی هدایت وزیر دادگستری شد و این سمت را در دو کابینه بعدی و تا 26 شهریور 1312 (سپتامبر 1933) که در کابینه محمدعلی فروغی وزیر دارایی شد حفظ کرده بود. داور قبلا در دوره های چهارم، پنجم و ششم تقنینیه، نماینده مجلس بود. وی برای مدتی هم وزارت فوائد عامه را برعهده داشت.
داور که رساندن وطن از لحاظ پیشرفت های اجتماعی به پای کشورهای اروپایی را هدف خود قرار داده بود پس از اتمام تحصیلات و مطالعات در اروپا و بازگشت به وطن، بمنظور جلب همفکر و آماده کردن باسوادهای جامعه برای تغییر، به تاسیس یک حزب ترقیخواه و انتشار یک روزنامه همّت گماشت و روزنامه «مَرد آزاد» را در هشتم بهمن 1301 ( 21 ژانویه 1923) به سردبیری دکتر عیسی صدیق منتشر کرد و به تاسیس «حزب رادیکال» پرداخت. وی کار نوشتن مقاله را از «روزنامه برق» متعلق به سید ضیاء طباطبایی آغاز کرده بود. داور که نوسازی وطن و رساندن وضعیت اجتماعی آن را تا حد اروپا در صورت ادامه سلطنت قاجاریه (به همان روال گذشته) بعید می دانست در جلسات مجلس از اصلاح قانون اساسی (که منجر به عزل قاجارها شد) دفاع کرد و در این زمینه نطق او در جلسه نهم آبان 1304 (اکتبر 1925) مجلس معروف است.
«تاریخ» نوسازي دستگاه قضايي ایران را به حساب علی اکبر داور نوشته است و شهرت او عمدتا مربوط به همین نوسازي است. وی از مجلس خواسته بود که سیستم قضايي سابق را منحل کند و سپس آن را با هفتصد قاضی تازه و آموزش افراد مستعد برای کار قضاوت دوباره دایر کرد. داور سيستم قضايي فرانسوي (فرانسه و بلژیک) را براي ايران بهتر از نظام قضايي انگلو ـ ساكسون (محاكمه با حضور هيات منصفه و قراردادن وظیفه تشخيص مجرميت يا ردّ اتهام برعهده اين هيات) دانسته بود و گفته بود كه هموطنان، مردماني مهربان و باگذشت و تابع احساس و عواطفشان هستند و درنتيجه نمي توان اطمينان داشت كه در تشخیص مجرم و توصيه مجازات او دقّت لازم را بكار برند كه نقض غرض از فلسفه تنبيه و تنبّه است.
وی قانون مدنی كشوررا با ملاحظه فقه شیعه تدوین کرد که هجدهم اردیبهشت 1307 (ماه مه 1928) از تصویب مجلس گذشت. با هدف اصلاح سازمانهای دولتی و قطع فساد اداری که ریشه 700 ساله داشت، داور یکم بهمن 1307 (21 ژانویه 1929) دیوان کیفر کارمندان دولت را تاسیس و امور آن را به دقیق ترین قضات وقت که شهرت پاکدامنی و بی نظری داشتند سپرد. رضاشاه پهلوی در مراسم معرفی این قضات به آنان تاکید کرده بود که انتظار مجازات دزدان اداری را دارد.
داور در اجرای برنامه مبارزه با فساد اداری در 13 آذر 1308 (دسامبر 1929) یک هیات تفتیش به وجود آورد که کار آن بازرسی قضایی از ادارات دولتی بود. این هیات شماری از مقامات و حقوق بگیرهارا به اتهام فساد اداری، رشوه، حیف و میل اموال عمومی، سوء مدیریت و امروز و فردا کردن با مراجعان به محاکمه کشاند و در میان این متهمان، مُهره بزرگتر «نصرت الله فیروز» وزیر مالیه پیشین بود که محاکمه شد. محاکمه تیمورتاش وزیر دربار سابق که به جرم رشوه به سه سال زندان محکوم شد در 25 بهمن 1311 (ژانویه 1933) و در زمان وزارت داور صورت گرفت. داور برای جلوگیری از سندسازی و خوردن اراضی ملی و ... قانون تاسیس اداره ثبت اسناد و برای ثبت هویت اتباع، قانون ثبت احوال شخصیه را به مجلس بُرد و به اجرا درآورد. طبق قانون نکاح و طلاق که از اَمُرداد 1310 (جولای 1931) به اجرا درآمده است هر ازدواج و طلاق باید در دفترخانه رسمی ثبت شود. داور که حساسیّت خاص به راضی بودن اتباع کشور داشت بارها به قضات گفته بود که دادگستری با احقاق حق در مدتی کوتاه و در نهایت بی نظری می تواند عامل پیشگیری از نارضایی ها باشد و وای به روزی که بگندد نمک.
داور از اعضای هیات اعزامی ایران به جامعه ملل و دفاع از اقدام ایران به لغو قرارداد دارسی (قرارداد نفت ایران و انگلستان) بود که دولت لندن علیه ایران به جامعه ملل شکایت برده بود. این هیات نهم دی ماه 1311 (دسامبر 1932) عازم مقرّ جامعه ملل شده بود.
داور در طول تصدّی وزارت دارایی تلاش کرد که دو قرارداد با آمریکاییان که در آن زمان شهرت بی طرفی داشتند امضا کند که با انتقاد مطبوعات لندن! رو به رو شده بود. وی در سمت وزیر دارایی در 22 فروردین 1313 (مارس 1924) به کار همه خارجیان در گمرکات ایران که عمدتا مستشاران بلژیکی بودند پایان داده بود. به زعم وی، ورود کالای قاچاق از مرز مساوی است با تعرض نظامی خارجی یعنی مرزبان که از نیروهای مسلح کشور است نتوانسته از مرز وطن حفاظت کند. رقم بزرگی از درآمد کشورها از عوارض گمرک است، به علاوه کنترل دولت روی واردات و صادرات.
داور همچنین کمک فراوان به ایجاد کارخانه قند شاه آباد کرد که در مهرماه 1314 (سپتامبر 1925) بکار تولید پرداخت. آخرین اقدام مهم داور در طول تصدّی وزارت دارایی، درخواست او از دکتر شاخت برای ارائه یک برنامه جامع برای نوسازی اقتصاد ایران بود. دکتر شاخت آلمانی که به ایران سفر کرده بود بیستم آبان 1315 (نوامبر 1936) با داور یک ملاقات شش ساعته داشت. داور سه ماه بعد درگذشت.
افتادن بغداد به دست هلاکوخان مغول و قتل عام صدها هزار تَن از ساکنان آن
دهم فوريه سال 1258 (21 بهمن 757 سال پیش) سپاهيان هلاكوخان نوه چنگيز و ايلخان مغول ايران شهر بغداد را تصرف کردند و 17 روز طول كشيد تا این افراد بغداديان را قتل عام و اين شهر را ويران سازند. بغداد هنگام تصرف به دست مغولان بيش از چهارصد هزار تن جمعيت داشت كه بيشتر آنان به دست مغولان كشته شدند.
آمارهاي مختلف درباره شمار مقتولان بغداد داده شده است. در برخی از آمارها رقم مقتولین حدود 300 هزار به دست داده شده و در پاره ای دیگر، کمتر از این رقم. هلاکو در دهمين روز تصرف بغداد، المستعصم ـ آخرين خليفه عباسي را هم (به صورت نمَدمال کردن) کشت و به عُمر خلافت عباسيان پايان داد.
هلاكو دو سال پيش از تصرف بغداد، ايلخاني خود را بر مناطق متصرفه در ايران كه سهم او از فتوحات پدربزرگش شده بود مستقر ساخته بود ولي امور اداري و كشور داري را از دست ايرانيان خارج نساخته بود.
طبق بعضي روايات، نزديكان ايراني هلاكو كه از عربان و آسيبي كه ايرانيان از دو قرن حكومت آنان بر وطنشان ديده بودند دلخور بودند او را به برانداختن بساط عباسيان تشويق كرده بودند؛ گرچه در آن زمان اقتدار خليفه عباسي محدود به شهر بغداد بود. علت نمدمال کردن خلیفه به جای کشتن او با شمشیر این بود که به هلاکو گفته بودند نباید خون یک مقام مذهبی ریخته شود.
نوشيروان کيهانی زاده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 1264
#800
Posted: 9 Feb 2017 23:39
ثمرات انقلاب
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من